Social and Political Function of "Wise Fools", with emphasis on Attar's Mathnavis ) (کارکرد...

Post on 22-Feb-2023

11 views 0 download

Transcript of Social and Political Function of "Wise Fools", with emphasis on Attar's Mathnavis ) (کارکرد...

هاي عطار پایۀ حکایات مثنوي کارکرد سیاسی و اجتماعی دیوانگان دانا، بر

٭فرمعین کاظمی دانشجوي دکتري زبان و ادبیات فارسی دانشگاه تربیت مدرس تهران

چکیدهبـه ظهور کردنـد کـه هایی اسالمی شخصیت در جوامعهجري قمري، دوم و سوم هاي در قرن

»دانادیوانگان « یا »المجانینعقالء« بعدها سبب آمیختگی عقل و جنون در گفتار و کردارشان،فـردي هسبب شده بود تا ایشان از آزاديِ منحصـرب عقالي مجانین عرفیِ دیوانگیِ .ندلقب گرفت

مسلط یا مقدس روزگار داد از مفاهیم اجازه می نوعی آزاديِ درونی و بیرونی که ؛برخوردار باشند انسان«، »با خدا انسان«ارتباط ة معمولِشیو مورد در و دیدگاهی تازه و انتقادي خود عبور کنند

رویکرد عقالي مجانین در تعامل با این پژوهش .ارائه کنند» قدرتنهاد با انسان«و »جامعهبا و به دکن بررسی و تحلیل میابوري ، بر پایۀ حکایات عطار نیشرا جامعه و مواجهه با نهاد قدرت

عنـوان پناهگـاه شناسی عقالي مجانین و تبیـین کـارکرد جنـون بـه گونه :پردازدموارد زیر مینمودنِ ؛ واندیشمندان؛ تحلیل کارکردهاي سیاسی و اجتماعی دیوانگان دانا بر پایۀ آراي باختین

،ها و سایر فرهنگ) هاي عطار مثنوي( هاي کارکردي عقالي مجانین در فرهنگ اسالمی شباهت . )آراي اراسموس( جمله در مسیحیتاز

عقالي مجانین، کارکرد سیاسی و اجتماعی، عطار، باختین، اراسموس :واژگان کلیدي

kazemimoein@yahoo.com٭ :نشانی پست الکترونیکی نویسندة مسؤول

16/2/1392: تاریخ پذیرش مقاله 2/2/1391 :دریافت مقالهتاریخ

شمارة بیست و چهارم 1392تابستان 9- 32صفحات

١٠

فرمعین کاظمی

1392، تابستان 24 شمارة

مقدمه -1را بـراي سـاختن تمـدن اسـالمی هـاي نخسـت هایی کـه مسـلمانان گـام از همان سال

، افرادي در گوشه و جوامع اسالمی بودفکري مسلطجریان »خردگرایی«داشتند و برمیر تفکـر و د »اي غیرمعمـول شـیوه «ة نماینـد هاي اسالمی ظهور کردند که کنار سرزمین

/ عقالي مجانین«در تمدن اسالمی حدود قرن چهارم به بعد،این افراد که از . بودند رفتار -آگاهانـه یـا ناآگاهانـه - »نجنو«نامیده شدند، با تکیه بر نوع خاصی از »دیوانگان دانا

آزادي معنوي دعوت به نوعی خودآگاهی و را ممردرا نقد و زمانه رایج در» خرد«مفهوم کـه ) عصر طالیی تمـدن اسـالمی (هجري قمري چهارم و پنجم هاي در قرن. کردند می

قدر اهمیت یافته بودند خردگرایی در اوج اهمیت و اعتبار خود بود، این دیوانگان دانا آن ۀازجمل. هاي مستقلی پدید آرند ها و رساله آنها، کتاب تا در بابِ ختلفانی را برانگیؤکه ممحمـد ابـی ، )325: وفـات (زهـر ابن ابی ،)310: وفات(توان به ابوبشر دوالبی لفان میؤاین م

، )4قـرن : وفـات (بکـر مقسـم بـن ابـی ابوالحسن، )392: وفـات ( بن اسماعیل الضراب الحسناشاره )597:وفات( الفرج عبدالرحمان الجوزي و ابی )406: وفات(ابوالقاسم حسن نیشابوري

.)11: 1388مارزلف، ( کردو یا جنونی که رندانه - گیرشان شده بود که گریبان یعقالي مجانین از دولت جنون

به استناد حدیث آنان . و معمولی مردم زمانه فارغ بودند عرفیاز خرد -بستند به خود میدیوانه تا به عقل آید، کودك تا محتلم شود و خفته : بر سه کس قلم نیست« نبويِ شریف

براي بودند، یعنی »القلم مرفوع«از نظر فقهی ،)200: 1366 ذکاوتی قراگزلو،( »تا بیدار گردداز آنان و عرفی این بدین معنی بود که تکالیف شرعی .دندش اعمال خود بازخواست نمیاجتمـاعی و دینـی هاي قوانین و محدودیتردار خود آزاد از ساقط شده بود و آنان در ک

داد از مفاهیم مسلط یا مقـدس به ایشان اجازه می ،همین آزادي درونی و بیرونی. بودندستیزِ خود، که وراي مفـاهیم عرفـی بـه روزگار خود عبور کنند و با نگاه تیزبین و عادت

بـا انسان«ارتباط معمولِ ةشیو مورد در و انتقادي تازه دیدگاهیحقیقت امور ناظر بود، از این رو افکار و رفتـار . اشته باشندد »قدرت با اربابِ انسان«و »با مردم انسان«، »خدا

قابـل »کارکرد سیاسـی «و »کارکرد اجتماعی«، »الهیات« ة، در سه حوز آنان در جامعهبا توجـه بـه آراي ،دانا در جامعهدر این مقاله به دو کارکرد اخیر دیوانگانِ . بررسی است

...داناکارکرد سیاسی و اجتماعی دیوانگان

١١

1392، تابستان 24 شمارة

بررسـی ارتبـاط مجـانین و الهیـات، .اسـت باختین و اراسموس پرداخته شدهمیخائیل .اي دیگر خواهد بود موضوع مقالهدر .نظیري دارد و بی ویژه و بسامد هاي عطار برجستگی دیوانگان در مثنوي حکایات

همـه حکایـت و تمثیـل کـه آثـار عطـار ایـن ةیک از آثار فارسی و عربی بـه انـداز هیچهـایی چـون مجنـون، دیوانگان با نـام . وجود ندارد ،هاي آن از دیوانگان باشند شخصیت

حال، شخصیت اصلی بیش از صد و ایام و شوریده ة، شوریدةبهلول، دیوانه، بیدل، شوریدرو در این از این .)5: 1374پورنامداریان، ( هاي عطار هستند بیست حکایت و تمثیل مثنوي

هاي عطار در توصیف کـارکرد سیاسـی و اجتمـاعیِ مجـانین پژوهش از حکایات مثنوي .است استفاده شده

تحقیق ۀپیشین -2

دریايِ فصلی از کتاب ارزشمند : پژوهش در مورد عقالي مجانین عبارت است از ۀپیشینعقالي مجـانین ۀکه در آن به تحلیل سخنان گستاخان )1388( هلموت ریترۀ نوشت جان

جسـتجو در هاي کوب در کتاب اشارات مفید عبدالحسین زرین ؛پردازد در آثار عطار میکه مباحث آن بیشتر بر )الف1387( جستجو در تصوف ایران ۀدنبالو )1385( تصوف ایران

دیدار با سیمرغنکات سودمند کتاب ؛پیوند عقالي مجانین با نهضت صوفیه متمرکز استهاي اعتراض و گستاخی دیوانگان در آثار در مورد جلوه )1374(تقی پورنامداریان ۀنوشتنامـه و که در آن به نقل زنـدگی )1388( اولریش مارزلف ۀنوشت نامه بهلولکتاب و عطار

سیماي با نام دسهیال صارمی نیز قسمت کوتاهی از کتاب خو. پردازد حکایات بهلول میاز . است را به وضعیت اجتماعی عقالي مجانین اختصاص داده )1384( جامعه در آثار عطار

که مهدي )1366(ابوالقاسم نیشابوري عقالءالمجانینشده باید از کتاب ترجمهعربی آثار در مـورد الصـفوه صـفوه است و اشارات ابن جوزي در تدین آن را ترجمه و تلخیص کرده

عالوه . است، نام برد آن را ترجمه کرده )1366( عقالءالمجانین که علیرضا ذکاوتی قراگزلوعقـل «و »تحلیلی از مفاهیم عقل و جنـون در عقـالء مجـانین « ۀمقالدو بر این باید از

به شرح هاکه در آن )ب1366الف و 1366(از نصراهللا پورجوادي »يدکارتی و جنون نیشابوراز دیگر مقـاالت . پردازد، یاد کرد احوال بعضی از عقالي مجانین و تبیین معانی عقل می

١٢

فرمعین کاظمی

1392، تابستان 24 شمارة

ـ :هاي زیر اشاره کردتوان به مقالهمی سودمند در پیوند با عقالي مجانین شـطح « ۀمقالدر بررسـی ، )1386(فاطمـه مدرسـی از »رهاي عطـا عارف و گستاخی دیوانه در مثنوي

ـ ؛و گستاخی دیوانگـان نسبت شطح عارفان هـایی دربـاره تحلیـل دیـدگاه نقـد و ۀمقالآراي متفکران اسالمی در مورد در بررسی ) 1377(حسینی ز حسین آقاا »مجانینالعقالء

از »سخنگویان جناح معترض جامعه در عصـر عطـار :دیوانگان« و نیز مقالۀعقالي مجانین .)1385( بخشسید محمود الهامو آبادي حسین مریم

هـاي رغـم عنـوان بههایی که تاکنون در مورد عقالي مجانین صورت گرفته، پژوهشو در این زمینه است متمرکز بوده گستاخی و اعتراض دیوانگان متعدد، بیشتر بر موضوع

به مـرور آراي ،ارائه داده باشند ايآنکه تحلیل تازه نیز غیر از چند اثر ارزشمند، باقی بیعبارت ،گیرد بار صورت میآنچه در پژوهش حاضر براي نخستین. دانهگذشتگان پرداخت

بندي انواع عقالي مجانین در جوامع اسالمی، بررسیِ کارکرد شناسی و طبقه گونه: است ازهـاي سیاسـی و اجتمـاعی عقـالي عنوان پناهگاه اندیشمندان؛ تحلیـل کـنش هجنون ب

و قدرت، کارناوال و تاریخ خنـده؛ زبان ۀرابط ۀمجانین با توجه به آراي باختین در زمینهـاي عطـار مثنـوي ( هاي کارکردي عقـالي مجـانین در فرهنـگ اسـالمی شباهت ۀارائ

ۀو تبیـین رابطـ ؛)آراي اراسـموس (جمله در مسـیحیت از ،ها و سایر فرهنگ) نیشابوري .عقالي مجانین و شیعیان ۀدوسوی

جنون در غرب ةرویکردهاي گوناگون به پدید -3جنون را در مرکز توجـه خـود ةنویسندگان غربی که پس از قرون وسطی، پدیداز میان

هرکدام از این نویسندگان از .قرار دادند، اراسموس، باختین و فوکو جایگاهی ویژه دارند .اندجنون پرداخته ةمنظري خاص به پدید

-1536( مشهورترین اثر کالسیک در مورد جنون در غرب، متعلق به گئرت گئـرتس در سـتایش کتـاب وي کـه . نویسنده و متفکر هلندي اسـت ،ملقب به اراسموس )1469

نام دارد، اولین کتابی است که بعـد از دوران سـیاه و تاریـک )1383اراسموس، ( دیوانگیاسـتبداد و بیـداد هولنـاك قرون وسطایی در اروپا، اوضاع اجتماعی آن روز و مخصوصـاً

هاي تفتیش عقاید را با زبان طنز و شوخی ان دیوانمقامات مذهبی مسیحی، خاصه رهبر

...داناکارکرد سیاسی و اجتماعی دیوانگان

١٣

1392، تابستان 24 شمارة

بـین، اعمـاق گـرداب اراسموس با آن نگاه ژرف. مورد انتقادي صریح و شکننده قرار دادثر شده بود که کتاب را در طی هفت أدید و چنان از این وضع مت هاي انسانی را می بالهت

با استقبالی ،جانبه نیاز داشت همهکتاب در آن هنگام که کلیسا به اصالحاتی . روز نوشتبـا ،طنزگونه این کتابِ. هاي رم را متزلزل کرد هاي قدرت پاپ نظیر مواجه شد و پایهکم

بلنـد و ۀجنون که جامـ ۀملکآن، است؛ در قسمتی از زیرکی و اندیشمندانه نوشته شدهکرسی خطابـه بـاال است، از ها آراسته وقار رومیان را پوشیده و موهایش را مانند دلقکبا

جنـون، ۀاراسموس از زبان ملک. کند رود و خود و اقداماتش در جامعه را ستایش می میکنـد کـه شـادي و خوشـبختی دهد و ادعا می ابتدا اهمیت جنون در جامعه را شرح میبدون وجود نوعی دیوانگی، هیچ : که مدعی است بدون جنون پدید نخواهد آمد، همچنان

سپس وي .آید وجود نمی ماند و هیچ پیوند مطبوع قابل اعتمادي به میاجتماعی پایدار نترین بدبختی گوید بزرگ گیرد و می جمله سقراط و افالطون را به تمسخر میاز ،فالسفه

و فتد؛ باف یا آنکه مدعی دانش است بی فهملت آن است که اختیارش به دست مردي فلسترین قسمت کتاب را اما عمده .دهد اد قرار میهاي اجتماعی را مورد انتق هاي رذیلتآنگاه

است؛ وي در این کتاب نشان مذهب و قدرت در اروپا تشکیل دادهانتقاد اراسموس از نهاد تواند در برابر قدرت حاکمان بایستد و آن را محدود کند طنز، دهد تنها قدرتی که می می

).95: 1383، اراسموس(عقلی استشوخی و مسخرگی و درواقع دیوانگی و بیپرداز بزرگ روس، از دیگر متفکرانی است که نظریه ،)1895-1975( میخاییل باختینوي .است توجه کرده ،ویژه کارکرد اجتماعی و سیاسی آنهب ،جنون ةدر آثار خود به پدید

طـرحِ مفهـوم اجتماعی دیـوانگی را ضـمنِ -ي سیاسی دیدگاه خود در مورد کارکردهااز نظر او در کارناوال که نوعی جشن عمومی .دارد بیان می »تاریخ خنده«و »کارناوال«

گ هاي خنده، با فرهن ها و جلوه پایان شکلاست، دنیاي بی در اروپاي قرون وسطایی بودهآورِ حاکم اصل خنده. است خاسته می لحن جدي، دینی و فئودالی به مخالفت بر و رسمی

هاي کارناوال، آنها را به کلی از نوع جزمیت دینی یا کلیسـایی و زهـد و عرفـان بر آیینواقع کارناوال خود در ؛در مرز هنر و زندگی جاي داردکارناوال باختیناز نظر .رهاند می

»خنده«نظیر وي همچنین بر کارکرد بی .شود ازي عرضه میصورت به زندگی است که بخنده، «: پندارد اختین میب. کند کید میأقدرت رسمی و غیررسمی در جامعه ت ۀدر منازع

١٤

فرمعین کاظمی

1392، تابستان 24 شمارة

ةهاي اساسی بیـان حقیقـت دربـار نگري را دارد و یکی از شکل نوعی جهان ارزش ژرفجهان است که جهان ةدربارمجموع جهان، تاریخ و انسان است؛ دیدگاهی ویژه و فراگیر

کمی از یابد و اهمیتش اگر از برخورد جدي بیشتر نباشد، دست را به نحوي متفاوت درمیگیرد، نه فقط تمام موضوعات فرهنگ جدي را نشانه می...دلقک ةاز نظر او خند. آن ندارد

نخسـت بـه ۀبلکه برعکس در وهلـ ،شود در تمام چیزهاي برتر هیچ استثنایی قایل نمیدهد، بلکه کل جامعه و عالوه مورد یا بخش خاص را هدف قرار نمی تازد؛ به تمام آنها می

گیرد؛ در برابـر دنیـاي رسـمی، دنیـاي خـاص خـود را زندگی دنیا و جهان را نشانه میباختین سه . کند آفریند و در برابر کلیسا و دولت رسمی، کلیسا و دولت خود را بنا می می

فراگیر بودن، پیوند ناگسستنی : شمرد هاي اجتماعی خنده برمی خصلتعنوان ویژگی را بهوي معتقد است که در فرهنگ . و اساسی با آزادي و پیوند اساسی با حقیقت غیررسمی

هـا هـا و محـدودیت ممنوعیـت ،برخورد جدي و رسمی حاکم است و با خشونت ،سنتی. ارعـاب وجـود دارد در این برخورد جـدي همیشـه عنصـري از تـرس و .شود همراه می

خنـده هـیچ محـدودیت و . خنده مستلزم آن است که ترس رفـع شـده باشـد ،عکس بهکار گاه زبانِ خنده را به هیچنیز قدرت و خشونت و اقتدار و کند ممنوعیتی را تحمیل نمی

هـاي سده ةخند: گوید وي در مورد کارکرد خنده در قرون وسطی در اروپا می. بندد نمیقدرت چیره شده، حقیقـت در بـاب دنیـا و قـدرت را رمز، دنیا و ترس از راز و، بر میانه

گستاخانه آشکار کرده و با دروغ و چاپلوسی تملق و ریاکاري به مبارزه برخاسـته اسـت؛ ،ها همراه شـده و دلقـک حرمتیها و بی حقیقت خنده، قدرت را خوار ساخته و با دشنام

.)458: الف1390باختین،( »است سخنگویش بودهجنون را از ةفیلسوف و تبارشناس بزرگ فرانسوي، پدید ،)1926-1983(میشل فوکو

وي کسانی که در جامعه، ةبه عقید .منظر مناسبات دانش و قدرت مورد بازکاوي قرار داد. کنند قدرت را نیز در اختیار دارند و آن را بین خود حفظ می ،شوند خردمند محسوب می

پردازد و نشان روپا میابه ارتباط خرد و جنون در تاریخ تاریخ جنونویژه در کتاب هوي بمحـوري، خـود را در برابـر در دوران اسـتیالي سـوژه »خـرد «دهد چطور سـرانجام می

یابد و براي اطمینان از پیروزي خـود، رقیـب کند و بر آن تفوق می تثبیت می »جنون«له أفوکو در این مس. کند دارد و او را زندانی می دیرپایش را از معرض دیدش دور نگه می

...داناکارکرد سیاسی و اجتماعی دیوانگان

١٥

1392، تابستان 24 شمارة

شود که تفوق فرهنگ آپولونی بر دیونیزي را طـرح به دیدگاه فردریش نیچه نزدیک میاستان آمیزش این دو فرهنگ خالقیـت فرهنگـی را بـه به نظر نیچه در یونان ب. کند می

هـا بـه اما امروزه با فراموش شدن دیونیز، نوعی نقص در حیات انسان ،ارمغان آورده بوددهی و نظم، سامان(هاي آپولونی نیچه فرهنگ امروزي را سرشار از منش. خورد چشم می

)خودي گساري، سرمستی و بیباده( منش دیونیز طرفه و فاقد بیند و آن را یک می) تناهی .)38: 1386 زاده، اهللا فتح( کند معرفی می

-در سده -1: استبررسی کردهمتمایز ۀفوکو تاریخ جنون در اروپا را در چهار مرحل« ،شـد کـه از مفـاهیم کتـاب مقـدس میهاي میانه که جنون نیرویی متافیزیکی قلمداد

در عصر رنسانس -2 ؛ثیر پذیرفته بودأت جمله مشیت الهی، دوزخ، شیطان و آخرالزمانازیافت؛ عنوان نیرویی در اعماق روح انسان تجسم میهکه جنون در ادبیات، فلسفه و هنر ب

ابلهـی در کـوي و ةجنون در این پویه داراي نقشی نمادین اما اجتماعی بود و در چهـر و دب شـ ثر سـرکو ؤاي مـ گونـه ه در عصر کالسیک که جنون ب -3؛ شد برزن متجلی می

سسات روانی و دارالمجانین نگهداري ؤآوري و درمرفته مجانین از کوي و برزن جمع رفتهـ ةاز این رو آزادي مجانینِ دور. شدند عنـوان مفهـوم هرنسانس از میان رفـت و جنـون ب

مخالف عقل و یا نفی خرد، عنصري نامطلوب در جامعه تلقـی شـد و بـه همـین جهـت در این دوره جنون دیگـر . دار نگهداري مجانین گردیدند هاي عهد نهادهاي محدودکننده

بلکـه نـوعی ،شـد عنوان لعنت خدا بر بندگان و یا دریغ لطف پروردگار قلمـداد نمـی هبدارالمجانین نیز سامان قدرتمند .شد بدسگالی و گریز از معیارهاي اجتماعی محسوب می

نهایی تاریخ جنون، در قـرن ۀچهارم یعنی پوی ۀمرحل -4؛ بخشید بورژوازي را تجسم میتـوان آن را کاوي میمدرنیته ظاهر شد و در نگاه فروید و روان ۀبیستم یعنی عصر سلط

در آثار خود رژیم سرکوب و سکوت عصر کالسـیک را به قول فوکو، فروید .کردمالحظه و کاوي فرویدبدین معنا که روان ؛مردود اعالم کرد و گفتمان جنون را جانشین آن کرد

طرفداران او با ترفندهاي مختلف کوشید تا از طریق به زبان آوردن بیمار روانی، مکنونات وي معتقد اسـت کـه در قـرون . نهفته در ناخوداگاه او را آشکار نماید و آنها را ثبت کند

خردي و یا فرزانگی و جنون، تمایز آشکاري نبود؛ یعنی تا اواخـر وسطی میان خرد و بیهاي آن از نشانه. نوز میان خرد و نابخردي حدفاصل قاطعی وجود نداشترنسانس ه ةدور

١٦

فرمعین کاظمی

1392، تابستان 24 شمارة

هاي اي براي نقد آرمان ستود و آن را وسیله اراسموس است که نابخردي و دیوانگی را می .)6و 5: 1384 ضیمران،( »شمرد شریعتمدار می ۀجامع ۀریاکاران

کمتر به کارکرد سیاسی و ، برخالف رویکرد اراسموس و باختین، تاریخ جنونفوکو در اجتماعی دیوانگان در جامعه پرداخته و بیشترین توجـه خـود را معطـوف بـه نهادهـا و

شناسی و فرهنگ سسات و بررسی نسبت جنون و عقل با دانش و قدرت از دیدگاه زبانؤمهـاي اراسـموس و بـاختین بـراي تحلیـل رو در این پژوهش از دیدگاهاست؛ از این کرده

.است ي سیاسی و اجتماعی دیوانگان استفاده شدهکارکردها

شناسیِ عقالي مجانین گونه -4دیوانگی آن است کـه « بر پایه تعریفی که داریوش آشوري از دیوانگی بدست داده است

فهم و شناخت عاقالنه، یعنـی داشـتن عقلـی همگـانی، ارتبـاطی، ۀذهن انسان از مرحل. بهره شود بهره باشد یا بی شود، بی هنجار می رفتارِ بهاندیش که سببِ گرا و مصلحتجامعه

. شـود هنجار دیوانه، سببِ گسست او از روابط اجتماعی و طـرد از جامعـه مـی رفتار نابهبهـره کنـد، بـی خرد است، زیرا از خرد کارساز که زندگی را آسوده و آسان می دیوانه بی

زدگیِ ذهنِ بیماري یک سرِ آن تاریکی ؛اي دارد خردي طیف معنایی گسترده اما بی. است پــارگی پریشــی تــا روان اي از روان ســت کــه شــعور و خودآگــاهی خــود را بــه درجــها

هنجاريِ کشد و سرِ دیگرش نابه ، از دست داده و کارش به تیمارستان می)اسکیزوفرنی(یی را یعنی چیزها. رسد می بینی بینی به نهان زده، که از شدت روشن ذهنی است روشنی

تواند کرد که دیگران بینی می اي را پیش بینند و بر آن پایه، آینده بیند که دیگران نمی میاخیر ۀدیوانگیِ عقالي مجانین مورد بحث ما از این گون ).43: 1390 آشـوري، ( »توانند نمیزیرِ چیرگیِ ،اندیش در اواي که عقلِ همگانی، ارتباطی و مصلحت چنین دیوانه این. است

ست که به زبـان حـافظ ا از دید دیگران موجود خطرناکی ،بین درآمده باك نهان رد بیخبلکـه ،کند سخنی نمیکسی با او همدلی و هم. »خردي از همه عالم بیش است در کم«

.زنند خردي او خنده می ویژه اهلِ کسب و کار و بازار بر کم همگان بهو بردار شدند، تنوعنام »عقالءالمجانین«عنوان در میان افرادي که در طول تاریخ به

افـرادي یکدسـت و »عقالءالمجانین«واقع نباید پنداشت در .شود تکثر فراوانی دیده می

...داناکارکرد سیاسی و اجتماعی دیوانگان

١٧

1392، تابستان 24 شمارة

بلکه تحت این عنوان افراد و اقشار ،کردند اي خاص را ترویج می یکسان بودند که اندیشهبرخـورداري از نـوعی اشتراکشـان ۀمتنوع اجتماعی را مشاهده خواهیم کـرد کـه نقطـ

در میـان ایـن . الضمیر بود فی باکی در بیان ما هشیاري و بیداري روحی و صراحت و بیتوان توان یافت، دیوانگانی را نیز می که بعضی از صوفیان برجسته را می بیدالن همچنان

ي دید که اقوال و اعمالشان رنگ و بوي صوفیانه ندارد و با آنکه کالم بعضی از آنان حـاو عوام پنداشت کـه ۀحال بیشتر آنان را باید از طبقدرعین ،اشارات فلسفی و کالمی است

سامانی ویژه فقر و بی ویژگی مشخصشان احساس رنج و درد ناشی از مشکالت معیشت بهخـوریم کـه بـه نیز برمـی یبه زنان ،همچنین در میان حکایاتشان عالوه بر مردان. است

نیشابوري به ده تن از ایشان اشاره براي مثال، در کتابِ. بودندآمیز شهره جنونی حکمترا در جغرافیایی نیز ما عقـالي مجـانین ةاز نظر محدود. )74 :1366 نیشابوري،( است شده

از ماوراءالنهر و خراسان گرفته تا حجاز و عـراق و یمـن و : یابیم سرتاسر جهان اسالم مینیز ،مسیحی ۀدیوان ،دیوانگان دیگر ادیان مثل یوحناکه در این حکایات از همچنان. شام

.)95: همان( شود یاد می :مختلـف را در میـان عقـالي مجـانین تشـخیص داد ۀتوان چهار گون مجموع میدر

نخست دیوانگانی که در میدان جذبه و شور الهی، اختیـار و آگـاهی و خـرد ارتبـاطی و این گروه بسیار شبیه به حـاالت اهـل سـکر و اند؛ حاالت اندیش را از کف دادهمصلحت

اند که گرچه همچون گروه نخست گروه دوم مجانینی .گویان در میان صوفیه استشطححـال بـا اما درعـین ،اي صمیمی و عاطفی با خداوند هستند و واجد رابطه سامانسرو بی

نهند؛ ما ایـن ت میخداوند درگیرند و با وي سرِ ناسازگاري دارند و دائم بر کارِ وي انگشنامیدیم و »واسوخت صوفیانه«و حکایاتشان را »دگراندیش«دست از عقالي مجانین را

گـروه . اي دیگر به طور مفصل به بررسی و تحلیل حکایاتشان خواهیم پرداخـت در مقالهدیوانگانی هشیارسر و بیداردل که بر :سوم، دیوانگانی که با جامعه و نهاد قدرت درگیرند

سري و پریشانی این مجانین در شوریده .تازند باکانه می هاي اخالقی و سیاسی، بی ایینارونها بیشتر ناشی از نـاچیز سامانی آسرو رسد که بی نظر میهاما ب ،همچون مجانین دیگرند

ۀالهی یا عارض ۀشمردن معیارهاي عرفی و هنجارهاي اجتماعی باشد، تا بر اثر یک جذبمحـدود بـودن در -همچـون روشـنفکران یـک جامعـه - آنـان ةروحی؛ یعنی روح آزاد

١٨

فرمعین کاظمی

1392، تابستان 24 شمارة

در حال نقد هنجارهایی است تابد و عمالً چارچوب هنجارهاي عرفی و عمومی را برنمیگروه چهارم از کسانی که به عقالي مجانین شـهرت . که در جوامع قطعی شمرده شدند

یعنی کسانی که آگاهانه و ؛گفتند می) نمادیوانه(» متجانن«اند که به آنها یافتند، کسانیکردند تا از فشارهاي اجتماعی در امان باشند و از امتیازات هشیارانه، تظاهر به جنون می

رسـد از میـان چهـار گـروه نظر مـی به. بسته بهره برند ۀو آزاديِ دیوانگان در یک جامعز اضـطرار باشـد و ناآگاهانه و ناشی ا -الاقل در لحظاتی-یادشده، جنون گروه نخستین

در ایـن پـژوهش بـه . جنون سه گروه دیگر همراه با نوعی هشیاري و آگـاهی و اختیـار .شود هاي سوم و چهارم عقالي مجانین پرداخته می گونه

اندیشمندان در نقاب جنون -5افتند که صدا به فکر می زده و تک بسیاري از هنرمندان و اندیشمندان در جوامع استبداد«

به قول ولتر، خود را در لفافه بپوشانند؛ زیرا نبوغ آنـان و ون به چهره بگذارندماسک جننظام حاکم اصـرار دارد کـه حتـی افکـار و تخـیالت . اندازد نظام حاکم را به زحمت می

هنرمندان و متفکران را زیر نظر بگیرد و آنان را کامالً در اختیار خود داشته باشد و از آن ...زیادي را مبتال کند ةاي درآید و عد صورت ویروس کشندههنان بآ ۀبیم دارد که اندیش

داشـته آن، مرگ را به دنبال ةتواند براي نویسند نامه می نوشتن و چاپ کردن یک هجوتواند خود را به دیوانگی بزند می ،که از سانسور حاکمیت بگریزداما نویسنده براي آن ،باشد

گـویی و حـاالن را تقلیـد کنـد و بـا پریشـان دیوانگـان و آشـفته و حرکات و حاالت نیمزند، زنده و آزاد پرده حرفش را میحال که بیبازي از مجازات مصون ماند، تا درعین دیوانهدر ،در چین. باشدناپذیري تواند براي هنرمند پناهگاه خوب و نفوذ پس جنون می. بماند

وي از اعضاي گروهـی .کرد زندگی می »تسی آن یو«قرن سوم میالدي، هنرمندي به نام سـرایی و نامیدند و او با ترانـه معاصرانش او را دیوانه می .خردمند جنگل بود به نام هفت

گذراند و راه و رسم دیوانگی را برگزیده بود تـا از گرفتـاري عـاقالن خواري وقت می بادهچه فایده دارد که با زبان عقل و منطق حرفم : گفت تسی می آن یو. عصر خویش دور بماند

»است را بزنم و خودم را به درد سر بیندازم؟ قلب من از بس عذاب کشیده از کار افتاده .)52: 1385، یرو مه دوسیوري(

...داناکارکرد سیاسی و اجتماعی دیوانگان

١٩

1392، تابستان 24 شمارة

آزادي درباید مجانین را به حکایات و نویسندگان متفکرانمندي و توجه علت عالقه -1: کرد جنون براي دیوانگان امکان دو نوع آزادي را فراهم می. مجانین جستجو کرد ةویژ

: آزادي درونـی -2سیاسی؛ و هاي اجتماعی آزادي از فشارها و محدودیت: آزادي بیرونیآزادي نخسـت ایشـان را محبـوب . هـاي شـرعی و دینـی آزادي از فشارها و محدودیت

هـاي اجتمـاعی و ایشـان، از محـدودیت ۀوسیل هخواستند ب کرد که می اندیشمندانی میکرد که در آرزوي ارتبـاط سیاسی عبور کنند و آزادي دوم ایشان را مقبول صوفیانی می

.واسطه با خداوند، وراي هنجارها و ادب شرعی و دینی بودند بیاز نظـر هایی را که اندیشه توانستند می به کمک آزادي بیرونی دیوانگان نویسندگان

راحتی در دهان یکی از دیوانگان بگذارند و از شد، به تابو محسوب می سیاسی و اجتماعیبسـیاري از ایـن کـه ویژه اگـر بـدانیم عنوان یک ابزار ضدسانسور بهره برند؛ بهایشان به

کایات از زبان براي نقل حرا مناسبی ۀنشان بودند و این خود زمینو نام مجانین، کامالً بیتوان پنداشت که بعضی از این دیوانگان اساساً مخلوق ذهن می. است کرده آنان فراهم می

توان مجانین مشهور نیز می حتی در مورد حکایات .ندا هشاعران و نویسندگان حکایات بودها را که خویشـتن آرزوي ها یا خشونت اي ظرافت ناقالن روایت هم خود پاره« حدس زد

آنها منسوب شود، به ایـن مجـانین خود اند به ابداعِ خواسته اند و نمی آن را داشته اظهاراي از آنها شاید بیشتر حاکی از احوال روانی ناقالن گونه پاره مشهور بربسته باشند و بدین

عنـوان مجـذوب و مجنـون، نقـل حکایـت ه و راویان باشد تا احوال کسانی که از آنها بـ .)41: الف1387، کوب زرین(» است رفته

توانست براي صوفیه فرصتی فـراهم آورد تـا همچنین آزادي درونی دیوانگان نیز میخـوف و خشـیت بـا مسـتقیم و بـی ۀبدون ترس از محدودیت و مجازات شرعی، از رابط

اي که خارج از چارچوب آداب معمولِ بندگی است و در آن خداوند سخن گویند؛ رابطه، از همـین روسـت کـه صـوفیان . کنار انتقاد و اعتراض به خدا مجاز استابراز عشق در

گویان را به حاالتی شبیه احوال مجـانین الهـی ویژه شطح به شان،حاالت بعضی از بزرگانالقلـم، ثل این مجذوبان مرفـوع گونه شطاحان صوفی را نیز م بدین«؛ داشتند منسوب می

. )40 :همان(» دادند حد و تکلیف نشان می ۀمسؤول و در وراي مرتبغیر

٢٠

فرمعین کاظمی

1392، تابستان 24 شمارة

6- عقالي مجانین اجتماعیکارکرد

و ویژه وضـعیت اخالقـی بهه، بودند که تعهدي عمیق به جامع کسانی دانا میان دیوانگانهاي اخالقـی ها و نقص ضعفایشان ناقدانی بصیر بودند که با فراست خود، . داشتند ،آن

.کردنـد آن را گوشـزد مـی خـود خـاص دادند و با زبان عصر خود را تشخیص می انسانگزیدند، جالب توجه و حـاوي ظرایـف تربیتـی اي که مجانین براي پند دادن برمی شیوهسعی در ان، نه با خشکیِ گفتار، بلکه با طنزِ رفتارعاظاو ةشیو برخالفآنان معموالً : است

مـردم در جامعـه ةاز دیدگاه دیوانگان، زندگی روزمر. اشتنداصالح روح اخالقی جامعه دبـه »بازیکن«یوانگان را در جامعه از ماند؛ رهایی از خرد روزمره، جایگاه د چون بازي می

رو آنان فرصت داشتند که خـارج از زمـین بـازي، بـه بـازي برده بود، از این »تماشاگر«آنان در جذب سود و دفع ضرر شخصـی، و جدیت وقفهبزرگساالن بنگرند و بر تالش بی

.فته و غافل جامعه را هشیار کنندمشفقانه بخندند و با خنده و تمسخر خود، روان خگشت، مردم در دو طرف مسیر او در روم قدیم هر وقت سردار فاتحی از جنگ بازمی«

این کردند؛ در شدند و با فریادهاي تحسین آمیز، از او و سپاهیانش استقبال می جمع میحال، یکی از بردگان، پشت سرِ آن سردار پیروزمند در حرکت بود و مـدام در گـوش او

تواند دیوانه نیز می. مغرور مشو ،به یاد داشته باش که انسانی بیش نیستی: کرد زمزمه میدیوانگان، ما را ةشدهویت تحقیر. مثل آن برده براي ما، نقشِ هشداردهنده داشته باشد

میشل . کند آور ذهن و روح و عمق تراژیک زندگی انسانی می هاي عذابمتوجه گرفتاريایم بیش از آن چیزي است که دیوانگان از آنچه ما از دیوانگان آموخته: گوید مونتنی می .)115: 1385، یرو مه دوسیوري( »گیرند ما یاد می

همراه خود ۀآینکند که بعد از نماز جمعه، پرده از را نقل می اي عطار حکایت دیوانهگرفت تا مردمـان شدند، می و آن را در مقابل مردمی که از مسجد خارج می داشت برمی

لیـک ؛ببینند و به عیـوب آن پـی برنـد در آینه فرصت کنند روي خود را بار الاقل یک ،نیشابوري عطار( نگریستند به آینه نمی و گذشتند روي آن می هاعتنایی از روب مردمان با بی

:بینـیم دینداران می یناخالصافشاي حالاي را در در حکایتی دیگر، دیوانه .)218 :1386 اي که همیشه از خواندن نماز با جماعت پرهیز داشت، با اصرارِ کند دیوانه عطار نقل می

...داناکارکرد سیاسی و اجتماعی دیوانگان

٢١

1392، تابستان 24 شمارة

شـود، از خـود بانـگ گـاو ایستد؛ اما همین که نماز آغـاز مـی مردم به نماز جماعت میمواجه در مورد علت کار خود آمیز مردم با پرسش مالمتاو وقتی ،نماز از بعد .آورد برمی

نماز به فکر خرید گاوي افتاد و چون پیش ،دهد که وقتی نماز آغاز شد شود، پاسخ می میمن هم به تبعیت، بانـگ گـاو بـرآوردم؛ چـون از ،پیروي از امام بر نمازگزار واجب است

: ب1388نیشـابوري، عطـار ( را تصدیق کـرد نماز حقیقت را جویا شدند، سخن دیوانه پیشبینیم که خرافات رایج میان مـردم را بـه ، دیوانگانی را میعطار در دیگر حکایات .)187

که با مشام تیز معنوي، بوي بد اهلِ بازار را که بینیم را میاي گیرند و یا دیوانه سخره میداده و هنگام عبور تشخیص میطلبی بازاریان است، البد ناشی از حیله و غفلت و منفعت

.)267 :1386 ،نیشابوري عطار(تا بوي بد، مشام او را نیازاراد هگرفت از بازار، بینیِ خود را میمیـان «: دتـوان دیـ دیوانگان را می ةدهند ها نیز این نقش هشدار سایر ملت در میان

اي کشید و عـده می بوداییان مرسوم بود که گاهی یکی از راهبان دیوانه، در تابوتی درازگرداندند تا تماشاگران این حقیقت گرفتند و در کوچه و خیایان می تابوت را بر دست می

است و نباید با حرص و طمع زنـدگی رگذش نکنند که زندگی آدمی پوچ و زودرا فرامو .)96: 1385، یرو مه دوسیوري( »خود و دیگران را تباه کرد

گیرد و ایشان اخالق عمومی مردم را به باد انتقاد میاراسموس نیز با طنزي جسورانه، : گوید النوع دیوانگی می وي از زبان رب .نامد را دیوانگان حقیقی می

هـاي ایـن ر میـان دیـوانگی مانندي اسـت و د بی ۀدنیاي آدمیان چه تماشاخان! خداي بزرگ«ز عشق زنکی در حال بینی که ا مردي را می ...هیاهو چه کثرت و تنوعی وجود داردجماعت پر

آن مـرد دیگـر .مردن است؛ هرقدر محبت زن به او کم است، شور و دیوانگی وي زیـاد اسـت ایـن وارث عـزادار ! خداي من ...بندد او عهد زناشویی می ۀجاي ازدواج با زن با پول و جهیزی به

به ایـن یکـی ...کند ها می گوید و چه دیوانگی آمیزي می ریاکار را بنگرید که چه مطالب جنونخوشبختی و سعادت ...کند حصل کار خود را صرف خوردن می هستی و ما ۀتوجه کنید که هم

این شخص دیگر از زندگی در فقر ...این یکی در آن است که دائماً بخوابد و هیچ کار انجام ندهدمیـد شوند و آن یکی دیگر بـه ا زیرا وراث او به این وسیله ثروتمند می ،و فاقه خوشبخت است

نوردد و زندگیِ خود را که با هیچ زر و ثروتی قابل بازخرید منافعی واهی و ناچیز دریاها را میتر و حقیرتر طبقات مردم، دیوانه ۀاز هم ...دهد نیست، دستخوش هوس باد و امواج دریا قرار می

ترین زشتعهده دارند و ه کاسب و تاجر وجود ندارد که بدترین مشاغل را ب ۀتر از طبق و کثیفخورند و گویند، قسم دروغ می اینان با آنکه مکرر دروغ می. برند وسایل را در انجام آنها به کار می

٢٢

فرمعین کاظمی

1392، تابستان 24 شمارة

،کنـدن هسـتند بعضی دیگر که در حال جان... فریبند کنند و دیگران را می دزدي و تقلب می .)95: 1383راسموس، ا( »پندارند ند از آنکه مردمِ خارج، ایشان را ثروتمند میاشادمان

دانـان، فیلسـوفان، جملـه قاضـیان، حقـوق اصناف دیگر مردم ازاراسمومس در ادامه لوح و خرافاتی، علماي مـذهبی و درباریـان و عالمان صرف و نحو، سپاهیان، مردم ساده

الجملـه اگـر شـما نیـز فـی «: گویـد تـا آنجاکـه مـی ،گیرد حاکمان را به باد تمسخر میماه ةکرد، زندگی پرآشوب آدمیان را از کر نیپ در گذشته میکه م توانستید همچنان می

: خـورد هسـتند با هم در زدو هایی از مگس و پشه کردید که گروه تماشا کنید، تصور میگسترند، گاهی به غـارت یکـدیگر و کنند، زمانی براي هم دام می گاهی با هم جنگ می

. میرنـد افتنـد و مـی شوند و می الجمله متولد می پردازند؛ فی گاهی به بازي و شوخی میقدر تواند حتی به تصور درآورد که این گروه حیوانات حقیر که عمرشان این کس نمی هیچ

این سخنان .)همان( »آورند میها بار ها، چه فجایع و چه مصیبت کوتاه است چه اغتشاشدنیا دارالمجانین است و مـردم «: گفت می اراسموس یادآور کالم فضیل عیاض است که

» غل و بند؛ ما در غلِ هوي و بند معصـیت گرفتـاریم : اند، دیوانگان دو چیز دارند دیوانه ).124: 1366 نیشابوري،(

آنـان در بارزترین ویژگی رفتار مجـانین و همتایـان ،شود گونه که مشاهده می همانجوامع مسیحی و بودایی براي اصالح روح اخالقی جامعه، خنده و تمسـخر اسـت؛ ایـن

گـاهی را از آپیوند مستقیم با حقیقـت دارد و ،به گفته باختین ست کها ايهمان خنده پاالیـد مـی ،سـازند هایی که ذهن را تیره مـی پرستی و تمام صفتجدیت دروغین، جزم

شـده، قـدرت چیـره رمز، دنیا و دیوانه که بر ترس از راز و ةخند .)466: الف1390باختین،(حقیقت در باب دنیا و قدرت را گستاخانه آشکار کرده و با دروغ و چاپلوسـی و تملـق و

هـا و ریاکاري به مبارزه برخاسته است؛ حقیقت خنده، قدرت را خوار ساخته و با دشنام .)458 :همان(ها همراه شده حرمتیبی

دیگر ویژگیِ رفتارهاي مجانین و دلقکان در مواجه با جامعه، آزادگی و دلیري در نقد حضور «. استستیز اندیش و اراده ناشی از رهایی از عقل مصلحتاخالق عمومی است که

شود شخص گفتار و رفتـار خـود را بـه مقتضـاي مصـالح عقل و مالحظات آن سبب میدر این خودگریزي به خـاطر خودخـواهی و . ددنیوي خویش و پسند دیگران تنظیم کن

،نمایـد کند و هم موجه مـی که اقتضاي با دیگران زیستن هم آن را الزام می ،خودنمایی

...داناکارکرد سیاسی و اجتماعی دیوانگان

٢٣

1392، تابستان 24 شمارة

در میان خلق بودن و روي در ۀاي نهفته است که الزم خودپذیرفته ضمنیِ کذب و ریايِکشد، جرئت عاقالن را به بند می ،هاي عقل بینی خلق داشتن است؛ اما آنجا که مصلحت

عربی نیز ابن .)10 :1374 پورنامداریان،( »کنند هراس سخن آغاز می دیوانگان هستند که بیکالمی از آن مجنون نقل آن،در اثناي و دهد اي می گزارشی دلنشین از دیدارش با دیوانه

:دیوانگان دارد »گیآزاد«به گونهاي رمز کند که اشاره میخورم و است، می وپا رها کردهمرا اینجا در میان جنبندگان چهاردست] خدا[او :] دیوانه گفت[«

وپایی، چه کسی چهاردست ةاگر تو جنبند: بدو گفتم .کند آشامم؛ ولی او مرا تدابیر و اداره می می .)130 :1381 ابن عربی،( »دهم من اسب وحشیم، به کسی سواري نمی: شود؟ گفت سوارت می

همه نباید پنداشت که ارتباط عقالءالمجانین با مردم و نقش اجتماعی آنها تنها این بابلکه ایشـان در کنـار ایـن اعتراضـات، از است، هشد در این انتقادات اخالقی محدود می

شـد، بسـیار هایی کـه در حقشـان مـی عدالتی شدند و یا بی رنجی که مردم متحمل میهاي تند با سالطین و خلفا نداشتند ، ابایی از عتابشرایط بهبودبراي آنها. دردمند بودنددر به نمایندگی از مـردم، گیر مردم بود،که گریبان مصائبی به سببباره و حتی در این

به ي ا انهها و انتقادهاي جسور داشتند، اعتراض اي که با خداوند نهاعاشق ۀانس و رابط عینِهاي عطار موجود در مثنويگونه حکایات این هاي زیادي از نمونه .کردند حضرت حق می

مصر قحطی شدیدي پدید آمده بود و جان بسـیاري از مـردم را در اینکه جملهاست، ازیکی از عقالي مجانین .خوردند بعضی از شدت گرسنگی، گوشت مردگان می ،ستانده بود

:کرد برانگیز، خطاب به خداوندثّرأع را دید، با بیانی ساده و تچون این وضــت ــن : گفـ ــا و دیـ ــدة دنیـ اي دارنـ

ــرین ــر آف ــداري رزق کمت ــون ن چ

)359 :ج1388، عطار(

کارکرد سیاسی عقالي مجانین -7

،رفتارهـاي ایشـان ۀدر هم ستیزي عقالي مجانین تقریباً گریزي و عرف هاي عادت نشانهدر .داردوجـود -شـان بـا نهـاد قـدرت یعنی مواجه -آنها هاي سیاسی کنش در جملهاز

بینیم که با زیر پا نهادن هنجارهاي مرسوم جامعـه در دیوانگان را می ،حکایات بسیاريبـر همـین . با قدرتمندان، در حال نزاع با امیران و وزیران و سالطین و خلفایند مواجهه

را بـا نگـاه الرّشـید هـارون ، مقتـدر عباسـی ۀاساس، هیچ شگفت نیست که ایشان خلیف

٢٤

فرمعین کاظمی

1392، تابستان 24 شمارة

و یا اینکه )330: ب1380، نیشابوري، عطار( بنگرند و او را با نام کوچک صدا کنندتحقیرآمیز منصبی که با جالل و شکوه در مـوکبی در حـال که در مقابل صاحبیکی از آنها را ببینیم

گذر است، مشتی خاك برگیرد و به او بگوید از این مشتی خاك این همه کبر و رعونـت بـه .)281 :همان( دور است

هایی بودند که حتی در آن فضاي عبوس دلقکچین قدیم نیز وران طدر دربار امپرا«که همه موظف بودند به رسوم و قواعد پایبند باشند، تاحدودي آزاد بودند که حرفشان را

هایی کـه محـافظ جـان شـاهان و گـاهی محـرمِ خصوص دلقک به .به سبک خود بزنندارتباط پادشاه با مـردم بودنـد؛ چـون بـا ۀود واسطهاي خ بازي با دیوانه ،اسرارشان بودند

انداختند کـه در رساندند و پادشاه را به فکر می هایی را به پادشاه می شوخی و طنز نکتهخواستند پادشاه را بر سر عقـل هایشان می بازي مل کند و با دیوانهأکارهاي خود بیشتر ت

.)97: 1385، یرو مه دوسیوري( »بیاورند : گوید نیز در مورد این کارکرد دیوانگان میاراسموس

شهادت اوریپید در ...گویی برخوردارندصراحت و حقیقت ۀها یا دیوانگان شاه، از خصیص دلقک«و مفهوم آن این است که . گوید وار مین دیوانهخدیوانه س: فرماید این باره قابل توجه است که می

سازد و سپس همه را به صورت سخن پخش ر میخویش ظاه ةدیوانه هرچه در دل دارد در چهرکند و با دیگري یقت را فاش میبا یکی از دو زبان حق... کند؛ برعکس، مرد عاقل دو زبان دارد می

لیکن دیوانگان من از ایـن موهبـت بـزرگ ...دارد چه را مقتضاي زمان و مکان است بیان میآنبلکه دربسـیاري ،سازند حقیقت را فاش میگویی نه فقط برخوردارند که با زبان شوخی و بذله

کنند و این همه با لطف و خنده مورد قبول شاهان موارد از دشنام مستقیم نیز خودداري نمی .)71: 1383 اراسموس،( »گیرد قرار می

عقالي مجانین حکایات ارتباط زبان و قدرت در -7-1

،زدایی از زورمندان اسـت تقدسگرِ مجانین که دائم در حال تحقیر و نذهن عصیاتجلی در حقیقت :همانگونه که شفیعی کدکنی معتقد استزیرا پیداست، خوبی در زبانشان به .)90 :1384 شفیعی کدکنی،(» زبان«چیزي جز » ذهن«نیست و » ذهن«چیزي جز »زبان«

ترس اي از که آمیزه - گونه که ذهن مجانین، هنجار مرسوم رابطه با ارباب قدرت را همانتابد، زبانشان نیز از رعایت بالغت رسمی و شکل مرسـوم و جـدي برنمی - و طمع است

...داناکارکرد سیاسی و اجتماعی دیوانگان

٢٥

1392، تابستان 24 شمارة

.سخن که بالطبع مورد استفاده و حمایت مراکز قدرت یا علماي رسمی بوده، بیزار استگروهی از صوفیه نیز : البته عقالي مجانین در این راه با نهضت صوفیه همگام بودند

»زبان اشارت«سلوك فردي و اجتماعی متفاوت و استفاده از همچون مجانین با برگزیدن و انتخاب پوشش متفاوت، دست به ایجـاد نهـادي غیرحکـومتی »زبان عبارت«جاي بهبینـی جهـان ایشـان . کـرد رسمی را نفی مـی ارزشی -زدند که نظام اخالقی) نهاد مردم(

دادند و قدرتمندان را پیشنهاد میهاي رایج علماي رسمی و ها و قرائت متفاوت با برداشتصدایی و تک ۀعالوه بر نقش معنوي و اخالقی، وظایف یک حزب سیاسی را نیز در جامع

: گوید زمینه می در این باختین. دادند روزگار خود انجام می ةاستبدادزدهاي اي متفاوت با هنجار هاي ظاهري و رفتاري خود شیوه هم در ویژگی ،به همین دلیل، عارفان

زبان، هنجارِ معروف را شکستند تا با این وسیله ادراك ةپیش گرفتند و هم در حوز اجتماعی درذهنیت اجتماعی بـه وجـود خودکار مردم از جهان و زندگی را ضعیف کرده، درکی متفاوت در

چـرا در قبـال بایـد و نبایـدهاي و چـون می بـی آوردند؛ زیرا درك مبتنی بر عادت، پـذیرش و تسـلی .)137: 1385 مشرف،( آورد شده را به همراه می دیکته

آزاد کردن ذهنیـت ۀحاکم، زمین ةشد هاي پذیرفته زدایی از مفهوم صوفیه با تقدس«تـرس بدین ترتیب، صوفیه علیه منطـقِ .بار را فراهم کردند اجتماعی از این قیود اسارت

پرداز بزرگ ادبـی قـرن بیسـتم، بـه ایجـاد نـوعی قیام کردند و به تعبیر باختین، نظریهسازي از روي فرهنگ شده، تصفیه نسبی کردن مفاهیم مطلق. کارناوال ادبی توفیق یافتند

ي است که ا آن، هدف اصلی پدیده ۀزدایی از آن فرهنگ و مفاهیم مطلق رسمی و تقدسنامیـده » سـازي کارنـاوال «ولـی امـروزه ،هرچند قدمت طوالنی در ادبیات فارسی دارد

هـاي مختلفـی بـه خـود سازي در ادبیات صـورت کارناوال: گوید برادفورد می. است شدهشکنی، گفتارهاي خالف عرف و عادت، طنز و گیرد، انواع نقیضه و پارادوکس، منطق می

معنایی از جمله شگردهایی اسـت کـه بـراي ضـربه زدن بـر سازي هزل و هجو و وارونهشد تا با شکستن عظمـت شده در اذهان مردم به کار گرفته میهاي جبريِ مطلق مفهوم

آنها، وحشت و اطاعت قلبی عمومی نسبت به آن نیز زایل شود و در نتیجه، ذهن به نوعی .)همان( »بار توفیق یابد آزادسازي خود از قیدهاي اسارت

طنزپرداز فرانسوي قرون ،)1494-1553( همچنین باختین با توجه به آثار فرانسوا رابلهوسطی، ارزش و کارکرد سیاسی خنده در جامعه را شرح و بسط داد که از ایـن دیـدگاه

٢٦

فرمعین کاظمی

1392، تابستان 24 شمارة

از دیـدگاه : عقالي مجانین در جوامع اسالمی دارد ةمطابقت تامی با کارکرد طنز و خندهـاي اساسـی نگري را دارد و یکی از شکل ف نوعی جهاندلقک، ارزش ژر ةباختین خند

ةدیدگاهی ویژه و فراگیر دربـار . مجموع جهان، تاریخ و انسان است ةبیان حقیقت درباریابد و اهمیـتش اگـر از برخـورد جـدي میست که جهان را به نحوي متفاوت درجهان ا

دلقک ةنظر باختین خنداز .)452: ب1390باختین،(دست کمی از آن ندارد ،بیشتر نباشدآفریند؛ در برابر کلیسا و کارناوال، در برابر دنیاي رسمی، دنیاي خاص خودرا می ةیا خند

کند و پیوند ناگسستنی و اساسی با آزادي و دولت رسمی، کلیسا و دولت خود را بنا میوي معتقد است که در فرهنگ سنتی برخورد جدي، رسـمی و . حقیقت غیررسمی دارد

شود؛ در این برخورد جدي ها همراه می ها و محدودیت ممنوعیت است و با خشونت حاکمخنده مستلزم آن است که ترس ،به عکس. همیشه عنصري از ترس و ارعاب وجود دارد

هاي میانه پیروزي بـر تـرس را بـا حـدتی خـاص در خنـده انسان سده .رفع شده باشدکرده و جهانی تازه ذهن انسان را روشن می ،خنده با غلبه بر این ترس و کرد احساس می

هاي میانه که بر تـرس از راز و سده ةخند« .)458: همان( است ساخته را بر وي آشکار میرمز، دنیا و قدرت چیره شده، حقیقت در باب دنیا و قدرت را گستاخانه آشکار کرده و با

حقیقت خنده، قدرت را خوار است؛ دروغ و چاپلوسی تملق و ریاکاري به مبارزه برخاسته .)همان( »است ها همراه شده و دلقک سخنگویش بوده حرمتیها و بی ساخته و با دشنام

با خـارج کـردن زبـان از همچون دلقک در اروپاي قرون وسطی، عقالي مجانین نیزحاکم ۀاي در ساحت زبان با طبق مبارزه ،پارادوکسو حال تعادل و استفاده از رمز، طنز

.کردگان آن دوران به میان مردم کشاندند و تحصیل ماعل ۀترتیب دادند و زبان را از حلقشـود، اجتماعی مجانین، طنز و گاه هجو بسیار دیده می - ویژه در انتقادهاي سیاسیبه

قـالبی و هـاي از صـورت هجو و طنز به این اعتبار مبشر آزادسازي ضـمیر انسـان «زیرا اجبارهـایی . کنـد تفکر است و آدمی را از اجبارهاي خالف فطرتش آزاد می زبان واي کلیشه

مشـرف، ( »اسـت مـده آبـه وجـود » مفهوم غالب جهـان «که در اصل براي جهت بخشیدن به 1385 :141(.

وضوح هاي دیوانگان به در داستان هاي ذهنی را زدایی و شکستن بت نمود این تقدسحـرام : توان به این موارد اشـاره کـرد هاي آن، می ترین نمونه کنیم و از رایج مشاهده می

...داناکارکرد سیاسی و اجتماعی دیوانگان

٢٧

1392، تابستان 24 شمارة

عدم رعایت رسوم درباري و تحقیر باب قدرت، عاجز شمردن قدرتمندان،شمردن مال اریـک روز از طـرف شـهریاري عنـوان مثـال بـه . حاکمان آنان، گوشزد کردن عاقبت سوء

چون بـا ،اندازد غذا را جلو سگان می ۀشود، بهلول نیز هم می شادکام به بهلول غذا دادهگوید خمـوش باشـید، چـون اگـر شود، بدیشان می رو میهمالمت و تعجب اطرافیان روب

حتی با تهدید هم سر بـه سـوي آن ،هرگز ،سگان بفهمند که غذاي شاه را به آنها دادم .)211 :1386 ،نیشابوري عطار(برند نمی

عقالي مجانین و شیعه -7-2

اهـل سـنت و ةفرهنگی اسالم همواره دو جریـان عمـد -دانیم که در حیات سیاسی میبـا یکـدیگر - شدند هاي متعدد تقسیم می که هرکدام در درون خود به نحله - شیعیان

گـاه شـیعیان نیـز که بیشتر اوقات غلبه با اهل سنت بـوده، گـاه درحالی .رقابت داشتندویـژه بـه ،به هرحال در تاریخ اسـالم . در این نزاع تاریخی به دست آوردند هایی کامیابی

ترین جریـان مخـالف و ترین و مهم دوران خالفت امویان و عباسیان، همواره شیعه عمده .شدند محسوب می) اپوزوسیون( رقیب سیاسی

مگر هنگـام انتقـال قـدرت یـا دوران - هاي تاریخی طبیعی است که در بیشتر دورهتنـگ ، ویژه شیعیان به، عرصه براي تبیلغ آشکارا و ترویج آراي مخالفان - فترت خالفت

دیوانگـان . عقالي مجانین جملهاز: داشت هایی نیزاستثنا ،کلی ةاما این قاعد است؛ بوده مخالف ةآزادي و مجالی براي ابراز عقید بودند که اي براي زندان مخالفان چونان دریچه

عرفی و شرعی بود رهایی از کیفرهايیابی به این آزادي و براي دست .داشتند در اختیارکه آگاهانه و خودخواسته خود را به شویم مواجه می افرادي در بین عقالي مجانین با که

هـا و ولیتؤجنون، از قبول مسـ ۀو یا به بهان) کردند یا به اصطالح تجانن می( زدند جنون می .)56 :1366 نیشابوري،( آمدند المجانین میو در سلک عقالءزدند تی سرباز میهاي حکوم شغل

شیعیان نیز از این امتیاز دیوانگان براي تـرویج تاریخی داللت بر آن دارد که شواهدعقـالي همچنـین .بردنـد حاکم بهره مـی ۀسؤال بردن مشروعیت طبق آراي خود و زیر

- مجانین که بیشتر از طبقات فرودست و محروم جامعه بودند، تحقّق آرزوهاي سیاسیبدین جهت، ارتبـاطی دوسـویه بـین . دیدند شیعیان می ةاجتماعی خود را در این مبارز

٢٨

فرمعین کاظمی

1392، تابستان 24 شمارة

که در میان عقالي شاید این یکی از دالیلی باشد .بعضی از مجانین و شیعیان پدید آمداسـاس الاقـل بر ،ت که قطعاً شیعه بودنـد هستند که اگر نتوان گف زیادي افرادمجانین،

این در حالی ؛به عقاید و آرمان شیعه داشتند هایی دلبستگیتوان دانست که نی میئقراتـرین شـاخص - جملـه بهلـول عه بودن بعضی از مجانین معروف ازاست که در مورد شی

عطار نیشابوري نیز .)17: 1388 مارزلف،( ظاهراً شکی وجود ندارد - عقالي مجانین ةچهرکه گونه آنت، زبان، بیشترین توجه را به حکایات مجانین داش که در میان شاعران فارسی

تمایالتی شـیعی داشـته ،کند ذکر می الطیر منطق ۀشفیعی کدکنی در مقدممحمدرضا :است گفتهکوب زرین دکتر عبدالحسین باره در این .)62: 1384، نیشابوري عطار( است

واقـع دعیان جذبه و جنون و کسانی کـه در هذا درین موارد نیز، مثل سایر موارد مشابه، ممع« ۀبه این بهانه فرصت اظهار بعضی اقوال را که در حـال عـادي در جامعـ ،اند کرده می »تجنن«

بعضی که اند؛ چنان آورده به دست می ،شد سختگیر اهل سنت دم زدن از آنها مجاز محسوب نمیگاه با اظهار احوال شبیه این شـوریدگان و بـه هم گاه - اي گدایان حرفه ۀطبق - ساسان از بنی

کننـد مـأخوذ گویند و مـی اند و بدانچه می تأثیر وساوس اهل جنون واقع شده آنکه تحت ۀبهانهـاي عصـر و اهل سنت اقوالی را که طبقات شیعه به علـت محـدودیت ۀنتوانند بود، در جامع

،کنـد کـه ثعـالبی نقـل مـی اند و چنـان آورده بر زبان می ،اند ط جرأت اظهار آن را نداشتهمحیاند و با دریافت پول گفته واقع سخن از زبان شیعه میدر ؛ندا آورده وسیله از شیعه پول درمیبدین

همین بعضی از این مجانین نیز به. اند کرده عقاید و دعاوي آنها را بدان وسیله نشر و تبلیغ میکه به هرحال یک جریان اجتماعی و مذهبی مخالف با جریان عادي - سبب از قدیم به تشیع

اند؛ هرچند در باب بهلول و علیان، قراین نشان شده منسوب می - است سنی بوده ۀاحوال جامع .)40: الف1387 بکوزرین( »اند دهد که آنها به احتمال قوي مذهب شیعه داشته می

گیرينتیجه -8مجـذوبان ،گروه اول: ند ازا هاي دیوانگان دانا در فرهنگ و تمدن اسالمی عبارت گونه-1

مجانینی که ویژگی ،گروه دوم؛ماند گویان در میان صوفیه می حق که حاالتشان به شطحبارزشان منازعه با خداوند و عیب نهادن بر عدالت اوست؛ گروه سوم، منتقدان سیاسی و

.نمایان دیوانه ،گروه چهارم ؛ واجتماعیمجانین را به حکایات و نویسندگان متفکرانمندي و توجه علت عالقهترین عمده -2جنون براي دیوانگان امکان دو نوع آزادي را فراهم . ن جستجو کردآنا ةآزادي ویژ درباید

...داناکارکرد سیاسی و اجتماعی دیوانگان

٢٩

1392، تابستان 24 شمارة

-2؛ سیاسـی و هـاي اجتمـاعی آزادي از فشارها و محدودیت :آزادي بیرونی -1: کرد میآزادي نخست ایشان را . هاي شرعی و دینی آزادي از فشارها و محدودیت: آزادي درونی

هاي اجتماعی محدودیتایشان، از ۀوسیله خواستند ب کرد که می محبوب اندیشمندانی میکـرد کـه در آرزوي ارتبـاط و سیاسی عبور کنند و آزادي دوم ایشان را مقبول صوفیانی مـی

.خداوند، وراي هنجارها و ادب شرعی و دینی بودندواسطه با بیویـژه بـه ، بودند که احساس تعهدي عمیق بـه جامعـه کسانی دانا میان دیوانگان -3

مردم در جامعـه چـون ةاز دیدگاه دیوانگان، زندگی روزمر. داشتند ،آن وضعیت اخالقیبـه »بـازیکن «یوانگان را در جامعه از رهایی از خرد روزمره، جایگاه د و مانست بازي می

رو آنان فرصت داشتند که خـارج از زمـین بـازي، بـه بـازي برده بود، از این »تماشاگر«و جدیت آنان در جذب سود و دفع ضرر شخصـی، وقفهبزرگساالن بنگرند و بر تالش بی

.هشیار کنندمشفقانه بخندند و با خنده و تمسخر خود، روان خفته و غافل جامعه را زدایی از زورمندان ذهن عصیانگرِ مجانین که دائم در حال تحقیر و تقدستجلی -4چیزي جـز ذهـن نیسـت و »زبان«زیرا در حقیقت پیداست، خوبی در زبانشان به ،است

گونه که ذهن مجانین، هنجار مرسوم رابطه با ارباب قدرت را همان .ذهن چیزي جز زبانتابد، زبانشان نیز از رعایت بالغت رسـمی و برنمی - و طمع است اي از ترس که آمیزه -

شکل مرسوم و جدي سخن که بالطبع مورد استفاده و حمایت مراکز قدرت یـا علمـاي .رسمی بوده، بیزار است

ۀحاکم، زمینـ ةشد هاي پذیرفته زدایی از مفهوم صوفیه با تقدسمجانین همچون -5بدین ترتیب، صـوفیه .بار را فراهم کردندقیود اسارتکردن ذهنیت اجتماعی از این آزاد

ادبی توفیق » کارناوال«ترس قیام کردند و به تعبیر باختین، به ایجاد نوعی علیه منطقِ .یافتندهمچون دلقکان در فرهنگ مسیحی و بودایی، آنها،دیوانگان دانا و همتایان ةخند -6

آفریند؛ در برابر معبـد و دولـت رسـمی، میرا در برابر دنیاي رسمی، دنیاي خاص خودنی و اساسی با آزادي و حقیقت این خنده پیوند ناگسست .کند معبد و دولت خود را بنا می

برخورد جدي، رسمی و حـاکم اسـت و بـا خشـونت ،در فرهنگ سنتی. رسمی داردغیراز ترس شود؛ در این برخورد جدي همیشه عنصري ها همراه می ها و محدودیت ممنوعیت

٣٠

فرمعین کاظمی

1392، تابستان 24 شمارة

خنده با غلبـه . خنده مستلزم آن است که ترس رفع شده باشد ،عکسبه. و ارعاب وجود دارد .است ساخته کرده و جهانی تازه را بر وي آشکار می بر این ترس ذهن انسان را روشن می

دیوانگان براي ةهاي ویژ آزاديکه شیعیان نیز از دهد تاریخی نشان می شواهدي -7 همچنـین .بردنـد حـاکم بهـره مـی ۀسؤال بردن مشروعیت طبق و زیرترویج آراي خود

عقالي مجانین که بیشتر از طبقات فرودست و محروم جامعه بودنـد، تحقّـق آرزوهـاي بـدین جهـت، ارتبـاطی . دیدنـد شیعیان مـی ةاجتماعی خود را در این مبارز - سیاسی

.ه بوددوسویه بین بعضی از مجانین و شیعیان پدید آمد

:منابع .56-43، ص82ش بخارا،، »پژواك معنایی سبک در کار نیچه«، )1390(آشوري، داریوش

ۀ ، نشـری »مجـانین الهـایی دربـاره عقـالء نقد و تحلیل دیـدگاه «، )1377( آقاحسینی، حسین-1، ص10و9ش ، دوره جدیـد، دانشگاه شهید باهنر کرمان ادبیات و علوم انسانیة دانشکد

19. .مولی: تهران ،محمد خواجويۀ ترجم ،فتوحات مکیه ،)1381( الدینمحییعربی، ابن

.فرزان: تهران ،حسن صفاري ۀترجم ،در ستایش دیوانگی ،)1383( اراسموس، دسیدریوس-درآمـدي بـر جامعـه مجموعه مقـاالت ،»رابله و تاریخ خنده« ،)الف1390(باختین، میخاییل .466-451ص، نقش جهان: تهران ،جعفر پویندهمحمد ۀگزیده و ترجم ،شناسی ادبیات، »رابله، فرهنگ خنده آور مردمی، کارناوال و رئالیسم گروتسک« ،)ب1390(باختین، میخاییل

،گزیده و ترجمـۀ محمـدجعفر پوینـده ،شناسی ادبیاتدرآمدي بر جامعه مجموعه مقاالت .482-467نقش جهان، ص: تهران

معارف،، »تحلیلی از مفاهیم عقل و جنون در عقالء مجانین«، )الف1366( پورجوادي، نصراهللا .38-7 ص ،11ش

.5-2ص ،39ش ،شننشر دا، »يعقل دکارتی و جنون نیشابور«، )ب1366(ـــــــــــــــــ .و مطالعات فرهنگی پژوهشگاه علوم انسانی: تهران ،دیدار با سیمرغ ،)1374( پورنامداریان، تقی

سخنگویان جنـاح معتـرض :دیوانگان« ،)1385( ، سیدمحمودبخشالهامآبادي، مریم و حسین .100-71ص ،13، ش نامهکاوش، »جامعه در عصر عطار

دنیاي : تهران ،محمد مجلسی ۀترجم ،هنر و دیوانگی ،)1385( یر، فلیپمه و دوسیوري، سوفی .نو

...داناکارکرد سیاسی و اجتماعی دیوانگان

٣١

1392، تابستان 24 شمارة

ص ،11، شمعـارف ، »عقالءالمجانین به روایت ابن جـوزي « ،)1366( ذکاوتی قراگزلو، علیرضا199-401.

: تهـران ،عباس زریاب خویی و مهر آفاق بـایبوردي ۀ، ترجمدریاي جان ،)1388( ریتر، هلموت .الهدي

.امیرکبیر: تهران ،جستجو در تصوف ایران ،)1385( کوب، عبدالحسین زرین .امیرکبیر: تهران ،جستجو تصوف در ایران ۀدنبال ،)الف1387( ـــــــــــــ

.10-9، ص 14ش حافظ،، »ذهن و زبان شعر« ،)1384( شفیعی کدکنی، محمدرضا . پژوهشگاه علوم انسانی: تهران ،سیماي جامعه در آثار عطار ،)1384( صارمی، سهیال

گفتگو با محمد ضمیران و حسین معصومی [ »فوکو و تاریخ جنون« ،)1384( ضیمران، محمد .4-11 صص، 93، شکتاب ماه ادبیات و فلسفه، ]همدانی

: تهـران ،کـدکنی محمدرضا شفیعی تصحیح ،نامهمصیبت ،)1386( عطّار نیشابوري، فریدالدین .سخن

.سخن: تهران، کدکنیمحمدرضا شفیعی تصحیح ،اسرارنامه ،)الف1388( ________ .سخن: تهران ،کدکنیمحمدرضا شفیعی تصحیح ،نامهالهی ،)ب1388( ________ .سخن :تهران ،کدکنی محمدرضا شفیعی تصحیح ،الطّیرمنطق ،)ج1388( ________

.38-38 ، ص50ش آزما،، »خرد و جنون به نگاه و فوکو« ،)1386( یاؤزاده، راهللا فتح ،شرح احوال و نقد و تحلیل آثار شیخ فریدالدین عطّار نیشابوري ،)1339( الزمان فروزانفر، بدیع

.دانشگاه تهران: تهران .چشمه :تهران ،باقر قربانی زرین ۀترجم ،نامهبهلول ،)1388( مارزلف، اولریش ۀنامـ ، »رهـاي عطّـا شـطح عـارف و گسـتاخی دیوانـه در مثنـوي «، )1386( مدرسی، فاطمه .106-84، ص 9/3ش فرهنگستان،

ادبیات و علوم ةدانشکد ۀمجل، »هنجارگریزي اجتماعی در زبان صوفیه« ،)1385( مشرّف، مریم .150-135، ص 53و 52، ش 14، س انسانی

معارف، و تلخیص مهدي تدین،ۀ ، ترجم»المجانینعقالء « ،)1366( نیشابوري، ابوالقاسم حسن .128-39، ص 11ش