معجزه از دو دیدگاه: مقایسه دیدگاه فلاسفه و متکلمان...

25
1 یدگاهه از دو د معجز: مقایسهیدگاه دتکلمانسفه و م فسلمان م در باره معجزه چکیده: ، ذیل مبحث نبوتم در علم کّ عامیو تگننیگ راتییص نبی تشخیهایکی از راهوان ی به عن معجزه ه، از می شود. نیز نحوه دا تحر و شعبده وردن میان آن ب تذاگاوتطقی آن و ت معجزه، تعریف من ماهیتیت در تبییگ آنکلمان تعید که منن موضوعاتی هسنر صدق نبی، اهم معجزه بارند ها د. یگیه تبی در همیای هی داده ارائه معجزهرق مخنلف ازکلمان فی که من توناتونیر میند تصویسنقیم خداو اند، معجزه فعل م شیود امور رخ میان عادیف جری که بر خهد د. راسلمان همچون فا فیلسوفان م برخیبگ تینا در بحث بی و ا تصویر کرده خصلت نبی را همچون معجزهنجامی انای نبی، تواهایژتی از ویس معجیزه راتا اند و بر ایگ اسنهمبر دانسنقیم پیا فعل م اند. ک از تبییگ هر یییت می تبعیز چهارچوبی معجزه امی و فلسگی از های ک- ای آنر مبنن را بف وقایع جها فیلسونکلم و کنند که مر می تگسی کنند. لمیان کیه بیریده منکذا از نظر عم نکار می ت را اّ فیلسوفان علیف خمکیگ معجزات امری مقوعند، وی قائل نبودشیاء طبیعنند و برای ا کرد تلقی میواجه نمیچ دشواری م با هیگ تبییگ خود را و در ای شدیدند د. قیوعمکان ون در تبییگ اما فیلسوفا ا دشواره باعجزات هموا م ریندی مواجه بود های. فلسگی،ناهایی از تن رهایشد برایلسوفی چون ابگ ر فیداشینهروا پن نیان در آن رالسیوفاه فیسنه و مداخلی دان بیرونطه مباحث فلسگیات را از حی معجز موضوعت ات. معجزه روی آوردهز به نقد نظریه نی فیلسوفانکلمان و، برخی منیگ دو جریان به موازات ا اند. کلی دواژه ها: م، فلسگه معجزه، کمی ات، نظریه عادت ، علیت. مقدمه فلسگهم ات ی، همچون فلسگه هایحید و مسی یهو، فلسگه ایا صبغه بنی دییت ی ات. عی تیینیوفان دیلسی فی داشنگ رو بیهار کنند و از ای و آشنی برقرازتاریاب آتمانی تیم کن فلسگی و تعاصوراتگاهیم و تد میان م ن ابداع فلس گهح شدّب و منقّاقع صورت مهذ که در وند روی آوردنقاطی ای ا ة فلسیگ های هیی، از طریانیونی یان بودسلمانعنقادی منی اا مبا دادن آن ب تطبی. بویژه در م ایگ امر وضوعاتیناصیاد و معجزات که اند معا ماننی دیت مشهود ات اند. اره اننی با دی تصوری وقنیر تعارض باشد فلسگی د های به توجیه آننیلسوف دی ، فی آن با مگروضات فلسگی می و تطبینی تصور دی پردازدبر انق آن تصور دچاگ مسیر ماهیت در ای حنی اتر شود یا آراء فلسگییلسوف فناقض تردد دچار ت.

Transcript of معجزه از دو دیدگاه: مقایسه دیدگاه فلاسفه و متکلمان...

1

:معجزه از دو دیدگاه

در باره معجزه مسلمان فالسفه و متکلماندیدگاه مقایسه

: چکیده

ه، از معجزه به عنوان یکی از راههای تشخیص نبیی راتینیگ تگن یو عامّدر علم کالم، ذیل مبحث نبوت

تلیت ماهیت معجزه، تعریف منطقی آن و تگاوت تذاردن میان آن با تحر و شعبده و نیز نحوه دال. شودمیهیای در همیه تبیییگ . ها دارندمعجزه بر صدق نبی، اهم موضوعاتی هسنند که منکلمان تعی در تبییگ آن

شیود اند، معجزه فعل مسنقیم خداوند تصویر میی توناتونی که منکلمان فرق مخنلف از معجزه ارائه داده

بی و ابگ تینا در بحث برخی فیلسوفان مسلمان همچون فارا. دهدکه بر خالف جریان عادی امور رخ می

اند و بر ایگ اتاس معجیزه را از ویژتیهای نبی، توانایی انجام معجزه را همچون خصلت نبی تصویر کرده-های کالمی و فلسگی از معجزه از چهارچوبی تبعییت میی هر یک از تبییگ. اندفعل مسنقیم پیامبر دانسنه

تلذا از نظر عمیده منکلمیان کیه بیر . کنندتگسیر میکنند که منکلم و فیلسوف وقایع جهان را بر مبنای آن کردند و برای اشیاء طبیعنی قائل نبودند، وقوع معجزات امری ممکیگ خالف فیلسوفان علیّت را انکار می

اما فیلسوفان در تبییگ امکان وقیوع . دیدندشد و در ایگ تبییگ خود را با هیچ دشواری مواجه نمیتلقی میفیلسوفی چون ابگ رشد برای رهایی از تن ناهای فلسگی، . هایی مواجه بودندریمعجزات همواره با دشوا

موضوع معجزات را از حیطه مباحث فلسگی بیرون دانسنه و مداخلیه فیلسیوفان در آن را نیاروا پنداشینه .اندبه موازات ایگ دو جریان، برخی منکلمان و فیلسوفان نیز به نقد نظریه معجزه روی آورده .اتت

.، علیتنظریه عادت، اتالمی معجزه، کالم، فلسگه :هادواژهکلی

مقدمه

فیلسیوفان دینیی تیعی . ی اتیت دینی با صبغه ای فلسگه، یهود و مسیحی هایفلسگه همچون ،یاتالم فلسگه

ند میان مگاهیم و تصورات فلسگی و تعاتلیم کناب آتمانی تازتاری و آشنی برقرار کنند و از ایگ رو بیه داشن

یونیانی، از طریی هیای هة فلسیگ ای اتلنقاطی روی آوردند که در واقع صورت مهذّب و منقّح شدگهابداع فلس

مانند معاد و معجزات که اصیاتلنا وضوعاتیایگ امر بویژه در م .تطبی دادن آن با مبانی اعنقادی مسلمانان بود

، فیلسوف دینی به توجیه آن های فلسگی در تعارض باشدوقنی تصوری دینی با ان اره. اند مشهود اتتدینی

حنی اتر در ایگ مسیر ماهیت آن تصور دچار انقالب پردازد تصور دینی و تطبی آن با مگروضات فلسگی می

. دچار تناقض تردد فیلسوف فلسگی آراءیا شود

2

هیای فلسیگی را از بحث و نیز برخی ایده نیز به نوعی فیلسوفانی بودند که مند (معنزتله)اوتلیه منکلمان

های دینیی خیود را با واتطه فیلسوفان دینی مسیحی یا یهود اخذ کرده و اندیشه و رومی یونانی هایفلسگه

دادند که در یک تر آن افرادی همچیون اتلبنه منکلمان طیگی را تشکیل می .کردندها تبییگ میبا اتنگاده از آن

( اشیاعره )طیف وفاداران به تنت اتالمی نظّام و معمّر ترایش بیشنری به فلسگه داشنند و در تر دی ر ایگ

.بیشنری داشت قرار داشنند که نظریاتشان به اهل حدیث نزدیکی

-پردازیم و تعی میمعجزات می بدر ایگ تگنار به تشریح دیدتاههای مخنلف فلسگی و کالمی در با

ابندا بیه دارد، فلسگی ، نهخاتن اهی کالمیمعجزه مگهوم از آنجا که . کنیم شناتاییکنیم مواضع اخنالف را

.پردازیمبررتی ایگ اصطالح نزد منکلمان می

کالمیمعجزه از دیدگاه

در دو قرن چهارم و پنجم که کالم اتالمی به دوران پخن ی و تکامل خویش پا تذاشنه بود، نظریی معجیزه

مّه و در بحث در کالم اتالمی، موضوع معجزات ذیل فصل نبوت عا. نیز صورتی تیسنماتیک و مدوّن یافت

-فرضتر چه هر یک از مکاتب کالمی بنا به پیش. شوداز چ ون ی تشخیص نبی صادق از مننبّی مطرح می

منگاوت از دی ران ارائه کرده اتت اما به طور کلی تصور معجزه نیزد کما بیش های کالمی خویش، تعریگی

کیارکرد آن تصیدی نبیوت نبیی ( 3 ،خارق عادت( 2 ،فعلی اتت اتلهی( 1: همه آنان دارای ایگ اجزاء اتت

. اتت

اصطالح عادت

« عیادت » در تگنمان کالمیی اصیطالح ؛ زیرا دهیمقدری توضیح « خرق عادت»در ایگ جا الزم اتت در بارة

در تگنار منکلمان « عادت»در واقع تصور . داشنه اتت شودفهم می ایگ واژهامروزه از مغایر با آنچهمگهومی

که در هر جسم بر آن بودند نظّام و معمّر همچون فالتگه. بود در اندیش فیلسوفان« طبیعت»جانشینی برای

طبیعنی وجود دارد که خداوند آن را در هن ام آفرینش عاتلم در جسم ایجیاد کیرده اتیت و همییگ طبیعیت

رد، خود عرضیه کی « کمون و ظهور»طبیعنی که نظّام آن را در نظری . جسم علّت وقوع تغییرات در آن اتت

هم تغییرها در اجسام و نیز علت نظمی اتت که در تیواتلی پیدایشهمچون تصور ارتطویی طبیعت، علت

و نیز ابگ بجز نظّام و معمّر -اما عمدة منکلمان (.606-606، فلسگه علم کالموتلگسگ؛ )شود حوادث دیده می

-ی دانست که در اجسام عارض میبرای اشیا طبیعنی قائل نبودند که بنوان آن را علّت حوادث منغیر -حزم

.دانسنندها را خداوند میشد و منکلمان علت بال واتط همه پدیدهت طبیعی در کالم نگی میشود؛ تلذا علیّ

بود که از نظر آنان چنیگ فرضی، بیرای وقیایع و ، آن«طبایع»مخاتلگت اهل کالم با دیدتاه فلسگی تبب

با همیگ اتندالل بود که . یرد که با دیدتاه توحیدی معارض اتتتها اتنقالتلی از خداوند مگروض میپدیده

3

و در ایگ نظر با دیدتاه ارتطویی که قائل 1بودند( ماده غیرقابل تقسیم) اعموم منکلمان قائل به جزء ال ینجزّ

.کردندا نیست، مخاتلگت میبه جوهر فرد یا جزء ال ینجزّ

زیرا نظام و معمّر در عیگ اعنقاد به جزء )بیند ت نمیباوری و انکار علیذرهوتلگسگ رابط مشخصی میان

اما هانری کُربگ اعنقاد به میادة غیرقابیل ؛(266، های کالمبازتابوتلگسگ؛ ( )الینجزّا، به علیت نیز قائل بودند

-ص میی گ و تشیخّ داند که به ایگ ماده و هم وجودات مرکب، تعیّانقسام را موجب اثبات اصلی منعاتلی می

نگسه قابل تقسیم باشد، امکان و علیت تعییّگ خیود را در ذات خیود خواهید آن که اتر ماده فیبخشد حال

همچنیگ اندیش مادّة تقسیم ناپذیر، منضمگ اندیشی دوام . داشت و دی ر نیازی به خدایی خلّاق نخواهد بود

ایید هیر ترکیبیی از اتر ماده تبب کافی ترکیب و تمایز خود را در ذات خود نداشنه باشد، ب. خل نیز اتت

-ایگ عوارض به تبب ایگ که در تغییر دائمیی . کند، کامال عارضی باشدجواهر فرد که وجودی را منعیگ می

پی بایید کیه میاده و . ها را ایجاد کرده و قوام دهدکنند که تصادفاند، دخاتلت اصلی منعاتلی را ایجاب می

(.173کربگ، )شود دتت خدای قادر حگظ می تمامی عاتلم در هر تلحظه به. عرض در هر تلحظه ایجاد شود

تنها در حوزة اعمال انسان، میان معنزتله و اشاعره اخنالف وجود داشت؛ معنزتله اعمیال انسیان را فعیل

کردند، بر خالف اشعری که برای اجنناب از مشکل اتنحقاق پاداش و کیگر بندتان در قبال خود او تلقی می

.را ابداع کرد 2ظری کسبها اتت، ناعماتلی که خدا خاتل آن

هیچ عرضیی بییش از ییک آن ؛آورد، خداوند هر تلحظه اعراض را پدید میاشاعرهبه طور کلی از دید

به ایگ ترتییب آفیرینش ؛کندتردد و خداوند بار دی ر اعراض را تجدید میدوام ندارد و پ از آن فانی می

در ذره بیاوری . شیود در فلسگه باتنان ریشیه دارد و بیه اپیکورییان مننهیی میی (اتمیسم) اندیشه جزء الینجزا یا ذره باوری. 1

از مکنیب ،(.ه232-131)ابواتلهیذیل علّیاف در کالم اتالمی اوتلییگ بیار . رودبه پیش می اپیکوری، وقایع جهان با تصادف

از )و بیاقالنی ( بصره از مکنب معنزتلی)و بعدها منکلمان دی ر، نظیر جبّایی نظریه جزء الینجزا را مطرح کرد ،معنزتلی بصره

پنیدارد کیه قابیل تقسییم کل از اجزائیی میی ایگ نظریه، جسم را منش. آن را به اشکال دی ری مطرح کردند( مکنب اشعری

در واقیع (. جیوهر فیرد )باشیند نیسنند و فاقد بُعد و کیگیاتی چون ترمی و تردی و تری و خشکی و رنگ و مزه و بو می

. انید نامییده توان تگت ذرة کالمی با هیوالی ارتطویی منناظر اتیت و برخیی منکلمیان اییگ ذرات را جیواهرا اعیراض می

آورد؛ برخی اعراض فقط برای یک تلحظه دوام دارند و تایر اعراض بیش از ییک ایگ ذرات عرض را پدید میخداوند در

آفریند و هیچ عرضی به انیدازه خدا هیچ تاه جوهری را بدون عرضی نمی»در تبییگ اشعریان از ایگ نظریه، . تلحظه پایدارند

به طوری ... آفریند یرد، پیوتنه همان عرض را در هر تلحظه میدو تلحظه بقا ندارد و وقنی ارادة خدا بر بقای عرضی قرار ت

که اتر خدا بخواهد نوع دی ری از عرض را در جوهر بیافریند، چنان خواهد کرد و اتر از آفریدن خودداری کنید و هییچ

(260،های کالمبازتابوتلگسگ؛ )« .عرضی نیافریند، آن جوهر نیز از میان خواهد رفتمقصیود از « ».همه افعال بندتان مخلوق خداوند اتت و انسان در ایگ میان هیچ نقشی جز اکنسیاب نیدارد »طب ایگ نظریه . 2

میذاهب بیدوی؛ ) «شیود کسب نیز تعل ارادة بندتان به فعلی اتت که در حقیقت از جانیب خداونید مقیدّر و ایجیاد میی (.222 ،اإلتالمییگ

4

حال آن که دو منگکر معنزتلی، ابواتلهیذیل (cf. Wensinck A. J.; The Muslim Creed, 224-5)شود مدام نو می

(.ماننید صیوت )و اعراض ناپاییدار ( مانند تیاهی)اعراض پایدار : پنداشنندمی دو تونهرا و جبّایی، اعراض

بخشید و بیا دتیت کشییدن از خلی ها در هر تلحظه بقیا میی خداوند اعراض ناپایدار را با خل پیوتن آن

هیای بازتابوتلگسگ؛ )روند وتلی اعراضی که پایدارند با آفرینش ضدشان از میان میتازد مجددشان فانی می (. 262، کالم

ها را علیت و معلیول به تبع ایگ ن رش، منکلمان هیچ مالزم ضروری میان دو حادثه که فیلسوفان آن

مسألة االقتراا ير م مر » اتلی در فصلی با عنوانغزّ. کردندشناخنند و علیّت را یکسره انکار مینامند، نمیمی

آن چیزهایی که در عادت تبب و : نویسد، می«ب ، ل س ضاوري عندن يعتقد فى الع دة سبب ، و ي م م يعتقد مسبَّ

شوند، مانند تیراب شدن و نوشیدن، تیر شیدن و خیوردن، تیوخنگ و در تیرفنگ آتیش، ب فرض میمسبَّ

وردن دارو، اتهال و اتنعمال مسهل و از ایگ دتت روشنایی و طلوع خورشید، مرگ و تردن زدن، شگا و خ

شود، در هییچ کیدام از اییگ ها مشاهده میها و حرفههای پیاپی و مقنرن که در طب و نجوم و صنعتپدیده

شود و عدم یکی ضیرورت عیدم دی یری را تیبب موارد، وجود یکی ضرورت وجود دی ری را باعث نمی

-ها را خلی میی ها به تقدیر اتلهی اتت که به طور مساوی هم آندهشود؛ زیرا در پی هم آمدن ایگ پدینمی

کند، نه آن که به خودی خود ضروری و غیر قابل فوت باشند بلکه ممکیگ اتیت تییری بیدون خیوردن و

، تهافیت اتلگالتیگه غزاتلیی؛ ) ها آفرییده شیوند مرگ بدون تردن زدن و ادام حیات با تردن زدن و مانند ایگ

میا »: نویسید زند و میی یح ایگ مطلب، توخنگ پنبه به هن ام برخورد با آتش را مثال میاو برای توض(. 222

دانیم و تبدیل پنبه به خاکسنر را نیز بی آن که موجب توخنگ شود جایز میوقوع برخورد میان آن دو را بی

(. همان جا)« شماریمآن که آتش به آن برخورد کند جایز می

گ معنا نیز هست که برای هر حادثه، هر دو حاتلت وقوع و عدم وقوع از چنیگ تصوری از حوادث به ای

بسن ی دارد و از آن جا که ارادة ایگ فاعل نیز برای ما ( یعنی خداوند)جمله ممکنات اتت که به ارادة فاعل

الزمی اییگ (. 230-222، همیان )مجهول اتت، جایز اتت که ارادة او در مواقیع مخنلیف تونیاتون باشید

آن اتت که به هیچ چیز علم پیدا نکنیم؛ زیرا ارادة فاعل تابع هییچ -دهدان که ابگ رشد تذکر میچن-ن رش

ابیگ )تییرد علم بما هو علم، به آنچه طبیعت قابل تحصیل نداشنه باشد تعل نمیی . ای نیستقانون و ضابطه

ثباتی نخواهد داشیت؛ میثال ها، به ایگ ترتیب واقعیت اشیا و نیز ادراک ما از آن(. 226، تهافت اتلنهافترشد؛

ها در بازار تبدیل ایم، در بازتشت ما تبدیل به پسری شده باشد و میوهممکگ اتت کنابی که در خانه تذاشنه

غزاتلیی . دانیم اشیای پیرامون ما با ثباتنید ؛ حال آن که به تجربه می(230-222، همانغزاتلی؛ )به انسان شوند

بینیم حوادث را آن تونه که می شود که تر چه هیچ ضرورتی تواتلیعی مینا مدّبرای رهایی یافنگ از ایگ تن

بر ایگ قرار ترفنه که حوادث ایگ چنیگ در پی یکدی ر بیایند و میثال بیه دنبیال «عادت»کند اما ایجاب نمی

دانیم که می آفریند که به واتط آنخداوند در ما علمی می. برخورد آتش با پنبه، پنبه بسوزد و خاکسنر شود

5

از را خدا پدید نیاورده اتت؛ زیرا ایگ امور واجب نیسنند بلکیه ( تبدیل اشیا به چیزهای دی ر)ایگ ممکنات

اتنمرار عادت به وقوع حیوادث »اما . قبیل ممکناتند که جایز اتت روی دهند و جایز اتت که روی ندهند

دهد که از آن منگک ای در ذهگ ما رتوخ میونهدر پی یکدی ر، جریان ایگ امور مطاب عادت تذشنه را به ت

ایم در بازتشت ما همچنان دانیم که کنابی که در خانه جا تذاشنهو به ایگ ترتیب ما می( همان جا)« شودنمی

بنا بر ایگ هر تاه خداوند بخواهد رتوتلی را . روید و مانند ایگکناب خواهد بود یا درخت همواره از بذر می

یابیم که ایگ خرق عادت کار خداتت؛ زیرا خداوند ایگ علم کند و ما در میت را خرق میتصدی کند، عاد

همیان، )شیود زییر پیا تذاشینه نمیی ( وقوع معجزه)را در ما پدید آورده اتت که عادت جز در مواقع معیگ

231 .)

خیود ن تونیاتو هیای معنزتله نییز از آن در بحیث نظری عادت اخنصاص به اشاعره نداشنه اتت بلکه

االقنصاد ؛ طوتی؛ 327-326 :2، أماتلی؛ تید مرتضی، 161-162: 12، قاضی عبد اتلجبار. نک)اند اتنگاده کردههای منأخر، تحت تأثیر فلسگه و در دورة معاصر، تحیت در دوران(. 221-220، 22-12، فیما ینعل باالعنقاد

امیروزه و تیرجیح یافنیه اتیت « عیادت خرق»بر « طبیعینقض قانون »یا « نقض طبیعت»تأثیر علم تجربی،

هنوز به کار بیرده -که در باال شرح داده شد-بدون توجه به پیش زمینه کالمی آن« خرق عادت»ترچه واژه

.کندپذیرش تلوازم کالمی نظریه عادت را ایجاب می ،شود، باید توجه داشت که ایگ اتنعمالمی

:پردازیممکاتب مخنلف کالمی می تر مصطلح معجزه از دیدتاهاینک به بررتی تگصیلی

دیدگاه معتزله در بارة معجزه

-وقنیی خداونید رتیوتلی را میی »: نویسدمی شاح األصول الخمسةدر .(ه 162. د) قاضی عبد اتلجبار معنزتلی

آن رتول باید ادعای نبوت کند و در پی دعوی نبوتش، از وی آیات و معجزاتی ظاهر تردد کیه بیر ،فرتند

کنید و عبیارت فعلی اتت که بر صدق مدعی نبوت دالتلت میی ،و معجز در اصطالح؛ کند راتنی او دالتلت

کند م ر و ایگ فعل بر صدق مدعی نبوت دالتلت نمی. اتت از چیزی که بشر از آوردن مانند آن عاجز اتت

؛ دوم آن که در پیی دعیوی میدعی نبیوت واقیع 3خداوند باشد یا در حکم آن آنااول آن که از : به ته شرط

به نقل از ) «شود، نه قبل و نه پ از آن؛ توم آن که مطاب اعالم وی باشد؛ چهارم آن که ناقض عادت باشد

.(177-176: 1 ،بدوی

عي النبوة مم معجزة تشهد له و تصدقه، و ال يدّ لمدّ... »: نویسدنیز در ایگ باره می .(ه 236. د) زمخشری

ای داشنه باشد کیه ؛ یعنی مدعی نبوت باید معجزه(127: 2، کشافاتل) « دعواه، و ك متنبئ ً ال نب لم تصحّ إالّ

تلقیی قیار زه، بر قرآن نیز صدق کند؛ زیرا معنزتله عموما قرآن را فعل افزودن ایگ قید از آن روتت که تعریف وی از معج. 3

کیه )از نظر آنان جن قرآن عبارت اتت از اصیوات و حیروف . کردند که حکایت قرآن موجود در تلوح محگوظ اتتمی

.کندایگ قید را رد می( 326ص) اتلذخیرهتید مرتضی در . و بنا بر ایگ فعل بشر اتت( رونداعراض به شمار می

6

. به تود او شهادت دهد و او را تصدی کند وترنه دعوی او صحیح نیست و او مننبّی خواهد بود، نیه نبیی

، « دِقِ مَفَأْتِ يِهِ إِ ْ كُنْتَ مِرمَ الصَّر »: تویدتوره شعراء که فرعون در پاتخ به موتی می 31وی در تگسیر آیه

آورد؛ زییرا آید که فقط کسی که در دعوی خویش صیادق باشید معجیزه میی از ایگ تگنه بر می»: نویسدمی

شی گت آن . کندمعجزه، تصدیقی از جانب خدا در بارة مدعی نبوت اتت و حکیم، دروغ و را تصدی نمی

هل قبله مخگی مانده اتت؛ آنیان که ایگ امر بر شخصی چون فرعون پوشیده نبود؛ حال آن که بر مردمی از ا

تصدی دروغ ویان به وتیل معجزات ملنزم [ امکان]شمارند تا جایی که به ارتکاب قبیح را بر خدا جایز می

(.302: 3همان، )« اندتردیده

و محمیود .(ه 136. د) در ضمگ باید منذکر شویم که معنزتله، بجز ابو اتلحسیگ محمد بگ علیی بصیری

-، صدور خیوارق عیادات از غییر انبییا را ممنیوع میی (131: 21،مگاتیح اتلغیبر رازی؛ فخ. نک) 1خوارزمی

برخی اوتلی . کردندهای قرآنی نظیر کرامات مریم و توتلد خارق اتلعاده عیسی را تأویل میو حکایتند؛ دشمر

نبیوت را ابو هاشم جبائی وجه دالتلت معجزه بیر .دانسننددومی را از ارهاصات عیسی میرا معجزه زکریا و

شود، ها میدانسنه اتت؛ تلذا چون کثرت وقوع، موجب خروج معجزات از وجه دالتلت آن« ابانه و تخصیص»

تیید مرتضیی؛ . نک)ایگ امور نباید برای غیر انبیا روی دهند؛ زیرا در ایگ صورت موجب ابانه نخواهند بود

از دی یر .(ه 362. د) یگ بگ علی بصیری ابو عبد اهلل حس(. 216-217: 12؛ قاضی عبد اتلجبار، 333، اتلذخیره

ظهور معجزه بر غیر نبی، هر چند که در دالتلت آن بر نبوت افراد دی ری کیه »شیوخ معنزتله نیز بر آن بود که

تازد، اما مگسده ان یز اتت؛ زیرا مردم را از نظیر کیردن شود، طعنی وارد نمیمعجزه به دتت آنان ظاهر می

(.222قاضی عبد اتلجبار؛ همان، )« تازدیدر اَعالم انبیا روی ردان م

دیدگاه اشاعره در بارة معجزه

ابوالحسن اشعری

: کنددر خصوص نبوت و معجزه را ایگ چنیگ نقل می.( ه 321 .د)شهرتنانی عقیدة ابواتلحسگ اشعری

أییید بران یخنه شدن رتوالن از قضایای جایز اتت، نه واجب و نه محال؛ اما پ از بران یخنیه شیدن، ت

آنان با معجزات و عصمت ایشان از تناهان از جمل واجبات اتت؛ زیرا باید راهی برای شنونده باشد که

.با تلوک آن بنواند صدق مدعی را بشناتد؛ و باید علل برداشنه شود تا در تکلیف تناقض راه نیابد

نمایید درتیت نمیی تگسییر کشیاف چنیگ نسبنی با مراجعه به ؛ زیراباشدزمخشری غیر از محمود بگ عمرباید وی احنماال . 1

(.632: 1، کشافاتل. نک)

7

قرینیه، بیه منزتلی و معجزه فعلی اتت خارق عادت، در پی تحدی، معارضه ناپذیر که بیه تیبب وجیود

و کرامیات اوتلییا حی . تیردد خرق معناد و اثبات غیر معناد تقسیم میی : تصدی قوتلی اتت و به دو تونه

(116-112 شهرتنانی،) .اتت و بنا به وجهی، تصدی انبیا و تأکید معجزات اتت

جوینی

راد از اعجاز خبر دادن از امنناع معارضه اتت بیی آن م»: اعجاز را چنیگ شرح داده اتت.( ه 176. د)جوینی

او در اطیالق مصیطلح (. 306-307جیوینی، )« که به وجود عجز، که همان ضدّ قدرت اتیت، اشیاره شیود

و دی یری « نبود قیدرت »به « عجز»دهد، یکی اطالق معجزه بر آیات انبیا دو اغماض و تساهل تشخیص می

همان، )در واقع، خداوند منعال عاجز کنندة خالئ به وتیله معجزه اتت اتناد اعجاز به معجزه، حال آن که

بیه میدعی نبیوت « صیدّقت »وند اتت که به منزتل تگنگ از دیدتاه جوینی معجزه فعلی از افعال خدا(. 306

اتت و از شرایط آن خارق عادت بودن اتت تا ممیز میان صاتلح و طاتلح و نبی صادق و مگنیری در دعیوی

ای باشد که تصدی دعوی کسی تلقی تردد که معجیزه بیه دتیت او عالوه بر ایگ باید به تونه .نبوت باشد

حدّ تحدی نیز آن اول آن که نبی به آن تحدّی کند و : پدید آمده اتت؛ و ایگ امر مشروط به چهار چیز اتت

زم نیست که ب وید ترداند؛ و الخدا ایگ مرده را زنده می( مثال)اتت که ب وید نشان صدق مگ آن اتت که

توم آن . دوم آن که معجزه مطاب دعوی او رخ دهد. تواند مانند آن را بیاوردآیت مگ ایگ اتت و کسی نمی

چهارم آن که وی را تکذیب نکند؛ مثل ایگ که ب وید نشان صیدق . که معجزه پیش از دعوی او روی ندهد

آن تاه خداوند دتیت او را بیه تکیذیب وی مگ آن اتت که خداوند دتت مرا به تخگ در خواهد آورد و

ابیوبکر . ؛ قی 312-306همیو، )وادارد و دتت ب وید بدانید که ایگ فرد مگنری اتت؛ از او بر حذر باشید

(.13 ،خوارزمی

ظها المعجز علرى يرده أإ ّ مم ادّعى النبوّة و » :نویسدمی( 121) لاتلمحصّدر .( ه 606-211)فخر رازی

: کنید و معجزه را چنیگ تعریف می. عای نبوت کند و معجزه از او صادر تردد نبی اتتهر ک اد: «ك نب ّ

آن تاه ایگ قیود را چنیگ (. 162همان، )« معجزه امری اتت خارق عادت، مقرون به تحدّی، معارضه ناپذیر»

و تاهی منیع که معجزه تاهی انجام کار غیر عادی اتت[ و ن گنیم فعل]از آن رو تگنیم امر »: کندتوجیه می

از کار عادی اتت؛ از آن رو تگنیم خارق عادت تا مدعی از غیر میدعی ممنیاز تیردد؛ و تگنییم مقیرون بیه

تحدّی تا ایگ که فرد کاذب معجزه تذشن ان را حجت خویش نشمارد و تا ایگ کیه از ارهیاص و کرامیات

-1272: 2تهیانوی، . قی )« اده شودمنمایز تردد؛ و تگنیم معارضه ناپذیر تا ایگ که از تحر و شعبده فرق د

1277.)

8

در بارة معجزه ظاهریابن حزم دیدگاه

پ از بحث از ضرورت ( 21-20: 1) اتلگصل، در .(ه 126-361)ترشناس ظاهری، ابگ حزم اندتلسی منکلم

و شرح ا. شود و معجزه نام دارندها دانسنه میپردازد که صدق مدعی نبوت از آننبوت، به شرح براهینی می

فاقد تعریگی مشخص و موجز از معجزه اتت؛ ما در اینجا تقریر او از معجزه را در پین بنید و ییک ننیجیه

: کنیمخالصه می

ای اتت و قادر اتت هر آنچه را به پندار آیید و موجیود نباشید، پدیید باری تعاتلی فاعل هر پدیده( 1

آورد؛

ها را بر اتاس طبایعی که بیر میا معلیوم و آنخداوند اموری را که در عاتلم هست تامان داده اتت ( 2

اتت، جاری تاخنه اتت؛

شود ها دترتون میشود؛ برخی طبیعتها مشاهده میهایی خالف ایگ تامان و طبیعتتاهی پدیده( 3

شکافد و میاده شینری از آن بییرون یابد؛ مثال تن ی میو چیزهایی که در حدّ ممننع اتت حکم وجوب می

شود و صدها نگر از آبیی انیدک در ای به دتت انسانی زنده میتردد و مردهبه مار بدل میآید و عصایی می

تازند؛تردند و وضو میقدحی کوچک تیراب می

دترتون کنندة ایگ طبایع و فاعل ایگ معجزات همان کسی اتت که همه چیز را پدید آورده اتت؛( 1

توینید خوانند و میمردم را به پرتنش او فرا می خداوند ایگ نیروها را همراه کسانی کرده اتت که( 2

تیرند و خداوند نیز با که خداوند آنان را برای هدایت مردم فرتناده اتت و خداوند را بر ایگ تگنه تواه می

دهد؛آنان تواهی می[ صدق]پدید آوردن ایگ معجزات به

اند و خبرهیایی کیه از فرتناده شدهیابیم که آنان از طرف خداوند به علم ضروری در می: ننیجه آن که

ای در جهان نیست که بیر بیاری تعیاتلی و طبیایع دهند راتت اتت؛ زیرا در طبیعت هیچ آفریدهخداوند می

(.جاهمان. )های او به ایگ شکل تحکّم کندآفریده

ةشییو شیمارد؛ ؛ قییاس را میردود میی دانید کالمی اتت که ظواهر قرآن و حدیث پیامبر را مقصود می -ظاهریه مکنبی فقهی. 2

داند؛ و با اشاعره نیز همسویی د، نادرتت مییآآن تاه که با قواعد عقلی آنان ناتازتار تأویل ظواهر نصوص، در معنزتله را

مؤت ایگ مکنب، داود بیگ علیی بیگ خلیف، ابیو تیلیمان .کندندارد و آراء کالمی آنان را نیز در بسیاری مسائل نقد می

از .شود، قابل تعمیم به همه ظاهرییه نیسیت از ابگ حزم نقل می اتلبنه آنچه در ایگ جا .اتت.( ه 270-200حدود)اصگهانی

آید که وی عالوه بر آشنایی با دیدتاههای منکلمان معاصر خود با آراء فیلسوفانی ابگ حزم چنیگ بر می اتلگ ص لمرور کناب

کرده اتت بلکه ی پیروی نمیچون ارتطو و افالطون و منکلمان نخسنیگ، نظیر نظّام و معمّر نیز آشنا بوده اما از نحله خاص

در میورد . داده اتیت تزیده که خیود آن را درتیت تشیخیص میی در هر موضوعی از موضوعات کالم دیدتاهی را بر می

، اتلگصیل . نک)ها نیز وی قائل به وجود طبیعت و مخاتلف جزء ال ینجزّا و فنای اعراض و آفرینش مدام بود اجسام و پدیده

(. 213،212،220، به بعد 273: 3

9

ق ها و اموری چون تحر و طلسم و تخییل فرپردازد تا میان آنوی تپ به تبییگ ماهیت معجزات می

( مانند جوشیدن آب از ان شنان پیامبر)از دید ابگ حزم، معجزه یا از قبیل اخنراع جسم از عدم اتت . ب ذارد

مانند تبدیل عصا بیه )تردند و یا از قبیل دترتونی در اعراضی که ذاتی اشیاءند و فصل اجناس محسوب می

و یا ( بی آن که آتیبی به بدن وارد ترددها باقی ماندن در آتش مار، ناتل تن درخت، احیای مردتان و تاعت

اما دترتیونی اعراضیی کیه بیدون . رونداز قبیل دترتونی اعراضی که فقط با نابودی حامل خود از بیگ می

ها طلسیمند؛ ماننید رانیدن حییوانی از آید و برخی از آنروند با تحر پدید مینابودی حامل خود از بیگ می

تخییل نیز از قبییل فرییب و نیرنیگ . ان نزدیک ن ردد و دور کردن ترمامکان معیگ، به طوری که به آن مک

اتت، مانند ضربه زدن به بدن با چاقویی که تیغه آن در برخورد با تطح در شکافی کیه در دتینه آن تعبییه

(. 21-23: 1، همان)رتد که در بدن فرو رفنه اتت رود و چنیگ به نظر میشده اتت فرو می

-شمرد و چنیگ اتندالل می، مردود می«معجزه باید در پی تحدّی نبی رخ دهد»ا که ابگ حزم ایگ قید ر

ی در آیت بودن آیت نبی، دعوی دروغ و تخیگی اتت که هیچ دتلیلی بر صیحت شرط قرار دادنا تحدّ»: کند

ل آن، نه از قرآن، نه از تنت صحیحه و نه تنت تقیمه، نه از اجماع، نه از تگن صحابی و نه از حجیت عقی

هیچ ک چنیگ حرفی نیزده اتیت؛ و ادعیایی چنییگ، در [یعنی اشاعره]نیست؛ و پیش از ایگ فرق ضعیف

، مانند جوشش (ص)ثانیا اتر ایگ شرط درتت باشد، بیشنر آیات رتول خدا . نهایت تقوط و نقصان اتت

تیردد؛ زییرا آن تیاقط میی ... ها تگ با یک صاع جو و آب از میان ان شنان آن حضرت و اطعام صدها و ده

ها را فقط در حضور یاران اهل یقیگ خود به انجیام ها تحدّی نکرده اتت بلکه آنحضرت به هیچ یک از آن

به ایگ ترتیب آینی برای وی بجز قرآن و فراخواندن یهود به تمنّی میرگ و شی ّ اتلقمیر بیاقی . رتانده اتت

-173: 3همیان، )« تیردد ای مننهی میی یجهنخواهد ماند؛ و در نحوتت ایگ تخگ همیگ ب که به چنیگ نن

را « اقنران بیه تحیدی »رتد علت ایگ که منکلمان معاصر ابگ حزم و پ از او، دامن شرط به نظر می(. 171

، اییگ (تر، معجیزه از دییدتاه تیید مرتضیی باالتر، معجزه از دیدتاه جوینی؛ و پاییگ. نک)اند محدود تاخنه

.ایرادات و امثال آن باشد

شیعه در بارة معجزهمتکلمان اه دیدگ

-بعد از آن که مانند جوینی بحثی در خصوص تلگظ معجزه و مگهوم تلغوی آن میی -اتلذخیرهتید مرتضی در

کند و بیه او اخنصیاص داند که بر صدق ارائه کنندة آن دالتلت میدر اصطالح، معجزه را چیزی می -تشاید

با آن عادت مخنص به کسانی که ( 2فعل خداوند باشد؛ ( 1: دارد؛ و ایگ دالتلت مشروط به شروط زیر اتت

ص )اخنصاص آن به میدعی، از نیوع تصیدی دعیوی باشید ( 3نقض تردد؛ 6معجز در میانشان پدید آمده

ایگ قید از آن روتت که طب نظریه عادت، عادت اهل بالد مخنلف ممکگ اتت منگاوت از یکدی ر باشد؛ بیدیگ معنیا کیه . 6

:تویدتید مرتضی در تبییگ ایگ دیدتاه می. ای دی رای رخ دهد و در شهری دی ر به تونهیک پدیده در یک شهر به تونه

11

« تحیدّی »که در تعاریف دی ران معموال جیای خیود را بیه -شرط توم ،در ایگ تعریف تید مرتضی(. 326

: اتر تگنیه شیود »: نویسدوی می. ی فرد مدّعی تگسیر تردیده اتتبه معنای مطابقت معجز با دعو -دهدمی

خداوندا اتر مگ در ادعای رتاتلت تو صادقم، مرا با طلوع خورشید از مغرب آن تصدی کگ؛ و چنیگ شیود؛

(. 330همان،)« ...ایگ نهایت مطابقت با دعوی اتت

ظهور معجزه به دتت غییر -همعنزتل رأی غاتلببر خالف -تید مرتضی، وی با توجه به خاتن اه شیعی

داند؛ از نظر او معجزه به پیامبران اخنصاص نیدارد بلکیه در هیر حیال بیر صیدق دعیوی انبیا را ممکگ می

ایگ دعوی در مورد نبی، نبیوت و در میورد امیام، امامیت و در . کند که آن را ظاهر تازدشخصی دالتلت می

ا آن اتت که معجزات جایز و در برخی احوال عقیدة اصحاب م»: مورد صاتلح و فاضل، صالح و فضل اتت

و جایز اتت که به دتت صیاتلحان و مؤمنیان واالمقیام 7واجب اتت به دتت ائمه علیهم اتلسالم پدید آیند

(.332همان، )« ظاهر شوندراه تشیخیص پییامبر را یکیی از دو ( 101ص) تقرییب اتلمعیارف در .( ه 117-317)ابو اتلصالح حلبی

( 2خیرق عیادت باشید؛ ( 1: انسنه و اجنماع ته شرط را در معجزه الزم شمرده اتتطری معجزه یا نص د

و راه »: نویسید وی در بارة تشخیص فعل اتلهی خارق عیادت میی . مطاب دعوی باشد( 3فعل خداوند باشد؛

علم یافنگ بدان آن اتت که خرق عادت فقط از نوع مقدورات اتلهیی، ماننید ایجیاد جیواهر و پدیید آوردن

باشد یا اتر جن آن از مقدورات بندتان اتت به نحوی باشد که ننوان آن را به غیر خداوند نسیبت حیات

تپ راه (. 322-326، اتلذخیرهتید مرتضی؛ . ق )« داد، مانند عقب ترد خورشید و شکافنگ ماه و مانند آن

و طبی .های دی یر یکسیانند ربا و تنگربا از باب عادت اتت و ترنه آهگگتوییم که جذب شدن آهگ به آههمه ما می»

دهد با آن که همه از ییک جنسیند؛ و ها روی نمیدهد و با غیر آنعادت اتت که با خوردن نان و توشت تیری روی می

: 2، أمیاتلی ) «صاتیت از باب عادت اتت، بیش از حد اح[ وقوعشان]تویند می[ یعنی منکلمان]چیزهایی که جماعت ما آن

میا : تیوییم میی ... اخنالف در آن جایز و ممکگ اتت[ وقوع]آن عادت باشد، [ وقوع]آنچه طری : اتر به ما ب ویند». (326

کیه دانییم مردود نمیی [ ایگ احنمال را]همچنان که ؛که عادت در آن باره توناتون تردد کنیمرد نمیدانیم و آن را جایز می

، آن را از مسینند بیودن بیه عیادت خیارج اتنمرار داشنگبا ایگ حال ؛باشد اتنمرار داشنهبرای همه ها و در همه ترزمیگ

.(327-326: 2، همان)« تازدنمیاما ظهور معجزات به دتت ائمه از امور ممکگ اتت که نیه از تلحیاظ »: نویسدمی( 62 -66ص) اتلمقاالت أوائل شیخ مگید در. 7

از جهیت تیمع و آثیار »کند کیه ؛ آن تاه به عقیدة خود در ایگ باره اشاره می«اس، ممننععقلی واجب اتت و نه از نظر قی

جمهور اهل امامت با میگ در اییگ بیاره موافقنید و آل »: افزایدبه وقوع معجزات از ائمه قطع پیدا کرده اتت و می« صحیح

-ان بیه امامییه آن را از تلحیاظ عقلیی واجیب میی بسیاری از مننسب. نوبخت با ایگ مسأتله مخاتلگند و از پذیرفنگ آن ابا دارند

و معنزتله هم ی در ایگ مسأتله با ما مخاتلگند، بجز ابیگ اخشیید و . دانندآن از انبیا را واجب می[ صدور]شمارند همچنان که

شید پیروان او که در ایگ امر قائل به جوازند؛ و اصحاب حدیث هم ی آن را برای هر فرد صاتلحی که اهل تقوا و ایمیان با

.332، اتلذخیرهتید مرتضی؛ . ق . «دانندجایز می

11

دانید و امامان ثابیت میی شمرد و هر دو امر را در بارة هم تشخیص اعیان ائمه را نیز همیگ دو طری بر می

: نویسدمی

اخبار از کائنات و وقوع مخبر مطاب خبر؛ اخبار از غائبات؛ آشکار شدن : معجزات امامان چند تونه اتت

علم آنان که فنونی ش گت دارد در حال خردتاتلی و بزرتساتلی و مبرّز شدن آنان در ایگ علیم نیزد همی

-و همه ایگ. ای در نمانندفت ن ردد و در هیچ پیشامد و مسأتلهاهل روزتار به طوری که تلغزشی از آنان یا

اتت که به او منسوب باشیند؛ و در مییان آنیان برخیی، -بجز پدرانشان -ها بدون داشنگ معلم و رئیسی

. اندرا هم نداشنه[ که از پدرانشان اخذ کنند]حنی امکان آن ( ع)مانند رضا و ابو جعگر و ابو محمد

(112ابو اتلصالح حلبی، )

راه »، ذیل مسأتل چهارم نبوت تحیت عنیوان تجرید االعنقاددر ( ه 672 .د)خواجه نصیر اتلدیگ طوتی

:نویسدمی« شناخت صدق نبی

راه شناخت صدق او ظهور معجزه به دتت وی اتت و آن عبارت اتت از ثبوت آنچه معنیاد نیسیت ییا نگیی

و قص مریم و غییر »: افزایدآن تاه در مسأتل پنجم می. «اتت به شرط خرق عادت و مطابقت آن با دعوی آنچه معناد

خروج آن از حدّ اعجاز و روی یردان کیردن [ از ایگ امر]کند؛ و آن، جواز ظهور معجزه به دتت صاتلحان را افاده می

. 6آیدو عدم تمایز و ابطال دالتلت و عمومیت آن الزم نمی[ مردم]

:کنددر شرح ایگ عبارات خواجه، کارکرد و شروط معجزه را چنیگ تبییگ می( ه 726 .د)عالمه حلّی

حال که صگات پیامبر را ذکر کرد، بر او الزم آمد که بیان شناخت صدق او را ذکر کند کیه آن ییک چییز

اول آن : یسیت در معجزه از ایگ شروط ترییز ن ... اتت و عبارت اتت از پدید آمدن معجزه بر دتت وی

که امنی که پیامبر برای آنان فرتناده شده اتت از انجام مانند آن یا نزدیک به آن عاجز باشند؛ دوم آن کیه

اشیراط »از طرف خداوند و به امر او باشد؛ توم آن که در زمان تکلیف روی دهد؛ زیرا به هن یام وقیوع

که به دنبیال دعیوی میدعی نبیوت ییا شود؛ چهارم آنعادت برچیده می[ حوادث مقارن قیامت]« تاعت

آن اتت که دعوی نبی در زمان وقوع آن « جاری مجرای آن»جاری مجرای آن واقع تردد و مقصود ما از

(321-320عالمه حلّی،. )پنجم آن که خارق عادت باشد... آشکار تردد و مدعی نبوتی غیر از او نباشد؛

اعجاز در اصطالح عبیارت اتیت از آن کیه »: ده اتتاعجاز را چنیگ تعریف کر اتلبیان آقای خویی در

مدعی منصبی از مناصب اتلهی به عنوان شاهد بر صدق دعوی خود چیزی بیاورد که خرق نیوامی طبیعیت

، «میدعی نبیوت »در ایگ تعریف بیه جیای (. 33خویی، )« باشد؛ به طوری که غیر او از انجام آن عاجز باشد

ت تا تعریف معجزه بر فعل اعجازآمیزا امام نیز صدق کند و به جیای قرار داده شده ات« مدعی منصب اتلهی»

کشیف )« انید هیا اتیندالل کیرده ها وجوهی اتت که معنزتلیان مانع کرامات بیدان ایگ»چنان که عالمه حلّی شرح داده اتت، . 6

(.321، اتلمراد

12

قرار ترفنه اتت تا مطاب اصطالح فیلسوفان باشد که برای « طبیعت( قوانیگ)خرق نوامی »، «خرق عادت»

فلسیگه علیم وتلگسیگ؛ . نک)نامند اشیا طبیعت قائلند؛ بر خالف منکلمان که جریان معمول امور را عادت می (.262، کالم

دیدگاه فالسفه در بارة معجزه

انید؛ تلیذا فیلسوفان مسلمان نیز همچون منکلمان در مسأتل نبوت و معجزات هم ی بر یک نظر منگی نبیوده

در آثار کسانی چون غزاتلی، ابگ رشد و فخر رازی که . توان تعریف معینی را به هم فیلسوفان نسبت دادنمی

های فیلسوفان را در بارة توان دیدتاهاند، میسوفان پیش از خود پرداخنههای فیلبه نقد، دفاع یا شرح دیدتاه

.به شکل منمرکز یافت موضوعات معیگ ایگ حوزه

نو افالطونیان

داند که در اثر آن فرد از چنگ قوای حاتّیه، نبوت را ننیج قوت و کمال قوّة منخیّله می.( ه 332 .د)فارابی

کند و در بیداری خویش جزئیات و معقوالت را با عقل فعال اتصال پیدا می یابد وناطقه و نزوعیه رهایی می

دهد با اشکال محسوس مرئیی مشیابه آن کیه در خزانی کند و آنچه را عقل فعال به او میاز آن دریافت می

از آنجا که معطییات عقیل فعیال بیه منخّیلیه، معقیوالتی ارجمنید اتیت و . کندیابد بازتازی میخویش می

توید که نسبت بیه بیند میها در منخیّله در نهایت جمال و کمال اتت، کسی که ایگ امور را میت آنتمثیال

تواند بدان دتت پییدا کنید از دید فارابی، واالتریگ مراتبی که منخیّله می. امور اتلهی نبوت حاصل کرده اتت

همو در فصّ (.36-37، الس سة المدن ة .ق . 110 -102 ،آراء اهل المدينة الف ضلة و مض داته )رتب انبیاتت

روح نبوت دارای نیرویی قدتی اتت که غریزة عیاتلم خلی اکبیر بیدان »: نویسدمی فصوص الحكمةاز 31

دارد؛ بنا بر ایگ معجزاتی فراتر از حیلیه و تمکیگدارد همچنان که غریزة عاتلم خل اصغر به روح تو تمکیگ

تیرد و نقش پیذیری آن را از آنچیه در تلیوح محگیوظ اتیت، زن ار نمیآورد؛ و آیین آن عادات به عمل می

بدیگ ترتیب برخیی از .شودکنابی که بطالن در آن راه ندارد و مالئکی که رتوالنند، چیزی مانع نمی[ یعنی]

(.62غازانی، )« کندآنچه را نزد خداتت تبلیغ می

نو افالطونی بهره ترفنه اتت تا معجزات را از همیگ تصور مبننی بر نظری صدور .( ه 126م )ابگ تینا

پ از آن که ضیرورت بعثیت انبییا را از اتلشگاءدر کناب . ای منگاوت از منکلمان مسلمان تبییگ کندبه تونه

: نویسدکند، میبررتی می( تیاتت مدن)دیدتاهی جامعه شناتانه

13

ن باشد و واجب اتت کیه ویژتییی انسا[ آن نبی]بنا بر ایگ واجب اتت که نبیی باشد و واجب اتت که

یابنید و بیه داشنه باشد که دی ر مردم آن را ندارند تا آن که مردم امری را در او بیابند کیه در خیود نمیی

. معجزاتی داشنه باشد که ما را از آن با خبر تازد[ باید]پ . واتط آن از دی ران منمایز تردد

( 710، النج ةهمو؛ . ؛ ق 112ص )

:دانددر ته امر می او ایگ ویژتی را

تردد و آدمیی بیه کمال قوة عقلی یا حدّت قوةحدس که به تبب شدّت اتصال به عقلا فعّال حاصل می( 1

ایگ قوه نبی را قیادر . شودگ از معقوالت اوتلی به معقوالت ثانیه مننقل میتریگ زمان ممکواتط آن در کوتاه

تأمل دریابد؛تازد حد اوتط قیاس را بدون تعلّم و بیمی

ایگ . شود از امور آینده و امور پنهان خبر دهدکمال قوة خیال به همراه مزاج کامل و تاتلم، که موجب می( 2

تبب اییگ . شود وتلی پیامبر در خواب و بیداری ایگ امکان را داردامر برای بیشنر مردم در خواب حاصل می

اند و اییگ اتصیال از قوه، اتصال نگ انسانی به نگوس اجرام آتمانی اتت که عاتلم به امورات عاتلم عنصری

.ترددجهت مجانست میان نگ پیامبر و نگوس اجرام آتمانی ممکگ می

معجزات، کرامات و تحر در اثیر . ترددعملی نگ حاصل میتوانایی تصرّف در طبیعت که به مدد قوة ( 3

: فخرا رای ؛ 221-222، ته فت الفالسرفة غزاتلیی؛ . ؛ ق 121-116، اتلمبدأ و اتلمعاد)آیند ایگ توانایی پدید می

(.325-325 :2 ،المب حث المشاق ة

ونه تقریر کرده فخر رازی دیدتاه ابگ تینا را در مسأتل خرق عادات توتط نگوس نیرومند بشری، ایگ ت

: اتت

و ... ایگ باب بر دو مقدمه بنا شده اتت؛ مقدم نخست آن اتت که نگ ناطقه، جسم و جسمانی نیست

تاهی عامل رخداد حیوادثی -با آن که نگ مبایگ بدن اتت -های نگسانیمقدم دوم آن اتت که هیأت

د که به واتط آن قیادر باشید در عنصیر بعید نیست که نگسی خاصینی داشنه باش. ... تردندها میدر بدن

. ایگ عاتلم تصرف کند و نسبت آن نگ به کلیت عنصر ایگ عاتلم همانند نسبت نگ ما به بیدن میا باشید

همچنان که دور نیست که دامن تأثیر آن نگ به تایر نگوس نیز تسنرش یابد تا جایی که نگیوس دی یر

حال که ثابت شد که ایگ معنیا . رت را برای تصرف بیابندبه تبب اتصال به آن، همان یا نزدیک به آن قد

ها، یعنی تضعیف نیروی شهوت و غضب بدان افیزوده تیردد، در جوهر نگ محنمل اتت، اتر ریاضت

(110: 2، شرح االشارات) .شودتر میتردید نگ قویبی

یعنیی اجنهیاد در )کسیب ( 3مزاج عارضیی؛ ( 2مزاج بنیادی؛ ( 1: داندرا ته چیز میابگ تینا منشأ ایگ قوه

پردازد که نگوس دارندة چنیگ خاصینی یا نیک کردارند آن تاه به بیان ایگ مطلب می(. ریاضت و تصگی نگ

ایگ از طرفی اتر . آن که نیک کردار اتت، همان نبی صاحب معجزه و وتلی صاحب کرامت اتت. یا بدکردار

14

نگ عالوه بر داشنگ ایگ خاصیت، طری ریاضت و مجاهده را هم در پیش ب یرد، در اییگ کمیال نیرومنید

اما آن که بد کردار اتت، همان جادوتر خبیث اتت و چه بسیا کیه . رتدتردد و به نهایت درج آن میمی

، همیان )پای انبیا و اوتلیا نرتد خباثنش او را از رتیدن به کمال مانع تردد؛ به طوری که در کمال ایگ قوه به

از نظر ابگ تینا فرق ماهوی میان معجزه و تحر وجود ندارد و او هر دو را معلول قیوت نگسیانی (. 112: 2

(. 31-30ابگ تینا، کنوز اتلمعزّمیگجالل اتلدیگ همایی در مقدمه بر . ؛ ق 160،اإلشاراتابگ تینا؛ )داند می

دانید و نیه معلول قوای نگسانی پیامبر و در ننیجه، فعل مسنقیم او میننیجه آن که ابگ تینا معجزات را

-او معجزات را وتیل تشخیص نبی از مدعی دروغیگ می -چنان که تگنه شد -از توی دی ر. فعل خداوند

داند؛ اما با وجود اشنراک نبی و تاحر در فعل معجزه، برای تشخیص نبی، عیالوه بیر معجیزه، بایید میالک

الح نگسانیا صاحب خارق عادت را نیز مورد توجه قرار دهیم؛ بنا بر ایگ معجزه بیه تنهیایی دی ری چون ص

(107 :2 ،شرح االشارات فخر رازی؛ .ق )کند برای تشخیص نبی صادق کگایت نمی

ارسطوئیان

ان را مینهم فیلسیوف -ها اشاره کیردیم که در باال به آن-غزاتلی در مسأتل معجزات، با اتنناد به اقوال ابگ تینا

کرده اتت که برخی معجزات نظیر تبدیل چوب به مار و احیای مردتان یا تیلب خاصییت تیوزانندتی از

، 221، تهافیت اتلگالتیگه )اند و قدرت مطل خداوند را انکار کرده را ناممکگ شمرده( در مورد ابراهیم)آتش

، در مقام تهافت اتلنهافتدر -ان اتتکه نمایندة شاخص اندیش ارتطویی در میان مسلمان-ابگ رشد (. 222

دفاع از فلسگه، به اشکاالت غزاتلی بر آراء فالتگه پاتخ داده اتیت و در اییگ راه تیاهی خیود بیه نقید آراء

.فیلسوفانی چون ابگ تینا و فارابی نیز پرداخنه اتت

معجیزات از دارد که اصل وجوداو بیان می. ظاهرا ابگ رشد در ایگ مسأتله موضعی تدافعی ترفنه اتت

اتت و شرایع خود مبانی فضایلند، و هر آنچه چنیگ باشد، نباید توتط فیلسیوف « مبانی عام شرایع»جمله

و ها امیوری اتلهیی آن»مورد بحث قرار تیرد و مسأتل فلسگی فرض شود بلکه باید در بارة ایگ امور تگت که

ها اعنراف کرد؛ تلذا هیچ ییک ناتزیر باید بدان -اهعلی رغم جهل به اتباب آن-اند؛ تلذا فراتر از عقل انسانی

« .معجزات در جهان در ایگ باره تخگ ن گنه اتیت با وجود اننشار و ظهور[ یعنی فیلسوفان یونانی]از قدما

ان ارد که از ابنیدا ابگ رشد معجزه را همچون اصول موضوعه و مبانی در صنایع علمیه می( 221 ،ابگ رشد)

وی در عیگ . شود و کسی که در ایگ مسأتله به تردید و پرتش برخیزد باید تأدیب شودیها تواف مبر تر آن

حال تنها فیلسوفی را که به خود اجازه داده اتت در بارة اتباب وقیوع معجیزات تیخگ تویید، ابیگ تیینا

اتلطبع پردازد و معجیزات را امیوری فیی نگسیه و بی آن تاه خود به اظهار نظر در ایگ باره می. کندمعرفی می

:ها برای انسان ممننع اتتخواند که انجام آنممکگ می

15

تصدی نبی به آن اتت که خارق عادتی بیاورد که بر انسان ممننع، وتلی فی نگسه ممکگ اتیت؛ و نییازی

اتیر در معجزاتیی کیه . نیست که ب وییم اموری که از نظر عقل ممننع اتت در حی انبییا ممکیگ اتیت

هیا از اییگ ییابی کیه آن تأمل کنیی، در میی [ انده نقل صحیح به ما رتیدهیعنی ب]وجودشان صحیح اتت

ها از ایگ نظر، قرآن اتت که خرق عادت آن همچیون تبیدیل عصیا بیه میار، از تریگ آنجنسند و روشگ

طری تماع و نقل دریافت نشده اتت بلکه معجزه بودن آن برای هر انسانی که تا کنون بوده و تا قیامت

و همیگ امر موجب برتری معجیزة قیرآن بیر تیایر . فقط از طری ح و تجربه ثابت اتت خواهد بود،

(266 -267،همان) . معجزات اتت

منتقدان نظریة معجزه

اند اما ایگ اننقیادات عقلی به چاتلش کشیدهبا ایراد اننقاداتی نظری معجزه را از جنب منگکران مسلمانبرخی

هیا نشیده اتیت؛ غزاتلیی، و توجه چندانی به آن ، به حاشیه رانده شدهتحت اتلشعاع نظری عامه پسند معجزه

برخی دی ر به طور جزئی ایگ نظریه را نقد کرده و .و خواجه نصیر اتلدیگ طوتی از ایگ تروهند فخر رازی

عیدة دی یری از .انید اند، ابگ تیمیه و ابگ حیزم از اییگ دتینه اشکال کرده بر بعضی قیود در تعریف معجزه

ای نو اند از زاویهآنان تالش کرده. انددانشمندان به روشی غیر مسنقیم نظری معجزه را محل تردید قرار داده

حق نراقیی و م. به مبحث آیات اتلهی نظر کنند و بدون نقد نظری معجزه، دیدتاه خود را از آیات ارائه دهند

. عالمه طباطبایی به ایگ تروه تعل دارند

غزالی

کیه شیأن ردّییه ( اتلقسیطاس اتلمسینقیم و اتلمنقذ مگ اتلضاللمانند )در آن دتنه از آثارش ( .ه 202 .د)غزاتلی

اتیت بیه نقید نظریی معجیزه -نه عقاید رتمی اهل تنت-نویسی ندارد و بازتاب دهندة آراء شخصی وی

ر ایگ کار بی آن که به قرآن ارجاع دهد و باب بحثی قرآنی را ب شاید، کارکرد تصیدیقی او د. پرداخنه اتت

از نظر غزاتلی، تنها حی ّ، شایسین ی . به چاتلش کشیده اتت جنبه قابلیت آن برای ایجاد معرفتمعجزه را از

( ع)چنان که امام علی آن را دارد که میزان تنجش قرار تیرد و راتنی پیامبر را نیز باید با ایگ میزان تنجید؛

(.201، اتلقسطاس؛ 216، اتلمنقذ) «تعاف أهله عاف الحقَّا ،ي لاج ل عاف الحقَّتال »: فرموده اتت

( 1: نظری غزاتلی در بارة روش اهل بصیرت در تشخیص صدق نبی از دو قسمت تشیکیل شیده اتیت

غزاتلی ابندا در اتیاسا . اب بصیرتتبییگ روش اوتلو االتلباب و اصح( 2اثبات عدم کگایت معجزه در ایگ کار؛

نسبنی میان « اهل بصیرت»نخست از ایگ جهت که . کندزا بودن معجزه برای تشخیص نبی تردید میمعرفت

؛اتلقسیطاس ) (انکار دالتلت قراردادی معجزه بر صیدق نبیی )فعل خارق عادت و صدق فاعل آن قائل نیسنند و شعبده و طلسم مسنلزم احاطه به امور اخیر اتت و ؛ دوم از آن رو که تشخیص خرق عادت از تحر (206

؛ و توم آن که نظری معجزه بر ایگ پیش فیرض غییر (همانجا)چنیگ علمی برای عموم مردم حاصل نیست

16

کند؛ با آن که قیرآن اضیالل را همچیون قابل اثبات بنا شده اتت که خداوند هیچ تاه بندتان را اضالل نمی

.(221،اتلمنقذ) د دههدایت به خداوند نسبت می

که ثبوت آن مسنلزم بحثی طوالنی و ن یاهی دقیی -او بر همیگ اتاس، ایمان منکی بر اعجاز قرآن را

شمارد که از نظر او ایمانی ضعیف اتت؛ برخالف ایمان ارباب مشاهده که ایمان عوام و منکلمان می -اتت

که بیه شییوة دییاتلوگ اتلقسطاس اتلمسنقیمتله غزاتلی در رتا(. 201، اتلقسطاس)کنند ربوبیت نظر می ةاز مشکا

بر صدق میدّعی « معجزه»و « نصّ»تری میان یک اتماعیلی و پیشوای دینی نوشنه شده اتت، در نقد دالتلت

:نویسدمی

: اتر ته شخص نزد تو ادعا کنند که حافظ قرآنند و ب ویی که برهان شما چیست؟ و یکی از آنان ب ویید

معرفی کرده اتت؛ زیرا او اتناد مرا قیاری [ قاری]اتناد معلمان قرآن، مرا برهان مگ آن اتت که کسایی،

کینم و ؛ و دومی ب وید که مگ ایگ چوبدتت را به مار تبدیل میی 2خوانده و اتنادم مرا قاری دانسنه اتت

چنیگ کند و تومی ب وید برهان مگ آن اتت که تمامی قرآن را بدون نظر کردن در مصحف در برابر تیو

: کند؟ او پاتیخ داد تر اتت و دتلت کدام یک را بیشنر تأیید میها روشگخوانم، کدام یک از ایگ برهانمی

هاتت؛ چون بیدتمانی نسیبت بیه آن در میگ راه کسی را که قرآن بخواند؛ زیرا آن نهایت برهان[ برهان]

-ی خوانده اتیت، میی و کسایی اتنادش را قار اما آن ک که اتنادش او را قاری معرفی کرده. یابدنمی

. دور باشد[ برای کسب اطالع]توان تصور کرد که اشنباهی در ایگ امر روی داده باشد؛ بویژه اتر راه تگر

اما تبدیل عصا به مار، شاید که با حیله و تلبی صورت ترفنه باشد و اتر هم تلبیسی در کیار نباشید، در

ک بر انجام کاری عجیب قادر بیود، تیزاوار آن آید که هر نهایت، کاری عجیب اتت و از کجا الزم می

(201-200ص) بود که حافظ قرآن باشد؟

کنید آن اتیت کیه ابنیدا بایید قیرآن را اما روشی که غزاتلی خود برای تشخیص صدق نبی پیشنهاد می

دهد از آن اتنخراج کرد؛ آن تاه معارفی را که ن برای تشخیص ح ّ ارائه میبررتی کرد و موازینی را که قرآ

اند با ایگ موازیگ تنجید؛ اتر بر آن منطب بود، به صدق پیامبر و صدق قرآن پیی قرآن و پیامبر عرضه داشنه

و -زبیان اتیت رافی ییک ،قواعد منطی همچونکه -« میزان»برای فهم درتت ایگ تگنه باید میان . بریممی

اند ها را برای بشر آوردهاز نظر غزاتلی انبیا هر دوی ایگ. معارف که محنوای پیام قرآن اتت تمایز قائل شویم

ها مطابقیت هایی که او آورده اتت بسنجیم با آناتر معارف عرضه شده توتط نبی را با میزان(. 22: حدید)

هایی که عرضه کرده اتت ناتازتاری باشد، میزانکند و اتر جز ایگ باشد، یعنی میان معارفی که آورده با می

(. 201همان، )نشان کذب اوتت

.«على أست ذ و أست ذ نص عليّ نصّ». 2

17

شناخت احوال وی، چه از طری مشاهده و »راه یقیگ آور شناخت نبی را ، اتلمنقذ مگ اتلضالل رتاتل در

دانیش فقیه و طیب برای کسی کیه داند؛ همچنان که راه شناخت فقها و اطبا می« چه از طری تواتر و تمع

همچنیگ اتت که چون معنای نبوت را فهیم کیردی و ». نظر کردن در احوال و شنیدن اقوال آنان اتت ارد،د

در ( ص)در قرآن و اخبار بسیار اندیشه کردی، برایت علمی ضروری فراهم خواهید شید کیه آن حضیرت

هیا ادق ییافنگ آن های پییامبر و صی از نظر غزاتلی ایگ کار با تجربه کردن تگنه« .باالتریگ درجات نبوت اتت

(.227 ص)تردد عملی می

آمیوزد، همچنان که اتر تو حساب را بیاموزی و آن را از اتنادی فرا ب یری، وقنی او حساب را به تو میی

شود بیه اییگ کیه اتینادت کنی، علمی ضروری نیز برایت حاصل میدر حینی که علم به حساب پیدا می

دهید، درتینی دعیوی او را در او علم خود را تعلیم می همچنیگ از ایگ که. حاتب و عاتلم حساب اتت

و راتینی موتیی ( ص)مگ نیز به همیگ ترتیب بیه راتینی محمید . یابیایگ که وی حاتب اتت در می

در معرض اتلنباس بسیار قیرار [ شیوه]ایمان آوردم، نه با صرف ش ّ اتلقمر و نه تبدیل عصا به مار؛ زیرا آن

آورد، با صدای توتاتله نیز کیافر آن ک که با تبدیل عصا به مار ایمان می بلکه. دارد و قابل وثوق نیست

ها را از قرآن آموخنم آن تاه اما مگ میزان. شود؛ زیرا تعارض در عاتلم ح و شهادت بسیار زیاد اتتمی

هیا هم معارف اتلهی و حنی احوال معاد و عذاب قبر و عیذاب بیدکاران و پیاداش فرمیانبرداران را بیا آن

ها را مواف آنچه در قیرآن اتیت و آنچیه ام، و همه آنتگنهجواهر اتلقرآن نجیدم، آن چنان که در کناب ت

و همان تونه عمل کیردم کیه . در اخبار اتت یافنم و یقیگ کردم که محمد صادق اتت و قرآن ح اتت

. «شناتیشود؛ ح را بشناس تا اهل آن را بح با مردان شناخنه نمی»: فرموده اتت( رض)علی

(201 ،اتلقسطاس)

ابن رشد

تهافیت اتلنهافیت در.( ه 222 .د)پیش از ایگ در بییان دییدتاه فیلسیوفان ارتیطویی تگنییم کیه ابیگ رشید

کند و آن را فعل صادر از خواص در تصدی انبیا که طریقی جز معجزه اتت اشاره می ، به طریق (266ص)

شود، یعنی با بررتی فرد مدعی نبیوت از نظیر دارا بیودن آن نبی نبی نامیده میداند که به واتط صگنی می

خبر دادن از امور غیبی، وضع شرایع مواف ح و »اوصافی که نبی باید داشنه باشد و ایگ اوصاف عبارتند از

.«ها در ترو آن اتتاعمال مگیدی که تعادت همه آفریده

فخر رازی

و تگسیر مگاتیح اتلغییب برای مثال در -تویده در مقام مگسّر و منکلم تخگ میآنجا ک.( ه 606 .د)فخر رازی

تیا اتلمحصّیل امیا در . کندنظری معجزه را از نظرتاه کالمی مطرح و آن را تلقّی به قبول می -شرح االشارات

هیا بیه فیرد ییا تیرایش بدون نسبت دادن آن-های مخاتلف را جایی که برای وی ممکگ بوده اتت، دیدتاه

18

هیای ها شانه خاتلی کرده اتت ییا بیه برخیی کنیاب اتنقصا کرده و معموال نیز از پاتخ به آن -فکری معینی

شاید بنوان تگت رازی در ایگ کناب فقط آرا و نظرهای موجود یا محنمل در هیر . دی رش ارجاع داده اتت

شد؛ اما ایگ احنمال هیم اصلی وی دفاع از موضع خاصی با آن که مقصودمسأتله را تردآوری کرده اتت، بی

در موضیوع میورد بحیث میا، یعنیی . های ذهگ شکاک خود را ابراز کرده باشید خلجان وی کهبعید نیست

کنیم که به امکان ما در ایگ جا مواردی از آن را نقل می و، وی ایراداتی ذکر کرده اتت (ص)معجزات پیامبر

.شودظهور معجزه و دالتلت معجزه بر صدق نبی مربوط می

ها به معنای تردیید در بیدیهیات جایز دانسنگ انصراف عادات از مجاری معمول آن :ردّ امکان معجزه -الف

اند خواهند ماند و مثال اثاث دانیم که اشیا همواره همان چیزی که بودهعقلی اتت؛ زیرا ما به طور بدیهی می

.ترددشوند یا دریا به خون تبدیل نمیخانه ما به انسان بدل نمی

از کجا هیر کی معجیزه داشیت رتیول »تازد که فخر رازی ایگ پرتش را مطرح می :داللت معجزه -ب

: داند که هر ته محل تردیدندآن تاه ثبوت ایگ دالتلت را منوقف بر ته امر زیر می. «اتت؟

امبر معجزه فعل خدا باشد؛ اما اتر همچون فیلسوفان، قائل به نگ ناطقه باشیم، چه بسا که نگ پی( 1

ماهینی جز ماهیت نگوس دی ر داشنه باشد؛ تلذا بر کارهایی قادر باشد که دی ران توان آن را ندارند؛ یا آن که

آورد؛ ییا آن کیه شاید پیامبر به واتط داشنگ شیئی که خاصیت عجیبی دارد، ایگ اعمال غریب را پدید میی

کنند و به دی ران چنیگ کمکیی گ کار اعانت میشاید جگ، شیاطیگ، ارواح آتمانی یا فرشن ان پیامبر را بر ای

.کنندنمی

خداوند آن را برای تصدی انجام دهد؛ اما از آنجا که معجزه همان تصدی نیست، اتیر غیرض از ( 2

آن تصدی نباشد، دالتلنی بر تصدی نیز نخواهد داشت؛ بویژه که از دید اشاعره نباید فعل خداونید را معلّیل

توان قطع پیدا کرد که خداوند معجزه را به خاطر تصدی انجیام داده اتیت نمی بر ایگبه غرض دانست؛ بنا

از طرفی در کالم اشعریان، خدا فاعلا افعال خیر و شیرّ بنیدتان . بلکه شاید ایگ کار را برای هیچ کرده باشد

تانش را تمیراه تردد؛ حال چرا جایز ندانیم که خداوند بنید پ خداوند فاعل قبیح تصور می. شودتلقی می

حنی اتر بپیذیریم خداونید معجیزه را . در ایگ صورت دالّ دانسنگ معجزه بر تصدی باطل خواهد بود. کند

تویید که آن مقصود صرفا تصدی اتت؟در حیاتلی کیه شیاید غیرض برای مقصودی انجام دهد، از کجا می

آن را ابندای عادتی دی ر قرار دهید؛ دی ری هم منصور باشد، مانند ایگ که خداوند ایگ کار را کرده باشد تا

دهد؛ یا آن که یا آن که پدیدة به ظاهر خارق عادت، تکرار عادتی باشد که در فواصل زمانی طوالنی روی می

.خداوند، همچون منشابهات، آن را برای امنحان عقول مکلگان انجام داده باشد

19

کنند تا با آن میان فعل خارق عادت ر میمنداوتلی را که منکلمان ذک 10فخر رازی همچنیگ قیاس تمثیلی

قیاس میذکور . کندشمارد که فقط ظگّ ضعیف را افاده میمی« دوران»و تصدی مالزمه برقرار کنند، مبننی بر

دارد که هر ک ادعای نبوت کند و معجزه به دتنش پدید آید، نبی اتت؛ زیرا اتر مردی در محگل بیان می

تناده ایگ پادشاه به توی شمایم، آن تاه ب وید ای پادشیاه اتیر میگ در اییگ بزرتی برخیزد و ب وید مگ فر

تگنه صادقم، عادت خود را ترک توی و از جای برخیز و پادشاه برخیزد، حاضران بیه ضیرورت صیدق آن

دارد که در ایگ قیاس تمثیلیی بیرای فخر رازی مقرر می. یابند؛ در مورد معجزه نیز چنیگ اتتمرد را در می

پادشیاه هن یام : دادن رابط علیت میان وقوع خارق عادت و تصیدی ، از دوران اتینگاده شیده اتیت نشان

اما به تگنیه رازی، چیه بسیا علیت برخاتینگ . درخواتت مدعی برخاتنه اتت و پیش از آن برنخاتنه بود

آوری کیاری پادشاه امر دی ری جز تصدی مدعی، مانند احساس درد یا مشاهدة چیزی تهدید کننده و یا یاد

.داد، بوده باشدکه باید انجام می

هر ک که خداوند او را تصدی کرد صادق باشد؛ اما طبی نظیر اشیاعره، خداونید خیاتل کگیر و ( 3

شود و ایگ کار برای خداوند قبیح نیست پ چیرا تصیدی کیاذب از جانیب خداونید را فواحش تلقی می

.حسگ ندانیم

خواجه نصیر الدین طوسی

به طری منکلمیان نظرییه معجیزه را تجرید االعنقاد نیز با آن که در.( ه 672 .د)ر اتلدیگ طوتی خواجه نصی

ای به تونه( 106-107) اتلنسلیم روضة یاتصورات ، در اثر دی رش،(321-320عالمه حلّی،)شرح داده اتت

نه ،حجّت اتت ماعل ،حقیقته و معجزه ب»: دانسنه اتت« علم حجّت»دی ر تخگ رانده و حقیقت معجزه را

و ا قدرت بر همه عاتلم مسلّط شود تواند بود که ترتى یا شیرى بره زیرا که آن وقت که کسى ب ؛قدرت فعلا

وی تپ دالتلت معجزه را که بنا به تعریف . «و بهنر باشدا مسلّط شود، و ننوان تگت که آن ترگ یا شیر از

: شمارد؛ زیرابر صدق پیغمبر ناممکگ می «تت که جن خالئ از آن عاجز باشند ا قوّت و قدرتى»

وصیف وجیود ثبیوت آن در جزئیی دی یر بیه واتیط از راهئی اتت اثبات حکم واحد در یک جز (قیاس: در فقه) تمثیل. 10

نبیذ حرام اتت؛ زیرا خمر حرام اتت و علت حرمت آن اتیکار اتیت کیه در مانند آن که تگنه شود . مشنرک میان آن دو

از دو طریی ( حرمیت : در ایگ جیا )و حکم ( مسکر بودن: در ایگ جا) رابط علیت میان وصف مشنرک. نبیذ موجود اتت

دوران عبارت اتت از ترتب حکم بر وصیگی کیه وجیودا و عیدما صیالحیت . یکی دوران و دی ری تردید: شودثبات میا

در مثال باال حرمت خمر بر اتکار منرتب اتت؛ به ایگ معنی که خمر مادام که مسکر اتت حرام اتت . علیت را دارا باشد

-که به آن تبر و تقسیم نیز تگنه می« تردید». لت حرمت اتتو هرتاه اتکار از آن زایل تردد، حرام نیست؛ پ اتکار ع

ها را از ایگ نظر کیه ممکیگ اتیت علیت حکیم باشید شود، آن اتت که هم اوصاف اصل را اتنقصا کنیم و یک یک آن

.106-107 موتلی عبداهلل یزدی،. ق . ماند، علت خواهد بودوصگی که بر جا می. بررتی و ردّ نماییم

21

.تا نهایت قوّت و قدرت بشر معلوم نباشد، آن قوّت و قدرت که بر آن زائد باشد چون بنیوان دانسیت ...

اوّتلش بباید شناخت کیه غاییت قیوّت و قیدرت ، معجزات بشناتده پ اتر کسى خواهد که پیغمبر را ب

کدام اتت و از تر ،چون تحر و طلسم و مانند آن ،ه معجزهتا کجاتت و شب ،هر یک على االنگراد ،بشر

ایگ همه محیط شود و آن قدرت و قوّت که باالى قوّت و قدرت ه یقیگ صادق معنمد علیه تا چون علم ب

معلوم اتت که هییچ مخلیوق را اییگ ممکیگ .دارد معیّگ تردد معجزه مىه همه خالئ باشد و او آن را ب

پ همه پیغمبر باشند تا معجز از غییر معجیز بیاز ؟پیغمبر چه حاجت [به] خود او را ،نباشد و اتر باشد

میزان کرده اتت ه و آن ک که او از مدّعى نبوّت معجزى خواهد آن اتت که او عقل خود را ب .شناتند

او ایمان ه آن معجز به و آن وقت که ب ؛تنجد آن برمىه ى و نبوّت نبى بیوزن آن خدا و خداه و خود را ب

(همانجا. )نه به او ،عقل خود ایمان آورده باشده ب ،آورد

ابن تیمیه

نخسینیگ وجیه از اییگ . به نقد نظری معجزه پرداخنیه اتیت ،اتلنبوات ،در کناب خود.( ه 726. د)ابگ تیمیه

مند نبودن عادت اتت که از نظر وی به علت ضابطهنظریه که مورد اننقاد او قرار ترفنه اتت، ویژتی خرق

او با بیان ایگ که اعمال ویژة هر صنگی بیرای تیایر . و نسبی بودن نباید در تعریف معجزه، محور قرار ب یرد

رتد و ایگ تبصره که در صنف انبیا فعل معجزه اصال خارق عیادت محسیوب مردم خارق عادت به نظر می

برای همیگ در کالم خدا و پییامبرش و »: نویسدن که معجزه را آیه نامیده اتت، میشود و با اتلهام از قرآنمی

تلف ایگ امت و ائم آن، آیات انبیا به مجرّد خارق عادت بودن آن وصف نشده اتت و جیایز نیسیت کیه

ابگ )« مجرّد خرق عادت دتلیل شمرده شود؛ زیرا ایگ امر ضابطی ندارد و میان انبیا و غیر ایشان مشنرک اتت

شمرد که مخنصّ انبیا باشید و آنچیه اخنصاصیی انبیاتیت، وی خرق عادتی را دالّ بر نبوت می(. 11تیمیه،

تیوان اتر ب ویند بنا بر ایگ نمیی ». اطالع آنان از غیب به واتط تعلیم اتلهی و به صورتی معصوم از خطاتت

تخ آن اتت که پ از وجود انبییا در ای مخنص پیامبر اتت تا ایگ که نبوت شناخنه شود، پادانست که آیه

و از ایگ رو خداوند عز و جل نبوت محمد را در مواضع مخنلف از طریی [ توییدکه می]عاتلم چنیگ اتت

(جاهمان)« .تنجش با نبوت پیشینیان او تبییگ فرموده اتت

محقق نراقی

. ن یاهی تیازه دارد رامیات معجیزات و ک به مقوتلی انی اتلموحدیگدر .( ه1202. د)مال محمد مهدی نراقی

ها را یکی از براهیگ اثبات وجود خدا او معجزات و کرامت. احنماال وی ایگ ن رش نو را وامدار قرآن اتت

(:62-61خسرو پناه، . ق )برشمرده اتت

ای که از پیامبران و امامان صادر شده اتت، مانند اژدها شیدن عصیا، کند امور غریبهزیرا عقل حکم می...

کردن مردتان، برتردانیدن خورشید و ش شدن ماه، تسبیح نمیودن تین ریزه، جیاری شیدن آب از زنده

21

شود؛ پ باید صیانع هاتت و از انسان عادی صادر نمیها و کرامتها از معجزهمیان ان شنان و مانند ایگ

( 37اقی، نر) .حکیمی باشد که صدور ایگ تونه امور به تبب قدرت کامله و حکمت شامله او باشد

: نویسددهد و میعالوه بر ایگ وی دایرة امور دالّ را به ماورای معجزات و کرامات تسنرش می

یابد که اموری بیرای او حنی اتر هر ک در حاالت خود تأمل کند و در آفرینش خود بیندیشد، یقیگ می

بلکه اتر کسی بیشنر تأمل کنید تحق یافنه اتت که در توان او نیست و از فاعل دی ری واقع شده اتت

برد که تمام امور عاتلم غریب و عجیب اتت و مجموعه عاتلم در کمال غرابت اتت وتلی چیون میا پی می

ایم و چنیدان شی گت ها عادت کردهکنیم، بدانها را همواره و در مدت طوالنی مشاهده میبسیاری از آن

-کنیم اما از زنده شدن مرده شی گت ها تعجب نمیبرای نمونه از چ ون ی آفرینش انسان. شویمزده نمی

(همانجا) .شویم؛ در حاتلی که تعجب اوتلی بیشنر اتتزده می

:نویسدمحق نراقی در تقریر دی ری از ایگ برهان می

ای واقع شیوند، بیه د و در مهلکهای بیگننهای منخاتلف و طوایف منبایگ هرتاه در ورطههمه مردم از فرقه

نحوی که ملجأ و مضطر شوند و دتت ایشان از همه جا کوتاه شود، بی فکیر و اخنییار از روی اتلجیاء و

کننید مسینجاب از جهت در آن تلحظه هر دعایی میی ... برند که صانع ایشان اتتاضطرار پناه به کسی می

و برایشان یقیگ حاصل شده اتت و معرفت با یقییگ اندشود؛ زیرا در آن هن ام خدای خود را شناخنهمی

( 12-11همان،) . شود و ایگ معنا برای همه مردم حاصل اتتاتلبنه تبب اتنجابت دعوات می

طباطبایی سید محمد حسین

در فصیلی بیه نیام ( 67-63ص ) اییگ تگسییر با آن که در جلد نخست (ش.ه1360-1261) اتلمیزانصاحب

به دفاع از نظری معجزه و تبیییگ مالزمی عقلیی «ع م ً ة الاس لة ال دل الًعلى صحّ عجزة ياه ن ًالم القاآ يعدّ»

و از 11میان صدور معجزه و صدق نبی برخاتنه و در ایگ راه به شیوة منکلمان و فیلسوفان تخگ رانده اتت

ف مبدأ و معاد که عقل بیدان آیات معجزه را برای اثبات هیچ یک از معار( ع)انبیا و رتل »: نویسدجمله می

اند بلکه در ایگ مسیائل بیه حجیت عقیل و تگن یو از دتنرتی دارد مانند توحید و بعث و مانند آن نیاورده

شید و رتیوالن و صرفاً از آن رو از رتیوالن درخواتیت معجیزه میی ... اندطری نظر و اتندالل اکنگا کرده

کنید کیه تبیییگ میی ( قرارداد و مواضیعه )ت معجزه بر نبوت پیامبر را به روشی غیر از روش معهود منکلمان وی نحوه دالتل. 11

حکیم االمثیال فیمیا یجیوز و فیمیا »از قبیل امور خارق عادت اتت و بنا به قاعیده وحی بر انبیا: اجماال از ایگ قرار اتت

پ اتر خداوند اراده کند میردم را ». از نبی ممکگ اتتصدور خارق عادت دی ری که همان معجزه باشد « الیجوز واحد

به طریقی خارق عادت که همان طری نبوت و وحی اتت هدایت کند، باید با خارق عادت دی ری که معجیزه اتیت، آن

(. 66 :1 ، اناتلمیز) «.را تأیید و تصدی کند

22

، در (61 :1 ، همیان ) «دعوی رتاتلت مورد تحقی قرار تییرد آوردند که رتاتلنشان را اثبات کنند و معجزه می

تورة جاثییه میدتلول 2وی در تگسیر آی . از منظری دی ر به معجزات ن ریسنه اتت، اتلمیزانمجلدات اخیر

هم آیات، اعمّ از معجزات، آیات وحیانی و آیات کونی را خداوند و مرجع دالتلت معجیزات را نییز همیان

: نسنه اتتدالتلت آیات کونی دا

آیات قرآنی، از آن رو که یا به آیات کونی دالّ بر خداوند تبحان و یا به معارفی اعنقادی اشیاره دارنید و

دهید، آییاتی ها فرمان مییا به احکامی عملی یا اخالقی رهنمونند که مرضی خداوند تبحان اتت و بدان

بر او و از نزد اوتت؛ و ایمان بیه اییگ آییات ها دالّروند؛ زیرا مضامیگ آنبرای خدای منعال به شمار می

-و آیات معجزه نیز یا آیاتی کیونی . تازدها را الزم میهاتت که ایمان به مدتلول آننیز ایمان به دالتلت آن

اند، مانند قرآن در اعجاز آن، و ها دالتلت آیات کونی اتت و یا غیر کونیاند که در ایگ صورت دالتلت آن

(122: 16 ) .ترددت آیات کونی باز میها به دالتلدالتلت آن

، میدتلول آییات معجیزه را اتلمییزان ایگ تخگ بدان معناتت که عالمه ال اقل به هن ام ن ارش مجلدات اخیر

.ان اشنه اتتامری غیر از تصدی پیامبران می

سید محمد حسین فضل اهلل

اهلل خویی آية، در تعلیقی که بر بحث تگسیر مگ وحی اتلقرآندر .(ق.ه1131./ش.ه1362. د) عالمه فضل اهلل

های اثبات نبوت اتت و تاریخ نبیوی دارد که معجزه یکی از روشن اشنه اتت، مقرر می( 13ص) اتلبیاندر

نداشینه اتیت تحدی در ایمان آوردن مردم به پیامبر و نبیوت نقیش اتاتیی -دارد که معجزهما را بر آن می

ما مایلیم که ایگ نقطه را برای بحث مطرح کنیم تا »: نویسدایگ دانشمند معاصر می(. 166-167: 1فضل اهلل، )

تالشی باشد برای خروج از چهار چوب کالمی که دانشمندان در تگسیر خود در بارة موضوع نبوت و پیوند

(.همانجا)« اندان پای ایمان، بدان ترفنار بودههای عقلی به عنودادن آن به معجزة تحدّی و وانهادن روش

نتیجه و خاتمه

زیسنند، تصوری یک دتت تصور معجزه در اندیشه منگکران مسلمانی که در دوران طالیی تمدن اتالمی می

دو جریان اصلی عقل را در جامعه اتالمی، یعنی کالم و فلسگه هر کیدام در ن یاه بیه . و یکسان نبوده اتت

ها در ها از اخنالف مبانی فکری آنایگ اخنالف ن رش. در پیش ترفنندافنی منگاوت از دی ری معجزات رهی

-ت را انکیار میی منکلمان مسلمان که علیّ. ترفتاصول نظری و آبشخورهای فکری منگاوت آنان نشأت می

حاصیل و دالتلت معجزه بیر صیدق نبیی را دیدندکردند، معجزه را فعل مسنقیم خداوند و خارق عادت می

معلیول معجزات را فعل خود پییامبر و ؛ حال آن که فیلسوفان نوافالطونیکردندمواضعه و قرارداد تصور می

ف نبی در واقعیت خارجی اتت به واتطه کمال در اصطالح آنان، معجزه تصرّ .دانسنندنگسانی او می ویژتی

23

ت وجیودی ، معجزات در دایره علیّی انفولسیفایگ از دیدتاه بنا بر ایگ . له ویقوای عقالنی و نزوعیه و منخیّ

در ایگ تبییگ، فیلسوفان با . ها بر نبوت نبی، از نوع دالتلت عقلی اتت، نه قراردادید و دالتلت آننتیرقرار می

ب از دییدتاه فلسیگی انقیال .کننید نخست حدودی که رخداد معجزه را مقید میی ؛هایی مواجه بودندچاتلش

-چاتلش دوم از آنجا روی می. شودتاس تبدیل عصا به مار ناممکگ قلمداد میماهیات ممننع اتت و بر ایگ ا

ن خاصینی ممکگ اتت نیک کردار انگوس دارندة چن شود وماهیت معجزه و تحر یکی پنداشنه می نماید که

، دنی دانوتیل تشخیص نبی از مدعی دروغیگ میی را همعجز فیلسوفان پ در عیگ ایگ که. یا بدکردار باشند

.کنده به تنهایی برای تشخیص نبی صادق کگایت نمیمعجز

در بیاره هیای معنزتلیی، اشیعری و فلسیگی تیرایش ردّ پیای توان می ،با در نظر داشنگ ایگ اخنالفات بنیادی

و بیرای مثیال عالمیه طباطبیایی . تشیخیص داد های مخنلفدورهرا در آثار نویسندتان و مگسران معجزات

و قیراردادی کننید سگی، دالتلت معجزه را از نوع دالتلت عقلی تصور میت فلبه تبعیت از تن مطهری مرتضی

مطهری همچنیگ اصرار دارد که معجزه را . (166: 26،یمطهر یدمجموعه آثار شه)دانند بودن آن را مردود می

به تبب ترایش اشعری خیود، تیوطی و قاضی عضد اتلدیگ ایجی، .(162همان، ) فعل خود پیامبر تلقی کند

-حال آن که در آثار کالمی دی ر، از جمله شیعه، چنیگ قیدی دیده نمی .شمرندی را از قیود معجزه میتحدّ

.شود

پیردازد و در مقابل ایگ دو جریان، جریان تومی قرار دارد که به نقد دیدتاه غاتلب در باره معجزات می

کیه از نقید جزئیی قییود و شیرایط ایگ جریان طیگی از افکار را در خود دارد .خیزدآن به مخاتلگت بر میبا

ایجاد معرفت به نبی در نوتان اتت؛ برخی از منگکران اییگ جرییان معجزه تا نقد کلی قابلیت معجزه برای

ه ایگ دتنه نییز ادتلّ. تیرنددرکی بکلی منگاوت از معجزات دارند و معجزات را دالیلی خداشناتی در نظر می

.تیردا دالیل نقلی و قرآنی را در بر میاز دالیل عقلی و منطقی و روانشناخنی ت

منابع

.م1262./ق.ه 1102، العلم ةداراتلکنب : ؛ بیروتاتلنبواتابگ تیمیه، احمد؛

2 ، جالطبعة األولري تحشیه احمد شم اتلدیگ، اتلگصل فی اتلملل و األهواء و اتلنحل،ابگ حزم اندتلسی، علی بگ احمد؛

.م1226/.ق.ه 1116، دار الكتب العلم ة: بیروت؛ 3و

.م1223داراتلگکر، : ؛ بیروتتهافت اتلنهافت؛ محمد بگ أحمدابگ رشد،

. ش1372، البالغةشر ن: قم؛ االشارات و اتلننبیهات ابگ تینا، حسیگ؛

.ق.ه1101، اهلل اتلمرعشى مكتبة آية: ؛ قمتصحیح تعید زاید ؛(اإلتلهیات) اتلشگاء یییییییییییییییی؛

انجمیگ آثیار ملیی، : ؛ با مقدمه، حواشیی و تصیحیح جیالل اتلیدیگ همیایی؛ تهیران میگکنوز اتلمعزییییییییییییییی ؛

.ش1331

24

: پیژوه؛ چیاد دوم، تهیران مقدمه و تصیحیح محمیدتقی دانیش ؛ مم الغاق فى يحا الضالالت النج ةیییییییییییییییی؛

.ش1372اننشارات دانش اه تهران،

.ق.ه1101اننشارات جامعه مدرتیگ، : ؛ قمتقریب اتلمعارفابو اتلصالح اتلحلبى، تقی اتلدیگ؛

: ؛ تقدیم و شرح و تعلی علی بو ملحم؛ اتلطبعی األوتلیی، بییروت آراء اهل اتلمدین اتلگاضل و مضاداتها؛ ابو نصر فارابی

.م1222مکنب اتلهالل،

.م1226تلهالل، مکنب ا: اتلطبع األوتلی، بیروت تقدیم و شرح علی بو ملحم؛ اتلسیات اتلمدنی ؛یییییییییییییییییییی؛

.ق.ه1116، مكتبة عنصاية: بیروت؛ مگید اتلعلوم و مبید اتلهمومابوبکر خوارزمی؛

.م1227داراتلعلم تللمالییگ، : ؛ بیروتمذاهب اإلتالمییگبدوی، عبداتلرحمگ؛

.م1226مکنب تلبنان ناشرون، : ؛ اتلطبع األوتلی، بیروت کشاف اصطالحات اتلگنون و اتلعلومتهانوی، محمد علی؛

و ،محمید یوتیف موتیى تحقیی ؛اإلرشاد إتلی قواطع األدتل فی أصیول االعنقیاد ؛ (امام اتلحرمیگ)ینی، عبداتلملک جو

.م1220مکنب اتلخانجی، : قاهرة؛ زمیله

.1362، تال یازدهم، پاییز قبسات؛ «دالتلت معجزات بر اثبات وجود خدا»خسرو پناه، عبد اتلحسیگ؛

.ش1363جامی، : ؛ تصحیح ایوانف، تهران(روض اتلنسلیم)تصورات گ؛ خواجه نصیر اتلدیگ طوتی؛ محمد بگ اتلحس

.م1261../ق.ه 1101انوار اتلهدی، [ جابی]خویی، تید ابو اتلقاتم؛ اتلبیان؛ اتلطبع اتلثامن ،

. ق.ه1107دار اتلکناب اتلعربی، : ، بیروتالطبعة الث لثة ؛ عگ حقائ غوامض اتلننزیل اتلکشاف ؛محمود بگ عمر، زمخشری

، 2؛ تحقی محمد ابواتلگضل ابراهیم، مجلید درراتلقالئد و غرراتلگوائدأو أماتلی اتلمرتضی رتضی، علی بگ اتلحسیگ؛تید م

.م1226دار اتلگکر اتلعربی، : قاهره

اتلنشیر اإلتیالمی، مؤسسرة : ؛ تحقی اتلسید أحمید اتلحسیینی؛ قیم فی علم اتلکالم الذخ اةرررررررررررررررررررررررر؛

.ق.ه1111

: ، بییروت 1؛ تحقی امیرعلی مهنّا، و علیی حسیگ فیاعور، اتلطبعی اتلسادتی ، ج اتلملل و اتلنحلاتلکریم؛ شهرتنانی، عبد

.م1227./ق.ه 1117داراتلمعرف ،

دفنیر اننشیارات اتیالمی جامعیه مدرتییگ : ؛ چاد پنجم، قیم اتلمیزان فی تگسیر اتلقرآن تید محمد حسیگ؛ طباطبایی،

.ق.ه1117حوزه علمیه قم،

.م1266./ق.ه1106دار األضواء، : ، بیروتاالقنصاد فیما ینعل باالعنقادتلحسگ؛ طوتی، محمد بگ ا

: ؛ تصحیح و مقدمه حسگ زاده آملی، حسگ؛ قیم کشف اتلمراد فی شرح تجرید االعنقادعالمه حلّی، حسگ بگ یوتف؛

.ق.ه1107اتلنشر االتالمی، مؤسسة

انجمیگ آثیار و : ی علی اوجبی؛ چیاد اول، تهیران ؛ مقدمه و تحقفصوص اتلحکم و شرحه؛ اتلسید اتماعیل، غازانى

.ش1361مگاخر فرهن ی،

.ش1362شم تبریزی، : تهافت اتلگالتگ ؛ تحقی تلیمان دنیا؛ تهران غزاتلی، ابوحامد محمد؛

.ق.ه1116داراتلگکر، : مجموع رتائل االمام اتلغزاتلی؛ بیروت( ضمگ)اتلقسطاس اتلمسنقیم؛ ییییییییییییییییییییییییی؛

.ق.ه1116داراتلگکر، : مجموع رتائل االمام اتلغزاتلی؛ بیروت( ضمگ)اتلمنقذ مگ اتلضالل؛ییییییییییییییییییییی؛ یییی

25

.ق.ه1101مکنب آی اهلل مرعشی؛ : ؛ قمشرح اتلگخر اتلرازى على االشارات فخر اتلدیگ رازی، محمد بگ عمر؛

.ق.ه1111بیدار، : قم ؛ چاد دوم،اتلمباحث اتلمشرقی یییییییییییییییییییییییییییییی ؛

.ش1376منشورات اتلشریف اتلرضی، : ؛ تقدیم و تحقی حسیگ آتای؛ قماتلمحصّلییییییییییییییییییییییییییییییی؛

.ق.ه1120دار إحیاء اتلنراث اتلعربی، : چاد توم، بیروت ؛مگاتیح اتلغیب ییییییییییییییییییییییییییییییی؛

.ق.ه1112دار اتلمالک، : ؛ اتلطبع اتلثانی ، بیروتی اتلقرآنمگ وح تگسیرفضل اهلل، تید محمد حسیگ ؛

، بإشراف طه حسیگ، مراجعی ابیراهیم میدکور 12؛ ج اتلمغنی فی ابواب اتلنوحید و اتلعدلقاضی عبداتلجبار اتد آبادی؛

.ق.ه1361/م 1262،وزارة اتلثقاف واإلرشاد اتلقومی: اتلقاهرة وتحقی محمود محمد اتلقاتم؛

.ش1373کویر، : ، ترجمه جواد طباطبایی؛ تهرانفلسگه اتالمی تاریخکربگ، هانری؛

.ق.ه1113اننشارات کن ره جهانى شیخ مگید، : قم؛ أوائل اتلمقاالتمحمد بگ محمد بگ اتلنعمان؛ مگید،

اداره کیل فرهنیگ و هنیر آذربایجیان شیرقی، : نراقی، محمد مهدی؛ انی اتلموحدیگ؛ تصحیح قاضی طباطبایی؛ تبریز

.ش1322

مرکیز مطاتلعیات و : ؛ ترجمیه علیی شیهبازی؛ قیم های کالم اتالمی در فلسگ یهودیبازتابگ، هری اوتنریگ؛ وتلگس

.ش1367تحقیقات ادیان و مذاهب،

.ش1366، اتلهدی :تهران؛ ترجمه احمد آرام؛فلسگ علم کالم ییییییییییییییییییییی؛

.ق.ه 1112مؤتس اتلنشر اإلتالمی، : انی ، قماتلطبع اتلث ،اتلحاشی على تهذیب اتلمنط یزدی، موتلی عبداهلل؛ Wensinck, A.J.; The Muslim Creed; Cambridge: The University Press, 1932.