بررسی شمال غرب ایران، 1971: استوارت سوئینی، ترجمه مجتبی...

21
د وﻓﺼﻠﻨﺎﻣﮥ ﺗﺤﻠﯿﻠﯽ ـ ﭘﮋوﻫﺸﯽ ﺑﺎﺳﺘﺎن ﺷﻨﺎﺳﯽ، ﺗﺎرﯾﺦ ﻫﻨﺮ و ﻣـﻄﺎﻟﻌـﺎت ﻣـﯿﺎن رﺷــﺘﻪ اي ـﺠﻠﮥ اﻧﺠ ـ ﻤﻦ ﻋﻠ ـ ﻤﯽ داﻧﺸﺠﻮﯾﺎن ﮔﺮوه ﺑﺎﺳ ـﺘﺎن ﺷﻨﺎﺳﯽ داﻧﺸ ــ ﮕﺎه ﺗﺮﺑﯿ ـ ﺖ ﻣ ــ ﺪرس ــ ﺎل اول، ﺷ ــ ﻤﺎرة دوم، ﭘﺎﯾﯿ ـــ ﺰ و زﻣ ـــ ﺴﺘﺎن1388 ﺗﺼﻮﯾﺮ روي ﺟﻠﺪ: ﮐﺎﺳﮥ ﺳﻔﺎﻟﯿﻦ ﻧﯿﺸﺎﺑﻮر، ﺳﺪة ﭘﻨﺠﻢ ﻫﺠﺮي. ﺻﺎﺣﺐ اﻣﺘﯿﺎز: اﻧﺠﻤﻦ ﻋﻠﻤﯽ داﻧﺸـﺠﻮﯾﺎن ﺑﺎﺳﺘﺎن ﺷﻨﺎﺳﯽ داﻧﺸﮕﺎه ﺗﺮﺑﯿﺖ ﻣﺪرس ﻣﺪﯾﺮ ﻣﺴﺌﻮل: ﻋﺎﺑﺪ ﺗﻘﻮي ﺳﺮدﺑﯿﺮ: ﺳﻌﯿﺪ اﻣﯿﺮﺣﺎﺟﻠﻮ ﻫﯿﺄت ﺗﺤﺮﯾﺮﯾﻪ: ـ ﮑﻮه ﺧﺴﺮوي، ﺳﺎرا ﺳ ـ ﻘﺎﯾﯽ، ﺳﺠﺎد ﻋﻠﯽ ﺑﯿﮕﯽ، ﻣﯿﺜﻢ ﻓﻼح. وﯾﺮاﺳﺘﺎران: ﺳﺠﺎد ﻋﻠﯽ ﺑﯿﮕﯽ، ﺳﻌﯿﺪ اﻣﯿﺮﺣﺎﺟﻠﻮ ﺑﺨﺶ اﻧﮕﻠﯿﺴﯽ: ﺳﻌﯿﺪ ﻧﯿﮑﺮوز ﻫﻤﮑﺎران اﯾﻦ ﺷﻤﺎره: ﻋﻠﯽ ﺑﯿﻨﻨﺪه، ﻋﻠﯽ ﺣﻘﯿﻘﺖ، دﮐﺘﺮ ﻓﺮﻫﻨﮓ ﺧﺎدﻣﯽ ﻧﺪوﺷﻦ، وﺣﯿﺪ ﻋﺴﮑﺮﭘﻮر، ﻣﯿﺜﻢ ﻟﺒﺎف ﺧﺎﻧﯿﮑﯽ، ﺳﯿﺮوان ﻣﺤﻤﺪي ﻗﺼﺮﯾﺎن، دﮐﺘﺮ ﺣﺎﻣﺪ وﺣﺪﺗﯽ ﻧﺴﺐ، دﮐﺘﺮ ﻋﻠﯿﺮﺿﺎ ﻫﮋﺑﺮي ﻧﻮﺑﺮي، دﮐﺘﺮ ﺳﯿﻤﺎ ﯾﺪاﻟﻬﯽ اﻣﻮر داﺧﻠﯽ: ﻣﺼﻄﻔﯽ ﺧﺰاﯾﯽ، اﮐﺒﺮ ﻋﺎﺑﺪي رواﺑﻂ ﻋﻤﻮﻣﯽ: ﺷﯿﺮﯾﻦ ﺗﺮﮐﻤﻨﺪي، ﻣﺠﯿﺪ ﮔﻼﺑﯽ ﻃﺮاﺣﯽ ﻟﻮﮔﻮ و ﺟﻠﺪ: ﻧﺮﯾﻤﺎن ﺟﻌﻔﺮي، دﻓﺘﺮ ﮔﺮاﻓﯿﮏ ﺑﻠﻮط ﺻﻔﺤﻪ آراﯾﯽ: ﺳﺎرا ﺳﻘﺎﯾﯽ ﭼﺎپ: اﻧﺘﺸﺎرات ﻣﻬﺮﮔﺎن02166402733 ﻧﺸﺎﻧﯽ: ﺗﻬﺮان، ﺗﻘﺎﻃﻊ ﺑﺰرﮔﺮاه ﭼﻤﺮان و ﺟﻼل آل اﺣﻤﺪ، داﻧﺸﮕﺎه ﺗﺮﺑﯿﺖس، ﻣﺪر داﻧﺸـــﮑﺪه ﻋﻠﻮم اﻧﺴــﺎﻧﯽ، ﮔﺮوه ﺑﺎﺳـﺘﺎن ﺷـﻨﺎﺳﯽ، اﻧﺠﻤﻦ ﻋﻠﻤﯽ داﻧﺸﺠﻮﯾﺎن ﺑﺎﺳﺘﺎن ﺷﻨﺎﺳﯽ ﭘﺴﺖ اﻟﮑﺘﺮوﻧﯿﮏ: [email protected] ﻫﺰﯾﻨﻪ ﻫﺎي ﭼﺎپ اﯾﻦ ﺷﻤﺎره، ﺑﺎ ﺣﻤﺎﯾﺖ ﻫﺎي ﻣﺎﻟﯽ اﻋﻀﺎي ﻫﯿﺄت ﻋﻠﻤﯽ ﮔﺮوه ﺑﺎﺳﺘﺎن ﺷﻨﺎﺳﯽ داﻧﺸﮕﺎه ﺗﺮﺑﯿﺖ ﻣﺪرسدﮐﺘﺮ) ﻫﮋﺑﺮي ﻧﻮﺑﺮي، دﮐﺘﺮ ﻧﯿﺴﺘﺎﻧﯽ، دﮐﺘﺮ وﺣﺪﺗﯽ( دﮐﺘﺮ ﻣﻮﺳﻮي ﮐﻮﻫﭙﺮ ﻧﺴﺐ و ﺗﺄﻣﯿﻦ ﺷﺪه اﺳﺖ. از اﯾﺸﺎن ﺳﭙﺎﺳﮕﺰارﯾﻢ. ـ داوري ﻣﻘﺎﻻت اﯾﻦ ﺷﻤﺎره ﺑﻨﺎ ﺑﻪ ﻣﻮﺿﻮع، ﺗﻮﺳﻂ اﻋﻀﺎي ﻫﯿﺄت داوران ﺑﻪ اﻧﺠﺎم رﺳﯿﺪه اﺳﺖ. ـ آراء و ﻧﻈﺮات ﻣﻨﺪرج در اﯾﻦ ﻣﺠﻠﻪ، ﺑﯿﺎﻧﮕﺮ رأي و ﻧﻈﺮً اﻟﺰاﻣﺎ» ﭘﮋوﻫﺶ ﻫﺎي ﺑﺎﺳﺘﺎن ﺷﻨﺎﺳﯽ ﻣﺪرس« ﻧﯿﺴﺖ و ﻧﻮﯾﺴﻨﺪﮔﺎن، ﻣﺴﺌﻮل ﻣﻘﺎﻻت ﺧﻮد ﻫﺴﺘﻨﺪ. ـ ﻧﻘﻞ ﻣﻄﺎﻟﺐ ﻣﺠﻠﻪ، ﺑﺎ ذﮐﺮ ﻣﻨﺒﻊ آزاد اﺳﺖ. ـ ﻧﻘﺪ ﻣﻄﺎﻟﺐ آزاد اﺳﺖ.

Transcript of بررسی شمال غرب ایران، 1971: استوارت سوئینی، ترجمه مجتبی...

،شناسیوفصلنامۀ تحلیلی ـ پژوهشی باستاند ايتاریخ هنر و مـطالعـات مـیان رشــته

شناسیـتاندانشجویان گروه باسمی ـمن علـانج ـجلۀم درســت مـگاه تربیــدانش

1388ستان ـــز و زمـــدوم، پایی مارةــال اول، شــس

سفالین نیشابور، سدة پنجم هجري. کاسۀتصویر روي جلد:

شناسیانجمن علمی دانشـجویان باستان صاحب امتیاز: دانشگاه تربیت مدرس

عابد تقوي مدیر مسئول: سعید امیرحاجلو :سردبیر

:تحریریههیأت .بیگی، میثم فالحسجاد علیقایی، ـکوه خسروي، سارا سـش

سعید امیرحاجلوبیگی، سجاد علیویراستاران:

سعید نیکروز بخش انگلیسی:

:همکاران این شماره وحید عسکرپور، دکتر فرهنگ خادمی ندوشن، ،علی حقیقت علی بیننده،

دکتر حامد وحدتی نسب، ،قصریان سیروان محمدي میثم لباف خانیکی، دکتر سیما یدالهی دکتر علیرضا هژبري نوبري،

مصطفی خزایی، اکبر عابدي :داخلی امور

ترکمندي، مجید گالبیشیرین روابط عمومی:

دفتر گرافیک بلوط نریمان جعفري، طراحی لوگو و جلد: سارا سقایی صفحه آرایی:

مهرگانانتشارات چاپ: 02166402733

احمد، دانشگاه تربیت تقاطع بزرگراه چمران و جالل آل تهران، نشانی:

شـناسی،گروه باسـتان علوم انســانی،دانشـــکده مدرس، شناسیانجمن علمی دانشجویان باستان

[email protected] :پست الکترونیک

هاي مالیهاي چاپ این شماره، با حمایتهزینه

(دکتر مدرسشناسی دانشگاه تربیت اعضاي هیأت علمی گروه باستان نسب و دکتر موسوي کوهپر)نوبري، دکتر نیستانی، دکتر وحدتیهژبري

تأمین شده است. از ایشان سپاسگزاریم.

توسط اعضاي هیأت داوران به ـ داوري مقاالت این شماره بنا به موضوع، انجام رسیده است.

هاي پژوهش«الزاما بیانگر رأي و نظر ـ آراء و نظرات مندرج در این مجله، مسئول مقاالت خود هستند. نیست و نویسندگان،» شناسی مدرسباستان

با ذکر منبع آزاد است. ـ نقل مطالب مجله، ـ نقد مطالب آزاد است.

ر ه و مای ی را قاالت عل ط ارسال ناا ص ش« دو تانژپو درسی با ی »ناس است. در اين شناسي دانشگاه تربيت مدرصصي انجمن علمي دانشجويان باستاندوفصلنامة تخ شناسي مدرس،هاي باستانپژوهشـ

به سنجيو باستان ايرشتهمطالعات ميانتاريخ هنر، شناسي،هاي باستانزمينهپژوهشي و توصيفي در ليلي،تح مقاالت علمي، مجله، د رسيد.نچاپ خواه

 مقاالت ارسالي نبايد قبال در جاي ديگري منتشر شده باشند.ـ

 يد هيأت داوران به چاپ خواهند رسيد. هيأت داوران در پذيرش يا عدم پذيرش مقاالت آزاد است.مقاالت پس از تأيـ

بحث مقدمه،يده و واژگان كليدي انگليسي، چك ،فارسي ليديگان كواژ كلمه) و 200ي چكيده (حداكثر هامقاله بايد داراي بخشـ  نوشت (در صورت لزوم) و فهرست منابع باشد.پي گيري،نتيجه اصلي،

 شود. روش انجام تحقيق و نتيجه اشاره بايد به اهداف، ،فارسي و انگليسي در بخش چكيدهـ

 گيري و قبل از فهرست منابع ذكر شوند.پس از نتيجه ها بايد در انتهاي مقاله،نوشتپيـ

هاي صفحه (با احتساب تمام بخش 25در و حداكثر Word 2007يا Word 2003 اي و با برنامةمقاله بايد به صورت فايل رايانهـ الزم است مقاله، پس از تأييد اوليه ارسال شود. [email protected] مقاله) به آدرس پست الكترونيك مجله به نشاني

دفتر گروه دانشكده علوم انساني، دانشگاه تربيت مدرس، احمد،تقاطع بزرگراه چمران و جالل آل دو نسخه از آن به آدرس تهران،سمت نام و نام خانوادگي نگارنده يا نگارندگان، شناسي مدرس ارسال شود. عنوان كامل مقاله،هاي باستانپژوهشمجلة شناسي،باستان

اي جداگانه به همراه اصل مقاله فرستاده شود.آدرس پست الكترونيكي و شماره تلفن بايد در صفحه و رتبه علمي ايشان،همة تهيه شوند. ذكر منبع تصاوير الزامي است. 300با وضوح JPEGند و به صورت تصاوير مقاالت بايد مستند و غيرتزئيني باشـ

) به همراه مقاله ارسال شود.Wordهمچنين يك فايل جداگانه از تصاوير (خارج از برنامه تصاوير در پايان مقاله آورده شوند. ارسال شود.بايد اصل مقاله و مشخصات كتابشناسي آن به همراه مقاالت ترجمه شده،ـ

سال انتشار: شماره صفحه) باشد و در انتهاي مقاله ارجاع مقاالت بايد به شيوة درون متني و داخل پرانتز شامل (نام خانوادگي نويسنده،ـ  به ترتيب حروف الفبا (بر اساس نام خانوادگي نگارنده) مشخصات كامل كتابشناسي منبع ذكر شود. نيز در بخش فهرست منابع،

 ذكر منابع در انتهاي مقاله به صورت زير است:روش

نام مترجم يا مصحح، جلد، ،عنوان كتاب سال انتشار. ي ساير نگارندگان،نام و نام خانوادگ نام نگارنده، نام خانودگي نگارنده، كتاب: محل انتشار: ناشر.نوبت چاپ،

مجله، ةشمار ،نام مجله ،»عنوان مقاله« سال انتشار. ي ساير نگارندگان،ادگنام و نام خانو نام نگارنده، نام خانودگي نگارنده، مقاله: صفحات مقاله در مجله. ةشمارترتيب انتشار و نوبت چاپ،

 

ت سرآغاز

......................................................................... الف...........................................جواد نيستاني شناسي ايران:عقالنيت و برنامه در باستان

مقاالت ....... .............................................................................................................. كاميار عبدي :شناسي و پتانسيل آموزشي آنـ باستان

..............................حامد وحدتي نسب ..................................... :هاي پارينه سنگي استان گيالنگزارش دومين فصل از بررسي ـ مايكل روزنبرگ، ترجمة مجيد منصوري ............................................................................... ـ دورة فراپارينه سنگي در مرودشت:

....... ...............................زاد لوييس لوين و ماري مك دانلد، ترجمه ميثم نيك :هاي نوسنگي و مس و سنگ در ماهيدشتـ دوره ......................................... وحيد عسكرپورشناسي آن: پردازي و روششناسي پسافرآيندي؛ معرفت شناسي، نظريهناستاب ـ استوارت سوئيني، ترجمه مجتبي چرمچيان .......................................................................... : 1971بررسي شمال غرب ايران، ـ بيگي ...............................................................مهدي رهبر و سجاد علي :ساساني در بيستون سرستون ناتمام (؟) نويافتة دورةـ ................................................................... د. واال، ترجمه ايرج رضايي :ساساني در ايران، عراق و سوريه نقاشي ديواري دورةـ ه .......حجت دارابي، اكبر عابدي، نصير اسكندري و محمد عليزادشناسي شهرستان دليجان: گزارش مقدماتي بررسي باستان ـ حسين صديقيان، اسماعيل شراهي و ستار :زني و بررسي سطحي آنهاي گمانهآباد فراهان بر اساس دادهذلف محوطة مطالعةـ

...........................................................................خالديان ..................................................................................................................... ........................سعيد اميرحاجلو و سارا سقايي ............. :اصفهانخورت در شمال چي مورچهده شناختي محوطةباستان بررسي ـ ...............................زاده .، ميثم دلفاني و نرگس مصطفينژادمسعود رشيدي :هاي جربت، شهرستان جاجرمنگارهسنگمعرفي ـ

گزارش كوتاه ...................................................................................................... حسن مرادي: مرودشت بقاياي پلي از دورة اسالمي درنو؛ پل ـ

معرفي ....................................................................................... حسن مرادي :شناسي (بخش نخست)از مجالت باستان برخيمعرفي ـ

1 15 25 37 50 64 82 92 112

130 143 166

175

180 

 

1388شناسي مدرس، سال اول، شماره دوم، پاييز و زمستان هاي باستان پژوهش

مال ی ان، ر * ١٩٧١ب ا

استوارت سوئيني **مجتبي چرمچيان: ترجمه

)شناسي دانشگاه آزاد اسالمي واحد ابهردانشجوي كارشناسي ارشد باستان(

، 1971در اواخر بهار و اوايل تابستان نگارنده به اتفاق همسر خود هاي شمال غرب ايران را با حمايتشناختي محوطهبررسي باستان 12.مطالعات ايران در انگلستان بر عهده گرفت مالي مؤسسة

شرق آذربايجان را جنوبحوزة بررسي، شرق كردستان و گرفت و به شهرهاي همدان، زنجان، مياندوآب و بيجار مي دربر

از اين منطقه و در حدود پيش از اين بخش هايي. شدمحدود ميشناسي باستاناز آن را اعضاي ادارة كل كيلومترمربع 25000شناسان خارجي شناسان ايراني و هيأتي از باستاناز باستان ايران و

1.كرده بودند شناساييت هدف اصلي از بررسي اين منطقه شناسايي و ثب

ويژه عصر اول پيش از ميالد و به استقرارهاي نيمة اول هزارةدر جريان اين بررسي بتوانيم رفت،انتظار مي .بوده است IIIآهن

به اطالعاتي دربارة فرهنگ مانايي، كه بارها از آن در متون دورة محوطه در بررسي اين 93 2.ياد شده بود، دست پيدا كنيم آشور نو

ها در منطقه به ثبت رسيد، اما از قلم افتادن برخي از محوطهآن هم در چنين مدت كوتاهي اجتناب ،اي به اين وسعتمنطقه

، اكنون درك بهتري از واپسين در هر حال. نمودناپذير ميشمال غرب ايران داريم زي حوزةتحوالت فرهنگي بخش مرك

).2و 1 هاينقشه(هاي ميان سلسله جبال زاگرس ارتباط اين منطقه با سرزمين

و البرز توسط كوه سهند كه از شرق به غرب گسترش يافته، قطع . كم استكه حتي امروزه نيز ارتباط اين دو منطقه شود؛ چنان مي

درة حاصلخيز زنجان را در اين منطقه بايد يك استثناء به شمار تركيبي از يك مرز طبيعي مناسب و يك داالن ،اين دره. آورد

:است از اياين مقاله ترجمه ١*

Swiny, Stuart, 1975. Survey in North-Weast Iran 1971, East and West, Vol. 25, Nos. 1-2, pp.77 – 98.

٢** [email protected]

. كندجغرافيايي است كه فالت ايران را به روسيه متصل مي. شرقي اين دره به كوه بزقوش محدود مي شود اليه شمالمنتهي

اروميه رفت و آمد را به سمت درياچة مسير اين رشته كوه مرتفعشت زنجان در جنوب د. كندو يا درياي مازندران منحرف مي

و در شمال ــكه به سمت قزوين در جريان استتوسط ابهررود ــاينكه . شودسيراب مي ــاوزوناي از قزلشاخهرود ــتوسط زنجان

، تعداد الجيشي پراهميتغني و از لحاظ سوق چرا در اين درة .ا استي موجود اندك است هنوز يك معمهامحوطه

هاي جنوبي و اوزون در درهدر اين سيستم پيچيده، رود قزلبه هر حال . شودهاي مختلف تقسيم ميغربي زنجان به شاخه

اي است كه در دوران اين منطقة غني از لحاظ كشاورزي، منطقهگرفته و اين در اي در آن شكل باستان، استقرارهاي پراكنده

رود در سجاس درة. شودده ميشده دياي ثبتهمعدودي از محوطهبسياري از . از اين قاعده مستثني مانده استجنوب زنجان،

هاي كوهپايه ، در حاشيةهاي جنوبي منطقة مورد بررسيقسمترفت در همانگونه كه انتظار مي. اندشمالي دشت همدان واقع شده

.هاي بسيار زيادي وجود داشتز محوطهاين منطقة حاصلخي )اروميه( رضائيه رود، در نهايت به درياچةزرينه شاخة اصلي

. سازدمشروب ميهاي مرتفع در مسير خود را ريزد و درهميعوارض طبيعي زمين يعني ةها غالبا به واسطارتباط اين دره

اي همحوطه. قطع شده است كامالها با ديگر مناطق كوهستانچون تخت سليمان، زندان سليمان و زيويه كه در آنها معروفي هم

دست آمده، در اين منطقه واقع شناختي فراواني بهشواهد باستان .اندشده

هاي شناختي، حاكي از فقدان كامل تپهشواهد باستاناوزون در شمال رود قزلي در منطقة نسبتا حاصلخيز درة باستاناين مسأله از لحاظ جغرافيايي و توزيع توضيح . كند استينگي

سوئيني ۶۵

1388شناسي مدرس، سال اول، شماره دوم، پاييز و زمستان هاي باستان پژوهش

رسد كه اين همچنين بعيد به نظر مي. جوامع انساني دشوار استغرب ايران كه هاي نوسنگي شمالها همچون محوطهمحوطه

رغم نزديكي به رودخانه هنوز پابرجا طي سالهاي متمادي و علي .ها مدفون نشده باشندگذاري رودخانهاند، در زير رسوبمانده

دست آمده در براي طرح يك الگوي كاربردي، سفالهاي به 3:بندي شدجريان بررسي به هفت گروه تقسيم

I .سفالهاي دورة نوسنگي با شاموت كاه: .A ؛فيروزسفال حاجي B .؛سفال دالما C. سفالهاي دورة نوسنگي ساير.

II .با شاموت كاه و شن هاي دورة مس و سنگسفال: A. سفالهاي منسوب به گودينVI. B .هاي دورة مس و سنگسفال ساير.

III .سفالهاي عصر مفرغ:

A . سفالهاي ماوراء قفقاز قديمI وII؛ B .؛سفالهاي منقوش C . سفالهاي گودينIII.

IV . سفالهاي عصر آهنI وII. V . سفالهاي عصر آهنIII:

A .د؛مادورة هاي سفال B .؛لهاي نوع زيويهسفا C .سفالهاي داراي تزئين نقوش مثلثي.

VI .سفالهاي پارتي. VII .سفالهاي اسالمي.

دست آمده از تشخيص سفالها، بستگي به نمونه سفالهاي بههاي علمي دارد، در غير اين شده در كاوشهاي شناسايياليه

.جزء توصيف كرد توان آنها را به صورت جزء بهصورت نمي

.و اشكاني IIو Iهاي نوسنگي، مس و سنگ، عصر مفرغ، عصر آهن پراكندگي محوطه. 1نقشه

۶۶ 1971بررسي شمال غرب ايران،

1388شناسي مدرس، سال اول، شماره دوم، پاييز و زمستان هاي باستان پژوهش

.IIIهاي عصر آهن پراكندگي محوطه. 2نقشه

I .سفالهاي دورة نوسنگي با شاموت كاه IA .فيروزسفال دورة نوسنگي حاجي

ي سفال نوع ين محوطه، شناسايشده دربارة اكمبود مطالب منتشرهاي از اين رو، با توجه به نوشته. سازدفيروز را مشكل ميحاجي

بايست شواهدي از نخستين استقرار در كاوشگر اين محل، مي .فيروز باقي مانده باشدجيحا

شاموت كاه درشت و پوشش گلي بانوعي سفال خشن، در جنوب )T79(عباسي تپه از جمله بيگ نخودي، از چندغليظ

در )T12( دوئينه و شايد تپة 4آبادسالمت ان در درة زرينه، تپةبوك و 2، 1: 1تصوير (اوزون گزارش شده است حاشية رودخانة قزل

به بيرون »عباسيبيگ«دست آمده از هاي بهسفال لبة). 3در اين گونه، . نيشگوني است برگشته، مواج يا از نوع سادة

ا فشار نوك انگشتان روي لبة تزئيناتي به صورت نواري مواج كه باين سفالها . شودمشاهده مي ،به بيرون برگشتة ظرف ايجاد شده

اوليه مشابه ز لحاظ فرم و مادةكامال شبيه به هم و هر دو ا

توانيم فقدان اين سفالها را نيز مي 5.هستند VIIسفالهاي گودين اره اش نيز بايد به اين نكته. در شرق منطقة مورد بررسي ببينيم

.دست نيامد فيروز بهه در اين بررسي، سفال منقوش حاجيكرد كIB .سفال دورة نوسنگي دالما ياري از ـفال نوع دالما در سراسر منطقه، به ويژه در بسـس

. رود به سادگي قابل تشخيص استزرينه هاي وسيع درةمحوطهاست، كه سطح آن مملو »)T35(چاماس سل« ترين آنها تپةمهمهاي متعدد از ميان نمونه. بوددالماي قرمز صيقلي فالهاي از س

) 5 و 4 :1 تصوير(كنده شده، پنج قطعه داراي تزئين نقشمشاهدهبرخي از ). 6 :1تصوير (و تنها يك قطعه داراي تزئين نقاشي بود

سفالهاي ظريف آن نيز داراي خطوط موازي و قابل مقايسه با . بودند Iسيلك رود، همچنين جاسس فرهنگ دالما در درةاهدي از نفوذ شو

به ييمواد دالما. بيجار و مناطق مجاورش به دست آمده است در نزديكي سرچشمة »)T63(پيرگرگر « آمده از تپةدست

سوئيني ۶٧

1388شناسي مدرس، سال اول، شماره دوم، پاييز و زمستان هاي باستان پژوهش

سفال منقوش با شاموت كاه بوده كه قابل تكهرود، دو جاسساز يكي ). 8 و 7 :1تصوير (است 6گابيمقايسه با سفالهاي نوع سه

و ضخيم بود كه با داراي نقوشي به صورت خطوط موازي قطعاتاي و اين نقوش به رنگ قهوه. رسيدندمورب به هم مي زاويه و

نيز با قطعة ديگر). 7 :1تصوير (كرم نقاشي شده بودند روي زمينةتزئين شده بود؛ به اين يك سري هاشورهاي متقاطع خميده

نگ خرمايي مايل ضخيم به ر هاي آن را خطوطيراهشكل كه راه ).8 :1تصوير (داد آجري تشكيل مي به قرمز روي زمينةهاي به استثناء تپه ،دالما نوع وجود سفال در هر حال،

هاي دشت زنجان رود، در ديگر محوطهجاسس محدودة درة . نشده است گزارش

IC .ر سفالهاي دورة نوسنگيساي ، پوشش گلي قرمز و سفالي نرم و زمخت داراي شاموت كاه

شناسي در محدودةتوان آن را بر اساس سبكداغدار، كه مياين نوع سفالها . گذاري كردتاريخ ،زماني اوائل نوسنگي با سفال ,T88, T83, T6, T66, T65(اند در هشت محوطه گزارش شده

T39, T32, T31( . اين نوع سفالها معموال منسجم بودند وبه . دهدخميره با سفال نوع دالما نشان مي هايي را در رنگتفاوت

سفالهاي نوع دالما با خطوط موازي نزديك به هم در هر حال، .شمال غرب ايران به دست آمده است

نوعي سفال منقوش )T34(رود زرينه اي در درةمحوطهاز بر روي يك تكه 7.، به دست آمدكه تاكنون مشاهده نشده بوداي به صورت قهوه رت خطوط ضخيمسفال صيقلي نقوشي به صو

تكه ). 9 :1تصوير (شكل نقاشي شده بود نوارهاي موازي جناغياي روشن روي با خطوط مواجي به رنگ قهوه ي نيزديگر سفال

در هر دو ). 10 :1تصوير (سطحي بدون پرداخت تزئين شده بودند متر 40اين تپه داراي . سفال خاكستري بود نمونه رنگ خميرة

هايي از همچنين نمونه. متر نهشته بود 5/3و حداكثر قطر سفالهاي داراي پوشش گلي قرمز و منقوش دالما در آن توليد

توان تصور به اندازة كوچك محوطه، مي توجهبا . شده استميهاي ناشناختة اين تپه تقريبا كرد كه سفال نوع دالما و سفال

.ندهمزمان بودسفال داراي صيقل طعةچندين ق )T79(عباسي از بيگ

هايي به ها و كاسهدار بدنه ديگسطحي متعلق به قسمت زاويهرنگ غليظ پوشش داده شده بودند و دست آمد كه با پوشش كرم

اين سفالها . هاي كاه به وضوح در خميره آنها نمايان بودخردهي به اندك ند كه ممكن است،ازكي بودداراي خطوط موازي نسبتا ن

.شباهت داشته باشند Vو شايد VIگودين هاي يافته

II .سفالهاي دورة مس و سنگ با شاموت كاه و شن IIA .دورة مس و سنگ

پوشش ه، سفالي صيقلي با شاموت كاه واين دور مشخصة ويژة، )T23(هاي بيجار هايي در درهرنگ است كه از تپهگلي كرم

آمده است به دست T56, T11(8(رود جاسو س )T45(رود زرينهتوان ي ميشناساين سفالها را از لحاظ گونه). 12و 11 :1تصوير (

اين رنگ خميرة. بندي كردبه دو گروه معمولي و ظريف تقسيماز كرم تا صورتي متغير است و به هنگام پخت حرارت هاسفال

رنگ در اين كرم پوشش. تخوبي ديده و كامال مغز پخت شده اسبردن اثر سوختگي كاه موجود در ز بينتواند براي اسفال مي

تمامي سفالها با دقت و تقريبا به يك . خميره به كار رفته باشداگر اين سفالها داراي شاموت كاه نبودند، . انداندازه صيقلي شده

اين . ممكن بود با سفالهاي عصر آهن زيويه اشتباه گرفته شوندهايي شامل ديگ شناسي تنوع كمي دارند وسفالها از لحاظ ريختهاي تخت و عمودي هستند اندك و لبه بزرگ با زاوية بدنة

در تپةاين سفال در الية باستاني خود ــ). 12و 11 :1تصوير (T11 همواره همراه با سفالي خشن، داراي شاموت كاه بيجارــ

فراوان، پوشش گلي قرمز و داغدار و معموال داراي پخت ناقص، وجود دو گونه از سفالها با ). 14 و 13 :1 تصوير(به دست آمد

هاي متأخر گودين رفت به اليهخطوط موازي بسته كه تصور ميVI اين دو گونه 9.تعلق داشته باشند در اين محل جالب توجه بود

نخودي با خشن با پوشش گلي قرمز و سفالي عبارتند از سفالي منقوش هاي در اين بررسي سفال. پوشش گلي رقيق سفيد رنگ

تر از گودين اين سفالها عموما قديمي. عبيد شناسايي نشد دورةVI اروميه، در تپه پيزدلي و ةدرياچ از حوزة هاييقسمتاست و در

.اندهبه دست آمد VIIIبه ويژه در حسنلو IIB . دورة مس و سنگ؟ در جنوب شرق زيويه، )T83(رود در درة زرينه ايمحوطه از

ي داراي شاموت كاه به دست آمد كه بسيار نوعي سفال معمولبرخي از قطعات اين نوع سفال داراي پوشش گلي . ناشناخته بود

چندين گونه متفاوت از . رنگ و فاقد پرداخت سطحي بودندكرماي با زواياي اين نوع سفال شناسايي شد كه عبارتند از كاسه

ديگي با ،)3 :2تصوير (نيشگوني اي با تزئين سادةنامنظم و لبه. تخت هاي سادةو چندين نمونه با لبه) 4 :2تصوير (لبة مورب

اي مشابه سفالهاي اوروك به پوشش سطحي اين سفالها تا اندازه 10.است Vدست آمده از گودين

۶٨ 1971بررسي شمال غرب ايران،

1388شناسي مدرس، سال اول، شماره دوم، پاييز و زمستان هاي باستان پژوهش

در اثر مجاورت با حرارت؛ دزده اي؛ سطح دوقرمز متمايل به قهوه پوششسفال معمولي با شاموت كاه؛ مغز خاكستري متمايل به سياه؛ -1. 1 تصوير .T79، 2شمارة مشابه - T79. 3 اي؛ داغدار،گلي نخودي متمايل به قهوه شـپوش؛ شاموت كاه فراوان؛ مغز خاكستري باسفال خشن - T79. 2 داغدار،

باسفال خشن - T35. 5زئين مهرزده، اي؛ اول داغدار شده و بعد روي آن تقرمز متمايل به قهوه پوشششاموت كاه؛ مغز خاكستري؛ باسفال خشن - 4 پوششكرم رنگ، يا پوشششاموت كاه فراوان؛ مغز خاكستري؛ باسفال خشن - T35. 6تزئين مهرزده، شاموت كاه فراوان؛ نخودي؛ مغز خاكستري؛

كرم پوششنخودي؛ مغز خاكستري؛ سفال معمولي با شاموت كاه؛ -T35. 7اي و داراي شيارهاي كنده در داخل، خودرنگ؛ نقوش بيروني به رنگ قهوههاي بيشتر نخودي و در قسمت پوششسفال معمولي با شاموت كاه؛ نخودي؛ مغز خاكستري؛ - T63. 8اي؛ داغدار، رنگ؛ نقوش قرمز متمايل به قهوه

؛ مغز خاكستري؛ نقوش به رنگ خاكستري اموت كاه؛ خميرةـسفال معمولي با ش -T63. 9حرارت ديده قرمز آجري؛ نقوش خرمايي رنگ؛ داغدار، سفال ظريف با شاموت كاه؛ خميرة -T34. 11اي كمرنگ، سفال معمولي با شاموت كاه؛ مغز خاكستري؛ نقوش به رنگ قهوه - T34. 10اي تيره، قهوه

اي؛ قرمز متمايل به قهوه خميرة سفال خشن با شاموت كاه؛ -T11. 13 ،11 شمارة مشابه -T11. 12كرم رنگ؛ صيقل سطحي فراوان، پوششنخودي؛ .T11، 13 شمارة مشابه - T11. 14اي يا خود رنگ؛ سطح خارجي داغدار گلي قرمز متمايل به قهوه پوششمغز خاكستري؛

)10- 7هاي براي شماره 1:3 ؛14- 11و 6- 1هاي براي شماره 1:4مقياس (

سوئيني ۶٩

1388شناسي مدرس، سال اول، شماره دوم، پاييز و زمستان هاي باستان پژوهش

III .هزاره سوم و دوم( سفالهاي عصر مفرغ( IIIA . ماوراء قفقاز قديم سفالهايII وIII

مورد بررسي شواهدي از اوائل عصر محوطه از منطقة 15در ها داراي سفال محوطه از اين محوطه 13. مفرغ به دست آمد

دو محوطه. بودند IIو I 11يانيقداغدار خاكستري يا سياه مشابه .ددر گورهايشان بودن سفالهاي نخودي رنگ هايي باگورستان

IIو Iهاي به دوره 12يانيقيشنهاد شده كه فرهنگ اخيرا پتعلق داشته و بايد همزمان با ماوراء قفقاز )يانيق تپه( اين محوطه

حاضر همين گاهنگاري مورد در مقالة 13.تلقي شود IIIو IIقديم به هر حال، با توجه به اينكه تفاوت قائل . استفاده قرار گرفته است

كننده شمال غرب ايران گيج IIIو IIم شدن بين ماوراء قفقاز قديبهتر همين روابط است و چون ذات بررسي اصولي كمك به درك

.شويمنميدر اين مقاله تفاوتي بين اين دو دوره قائل است، 5 :2تصوير (نخجوان نوعها سفالهاي در بسياري از محوطه

و سفالهاي داراي تزئين )T21, T42, T63, T65, T84() 6 ودر T42 از محوطة ).T65, T42(نده به دست آمد كنقش

به دست آمد كه IIIو IIماوراء قفقاز قديم نوعمجموع سفالهاي رنگ و سطح داخلي داراي پوشش سفالي با سطح بيروني سياه

رنگ و سطح داخلي نخودي با گلي قرمز و يا سطح بيروني سياهتمامي ). 7 :2تصوير (قرمز متمايل به صورتي است تزئيني خطوط

توان اين نوع سفال را متعلق به آيا مي. اين سفالها داغدار بودنداواخر عصر مفرغ قديم دانست و سفال منقوشي را كه شرح آن

خواهد رفت، سفال رايج اين دوره محسوب كرد؟ )T18, T57( همچنين دو گروه از گور سنگي يافت شد كه

. هستندبه هم ال شبيه چه از لحاظ پالن و چه از لحاظ ساختار كامها و سقف از تخته سنگ استفاده در ساختمان سه گور، در ديواره

آثار تمامي . ه استشده و كف آنها با سنگهاي كوچك فرش شدواهد موجود ـبنابر ش. شده، به سرقت رفته بودندگورهاي مشاهده

تدفين انجام اي بر جاي مانده، در گورها تنها يك دورهاز گورهاكستري به سفالهاي خ. متر بود 1×2ابعاد آنها در حدود شد ومي

و نبودند ــ IIIو IIماوراء قفقاز قديم دست آمده متعلق به دورة، باشدــ اما قطعات سفالو حائز اهميت تواند مهم ميمسئله اين

هاي تزئين و يك قطعه سفال كامل كه از از لحاظ فرم و ويژگيT18 دادندمورد بحث را نشان مي به دست آمد خصوصيات دورة .

يك گور ست آمده ازهاي مذكور را با مواد به دكه يافتههنگاميكنيم از تعلق مقايسه مي ،وان ارنيس، در ساحل درياچة سنگي در

14.شودآنها به عصر مفرغ قديم اطمينان بيشتري حاصل ميي هاهايي با گردن بلند و لبهديگ 15شدهتعدادي از ظروف مطالعه

به T18سالمي است كه از ف مشابه ظردار هستند كه كامال زاويهچهار اين ظروف داراي سوراخي در دسته و . دست آمده است

. اندت دو به دو روبروي هم قرار گرفتهبرآمدگي كوچك به صورئيني مسي و مفرغي شامل تز تعدادي شيءT18 در گورستان به Vو IVگيان شكل قابل مقايسه باايستاره چندين قطعةهاي محوطة اشياء اين گورها با برخي از دوره .16دست آمد

17.ارمنستان قابل مقايسه است جمهوري )Elar(االر شدةكاوشنخجوان نوعشامل ) T84( آبادسالمتسفالهاي نخودي تپه

.قابل مقايسه بودند IIIو IIو با ماوراء قفقاز قديم ) 6 :2تصوير (IIIB .نقوشم هايسفال

متفاوت سفالي ي هاافق نشده، مربوط بهسفالهاي منقوش صيقلاز طريق شناسايي اين سفالها . محوطه به دست آمدند 13از

ها كه شده از كاوشآوريجمع محدود آنها با مدارك مقايسةها بازشناسي هاي ديگر محوطهمقايسه با يافته خودشان نيز از

.اند، مشكل استشدهتوان به عصر سفالهاي منقوش را مي ،شناسيبر اساس گونه

مس و هاي دورةاين سفالها در مجموعه. انستمفرغ منسوب د .شده نبودندشمال غرب شناخته سنگ و عصر آهن

همزمان آنها رنگ و استفادةرنگ و چنددوفالهاي س تركيب ,T33, T43, T79(شود بوكان و مهاباد ديده مي در منطقة

T80, T82( ) قطعه سفالي از اين نوع در ). 20-8: 2تصوير :2تصوير (اوزون به دست آمد قزل در درة T21شرق نزديكي

داراي شاموت شن و حرارت كافي و داراي يسفال گونةاين ). 20 ظروف ذخيرة ها وشامل كاسه ،نقوش تزئيني و از لحاظ فرم

هاي به بيرون برگشته، ها داراي انواع لبهكاسه. آذوقه استها نقوش سياه در اين سفال. دار و يا تخت بودندشگوني، زاويهني

تزئينات . نخودي مايل به صورتي قرار دارد مستقيما روي زمينة، هاشور )12 :2تصوير (ها نيز تركيبي از دواير متحدالمركز و لوزي

اين هاشورهاي متقاطع، به شكل . و هاشورهاي متقاطع استبه هم متصلند و درون نوارهاي هايي هستند كه در انتها لوزي

:2تصوير (اند موازي افقي و عمودي دور تا دور ظرف قرار گرفتهنقوش خرمايي مايل به قرمز نيز معموال در نوارهاي ). 16و 14

). 15و 14 :2ير تصو(پهن افقي و عمودي به كار رفته است به شدهبافت اليه نگاريها در يك از اين سفال هيچ متأسفانه

در شمال مهاباد، در جريان حفر يك كانال آبياري . نداهست نيامددكرده بود كه در آن تعداد ايجاد يكوچك تپةبرش عميقي را در

هاي سفال 18.رنگ مورد بحث به دست آمدودسفال زياديتعلق IIIو IIماوراء قفقاز قديم شده، آشكارا به دورةتوصيف

٧٠ 1971بررسي شمال غرب ايران،

1388شناسي مدرس، سال اول، شماره دوم، پاييز و زمستان هاي باستان پژوهش

دهد كه سفالهاي واهد نشان ميتر، آخرين شبه بياني دقيق. دارند .مورد بحث متعلق به زماني كمي پيشتر از عصر مفرغ هستند

: 2تصوير ( T82و T80سفالي به دست آمده از ظروف. سفالهاي چندرنگ منطقه، اندكي متفاوت است سايربا ) 19 -14

هاي متداول از نقشمايهسطح اين سفالها صيقلي و صاف بود و ه هر حال ب 19.استفاده شده استئينشان زدر ت IVگيان دورة

هاي تزئيني و تصاوير در نقشمايه فقدان صيقل سطحي و ارائةاستفاده از رنگ در آراستن سفالهاي مذكور، نوعي همگوني را با

كه هردو D21 و گوي تپه VI20سفالهاي چندرنگ هفتوان تپه 22.دهدميدر ارتباط با فرهنگ قزل وانك هستند، نشان

رنگ سطح خارجي سفالها، نوع تنوعنگاهي به اين با تزئينات و كيفيت آنها، شايد بتوانيم آنها را به دو گونه فرهنگ

و يك فاز )T21, T33, T43(سفالي مجزا و يا به يك فاز قديم . از يك فرهنگ واحد تقسيم كنيم )T79, T80, T82(جديد

اي رود، گونههاي تاتائو و زرينهاز حوالي بيجار و در دره، كه تا آن شاموت شن به دست آمد با نشدهصيقل سفال ظريف،

رنگ ). 3و 2 ،1 :3تصوير () T12, T29, T31( زمان ناشناخته بوداين سفال نيز از نخودي تا نخودي مايل به صورتي متغير خميرةهايي با تمام سفالها كوچك بوده و عمدتا شامل ديگ لبة. استهاي به بيرون برگشته داراي تزئين نيشگوني نازك و لبه ديوارةنقوش آن به رنگهاي سياه، خرمايي متمايل به قرمز و يا . هستند

قرمز بوده و معموال روي سطح خارجي ظروفي كه فاقد پوشش اين نقوش شامل خطوطي باريك و يا . هستند، اجراء شده است

را طعت كه فضاي داخلي هاشورهاي متقاهايي اسها و مثلثلوزيدر يك . را فرا گرفته استر كرده و گرداگرد سطح خارجي ظرف پ

هايي ها به صورت جداگانه و در كادرنمونه نيز، اين نقشمايهنوارهاي افقي نازك منطبق بر عمودي قرار دارند و به وسيلة

تنها سفال قابل . اندكادرهاي عمودي به دو قسمت تقسيم شده، T33 از بررسيجريان اين در VIIحسنلو مقايسه با سفالهاي

.به دست آمده است رودزرينه اي بزرگ در درةتپه، سفالهايي )?T43, T82, T33(از دو و شايد سه محوطه

به دست رنگهمگون داراي شاموت شن و نقوش هندسي سياهاي و قرمز اين سفال قهوه رنگ خميرة). 6و 5 ،4 :3تصوير (آمد

اين تزئين. شده بود، اما براي ما شناختهنمودهرچند غيرعادي ميها، و چين، نقطه23نوع سفال معموال شامل صليب مقدس آندرياس

.اندشده كه نامرتب ترسيم دواير متحدالمركزي بودواقع در جاده شرق رزنكيلومتري شمال 20، در T88از وشش گلي غليظ ، پهمدان، سفالي خشن با شاموت شن ـتاكستان

سطح اين سفال با . به دست آمد شدهو سطح صيقل قرمزرنگرنگ پوشش داده تقاطع، متشكل از خطوط موازي سياهنوارهايي مهاي موجود از اين سفال شباهتي به يافته). 7 :3تصوير (شده بود

.كه در حال حاضر براي مطالعه در اختيار داريم، نداشت 24آبادسگزIIIC . سفالهاي گودينIII

2000ي پس از را اندك IIIماوراء قفقاز قديم ن دورةاينكه پايارسد، زيرا در گويي به نظر ميپيش از ميالد در نظر بگيريم، گزافه

اين صورت تا حصول مدارك مستدل مناسب دربارة آغاز عصر و گورهاي V، هفتوانV25آهن كه در شمال غرب ايران از حسنلو

وقفةاست، با گزارش شده 26تپه و خوروينعصر آهن گودينبع اصلي اطالعات ما امن. يمزماني حدودا هفتصد ساله مواجه هست

IIIعصر مفرغ جديد بخش مركزي شمال غرب ايران گودين از .است) م.ق 1800-1500( VIو حسنلو ) م.ق 2000-1350(

ها به بحث خواهيم هاي اين محوطهدر ادامه، دربارة داده ,T79(بوكان آمده از منطقةهاي به دست مجموعه سفال. پرداخت

T82, T83( آباد و تپة سالمت)T84 ( به هم شباهت دارند و سنت 9 ،8 :3تصوير (سفالگري آنها به سادگي قابل تشخيص است

آنها از شن به عنوان سازند و در خميرةاين سفالها چرخ). 10وگلي پوششمعموال داراي . چسباننده استفاده شده است مادةسطح خارجي اين . اندخوب پخته شده و اغلب ودهبرنگ كرم

از نوع قطعه سفالها . پرداخت شده اما فاقد صيقل استظروف ده با هاي سالبهمشخص مي شود كه ديگ فرم غالب سفالي و

تزئين. است نيز شيوة رايج در ساخت لبة آنها بوده تزئين نيشگونيهاشور يا هاي هندسي به صورتاين سفالها تركيبي از نقشمايه

هايي است كه به ها يا لوزيهاشورهاي متقاطع و معموال مثلثاند و در داخل نوارهاي پهني ايجاد شده تروسيله خطوطي ضخيم

و به صورت اشكال متنوعي شونددور تا دور ظرف، ديده ميمواد رنگي به كار رفته در اين نقوش متنوع است و در . انددرآمده

تيره و معموال مات ستري تيره تا ارغوانيطيفي از سياه يا خاكي اصل در جادة) 9 :3تصوير ( T83قطعه سفالي كه از . است

سقز به دست آمد داراي نقوشي شامل هاشورهاي متقاطعي بيجارـكيل ـقي را تشـزان در زير يك خط افـوزي آويـبود كه يك ل

ش استيليزه نق اين خط نيز يك پرندة اي ازگوشهدر . دادندميهايي را با سفالهاي نقوش اين نوع سفال وابستگي. بسته بود

. دهدنشان مي IVو II ،IIIو گيان IIIمنقوش گودين و VI27هاي منقوش حسنلو لدايسون از سفا توصيف طبقتواند اشتراكاتي بين اين دو محوطه و برخي از تپه، ميدينخواه .دهاي حاصل از بررسي ما وجود داشته باشيافته

سوئيني ٧١

1388شناسي مدرس، سال اول، شماره دوم، پاييز و زمستان هاي باستان پژوهش

پوشششاموت شن فراوان؛ مغز سياه؛ باسفال خشن -T56. 2كنده؛ داغدار، اموت شن؛ مغز خاكستري؛ تزئين نقشسفال معمولي با ش - 1. 2 تصويرسفال -T56. 3 ، و نقوش كنده استخوان ماهي در باال،اي بسيار ضخيم و صيقلي در سطح خارجيقهوه پوششاي و داغدار در سطح داخلي و قهوه

سفال معمولي با شاموت شن؛ مغز سياه؛ سطح خاكستري - T83. 5، 3 مشابه شمارة - T83. 4كرم، پوششاي؛ قهوه معمولي با شاموت كاه؛ خميرة .T84دار، يا به احتمال زياد سطح كرم و خودرنگ؛ داغدار، پوششسفال خشن با شاموت شن؛ مغز خاكستري روشن؛ - T21. 6متمايل به سياه؛ داغدار،

سفال ظريف با -8 .T۴٢اي متمايل به قرمز در داخل؛ داغدار، نخودي؛ سطح خارجي سياه و نقوش قهوه سفال معمولي با شاموت شن؛ خميرة - 7رنگ، كرم؛ نقوش سياه كم پوششاي روشن؛ قهوه سفال معمولي با شاموت شن؛ خميرة -T33. 9رنگ، رنگ؛ نقوش سياه كمكرم پوشششاموت شن؛

T33. 10 - ،سفال معمولي با شاموت شن؛ نقوش سياهT33. 11 - كرم؛ نقوش قرمز متمايل به سفال معمولي با شاموت شن؛ خميرة قرمز آجري؛ رويةنخودي؛ سفال معمولي با شاموت شن؛ خميرة - T79. 13نخودي؛ نقوش سياه كمرنگ، سفال معمولي با شاموت شن؛ خميرة -T43. 12اي و سياه، قهوه

.T80 ،14 ابه شمارةـمش - T80. 15نخودي؛ نقوش سياه و خرمايي، اموت شن؛ خميرةـفال ظريف با شـس - T79. 14اني متمايل به سياه، نقوش ارغوسفال ظريف با -T82. 19، 16 مشابه شمارة - T80. 18، 16 مشابه شمارة - T80. 17نخودي؛ نقوش سياه، ا شاموت شن؛ خميرةسفال معمولي ب -16

.T21نخودي؛ نقوش سياه، سفال ظريف با شاموت شن؛ خميرة - T82. 20نخودي؛ نقوش سياه و خرمايي، رةشاموت شن؛ خمي )20- 19هاي براي شماره 1:2 و 18- 1هاي براي شماره 1:4مقياس (

٧٢ 1971بررسي شمال غرب ايران،

1388شناسي مدرس، سال اول، شماره دوم، پاييز و زمستان هاي باستان پژوهش

نخودي؛ نقوش سياه، رةسفال ظريف؛ خمي - T12. 2رنگ و قرمز، نخودي؛ نقوش سياه كم رةسفال ظريف؛ خمي - 1: سفال با شاموت شن. 3 تصويرT29. 3- نخودي متمايل به صورتي؛ نقوش سياه سفال ظريف؛ خميرةT31. 4 - اي؛ مغز خاكستري متمايل به سياه؛ نقوش قهوه سفال معمولي؛ خميرة

اي؛ نقوش سياه، به قهوهقرمز متمايل سفال معمولي؛ خميرة - T33. 6رنگ، قرمز روشن؛ نقوش سياه كم سفال معمولي؛ خميرة - T43. 5رنگ، سياه كمT82. 7- قرمز؛ نقوش سياه؛ سطح بيروني داغدار، پوششاي متمايل به خاكستري؛ قهوه سفال خشن؛ خميرةT88. 8 - سفال معمولي؛ خميرة

اي، به قهوهكرم؛ نقوش قرمز متمايل پوششنخودي؛ معمولي؛ خميرة سفال -T79. 9كرم؛ نقوش خاكستري متمايل به سياه، پوششخاكستري روشن؛ T83. 10- اي، خودرنگ؛ نقوش قرمز متمايل به قهوه پوششنخودي؛ ةسفال معمولي؛ خميرT84. 11 - نخودي؛ صيقل سطحي سفال ظريف؛ خميرة

نخودي؛ صيقل فراوان در سطح بيروني؛ داراي تزئينات سفال ظريف؛ خميرة -T84. 13كرم، پوششنخودي؛ سفال ظريف؛ خميرة -T32. 12فراوان، .از باال ،همان. 16 .از نيمرخ ،همان - 15. سر اسب استيليزه، نماي روبرو - T6. 14كنده،

)16- 14هاي براي شماره 1:2.5و 13- 1هاي براي شماره 1:3مقياس (

سوئيني ٧٣

1388شناسي مدرس، سال اول، شماره دوم، پاييز و زمستان هاي باستان پژوهش

IV . سفالهاي عصر آهنI وII هاــلقطعه سفاــ IIو Iعصر آهن هاي بندي يافتهتفسير و طبقه

به IIو Iسفالهاي عصر آهن . ر دشوار استبسياحاصل از بررسي بندي كه تنها يك تقسيم هستند، چنان واقع به طور كامل مشابه

هاي به ثبت شناسي فرمبراي آنها و آن هم بر اساس ريختچون مواد به دست آمده از هر دو دوره در اين . رسيده وجود دارد

دو دوره بررسي اندك بود، تصميم گرفتيم كه مواد مربوط به هر .را با هم معرفي كنيم

حاصل IIو Iهاي مربوط به عصر آهن شرح يافته ادامهدر په در جنوب و هاي حسنلو در شمال غرب، گودين تاز كاوشواهد آمد و با توجه مورد بررسي خ در شرق منطقة چندار خوروينر آهن قرار ـعص ه محوطةـكه حوزة كار ما در ميان اين س به اين

الزم ها در اين مبحث هاي اين محوطههـيف يافتـدارد، توص .خواهد بود

18در IIو Iخاكستري داغدار عصر آهن شاخص سفالهاي به بيرون هاي ساده با لبةسفال. محوطه شناسايي و ثبت شد

) T31(ها ، پايه مجسمه)T66, T84(هاي عمودي برگشته، دستهدوره در دربارة اين . ها بودنداين يافته هاي تخت از جملةو پايه

اندكي به دست آمد، همچنين براي بررسي مذكور اطالعات تازةزماني عصر ، در بازةتعيين تاريخ دقيق اشغال يا استقرار در منطقهدر هر حال براي . آهن نتوانستيم توفيق چنداني حاصل نماييم

. خاص اشاره كنيم بايد به يك محوطة گفته،بيان مطالب پيشگورهايي كه با . استگورستاني در شمال بيجار ، T47 محوطةهاي بزرگ و كوچك ساخته شده و حالتي بسيار آشفته سنگتخته

. و به هم ريخته دارد 5/1 × 2گورها داراي ابعادي در حدود رسد چالةبه نظر ميگورها در حدود يك متر هاي باالي چالةسنگمتر باشند و تخته

اشياء گورها شامل . ار داشته باشندتر از سطح فعلي دشت قرپائينها، ساغرهاي و پايه مجسمه Iهاي ظريف عصر آهن ساختهدستاي از اشياء مفرغي گوناگون شدهها و قطعات متالشيدار، پيالهپايهبرخي از اشياء اين گورها را روستائيان محلي مشاهده . بودندزرگ بوده كه اند و بنابر اظهاراتشان يك نمونه از آن ديگي بكرده

. پايه قرار داشته استروي يك سه

V . سفالهاي عصر آهنIII ران ـمال غرب ايـدر ش IIIر آهن ـعصفالهاي ـمجموعه س

كه را شامل مي شود فراوانيتنوع و متسفالهاي ) م.ق 750-600(بدون شك اين اشياء بازتابي از تمايالت ذاتي و اصلي مردم آن

هاي شاخص اين دوره طراحي فرم اين تمايالت در. دوران است .منعكس است

IIIبا مراجعه به مواد حاصل از بررسي كه به عصر آهن ها به مراتب بيشتر يابيم كه در اين دوره كاسهتعلق داشت، درمي

اين برتري . شدندهاي ظروف سفالي ساخته مياز ديگر فرم IIIهاي ديگر عصر آهن توان در سفالهاي محوطهعددي را مي

هايي كاسه. نيز مشاهده كرد 28همچون باباجان، زيويه و آلتين تپه، )1 :4تصوير (، تخت )7 :4تصوير (هاي به بيرون برگشته با لبه

دار هاي زاويه، و قدح)3 :4 تصوير(نيشگوني، متمايل به داخل IIIهاي رايج عصر آهن از فرم) 15تا 8 :4تصوير (اي شكل الله

چه با پوشش گلي قرمز رنگ، ،هاي ظريفهمعموال نمون. هستندچه سفالهاي منقوش و چه سفالهاي نخودي رنگ داراي صيقل

. سطحي نيز هستنداي از ماكو تا همدان و اصلي مورد بحث، كه منطقه در ناحية

شد، سه گروه سفالي عمده متداول از زنجان تا سقز را شامل مياين قبيل . ندشتهاي مختص به خود را دابود كه هريك ويژگيهاي حاصل از بررسي به تواند در تفسير يافتهخصوصيات ويژه مي

.ما كمك كند

سفالهاي قرمز داغدار اورارتويي و سفالهاي منسوب به :يك ت جنوب و به سمت ساحل غربي درياچةفرهنگ اورارتو در جه

هاي هرچند كتيبه. اروميه تا مياندوآب گسترش يافته استبه دست 29هاي سبالن در شمال شرق تبريزاورارتويي از كوه

ساحل شرقي درياچه گزارشي از وجود اين سفالها در ، اما آمدهاشنو و در نزديكي مياندوآب، شواهدي از در درة. ارائه نشده است

استقرارهاي اورارتويي يا به بياني ديگر واپسين حضور آنها در تپه شناختي در تاششناختي و هم زباننمنطقه، هم از لحاظ باستا

عدم وجود 30.و قالتگاه به صورت چند كتيبه به دست آمده استشده از آوريجمع قرمز داغدار اورارتويي در مجموعة سفالهاي

31.بررسي قابل توجه است

)AV( ماد از جمله شدة مهم دورةهاي كاوشاز محوطه :دوسفالهاي شاخص منسوب به 32گودين تپه، نوشيجان و باباجان

ماد شدة دورةبه عالوه، نوعي آجر شناخته. آمد اين دوره به دستبه راحتي از روي اندازه و استحكام اين نوع آجرها قابل بازشناسي

به داخل ي با لبةهايماد را كاسه سفال شاخص دورة 33.استداد كه از هاي طوماري تشكيل ميبرگشته، نيشگوني و داراي لبه

34.تاكستان به دست آمدند ـسه محوطه در شمال جادة همداندر دشت رزن قرار دارد كه )T65(ها اين محوطه ترينشمالي

٧۴ 1971بررسي شمال غرب ايران،

1388شناسي مدرس، سال اول، شماره دوم، پاييز و زمستان هاي باستان پژوهش

در ساختماني در . مورد دستبرد روستائيان محل قرار گرفته است IIاين محوطه از آجرهايي همانند آجرهاي نوشيجان و گودين

ها بسيار حائز ن محوطهموقعيت قرارگيري اي. استفاده شده بودوع نوشيجان و مصالح اهميت است و حد شمالي سفال ن

35.دهندماد را نشان مي ساختماني دورة

)BV( ا ربه دست آمده از زيويه يانگ سفالهاي عصر آهن :سه 36.به پنج گروه اصلي تقسيم كردبر اساس كيفيت، رنگ خميره

. مشهود است معمولي و ظريف بسيار تنوع سفال نخودي سادةمات، همگي از انواع مختلف همچنين به استثناء سفالهاي معمولي

سفالهاي زيويه از طريق وجود تزئينات 37.سفالهاي زيويه هستندقابل ،فراوان روي ظروف سفالي مشابه كندة معمولي و ظريف

هاي صفحه شطرنجي و نقوش پايه نقشمايه. شناسايي استهاشورهاي متقاطع در همه جاي ظرف مثلثي بر روي هاشورها يا

.دشوديده ميدر يك . محوطه به دست آمده است 11سفال نوع زيويه در

بناب و جنوب اي بلند و در چند كيلومتري محوطه بر باالي تپهكوهي مياندوآب و مراغه، هاي ميانمشرف بر محل تالقي دره

سفالها را اغلب . )T32(هاي اين سفالها به دست آمده است نمونه، اما )7و 4 ،2 ،1 :4تصوير (داد سفال معمولي و خشن تشكيل مي

شكل و قطعه سفالي ديگر با تزئين ايقطعاتي از يك قدح اللهاين ). 11: 3 تصوير(جا به دست آمد كنده نيز در هماننقوشاستراتژيك و قابل مقايسه با با موقعيت كوچكي قلعة محوطه

كيلومتري جنوب 40كنده در ا نقشتعدادي سفال ب. زيويه بوددره به در اوزون) 13 :3تصوير ( )T6(اي تپه سطح غرب زنجان در

اين دوره از سه محوطه در شدةهاي شناختهسفال. دست آمدكوهي جنوب و جنوب غرب زنجان به دست آمد هاي مياندشت

)T67, T72, T92( .يك از مجموعه سفالهاي به دست آمده هيچدر . ودنديويه نبهاي زنجان و تاكستان قابل مقايسه با زدر دشت

سفالهاي نوع ) T67, T84(همدان دو محوطه در جادة بيجارـاي به كه داراي دسته) 8و 6، 5، 3 :4تصوير (شد زيويه توليد مي

متعلق به يك دستة حيواني شكل يا شايد ) ؟(شكل سر يك اسب ويه، شواهدي از حضور زي حواليدر ). 12 :3تصوير ( بوده استيكي . آمد در چندين محوطه به دست IIIهاي عصر آهن فرهنگ

روستائيان محل نيز قرار گرفت؛ به اين از آنها مورد توجه ويژةهاي خام زيويه، صورت كه آنها آجرهاي زيادي را شبيه به خشت

سانتي متر 9× 34× 34آفتاب خشك شده بودند، در ابعاد كه در 38.يافته بودند

4× 26× 43هاي آهكي در ابعاد سنگتعداد زيادي از تختهبه دست مشابههاي نيز در اين محوطه متر،سانتي 8× 39× 52و شكل اي بهاي از مجسمههمچنين يكي از روستائيان قطعه. آمد

از گل پخته را يافته ) متر طولسانتي 8با (يك سر اسب كوچك :3 تصوير(ابل توجه است شناسي مهم و قبود كه از لحاظ سبك

نو در اين اثر، به ويژه هاي هنر آشورحضور ويژگي). 16و 15 ،14بند، و همچنين در سبك طراحي شكل افسار و پوزهدر نقش طنابي

اين سر اسب . خوردها به طور واضح به چشم ميها و گوشچشمر پنو احتماال در اصل به تقليد از تزئينات سوارهاي دورة آشور

)مترميلي 4به قطر (هاي خود كوچكي در سوراخ ميان گوش ). 16 :3تصوير (داشت

هاي زيويه در اليةفالـاز س معدوديتعداد فانه، ـمتأساما وجود . ت آمده استـهاي علمي به دسكاوش ازباستاني خود و

هاي عصر محوطه شناختي مشترك در زيويه وهاي گونهويژگي گذاري آن به نيمة، براي تاريخ IIIBنلو ، به ويژه حسIIIآهن

زمان . رسدكافي به نظر مي 39نخست قرن هفتم پيش از ميالد . نامشخص استهنوز پايان استقرار در اين محوطه

VC .سفال با نقوش مثلثي قاشي، در چند مكان مختلف سفال داغدار ظريف با تزئين ن نوعي

به ). 15 - 8: 4وير تص(بوكان و در ده محوطه ثبت شد در منطقةهاي سفالهاي ظريف متعلق به قدح جز دو استثناء، همة قطعات

40مثلثي تزئيناتها به ظروف با اين نوع سفال. شكل بودندايالله IIIBهاي آن عبارتند از حسنلو ترين محوطهمهم معروف است و

.در تركيه 42تپهو آلتين 41و زيويه در ايران و همچنين وانتپه يانيق، Iفالهاي گيان ـداراي نقوش مثلثي با سفالهاي ـس قابل مقايسه I، و باباجان I43هخامنشي ، دهكدة)هاي جديداليه(

، رسد فرهنگ سفالهاي داراي تزئين مثلثي بوكانبه نظر مي. استفرهنگي طوالني مدت در اين منطقه را به خود يك دورة

. ا وجود دارددو دليل در اثبات اين ادع. اختصاص داده باشدتپه، يانيقي داراي تزئين مثلثي گيان، نخست اينكه، سفالها

تر روستاي هخامنشي و باباجان فاقد صيقل سطحي و خشنا ـا در اينجا با جوامعي تقريبدليل دوم اينكه، اگرچه م. تندـهسمذكور تقليد مواجه هستيم، اما در سفالگري دورةدوره با هم هم

هاي داراي تزئين ا وجود اينكه قدحب. گرفتكمي صورت ميها و به شد، اين قدحبوكان به فراواني توليد مي مثلثي در منطقة

شكل، داراي شكل واحدي هستند و به نظر ايهاي اللهويژه قدح، II44 و Iهايي همچون باباجان رسد اين ظروف در محوطهمي

.وجود نداشته باشد I، و روستاي هخامنشي Iگيان

مولي؛ خميره در كرم در سطح ش

خارجي؛ داغدار، ل سفا - 9. راواناي تيره و قهوه

ه رنگ سبز در سفال ظريف؛ -اي متمايل به وه

T. 3 - سفال معمپوششنخودي؛ ة

سياه در سطح خارنجي؛ صيقل فرن درآمده؛ نقوشيره در حرارت به

-14. خلي؛ داغدارضخيم به رنگ قهو

T32اي؛ داغدار، ه

خميرة معمولي؛اي متمايل بههوهاي متمايل به ناوه

رنگ سبز روشنسفال ظريف؛ خميشن در سطح داخنخودي؛ نقوش ض

قهوه ولي؛ خميرةT32. 5- سفال

هاي قهواي؛ لكهوهقوش قرمز و قهويره در حرارت به

س -12. سطحي لاي بسيار روشهوه

ن ل ظريف؛ خميرة

1388ن

T. 2- سفال معمونخودي تيره، ة

قهو ولي؛ خميرةري متغير است؛ نقسفال ظريف؛ خمي

اي تيره؛ صيقلهنخودي؛ نقوش قه

سفال - 15. راوان

وم، پاييز و زمستا

T32 اي،قهوه يرة

خميرةل معمولي؛T. 7- سفال معمو

كرم تا قرمز آجرس -10. ل فراوان

ودي؛ نقوش قهوهن يرة ظريف؛ خم

شفاف، صيقل فر

سال اول، شماره د

فال معمولي؛ خمي T84. 4 - سفال

T84نخودي، يرة

ك ي؛ رنگ سطح ازي و ارغواني؛ صيقل

نخو خميرةريف؛سفال -13. طحي

ي روشن و نسبتا

شناسي مدرس، س

سف - 1: اموت شن روشن درآمده،

خميفال معمولي؛ نخودي خميرةف؛

ايي؛ نقوش قهوهسفال ظر -11. ن

سط تيره؛ صيقلاييد؛ نقوش قهوه

سوئيني

هاي باستان ژوهش

سفال با شا. 4 يررت به رنگ سبز

سف -T84. 6جي،سفال ظريف - 8 .

نخودي خميرةف؛اني؛ صيقل فراوا

ايه؛ نقوش قهوهمتمايل به سفي رة

. جي؛ داغدار )1:4اس

٧۵

پژ

صويتحراررجخا

T32.ظريفارغواآمدهخميرنارنج

مقيا(

٧۶ 1971بررسي شمال غرب ايران،

1388شناسي مدرس، سال اول، شماره دوم، پاييز و زمستان هاي باستان پژوهش

مادي سفالهاي اورارتويي، شناختي و گاهنگارانةگونه مقايسة IIIدهد كه آنها متعلق به عصر آهن ، نشان ميو سفال نوع زيويه

فرهنگي زيويه، سفال حوزة. چكي از اين دوره هستندو بخش كونفوذ دهد و ميان حوزةكيلومترمربع را پوشش مي 20000رسد كه مينبه نظر . گيردهاي اورارتويي و مادي قرار ميفرهنگ

آل براي پرورش اسب، داراي يك اين منطقة حاصلخيز و ايدهت شواهد الزم براي قضاوت دربارة صح .خالء سياسي بوده باشد

و سقم عاري بودن اين منطقه از ستيزة سياسي را در منابع آن ،تپهتاش كتيبة در هر صورت پس از قرائت. دوره جستجو كرد

اروميه ها كه در جنوب درياچةمشخص شد كه سرزمين مانايياخيرا . داراي قدرت زيادي بودند به تصرف اورارتوها درآمد

معتقدند كه اند وبحث ماناي بزرگ را مطرح ساخته پژوهشگرانرود و در شمال از امتداد زرينه ها در جنوب تا درةسرزمين مانايي

45.گرفتميتا كوه سهند را در بر اروميه ياچةشرقي در گوشةجديدترين نظريه دربارة جايگاه اصلي تمدن مانايي توسط لوين

ها در كتاب او، تمام در فصل مربوط به مانايي 46.ارائه شده استوبي كه سرحد جن اطالعات و داليل متقاعدكننده براي اثبات اين

رار داشت، مطرح شده اروميه ق فرهنگ مانايي در اطراف درياچةمرز شمالي آنها با اورارتوها، جايي در ،به نظر وي. است

لوين معتقد است مرز آنها با پارسوا در . همسايگي مياندوآب استاين مطلب اشاره به مرز . زريبار است در حوزة درياچة و جنوب

احتماال منظور او جنوب شرق منطقةمشترك با مادها ندارد و هاي ها بخشدر غرب نيز مانايي. ها استييتحت نفوذ مانا

. به تصرف خود درآورده بودندمركزي و جنوبي كردستان را ها نيز به دليل فقدان اطالعات مناسب شرقي حضور مانايي گسترة

.نامشخص استمهم هاي مانايي نكتةعدم وجود اتحاد سياسي بين ايالتسد كه ربه نظر مي. ديگري است كه توسط لوين مطرح شد

شد كه در هاي خودمختاري تشكيل ميحكومت ماناها از ايالتبا اين حال بر مبناي آنچه در . شدندمواقع لزوم با هم متحد مي

منابع آمده است، پيش از پيدايش دولت ماد، ماناها دولت مقتدري .كردداشتند كه از حيث قدرت با شاهنشاهي ماد برابري مي

متعلق IVين سفالهاي حسنلو بر اساس يك نظريه، متأخرترسال را دربر 250اي در حدود هخامنشيان است كه دوره به دورة

سفال، يك شاخصة قابل. هاستگيرد و همزمان با ماناييمي شدةنگاريهاي اليهتغيير و تأثيرپذير است، اما فقدان محوطه

قطعي دربارة نوع مواد نظر مانايي امكان توضيح روشن و اظهار .كندي دورة مانايي را سلب ميفرهنگ

ها اصلي ماناسرزمين از لوين، اي كهبه طور كلي نقشهسفال نوع زيويه شدة پراكندگي كند با محدودة شناختهترسيم مي

است، همخواني زريبار حوزة درياچة كه تنها استثناء قابل ذكر آنب و جنوب غرب حضور سفال نوع زيويه در غر ،در واقع .دارد

به دليل كمبود 47.سقز گزارش نشده است ، بيجار و جادةهمدان شناختي منطقه، ارائةهاي باستانشده از بررسيهاي منتشرگزارش

گذرگاه . هرگونه تفسير علمي دربارة اين موضوع دشوار است ةآشكار و مؤثري براي تعيين محدود مانعطبيعي دشت زنجان

هاي مادي همحوط مجموعة. كندگي سفال نوع زيويه استپراها توانند بهترين گزينه براي تعيين مرز بين ماناييجنوب شرق مي

استحكامات نظامي . پيش از ميالد باشند هفتمو مادها در قرن توانسته كمك مؤثري را در حفاظت از مي) T32(جنوب بناب

نوع استقرار مهم. كند ها ايفامرزهاي شمال غربي حكومت ماناييموقعيت دليلتوانست، به نيز مي )T84( ادآبسالمتزيويه در

. استراتژيك مناسبش، مشابه همين وظيفه را در جنوب ايفا نمايدبوكان داراي تر به اين نكته اشاره شد كه منطقةپيشبا تزئين نقوش مثلثي و كيفيت باال و همچنين سفالهاي يسفالهاي

وه عال. ظريف نوع زيويه با نقش خطوط موازي محدود بوده استشد به بر اين، تعدادي از اين نوع سفال كه در زيويه توليد مي

فرض اين مسأله كه سفالهاي داراي تزئين . دست آمده استمستقل مانايي هاي نيمهمثلثي بوكان را متعلق به يكي از ايالت

برانگيز خواهد بود، چون بدين ترتيب وضعيت ، وسوسهقلمداد كنيمزيويه است، نوعظريف كه شبيه به اين گونة شاخص از سفالهاي

تزئين مثلثي، به ويژه عيين منشاء ظروف بات. روشن خواهد شدتوليد 48تپهتپه، وان، و تيلكيشكل، كه در آلتينايهاي اللهقدحآيا چنين سفالي يك محصول وارداتي از . شد مشكل استمي

ا را شمال غرب ايران بوده است؟ آيا سفالگراني كه اين نوع سفالهخود از اورارتوها بودند؟ همچنين، آيا اين سفالها ،كردندتوليد مي

متعلق به يك سنت سفالگري بومي منطقه وان بودند؟ قابليت فني و كيفيت نخستين فرضيه، بر اساس مشاهدة

خت سفالهاي داراي تزئين مثلثي محتمل به نظر هنري باال در ساهاي ظريف زيويه و ترديدي وجود ندارد كه سفال. رسدمي

ايران و تركيه هاي ترين سفالهمچنين سفال توپراك قلعه، ظريفهاي ما دوم بر اساس دانسته فرضية. هستند IIIدر عصر آهن

اگر فرض كنيم كه جنوب . يردگدربارة تاريخ اورارتوها شكل ميبا تزئين سفالهاي ل سكونت مردم توليدكنندةاروميه مح درياچة

هايي باشند كه در نتيجه ن است آنها آشوريد، ممكمثلثي بو، همان كاري كه شدند هدت از اورارتوها به اين منطقه رانشكس

سوئيني ٧٧

1388شناسي مدرس، سال اول، شماره دوم، پاييز و زمستان هاي باستان پژوهش

رسد سفالهاي كه به نظر مي آخرين مورد اين. ها نيز كردندآشوري .هاي اورارتويي كمياب هستندتزئين مثلثي در محوطه با

خاتمه بايد گفت در اثبات يكي دانستن سفال سبك در ممكن ادعا اين .ويه و سفال ماناها مدارك مستدلي وجود داردزي

به نظر برسد، اما بايد آن را و كلي نظري عجوالنه است اظهار 49كه بر پاية شواهد سفالي مقدماتياي فرضيه ارائةتالشي براي

. و مدارك گاهنگاشتي و جغرافيايي موجود استوار است، تلقي كردهاي ا پس از كاوشـه، مخصوصدـك به آينـاين نيز بدون ش

.هاي منطقه بستگي خواهد داشتنگاري در محوطهاليهمورد اي نيز از حضور پارتيان در منطقةشواهد پراكنده

بررسي، شامل قطعاتي از سفال كلينكي در نه محوطه به دست پارت نوعي سفال هاي دورةساختهاز نمونه دست 50.آمده است

آنها سفالهاي اندكي از . اخته شده استاست كه تاكنون كمتر شن كه ؛ مگر ايناندهاي مورد بررسي بر جاي گذاشتهخود در محوطه

از اين نمونه .سفالهاي توليدي آنها تاكنون شناسايي نشده باشندشده تنها دو يا سه نمونه به دست سفال شاخص در محدودة ياد

.آمده است

VII .اسالمي سفال و معماري دورة هاي اسالمي سفال ست آمده از دورةهاي به دين نمونهاز بهتر

هاي مورد تپه يمي ازبيش از ن. سلجوقي است متعلق به عصردهد اسالمي را نشان مي ، شواهدي از استقرارهاي دورةبررسي

، سفال نوع هاي آنبهترين نمونه). تپه از كل آنها 64( .آمد محوطه به دست 26سلجوقي است كه در اسگرافياتوي دورة

، و قمچغادربند، اسالمي همچون، پشت وجود تعدادي قلعة دورةدور از . آمدنداي به شمار مياستحكامات نظامي عمده ،51اندآباد

هاي دورافتاده، را جزو در دره اوليذهن است كه دو بناي با توجه به . شهرهاي مركز يا مسير بازرگاني مهم به شمار آوريم

در فراز هاي طبيعي مرتفع باالي بلندياينكه اين دو قلعه در ،رسدبه نظر مياند، اوزن و قمچغاي ساخته شدههاي قزلرودخانه

محل احداث انتخاب ترين مالك در عامل تسخيرناپذيري اصلي .آنها بوده استبا اوزون، واقع در شمال بيجار، پلي كوچكرود قزلبر روي

ض و مستحكم عري ةاگرچه اين ساز. نه دهانه ساخته شده استباري مناسب بود، اما يك سر آن به عمد براي تردد وسايل نقلية

ه كه فقط امكان عبور بر روي بستر صخره قرار داده شد .از آن امكان پذير باشد پيادهافراد چهارپايان و

مورد بررسي يافت شد كه احتماال به تعدادي برج در منطقةشد و بايد گفت كه استفاده مي منظور انجام مراسم تدفين از آنها

كيلومتري جنوب 50اي نسبتا كوچك در اين گونه بناها در منطقهرغم اينكه اين بناها از لحاظ علي 52.اندغرب زنجان تجمع يافته

معماري داراي فضاي محدودي هستند، اما ابعاد آنها به عنوان است از پالن اين بناها عبارت 53.باشد بزرگتواند يك مقبره مي

هايي مدور و داراي طاق ضربي كه راه دسترسي به آنها اتاقدر حدود نيمي از . راهرويي بوده كه در جنوب شرق بنا قرار دارد

ند كه گنبد آنها با اها در اطراف روستاهاي خووين و كاريز واقعبرجبا هدف سنگهاتخته. گهايي در يك كنج ساخته شده استسنتخته

قسمت . ندرفتشتر گنبدهاي آجري به كار ميبخشي بياستحكامدر ،دايرهبا گنبدهاي نيمتفاوت آنها . تيز استخارجي گنبد، نوك

يك گنبد سنگي از همين نوع، اما . رأس تيز اين نوع گنبد است خروبه، بر سر يك راه اصلي در درةمتعلق به يك ساختمان م

نون به از اين ساختمان هم اك. رود به دست آمده استسجاس .شودعنوان زيارتگاه استفاده مي

سپاسگزاري مترجمجاد ـت عزيزم سـدانم از كمك و همياري دوسدر پايان بر خود الزم مي

در . رسان من بودند، كمال تشكر را داشته باشمبيگي كه همواره ياريعلي .واقع ترجمة اين مقاله به پيشنهاد و همكاري وي بود

هانوشتپيبطه مايلم از دكتر كايلر يانگ عزيز كه سخاوتمندانه اطالعات در اين را. 1

از آقاي استروناخ نيز . اش را در اختيارم نهاد سپاسگزاري كنمحاصل از بررسيهمچنين از آقاي . هايش چه قبل و چه بعد از بررسي متشكرمبراي مشورت

اظهار دكتر دايسون، پروفسور برني، آقاي استروناخ و كايلر يانگ عزيز براي .نظرهايشان دربارة مواد حاصل از بررسي سپاسگزارم

نامة ها بنگريد به پايانها دربارة قلمرو ماناييبراي جديدترين نظريه. 2 Contributions to the:1969دكتراي لوين در دانشگاه پنسيلوانيا به سال

Historical Geography of the Zagros "hereafter: LEVINE 1969" ,Expedition, XIII 3( اهنگاري اين مقاله همان گاهنگاري است كه درگ. 3

1971, P.38 (ارائه شده است. ودخانة تالوار اي بزرگ و مهم از لحاظ استراتژيك، در مجاورت رمحوطه. 4

. به ثبت رسيده است T84 اين تپه با شمارة. اوزون استاي از قزلكه شاخه فراوان توسط يانگ در محوطة شمارة كاههمين نوع سفالهاي داراي شاموت

.دست آمده است اش بهبررسي 385.Young, Jr. T. C., 1969. Excavations at Godin Tepe: first

Progress Report, Royal Ontario Museum, Art and Archaeology, Occasional (Paper 17), Toronto, pp.3-4, fig.6.

.توسط دكتر لوين 1971در شدهكاوش كنگاور، اي نزديكمحوطه. 6

٧٨ 1971بررسي شمال غرب ايران،

1388شناسي مدرس، سال اول، شماره دوم، پاييز و زمستان هاي باستان پژوهش

توسط دايسون، استروناخ و يانگ مورد T34 مواد حاصل از بررسي محوطة. 7 .بازبيني قرار گرفته است

كنده، شامل رنگ، داغدار و تزئينات نقشسطح خارجي داراي پوشش كرم. 8كه تركيبي از سفالهاي داراي شاموت كاه T56سفالهاي معمولي و ظريف در

سفالهايي از همين نوع با خطوط موازي بسته از . داغدار قرمز رنگ است وهاي بسيار نازك سفالها به هر حال، نوع لبه. دست آمده است به VIگودين

از محوطة. ف داراي شاموت شن هستندكامال متفاوت است و سفالهاي ظريT56 ن اي. دست آمد كه داراي شاموت شن هستند سفالهاي خشن زيادي به

قطعاتي . دست نيامد نوع سفالها از هيچ جاي ديگر از محدودة مورد بررسي بهعميقي بودند كه گاه داراي نقوش كندة) 2 و 1 :2تصوير (هاي ذخيره از خمره

طور و ممكن است بعضا به) 2 :2تصوير (تخوان ماهي هستند موسوم به اسرجي ظرف بسيار غليظ كه بر سطح خا پوششوسيلة يك اليه كامل به

.كشيده شده مخفي شده باشند9 .Young, 1969, p.5, fig.7-8.

10 .Ibid, p.6, fig.9 11 .Burney, C. A., 1964. ''Excavations at Yanik Tepe'', Iraq,

XXVI, 1. نخستين بار توسط دايسون پيشنهاد شده » يانيقفرهنگ «اصطالح . 12

.Dyson, R. H., 1968. CAH, II, chap. XVI, Rev:به بنگريد. استed., Cambridge, p.14.

13 .Burney, C. A.; Lang, D. M., 1971. The Peoples of the Hills, London, p.44.

14 .Burney, C. A., 1958. ''East Anatolia in the Chalcolithic and Early Bronze Age'', Anatolian Studies, VIII, P.168.

15 .Ibid., p. 183, fig. 77-83. 16 .Contenau, G.; Ghirshman, R., 1935. Fouilles du tepe

Giyan pres de Nehevand, Paris, Pl.31, grave.107; Pl.35, grave.122.

17 .Burney-Lang, p.77. اين سفالهاي چندرنگ كمال داند، براي مطالعةبر خود الزم مينگارنده . 18

همين . ركت ساختماني مذكور داشته باشدتشكر را از سرپرست مهندسين ششخص دربارة اينكه سفالهاي داغدار خاكستري و سياه از كجا و چه عمقي از

.دست آمدند توضيحاتي را به ما ارائه كرد تپه به19 .Giyan, pl.31, grave.108, pot.7; grave.119, pot.1.

ر سفالهاي شده دربارة تزئينات روي شانة اين ظروف دخصوصيات ارائه .نيز وجود دارد T82محوطة

20 .Burney, C. A., 1970. ''Excavation at Haftevan Tepe'', Iran, VIII.

21 .Brown, T. Burton, 1951. Excavations in Azerbaijan, 1948, London.

22 .Burney-Lamg, p. 90. 23 .St Andrew’s crosses CHA, loc. Cit., p. 24 :دايسون در بنگريد به مقالة. 2425 .Dyson, R.H., 1965. ''Problems of Protohistoric Iran as seen

from Hasanlu'', JNES,XXIV, 3. 26 .Vanden Berghe, L., 1964. La necropole de Khurvin,

Nederlands Historisch-Archaeologisch Instituut in het Nabije Oostern, Istanbul.

.CHA, loc. Cit., p. 20 :دايسون در گريد به مقالةبن. 27

28 .(a) Goff Meade, C., 1968. "Luristan in First Half of the First Millennium B.C", Iran, VI, p.125; Goff, C. L., 1970.

"Excavations at Baba Jan 1968", Iran, VIII, p.162. (b) Young, T. C., 1965. "A Comparative Ceramic Chronology for Western Iran, 1500-500 B.C", Iran, III, p.65, fig.10. (c) Emere, K., 1969. "The Urartian Pottery from Altintepe", Bell, XXXIII, p.294.

29 .Benedict, W. C., 1965. "Two Urartian Inscriptions from Azerbaijan", Journal of Cuneiform Studies, XIX, pp.35-40.

30 .(a) Konig, F. W., 1955-57. Handbuch der Caldischen Inschriften, (Archiv fur Orienforschung, Beiheft 8), Graz.

(b) Muscarella, O. W., 1971. "Qalatgah: An Urartian Site in North-Weast Iran", Expedition, XIII: 3-4.

تاتائو را تا شمال بناب هاي شرقي رودخانةقسمت سي موردنظربرر. 31شده توسط آوريهمچنين نگارنده مجموعة سفالهاي جمع. دادپوشش مي

اي در مناطق ميان مهاباد و هاي گستردههمكاران ايراني را كه بررسيمياندوآب انجام داده بودند، مورد مطالعه قرار داد و نتوانست در اين ميان،

.سفالهاي اورارتويي را شناسايي كندهايي از نمونه32. (a) Young 1969.

(b) Stronach, D. B., 1969. Excavations at Tepe Nush-i-Jan, 1967, VII. (c) Goff Meade, C., Iran, VI, 1968, & VII, 1969, & VIII, 1970.

سنگريزه و شن متر است و معموال از سانتي 12× 26× 48ابعاد اين آجرها . 33 .عنوان مادة چسباننده آنها استفاده شده استبه . ها را در بررسي اين منطقه شناسايي كرديانگ دو مورد از اين محوطه. 34

Name Tepe, no.34, & Bindard Tepe, no.44, fig.7 :بنگريد به 550-750استروناخ تاريخ تقريبي ورود مادها را به نوشيجان در حدود . 35 .تخمين زده است م.ق

36 .Young, 1965, p.59. 37 .Ibid., p.71. 38 .Dyson, R. H., 1963. "Archaeological Scrap: Glimpses of

History at Ziwiye", Expedition, V: 3. ت آمد كه متأسفانه دس هاي زندان سليمان بهسفال نوع زيويه در كاوش. 39

.شدمي IIIهاي عصر آهن فقط شامل سفال40 .Dyson, 1965, p.204. 41 .Von Der Osten, H. H., 1952. Orientalia, XXI. هاي تركيه بهگذاري سفالهاي داراي تزئينات مثلثي كه از كاوشتاريخ. 42

.دست آمده، هنوز داراي اشكاالت فراواني است43 .Ghirshman, R., 1954. Memoires de la Mission

Archeologique en Iran, XXXVI. Village Perse-Achemenide, Paris.

. اي از گاف منتشر شده استاي شكل در مقالههاي اللهاي از قدحنمونه. 44 .Iran, VIII, 1970. pl.8, no.7 :بنگريد به

45 .Thureau-Dangin, F., 1912. Une relation de la buitieme champagne, Paris, pp. I-XX.

46 .Levine, 1969. .بر اساس گفتگوهاي شفاهي با لوين و يانگ. 47 ,.Lake, K. & S:سفالهاي داراي تزئين مثلثي بنگريد به براي مطالعة. 48

1939. "The Citadel of Van", Asia Magazine, Feb. شانس همواره نقش . دست آمد كنندة بسياري از بررسي بهسفالهاي گمراه. 49

.كندزي ميآوري سفالها بامهمي را در جمع

سوئيني ٧٩

1388شناسي مدرس، سال اول، شماره دوم، پاييز و زمستان هاي باستان پژوهش

سفالهاي ظريف پارتي كه به آنها . 6 بنگريد به نمودار پراكندگي شمارة .50 ).Stronach, 1969. Iran, VII, p.19. (شودهم گفته مي» سفال سينامون«

آباد تا ريفـكيلومتري باالي رودخانه از ش 3ها به ترتيب در اين قلعه. 51باالتر از اندآباد، و روستايي در چغا، وقمشرق كيلومتري شمال 12اوزون، قزل

.غرب زنجان قرار دارندكيلومتري شمال 5لو منتهي ـرق پل قمشـشري جنوبـكيلومت 5/7اي خاكي كه به جاده. 52 .شودمي

ترتيب در باالترين قسمت متر ارتفاع دارند، كه به 10ها ترين قلعهوسيع. 53هردوي آنها در شمال جادة . ووين و خارج از روستاي كاريز واقعندروستاي خ

دو برج كوچك مشرف بر . كند قرار دارندبيجار و در مجاورت ينگي ـزنجانچند برج مخروبه نيز مابين . اندبوته در مسير جادة كاريز واقع شدهروستاي قره

.اندكند قرار گرفتهموسي در شمال ينگيآباد و شيخهليل

شده در جريان بررسيپراكندگي سفالهاي مختلف ثبت جدول

VIII VII VI VC VB VA IV IIIC IIIB IIIA IIB IIA IC IB IA شماره نام محوطه

XS X 1 تپه اليوت XS 2 بدون نام X 3 بدون نام X 4 بدون نام

XS 5 بدون نام ?XX 6 كول تپه

XS X 7 تپه تشير XS 8 بدون نام XS 9 بوقداكندي X 10 بدون نام X X?X 11 گوزل تپه

XF X??XX X XP ?X12 تپه دوئينه XS 13 بدون نام X 14 مبدون نا X 15 بدون نام X 16 شهر زنگبار X 17 بوالآققلعه تپه

XB 18 قبر خوشاب 19 پشت دربند

XF X X X X X 21 كول تپه XS X?X X 22 تپه ديونه X X?XP 23 ر تپهبيجا

XS X 25 قاالغاتپه XS X 26 تپهحاجيسوفي X X X X 27 بدون نام

X 29 قلعه تپه X X X X 31 نجيت تپه

XS X X XP 32 بدون نام X X X XP ك بابا33 چور

٨٠ 1971بررسي شمال غرب ايران،

1388شناسي مدرس، سال اول، شماره دوم، پاييز و زمستان هاي باستان پژوهش

VIII VII VI VC VB VA IV IIIC IIIB IIIA IIB IIA IC IB IA شماره نام محوطه

XS X X X 34 بدون نام XI,P35 تپه سلجماسس

XS 36 بدون نام X X 37 بدون نام X ?X 38 بدون نام X X 39 بدون نام

XS X??XX XP 40 تپه كشاورز X X X X XP 41 شيطان زيدان X X X 42 بدون نام

X 43 بدون نام 44 بدون نام

X X 45 )قلعه(چااليس X XP46 كاالكند X X 47 بدون نام

X X 48 تپه ينگي كند X 50 لولياتپه ابي X 51 بدون نام

?X 52 بدون نام X X 53 بدون نام X 55 نگاتو X ?X 56 بدون نام

X 57 بدون نام X 58 ر تپهخل

X 59 بدون نام X 60 گليجه X 61 تپه ابا

XS,M X ?X 63 پير گرگر تپه XS,?M X 64 تپه بزير

XS X XB X 65 قيش تپه X X X 66 بدون نام X X X?XI 67 ورقود باالتپه خ X X X 68 تركمه تپه

X X 69 قره تپه X 70 تپه دبلشكينه

XS X 71 تاش تپه XS,M 72 دو تپه پايين

سوئيني ٨١

1388شناسي مدرس، سال اول، شماره دوم، پاييز و زمستان هاي باستان پژوهش

VIII VII VI VC VB VA IV IIIC IIIB IIIA IIB IIA IC IB IA شماره نام محوطه

X 73 ماران مهره جان X 74 بدون نام X X X 75 گل تپه X 76 تپه قالجه

XS,M 77 بدون نام XS X 78 بدون نام XS X X ?X X X 79 1بيگ عباسي

X X X X?P 80 2بيگ عباسي X X X 81 3بيگ عباسي

?X X X 82 4بيگ عباسي X X X 83 تپه سحاب

X X

X X

X

X X

تپه سالمت آباد 84 )صلوات آباد(

XS,M 85 بدون نام XS,M X?86 تپه امت الر

XS X?87 تپه اگده خرابه XS X 88 تپه توئه X 89 كول تپه

?X?X92 قره تپه XF X 93 چنگيز قلعه

از سفالهاي غير قابل تشخيص، ظاهرا غير پارتي و نوعهشت :نكته

شايد هخامنشي بودند، اما مطمئنا متعلق به زماني پس از عصر آهن III اسالمي بودند كه عالئم اختصاري آنها به شرح زير ةيش از دورو پ

: است ?X :سفال داراي اين عالمت اندكي مشكوك است تفسير.

X? :اي داراي اين عالمت احتماال متعلق به عصر آهن هسفالIII .نيستندبوده، اما از نوع زيويه

XP : منقوش هستندسفالهاي داراي اين عالمت قطعاتي از سفالهاي.

XI : سفالهاي داراي اين عالمت قطعاتي از سفالهاي داراي نقوش .كنده هستند

XB :سفالهاي داراي اين عالمت قطعاتي از سفالهاي نخودي هستند. XS :سلجوقي هستندهاي سفالهاي داراي اين عالمت قطعاتي از سفال.

XM :اني هستندسفالهاي داراي اين عالمت قطعاتي از سفالهاي ايلخ. XF : سفالهاي داراي اين عالمت قطعاتي از سفالهايي هستند كه

.انددست آمدهه ها بهمگي از استحكامات نظامي يا قلعه