فلسفه ذهن، فصل 11 کتاب مازلین، هویت شخصی به مثابه...

24
1 بسمه تعالي تهراننشگاه دا ت ر ج م ه فصل11 ک ت ا ب م ا ز ل ی ن ع ن و ا ن ف ص ل: ویت شخصي به ه م ث ا ب ه ا س ت م ر ا ر ر و ا ن ي د ر س ف ل س ف ه ذ ه ن د و ر ه د ک ت ر ا ی ا ر ت ب ا ط ا ت ا س ت ا د: لهیانکتر حمید عبدال د د ا ن ش ج و: عباس عموری ب ه ا ر1393

Transcript of فلسفه ذهن، فصل 11 کتاب مازلین، هویت شخصی به مثابه...

1

بسمه تعالي

دانشگاه تهران

نیلزام باتک 11فصل همجرت

يناور رارمتسا هباثمهویت شخصي به :لصف ناونع

نهذ هفسلف سرد

تاطابترا یارتکد هرود

دکتر حمید عبداللهیان :داتسا

عباس عموری :وجشناد

1393 راهب

2

اهداف

: پس از مطالعه این فصل باید

آن مطرح با قابل تدر حساب حافظه هویت شخصی الک و اعتراضات رید و باتفر را درک کنید که

شوند؛‎می

در برابر آن مطرح ارتباط روانی و حساب تداوم هویت شخصی پارفیت و اعتراضاتی را درک کنید که

شوند؛‎می

ز در باره شخص را ارزیابی کنید؛هیومبه طور انتقادی نظریه دسته بتوانید

این ادعا را به طور د یبدون اینکه هویت ممکن باشد، باقی بماند و بتواندرک کنید که چگونه

ی ارزیابی کنید؛انتقاد

این تداوم فیزیکی مفروض است که ممکن باشد و بتوانید تداوم روانی بدون درک کنید که چگونه

ادعا را به طور انتقادی ارزیابی کنید؛

هویت شخصی حفظ تداوم روانی به شکل وجود مداوم مغز برای ادعای اونگر را درک کنید که

انتقادی مورد ارزیابی قرار دهید؛ ضروری است و بتوانید این ادعا را به طور

تفاوتهای بین حساب‎های تقلیلی و غیرتقلیلی هویت شخصی را درک کرده و بتوانید این‎ ها را به طور

.انتقادی مورد ارزیابی قرار دهید

مقدمه

برای ارائه . این نظریه بود که هویت شخصی در تداوم روانی وجود داردگذار ‎بنیان( 4361-4071)جان الک

: خالصه ای از این نظریه، هیچ کاری نمی توانیم بکنیم که بهتر از نقل قول بیانیه خود الک باشد

برای اینکه همان اندازه آگاهی داشته باشد تا اینکه فرد بتواند خودش باشد، هویت شخصی تنها به

می تواند در تنها به یک ذات فردی ضمیمه شده است یا نه، یا اینکهآیا این مساله بستگی دارد که

بتواند ایده هرگونه اقدام هرگونه موجود هوشمندی که ‎مادامی. توالی از چند ذات تداوم داشته باشد

قبلی را با همان آگاهی اولیه از آن موجود و با همان اگاهی که از هر اقدام موجودی دارد، تکرار کند،

برای اینکه آگاهی از اقدامات فعلی اش داشته باشد، اکنون از خود . تاکنون همان خود شخص است

به اقدامات گذشته یا آینده بسط داد، که همان آگاهی را بتوان مادامیبه خودش است و در نتیجه

فاصله زمانی خواهد داشت که بیشتر از دو شخص نخواهد بود و امروزه همان خود خواهد بود و

و در بین آن خواب کوتاه یا بلندی ید که با دیروز وی متفاوت است های دیگری خواهد پوش‎لباس

3

ا به هسازد، چه آن موجود‎آگاهی یکسان، آن اقدامات دور را در همان شخص متحد می: وجود دارد

.تولیدشان ادامه دهند یا نه

ای از موضوع، بدن انسان یا ‎هویت شخصی نه در ماندگاری بخش سازمان یافته: رویکرد الکی این استذات

نوع خاصی از غیرمادی دکارتی، بلکه در تداوم یک روح بخش مهمی از آن بدن، یعنی مغز وجود دارد و نه در

وجودهایی که در آنها این تجربیات به صورت خارجی . شود تجربیات یافت می ‎سری یک تداوم و ارتباط بین

وجب آنچه که م. این یادبود کارکردگرایی است. شوند به هویت شخص مربوط نمیوجود دارند، ( عینی)

شود ذهن بیان کند که آنچه که وی هست، کاال نیست، چه مادی باشد یا حتی به طور غیرمادی امکان ‎می

خروجی /دهد، اما روابط ورودی‎، که به آنها جسم می(مراجعه کنید 5-4، بخش 5به فصل )پذیر باشد

این است که کند، ‎آنچه که الک ادعا میبه طور مشابه، . شخص شوندتوانند به طور کامال رسمی م‎می

های ‎این زنجیره حالتای از تجربه وجود دارد، ما هویت شخصی داریم، حتی اگر ‎های پیوسته سریکه ‎مادامی

.د غیرمادی به دیگری انتقال یابدذهنی از یک وجود فیزیکی یا حتی از یک وجو

یکی است و همانند شخص گذشته در t1یک شخص حاضر در زمان کند که الک ادعا میتر، ‎به طور دقیق

است، اگر و تنها اگر شخص حاضر بتواند به یاد آورد که شخص گذشته چه کاری را انجام داده t0زمان

که هرگونه موجود هوشمندی بتواند ایده هرگونه اقدام گذشته را با همان آگاهی که مادامی برای این»: است

همان خود شخص از اقدام حاضر دارد، تکرار کند، تا کنون که از ابتدا از آن داشته است، و با همان اگاهی که

«.است

اقدامی که قبالً ، مثالًآیا خاطره یک رویداد گذشته: کند‎سوال را مطرح می این فوراًاین مساله با این حال،

انجام اید، الزم است که شخص یکی را به خاطر آورد و همان کاری را به یاد آورد که شخص قبال‎ًانجام داده

.مراجعه کنید 47-4ن آن به تمرین در این باره فکر کنید و قبل از خواند. داده است

بتواند از یک دیدگاه اولین شخص به خاطر آورد که شخص X، تنها اگر Y، یک و همانند شخص Xآیا شخص

Y چه کاری انجام داد؟

الک نظریهاعتراض رید به

یک سری از کارهایی را که در می توانید مطمئناً: به شما بشود این استاولین اعتراضی که ممکن است

اید و همان شخص آن یکی نبودهشما هنوز هم بدین معنا نباشد که اید، فراموش کنید و ‎گذشته انجام داده

ها را آشغالهفته گذشته من بودم نه همسرم که ممکن است فراموش شود که . کارها را انجام داده است

ها را بیرون گذاشته ‎آشغالها، من یکی هستم و همان شخصی هستم که ‎بیرون ریخت و هنوز باوجود همه آن

4

وی هیچ چیزی از جنایاتی که در اصرار کند که دمانیوک واقعاًممکن است ایوان تر، به طور دراماتیک. است

شخصی ها، ممکن است که وی ها مرتکب شده به خاطر ندارد، و هنوز هم با وجود همه آن‎کمپ مرگ نازی

.ها شده است باشد که مرتکب آن قساوت

وقتی رنظر بگیرید که سربازی را د. از طریق داستان زیر بیان کرد( 4047-63)را توماس رید این اعتراض

دار شجاعی همان پسربچه، پرچم ها را از باغی دزدید و به خاطر آن شالق خورد، بعدا‎ًای بود که سیب‎پسربچه

.را در مبارزه دریافت کرد پرچمیشد که

هویت اگر مفروض بود که خاطرات برای . دار ترفیع گرفت و در نهایت ژنرال مشهوری شد‎پرچمپس از آن،

: رسیدیم‎ضروری هستند، به نتیجه زیر میشخصی

a) پرچم‎دار شجاع می‎ و همان پسر او یکی است خاطره دزدیدن سیب را به خاطر آورد، بنابراین تواند

. دار شده است‎ها را دزدیده و اکنون پرچم‎نآای است که ‎بچه

b) ژنرال می‎ وی یکی است و همان پرچم دار شجاع استگرفتن پرچم را به خاطر آورد، بنابراین تواند .

c) دزدیدن سیب در زمان کودکی را به خاطر اورد، بنابراین وی یکی نمی تواند با این حال، ژنرال

. نیست و همان پسر بچه نمی باشد

.مراجعه نمایید 47-1اکنون به تمرین

خواندن آن، به پاسخ تان فکر نقض استدالل رید چه چیزی را نشان می دهد، نظر شما چیست؟ قبل از

.کنید

باشد، ( الف)باشد، و پرچم دار شجاع، همان پسربچه ( ب)ژنرال، پرچم دار شجاع در به نظر می رسد که اگر

x=zصورت ن باشد، درآ y=zباشد، و x=yاگر : با انتقال پذیری هویت)صورت ژنرال پسربچه است درآن

. تواند آن کاری را که پسربچه انجام داده به خاطر بیاورد‎نیست، زیرا نمیپسر بچه ، ژنرال (ج)طبق اما (. است

باید این مساله اما این یک تناقض آشکار است، بنابراین . ژنرال هم همان پسربچه است و هم نیستبنابراین

.شرط ضروری هویت شخصی استرا رد کنیم که حافظه

پرداختن به اعتراض رید

بیش از اندازه اصرار داشت که در مسیر درست قرار داشت، اما الک طبق نظر فیلسوف معاصر درک پارفیت،

که ‎این شناسایی شود که جرمی را مرتکب شده بود، مگر Yتواند با شخص گذشته ‎نمی Xیک شخص حاضر

X بتواندY باشد مادامی‎که آنچه که به خاطر می‎آورد، تداوم و رابطه‎ ،ایC&Cین خاطرات و همچنین ، ب

5

Yبتواند آنچه را که Xاگر: منظور پارفیت از ارتباط، ارتباط مستقیم حافظه است. های روانی باشد‎سایر ویژگی

حتی اگر ارتباط اما . برابر است Yبا Xصورت در چندین سال قبل انجام داده به خاطر بیاورد، درآن

جا این نظریه ‎در این. تداومی وجود داشته باشدهنوز هم ممکن است مستقیمی هم وجود نداشته باشد،

برخی از توانم ‎در روز یکشنبه من میلذا . زنجیره همپوشی از خاطرات مستقیم وجود داردکه مطرح است

هیچ کدام از کارهایی را که در جمعه انجام ام، اما شاید ‎در شنبه انجام دادهبیاورم که هایی را به خاطرچیز

ام به یاد ‎توانم برخی از کارهایی را که در جمعه انجام داده‎در شنبه میبا این حال، . ام، به یاد نیاورم‎داده

برخی توانم گرچه جمعه می. ام به خاطر ندارم‎بیاورم، اگرچه هیچ یک از کارهایی که در پنجشنبه انجام داده

رم، اما هیچ یک از کارهایی که در چهارشنبه انجام ام به یاد بیاو‎از کارهایی را که در پنجشنبه انجام داده

توانیم بازبینی معیار الک بدین طریق می با .کند‎و به همین ترتیب ادامه پیدا می... ام به خاطر ندارم‎داده

می توانیم طرح 47-4در شکل . است، زیرا تداوم و ارتباط کافی بین آنها وجود دارد Yهمان Xبگوییم که

.به صورت تصویری مشاهده نماییما پیشنهادی ر

زنجیره حافظه همپوش 47-4شکل

ویژگی روانی وجود نداشته باشد، همانند مورد فراموشی کلی C&Cهیچ اگر نتیجه این حساب این است که

شخص حاضر، گونه نتیجه بگیریم که ‎ینتوانیم ا‎میرسد که به نظر میصورت ، درآن6-1، بخش 6در فصل

و مغز جسمتداوم فیزیکی از لحاظ ماندگاری یک چناچهباشد، حتی همان شخص گذشته نمییکی نیست و

.وجود داشته باشد

روانی را در کنار حافظه تطبیق دهد، C&Cتواند سایر انواع ‎میاصالحی که پارفیت روی نظر الک انجام داد،

عقاید همچنین ارتباطی بین . قصد انجام یک کار خاص و عملکرد بعدی آن عملارتباط بین به عنوان مثال

6

ی ها‎ها و توانایی‎های ذهنی فعلی و همچنین ارتباطی بین رفتارها، عادت های گذشته و حالت‎و اشتیاق

.شخصیتی گذشته و حال وجود دارد

صورت باشد، درآن y=zو x=yاگر )یک رابطه متعدی است که هویت از آنجاییکند که پارفیت اشاره می

x=z آورم که در سه شنبه چه کاری اگر در دوشنبه به خاطرمی)و ارتباط یک رابطه متعدی نیست ( است

به این نتیجه ام، ‎آورم که در چهارشنبه چه کاری انجام داده‎ام، و در سه شنبه به خاطر می‎انجام داده

ارتباط به صورت ، درآن(ام‎هارشنبه چه کاری انجام دادهآورم که در چ‎رسیم که در دوشنبه به خاطر می‎نمی

.بلکه به تداوم هم نیاز است. اشدتواند معیاری برای هویت ب تنهایی نمی

Xکه ‎برای این. بندی دارد‎ارتباط درجهشود، زیرا پارفیت بین ارتباط قوی و ضعیف تمایز قائل میبه عالوه،

ارتباط قوی وجود باید وجود داشته باشد، به عبارت دیگر Yو Xارتباط روانی کافی بین باید ، باشد Yبرابر با

ادعا توان به طور دقیق تعریف کرد، پارفیت را نمی «اندازه کافی»که درحالی. بین این دو موجود برقرار گردد

است اگر تعداد ارتباطات در هر روز حداقل نصف Yاز لحاظ عددی برابر با Xتوان گفت که ‎کند که می می

.دهد تعداد ارتباطاتی باشد که هرروز در زندگی هر فرد واقعی رخ می

ارتباط، تداوم برخالف . ارتباط قوی در تعریف هویت شخصی استفاده نماید ومهمفتواند از ‎میاکنون پارفیت

در چهارشنبه Zدر سه شنبه با Yدر سه شنبه تداوم یابد، و Yدر دوشنبه با Xاگر . یک رابطه متعدی است

کند، که تعریف زیر درباره هویت شخصی را پیشنهاد میپارفیت . یابد ادامه می Zبا Xصورت ادامه یابد، درآن

:نامد‎وی آن را معیار روانی می

های همپوشی از ارتباط قوی وجود داشته باشد، ‎تداوم روانی وجود دارد، اگر و تنها اگر، زنجیره( 4)

کاری را انجام داده است، Yیکی است و همان شخصی است که در زمان گذشته به صورت Xامروز

برخوردار ،از نوع درست علتاین تداوم ( 6)یابد، ‎ادامه می Yبه طور روانی با X( 1)اگر و تنها اگر

هویت شخصی در طی زمان تنها در ( 5. )نگرفته استبه خود «بندی‎شاخه»یک شکل ( 1)است، و

.وجود دارد( 1)تا ( 1)داشتن حقایقی همچون

. شمول آنها چندان مشخص نباشدو علت ( 1)و ( 6)معنای شروط در این مرحله ممکن است که با این حال،

شود تا ‎کنار گذاشته میاندازم، زیرا این کار ‎به طور مختصر توضیحی درباره آنها را به تعویق میبا این حال،

صی به صورت تداوم روانی پارفیت درباره هویت شخ/که من به سایر اعتراضات وارده به مدل الک وقتی

.بپردازم

اعتراض باتلر به استدالل الک

7

چه کاری را انجام داده است، Yو به طرز عادی از درون به خاطر بیاورد که به درستی بتواند Xاگر مطمئناً

نس هفته گذشته را به آموزش فلورم اکنون اگر بتوان. است Yبرابر با Xگیریم که ‎نتیجه میصورت درآن

طور که همان. داد‎درس می هفته گذشته فلورنسهمان شخصی باشم که صورت باید خاطر بیاورم، درآن

من به »به طور بیضوی به ، «آموزش فلورنس داشتمهفته گذشته من »دیدیم، علت آن واضح است، قبالً

مرجع که این جمله معنادار باشد، ‎برای این. شود‎مربوط می «خاطر دارم که هفته گذشته فلورنس درس دادم

به اعتراض مکرری منجر شد که برای اولین بار اما این مساله . یک شخص باشدباید «من»دو رخداد ضمیر

باتلر . حساب الک چرخشی استگونه مطرح کرد که ‎آن را این( 4361-4051)بایشاپ جوزف باتلر

آگاهی پیش فرض هویت شخصی است و باید درباره آن به صورت بدیهی فکر کرد که واقعاً»: نویسد‎می

تواند که چیزی بیشتر از دانش در هر مورد دیگر است و میهویت شخصی را تشکیل دهد تواند بنابراین نمی

«.کند‎حقیقت را شکل دهد که آن را فرض می

آورم، درآن‎من آموزش فلورنس در هفته گذشته را به خاطر میدرست باشد که واقعاًاگر به عبارت دیگر،

این من نبودم اگر . دهد‎فرض مطرح است که من همان شخصی هستم که فلورنس درس می‎پیشصورت این

. چیزی را به خاطر آورم توانم اصال‎ًنمی ام و در نتیجه واقعا‎ًصورت اشتباه کرده درآنکه فلورنس درس دادم،

رود که دهد، به عنوان معیاری برای این مساله به کار می‎فلورنس درس میهویت عددی من با شخصی که

حافظه واقعی، پیش ومهبه این طریق است که مف دقیقاً. آموزش به وی دارم یا نه دربارهمن حافظه واقعی آیا

.شکل دهدتجدیدنظر شود تا هویت شخصی را تواند ‎که چرا حافظه نمی شود و این فرض هویت شخصی می

بررسي اعتراض مدور بودن

برای اجتناب از این مشکل، . دهد‎آن را در معرض مدور بودن قرار میهنوز هم تئوری الک پارفیت از بسط

شود ‎با شبه حافظه جایگزین میحافظه ومهمفکند که ‎پیشنهاد میپارفیت که قبال اشاره شد، به طوری

یک شبه حافظه آموزش به فلورنس در هفته گذشته را دارم، که یک حافظه من .(6-0، بخش 6فصل )

به او یا من بودم که ماند که آیا این واقعا‎ًبی پاسخ باقی میاین مساله ظاهری از آموزش به وی است، اما

فرض ‎دهد، پیش شناسایی شخصی که شبه یادآوری را انجام میبنابراین، . شخص دیگری آموزش دادم یا نه

.افتد‎گیر مینشده است و مدور بودن در تجزیه و تحلیل

به مورد زندگی واقعی زیر توجه تجزیه و تحلیل اصالح شده پارفیت، هرچه بیشتر روشن ساختن برای

ساله بودم، پدرم و من شاهد قایق نجاتی بودیم که در اگزموس در 6من به خاطر می آورم که وقتی . نمایید

ومهسالگی من که از مف 6های بعد از ‎شناسایی من در سالهرگونه تجزیه و تحلیل . دوان پرتاب شده بود

8

دهد و در نتیجه ‎ه کردیم، هویت شخصی را پیش فرض قرار میکند، همانطور که مشاهد‎حافظه استفاده می

: شود که تجزیه و تحلیل در عبارات جای شبه حافظه را بگیرد، لذا‎موجب می

.ن قایق نجات را به خاطر می آورمپرتاب شدرسد که من ‎به نظر می .4

.ه استکسی دیده است که قایق نجات پرتاب شد .1

.تجربه گذشته من بستگی داردی به حافظه آشکار من، به طرز درست .6

ممکن . خودم نباشم 1گزینه ممکن است شخص در گذارد که این مساله را بدون پاسخ باقی میاین فرمول

ه راض شود که این مساله هرگز رخ ندادعتشاید ا. است من تجربیات شخص دیگری را شبه به خاطر آورم

به خاطر نخواهم آورد، یعنی از دیدگاه یک «ز درونا»تجربیات شخص دیگری را درواقع من هرگز . است

طور باشد؟‎باید این درست است، اما آیا الزاماً. اول شخص نه سوم شخص

به وجود تکنیکی را کدگذاری شده باشد و جراحان های مغزی ‎به نحوی در سلولفرض کنید که حافظه

شود که گیرنده ‎مساله موجب می این. ها را از یک شخص به شخص دیگری انتقال دهند‎این سلولتا آورند

که به نظر برسد گیرنده، آنچه را که ‎به طوریبه خاطرات اهداکننده از درون دسترسی داشته باشد،

تجربیات ربه به نظر رسیدن به خاطر آوردن تج. آورد‎اهداکننده از درون تجربه کرده است، به خاطر می

شبه به که در واقع ءخواهد بود، با این استثنا به خاطر آوردن تجربیات خود شخصاهداکننده، همچون

تجربیات شخص دیگری بودند، وارد حالت این حقیقت که آنها . خاطر آوردن تجربیات شخص دیگری است

ت اصلی خودم اتجربیای خواهند بود که گویی ‎برای من به گونهارائه آن تجربیات نخواهد شد، یعنی تجربیات

.اند بوده

. آورم، چه اتفاقی رخ خواهد داد‎رسد دیدن پرتاب شدن قایق نجات را به خاطر می نظر می از این لحاظ که به

من چند در نتیجه، . پدرم نهخاطره دیدن پرتاب شدن قایق را از دست داده بودم، اما چندین سال، من کامالً

دیدن رسید که میگونه به نظر ‎برای من اینسلول حافظه داشتم که در من کاشته شده بودند و در نتیجه

، زیرا دیدن ای از پرتاب شدن داشتم‎در واقعیت، من تنها شبه خاطره. آورم‎پرتاب شدن قایق را به خاطرمی

آن رویداد را به خاطر آورد و نه موجب شد حافظه آشکارم پرتاب شدن قایق نجات، تجربه پدرم بود که

.ن قایق که حافظه من علت آن باشدتجربه دیدن پرتاب شد

همین مساله . سببی است ومهاین است که خاطره یک مفخواهد به ما بگوید، ‎چه که این مثال خیالی میآن

اینکه یک تجربه فعلی، تجربه خاطره یا حتی یک تجربه شبه برای . رود شبه حافظه هم به کار میبرای

با تجربه اصلی یک شخص ایجاد شده باشد، یا تجربه خود شخص در مورد حافظه حافظه محسوب شود، باید

رسید، تجربه یک حافظه به نظر میآنچه که اگر . مستقیم باشد و یا تجربه شخص دیگر در مورد شبه حافظه

9

یک یادآوری عادی یا تواند ‎نمیصورت ای به سر ایجاد شده باشد، درآن‎توسط تزریق یک دارو یا ضربه مثالً

.ای نخواهد بود‎هیچ نوع خاطره این تجربه اصالً. حتی شبه خاطره باشد

یک به خاطر آوریم که آنچه که به دنبال آن هستیم، بیایید به منظور بازگشت به بحث اصلی، با این حال،

یک تجربه گذشته شکل گرفته سببی شبه یادآوری ومههویت شخصی است که از لحاظ مفحساب غیرمدور

هویت شخصی که تجربه شود که ‎این رابطه به نحوی اداره میاست که علت تجربه حاضر است که در آن

د که سه بیانیه ارائه شده در باال، آن سممکن است اینگونه به نظر بر. کرده است، از قبل مفروض نبوده است

است، ( 6)ز شرط نیا متاسفانه در رابطه با بیان آنچه که موردنیاز است، اما مورداند که ‎چیزی را دربرگرفته

.مشکلی وجود دارد

دیده شدن در فرض کنید که. نظر بگیرید بیایید تغییری در مثال قایق نجات را دربرای درک دشواری،

کنم و ‎من آن را فراموش نمیبا این حال، . این تجربه را فراموش کند پدرم کامالًپرتاب شدن قایق نجات،

کمی با این حال، . کند‎این مساله حافظه وی را احیا می. کنم‎چند سال بعد آن رویداد را به وی یادآوری می

پدرم به من گفت چندین سال بعد، که تا این. کنم تجربه اصلی را فراموش می پس از این ماجرا، خود من کالً

مدتی حتی بیشتر پس از آن، فراموش کردم که وی آن را به .ما‎هکه چگونه پرتاب شدن قایق نجات را دید

دیدن پرتاب شدن قایق نجات واقعاًبا این حال، در نتیجه گفته وی، اینگونه به نظرم رسید که . من گفته بود

ثیر أهای پدرم ت‎علت آن این است که حافظه من از گفته. ه استطور نبود‎با این حال، این. آورم‎را به یاد می

تجربه وی از آن از تجربیات خودم از دیدن پرتاب شدن قایق نجات و حتی نه از د، نه مستقیماًباشگرفته

گونه تنها برایم این. ای از آن هم ندارم‎آورم، حتی شبه خاطره‎آن تجربه را به خاطر نمی لذا من واقعاً. رویداد

پرتاب شدن قایق نجات، نقشی را اصلی من از دیدن تجربهبا این وجود، . ام‎طور دیده‎رسد که این‎به نظر می

مساله این است . اند‎آورده شدهبر( 6)و ( 1)، (4)در نتیجه شروط لید حافظه آشکارم بازی کرده است؛در تو

نیاز داشتیم، این بود که تجربه من از دیدن ( 6)آنچه که ما برای . به طرز درستی برآورده نشده است( 6)که

گونه نیست، زیرا فعلی این نتیجهدر . شود ای از آن می‎موجب شبه خاطره نجات مستقیماً پرتاب شدن قایق

ای را از یک عامل ‎زنجیره سببی حاصل شده از تجربه اصلی در شبه حافظه آشکار من، مسیر خودسرانه

.رجی به نام پدرم اخذ کرده استخا

حساب به صورت یک شبکه حافظه واقعی، شبه حافظه آشکار برای با مشخص کردن آن برای با این حال،

شایسته شمول در تجزیه و تحلیل هویت شخصی باشد که تواند از دشواری آن اجتناب ورزد و در نتیجه ‎نمی

شود و باید به طور هدفمند از طریق ‎زنجیره سببی است که از تجربه اصلی برای شبه حافظه حاصل می

این شرط که چرا ‎علت این. رجی از شخص دیگری عبور نمایدهمان شخص جریان یابد، نه اینکه به صورت خا

10

برد ‎شخص یکسان را به کار می ومهتوان برآورده ساخت، باید ساده باشد، اینگونه که همان مف‎ضمنی را نمی

.یر مدوری آن را مدنظر قرار دهیمکه مفروض است به یک طریق غ

در پایان روز آنچه که به نظر می رسد . نظر بگیریم که پارتیف سعی دارد چه کاری انجام دهد از نو دربیایید

تئوری هویت شخصی کامل از لحاظ روابط علّی است که ارائه یک حاصل شود، این است که هدف پارتیف

ت شخصی هویاین تمام آن چیزی است که سرانجام، . شود‎های روانی حاصل می‎بین تجربیات و سایر ویژگی

های روانی که به طور سببی ‎ای از تجربیات و سایر ویژگی‎آورد، یعنی زنجیره‎برای پارتیف به ارمغان می واقعاً

به بعیدبا این حال، . و غیر خودسرانه «مستقیم»شوند، یعنی به یک طریق ‎به درستی به یکدیگر مربوط می

.مانع اهمیت مدور بودن در آن شوداین تجزیه و تحلیل اصالح شده هم بتواند رسد که حتی ‎نظر می

حساب جالب است توجه داشته باشید که ، (ممکن است)رسد ‎به نظر میاگر آنگونه باشد که با این حال،

ز درباره هیومبیش از یک شباهت گذرا به تئوری دسته پارتیف یک پیشینه تاریخی از این جهت دارد که

خواهد مشخص کند که موضوع تجربیات چیست، ‎وی می. شود‎به نحو زیر مطرح میز هیومتئوری . خود دارد

رسد که این موضوع تجربیات به نظر می. اینگونه بود آنها به آن تعلق دارند و واقعاًیا خود که همه «من»

متفاوتی باشد که بتواند تجربه داشته باید یک نوع چیزتجربه دیگری باشد، بلکه تواند صرفا‎ًنمی خودش

.شود واقع حتی به کلیت آنها هم مروبط نمی باشد، اما قابل تقلیل به هیچ کدام از آنها نیست یا در

شوند که تجربه احساسی مشتق میاز های معنادار، نهایتا‎ًتمام جنبه یا به گفته وی ایدهمعتقد است که هیوم

هر شفاف بودن درباره ، روش هیوماز این رو، برای . نامد‎می «تاثیر»آن را آن چیزی را عرضه کردند که وی

شخص باید سعی خود، بدین معناست که عدم شفافیت درباره . یابی شود ی که مبهم است، باید ریشهومهمف

به منظور . شود‎خود به صورت یک تصویر ضعیفی مشتق می ومهثیر احساسی را پیدا کند که از آن مفکند تأ

با این حال، . مالک تجربیات استرود تا خودی را پیدا کند که ‎در خود فرو می هیومثیر احساس، این تأیافتن

تواند کشف کند، ‎حداکثر چیزی که می. تواند آن را پیدا کند‎نمیدهد، ‎همانطور که همواره گزارش می

به این نتیجه رسید که هیچ خودی، لذا وی . تجربیات خاصی بود که داشت و به سرعت تغییر کرده بودند

نهایتاًگیرد که خود ‎سپس نتیجه می. در خود تجربیات وجود ندارد «منی»ای و هیچ هیچ موضوع تجربه

شش اگر ها کدام هستند؟ اما این راه. های مناسب باشد‎یک دسته از تجربیات مرتبط در راهبیشتر از باید ن

گیریم که آیا یک خود ‎، با کدام اصل تصمیم میE6و E1 ،E2 ،E3 ،E4 ،E5تجربه را درنظر بگیریم،

دو خود هر کدام متشکل از سه تجربه است یا سه خود هر کدام متشکل از دو متشکل از شش تجربه است یا

تجربه است یا حتی شش خود هرکدام متشکل از یک تجربه است؟

11

ابتدا، . توانند به هم ارتباط داشته باشند‎طریق میتنها سه راه وجود دارد که از آن مشاهده کرد که وم یه

سوم . توانند شبیه به هم باشند‎میکه، ‎دوم این. ها می توانند پیوسته باشند، یعنی نزدیک به هم باشند آن

توان برای ‎در صورت وجود، از کدام یک از این روابط می. توانند رابطه سببی با هم داشته باشند‎میکه، ‎این

دهند؟ درباره ‎این مساله استفاده کرد که کدام یک از تجربیات کدام خود را تشکیل میگیری درباره ‎تصمیم

.را درنظر بگیرید 47-6در تمرین این سوال فکر کنید و سپس پرسش مطرح شده

توانید در طرح پیشنهادی هیومز پیدا کنید؟ قبل از خواندن درباره این چه مشکالتی را می: 47-6تمرین

.وع با برخی از افراد بحث کنیدوضم

ای ‎کاربرد زیادی داشته باشد، زیرا مشخص نیست که از چه جنبهرسد که نزدیکی ‎به نظر نمیبرای شروع،

مثال . اند‎توانند در مجاورت هم باشند تا برخالف آن دسته از تجربیاتی باشند که تجربه شده‎تجربیات می

با این . باشند‎هایی هستند که در مجاورت یکدیگر می‎آپارتمان، تحقیقی درباره درک انسانخود هیوم در

توانند عینا در مجاورت هم باشند، لذا دشوار است که مفاهیم را به هم متصل ‎ها می‎که اتاق حال، درحالی

راه که این صرفاً بیان کنند، مگر ایندیدن اتاق ها در کنار هم را ازکنند تا این ادعا شود که تجربیات افراد

ای از دیدن ‎نفر هم خون و هم گوشت هستند که هریک از آنها تجربه ومبهمی از بیان این مساله باشد که د

.اند‎ها رادارد و کنار هم ایستاده‎یکی از اتاق

که کدام تجربیات متعلق به کدام افراد هستند، نه ضروری است ‎تشابه تجربیات، برای تعیین اینکه، ‎دوم این

ممکن است که برخی از افراد بتوانند جریانی از تجربیات داشته باشند، که نیست، زیرا ضروری . و نه کافی

.تواند شبیه یکدیگر باشد‎تجربیات افراد متفاوت میکافی نیست، زیرا . ها شبیه یکدیگر نیستند‎هیچ یک از آن

به سایر تجربیات آیا برای یک تجربه الزم است که به طور سببی . کند‎این مساله سببی بودن را ترک می

ایده یک تجربه خاص، که هیچ رابطه دهد؟ ‎ای باشد که خود را تشکیل می‎مربوط باشد تا بخشی از دسته

اما آیا . سببی با تجربه دیگری ندارد و با این حال باز هم تجربه همان شخص است، به نظر نامفهوم نیست

ک رابطه سببی بین تجربه و دیگری وجود گیری درباره این سوال دشوار است که آیا ی‎حقیقت در تصمیم

د تا شو‎این است که معنادار میعلت آن، . رسد که آنها را بخشی از همان خود سازد‎دارد که به نظر کافی نمی

پیوند سببی رغم ‎تواند به شما احساس ناراحتی دهد، و با این حال علی‎فرض کند که تجربه یک شخص می

که احساس شما برای خودتان ناراحتی هنوز هم متعلق به خودم است، درحالیبین دو تجربه، تجربه من از

تجربه پدرم از دیدن پرتاب شدن قایق نجات مفروض بود، پس از با برگشت به موردی که در آن . خواهد بود

اش در مغز من قرار گرفت، تا موجب شبه خاطره من از پرتاب شود، این ‎های مغزی‎که برخی از سلول‎این

ه ببندی تجربه اصلی به عنوان تجر‎قت که تجربه اصلی وی عامل شبه خاطره بعدی من بود، برای دستهحقی

12

این درباره شبه خاطره برخی از اشاره کردم، همانطور که قبالًدر حقیقت، . خودم و نه تجربه وی کافی نیست

گونه به نظر خواهد ‎ست که ایندر اصل به یاد آوردن تجربیات خودم ااما ، است افراد از تجربیات شخص دیگر

کند که ‎ن شخص و شخص متفاوتی را تحریک میرسید که مفاهیم وابسته به هم از لحاظ عددی هما

همان مفهومی است که مفروض بوده تجزیه و تحلیل دقیقی را از لحاظ ارتباط و تداوم تجربیات و مطمئناً

مدور بودنی که ادعای پارفیت درباره شبه رسد که به نظر میبنابراین، . های روانی ارائه دهد‎سایر ویژگی

همانطور که کولین مک گین به . خاطره، طراحی شده است تا برگشت به عقب در پایان روز را حذف کند

.توانند کافی باشند‎های سببی به ندرت می‎رسد که تئوری‎به نظر میکند، ‎درستی مشاهده می

نقطه نظر وی هرچه که باشد، برای من . با این انتقادات آسوده خاطر خواهد شدکنم پارفیت ‎فکر می

به برخی از این تجربیات . اجسام و مغزهای انسانی و همچنین تجربیاتی وجود دارند. رسد‎گونه به نظر می این

توضیح قبالًتداوم و ارتباط قوی از لحاظ حسی که وقتی تجربیات کافی با . شوند‎طور سببی به هم مربوط می

. ما یک موضوع تجربه داریمصورت ، درآن(مراجعه کنید 47-6به بخش )داده شد، به هم مرتبط باشند

:گوید‎طور که خود پارفیت می‎همان

. متفکران وجود دارنددرست است که لذا دهیم، تفکرات را برای متفکران توضیح میکه جایی از آن

تنها شامل وجود جسم و روان وی، وجود یک متفکر . ای نیستند‎های جداگانه اما متفکران موجودیت

بنابراین . شود‎ویدادهای ذهنی و فیزیکی دیگری میانجام کارهایش، تفکر درباره تفکراتش و وقوع ر

در توضیح واحد . توصیف کنیم زندگی هر شخص دیگری را از لحاظ غیرشخصی مجدداًتوانیم ‎می

که کنیم ‎ما توصیف می. الزم نیست که ادعا کنیم این زندگی یک شخص خاصی استاین زندگی،

نیم و چه کاری ک‎کنیم و مشاهده می کنیم و چه احساسی می های متفاوت، چه فکری می در زمان

جا تنها از ‎اشخاص در این. رویدادهای مختلف به هم مرتبط هستنددهیم و چگونه این ‎انجام می

الزم نیست . ی بسیاری از تفکرات، آرزوها، خاطرات و غیره ذکر خواهند شدلحاظ توصیفات محتوا

.که اشخاص ادعا کنند که متفکران هریک از این تفکرات هستند

طابا تداوم و ارتبشوند که ‎به طور سببی به تجربیاتی مربوط میتواند وجود داشته باشد که چند تجربه می

اما این تجربیات با پیوندهای کمتر . دهند‎تداوم و ارتباط قوی را نشان نمیاند، اما خودشان ‎قوی پیوند یافته

ها به جای خاطرات از درون تجربیات افراد دیگر، ‎شاید آن. قوی، به صورت خاطرات یک خود نخواهند بود

دقیق پارفیت /دیدگاه هیومتجربیات من درباره عالوه بر تجربیات خودم، که . شبه خاطراتی را تشکیل دهند

دهند، ‎دهند و در نتیجه هسته مرکزی خودم را تشکیل می‎ها ارتباط و تداوم قوی را نشان می‎است، زیرا آن

شوند، اما به طور ‎لذا تجربیات دیگری هم وجود خواهد داشت که به طور سببی به این هسته مرتبط می

ره من از دیدن پرتاب شدن شبه خاطچون این تجربیات اضافی شامل شبه خاطراتی هم. تری هستند‎دقیق

13

های مغز وی در شوند، که تجربه اصلی پدرم عامل به یادآوری آن بود که در آن مورد سلول‎قایق نجات می

خاصی درباره این مساله وجود دارد که تکلیفی ‎ناپذیری، بی‎به طور اجتناب. مغز من جاسازی شده بودند

طور که ‎همان. ای از گذشته شخص مدنظر قرار گیرد‎چگونه تجربیات با پیوند قوی باید به صورت رشته

گیری ‎از نظر پارفیت هیچ معیار واضحی برای تصمیمکند، این بدان معناست که اشاره می «آنتونی او هیر»

.شود‎یابد و دیگری آغاز می‎وجود ندارد که چه هنگام یک خود پایان می

پس از مرگش، . کند‎تسلی از مرگ را پیدا میدیدگاه کند که ‎به سویی هدایت میپارفیت را له أاین مس

با این حال، تجربیات زیادی . خودش باشدای نخواهد بود که ‎موجود زندهدهد که هیچ ‎توضیح میپارفیت

هایی که در حال حاضر در ‎ها با چنین ارتباطات مستقیمی همانند آن‎هیچ یک از آنوجود خواهد داشت که

هایی که وقتی هدف فعلی، انجام کار توسط یک عمل بعدی است، ‎شوند یا آن‎مورد خاطراتش کسب می

های کمتر مستقیم مربوط ‎اش در راه‎تجربیات آینده به تجربیات فعلیاما برخی از . ارتباط نخواهد داشت

هایی ‎مربوط به زندگی خودش خواهند بود و یک سری تفکرات و سیاستبرخی از خاطرات . خواهند شد

مرگ من، روابط »وی می گوید . وجود دارند که تحت تاثیر تفکرات پارفیت در زمان حیاتش هستند

سایر روابط را از بین نخواهد رد، اما از بین خواهد بام و تجربیات آینده ‎تری را بین تجربیات فعلی‎مستقیم

ای وجود نخواهد داشت ‎تجربه آینده هیچ»، باید بگوید، «من باید مرده باشم»، که بگوید‎به جای این.... برد

آن را برای پافیت توصیف مجدد مرگ، این راه . ««بیات فعلی مرتبط باشندرجبه طرق مشخصی به این تکه

ترین ‎سازد، اگرچه که وی مشاهده کرد که برای هیوم بسیار بدتر بود و وی را به اسفناک‎خوشایندتر می

تنها راه نجات از آن، شام خوردن و ها احاطه شده بود، که تاریکیترین ‎شرایط قابل تصور کشاند که با عمیق

ای بین وی و سایرین را از بین ‎برعکس، برای پارفیت این مساله دیوار شیشه. برگشتن به جمع دوستان بود

کند که تمام مرگ وی آن است که ‎وی ادعا می. شود که وی توجه کمتری به مرگش بکند‎برده و موجب می

کند فکر می یو. مان مشخصی، تجربیات خاصی دیگر به تجربیات فعلی وی مربوط نخواهد شدپس از یک ز

.اهمیت چندانی ندارد که این مساله واقعاً

هویت و بقا بدون تداوم فیزیکي

. دهد دهد که در مورد تقسیم مغز رخ می آسان با آن چیزی را می به وی امکان پرداختن نسبتاًتئوری پارفیت

ارتباطات و تداوم قوی با تجربیاتی ای از دو نیمکره پس از شکافتن، با زنجیرهتجربیات پشتیبانی شده توسط

هویت، هیچ کدام از دو پذیری انتقالاگرچه به خاطر . که قبل از شکافتن رخ داده بودند، پیوند خواهد یافت

عه از تجربیات، هریک از محصوالت مشابه شخص اصلی باشد، اما دو مجمو تواند عیناً محصول شکاف نمی

مفهومی وجود بنابراین، . شوند دهد که به شدت به تجربه اصلی خود شخص مربوط می شکاف را تشکیل می

14

به صورت دو جریان تجربیات رابطه سببی همچنان وجود بلکه رود، در آن شخص اصلی از بین نمیدارد که

رود، بلکه همچنان به صورت دو جریان منفرد ولی از بین نمیشود، ای که تقسیم می همانند رودخانه. دارد

.واند بدون هویت، بقا داشته باشدت بدین طریق، می. دارد مجزا از آب جاری از رودخانه اصلی وجود

کند که راه دیگری وجود دارد که به وسیله آن بقا بدون هویت، ممکن است، اما ‎پارفیت ادعا میبه عالوه،

به به طور جالبی،. شود‎شخص نمیمهای فیزیکی ‎نهایت حتی سرهم بندی با جنبه ا یا درشامل تقسیم مغزه

تر است که هویت ‎شوند، این امکان دیگر به پیشنهاد اصلی الک نزدیک‎تر می‎دالیلی که به طور خالصه واضح

به طور خالص قابل تعریف است، که رسماًشخصی هیچ ارتباطی به هویت ذات مادی یا غیرمادی ندارد، بلکه

.کند‎ها را بیان می‎پارفیت هم از لحاظ روابط بین تجربیات آن

شویم تا دستگاهی به نام دستگاه انتقال حالت مغز را تصور ‎برای تقدیر از نقطه نظر پارفیت، ما دعوت می

های نسبی وید، جایگاهش‎شوید و سپس اسکن می وارد آن میشود که ‎این دستگاه شامل اطاقکی می. کنیم

شوند و پس از آن، ‎تبخیر میسپس جسم و مغزتان . شود‎توسط ماشین ضبط میتان ‎ها در جسم‎ملکول

جا یک نسخه المثنی ملکول به ‎شوند که در آن‎سیاره دوری فرستاده میاطالعات ذخیره شده در ماشین به

ها، مهارتشبیه شما است، و تمام دقیقاًاین شخص . شود‎واد موجود در سطح سیاره ایجاد میملکولی از م

کند به خاطر ‎همه چیزهایی که ادعا میبه عالوه، . های شما را دارد‎های رفتاری و عادت‎ها، ویژگی‎توانایی

شده در ال مطرحؤقبل از خواندن بقیه مطالب، به س. آورد، متناسب با جزئیات زندگی روزمره شما است می

.توجه نمایید 47-1تمرین

العمل شما به این یک نسخه دقیقی است؟ عکس شبیه شما است یا صرفاًآیا شخص المثنی : 47-1تمرین

.ا که المثنی شما است، توجه کنیدتجربه چیست؟ به علل این ادع

برای بقای شما مهم است، واقعاًچیزی که هرها، ‎بعد از همه این. آن شخص شما هستیدطبق نظر پارفیت،

همان بدن را ندارید که شما مفروض است که . وجود دارد، همچون ارتباط و تداوم قوی زندگی ذهنی و روانی

با یک بدن کامالًاگر در صورت پیوند مغز چرا باید آن مساله مهم باشد؟ روی زمین داشتید، بلکه قبالً

طور است که انتقال شخص در ‎این صرفاًن موقعیت نیستید؟ در ایصورت چرا متفاوتی بقا پیدا کنید، درآن

برای اطمینان، در صورت پیوند مغز، شما . شود‎تری انجام می‎تر و آشفته‎این صورت، به یک طریق پیچیده

جدیدی را خواهید داشت، که مغز قدیمی که در این حالت، یک مغز کامال‎ًهنوز با همان مغز هستید، درحالی

که روان و خاطرات شما در تعامل ن هم مادامیاین مساله مهم باشد، آ، چرا باید اما مجدداً. تبخیر شده است

شوید و ‎که در سیاره دوری بودید، یک زمانی خسته می‎پس از اینفرض کنیم که به عالوه، بیایید هستند؟

شوید و هر بار به سیاره ‎شما چندین بار وارد دستگاه انتقال حالت مغز میرو، از این . خواهید سفر کنید‎می

15

ت که به دقت درباره این مساله متناسب با ادعای الک اس. گیرید‎روید و بدن و مغز جدیدی را می‎متفاوتی می

شود یک نفر خودش باشد، که همان آگاهی باشد که موجب می برای این»: کند هویت شخصی بیان می

که تنها به یک وجود فردی ضمیمه شده است یا اینآیا هویت شخصی تنها به این مساله بستگی دارد که

.«تواند در توالی وجودهای متعدد ادامه داشته باشد می

به آسانی به سناریو دومی بپردازد، که در آن شما وارد اطاقکی همانند قبل تواند همچنین پارفیت می

. کند شوید، اما این بار ماشین خراب است و قبل از انتقال اطالعات به سیاره دور، بدون شما را تبخیر نمی می

شود، از نظر روانی و فیزیکی شخصی که وارد انتقال دهنده میگیرید که در موقعیتی قرار میدر نتیجه،

نظر روانی در سیاره دور است، ازکه شخصی که تداوم شخصی است که روی زمین باقی مانده است، درحالی

47-1این موقعیت به صورت نموداری در شکل . و نه از نظر فیزیکی، ادامه شخص اصلی روی زمین است

.نشان داده شده است

تداوم فیزیکی و روانی: 47-1شکل

با همان منطقی که ؟ (مراجعه کنید 47-1به شکل ) Cیا B: بودن داردادعای بهتری برای شما کدام شخص

بقا خواهید داشت، گرچه Cو Bشما به صورت شود که گونه ادعا می اینبه کار بردیم، در مثال شکاف مغزی

، Bها، ‎این حقیقت که یکی از جفت. شود که شما شبیه یکدیگر باشید پذیری هویت مانع از این می انتقالکه

به این ندارد که آیا شما در رویکرد گونه نیست، ارتباطی‎این Cکه ادامه شما است، درحالیاز نظر فیزیکی

همچنین . بقا، روانی و نه فیزیکی، تداوم عالی حاکم استدر موضوعات . خیراید یا ‎پارفیت باقی مانده/الک

از این تئوری به دست همراه با طرحی که . شود به آسانی برای هویت شخصی ارائه میپارفیت /تئوری الک

پس از وقوع تقسیم، . دهد‎بندی رخ نمی‎اردی داریم که هیچ شاخههویت شخصی را فقط در موآمده است،

وقتی دستگاه انتقال به طور مشابه، . باقیمانده شما خواهید بودها بمیرد و دیگری زنده بماند، اگر یکی از نیمه

(C) در سیاره دوردست ترک می کند t2شخصی که انتقال دهنده را در زمان

تداوم روانی و نه فیزیکی

وارد t1شخصی که در زمان

(A)انتقال دهنده می شود انتقال t2شخصی که در زمان تداوم روانی و فیزیکی

(B)دهنده را ترک می کند

16

آن نسخه المثنی شما هستید، و هیچ کند، حالت مغز خراب نیست و فقط یک نسخه المثنی را ایجاد می

در بیان ( 1)اکنون باید به طور امیدبخشی مشخص سازد که چرا شرط . نامزد دیگری برای آن وجود ندارد

.آمده است 47-6رسمی پارفیت درباره هویت شخصی به صورت تداوم روانی در بخش

ای در ‎که با شما به صورت تابع یا برنامهمشابه رفتاری است پارفیت /رویکرد الکهمانطور که در باال دیدیم،

توانید از ‎شما می. شود و تجسم مواد به شدت نامرتبط با هویت و بقای شما است افزار مغز رفتار می سخت

بدن و مغز به بدن و مغز بروید، درست همانطور که اطالعات روی یک فالپی دیسک به دیسک دیگری انتقال

. یابند می

تواند یک ‎شود، اما این امکان می‎ها با دستگاه انتقال حالت مغز مدیریت می تمام اینتوهم باال، تخیل یا در

پذیر ‎تواند هرکاری را انجام دهد که به طور منطقی امکان پروردگار قادر می. پیچیدگی نظری داشته باشد

طبق این . تواند انجام دهد‎خداوند هم میتواند انجام دهد، هرکاری که انتقال دهنده میبنابراین . است

در هنگام مرگ، بدن و مغز شما از بین . گونه است که زندگی پس از مرگ امکان پذیر است دیدگاه، این

این تجربیات را وی . کند‎رود، اما خدا برنامه و جریان تجربیاتی را که تداوم و ارتباط قوی دارند، حفظ می‎می

هیچ اعتراضی وجود ها، ‎گذشته از این. کند‎در ذهنش حفظ می دارد، بلکه افزار فیزیکی نگه نمی‎در سخت

ری در ترتیبات غیرمادی و تواند به طور نمونه براب‎کنند که یک برنامه می ندارد ، زیرا کارکردگرایان توافق می

تواند ‎شود که بدین معناست که نمی‎این برنامه شامل انتزاعی میمادی وجود داشته باشد، زیرا همچنین

واقع، در(. مراجعه نمایید 5-6، بخش 5به فصل )بخشند ‎با مقدماتی شناسایی شود که آن را تحقق می دقیقاً

دهد، حذف ‎کاری که وی انجام می. برنامه داردسازی ‎خداوند مهربان و قادر، دستگاهی بهتر از دستگاه ذخیره

. سازد‎ی رفتن به بهشت آماده میما را براهای آسیب دیده یا ناقص برنامه است و بدین طریق ‎برخی از بخش

کند و آن را از گناه پاک ‎یک پزشک روانی است که روح و روان شخص را صیقل داده و تمیز می لذا وی الزاماً

.سازد‎می

مستحق این هستیم که آن نسخه المثنی در ما واقعاًآیا . ممکن است اعتراض زیر به شما بشودبا این حال،

باقی خواهید ماند تا در های فیزیکی، آیا شما واقعا‎ًبدون برخی از تداومدست را داشته باشیم؟ سیاره دور

شود که به سرعت و بدون ‎به صورت یک اطاقک اجرا بهتر توصیف نمیآیا این ماشین ماشین اسکن شوید؟

همان نسخه جعلی در سیاره دوردست، درستنسخه المثنی شما در این دیدگاه، کند؟ ‎درد شما را تجزیه می

بقای این نسخه المثنی، دیگر برای بقای شما نیست، بلکه برای این حقیقت است که ضمیمه شما . شما است

طور که یک بار به طور بسیار خاطره ‎به طور جاودان در یک بطری محفوظ خواهد ماند، درست همان

.نتونی فلو بیان کردبرانگیزی آ

17

گیری باشد که دستگاه انتقال حالت مغز، وقتی ‎مطابق با این نتیجهمن شک دارم که بینش بسیاری از افراد

براثر شود، ‎ه ماشین خراب است، شخصی که وارد آن میکوقتی . کند که خراب نباشد، از شخص حفاظت می

اما منطق کامل . ماند‎قی میه مهمتر، مغزش سالم باماند، زیرا بدنش و از هم یک حادثه خوشایندی باقی می

رت معیاری از شود که ما به تداوم فیزیکی به صو ان شدن دارد و این مساله موجب میاین پاسخ نیاز به بی

.هویت شخصی برگردیم

تداوم فیزیکي بازدید شده

گرچه . برای حفظ هویت شخصی ضروری استتداوم فیزیکی کند که ‎به طور مستدلی استدالل میپیتر اونگر

تز های اونگر صحبت کرد، اما ‎جا غیرممکن است که بتوان عادالنه درباره طیف وسیع و مفصلی از بحث‎در این

حفظ و تداوم کند که ‎وی تصدیق می. تجزیه و تحلیل کردتوان به طور مستقیم و به سادگی اصلی وی را می

آشفته باشد به اگر مغز شما . ها در طی زمان حیاتی است‎زندگی روانی یک شخص برای بقا و هویت آن

صورت شما هم از دست خواهید آن درهای روانی را از دست بدهد، ‎که تمام خاطرات و سایر ویژگی‎طوری

اگر قرار است که شما در زمان آینده وجود داشته باشید، باید از حاال تا آن زمان، وجود به عالوه، . رفت

های کید زیادی بر حفظ مداوم ظرفیتاونگر تأ. داشته باشد ادامهتان های اصلی ذهنی مداومی از ظرفیت

مورد استفاده قرار توانند ادامه یابند تا وجود داشته باشند، حتی وقتی که ها می‎این ظرفیت. کند روانی می

توانند مورد استفاده قرار گیرند، به عنوان مثال وقتی که مغزتان ‎هایی که نمی‎گیرند یا حتی طی آن دوره نمی

.زده است‎خی

و در رحم مادر ءهای خواب بدون رویا‎حتی طی دورهمغز انسان باید کرد در مقایسه با دکارت، که فکر می

. های هوشیاری‎ها طی دوره‎ها نیاز دارد، نه استفاده واقعی از آن هم هوشیار باشد، اونگر تنها به حفظ ظرفیت

گرایان، اونگر هم معتقد با سایر مادی است، زیرا مشترکاًجا به شدت حائز اهمیت ‎در اینمغز، و نه بقیه بدن،

کند که ‎آماده است تا پیش برود و بیان میدرحقیقت، وی . کند‎است که مغز از زندگی ذهنی پشتیبانی می

کند و ‎این چیزی نیست که وی برای آن استدالل میاما . هر تجربه آگاهانه، یک فرایند فیزیکی در مغز است

کند که ‎وی اشاره می. کند، الزم نیست که هویت شخصی را مدنظر قرار دهد‎ودش اشاره میطور که خ‎همان

.غیر تقلیل دهنده باشد گرای‎تواند یک وحدت‎شادی می به طور نسبتاً

هویت شخصی در نهایت در تداوم فیزیکی مغز قرار دارد، نه به صورت دهد که ‎این تئوری را ارائه میاونگر

گونه است که از حقایقی این تئوری اینموضوع ضرورت منطقی یا مفهومی، اما فقط به این خاطر است که

دنیاهایی وجود دارند که اجازه این امکان را بدهد که وی مشتاق است که . کند دانیم پشتیبانی می‎که ما می

18

در دنیای ما، هویت . ها هویت شخصی مبنای مادی ندارد، اما این دنیاهای ممکن، دنیای ما نیستند ندر آ

.شخصی، حقیقی نیست، بلکه به حفظ مداوم روان یک شخص توسط مغزشان بستگی دارد

. یدوگ‎‎اکنون بیایید ببینیم که پارفیت در مقابل درباره اهمیت تداوم فیزیکی برای هویت شخصی چه می

. شود‎نامد، تمایز قائل می و ضعیف معیار روانی می متوسطهای قوی، ‎ارفیت بین آنچه که وی آن را نسخهپ

نسخه ضعیف، در نقطه . نسخه قوی، علت فیزیکی تداوم روانی باید یک علت عادی باشد، یعنی مغزطبق

مفروض است که . شود‎کند که حتی اگر علت آن غیرعادی باشد، هویت شخصی حفظ می‎بیان میمقابل،

گرچه به شود که ‎جا گمان می‎در این. دستگاه انتقال حالت مغز، تنها یک علت غیرعادی تداوم روانی است

به خوبی انجام کند، اما کارکرد دستگاه انتقال حالت مغز ‎طور عادی، مغز تداوم زندگی روانی را حفظ می

توسط تداوم روانی واقعاًچگونه حفظ . غیرمعمول انجام همان کار است گرچه یک راه نسبتاًخواهد شد،

طور که از نامش نسخه متوسط، همان. مهم نیستند شود که واقعا‎ًای از مقدمات فیزیکی انجام می مجموعه

مغز باشد، یا حداقل چیزی باشد که علت تداوم روانی باید . خواهد‎دو جهان را می های هر پیداست، بهترین

هایش ‎یک مغز ارگانیک عادی که به تدریج توسط جایگزینی بخش اوت چندانی با مغز نداشته باشد، مثالًتف

شاهد کار ذهنی یابند و مفروض است که ‎های مصنوعی در ساختار غیرارگانیک تبدیل می‎توسط جایگزین

.شود‎است که توسط مغز اصلی انجام می

ها تنها از این جهت با ‎آن. ند که تداوم روانی برای بقا و هویت شخصی مهم استا‎تمام این سه نسخه موافق

اونگر به شدت . له دست یابیماست به طور قابل قبولی به این مسأچگونه ممکن هم متفاوت هستند که

دستگاه انتقال حالت کند که توصیف دستگاه اسکن به صورت یک وی فکر می. مخالف با نسخه ضعیف است

ای که ‎مشکل این نوع توصیف و مثال علمی، مقایسه انتقال دهنده در ستاره. کند‎ال را مطرح میاین سؤمغز

شود ‎شخص انتقال یافته و موجب میکند که ‎کند، این است که این باور را ترغیب می‎به زحمت حرکت می

خاطر یک داستان خوب و ما این عقیده را داریم که شخص به . ناپذیر باشد‎قبول آن اجتناب که ظاهر مورد

.یابد‎به این خاطر که تصورات ما را برآورده سازد، انتقال نمی

اطالعات بود که صرفاً بود که ماشین اسکن یک دستگاه ضبطی می کند که بهتر می اما اونگر پیشنهاد می

در آن برای انتقال این اطالعات به یک سیاره دور، که. کرد‎های شما را ضبط می‎مربوط به جایگاه ملکول

ترین گرایشی ندارند، اونگر شوند که کوچک‎ساخت نسخه المثنی شما از مواد محلی اصالح یافته استفاده می

بدن و شوید، وقتی که وارد دستگاه ضبط می. در سفر خود موفق خواهید شد دهد که شما واقعا‎ًنشان می

تان به طریقی های روانی‎یان حفظ ظرفیتپاتجزیه مغز شما . شوند و این پایان شماست‎مغزتان تبخیر می

است که برخی از چیزهای دیگر ممکن است در مغز شما اتفاق بیفتد یا نیفتد، همانند جایگزینی تدریجی

با منجمد کردن مغزتان، . های مصنوعی، همانند مجسم شدن معیار واسطه‎های فعال آن با سلول تمام سلول

19

بیرون انداختنش، همگی ممکن است که لت اولیه برگرداندن و تقسیم آن به چهار بخش و آن را به حا

، پذیر نیست‎امکان سلول عصبیاما خردکردن مغزتان به هزاران . تان باشند های روانی سازگار با حفظ ظرفیت

. ای رخ دهد‎که فاجعه‎در یک ساختار اصلی به هم متصل شوند، قبل از اینها همگی ‎این حتی اگر که متعاقباً

آوری شده است، به خوبی از زندگی ذهنی شخص پشتیبانی کند، اما این جمع است مغزی که مجدداًممکن

ای که مغزتان به اجزایی تقسیم شد، برای همیشه از در لحظهاز همه جهات شما نخواهد بود، شما شخص

.بین رفت

هایتان ‎مجدد ملکول آوری‎با جمعتواند ‎حتی خدا هم نمی صورت درآناگر این عبارت آخر درست باشد،

شما را به خوبی وقتی که زنده بودید دوباره جمع ممکن است تمام اجزای سازندة. شما را زنده کند دوبارة

. اما آن شخص شما نخواهید بود. جدیدی را خلق کند ید از آن طریق بتواند یک شخص زندةو شاکند،

وقتیهمواره ای که قبال‎ًاختار سازمان یافتهاز اجزای شما تشکیل خواهد شد، یعنی از س شخص جدید صرفاً

تان هم از بین ‎های روانی و وقتی که به خاک سپرده شدید، ظرفیت وجود داشته استکه شما زنده بودید

تواند بدون طال طال ساخته شده است نمییک توده ای که از ‎یک مجسمه: مورد زیر را مقایسه کنید. رفتند

با ذوب شدن هم همچنان وجود خواهد داشت، اما مجسمه توده . همان توده هم نیستوجود داشته باشد، اما

الیب یک سری چیزهایی که برای توده درست است، برای مجسمه درست نیست و طبق قانون بنابراین، . نه

ها هم صادق است، اگرچه که حتی ‎این مساله برای هویت آن( مراجعه کنید 1-0-4خش ، ب1به فصل )نیتس

به مواد ذوب شده اگر . تواند وجود داشته باشد‎ای بدون مواد سازنده توده نمی‎تناقض آشکار، هیچ مجسمهبا

ها را دوباره در کنار هم قرار ‎ملکولو حتی اگر با همان وسواس ریزی شوند، ‎مجسمه اصلی دوباره قالبشکل

آن یک همانند موردی نیست که درمساله این . ها یکی نیستند‎باز هم به نظر خواهد رسید که آندهند،

ای هستند که ‎ها اشیای سازنده‎این. شوند‎دوباره گردآوری میشوند و سپس ‎کشتی یا دوچرخه تجزیه می

هایشان به تدریج ‎گیرد و این امکان را خواهند داشت که بخش‎آوری شدن شکل می‎شان در جمع‎ماهیت

ممکن . شان را دارند که هنوز هویت در کنار هم قرار گیرند، درحالی تغییر یابند و از هم جدا شده و مجدداً

.ء مقایسه کنندکه ما را با یک سری اشیااست به خودمان اجازه ندهیم

شان، ‎هویتهای روانی یک شخص، و در نتیجه ‎ظرفیتاهمیت تداوم مغز و ساختارش در حفظ در تاکید بر

شود که یک شخص برابر با هیچ چیزی به جز ‎تز عجیبی منجر میممکن است نگران بود که آیا این مساله به

پردازان مغز ‎رسد که نظریه‎به نظر می. نامد‎گرایی دکارتی می‎مادیموقعیت را مارکس این نوع . مغزش نیست

ممکن است عجیب بودن این . هم این ایده را برشمرده استناگل به این موقعیت متعهد هستند، و توماس

پنج پا توانیم بگوییم که کیت ماسلین کنیم که نمی‎طبق نظر دکارت، فکر میموقعیت زمانی آشکار شود که

جسم کیت ماسلین، نه کیت ماسلین، بگوییم ، مجبوریم موکداً. و دو اینچ قد دارد یا وزنش فالن پوند است

20

های ‎این ویژگیفاقد تمام های فیزیکی را دارد، کیت ماسلین واقعی یک روح غیرمادی است که ‎این ویژگی

.باشد‎فیزیکی می

همانند طبق این دیدگاه، . رسیم‎به نتیجه عجیب مشابهی میدر حمایت از این نظریه که شخص، مغز است،

اگر من مغزم به طور برابر، . اید ندیده هرگز مغز من رااید زیرا شما هرگز به من نرسیدهنظریه قدیمی دکارتی،

بخشم، شوم، کسی را می شوم، عصبانی می کنم، عاشق می توانیم بگوییم که من گریه می نمی مطمئناًباشم،

.کدام از این کارها را انجام دهدتواند هیچ زنم، زیرا مغز نمی خوانم یا پیانو می‎کنم، کتاب می تلویزین نگاه می

مهمی است بخش بسیار کنید، اگرچه با بخشی از من شناسایی میمن را با مغزم، مطمئناًبرای شناسایی من

با این حال، خوشبختانه . توانم هیچ کدام از کارهایی را که ذکر شد انجام دهم‎که بدون آن بدون شک نمی

تجربه مداوم مغزم، تداوم و هویت من را طی زمان تعیین کند، بدین معنی نیست که من باید حتی اگر

هویت کند، طور که برایان گارات اشاره می همان با بازگشت به مثال مجسمه و توده طال،. مشابه مغزم باشم

به دالیل .باشندها Gها برابر با Fکه ‎ثابت باشد، بدون این Gممکن است با هویت چیزهای Fزهای یچ

شرایط هویت برای توده، شرایط توده شناسایی کرد، اما توان با مجسمه را نمی اشاره شد، مشخصی که قبالً

ش ا شکلمجسمه بودن توده همچنان ادامه یابد تا ، اگر الزاماً: کند هویت مجسمه را به طریق زیر ثابت می

توانیم اضافه کنیم که و می. مچنان وجود خواهد داشتمجسمه هصورت آن بدون تغییر باقی بماند، در کامالً

.طور نباشد، نه اگر این

چیزهایی بسیار شبیه به مغز، که تداوم گیریم که تداوم فیزیکی مغز یا ‎در خاتمه این فصل، نتیجه می

ها به طور موقتی ‎حتی اگر آن ظرفیتکند، های روانی شخص را ممکن ساخته و از آن پشتیبانی می‎ظرفیت

به 6که وی را از فصل )شاون اکنون . توانند وجود داشته باشند، برای هویت شخصی ضروری هستند‎نمی

: همان شخص شاون است، اگر و تنها اگر( خاطر دارید

.اش، تداوم روانی دارد‎های روانی‎در مفهوم حفظ ظرفیتاکنون شاون .4

یک علت ( 4)علت . داوم روانی است مسئولتنهایت درتداوم فیزیکی هم وجود دارد که همچنین .1

چون جایگزین مصنوعی به عادی است، یعنی مغز شاون یا شاید چیزی بسیار شبیه مغز شاون، هم

دستگاه معروف انتقال حالت مغز، به صورت یک علت عادی و قابل قبول از . تدریج تکامل یافته

.شود‎تداوم روانی درنظر گرفته نمی

.یت شاون بودن است، رخ نداده استدیگری برای وضعبندی، که کاندید خوب شاخه .6

هویت شخصي و غیرتقلیل

21

های تقلیل ‎ها وجود داشته باشد، که حساب نی از آهایی هستند، اگرچه که شاید تنها اقلیت‎امروزه فیلسوف

به طور کنند، که در باال‎دهنده هویت شخصی را از لحاظ تداوم فیزیکی یا روانی یا ترکیبی از آن دو را رد می

در ابتدایی مفهومی است که یک مفهوم هویت شخصی برای چنین فیلسوفانی، . ها اشاره شد‎خالصه به آن

روانی مختلف، از جمله های‎تداوم فیزیکی مغز یا روابط سببی بین شرایط یا وضعیتمفاهیمی همچون سایر

«من»موضوع آگاهی، نفس یا خود، که مفروض است ضمیر تداوم. قابل تجزیه و تحلیل هستندحافظه غیر

های مختلف اشاره ‎روابط ذهنی یا فیزیکی بین حالت برقراریگردد، به صورت حقیقت دیگری در ‎به آن بر می

در گذشته این . توان به برقراری چنین روابطی تقلیل داد‎د یا موضوع وجود را نمیوختداوم بنابراین . کند‎می

بسیار معروفی با فیلسوف قرن هجدهم به نام بایشاپ جوزف باتلر همراه بود، که در رد دیدگاه به طوردیدگاه

ء فیزیکی را رد تئوری سببی تداوم اشیاگرایی خود، حرکت مشابهی به سمت کسانی کرده بود که تقلیل

مختلف یا های‎اش در زمان‎های فیزیکی‎روابط سببی بین حالتقابل تقلیل به کسب در نتیجه کرد و ‎می

.تداوم آن در فضا نبود

که کند ‎بیان می را از هویت شخصیگرا ‎یک حساب غیر تقلیلگوید، ‎میتداوم روانی تئوری برخالف آنچه که

ذکر شد و با این حال هنوز از فراموشی کامل و اساسی نوعی رنج برد که قبالًشخص مستلزم این است که

توانند کنار بروند و های روانی قدیمی می‎ویژگیتجربیات گذشته و به عالوه، تمام . هم همان شخص باشد

تواند همان شخص باشد، همان خود، ‎شوند و هنوز هم می ها نصب می‎و ویژگیمجموعه جدیدی از تجربیات

هویت شخصی در حقیقت دیگری فراتر از ارتباط اگر این درست باشد که . با وجود همه تغییرات ایجاد شده

تواند از این فرض حاصل شود که شخص پس از تغییرات ‎نمیتناقضی صورت هیچ آن دارد، درذهنی وجود

پس از همه تغییرات به وجود آمده، همان شخصی باشد . اش، با هم دوام بیاورد بسیار اساسی در زندگی روانی

.که قبل از تغییرات بوده است

:نویسد چنین ادعایی، میدر حمایت از ریچارد سوینبورن،

های رودخانه برزخ ‎از میان آبهای جدی از اشخاصی دارند که ‎داستانبسیاری از مذاهب

اند گذشته( اش را فراموش کند‎شود شخص تمام زندگی گذشته‎هایش موجب می‎آبای که رودخانه)

اند، ممکن ‎ها را شنیده‎افراد دیگری که این داستان. اند یک جسم جدیدی را به دست آوردهو سپس

ثیر که تحت تأ‎این مگر)اند و ها را درک کرده آن معموالًها راست هستند؛ اما ‎باور نکنند که آناست

.اند که تناقضی دارند‎ها شک نکرده‎به آن( اصول عقاید فلسفی باشند

22

یک شخص هویت داند، ‎ابتدایی و غیرقابل تجزیه و تحلیل میهویت شخصی را طبق تئوری که به طور برابر،

نچه که برای جسم اتفاق در پایان روز، هر آ. شان یا هر بخشی از آن ندارد‎هویت بدنهیچ ارتباطی به

.گونه تاثیر یا ارتباطی با هویت شخص ندارد‎ز جمله برای مغز، هیچافتد، ا‎می

از کاندیدیحساب غیرتقلیلی هویت شخصی است، باید مشخص شده باشد که آنچه که در حقیقت تا کنون،

جسم یا مغز شناسایی کرد خود، موضوع آگاهی، را نمی توان با یک شیء مادی همچون . دوگانگی ذات است

به یکدیگر به طور سببی های فیزیکی شناسایی کرد که ‎ای در توالی حالت‎ماده تشکیل دهندهو یا به صورت

مند ‎که طی دوره وجودش بهره پذیر است، های ذهنی تقلیل‎های حالت‎به سرینه خود اما . شوند‎مربوط می

، آن را هایی که دارد‎توان با حالت‎نمینظر وجود دارند، اما های ذهنی مورد‎حالتگونه است که ‎این. شود‎می

در سراسر تجربیاتی است که واحدکه موضوع یک چیز منفرد است، که خود از آنجایی. شناسایی کرد

تداوم و هویت هیچ ارتباطی به مانند و به عالوه هویت آن ‎تغییرات اساسی در زندگی روانی، ثابت باقی می

که خود مجبور کند ‎پیروی می این نظریهرسد که از ‎چون جسم و مغز ندارد و به نظر می همچیزهای مادی

.ساده درک کندیک ذات نامرئی منطقی دکارتی را به صورت فضای است

در رابطه با شکافتن مغز ای دارد که قبال‎ًتفکر و تجربهاین تئوری اگر که درست باشد، پیامدهای مهمی برای

مفروض است که این . شوند‎ها به هم پیوند زده می‎کره انجام شده است که سپس هرکدام از آن‎به دو نیم

ن شود که در آ‎ز مورد خاصی تشکیل میدهد که هویت شخصی ا‎بدون هویت را نشان می ءامکان بقامساله

های پیوند خورده از عمل جراحی زنده ‎کره‎منیاست که وقتی یکی از حالتیدهد، که ‎بندی رخ نمی‎شاخه

چ با شخص اصلی قابل شناسایی است و هیکره باقی مانده ‎برای تمام اهداف، نیم. دهد‎رخ می ،آید‎بیرون نمی

.نامزد مناسب دیگری وجود ندارد

پیاز گل ها ‎در آنهایی که ‎برخالف حالت. ها کار نخواهد کرد‎گرایان، هیچ یک از این‎دوگانهبا این حال، برای

هایی از نهادهای جدید ‎از برخی جهات به صورت بخشنتیجه شوند و در ها تقسیم می‎آمیب یا رودخانهالله،

تری ‎از اجزای روح مانند کوچکهایی چنین روح. توانند تقسیم شوند های روح ساده نمی ذاتمانند، باقی می

ت راست رفته و بخشی به به سمبخشی از آن شود، گرچه وقتی که مغز تقسیم میاند، بنابراین ‎نشدهتشکیل

رود و نصفی که به ‎نصف روح بگوییم که به سمت چپ می درست نیست که دربارهرود، اما سمت چپ می

از شکافتن مغز اگر روح . ایم‎ها بدون هویت منع شده‎از بقا داشتن آنارواح، لذا در مورد . رود‎سمت راست می

های فیزیکی امور ‎طور خواهد بود، زیرا به وجود در حالت‎به هر دلیلی فرض کنیم که اینو )زنده باقی بماند

دو ارگانیسم فیزیکی حاصل چه تنها سه امکان وجود دارد که در رابطه با صورت آن ، در(وابسته نیست

رود ‎ابتدا روح به جایی می. شود‎مغز اصلی میچپ و راست های ‎کره‎اش شامل نیم‎،که جمجمهافتد‎اتفاقی می

ها ‎کره‎سوم، به هیچ کدام از نیم. کره چپ قرار دارد‎رود که نیم‎دوم، به جایی می. کره راست قرار دارد‎که نیم

23

قع زامبی، صورت نتیجه، ایجاد دو ارگانیسم بدون روح، در وا آن دراگر این امکان سوم تحقق یابد، . رود‎نمی

ای وجود خواهد ‎جسم زندهیک . ها وجود نخواهد داشت‎یک از ذات ی همراه با هرخواهد بود که هیچ ذهن

غیرمترقبه نبوده و مشابه فرایندهای مغز که ذهن شامل یک مغز فعال است، با این حال از آنجاییداشت که

در هر یک از این موارد، هیچ کسی لذا . فاقد هرگونه اثری از زندگی ذهنی خواهند بودها ‎نیست، لذا این بدن

.وجود نخواهد داشت

شخص به صورت یک روح، یا در ارتباط با صورت آن این امکان سوم را تخفیف دهیم، دربا این حال، اگر

این به طریقی که . ماند‎زمان، باقی می‎ها به صورت هم‎دوی آن کره چپ و نه با هر‎کره راست و یا با نیم‎نیم

توان آن را ‎شهودی دربارة هویت شخصی دارد که به سختی میکه بخش است، از آنجایی‎نتیجه رضایتیک

تداوم فیزیکی و روانی های ‎تئوریکه بندی ندارد، که برخالف آن چیزی است ‎درجهثیر قرار داد، لذا تحت تأ

تصور . تبخش اس‎ایتاین نتیجه رضتواند وجود داشته باشد که چرا ‎یک علت دیگری هم می. کنند‎بیان می

. کنید زیرا بدن اصلی تان دچار سرطان غیرقابل درمانی شده است‎ید که خودتان مغزتان را تقسیم میکن

دهد ‎به شما اطمینان می خواند،‎ی که پارفیت میجراحزنده خواهید ماند یا نه، اما شما نگران هستید که آیا

نتیجه آن بهتر از مرگ است، زیرا بخشی از شما به صورت دو نفر گوید که ‎مانید و به شما می میکه زنده

خواهید تا تقسیم خواهد شد، بنابراین اکنون درباره جهان دارید، به دودیدگاه منفردی که . باقی خواهد ماند

.ها از برخی جهات متعلق به شما هستند‎ز دو دیدگاه متفاوت مشاهده کنید، که هردوی آنجهان را اتوانست

گذرد، ن دیگرتان میهذدر توانید بدون مشاهده و استدالل بدانید که چه چیزی ‎پس از شکافتن، دیگر نمی

.قل از آگاهی و تجربه وجود داریداما هنوز هم به صورت دو مرکز مجزا و مست

انسجامی ‎موجب بیآید رد کنید و شکایت کنید که ‎آنچه را که بر سر شما میممکن است با این حال،

توانید چگونه میشود؟ ‎تان درباره جهان، در آینده به دو دیدگاه تبدیل می‎دیدگاه منفرد فعلیچگونه . شود می

تغییری در این دیدگاه منفردی است، به چنین دو دیدگاهی تبدیل شود؟ رسد الزاماً آنچه را که به نظر می

های شما ‎کره‎نیمکه ‎گوید پس از این‎شود که می‎ارائه میای ‎موضوع با توهم برنارد ویلیامز درباره جراح دیوانه

آزاد خواهد بود و که دیگری یکی از افراد حاصله به طور وحشتناکی رنج خواهد برد، درحالیپیوند خوردند،

آنچه که شما اندازی را مدنظر قرار داد؟ ‎چشمچگونه باید چنین . ها پوند پاداش خواهد گرفت‎میلیون

شانس خوشکه ‎است که آیا شما بدشانس خواهید بود و رنج خواهید کشید یا اینخواهید بدانید، این ‎می

به بقای نسبی بدون هویت معتقدند، هایی که ‎اما برای آن. ها پوند جایزه خواهید گرفت‎خواهید بود و میلیون

عنوان یک بهمجبوریم بگوییم که به جای آن، . از نتایج جایگزین، به کار نخواهد رفتانتخاب شجاعانه این

هیچ شخص هستید اما گیرد، ‎ها پوند جایزه می‎شخص دیگری که میلیون عنوانو به کشد، ‎نفری که رنج می

24

چه وجود ندارد که هیچ پاسخ قطعی واضحی لذا . هم رنج بکشد و هم جایزه بگیرددیگری وجود ندارد که

.پس از انجام پیوند است در آیندهموضوع واحد تجربه در این لحظه، افتد، می شمااتفاقی برای

تان ‎ال باشد که پس از عمل چه اتفاقی برایؤباید پاسخ قطعی به این ساگر شما یک روح هستید، برعکس،

رنج خواهد رود و یکی از افراد حاصل ‎کره چپ می‎رود و یا به نیم‎کره راست می‎به نیم تان‎حیا رو. خواهد افتاد

توانیم مطمئن باشیم که ‎میبراساس تز دوگانگی، لذا . ها پوند جایزه خواهد گرفت‎کشید و دیگری میلیون

به عبارت دیگر، پاسخ مشخصی وجود ندارد که . ها پوند خواهد گرفت یک فرد یا رنج خواهد کشید یا میلیون

قبل از انجام عمل، شخص موردنظر. در نهایت چه کسی رنج خواهد کشید و چه کسی جایزه خواهد گرفت

کند شخصی باشد ‎کمک میکره ای خواهد رفت که ‎به عنوان یک روح، وی نیمتواند تنها امیدوار باشد که ‎می

توانند هیچ کدام نمینه قوانین طبیعی و نه دالیل فلسفی . که رنج بکشد‎که پاداش خواهد گرفت نه این

کند که ‎سوین بورن ادعا می .کره پیوند خورده در نهایت همراه وی خواهد بود‎کدام نیمتعیین کنند که

.ا به خدا بستگی دارد یا به شانسیکره خاص به یک روح خاص، ‎یک نیمتخصیص

ناپذیر درباره ذهن که در این کتاب به آن اشاره شده ‎تقلیل یگرای‎تئوری وحدتدر همراهی با با این حال،

گرای ‎که کمتر از یک دیدگاه مادیمتفکر است یگرای‎یک دیدگاه مادیمن با پیشنهاد مکی موافقم که است،

های ذهنی دالیل مستدلی برای تالش نکردن برای کاهش حالتکه حالی لذا، در. برانگیز است‎تفکرات، بحث

در ماهیت موضوع آگاهی دالیل قوی در خالف جهتی وجود دارد که ، لذا داردهای مغزی وجود ‎به حالت

های اشخاص را به صورت وابسته به آن ساختارهای فیزیکی ببینیم ‎هویتتر است که ‎باورکردنی. وجود دارد

دیدیم، 1طور که در فصل ‎همانبه عالوه، . دهند ع مختلف ظرفیت روانی را تشکیل میانواکه امکان تداوم

توانند فردیت یافته و شناسایی شوند، بدین معناست که دوگانگی ذات در ‎که ارواح مجرد می‎مشکل این

گرا ‎که یک دیدگاه تقلیل‎احتمال اینغیرجذاب از ماهیت اشخاص است و در نتیجه حساب عمیقاًنهایت یک

.از هویت شخصی صادق باشد، بیشتر است

:کتاب زیر 47ترجمه فصل

Maslin, K.T. (2001) An Introduction to the Philosophy of Mind, Polity Press 65

Bridge Street Cambridge CB2 1UR, UK.