بررسي عوامل مؤثر بر اهميت مسائل اجتماعي

92
ﻃﺮﺡ ﭘﻴﻤﺎﻳﺶ ﻣﻠﻲ ﺍﺭﺯﺵ ﻫﺎ ﻭ ﻧﮕﺮﺵ ﻫﺎﻱ ﺍﻳﺮﺍﻧﻴﺎﻥﺗﺤﻠﻴﻞ ﺛﺎﻧﻮﻳﻪ ﻳﺎﻓﺘﻪ) ( ﻫﺎ ﺑﺮﺭﺳﻲ ﻋﻮﺍﻣﻞ ﻣﺆﺛﺮ ﺑﺮ ﺍﻫﻤﻴﺖ ﻣﺴﺎﺋﻞ ﺍﺟﺘﻤﺎﻋﻲ ﺗﺪﻭﻳﻦ ﻛﻨﻨﺪﻩ: ﺳﻴﺎﻣﻚ ﺷﻬﺎﺑﻲ١٣٨٢

Transcript of بررسي عوامل مؤثر بر اهميت مسائل اجتماعي

هاي ايرانيانها و نگرشطرح پيمايش ملي ارزش

ها)(تحليل ثانويه يافته

بررسي عوامل مؤثر بر اهميت مسائل اجتماعي

كننده: سيامك شهابيتدوين

١٣٨٢

فهرست مطالب صفحه عنوان

مقدمه

فصل اول: مباني نظري تعريف مسئله اجتماعي -١- ١ مباني اجتماعي و فرهنگي مسائل اجتماعي -١- ٢ شناختي مسائل اجتماعيهاي جامعهيهنظر -١- ٣ هاي كاركردگرايي ساختينظريه - ١-٣- ١ شناختي اجتماعيديدگاه آسيب -١- ٣-١- ١ گسيختگي اجتماعيديدگاه از هم -١- ٣-١- ٢ نظريه تضاد - ١-٣- ٢ ديدگاه ماركسيستي -١- ٣-٢- ١ ديدگاه تضاد ارزشي -١- ٣-٢- ٢ نظريه كنش متقابل نمادي - ١-٣- ٣ دگاه برچسبدي -١- ٣-٣- ١ چارچوب نظري -١- ٤ ها چگونگي مقياسها و گزينه -١- ٥ سازي متغيرهاشاخص -١- ٦ مفاهيم آماري -١- ٧

هافصل دوم: يافته مشخصات جامعه مورد بررسي - ١-٢- ١ جنسيت - ٢-١- ١ سن - ٢-١- ٢ سطح تحصيالت - ٢-١- ٣ وضعيت تأهل -٢- ١- ٤

وضعيت فعاليت - ٢-١- ٥ وضعيت اقتصادي - ٢-١- ٦ دينداري - ٢-١- ٧

١ ٢ ٦ ٩ ٩

١٠ ١١ ١٣ ١٣ ١٤ ١٥ ١٧ ١٧ ٢١ ٢١ ٢١ ٢٣ ٢٣ ٢٣ ٢٣ ٢٤ ٢٥ ٢٥ ٢٦ ٢٦

عنوان رضايتمندي - ٢-١- ٨ احساس امنيت - ٢-١- ٩

احساس عدالت اجتماعي - ٢-١- ١٠ احساس آزادي - ٢-١- ١١ عالقه سياسي - ٢-١- ١٢ احساس سردرگمي اجتماعي - ٢-١- ١٣

توصيف اهميت مسائل اجتماعي -٢- ٢ مسائل اجتماعي - ٢-٢- ١ مسائل اقتصادي - ٢-٢- ٢ مسائل سياسي - ٢-٢- ٣ فرهنگي مسائل - ٢-٢- ٤ شاخص اهميت مسائل اجتماعي - ٢-٢- ٥ تحليل دو متغيره اهميت مسائل اجتماعي -٢- ٣ جنسيت و اهميت مسائل اجتماعي - ٢-٣- ١

سن و اهميت مسائل اجتماعي - ٢-٣- ٢ سطح تحصيالت و اهميت مسائل اجتماعي - ٢-٣- ٣ وضعيت فعاليت و اهميت مسائل اجتماعي - ٢-٣- ٤ مسائل اجتماعي وضعيت تأهل و اهميت - ٢-٣- ٥ وضعيت اقتصادي و اهميت مسائل اجتماعي - ٢-٣- ٦ تحليل چندمتغيره اهميت مسائل اجتماعي -٢- ٤ مسائل اجتماعي - ٢-٤- ١ مسائل اقتصادي - ٢-٤- ٢ مسائل سياسي - ٢-٤- ٣ مسائل فرهنگي - ٢-٤- ٤ شاخص اهميت مسائل اجتماعي - ٢-٤- ٥

فصل سوم: خالصه نتايج مقدمه

نتايج توصيفي -٣- ١ نتايج تحليلي -٣- ٢

صفحه٢٦ ٢٨ ٢٩ ٣٠ ٣١ ٣٢ ٣٢ ٣٣ ٣٤ ٣٦ ٣٧ ٣٨ ٤٠ ٤٠ ٤٢ ٤٤ ٤٧ ٥١ ٥٢ ٥٥ ٥٥ ٥٨ ٦٣ ٦٩ ٧٤ ٧٩ ٨٠ ٨١

فهرست جداول صفحه عنوان

): توزيع فراواني بر حسب جنسيت١جدول (

): توزيع فراواني برحسب سن٢جدول ( ر حسب سطح تحصيالت): توزيع فراواني ب٣جدول ( ): توزيع فراواني بر حسب وضعيت تأهل٤جدول ( ): توزيع فراواني بر حسب وضعيت فعاليت٥جدول ( ) توزيع فراواني بر حسب وضعيت اقتصادي٦جدول ( هاي دينداري): توزيع فراواني و آماره٧جدول ( هاي رضايتمندي): توزيع فراواني و آماره٨جدول ( هاي احساس امنيتاواني و آماره): توزيع فر٩جدول ( هاي عدالت اجتماعي): توزيع فراواني و آماره١٠جدول ( هاي احساس آزادي): توزيع فراواني و آماره١١جدول ( هاي مشاركت سياسي): توزيع فراواني و آماره١٢جدول ( هاي احساس سردرگمي اجتماعي): توزيع فراواني وآماره١٣جدول ( هاي مسائل اجتماعيدرصد فراواني و آماره): توزيع ١٤جدول ( هاي مسائل اقتصادي): توزيع فراواني و آماره١٥جدول ( هاي مسائل سياسي): توزيع فراواني و آماره١٦جدول ( هاي مسائل فرهنگي): توزيع فراواني و آماره١٧جدول ( هاي مسائل شاخص اهميت مسائل احتماعي): توزيع فراواني و آماره١٨جدول ( هاي اهميت مسائل اجتماعي برحسب جنسيت): آماره١٩جدول ( هاي اهميت مسائل اجتماعي برحسب سن): آماره٢٠جدول ( هاي اهميت مسائل اجتماعي برحسب سطح تحصيالت): آماره٢١جدول ( هاي اهميت مسائل اجتماعي برحسب وضعيت فعاليت): آماره ٢٢جدول ( ائل اجتماعي برحسب وضعيت تأهلهاي اهميت مس): آماره٢٣جدول ( هاي اهميت مسائل اجتماعي برحسب وضعيت اقتصادي): آماره ٢٤جدول (

٢٣ ٢٤ ٢٤ ٢٥ ٢٥ ٢٦ ٢٧ ٢٨ ٢٩ ٣٠ ٣١ ٣١ ٣٢ ٣٤ ٣٥ ٣٧ ٣٨ ٣٩ ٤١ ٤٣ ٤٥ ٤٩ ٥١ ٥٣

فهرست نمودارها صفحه عنوان

): تحليل مسير عوامل مؤثر بر اهميت مسائل اجتماعي در موج اول١(نمودار ): تحليل مسير عوامل مؤثر بر اهميت مسائل اجتماعي در موج دوم٢نمودار ( ): تحليل مسير عوامل مؤثر بر اهميت مسائل اقتصادي در موج اول٣نمودار ( موج دوم ): تحليل مسير عوامل مؤثر بر اهميت مسائل اقتصادي در٤نمودار ( ): تحليل مسير عوامل مؤثر بر اهميت مسائل سياسي در موج اول٥نمودار ( ): تحليل مسير عوامل مؤثر بر اهميت مسائل سياسي در موج دوم٦نمودار ( ): تحليل مسير عوامل مؤثر بر اهميت مسائل فرهنگي در موج اول٧نمودار ( فرهنگي در موج دوم ): تحليل مسير عوامل مؤثر بر اهميت مسائل٨نمودار ( ): تحليل مسير عوامل مؤثر بر شاخص اهميت مسائل اجتماعي در موج اول٩نمودار ( ): تحليل مسير عوامل مؤثر بر شاخص اهميت مسائل اجتماعي در موج دوم١٠نمودار (

٥٧ ٥٩ ٦١ ٦٢ ٦٦ ٦٨ ٧١ ٧٣ ٧٥ ٧٨

1

مقدمهقانون برنامه سوم توسعه اقتصادي، اجتماعي ١٦٠پيمايش ملي ارزشها و نگرشها بخشي از ماده

است. هدف از اجراي ١٣٧٨فرهنگي كشور، مصوب مجلس شوراي اسالمي (دورة پنجم) در سال و اين طرح و دو طرح ملي ديگر كه عبارت از سرشماري واحدهاي فرهنگي كشور و سنجش مصرف

هاي گيري تحوالت فرهنگي و نگرشهاي اجتماعي در فاصلهباشند، اندازهفرهنگي كشور مي كاالهاي ريزي وسياستگذاري علمي فراهم گردد. هاي آنها امكان برنامهمنظم (دوساله) است تا براساس يافته

به اجرا ١٣٧٩هاي موج نخست پيمايش ملي ارزشها ونگرشها در سال آوري دادهمرحلة جمع ها در آوري دادهمنتشر گرديد. در موج دوم جمع ١٣٨٠آوري شده در سال ه و اطالعات جمعدرآمد

صورت گرفت. گزارشات منتشر شده دو موج ياد شده با رويكرد توصيفي تنظيم و منتشر ١٣٨٢سال هاي ثانويه در مورد شرايط فرهنگي جامعه و سازند كه با انجام تحليلشده و اين امكان را ميسر مي

تري ارائه نمود.هاي عميقن تبيينعوامل مؤثر بر آاست. » اهميت مسائل اجتماعي«يكي از متغيرهاي مورد توجه در پيمايش ملي ارزشها و نگرشها

شود كه مسئله بودن آنها به مسائل اجتماعي در اين پيمايش به آن دسته از واقعيتهاي اجتماعي اطالق مينمايند. در موج رسيده و اكثريت مردم آنها را مشكل و گرفتاري جامعه تلقي سطح آگاهي عمومي

اي براي بررسي اهميت اي و در موج دوم دوازده واقعيت مسئلهنخست پيمايش سيزده واقعيت مسئله مسائل اجتماعي مورد مالحظه قرار گرفت.

دهنده جامعه يلوجود تفاوتهاي اقتصادي، اجتماعي و فرهنگي بين گروههاي مختلف تشك شوند گرديده و باعث اختالف آنها در خصوص ميزان اهميتي كه براي مسائل مختلف اجتماعي قائل مي

دهد. در اين گزارش تالش شده است همين مسئله، موضوع مورد بررسي گزارش حاضر را تشكيل ميهاي مختلف مورد بررسي تأثير مستقل و تعاملي اين تفاوتها بر ميزان اهميت مسائل اجتماعي نزد گروه

قرار گيرد. مقايسه ميزان اهميت مسائل اجتماعي در فاصله دو موج و تغييرات حاصله در اهميت مسائل اجتماعي موضوع ديگري است كه در تحليل حاضر بدان پرداخته شده است.

2

فصل اول مباني نظري

اجتماعيتعريف مسئله -١- ١

سيار متنوعي وجود دارد كه برخي از آنها ممكن است از سوي بعضي در جامعه امور اجتماعي بافراد جامعه به عنوان مسئله مطرح شوند. اينكه يك مشكل تحت چه شرايطي به مسئله اجتماعي تبديل

گردند سؤالي است كه هاي اجتماعي ميشود و اصوال مسائل اجتماعي شامل كدام دسته از پديدهميمختلف درصدد پاسخگويي بدان بوده و هر يك در تعريف خود به تشريح بعد شناسان به صور جامعه

اند.خاصي از آن پرداختهدارد كه وقايع در تعريف مسئله اجتماعي اظهار مي (Robert Merton)» رابرت مرتون«

شوند كه بين استانداردهاي اجتماعي و واقعيت اجتماعي فاصله هنگامي به مسئله اجتماعي تبديل ميزيادي بوجود آيد. اين نيروهاي مخرب زندگي انسان چه داراي سرمنشاء طبيعي باشند چه انساني، با

شناسي، چگونگي اين واكنش شديدا تحت واكنش آحاد جامعه مواجه شده و مطابق با اصول جامعه (,Merton & Nisbet باشدتأثير ساختارجامعه كه از نهادها و ارزشهاي اجتماعي تشكيل شده مي

3

اند، ) . از نظر وي كسانيكه موقعيتهاي استراتژيكي اقتدار و قدرت را در جامعه اشغال كرده802 :1971 گذار بوده و از اينرو در تعريف اينكه در ميان امور در تعيين سياست اجتماعي بيش از ديگران تأثير

رين نقش شود براي سايمختلف چه چيزي انحراف از استانداردهاي اجتماعي محسوب مي .(Merton & Nisbet, 1971: 803) اي دارند كنندهتعيين

و همكارانش مسائل اجتماعي با وجود برخورداري از اشكال (Mooney)» موني«به اعتقاد مختلف، در دو عنصر مهم مشترك هستند: يكي شرايط عيني اجتماعي و ديگري تفسير ذهني از آن

جتماعي به وجود يك شرايط اجتماعي توجه دارد كه افراد از شرايط اجتماعي. بعد عيني يك مسئله اشوند شان، وسائل ارتباط جمعي، آموزش و پرورش از آن آگاه ميطريق تجربه زندگي شخصي

(Mooney et al. 1999:2) عنصر ذهني يك مسئله اجتماعي به اعتقادي كه يك شرايط اجتماعي .تواند و بايد تغيير كند دهد و اينكه آن ميمي خاص را براي جامعه يا بخشي از آن مضر تشخيص

گيرد مگر اينكه پردازد. يك شرايط اجتماعي بعنوان يك مسئله اجتماعي مورد مالحظه قرار نميميكند. حداقل بخشي از جامعه معتقد باشند كه اين شرايط كيفيت زندگي افراد را با نقصان مواجه مي

ماعي است كه بخشي از جامعه آنرا براي افراد جامعه مضر و بطور مختصر مسئله اجتماعي شرايط اجت .(Mooney et al. 1992:3)بينند نيازمند اصالح مي

) نيز مسئله اجتماعي را عبارت از يك وضعيت (Light» اليت«و (Henslin)» هنسلين« يت دو بعد را ن نگران شده و خواهان تغيير آن باشند. اين وضعدانند كه مردم در خصوص آاجتماعي مي

هايي از جامعه است كه در معرض تجربه قرار داشته گيرد: يكي شرايط عيني كه عبارت از جنبهدر برميگيري است.دوم نگرانيهاي ذهني است كه احساس و نگرشهايي را كه تعداد قابل توجهي و قابل اندازه

گيرد. هم شرايط عيني و ا در برمياز مردم يا برخي از افراد از افراد مهم در خصوص شرايط را دارند ر ,Henslin & Light باشد(اجتماعي ميتغيير مسائل تغييرهستندكه به معناي ذهني درحالهم نگرانيهاي

1983:5 , 6. ( بطور مشخص مسائل در (Selznick)» سلزنيك«و (Raab)» راب«مسائل اجتماعي از ديدگاه

اند غيررسمي كه افراد جامعه بين خودشان برقرار نموده ارتباط با نقشهاي ناشي از روابط رسمي ياكننده آمال آيد. اول آنكه روابط حاكم بر مردم نقضباشند. مسئله اجتماعي در دو حالت بوجود ميمي

اي از مردم باشد. يك جامعه هنگامي داراي يك مسئله اجتماعي اساسي شخصي تعداد قابل مالحظهمعه با اهداف و آرزوهاي فردي بخش قابل توجهي از اعضاي جامعه در باشد كه روابط حاكم بر جامي

. دوم، سازمان جامعه (Raab & selznick, 1959:4)تناقض بوده و در پاسخگويي بدانها ناتوان باشد بخشيدن به روابط افراد بطور جدي تهديد شود. به عبارت ديگر مسئله اش در نظمبخاطر ناتواني

4

ابط انساني است كه خود جامعه را بطور جدي مورد تهديد قرار داده يا اجتماعي، مشكلي در روبصورت مانعي بر سر آرزوهاي مهم بسياري از مردم درآيد. در اين حالت نهادهاي اجتماعي متزلزل

گيرند. ارزشهاي آن از نسلي به نسل بعدي منتقل نشده و احترامي قرار ميشده و قوانين آن مورد بي شوند.ت جامعه متزلزل ميچارچوب انتظارا

ارتباط سازي آرزوهاي فردي بياز نظر راب و سلزنيك فروپاشي نظم اجتماعي و خنثي نيستند.اگر افراد بطور پيوسته دچار نااميدي شوند، خودشان را در تضاد با نقشهاي متداول احساس كرده

ر انتقال ارزشهاي مثبت غالبا دهند. ضعف جامعه دو نظم سنتي حاكم بر امور را تحت فشار قرار ميگردد. با اين وجود بين منجر به ناخشنودي و ناهماهنگي افراد با نظام حاكم و در نتيجه تخطي آنها مي

دو عامل اختالف مهمي وجود دارد. در مورد اول، وجود مسئله اجتماعي با حدود نارضايتي فردي پاشي نقشها و سازمان جامعه مورد ارزيابي قرار شود و در مورد دوم مسئله اجتماعي با فروسنجيده مي

.(Raab & selznick, 1959:6)گيرد ميگرفتاريهاي خصوصي و مسائل عام ساخت (C. wright Mills)» رايت ميلزسي«از سوي ديگر

كند. از نظر وي گرفتاريهاي خصوصي ناشي از شخصيت فرد و رابطه اجتماعي را از يكديگر متمايز ميهاي زندگي اجتماعي او كه مستقيما و شخصا از با ديگران است. آنها به شخصيت فرد و جنبه نزديك او

شود. به بيان ديگر، گرفتاريهاي خصوصي يا فردي يك امر شخصي است. آنها با خبر است مربوط ميقرار كند ارزشها و منافع شخصي او مورد تهديد يابد كه احساس مييعني فرد خودش را در شرايطي مي

شود كه حاكم بر شرايط خاص و زندگي گرفته است. در حاليكه مسائل عام به اموري اطالق ميخصوصي است. آنها به سازمان و شرايط موجود در درون نهادهاي يك جامعه و چگونگي ساخت

شوند. به بيان ديگر، يك مسئله عمومي در حقيقت ناشيوسيع اجتماعي و تاريخ زندگي افراد مربوط مي ).٢٣:١٣٦٠گويند (ميلز، از بحران در نظام نهادهاست كه اصطالحا به آن تضاد يا تخاصم مي

مسائل هنگامي بعنوان مسائل اجتماعي قابل طرح هستند كه (Stewart)» استوارت«بنا به گفته ان . براي اينكه بتو (Stewart, 1983:3)تأثير قرار دهندتعداد كثيري از افراد يك جامعه را تحت

وضعيتي را بعنوان يك مسئله اجتماعي تعريف نمود تنها مالك تعداد افراد درگير كافي نبوده، بلكه در تضاد با هنجارهاي اجتماعي بودن آن وضعيت نيز بايد مورد توجه قرار گيرد. البته الزم به ذكر است

د، در خصوص آنچه همانگونه كه مردم هميشه در خصوص آنچه هنجارهاي اجتماعي هستند توافق دارن .(Stewart, 1983:4) نيز تخلف از هنجارهاي اجتماعي است اتفاق نظر ندارند

در مقابل صاحبنظراني كه بيشتر به تعريف مسائل اجتماعي در رابطه با ساختار اجتماعي حاكم . از دهندپردازند برخي ديگر بيشتر چگونگي نگرش مردم به مسائل اجتماعي را مورد توجه قرار ميمي

5

زمانيكه بيشتر افراد يك جامعه معتقد به وجود (Julian)» ژوليان«و (Kornblum)» كورن بولوم«نظر شرايطي كه كيفيت زندگيشان و مهمترين ارزشهايشان را مورد تهديد قرار داده بوده بطوريكه ضرورت

ان مسئله اجتماعي پيدا كند براي اصالح آن شرايط اقدامي صورت پذيرد، جامعه آن شرايط را بعنوكند. به عبارت ديگر بين اعضاي جامعه در مورد اينكه وضعيت حاكم بر برخي از افراد تعريف مي

(& Kornblumاي براي كل جامعه است، يك اجماع كلي حاصل شده باشد جامعه، مسئله

(Julian,1992:3 . كند كه از سوي ي تعريف مياجتماعي را بعنوان يك شيوه رفتار نيز مسئله (Nisbet)» نيسبت«

بخش قابل توجهي از جامعه بعنوان تخلف از يك يا بيشتر هنجارهاي از سوي عموم پذيرفته شده يا به .(Morton & Nisbet, 1971:1)گيرد تصويب رسيده مورد مالحظه قرار مي

ه مردم از و همكارانش در انتقاد از تعريف مسئله اجتماعي براساس تلقي عام (Eitzen)» ايتزن« دارد كه چنين تعريفي باعث ناديده گرفته شدن شرايط حاكم بر گروههاي مسائل اجتماعي اظهار مي

شود. همچنين تعريف اقليت ضعيف و فاقد قدرت توسط اكثريت جامعه بعنوان مسئله اجتماعي مياجتماعي را تشكيل مسائل منحصرا با تكيه بر افكار عمومي باعث انحراف اذهان از آنچه مهمترين مسئله

تعريف مسئله اجتماعي صرفا براساس افكار عمومي باعث محدود شود.دهد يعني نظم اجتماعي ميميشوند شدن مسائل اجتماعي به رفتارها و واكنشهايي كه مخرب نظم اجتماعي موجود محسوب مي

ار و نه جامعه هستند و در خواهد شد. بنابر چنين تعريفي، مسائل اجتماعي حاصل رفتارهاي افراد نابهنجرود. اموري چون توزيع قدرت، سيستم نتيجه نارسائيها و نابرابريهاي عميق نظام موجود زير سؤال نمي

شوند در حاليكه خود قضايي، چگونگي آموزش كودكان و ...بوسيله بيشتر مردم مطلوب انگاشته ميهاي از آنكه به سرچشمه بپردازد، به نشانه اينها در واقع مسئله اجتماعي هستند. چنين ديدگاهي بيشتر

.(Eitzen et al., 1992:5)پردازد مسائل اجتماعي ميداند: اول: اعمال و وضعيتهايي كه از هنجارها و ايتزن مسائل اجتماعي را شامل دو نوع مي

كنند (تخلفات هنجاري). دوم: شرايط اجتماعي كه به ناراحتيارزشهاي موجود جامعه تخلف مي روحي و جسمي بخشي ازجامعه منجر شود (شرايط اجتماعي).

شناسان به داليل متعددي اختالف بين استانداردهاي اجتماعي و واقعيتهاي از نظر ايتزن جامعه دهند. نخست آنكه اين برداشت باعث جلب شدن اجتماعي (تخلفات اجتماعي) را مورد توجه قرار مي

شناسي بينشهايي وجود دارد كه فراگردهايي كه در جريان در جامعهشود. توجه به نواقص اجتماعي ميساز اشكال معيني از رفتار انحرافي در آنها براساس موقعيتشان در آنها افراد فشارهاي مختلفي را كه زمينه

شود ساختار اجتماعي (طبقه اجتماعي، شغل، نژاد، نقش) و فضا (مذهب، اندازه جامعه و همسايگان) مي

6

شود و بطور اجتماعي كنند.دوم آنكه، تخلف از لحاظ فرهنگي تعريف ميكنند تبيين ميبه ميرا تجرشناسان به فرايندهاي فرهنگي و اجتماعي كه به بعضي اعمال و اشخاص خورد. جامعهبرچسب مي

شوند عالقمندند. در اين شرايط برچسب انحرافي و به ساير اعمال و اشخاص برچسب هنجاري زده ميشوند. در حاليكه خي اعمال و افراد هرچه باشند از سوي مردم بعنوان مسئله اجتماعي تعريف ميبر

.(Eitzen et al. , 1992:7)مسائل اجتماعي ذاتا نسبي هستند نوع دوم مسائل اجتماعي شامل شرايطي است كه موجبات رنج و ناراحتي رواني و جسمي

ورد. در اينجا بجاي افرادي كه از هنجارهاي اجتماعي آبرخي از گروههاي اجتماعي را فراهم ميگيرند. در اين نوع كنند نهادهاي جامعه كه منشاء مسائل اجتماعي هستند مورد توجه قرار ميتخلف مي

شود ناميده مي (Institutionalized Deviance)مسائل جامعه موجد آنچه انحراف نهادينه شده اش قادر نباشند نيازهاي آيد كه جامعه و سازمانهاي رسميود ميباشد. چنين وضعيتي هنگامي بوجمي

گردند. ولي اين شرايط غالبا افراد را ارضاء نمايند و باعث توليد ناراحتي روحي و جسمي براي افراد ميشوند. در عوض تمركز بر افرادي است از انتقاد به دور بوده و بندرت بعنوان مسئله اجتماعي مطرح مي

). (Eitzen et al. 1992:8دارندكه از نظر جامعه قابل قبول نيست ابراز ميهاييديشان را به شيوهكه نااميدر پيمايش ملي ارزشها و نگرشها بيشتر وجه ذهني مسائل اجتماعي مورد توجه قرار گرفته و

هي عمومي نها به سطح آگااجتماعي كه مسئله بودن آ مسائل اجتماعي بعنوان آن دسته از واقعيتهايرسيده باشد و اكثريت مردم آنها را مشكل و گرفتاري جامعه تلقي نمايد تعريف شده است. در موج

اي كه هر يك داللت بر يك مشكل و اول پيمايش سيزده و در موج دوم دوازده واقعيت مسئلههميت هر گرفتاري اجتماعي دارد در معرض قضاوت قرار گرفته و از پاسخگويان خواسته شده ميزان ا

اند، يك از اين مسائل را مشخص نمايند. ميزان اهميتي كه پاسخگويان براي هر يك از مسائل قائل شده سازد.دغدغه خاطر اجتماعي را نسبت به وجود اين قبيل مسائل در جامعه آشكار مي

مباني اجتماعي و فرهنگي مسائل اجتماعي -١-٢

يج رفتارهاي ضداجتماعي افراد شرور و طردشده تصور عموم بر آنست كه مسائل اجتماعي نتا صورت كه جامعه يك شوند. بدينباشد. معموال مسائل اجتماعي به سرطان تشبيه مياز سوي جامعه مي

موجود سالمي تصور شده كه از سوي دشمنان خارجي مورد حمله قرار گرفته و وظيفه قانونگزاران و باشد. در حاليكه يروسها و در نتيجه حفظ سالمت جامعه مينيروي انتظامي جامعه از بين بردن اين و

ها در جامعه باشند كه برخي از اين زمينهمسائل اجتماعي برخاسته از زمينه اجتماعي و فرهنگي مي .(Merton & Nisbet , 1971:9,10)شوند غيرقابل اعتراض بوده و حتي سودمند تلقي مي

7

گ تشكيل شده است. اين دو بعد گرچه از هم جدا جامعه از دو بعد ساخت اجتماعي و فرهن دهند. با بررسي عناصر مختلف ساختار اجتماعي و فرهنگي علل تلقي شده ولي يك كليت را تشكيل مي

توانيم بهتر درك كنيم. اي مسائل اجتماعي، روابط و اثرات متقابل آنها بر يكديگر را ميريشه گردند ولي در عين باعث همنوايي بيشتر افراد جامعه مي با وجود اينكه فرهنگ و ساخت اجتماعي

آورند. بعنوان مثال ممكن است برخي افراد قادر به حال موجبات انحراف برخي از افراد را فراهم ميكسب دارايي از طريق راههاي مورد قبول جامعه نباشند. آنها ممكن است نتوانند شغلي با درآمد مناسب

ناپذير زيادي در زندگي داشته باشند. اين افراد ممكن است براي كسب اجتنابهاي داشته و يا هزينه (,Kornblum & Jalian درآمد به راههايي متوسل شوند كه از نظر جامعه انحرافي تلقي شوند

1992:14 .( همچنين نارسايهاي نهادهاي اجتماعي ممكن است موجب بروز مسئله اجتماعي گردد. بعنوان

سازي افراد براي بازاركار و تأثير ناتواني نهاد آموزش و پرورش در آمادهممكن است تحتمثال بيكاري .(Mooney et al., 1999:5)تغييرات ساختاري نهاد اقتصادي باشد

بيني نشده الگوهاي رفتاري مورد مسائل اجتماعي تا حدودي حاصل اثرات غيرمستقيم و پيش ال در قرون گذشته بواسطه مرگ و مير زياد كودكان، داشتن فرزند باشند. بعنوان مثقبول جامعه نيز مي

شد. ولي در حال حاضر امروزه بخاطر مراقبتهاي بهداشتي پيشرفته زياد يك ارزش و ضرورت تلقي مياند. مسائل مرتبط با هواي و كاهش مرگ و مير، بسياري از كشورها دچار مسئله انفجار جمعيت شده

زش، اشتغال و كيفيت زندگي، متأثر از مسئله جمعيت هستند. در نتيجه داشتن سالم، مسكن مناسب، آموشده، اكنون خود تبديل به يك مسئله فرزندان زياد كه در گذشته يك ارزش اساسي محسوب مي

اجتماعي شده است. يا سموم مورد استفاده براي از بين بردن حشرات در كشاورزي كه قبال باعث توليد كشها گشت، اكنون مشخص شده كه برخي از اين حشرهتر محصوالت كشاورزي مينههزيبيشتر و كم

ترتيب بدين باشند.شده و با آلوده ساختن گياهان براي سالمتي افراد مضر ميموجب نابودي خاكاي شدند، اكنون عامل بروز مسائل جديد و غيرمنتظرهكشهايي كه قبال اختراعي مفيد تصور ميحشره

دهند كه چگونه برخي مسائل نه بخاطر عملكرد نادرست افراد بوجود مثالهاي ياد شده نشان مياند. شدههاي پذيرفته شده انجام امور بخصوص با پيشرفتهاي آيند بلكه اين مسائل نتايج ناخواسته شيوهمي

ل آميز افراد نبوده بلكه از اعماتكنولوژي جديد هستند. حتي برخي مسائل معلول اغراض شرارت .(Kornblum & Julian, 1992:13)شوند خيرخواهانه ناشي مي

باشند. جنبه ذهني مسائل مسائل اجتماعي مانند ساير امور اجتماعي داراي دو جنبه ذهني و عيني ميگذاري جامعه در رد يا تأييد اينكه چه چيز مسئله اجتماعي است، اجتماعي عبارت از ادراكات و ارزش

8

ني آنها، شرايط واقعي است كه در چارچوب آنها مسائل اجتماعي مورد توجه قرار باشد. جنبه عيمي .(Merton & Nesbet, 1971: 806)گيرند مي

توان مسئله اجتماعي دانست كه در درون يك نظم يك شيوه رفتاري را در صورتي مي (Merton معرفي گردد اجتماعي از سوي افراد ذيصالح و معتبر بعنوان انحراف از معيارهاي مورد قبول

(& Nisbect, 1971:1 باشد بدين معناست كه تا . اين تعبير كه بر جنبه ذهني مسائل اجتماعي استوار مي توان گفت كه وجود دارد. تا زمانيكه يك شيوههنگامي يك مسئله اجتماعي تعريف نشده باشد، نمي

توان آنرا يك مسئله يراخالقي تلقي نشود، نميرفتاري از سوي تعداد زيادي از افراد، به عنوان رفتاري غ .(Merton & Nisbet, 1971:2)اجتماعي دانست

ويليام گراهام سامنر«باشند. از نظر مسائل اجتماعي نسبي مي «(Willam Graham Summer) رسوماي كنند. بدين معنا كه خير و شر، درست و غلط در هر نظام اجتماعي براساس معيارهايجاد حق مي

متداول نسبي هستند. براساس شواهد تاريخي نيز در جوامع انساني، معيارها، آداب و رسوم سنتي بسيار متنوعي وجود داشته است. بنابراين مسائل اجتماعي بطور غيرقابل اجتنابي به معيارهاي خاصي وابسته

(Merton وجود دارد بوده و بين چگونگي بينش اخالقي جامعه و وجود مسائل اجتماعي رابطه متقابل

(& Nisbet, 1971:3 .تي براي معيار ارزيابي اهميت نسبي مسائل مختلف اجتماعي توافقي وجود حندارد. ارزشهاي مورد پذيرش افراد برخوردار از موقعيتهاي مختلف اجتماعي، مبناي تعيين اهميت نسبي

مسائل اجتماعي به ارزشهاي وابستگي. (Merton & Nisbet, 1971: 801)مشكالت اجتماعي هستند (& Henslin حل باشد گردد يك مسئله اجتماعي از نظر برخي براي ديگران يك راهمردم باعث مي

lighr, 1983:7 .( ارزشها و عقايد نه فقط در تفسير يك شرايط بعنوان مسئله اجتماعي بلكه در پيدايشرزشهاي آمريكائيان در خصوص آزادي و كنند. بعنوان مثال اخود اين شرايط نقش مهمي ايفاء مي

.(mooney, 1999:6)فردگرايي خود ريشه بسياري از مسائل اجتماعي است

اي از گروههايي كه اعضاي آنها از نظر درآمد، تحصيالت و شغل همانند هستند تشكيل هر جامعهيكساني بسر شده است. گروههايي كه از نظر وضعيت اقتصادي و اجتماعي در موقعيت كم و بيش

دهند.اعضاي قشرهاي مختلف اجتماعي مسائل مشابه را بطور برند يك قشر اجتماعي را تشكيل ميمي (& kornblum يابندكنند و از اينرو احتماال به ادراك متفاوتي از آن دست ميمتفاوتي تجربه مي

(Julian, 1992:14 .نظير مذهب، شغل، موقعيتها عالوه بر اختالف در قشر اجتماعي، تفاوت در سايرحل آن شود و راهنژاد وسن باعث تفاوت در درك اينكه آنچه مسئله اجتماعي است، چگونه تعريف مي

بنابراين از آنجائيكه نگرش افراد از خاستگاه، تحصيالت، . (Eitzen et al., 1992:4)شود چيست؟ ميهر فردي داراي موقعيتهاي متنوعي در پذيرد و معموالشان تأثير ميدرآمد، شغل و تجارب شخصي

9

باشد، نگرش افراد نسبت به مسائل اجتماعي بندرت بوسيله يك عامل قابل تبيين بوده و جامعه مي اي از عوامل مورد توجه قرار گيرد.ضرورت دارد مجموعه

ا دارد در جوامعي كه داراي پايگاههاي اجتماعي متنوع بمرتون نيز در اين رابطه اظهار مي باشند از داوريهاي متفاوت و معموال متضادي از عوامل مؤثر در ايجاد مسائل ارزشها و منافع خاصي مي

اجتماعي برخوردارند. گاه ممكن است مسئله يك گروه اجتماعي براي گروه اجتماعي ديگري يك جوامع تعاريف مسائل اجتماعي نه فقط داخل. (Merton & Nisbet , 1971:803)امتياز محسوب شود

كند.هاي تاريخي تفاوت ميبلكه بين جوامع و دورهكنند. با توجه حلي براي مسائل اجتماعي پيشنهاد ميهمچنين هر يك از قشرهاي اجتماعي راه

به اينكه هر كدام از اين قشرها از راه حل پيشنهادي خود بيشتر ارزشها و منافع خود را مدنظر قرار حلهاي ق در خصوص راه حل يك مسئله خاص يا روش عملي نمودن راهدهد، دستيابي به يك توافمي

شود مورد توافق معموال مشكل است. حتي ممكن است بخاطر اينكه گروهي از وجود مسئله منتفع مي . (Kornblum & Julian, 1992: 15)ترجيح دهد برخي مسائل حل نشود

شناختي مسائل اجتماعيهاي جامعهنظريه -١-٣

هاي نگرش مختلفي را براي مالحظه جامعه و ها و شيوهاندازشناختي چشمهاي جامعهنظريه بيني اجتماعي كه در آن ها در جهت تبيين و پيشسازند. اين نظريهاجزاء دروني آن براي ما فراهم مي

اي شناسي معاصر براي تبيين مسائل اجتماعي ديدگاههدهند. در جامعهكنيم ما را ياري ميزندگي ميبندي هستند: نظريه كاركردگرايي ساختي مختلفي وجود دارد كه در قالب سه نظريه اصلي قابل طبقه

(structural-functionalist theory)، ) نظريه تضاد(conflict theory و نظريه كنش متقابل . (Interactionist Theory)نمادي

نظريه كاركردگرايي ساختي -١-٣-١

ناسان نظريه كاركردگرايي ساختي عبارت از هربرت اسپنسر، اميل دوركيم، شمهمترين جامعه باشند. از ديدگاه اين مكتب، جامعه نظامي متشكل از بخشهاي تالكوت پارسنز و رابرت ك. مرتون مي

كنند. اين نظريه بر بهم پيوستگي بهم مرتبط است كه در وضعيت توازن و تعادل با يكديگر همكاري ميه تأكيد داشته و به روابط بين بخشهاي مختلف يا نهادهاي اجتماعي و اينكه چگونه هر دروني جامع

(,.mooney et alپردازدپذيرد ميبخش يا نهادي بر ساير بخشها تأثير گذاشته و از آنها تأثير مي

(1999:10 .

10

براساس نظريه كاركردگرايي ساختي جامعه متشكل از پايگاههاي اجتماعي است كه توسط اند و هر فرد اشغال كننده پايگاهي مجموعه خاصي از رفتارها را تحت عنوان اعضاي جامعه اشتغال شدهكند. مجموعه پايگاهها و نقشهاي بهم مرتبط كه هدف مشتركي را دنبال نقش اجتماعي ايفاء مي

بيش با دوامي از آورند. بنابراين نهاد اجتماعي به ساختار كم و كنند يك نهاد اجتماعي را بوجود ميمي .(Kornblum, 1992:6)شود كه پاسخگوي نيازهاي اساسي جامعه باشند پايگاهها و نقشها گفته مي

» كژ كاركرد« و (Functional)» كاركردي«كاركردگرايان ساختي از اصطالحات (dysfunctional) ي كنند. اجزاء جامعه در صورتي كاركردبراي توصيف اجزاء جامعه استفاده مي

هستند كه در حفظ ثبات اجتماعي نقش داشته باشند و در صورت مخرب ثبات اجتماعي بودن . (mooney et al. , 1999:11)شوندكژكاركرد محسوب مي

در جوامع بين افراد جامعه در خصوص ارزشهاي اساسي جامعه، چگونگي ايفاي نقشها و ي وجود دارد. نظريه كاركردگرايي ساختي چگونگي رفتار با يكديگر در موقعيتهاي مختلف توافق كل

جامعه بر سر ارزشها و در پاسخ به اين سؤال كه چرا با وجود توافق كلي گروههاي تشكيل دهندهكاري و جنگ بوجود آمده و ايجاد سازمانهاي آگاهي آنها از نقش ويژه خود مسائل اجتماعي نظير بزه

تغيير مستمر جوامع و الزام آنها به وفق دادن خود با اجتماعي داراي كاركرد مؤثر چنين دشوار است، آميز را عامل اصلي بروز مسائل اجتماعي مطرح شرايط جديد و ناتواني در انطباق موفقيت

تواند اهداف و كاركردهاي گروهها و دارد كه تغييرات جامعه ميسازند.دوركيم اظهار ميمي سازمانهاي اجتماعي را تغيير اساسي دهد.

استعمار، بيماري و قحطي، افزايش جمعيت، تغيير تكنولوژيهاي توليد، ارتباطات و جنگ، توانند موجب تغيير جوامع و در نتيجه تغيير مراقبتهاي بهداشتي از جمله نيروهاي اجتماعي هستند كه مي

نقشهاي افراد شوند. هنگاميكه گروههاي اجتماعي براي وفق دادن خود با شرايط جديد در تكاپو باشند، اعضاي اين گروهها در اين شرايط ممكن است در مورد نحوه عمل و ايفاي نقششان دچار مي

اند زيرسؤال ببرند. اين وضعيت عدم تعادل سردرگمي و تشويش شده و ارزشهايي را كه آموختهتواند به افزايش مسائل اجتماعي چون بزهكاري و بيماريها در شرايطي كه افراد از اجتماعي مي

كنند شود شان استفاده ميحلهاي شخصي خودشان ، و غالبا ضداجتماعي، براي حل مشكالت جدياهر(kornblum & Julian, 1992:7).

» شناسي اجتماعيآسيب«ديدگاههاي اصلي نظريه كاركردگرايي ساختي عبارت از (Social Pathology ) و از هم گسيختگي اجتماعي(Social disorganiziotion) باشند.مي

شناسي اجتماعيآسيب ديدگاه - ١-٣-١-١

11

شناسي اجتماعي در بررسي مسائل و مشكالت اجتماعي در مقايسه با ديدگاه آسيبساير ديدگاهها از سابقه تاريخي بيشتري برخوردار است. اين ديدگاه براساس پارادايم تكامل اجتماعي

فرض كه جامعه باشد. اين نظريه با طرح اين پيشتوار ميكه توسط اسپنسر و سپس سامنر مطرح شده اسمانند بدن، داراي حيات، رشد و تكامل است شروع شده و سپس جامعه سالم را با بدن سالم و جامعه

). ٣٢:١٣٧٧كند (آزاد ارمكي و بهار، ناسالم را با بدن ناسالم مقايسه ميتيجه برخي بيماريها در جامعه هستند. شناسي اجتماعي، مسائل اجتماعي نبراساس مدل آسيب

شود كه اعضاء و سلولهاي آن كاركرد طبيعي نداشته همانگونه كه بدن انسان زماني كه بيماري ميباشند، جامعه نيز زماني اجزا آن (مانند ساختار اجتماعي و فرهنگ) فعاليت مناسبي نداشته باشند بيمار

ر و... در تضعيف نهاد خانواده، زوال نهاد مذهب و كاري، خشونت، فقشود. بعنوان مثال بزهمي .(mooney et al. , 1999:11)كاستيهاي نهادهاي اقتصادي، سياست و آموزش و پرورش مؤثر هستند

دانند كه شناسان اجتماعي، مسائل اجتماعي را ناشي از الگوها يا شرايط اجتماعي ميآسيب گيرند. افراد نيز قربانيان اين شرايط ي انسان را ناديده ميذاتا خطرناك يا مخرب بوده و نيازهاي اساس

هنگامي بوجود (social Illness)). بيماريهاي اجتماعي ٣١:١٣٧٧باشند (رابينگتن و ديگران، بيمار مياي براي همنوايي با ارزشها و هنجارها فراگرد اجتماعي شدن را آيند كه اعضاي جامعه بطور شايستهمي

از شرايط اجتماعي (Inadequate socialization)اين فراگرد اجتماعي شدن ناقص كنند وطي نمي شود.افراد بيمار و نه خود آنان ناشي مي

شناسان اجتماعي معتقدند براي پيشگيري يا حل مسائل اجتماعي، اعضاي جامعه بايد آسيب اي دريافت نمايند و اين كار فراگرد اجتماعي را بطور مناسبي طي نموده و آموزشهاي اخالقي شايسته

(Mooneyهاي جمعي صورت گيردبايستي در خانواده، مدارس، محل كار، كليساها و از طريق رسانه

(et. al.1999:12 . بايست نياز به تغيير را احساس نموده، سپس به آنان يك روش جديد افراد مييكديگر معرفي گردد. با افزايش اي از ارزشهاي جديد و الگوهاي ارتباط باانديشيدن، مجموعه

هشياري، به احتمال زياد كل نظام شروع به تغيير كرده، زمينه نوسازي جامعه و نهادهاي مختلف آن ).٣٥:١٣٧٧فراهم شده و در نتيجه از مسائل اجتماعي كاسته خواهد شد (رابينگتن و ديگران،

گسيختگي اجتماعيديدگاه از هم -١-٣- ١-٢

اجتماعي به نارسائيها يا نواقص نظام اجتماعي متشكل از پايگاهها و نقشها بهم گسيختگي از هم شود كه اهداف جمعي و مقاصد فردي اعضاء در مقايسه با نظام كارآي ديگر كمتر مرتبط گفته مي

اي كه ساخت پايگاهها ونقشهاي آن بطور كند. گروه، سازمان، اجتماع يا جامعهامكان تحقق پيدا مي . ,Nisbet 1971:820) (Merton &شودي سازمان نيافته باشد، ازهم گسيخته محسوب مياشايسته

12

گسيختگي اجتماعي به تزلزل در نظام هنجارها، قواعد، انتظامات موقعيتي و اصطالح از هم اه بر باشند. اين ديدگبايست ثبات را تأمين كنند ولي قادر به نظم و ثبات نميقوانيني داللت دارد كه مي

دهد تا كند كه احتماال اجازه ميچگونگي شكستن هنجارها، قواعد، نظمهاي مستقر و قوانيني تأكيد ميمشكالت اجتماعي توسعه يابند. اين ديدگاه در تحليل و بررسي مسائل اجتماعي بر شرايطي كه موجب

كند (آزاد و بهار، شود، تأكيد مياز هم گسيختگي و شكسته شدن ارزشها و نظام هنجاري جامعه مي٣٧:١٣٧٧.(

گسيختگي اجتماعي عبارت از تغييرات اجتماعي، تغييرات تكنولوژي (نظير مهمترين علل از همشدن)، تغييرات جمعيتي (مانند مهاجرت يا رشد جمعيت) يا تغييرات فرهنگي (مثل تغيير ماشيني

ري در نظام هستند. آگبرن باشد. چنين تغييراتي مستلزم سازگاريهاي مستمارزشهاي مردم) مي(Ogburn) كند. او براي دارد كه معموال تكنولوژي زودتر از عقايد و آداب و رسوم تغيير مياظهار مي

برد. در نتيجه شكاف حاصله بين تغييرات را به كار مي» تاخر فرهنگي«توصيف اين پديده مفهوم : ١٣٧٧آيد (رابينگتن و ديگران، د ميتكنولوژي و فرهنگي، اجتماعي، ازهم گسيختگي اجتماعي پدي

٤٥.( فراگرد كسب گرايشها، ارزشها، مهارتها و دانش مورد نياز براي -فراگرد ناقص اجتماعي شدن

).(Merton & Nisbet, 1972:822گسيختگي اجتماعي استمنشاء ديگر ازهم-ايفاي نقشهاي اجتماعي :شودگسيختگي اجتماعي به سه صورت متجلي مياز هم

ناهنجاري(Normlessness)افتد كه مردم فاقد قواعدي هستند كه براي آنها نحوه : زماني اتفاق ميتواند به ناهنجاري منجر شود. هنگاميكه معيارهاي سنتي عمل را تعيين كند. تغيير اجتماعي سريع مي

. (Kornblum & Julian, 1992:8)رفتار بدون جانشين شدن معيارهاي جديد منسوخ گرديده باشند توا ن يافت. در اين حالت هنجاري را مثال در خالل بالياي طبيعي و آشوبهاي شهري مياين نوع بي

بعلت فقدان مقررات اجتماعي براي هدايت رفتار افراد، مردم ممكن است صرفا ناظر ماجرا باشند و اي نيز ممكن است با اين . عدهثمري بعلت فقدان هماهنگي بزننداقدامي نكنند و يا دست به اقدامات بي

كاري نمايند.توان انجام داد شروع به غارت يا بزهنگرش كه هر كاري مي تضاد فرهنگي(Cultural conflict)كنند دچار قواعد متناقضي : در تضاد فرهنگي مردم احساس مي

در تضاد با يكديگر هستند. به اين مفهوم كه مقررات زيادي براي پيروي وجود دارد اما اين مقررات هستند. از اينرو پيروي از يك دسته مقررات بطور خودكار به معناي تحطي از مجموعه قواعد ديگر

). بعنوان مثال فرزندان مهاجرين بين انتظارات والدينشان و انتظارات جامعه ٤٤:١٣٧٧است (رابينگتن، شوند.جديد دچار تناقض مي

13

در هم ريختگي(Breakdown)افتد كه اطاعت از قوانين نه تنها موجب پاداش اتفاق مي : زمانيآموزان ممتازي بوده اند پوستاني كه در مدرسه دانشنگشته بلكه باعث مجازات نيز گردد. مانند سياه

.(Kornbum & , Julian 1992:8)ولي با تبعيض شغلي مواجه شوند گسيختگي د ممكن است به از همكننگسيختگي اجتماعي احساس ميفشاري كه قربانيان از هم يا (Confusion)چون اعتياد و بزهكاري يا حس اغتشاش (Personal disorganization)شخصي

بيآنجامد. (Meaninglessness)معنايي يا بي (Disorientation)گمگشتگي گسيختگي اجتماعي براي حل مسائل اجتماعي حلهاي پيشنهادي ديدگاه از هميكي از راه

. (mooney et al. , 1999:12)ش سرعت روند تغييرات و تقويت هنجارهاي اجتماعي است كاه شود.كندكردن تغييرات باعث بوجود آمدن تناسب بين تغييرات و تواناييها مي

ساز هاي مسئلهتوان با ايجاد قوانين و مقررات براي وضعيتمسائل ناشي از ناهنجاري را مي ها را در تواند ميزان آشفتگيناپذير هستند وضع قوانين ميطبيعي اجتناب برطرف نمود. با آنكه حوادث

چنين مواقعي كاهش دهد.كلي اين ديدگاه براي مسائل اجتماعي، ايجاد و تقويت قوانين اجتماعي مناسب براي حلراه

مشهايي مردم خطنظارت بر موقعيتها است. اين قوانين بايد صريح، قابل اجرا و سازگار باشند. بايد براي فراهم گشته و قسمتهاي مختلف نظام هماهنگ شوند. بعالوه اين قوانين بايد هر از چند گاهي مورد

).٥١:١٣٧٧ارزيابي و تعديل قرار گيرند (رابينگتن و ديگران، نظريه تضاد -١-٣-٢

د كه با داندر حاليكه نظريه كاركردگرايي ساختي جامعه را تركيبي از بخشها و گروههايي مي اي از گروههاي داراي عالئق متفاوت يكديگر همكاري دارند، نظريه تضاد جامعه را بصورت مجموعه

دهد.كه براي دستيابي به قدرت و امكانات در حال رقابت هستند مورد مالحظه قرار ميو (Marxian conflict view)نظريه تضاد دو ديدگاه اصلي شامل ديدگاه ماركسيستي تضاد

گيرد.را در بر مي (Value conflict view)گاه ارزشي ديد ديدگاه ماركسيستي -١- ٣-٢-١

پرداز آلماني است كه بسياري ديدگاه ماركسيستي بيشتر تحت تأثير آثار كارل ماركس، نظريه هاي اصلي اين برداشت را بنياد نهاد. براساس اين ديدگاه مسائل اجتماعي از نابرابري طبقاتي از ايده

شود. نظامي كه از دو طبقه داراها و ندارها تشكيل شده و داراها از آن داري ناشي مياتي نظام سرمايهذ

14

سود برده و لي براي ندارها فقر و بسياري از مسائل اجتماعي مالزم با آن چون بيماريهاي جسمي و روحي، امكانات آموزشي ناچيز و بزهكاري بهمراه دارد.

اثبات اين موضوع بود كه مسائل اجتماعي مانند بيكاري، فقر، ماركس در آثارش درصدد مورد جرم، فساد و جنگ معموال حاصل خطاي افراد يا كاركرد ضعيف سازمانها نبوده بلكه از شيوه

داري، تضاد طبقاتي جزء گيرد. در نظام سرمايهاستفاده جوامع براي دستيابي به ثروت و قدرت نشئت مياين تضاد خصوصا بين صاحبان وسايل توليد (كارخانجات، زمين وغيره) و كسانيكه ذاتي اين نظام است

تأثير انگيزه فروشند (پرولتاريا) وجود دارد. كارفرمايان تحتنيروي كارشان را در قبال دستمزد ميهاي كار سودجويي به استثمار كارگران پرداخته و در كنار آن در جستجوي راههايي براي كاهش هزينه

ها در مناطقي كه امكان دسترسي آالت صنعتي جانشين كارگزاران يا تأسيس كارخانهچون خريد ماشينپردازند. اين مسائل زندگي كارگزاران را بطور پيوسته در به كارگزاران با دستمزد كمتر وجود دارد مي

ر داشته، در برخي دهد. كارگران غالبا در معرض خطر از دست دادن كارشان قرامعرض تهديد قرار مياندازند. ماركس و داري به راه ميمواقع مرتكب جرم شده و حتي انقالباتي براي نابودي نظام سرمايه

شناسان ماركسيست جديد مسائل اجتماعي حاصل تمركز ثروت و قدرت در دست اقليتي و جامعه .(Kornblum & Julian, 1992:9)باشند اشكال متعدد تضاد ناشي از اين نابرابري مي

شود. خاصيت از مردم، تخلف قانوني تشويق ميداري براي ايجاد يك طبقه بيدر نظام سرمايه كنندگان، كارگران و عامه توان خسارت يا خطر خسارت تحميل شده بر مصرفتخلف حقوقي را مي

مردم در نتيجه تصميمات اتخاذ شده از سوي كارگزاران يا مديران قانوني تعريف نمود.معنايي در قدرتي و بي، بي(Alienation)پردازان ماركسيستي همچنين به مسئله بيگانگي ظريهن

پردازند. در جوامع فردگرايانه، غالب كارگران قدرت يا كنترل كمي بر مشاغلشان زندگي افراد ميكند شود. طبيعت خاص كار اقتضاء ميقدرتي در زندگيشان ميدارند كه باعث ترويج احساسي از بي

سازد و در نتيجه كارگران دچار احساس كارگران به وظايف محدودي پرداخته كه ارضايشان نميآموزان كه از قدرت شوند. بيگانگي نه تنها در محيطهاي كاري بلكه بين دانشمعنايي در زندگي ميبي

دگيشان معنايي شان برخوردار بوده و فعاليتهاي آموزش غالبا به زنريزي آموزشيكمي براي برنامهدهد وجود دارد. همانند فقر، بيگانگي با مسائل اجتماعي ديگري چون امكانات ناچيز آموزشي، نمي

.(mooney et al. , 1999:13) خشونت و خودكشي مالزم است

دهند عبارت از حذف نابرابري حلي كه تبيينهاي ماركسيستي براي مسائل اجتماعي ارائه ميراه طبقه است. ماهيت كار نيز بايد در جهت حذف بيگانگي تغيير يابد. يك جامعه بيطبقاتي با ايجاد

15

همچنين، براي اطمينان از اينكه تصميمات و اقدامات قانوني بيشتر اينكه گرايشات سودجويان داشته باشد به حفظ سالمتي افراد توجه دارد بايد كنترلهاي الزم صورت گيرد.

ديدگاه تضاد ارزشي - ١-٣-٢-٢

ها انواع باشد. بعنوان مثال در خانوادهماركسيستي قادر به تبيين همه انواع تضادها نمي نظريه هاي تلويزيوني گرفته تا جدالهاي سختي بر سر مسائل مهم تضادها بر سر از مسائل جزئي چون برنامه

شود كه ده ميوجود دارد. بين مالكين و مستأجرين، والدين وسرپرستان مدارس و... تضادهايي مشاه شود.غالبا نه از ستيز عميق طبقاتي بلكه از اختالفات ارزشي ناشي مي

پردازان تضاد ارزشي مسائل اجتماعي را بعنوان شرايطي كه با ارزشهاي گروهي ناسازگار نظريه كنند. آنها معتقدند در يك جامعه بزرگ و پيچيده كه از گروههاي متعددي تشكيل است،تعريف مي

ود اختالف در ارزشها و عالئق امر طبيعي است. برطبق اين ديدگاه مسائل اجتماعي هنگامي شده وجپردازند. از آيند كه گروههاي داراي ارزشهاي مختلف با يكديگر رودررو شده و به رقابت ميپديد مي

تا چه اين رو بسياري از مسائل اجتماعي برحسب اينكه هركدام از گروهها داراي چه ارزشهايي بوده وحد از قدرت تحميل ارزشهاي خود به ساير گروهها عليرغم خواسته آنها برخوردار است قابل تبيين

.(Kornblum & Julian, 1992:10)باشد مي

باشند ارائه حلي كه اين ديدگاه براي حل مسائلي كه حاصل ارزشهاي رقيب يكديگر ميراه حال تضاد، نظرات يكديگر را درك كرده و به حل دهد عبارت از اطمينان از اينكه گروههاي درمي

حلها به نفع همه بوده و تمامي آل آن است راهپردازند. البته ايدهاختالفات از طريق گفتگو و تفكر ميتأثير قدرت بوده و گروهي كه از گروهها درگير از آن راضي باشند ولي بهرحال نتايج حاصل تحت

تأثير قراردادن برآيند تضادهاي ارزشي قعيت بهتري جهت تحتقدرت بيشتري برخوردار است از مو .(mooney et al. , 1992:14)باشد برخوردار مي

نظريه كنش متقابل نمادي -١-٣-٣

دهند. مانند هاي كلي جامعه را مورد مالحظه قرار ميدو نظريه كارگرايي ساختي و تضاد جنبه (Macro sociology) شناسي كالنتحليل كه جامعهنهادها و گروههاي بزرگ اجتماعي. اين سطح

شود بصورت كلي به جامعه پرداخته و درصدد بيان چگونگي بوجود آمدن مسائل اجتماعي ناميده مي در سطح نهادي است.

16

سطح ديگر تحليل جامعه شناختي است كه به (Micro sociology)شناسي خرد جامعه پردازد. نظريه كنش حال كنش متقابل در گروههاي كوچك ميشناسايي روانشناسي اجتماعي افراد در

شناسي خرد است.اندازهاي جامعهمتقابل نمادي يك از چشمتأثير تعاريف و معاني است نظريه كنش متقابل نمادي بر اين اعتقاد است كه رفتار انساني تحت

بر (Thomass)ابد. توماس يكه در رهگذر كنش متقابل نمادي با يكديگر ايجاد شده و استقرار ميكند. از نظر وي انسانها بيشتر اهميت تعاريف و معاني در رفتار اجتماعي و پيامدهاي آن تأكيد مي

دهند. كنش متقابل گرايان العمل نشان ميبراساس تعريفي كه از يك موقعيت دارند تا واقعيت عكسان كنش متقابل نمادي با ديگران شكل در جري» خود«دارند كه هويت ما يا مفهوم همچنين اظهار مي

زنند به يك خودپنداري گيرد. ما از طريق مشاهده واكنش ديگران نسبت به ما و برچسبي كه به ما ميميكنيم كه كولي آنرا نسبت به خودمان دست يافته و بازتابي از خودمان را در واكنش ديگران مشاهده مي

.(mooney et al., 1999 :14)نامد مي» سانخود آينه«پيشفرض بنيادي نظريه كنش متقابل نمادي عبارت از اين است كه براي تبديل شدن يك

شرايطي به يك مسئله اجتماعي، بايد آن شرايط بعنوان مسئله اجتماعي تشخيص داده شده و تعريف مورد پردازد كه طي آن برخي افراد بعنوان بخشي از وضعيتيگردد. اين نظريه به فراگردهايي مي

كند. نظريه كنش گيرند كه جامعه بزرگتر آنرا بعنوان يك مسئله اجتماعي تعريف ميمالحظه قرار ميرا كه مردم با توسل به آنها ارزشهاي گروهي را كه به آن تعلق دارند عمال اخذ هاييمتقابل شيوه

ونه گروههاي مختلف پردازد كه چگدهد. اين نظريه به بررسي اين ميكنند مورد توجه قرار ميميدهند كه مروج ارزشها و رفتارهاي خاصي بوده موقعيتشان را تعريف نموده و تعريفي از زندگي ارائه مي

كند.و ساير ارزشها و رفتارها را تضعيف ميهاي رفتاري بنيادي خود را طي مراحل از نظر كلي و ميد با وجود اينكه افراد ارزشها و شيوه

گيرند ولي در سالهاي بعد با شركت در گروههاي شبيه به در خانواده فرا مي نخستين زندگي بويژهگيرند. خودشان (گروه همساالن)، بيشتر هويتشان را از آنان گرفته و ارزشها و رفتارهاي آنان را فرا مي

ارزشها و رفتارهايي كه ممكن است با ارزشها و رفتارهاي منتقل شده والدين متفاوت باشد. از اينروهاي جذب پردازند، شيوهگرايان به مطالعه مسائل اجتماعي چون بزهكاري ميهنگامي كه تعامل

گروههاي بزهكار شدن افراد و چگونگي همنوايي با نقشهاي گروههاي بزهكار را مورد مالحظه قرار دهند.مي

له آيند: اولين مرحله، مرحبلومر معتقد است كه مسائل اجتماعي طي مراحلي بوجود مي است كه عبارت از فراگردي است كه طي آن يك (Societal Recognition)» تشخيص اجتماعي«

17

بوده و آن (Social legitimation)» مشروعيت اجتماعي«آيد. مرحله دوم مسئله اجتماعي بوجود ميگيرد. مرحله سوم در هنگامي است كه مسئله اجتماعي توسط جامعه بزرگتر مورد شناسايي قرار مي

بوده كه افراد و (mobilization for action)» بسيج براي عمل«پيدايش يك مسئله اجتماعي پردازند. مرحله سوم منجر به گروهها به چگونگي واكنش خود نسبت به شرايط اجتماعي موجود مي

. (mooney et al. , 1992 :15)شودگيري و اجراي يك طرح رسمي براي برخورد با مسئله ميشكلاست كه در ادامه به (lebeling)مترين ديدگاه نظريه كنش متقابل نمادي، ديدگاه برچسب مه

پردازيم.بحث پيرامون آن مي

18

ديدگاه برچسب -١-٣- ٣-١

ديدگاه برچسب معتقد است عامل پديدآورنده يك مسئله اجتماعي چگونگي آگاهي و شود كه برچسب مسئله خورده سئله مينگرش جامعه نسبت به آن است. وضعيت يا گروهي تبديل به م

دهند بلكه براساس چگونگي باشد. افراد منحرف و غيرمنحرف نه بخاطر نفس عملي كه انجام ميگردند. يك وضعيت نه بخاطر خباثت يا دهند از يكديگر متمايز ميواكنش جامعه به آنچه انجام مي

شود كه فردي موفق به زدن جتماعي مياش بلكه بخاطر اين تبديل به مسئله انامطلوب بودن ذاتيبرد. بنابراين مسائل اجتماعي عبارت از برچسب مسئله بودن بدان شده و از اين كار به نحوي سود مي

شرايطي هستند كه در چارچوب آنها رفتارها يا موقعيتهاي خاصي بعنوان مسئله اجتماعي تعريف شوند.مي

رد و خودپنداري وي تأثير عميقي بگذارد. مردم تواند به روابط اجتماعي فبرچسب زني مي ها يا استنباطهاي خود رفتار فرد برچسب خورده را تفسيركرده و متناسب با آن برخورد براساس شنيده

شود، بطور آشكار و پنهان آنها را از توده مردم متمايز نمايند. برچسبي كه به افراد بزهكار زده ميميتواند مينها را به سوي ديگر افراد بزهكار سوق دهد. فشارهاي اجتماعيد آتوانسازد. اين برچسب ميمي

اند ممكن يك انحراف نخستين را به انحراف دومين تبديل نمايند. افراديكه برچسب انحراف خوردهاست اين تعريف را دربارة خودشان پذيرفته و اين برچسب به يك پيشگويي خودباورانه تبديل شود. به

كه بعنوان مثال كسي كه برچسب معتاد خورده است، به مرور زمان تسليم اين برچسب شده و اين معنا شود را بپذيرد.آنچه شيوه زندگي يك معتاد تلقي مي

شود حل مسائل اجتماعي از نظر ديدگاه برچسب، تغيير تعريف آنچه انحراف تلقي ميراه عمال و موقعيتها بعنوان اعمال و موقعيتهاي باشد. آنها معتقدند كه پذيرش حوزه وسيعتري از امي

گردد.هنجاري، بطور خود بخود باعث كاهش اعمال و موقعيتهاي انحرافي مي

چارچوب نظري - ١- ٤هاي كاركردگرايي ساختي و تضاد چنانچه مالحظه گرديد در بررسي مسائل اجتماعي نظريه

ا و نواقص نظام اجتماعي را هريك به نوعي در ساختارهاي اجتماعي را مورد توجه قرار داده و نارسائيهبروز مسائل اجتماعي مؤثر دانسته ولي نظريه كنش متقابل به تحليل اين موضوع در سطح خردو گروههاي كوچكتر جامعه پرداخته و وجود اختالف در تعريف مسائل اجتماعي را مورد توجه قرار

توان بعنوان ها را نميتماعي هيچكدام از اين نظريهدهد. براي تحليل عوامل مؤثر بر اهميت مسائل اجميهاي پيمايش ملي محور اصلي مورد توجه قرار داد زيرا استفاده از هر كدام مستلزم موادي است كه داده

ارزشها و نگرشها فاقد تمامي آنهاست. از سوي ديگر هر كدام از آنها در بررسي مسائل اجتماعي

19

هاي موجود پيمايش در رار داده كه استفاده از آنها متناسب با دادههاي خاصي را مورد توجه قجنبهتواند كمك مؤثري نمايد. با اين حال و با توجه به هدف كلي تدوين جامعتر. چارچوب نظري مي

پژوهش نظريه كاركردگرايي ساختي در تعيين حدود سنجش مسائل اجتماعي و نظريه كنش متقابل ر اهميت مسائل اجتماعي مورد استفاده قرار گرفته است.نمادي در تعيين عوامل مؤثر ب

مرتون از صاحبنظران ديدگاه كارگردگرايي ساختي به بررسي مسائل اجتماعي در دو وجه عيني و ذهني ترتيب كه تغييرات پردازد. وجه عيني مسائل اجتماعي با نظام اجتماعي حاكم مرتبط است. بدينمي

دادن خود با شرايط جديد و ناتواني در تمر جوامع و الزام آنها به وفقتكنولوژي، جمعيتي و فرهنگي مسآميزعامل اصلي بروز مشكالت اجتماعي است. در چنين شرايطي ارزشها و هنجارهاي انطباق موفقيت

گسيختگي اجتماعي گرديده و موجود قادر به برقراري ثبات و نظم اجتماعي نبوده و جامعه دچار از همر مورد نحوه عمل و هنجارهايي كه بايستي از آن تبعيت نمايند دچار سردرگمي اعضاي جامعه د

باشد بدين معنا كه براي تبديل شدن يك مشكل شوند. بعد دوم مسائل اجتماعي جنبه ذهني آنها ميميبه مسئله اجتماعي ضرورت دارد بخش قابل توجهي از اعضاي جامعه و شرايط خاصي را بعنوان عامل

ه زندگي و ارزشهايشان مورد توجه قرار داده و در خصوص آن نگران شوند.كنندتهديددر پيمايش ملي ارزشها و نگرشها براساس چنين رويكردي وجه ذهني مسائل اجتماعي مورد

اجتماعي نسبت به آنها استفاده شده توجه قرار گرفته و از ميزان اهميت ابراز شده بعنوان معرف دغدغهاحساس سردرگمي اجتماعي از متغيرهاي مطرح شده در ديدگاه كاركردگرايي است عالوه بر آن

هاي مورد نياز براي سنجش آن در پيمايش وجود دارد.ساختي است كه دادهبهره ديدگاه ماركسيستي مسائل اجتماعي را نتيجه تمركز ثروت و قدرت در دست اقليتي و بي

داند. با توجه به اينكه وجود نابرابري از اين نابرابري مي بودن اكثريت از آن و اشكال متعدد تضاد ناشيگردد، متغير احساس عدالت اجتماعي با الهام از عدالتي در جامعه ميدرجامعه باعث بروز احساس بي

اين ديدگاه در بررسي عوامل مؤثر بر اهميت مسائل اجتماعي مورد توجه قرار گرفت.داند كه حاصل كنش تأثير تعاريف و معاني ميد را تحتنظريه كنش متقابل نمادي رفتار افرا

متقابل نمادي آنهاست. از اين نظريه انسانها بيشتر براساس تعريفي كه از يك موقعيت دارند تا واقعيت دهند. مطابق با اين ديدگاه گروههاي مختلف متناسب با موقعيت اقتصادي، العمل نشان ميعكس

پردازند. ارند به تعريف برخي از شرايط به عنوان مسئله اجتماعي مياجتماعي، سياسي و فرهنگي كه ددهد. متفاوت بودن جايگاه اقتصادي شرايطي كه ارزشها و رفتارهاي خاص آنها را مورد تهديد قرار مي

و اجتماعي گروههاي مختلف باعث اختالف آنها در تعريف مسائل اجتماعي واهميتي كه براي آن قائل

20

هاي پيمايش تأثير برخي از اين د. در اين پژوهش تالش شده است با توجه به دادهگردشوند ميمي شوند سنجيده گردد.موقعيتها بر اهميتي كه گروههاي مختلف براي مسائل اجتماعي قائل مي

در موج اول پيمايش ملي ارزشها و نگرشها براي بررسي اهميت مسائل اجتماعي سيزده و در اي مورد توجه قرار گرفته و از پاسخگويان خواسته شده ميزان اهميتي ت مسألهموج دوم دوازده واقعي

كه براي هر يك از اين مسائل قائل هستند را مشخص نمايند. ميزان اهميت هر يك از اين مسائل بعنوان خاطر اجتماعي براي آنها مورد استفاده قرار گرفته است. مسائل مورد بررسي در موج شاخص دغدغه

عبارت بودند از: اختالف و چنددستگي در جامعه، پارتي بازي، اعتياد، ظلم و تبعيض، طالق، اولبندوباري بيكاري، محدوديت آزاديهاي سياسي (آزادي احزاب، مطبوعات و ...)، روابط نامشروع (بي

هبرداري . توجهي مردم به دين، گراني و دزدي و كالدر روابط زن و مرد)، ناامني، چاپلوسي و تملق، بيدر موج دوم دو مسئله محدوديت آزاديهاي سياسي و چاپلوسي و تملق حذف شده و با تغيير مسئله ظلم

فقط از » روابط نامشروع«و تبعيض به ظلم و ستم، مسئله تبعيض اضافه گرديد. همچنين بجاي عنوان بندوباري استفاده شد.اصطالح بي

بازي، پارتي بندي نمود: مسائل اجتماعي شاملبقهتوان طمسائل مذكور را در چهارمقوله مي اعتياد و طالق، مسائل اقتصادي شامل بيكاري، گراني و دزدي و كالهبرداري، مسائل سياسي شامل اختالف و چند دستگي در جامعه، محدوديت آزاديهاي سياسي، ناامني، ظلم و تبعيض و مسائل فرهنگي

توجهي مردم به دين و چاپلوسي و تملق.يبندوباري)، بشامل روابط نامشروع (بياند يك مفهوم همچنين از مجموع ارزيابيهايي كه پاسخگويان از مسائل مختلف به عمل آورده

هاي عام اجتماعي توان ساخت كه بيانگر اهميت كلي مسائل اجتماعي يا دغدغهتركيبي (شاخص) ميندازه نسبت به مشكالت و گرفتاريهاي اجتماعي، دهد كه مردم تا چه اباشد. اندازه اين شاخص نشان مي

مشغولي دارند.خاطر و دل دغدغه

باشد:با توجه به اين توضيحات متغيرهاي مورد بررسي در اين تحليل به شرح ذيل مي الف) متغيرهاي مستقل

ايخصوصيات زمينه -١ جنسيت سن سطح تحصيالت وضعيت تأهل وضعيت فعاليت

21

قتصاديوضعيت ا ارزشها و نگرشها-٢ دينداري رضايتمندي احساس امنيت احساس عدالت اجتماعي احساس آزادي عالقه سياسي احساس سردرگمي اجتماعي

ب) متغير وابسته

اي است كه در برگيرنده دوازده واقعيت مسئله» اهميت مسائل اجتماعي«متغير وابسته عبارت از باشد:بدين شرح مي

مسائل اجتماعي -١ پارتي بازي اعتياد طالق

مسائل اقتصادي -٢بيكاري گراني دزدي و كالهبرداري مسائل سياسي -٣ اختالف و چنددستگي در جامعه محدوديت آزاديهاي سياسي ظلم و ستم تبعيض ناامني

مسائل فرهنگي - ٤ بندباري)روابط نامشروع (بي

22

وجهي مردم به دينتبي چاپلوسي و تملق

هاچگونگي مقياسها و گزينه -١- ٥

قسمتي ٧مقياس مورد استفاده براي سنجش اهميت مسائل اجتماعي در موج اول يك مقياس گذاري شده است:باشد كه به ترتيب ذيل نمرهمي

٧، كامال= ٦د= ، خيلي زيا٥زياد= ، ٤، متوسط= ٣كم= ، ٢، خيلي كم= ١اصال=مقياس مورد استفاده براي سنجش اهميت مسائل اجتماعي در موج دوم و متغيرهاي دينداري، رضايتمندي، احساس امنيت، احساس عدالت اجتماعي، احساس آزادي، مشاركت سياسي و احساس

:گذاري شده استباشد كه به ترتيب ذيل نمرهقسمتي مي ٥سردرگمي اجتماعي يك مقياس ٥زياد= خيلي ،٤زياد= ،٣= متوسط ،٢كم= ، ١خيلي كم=

هاي اوليه متغيرهاي سن، سطح تحصيالت، وضعيت تأهل، وضعيت فعاليت و هزينه سرانه همچنين گزينهاز تنوع بييشتري برخوردار بوده كه در تحليل نتايج به تعداد كمتري محدود گرديده است. چگونگي

در ضميمه درج گرديده است.ها ادغام و كاهش گزينه سازي متغيرهاشاخص ١-٦

در گزارش حاضر در مورد متغيرهايي كه با استفاده از بيش از يك جزء (سؤال يا گويه) سازي با تركيب اجزاء صورت پذيرفت. در مورد برخي از متغيرها اند، علم شاخصسنجيده شده

كه موافقت با يكي به معناي مخالفت با ديگري است. هايي با مضمون متضاد بكار رفته سؤاالت يا گويه هاي مثبت و منفي هم جهت گرديدند.سازي، سؤاالت و گويهدر اين قبيل موارد، قبل از شاخص

مفاهيم آماري -١-٧

در اين گزارش براي توصيف و تحليل آماري خصوصيات جامعه نمونه از روشهاي زير استفاده بعمل آمد:

كند. به اند، مشخص ميدرصد كه كمترين نمره را كسب كرده ٢٥كثر نمره را در بين : حداچارك اول-١درصد ٧٥درصد پاسخگويان كمتر از آن و ٢٥دهد كه تقريبا مي اي را نشانبيان ديگر چارك اول نمره

اند.از پاسخگويان بيشتر از آن را كسب كرده

23

كند. به تعبير ديگر درصد پاسخگويان مشخص مي ٥٠حداكثر نمره را در بين چارك دوم (ميانه): - ٢دهد كه تقريبا نيمي از پاسخگويان كمتر از آن و نيمي ديگر اي را نشان مينمره چارك دوم يا ميانه

اند.بيشتر از آن را كسب كردهكند. به بيان ديگر چارك درصد پاسخگويان مشخص مي ٧٥حداكثر نمره را در بين چارك سوم:-٣

درصد ديگر بيشتر از آن ٢٥درصد پاسخگويان كمتر از آن و ٧٥دهد كه تقريبا اي را نشان ميهسوم نمر اند.را كسب كرده

: مهمترين شاخص مركزي است كه از تقسيم حاصل جمع كلي متغير بر تعداد پاسخگويان ميانگين- ٤ آيد.حاصل مي

دهد. هرچه ركز فراوانيها را نشان مي: شاخصي است كه ميزان پراكندگي و گريز از مانحراف معيار-٥ نظر بيشتري وجود دارد.مقدار آن به صفر نزديكتر باشد حاكي از اين است كه در بين پاسخگويان اتفاق

آزموني است كه جهت مقايسه ميانگينهاي دو جامعه مستقل با واريانس نامعلوم استودنت: tزمون آ -٦فاوت مشاهده شده بين ميانگينها مورد استفاده قرار براي مشخص كردن تصادفي يا واقعي بودن ت

گيرد. اين آزمون بسته به اينكه واريانسهاي نامعلوم دو جامعه مستقل مورد بررسي برابر باشند يا خير ميدر جداولي كه اين آزمون در مورد متغيرهاي آن استفاده –آيد. عالمت به دو صورت به اجرا در مي

نبودن تفاونت ميانگين متغير در بين دو گروه مورد بررسي از لحاظ آماري است.شده به معناي معنادار

هاي بيش از دو جامعه : هدف از تحليل واريانس يك عاملي مقايسه ميانگينتحليل واريانس يك عاملي-٧است تا مشخص شود كه تفاوتهاي مشخص شده بين ميانگينها تصادفي است يا متأثر از عامل (متغير

است).مستقل كننده تنها وجود اختالف معنادار بين : تحليل واريانس يك عامل تعيين(Tukey) توكي آزمون - ٨

كند بين كدام ميانگينها تفاوت معنادار وجود دارد. در چنين نميباشد ولي مشخصها ميميانگينايد از روش مقايسه مواردي براي پي بردن به اينكه كدام ميانگينها با يكديگر تفاوت معنادار دارند ب

دهندة اختالف ميانگين در ستون گروههاي متفاوت نشان *زوجي ميانگينها استفاده نمود. عالمت سطوح مختلف متغير مستقل است.

: تحليل مسير شكلي از تحليل رگرسيون كاربردي است كه در آن (Path analysis) تحليل مسير - ٩شود. با استفاده از ي پيچيده از نمودارهاي مسير استفاده ميهابراي هدايت كردن مسئله يا آزمون فرضيه

توان اثرهاي مستقيم يا غيرمستقيم متغيرهاي مستقل بر متغير وابسته را محاسبه كرد. اين اين آزمون ميكه درعمل همان ضرايب رگرسيون استاندارد (Path coefficient)اثرها در اصطالح ضرايب مسير

كند.س پيدا ميهستند انعكا) β(بتا=

24

فصل دوم هايافته

مشخصات جامعه مورد بررسي -٢-١ جنسيت - ٢-١- ١

درصد زن ٢/٥١درصد پاسخگويان مرد و ٧/٤٨دهد در موج اول پيمايش ) نشا ن مي١جدول ( د.باشندرصد زن مي ٩/٤٨درصد پاسخگويان مرد و ١/٥١و در موج دوم

): توزيع فراواني برحسب جنسيت١جدول (

درصد فراواني موج جنس

مرد

٧/٤٨ ٨٢٠١ اول

١/٥١ ٢٣٤٣ دوم

زن

٢/٥١ ٨٦٢١ اول ٩/٤٨ ٢٢٣٨ دوم

١٠٠ ١٦٨٢٢ اول

25

١٠٠ ٤٥٨١ دوم جمع

سن -٢-١-٢ ٣/١٥سال با انحراف معيار ٣٤) ميانگين سني پاسخگويان در موج اول پيمايش ٢براساس جدول (

بوده است. ٢/١٣سال با انحراف معيار ٢/٣٢و در موج دوم

): توزيع فراواني برحسب سن٢جدول (

درصد فراواني موج گروه سني

٢/٤٦ ٧٧٦٦ اول ١٥- ٢٩

١/٥٠ ٢٢٩٤ دوم ٨/٣٦ ٦١٩٦ اول ٣٠- ٤٩

٥/٣٦ ١٦٧٠ دومسال به ٥٠

باال ٩/١٦ ٢٨٣٥ اول ٥/١٣ ٦١٧ دوم

١٠٠ ١٦٧٩٧ اول جمع ١٠٠ ٤٥٨١ دوم

سطح تحصيالت -٢-١-٣

درصد ١/٨٩درصد پاسخگويان بيسواد و ٩/١٠) حاكي است در موج اول پيمايش ٣جدول ( اند. در موج دوم پيمايش بيشتر پاسخگويان آنها داراي سواد خواندن و نوشتن و تحصيالت باالتر بوده

درصد) و ساير پاسخگويان داراي ٤/٢٩رصد) و ديپلم (د ٦/٣٠داراي سطح تحصيلي متوسطه ( اند.درصد آنان بيسواد بوده ٧/٦درصد) و فقط ٨/١٥درصد) و ابتدايي ( ٤/١٧تحصيالت دانشگاهي (

): توزيع فراواني برحسب سطح تحصيالت٣جدول (

سطح تحصيالت

درصد فراواني موج

بيسواد

٩/١٠ ١٨٣٤ اول

٧/٦ ٣٠٧ دوم

١/٨٩ ١٤٩٩٠ اول باسواد

26

٨/١٥ ٧٢٤ دوم ابتدايي

٦/٣٠ ١٤٠٢ دوم متوسطه ٤/٢٩ ١٣٤٩ دوم ديپلم

٤/١٧ ٧٩٩ دوم دانشگاهي

جمع ١٠٠ ١٦٨٢٤ اول ١٠٠ ٤٥٨١ دوم

وضعيت تأهل -٢-١-٤ ٥/٣٧درصد متأهل و در موج دوم ٨/٦٤درصد پاسخگويان مجرد و ٢/٣٥در موج اول پيمايش

اند.درصد متأهل بوده ٥/٦٢و درصد مجرد ): توزيع فراواني برحسب وضعيت تأهل٤جدول (

درصد فراواني موج وضعيت تأهل

مجرد

٢/٣٥ ٥٨٩٩ اول

٥/٣٧ ١٧١١ دوم

متأهل

٨/٦٤ ١٠٨٧٧ اول ٥/٦٢ ٢٨٥٦ دوم

جمع

١٠٠ ١٦٧٧٥ اول ١٠٠ ٤٥٦٧ دوم

وضعيت فعاليت -٤-١- ٥

درصد پاسخگويان ١/٣٦درصد و در موج دوم ٤/٣٣ل پيمايش ) در موج او٥براساس جدول ( ٤/٢٠درصد بوده در موج دوم به ٠/١٩اند. همچنين درصد محصلين كه در موج نخست شاغل بوده

درصد افزايش يافته است. ): توزيع فراواني برحسب وضعيت فعاليت٥جدول (

درصد فراواني موج وضعيت فعاليت

شاغل

٤/٣٣ ٥٥٨٩ اول

١/٣٦ ١٦٤٣ ومد

بيكار ٨/١٠ ١٨٠٦ اول ٠/٩ ٤١١ دوم

١/٣٢ ٥٣٨١ اول

27

٤/٣٠ ١٣٨٤ دوم دارخانه

محصل ٠/١٩ ٣١٨٦ اول ٤/٢٠ ٩٢٩ دوم

درآمد داراي بدون كار

٧/٤ ٧٩١ اول ٠/٤ ١٨١ دوم

١٠٠ ١٦٧٥٣ اول جمع

١٠٠ ٤٥٤٨ دوم وضعيت اقتصادي -٢-١-٦

خرج زندگي خانواده شما «ي پاسخگويان از دو سؤال استفاده شد: براي بررسي وضعيت اقتصاد شوند، چند تعداد اعضاي خانواده شما كه با اين هزينه اداره مي«و » بطور متوسط در ماه چقدر است؟

سپس با تقسيم هزينه زندگي بر تعداد اعضاي خانواده از هزينه سرانه به عنوان شاخص وضعيت » نفرند؟ ٢٠شد. پاسخگويان براساس هزينه سرانه به سه رده اقتصادي پايين (با هزينه سرانه تا اقتصادي استفاده

هزار تومان در ماه) تقسيم ٥٠هزارتومان در ماه) و باال (بيشتر از ٥٠تا ١/٢٠هزار تومان در ماه)، متوسط (مان با انحراف هزار تو ٤/٢٩) ميانگين هزينه سرانه پاسخگويان در موج نخست ٦شدند. براساس جدول (

هزار تومان است. ميانگين ٥/٣٨هزار تومان با انحراف معيار ٣/٤١هزار تومان و در موج دوم ٩/٢٥معيار ٩/١بين دو سطح پايين و متوسط و در موج دوم ٦/١وضعيت اقتصادي پاسخگويان در موج اول

باشد.نزديك به سطح متوسط مي

اقتصادي): توزيع فراواني برحسب وضعيت ٦جدول (

درصد فراواني موج وضعيت اقتصادي

٢/٤٨ ٧٩٩١ اول هزارتومان)٢٠پايين(تا

٠/٢٧ ١٢١٢ دوم ٨/٤١ ٦٩٣٤ اول )هزارتومان٥٠تا١/٢٠(متوسط

٤/٥١ ٢٣٠٦ دوم ٩/٩ ١٦٤٨ اول هزارتومان) ٥٠بيشتراز(باال

٦/٢١ ٩٦٩ دوم

28

جمع

١٠٠ ١٦٥٧٣ اول ١٠٠ ٤٤٨٧ دوم

دينداري -٢-١-٧

توان عبارت از كسي كه با آگاهي از اصول و شعائر يك مذهب به يك فرد ديندار را مي گذارد تعريف پردازد به نحويكه اين پيروي بر زندگي فردي و اجتماعي وي تأثير ميپيروي از آن مي

اسكي، نمود. مفهوم دينداري در چهار بعد مورد سنجش قرار گرفته كه عبارتند از: بعد اعتقادي، بعد منبعد تجربي و بعد پيامدي. سؤاالتي كه براي سنجش مفهوم دينداري در اين چهار بعد مورد استفاده قرار

هاي احساس نزديكي به خدا، درخواست از خدا براي كمك در زندگي، يكي از بهترين گرفته در زمينهروز جزاء، تأثير ايمان هاي غلبه بر مشكالت دانستن دين، محاسبه شدن اعمال خوب و بد انسان درراه

بندي افراد به اعمال و عبادات فردي و جمعي به خدا دركنار آمدن راحتتر با مشكالت زندگي و پاياند. چون نماز، روزه، تالوت قرآن، شركت در مجالس روضه و عزاداري و نماز جماعت مطرح شده

سؤال مورد سنجش ١٦ا استفاده از سؤال و در موج دوم ب ٧مفهوم دينداري در موج اول با استفاده از قرار گرفت.

) آورده شده است. براساس اين جدول در موج اول ٧نتيجه سنجش مفهوم دينداري در جدول ( درصد پاسخگويان در حد زياد و باالتر ٢/٥٥درصد پاسخگويان و در موج دوم ٣/٧٧ميزان دينداري

) و در موج دوم بين حد ٩٢/٣به حد زياد ( است. ميانگين دينداري پاسخگويان در موج اول نزديكدرصد پاسخگويان در موج اول بيش از حد ٧٥باشد. همچنين ميزان دينداري ) مي٥٦/٣متوسط تا زياد (

تر از حد متوسط است. مورد توجه قرارگرفتن شاخصها و معرفهاي بيشتر و زياد و در موج دوم بيشهاي دينداري در توان دليل اصلي كاهش آمارها ميترين براي سنجش دينداري در موج دوم رجزئي

موج دوم دانست.

هاي دينداري): توزيع فراواني و آماره٧جدول (

شاخص دينداري

هاآماره فراواني و درصد

خيلي كم

خيلي زياد متوسط كم زياد

چارك جمع اول

چارك دوم

چارك سوم

انحراف ميانگين معيار

٧/٠ ٩٢/٣ ٠/٤ ٠/٤ ٠/٤ ١٦٠٠٢ ٢٨٢٠ ٩٥٤٨ ٣٢٣٧ ٣٩٥ ١ وانيفرا

29

١٠٠ ٦/١٧ ٧/٥٩ ٢/٢٠ ٥/٢ ٠ درصد موج اول

موج دوم ٧/٠ ٥٦/٣ ٠/٤ ٠/٤ ٠/٣ ٤٢٧٨ ٢٧٠ ٢٠٩٣ ١٧٠٠ ٢٠٢ ١٣ فراواني ١٠٠ ٣/٦ ٩/٤٨ ٧/٣٩ ٧/٤ ٣/٠ درصد

رضايتمندي -٢-١-٨

از دو سؤال در خصوص ميزان رضايت از وضع ميزان رضايتمندي در موج اول با استفاده سالمتي خود و ميزان رضايت از زندگي خانوادگي مورد سنجش قرار گرفته است. در موج دوم عالوه بر اين دو سؤال، سؤاالت ديگري در زمينه رضايت از وضعيت مالي، رضايت از مسكن، رضايت از

يت از اوضاع اقتصادي كشور و رضايت محله، رضايت از شهر محل سكونت، احساس خوشبختي، رضا سازي رضايتمندي مورد استفاده قرار گرفت.از اوضاع سياسي كشور مطرح شده كه در شاخص

) حاكي است در موج اول ميانگين ميزان ٨شاخص رضايتمندي محاسبه شده در جدول ( سطح متوسط باالتر از ٤٣/٣نزديك به سطح زياد و در موج دوم ٧١/٣رضايتمندي پاسخگويان

باشد. مقايسه ايندو ميانگين حاكي از كاهش ميزان رضايتمندي پاسخگويان در فاصله دو موج است. ميدرصد پاسخگويان در حد زياد و باالتر بوده، در ٦٦همچنين در حاليكه در موج نخست ميزان رضايت

شدن اجزاء ديگري در موج يابد. البته اضافه درصد پاسخگويان كاهش مي ٣/٥٠موج دوم اين ميزان به باشد.تأثير نميدوم براي سنجش مفهوم رضايتمندي در اين مسئله بي

هاي رضايتمندي): توزيع فراواني و آماره٨جدول (

شاخص رضايتمندي

هاآماره فراواني و درصد

خيلي كم

خيلي زياد متوسط كم زياد

چارك جمع اول

چارك دوم

كچار سوم

انحراف ميانگين معيار

موج اول

٨/٠ ٧١/٣ ٠/٤ ٠/٤ ٠/٣ ١٦٧٧٠ ١٩٥٣ ٩١٢٦ ٤٦٣٠ ٩٦٢ ٩٨ فراواني ١٠٠ ٦/١١ ٤/٥٤ ٦/٢٧ ٧/٥ ٦/٠ درصد

موج دوم

٧/٠ ٤٣/٣ ٠/٤ ٠/٤ ٠/٣ ٤٠٠٨ ١٣٧ ١٨٨١ ١٥٩٩ ٣٧٩ ١٢ فراواني ١٠٠ ٤/٣ ٩/٤٦ ٩/٣٩ ٥/٩ ٣/٠ درصد

30

تاحساس امني -٢-١- ٩سنجش احساس امنيت به مفهوم فقدان ترس و نگراني در سه بعد امنيت سياسي، اجتماعي و

پذير بودن انتقاد از اقتصادي صورت گرفته است. در بعد سياسي با طرح سؤال در خصوص ميزان امكانحكومت بدون نگراني در هر دو موج و اضافه شدن سؤال در مورد ميزان برخورداري مردم از امنيت جاني در موج دوم، در بعد اجتماعي با سؤال دربارة ميزان احترام به آبرو و حيثيت افراد در جامعه و در

گذاري بدون نگراني در فعاليتهاي اقتصادي پذير بودن سرمايهميزان امكان بعد اقتصادي با سؤال دربارةاموال مردم، مفهوم احساس در موج اول و در موج دوم با سؤال در مورد ميزان در امان بودن مال و

امنيت مورد بررسي قرار گرفته است. با تركيب سؤاالت مذكور شاخص احساس امنيت محاسبه گرديد.و كمتر از حد متوسط است. از ٨٢/٢)، ميانگين احساس امنيت در موج اول ٩براساس جدول (

سطح زياد و باالتر درصد در موج دوم در ١/٢٩درصد در موج اول و ٨/٢٤بين پاسخگويان فقط درصد ٢٥درصد پاسخگويان كمتر از حد متوسط و ٧٥كنند. همچنين در موج اول احساس امنيت مي

درصد باالتر از آن احساس ٢٥درصد پاسخگويان كمتر از حد زياد و ٧٥باالتر از آن و در موج دوم موج اين افزايش زياد نبوده و كنند. با وجود افزايش ميزان امنيت پاسخگويان در فاصله دو امنيت مي

دهد.تغيير محسوسي را نشان نمي

هاي احساس امنيت): توزيع فراواني و آماره٩جدول شماره (

شاخص

امنيتاحساس

هاآماره فراواني و درصد

خيلي كم

خيلي زياد متوسط كم زياد

چارك جمع اول

چارك دوم

چارك سوم

انحراف يانگينم معيار

موج اول

٠/١ ٨٢/٢ ٠/٣ ٠/٣ ٠/٢ ١٥٦٦١ ٥٠٠ ٣٣٩٧ ٥٧٧٨ ٤٨١٨ ١١٦٨ فراواني ١٠٠ ١/٣ ٧/٢١ ٩/٣٦ ٨/٣٠ ٥/٧ درصد

موج دوم

٠/١ ٨٩/٢ ٠/٤ ٠/٣ ٠/٢ ٤٠٢٠ ١٦٧ ١٠٠١ ١٣٨٢ ١١٥٣ ٣١٧ فراواني ١٠٠ ٢/٤ ٩/٢٤ ٤/٣٤ ٧/٢٨ ٩/٧ درصد

اجتماعياحساس عدالت -٢-١-١٠

مفهوم احساس عدالت اجتماعي در ابعاد اقتصادي، اجتماعي، سياسي، حقوقي و قضايي مورد سؤال در زمينه نحوه توزيع درآمد ٧سنجش قرار گرفته است. براي سنجش مفهوم عدالت اجتماعي از

يستگيهاي افراد، در جامعه، نحوه واگذاري مسئوليتها و نقشهاي اداري به افراد و ميزان اهميت دادن به شابرخورداري افراد عادي و اقوام مختلف از حقوق برابر، اجراي يكسان قانون در مورد همگان و امكان

31

دستيابي همگان به حقوق خود از طريق قانون استفاده گرديده و با ادغام نتايج حاصله از سنجش اين سؤاالت، شاخص عدالت اجتماعي بدست آمد.

) آمده در موج اول در حاليكه ميزان احساس ١٠تايج آن در جدول (مطابق با اين شاخص كه ن درصد پاسخگويان ٣/١١تر است، فقط درصد پاسخگويان در حد كم و پايين ٧/٥٩عدالت اجتماعي

اند. در موج دوم درصد ميزان عدالت اجتماعي در جامعه را در سطح زياد و باالتر ارزيابي نمودهدرصد ٩/١٠اند به اجتماعي را در سطح زياد و باالتر ارزيابي نمودهپاسخگوياني كه ميزان عدالت

) ٣٤/٢) و دوم (٣٨/٢عدالت اجتماعي در موج اول(يابد. ميانگين شاخص احساسكاهش ميپاسخگويانباالتر از حدكم و حاكي از احساس منفي پاسخگويان نسبت به عدالت اجتماعي است. همچنين ميزان

درصد باالتر ٢٥درصد پاسخگويان در هر دو موج كمتر از حد متوسط و ٧٥احساس عدالت اجتماعي عدالتي بر اكثريت جامعه حاكم است.دهد احساس بياز آن بوده و نشان مي

هاي احساس عدالت اجتماعي): توزيع فراواني و آماره١٠جدول (

شاخص

عدالت احساس اجتماعي

هامارهآ فراواني و درصد

خيلي كم

خيلي زياد متوسط كم زياد

چارك جمع اول

چارك دوم

چارك سوم

انحراف ميانگين معيار

موج اول

٩/٠ ٣٨/٢ ٠/٣ ٠/٢ ٠/٢ ١٥٧٠٩ ١٣٦ ١٦٣٥ ٤٥٥٩ ٧١٣٠ ٢٢٥٠ فراواني ١٠٠ ٩/٠ ٤/١٠ ٠/٢٩ ٤/٤٥ ٣/١٤ درصد

موج دوم

٩/٠ ٣٤/٢ ٠/٣ ٠/٢ ٠/٢ ٣٥٠٣ ٢٧ ٣٥٥ ١٠٣٥ ١٤٦٧ ٩/٦ فراواني ١٠٠ ٨/٠ ١/١٠ ٥/٢٩ ٩/٤١ ٧/١٧ درصد

احساس آزادي -٢-١-١١

مردم از حكومت پذير بودن انتقادمتغير احساس آزادي با طرح دو سؤال در مورد ميزان امكان سازي بدون نگراني و ميزان آزادي احزاب و گروههاي قانوني براي فعاليت سنجيده شده است. شاخص

مفهوم احساس آزادي با تركيب اين دو سؤال صورت گرفت. براساس شاخص محاسبه شده در موج تر احساس آزادي درصد در حد كم و پايين ١/٥٢درصد پاسخگويان و در موج دوم ٥/٣٦نخست

ديگر بيشتر از آن و در كنند. همچنين در موج اول نيمي از پاسخگويان كمتر از حد متوسط و نيميميكنند. در دوم نيمي از پاسخگويان كمتر از حد كم و نيمي ديگر بيشتر از آن احساس آزادي ميموج

درصد پاسخگويان از احساس آزادي زيادي برخوردارند. ميانگين احساس آزادي پاسخگويان ٢٥مقابل باشد.) مي٧٠/٢در هر دو موج كمتر از حد متوسط (

32

هاي احساس آزادياواني و آماره): توزيع فر١١جدول (

شاخص

آزادياحساس

هاآماره فراواني و درصد

خيلي كم

خيلي زياد متوسط كم زياد

چارك جمع اول

چارك دوم

چارك سوم

انحراف ميانگين معيار

موج اول

٢/١ ٧٠/٢ ٠/٣ ٠/٣ ٠/٢ ١٤٥٨١ ٥٤٧ ١٨٢٦ ٦٨٧٨ ٣٣٨٨ ١٩٤٢ فراواني ١٠٠ ٨/٣ ٥/١٢ ٢/٤٧ ٢/٢٣ ٣/١٣ درصد

موج دوم

١/١ ٧٠/٢ ٠/٤ ٠/٢ ٠/٢ ٣٣٣٢ ١٦٧ ٧٨٤ ٦٤٤ ١٢٣١ ٥٠٦ فراواني ١٠٠ ٠/٥ ٥/٢٣ ٣/١٩ ٩/٣٦ ٢/١٥ درصد

عالقه سياسي - ٢- ١-١٢

مشغولي سياسي افراد و با استفاده از اين سؤال كه مفهوم عالقه سياسي در اين تحليل در بعد دل مورد سنجش قرار گرفته است. توزيع فراواني و »كنيد؟ اخبار سياسي را دنبال ميشما تا چه اندازه «

) منعكس گرديده است. مطابق با اين جدول ١٢هاي عالقه سياسي در موج اول و دوم در جدول (آمارهعالقه سياسي پاسخگويان در موج دوم در مقايسه با موج نخست به ميزان كمي افزايش يافته است. در

درصد پاسخگويان در سطح زياد و باالتر بوده، در موج دوم ٦/٢٨در موج اول عالقه سياسي حاليكهدرصد پاسخگويان در اين سطح بوده است. همچنين درصد پاسخگوياني كه ٣/٣٢ميزان عالقه سياسي

ج درصد در مو ٧/٣٤درصد در موج اول به ٧/٤٠اند از تر برخوردار بودهاز عالقه سياسي كم و پاييندوم كاهش يافته است. ميانگين عالقه سياسي نيز گرچه در هر دو موج كمتر از حد متوسط بوده ولي از

در موج دوم افزايش پيدا نموده است. ٩٠/٢در موج نخست به ٧٣/٢

هاي عالقه سياسي): توزيع فراواني و آماره١٢جدول (

شاخص

سياسيعالقه

هاآماره فراواني و درصد

لي خي كم

خيلي زياد متوسط كم زياد

چارك جمع اول

چارك دوم

چارك سوم

انحراف ميانگين معيار

موج اول

٣/١ ٧٣/٢ ٠/٤ ٠/٣ ٠/٢ ١٦٧٨٣ ١٨٠٨ ٢٩٩٤ ٥١٥٢ ٢٦٣٩ ٤١٩١ فراواني ١٠٠ ٨/١٠ ٨/١٧ ٧/٣٠ ٧/١٥ ٠/٢٥ درصد

موج دوم

٢/١ ٩٠/٢ ٠/٤ ٠/٣ ٠/٢ ٤٥١٤ ٥١٢ ٩٤٩ ١٤٨٤ ٧١٩ ٨٥٠ فراواني ١٠٠ ٣/١١ ٠/٢١ ٩/٣٢ ٩/١٥ ٨/١٨ درصد

33

احساس سردرگمي اجتماعي -٢-١-١٣كنند قادر به احساس سردرگمي اجتماعي عبارت از وضعيتي است كه افراد احساس مي

نها را در انتخاب مسير راهنمايي كنند. توانند آگيري نبوده و معيارهاي اجتماعي به درستي نميتصميمگيري مناسب را هنجاري و تضاد هنجاري دو وضعيت مهم اجتماعي هستند كه مجال تصميمت بيوضعي

كنند. در چنين وضعيتهايي هنجارها و معيارهاي اجتماعي، نقش خود را در راهنمايي و از افراد سلب ميگيرند. مي دهند و افراد براساس خواستها و تمنيات شخصي خود تصميمهدايت عمل افراد از دست مي

براي سنجش مفهوم سردرگمي اجتماعي از پاسخگويان خواسته شد ميزان دچار سردرگمي شدن مردم دم خوب از بد، تشخيص مسؤولين دلسوز از در مورد آزاد گذاشتن يا كنترل فرزندان، تشخيص آ

يند. با بازي و تشخيص افراد ديندار از افراد متظاهر را مشخص نماطلب، رعايت قانون يا پارتيجاه استفاده از نتايج از سنجش موارد مذكور شاخص سردرگمي اجتماعي محاسبه گرديد.

) منعكس گرديده است ١٣براساس نتايج سنجش شاخص سردرگمي اجتماعي كه در جدول (درصد پاسخگويان موج دوم در حد زياد و ٥/٦٤درصد پاسخگويان موج اول و ٣/٦٢ميزان سردرگمي

) و ٧٠/٣انگين سردرگمي اجتماعي پاسخگويان نيزنزديك به حد زياد در موج اول (باشد. ميباالتر مي باشد.) مي٩٠/٣دوم (

هاي احساس سردرگمي اجتماعي): توزيع فراواني و آماره١٣جدول (

شاخص اجتماعيسردرگمي

هاآماره فراواني و درصد

خيلي كم

خيلي زياد متوسط كم زياد

چارك جمع اول

چارك دوم

چارك سوم

انحراف ميانگين معيار

موج اول

٩/٠ ٧/٣ ٠/٤ ٠/٤ ٠/٣ ١٦٠٥٩ ٣١٧٢ ٦٨٢٣ ٤٧٢٩ ١١٢١ ٢١٥ فراواني ١٠٠ ٨/١٩ ٥/٤٢ ٤/٢٩ ٠/٧ ٣/١ درصد

موج دوم

٢/١ ٩/٣ ٠/٥ ٠/٤ ٠/٣ ٣٥٥٩ ١٣٩٣ ٩٠٣ ٧٩٦ ٣٠٦ ١٦١ فراواني ١٠٠ ١/٣٩ ٤/٢٥ ٤/٢٢ ٦/٨ ٥/٤ درصد

توصيف اهميت مسائل اجتماعي -٢-٢

شود عبارت از مسائل اجتماعي متشكل از مسائلي كه در اين مبحث به بررسي آنها پرداخته مي بازي، اعتياد و طالق، مسائل اقتصادي شامل بيكاري، گراني و دزدي و كالهبرداري، مسائل پارتي

سياسي، ناامني، ظلم و تبعيض و سياسي شامل اختالف و چند دستگي در جامعه، محدوديت آزاديهاي

34

توجهي مردم به دين بندوباري)، چاپلوسي و تملق و بيمسائل فرهنگي متشكل از روابط نامشروع (بيباشند. همچنين با تركيب مجموعه اين مسائل شاخص اهميت مسائل اجتماعي محاسبه شده و به مي

بررسي آن پرداخته خواهد شد. مسائل اجتماعي -٢-٢-١

بازي، اعتياد و طالق مورد بررسي قرار وم مسائل اجتماعي با استفاده از سه مسئله پارتيمفه گرفته و با تركيب آنها شاخص مسائل اجتماعي محاسبه شد. نتايج سنجش مسائل اجتماعي در جدول

) آمده است.١٤(ج كاهش براساس نتايج اين جدول اهميت مسائل اجتماعي نزد پاسخگويان در فاصله دو مو

اي مورد استفاده در رتبه ٧اي درموج دوم بجاي طيف رتبه ٥رسد استفاده از طيف يافته است. بنظر ميموج نخست در اين كاهش مؤثر بوده كه باعث محدودتر شدن دامنه انتخاب پاسخگويان گرديده است.

درصد در موج دوم ٨٨درصد پاسخگويان در موج نخست و ١/٨٧بازي را اهميت مسئله اجتماعي پارتيدرصد پاسخگويان ٩/٩٠اند. اهميت مسئله اجتماعي اعتياد نيز براي در حد زياد و بيشتر ارزيابي نموده

درصد ٧/٨٠دوم در حد زياد و بيشتر بوده است. همچنيندرصد پاسخگويان موج ٢/٩٢موج اول و تماعي طالق را در حد زياد درصد پاسخگويان موج دوم اهميت مسئله اج ٩/٨٤پاسخگويان موج اول و

اند.و باالتر ارزيابي نموده ١/١و باالتر از حد زياد با انحراف معيار ٥٦/٥بازي در موج اول ميانگين اهميت مسئله پارتي

است ٨/٠و باالتر از حد زياد با انحراف معيار ٣٣/٤باشد. ميانگين اهميت اين مسئله در موج دوم نيز ميو نزديك ٧٦/٥باشد. ميانگين مسئله اجتماعي اعتياد در موج نخست اول كمتر مي ولي از ميانگين موج

٧/٠و باالتر از حد زياد با انحراف معيار ٣٣/٤و در موج دوم ٠/١به حد خيلي زياد با انحراف معيار ه و و باالتر از حد زياد بود ٢٠/٤و در موج دوم ٢٧/٥است. ميانگين مسئله اجتماعي طالق در موج اول

اند بوجود نيآمده است.تغيير قابل توجهي در ميزان اهميتي كه پاسخگويان براي اين مسئله قائل شدهبازي بيشتر از حد خيلي زياد و نيمي براي نيمي از پاسخگويان در موج اول اهميت مسئله پارتي

براي نيمي ديگر كمتر از ديگر از آنان كمتر از آن و در موج دوم براي نيمي از آنان بيشتر از حد زياد وآنست. مسئله اعتياد براي نيمي از پاسخگويان در هر دو موج بيشتر از حد خيلي زياد و براي نيمي ديگر

درصد پاسخگويان موجهاي اول و دوم بيشتر از حد خيلي ٧٥كمتر از آنست. اهميت مسئله طالق براي درصد ديگر كمتر از آنست. ٢٥زياد و

35

هاي مسائل اجتماعي): توزيع درصد فراواني و آماره١٤جدول (

درصد فراواني هاآماره

اجتماعي مسائل

موج

تعدادپاسخ تعبير

اصال

خيلي

كم

كم

متوسط

زياد

خيلي

زياد

كامال

اول چارك

دوم چارك

سوم چارك

انحراف ميانگين

معيار

١/١ ٥٦/٥ ٠/٦ ٠/٦ ٠/٥ ٤/١٨ ٢/٣٨ ٥/٣١ ٥/٧ ٧/٢ ١/١ ٦/٠ ١٦٦٩٩ اول پارتي ٨/٠ ٣٣/٤ ٠/٥ ٠/٤ ٠/٤ - ٠/٤٨ ٠/٤٠ ١/٩ ٢/٢ ٧/٠ - ٤٥٣٨ دوم بازي

٠/١ ٧٦/٥ ٠/٦ ٠/٦ ٠/٥ ٠/٢٥ ٥/٣٩ ٤/٢٦ ١/٦ ١/٢ ٥/٠ ٥/٠ ١٦٧٤٣ اول اعتياد ٧/٠ ٤١/٤ ٠/٥ ٠/٥ ٠/٤ - ٣/٥١ ٦/٤٠ ٣/٦ ٤/١ ٣/٠ - ٤٥٤٧ دوم

١/١ ٢٧/٥ ٠/٦ ٠/٥ ٠/٥ ٤/١٢ ٧/٢٩ ٦/٣٨ ٣/١٣ ٢/٤ ٦/١ ٢/٠ ١٦٥٩٩ اول طالق

٨/٠ ٢٠/٤ ٠/٥ ٠/٤ ٠/٤ - ٢/٣٨ ٧/٤٦ ١/١٢ ٦/٢ ٤/٠ - ٤٤٩٧ دوم

شاخص اجتماعيمسائل

٩/٠ ٨٠/٥ ٠/٦ ٠/٦ ٠/٥ ٤/٢٠ ٧/٥٠ ٢/٢٠ ٨/٦ ٢/١ ٥/٠ ٢/٠ ١٦٥٠٢ اول

٦/٠ ٣٤/٤ ٠/٥ ٠/٤ ٠/٤ - ٣/٤٣ ٤/٤٨ ٦/٧ ٦/٠ ١/٠ - ٤٤٤٢ دوم

در بين سه مسئله اجتماعي مورد بررسي مسئله اعتياد كه از بيشترين ميانگين و كمترين انحراف

بازي و طالق مسائل بعدي پاسخگويان از نظر ميزان اهميت معيار برخوردار بوده مهمترين مسئله و پارتي باشند.مي

رصد پاسخگويان در موج د ٣/٩١براساس شاخص مسائل اجتماعي، اهميت اين مسائل براي درصد در موج دوم بيشتر از حد زياد است. ميانه اين شاخص در موج اول حد خيلي زياد ٧/٩١اول و

باشد. ميانگين اين شاخص نيز در موج اول نزديك به حد خيلي ) مي٠/٤) و در موج دوم حد زياد (٠/٦( است. ٦/٠) با انحراف معيار ٣٤/٤حد زياد ( و در موج دوم باالتر از ٩/٠) با انحراف معيار ٠٨/٥زياد (

مسائل اقتصادي -٢-٢-٢

باشند. شاخص مسائل اقتصادي مورد بررسي شامل بيكاري، گراني و دزدي و كالهبرداري مي مسائل اقتصادي نيز با ادغام اين سه مسئله بدست آمده است.

دهد. براساس اين ا نشان ميهاي مسائل اقتصادي رماره) توزيع درصد فراواني و آ١٥جدول ( درصد آنها اهميت مسئله بيكاري را در ٩٦درصد پاسخگويان و در موج دوم ٥/٩٣جدول در موج اول

) ٠٢/٦اند.ميانگين اهميت اين مسئله در موج نخست در حد خيلي زياد(سطح زياد و باالتر ارزيابي نموده است. ٦/٠) با انحراف معيار ٦٢/٤ي زياد (و در موج دوم نزديك به حد خيل ٠/١با انحراف معيار

36

٧/٩٥درصد پاسخگويان و در موج دوم براي ٥/٩٣اهميت مسئله گراني در موج اول براي و در حد ٠٢/٦درصد آنها در سطح زياد و باالتر بوده است. ميانگين اهميت اين مسئله در موج اول

٦/٠رديك به حد خيلي زياد با انحراف معيار ن ٤١/٤و در موج دوم ٩/٠خيلي زياد با انحراف معيار درصد پاسخگويان موج دوم اهميت مسئله ٤/٦٩درصد پاسخگويان موج اول و ٨٥براي باشد.مي

بين دو ٥٨/٥دزدي و كالهبرداري در سطح زياد و باالتر است. ميانگين اهميت اين مسئله در موج اول ٠/١نزديك به حد زياد با انحراف معيار ٨٩/٣موج دوم و در ١/١حد زياد و باالتر با انحراف معيار

باشد.ميبا درنظر گرفتن بيشترين مقدار ميانگين و درصد پاسخهاي زياد و كمترين مقدار انحراف معيار

ترين مسئله براي پاسخگويان بوده توان گفت مسئله گراني پراهميتمي و درصد پاسخهاي متوسط و كمف ناچيزي مسئله بيكاري قرار داشته و مسئله دزدي و كالهبرداري آخرين مسئله و بعد از آن با اختال

باشد.مورد توجه پاسخگويان از نظر ميزان اهميت مي ٨/٩٤شاخص مسائل اقتصادي نيز حاكي از اهميت زياد و باالترداشتن مسائل اقتصادي براي

. ميانگين اهميت مسائل اقتصادي باشددرصد در موج دوم مي ٧/٩٣درصد پاسخگويان در موج اول و و باالتر از ٣٤/٤و در موج دوم ٩/٠و نزديك به سطح خيلي زياد با انحراف معيار ٨٠/٥در موج اول

است. ٦/٠حد زياد با انحراف معيار

هاي مسائل اقتصادي): توزيع درصد فراواني و آماره١٥جدول (

درصد فراواني هاآماره

اقتصادي مسائل

موج

معتبرپاسختعداد

اصال

كمخيلي

كم

متوسط

زياد

زيادخيلي

كامال

اول چارك

دوم چارك

سوم چارك

انحراف ميانگين

معيار

٠/١ ٠٢/٦ ٠/٧ ٠/٦ ٠/٥ ٢/٣٨ ٣/٣٦ ٠/١٩ ٩/٣ ٣/١ ٨/٠ ٥/٠ ١٦٧٣٧ اول بيكاري ٦/٠ ٦٢/٤ ٠/٥ ٠/٥ ٠/٤ - ٤/٦٧ ٦/٢٨ ٢/٣ ٥/٠ ٣/٠ - ٤٥٦٠ دوم

٠/١ ٠٦/٦ ٠/٧ ٠/٦ ٠/٦ ٣/٤١ ٠/٣٤ ٢/١٨ ٣/٤ ٠/١ ٦/٠ ٥/٠ ١٦٧٧٦ اول گراني ٦/٠ ٦٢/٤ ٠/٥ ٠/٥ ٠/٤ - ٩/٦٦ ٨/٢٨ ٥/٣ ٧/٠ ٢/٠ - ٤٥٦٤ دوم

١/١ ٥٨/٥ ٠/٦ ٠/٦ ٠/٥ ٥/٢٢ ٠/٣٤ ٥/٢٨ ٤/١٠ ٠/٣ ٢/١ ٤/٠ ١٦٧٠٢ اول دزدي و

٠/١ ٨٩/٣ ٠/٥ ٠/٤ ٠/٣ - ٢/٣٠ ٢/٣٩ ٧/٢١ ٦/٧ ٣/١ - ٤٤٩٣ دوم كالهبرداري

شاخص مسائل

اقتصادي

٩/٠ ١٥/٦ ٠/٧ ٠/٦ ٠/٦ ٦/٤٠ ٠/٤٢ ٢/١٢ ٧/٣ ٦/٠ ٧/٠ ٣/٠ ١٦٦٤٦ اول

٦/٠ ٤١/٤ ٠/٥ ٠/٤ ٠/٤ - ٧/٤٧ ٠/٤٦ ٧/٥ ٤/٠ ١/٠ - ٤٤٧٩ دوم

37

مسائل سياسي - ٢-٢-٣

ديهاي سياسي و ناامني مسائل آزا اختالف و چند دستگي در جامعه، ظلم و تبعيض، محدوديت در موج دوم مسائل اختالف و چنددستگي در جامعه و ناامني .اندسياسي مورد بررسي در موج اول بوده

مانده، مسئله محدوديت آزاديهاي سياسي از مجموعه مسائل مورد بررسي حذف بدون تغيير باقيايج حاصل از سنجش اين مسائل گرديده و ظلم و تبعيض بصورت دو مسئله مستقل مطرح شدند. نت

) آورده شده است.١٦همراه با شاخص مسائل سياسي در جدول ( ٤/٦٦باشد. مهمترين مسئله سياسي از نظر پاسخگويان اختالف و چنددستگي در جامعه مي

درصد پاسخگويان موج دوم اهميت اين مسئله را در سطح زياد و ٧/٥٥درصد پاسخگويان موج اول و و ٢/١) با انحراف معيار٨٥/٤اند. ميانگين پاسخها در موج اول نزديك به سطح زياد( يابي نمودهباالتر ارز

باشد.مي ٠/١) با انحراف ٥٤/٣در موج دوم بين دو حد متوسط و زياد (دومين مسئله سياسي از نظر ميزان اهميت نزد پاسخگويان مسئله ظلم و تبعيض بطور توأمان در

درصد ٧/٦٢قل در موج دوم است. اهميت مسئله ظلم و تبعيض براي موج نخست و بطور مستدرصد پاسخگويان موج ٦٢درصد و مسئله تبعيض براي ٢/٥٢پاسخگويان موج اول و مسئله ظلم براي

و ٨٢/٤باشد. همچنين ميانگين اهميت مسئله ظلم و تبعيض در موج اول دوم در حد زياد و باالتر ميو بين دو حد متوسط تا زياد با ٥٢/٣و در موج دوم مسئله ظلم ٣/١حراف معيار نزديك به حد زياد با ان

است. ٠/١) با انحراف معيار ٧٠/٣و مسئله تبعيض نزديك به حد زياد ( ١/١انحراف معيار مسئله ناامني سومين مسئله مهم از نظر پاسخگويان است. ميانگين اهميت اين مسئله در موج و باالتر از حد متوسط با ٢١/٣و نزديك به حد زياد و در موج دوم ٤/١عيار با انحراف م ٦٦/٤نخست

درصد پاسخگويان ٣٩درصد پاسخگويان و در موج دوم ٥٦باشد. در موج اول مي ١/١انحراف معيار اند.اهميت اين مسئله را در حد زياد و باالتر دانسته

ز حيث ميزان اهميت نزد پاسخگويان مسئله محدوديت آزاديهاي سياسي آخرين مسئله سياسي ا درصد در حد ٥/٣٤درصد پاسخگويان اهميت اين مسئله را در حد زياد و باالتر و ٩/٤٥باشد.مي

بين دو حد متوسط تا زياد و ٤٧/٤اند. ميانگين اهميت اين مسئله براي پاسخگويان متوسط ارزيابي نموده باشد.مي ٣/١با انحراف معيار

٦/٥٧درصد پاسخگويان موج اول و ٢/٦٦سي حاكي از اهميت مسائل براي شاخص مسائل سيا درصد پاسخگويان موج دوم در حد زياد و باالتر است. ميانگين اين شاخص در موج اول نزديك به حد

38

٩/٠) با انحراف معيار٥٧/٣و در موج بين دو حد متوسط تا زياد ( ٢/١) با انحراف معيار ٩١/٤زياد ( باشد.مي

هاي مسائل سياسي): توزيع درصد فراواني و آماره١٦جدول(

فراواني و درصد هاآماره

سياسي مسائل

موج

تعداد پاسخ معتبر

اصال كمخيلي

كم متوسط

زياد

زيادخيلي كامال

اول چارك دوم چارك

سوم چارك

ميانگين انحراف معيار

٢/١ ٨٥/٤ ٠/٦ ٠/٥ ٠/٤ ٩/٥ ٥/٢٣ ٠/٣٧ ٠/٢٢ ٧/٧ ١/٣ ٩/٠ ١٦١٧٧ اول اختالف و چند ٠/١ ٥٤/٣ ٠/٤ ٠/٤ ٠/٣ - ٢/١٩ ٥/٣٦ ٨/٢٧ ٧/١٢ ٩/٣ - ٤٣١٦ دوم جامعهدردستگي

٣/١ ٤٧/٤ ٠/٥ ٠/٤ ٠/٤ ٢/٨ ٤/١٣ ٣/٢٤ ٥/٣٤ ٠/١٣ ٩/٤ ٨/١ ١٤٩٢٤ اول محدوديت - - - - - - - - - - - - - دوم سياسيآزاديهاي

٣/١ ٨٢/٤ ٠/٦ ٠/٥ ٠/٤ ٨/٩ ٣/٢٠ ٦/٣٢ ٤/٢٣ ٤/٩ ٢/٣ ٤/١ ١٦٥٧٥ اول لمظ

١/١ ٥٢/٣ ٠/٤ ٠/٤ ٠/٣ - ٧/٢٠ ٥/٣١ ٨/٢٩ ١/١٥ ٨/٢ - ٤٤٦٨ دوم

٤/١ ٦٦/٤ ٠/٦ ٠/٥ ٠/٤ ٦/٩ ١/٢٠ ٣/٢٦ ٥/٢٣ ٤/١٣ ٥/٥ ٥/١ ١٦٦٤٨ اول ناامني

١/١ ٢١/٣ ٠/٤ ٠/٣ ٠/٢ - ٥/١٤ ٥/٢٤ ٥/٣٣ ١/٢٢ ٤/٥ - ٤٥٢٢ دوم - - - - - - - - - - - - - اول تبعيض

٠/١ ٧٠/٣ ٠/٤ ٠/٤ ٠/٣ - ٩/٢٣ ١/٣٨ ٩/٢٤ ٣/١٠ ٨/٢ - ٤٣٧٨ دومشاخص مسائل

سياسي ٢/١ ٩١/٤ ٠/٦ ٠/٥ ٠/٤ ٨/٦ ٤/٢٥ ٠/٣٤ ٠/٢٣ ١/٨ ٢/٢ ٥/٠ ١٤٦٥٧ اول ٩/٠ ٥٧/٣ ٠/٤ ٠/٤ ٠/٣ - ٨/١٣ ٨/٤٣ ٣/٢٩ ٨/١١ ٣/١ - ٤٠٩٨ دوم

فرهنگيمسائل -٢-٢-٤بندو باري در روابط در موج اول مسائل فرهنگي مورد بررسي عبارت از روابط نامشروع (بي

توجهي مردم به دين بودند. در موج دوم مسئله چاپلوسي و تملق زن و مرد)، چاپلوسي و تملق و بيحذف گرديده و مسائل فرهنگي مورد بررسي به دو مسئله ديگر محدود گرديد. شاخص مسائل

رهنگي با تركيب مسائل مذكور محاسبه شده است.فترين مسئله فرهنگي از نظر ) حاكي است مسئله چاپلوسي و تملق پراهميت١٧جدول (

درصد پاسخگويان موج اول اهميت اين مسئله را در حد زياد و باالتر ١/٦٩باشد. پاسخگويان مي است. ٢/١زياد و با انحراف معيار و در حد ٩٦/٤دانند. ميانگين ميزان اهميت اين مسئله مي

بندوباري در روابط زن و مرد) با اختالف كمي دومين مسئله مسئله روابط نامشروع (بي درصد در ١/٦٦درصد پاسخگويان در موج اول و ٥/٦٨پراهميت فرهنگي از نظر پاسخگويان است.

انگين ميزان اهميت اين مسئله در موج اند. ميموج دوم اهميت آن را در سطح زياد و باالتر ارزيابي نموده

39

) با انحراف ٨٢/٣و در موج دوم نزديك به حد زياد( ٣/١) با انحراف معيار ٩٨/٤اول در حد زياد ( باشد.مي ٠/١معيار

توجهي مردم به دين است. ميزان اهميت اين آخرين مسئله فرهنگي از نظر ميزان اهميت بي درصد پاسخگويان در موج دوم در حد زياد ٥/٣٦ر موج اول و درصد پاسخگويان د ٩/٤٩مسئله از نظر

و بين دو حد متوسط تا زياد و با ٥٢/٤باشد. ميانگين ميزان اهميت اين مسئله در موج اول و باالتر مي و باالتر از متوسط است. ١٦/٣و در موج دوم ٤/١انحراف معيار

درصد پاسخگويان موج اول ٨/٦٥ براساس شاخص محاسبه شده اهميت مسائل فرهنگي از نظر درصد پاسخگويان موج دوم در حد زياد و باالتر تلقي شده است. ميانگين اهميت اين مسائل در ٦/٦١و

) با انحراف ٥٩/٣و در موج دوم نزديك به حد زياد (٢/١معيار) وبا انحراف٩٨/٤موج اول در حد زياد ( باشد.مي ٩/٠معيار

هاي مسائل فرهنگياواني و آماره): توزيع درصد فر١٧جدول (

درصد فراواني

هاآماره

فرهنگي مسائل

موج

پاسختعداد معتبر

اصال

كمخيلي

كم

متوسط

زياد

زيادخيلي

كامال

اول چارك دوم چارك

سوم چارك

انحراف ميانگين

معيار

٣/١ ٩٨/٤ ٠/٦ ٠/٥ ٠/٤ ٤/١١ ٠/٢٥ ١/٣٢ ٩/١٧ ٥/٩ ٢/٣ ٩/٠ ١٦٢٩١ اول نامشروعروابط ٠/١ ٨٢/٣ ٠/٥ ٠/٤ ٠/٣ - ٤/٢٧ ٧/٣٨ ٠/٢٤ ٤/٨ ٥/١ - ٤٤٧٦ دوم بندوباري)(بي

٢/١ ٩٦/٤ ٠/٦ ٠/٥ ٠/٤ ٩/٨ ٦/٢٣ ٦/٣٦ ٩/١٩ ٨/٧ ٤/٢ ٨/٠ ١٦٥٤٤ اول چاپلوسي و - - - - - - - - - - - - - دوم تملق

٤/١ ٥٢/٤ ٠/٥ ٠/٤ ٠/٤ ٣/٨ ٤/١٦ ٢/٢٥ ٢/٢٨ ١/١٤ ٣/٦ ٤/١ ١٦٦٠١ اول توجهي بي

١/١ ١٦/٣ ٠/٤ ٠/٣ ٠/٢ - ٨/١٢ ٧/٢٣ ٤/٣٦ ٨/٢٠ ٤/٦ - ٤٤٧٥ دوم دينبهمردم

شاخص مسائل فرهنگي

٢/١ ٩٨/٤ ٠/٦ ٠/٥ ٠/٤ ٣/٨ ٥/٢٨ ٠/٢٩ ٩/٢٤ ٢/٦ ٧/٢ ٥/٠ ١٦٠٦٨ اول ٠/١ ٥٩/٣ ٠/٤ ٠/٤ ٠/٣ - ١/١٩ ٥/٤٢ ٣/١٩ ٥/١٦ ٧/٢ - ٤٣٩٣ دوم

شاخص اهميت مسائل اجتماعي -٢-٢- ٥

شاخص اهميت مسائل اجتماعي با تركيب مجموعه ارزيابيهاي پاسخگويان از مسائل مختلف دهد. اندازه اين شاخص بيانگر اين است كه مردم تا چه بدست آمده و اهميت كلي مسائل را نشان مي

مشغولي دارند.اطر و دلاندازه نسبت به مشكالت و گرفتاريهاي اجتماعي دغدغه خ

40

بطور كلي با در نظر گرفتن ميانگين، انحراف معيار، درصد پاسخهاي زياد و باالتر و درصد توان گفت كه در بين مسائل مختلف مورد پاسخهاي متوسط و درصد پاسخهاي كم در هر دو موج مي

اولويت » پارتي بازي«يت سوم، اولو» اعتياد«اولويت دوم، » بيكاري«اولويت اول، » گراني«بررسي مسئله دهند.اولويت پنجم پاسخگويان را تشكيل مي» دزدي و كالهبرداري«چهارم و توان ترتيب ميهمچنين بطور كلي مسائل چهارگانه را با در نظر گرفتن ضوابط مذكور بدين

» ائل اجتماعيمس«بوده و » مسائل اقتصادي«بندي نمود: اولويت اول پاسخگويان در هر دو موج اولويتدر موج اول در شرايط » مسائل سياسي«و » مسائل فرهنگي«دهد.اولويت دوم پاسخگويان را تشكيل مي

با برتري » مسائل فرهنگي«باشند ولي در موج دوم نسبتا برابري بسر برده و اولويت سوم پاسخگويان مي باشند.سخگويان مياولويت چهارم پا» مسائل سياسي«كمي اولويت سوم پاسخگويان بوده و

٥/٨٧) در موج اول اهميت مسائل براي١٨براساس شاخص اهميت مسائل اجتماعي در جدول( درصد پاسخگويان در حد زياد و باالتر بوده است. ميانگين اهميت ٢/٨٥درصد و در موج دوم براي

و ٩/٠ا انحراف معيار ب ٣٦/٥باشد. ميانگين آن در موج اول مسائل در هر دو موج باالتر از حد زياد مي است. ٧/٠با انحراف معيار ١٦/٤در موج دوم

هاي شاخص اهميت مسائل اجتماعي): توزيع درصد فراواني و آماره١٨جدول(

شاخص اهميت

درصد فراواني هاآماره

اجتماعي مسائل

موج

تعداد معتبرپاسخ

اصال كمحيلي

كم متوسط

زياد زيادحيلي

كامال

اول چارك

دوم چارك

سوم چارك انحراف ميانگين

معيار

٩/٠ ٨٠/٥ ٠/٦ ٠/٦ ٠/٥ ٤/٢٠ ٧/٥٠ ٢/٢٠ ٨/٦ ٢/١ ٥/٠ ٢/٠ ١٦٥٠٢ اول مسائل ٦/٠ ٣٤/٤ ٠/٥ ٠/٤ ٠/٤ - ٣/٤٣ ٤/٤٨ ٦/٧ ٦/٠ ١/٠ - ٤٤٤٢ دوم اجتماعي

٩/٠ ١٥/٦ ٠/٧ ٠/٦ ٠/٦ ٦/٤٠ ٠/٤٢ ٢/١٢ ٧/٣ ٦/٠ ٧/٠ ٣/٠ ١٦٦٤٦ اول مسائل ٦/٠ ٤١/٤ ٠/٥ ٠/٤ ٠/٤ - ٧/٤٧ ٠/٤٦ ٧/٥ ٤/٠ ١/٠ - ٤٤٧٩ دوم اقتصادي

٢/١ ٩١/٤ ٠/٦ ٠/٥ ٠/٤ ٨/٦ ٤/٢٥ ٠/٣٤ ٠/٢٣ ١/٨ ٢/٢ ٥/٠ ١٤٦٥٧ اول مسائل

٩/٠ ٥٧/٣ ٠/٤ ٠/٤ ٠/٣ - ٨/١٣ ٨/٤٣ ٣/٢٩ ٨/١١ ٣/١ - ٤٠٩٨ دوم سياسي

مسائل فرهنگي

٢/١ ٩٨/٤ ٠/٦ ٠/٥ ٠/٤ ٣/٨ ٥/٢٨ ٠/٢٩ ٩/٢٤ ٢/٦ ٧/٢ ٥/٠ ١٦٠٦٨ اول

٠/١ ٥٩/٣ ٠/٤ ٠/٤ ٠/٣ - ١/١٩ ٥/٤٢ ٣/١٩ ٥/١٦ ٧/٢ - ٤٣٩٣ دوم شاخص اهميت

مسائل اجتماعي ٩/٠ ٣٦/٥ ٠/٦ ٠/٥ ٠/٥ ٠/٨ ٢/٣٦ ٣/٤٣ ١/١٠ ٩/١ ٤/٠ ١/٠ ١٤٣٠٧ اول ٧/٠ ١٦/٤ ٠/٥ ٠/٤ ٠/٤ - ٣/٣٢ ٩/٥٢ ٠/١٣ ٦/١ ٢/٠ - ٣٩٣٣ دوم

41

تحليل دو متغيره اهميت مسائل اجتماعي -٢-٣چنانچه مالحظه گرديد مسائل مورد بررسي در قالب چهارمقوله مسائل اجتماعي، مسائل

مشغولي بندي شده و براي سنجش ميزان اهميت و دلاقتصادي، مسائل سياسي و مسائل فرهنگي طبقهاهميت مسائل اجتماعي استفاده شد. در اين بخش مسائل مردم نسبت به مشكالت اجتماعي از شاخص

گيرد.مذكور براساس برخي از مشخصات پاسخگويان مورد تحليل قرار مي جنسيت و اهميت مسائل اجتماعي -٢-٣-١

دهد. ) ميانگين مسائل مورد بررسي را به تفكيك پاسخگويان مرد و زن نشان مي١٩جدول ( ن مرد و زن از نظر ميانگين اهميت مسائل اجتماعي اختالف معناداري براساس اين جدول بين پاسخگويا

وجود داشته و اهميت مسائل مورد بررسي نزد زنان بيش از مردان است.) بيشتر از ٤٤/٤) و در موج (٨٥/٥ميانگين مسائل اجتماعي پاسخگويان زن در موج اول (

ماري معنادار بوده و اين تفاوت از نظر آ) ٢٥/٤) و در موج دوم (٧٥/٥ميانگين مردان در موج اول ( است.

پاسخگويان زن براي مسائل اقتصادي اهميت بيشتري قائل هستند. ميانگين اهميت مسائل بيشتر از پاسخگويان مرد در موج اول ٤٦/٤و در موج دوم ١٧/٦اقتصادي پاسخگويان زن در موج اول

ماري معنادار است.بوده و اين اختالف از نظر آ ٣٦/٤و در موج ١٣/٦بين پاسخگويان مرد و زن از نظر اهميت مسائل سياسي در موج اول تفاوت قابل اعتنايي وجود

) بيشتر از مردان ٦٨/٣ندارد ولي اين تفاوت در موج دوم معنادار است. ميانگين مسائل سياسي زنان ( باشد.) در موج دوم مي٤٧/٣(

بيشتر از مردان است. ميانگين مسائل فرهنگي پاسخگويان زن اهميت مسائل فرهنگي براي زنان و موج دوم ٩٢/٤) بيشتر از ميانگين پاسخگويان مرد در موج اول ٧٣/٣) و موج دوم (٣/٥٠در موج اول (

اي از نظر آماري است.بوده و اين تفاوت قابل مالحظه ٤٦/٣در بين زنان در مقايسه با مردان شاخص اهميت مسائل اجتماعي نيز بيانگر اهميت بيشتر مسائل

بوده كه بيشتر از ٢٦/٤و ٤٠/٥است. ميانگين شاخص پاسخگويان زن در موجهاي اول و دوم برابر با باشد. اين تفاوت از لحاظ آماري معنادار است.) مي٠٦/٤و ٣٣/٥ميانگين پاسخگويان مرد (

42

هاي اهميت مسائل اجتماعي برحسب جنسيت): آماره١٩جدول (تعداد پاسخ جنسيت موج مسائل

معتبر

سطح معناداري تفاوت ميانگين (sig)ميانگين

مسائل اجتماعي

اول

٧٥/٥ ٨٠٤٥ مرد٠٠٠

٨٥/٥ ٨٤٥٥ زن

دوم

٢٥/٤ ٢٢٦٢ مرد ٤٤/٤ ٢١٨٠ زن ٠٠٠

مسائل اقتصادي

اول

١٣/٦ ٨١٣٣ مرد٠٠٥/٠

١٧/٦ ٨٥١١ زن

دوم

٣٦/٤ ٢٢٩٥ مرد٠٠٠

٤٦/٤ ٢١٨٤ زن

مسائل سياسي

اول

٩٠/٤ ٧٤٤٩ مرد ٩٣/٤ ٧٢٠٦ زن -

دوم

٤٧/٣ ٢١٢٧ مرد٠٠٠

٦٨/٣ ١٩٧١ زن

مسائل فرهنگي

اول

٩٢/٤ ٧٨٨٨ مرد ٠٣/٥ ٨١٧٧ زن ٠٠٠

دوم

٤٦/٣ ٢٢٥٦ مرد٠٠٠

٧٣/٣ ٢١٣٧ زن

شاخص اهميت مسائل

اجتماعي

اول

٣٣/٥ ٧٢٦٩ مرد ٤٠/٥ ٧٠٣٦ زن ٠٠٠

دوم

٠٦/٤ ٢٠٣٦ مرد٠٠٠

٢٦/٤ ١٨٩٧ زن

43

سن و اهميت مسائل اجتماعي - ٢-٣-٢ ٤٩تا ٣٠ساله، ٢٩تا ١٥ميانگين اهميت مسائل اجتماعي برحسب سه گروه سني شامل افراد

ت.) منعكس شده اس٢٠ساله و بيشتر در جدول ( ٥٠ساله و براساس اين جدول در موج نخست جوانان در مقايسه با ميانساالن و كهنساالن براي مسائل

و بيشتر از ٨٣/٥سال در موج اول ٢٩تا ١٥اند. ميانگين گروه سني اجتماعي اهميت بيشتري قائل بودهز لحاظ آماري ) بوده و اين تفاوت ا٧٦/٥سال و بيشتر ( ٥٠) وگروه سني ٧٨/٥سال ( ٤٩تا ٣٠گروه سني

سال و بيشتر و در موج دوم بين ٥٠سال و ٤٩تا ٣٠باشد. در موج اول بين دو گروه سني قابل توجه مي هر سه گروه سني از نظر ميانگين مسائل اجتماعي اختالف قابل اعتنايي وجود ندارد.

معناداري اهميت مسائل اقتصادي براي هر سه گروه سني در هر دو موج يكسان بوده و اختالف شود.در ميانگين مسائل اقتصادي آنها مشاهده نمي

ساله بيشتر از دو گروه سني ديگر ٢٩تا ١٥در موج اول اهميت مسائل سياسي براي گروه سني ساله ٤٩تا ٣٠و بيشتر از گروه سني ٩٧/٤ساله ٢٩تا ١٥است. ميانگين مسائل سياسي براي گروه سني

باشد. ) بوده و اين تفاوت از نظر آماري قابل قبول مي٨٣/٤له و بيشتر (سا ٥٠) و گروه سني ٨٧/٤(ميانگين دو گروه سني ديگر اختالف معناداري ندارند. همچنين بين ميانگين مسائل سياسي سه گروه

سني در موج دوم تفاوت قابل اعتنايي وجود ندارد. ١٥گين مسائل فرهنگي گروه سني جوانان براي مسائل فرهنگي اهميت بيشتري قائل هستند. ميان

ساله در موج اول ٤٩تا ٣٠و بيشتر از ميانگين گروه سني ٦٤/٣و در موج ٠٣/٥ساله در موج اول ٢٩تا ) و موج دوم ٩١/٤ساله و بيشتر در موج اول ( ٥٠) و ميانگين گروه سني ٥٤/٣) و در موج دوم (٩٥/٤( عنادار است.) بوده و اين اختالف از نظر آماري م٥٠/٣(

شاخص اهميت مسائل اجتماعي نيز بيانگر اهميت بيشتر مسائل براي جوانان در مقايسه با ٢٩تا ١٥ميانساالن و كهنساالن در موج اول است. ميانگين شاخص اهميت مسائل اجتماعي گروه سني

) بوده و اين ٣٤/٥ر (ساله و بيشت ٥٠) و گروه سني ٣٣/٥ساله ( ٤٩تا ٣٠و بيشتر از گروه سني ٤٠/٥ساله تفاوت از لحاظ آماري قابل اعتناست. بين سه گروه سني از نظر ميانگين شاخص اهميت مسائل

اجتماعي در موج دوم اختالف معناداري وجود دارد.

44

هاي اهميت مسائل اجتماعي برحسب سن): آماره٢٠جدول (

تعداد پاسخ گروه سني موج مسائل معتبر

ههاي متفاوتگرو ميانگين٣ ٢ ١

مسائل اجتماعي

اول

٨٣/٥ ٧٦٥٣ ١٥- ٢٩

* *

٧٨/٥ ٦٠٩٨ ٣٠- ٤٩

٧٦/٥ ٢٧٢٤ وبيشتر٥٠

دوم

٣٤/٤ ٢٢٣٨ ١٥- ٢٩ ٣٤/٤ ١٦١٦ ٣٠- ٤٩

٣٤/٤ ٥٨٨ وبيشتر٥٠

مسائل اقتصادي

اول

١٦/٦ ٧٧٠٦ ١٥- ٢٩

١٤/٦ ٦١٣٨ ٣٠- ٤٩

٦/ ١٥ ٢٧٧٥ وبيشتر ٥٠

دوم

٣٩/٤ ٢٢٤٦ ١٥- ٢٩

٤٣/٤ ١٦٢٩ ٣٠- ٤٩

٤٠/٤ ٦٠٤ وبيشتر٥٠

مسائل سياسي

اول

٩٧/٤ ٧١٤٣ ١٥- ٢٩ ٨٧/٤ ٥٣٢٠ ٣٠- ٤٩

٨٣/٤ ٢١٦٨ وبيشتر٥٠

دوم

٥٧/٣ ٢٠٨٩ ١٥- ٢٩

٥٦/٣ ١٤٩٥ ٣٠- ٤٩

٥٩/٣ ٥١٤ وبيشتر٥٠

45

مسائل فرهنگي

اول

٠٣/٥ ٧٥٨٥ ١٥- ٢٩ * * ٩٥/٤ ٥٨٦٠ ٣٠- ٤٩

٩١/٤ ٢٥٩٦ وبيشتر٥٠

دوم

٦٤/٣ ٢١٩٩ ١٥- ٢٩ * *

٥٤/٣ ١٦٠٧ ٣٠- ٤٩

٥٠/٣ ٥٨٧ وبيشتر٥٠

شاخص اهميت مسائل

اجتماعي

اول

٤٠/٥ ٧٠١٢ ١٥- ٢٩ * * ٣٣/٥ ٥١٧٩ ٣٠- ٤٩ ٣٤/٥ ٢٠٩١ وبيشتر٥٠

دوم

١٦/٤ ٢٠٠٤ ١٥- ٢٩

١٥/٤ ١٤٣٨ ٣٠- ٤٩

١٧/٤ ٤٩١ وبيشتر٥٠

سطح تحصيالت و اهميت مسائل اجتماعي -٢-٣-٣) ارائه گرديده ٢١ميانگين اهميت مسائل اجتماعي به تفكيك سطح تحصيالت در جدول (

جدول در موج اول بين پاسخگويان باسواد و بيسواد از نظر اهميت مسائل اجتماعي است. براساس اين ) و ٤٢/٤اختالف معناداري وجود ندارد. ولي در موج دوم ميانگين مسائل اجتماعي پاسخگويان بيسواد (

) بوده و اين اختالف از نظر آماري ٢٩/٤) بيشتر از پاسخگويان دانشگاهي (٣٩/٤پاسخگويان ديپلمه (هاي تحصيلي از لحاظ ميانگين مسائل اجتماعي اختالفي كه از نظر آماري نادار است. بين ساير ردهمع

قابل اعتنا باشد وجود ندارد.نظر وجود بين پاسخگويان بيسواد و باسواد در موج اول از نظر اهميت مسائل اقتصادي اختالف

است. در موج دوم بين ١٤/٦ان باسواد و بيشتر از پاسخگوي ٢٦/٦دارد. ميانگين پاسخگويان بيسواد شود.اي ديده نميهاي مختلف تحصيلي ازنظر ميانگين مسائل اقتصادي اختالف قابل مالحظهرده

در موج نخست پاسخگويان باسواد در مقايسه با پاسخگويان بيسواد اهميت بيشتري به مسائل ) ٧٠/٤) بيشتراز پاسخگويان بيسواد(٩٣/٤د (سياسي پاسخگويان باسوااند. ميانگين مسائلدادهسياسي مي

) بيشتر از ٥٩/٣) و ديپلم (٦٤/٣هاي تحصيلي دانشگاهي (است. در موج دوم نيز ميانگين پاسخگويان رده

46

هاي تحصيلي اختالفي كه از باشد. بين ميانگين مسائل سياسي ساير رده) مي٤٧/٣پاسخگويان ابتدايي ( ندارد.نظر آماري قابل اعتنا باشد وجود

) در موج اول بيشتر از پاسخگويان ٩٩/٤ميانگين اهميت مسائل فرهنگي پاسخگويان باسواد( ) ٤٤/٣ابتدائي (فرهنگي پاسخگويان رده تحصيليدوم نيز ميانگين مسائلباشد.در موج) مي٨٨/٤بيسواد (

) است. بين ٦١/٣) و دانشگاهي (٦٤/٣)، ديپلم (٦١/٣هاي تحصيلي متوسطه (كمتر از پاسخگويان رده هاي تحصيلي از نظر ميانگين مسائل سياسي اختالف قابل توجهي وجود ندارد. ساير ردهو بيشتر ٣٧/٥در موج اول ميانگين شاخص اهميت مسائل اجتماعي پاسخگويان باسواد برابر با

ئل اجتماعي باشد. ولي در موج دوم سطح تحصيالت بر ميزان اهميت مسامي ٣٢/٥از پاسخگويان بيسواد هاي مختلف تحصيلي پاسخگويان تأثيري نداشته بطوريكه ميانگين شاخص اهميت مسائل اجتماعي رده

تفاوت معناداري با يكديگر ندارند.

هاي اهميت مسائل اجتماعي برحسب تحصيالت): آماره٢١جدول (

سطح موج مسائل تحصيالت

تعداد پاسخ معتبر

متفاوتگروههاي ميانگين٥ ٤ ٣ ٢ ١

مسائل اجتماعي

اول

٧٨/٥ ١٧٧١ بيسواد

٨٠/٥ ١٤٧٣١ باسواد

* ٤٢/٤ ٢٩٢ بيسواد

دوم

٣١/٤ ٦٩٧ ابتدايي ٣٣/٤ ١٣٦٦ متوسطه

٣٩/٤ ١٣٠٦ ديپلم

*

٢٩/٤ ٧٨١ دانشگاهي

اول

٢٦/٦ ١٧٩٢ بيسواد

*

١٤/٦ ١٤٨٥٤ باسواد

٥٠/٤ ٢٩٨ بيسواد

47

مسائل

اقتصادي

٣٨/٤ ٧٠٨ ابتدايي

دوم

٤١/٤ ١٣٧٥ متوسطه

٤٠/٤ ١٣١٣ ديپام

٤٠/٤ ٧٨٥ دانشگاهي

مسائل سياسي

اول

* ٧٠/٤ ١١٨٦ بيسواد

٩٣/٤ ١٣٤٧١ باسواد

دوم

٥٣/٣ ٢٢٩ بيسواد

* * ٤٧/٣ ٦٠٣ ابتدائي

٥٧/٣ ١٢٤٦ متوسطه

٥٩/٣ ١٢٥٩ ديپلم

٦٤/٣ ٧٦١ دانشگاهي

* ٨٨/٤ ١٦٢٥ بيسواد

٩٩/٤ ١٤٤٤٣ باسواد اول

٥٤/٣ ٢٨٥ بيسواد

* * * ٤٤/٣ ٦٨٠ ابتدائي مسائل

٦١/٣ ١٣٣٥ متوسطه دوم فرهنگي

٦٤/٣ ١٣١٣ ديپلم

٦١/٣ ٧٨٠ دانشگاهي

* ٣٢/٥ ١١٥٢ سوادبي اول

٣٧/٥ ١٣١٥٥ باسواد

١٨/٤ ٢١٧ بيسواد شاخص

١١/٤ ٥٧٤ ابتدائي اهميت

١٥/٤ ١٢٠٠ متوسطه دوم مسائل

١٨/٤ ١٢٠٤ ديپلم اجتماعي

١٦/٤ ٧٣٨ دانشگاهي

48

وضعيت فعاليت و اهميت مسائل اجتماعي - ٢-٣-٤

) ميانگين اهميت مسائل اجتماعي برحسب وضعيت فعاليت منعكس گرديده ٢٢در جدول ( دار و محصل در مقايسه با دهد در موج اول پاسخگويان بيكار، خانهاست. اين جدول نشان مي

گويان شاغل اهميت بيشتري براي مسائل اجتماعي قائل هستند. ميانگين اهميت مسائل اجتماعي پاسخبوده و اين ٧٥/٥بيشتر از پاسخگويان شاغل ٨٢/٥و محصل ٨٣/٥دار ، خانه٨٦/٥پاسخگويان بيكار درآمد ماري معنادار است. ميانگين پاسخگويان بيكار از ميانگين پاسخگويان داراي تفاوت از لحاظ آ

ها از نظر ميانگين اهميت مسائل اجتماعي اختالف باشد. بين ساير ردهنيز باالتر مي ٧٤/٥بدون كار هاي فعاليتدار در مقايسه با ساير ردهمعناداري وجود ندارد. در موج دوم نيز پاسخگويان بيكار و خانه

٣٧/٤اجتماعي پاسخگويان بيكار لبراي مسائل اجتماعي قائل هستند.ميانگين اهميت مسائاهميت بيشتريباشد. ) مي٢٧/٤ها و داراي اختالف معنادار، پاسخگويان شاغل (بيشتر از ساير رده ٤٢/٤دار و خانه

) نيز از نظر آماري قابل ٣٣/٤دار و پاسخگويان محصل(همچنين اختالف ميانگين پاسخگويان خانه اعتناست.بيشتر از ١٩/٦دار و خانه ٢٧/٦ي پاسخگويان بيكار در موج اول ميانگين اهميت مسائل اقتصاد

هاي هاي فعاليت است. اختالف ميانگين پاسخگويان بيكار يا ميانگين ساير ردهپاسخگويان ساير رده) ١٣/٦كار(دار بجز پاسخگويان داراي درآمد بدونكامال معنادار بودو ميانگين پاسخگويان خانهفعاليت

هاي فعاليت از نظر ميانگين اهميت فاوت قابل اعتنايي است. پاسخگويان ساير ردهها داراي تهبا ساير ردمسائل اقتصادي تفاوت قابل توجهي با يكديگر ندارند. در موج دوم ميانگين اهميت مسائل اقتصادي

با نهاباشد. اختالف ميانگين آهاي فعاليت مي) بيشتر از پاسخگويان ساير رده٤٥/٤دار (پاسخگويان خانه ) قابل اعتناست.٣٦/٤) و محصل (٣٩/٤پاسخگويان شاغل (

در موج نخست مسائل سياسي براي پاسخگويان محصل از بيشترين ميزان و براي پاسخگويان داراي درآمد بدون كار از كمترين ميزان اهميت برخوردار است. ميانگين اهميت مسائل سياسي

و ) ٨٥/٤دار()، خانه٩٠/٤ميانگين پاسخگويان شاغل ( ) اختالف معناداري با٠٢/٥پاسخگويان محصل () دارد. ميانگين اهميت مسائل سياسي پاسخگويان داراي درآمد بدون ٧٦/٤داراي درآمد بدون كار (

) نيز از اختالف معناداري ٩٨/٤كار عالوه بر پاسخگويان محصل با پاسخگويان شاغل و بيكار (سائل سياسي پاسخگويان بيكار عالوه بر پاسخگويان داراي برخوردار است. همچنين ميانگين اهميت م

دار نيز بيشتر است. در موج دوم از اختالف ميانگين اهميت مسائل درآمد بدون كار از پاسخگويان خانه، محصل ٦٢/٣دار سياسي پاسخگويان كاسته شده است. ميانگين اهميت مسائل سياسي پاسخگويان خانه

49

بوده و فقط ميانگين پاسخگويان ٥١/٣و شاغل ٥٢/٣درآمد بدون كار ، داراي ٥٨/٣، بيكار ٦١/٣هاي فعاليت از نظر ميانگين اهميت مسائل سياسي اختالف دار و شاغل معنادار است. بين ساير ردهخانه

قابل اعتنايي وجود ندارد.، ٠٤/٥براساس نتايج حاصله در موج اول ميانگين اهميت مسائل فرهنگي پاسخگويان بيكار باشد. مي ٨٣/٤و داراي درآمد بدون كار ٩٣/٤بيشتر از پاسخگويان شاغل ٠/٥دار و خانه ٠٣/٥محصل

بيشتر از ٦٨/٣و محصل ٦٨/٣دار در موج دوم نيز ميانگين اهميت مسائل فرهنگي پاسخگويان خانهسخگويان بيكار است. ولي اختالف ميانگين پا ٣٩/٣و داراي درآمد بدون كار ٤٧/٣پاسخگويان شاغل

باشد.هاي فعاليت معنادار نمي) با ساير رده٦٠/٣(هاي مختلف فعاليت است. براساس شاخص اهميت مسائل نيز بيانگر وجود اختالف بين رده

داراي اختالف ٤٥/٥اين شاخص در موج اول ميانگين شاخص اهميت مسائل پاسخگويان بيكار باشد. همچنين مي ٢٩/٥و داراي درآمد بدون كار ٣٤/٥شاغل ، ٣٧/٥دار معناداري با پاسخگويان خانه

دار با پاسخگويان با پاسخگويان شاغل و پاسخگويان خانه ٣٩/٥اختالف ميانگين پاسخگويان محصل دار داراي درآمد بدون كار معنادار است. در موج دوم ميانگين شاخص اهميت مسائل پاسخگويان خانه

باشد. اختالف مي ١٠/٤و داراي درآمد بدون كار ١٠/٤، شاغل ١٦/٤، محصل ١٧/٤، بيكار ٢٣/٤هاي فعاليت از نظر دار با پاسخگويان شاغل معنادار بوده ولي بين ساير ردهميانگين پاسخگويان خانه

شاخص اهميت مسائل اختالف قابل اعتنايي وجود ندارد.

50

رحسب وضعيت فعاليتهاي مسائل ب): آماره٢٢جدول ( تعداد وضعيت فعاليت موج مسائل

پاسخ معتبر

گروههاي متفاوت ميانگين٥ ٤ ٣ ٢ ١

مسائل اجتماعي

اول

٧٥/٥ ٥٤٨٦ شاغل

* * *

* ٨٦/٥ ١٧٦٣ بيكار

٨٣/٥ ٥٢٦٥ دارخانه

٥/ ٨٢ ٣١٤٨ محصل

٧٤/٥ ٧٧٠ كارداراي درآمد بدون

* * ٢٧/٤ ١٥٩٧ شاغل

٣٧/٤ ٣٩٨ بيكار

* ٤٢/٤ ١٣٣٦ دارخانه دوم

٣٣/٤ ٩٠٧ محصل

٣٠/٤ ١٧٢ كاربدوندرآمد ارايد

مسائل اقتصادي

اول

١١/٦ ٥٥٥٦ شاغل

* *

* * * ٢٧/٦ ١٧٨٤ بيكار

* ١٩/٦ ٥٢٩٠ دارخانه

١١/٦ ٣١٦٥ محصل

١٣/٦ ٧٨١ كاردرآمد بدونداراي

* ٣٩/٤ ١٦١٣ شاغل

٤٢/٤ ٤٠١ بيكار

* ٤٥/٤ ١٣٤٢ دارخانه دوم

٣٦/٤ ٩١٣ محصل

٤٢/٤ ١٧٨ كاربدوندرآمدارايد

51

مسائل سياسي

اول

٩٠/٤ ٥٠٨٠ شاغل

*

*

* * ٩٨/٤ ١٦٢٣ بيكار

* ٨٥/٤ ٤٢١٤ دارخانه

* ٠٢/٥ ٣٠٠٣ محصل

٧٦/٤ ٦٧٧ كاردرآمد بدون

* ٥١/٣ ١٥١١ شاغل

٥٨/٣ ٣٦٨ بيكار

٦٢/٣ ١١٧٧ دارخانه دوم

٦١/٣ ٨٥٤ محصل

٥٢/٣ ١٥٨ كاربدوندرآمدارايد

مسائل فرهنگي

اول

٩٣/٤ ٥٣٦٤ شاغل

* * *

* ٠٤/٥ ١٧٤٧ بيكار

* ٠٠/٥ ٥٠٢٦ دارخانه

* ٠٣/٥ ٣١١٩ محصل

٨٣/٤ ٧٤٢ كاردرآمد بدون

* ٤٧/٣ ١٥٩١ شاغل *

٦٠/٣ ٣٩٩ بيكار

* ٦٨/٣ ١٣٠٣ دارخانه دوم

* ٦٨/٣ ٨٩٦ محصل

٣٩/٣ ١٧٣ كاربدوندرآمدارايد

٣٤/٥ ٤٩٥٣ شاغل

* *

* * ٤٥/٥ ١٥٩٧ بيكار

* ٣٧/٥ ٤١٠٥ دارخانه

52

شاخص اهميت

٣٩/٥ ٢٩٤٢ محصل اول

٢٩/٥ ٦٥٠ كاردرآمد بدون

* ١٠/٤ ١٤٥٢ شاغل مسائل

١٧/٤ ٣٥٠ بيكار

٢٣/٤ ١١٢٥ دارخانه دوم

١٦/٤ ٨٢٦ محصل

١٠/٤ ١٥١ كاربدوندرآمدارايد

وضعيت تأهل و اهميت مسائل اجتماعي -٢-٣- ٥

) ميانگين اهميت مسائل اجتماعي به تفكيك پاسخگويان مجرد و متأهل ارائه ٢٣در جدول ( ) بيشتر از ٨٢/٥يانگين مسائل اجتماعي پاسخگويان مجرد (شده است. مطابق اين جدول در موج اول م

باشد ولي در موج دوم بين ميانگين مسائل اجتماعي پاسخگويان مجرد و ) مي٧٩/٥پاسخگويان متأهل (متأهل اختالفي وجود ندارد. ميانگين اهميت مسائل اقتصادي پاسخگويان مجرد و متأهل در هر دو موج

گر ندارند.اختالف قابل توجهي با يكدياهميت مسائل سياسي براي پاسخگويان مجرد بيشتر از پاسخگويان متأهل است. ميانگين مسائل

بيشتر از پاسخگويان متأهل در موج ٦١/٣و در موج دوم ٠/٥سياسي پاسخگويان مجرد در موج اول بوده و اين تفاوت از لحاظ آماري قابل اعتناست. ٥٥/٣و موج دوم ٨٦/٤اول

يان مجرد اهميت بيشتري براي مسائل فرهنگي قائل هستند. ميانگين مسائل فرهنگي پاسخگو باشد. همچنين در موج ) مي٩٥/٤) بيشتر از پاسخگويان متأهل (٠٤/٥پاسخگويان مجرد در موج اول (

) است.٥٥/٣) بيشتر از پاسخگويان متأهل (٦٥/٣دوم نيز ميانگين مسائل فرهنگي پاسخگويان مجرد (و بيشتر از ٤١/٥اول ميانگين شاخص اهميت مسائل اجتماعي پاسخگويان مجرد در موج

است. اختالف معناداري بين ميانگين شاخص اهميت مسائل اجتماعي ٣٤/٥ميانگين پاسخگويان متأهل پاسخگويان مجرد و متأهل در موج دوم وجود ندارد.

تأهلهاي مسائل برحسب وضعيت ): آماره٢٣جدول (

سطح معناداري تفاوت ميانگينتعداد پاسخ وضعيت جمو مسائل

53

(sig)ميانگين معتبر تأهل

مسائل اجتماعي

اول

٠٢٣/٠ ٨٢/٥ ٥٨١٨ مجرد ٧٩/٥ ١٠٦٣٦ متأهل

دوم

ـــ ٣٤/٤ ١٦٦٨ مجرد ٣٤/٤ ٢٧٦٠ متأهل

مسائل اقتصادي

اول

ـــ ١٦/٦ ٥٨٦٢ مجرد ١٥/٦ ١٠٧٤٠ متأهل

دوم

ـــــ ٤٠/٤ ١٦٧٣ ردمج ٤١/٤ ٢٧٩٢ متأهل

وضعيت موج مسائل تأهل

تعداد پاسخ معتبر

سطح معناداري تفاوت ميانگين

(sig)ميانگين

مسائل سياسي

اول

٠٠/٥ ٥٥١٨ مجرد ٨٦/٤ ٩١٠٤ متأهل ٠٠٠

دوم

٦١/٣ ١٥٥٩ مجرد٠٣٥/٠ ٥٥/٣ ٢٥٢٦ متأهل

مسائل نگيفره

اول

٤١/٥ ٥٧٨٠ مجرد ٩٥/٤ ١٠٢٤٥ متأهل ٠٠٠

دوم

٦٥/٣ ١٦٣٩ مجرد٠٠١/٠

٥٥/٣ ٢٧٤٠ متأهل

شاخص اهميت مسائل

اجتماعي

اول

٣٤/٥ ٥٤١٦ مجرد ٣٤/٥ ٨٨٥٧ متأهل ٠٠٠

١٧/٤ ١٤٩٤ مجرد ١٤/٤ ٢٤٢٦ متأهل __

ماعيوضعيت اقتصادي و اهميت مسائل اجت -٢-٣-٦

54

) آورده شده ٢٤هاي اهميت مسائل اجتماعي برحسب وضعيت اقتصادي در جدول (آمارهشود. در موج اول ميانگين مسائل است. با افزايش وضعيت اقتصادي براهميت مسائل اجتماعي افزوده مي

و ٩٢/٥و رده اقتصادي باال ٨١/٥اقتصادي متوسط ، رده٧٦/٥اجتماعي پاسخگويان رده اقتصادي پايين ٤١/٤و باال ٣٥/٤، متوسط ٢٧/٤اقتصادي پايين در موج دوم ميانگين مسائل اجتماعي پاسخگويان رده

بوده و جز بين پاسخگويان با وضعيت اقتصادي متوسط و باال در موج دوم بين ميانگين اهميت مسائل هاي اقتصادي اختالف معناداري وجود دارد.اجتماعي تمام رده

) بيشتر از ١٧/٦گين اهميت مسائل اقتصادي پاسخگويان رده اقتصادي پايين (در موج اول ميان ) بوده و به معناي اهميت بيشتر مسائل اقتصادي نزد آنها ١٣/٦پاسخگويان رده اقتصادي متوسط (

اي وجود ندارد. ولي ها از نظر ميانگين مسائل اقتصادي اختالف قابل مالحظهباشد. بين ساير ردهمي) كمتر از پاسخگويان ٣٧/٤ميانگين مسائل اقتصادي پاسخگويان با وضعيت اقتصادي پايين (درموج دوم

ها در موج دوم از جهت ميانگين مسائل اقتصادي باشد. بين ساير رده) مي٤٣/٤با وضعيت اقتصادي باال ( تفاوت قابل اعتنايي وجود ندارد.

شود. در موج نخست ميانگين ه ميبا افزايش وضعيت اقتصادي بر اهميت مسائل سياسي افزود ودر موج دوم پايين ٣٠/٥و باال ٩٤/٤، متوسط ٨٠/٤اقتصادي پايين مسائل سياسي پاسخگويان رده

هاي مختلف اقتصادي از نظر ميانگين مسائل سياسي از است. تمامي رده ٧٦/٣و باال ٥٥/٣، متوسط ٤٥/٣ تفاوت معناداري برخوردارند.

قتصادي باالتر اهميت بيشتري براي مسائل فرهنگي قائل هستند. در موج هاي اپاسخگويان رده و ١٦/٥و باال ٠١/٥، متوسط ٩٢/٤اقتصادي پايين اول ميانگين اهميت مسائل فرهنگي پاسخگويان رده

باشد. اختالف ميانگين در هر دو موج بين تمام مي ٧١/٣و باال ٥٧/٣، متوسط ٥٠/٣در موج دوم پايين هاي اقتصادي پايين و متوسط نادار بوده و فقط در موج دوم بين ميانگين پاسخگويان ردهها معرده

اختالف قابل اعتنايي وجود ندارد.هاي مختلف شاخص اهميت مسائل اجتماعي نيز حاكي از وجود اختالف معنادار بين رده

تصادي بر اهميت مسائل اقتصادي از نظر اهميت مسائل مورد بررسي است بطوريكه با افزايش وضعيت اقشود. در موج اول ميانگين شاخص اهميت مسائل اجتماعي پاسخگويان رده اقتصادي پايين افزوده مي

بوده و اختالفات ٢٣/٤و باال ١٦/٤، متوسط ٠٨/٤و در موج دوم پايين ٥٧/٥و باال ٣٧/٥، متوسط ٣١/٥ ها از لحاظ آماري كامال معنادار است.موجود بين ميانگين

هاي مسائل برحسب وضعيت اقتصادي): آماره٢٤جدول (

55

وضعيت موج مسائل اقتصادي

تعداد پاسخ معتبر

گروههاي متفاوت ميانگين٣ ٢ ١

مسائل اجتماعي

اول

٧٦/٥ ٧٨٤١ پايين

* *

* ٨١/٥ ٦٨٠٩ متوسط

٩٢/٥ ١٦٠٩ باال

دوم

* * ٢٧/٤ ١١٦٩ پايين

٣٥/٤ ٢٢٤٠ سطمتو

٤١/٤ ٩٤٥ باال

مسائل اقتصادي

اول

١٧/٦ ٧٩٠٣ پايين

*

١٣/٦ ٦٨٥٩ متوسط

١٥/٦ ١٦٤٢ باال

دوم

* ٣٧/٤ ١١٨٠ پايين

٤٢/٤ ٢٢٥٣ متوسط

٤٣/٤ ٩٥٥ باال

مسائل سياسي

اول

* * ٨٠/٤ ٦٨٠٥ پايين

٩٤/٤ ٦١٢٩ متوسط

*

٣٠/٥ ١٥٢٤ باال

دوم ٤٥/٣ ١٠٤٤ پايين

*

*

* ٥٥/٣ ٢٠٨٠ متوسط

٧٦/٣ ٨٩٤ باال

مسائل فرهنگي

اول

* * ٩٢/٤ ٧٦١٣ پايين

٠١/٥ ٦٦٤٥ متوسط

*

١٦/٥ ١٥٧٨ باال

دوم * ٥٠/٣ ١١٣٧ پايين

٥٧/٣ ٢٢٢٨ متوسط

*

56

٧١/٣ ٩٣٩ االب

شاخص اهميت مسائل

اجتماعي

اول

* * ٣١/٥ ٦٦٥٥ پايين

* ٣٧/٥ ٥٩٨٥ متوسط

٥٧/٥ ١٤٧٤ باال

دوم * * ٠٨/٤ ٩٩٨ پايين

١٦/٤ ١٩٩٥ متوسط

*

٢٣/٤ ٨٦٤ باال

57

تحليل چندمتغيره اهميت مسائل اجتماعي -٢- ٤ررسي شامل مسائل اجتماعي، اقتصادي، سياسي و فرهنگي و در مباحث قبلي مسائل مورد ب

شاخص اهميت مسائل اجتماعي توصيف شده و براساس برخي خصوصيات پاسخگويان شامل جنسيت، سن، سطح تحصيالت، وضعيت فعاليت، وضعيت تأهل و وضعيت اقتصادي مورد تحليل قرار گرفت. در

ز برخي ارزشها و نگرشهاي پاسخگويان به تحليل اين بخش عالوه بر خصوصيات مذكور با استفاده اچندمتغيره تأثير آنها بر اهميت مسائل اجتماعي پرداخته خواهد شد. به منظور ارزيابي اهميت نسبي

آنها از تكنيك تحليل مسير استفاده به عمل سازوكار عليروابط مستقيم و غيرمستقيم متغيرها و فهم آمده است.

يمسائل اجتماع -٢-٤-١

در بررسي عوامل مؤثر بر اهميت مسائل اجتماعي نزد پاسخگويان متغيرهاي جنسيت، سن، سطح تحصيالت، وضعيت تأهل، وضعيت اقتصادي، دينداري، رضايتمندي، احساس امنيت، احساس

) در ١عدالت اجتماعي و احساس سردرگمي اجتماعي مورد توجه قرار گرفته است. براساس نمودار (يت، سن، وضعيت سواد، دينداري، احساس امنيت، احساس عدالت اجتماعي و موج نخست جنس

احساس سردرگمي اجتماعي متغيرهايي هستند كه بر اهميت مسائل اجتماعي تأثير مستقيم دارند. نمودار دهد در موج دوم پيمايش از بين متغيرهايي كه در موج اول بر اهميت مسائل اجتماعي ) نشان مي٢(

اند فقط اثر مستقيم جنسيت، احساس امنيت و احساس عدالت اجتماعي معنادار وثر بودهبطور مستقيم مباشد. رضايتمندي كه در موج نخست رابطه معناداري با اهميت مسائل اجتماعي نداشته در اين موج مي

باشد.بطور مستقيم بر اهميت مسائل اجتماعي مؤثر مي -٢٤٦/٠الت اجتماعي با ضريب مسير ) حاكي است در موج اول احساس عد١نمودار (

تري مهمترين متغير مؤثر بر اهميت مسائل اجتماعي بوده و مطابق با آن پاسخگوياني كه ارزيابي منفيباشند. به همين نسبت به عدالت اجتماعي در جامعه دارند براي مسائل اجتماعي اهميت بيشتري قائل مي

دهند. رخوردارند اهميت بيشتري به مسائل اجتماعي ميترتيب پاسخگوياني از احساس امنيت كمتري بباشد. ولي پاسخگوياني كه احساس سردرگمي اجتماعي مي -٠٧٠/٠ضريب مسير احساس امنيت

است. ١٠٢/٠بيشتري دارند براي مسائل اجتماعي اهميت بيشتري قائل هستند. ضريب مسير اين متغير ثر بوده و مسائل اجتماعي براي پاسخگويان ديندار همچنين دينداري نيز اهميت مسائل اجتماعي مؤ

باشد. بين پاسخگويان مي ٠٤٧/٠اهميت بيشتري دارد. ضريب تأثير دينداري بر اهميت مسائل اجتماعي دهند تفاوت وجود داشته و پاسخگويان زن مرد و زن از نظر ميزان اهميتي كه به مسائل اجتماعي مي

58

باشد. با مي ٠٦٢/٠ريب مسير جنسيت بر اهميت مسائل اجتماعي دهند. ضبيشتر از مردان به آن ميشود. ضريب مسير اين متغير افزايش سن بر ميزان اهميت مسائل اجتماعي نزد پاسخگويان نيز افزوده مي

است. پاسخگويان بيسواد به ميزان ناچيزي بيشتر از پاسخگويان باسواد به مسائل اجتماعي اهميت ٠٤٩/٠ باشد.مي ٠٢٣/٠سير وضعيت سواد دهند. ضريب ممي

باشند. متغير سن متغيرهاي مورد بررسي داراي اثرات غيرمستقيمي براهميت مسائل اجتماعي مي عالوه بر تأثير مستقيمي كه بر اهميت مسائل اجتماعي داشته از طريق اثرگذاري بر وضعيت سواد،

س عدالت اجتماعي ازتأثير وضعيت تأهل، وضعيت اقتصادي، احساس امنيت، دينداري و احساو مجموع ٠٤٩/٠غيرمستقيمي بر اهميت مسائل اجتماعي برخوردار بوده است. ضريب اثر غيرمستقيم آن

باشد. متغير جنسيت نيز از طريق متغيرهاي وضعيت مي ٠٩٤/٠اثرات مستقيم و غيرمستقيم اين متغير احساس سردرگمي اجتماعي و سواد، وضعيت تأهل، وضعيت اقتصادي، احساس عدالت اجتماعي،

و مجموع ٠٣٢/٠باشد. مجموع اثر غيرمستقيم متغير جنس دينداري بر اهميت مسائل اجتماعي مؤثر مي است. ٠٩١/٠اثرات مستقيم و غيرمستقيم آن بر اهميت مسائل اجتماعي

وضعيت سواد با واسطه وضعيت تأهل، وضعيت اقتصادي، احساس امنيت، دينداري، احساس بر اهميت مسائل اجتماعي تأثير گذاشته است. مجموع اثرات مستقيم ٠٢٠/٠اجتماعي با ضريب عدالت

است. متغيرهاي وضعيت اقتصادي و وضعيت تأهل بر اهميت مسائل ٠٤٣/٠و غيرمستقيم اين متغير اند ولي وضعيت اقتصادي از طريق احساس امنيت، دينداري، احساس اجتماعي بطور مستقيم مؤثر نبوده

عدالت اجتماعي و احساس سردرگمي اجتماعي و وضعيت تأهل از طريق احساس امنيت، دينداري، وضعيت اقتصادي، احساس عدالت اجتماعي و احساس سردرگمي اجتماعي تأثير غيرمستقيمي بر

و مجموع تأثير ٠٥١/٠اند. مجموع تأثير غيرمستقيم وضعيت اقتصادي اهميت مسائل اجتماعي داشته باشد.مي ٠١٧/٠وضعيت تأهل غيرمستقيم

مهمترين متغير مؤثر - ٢٣٢/٠در موج دوم پيمايش نيز احساس عدالت اجتماعي با ضريب مسير ) از ديگر متغيرهايي -٠٩٥/٠) و رضايتمندي (-١٤٩/٠بر اهميت مسائل اجتماعي است. احساس امنيت (

به عبارت ديگر پاسخگوياني به وجود باشند. هستند كه بر اهميت مسائل اجتماعي بطور مستقيم مؤثر ميعدالت اجتماعي در جامعه كمتر معتقد بوده و از احساس امنيت و رضايتمندي كمتري برخوردارند براي

باشند. اهميت مسائل اجتماعي براي زنان در موج دوم همچنان مسائل اجتماعي اهميت بيشتري قائل مينظر اهميتي كه براي اين مسائل قائل هستند بيشتر نيز شده بيشتر بوده و حتي فاصله بين زنان و مردان از

است. اين متغير از طريق متغيرهاي وضعيت تأهل، ١٦٤/٠است. ضريب مسير جنسيت در موج دوم

59

باشد. مجموع سطح تحصيالت و احساس امنيت بطور غيرمستقيم نيز بر اهميت مسائل اجتماعي مؤثر مي است. ١٩٢/٠و مجموع اثرات مستقيم و غيرمستقيم آن ٠/ ٠٢٨اثرات غيرمستقيم اين متغير

60

61

متغير ديگري كه بطور غيرمستقيم بر اهميت مسائل اجتماعي مؤثر بوده عبارت از متغير سن باشد. اين متغير از طريق تأثيراتي كه به وضعيت تأهل، سطح تحصيالت، وضعيت اقتصادي و احساس مي

باشد. مي ٠٨٦/٠م مؤثر است. مجموع اثرات غيرمستقيم اين متغير عدالت اجتماعي دارد بطور غيرمستقي ٠٦٨/٠اجتماعي تأثير غيرمستقيم وضعيت تأهل از طريق رضايتمندي و احساس امنيت بر اهميت مسائل

باشد. متغير سطح تحصيالت با واسطه وضعيت تأهل، احساس امنيت، وضعيت اقتصادي و احساس ميو متغير وضعيت اقتصادي از طريق احساس امنيت و ٠٤٩/٠ب مسير عدالت اجتماعي با مجموع ضري

باشند.بر اهميت مسائل اجتماعي مؤثر مي ٠٤٨/٠عدالت اجتماعي با مجموع ضريب مسير با توجه به مجموع اثرات مستقيم و غيرمستقيم متغيرها بر اهميت مسائل اجتماعي اين متغيرها را به

بندي نمود.در موج اول متغيرهاي مؤثر به ترتيب عبارتند از: احساس عدالت هتوان طبقترتيب ذيل مي)، احساس ٠٩١/٠)، جنسيت(٠٩٤/٠)، سن (١٠٢/٠)، احساس سردرگمي اجتماعي (٢٤٦/٠اجتماعي (

) و وضعيت تأهل ٠٤٣/٠)، وضعيت سواد (٠٤٧/٠)، دينداري (٠٥١/٠)، وضعيت اقتصادي(٠٧٠/٠امنيت (مؤثر بر اهميت مسائل اجتماعي در موج دوم به ترتيب عبارتند از: احساس عدالت ) متغيرهاي ٠١٧/٠(

)، ٠٨٦/٠)، سن (٠٩٥/٠)، رضايتمندي (١٤٩/٠)، احساس امنيت (١٩٢/٠)، جنسيت (٢٣٢/٠اجتماعي ( ).٠٤٨/٠) و وضعيت اقتصادي (٠٤٩/٠)، سطح تحصيالت (٠٦٨/٠وضعيت تأهل (

سط متغيرهاي مؤثر بر اهميت مسائل اجتماعي در موج اول تو )2R(مقدار واريانس تبيين شده كه نشان دهندة مقدار واريانس تبيين نشده (e)است. بنابراين كميت خطاء ١٧٠/٠و در موج دوم ١٠٨/٠

باشد.مي ٩١/٠و در موج دوم ٩٤/٠توسط متغيرهاي مدل است در موج اول مسائل اقتصادي -٢-٤-٢

مؤثر براهميت مسائل اقتصادي به بررسي تأثيرآنها پرداخته شده متغيرهايي كه بعنوان عواملعبارت از جنسيت، سن، سطح تحصيالت، وضعيت تأهل، وضعيت اقتصادي، دينداري، رضايتمندي،

باشند. متغيرهايي كه در موج اول بر اهميت مسائل احساس امنيت و احساس عدالت اجتماعي مياز جنسيت، سن، سطح سواد، وضعيت اقتصادي، دينداري، اقتصادي تأثير مستقيم دارند عبارت

رضايتمندي، احساس امنيت و احساس عدالت اجتماعي و در موج دوم عبارت از جنسيت، سطح تحصيالت، رضايتمندي، احساس امنيت و احساس عدالت اجتماعي است.

احساس عدالت ) مهمترين متغير مؤثر بر اهميت مسائل اجتماعي در موج اول٣براساس نمودار( است. معناي آن اين است كه با كاهش ارزيابي مثبت پاسخگويان از - ٢٤٣/٠اجتماعي با ضريب مسير

) -٠٨٣/٠مسير احساس امنيت (شود.ضريباقتصادي افزوده مياجتماعي براهميت مسائلوضعيت عدالت

62

63

كنند ساس امنيت كمتري ميباشد كه پاسخگوياني كه احپاسخگويان نيز منفي بوده و مفهوم آن اين ميدهند. تأثير رضايتمندي بر اهميت مسائل اقتصادي هر چند ناچيز به مسائل اقتصادي اهميت بيشتري مي

باشد. با افزايش دينداري پاسخگويان بر اهميت مسائل مي ٠٢١/٠ن ولي معنادار است. ضريب مسير آ است. ٠٢٦/٠شود. ضريب مسير دينداري اقتصادي افزوده مي

متغير سن بطور مستقيم و غيرمستقيم بر اهميت مسائل اقتصادي تأثير گذاشته و اثرات و به معناي كاهش اهميت - ٠٢٧/٠غيرمستقيم آن بيشتر از تأثير مستقيم است. ضريب مسير مستقيم آن

باشد. مجموع اثرات غيرمستقيم آن از طريق وضعيت سواد، وضعيت مسائل اقتصادي با افزايش سن ميو مجموع ٠٩٣/٠هل، وضعيت اقتصادي، دينداري، رضايتمندي، احساس امنيت و عدالت اجتماعي تأ

است. ١٢/٠ن اثرات مستقيم و غيرمستقيم آن اين است كه با افزايش قدرت اقتصادي و مفهوم آ -٠٤٩/٠ضريب مسير وضعيت اقتصادي

ين متغير با واسطه متغيرهاي شود. اپاسخگويان از اهميت مسائل اقتصادي براي آنان كاسته ميرضايتمندي، احساس امنيت، احساس عدالت اجتماعي و دينداري بر اهميت مسائل اقتصادي با ضريب

باشد. متغير مي ٠٩٦/٠گذارد. مجموع اثرات مستقيم و غيرمستقيم اين متغير تأثير غيرمستقيم مي ٠٤٧/٠ستقيم مؤثر است وضعيت سواد با ضريب ديگري كه بر اهميت مسائل اقتصادي بطور مستقيم و غيرم

دهد كه پاسخگويان بيسواد بيشتر از پاسخگويان باسواد به باشد. اين متغير نشان ميمي ٠٥١/٠مسير تأثيرگذاري بر متغيرهاي وضعيت ٠٣٥/٠دهند. وضعيت سواد با ميزان مي مسائل اقتصادي بيشتر اهميت

٠٣٥/٠اجتماعي به ميزانامنيت، احساس عدالتاحساس اقتصادي، دينداري، رضايتمندي،تأهل، وضعيتاقتصادي مؤثر است. مجموع اثرات مستقيم وغيرمستقيم اين بطورغيرمستقيم براهميت مسائل

باشد.مي٠٧٨/٠متغيردهند. ضريب مسير مستقيم جنسيت بر اهميت زنان بيش از مردان به مسائل اقتصادي اهميت مي

ن از طريق وضعيت سواد، وضعيت تأهل، وضعيت اقتصادي، مستقيم آو غير ٠٣٣/٠مسائل اقتصادي ٠٨/٠و مجموع اثرات مستقيم و غيرمستقيم آن ٠٤٧/٠دينداري، رضايتمندي و احساس عدالت اجتماعي

باشد. وضعيت تأهل بر اهميت مسائل اقتصادي تأثير مستقيمي نداشته بلكه اين متغير از طريق وضعيت ميباشد. مجموع رضايتمندي، احساس امنيت و احساس عدالت اجتماعي مؤثر مياقتصادي، دينداري، باشد.مي ٠١٩/٠اثرات غيرمستقيم آن

64

65

پاسخگوياني كه از احساس عدالت اجتماعي كمتري برخوردارند به مسائل اقتصادي اهميت بيشتري بيشتر از مردان است. اهميت مسائل اقتصادي براي زنان -١٦٨/٠دهند. ضريب مسير اين متغير مياست. اين متغير از طريق سطح تحصيالت، وضعيت تأهل و ٠٩٤/٠باشد. ضريب مسير جنسيت مي

بطور غيرمستقيم مؤثر بوده و مجموع اثرات مستقيم و غيرمستقيم اين ٠٤٨/٠احساس امنيت با ضريب دهند. ضريب مسير ميتر به مسائل اقتصادي اهميت بيشتري باشد. پاسخگويان ناراضيمي ١٤٢/٠متغيرها

باشد.مي -١١٣/٠رضايتمندي سن از طريق سطح تحصيالت، وضعيت تأهل، وضعيت اقتصادي و احساس عدالت اجتماعي

باشد. وضعيت اقتصادي با بطور غيرمستقيم بر اهميت مسائل اقتصادي مؤثر مي ١١٥/٠با مجموع اثر ارد بر اهميت مسائل اقتصادي تأثير تأثيراتي كه بر احساس امنيت و احساس عدالت اجتماعي د

است. وضعيت تأهل عالوه بر وضعيت ٠٥٣/٠گذارد. مجموع اثرات غيرمستقيم آن غيرمستقيم ميو سطح تحصيالت عالوه بر ٠٨٦/٠اقتصادي از طريق رضايتمندي و احساس امنيت با مجموع اثر

بر ٠٥٤/٠اعي با مجموع اثر وضعيت تأهل و وضعيت اقتصادي از طريق احساس امنيت و عدالت اجتم اهميت مسائل اقتصادي تأثير غيرمستقيم دارند.

با در نظر گرفتن مجموع اثرات مستقيم و غيرمستقيم متغيرهاي مؤثر بر اهميت مسائل اقتصادي بندي كرد. متغيرهاي مؤثر در موج اول به ترتيب ضريب مسير عبارتند از: توان طبقهرا به ترتيب ذيل مي

)، ٠٨٦/٠)، وضعيت سواد (٠٩٦/٠)، وضعيت اقتصادي (١٢/٠)، سن (٢٤٣/٠دالت اجتماعي (احساس ع) و وضعيت تأهل ٠٢١/٠)، رضايتمندي(٠٢٦/٠)، دينداري (٠٨٠/٠)، جنسيت (٠٨٣/٠احساس امنيت (

). متغيرهاي مؤثر بر اهميت مسائل اقتصادي در موج دوم به ترتيب عبارتند از: احساس امنيت ٠١٩/٠()، ١١٣/٠)، رضايتمندي (١١٥/٠)، سن (١٤٢/٠)، جنسيت (١٦٨/٠)، احساس عدالت اجتماعي (٢٥٢/٠(

).٠٥٣/٠) و وضعيت اقتصادي (٠٥٤/٠)، سطح تحصيالت (٠٨٦/٠وضعيت تأهل (توسط متغيرهاي مؤثر بر اهميت مسائل اقتصادي در موج اول )2R(مقدار واريانس تبيين شده

كه نشان دهنده مقدار واريانس تبيين نشده (e)است. بنابراين كميت خطاء ١٨٤/٠و در موج دوم ٠٨٥/٠ باشد.مي ٩٠/٠و در موج دوم ٩٦/٠توسط متغيرهاي مدل است در موج اول

مسائل سياسي - ٢-٤-٣

در بررسي عوامل مؤثر بر اهميت مسائل سياسي متغيرهاي جنسيت، سن، سطح تحصيالت، نداري، احساس امنيت، احساس عدالت اجتماعي، احساس آزادي، وضعيت تأهل، وضعيت اقتصادي، دي

عالقه سياسي و احساس سردرگمي اجتماعي در نظر گرفته شده است. از بين اين متغيرها در موج اول

66

جنسيت، سن، وضعيت تأهل، وضعيت اقتصادي، احساس امنيت، احساس عدالت اجتماعي، عالقه وج دوم جنسيت، وضعيت تأهل، وضعيت اقتصادي، سياسي و احساس سردرگمي اجتماعي و در م

اند. متغيرهاي احساس امنيت و احساس عدالت اجتماعي بر اهميت مسائل سياسي تأثير مستقيم داشته دينداري و احساس آزادي بر اهميت مسائل سياسي تأثيري نداشتند.

عيت عدالت دهد در موج اول با كاهش تلقي مثبت پاسخگويان از وض) نشان مي٥نمودار ( -٢٤٩/٠يابد. ضريب مسير احساس عدالت اجتماعي اجتماعي اهميت مسائل سياسي افزايش مي

شود. ضريب مسير احساس باشد. كاهش احساس امنيت نيز منجر به افزايش اهميت مسائل سياسي ميميسياسي باشد. با افزايش عالقه سياسي و احساس سردرگمي اجتماعي اهميت مسائل مي - ١٩٣/٠امنيت

است. ٠٨٨/٠و احساس سردرگمي اجتماعي ٠٦٠/٠يابد. ضريب مسير عالقه سياسي افزايش مياهميت مسائل سياسي براي پاسخگويان زن بيشتر از پاسخگويان مرد است. ضريب مسير باشد. جنسيت عالوه بر تأثير مستقيمي كه دارد از طريق وضعيت سواد، وضعيت مي ٠٤٣/٠جنسيت

اقتصادي، احساس عدالت اجتماعي، عالقه سياسي و احساس سردرگمي اجتماعي با تأهل، وضعيت باشد. با مي ٠٩٠/٠تأثير غيرمستقيم داشته و مجموع اثرات مستقيم و غيرمستقيم آن ٠٤٧/٠مجموع اثر

شود. اين متغير عالوه بر دهند كاسته ميافزايش سن ميزان اهميتي كه پاسخگويان به مسائل سياسي ميبطور غيرمستقيم به واسطه وضعيت سواد، وضعيت تأهل، وضعيت ٠٤٧/٠ير مستقيم به ميزان تأث

بر اهميت ٠٩٦/٠اقتصادي، احساس امنيت، احساس عدالت اجتماعي و عالقه سياسي با مجموع اثر باشد. اثر غيرمستقيم اين متغير بيشتر از اثر مستقيم آن بوده و مجموع اثرات مسائل سياسي مؤثر مي

باشد.مي ١٤٣/٠ستقيم و غيرمستقيم آن مدهند. پاسخگوياني كه وضعيت اقتصادي بهتري دارند اهميت بيشتري به مسائل سياسي مي

است. عالوه بر آن اين متغير از طريق احساس امنيت، احساس ٠٦٥/٠ضريب مسير وضعيت اقتصادي بطور غيرمستقيم ٠٦٦/٠ع اثر عدالت اجتماعي، عالقه سياسي و احساس سردرگمي اجتماعي با مجمو

باشد. وضعيت تأهل با ضريب مي ١٣١/٠تأثيرگذار است. مجموع اثرات مستقيم و غيرمستقيم اين متغير باشد به اين مفهوم كه پاسخگويان مجرد به مسائل براهميت مسائل سياسي مؤثر مي - ٠٣١/٠مسير

عيت تأهل از طريق وضعيت اقتصادي، دهند. مجموع اثرات غيرمستقيم وضسياسي اهميت بيشتري ميو مجموع اثرات ٠٣٠/٠احساس امنيت، احساس عدالت اجتماعي و احساس سردرگمي اجتماعي

است. وضعيت سواد بر اهميت مسائل سياسي تأثير مستقيمي نداشته ولي ٠٦١/٠ن مستقيم و غيرمستقيم آاحساس عدالت اجتماعي و عالقه با تأثيري كه بر وضعيت تأهل، وضعيت اقتصادي، احساس امنيت،

مؤثر است. ٠٤٨/٠سياسي دارد با مجموع اثر

67

) تحليل مسير عوامل مؤثر بر اهميت مسائل سياسي در موج دوم نشان داده شده ٦در نمودار ( است. با كاهش احساس امنيت و افزايش ارزيابي منفي پاسخگويان از وضعيت عدالت اجتماعي در

و احساس عدالت - ٤٠٢/٠يابد. ضريب مسير احساس امنيت سي افزايش ميجامعه، اهميت مسائل سيااست. اهميت مسائل سياسي براي پاسخگويان زن نسبت به مردان در مقايسه با موج -٢٤٦/٠اجتماعي

و مجموع اثرات ٠٦١/٠.، تأثير غيرمستقيم آن ١٢٢/٠اول بيشتر شده است. تأثير مستقيم متغير جنسيت باشد.مي ١٨٣/٠يم اين متغير مستقيم و غيرمستق

68

69

تأثير غيرمستقيم وضعيت اقتصادي بر اهميت مسائل سياسي بيشتر از تأثير مستقيم آن است.

و به مفهوم اين است كه با بهتر شدن وضعيت اقتصادي اهميت ٠٣٨/٠ضريب مسير وضعيت اقتصادي ادي از طريق احساس امنيت و شود. مجموع تأثير غيرمستقيم وضعيت اقتصمسائل سياسي بيشتر مي

باشد. وضعيت تأهل با مي ١٢٠/٠و مجموع اثرات مستقيم و غيرمستقيم آن ٠٨٢/٠عدالت اجتماعي باشد. مفهوم آن اين است كه پاسخگويان براهميت مسائل سياسي بطور مستقيم مؤثر مي -٠٨٩/٠ضريب

دهند. وضعيت تأهل از طريق ياسي ميمجرد در مقايسه با پاسخگويان متأهل اهميت بيشتري به مسائل ستأثيري كه بر احساس امنيت دارد بر اهميت مسائل سياسي بطور غيرمستقيم مؤثر است. اثر غيرمستقيم

باشد.مي ١١٧/٠و مجموع اثر مستقيم و غيرمستقيم آن ٠٢٨/٠وضعيت تأهل يمي نداشته و سن و سطح تحصيالت دومتغيري هستند كه بر اهميت مسائل سياسي تأثير مستق

باشند. سطح تحصيالت از طريق وضعيت تأهل، وضعيت اقتصادي، داراي تأثيرات غيرمستقيم ميتأثير غيرمستقيم دارد. متغير سن عالوه بر ٠٩٥/٠احساس امنيت و احساس عدالت اجتماعي در مجموع

١٣٧/٠زان سطح تحصيالت از طريق وضعيت تأهل، وضعيت اقتصادي و احساس عدالت اجتماعي به مي باشد.بطور مستقيم بر اهميت مسائل سياسي مؤثر مي

بندي توان طبقهمتغيرهاي مؤثر بر اهميت مسائل سياسي را براساس ميزان تأثير به ترتيب ذيل مي باشد. متغيرهاي مؤثر در موج بندي مينمود. مجموع اثرات مستقيم و غيرمستقيم متغيرها مالك اين طبقه

)، ١٤٣/٠)، سن (١٩٣/٠)، احساس امنيت (٢٤٩/٠رتند از: احساس عدالت اجتماعي (اول به ترتيب عبا)، وضعيت تأهل ٠٨٨/٠)، احساس سردرگمي اجتماعي (٠٩٠/٠)، جنسيت (١٣١/٠وضعيت اقتصادي (

ترتيب ). متغيرهاي مؤثر در موج دوم بدين٠٤٨/٠) و وضعيت سواد (٠٦٠/٠)، عالقه سياسي (٠٦١/٠()، ١٣٧/٠)، سن (١٨٣/٠)، جنسيت (٢٤٦/٠)، احساس عدالت اجتماعي (٤٠٢/٠امنيت ( باشند: احساسمي

).٠٩٥/٠) و سطح تحصيالت (١١٧/٠)، وضعيت تأهل (١٢٠/٠وضعيت اقتصادي (توسط متغيرهاي مؤثر بر اهميت مسائل اجتماعي در موج اول )2R(مقدار واريانس تبيين شده

دهنده مقدار واريانس تبيين نشده كه نشان (e)ين كميت خطاء است. بنابرا ٣٥٢/٠و در موج دوم ١٩٨/٠ باشد.مي ٨٠/٠و در موج دوم ٨٩/٠توسط متغيرهاي مدل است در موج اول

70

71

مسائل فرهنگي -٢-٤-٤در اين تحليل متغيرهاي در نظر گرفته شده به عنوان عوامل مؤثر بر اهميت مسائل فرهنگي

ضعيت تأهل، وضعيت اقتصادي، دينداري، احساس امنيت، شامل جنسيت، سن، سطح تحصيالت، وباشند. متغيرهاي داراي اثر مستقيم بر اهميت مسائل احساس آزادي و احساس سردرگمي اجتماعي مي

فرهنگي در موج اول عبارت از جنسيت، سن، وضعيت اقتصادي، احساس امنيت، احساس آزادي و نسيت و احساس امنيت هستند. متغير دينداري در احساس سردرگمي اجتماعي و در موج دوم شامل ج

هر دو موج براهميت مسائل فرهنگي تأثيري نداشت.بيشترين تأثير را بر -٢٧/٠) در موج نخست احساس امنيت با ضريب مسير ٧مطابق با نمودار (

ي اهميت مسائل فرهنگي داشته است. كاهش احساس امنيت پاسخگويان به افزايش اهميت مسائل فرهنگكنند براي مسائل شود. پاسخگوياني كه احساس سردرگمي اجتماعي بيشتري مينزد آنها منجر مي

است. متغير مؤثر ديگر عبارت از ١١٣/٠فرهنگي اهميت بيشتري قائل هستند. ضريب مسير اين متغير ٠٤٢/٠ باشد.ضريب مسيراحساس آزادياحساس آزادي بوده كه تأثير آن هر چند ناچيز ولي معنادار مي

شود.و مفهوم آن اين است كه با افزايش احساس آزادي، اهميت مسائل فرهنگي نيز زياد مياهميت ٠٣١/٠پاسخگويان داراي وضعيت بهتر اقتصادي به مسائل فرهنگي با ضريب مسير

ن دهند. اثر غيرمستقيم وضعيت اقتصادي بر اهميت مسائل فرهنگي بيشتر از اثر مستقيم آبيشتري مي ٠٥٩/٠اجتماعي به ميزانباشد.اين متغير از طريق احساس امنيت، احساس آزادي واحساس سردرگمييم

بر اهميت مسائل فرهنگي مؤثر است. مجموع اثرات مستقيم و غيرمستقيم وضعيت اقتصادي بر اهميت اهميت باشد. پاسخگويان زن در مقايسه با پاسخگويان مرد به مسائل فرهنگيمي ٠٩٠/٠مسائل فرهنگي

دهند. متغير جنسيت با تأثيراتي كه بر وضعيت سواد، وضعيت تأهل، وضعيت اقتصادي و بيشتري مياحساس سردرگمي اجتماعي دارد بطور غيرمستقيم نيز براهميت مسائل فرهنگي مؤثر است. اثر مستقيم

باشد.مي ٠٦٨/٠و مجموع اثرات مستقيم و غيرمستقيم آن ٠٢١/٠، اثر غيرمستقيم ٠٤٧/٠جنسيت باشد. پاسخگويان متغير سن بر اهميت مسائل فرهنگي بطور مستقيم و غيرمستقيم مؤثر مي

است. اثرات - ٠٢٩/٠جوانتر براي مسائل فرهنگي اهميت بيشتري قائل هستند. ضريب مسير سن ، وضعيت باشد. متغير سن با اثرگذاري بر وضعيت سوادغيرمستقيم اين متغير بيشتر از اثر مستقيم آن مي

بطور غيرمستقيم بر ٠٦٨/٠تأهل، وضعيت اقتصادي، احساس امنيت و احساس آزادي با مجموع اثر باشد.مي ٩٧/٠اهميت مسائل فرهنگي مؤثر بوده و مجموع اثرات مستقيم و غيرمستقيم آن

متغيرهاي وضعيت تأهل و وضعيت سواد بر اهميت مسائل فرهنگي بطور غيرمستقيم مؤثر عيت تأهل بر وضعيت اقتصادي، احساس امنيت، احساس آزادي و احساس سردرگمي هستند. وض

72

اجتماعي مؤثر بوده و از طريق آنها بطور غيرمستقيم بر اهميت مسائل فرهنگي مؤثر است. مجموع اثر باشد. وضعيت سواد با تأثيري كه بر وضعيت تأهل، وضعيت مي ٠٣٣/٠غيرمستقيم وضعيت تأهل

براهميت مسائل فرهنگي بطور ٠٢٨/٠نيت و احساس آزادي دارد با مجموع اثر اقتصادي، احساس ام باشد.مستقيم مؤثر مي

73

74

) نشان ٨درموج دوم تأثير احساس امنيت بر اهميت مسائل فرهنگي افزايش يافته است. نمودار ( امنيت باشد كه كاهش احساسن اين ميبوده و مفهوم آ -٣٥٨/٠دهد ضريب مسير احساس امنيت مي

افزايش اهميت مسائل فرهنگي را بدنبال خواهد داشت. متغير ديگري كه بر اهميت مسائل فرهنگي تأثير باشد. به عبارت ديگر زنان بيشتر از مردان براي مسائل مي ١٢٤/٠مستقيم دارد جنسيت با ضريب مسير

از طريق سطح تحصيالت، فرهنگي اهميت قائل هستند. متغير جنسيت عالوه بر تأثير مستقيمي كه داردباشد. مجموع اثر وضعيت تأهل و احساس امنيت بر اهميت مسائل فرهنگي بطور غيرمستقيم نيز مؤثر مي

است. ١٦٢/٠و مجموع اثرات مستقيم و غيرمستقيم آن ٠٣٨/٠غيرمستقيم اين متغير باشند. يساير متغيرهاي مورد بررسي بر اهميت مسائل فرهنگي داراي تأثير غيرمستقيم م

وضعيت اقتصادي براحساس امنيت پاسخگويان مؤثر بوده و از طريق آن بر اهميت مسائل فرهنگي بطور باشد. سطح تحصيالت بر وضعيت تأهل، مي ٠٤٦/٠گذارد. اثر غيرمستقيم آن غيرمستقيم تأثير مي

مسائل فرهنگي باشد. مجموع اثر غيرمستقيم آن بر اهميت وضعيت اقتصادي و احساس امنيت مؤثر مياست. وضعيت تأهل با واسطه احساس امنيت و سن بوسيله سطح تحصيالت، وضعيت تأهل و ٠٤٤/٠

و ٠٢٥/٠وضعيت اقتصادي بر اهميت مسائل فرهنگي مؤثر هستند. مجموع اثر غيرمستقيم وضعيت تأهل باشد. مي ٠٣٨/٠سن

عوامل مؤثر بر اهميت مسائل با در نظر گرفتن مجموع اثرات مستقيم و غيرمستقيم متغيرها، بندي نمود. متغيرهاي مؤثر در موج اول به ترتيب شامل احساس توان دستهفرهنگي را به اين ترتيب مي

)، ٠٩٠/٠)، وضعيت اقتصادي (٠٩٧/٠)، سن (١١٣/٠)، احساس سردرگمي اجتماعي (٢٧٠/٠امنيت (باشند. ) مي٠٢٨/٠وضعيت سواد ( ) و٠٣٣/٠)، وضعيت تأهل (٠٤٢/٠)، احساس آزادي (٠٦٨/٠جنسيت (

)، وضعيت اقتصادي ١٦٢/٠)، جنسيت (٣٨٥/٠در موج دوم اين متغيرها عبارتند از احساس امنيت ( ).٠٢٥/٠) و وضعيت تأهل (٠٣٨/٠)، سن (٠٤٤/٠)، سطح تحصيالت (٠٤٦/٠(

در موج اول توسط متغيرهاي مؤثر بر اهميت مسائل فرهنگي )2R(مقدار واريانس تبيين شده كه نشان دهنده مقدار واريانس تبيين نشده (e)است. بنابراين كميت خطاء ١٥٧/٠و در موج دوم ٠٨٨/٠

باشد.مي ٩٢/٠و در موج دوم ٩٥/٠توسط متغيرهاي مدل است در موج اول

75

76

شاخص اهميت مسائل اجتماعي -٢-٤- ٥اجتماعي مورد تحليل قرار گرفته متغيرهايي كه به عنوان عوامل مؤثر بر شاخص اهميت مسائل

شامل جنسيت، سن، سطح تحصيالت، وضعيت تأهل، وضعيت اقتصادي، دينداري، رضايتمندي، احساس امنيت، احساس عدالت اجتماعي، احساس آزادي، عالقه سياسي و احساس سردرگمي

اخص اهميت باشند. در موج اول بجز وضعيت سواد و احساس آزادي ساير متغيرها بر شاجتماعي مياند عبارت از اند. در موج دوم متغيرهايي كه تأثير مستقيم داشتهمسائل اجتماعي تأثير مستقيم داشته

باشند.جنسيت، وضعيت تأهل، رضايتمندي، احساس امنيت و احساس عدالت اجتماعي ميمايش ) ن٩تحليل مسير عوامل مؤثر بر شاخص اهميت مسائل اجتماعي در موج اول در نمودار (

داده شده است. با كاهش احساس امنيت، رضايتمندي و ارزيابي مثبت پاسخگويان از وضعيت عدالت شود. ضريب مسير اجتماعي در جامعه بر شاخص اهميت مسائل اجتماعي پاسخگويان افزوده مي

مي باشد. افزايش -٢٧٦/٠و احساس عدالت اجتماعي - ٠٢٠/٠، رضايتمندي -١٧٢/٠احساس امنيت س سردرگمي اجتماعي، دينداري و عالقه سياسي باعث افزايش شاخص اهميت مسائل اجتماعي احسا

٠٢٧/٠و عالقه سياسي ٠٣٣/٠، دينداري ١٠١/٠شود. ضريب مسير احساس سردرگمي اجتماعي مي باشد.مي

بهتر شدن وضعيت اقتصادي باعث بيشتر شدن شاخص اهميت مسائل اجتماعي با ضريب مسير د. متغير وضعيت اقتصادي از طريق دينداري، رضايتمندي، احساس امنيت، احساس عدالت شومي ٠٢٤/٠

بر شاخص اهميت مسائل ٠٧٢/٠اجتماعي، عالقه سياسي و احساس سردرگمي اجتماعي با مجموع اثر ٠٩٩/٠گذارد. مجموع اثر مستقيم و غيرمستقيم وضعيت اقتصادي اجتماعي بطور غيرمستقيم تأثير مي

-٠٥١/٠شود. ضريب مسير سن باال رفتن سن باعث كاهش شاخص اهميت مسائل اجتماعي مي باشد.ميباشد. اين متغير از طريق رضايتمندي، احساس امنيت، عالقه سياسي، دينداري، احساس عدالت مي

اجتماعي، وضعيت تأهل و وضعيت اقتصادي بر شاخص اهميت مسائل اجتماعي بطور غيرمستقيم مؤثر باشد.مي ١٢٧/٠و مجموع اثرات مستقيم و غيرمستقيم آن ٠٧٦/٠اثر غيرمستقيم سن است. مجموع

بوده و به معناي اهميت بيشتر ٠٥٧/٠ضريب مسير جنسيت بر شاخص اهميت مسائل اجتماعي دادن پاسخگويان زن در مقايسه با پاسخگويان مرد به مسائل اجتماعي است. جنسيت از طريق وضعيت

تصادي، وضعيت تأهل، دينداري، رضايتمندي، احساس عدالت اجتماعي و احساس سواد، وضعيت اقبطور غيرمستقيم مؤثر ٠٤٠/٠سردرگمي اجتماعي بر شاخص اهميت مسائل اجتماعي با مجموع اثر

است. پاسخگويان مجرد بيشتر از پاسخگويان ٠٩٧/٠باشد. مجموع اثر مستقيم و غيرمستقيم جنسيت مي ، اثر غيرمستقيم آن - ٠٢٤/٠دهند. اثرمستقيم متغير وضعيت تأهل جتماعي اهميت ميمتأهل به مسائل ا

77

78

است. اثرگذاري غيرمستقيم وضعيت ٠٥٤/٠و مجموع اثرمستقيم و غيرمستقيم متغير مذكور ٠٣٠/٠تأهل از طريق وضعيت اقتصادي، دينداري، احساس امنيت، رضايتمندي، احساس عدالت اجتماعي و

بطور غيرمستقيم از طريق ٠٣٩/٠باشد. وضعيت سواد با مجموع اثر احساس سردرگمي اجتماعي ميوضعيت تأهل، وضعيت اقتصادي، دينداري، احساس امنيت، رضايتمندي، احساس عدالت اجتماعي و

باشد.عالقه سياسي بر شاخص اهميت مسائل اجتماعي مؤثر مير شاخص اهميت مسائل اجتماعي در موج دوم را نشان ) تحليل مسير عوامل مؤثر ب١٠نمودار (

مهمترين عامل مؤثر بر شاخص اهميت مسائل اجتماعي - ٣٣١/٠دهد. احساس امنيت، با ضريب مسير ميدهند. كنند به مسائل اجتماعي اهميت بيشتري ميباشد. پاسخگوياني كه احساس امنيت كمتري ميمي

تري از وضعيت عدالت اجتماعي خوردارند و استنباط منفيپاسخگوياني كه از رضايتمندي كمتري برو -١٢٩/٠دهند. ضريب مسير رضايتمندي در جامعه دارند به مسائل اجتماعي اهميت بيشتري مي

باشد. در موج دوم نيز پاسخگويان زن اهميت بيشتري به مسائل مي -٢٣٦/٠احساس عدالت اجتماعي باشد. اين متغير از طريق وضعيت تأهل، سطح مي ١٤٩/٠دهند. ضريب مسير جنسيت اجتماعي مي

بطور غيرمستقيم مؤثر است. مجموع اثر مستقيم و ٠٦١/٠تحصيالت و احساس امنيت با مجموع اثر باشد.مي ٢١٠/٠غيرمستقيم اين متغير

وضعيت تأهل بطور مستقيم و غيرمستقيم بر شاخص اهميت مسائل اجتماعي مؤثر مي باشد. و به مفهوم مهمتر بودن مسائل اجتماعي براي پاسخگويان مجرد در -٠٧/٠ن متغير ضريب مسير اي

باشد. مجموع اثر غيرمستقيم وضعيت تأهل از طريق احساس امنيت و مقايسه با پاسخگويان متأهل مي است. ١٧٦/٠و مجموع اثرات مستقيم و غيرمستقيم آن ١٠٦/٠رضايتمندي

ت اقتصادي بطور غيرمستقيم بر شاخص اهميت مسائل متغيرهاي سطح تحصيالت، سن و وضعي باشند. مجموع اثر غيرمستقيم سطح تحصيالت از طريق وضعيت تأهل، وضعيت اجتماعي مؤثر مي

است. مجموع اثر غيرمستقيم سن از طريق وضعيت تأهل، سطح ٠٧٤/٠اقتصادي و احساس امنيت باشد. مجموع اثر غيرمستقيم مي ١٦٦/٠تحصيالت، وضعيت اقتصادي و احساس عدالت اجتماعي

است. ٠٧١/٠وضعيت اقتصادي از طريق احساس امنيت و احساس عدالت اجتماعي عوامل مؤثر بر شاخص اهميت مسائل اجتماعي براساس مجموع اثرات مستقيم و غيرمستقيم ت اجتماعي بندي نمود. در موج اول اين عوامل عبارت از احساس عدالتوان طبقهترتيب ميآنها بدين

)، وضعيت ١٠١/٠)، احساس سردرگمي اجتماعي (١٢٧/٠)، سن (١٧٢/٠)، احساس امنيت (٢٧٦/٠()، ٠٣٣/٠)،دينداري (٠٣٩/٠)،وضعيت سواد (٠٥٤/٠)، وضعيت تأهل (٠٩٧/٠)، جنسيت(٠٩٩/٠اقتصادي(

)، ٣٣١/٠( امنيتباشند.در موج دوم اين عوامل احساس) مي٠٢٠/٠) و رضايتمندي (٠٢٧/٠عالقه سياسي(

79

)، ١٦٦/٠)، سن (١٧٦/٠)، وضعيت تأهل (٢١٠/٠)، جنسيت (٢٣٦/٠احساس عدالت اجتماعي ( گيرند.) را در برمي٠٧١/٠) و وضعيت اقتصادي (٠٧٤/٠)، سطح تحصيالت (١٢٧/٠رضايتمندي (

توسط متغيرهاي مؤثر بر شاخص اهميت مسائل اجتماعي در (R2)مقدار واريانس تبيين شده كه نشان دهنده مقدار واريانس (e)است. بنابراين كميت خطاء ٣٤٦/٠و در موج دوم ١٨٦/٠موج اول

باشد.مي ٨١/٠و در موج دوم ٩٠/٠باشد در موج اول تبيين نشده توسط متغيرهاي مدل مي

80

81

فصل سوم خالصه نتايج

مقدمهدهنده آن كه خود وان مشكلي در ساختار جامعه و نهادهاي اجتماعي تشكيلمسئله اجتماعي بعن

جامعه رابطه جدي تهديد نموده يا بصورت مانعي بر سر راه آرزوها و اهداف مهم اكثريت جامعه درآيد بخشيدن به روابط افراد تعريف شده است. وضعيتي كه در آن سازمان جامعه فاقد توانايي الزم براي نظم

در انتقال ارزشهايش از نسلي به نسل ديگر دچار مشكل شود. عالوه بر جنبه عيني مسائل بوده وشناسان قرار گرفته است. از اين نظر مسئله اجتماعي اجتماعي، بعد ذهني آن نيز مورد توجه جامعه

عبارت از وضعيت اجتماعي است كه مردم درخصوص آن نگران شده و خواهان تغيير آن باشند. به ت ديگر اكثريت اعضاي جامعه معتقد به وجود شرايطي باشند كه كيفيت زندگي و مهمترين عبار

ن اقدامي صورت پذيرد. ارزشهايشان را مورد تهديد قرار داده و ضرورت دارد براي اصالح آ

82

در پيمايش ملي ارزشها و نگرشها با توجه به بعد ذهني مسائل اجتماعي عبارت از واقعيتهاي نها را مشكل و گرفتاري مسئله بودن آنها به سطح آگاهي عمومي رسيده و اكثريت مردم آاجتماعي كه

جامعه تلقي نمايند تعريف شده است. در تحليل ثانويه حاضر اين مسائل در چهار مقوله اجتماعي، بندي شده و به بررسي تأثير عوامل مختلفي كه باعث متفاوت شدن اقتصادي، سياسي و فرهنگي را طبقه

هاي اين تحليل شوند پرداخته شده است. چكيده يافتهاهميتي كه گروههاي مختلف براي آنان قائل مي باشد:به شرح ذيل مي

نتايج توصيفي - ٣- ١

درصد پاسخگويان ١/٥١درصد زن و در موج دوم ٢/٥١درصد پاسخگويان مرد و ٧/٤٨در موج اول * باشند.درصد زن مي ٩/٤٨مرد و

سال است. ٢/٣٢و در موج دوم ٠/٣٤سني پاسخگويان در موج نخست ميانگين * درصد ٧/٦درصد باسواد و در موج دوم ١/٨٩درصد پاسخگويان بيسواد و ٩/١٠در موج اول

درصد ٤/١٧درصد ديپلم و ٤/٢٩درصد متوسطه، ٦/٣٠درصد ابتدايي، ٨/١٥پاسخگويان بيسواد، اند.داراي تحصيالت دانشگاهي بوده

درصد مجرد ٥/٣٧درصد متأهل و در موج دوم ٨/٦٤درصد پاسخگويان در موج اول مجرد و ٢/٣٥* اند.درصد متأهل بوده ٥/٦٢و ٠/١٩دار، درصد خانه ١/٣٢درصد بيكار، ٨/١٠درصد پاسخگويان شاغل، ٤/٣٣در موج نخست *

درصد ٠/٩شاغل، درصد ١/٣٦درصد داراي درآمد بدون كار و در موج دوم ٧/٤درصد محصل و اند.درصد داراي درآمد بدون كار بوده ٠/٤درصد محصل و ٤/٢٠دار، درصد خانه ٤/٣٠بيكار،

درصد ٨/٤١درصد پايين، ٢/٤٨باشد: ترتيب ميوضعيت اقتصادي پاسخگويان در موج اول بدين * درصد باال. ٦/٢١درصد متوسط و ٤/٥١درصد پايين، ٠/٢٧درصد باال و در موج دوم: ٩/٩متوسط و

) ٥٦/٣متوسط تا زياد () و در موج دوم بين حد٩٢/٣نزديك به حد زياد(ميانگين دينداري در موج اول * باشند.مي

) و در موج دوم باالتر از حد ٧١/٣ميانگين رضايتمندي پاسخگويان در موج اول نزديك به حد زياد ( * ) است.٤٣/٣متوسط (

باشد.) كمتر از حد متوسط مي٨٩/٢) و دوم (٨٢/٢ان در موج اول (ميانگين احساس امنيت پاسخگوي * ) باالتر از حد كم و حاكي از ٣٤/٢) و دوم (٣٨/٢ميانگين احساس عدالت اجتماعي در موج اول ( *

باشد.ارزيابي منفي پاسخگويان از وضعيت عدالت اجتماعي در جامعه مي

83

) است.٧٠/٢حد متوسط (احساس آزادي پاسخگويان در هر دو موج كمتر از * ) كمتر از حد متوسط است.٩٠/٢) و دوم (٧٣/٢ميانگين عالقه سياسي پاسخگويان در موج اول ( *) نزديك به حد ٩٠/٣) و دوم (٧٠/٣ميانگين احساس سردرگمي اجتماعي پاسخگويان در موج اول ( *

باشد.زياد ميدرصد در موج دوم بيشتر ٧/٩١وج اول و درصد پاسخگويان در م ٣/٩١اهميت مسائل اجتماعي براي *

از حد زياد است.درصد پاسخگويان موج دوم به مسائل اقتصادي اهميت ٧/٩٣درصد پاسخگويان موج اول و ٨/٩٤ *

دهند.زياد و خيلي زياد مي) و در موج ٩١/٤مسائل سياسي براي پاسخگويان موج اول بطور متوسط اهميتي نزديك به حد زياد ( *

) داشته است.٥٧/٣يتي بين حد متوسط تا زياد (دوم اهم) و در موج دوم نزديك به حد ٩٨/٤ميانگين اهميت مسائل فرهنگي در موج نخست در حد زياد ( *

باشد.) مي٥٩/٣زياد ( ميانگين شاخص اهميت مسائل اجتماعي در هر دو موج باالتر از حد زياد است. * نتايج تحليلي -٣-٢اي تمام مسائل مورد بررسي شامل مسائل اجتماعي، اقتصادي، سياسي و فرهنگي در پاسخگويان زن بر *

مقايسه با پاسخگويان مرد اهميت بيشتري قائل هستند. شاخص اهميت مسائل اجتماعي نيز نشاندهنده باشد. تنها موردي كه اختالف معناداري بين پاسخگويان زن و اهميت بيشتر مسائل اجتماعي نزد زنان مي

باشد.وجود ندارد اهميت مسائل سياسي در موج اول مي مرداهميت مسائل اجتماعي، سياسي، فرهنگي و شاخص اهميت مسائل اجتماعي جوانان بيشتر از ساير *

باشد. در موج دوم اختالف ميانگين جوانان با ساير گروههاي سني فقط گروههاي سني در موج اول مي ه و در مورد ساير مسائل اختالف قابل اعتنايي وجود ندارد.در مورد مسائل فرهنگي معنادار بود

ميانگين اهميت پاسخگويان بيسواد در مورد مسائل اقتصادي بيشتر از پاسخگويان باسواد ولي* پاسخگويان باسواد اهميت بيشتري براي مسائل سياسي و فرهنگي در موج نخست قائل هستند. ميانگين

باشد. در موج سخگويان باسواد نيز بيشتر از پاسخگويان بيسواد ميشاخص اهميت مسائل اجتماعي پادوم پاسخگويان بيسواد و ديپلمه و دانشگاهي بيشتر از پاسخگويان ابتدايي و در مورد مسائل فرهنگي پاسخگويان داراي تحصيالت متوسطه و باالتر نسبت به پاسخگويان ابتدائي اهميت بيشتري قائل

باشند.مي

84

دار و خست پاسخگويان شاغل براي مسائل اجتماعي در مقايسه با پاسخگويان بيكار، خانهدر موج ن *دار، براي مسائل سياسي نسبت به محصل براي مسائل اقتصادي نسبت به پاسخگويان بيكار و خانه

دار و محصل پاسخگويان داراي درآمد بدون كار و براي مسائل فرهنگي نسبت به پاسخگويان خانهمتري قائل هستند. در موج دوم اين پاسخگويان در مورد مسائل اجتماعي در مقايسه با اهميت ك

دار و در دار، در مورد مسائل اقتصادي و سياسي در مقايسه با پاسخگويان خانهپاسخگويان بيكار و خانه دار و محصل كمتر است.مورد مسائل فرهنگي نسبت به پاسخگويان خانه

مسائل اجتماعي، سياسي و فرهنگي در موج اول اهميت بيشتري در مقايسه با پاسخگويان مجرد براي *پاسخگويان متأهل قائل بودند. شاخص اهميت مسائل فرهنگي پاسخگويان مجرد نيز بيشتر از

باشد. ولي در موج دوم اهميت فقط مسائل سياسي و فرهنگي پاسخگويان مجرد پاسخگويان متأهل مي ر مورد ساير مسائل اختالف معناداري وجود ندارد.بيشتر از متأهل بوده و د

در موج اول با افزايش وضعيت اقتصادي بر اهميت مسائل اجتماعي، سياسي، فرهنگي و شاخص *شود. در موج دوم با اهميت مسائل اجتماعي افزوده شده ولي از اهميت مسائل اقتصادي كاسته مي

شود. و شاخص اهميت مسائل اجتماعي افزوده ميافزايش وضعيت اقتصادي بر اهميت مسائل سياسي هاي اقتصادي متوسط و باال و كمتر از رده اهميت مسائل اجتماعي نزد پاسخگويان رده اقتصادي پايين

باشد.اقتصادي باال مي هاي اقتصادي پايين و متوسط كمتر از ردهاهميت مسائل فرهنگي پاسخگويان ردهت مسائل اجتماعي در موج اول به ترتيب عبارت از احساس عدالت مهمترين عوامل مؤثر بر اهمي *

اجتماعي، احساس سردرگمي اجتماعي، سن، جنسيت، احساس امنيت، وضعيت اقتصادي، دينداري، وضعيت سواد و وضعيت تأهل و در موج دوم به ترتيب عبارت از احساس عدالت اجتماعي، جنسيت،

باشند.هل، سطح تحصيالت و وضعيت اقتصادي مياحساس امنيت، رضايتمندي، سن، وضعيت تأمهمترين عوامل مؤثر بر اهميت مسائل اقتصادي در موج اول به ترتيب شامل: احساس عدالت *

اجتماعي، سن، وضعيت اقتصادي، وضعيت سواد، احساس امنيت، جنسيت، دينداري، رضايتمندي و باشد: صورت ميقتصادي در موج دوم بدينوضعيت تأهل هستند. ترتيب عوامل مؤثر بر اهميت مسائل ا

احساس امنيت، احساس عدالت اجتماعي، جنسيت، سن، رضايتمندي، وضعيت تأهل، سطح تحصيالت و وضعيت اقتصادي.

عوامل مؤثر بر اهميت مسائل سياسي را براساس مجموع اثرات مستقيم و غيرمستقيم به ترتيب ذيل *حساس عدالت اجتماعي، احساس امنيت، سن، وضعيت اقتصادي، بندي نمود. موج اول: اتوان طبقهمي

جنسيت، احساس سردرگمي اجتماعي، وضعيت تأهل، عالقه سياسي و وضعيت سواد. موج دوم:

85

احساس امنيت، احساس عدالت اجتماعي، جنسيت، سن، وضعيت اقتصادي، وضعيت تأهل و سطح تحصيالت.

س مجموع اثرات مستقيم و غيرمستقيم به ترتيب در موج عوامل مؤثر بر اهميت مسائل فرهنگي براسا *اول عبارت از احساس امنيت، احساس سردرگمي اجتماعي، سن، وضعيت اقتصادي، جنسيت، احساس آزادي، وضعيت تأهل و وضعيت سواد و در موج دوم عبارت از احساس امنيت، جنسيت، وضعيت

باشند.اقتصادي، سطح تحصيالت، سن و وضعيت تأهل ميعوامل مؤثر بر شاخص اهميت مسائل اجتماعي براساس مجموع اثرات مستقيم و غيرمستقيم به ترتيب *

اول شامل احساس عدالت اجتماعي، احساس امنيت، سن، احساس سردرگمي اجتماعي، وضعيت اقتصادي، جنسيت، وضعيت تأهل، وضعيت سواد، دينداري، عالقه سياسي و رضايتمندي و در موج دوم

احساس امنيت، احساس عدالت اجتماعي، جنسيت، وضعيت تأهل، سن، رضايتمندي، سطح شامل باشند.تحصيالت و وضعيت اقتصادي مي

86

فهرست مطالب فارسي ● ، مؤسسه نشر جهاد، تهران.»بررسي مسائل اجتماعي«)، ١٣٧٧آزاد ارمكي، تقي و بهار، مهري ( -مه سيدحسن منصور و سيدحسن حسيني كلجاهي، ، ترج»شناسيجامعه«)، ١٣٥٧باتومور، تي. بي ( -

شركت سهامي كتابهاي جيبي، تهران.شناختي درباره ديدگاههاي جامعه«)، ١٣٧٧رابينگتن، اي و وينبرگ، ام.اس وهمراسميت، اس. كي ( -

، ترجمه صادق صالحي، چاپ شهيد، قم.»حل مسائل اجتماعيراه ، انتشارات دانشگاه فردوسي، مشهد.»ل اجتماعي ايرانبررسي مسائ«)، ١٣٨١مظلوم خراساني، محمد ( -، ترجمه عبدالمعبود »شناسي آمريكاييشناختي، نقدي بر جامعهبينش جامعه«)، ١٣٦٠رايت (ميلز، سي -

انصاري، شركت سهامي انتشار، تهران. انگليسي ●

- Eitzen, Stanley, and Zinn, Maxine, Baca , (1992) , “social problems” , - Grand , Julian Le , and propper carol and Robinson , Ray (1992), “The economics of socail problems”, MAC Millan press LTD. - Henslin , James M. and Light Donald W. (1983) , “social problems” , Mc Grow- Hill book Company. - Herbert , David T. and smith David M., (1995) , “ social problems and the city” , oxford university press , 1995. - Karnblum, William , and Julian Joseph (1992) , “social problems” Prentice Hall , Englewood cliffs , New Jersey. - Lee, David and Newby , Howard , (1989), “The problem of sociology” , Academic Division of unwin Hyman Ltd . - Merton , Robert K. and Nisbet Robert , (1971) , “ contemporary social problems” , Harcourt Brace Javanovich. - Mooney , Linda A. and knox , David and schacht , Caroline (1999) , “ understanding social problems” , wadsworth/Thomson Learning. - Raab , Earl and selznick Gertrude Jaeger (1959) , “major social problems” , Row Peterson and Company Elmsford. - Stewart Elbert w. (1983), “social Problems in Modern America” , Mc Graw-Hill , Inc.

87

ها در متغيرهاضميمه: چگونگي كاهش گزينههاي اوليه پنج متغير شامل سن، سطح تحصيالت، وضعيت تأهل، وضعيت فعاليت و هزينه سرانه به گزينه

شرح ذيل محدود گرديده است: سال سن ٢٩تا ١٥سن جوانان:

سال سن ٤٩تا ٣٠ميانساالن: سال و بيشتر سن ٥٠كهنساالن:

سطح تحصيالت ● بيسواد: بيسواد

ابتدايي: خواندن و نوشتن، نهضت سوادآموزي، ابتدائي متوسطه: راهنمايي، سيكل، متوسطه، ديپلم ناقص

دانشگاهي، مقدمات حوزويديپلم: ديپلم، پيش ديپلم، ليسانس، دكترا، سطح يك حوزوي و باالتردانشگاهي: فوق

وضع تأهل ● مجرد: مجرد

ر، جداشدن بر اثر زنداني و مهاجرت و .....متأهل: متأهل، مطلقه، فوت همس وضعيت فعاليت ●

شاغل: شاغل بيكار: بيكار، سرباز

داردار: خانهخانه

محصل: محصل، دانشجو، طلبه داراي درآمد بدون كار: بازنشسته، از كار افتادگان، داراي سود سهام

هزينه سرانه ● هزارتومان در ماه ٢٠پايين: هزينه سرانه تا

هزار تومان در ماه ٥٠تا ١/٢٠ط: هزينه سرانه متوس هزارتومان در ماه ٥٠باال: هزينه سرانه بيشتر از