جایگاه وزن عامیانه در هنر شاعری نیما یوشیج - ترجمهٔ...

27
زﺑﺎن ﻣﺠﻠﺔ ﺑﻴﺴﺖ ﺳﺎل ﺷﻨﺎﺳﻲ، و ﭼﻬﺎر ﺷﻤﺎرة م، دوم، زﻣﺴﺘﺎن و ﭘﺎﻳﻴﺰ1389 117 ﻛﺘﺎب ﻣﻌﺮﻓﻲ و ﻧﻘﺪ ﻫﻨﺮ در ﻋﺎﻣﻴﺎﻧﻪ وزن ﺟﺎﻳﮕﺎه ﻋﺮ ي ﻧﻴﻤﺎ ﻳﻮﺷﻴﺞ* ﻧﻮﺷﺘ اﺣﻤﺪ ﻃﺎﻫﺮ آﻣﺮ** ﺗﺮﺟﻤﺔ ﻣﺠﻴﺪي ﺿﻴﺎ ﻟﻴﻼ*** ﭼﻜﻴﺪه اﺳﺮار ﻫﻢ ﻫﻨﻮز ﻳﻮﺷﻴﺞ ﻧﻴﻤﺎ آﺛﺎر، ﺳﻨﺘﻲ ﻋﺮوﺿﻲ وزن در ﺑﻨﻴﺎدﻳﻨﻲ دﮔﺮﮔﻮﻧﻲ ﻛﻪ ﭘﺪﻳﺪ آورده، ﺑﻪ آﺷﻜﺎر ﺗﻤﺎﻣﻲ ﺸﺪ اﺳﺖ ه. ﻣﻲ دﻳﮕﺮ ﺣﺎل ا ﺗﻮاﻧﻴﻢ ﺛﺒﺎت ﻛﻨﻴ ﻓﺎرﺳﻲ ﻧﻮ ﺷﻌﺮ ﭘﺪر ﻛﻪ ﻣﺪﺗ را ﺻﺮف ﻣﻄﺎﻟﻌ ﻋﺎﻣﻴﺎﻧﻪ ﺷﻌﺮ ﺳﺎﺧﺘﺎر ﺑﻮد ﻛﺮده. ﺣﻘﻴﻘﺖ در، ﺷﻌﺮﻫﺎ ﺗﺤﻠﻴﻞ در ﻣﻨﺘﻘﺪان از ﻳﻲ ﻗﺒﻴﻞ» ﺑﻬﺎر« و» ﻗﻔﺲ آواز« ــ اﺷﻌﺎري ﻛﻪ» ﺧﺎص ﻛﻮدﻛﺎن« ــ اﻧﺪ ﻣﻮاﺟﻪ ﻣﺸﻜﻞ ﺑﺎ ﺑﻮده اﻧﺪ، ﻃﺒﻴﺐ اﻣﻴﺪً اﺧﻴﺮا وﻟﻲ ﻛﻪ ﻛﺮده آﺷﻜﺎر زاده و ﭘﺮﺗﻮ در ﺷﻌﺮﻫﺎ اﻳﻦ ﺗﺤﻠﻴﻞ ﻋﺎﻣﻴﺎﻧﻪ ﺷﻌﺮ زن ﻣﻴﺴ اﺳﺖ ﻫﻤﺎن ﻳﻌﻨﻲ، ﻫﺠﺎﻳﻲ ﻣﺎﻫﻴﺖ ﺗﻜﻴﻪ ـِ اي ﻋﺎﻣﻴﺎﻧﻪ ﺷﻌﺮِ وزن. ﻫﻢ ﻧﻴﻤﺎ دﻳﮕﺮ ﺷﻌﺮ دو اﺳﺖ ﺗﺤﻠﻴﻞ اﻳﻦ ﺑﺮ ﺗﺄﻳﻴﺪي. اﻣﺎ ﺿﺮﺑ در ﺷﺎﻋﺮ ﺑﻮده ﭼﻪ ﭘﻲ در اﺷﻌﺎر اﻳﻦ در ﻣﻮﺟﻮد ﻫﻨﮕﻬﺎي ﺿﺮﺑ اﺳﺖ؟ ﻫﻨﮕﻬﺎﻳﻲ اﻧﺪازه ﻫﻤﺎن ﻛﻪ ﺳﻨﺘﻲ اوزان از ﻣﺘﻤﺎﻳﺰﻧﺪ وزن از ﻛﻪِ ﻧﻮِ ﻋﺮوﺿﻲ اﺻِ ﻼﺣﻲ او ﺧﻮد. ﺗﺠﺮﺑ ﻋﺎﻣﻴﺎﻧﻪ ﺷﻌﺮ وزن ﺗﺠﺮﺑﻪ ﻧﻴﻤﺎ آﺛﺎر در ﻣﻲ ﺣﺴﺎب ﺑﻪ ﻣﺤﺪود اي آﻳﺪ، ﺗﺠﺮﺑﻪ اﻳﻦ وﻟﻲ ﺣﺎﺻﻞ راﺑﻄﻪ ﻳﺎﻓﺘﻦ ﺑﺮاي ﺟﺴﺘﺠﻮ اي وزن ﻣﻴﺎن ﮔﻮﻳﺎ و ﺻﺤﻴﺢ و و ﻣﻀﻤﻮن ﻣﻘﺎﻟﺔ ﺗﺮﺟﻤﺔ اﻳﻦ“Le statut de la métrique populaire dans la poétique de Nimā Yušij”, Studia Iranica 36, 2007, pp. 251-277 اﺳﺖ. ∗∗ ﻃﺎﻫ آﻣﺮ ﺣﺎﺿﺮ ﺣﺎل در و ﺑﻮد ﺳﻮرﺑﻮن داﻧﺸﮕﺎه در ﺗﻄﺒﻴﻘﻲ ادﺑﻴﺎت دﻛﺘﺮي داﻧﺸﺠﻮي ﻣﻘﺎﻟﻪ اﻳﻦ ﻧﮕﺎرش ﻫﻨﮕﺎم اﺣﻤﺪ اﻳﺮان ﻣﺆﺳﺴﺔ ﻋﻠﻤﻲ ﻫﻴﺌﺖ ﻋﻀﻮ اﺳﺖ اﺗﺮﻳﺶ ﺷﻨﺎﺳﻲ. ∗∗∗ اﺳﺖ ﻛﺮده ﺗﺄﻳﻴﺪ و ﺧﻮاﻧﺪه را ﺗﺮﺟﻤﻪ ﻣﺘﻦ ﻧﻮﻳﺴﻨﺪه. ﻣﻲ ﻻزم ﺧﻮاﻧﺪه را ﻣﻘﺎﻟﻪ ﺗﺮﺟﻤﺔ ﻛﻪ ﻧﺠﻔﻲ اﺑﻮاﻟﺤﺴﻦ اﺳﺘﺎد از داﻧﻢ اﺻﻼﺣﺎﺗ و ﻛﻨﻢ ﺗﺸﻜﺮ داده اﻧﺠﺎم آن در.

Transcript of جایگاه وزن عامیانه در هنر شاعری نیما یوشیج - ترجمهٔ...

1389پاييز و زمستان ، دومم، شمارة چهارو شناسي، سال بيست مجلة زبان

117

نقد و معرفي كتاب

*يوشيج نيمايعراجايگاه وزن عاميانه در هنر ش

** آمر طاهر احمدةنوشت

*** ليال ضيا مجيديترجمة∗

چكيده ، آوردهپديد كه دگرگوني بنياديني در وزن عروضي سنتي ،آثار نيما يوشيج هنوز هم اسرار

ي مدتم كه پدر شعر نو فارسي كنيثباتتوانيم ا حال ديگر مي. ه استشدتمامي آشكار ن بهيي از منتقدان در تحليل شعرها،در حقيقت. كرده بود ساختار شعر عاميانه ة مطالعصرفرا

اند، بوده با مشكل مواجه اند ــ » كودكانخاص« كه اشعاري ــ»آواز قفس« و »بهار« قبيل زن شعر عاميانه تحليل اين شعرها در پرتو وزاده آشكار كرده كه ولي اخيراً اميد طبيب

دو شعر ديگر نيما هم .وزنِ شعر عاميانه ايِ ـ تكيه ماهيت هجايي، يعني همان استميسرهنگهاي موجود در اين اشعار در پي چه بوده ا شاعر در ضرباما. تأييدي بر اين تحليل است

عروضيِ نوِ كه از وزن متمايزند از اوزان سنتي كه همان اندازههنگهاييااست؟ ضربآيد، اي محدود به حساب مي در آثار نيما تجربه وزن شعر عاميانهة تجرب. خود اوالحيِاص

مضمون و و صحيح و گويا ميان وزناي جستجو براي يافتن رابطهحاصلولي اين تجربه

اين ترجمة مقالة∗“Le statut de la métrique populaire dans la poétique de Nimā Yušij”, Studia Iranica 36, 2007, pp.

251-277

.استر احمد هنگام نگارش اين مقاله دانشجوي دكتري ادبيات تطبيقي در دانشگاه سوربون بود و در حال حاضر آمر طاه∗∗

.شناسي اتريش است عضو هيئت علمي مؤسسة ايراندانم از استاد ابوالحسن نجفي كه ترجمة مقاله را خوانده الزم مي. نويسنده متن ترجمه را خوانده و تأييد كرده است∗∗∗

.ي در آن انجام داده تشكر كنمو اصالحات

شناسي مجلة زبان

118

نو و آميختن شعر ميدان بسطاي در پي وي در برههرسد كه و به نظر مي اوستلحن شعر . استودهب وزن عاميانه هم آن در ، وزن عروضي، وزن عاميانهنوادبيات معاصر فارسي، نيما يوشيج، شعر : ها واژهكليد

، شعر كودكان)اي ـ تكيه هجايي(

مقدمهو ) 1274- 1338( جديد، نام نيما يوشيج ة شعر فارسي دورخاطر آوردنِ نوآورى در به به محضِ

. شوند به ذهن متبادر ميضروريمرجع همچون دو ــبود آن آغازگر نيماخود كه ــ»نو«وزن مشتق شده ولي از بسياري ) همان وزن عروضييا( عربي يِاين وزن جديد از وزن كم

.شود ميشناخته شعر نيمايي اساسيِ عنوان نوآوريِاقيدوبندهاي وزن سنتي رها شده و ب ــ ناشناخته مانده بودقدر پذيرشپيش ازها كه تا مدت ــ»شعر نو« ة اين صورت اولي،با اين حال

شعر كشف قالب شاعر مسيرهاي ديگري را در اين. شود محسوب نمى نيمافعاليت شعري هنگاياجماع منحصراً با به از نظرگاه انتقاديِولي اين مسيرها اغلب. استاين او گواه ة آثار گستردوكرده

گاه جدي شعر عاميانه هيچتجارب او درة دربارويژه اينكه به. در پرده مانده بود، او »وزن نوِ«عنوانِ نيما نيز همچون برخي از همعصران خودپرشماري حاكي است كه عناصر. استنشده تحقيق

. با اين گونه شعر آشنا بودرا به آن بازگردانند ــ ادبيات عاميانه كوشيدند ارزش و اعتبار مي كه ــ عامه ]ادبيات[ش ازهاي برخي نوشتهنيما در ه ك بينيم شواهدي را مي ، جا به جا،در نقدهاي اخير ادبيات وت كالسيك سنّه در چهر آن نيما ازاگر : از اين هم فراتر رفتداما باي. الهام گرفته است پس كشش او به سمت . نو در شعر بوده استقالبهاي ةشك براي تجرب بي،گرفته بيگانه الهام مي .است كه در شعر به آن دست زده باشد كلييحاتارتباط با اصال بي نبايدشعر عاميانه نيز

اين آثار به چند . انجاميددود ح به خلق چند اثر مفقطعاميانه شعر باآزمايىِ نيما پنجهالبته دست كم مستلزم نيماعاميانه در آثار شعر بررسي جايگاه كه بايد توجه كرد .شعر محدود است

به خصوص اينكه آيا در بين اشعار نيما .خاص است و ساختارهاي قالبهاطرح مسائلي در مورد در .رسد كه اين سؤال هرگز طرح نشده است شود؟ به نظر مي اثري از وزن شعر عاميانه ديده مي

پيش از اين كه اساس شعر عاميانه مدتهاي مديديشود آشكار ميپرداختن به نقد آثار نيما خواهيم ديد اين ،با اين حال. شناخته شده استدرستي به تازه اخيراً وزن اينناشناخته بود و

برخي از اشعار در مانده تا امروز الينحلآورد كه مسائلِ را فراهم مي امكان اين جديد تحليلرِابزاوزن عاميانه در آثار . استمهم اصيل ة اين تجربقوة دركاينجا بنابراين در . را حل كنيمنيما

جايگاه وزن عاميانه در هنر شاعري نيما يوشيج

119

چه جايگاهي را براي آن در نظر نوآوري در شعرر در اقدام به ؟ و شاعيابد مي نمود چگونهنيما .فراهم آوريماالت ؤ براي اين سبهترين توضيحات راد وشي خواهيم ك؟گرفته است

نظير بيوزنى .1تأييد منتقداني اين را. گنجد نميبرخي از اشعار نيما در قوانين تمام تقطيعهاي شناخته

ر نه ب،شان اندكبا وجود شمار ، اشعاررخي ب.اند پرداختهشآثار كه به بررسي وزن شعرِكنند مي »بهار«شعر . ده استنيما بنا نها كه خود ــ»وزن نو« قوانين ر و نه باست منطبقتقطيع سنتي

.توان حدود مسئله را درك كرد دقيق مييبا خوانش. يكي از آنهاست)154: 1375يوشيج، (

1بهار !ها بهار بچه .د وا شدنهاگل د پا شدنهابرف

ها از رو سبزه از روي كوهسار ! بهار،ها بچه

داره رو درخت :خونه به گوش مي

، بكن راپوستين« »! بپوشاقبا ر ! بيدار،بيدار شو ! بهار،ها بچه ،روند ميددارن ،پرند ميددارن

زنبور از لونه بابا از خونه

كار،همه پيِ ! بهار،ها بچه

.خود طاهر احمد در متنِ فرانسة اين مقاله اشعار را به فرانسه ترجمه كرده است. 1

شناسي مجلة زبان

120

خود را تماماً ) 1371(ي موسيقي شعر نيما حميد حسني كتابِ چه وزني است؟دراين شعر فارسي اين گذار شعر نوِنيانبه زعم او، ب. اختصاص داده است1به بررسي وزن اشعار فارسي نيما

بحث كوتاه و بلنديِبر انگشت ، در واقع،اين تحليل. سروده است»نو«شعر را به وزن عروضي اين فرضيه را همچنينمنتقد. است كه برخالف كاربرد سنتي وزن عروضي ــ گذارد مصرعها مي

يافته اين امكان را و در اين شعر از مجموعه اوزان سنتي ياري جسته نيما كه نهد ميپيشل به مشتقي ديگر، موزن شعر خود از مصراعي به مصراع ديگر، از يكي از مشتقات رناگهان در

از وزن حسني تحليلِاين . برود به ديگر مشتقات آن2ربامتق يا اركمتديا از يكي از مشتقات ):174-175: همان(است اين شعر

»فاعفاعالت « :رلم متدارك :» فاعالتلُنْعفَ« متدارك :» فاعالتلُنْعفَ« متدارك :» فاعلنلُنْعفَ« متدارك :» مفعوالتنْلُعفَ«»فاعفاعالت « :رلم »فاعفاعالت « :رلم متدارك :»عالتا فنْلُعفَ« متدارك :»ت فاعالنْلُعفَ« متدارك: »فَعلُنْ فاعلُن« ربامتق :»عولن فَفعولُ« متدارك :» مفعوالتنْلُعفَ«»فاعفاعالت « :رلم

اي با اين اشعار در مجموعه. ده استو سراش ــ دري زبان ماــ ]طبري[ كه نيما به زبان محلي شعرهاييبه استثناي .1

نقد اشعار طبري نيما و ي كه تحليل وزنبايد افزود). 611- 707: انهم، يوشيج.نك(. است گردآوري شده اجروعنوان .هنوز انجام نگرفته است

اين .شود در هر مصراع تشكيل مي(– U – –) فاعالتن ةاز تكرار سه يا چهار بار پايل وزن رم، عروضي سنتي اوزاندر .2 كار بهتدارك در سنت شعري فارسي بسيار كم وزن م،برعكس . در شعر كالسيك فارسي استپركاربرد نوزن يكي از اوزا

رب هم چهار ادر وزن متق. در هر مصراع بنا شده است (– U –) فاعلن ةپاي اين وزن بر اساس تكرار چهار بار. استرفته نزد شعراي رود ــ مشتقاتش ــ اگرچه چندان زياد به كار نمياين وزن و .آيند در كنار هم مي(U – –) فعولنةپاي

ةشاهنام توان به از جمله آثار گرانقدرِ سروده در اين وزن مي.ست ابه كار رفتهلحنهاي حماسي اغلب در يككالس .اشاره كرد سعدي بوستان و ، نظاميةاسكندرنامفردوسي،

جايگاه وزن عاميانه در هنر شاعري نيما يوشيج

121

متدارك :» فاعالتنْلُعفَ« متدارك :» فاعالتنْلُعفَ« متدارك :» مفعولننْلُعفَ« متدارك :» مفعولننْلُعفَ« )تفعالتم (:!» فاعتعلفُ«»فاعفاعالت «: رلم

يابيم كه به داليل متعدد، چه از درمي، بيشتر در اين تحليل دقيق شويماندكيولي اگر چنين خوانشي ،در واقع. پذيرفتني نيست وزن شعر و چه از نظر تاريخي، اين تحليل لحاظ

ي كه نيما در وزن شعر انجام داد و به فوعر شود كه اصالحات م منجر به اين تصورممكن است حال ؛هم آميختن اوزان سنتي شكل گرفته است شد از در منجر فارسينو درپديد آمدن شعر

اين متن هنگامِ سرودنِد كه كن ميمشخص اجمالي و سريع به توالي زماني شعرها يآنكه نگاه را يش تاريخ سرودن شعرهايمان. نشده بودمطرح اوزان عروضي هنوز در آثار نيما تركيبشعري هشت اين شعر ،به بيان ديگر. شده استسروده 1308 در»ربها« شعر مثالً، : كردهتعيينبا دقت

سروده شده گردد ــ برمي 1316 كه به سال »ققنوس«ــ نوسال پيش از سرايش اولين شعر . ارند دي و وزن واحداند كامالً منطبق با قواعد سنتي»ققنوس« تمام شعرهاي نيما قبل از 1.است

وزن تركيبي بايافت شود كه در آثار او قديمي اندازه شعري ايندارد جاي تعجب ،بنابراين .ساخته شده باشد

شب همه « دو وزن بنا شده شعري است با عنوان ةپاي تنها شعر نيما كه بر،از سوي ديگر به روشنيهاي اشاره موضوع در مورد ايناو. كه آخرين شعر در مجموعه اشعار اوست»شب

است كه در آن با دقت همراه] در پانوشت شعر[ يادداشتي از نيمابا ر شع اين.دهد دست مي توجه دادن)517: همانيوشيج، (»ام به دو وزن ساختهاين شعر را مخصوصاً« كند كه تصريح مي

رتباً براي راهنمايي خواننده در بيان تذكراتي است كه منيما همِّ به اين نكته مطابق باخواننده هيچولي در آثار نيما به. دهد دست مى بهترين ويژگي قالبهايي كه اختيار كرده در اشاره به مهم

از آن روشني بيان شده، طور كه به همان. باشدداشته مركب شعر ديگري اشاره نشده كه وزنِ

هيچ ها، افيهجايي ق ه بجز برخي جاب،)در كل بيش از شصت شعر( سروده »ققنوس«قبل از كه نيما ياشعار مجموعِ در .1بازتاب زيادي در محافل شعري انتشارش كه در زمان ــ هم»افسانه«حتي . بينيم نمي از لحاظ قالب نظرگيرينوآوري نوِ را جزو اشعار »افسانه« در مجموعنيما كهشود ميزير روشن در جملة .دي در قواعد ايجاد نكرئاستثناهيچ ــداشت

سندند، برخالف قطعات كنونى مخلص كه سمبوليك پ مردم مىاست كهوري ط “افسانه ” منظومة«: دانسته است خود نمي ).493: 1368 ،يوشيج( »...و به سبك شعر آزاد هستند، به فهم آنها نزديك است

شناسي مجلة زبان

122

. كند ر ميوه در شعر او ظهسابق بيي همچون حركت»شب همه شب« وزن تركيبي بودنِزمان :اين هم متن شعر به همراه طرح كلي وزن آن

)همانجا( شب همه شب )نعالتُن فَلُفاعن مالتُفاع( شب همه شب شكسته خواب به چشمم

)نلُعن فَلُفاعن مالتُفاع( گوش بر زنگ كاروانستم )النعن فَفاعلُن مفاعالتُ( زنده ز دور با صداهاي نيم

)نلُعن فَلُفاعن مالتُفاع( همزبان هستم،گشتهعنان هم

)النعن فَتُالعن فَالتُفاع( ست جاده اما ز همه كس خالي

)النعن فَعالتُن فَالتُفاع( آوار آوارريخته بر سرْ )النعن فَالتُعن فَالتُعن فَالتُفاع( اين منم مانده به زندان شب تيره كه باز

)نالتُفاع( شبهمه شب )نلُعن فَلُفاعن مالتُفاع( گوش بر زنگ كاروانستم

).172-173: همان(تحليل كرده است درستي بهرا آن ةدهند اين شعر و دو وزن تشكيل حسني. ن سروده شده استلُع و فَ، فَعلُنْ،نالعن، فَفاعلُن، مالتُهاي فاع بند اول كامال بر اساس پايه

بندي ا صورتاست كه بمل رگرديوزن 1.استس وزن خفيف اسا تنظيم آنها در مصرعها بربه استثناي مصرع آخر كه . آيد وجود ميه الن در شعر بع فَ، ونتُالع فَ مفاعلُن،ن،التُهاي فاع پايه

وزن، لحاظاز . استتكرار مصرع دوم بند اول است، تمام بند دوم مبتني بر مشتقات وزن رمل ى ششم، دهد كه در مصرعها تغيير طول مصرعها خود را نشان ميآزاد بودن شعر مخصوصاً در

. مشخص استهفتم، و هشتم شود عجيب او در مورد ارزش اين وزن تركيبي نمي حسني مانع قضاوت تحليلِولي درستيِ

:)173: همان(

صاحبذوقان و علماى حال، داورى آن را بهر ههب. باشدجالبكنم اين تغيير وزن فكر نميتر است و با سنّتهاى شعرى ما نكردن وزن مناسب تغيير ماندن وثابت م؛كني مى واگذارفنّ

.آيد نظر در هچه قبول افتد و چتر است، تاسازگار

كه مخاطب آن گروه خاصي از نوحسني در اين شعر . متناقض اين قضاوت دقت كنيمبه ويژگيِ

.طرح كلي اين وزن به صورت فاعالتُن مستَفعلُن فاعالتُن است .1

جايگاه وزن عاميانه در هنر شاعري نيما يوشيج

123

كه فهماند به خواننده مىكند و نميييد أخوانندگان هم نيستند تركيب دو وزن عروضي را تهنگام بررسي منتقد ،در مقابل. دنتي ساخت شعر پيروي كبهتر بود شاعر از قراردادهاي سنّ

اين . ه استشدعتقاد دارد كه اين شعر به صورت سه وزن متفاوت عروضي تنظيم ا»بهار«شعر به مخاطب صريح نيما ةاشار يامدولي مخصوصاً پ كند، نيمايي را نقض مينوِنكته مفهوم شعر

. استناديده گرفته شده ) آمده»شعر براي كودكان« با عبارت كه در سمت چپ عنوان(شعر دو درآميختگيكند كه اگر او تصور ميزيرا ،انگيخت توجه مفسر را برميداي باي چنين اشاره

بر سه وزن آن بنيانكه نگرد مي ضرباهنگيكند، چگونه به ميدرك ضرباهنگ را دشواروزن متداول كالسيكها كمتر اگر يكي از وزنها متدارك باشد كه بين ،؟ عالوه بر اينباشد شده نهاده ناآشنا )كودك ( به گوش خوانندهبه احتمال قوىپس بايد ،)115-116: 1375شميسا، (بوده وزنىساختارچنين شعري با شاعر مخصوصاًچرا كه (موضوع اين رسد به نظر نمي ولي،باشد

.باشد چنان آزرده حسني را)باشدبراي كودكان سروده اي پيچيدهكه از كلي مشاهده كنيميبرخورد او را با مصرع ماقبل آخر در طرحبهتر است با اين حال

در حالي كه ، فاع استتعلَ فُ» كارهمه پيِ« او از مصرع خوانشِ. استوزن شعر به دست دادهاز اين خود كه ــحسني. ها در تركيب عروض سنتي وجود ندارد بندي پايه اين نوع تركيب و همچنين با طرح فاعتعلَفُپس از با گذاشتن عالمت تعجب رسد ــ به نظر ميتحليل ناراضي به ) كه وزني كامالً ناشناخته در اوزان عروضي است (پرانتزدو بين ترِ متَفَعالت احتمال عجيب

فُهاي پايه ،در واقع. كند اف مي اطمينان خود اعترنبودلتعفَتَ و مععروضي به هيچ وزن الت ي تركيبانديشيده تاست كه حسني ا افاعيلي ساختگي و هر دو )118 و 99: همان(تعلق ندارد

. دهدبه دست ــع ماقبل آخرصر براي م(U U U U –) ــ با توالي چهار هجاي كوتاه هجايي .كند تأييد ميبرانگيز تحليل خود را خصوصيت شكاً هم تلويح منتقدخودالبته ، شم حسني موفق به حل معما نشده با آنكه ؟ استوزن كدام برمبتني اين شعر ،الخرهاب

:نمانده از ديد او پنهان »بهار« بودن شعر »عاميانه«خصوصيت . كه مهم استنشان داده خود را محسوب عاميانهجزو شعرهاىو ) فتهگ نانكه خود نيماچ( است اين شعر مخصوص كودكان«

.)174: همانحسني، (»...شود مى اين تشخيص هنگامي كه كتاب او در مورد وزن شعر نيما چاپ شد، ،1371 در سال

توضيح شرح و كه براي فراوانيتالشهاي . وي موفق از آب درآيد تا تحليل كافي نبود خصوصيتاين شعر منجر شده و ماهيت خصوصكم روشني در حنه به وزن شعر عاميانه صورت گرفته بود

شعر بنيان شد كه مدتها تصور ميتا . بندي جامعي از اصول آن به دست داده بود نه صورت

شناسي مجلة زبان

124

وحيديان كاميار، ( است بنا شده بر وزن عروضي همتاي كالسيكش ــهمچون نيز ــ عاميانه كه و اديب طوسي،بري همچون پرويز ناتل خانلري، احسان طمعدودي خبرگانِ،)1357همگي در تهيه و اي بودن وزن عاميانه بيان كرده بودند هايي مبني بر هجايي يا تكيه فرضيه

زاده، طبيب(بندي دقيق اين نوع شعر ناكام شده بودند ارائة قوانيني براي تحليل و دسته1382 :46 -31(.

در آثار نيما بيش از ديگر به كاربرد وزن عاميانه كه حسني كند ناآگاهي آشكار مي اين و استادي نيما ان شاگرد، از اخوان ثالث.كند تحليلگران وزن شعر اين شاعر بزرگ اشاره نمي

بدعتها و بدايع نيما و عطا و لقاي نيما يوشيجبا عناوين دو كتاب ،1فارسيشعر وزن بزرگ در در صدد يوشيج دايع نيمابدعتها و ب در كتاب او.به نبوغ استاد اختصاص داده است را يوشيجدر اين توان نميولي . كندآشكار نيمايي نوِ شعر ابداعهاي عاميانه را در ثير وزن ترانهتأبرآمده اخوان ثالث، (در شعر نيما يافت عاميانه ي وزنوجودبه هيچ ارجاعي به نحوي مشخصكتاب

1376 :158 -156.( ايم زاده اي عاميانة فارسي را مديون اميد طبيبه دهندة وزن اشعار و ترانه تبيين نظام تشكيل

نتايج . طرح كرده است آن را) همان ( فارسيةتحليل وزن شعر عاميانكه در اثري با عنوان يت دقّ و نويبا اقداموي . است در شناخت ميراث شعر فارسي چشمگير يتحليل او پيشرفت

كه از عاميانه ــ سيصد شعرحدود يلِ تحلاز طريقفراوان ويژگيها و الزامهاي وزن عاميانه را تر كه نظري،قسمت اول كتاب در. دهد مي ــ شرحبه دست آمدهايران فارسي زبان حوزةتمام با وكند مىكننده اثبات قانعاي به شيوه هجايي بودن وزن عاميانه را ـ اي ، اساس تكيهاست

حال ديگر .دهد موضوع خاتمه ميبه وزن عاميانه از وزن شعر سنتي و عروضي تفكيك قطعيِ ).كه حسني در اختيار نداشت( وجود دارد تحليلابزارِ ، پايه در شعر عاميانه.كرد به اين ترتيب خالصه توان ميزاده را طبيباصليهاي يافته

تشكيل شده از تعداد متفاوتي هجاامكان دارده ك (2 استكوچكترين واحد وزني در مصرع داشته اگر پايه چندين هجا،بنابراين. شود محدود ميبر يك هجاي تكيهه هميشه ب ولي)باشد

اعتراض كند چرا )نيماگردآورندة آثار (هباز به سيروس طا را وا داشتوچراي وي هوشنگ گلشيري چون صالحيت بي .1

ة در مقدم طاهباز. كامل اشعار نيما از اخوان ثالث ياري نجسته استة در مجموعدر وزنبراي پرداختن به برخي مسائل اين دربارة مفيد ةي در مجلا مقاله هم درآقاي هوشنگ گلشيري... «: كند اذعان ميرضايت با كامل اشعار نيماةمجموع، يوشيج (»...كنممهدي اخوان ثالث مراجعه آقاي به ستباي ي ميالت احتمالي وزناشكاي ا رفع پاره براي نوشتند كهكتاب .)10: همان

.در شعر عاميانه، به داليل فنّي، بايد مصراع را شعر ترجمه كرد .2

جايگاه وزن عاميانه در هنر شاعري نيما يوشيج

125

، همين باشد داشته و اگر پايه فقط يك هجا؛گيرد باشد، تكيه هميشه روي هجاي آخر قرار مي اينها ازد كه خود كر تقسيم مصرعهاييبه توان آنگاه، بيت را هم مي. بر خواهد بود هجا تكيه

تكيه ثابتي تعداد شعرهر ابياتتمام . اند شده پايه تشكيل ــيك تا چنداز ي ــ تعداد متفاوت تغيير يديگر تا حدودمصرع به مصرعي تعداد هجاها در هر پايه از هرچند احتمال دارد دارد، عاميانهبيت از شعر در يك را، از لحاظ وزني،اه جايگاه تكيهتوان ، نميبه اين ترتيب. كند

در كلمهة تكي،در واقع. كردبيني پيش) داشته باشد ربطيان رايج فارسيكه به طرز بيآن يب(تكيه روي تكواژ تصريفي بيهم ممكن است ي وزنةتكي .ز نداردعاميانه ارزش ممي شعرعروضِ

وزنهاي شناخت فقط.در معناي كلي آن يك كلمه برِ روي هجاي تكيههم ودر زبان قرار بگيرد تقطيع صحيح شعركنندة تضمين )بيت تا آخرين نخستيناز ( شعر ر ه كاملحليل ت ياموجود

.عاميانه استيك : دو نوع استو شامل عاميانه وزني در شعرهاي مرتبط با جايگاه تكيهاي پديده مكث مكث ديگريشود و ظاهر مي)جايگاه پاياني هر پايه كه بعد از هر تكيه، يعني در( كوتاه مكثمصرع جايگاه . دهد را نشان ميمصرعو پايان ) شود نمايش داده ميوربمكه با دو خط ( بلند

.ني است پذيرفتكوتاه مكثهاى در جايگاه تغييرات برخي هرچند ، ثابت استهمواره. استتكيه و بي بر شناسايي جايگاه هجاهاي تكيه شرط ضروريِشعرها در تعيين پايه

بين مصرعها برقرارر ضرباهنگي يكنواخت در تمام طول شعخود، منظم با ترتيب مصرعها،، 3//3( كنيم تعيين كه وزن شعرعاميانه را آورد بدين ترتيب اين امكان را فراهم ميوكند مي )).71-76: همان(به همين ترتيب تا آخر و 4//4، 4//3

: همان (آورد مثال مياي شناخته ةشعر عامياناز زاده براي روشن كردن اظهاراتش طبيب 147:(

4//3 )ق تَ|'قتَ 'ت||قتَ 'ت|قتَ 'ت( '– '|– – '||– – '|– – اتل متل توتوله 41//3 )ق تَ|'قتَ 'ت||قتَ 'ت ت|قتَ '( '– '|– – '||– – – '|– گاو حسن چه جوره

ها پايه،در عوض. شود مي از دو پايه تشكيل نيزا مصرعه هر يك از مصرع و از دو بيتهر به (مصرعهاهاي ثانوي درون مكث متغير جايگاه با ناديده گرفتن. ندارند تعداد هجاهاي مساوي

.شود تعيين مي)4//3(مصرع ، وزن بر اساس تعداد هجاهاي هر )ها طول پايه،بيان ديگر

1. تقطيع دقيق شعر را كهده دا پيشنهاد منظوراينبه زاده طبيبطرح آموزشي رااين . تكيه استةدهند نشان 'عالمت

.توضيح دهد

شناسي مجلة زبان

126

اين امكان را فراهم زاده نيما و ببينيم آيا روش طبيب »بهار«شعر اغ حال برگرديم سر پنهان نمانده وي ساختار اين شعر از ديد بايد افزود كه. كنيممشخصرا آن وزن آورد كه مي

.1است

)قتَ ' تت ت ت( '– – – – – !ها بهار بچه )قتَ 'ت ت تت ( '– – – – – .د وا شدنهاگل )ق تَ'ت ت ت ت( '– – – – – د پا شدنهابرف

)ق تَ'ت ت ت ت( '– – – – – ها از رو سبزه )ق تَ'ت ت ت ت( '– – – – – از روي كوهسار )ق تَ'ت ت ت ت( '– – – – – ! بهار،ها بچه

)ق تَ'ت ت ت ت( '– – – – – داره رو درخت )ق تَ'ت ت ت ت( '– – – – – :خونه به گوش مي

)ق تَ'ت ت ت ت( '– – – – – بكن راپوستين« )ق تَ'ت ت ت ت( '– – – – – .» بپوشاقبا ر )ق تَ'ت ت ت ت( '– – – – – بيدار، شوبيدار )ق تَ'ت ت ت ت( '– – – – – ! بهار،ها چهب

)ق تَ'ت ت ت ت( '– – – – – روند دارند مى )ق تَ'ت ت ت ت( '– – – – – رند،پ دارند مى

)ق تَ'ت ت ت ت( '– – – – – زنبور از لونه )ق تَ'ت ت ت ت( '– – – – – بابا از خونه

)ق تَ'ت ت ت ت( '– – – – – ىِ كار،پهمه )ق تَ'ت ت ت ت( '– – – – – ! بهار،ها بچه

مرتبط است كه 5هجايي به وزن پنج روشن است كه اين شعر با هجده مصرعكامالً در هر مصرعواقع، در ).114: همان ( استمصرعزاده توصيف كرده و جزو وزنهاي بدون طبيب

پس ،پذيرد هاي دروني را نميمكثاين وزن . دارديك تكيه و در نتيجه يك پايه فقط وزناين

سفانهأ ولي مت، داده به دست مثالصورتزاده تحليل آن را هم به و طبيب دهمهجايي آ پنجاين شعر نيما بين اشعارِ .1ي اشكاالتاز و نشدهدر نظر گرفته »مؤلف« متن اينبراي ي خاص هيچ وضعيتبا اينكه. ندارد هيچ توضيحي اين تحليل

. استسابقه عاميانه كامالً بياين شعر با عنوان وزن تعيينِ صرف، ي به ميان نيامده ذكر داشتهپيشينوزني تحليل كه ذكر راو هيچ شعر ديگري از نيما نيما به وزن عاميانه برانگيخته متمركز نشدهة مشكالتي كه مراجعبرزاده اميد طبيب است كسييننخستاش اشعار عاميانه تحليل مجموعه در»بهار«با گنجاندن شعر شناس اين وزن،با اين حال .نكرده است

.)143: همان( داده است به دستكه خوانش صحيحي از اين شعر

جايگاه وزن عاميانه در هنر شاعري نيما يوشيج

127

از ي است مسلمة نمون»بهار« شعر ايِ هجايي و تكيههماهنگيِ. بندي كرد توان آن را مصرع نمي 1. وزن شعر عاميانهة نيما به مطالعپرداختنِ

پيشين خود را ةكنند با اتكا به تحليل قانع. موجود نيست تنها مورد»بهار« شعر ،عالوه بر اين خواهيم در ادامه . بگرديمدست از اين يدنبال متنهايشاعر ر اشعمجموعة ا در دانيم كه محق مي .ر ديگري هم به وزن عاميانه سروده استاشعاديد نيما

آواز « شده بود،»برانگيز چالش« تحليلگران تعيين نشده و برايدقيقاًدومي كه وزن آن شعر ):119: 1375يوشيج، ( شده استروده س1305 سال درو »بهار« كه پيش از شعر است »قفس

آواز قفس ام من مرغك خواننده

پروردة ابر و گلم ام نالنده،خوانم من مي من بلبلم خوانم من، مي

2افتاده هرچند از هوس هاي سياه در عشقه

تابيد ماه يك شب كه مي مندستي به من زد دوست، از آن زمان در هر دمن

.خوانم آواز قفس مي

)85: همان ( در بررسي خويش»بهار« شعر همچون را نيز، »آواز قفس«حسني شعر حميد

.كند تأييد مي نكته را كه در باال يادآوري شداين وزني آن نظم است، »عاميانه«در مجموع، با اينكه اين شعر كامالً .1 وزن سنتي مطابقت ات با الزام،به بيان ديگر. اند منظماز لحاظ وزني، »ققنوس« قبل از ، نيماعروضيِ اشعار همةديديم كه

نظام زيرا،به آنها شباهت زيادي دارد »بهار« شعر ، از اين ديدگاه.كند كه يك وزنِ واحد را به تمام شعر تحميل ميدارند توجه به و با پيش نهاده بود ــ وزن اين شعر كه حسنيفرض تركيبي بودنِ. نيز حاكم استر اين شعر بوزن واحد

است كه انتخاب ديگري را وزن عاميانهنتيجة ناآگاهيِ وي از ماهيت حقيقى صرفاً شود ــ ميترتيب زماني شعرها رد .پيش روي نيما نهاده است

. است»هوش« 5 مصرع ةين كلم آخر گردآوري و تدوين كرده ــسيروس طاهبازكه ــ كامل اشعار نيماةدر مجموع .2 در اين 5مصرع (زند هم مير نه تنها تعداد هجاها را بش، اين واژه اشتباه خوان چه اين چه اشتباه چاپي باشد و،حال

كه ــاين اشتباه را در كتاب بعدي خود طاهباز .كند خراب مى نيز بلكه قافيه را،) هجا8 نه خواهد داشت هجا7 صورت حسني ، از اين گذشته).131: همان، طاهباز.نك( تصحيح كرده است »هوس« به ــر نيما اختصاص دادهبه زندگي و آثا

. را به كار برده است»هوس« اين شعر متنِ تحليل برايهم در

شناسي مجلة زبان

128

ولي . شده استسرودهاي از وزن رجز شعر بر اساس گونهوي بر آن است اين. تحليل كرده است دارد فرض كند شعر انش او را وا مياين خو. ساندر ميتازه ي يبستها را به بنياين تحليل و

و چهارمو دوم مصرعهايدرن لُعفْتَسن و مفعوالتُم: استوزن متفاوتدو بر تركيب مبتنيمفْتَسلُعن مفْتَسبا ششم مصرع هماهنگ كردن براي،عالوه بر اين وي . مصرعهاة بقيدرن لُع

در « مصرعِمطابقت دادنِراي بوي . كند را نقض مي اصول تقطيع از يش يكيخوانش خو ،(– – U – – / – U –) دهد با وزني كه پيشنهاد مي (– U – – / – U U –) »هاي سياه عشقه :گويد ميچنين

يعنى خود هجاى كوتاه است . اشباع بايد كرد»قهشَع«را در »ع« يكم از رشتة دومعادر مصرردد و گ تلفظ 1»فع«ى متوسط به صورت هجابايد يرى از اختالل در وزن گكه براى جلو

شاعري است و براى ] سنتّيِ[اين مورد برخالف اصول اختيارات . مقدارى كشيده شودبايستى اين عمل بر آخرين هجاى كلمه ) به مقتضاى وزن(تبديل هجاى كوتاه به متوسط

...ذيردپصورت

بيند دست به يخود را ملزم م ،آورد پيش مي ش مشكالتي كه تحليلكردن پنهان دونحسني، بن است كه او چند صفحه آتر عجيب از اين هم.كار دشواري بزند تا تحليل خويش را اثبات كند

»يافته از بحر رجز بندي شعرهاي نيما بر حسب اوزان انشعاب دسته« در مطلبي با عنوانِ پيشتر ):82: همان(شمارد مي»عاميانه« را »آواز قفس« دومِ واولمصرعهاي وي ،مثالً. گفته است

عوالتُفْمن مفْتَسعاميانه( ...»ام من نالنده،خوانم مي« :نلُع( مفْتَسعاميانه( ...»ام من مرغك خواننده« :ران دو بلُع(

عوام و ةاشعار عاميانه مخصوص طبق« :هآمد كه پايين صفحه ي همراه استتعريفاين انتخاب با شعر برداشتي ازامروزه پيشداوريهايي كه چنين ).همانجا (»...ست اسواد و شعر كودكان بي

حسنيولي بايد دانست . گنجد شده و شرح آنها در اين مقال نمي منسوخ كامالًكنند ميعاميانه خبر بي )آشكار كرده آن رازاده كه طبيب( شعر عاميانه هجاييِـ اي ساختار تكيه كامالً از كه

.انگيز استبر دهد كه تعجب ي از خود نشان ميشماست،

هجا هر. يست ن چندان متداولشناسي وزن سنتي كه حسني به كار برده است، در اصطالح،»متوسط« صفت توصيفيِ .1 cv در( »بلند«يا ) ka] مثل[ كوتاهمصوتي v صامت است و ة نشانc كه در آن ، بازمصوت با cv صورت هب(ست يا كوتاه ا

مثل[ kār ،cvcc]مثل [ cvcدر ( است »كشيده« يا )kar] مثل[ cvc در kā] مثل[باشد ي مصوت بلندv در صورتي كه[kardو cvcc ]مثل [kārd .(فع« هجاي حسني«(cvc) را هجاي بلند با مصوت كوتاه ِ اين صورت نامد و مي »متوسط« را

.كند متمايز مي مصوت بلند با(cv) ديگر آن ممكنِبنديِ از صورت

جايگاه وزن عاميانه در هنر شاعري نيما يوشيج

129

وضوح آشكار به آورد پيش مي »آواز قفس« دنِمشكالتي كه خوانراه حل ،از اين پس ) »ققنوس«سال سرايش (1316 سال كه قبل از ــ»بهار« شعر ديديمپيش از اين . شود ميهمان داليل براي شعر . دارد عاميانه ي بلكه وزن،ر آزاد نيمايي نيستاشعا جزو ــ شدهرودهسكنيم كه بگوييم اين از تكرار، به همين اكتفا مي احترازبراي. هم صادق است»فسآواز ق«

. بر مبناى وزن آزاد نيمايى سروده نشده است ــ سروده شده »ققنوس« كه قبل از ــشعر هم كودكان هب صراحتاً »بهار«همچون شعر بنابراين بحث بر سرِ وزنِ عروضي نيست، بلكه

زاده براي وزن كه طبيبشود تحليل مياي ساختاريس قواعداسا بر و 1اختصاص يافته بر اساس اصطالحات اين ،و 2است )4//4(اين شعر بر اساس وزن . مشخص كرده استعاميانه

: است4 وزنِيافتة ، گونة بسطشناس وزن

آواز قفس 4//4 )ق تَ'ت| تَق'ت|| تَق'ت| تَق'ت( '– – '|– – '||– – '|– – ام من مرغك خواننده 4//4 ) تَق'ت| تَق'ت|| تَق'ت| تَق'ت( '– – '|– – '||– – '|– – ام نالنده،خوانم من مي 4//4 ) تَق'ت ت|تَق'|| تَق'ت| تَق'ت( '– – – '|– '||– – '|– – پروردة ابر و گُلم 4//4 )ق تَ'ت| تَق'ت|| تَق'ت| تَق'ت( '– – '|– –'||– – '|– – من بلبلم خوانم من، مي 4//4 ) تَق'ت| تَق'ت|| تَق'ت| تَق'ت( '– – '|– – '||– – '|– – افتاده هرچند از هوس 4//4 ) تَق'ت ت|تَق||' تَق'ت ت|تَق'( '– – – '|– '||– – – '|– هاي سياه در عشقه 3]4//[4 ) تَق'ت ت|تَق||' تَق'ت| تَق'ت( '– + – '|– '||– – '|– – تابيد ماه يك شب كه مي ]4//[4 ) تَق'ت| تَق'ت|| تَق'ت ت|تَق'( '–+ '|– – '||– – – '|– دستي به من زد دوست، من 4//4 ) تَق'ت| تَق'ت|| تَق'ت| تَق'ت( '– – '|– – '||– – '|– – از آن زمان در هر دمن 4//4 ) تَق'ت ت|تَق||' تَق'ت| تَق'ت( '– – – '|– '||– – '|– – خوانم آواز قفس مي

، زيرا نيست»ها عشقه« در »ع« شدنِادا بلندتر ديگر مسئلهششم در مصرع ،بدين ترتيب .)45: همان(كند ه عمل نميمعيار مميزمانند هجايي ـ اي كميت هجايي در شعر تكيه

»آواز قفس« و»بهار« دو شعر فقط منتشر كرده كامل اشعار نيما كه طاهباز مجموعةدر تن به همين دو شعركه فقطرسد به نظر مي همچنين.اند سروده شدهكودكانراي آشكارا ب ه فراخور باي باشيم كه نيما بايد دنبال نشانهآيا. دهند ميوزن عاميانه بر مبناي يتحليلچنين

.119 :1375 ، يوشيج.نك. »شعر براي كودكان«: آمده چنيندر سمت چپ عنوان .1 .96-97 :همان زاده، طبيب.نكهاي آن، براي توضيحات بيشتر در مورد اين وزن و مشخصه .2 .)89 :همان (.ستمصراعها هجاي افزوده در بيان ةدهند كه نشاناند متناسبدر تقطيع+ با عالمتهاقالب .3

شناسي مجلة زبان

130

آيا شاعر وزن عاميانه را كرده است؟از دو وزن عروضي و عاميانه استفاده مخاطب مشخصاً نوع بقية وزن عروضي براي از براي كودكان اختصاص داده است وشه شعرهاي بمنحصراًتوان معيارهاي مييا آيند؟ مي به نظر»تر پيچيده«كه، در مقابل، كرده استفاده ميهايش سروده

ي دخيل باشند؟در اين توزيع وزنديگري نيز يافت كه

چنين، وزني چنينسبكي .2 ــ منتشر كرده كه طاهباز ــ كامل اشعار نيما مجموعةبررسي فقطگيري در اين مورد براي نتيجه

جامع نيست و ندان چ مجموعه اين، در واقعآمده، عنوان كتاب دربرخالف آنچه. نيستكافي، 1كماندار بزرگ كوهساراناثري با عنوان در وى. كوشيد آن براي تكميلطاهباز تا آخر عمرش

نيما از نشده ، چهار شعر چاپدارده زندگي و آثار نيما اختصاص ب و چاپ شد اوبعد از مرگكه هاييشعر« عنوان تحت »آواز قفس« و »بهار«اين چهار شعر در كنار . منتشر كردبراي اولين باررا

:كند معرفي ميبند دو در را اشعاراين ناشر . اند بندي شده دسته»براي كودكان

ها سروده است نشانة توجه او به براي بچه] 1308- 1309[در اين تاريخ شعرهايي كه نيما توان نيما را از جملة نخستين با توجه به تاريخ سروده شدن آنها، مى،نسل آينده است و

.اند كسانى دانست كه در ايران آثاري خاص كودكان آفريدهمال سالهاى بعدتر است بر جاى شعر براي كودكان و يك الاليي كه 5 يوشيجز نيماا

ست كه چون جز دو تا بقية آنها در مجموعه آثار او نيامده است، تمام آنها را در مانده ا .)127- 128: همانطاهباز، (آورم اينجا مى

با . اند شدهگرد هم آورده مخاطبان خاصشان جملگي به فراخور» براي كودكانراشعا«اين وزن لحاظخصوص از ناهماهنگي آنها به. ندارند ي سبك واحد و مشتركهمة آنها اين،وجود

حال . ندا وزن عاميانهبر اساس »آواز قفس« و »بهار« ديديم، اشعار طور كه همان.نمايان است »الاليي« و ،»كودكان شاد«، »زنبور عسل«، »هاي خوب بچه« ــ چهار شعر ديگرةبه مطالع

.پردازيم ميسنت در آن كه حد و منظم واقافيه و رديف و وزنچهاربيتي است با اي قطعهآنها نخستينِ

.ا دقت فراوان رعايت شده استوزن عروضي ب

به چاپ پدرش ــ سال پس از مرگ 3 اًحدود ــ يعنى 1380را در سال اين كتاب صورت كاملِسيروس طاهباز پسر .1 .دانرس

جايگاه وزن عاميانه در هنر شاعري نيما يوشيج

131

هاي خوب بچه سر هاي بد هم نيست با بچه

.ن هرگزا درسخو خوبِةبچ ها خوبي و نكوكاري بچه

.نيست از چشمها نهان هرگز خوب كار خوبش هستةبچ

.نيست در كار ناتوان هرگز اي كه باشد خوب بچه! ها بچه

.زبان هرگزنيست زشتيش بر )– – U – / – U – U / – –( )نالتُفاع / منلُفاع / نْلُفع(

1.ملَص اَخبونِ مسِدس م خفيف: واحدي سروده شده عروضيِ وزنِدرشعر از اول تا آخر اين شود در وزن مشاهده نمي هيچ آزادي.دارد) »هرگز«واژة ( منظم و رديف) ان– (ن شعر قافيهاي

.سنتي استصورت شعر از همه لحاظ مطابقِ. وزن عروضي باشدرض با الزامات در تعاكه بندشهر و پاره است ر چها»زنبور عسل« . استمشهود در شعر بعديويژگيهاي مشابهي اي با قافيهترتيب در اين شعر،. دوم با يك رديف همراه است بند خود را دارد كه در خاصةقافي

. شعر كامالً رعايت شده استوزنييب ترتهمچون aϕaϕ2 طرح كلي

زنبور عسل 3نگا كن به زنبورهاي عسل

به صورتاصطالح خفيف ). يا سه پايه در هر مصرع( بيت شش پايه دارد كه هر بدين معناستس دس م عربيِاصطالحِ .1

يعني ( دوم ة پاي،در طرح كلي شعر باال. (– U – / – U – – / – – U – –)است ن تُال فاعنْلُعفْتَسن مالتُ فاع كليِطرحِمفْتَسنْلُع (– U – –) (ش به هجاي اول كوتاه شدنبعد ازم نلُفاع (– U – U)را ، مصرعي در وزن سنتي.شود ميديل تب

را(– U – –) نالتُ فاعةآخرين پايكوتاه شدن نيز »ملَصاَ«اصطالح . ندنام مي»بونخْم«گونه تغيير كرده باشد كه اين .شود تبديل مي(– –) »نلُعفَ« ش بهبعد از حذف دو هجاي آخر و كشيده شدن هجاي كوتاهكه كند مشخص مي

2. عالمت“ϕ”است نبود قافيه حاكي از .[aϕaϕ]ِةكند كه در آن قافي چهارپاره را مشخص مية قافي كليِ طرح “a” از ).442-443: 1380 ، حقوقي.نك(كند به بند ديگر تغيير مييبند در تمام طول شعر تكرار مصرع نخستين ظاهر شده و دقت كنيم كه از»نگا كن« در فعل امريِ»نگا«عجيب به امالي .3

، شكلي )نگاه (شود ي پاياني نوشته مي» ه« اين كلمه معموالً با يك ،در واقع. استساز اماليي مسئلهاين شكل. شود مي شد با مصوت بلند بعد از خود ر، صامتي كه اضافه ميگبه عبارت دي. داد كه وجود آن در اينجا اولين پاية وزني را تغيير مي

شناسي مجلة زبان

132

پرند لدي از پيش ما ميبه چه ج خبرهاي كندويشان را چه جور .برند در اين وقت صبحي به ده مي

نگا كن چه با بال زردش به كار كند جو ميو در اين مزرعه جست

نگا كن براي عسل او چقدر .كند يگل سيب را زير و رو م

تنبلي نگا كن كه بي! نگا كن چه سرگرم كارند با بال و پر

آدميةرا شرم اگر بچت . او هنرةنداري به انداز

)– – U / – – U / – – U / – U( )لْعفَ / نعولُفَ / نعولُفَ / نعولُفَ(

مةشاهنارب زيبا كه همچون وزن ااين متقگونه تغييري براي بر هم زدن نظم سنّتى هيچ .شود مشاهده نمى استدوسي فر

وزن عاميانه ه ب، دو شعر قبليخالف بر ــ»كودكان شاد« ــسومين شعر اين گروهبرعكس، . است) 3//4(و ) 4//4(ساختار آن مبتني بر كنار هم قرار گرفتن دو وزن . سروده شده است

رايج است، تركيب اين دو وزن در شعر عاميانه كردهزاده طرح طور كه اميد طبيب همان ).102: همانزاده، طبيب(

شكل ديگري . شد تبديل مي(U – U –) به (U – –)آورد و، در اين صورت، تفعلة اول بيت به جاي هجايي كشيده را به وجود مي كه با وزن (– – U)» نگه كن«گونة مخفف آن يعني : از اين عبارت موجود است كه در شعر ــ اگر نگوييم رايج ــ پذيرفتني است

اي آشنا ترجيح داده كه به او اجازة حفظ وزن شعر را به گونه»كننگا «بنابراين، چرا نيما شكل نامعمولِ . شعر هم متناسب استي پاياني، به نظر، لحني خودماني و »هـ«از يك سو، افتادنِ . هايي را طرح كرد توان فرضيه داد؟ در اين مورد صرفاً مي را هم مي

خواسته در اين آيا شاعر مي. شود اي حذف مي طور كه اغلب در فارسي محاوره حتي شفاهي به اين فعل امري بخشيده، همان شعر كه خاص كودكان است ــ ولي در مجموع بيشتر سنتي است ــ لحن شفاهي را تداعي كند؟ يك دليل ديگر ــ كه منحصراً

يك يابد، واجي كه از در ادامة شعر پژواك مضاعفي مي»نگا« در واژة āواج. رسد مي تر به نظر كننده شاعرانه است ــ تعيين بيشتر āواج (شود اي از مصوتها با تراكمي فزاينده ظاهر مي از سوي ديگر، در تكرار دسته در آغاز هر بند و،»نگا«سو در مرجع دستوري

، با توجه به ارزشِ āرسد تكرار واجِ بنابراين، به نظر مي). در اولين، دومين، و سومين بند به ترتيب شش، هفت، و نُه بار آمده است .ن، به اين دليل است كه نقشِ ارتباطي نخستين فعل امري در تمام طول شعر امتداد يابدمناداييِ آ

جايگاه وزن عاميانه در هنر شاعري نيما يوشيج

133

كودكان شاد 4//4 ) تَق'ت |تَق|| تَق'ت ت|تَق( '– – – '|– '||– – – '|– النه داره زاغي در باغ

]3//[4 ) تَق'ت| تَق||' تَق'ت ت| تَق'( '–+ '|– '||– – – '|– واخ واخ شاخسرِبر 4//4 ) تَق'ت ت| تَق||' تَق'ت| تَق'ت( '– – – '|– '||– – '|– – خانه داره همهگنجشك

]3//[4 ) تَق'ت| تَق||' تَق'ت ت| تَق'( '– + '|– '||– – – '|– اخواخ و توي گلها ]4//[4 ) تَق'ت ت| تَق||' تَق'ت| تَق'ت( '– – +'|– '||– – '|– – جيك جي جيك گه گنجشك مي

]3//[4 ) تَق'ت| تَق||' تَق' تت| تَق'( '–+ '|– '||– – – '|– ارغار غ گه زاغي مي 1)4)//(4( ) تَق'ت| تَق'ت|| تَق'ت| تَق'ت( '– – '|– –) – ('||– – '|– –) –( ادي ىكسي نم ره كسي نمي

3//4 ) تَق'ت| تَق||' تَق'ت ت| تَق'( '– – '|– '||– – – '|– يك دو سه ويمدآي بِ 4//4 ) تَق'ت ت| تق||' تَق'ت ت| تَق'( '– – – '|– '||– – – '|– رسه كي مي كي عقبه

3//4 ) تَق'ت| تَق||' تَق'ت ت| تَق'( '– – '|– '||– – – '|– يك دو سه آي بخونيم

عروض به دليل ديدگاهاين شعر از . است چهار بندبا »الاليي« اين گروه آخرين شعرِ تقطيعِبا اين تمايز بجاست.است متمايز هاي پيشين نمونهازاش هاي وزني مشخصه

. شودآشكار اي موشكافانه

الاليي 4//4 ) تَق|' تَق|' تَق'ت|| تَق|' تَق|' تَق'ت( '– '|– '|– – '||– '|– '|– – ال ال ال ال ال ال ال ال

4//4 ) تَق|' تَق|' تَق'ت|| تَق|' تَق|' تَق'ت( '– '|– '|– – '||– '|– '|– – ال ال ال ال بخواب اي گل 4//4 ) تَق|' تَق|' تَق'ت|| تَق|' تَق|' تَق'ت( '– '|– '|– – '||– '|– '|– – آن چشم زيبا راببندش كن همه جا رافرام – –|' –|' –||' – –|' –|' –' )تَق|' تَق|' تَق'ت ||4//4 ) تَق|' تَق|' تَق'ت

4//4 ) تَق|' تَق|' تَق'ت||ق تَ|' تَق|' تَق'ت( '– '|– '|– – '||– '|– '|– – بديها را،خوشيها را 4//4 ) تَق|' تَق|' تَق'ت|| تَق|' تَق|' تَق'ت( '– '|– '|– – '||– '|– '|– – روي دنيا راةهم

4//4 ) تَق|' تَق|' تَق'ت|| تَق|' تَق|' تَق'ت( '– '|– '|– – '||– '|– '|– – ال ال ال ال ال ال ال ال3//3 ) تَق|' تَق|' تَق||' تَق|' تَق|' تَق'( '– |'– '|– '||– '|– '|– ش شد صحراهاخام

4//4 ) تَق'ت| تَق|' تَق||' تَق|' تَق|' تَق'ت( '– – '|– '|– '||– '|– '|– – گريزان شد هر ديو و دد 2//3 ) تَق'ت|| تَق|' تَق'ت( '– – '||– '|– – .ها ز ويرانه

4//4 ) تَق|' تَق|' تَق'ت|| تَق|' تَق|' تَق'ت( '– '|– '|– – '||– '|– '|– – ال ال ال ال ال ال ال ال 4//4 ) تَق|' تَق|' تَق'ت|| تَق|' تَق|' تَق'ت( '– '|– '|– – '||– '|– '|– – ابرفتند از بيابانه

.)87 :همان( است در بيان مصرع كاهش هجا دهندة نشانپرانتزها .1

شناسي مجلة زبان

134

4//4 ) تَق|' تَق|' تَق'ت|| تَق|' تَق|' تَق'ت( '– '|– '|– – '||– '|– '|– – سياهيهاي هول آور 4//4 ) تَق|' تَق|' تَق'ت|| تَق|' تَق|' تَق'ت( '– '|– '|– – '||– '|– '|– – انهآآيد صدا ز نمي

4//4 ) تَق|' تَق|' تَق'ت|| تَق|' تَق|' تَق'ت( '– '|– '|– – '||– '|– '|– – ال ال ال ال بخواب اي گل 4//4 ) تَق|' تَق|'ق تَ'ت|| تَق|' تَق|' تَق'ت( '– '|– '|–+ '||– '|– '|– – تر شيرين نازبِ به خوا ]4]//[4[ ) تق'ت| تَق|' تَق||' تَق'ت| تَق|' تَق'( '–+ '|– '|– '||–+ '|– '|– .تر سنگين تر آرام

را دهم و هشتمدر مصرعهاي نظميِ چشمگير دو مورد بيوزن عاميانه با تحليل اين شعر ايم كردهتا اينجا تحليل كه»براي كودكان«شده سروده رِاشعا ديگر همةدر . كند نمايان مي

. كردخوبي مشاهده توان به ترتيب وزني را مي ــوزن عاميانهبه چه و وزن عروضيبهچه ــ ،)4//4( ناوز درآميختگي او نه) 2//3(و ) 3//3( ها در اوزان نه توزيع پايهدر اين شعرولي

اي ندارند نمونهردهطرح كزاده كه طبيباي ن عاميانهاوزادر فهرست ) 2//3( و ،)3//3(براي اينكه ما هم است؟ رخ داده آيا اشتباهي در تقطيع.)118 و 115: همانزاده، طبيب(

ببينيم آيا تاكنيم مي، خوانش عروضي اين شعر را بررسي مرتكب نشويم تحليلماناشتباهي در وزن عاميانه اىبر مبن يبه غلط خوانشما ت دارد يا عروضي مطابقيهنگ اين الاليي با وزناضرب

با كامالً»الاليي« توزيع كميتهاي هجاييِالزم است براي اين منظور 1كنيم؟ را به آن تحميل ميبا دهم و نظميِ مصرعهاي هشتم بيدر اين صورت، . باشد سازگار كلي از وزن عروضييطرح

پذير وجيهت مجاز است، به مصرع ديگري كه از مصرع، در شعر نو نيمايي مصرعهاتغييرات طوليِ .شود مي

الاليي )؟/ ؟ ( (– – – –/ – – – –) ال ال ال ال ال ال ال ال

)؟/ مفاعيلُن ( (U – – –/ – – – –) ال ال ال ال بخواب اي گل )مفاعيلُن/ مفاعيلُن ( (U /– – – U – – –) ببند آن چشم زيبا را

)عيلُنمفا/ مفاعيلُن ( (U /– – – U – – –) اش كن همه جا رامفر

هست كه در صورت داشتن تعداد برخي ابيات شعر سنتي دركه شود درستي يادآور مي زاده به طبيب،در واقع .1شك عروضي است، از نظامي شاهد وي بيت زير را، كه بي. شوند ـ هجايي خوانده مي اي ي به صورت تكيههجاهاي مساو

كه ) مفْعولُ مفاعلُن فَعولُن(بي نام تو نامه كي كنم باز ) / مفْعولُ مفاعلُن فَعولُن(اي نام تو بهترين سرآغاز : آورد ميارباب خودم چرا / ارباب خودم بز بز قندي: مثل شعر عاميانه خوانداش ايِ ده هجايي توان آن را با برش تكيه ميـ هجايي سبب شده كه ــ قبل از چاپ كتاب اي تقارن اتفاقي بين برخي اوزان عروضي و اوزان تكيه. خندي نمي

كه حكم كند اين پديده مخصوصاً تقي وحيديان كاميار را بر آن داشت . زاده ــ اشتباهاتي به ياد ماندني رخ دهد طبيب ).همانوحيديان كاميار، : نك(اشعار عاميانه مبناي عروضي دارند

جايگاه وزن عاميانه در هنر شاعري نيما يوشيج

135

)مفاعيلُن/ مفاعيلُن ( (U /– – – U – – –) ا را بديه،خوشيها را )مفاعيلُن/ مفاعيلُن ( (U /– – – U – – –) . روي دنيا راةهم

)؟/ ؟ ( (– – – –/ – – – –) ال ال ال ال ال ال ال الفعولُن ( (– – –/ – – –) ش شد صحراهاخامفعولُن/ مم(

)مستَفْعلُن/ مفاعيلُن ( (U – –/– – – U –) گريزان شد هر ديو و دد )فَع/ مفاعيلُ ( (U – – U / –) .ها ز ويرانه

)؟/ ؟ ( (– – – –/ – – – –) ال ال ال ال ال ال ال ال )مفاعيلُن/ مفاعيلُن ( (U /– – – U – – –) برفتند از بيابانها )فاعيلُنم/ مفاعيلُن ( (U /– – – U – – –) آور سياهيهاي هول

)مفاعيلُن/ مفاعيلُن ( (U /– – – U – – –) نهاآزآيد صدا نمي )؟/ مفاعيلُن ( (U – – –/ – – – –) ال ال ال ال بخواب اي گل )مفاعيلُن/ مفَاعيلُن ( (U /– – – U – – –) رت شيرين به خواب ناز

)مستَفْعلُن/ مستَفْعلُن ( (– – U – – /– U –) تر سنگين تر آرام

]يا عروضي[ را از منظر كمي »الاليي«وزن شود كه اگر مي گرفته نتيجهايناز اين تحليل از لحاظ وزني در سومين بند به هيچ طريقي يِنظم ، اين شعر به دليل بيمورد توجه قرار دهيم

.شود نميمحسوب سنتى شعر عروضي وزن در يك پايه پي در پي هجاي بلند 4 در اين تحليل عروضي تواليِ نظميِ مهم نخستين بي نزدهمپااول، دوم، هفتم، يازدهم، و كه در مصرعهاي ]هجاها در پايه[ نوع قرار گرفتن اين. است

ن و فاعيلُهاي م تناسب پايهعوض،در . مكن استنام ي، عروضبنا بر قوانين اوزان، شود ديده ميفاعيلُمشتقاتش همچون مو فَ،نعولُفْ، م اين تصور را برانگيزد كه اين در بند دوم ممكن است ع

هشتم، نهم، و ولي وضعيت مصرعهاي. است بنا شدهجزَ ه وزن ازاي آزاد است كه بر گونهشعريشود ن ديده ميلُعفْتَس مةپايدر مصرعهاي نهم و هفدهم . ماند برانگيز مي هفدهم همچنان چالش

توان نميمورد مزاحم به هيچ وجه اين ، با توجه به وجودبنابراين. اند سروده شدهز ج ر وزنِبركه كه نيما پذيرفت ن صورت بايد اي در زيرا ،دكرنيمايي توجيه شعر آزاد]مكتب [ بر اساسآن را ا اصلي بنيادين نيم تناقض آشكار با در كه اين، با هم آورده را دو وزن متفاوتز ابرخاستههايي پايه

بحرِ هم كه متنوع باشند از اندازههاي يك شعر هر تمام پايه:است شعر آزاد كارگيريِ در بهدو وزن در هم آميختنِ با كه ديديم كه نيما در تنها شعري 1.يرندگ واحدي سرچشمه مى عروضيِ

.120: 1383، شفيعي كدكني؛114 :همان ، اخوان ثالث.نك .1

شناسي مجلة زبان

136

ة پاي1. بود به اين اصل اشارة روشني كرده استاستثنا ايجاد كرده ]تركيب اوزان[ ةقاعد عروضي درديگر شعر آزاد اصل يك خورد از به چشم مي هشتمكه در جايگاه آغازين مصرع نيز ن عولُفْم

2.دن آغاز شو مشتركعروضيِة پايبا يكبايد ها مصرع كه به موجب آن همة كند ميتخطي نيمايي وزندر: زاده نيز آن را بررسى كرده در اينجا بحث بر سر ناسازگاري ديگري است كه طبيب تقطيع عروضي قاعدة از مصرع د، يك يا چن دارد وزن عروضيابكه نوعي تقارن ،عاميانه شعررسد وزن شعر ميبه نظردر نتيجه، ). 129- 135 و 40- 46: همانزاده، طبيب(گريزند مي

.استهايش عاميانه نظمي رغم بي بلكه علي، عروضي نيست»الاليي« قانع كامالً اين الاليي بودن وزن»عاميانه« رد مشخصةدر مو ي وجود دارد كه ما رادليل ديگر از فولكلور ايرانرا معروف ة يك شعر عاميانهايش، و نقشمايهضرباهنگ با ،متن نيما. كند مي

:توجه كنيم ــكه بخشي از اين شعر است ــ بيت زير به ... گل پونه ال الال ال :كند تداعي مي ) تَق|' تَق|' تَق'ت|| تَق|' تَق|' تَق'ت( '– '|– '|– – '||– '|– '|– – كه اين بچه پدر داره ) تَق|' تَق|' تَق'ت|| تَق|' تَق|' تَق'ت( '– '|– '|– – '||– '|– '|– – و قرآن زير سر داره

)4//4 (ة بر اساس وزن عاميان است واي از شعر عاميانه كه نمونهنيزاين قطعه بينيم مي با وزن شاهد آورديمبيتي كه . داردوزن عروضييك شباهتهايي با ) 153: همان( سروده شده

سازگار است جزَه :)فاعيلُمن فاعيلُن م(– – – U /– – – U).( تكرار ونهمچ، )4//4(الاليي معروف با وزن »الاليي« نيما درانتخابي ة وزن عاميانشباهت و در عين حال واسطه بييك منبع الهامد خواند كه وجو آغازين شعر، ما را بدين فرا ميآواي نام

وزني كه در نظميِ يباما بايد بفهميم اين . داراي وزن و عاطفي را در اين متن فولكلوريك بپذيريم مضموني كه در ي وزني با تغييرقاعدگيِ اين بي،شك بي .به چيستبند دوم روي داده مربوط

در ساختار مهمي نقش نزد نيمامون شعرمض مستقيم دارد، زيرا همانجا صورت گرفته ارتباطهنگ مصرعها با لطافت كلمات ا ضرب مربوط بهمنديِ در بند اول قاعده. كند ايفا ميوزني شعر . به خواب برود ودن فراموش ك راخواند كه تمام نگرانيهايش شاعر كودك را فرا مي. شود همراه مي

اعالم رفتن . شود ديوها دنبال مي فرارِا تداعيِ، بشود آغاز مياول مصرع بند دوم كه با تكرار ليو اين موجوداتيِارزآ بر بيي استكيدأ گويي ت كهشود مياي را موجب وزنييِنظم ديوها بي

بيان ، سوم بندبا ظهورِ ناگهانيِ. رود مي و اطمينان كامل دادن به كودكي كه به خواب خيالي

.»شب همه شب« شعرِپيشتر، .نك .1ها در ايه با جزئيات به نقش اوزان و پــ كه آن را به دفاع از شعر نيما اختصاص داده ــاخوان ثالث در كتاب خود .2

.95-142: همان، اخوان ثالث. نك. از اين شعر به دست آورد راي اصول روشنتاپردازد اشعار آزاد نيما مي

جايگاه وزن عاميانه در هنر شاعري نيما يوشيج

137

در . هنگ اوليه از سر گرفته شودا ضربنظم كه آورد اين امكان را فراهم مي مصرع آغازين ةدوبارييد أ تدگربارهآنها را بخش اطمينانهم تركيب و نتايج بندهاي قبلي را با بند سوم به نوعي،واقعكودك در . يكنواخت خود را باز يافته است شكل»الاليي«. ارواح خبيث و نبود هياهو: كند مي

. فهميد را هشتم و دهممصراعهايناهماهنگيِ توان حال بهتر مي. رود ميآرامش به خواب آيد كه به نظر مي، آشنايمضمون در تنوعو چه ايجاد ، چه تمرين سبك باشد نيما»الاليي«

فقطآزادي مصرعهادر اين شعر هرچاگ وي استآثار ة تنها مثال شعر آزاد عاميانه در مجموعتغيير مسير داده بود ادامه يراث فولكلوريك از م كهاين بازنويسي. شود مييك بندمحدود به

.يابيم شده نميچاپ آثار نيما كه تا به امروز مجموعة دري ديگرنمونة دست كم،.نيافتبسامد اندكش واقعاً كه وزن عاميانه با وجود فتتوان نتيجه گر ميبه اين مالحظات با توجه

عاميانهوزن شعر ساختارهاي شناسان وزنهآنكبيش از نيم قرن قبل از . در شعر نيما وجود دارد و آن را آزموده و به اين ترتيب بوده وزن آشنا سازوكار اين نوعنيما باند، كن دقيق آشكار را

.برسندسرانجامي به بارهند در اين ه بودتوانستن متحير كرده بود كهنسلهايي از منتقدان را به وجود آورده ر نيمااشعا را در بخصوصييِ شعرمقولة هجايي ـ اي وزن تكيه،عالوه بر اين ولي عكس آن صادق خوريم به اين وزن برمير مخصوص كودكاناشعادر در واقع، فقط . استنيما از شش شعري . نيست وزن عاميانه ه ب سروده او براي كودكاني كه شعرهايهمة ، زيرانيست

. است سنتي وزن عروضي سرودهعدا بر اساس قو رادو شعراختصاص داده كودكان صراحتاً به كه ؟اند تشخيص داده شده چگونه در آن زماني وزنيگزينشهااين كنندة تعيينمعيارهاي

وزني دخيل ، كه مهم است، به نوعي در گوناگونيهاي نيمارسد تفاوت در مض به نظر مي نبور ز« و »هاي خوب بچه«(شعرهاي داراي وزن عروضي ،شعرهايي براي كودكانن بي. باشدبا در حالي كه شعرهاي كنند؛ جلوه مي متوني با اهداف آموزشي مانندقبل از هر چيز ) »عسل

شان نقش بياني و ارتباطيبيشتر با ) »الاليي« و ،»كودكان شاد«، »آواز قفس« ،»بهار«(وزن عاميانه .ستاهاآو نام و كاربرد فراوانِ اندوهيا شادي كه بيانگرِ الاليي، شوند، مانند مي مشخص

عاقل كه از كودكشمرد برمي فضايل اخالقي را آن تجويزيي با لحن»هاي خوب بچه« در شاعر نشان و كوشاحفظ كند، خود را مطيع ادب بيهاي ثير بچهأ خود را از ت:رود انتظار ميادب و با و از از اشتياق زنبور براي كار بايد»زنبور عسل«شعر در . سخن زشت بر زبان نراند و ،دهد

.خورد براي كودكان به چشم نميشگرايي در ديگر شعرهاي ولي اين اخالق. استقامت او الگو گرفت خبرِمانند : اند آهنگين سروده شده بيشتر براي بازيهاي آوايي و گويي، ، وزن عاميانه دارايشعرهاي

وخيزهاي جست .»آواز قفس« در قفس در پرندهناراحتي و »بهار« بهار در شعر رسيدنِبخشِ فرح

شناسي مجلة زبان

138

»الاليي«آواهاي و نام.كنند تداعي مي آواز گنجشكها و كالغها را به نوعي»كودكان شاد«شادمانه در . عميق فرو رودي خواببهكند تا كودك مي ديوها را از بستر كودك دور ةساي

مشهود و نحو نيزشناختي اين اختالف بين اشعار عاميانه و عروضي نيما در سطح اصطالح و خودماني فتارىگزبان كه از لحن اند اصطالحاتيحاويِدر واقع او »ةعاميان«چهار شعر . است

.هاي ديگر نمونهو ره نمي، گه مي، خونه، لونه، خونه مي داره رو درخت، دوا شدن مثل :گرفته شدهي شعرها، در عوض، ولياست در دو شعر عروضي كودكانه بسيار اندك لحن گفتار، اين برعكس

اين شعرها ساختار ة و جمالت سازنداند زاعي بسيار غنينتعروضي از نظر اصطالحات اد و ياب مي ي بسطكاملنه فقط در يك مصرع بلكه در بيت گاهي عبارات. تري دارند پيچيده

:»هاي خوب بچه« شعر زير درة مثل نمونپيوندد، آنها را به هم مياي هوشمندانه جاييهاي جابه سر هاي بد هم نيست با بچه

درسخوان هرگز خوبِةبچ

يك يك از آنهاو هر تر اغلب كوتاه هجاييـ يا در اشعار داراي وزن تكيه مصرعها ،در مقابل كه فقط »آواز قفس« در اين چهار مصراع از شعر ، مثالسازند؛ يا مي كاملةجمليا حتي دو

.اند تشكيل شده ساده ة شش جمل ازهمين چهار مصراع ام غك خوانندهمن مر ابر و گلمةپرورد ام نالنده،خوانم من مي من بلبلم خوانم من، مي

بحث بيشتر . ترتيب اوزان نيستبنابراين تفاوت ميان اشعار عاميانه و عروضي فقط مربوط به اش نيما اغلب در مالحظات نظري،وانگهي. آن است معناي كلي در اختالف سبكي نوعي بر سر

نظر خود را در اين مورد چنين بيان حرفهاي همسايه در مخصوصاً،كند كيد ميأ اين تبر :)56: همانيوشيج، (1كند مي

و هر نوعى ) ژانر(نوعى را و فورمى را دارد و هر موضوعى در خود) تابع موضوع استهنر(جور و معروف است كه استيل در همه جا يك. خواهد از انواع استيل بخصوص را مى

.دست نيست يك

جديد او را بررسي هنر شاعري اند و خيالي نوشته شدهاي همسايهههاي نيماست كه ب نامهة مجموعحرفهاي همسايه .1برانگيز شعر خود را كان را داده كه خطوط اصلي نظرية ادبي و نكات بحثنگاريِ تخيلي به نيما اين ام اين نامه.كند مي

. نك. ( گردآوري شده استدربارة شعر و شاعرياين اثر، همراه ديگر متون نظري وي، در كتابي با عنوان . روشن كند ).9- 11: همانيوشيج،

جايگاه وزن عاميانه در هنر شاعري نيما يوشيج

139

مى كه معنى بلند واقع شده گامى كه معنى متداول و در واقع نازل است و هنگاهن در اولى .آورد م متفاوت و بسيار متفاوت را نسبت به استيل شعر فراهم مىگااست دو هن

.ين و باشكوه باشدگالوصول و در دومى سن كلمات بايد سهل

عادي چه چه موضوع،ماهيت ناپذير است و جدايي از مضمون آن نزد نيماسبك شعر او .كند ميتعيين انتخاب سبك را نحوة) »باشكوه« يا »نازل« و »متداول«: خود اوبه زبانِ (متعالي لحنِ زبانيِ را به »سبك عاميانه«اصطالح ) »رفيق عزيز من« (يوست ناشناسداي به در نامه

:)274: همان(كند مربوط مييخاص ،آن عاميانه نيسترش گا نشعر كه سبكنوع ست و در اين عاميانه اكلمة يك ) چي بگم(

.خورد به كار نوعى شعر به سبك عاميانه مى. شود نمييند واقعاخوش

با كه در آن سبك شعر اي معتقد است به گستره كلمات گزينش نيما در،ين ترتيبدب خاص يشعرهاز آن دسته ا خالفبراشعارِ داراي وزن عاميانة نيما، . در تناسب باشد شمضمون

توجيه وي را به وزن عاميانه ةمراجعدارند و اين نيزاي عاميانهعروضي، سبك او به وزن كودكان شنحوو واژگان انتخاب اين اشعار همچونبراي انتخاب وزن عاميانه ،به بيان ديگر. كند مي

اش انهمحتواي اشعار عامي با سبكي كه اصلي نيما در مورد سبك است، ةمربوط به دغدغ .مطابقت داشته باشد

با محتواي ،قبل از هر چيزفارسي، عاميانه و عروضي اشعار بر آن است كهزاده اميد طبيب اغلب در مورد موضوعات ، اشعار عروضي، برعكساشعار عاميانه. شوند خود از هم متمايز مي

ترين نكات مهمراينبناب). 25- 29: همانزاده، طبيب(شوند آميز يا غيرجدي سروده مي مطايبه: ة فارسي استعاميان شعرهاي اصلي مشخصهبا شباهت بسيارِ آن نيما ةاشعار عاميانسبك

.هاي مردم سخن از دغدغه و،لحن، ميل به بازي آواييسهولت و سادگي يا بررسي خطوط اصلي آنها در تجربياتمطالعاين چند شعرِ داراي وزن عاميانه را از طريق

و در آثارش در مورد جايگاه وزن عاميانهنيمانكه آرغم علي. توان شناخت ار نيما ميمجموعه آثاين در كرده است، جا داردهاي مختصري اشارهه بودرا گشودبابش كه اي شعرياتدر اصالح

شعر آزاد خود چه جايگاهي را به اين وزن اختصاص مكتب او در :خصوص پرسشي طرح شود داده است؟

شناسايي را وزن عاميانهدارايچهار شعر سروده نيما براي كودكانكه يشعاراهمة در تر از ديگر»خرأمت«گردآورنده به اين اكتفا كرده كه آن را كه ــ»الاليي«به استثناي . كرديمين شعر آزاد عروضي او سروده نخست از زماني پيش آنها در ةدانيم كه هم ميبداند ــ اشعار

شناسي مجلة زبان

140

از سبك مايز متو نو ي هنوز در جستجوي سبك»ققنوس«ة پيش از سرايش ر دور د نيما.اند شدهكند، در انواع استادانه عمل مىسنتي سرايش شعرهاي طور كه در همان وي، .دبوصرانش امع

پرداختن ارزش خصوصدراين امكان بوده كه وي ،بنابراين. آزمايد متفاوت شعر نيز خود را مى .شه باشده پراندي شعر عاميانبه

ارزش آن تا بلكه كردند تجربه مياز آن رو شعر را گونه او اين معاصر ديگر شاعرانِ،در واقع كه رواج داشت از روشنفكران ايراني گروهي نزد »بازگشت به اصل« موضوع1.را باال ببرند

»اصيل«فرهنگ با شد تصور ميبود كه عناصريتمام گسستن از ميلِ وافري براي مستلزمِ و ،ها ، افسانهعاميانههاي ترانهها و حكايتها، چاپ مجموعهاقدام به .استايراني بيگانه

نهادن ميراث ادبيات شفاهي وصيانت از حاكي از اشتياقي است به المثلها در اين دوره ضربنويس ، رمانصادق هدايت 2.(Machalski, 1980: 13-14) مكتوب براي ادبيات بنياني از آن

كه كردچاپ ) افسانه (»نهاوسا« عاميانه را با نامهاي نغمهاي از مجموعه1310 در سال ،معروف از برخي. (Ibid.: 364)است ادبيات شفاهي ة راستيني براي صيانت ازدفاعيآن ةمقدم

بيگانه با فرهنگ عناصر دانستند كه همة مياين منوط به شعر را در همعصران نيما نوآوري رفتند و اين به عروضي و واژگان قرضي از عربي سراغ وزن آغازآنان در. ودطرد شكهن ايراني

3.بودوزن هجايي سرانجام، ِاصيل فارسي و، شعري و زبانيمنظور احياي عناصر تحتكوشيده مي سرودن اشعار عاميانه در آنگاه كهنيز، به احتمال قريب به يقين،نيما

منحصر به كه او به سبك همين ولي. استرار گرفته ميراث ملي قجريان ِاحيايثير اين أتبعد از چند سال (1323در وي . دادموضع تغيير ناگهان، كه در پي آن بوددست يافتفردي

:)104: همانيوشيج، (نويسد مي) »ققنوس«سرودن

سازند و هم هم آنها كه شعر را هجايي مي: روند كنم هر دو دسته به خطا مي من خيال مي .سازند قافيه مي ي كه شعر را بيا عده

):1336-1337: 1368بهار، ( سرود »دآلو عنَكدرخت زر«با عنوان ) 4//4(الشّعراي بهار شعري را به وزن مثالً، ملك .1

رفت رو درخت زردآلو/ خون مالرضاي روضه ...زردآلوهايش كوچولو / درخت زردآلو عنك

: 1373پور، آريان. در اين خصوص، نك(توان چشم پوشيد شناسان غربي در اين نوع ابتكار عمل نمي از نقشِ شرق .2468 -443.(

براون مبني بر هماهنگ كردن شعرش با . هاي ادوارد جي آبادي اشاره كرد كه به دنبال توصيه دولتمثالً، بايد به يحيي .3 .نك. اشعار اروپايي در صدد برآمد نظام شعريِ پيش از اسالمِ ايران را به جاي وزن عروضي به كار گيرد

Machalski, ibid.: 61-63; Ishaque, 1943: 35-39, 87-90.

جايگاه وزن عاميانه در هنر شاعري نيما يوشيج

141

كه دنبال يافتدست سبك خاصي به شعر آزاد خود را ابداع كرد و »ققنوس«نيما با سرودنِ نوآوري به سببِكهفاصله بگيرد آنهايي ةاز همتا بر آن استاو از اين پس . آن بود

او زعمبهزيرا د،شدن غرق لذت ميقافيه از شعرشان برداشتن هجايي يا يوزناز استفاده در اين نيست كه در گرايي داروي سنت ؛ اصالت نيستندة نشان لزوماًچشمگيرتگيهاي ساين گس

هاي گويي، واژه ، سره قافيهبرداشتنوزن عاميانه، ( شعري بگرديمفنونهويت ملي خود دنبال شك بي.ر گيردآنها را به كااي شيوهبا چهبداند بلكه راه چاره اين است كه شاعر ،)...عربي و

هاي مند در سروده اي از شعر عاميانة قاعده اين مطلب توضيح اين نكته است كه چرا نمونه وزن عروضي كامالً بنياديناي به شيوهنيز در همان زمان، نيما .يابيم او نمي»ققنوس«بعد از دوباره آن را خودقوانين خاص ــ كه خود را وقف شعر آزاد كندتا را كنار گذاشتسنتي

.ابداع كردنيز، كه كنار گذاشتن وزن عاميانه گذارد مي امر صحه اين، بر1325 به تاريخ ،نقل قول زير

دن افقهاي براي گشو كه شاعر به ضرورتي است پاسخ،وزن عروضي سنتيرها كردن همچون ):101 :همان(كند تجربه مي اين اوزان راجديد كاربرد خاص

كه هم من معطوف بر اين است كه زيبايي مطلوب را به گويد مي]خود نيمايعني [همسايه قبل از شروع به وزن عوض كردن، طرز كار و بعد از آن وزن پيدا كردن . اوزان شعري بدهم

.اين كار را او در اوزان عروضي و بعد در اوزان هجايي در نظر دارد. است

در خود را، قصد در اوزان عروضيو چه در اوزان عاميانه چه ،نيما. استروشن مطلب كامالً اصالحات وزني . كند ميالزمة اين سبك اعالم وزنيِات و تغييرد خويش جديپرداختن به سبك

با حفظ نيما، كه موضوع اين است: ستاتر شده از همه شناخته ــ شدش كه موجب شهرت ــاوين پس آنها ا ازهم شكست كهه اين منظور در قواعد مشروع مصرعها را بسنتي،ن اوزاچارچوب

به شاعر انديشة بلكه بر اساس احساس و شده از پيش تعيين وزنيرا ديگر نه طبق معيارهايبه وزني اين باعث شد اَشكالي 1.ي متن باشنداكه در ارتباط مستقيم با معناي شكل دهد گونه

.)98-142: هماناخوان ثالث، (نشده بود بيني پيشوجود آيد كه عاميانه نتايج وزن ولي . صورت گرفته، مطلعيمكه در مورد وزن عروضي ، اقدامايننتايج ز اما

دانيم كه به استثناي اين مي. ال باشدؤ اين س پاسخي براي»الاليي« شعر چه بسا؟ از چه قرار بود

بر طبق «؛ )502: 1368يوشيج، ( »...آيد آشنا نيستند اوزان آزاد كه از تطابق با معني به وجود ميعموم با زيبايي « .1سعى من در اين چند ساله اين بوده است كه وزن را از اين قيد جدا ... كالسيك وزن حالت يكنواختى را داشته است

).11: 1376يوشيج، ( »...وجود بياورم هكرده بر طبق دكالماسيون طبيعى و بر طبق معانى و مطالب مختلف شعر ب

شناسي مجلة زبان

142

، به 2 و چه از لحاظ شكل1 سرودنتاريخاز نظر ، چه نيماهجاييِـ اي اشعار تكيهي تمام،شعر، در زندگي و شعر نيما يوشيج طاهباز در. شوند مربوط مي »ققنوس« از پيشنسل شعرهاي

ه ك گويد مي شده گردآوريدر اين كتاب بار ديگر اشعار نيما براي كودكان كه ي به ا مقدمه وزني در بند دومنظميهاي بي،در واقع. است] از ديگر اشعار عاميانه[متأخرتر »الاليي«سرايش

نيما هاي خورد، اين شعر را از ديگر سروده به چشم ميآن تحليل وزني ، كه هنگام»الاليي« فرض نظميها اين بير مقابل،د. اند بودهمند همگي قاعدهو »عاميانه«كه از نوع كند متمايز مي

زمان ، بدون خطر اشتباه كردنآورد تا، اين امكان را فراهم مي وكند ميييد أطاهباز را هم ت .شعر آزاد نيماييخود مبدأ مهمي است براي آغاز بدانيم كه »ققنوس« را بعد از»الاليي«سرايش

براي شعر نيز در وزن عاميانه انجام داده بود در وزن عروضي پيشتري را كه اتنيما اصالح از بين متون . نيافترسد اين تجربه ادامه به نظر مي، با اين حال.به كار گرفت »الاليي«هم اشعار اينآيادانيم ما حتي نمي. نيست كه گواه آن باشدهيچ متن ديگريده از نيما جامان به

ات اي كه به اصالح دريچهاز م،اين اقدااز يوس أ منيما،آيا . يا نهشودسپرده چاپ به قرار بوده در را؟ به استثناي اين شعر، نيما هيچ جاي ديگريبود چشم پوشيدهاش گشوده شعري

ممتاز كار او ةدهد و وزن عروضي حوز خود به شعر عاميانه اختصاص نميگرانة حاصال هاي وشتهن .ماند باقي مي شعر آزاد تجربةدر

نتيجه. 3 وزن اين، وجودبا. شعري خود با وزن عاميانه بيگانه نبوده استة نيما در تجرب،به اين ترتيب

پيش از رة اين وزن بيشتر در دو.دارد او اهميتي در كليت آثار كمعاميانه جايگاه اندك و تقريباً . بود ــ آزادرر از وزن سنتي به شعا گذة شاعر دور براي كهدر حد فاصلي ــ»ققنوس« ايشسر

مخاطب وضوح يابيم كه به سه شعر را به وزن عاميانه مي»ققنوس« قبل از .خورد به چشم مين به كار گرفته شده كودكابراي نيما شعارا وزن عاميانه در ،به بيان ديگر .اند كودكانة آنهاهم

يِهاي وزن گزينش.ندارند وزن عاميانه ارشعا نوع اينهمةو صادق نيستآنولي عكس . استتعيين ) ها دارد با مضمون شعريكه ارتباط تنگاتنگ( سبكي ات الزام بانيما پيش از هر چيز

موضوع، از نظر سبك و همز نظرا هم ،شود كه ي ديده ميارشعاوزن عاميانه فقط در . شود ميعد آموزشي را از شعر نيما بكه بنابراين، شكي نيست. را دارند شعر عاميانهويژگيهايي خاص

).222-223، 154-155، 119: 1375يوشيج، . نك). 1316 (»ققنوس«، )1305 (»آواز قفس«، )1308( »بهار« .1 .»كودكان شاد«پيشتر، شعر . نك .2

جايگاه وزن عاميانه در هنر شاعري نيما يوشيج

143

زيرا وي اشعارِ كودكانِ داراي مضامين اخالقي را، برعكس، طبق قواعد ،عاميانه خارج كرده است .سنتّي سروده است

. ندا شدهك شعر وزن عاميانه و شعر آزاد با هم تلفيقيدر فقط »ققنوس« ازخرتر أ متدر آثارِ آيا . دارد آزادي محدودي در مجموع از ديدگاه وزني تنها متني است كه در نوع خود،،»الاليي«

؟ كند اشاره ميگذار شعر آزاد فارسينيان بجسسهايت به است كهاي سبكية سادتمريناين وزندر شعراساسي ات اصالحشبراي گسترا نيم كه تالش نيز هستاين امكان. بعيد نيست

در قوانين ه ريشه كتر باشد يافته ناپذيريِ نظام امكانه نوعي گوانتيجه مانده بود كه بيعاميانه اش ــ شعر آزاد نوبنياد ــ فقط به رغم تمايالت نظري شايد هم نيما علي. داردجديد شعر نو

. را داراست»باشكوه«ن نزد نيما جايگاه وزن حوزة وزن عروضي پرداخته است، وزني كه همچنااميد رشدي دوباره در آينده و فتح عاميانه اخير در شعرقدر مسلم آن است كه دستاوردهاي

.كنند را زنده ميعملي و نظريحوزة در قلمروهاي پهناور

منابع .، تهران، انتشارات زوار3 چ ،3ج از نيما تا روزگار ما، تاريخ ادب فارسى معاصر، ، )1373(پور، يحيى ناآري

.، تهران، انتشارات زمستان3 چ، بدعتها و بدايع نيما يوشيج، )1376(اخوان ثالث، مهدى .، تهران، انتشارات توس4 چ، 2، ج )الشعرا ملك(ديوان اشعار شادروان محمدتقى بهار ، )1368(بهار، محمدتقى .، تهران، كتاب زماناوزان و قالبهاى شعرى نيما يوشيجموسيقى شعر نيما، تحقيقى در ، )1371(حسنى، حميد .، تهران، نشر قطره4 چ،مرورى بر تاريخ ادب و ادبيات امروز ايران، )1380(حقوقى، محمد

، تهران، انتشارات 2 چ،ادوار شعر فارسى، از مشروطيت تا سقوط سلطنت، )1383(شفيعى كدكنى، محمدرضا .سخن

.، تهران، انتشارات فردوس3 چ، نگ عروضىفره، )1375(شميسا، سيروس .، تهران، انتشارات نيلوفرتحليل وزن شعر عاميانة فارسى، )1382(زاده، اميد طبيب

.، تهران، نشر ثالثكماندار بزرگ كوهساران، زندگى و هنر نيما يوشيج، )1380(طاهباز، سيروس .ن، انتشارات نگاه، تهرابررسى وزن شعر عاميانه، )1357(وحيديان كاميار، تقى

.، به كوشش سيروس طاهباز، تهران، انتشارات دفترهاى زمانهدربارة شعر و شاعرى، )1368(يوشيج، نيما ، تهران، 4چ به كوشش سيروس طاهباز، مجموعة كامل اشعار نيما يوشيج، فارسى و طبرى، ) 1375 (ــــــ

.انتشارات نگاه .كوشش شراگيم يوشيج، تهران، انتشارات نگاهبه هاى نيما يوشيج، نامه) 1376 (ــــــ

Ishaque, Mohammad (1943), Modern Persian Poetry, Calcutta, Ripon Printing Press.

Machalski, Franciszek (1965), La littérature de l’Iran contemporain, vol. I, Krakowie,

Wroklaw, Wydawnictwo Polskiej Akademii Nauk.

ــــــ (1980), La littérature de l’Iran contemporain, vol. III, Krakowie, Wroklaw,

Wydawnictwo Polskiej Akademii Nauk.