ساختگرایی، پساساختگرایی و تولید فرهنگ

31
1 ی،خت گرای سااساخت پسی و گرای تولید فرهنگ§ گیدنز آنتونیقیترجم: بهرنگ صدی م_____________________________________________________ یخت گرای سا1 ، و نیزاساخت پسی گرای2 ، را دانست، که تفکراتی مردهمروزه باید اد امید به رغمه در اوای کد هایری آ شکل گی بید انقستن، نتوان ها می رفت را کهدنده داده بودجتماعی وعدی پردازی ا تئورلسفی و در فهم ف، صورت بندی کنندین مقاله . در ام در پی اع چندافکرات مرگ این ت نیستمه درده را کددی کوشدم آنر ، بلکده م ار داده تفکر ما قرختیار ا، و می همرنا امروزهمر ثمر باشد تواند مث، بازگویمت مدا تفکدراویکردهاچه این ر . اگر، چنا را کهند، نکرد، دگرگوندعی بود مدلی به مسای را توجه ماند.هم جلب کرد به غایت م ا اصولجود و تفکردی"خت گرای نام " سانسجمی که بتوا م بدر آ اسدتدیدل ترد ملداد نهد دردیدن ترد . ایدح " اصطوص خصاسا پس ختی "، که اص گرایدری تدر بده نددر اسدت، جدهم ت حی مده ط مدید رسد(see Runciman;1970) برجسته ای کهه، بیشتر متفکرا ک . جالب توجه آ اعمول م مدین برچسدهی خطدا بدا چندی خود منکر آ شوند ا. سوسدورر باشددا معنات آناح برای تفکراد که این اصط ن3 ار گد بنیاد اومدا ، کده عم زبدا§ قاله ترجمه این م ای است ازin structuralism and Production of Culture", - Giddens, A. (1987) "Structuralism, Post Giddens, A., Turner, J., Social Theory Today, Polity Press, pp.195-223 کهر شده است منتشین مشخصات ا با: دنز، آنتونی گی( 6831 قی، در بهرنگ صدینگ". ترجمه تولید فرهی و گرایاساختاری، پس گرای. "ساختار) یدگاه مطالعات فرهنگی: د ها و مناقشاتستار: . ویرای.لمد رضای مص ص873 - 424 : . تهراد دانشگ جها تهرانشگاهعی داجتما انشکده علوم ا اهی د1 structuralism 2 structuralism - post 3 Saussure

Transcript of ساختگرایی، پساساختگرایی و تولید فرهنگ

1

گرایی و پساساختساخت گرایی، §تولید فرهنگ

آنتونی گیدنز

مترجم: بهرنگ صدیقی

_____________________________________________________

هایی کده در اوا به رغم امیدد امروزه باید تفکراتی مرده دانست، که ، را2گرایی پساساخت، و نیز 1ساخت گرایی ،در فهم فلسفی و تئوری پردازی اجتماعی وعده داده بودندد را که ها می رفت، نتوانستند انقالبی شکل گیری آ

، بلکده مدی کوشدم آنرده را کده در نیستممرگ این تفکرات چندا در پی اعالم. در این مقاله بندی کنند صورت. اگرچه این رویکردها تفکدرات مدا بازگویم ،تواند مثمر ثمر باشد امروزه همرنا می و ،اختیار تفکر ما قرار داده

به غایت مهم جلب کردند. توجه ما را به مسایلی مدعی بودند، دگرگو نکردند، کهرا، چنا . ایدن تردیدد در نهداد ملدل تردیدد اسدت آ بدرمنسجمی که بتوا نام " ساخت گرایدی" تفکر وجود اصولا

see) رسدد مدی طالحی مدههم تدر اسدت، جددی تدر بده ن درگرایی "، که اص ختپساساخصوص اصطالح " Runciman;1970)بدا چندین برچسدهی خطدا مدی معمولا . جالب توجه آ که، بیشتر متفکرا برجسته ای کهزبدا ، کده عمومداا بنیادگد ار3ند که این اصطالح برای تفکرات آنا معنادار باشد. سوسدورا شوند خود منکر آ

in structuralism and Production of Culture", -Giddens, A. (1987) "Structuralism, Post ای است ازاین مقاله ترجمه§Giddens, A., Turner, J., Social Theory Today, Polity Press, pp.195-223 گیدنز، آنتونی : با این مشخصات منتشر شده استکه

ملمد رضایی. . ویراستار:ها و مناقشاتمطالعات فرهنگی: دیدگاه(. "ساختارگرایی، پساساختارگرایی و تولید فرهنگ". ترجمه بهرنگ صدیقی، در 6831) اهی دانشکده علوم اجتماعی دانشگاه تهرا جهاد دانشگ. تهرا :424-873صص

1 structuralism 2 structuralism-post 3 Saussure

2

" استفاده 5اصطالح " ساخت در کتابی که به نام وی به انتشار رسیده از خود به شمار می آید، 4اسی ساختاریشن" عنوا " انسا شناسی ساختاری " و زمانی با شا تفکرات نیز که 6. لوی استروسSaussure);(1974نکرده است

ش بده ااط این اصطالح را در اشاره به رویکدرد، خود در آثار متأخرش با احتیشهرتی فراوا یافت ساخت گرایی "و 8متاثر از استروس بدود، بده تددریی پیوندد از او بریدد. فوکدو بسیار که در آثار اولیه اش نیز 7کار می برد. بارت

، هم از ایده های اصلی سوسور و لوی استروس و هم از یکددیگر، دور و 11و دریدا 10و آلتوسر 9لکا نیز اساسااند. آ انسجام فکری که لزم است بین چندین متفکر وجود یابد تا بتدوا رویکدرد همده آندا را در شده ا دورتر

در این مورد به چشم نمی آید. نهاد معین قالب یک سنت فکریجالب می توا یافت. آثار این متفکرا نیز در درو مایه های مشترکی ،با وجود همه گوناگونی های فوق ،اما

قدرار ، به جز سوسور، فرانسوی بوده و بنابراین در تاثیر و تاثر و روابط متقابل با یکددیگرا مامی آنت توجه این کهگرا " پساساخترا " متفکرا فوق سوسور و لوی استروس را " ساخت گرا " و سایر می توا من از ن ر .داشته اند

ی آ دسته از متفکران اشاره به برای ی هم ندارد،، که انصافاا پایه و اساس چندانگرا " پساساخت. اصطالح " خواندآ ایده هدای بسیاری از ،به رغم موضع گیری در برابر برخی تاکیدهای ساخت گرایی اولیه ،که استفاده می شود

می توا مضامینی آشکار یافت که در ساخت گرایی و کار برده اند. از این رو، به و را در آثارشا به عاریت گرفته. ایدن مضدامین عهارتندد از: آمدده اندد گرایی مشترک اند، هر چند در هر یک به طرقی متفاوت به کار ختپساسا

، جنهه های معینی از برخی گونده هدای زبدا شناسدی، بدرای فلسدفه و اهمیت کلیدی زبا شناسی، یا مشخصاانشدانه هدا و 14بدود دلهخواهی، و 13کل های ساختاری 12ارتهاطیماهیت تئوری پردازی اجتماعی؛ تاکید بر

توجده وید ه بده مقولده ؛17مرکزیت زدایی از سوژه شناسا ؛16( مدلول معنی ) بر 15( دال صورت ) تاکید بر تقدمتمامی در عین حال که .22و رویدادها 21ماهیت اب ه ها 20دانستنو موقتی ؛19به طور کلی مواد متنی ، و18نوشتار

دیدگاه های هیچ یک از متفکرا فدوق را ز به شمار می روند، معه شناسی امروجا این ها از مضامین مهم در دانست. پ یرفتنی نمی توا یکسره در این موارد

4 structuralist linguistics 5 structure 6 Strauss-Levi 7 Barthes 8 Foucault 9 Lacan

10 serAlthus 11 Derrida 12 relational 13 totalities 14 arbitrary 15 signifier 16 signified 17 decentring of the subject 18 writing 19 texttual materials 20 temporality 21 object 22 event

3

یختمسایل زبان شنا

تالشدی بدرای نشدا داد اهمیدت ساخت گرایی در اصل هم نهضتی فکری در زبا شناسی بدوده اسدت و هدم

گستره وسیعی از موضوعات علوم انسانی و اجتماعی. تمدایزی روش های مطرح در زبا شناسی برای مفاهیم ومی توا ایده کلیدی زبا شناسی قائل شده است به حق (کالم ) parole و (زبان ) langue را که سوسور بین

، بلکده بده مثابده 24و مدتن بنیداد 23ساختاری دانست. این تمایز موجب شد به " زبا "، نه به عنوا امری وابسدته گویشورا کاربرد های گوناگو گونه گونی هایی که در از ،که باید آ را ساختاری نگریسته شود صورتی

عهارت langue"وجه کاربردی زبا " و paroleمجزا دانست. به تعهیر سوسور ،به خود می گیرد معین یک زبا ویر صدوتی اسدتوار اسدت"انی و تصداا معداست از " سیستمی از نشانه هدا کده اسداس آ صدرفاا بدر پیوندد مید

(Saussure;1974). ایده آلیزه شده است که، با آ که از بررسی کاربرد های معین آ بر این اساس زبا سیستمیمد ن در اسدت یدافتن معندی و langue مستقل از آ دارد. آ چه در تللیل وجودی شود، در کالم استنهاط می

مهاحد اگدر چده سدت.با یکددیگر ا روابط صوری آواها یا نشانه ها دریافت بلکه ،نیست آواهاملتوای راستین زبا شناسی پس از وی اساساا به علمی مستقل در است، 25روا شناسی و ذهن گرایی به نوعی متکی بر سوسور

ی ساشنا، آو27از دل آواشناسی 26بیرو آمد واج شناسی میا علوم انسانی بدل شد. در خود زبا شناسی نیز با .ی در تللیل های زبا شناختی یافتاهمیتی حاشیه ا

به روا شناختی پدیده ای نوعی تناقض وجود دارد. او از طرفی زبا را langueاصولا در تعهیر سوسور از در چهارچو مقولت ذهنی سازما می یابد، و از طرفدی دیگدر آ را ملصدولی جمعدی و شمار می آورد، که

، برای این تعهیر دوم، سوسور را باید وام دار دورکیم برخی می خواند ) که به ن ر اجتماعیازنمودهای از ب ن امی را 28نشانه هدای زبدانی دیگر روا شناختی بدانیم، دانست (. بنا به ن ر منتقدا ، اگر زبا را اساساا واقعیتی

وابط سازنده زبا در چهارچو مقدولت ذهندی بر این اساس، همین که ر دانست. دلهخواهی توای نم چندا . بنابراین، چندا به کنترل آ ها خواهند پرداختفرایندهای ذهنی عینی خواهند گرفت وتشکل گیرند، صورت م

نهوده و معنای آنها نیز به هدیچ دلهخواهینشانه های زبانی به هیچ وجه ،چه زبا را واقعیتی ذهنی در ن ر آوریم .;Clarke)(123 :1981شا در زبا تعیین شوند 29شا با عناصر همنشین بر مهنای روابط وجه نمی توانند

" " اجتماعی را برگرفته اند، نه تعهیر langue، بیشتر زبا شناسا ساختاری تعهیر " روا شناختی " اما ا اروپایی اقتهاس کرده، با مضامین ایده هایی را از زبا شناسبا اتخاذ همین رویکرد توانست 30آ را. چامسکی

و دیگدر زبدا شناسدا 33و هدریس 32، یعنی متفکرانی چدو بلدوم فیلدد 31" رفتارگرایا ساخت گرا " برگرفته از

23contingent 24 contextual 25 mentalism 26 phonemics 27 phonetics 28 signs 29 contemporaneus 30 homskyC 31 behaviourist structuralism

4

بلوم فیلد و هریس در پی آ بودند که زبا شناسی را کامالا از هدر ندوذ ذهدن گرایدی و روا ، درآمیزد.ییامریکاآنا هدف زبا شناسی را صرفاا تللیل زبدا بده عندوا .(Bloomfield;1957, Harris;1951)شناسی بری سازند

بیرو از دایدره زبدا را گیری زبا به کار هنگامگویشورا تعابیر ذهنی، و پرداختن به دانسته آواها ن ام مند توالی شناسی سوسوری به ن در این نقطه ن ر اگر چه در نگاه نخست اساساا متمایز از زبا به شمار می آورند. شناسی

ی یقرابدت هدا توانست ه اند، چامسکیشدparole و langueمی آید، و با آ که هوادارا اصلی آ منکر تمایزو ،34به عنوا تدوان زبدانی ،langue . چامسکی با بازتعریفبیایدرویکرد سوسور و این رویکرد میا اساسی

parole، نها را دوباره برقرار کرد، و نیز با فاصله گیری از رفتارگرایی بلوم فیلد تمایز میا آ ،35به عنوا کن زبانیفراهم آورد، مدلی تفصیلی نیز از زبدا شناسدی زبا برای ذهن گرایانه ییپایه ها مجدداا ضمن آ که و هریس،

اهمیتدی 37شده، نلو زبا میا توان زبانی و کن زبانی قائل چامسکی با تمایزی که به دست داد. 36صوریشرح رویکرد زبا شناختی چامسکی هدف .(see,e.g.Chomsky;1968) تملوری در زبا شناسی او یافته اس

دست یابی به ساخت نلوی یک گویشور ایده و تفسیر گفته های گویشورا اجتماعات زبانی معین نیست، بلکه شناسی معمول شد، چدرا کده در ایدن زبا در 38تفسیر و تأویل تئوری چامسکی مجدداا بل با طرح آل است.

این تئوری دانست که گویشورا آ را درست پندارند. دستوری()ستمی توا در از ن ر نلوی را تئوری عهارتی 40پیکره های که گویشورا را قادر به ایجاد؛ عناصری زبا اهمیتی وی ه قائل است 39همرنین برای عناصر زایای

وتوان زبانی ی که چامسکی میا مسلماا تمایز به للاظ نلوی پ یرفتنی اند. بی شمار از جمالتی می کنند کهمناسدب تدر از تمدایز تکمیل مدی کندد، 41زبانی قائل می شود، از آنجا که آ را با مدلی برای عامل کن زبانی

" از را انهدانی langueچامسکی، از سوسور انتقاد می کندد کده به ن ر می رسد. langue-parole سوسوریرا انعطاف پ یرتر از آ می دانست. از ن ر چامسکی در paroleعناصر واژگانی " و " عهارتهای زبانی ثابت "، و

وجود دارد، و چامسکی مفهوم paroleو langueبین 42" اصطالح میانجی " تئوری سوسور نیاز به یک به عندوا یدک را قاعده مند " زبا " زایایی امل در واقعمعتقد است عرا در همین راستا پی می نهد، و 43عامل .(Chomsky;1964: 23)امکا پ یر می سازد ن اممدی پی 44تئوری خود را در قالب دستور گشتاری تاثر از برخی ایده های سوسور،که، م چامسکی عالوه بر

لوی استروس بیشترین د یاد کرد که ، نیز بای46، به نمایندگی از مکتب زبا شناسی پراگ45یاکوبسناز نهد، را، بده langueتاثیر را از وی گرفته است. به اختصار می توا گفت، مکتب پدراگ در واقدع تعهیدر " اجتمداعی "

32 Bloomfield 33 Harris 34 competence 35 performance 36 formal linguistics 37 syntax 38 interpretation 39cretive 40 corpus 41 linguistic agent 42 Mediating term 43 agent 44 transformational grammar 45 Jakobson 46 Prague School

5

در حالی کده تئدوری زبدا شدناختی چامسدکی بده تدوان زبدانی جای تعهیر روا شناختی آ ، بر گرفته است. به شمار می آورد. بنابراین پیروا 47راگ زبا را در وهله نخست رسانه ای ارتهاطیگویشورا می پردازد، مکتب پ

مدی langueو روابط معنایی را مهدین ماهیدت را فرذ بر نلو زبا تلقی نمی کنند، 48مکتب پراگ معنی شناسی" بدا تیییدر در وید، زبا شناسی باید به تلقیق در این امر مهدادرت ورزد کده گ می 49تروبتسکوی چنانکه دانند.عناصر و نشانه های زبانی متفاوت چگونه با یکددیگر می شوند؛چه تیییری در معانی ایجاد در هر زبا ، آواها،

می گیرند؛ و بنا بر چه قوانینی با یکدیگر ترکیب شدده و جمدالت و عهدارات را شدکل مدی دهندد" ارردر ارتهاط ق1969: 12)(Trubetzkoy;کید بر کاربرد ارتهداطی زبدا ، بدا تکیده بدر وجده معندایی آ ، تاکید ا می رسد . به ن ر

، از آ سلب کند؛ چرا که بر این اسداس زبدا را دارندبه آ اصرار زبا را، که سوسور )و چامسکی( 50استقاللمی بایست در چهارچو نهاد های اجتماعی به تللیل کشید. مکتب پراگ تمایز نامنعطفی را که سوسور میدا

langue وparole 52و درزمدانی 51همزمدانیی را به دو شاخه ختزبا شنابررسی های اساس آ ، و بربودقائل ، کده در آ ن دام . به رغم همه این ها، مکتب پراگ بیشتر به تاکید بدر واج شناسدی گراییددکنار نهاد تقسیم کرد،

هیر لوی اسدتروس، یاکوبسدن در بررسی می شود. به تع آ صوتی زبا بدو توجه به دللت های بیرونی معنایی در چهارچو تقابل هایی بود که از ن ر وی در تمامی زبا ها آثار اولیه اش بیشتر در پی تللیل واج های زبانی

گدرای مکتدب اگر چده .در انداخت " انقالبی در واج شناسی " می توا از این طریقمعتقد بود ، ودنوجود دارتر گرایشی روش شناختی به حسا آورد، تا گرایشی شناخت شناسانه، اما به هدر باید بیش پراگ را به واج شناسی

.(Jakobson;1971)بود langueساختار های درونی زبا شناسی به بررسیپرداختن مجدد حال نتیجه آ لوی استروس و بارت از متفکرا اصلی ساخت گرایی به شمار می روند، که در پی به کار بستن رویده هدای زبا شناسی ساختاری هم لیل زبا شناختی در سایر حوزه ها برآمده اند. از ن ر لوی استروس به کمک تل

در شیوه هایی برای تللیل پدیده ها در سایر حوزه ها دست یافت، و هم می توا سرنخ هایی اساسی می توا بهضمن مقایسه اهداف علمی خود بدا آ ، 53ساختارهای ابتداییخصوص ماهیت ذهن بشر پیدا کرد. او در کتا

زبا شناسا و علمای علوم اجتماعی " با آ کده دارد که می چه که در زبا شناسی واجی مطرح می شود، بیا . از ن ر او زبا شناسی ساختاری (1969a: 493)هر دو در پی یک چیزند، از روش هایی همانند بهره نمی برند"

فدراهم مدی آورد کده مرتهط بدا یکددیگر برساخته از واقعیت های بنیادی و عینی می ران ا" امکا درک ودریافتگاه فکری انسا را زبدا از ایدن نکتده کده ،54لرا. از ن ر کStrauss;1968:-(Levi 5(8می سازند" فرایندهای ناآ

سدتین آنهدا ، کده نخاز اهمیتی ملوری برخوردار است نتایجی چند حاصل می شود ساخت گرایی برای شناسی] و فاقدد آ اندد بده طدور کلدی این است که زبا شناسی از دقتی برخوردار است که علوم انسدانی و اجتمداعی

؛ دوم آ کده مفداهیم اساسدی مطدرح در زبدا شناسدی، ن یدر ساخت گرایی نیز در پی دست یابی به آ است[

47 unicative mediumcomm 48 semantics 49 Trubetzkoy 50 autonomous 51 synchronic 52 diachronic 53 The Elementary Structures 54 Culler

6

langue وparole، حدوزه هدای در بود نشدانه هدا، هخواهیدلو ایده ، دال و مدلول،56و جانشینی 55همنشینی نیز قابلیت کاربرد دارند؛ و سوم این کده زبدا شناسدی ] که ساخت گرایی در آ ها وارد شده است [ دیگر علوم

رو گ اشته است، از جمله طرح کلدی کده سوسدور پدی رهنمود هایی کلی برای پی افکند معنی شناسی پی بهره گیری از این وجده ] و ساخت گرایی نیز در پی گسترش آ پرداختند، نهاد و یاکوبسن و دیگرا به بسط و

از زبا شناسی برآمده است [.به دلیل ارتهاطاتی که بین زبا شناسی ساختاری و ساخت گرایی بوده است، به اشتهاه، ساخت گرایی را غالهاا

. در ادامده مدی پنداشدته اندداجتماعی مدر از عوامل مؤثر در " سمت و سوی زبا شناختی " فلسفه و ن ریاتاز طرفی، امیدی که زمانی به زبا شناسی بسته شده بود، مهنی کوشم علل نادرست بود این گما را شرح دهم.

بر این که کاربردی وسیع در حوزه های گوناگو یابد، امروزه بر باد رفته است. از طرفی دیگر، " سدمت و سدوی دست کم در گونه های قابل اعتنای آ ، بده هدیچ وجده برآمدده از تسدری مطالعدات زبدا زبا شناختی " فوق،

کاو در فصول مشترک زبا و ساخت عمل و ، بلکه ناشی از کند شناختی به دیگر حوزه های فعالیت بشری نهودهتدوا زبدا مدیبه عنوا رهیافتی در تللیدل هم به خود زبا شناسی ساختاری ،اجتماعی بوده است. از این رو

توا به ارزیابی انتقادی مفاهیم و مضدامینی پرداخدت کده از ایدن نگدره زبدا داشت، و هم می انتقاداتی نگاهی اند. شناختی برگرفته و در توضیح دیگر رفتارهای انسانی به کار رفته

ردان به ما رسیده، و انتقادات بسیاری بر نگره زبا شناختی سوسور ، یا به هر رو بر آ چه که به واسطه شاگ آ چه در این مقالده بده آ پرداختده ام، نده شدرح تفصدیلی ایدن نیز بر نگرش چامسکی به آنها وارد آمده است.

مشترک در انواذ زبا شناسی ساختاری، از جمله نگره چامسکی، است. ایدن کاستی هایانتقادات، که اشاره به شالوده سازنده که را زبا شناسی ساختاری زبا ، یا وی گی هایی انتقادات بی از همه متوجه این نکته است که

کده، چنا ، از ملیط اجتماعی که در آ به کار می رود جدا می کند. از این رواند ساختار و خصیصه های زبا چامسکی درمهاح اش در خصوص زایایی سوژه انسانی طرح کرده و حتی تئوری اش را بر آ استوار می سازد،

گاه که خصیصه ، نهمی داند را صفت مشخصه ذهن انسا زایایی تخصل فعالیت های روزانه اش را در عاملی آ" زایدایی سدوژه نیز در این خصوص می گوید 57چنا که کالرکمی برد. بطن و متن نهاد های اجتماعی به پی

. تئوری زبا شناختی (Clarke;1980: 171)کار زیست شناختی ذهن انسا احاله داده می شود" و انسانی به ساز دیگر تئوری های پیریده زبا شناسی ساختاری، اساساا کارایی چندانی در فهدم بسیاری از چامسکی، همرو

آ ها بی از آ که به تمایز نامعقولی برگردد کده کاستی های خصیصه های بنیادی زبا از خود نشا نداده اند.نایی آ قائل شده اند، به ایده هاشا در خصوص توان زبدانی مربدوط اسدت. میا ن ام نلوی زبا و ن ام مع

گاهانده قواعدد تولیدد و فهدم جمدالت دسدتوری یدک زبدا را چامسکی گویشور ایده آل را کسی می داند که ناآتدی فراچنگ آورده است؛ اما چنین مدلی به واقع مناسب به ن ر نمی آید. چرا که در هر متن زبانی می توا جمال

ساخت که اگر چه به للاظ نلوی درست است اما بیراه و بی معنی باشند. تعریف توان زبانی عالوه بر ساختار " در 58جمالت در آنها مناسهت می یابند. به تعهیدر هدایمزنلوی جمالت، باید مشتمل بر شرایطی نیز باشد که

55 syntagmatic 56 paradigmatic 57 Clarke 58 Hymes

7

مانی سخن گوید و چه زمانی نگوید، و نیز صورتی می توا فردی را صاحب توان زبانی دانست که بداند چه زبده عهدارت .(Hymes;1972: 277)" بداند کجا و چه زمانی با هر کس درباره چه چیز و به چه طریقی گفتگو کند

دیگر، زبا را نهاید جدا از متنی که در آ به کار گرفته می شود دانست.عنی هم فهم ماهیدت زبدا و هدم درک و دریافدت ی توجه به هر دو بعد، 60و گارفینکل 59در آثار ویتگنشتاین

سرشت زندگی اجتماعی، را می توا یافت. شکی نیست که شناخت یک زبا قطعاا نیاز به شناخت قواعد نلوی اهمیت دارد این است که روش های بیا گویشورا و نیز این خصوصآ چه که به همین اندازه در آ دارد، اما

زندگی اجتماعی در مدتن فعالیدت هدای اجتمداعی ساختو باز ساخت د که آنا بهروش هایی به شناخت درآیدر ، یدا شدناخت صدورتی از زنددگی نه فقط به یک زبا شناخت با . (Giddens;1984: ch.1)روزانه می پردازند

هدای راههرد یممدی تدوان از این طریدق همرندینبلکه می یابیم، دست درهم بافته از زندگی چندین صورت واقعکه در عمل اجتماعی شا می پردازند تعهیر متن هایی به کمک آ ها به کن گرا که دریابیم قاعده مندی را نیز

زبا شناسی در دست یابی به چنین فهمی از زبا نه از بسندگی لزمی که سوسور می گیرند. در آ ها قراربرمی تابدد کده، بده قدول اسدتروس، برخوردار است، و نه و مکتب پراگ و چامسکی و دیگرا مدعی آ بوده اند

مدی از آ جا که نه به فهدم عامدل مهدادرت . زبا شناسیبه فهم درآوردزندگی اجتماعی را " همرو زبا " " سدمت و قادر به طرح مدلی نیز نیست که آنهدا را بده تللیدل کشداند. ،ورزد و نه به فهم نهادهای اجتماعی

در واقع باید روگردانی از زبا شناسی، به عندوا حدوزه ای کده ،که توضیح آ رفت ،با شناختی " را همسوی زهدم پایده و 61پراکسیس آورد به بررسی هایی به شمار آورد که در آنها زبدا و و رو خود را مستقل می پندارد،

هماهنگ در ن ر گرفته می شوند.

کل ارتباطی سرشت

بود نشانه هدا داشدته و، بده جدای دلهخواهیتنگاتنگ با تز پیوندی langue ارتهاطیسرشت سوسور،آموزه در ) دال ( می گد ارد. صورت بر مقوله اهمیتی که پی از سوسور برای معنی ) مدلول ( قائل بودند، تاکیداش را

متداثر از دیددگاه بده اشدتهاه، و تقدم اولی به دومی، paroleو langueتمایز خصوص سوسور را در دیدگاه غالهاا ، که برای آنها خصیصده هدایی فراتدر از مجمدوذ اجزا شدا ه انددانست 62دورکیم در خصوص کل های اجتماعی

بدرایاز ن ر دور می دارد که وی سوسور ظریف را در تفکر نکته این این تصور قطعاا نادرست است، و بود.قائل langue صدورت در، 64هدا ناهمانندیوسور در تشریح زبا به عنوا ن امی از . سبودقائل 63صورتی ن ام بنیاد

هر یک را فقط می توا بر اساس دیگری تعریدف کدرد. او کده می دهد که " اجزا "، نشا از " کل " و اش بندیشدکل مدی گیدرد، 65اصوات و نشانگا تفاوت های موجود میا مجموعه ای از از که می دانست ن امی زبا را

59 Wittgenstein 60 Garfinkel 61 Praxis 62 social wholes 63 systemic 64 differences 65 marks

8

خصیصه هایی را دارایند که در ترکیب بندی کل از آ برخوردارند. این بین از آ جا هما داد که " اجزا "نشا بینشی بنیادی در تفکر سوسور شکل کاربردی زبا می کند که دللت بر عدم " وجود " کل های زبا شناختی در

هدا ر " کل های زبا شناختی در مصادیق آ هیچ رد و نشانی از " حضو از من ر سوسور است. به عهارتی دیگر، بروز نمی کند.

سوسور در واقع با تاکید بر بود نشانه ها دریافت. دلهخواهیبه سادگی می توا رابطه این دیدگاه را با مفهوم تئوری هایی می رود که به در خصوص معنی و 66بود نشانه ها به مقابله با تئوری های مصداقی دلهخواهی

نمی توا به دیدگاه های متفکرانی چدو دللت های بیرونی در زبا متکی اند. اما به هر صورت، این انتقاد را با مصادیق عینی آ ها 68وبرخی فالسفه پس از آ ها وارد دانست که واژگا را " متناظر " 67ویتگنشتاین و کواین

ها ساخت ناهمانندیاز طریق langue مهنی بر این که ،را او نمی دانستند. تمامی انتقادات وارد بر سوسور ایدههای آ با دیگر واژگدا بددانیم، ناهمانندیچنا چه معنای یک واژه را برآمده از می یابد، هدف قرار داده اند.

و صرف . از این من ر زبا صورتنیستند مصادیق عینی شا دربردارنده " معنی " واژه ها بنابراین باید بپ یریم کههدا در درو ناهماننددیبدازی بدا ایدن ، و معانی در آ صرفاا از طریدق تلقی می شود فاقد جوهر و ذاتی درونی

، هداساختار زبا حاصل می شود. بنابراین صرفاا روابط بین واژه ها، یا جمالت، و احیاناا حالت ذهنی همراه آ سازد. هط میاست که واژگا را با مصادیق عینی بیرو از زبا مرت

هدا بدی از آ کده مدا را بده سدوی اهمیدت ناهمانندیکل از طریق 69یابی تکیه بر ساختبه ن ر می رسد نیست که واژه ها بده آ ، چرا که از این من ر چیزیبخشید به صورت ها ) دال ها ( بکشاند، از آ دور می کند

بدا وجدود ایدن، .مدی شدود بین آ ها 70" بندیاصله واژه هاست که موجد " ف ناهمانندیکنند و صرفاا دللتها اساسداا وی گی های دال ها ما را راحت تر به دیدگاه سوسور نزدیک می سدازد، چدرا کده او پرداختن به خواص و

در همدین رابطده هدر چندد) وجود هر گونه " لیه ای زیرین " برای زبا بود که مهین وی گی های آ باشدد منکر چده در زبدا موجدد (. از ن در سوسدور آ کند می وی گی های ذاتی ذهن طرح ر خصوصمههمی د های فرض

های ظداهری آ ناهمانندینشانگانی و دیگر های صوتی و ناهمانندی معناست، نه ماهیت حقیقی دال ها، که langueه کاو در مقول و کندنه فرذ بر زبا شناسی، که در ،را 71هاست. از این روست که سوسور نشانه شناسی

مالزم و هم اهمیت آ می دانست.زبدا از هدا مفداهیمی اندد کده ناهماننددینشانه ها، و مفهوم دلهخواهیکل ها، ماهیت سرشت ارتهاطی

گرایا راه یافته است. در عین حال، همین مفاهیم مایه تفاوت های پساساخت ساخت گرایا و شناسی به ن رگاه. یاکوبسن و لوی استروس آشکار و مستقیم ایدده ه استگرایا فراهم آورد اساختپساصلی ساخت گرایا را از

از مطالعه است یاکوبسن ساخت گرایی عهارت . از ن ره اندکل ها را برگرفته و به کار برد ارتهاطی بود سوسوری سداختاری ابده کلدیتوده ای از اجزا که به طور مکانیکی گرد هم آمدده اندد، بلکده بده مثدر حکم نه " پدیده ها

"(Jakobson;1971:711). لوی استروس از این هم پی تر رفته، می نویسد " در جستجوی شکل معتهر سداخت

66 t theoriesobjec 67 Quine 68 correspond 69 constitution 70spacing 71 semiotics

9

ایدن بایدد دانسدت خصیصه های ذاتی موجود در انواذ ن م هدا را فراچندگ آورد.گرایی ... باید بی از هر چیز بده یاکوبسدن انتقادات .(Levi-Strauss;1971: 561-2)"خصیصه های ذاتی به چیزی بیرو از آنها اشاره ندارند

بده عندوا langueها قابل تفکیک از تلقی ناهمانندیتعیین روابط از طریق اصل آشکار می سازند کهسوسور بدر آ langueآ " کلی " که سوسور ندام مرز های حد و تعیین اما لزم به ذکر است که، .متعین است یک کل

مسکی آ را در قالب پیکره ای زبا شناختی به توان زبانی گویشورا نسهت می دهدد، بسدیار می گ ارد، و چا، تدالش بدرای اهمیدت یافتدهکل هدا ارتهاطی بود اصل تکیه بر بی تر از آ چه قاعدتاا از این رو دشوار است.

، 72رمزگدا ی درخصایص ساختدر زبا شناسی، یاکوبسن با عطف توجه به است. ناهمانندیسرشت بررسی به جای پرداختن به خصایص خود آ ها، در واقع چنین تالشی را آغاز کرد.

در 73حضدور " بدر " متافیزیدک او پی گرفت. ردیه این امر را دریدا در فلسفه خود با شدت و حدت بیشتری ،74نه صرفاا مهین دللت که ،تلقی می کنند امری ذاتی را ناهمانندی ایده هایی را هدف می گیرد کهواقع مستقیماا

دریددا بده هدیچ وجده در پدی دسدتیابی بده . (Derrida;1976;1978)اسدت در معنای عدام آ 75که مهین وجودبلخصائص عام ذهن، یا برساختن فلسفه ای سیستماتیک برنیامده است. او در مهاحثی کده در خصدوص تفکدرات

ا اشاره به تناقض هایی که در فرضدیات ضدمنی لوی استروس و ساخت گرایی در علوم اجتماعی طرح می کند، بکاوهدای و او کندداز ن ر مطرح در آثار لوی استروس وجود دارد، طرح و برنامه وی را غیر قابل تلقق می داند.

میدر زمدین 77ملوری " کالمبه نوعی تناقض آمیز مؤید " 76شفاهیلوی استروس در خصوص فرهنگ های افیزیک حضور وارد می آورد کم و بی برآمده از الزامات ایده ناهمانندی است که انتقاد هایی که او بر مت است.

و دیگرا قرار می گیرد. سوسور 80و فروید 79در آثار هگل 78پی نهاده و در تقابل با مفهوم نفی نخست سوسور 81مجدازی " ، توانست ایدده ناهماننددی را در قالدب " سیسدتمیشد قائل paroleو langueبا تمایزی که میا

) ناهمانندی (، در معنایی که سوسور به کدار مدی بدرد، بده difference دریدا با قلب خارج از زما طرح کند.nceadiffer )را پی کشید. از ن ر او با قائل شد بده 82زمانمندی، و مفهوم در واقع عنصر زما )ناحمانندی ،

چطدور مدی اساساا می پرسد، پ یرفت. با این وصف، دریدارا نیز باید 84در واقع به تعویق افتادگی 83ناهمانندی، یعندی 85" کلی غایدب " ، که دالی بر آ دللت کند؟ ن ریات سوسور حکایت ازبود توا قائل به حضور چیزی

چند ضعیف، در حسرت حضور مدی داندد. از این ایده در خصوص کل را نیز به نوعی، هر زبا می کنند. دریدا

72 code 73 metaphysics of presence 74 signification 75 existance 76 oral cultures 77 logocentrism 78 negation 79 Hegel 80 Freud 81 virtual system 82 temporality 83 to differ 84 to defer 85 lityabsent tota

10

رد و نشدا مایه دللت می شوند؛ از جمله رد و نشا های حاف ه در میز، و 86رد و نشا هان ر دریدا در اصل می ماند. هایی که از نوشته ها به جا

دانسته و مدلول را به نفع دال 88نوشتار را برتر از 87می پردازد که گفتار رایجی دریدا به شدت به مقابله با تفکر کده مهتندی بدر ی راز مهم ترین انتقادات وارد بر سوسور نیز می داند. دریددا فرضدمی گ ارد. او این نکته را ا کنار

بنیدادی تدرین را نمی پ یرد و نسهت به این پی فرض کده گفتدار در گفتار استصورت و معنا هم زما حضورکه واژگدا در وقتی با خودما صلهت می کنیم می توانیم دریابیم تردید روا می دارد. می داند زبا شکل بیانی

گویی ادراکات ما را در زبا پیریدده و بده ؛ اند که به واسطه آنها تفکرات ما را بیا می کنیم یواقع صرفاا ابزارگاهی ما باید به معانی ذاتی آ . چنین تلقی می شود که برای دسترسی به ملتوای درونیداریم وسیله آ بیا می

، سوسدور در وجود این با آ را به چنگ آوریم. مستقیماا نمی توانیم نوشتارنهفته در زبا دست یابیم، و از طریق واحدد بدر نوشدتاری را مصدادیق ،ش در خصوص ساختاریابی زبا از طریق ناهمانندیا بخشی مهم از مهاح

می سازد که سوسور خاطر نشا .می داند ارجح های صوتی آ چه اهمیت حروف الفها در شکل نوشتاری رد این است که با یکدیگر خلط نشوند. نوشتار بهترین نمود برای ناهمانندی است. غیا و به تعویدق افتداد ، دا

که از وی گی های ذاتی متو نوشتاری است، به طور کلی مهین شرایط دللت است. گفتار که با تفکرات گوینده تعلق به هیچ کس، از جمله به گویشور آ ، ندارد در واقع زبا اساساا می کند. 89آ پیوند دارد زبا را " شخصی "

و صورت زبا بر اثر تکرار شکل می گیرد. الهته، دریدا به هیچ وجه بر آ نیست که نوشتار را مقدم بدر مصدادیق نوشتار به للاظ تاریخی قدمت کمتدری از ، چرا کهآید نمی هم به ن ر معقولگفتاری بداند. چنین دعوی اصولا

، به این معندا کده مشدتمل می داند )ecriture-archi( 90دریدا زبا را یک " نوشتار ابتدایی "گفتار دارد. . از ن ر دریدا نوشتار ابتداییدللت می کند تکرار بر پدیده ها به واسطه و زما مندرایند فاصله گ اری است برف

که به ن در ؛شود " واقع ابژه علم ا " هرگز نمی تواندبود نشانه ها و ناهمانندی ها " ام دلهخواهی مبتنی است بر" آ باشد. 91ملور کالمزبا شناسی از نوذ غیر ،من ور از علم در این عهارت می رسد

گدرا پساسداختبود نشانه ها را از جهاتی می تدوا از نقداط قدوت تفکدر سداخت گدرا و دلهخواهیمفهوم بود نشانه ها دلهخواهیسوسور خود برگرفتن و اتکا به آموزه ها. از جهاتی هم از نقاط ضعف آ الهته و ،دانست

بدود " در ایدن دلهخدواهی" می داند. سوسور کامالا بر این امدر واقدف اسدت کده اصدطالح دلهخواهیرا امری ه کار گرفته می شود به هیچ وج که در استفاده از زبا به 92قراردادهاییخصوص چندا مناسهت ندارد. از ن ر او

نیست، به این معنی که چنین نیست که گویشورا در انتخا نلوه بیا شا آزاد باشند. پ یرفته آمد دلهخواهیآ چه مهم تر به ن در مدی رسدد ایدن گ شته از این بل ،الزام آور است. آ چه بیا می شود مهتنی بر قواعدی

روشن نیست؛ به وی ه این ابهام، بی از آ کده در در نهایت چندا گویا و بود نشانه ها دلهخواهیاست که تز به کارگیری این تز در خصوص دال ها خود را نشا دهد، درباره مدلول ها رخ می نماید. اگر من ور سوسور ایدن

86 traces 87 speaking 88 writing 89 personalize 90 writing-proto 91 logocentric-non 92 convention

11

می کنند باید صرفاا رابطه ای قراردادی دانست، که چندا واژه ها را با عینیاتی که به آ ها اشاره باشد که رابطه را نشانه ها بود دلهخواهی گونه که غالهاا به ن ر می رسد، تز آ نکته بدیع و قابل اعتنایی در این تز نیست. اگر،

به واقع سرشت معنی را مشروط می سازد. امدا، با ایده ساخت یابی زبا از طریق تفاوت ها یکی بدانیم، این امرذکر الزاماتی که معندی را مشدروط از مدلولبا عدم ایضاح ماهیت بدانیم، او هم اگر من ور سوسور را از این قرار

نیز غافل می ماند. آشکار است که سوسور در پی آ بود که نشا دهد معنای یک واژه متاظر با اب ه ای می سازندای او نیست که به آ اشاره دارد، اما در هیچ کجا ماهیت مرجع واژه را به تللیل نمدی کشداند، و از ایدن رو ادعد

در قطعده را در ایدن خصدوص سردرگمی خود 93بنونیست اساساا به للاظ فلسفی نگشوده و مههم باقی می ماند. زیر شرح می دهد:

واقعست مفاهسمسوسور در جایی بین مفهوم "خواهر" و واژه ای که دال آ است قائل به هیچ رابطه ای نیست، و

سخن می گوید o-k-s[ox] و b-o-f [boeuf]به رغم این، آ جا که از تفاوت .قرار نمی گیرد ن ر اومد را آشدکارا برکندار از چسزهیامی داند. به عهارتی دیگر بدا آ کده در جدایی واقعیدت واقعستمرجع هر دو را یک

(Benveniste;1971: 44)تعریف نشانه ها به شمار می آورد، در جایی دیگر آ را به حسا می آورد.

94" رمزگدا " عقدب نشدینی تدا سدرحد بده تفکدرات سوسدور تاثیر ازگرایا به پساساختساخت گرایا و فقدط بده واسدطه ناهماننددی هاشدا در langueگویی، کشف این نکته که عناصدر سدازنده مهادرت ورزیدند.

انکدار اب ه هداعات آ به جها سیستم کلی زبا هویت می یابند موجب شد هر گونه پیوندی میا زبا و ارجاگرایانه به یکسا به ارجاعات بیرونی زبا بی توجه اند. قطعداا نهایدد پساساختساخت گرایانه و تفکراتشود.

لیدل به سازما درونی متو ، که دال ها به عندوا امدوری دروندی بده تل توجه بی از حد این دو سنت فکری راتوجه به این نکته اهمیت دارد .(.see Giddense; 1979: chs 1ff) کشیده می شوند، اتفاقی دانست

ایده های سوسور در پی گرفتده شدد، و بدا تاثیر از" که به رمزگا " عقب نشینی تا سر حد آ که تز که با وجودچنددا بدر پایده ای این تز ،وجود اصالحات بعدی که متفکرا بعدی در آ به عمل آورده و آ را به کار گرفتند

نقد بود نشدانه هدا و دلهخواهیفلسفی استوار نشده است. در واقع این امر صرفاا متکی بر تشابهات دو آموزه ناهمانندی است.

گرایدی پساسداختآزموده ترین تفکراتی دانست که در گ ار از ساخت گرایی بده دریدا را می توا ایده های ر چه آثار دریدا در نگاه نخست میایر با من ر آنگلوساکسونی به ن ر مدی آیدد، قرابدت پی نهاده شده است. اگ

" متافیزیک حضور "، هم در اهداف و هم در روش خر ویتگنشتاین دارد. ردیه دریدا بر أهای بسیاری با آثار متپیژوه هیای در بدر بداد داد آمدال متدافیزیکیشهاهت های بسیاری بدا تدالش هدای ویتگنشدتاین بدرای ها،

دارد. از ن ر هر دو اهداف متافیزیکی قابلیت تجدید ن ر و به روز رسانی ندارند، و بی از آ (1953)95فلسفیآ ها بپردازیم، چرا که بر فرض هایی نادرست مهتنی 97آ ها باشیم باید به " واسازی "96که به فکر " بازسازی "

93 Benveniste 94 retreat into the code 95 Philosophical Investigations 96 reconstruction 97 deconstruction

12

مدی دانندد. از 98ماهیت واقعیتی را برآمده از سو تفاهم در خصوص فوق ایده های متافیزیک اند. هر دو متفکر ن ر آنا اصولا هیچ ذات بنیادینی وجود ندارد که بتوا آ را، از جمله به واسطه دستیابی به صورتهندی درخوری

ت کده بده نمی توا یافد فراچنگ آورد. هر دو با قاطعیت اذعا دارند که هیچ واژه یا جمله ای ،از زبا شناسی. اگر چه دهد، و به عینیاتی در جها بیرونی ارجاذ اشدب حامل معنای آ ،نوعی متناظر با تصویر ذهنی اش بوده

ات بلندپروازانه دریدا در خصوص نوشتار همخوانی ندارد، موافق ایدن ایدده اسدت کده سعآرای ویتگنشتاین با تو زبا شخصی "بر تاویل قرار گیرد. اگر چه ردیه ویتگنشتاینزبا نهاید بر مهنای معانی ذهنی عامال انسانی مورد

می سازد، هر دو زبدا را ملصدولی " بدی ندام و دیدگاه او را تا حدی از ایده های دریدا درباره نوشتار متمایز 99" می دانند. 101بی فاعل "" و از این رو 100نشا "

یز توجهی داشته یا نه جای بل دارد. اما به هر حدال، در شدرحی این که آیا ویتگنشتاین به ایده ناهمانندی ن فعالیت ها را ملور قرار می و " بیانات بندی" فاصله شکارا مفهومآ به دست می دهد 102که از بازی های زبانی

بود زبا تاکیدی اکید دارد. با این حال، خطوط اصلی ارتهاطیدهد. همرنین به خصیصه های تکراری بود و گرایی پرورده شده است. ویتگنشتاین، بده جدای پساساختفلسفه ویتگنشتاینی قابل دفاذ تر از آنی است که در

امدر دللدت در مدتن ارتهاطی بود ماهیت" مهادرت ورزد، در پی فهم رمزگا " عقب نشینی تا سر حد بهآ که ا از توجه به مقولت زبدا شدعری و هندر و اعمال اجتماعی برآمد. اشتیال فکری دائمی اش به زبا روزمره او ر

هر چند به ن ر نمی رسد مانعی منطقی بر سر راه تسدری ایدده هدای او در ایدن مقدولت ادبیات برکنار داشت.برخدی مفداهیم در) یا دست کدم فلسفه او که در مقولت زبا و معنا توجه به وجود داشته باشد، چرا که اصولا

گرایا پرورده اند، که در ادامه پساساخت، آزموده تر از آرایی است که ساخت گرایا و مندرج است بنیادی آ ( به توضیح آ ها خواهم پرداخت.

گرایدی آ را برگرفتده پساسداختبود نشانه ها، که سنت های فکری ساخت گرایی و دلهخواهی تز نامعقول دال ها، و بی مقوله وجب پرداختن و تاکید اکید بهاند، موجب بی توجهی به مقوله معنی شده است. همین امر م

از ن ر ویتگنشتاین معنی واژه ها را باید در شهکه در هم تنیده زبا و عمل، و توجهی به مدلول ها نیز شده است. که در صورت های گوناگو زندگی رخ می نمایند. اگر چه این دیدگاه، آ جست در بازی های زبانی پیریده ای

درک و دریافدت دست کم از این من ر کده فهدم معندی متضدمن -خود ویتگنشتاین صورت بندی کردهگونه که بدو شک نسهت به مسایل بنیادی مقوله معندی بدی -می شود برخی از انواذ گزاره ها تلقی 103شرایط صدق

داشته باشد.ثمرات بسیاری می تواند ، به طور قطعتوجه است

مرکزیت زدایی از سوژه

98 reality 99 private language

100 anonymous 101 subjectless 102 anguage gamesl 103 truth conditions

13

گرایدی پساسداخت گر چه عهارت " مرکزیت زدایی از سوژه " ارتهاطی تنگاتنگ با تفکدرات سداخت گرایدی و اگرایا خود اذعا دارند که پساساخت ساخت گرایا و دارد، از منابعی دیگر به این تفکرات وارد شده است.

وردار بود به زیر کشیده اند و نشا داده اند که برخآ را از جایگاه والیی که از104خودمفهوم امروزه روا کاوا گاهانه در آثاری چو 107را به حسا نیاوریم، هایدگر 106بروز می یابند. اگر آرای سارتر 105وی گی های خود ناآ

گداهی بدر بعدی اش قاطعانه برتری وجود را و آثار 108وجود و زمان . در )(Heidegger;1978اظهدار داشدت 109آ ا آرای فروید و هایدگر و نیره می توا یافت، که همگی از متفکرا مطدرح در بدین ضمن ارتهاطات بسیاری می

می توا یافت. رای سوسور نیز آ گرایا اند. با همه این ها، ایده " مرکزیت زدایی از سوژه " را در پساساخترابطده ای ندی هدا سداخت مدی یابدد، و از نشانه ها می دانست، که از طریق ناهمان ن امی سوسور زبا را

سخن گفتن از اب ه ها در جها بیرونی، مستلزم طرح بل در خصوص وی گی هدای دارد. اب ه هابا دلهخواهینمی توا هما معنای واژه درخدت مولدین زبا ، یا هما گویشورا نیز است. هما طور که اب ه " درخت " را

، بده وید ه اصدطالحاتی چدو " مدن " که ارجاذ شا به ذهنیات انسدانی اسدتدانست، معنای اصطالحاتی نیز د. " من " را، همرو هر ناندیشنده یا سوژه کنشگر، نمی توانند هما وضعیت موجود در شعور فاعل انسانی باش

و " و " ما " و به شمار آورد که به واسطه ناهمانندی های با " ت اصطالح دیگری در زبا ، صرفاا باید یک نشانه که " من " عنصری از یک کل " بی نام و نشا " به شمار آید، رواج آ در " آنها " و جز آ ساخت می یابد. همین

فلسفه به عنوا عنصری متمایز توجیه خود را می یابد. این ایده به گونده ای سرراسدت در آرای سوسدور نیسدت؛ از ، آشفتگی هایی به چشم می خورد. آمیختگی آرا وی با نوعی ذهن گرایی ، به سهباوبه عالوه در دیدگاه های

، و آنا نیز تردیددی در این رو، بر عهده دیگرا است که آ چه را سوسور چنین مههم گ اشته شرح و بسط دهندبه گرایا بی از هر مضمو دیگری پساساختاین خصوص روا نداشته اند و به ن ر می رسد ساخت گرایا و

این مضمو پرداخته اند.لوی استروس، کمتر از متفکرا پس از خود، به وضوح به طرح ایده مرکزیت زدایی از سوژه پرداخته اسدت.

گرا از " انسا پساساختبا وجود این آثار او را باید میانجی اصلی دانست که آرای سوسور را به انتقادات فالسفه در عهارتی مشهور مدعی شده است که با تللیل اسطوره هدا مدی تدوا روس پیوند می زند. لوی است110گرایی "

گاه باشند؛ نه این که ،افراد می اندیشند سطوره ها درا نشا داد " چطور چگونه افراد بهبی آ که خود از آ آه آ ها را به کمدک "؛ یا در جایی دیگر می گوید " اسطوره ها دللت بر ذهنی می کنند ک می اندیشنداسطوره ها

. با پ یرش چنین وصفی از ذهدن (Levi-Strauss;1969b: 12,341)جهانی که خود جزیی از آ است می سازد"گداه ذهدن در پدس انسا دیگر نمی توا به وجود " من اندیشنده " قائل بود. در واقع با این وصدف، مقدولت ناآ

گداهی در چهدارچو قرار می گیرنددر تقابل احساس فردیت افراد انسانی وجود انسا با . گویی، دستیابی بده آ بی واسطه و یک راست در دسترس نیستند. های ذهن میسر می شود، که آ ها همساختار

104 ego 105 unconscious 106 Sartre 107 Heidegger 108 Being and Time 109 consciousness 110 humanism

14

از ایدن ایدده گرایا ظاهر شده اسدت. پساساختایده مرکزیت زدایی از سوژه به شکل های گوناگو در آثار در چهدارچو بده طدرزی اساسدی 111و فرجام " عصدر انسدا " جمله در مهاح فوکو در خصوص آغازگاه ها

بدارت نیدز آ را در مجموعه ای از شواهد تاریخی درخصوص تکوین فلسفه و فرهنگ غربی طدرح مدی شدود. در آرای لکدا ایدن ایدده در قالدب همرنین آثارشا طرح می کند. درآینه مؤلفا غالب مدعیاتی در خصوص

، با توجه وید ه بده ایدن امدر کده پی نهاده می شود روا کاوی مفاهیم اساسیکوش های وی برای بازپروری گاه انسا وی گی های معینی از زبا را 112آشکارا به انتقاد از نگره دکارتی تمامی این آرا می نمایاند. ناخودآ

گداهی را مهندای ( می پردازندد کده 113سیپدیدارشنا گرای ها در و به طور کلی فلسفه هایی ) از جمله برخی آاز اعتهار می افتد، و " من " می اندیشم، پس هستم " عهارتمی پندارند. با این وصف، دستیابی به شناخت

" که به گونه ای سرراست و بی واسطه در دسترس خودش قرار نمدی گیدرد، هویدت اش را از ن دامی مهتندی بدر اساس به ن ر می رسد که نیست پیوسته114من " مهین فردیتی دللت کسب می کند. به عهارتی می توا گفت، "

آ را تشکیل می دهد. " وجود " که در " من هستم " مندرج است مهتنی بر قابلیت سوژه برای به کارگیری مفهوم " می خواند، در واقع هم منشدا قابلیدت سدوژه اسدت بدرای بده 115" یمن " نیست. آ چه لکا " گفتما دیگر

" اسدت. بده گفتده لکدا منددرج در عهارت " من هستم " ی است کهوجودمفهوم " من "، و هم منشا کارگیری ممدی گدوی من متشکل از منی که صلهت می کند با اویی که گوش می دهد آنره را که دیگری جایگاهی است

.(Lacan;1977: 453)"است بهیند چیزی می گویم یا نهکه حال گوش سپرده او به پاسخ داده ام که پی از اینرا نهایدد پنهدا در مؤلدفآ ندارد. مؤلفویل یک متن هیچ ارتهاطی به أفوق موافق اند که ت تمامی متفکرا

عصرر 116و تقدم قائل شد برای آ مهدین فردبداوری مؤلفبرتری داد به حال که می دانیمپشت متن دانست. متن ها بدر مهندای بدازی .انسانی رتی دستوری دانست، نه عاملیرا نیز صرفاا باید صو مؤلف" است،" من انسان

چنددا ارتهداطی بدا هدا درونی دال ها سازما می یابند، و قصد و نیات سازما دهنده یا سازما دهنده گا آ در عین آ که همه جا در متو شا حضدور دارندد هدیچ جدایی در آ مؤلفا ندارد. ها درک و دریافت ما از آ

" یک متن عهارت است از ... فضایی چند بعدی که نوشته های گونداگو ، کده ند، چنا چه بارت می گویدندار. (Barthes;1977: 146)" هیچ یک را نمی توا اصل به حسا آورد، با یکدیگر در آمیخته و برخدورد مدی کنندد

" در خصوص 117آ چه گادامر گرایی دانست. پساساختساخت گرایی یا الهته این را هم نهاید ایده ای مختصاز جهات بسیار مشابه با آ چیزی است ، آمده استقالل " متن پی نهاده، که الهته آ هم نخست در آثار هایدگر

. در هر دو مورد باور بر آ است (Gadamer;1975)که در سنت فکری فرانسوی در این خصوص طرح شده استارد. از این رو هم در تللیل متن و هم در نقد ادبی آشکارا از رهیافت هیچ رابطه وی ه ای با متن خود ند مؤلفکه

کناره می جویند. 118" قصدمندی"

111 Age of Man 112 Cartesian 113 phenemenology 114 selfhood 115 discourse of the other 116 individualism 117 Gadamer 118 intentionality

15

مضمو مرکزیت زدایی از سوژه بی تردید از مضامینی شایسته توجه در فلسفه و تئوری پردازی مدر است. گرایدا آ پساساختاخت گرایا و رویکرد بنیادی آ پ یرفتنی می نماید، شکل خاصی از آ که ساما با آ که

گاهی نسهت به خدود و چده در شدکل ثهدت حسدی را گاهی، چه آ برگرفته اند معیو به ن ر می آید. انکار ایده آفلسفه هدا، و بده تهدع تللیدل دسته از جها بیرونی، یکی از اصلی ترین مراحل گ ار در فلسفه مدر است. آ

گاهی را فرض می گیرند امروزه کامالا از اعتهدار افتداده آ ها، که دست های اجتماعی مهتنی بر یابی بی واسطه به آنیز که در ارتهاط تنگاتنگ با چنین ن رگاهی قرار دارند، که پدیدارشناسدی از قابدل توجده ای مکاتب فلسفیاند.

پساسداختگرایدی و ترین آنهاست، با رد این ن رگاه به ناگزیر اعتهار خود را از دست داده اند. اما توجه ساخت گداهخودگرایی به ایده مرکزیت زدایی از سوژه ارتهاطی تنگاتنگ با نگره زبا شناختی ساختاری به زبدا و نا 119آ

" من " دانست، بلکه می توا سرچشمه این انلراف را در نگاه زبا را مایه انلراف در صرفاا خود نمی توا .ددارنیز جستجو کرد. اگر زبا را امری مستقر در عمل اجتماعی بده با به ز خاص برخی تئوری های زبا شناختی

گاهی و پساساختشمار آوریم، و چنا چه تمایزی را که در ساخت گرایی و گاهگرایی میا آ قائل شدده ناخودآدیگری از سوژه انسانی دست خواهیم یافت و آ عهارت است از عامل انسانی. در این تلقی اند منکر شویم، به

مقاله مجدداا به این مضمو برخواهم گشت.

نوشتار و متن

بده یکی از نکات قابل توجه در مقایسه ویتگنشتاین و دریدا پرداختن به این پرس است که چرا دریدا این همده

در خصوص ویتگنشدتاین چندین نیسدت. در مضمو نوشتار اهمیت داده و برای آ تقدم قائل است در حالی که به گفته دریدا :ل ذهنی دریدا به مقوله نوشتار ارتهاطی تنگاتنگ با ردیه وی بر متافیزیک حضور دارد. واقع اشتیا

آهیچ عنصری را نمی توا نشانه به شمار آورد مگر در ارتهاط اش با دیگر عناصر غایدب. ارتهداط مد کور بده

رفی از حروف الفها، با ارجاذ به دیگر عناصدری کده در معناست که هر " عنصر " ، اعم از این که واج باشد یا ح نمدی تدوا وجه ، به هیچن ام ، نه در عناصر و نه دررا یک رشته متوالی قرار دارند ساخت می یابد ... هیچ چیز

(Derrida; 1981: 92)دانست. کامالا حاضر یا کامالا غایب

، در یت اگر نوشتار را شکل بیانی خاصی از گفتدار بددانیم. بیدا نوشدتاردریدا اشتهاه اس از من ر نگاهبنابراین،

و هدم در 120دللت را، هم در بعدد فضدایی ارتهاطیمعنای وسیع کلمه که دریدا از آ مستفاد می کند، سرشت ست تدر آ اسدت کده، بده از ن ر دریدا در یک متن در نشا می دهد. از بیا گفتاری تر روشن بعد زمانی آ ،

" آ ، به زما و فضای دللت در آ بپردازیم. آ چه دریدا در خصوص " واسازی 121"رخدادجای پرداختن به "

119 unconscious 120 atialsp 121 occurrence

16

به اب ه 122فضا -زما ایده های او مهنی بر این که و نیزطرح می کند، پرس های متافیزیکی درباره زما و فضا ارد. ویتگنشتاین در تفسیر انتقادی آرای سنت ها و وقایع هویت می بخشند، شهاهت هایی با آرای ویتگنشتاین د

گوستین گوستین به حل آ ها مهدادرت درباره ماهیت زما ، نشا 123آ ورزیدده، می دهد که چیستا هایی که آاست. از ن ر ویتگنشتاین، آ چه به واقدع 124فاقد ملتوایند چرا که مهتنی بر فهم نادرستی از جوهر زما مندی

ندوعی نددارد کده بتدوا 126زما است. اساساا زمدا جوهریدت 125" ن ام نلوی "شود می بایست توضیح داده می توانیم با شرح وقایع صرفاا به تجربه زما مندی صورت بندی انتزاعی یافت که ناقل ماهیت آ باشد. ما فقط

بده فضدا -زمدا قی تل از آ جا که، همرو دریدا ) و پی از او هایدگر (، ویتگنشتاین آرای نائل آییم. چه بساآ ها به چشم نمی آید ناکامل پنداشته شود. اما به ن ر من، فلسفه ویتگنشتاین برسازنده اب ه ها و وقایع در عنوا

فقط در صورتی معنا خواهد یافت که چنین تلقی را مفروض در بطن تللیل های او بدانیم.ای آ از جمله ه که نشانه -بیانی صورت ) فرم (دست و پنجه نرم کرد های ویتگنشتاین با مقوله همرنین، در شرح و بسط اندیشه های یا به تعهیری کناره جویی از سهک نوشتاری داسدتا مشهود است ی میلی ویب در

و نوآوری هایی که دریددا در -می آید که به ن ر آشفته پژوه های فلسفیپردازانه، و نیز در سهک نگارش در قرابت های این دو متفکر را بیشتر آشکار می سازد. ه از خود نشا داد در بیا دیدگاه ها اویربهره گیری از تص

نمی دهند. از ن ر هدر دو، نمدی تدوا بدا 127در پی بیا دیدگاه هایی برآمده اند که تن به " توصیف " هر دو واقع خشید.ب های دللتی معنی اتکا به حضور واقعیت، اعم از واقعیت فیزیکی یا ذهنی، به عناصر ن ام

می توا ملدودیت هدای دیددگاه او را 129و " فضابندی " 128" زما بندی " مقولت با دقت در تلقی دریدا از مفهومی که دریدا در خصوص نوشتار می پروراند در واقع بسدط و گسدترش ایدده در خصوص نوشتار دریافت.

قایع جها بیرونی. دریدا را باید در ایده " عقدب نشدینی تدا سوسور است مهنی بر جداسازی دال ها از اب ه ها و ودریددا " سر حد متن "، یعنی اکتفا به جها دال ها، با تفکرات ساخت گرایانه و فراساخت گرایانه مشترک بدانیم.

بدا وا عناصر زبانی می داندد. با ناهمانندی های ذاتیمتشکل از بازی دللت گرانه متن " را به معنای دقیق کلمه، تلقدی وی از فضدا در هزما مندی را در آرای خدود گنجاندد) ناحمانندی ( differanceاین که با طرح مفهوم

خور توجه نیست و گویی صرفاا برای خالی نهود عریضه به مفهوم فضا اشاره می کند. به تعهیر دیگر، با این کده او تمام موارد تلقی یکسانی از آ هدا مدراد مدی کندد. از " زما بندی " و " فضابندی " سخن به میا می آورد در

" گسترده " آ فضابندی اصوات یا نشانه ها مدی داندد، در حدالی کده مدی تدوا آ را، بده نوشتار را در مفهوم ارتهداطی بدود ویتگنشدتاین در خصدوص در دیددگاهیکسا ، تمایز زمانی اصوات یا نشانه ها نیز دانست. امدا،

-زما ابراز می شود، زما در فضا مستلیل نمی شود.دللت که در سازما بندی عمل اجتماعی ماهیت امریا حتی از -نوشتار 130" فضا در تفکر ویتگنشتاین در ساختاربندی دللت وارد می شود، الهته نه از بعد " مسطح

122 space-time 123 St Augustine 124 temporality 125 grammar 126 essence 127 description 128 timing 129 spacing 130 flat

17

از بسدیاریعمدل اجتمداعی. 131نبافتمند دانستبلکه از طریق -طریق مفهوم پردازی هایی چو نوشتار ابتداییه فالسفه متاثر از ویتگنشتاین با این ایده، که معنای واژه ها یا اظهارات در استفاده آ ها مندرج است، گمراه شد

کاربرد " واژگا را جانشین اب ه هدای مربوطده امکا وجود دارد که " این چرا که بر این اساس به پندار آنا ؛نداه تئوری های پیشین در خصوص معنی مهتنی بر این امر بودند. اما در اصل آ چه باید مورد شا بدانیم؛ چنا ک

بافدت آندا اسدت در به کیار گرفتیه نیدن " کاربرد " واژگا و عهارات، که فرآیند توجه قرار گیرد، نه خود ، کده دال هدا بدازی بدا سداخته معنی نه بر . بر این اساس،در آ ها صورت می گیرد رفتار اجتماعی که 132هایی

حاصل از برخورد تولید دال ها با اب ه ها و وقایع در جها بیرونی است، و از طریق عمل فردی سازما می یابد. دیدگاه را اساساا درست بدانیم، که من می دانم، می توا در برتری و تقدمی که دریدا برای نوشدتار نچنا چه ای

، را بدر سدایر واسدطه 133گفتار، یا حتی گفتگدو ، و مجدداا برتریاست تردید روا داشتنسهت به گفتار قائل شده ، رود، "حامل" اساسی معنی است های دللت به آ بازگرداند. گفتگو، که در متن فعالیت های روزمره به کار می

کنده از های بافتچرا که در مخدتص بده وی گی های و مفهوم به کار می روند. نوشتار ) در معنای رایی (رفتار آ . دللت کنندگی نوشتار و متنداده شودخود را فقط در صورتی کسب می کند که درتقابل با گفتگوی روزمره قرار

مهتنی است بر ساخت معنی در گفتگوی روزمره.و ساخت گرایی ست. اما در سنت ا حاکی از فلسفه ای کلی در دیدگاه اوتاکیدی که دریدا بر نوشتار می کند

که به نوعی به مقوله نوشتار عطف توجه کرده اند. یکی برمی خوریم معتدل تر نیز به سه شکلگرایی پساساختکداو در رابطده دهدا و آ ها به رابطه نوشتار و قدرت پرداخته اسدت. فوکدو و لدوی اسدتروس از طریدق کندد از

سداخت گرایانده لدوی اسدتروس فقدط در پرداخته اند. به ن ر می رسدد روش به این مضمو و نوشتار 134گراییمدی 135خصوص فرهنگ های شفاهی کاربرد داشته باشد. او فرهندگ جوامدع فاقدد نوشدتار را " فرهندگ سدرد "

دها به دها از گ شدته بده آ هدا رسدیده وجود می یابند که سنت های تکراری در چهارچو خواند، چرا کهفاا به عنوا یک شکل بیا بدیع و جایگزین گفتار، که آ را باید نه صر است. تمد ها متکی به وجود نوشتار اند،

مهم ترین و بهترین واسطه برای برای اعمال قدرت از جانب قدرت اجرایی جامعه دانست. نوشتار نه فقط مولد " وشتار، در پی شیوه های نوینی برای تطهیق با جها اجتماعی و مادی نیز برمی آید. به واسطه نتاریخ " است، که

کنده از گ شته نیست فعلی جامعه و طهیعت ، بلکه در پویایی و دگرگونی دیده می شوند. این مضمو اند دیگر آدر هیچ یک از آثار لوی استروس به تفصیل شرح نشده است، چرا که او اساساا تللیلی در خصوص تمد ها به

فدوق بدا جوامدع شناسدایی موقعیدت ت کهدست نمی دهد. نکته دیگر در خصوص جوامع دارای نوشتار این اس فرهنگ های شفاهی، ساده تر است. می گ ارند، نسهت به سابقه ای که از خود در متو نوشتاری شا به جا

نشا می دهد که اوفوکو روشن تر و گسترده تر به تشریح رابطه نوشتار و دها گرایی و قدرت پرداخته است. اسی صرفاا از مجموعه ای از تئوری ها و یافته هدایی در خصدوص موضدوعی " گفتما علوم اجتماعی و روا شنبسط و گسترش یافته در این حدوزه هدای ی تعمیم تئوری های بلکه، مفاهیم و ؛معین " صورت بندی نشده است

131 contextuality 132 context 133 talk 134 orality 135 cold cultures

18

ایدن حدوزه هدای قددرت از طریدق علمی در اصل حوزه هایی جدید برای اعمال قدرت را سر و شکل داده اندد.شده اند. ثهت و ضهط اسناد نوشتاری، ن یر جریا دادگاه هدا و شدرح حدال 136و به واسطه آ رمزنگاری نوشتار

بیمارا روانی، از ملزومات سازما انت امی جامعه است که فوکو در پی تللیل آ برآمده است.اعمال کسانی کده یع صورت می گیرد، ادر حین " ساخته شد تاریخ " به واسطه نوشتار که از طریق ثهت وق

گا را به خود جلب نکنند وارد " تاریخ " نمی شوند. گویی، با آ که اعمال آنا مشمول " تاریخ " دتوجه ثهت کننرا اعمدال و ایدده هاشدا هیچ قسمتی از آ چه به عنوا تاریخ گ شته نوشدته شدده به معنای گ ر زما اند، اما

بده جدا ماندده از جانیدا یدا اسناد د،شاره دارا (1978)137پسر ریورمن،ر فوکو د که بازنمی تابد. از این رو، چنا ولگردا از معدود مواردی است که بازتا گفتما تاریخی شا نیستند.

گرایی به مضمو نوشتار پرداخته شده نوعی شدیفتگی را بده پساساختشکل دیگری که در ساخت گرایی و نشانه شناسی بده طدرح ر در صورت بندی خطوط کلی طرحی براینشا می دهد. سوسودر معنای عام آ متن

امکا بررسی ن امی از نشانه ها پرداخت که فراتر از متو نوشتاری باشد. از فراخوا سوسور برای تکوین نشانه شناسی غفلت نشد و بسیاری از متفکرا به بسط و گسترش این ایده مهادرت ورزیدند که به رغدم تفداوت هدای

با این که ایده وجود یک علم نشدانه شناسدی . اماابزاری برای بررسی مقوله دللت باشد ختینشانه شنافرهنگی بررسی نشانه های فرهنگی چندا گسترشی نیافت. متفکرانی که از سداخت گرایدی و در کل طرفدارانی داشت،

امدر را مسدلماا نمدی تدوا گرایی متاثر شدند، اشتیال اصلی ذهنی شا بررسی متن بوده است. ایدن پساساخت اتفاقی دانست که این سنت های فکری در حوزه ادبیات بی از سایر حوزه ها تاثیر گ اشتند.

سدنت هدای دلهستگی به متن را می توا حاکی از برخی از قوی ترین، و در عین حال ضعیف ترین، ابعداد سنت ها امکا بده دسدت برای متفکرا این گرایی به شمار آورد. از طرفی، این امر پساساختساخت گرایی و

ای در تئدوری دستیابی بدهمی نمایند. اهم آورده که در فلسفه آنگلوساکسونی بی رغیب رداد تللیل هایی را ف، و هم خدود از طریدق پدرداختن بده اساسی دارد اهمیتی متن هم برای برخی موضوعات بنیادی فلسفه خصوص

فالسفه و تئوری پردازا انگلیسی زبا ، به جدز در حدوزه هدای نسدهتاا ه است. همین موضوعات توضیح داده شدتخصصی نقد ادبی، سهم چندانی در این مهاح نداشته اند. از طرفی دیگر، چنین توجه اکیدی را به مقوله متن

ماهیدت می توا ناشی از کم توجهی سوسور و هوادارا بعددی او بده گرایا پساساختدر بین ساخت گرایا و به اصطالح عینی، منجر به طرد تمایز بین متو بود نشانه ها که سوسور پی نهاد دلهخواهیدللت دانست. تز

که مدعی توصیفی واقعی از جها بودند، با متو تخیلی شد. پیامد مثهت این امر را از جمله می توا در امکدا اساسی نشا می دهد که این یدر موضوعات خود را ی آ بهره گیری از تصاویر در متو علمی دید. اما ضعف ها

. می کند را برقرار رابطه متن با جها بیرونی آ چه پیوسته با آ ها درگیر بوده اند؛ از جمله در خصوصسنت ها ه و مصدداقی نداشدتدر این خصوص دستاورد علمی هیچ که خودسنت های ساخت گرایی و فرا ساخت گرایی

، که در اصل، دست کم بده بداور ، تقریهاا به طور کامل از بررسی گفتگوی روزمره نیز کناره گرفتندبرای آ نیافتندمن، هما " عامل میانجی برای زندگی در جها " است که در آ مصداق و معنی در هم گره می خورند. به ن ر

136 codified 137 I, Pierre Riviere

19

گرایدی پساساختخت گرایی و ساکاستی های توا برخی از دیرپاترین من با پ یرش و ره گیری این موضوذ می ساخت.را مرتفع

شکل سومی که در این سنت های فکری به مقوله نوشتار به نوعی عطف توجه می شود، پرداختن به نوشتار به اصطالح " نوشتار " اصطالحی مههم است، که هم به آ چه در یک رسانه ثهت شده عنوا فرایندی فعالنه است.

ایند ثهت کرد . در کتا های مربوط به نوشتن خالق به معنای دوم نوشدتار پرداختده فراطالق می شود و هم به در فرهنگ مدر قدر و ارزش والیی دارند. ساخت گرایا ، یا هما مؤلفا ادبی،138" نویسندگا "شده است.

ر خصدوص سهم عمده ای در درک و دریافدت هدای مدا د 139" مؤلف" گرایا با پرداختن به مقوله پساساخت و 140این مضمو همپوشانی بیشتری با ایده مرکزیت زدایدی از سدوژه دارد. منشدا " خلدق "تولید فرهنگی دارند.

خواننددگا یندد وبین دال ها پدید مدی آ 141بازی آزادیاز آ ها دانست. متن ها مؤلفا یا مؤلفمتن ها را نهاید قابل توجه نیدز پیوندی ،عیین و باز تعیین کنند. در همین موردمصادیق آ ها را تمتفاوت همواره می توانند آزادانه

تر گفدتم، در آثدار وجود دارد. چنا چه پی 142هرمنوتیک با علم متأخر گرایی پساساختبین ساخت گرایی و از من در خوان متن دیده می شدود. در کثرت امکا گادامر و دیگرا تاکیدی اکید بر استقالل متن از مؤلف، و

از میدا گسدتره ناملددودی از ،تنیده اند، و خواننده در فرایندد خدوان فرایندهای نوشتن و خواند در هم آنا کاستی هایی به چشدم نیز تعهیردست می یابد. اما در این ، به معنایی موقتخلق شده در فرایند نوشتن معانی

د متن خود را می نویسد. اصدولا در سدایه می آید که خو چنین به ن ر با این وصف از جمله این که ؛می خوردبرای مؤلف در نگارش متن معقدول بده ن در نمدی آیدد. پد یرش مضدمو فرعی نقشی به قرار داد و قائل شد

در هر صورت، فرایند نوشتن به درسدتی درک " مؤلف " نیز هست. مستلزم تعیین تکلیفمرکزیت زدایی از سوژه ا که می بایست مرکزیت زدایی شوند به نلوی معقول در کنار هم آوریم. به نمی شود، مگر آ که همه عناصری ر

ایدن و نیدز بده ،که تاکنو به آ ها اشاره کردم کاستی هاییگرایی، به علت پساساختن ر من، ساخت گرایی و نسدانی ند، نمدی توانندد بده نلدوی معقدول بده عامدل اند که متو را " مولد " خود بدانعلت که بدا سو می گرای

بپردازند.

یخ و زمان مندی تار

لدت را بدی از فبه ن ر می رسد مضمو زما مندی در آثار سوسور مورد غفلت واقع شده است. علدت ایدن غ

به عنوا موجدودیتی فرازمدانی بده langueهمه باید در این امر دانست که مهمترین بدعت سوسور تلقی وی از اما ،سوسور به تیییراتی که در کاربرد مقولت زبانی رخ داده می پرداخت شمار آمده است. زبا شناسی پی از

در ن ر نمی آورد، فضا -زما ی ازدر بافترا langue به تللیل کشید. سوسور ن امسوسور زبا را به عنوا یک

138 writers 139 author 140 creativity 141 free play 142 hermenutics

20

وجدود ایدن، او بدین می توا از زبانی که گویشورا در عمل به کار می گیرند استنهاط کرد. با و معتقد بود آ را پرداخت، و مطالعه درزمانی، که در پدی تللیدل langueمطالعه هم زمانی، که به واسطه آ می توا به تللیل

تیییراتی است که در کاربرد زبا در عمل رخ داده، تمایز قائل می شود. فارغ از این که سوسور خود برای کددام تالش آ چه دیگرا را به آثارش ج نمود به طور قطع بود، یک از این دو نوذ مطالعه زبانی ارجلیت قائل

تناقض آمیز آ اسدت کده آ چده توجده سداخت بود. نکته عجیب و langueتشخیص مشخصات در های وی گرایا را به مقوله زما مندی برانگیخته همین مهاح و توجهات سوسور بوده است. پساساختگرایا و

لدوی یافدت.در این حوزه را می توا به گونه ای روشدن تدر در آثدار لدوی اسدتروس برخی از مهاح مطرح رمز های می نهد، مقوله زما را کنار langue در تللیل در روش شناسی خود سوسور همرنا که استروس،

دی زنددگی زمدا مند استروس یمندرج در اسطوره ها را از اساس برکنار از زما می داند. اسطوره ها از ن ر لو چه در این آمی شود و گی اجتماعی نوعی حرکت در زما من ورددر زن .به خود نمی گیرد چندا اجتماعی را

را 143. لوی استروس تعهیر زما بازگشت پد یرشودی م حرکت زمانی به گ شته تعلق می یابد " تاریخ " تلقی او تداریخ را نمدوداری خطدی از تیییدرات ذ است؛ در مقابل حرکت زمانی پی می نهد که در تاریخ ملل ارجا

اکید او در مشاجرات اش با سارتر، پرداختن به . بنا به تاکید (Levi-Strauss;1966) اجتماعی می داندتاریخ مستلزم توجه به مقوله زما نیست. چنا چه به تعهیری متاثر از مدارکس وجدود بشدر را برسداخته تداریخ

یم، باید قائل به نوعی پویایی در فرهنگ بشری باشیم، نه آ که بشریت را کلی قدیم به شمار آوریم. فرهندگ بدانکده موجدب حرکدت دروندی آ هدا در راسدتای دگرگدونی هدای تهادلی پویا با ملیط شا دارند 144های " گرم "

ین رو تاریخ برای ما عهارت اسدت اجتماعی می شود. در فرهنگ مدر این پویایی اساساا شتا یافته است. از امی شوند. فرهنگ هدای شدفاهی از از آشکارسازی خطی داده ها، که در آ شکل های معینی از تیییرات ترسیم

مدی تدوا تداریخ مکتدو را در پیوندد بدا اند. از ایدن رو 145چنین پویایی برکنار بوده و اساساا " پیشا تاریخی " رم را از فرهنگ های شفاهی پی از خود مجزا می سازد.دانست که فرهنگ های گ 146تاریخیتی

غیدر تداریخی اگر چه غالهاا مفهوم پردازی لوی استروس در خصوص ساختارهای ذهن انسا به علت بود مورد انتقاد واقع می شود، به ن ر می رسد درست تر آ باشد که او را در پدی شدرحی موشدکافانه از رابطده

برخی دیدگاه لوی استروس را حتی " ضد تاریخی " می خوانند، اما به ن ر می رسدد مندی بدانیم. تاریخ و زما ایشا از مهاحثی که او در خصوص تقابل زما و تاریخ طرح کرده غافل اند. بر خالف آ چه برخی مدعی اند،

روس دقیقاا در پی آ چیدزی ساخت گرایی لوی استروس به هیچ وجه در برابر تاریخ جههه گیری ندارد. لوی استخواند؛ به این معنی که به کاوش در بطن شعور تداریخی فرهندگ 147شناسی "دیرینه است که فوکو بعدها آ را "

های گرم پرداخت تا زمینه زما مندی آ صورت های فرهنگی را دریابد که در " تاریخ " بشر غلهه یافته اند.بده تعویدق تقاد به متافیزیک حضور بهره می بدرد. او ناهماننددی را مایدهدریدا نیز از ایده زما مندی برای ان

افتاد نیز دانسته، و زما را از سرشت دللت جدایی ناپ یر به شمار می آورد. دریدا لیزید از حضور به غیا

143 reversible time 144 hot cultures 145 prehistoric 146 historicity 147 archaeology

21

می پدردازد، را میانجی مناسهی برای فهم زما مندی می داند. در این خصوص او به " تاریخ " واقعی یا مکتو نن ر دریدا در خصوص زما تا حد بسیاری با ارزیابی هدای شد عطف توجه دارد. بلکه به فهم وجود در حکم

مدی دللدت ساخت گرایی لوی استروس در هم تنیده است. او زما را بخشی ذاتی از فرایندد کاستی های او از" تدن داد بده به تعهیر کالر، دریدا به جدای .(Culler;1979)می گیرد شکل که از طریق آ بازی معانی د دان

ع ا بازگشت قهقرایی مدام به گ شته و دل خوش به خلق مدام " بر ملو تدریجی فرایندد هدای معندی بخد نه در ساختاری معدین و تاکید دارد، از ن ر او همه چیز را باید " در حرکتی فعالنه، و فرایندی بی انگیزه دانست،

. به انتقاداتی که تا این جا به این دیدگاه وارد دانسته ام، باید این نکته را (Derrida;1981: 103)ده شده "از پی دا -رابطه زما معقول از ای امر دللت مانعی موثر بر سر راه تلقی نیز بیفزایم که تقلیل زما به عامل فاصله بندی

فضا با عمل دللت است.تللیل های ت، که در آثارش بی از هر چیز به کاوش در مضمو زما مندی وفوکو را باید یک مورخ دانس

پیوندی تنگاتندگ بدا دیددگاه او در خصدوص 148" پیوستگی تاریخی " تعهیر ساختاری پرداخته است. انتقاد او ازا بده هدیچ مرکزیت زدایی از سوژه دارد. او نه فقط برای تاریخ هیچ برتری نسهت به الهیات قائل نیست، که آ ر

عنوا نتیجه کن سوژه انسانی نیز نمی داند. از ن ر فوکو، این انسا نیست که تاریخ را می سازد، بلکده تداریخ است که وجود انسانی را می سازد. به تعهیری دیگر، سرشت ذهنیت انسدانی در فراینددهای تکدوین تداریخ و از

ن ر فوکو متکی است بر :پیوستگی تاریخی از تصور طریق آ صورت بندی شده است.

وعده ای به آ کده روزی ، جززما جز در سایه بازسازی آ در قالهی یکپارچه هیچ نیست قطعی دانستن این امر که به چندگ آورد و زیدر دور افتادهدوباره بتواند همه آ چه به واسطه ناهمانندی از او –در شکل آگاهی تاریخی –سوژه

(Foucault;1973: 12)برسازنده آ خواند در آ ها بیابد. د قرار دهد، و آ چه را می توا خشت نفوذ خو

شدیوه ای بده متدوالی آ هدا نه مقید به ترتیب زمانی وقایع بوده، و نده بده توصدیف فوکو در نگارش تاریخ ارف نوشتاری در حوزه تاریخ عدادت پرداخته است. خواند آثار فوکو برای کسانی که به شیوه های متعداستانی

ن م زمانی را در طرح موضوعات رعایت نکرده و جایی کده او به هیچ عنوا .استکرده اند، تجربه خوشایندی حرکدت خواننده منت ر ادامه شرح وقایع است آ را قطع کرده است. همرنین به ندرت علت جا به جدایی هدا و

ه شرح داده است. با این که تفکرات معرفت شناسانه اس غالهاا مههم بده های را در تللیل هایی که به دست داددیدگاهی خداص بده مقدولت زمدا و ن ر می رسند، به وضوح اعالم کرده که شیوه نگاه اش به تاریخ برآمده از

ه ماهیت تاریخی تاریخ مکتو است. از ن ر او گ شته را نهاید حوزه مطالعه ای دانست که در زما پنهدا شددسپری شده اساساا صورتی قائل باشیم، آ را باید درهم تنیده در لیه های سدازما معرفدت است. اگر برای زما

لوی استروس، تاریخ بدانیم، که بیرو کشید آ ها مستلزم " دیرینه شناسی " است. فوکو، هم صدا و هم رای باشیوه ای برای تجهیز آ ها دانست، ونیز همرو را یکی از صورت های دان در کنار صورت های دیگر آ می

و اعمال قدرت.

148 continuous history

22

گرایی را می توا این موارد دانسدت: جددا کدرد دو مقولده پساساختدستاورد های اصلی ساخت گرایی و فضا نمی گنجند؛ و -زما و تاریخ از یکدیگر؛ نشا داد این که ن ام های دللت خصائصی دارند که در زما

این مضامین با تعهیری جدید از سوژه انسانی. اما در این موارد نیز، همرو مواردی که پیشتر شرح آ پیوند داد مدی ها رفت، نتایی چندا رضایت بخشی حاصل نشده است. الهته روشی که فوکو در نگارش تاریخ در پدی

که پی می نهد شیوه شناختیبه رغم مهاح مفصل روش اما ؛از این ن ر ارزشمند گیرد غافلگیر کننده است وهیچ وحدت رویه ای نمی توا یافت میدا تدالش هدای وی مواجهه اش با تاریخ به شدت شخصی می نماید. و فرایند های زایا در سازما و تیییرات تداریخی. فوکدو اند149برای تشخیص شناخت هایی که " بیرو از زما "

به دست نمی گرا، شرحی متقاعد کننده از عاملیت انسانی تپساساخساخت گرا و نیز، همرو سایر متفکرا تعهیری که از تاریخ به دست می دهد به کلی فاقد ، و بر این اساس" تاریخ فاقد سوژه است " از ن ر او دهد.

ه تللیل را برکنار از تاریخ می داند. نکته قابل توجه آ که اشخاصی که ب 150سوژه ای فعال می نماید. او عاملیتحتی در آ چه در خصوص تاریخ فرهنگ مدر آنا می پردازد نیز افرادی ناتوا از تعیین سرنوشت خوی اند.

تاریخ هم طرح می کند به خود عامال نمی پردازد. او را باید مورخی فکور دانست که از اثر تعیین کننده نگارش گاه است، اما چنین درک و دریافتی را به اکنو بر عامال تاریخی تسری نمی دهد. خود آ

داللت، تولید فرهنگی و نوشتار

فقط در صورتی می توا در خصوص تولید فرهنگی تئوری پردازی کرد که ماهیدت عدامال انسدانی بده نلدوی گرایا در تالش برای دست یابی به " یدک تئدوری در خصدوص پساساختمناسب شرح شود. ساخت گرایا و

بی بستر بالفصل و را 151کرد که ذهنیت یکه بتوا آ را جایگزین پی فرض ؛ تئورییاری دارندسهم بس سوژه "است به جای آ کده تاکیداگر چه نهاید این تالش را منلصر به آنها دانست. اما لزم به .می داند میانجی تجربه

152" سوژه " .مورد تفسیر قرار گیرند یزن عامل و عاملیت تعابیرباید مفاهیم سوژه و ذهنیت پرداخته شود،صرفاا به عاملیت انسا دو عنصری که در شروح ساخت گرایا یدا توضیح در دانست. 153را باید مفهومی مقدم بر عامل

گاهی من در جایی دیگرآ چه یکی ؛ازآ ها غفلت شده یا اهمیتی ناچیز یافته اند باید مورد توجه قرار گیرند " آگاهی و ، و دخوانده ام 154عملی " گاهیگری بافتمندی کن . متفکرا ساخت گرا آ در مقابدل هدم قدرار را ناخودآ

گاه. از ن ر لوی استروس و لکا ، می دهند نمی در " روی دیگر " زبا است؛ آ چه که با واژگا به گفته ناخودآنلدوه حی جامع از چرایدی قابل گفتن دانست. چه بسا پ یرفتنی باشد که برای شر می توا آید، اما آ را به نوعی

گاهعمل عامال انسانی نیاز به طرح مفهوم هآ چه می توا ب همرنین می توا پ یرفت که رابطه باشد. ناخودآچنین کرد نیز اهمیتی اساسی در فعالیت انسانی دارد. با وجود این، چنا نمی توا مدد واژگا بیا کرد و آ چه

149 out of time 150 agency 151 subjectivity 152 subject 153 agent 154 practical consciousness

23

گرایا ، در پی درک و دریافت زندگانی انسا در چهدارچو عمدل او ساساختپچه بر خالف ساخت گرایا و آ چه که نمی توا به مددد واژگدا بیدا کدرد، چندا کده باشیم، به دیدگاهی متفاوت با آنا دست می یابیم.

ه کن انسدا نتیجده انگیدزش هدای برنامدعمل اش کرد. هما چیزی است که باید ویتگنشتاین نیز می گوید، بر آ چه که انجام می دهند مدی 156به ن ارت 155بلکه، موجودات انسانی به طور غیر ارادیریزی شده نیست.

جدایی ناپ یر از عمل آنا است. چنین ن ارتی به طور معمول با استدلل و برها به پردازند، و این امر بخشی گاهی عملی مندرج است. این بده ن در مدی ، که عجیب و غیرمعمول صهخصی بیا درنمی آید، بلکه در سطح آ

آید، همواره وی گی تمامی اعمال انسا ، حتی جزیی ترین آ ها نیز، بوده است.و بازپروری آ اسدت. غیا حضور و مفاهیم من ور من از بافت مندی کن ، نوعی بازنگری در تمایز میا

فضدا، در -در " جا به جایی " هاشا در زما زندگی اجتماعی انسا باید در چهارچو روابط افراد با یکدیگرمی دهند، که کن را شکل 157" های پیوند بین کن و بافت، و تیییر یافتن بافت ها فهم شود. بافت ها "صلنه

گداهی .(Giddens;1984: ch1)دندمدی ده اعمال و گفتگو های عامال جهت به به طور معمول آبده اسدتناد آ را فراهم می آورد که تکیه گاه " دان متقابلی " ملزومات صلنه کن به سانی نسهتعموم افراد ان

صلنه های کن نمی توا بخشی از کن شخصی افراد دانست. معنی می یابد. بافت را گفتار و کردار دیگرا یت های روزمره بازتولید می شدوند، " زما برگشت پ یر " فعال فضا پراکنده اند و در -و کن متقابل که در زما

ساخت یافته زندگی اجتماعی و زبا درهم تنیده اند. در صورت کنده از دللت اسدت. بدا ایدن وصدف، این دیدگاه مهتنی بر این فرض است که صلنه فعالیت عملی انسا آ

د نمدی یابندد. زمدا بنددی ووجدو معانی مندرج در زبا جز در ماهیت مستقر و بازتولید شده عمل اجتمداعیصلنه ها برای صدورت بنددی فاصله بندی، هم در چهارچو صلنه ها و هم دربهره گیری غیر ارادی از این

صدورت تهادل زبانی، از مؤلفه های اساسی برای تولید و نگهداشت معانی است. این امر بی از " گفتدار "، کدهدر صدلنه مکالمده سدههی " صادق است. گفتگو، که عهارت اسدت ازبنیاد به ن ر می آید، در خصوص " گفتگو

های زندگی اجتماعی روزمره، مهتنی است بر جنهه های پیریده و قاعده مند کاربرد زبا ، یا آ چه که درباره اش 159بهتر از هر کس دیگری نشا داده، از طریدق تعهیرپد یری 158توضیح خواهم داد. گفتگو، چنا که گارفینکل

به کار گرفته می شود که عامال از آ ها برای " معنی داد " ابزارهای روش شناختی " و از طریق اه بافت. تعهیرپ یری را نهاید هما وابستگی بده مدتن تعهیدر کدرد. (Garfinkel;1984)" به جها اجتماعی بهره می گیرند

اولیده بدود. 160ر روش شناسدی مدردم نگاراندهچنین تعهیری یکی از مسائل اصلی پی روی مطالعات مهتندی بدتعهیرپ یری را باید صرفاا بهره گیری از صلنه کن برای خالصی از متن دانست، که بدر اسداس آ عامدل بدرای

این ایده که معانی بده کمدک به کمک تولید معنا از مؤلفه هایی مختص به زما و مکانی معین استفاده می کند.موجدود در رویکدرد سداخت گرایدی و کاسدتی هدایید و حفظ می شوند، می توا ابزارهایی روش شناختی تول

بر خدالف تصدور رایدی در ایدن دیددگاه هدا، معندی را نمدی تدوا برسداخته مرتفع ساخت. گرایی را پساساخت

155 reflexive 156 monitoring 157 settings 158 Garfinkel 159 indexicality 160 ethnomethodology

24

بلکه در واقع معدانی بده نلدوی بافتمندد بدا بهدره گیدری از ؛دانست langue ناهمانندی ها و رمزگا مندرج در، سازما می یابند. توان زبانی 162غیره " و " و اتکا به اصل 161تقریر هایی روش شناختی، چو ابزار

یک زبا صرفاا متکی به تسلط آنا به مجموعه قواعد نلوی و معنایی آ نیست، بلکه مهتنی به تسلط گویشورا ت اجتماعی نیز است.در " سیر " بافت های روزمره فعالی آنا بر گستره قراردادها

می نامم مدی پدردازد. من دور از 163تللیل فرهنگی به رابطه گفتما و آ چه از این پس " اب ه های فرهنگی " آ اما نهایدد اند وابسته نیست 165بافت های حضور/ وضعیت به که اگر چهاند 164مصنوعاتی اب ه های فرهنگی

می دهند. با این تعریف متن هدا از دللت را تشکیل 166" را جزو اب ه هایی دانست که صورت های " فراگیر ها را مدر باید رسانه ارتهاط الکترونیکی را نیز به آ ها بیفدزاییم.وانواذ اصلی اب ه های فرهنگی اند؛ اگر چه در د

آ ها در زیر، که " ناقل " گفتکو دانست متفاوت از زبا می توا از چند ن ر اب ه های فرهنگی را وی گی های برشمرده ام. را

در اب ه های فرهنگی، همرو مصنوعات مادی، بین " تولید کننده " و " مصرف کننده " فاصله می افتدد. .6از گفتگو تا حدودی ، مشمول آ انداب ه های فرهنگی و از جمله تمامی مصنوعات،فرایند " تأویلی " که

افدراد در گفتگوهدای .دارندد حضور است که در بافت، که مستلزم اعمال ن ارت طرفینی متفاوت استعادی به طور معمول ابعاد گوناگو صلنه را به خدمت می گیرند تا به فهم دیگرا نائل آیند و نیز آ چه

جا اندازند " و از این طریق است که مفاهمه در گفتگو حاصل می شود. دیگرا " برای خود می گویند رامؤلفده هدای داند متقابدل در ه های فرهنگی در شرایطی صورت می گیدرد کدهاب در حالی که، تأویل

حاضر در جریا گفتگو بر یکددیگر ن ارتی که طرفین ، و نهودهصلنه ای که در آ طرفین حضور دارند اعمال می کنند وجود ندارد.

اسدت. دراز تولید کننده " مصرف کننده " یا گیرنده مهمتر ،اب ه های فرهنگی فرایند تأویل در ، از این رو .2، کده 167تولید و تأویدل کدن هدای کالمدی هر دو طرف در بافت هایی که طرفین در آ حضور دارند،

می آمیزند. درگیر شده و با هم به شمار می آید، 169مشارکتیو 168مکالماتی نوبتیاندد، بده شدرح زیدر وی گی های اب ه های فرهنگی، که یکی از صورت های مصنوعات به تعهیر عدام آ .8

است:

هدا را هدم بده علدت واقعیدت مدادی وآ.هنگی واسطه ای دیرپا برای انتقال بسن بافت هایندابژه های فر ( ) آ خواند، و هم از این ن ر که در متن های گوناگو حضور دارند. 170می توا " واسطه " فیزیکی شا

161 formulating 162 et cetra clause 163 cultural object 164 artifacts 165 presence/ state 166 extended 167 verbal 168 serial 169 participatory

25

ین خصوص ابد ه هدای فرهنگدی را مدی تدوا مشدمول در همابژه های فرهنگی منبع ذخسره سازی اند. ) ( کده بده طدور اسدت اطالعاتی نشانه گ اری به استناد 172" ذخیره سازی "من ور از نیز دانست. 171رمزگذاری

، آ طدور کده را "رها شوند". اطالعدات گ را در گفتگو رد و بدل می شود، و به علت همین طرح گ را چه بسامی گرایا نیز پساساخترا، چنا که ساخت گرایا و آ ی توا ذخیره کرد.ذخایر مادی ذخیره می شوند، نم

ناهمانندی های بین نشانه ها سر و " رمزگ اری " با ، وگویند، فقط با تعیین ناهمانندی ها می توا ذخیره کرد ساما می یابند.

بدر صدورت هدای رمزگد اری تسدلط مستلزم اطالعات 173. بازیابیابژه های فرهنگی منبع بازیابی اند )پ(است. امکا بازیابی مهتنی بر فرض عاملی انسانی است که از مهارت هایی چو سواد خواند و نوشتن برخوردار باشد. همرنین، دست کم در دورا مدر ، به کارگیری ابزارهای مکانیکی نیز بدو تسدلط بدر

رمز ها میسر نیست.

توا در رابطه با گفتگدو درک کدرد. شدکی نیسدت کده فرهندگ و زبدا و ماهیت اب ه های فرهنگی را فقط می رابطه ای تنگاتنگ با یکدیگر دارند. چنا چه پی تر ذکر شد، ایدن رابطده را بایدد در چهدارچو 174ارتهاطات

تولیدد و نگهداشدت معندی ، برای175حضور-در بافت های کن عملی و هم، که درک کرد گفتگو نق اساسیبا وسیله برقرای ارتهاط است، اما برقراری ارتهاط را نمی توا " هدف " گفتگو بده شدمار آورد. در ایفا می کند. ز

گستره گوناگونی از فعالیت ها را نیز می تدوا همرنین واقع، گفتگو مهین گستره گوناگونی از فعالیت ها است، وکه مدی تدوا آ هدا را واسدطه بدین در این است 176اب ه های فرهنگی یا اطالعاتی مهین گفتگو دانست. اهمیت

با مقولده ها انسانی و صلنه در گفتگو، مقوله فرهنگ از طریق عامال .به شمار آوردفرهنگ و زبا و ارتهاطات شرکت ارتهاطی را که از طریق گفتگو برقرار می شود وجود در بافت های کن عملی، ارتهاطات پیوند می یابد.

پای " کنند، که الهته بیشتر چنین " پای هایی " به طور معمول بده عندوا بخشدی از دائم " کنندگا در آ بایدابد ه ن تقارنی را می شدکنند. همدین کده یاب ه های فرهنگی چن فرایند ن ارت غیر ارادی عمالا برقرار می شود.

داشت، آ چنا کده نخواهد 177زبا دیگر خصیصه ارجاعی زبا می شوند، ناقل به جای گفتگو های فرهنگیابد ه هدای در به کارگیری در بافت های فعالیت روزمره داراست. یکی از نشانه هدای آشدکار یدا قابدل دسدتیابی

اهمیت جزیدی دال هدا در آ هاسدت. از بافت های بی واسطه گفتگو متمایزشا می کند، آ ها را که فرهنگی،قوله نوشتار و توجه آنا به مفهوم دال ها و در مقابل، بی گرایا را به م پساساختاشتیال ذهنی ساخت گرایا و

، از آ جداسازی دال ها از بافت های عملی کدن قطعاا ریشه در همین امر دارد. ،توجهی شا به مفهوم مدلول، ارزش تدازه ای را بده مقولده اهمیدت بیشدتری یابددتأویل که لزمه ارتهاطدات اسدت موجب می شود جایی که

ی روش شدناختی یبرقراری ارتهاط چندا به عنوا نتیجده بددیهی فراینددها با این وصف،ر می کند. ارتهاطات با

170 medium 171 encoding 172 storage 173 retrieval 174 communication 175 presence-co 176 informational objects 177 referentioal

26

تلقی نخواهد شد. در این صورت وظیفده مشدخص هرمنوتیدک هدم شدکل داد بده برای ادامه داد به مکالمهب نیسدت کده بدا ایدن وصدف، عجید خواهدد بدود. آ هدا فرهنگی و تأویل کننده های پیوندی ارتهاطی بین اب ه

صورت بنیاد، از مسائل و مشکالتی که در تأویل متو وجود داشت سدربرآورد. اگدر علمی هرمنوتیک، به عنوا دللت در این دیدگاه ها گرایی ندارد، به این علت است که پساساختهرمنوتیک هیچ جایی در ساخت گرایی و

دال بازی به جای آ که " بازیابی معنی " باشد،در وهله نخست به سازما بندی درونی رمزگا راجع است، یا هاست.

؟ چه رابطه ای میا قصد مؤلف متو نوشتاری بدا می توا متن را مستقل دانستنوشتار چیست، و تا چه حد أویلی که متعاقهاا از آ ها به عمل می آید وجود دارد؟ آیا اساساا یک " تئوری در خصوص متن " باید تئدوری در ت

گرایی قدرار پساساختخوان باشد؟ این ها پرس هایی اند که چنا چه پی روی ساخت گرایی و خصوص می کند. تازه ای به آ ها بخشیده، و دست کم ما را وادار به نگاهی تازه به آ ها گیرد جا

وص به بیراهه رفتده از طریق پرداختن به نوشتار نمی توا چیستی زبا یا دللت را دریافت. دریدا در این خص برتری را نسهت به نوشتار به گفتگو داد، نه به گفتار. اما این امر نهاید ما را بدا جا بدرد کده نوشدتار را است. باید

صرفاا " بازنمودی " از گفتگو بدانیم. به علت هایی که پی تر ذکر شد، چنین تعهیری نمی تواندد درسدت باشدد. های نوشتاری وی گی هایی یافت متمایز از گفتگوی روزمره. اهمیدت ندوعی متننوشتار که در تاریخ ابداذ شد،

نوشتار در وهله نخست برای این پدید نیامد که ابد ه نوشتار را به طور قطع می توا در منشا پیدای آ جست.ذخیره -ثهت ها و وقایع جها را بتوا به کمک آ وصف کرد. نوشتار در ابتدا در شکل اصیل اش شیوه ای برای

برای سازما دهی منابع مادی و بود. در جوامع کشاورزی اولیه، نوشتار ابزاری اداری و اجرایی به شمار می آمدکن انسانی در زما و فضا. با این وصف، نوشتار نه وسیله " برگردا " امر لف ی به امر بصری ، بلکه حداکی و

بده فضا بوده است. نویسندگا نخستین متدو نوشدتاری -ر زما مهین شیوه ای نو در سازما دهی فعالیت ها دنام خود را بر آ ها ثهت نکرده اند؛ از این رو می توا دریافت که آ دست آمده، که حاوی فهرستی از اقالم اند،

نوشددته آ هددا بددوده ندده کسددانی کدده آ هددا را کییاربرد ایددن متددو اهمیددت داشددته چدده در نگددارش .(Giddens;1981)انداین نکات قویاا نشا می دهند که تفاوت های نوشتار و گفتگو فقط در وی گی های درونی و ذاتی آ ها نیست،

می گیرد. بده تعهیدری مدی در صورت های گسترده تر سازما اجتماعی است که هر یک را دربر همرنین بلکهچندین در گفتگدو برتری دارد " زما بندی "ه نوعی نسهت به ب " فاصله بندی " نوشتار حالی که در توا گفت، در

نیست. این نکته قطعاا مهم تر از ذکر این واقعیت ساده است که نوشتار مقوله ای دیداری ، در حالی کده گفتگدو تفاوت است، نه خطی. نوشتار 178مقوله ای شنیداری است. گفتگو ) بر خالف دیدگاه سوسور ( نوبتی و متوالی

مانی ندارد، اما باید دانست که این تفاوت گ اری آشکارا در فرایند خدوان مدتن اعمدال مدی شدود. از گ اری زطرفی دیگر، ن م فضایی نوشتار از آ جا که " بیرو از زما " است خواننده را، چنا که در گفتگو وجدود دارد،

نوشته ها را به هما ترتیهی که در متن آمده به توالی خود مقید نمی کند. به تعهیری دیگر، خواننده ملزم نیست که ، می تواند پایا آ را پی از آغاز آ بخواند. بخواند، بلکه، مثالا

178 equentials

27

نیدز هندر " " چنا چه فهرست نکات فوق را ادامه دهیم به آ جا می رسیم که نوشتار را می توا در مقوله پی پا افتاده تدرین صدورت هدای گفتگدوی روزمدره ز عهده برآمد ا .چنین نیستگفتگو در حالی که قرار داد،

مستلزم آموزشی گسترده و کسب مهارتی بسیار است. الهته ممکن است گفتگو برای تامین برخی اهداف بیانی یا گیدرد؛جا هم ، و از این طریق در مقوله هنرگرفتهبدیع هنری نیز قرار معمول یا ارتهاطی در خدمت صورت های

" در شکل های داستا گویی و ب له گویی و بالغت و نمای که در همه جوامع به چشم می خورد. برای نمونه،حضور اجرا شوند. اگر به نگدارش بده -مستلزم آ است که در بافت های هماین صورت های کالمی " موفقیت

صه های دیگری نیدز دارد. از عنوا فرایند تولید نگاه کنیم نه به عنوا صورتی معین، آ گاه به للاظ هنری مشخنمی توا اجرایی برای مخاطب دانست. مهارت های نویسنده وابسته نیست به قابلیت جمله این که نوشتار را

حضور تا به این طریدق آ گونده کده -برای به خدمت گرفتن وی گی های در دسترس در بافت های همهای وی بده شدمار به معنایی که می توا گفتگو را الزاماا ملصولی شخصدی ش است بر دیگرا تاثیر گ ارد. ا دلخواه

معین در هر زما فقدط حضور -از آ جا که در گفتگو در یک بافت همآورد، نوشتار را نمی توا چنین دانست. چندین نکتده ای در خصدوص نوشدتار یکی از طرفین می تواند سخن گوید، از این رو خصیصه ای ندوبتی دارد.

ق ندارد که بخواهیم آ را در قضاوت " موفقیت " یک متن معیار قرار دهیم؛ چه نویسنده آ متن یدک نفدر مصداباشد چه چندین نفر. نگارش هر متنی، فارغ از حجم اش، در گستره ای از زما ، که چه بسا طولنی هم باشدد،

لمداد کرد، این تعهیر برای نگارش متن می توا نوعی " کار " ق همرنا که مکالمات سههی را صورت می گیرد.دانست کده در آ ن دم و خالقیدت در شدکل داد بده 179بار معنایی بیشتری دارد. نگارش متن را باید " کاری "

می آمیزند. فاصله بندی نوشتار در هم گفتگدو ده دررد اسدتفاوآ است. بیشتر واژگا و عهارات م180" گشودگییکی از وی گی های مهم زبا روزمره "

می دهد، زبا روزمدره با وجود این، چنا که ویتگنشتاین نیز نشا های روزمره تعاریف لیوی دقیقی ندارند. می بخشد به کار گیری اش در بافت را نهاید مههم یا نامعین دانست. در واقع آ چه به زبا روزمره قطعیت

ه ها برای تعیین ماهیت آ چده گفتده مدی شدود بهدره مدی گیرندد. است. شرکت کنندگا در گفتگو از صلن هاگشودگی نوشتار مقوله متفاوتی است. آ چه ممکن است ابهام ایجاد کند این است که در گفتگدو و در نوشدتار

شدتار را بایدد ناشدی از " نو صورت های زبانی مشابهی بهره گرفت؛ ن یر استعاره و کنایده. گشدودگی می توا ازدر نوشتار ممکن است بده ابد ه هدا و این نکته لزم است به دقت روشن شود.ارجاعات آ دانست. 181تعلیق "

وقایع جها بیرونی ارجاذ صورت گیرد؛ چنا که غالهاا چنین است. این امر، بدرای نمونده، در تهیده فهرسدتی از با ایدن خصیصده در گفتگدو اقالم به وضوح خود را نشا می دهد. خصیصه ارجاعی بود نوشتار ربط و نسهتی

در مدی ندارد؛ هر چند که این دو همواره طفیلی هم بوده اند. معنی و ارجداذ در گفتگدو بده شددت بدا یکددیگر به توصیف پرداخته می شود، بلکده چدو درگفتگو به هر صورت در وهله نخست در آمیزند، نه به این علت که

گفتگدو سازما می یابد. به عهارتی دیگر، معنی از طریق پیوند پایدار بافت های عملی کن به کار گرفته شده و با چگونگی تجربه روزمره برقرار می شود. در حالی که در خصیصه ارجاعی نوشتار چنین پیوندی با صدلنه هدا

179 work 180 oppenness 181 suspension

28

182غدینوشتار بیشتر بالدر گزاره ها را مشاهده نمی شود. از این رو، واقع بینانه تر آ است که خصیصه ارجاعی 185های ژاپنی مشاهده کرد، اگر هدف ابرازگری 184هایکو چنا که می توا درو ن ایر آ بدانیم. 183یا مجازی

به یک شعر بدل شود. می تواند یک فهرست حتی باشد،ن موضوذ که یک مدتن تمامی این مالح ات در اصل به پرس در خصوص استقالل متن مربوط می شود. ای

بدو ارجاذ به مقاصد نویسنده آ درک کرد، هم در پرتو این مالح ات قابل بررسی است چه حد می توا را تا، عامال انسانی از آ جا که قصدمندی 186شوتس از ن رو هم، چنا که پیشترگفته شد، در پرتو شرح عاملیت.

بدر ایدن .(Schutz;1972)فعالیت های آنا سازما یافته است طرح ونقشه های جامعی در ذهدن مدی پرورانندددانست. به این معنی که، یک نویسنده بدرای 187نگارش یک متن را می توا مشتمل بر یک یا چند پروژه اساس،

کده در هنگدام را متن ن ارت غیدرارادیاما، چنین دریافتی از نگارش متنی معین اهدافی مشخص در ذهن دارد. زم به تکرار است که یدک مدتن را بایدد ورد. لنمی آ به حسا کار بر روی متن برای ساخت آ صورت می گیرد

" نه آمیدزه ای از مؤلفاز این رو، " " ن ارتی " شدید بر تولید است. مشمول یک " کار " دانست، به این معنی کهرد و نشا ها و رسوباتی که در متن از خود به جا می گد ارد، بلکده نیت هاست، و نه مجموعه ای از قصد و

می پردازد. صلنه ای مشخص از کن عملی به کار ه ای است که درتولید کنندپرس یت متن در گرفته حل و فصل نکرده، و پاسخی برای اینکه بر سر ماه را اما این مالح ات مشاجراتی

می توا به تأویلی " درست " از یک متن دست یافت که منطهق بدا قصدد و ه حدورد که بالخره تا چآفراهم نمی ، اسدتدلل 190و دیگرا ، با موضع گیری در برابر " نسهی گرایی متنی " 189نویسنده آ باشد. هیرش 188هاینیت

کرده اند که قصد نویسنده پایه ای برای بازیابی معانی اصیل متن فراهم می آورد. آ چه آنا " قصد " می خوانند . اما به سادگی می توا نشا داد کده طدرح " طرح " می نامد می توا هما چیزی دانست که شوتز را در واقع

نویسدندگا بدا ، که راههر نویسنده در نگارش متن اند، برای خواننده متن صرفاا اهمیتی حاشیه ای می یابندد. ها، کسب ثروتانگیزه های متفاوتی ممکن است تصمیم به نگارش یک متن بگیرند؛ ازجمله برای کسب شهرت،

.آیدد یک متن چندا معنی دار به ن ر نمدی کل ، پرس در خصوص " معنی "تهالهارضای شخصی و ن ایر آ . در عوض بهتر آ است که من ور نویسنده از یک جمله یا پاراگراف مشخص، یا مهاح برجسته یک متن مدورد

همرو استفاده از عهارت " من ور شما چیست؟ " در گفتگوهای روزمدره اسدت. پرس قرار گیرد؛ این درستفرد وی گی های پرس ، چنا که در خصوص متو نشا داده شد، به هیچ وجه ناظر بر پرس در خصوصاین

چیسدت ؟ " قاعددتاا سیرمایهگوینده نیست. وقتی می پرسیم " من دور مدارکس از فدال و بهمدا بخد کتدا ذکدر ندام در بیشتر موارد مدی تدوا همدین پرسد را بددو ورد ن رما نیست.م مشخصه های شخص مارکس

از می پرسیم " من دور وقتی. در گفتگوهای روزمره نویسنده به این شکل طرح کرد: " من ور نویسنده چیست؟ "

182 rhetorical 183 figurative 184 haiku 185 demonstration 186 Schutz 187 project 188 intentions 189 Hirsch 190 textual relativism

29

x می خواهیم بدانیم " من ور کسی که چیست ؟ " غالهااx توجه مدا معطدوف بده کدن را گفته چه بوده " یعنیپرس را ممکن است به این شکل هم تعهیدر کدرد زبانی است که صورت گرفته و به بیا درآمده است. اما، این

ضمنی این تعهیر ایدن" معنی " می گوید، 191که " من ور او از برقراری ارتهاط چه بوده است ؟ ". چنا که گریستداثیر ا مقاصدد اش بدر آند بده نسدهت با جلب توجه دیگدری یدا دیگدرا قصد دارد xاست که گوینده " با بیا

تلقی می شدود، و 192" معنی " در این مورد معادل با قصد ارتهاطی .ee also Grice;1982)(Grice;1957,sگ ارد"می توا نشا داد که فقط شرکت کنندگا در بافت معینی از کن متقابل با سهیم شد در دان یکددیگر مدی

سدتقیم از م 193توانند چنین قصدی را تشخیص دهند. در گفتگوهای روزمره، قصد ارتهاطی از طریدق بدازجویی می رسد از متن هم بتوا به همدین سدیاق گوینده یا صورت بندی مجدد گفتار وی آزموده می شود. به ن ر

بخشی از یک متن معین را از ن ر قصد ارتهاطی اش مدورد پرسد قدرار دهدیم. بازجویی کرد. به این معنی که، را به کمک صورت های دان متقابلی یافت چنا چه مؤلف متن در دسترس نهاشد، می توا پاسخ این پرس

که در متن مضمر است. این امر مستلزم پ یرش معیارهایی برای دست یابی به تأویلی درسدت و دقیدق از متدو است.

اما باید دانست که دست یابی به چنین معیارهایی، و آ چه که برای تایید آ ها لزم است، بسیار دشوار مدی ، ها که متن در آ بپردازیم کاو در صلنه هایی کند و باید بهبه دست آورد چنین معیار هایی یاصولا برا نماید.

خصوص روش هایی ، هم دراست وسیع یدانش مستلزم برخورداری ازبه عنوا یک کار، تولید می شود. این امر خصدوص مندابع فکدری کده در ، و هدم در که نویسندگا با بهره گیری از آ ها به تولید متن مهادرت می ورزندد

شناخت مخاطهانی که متن در وهله نخست آنا را مدور خطدا می برند. در ضمن، نیاز به تولیدشا از آ بهره بر ایدن که در این خصوص تاکید کرده اند و دیگرا به درستی هر چه تمام تر 194قرار می دهد نیز داریم. اسکینر

ی قدراردادی . متن ها در صورت ها و سهک هدا(Skinner;1996)ن شداساس به هیچ وجه نهاید منکر استقالل مت" نلدوه " نویسنده در هنگام تولیدد مدتنخوانندگا نگارش می یابند. قراردادهای گوناگو با بر مهنای و گوناگو

می دهد. " پای " قرار آ مورداز را برداشت خوانندهاز چندد جهدت بیدا کدرده اندد 195ص " مدرگ مؤلدف "گرایا در خصو پساساختمهاحثی که ساخت گرایا و نامشدخص بسدیاری از متدو " مؤلف" می سازد کهمعطوف ما را به این نکته توجه ارزشمند است. یکی آ که،

و اسدناد و 196است. این نکته صرفاا در خصوص متو متعلق به دورا پیشامدر ، ن یر متدو مقددس و سداگاها بلکه در خصوص بخ وسیعی از متو جاری در جوامع مدر نیز صادق اسدت.ن ایر این ها، مصداق ندارد؛

شرح حال ها و اسناد مالی به طور مشخص نامعلوم است؛ به این معنی که نگارش سوابق و فایل ها و نویسندگا آ ها به اشخاص مشخصی، که ممکن است در هر مورد بی از یک نفر باشند، نسهت داده نشدده اسدت، و بده

ر معمول برای کسی هم مهم نیست چه کسانی آ ها را نوشته اند. کدامالا آشدکار اسدت کده درک و دریافدت طو وی گی های این متو از طرفی مستلزم بررسی اشتراکات آ ها با مصنوعات در معندای عدام، و از طرفدی دیگدر

191 Grice 192 communicative intent 193 interrogation 194 Skinner 195 disappearance of the author 196 sagas

30

پایند کم و بی می توا از بافت است. همه مصنوعاتی را که دیر وی گی های پی گفته نوشتار مستلزم بررسیآ ها در سر داشته اند به طور کامل جدا ساخت. بده هایی که در آ تولید شده، و طرح های ذهنی که سازندگا

همین سا ، برای تمامی مصنوعات می توا مقصودی در ن ر آورد که حتی در خیال سازندگا آ هدا هدم نمدی " گشدودگی " از تمامی مدتن هدا را بایدده همین سیاق مورد " تأویل " قرار داد. گنجیده، یا حتی می توا آ ها را ب

به شیوه هدایی رای بده کفایدت و آ ها، همرو در گفتگو، خصوص تاویل در به نلوی که، دانستبرکنار زبا ت ذاتدی و چندانی برای پرداختن به ماهید مجال ی کثیرتأویل ها ی شود. گشود متن به متوقف م اکرات داده

باقی نمی گ ارد. در این خصوص باید توجه خود را به انواذ خوان هایی که متن هدا امکدا آ هدا را درونی آ غیدر بی تر مطالعات در این خصوص به شناخت رابطه تولید متن بدا ن دارت فراهم می آورند معطوف سازیم.

خوان ها در چ متنی در خأل خوانده نمی شود؛ تمامیارادی خواننده بر متن پرداخته اند. اما باید دانست که، هیبه برخی از یی حاوی دان متقابل صورت می گیرند. امروزه می توا و در صلنه ها 197" بینامتنی " چهارچوبی

بده گرایی نیز بوده اند، بدرای عطدف توجده پساساخترهیافت های جدید، که تا حدی متاثر از ساخت گرایی و زیهدایی " تلت عنوا 198آ چه ژوس بست. یکی از نمونه های این رهیافت ها را می توا درمقوله خوان امید

و این از دیدگاه او، متن به خودی خود فاقد معناست، .(Jauss;1974)می خواند یافت199 دریافت "شناسی های ر ژوس، با فهم رابطه بین به آ معنی می بخشد. بنا به ن خود 200از " افق انت ارات " اش خواننده است که با نگاه

چده چیدز از گدا آثار و خوانندگا می توا به بسیاری از پرس های فوق پاسخ گفت. باید دریابیم که خوانندهرا از متدونی مشدابه بدا آنا معینی که متن در آ نگارش یافته درک می کنند. همرنین باید میزا شناخت 201ژانر

تفاوت قائل شویم، چرا که گدویی گفتگو و زبا شعر میا زبا خاص م است متن مورد ن رما بدانیم. و نیز لزمتفاوتی منتقل می کنند. ن ر به این که تمدامی نویسدندگا را مدی تدوا 202فرهنگی های هر یک ما را به صلنه

تولید متن درآمیزد. نلوه حیشرت بل در این خصوص باید باخوانندگانی فرضی دانست،

نتیجه گیری فکدری سداخت گرایدی و یدر سدنت هدا را، درخدور توجده عای آ را ندارم که در این مقاله تمدامی مضدامین اد

بین ایده های مطرح در آثار متفکرا این سنت های لزم به ذکر است که، به تللیل کشیده ام. ،گرایی پساساختاز طدرح آ هدا ؛ در ایدن مقالدهدآ ها رجوذ کرده ام، اختالف های بسیاری به چشم می خدور به من فکری، که

بوده است سهمی اجمالی طرح آ بوده ام در پی آ چه در این نوشتارصرف ن ر کرده و از کنار آ ها گ شته ام. تئوری های اجتماعی امروز دارند. بدو شک ادعای من، مهنی بدر ایدن گرایی در پساساختکه ساخت گرایی و

داختن به موضوعات پی نهاده شدا را نداشدته اندد، همرندا قابدل بلد پر فوق قابلیت که سنت های فکری

197 textualityinter 198 Jauss 199 reception aesthetics 200 horizon of expectations 201 genre 202 cultural settings

31

چندین است. اما به هر حال، امیدوارم ادعای خود را به گونه ای معقول طدرح کدرده و نیدز نشدا داده باشدم کده موضوعاتی را می توا به گونه ای رضایت بخ تر به تللیل کشید.

38-بهمن-24