ميزگرد: درباره "فرهنگ

40
1 رد فرهنگ میزگ عاملی: ر مقدمه دهدیدات عبورز بحث چالش ها و ت ا پردازیم فرهنگ میومی در حوزه مباحث مفه و مقداری به کنیم می. ر حوزه هی خودش را هم داردضائات مفهوم اقت. به نظرمر است بهت پایهر روی بحث های یک مقدا ایظر کنیمگ تبادل ن فرهن بعد این بحث می تواند مقدمه ها فرهنگ بشود در حوزه طرح مسائل دیگر. ال اول سو که محوری هم هست، وم فرهنگ است مفه. به نظر می رسدلیهنگ را خیهوم فر مف وقت ها اصل موضوعی گرفت ه ا یم و کنی فکر می جدی شده استغییراتخوش توم فرهنگ دست روشنی است، ولی مفهفهوم م م. از فرهنگدیعاریف متعد ت شدهست و به لحا اخی ظ تاریوم فرهنگ نیز مفه ادوار مختلفی داشت ه است. درفهوموان یک منگ بیشتر به عن بحث از فره یک دوره ارزشی مطرح شده است. قرن هجدهم و در نوزدهمک صفت ارزشی بودشتر ی فرهنگ بی، لذا گاها فرهنگ صحبتز یک جامعه ب اند و می کرد یا بی فرهنگ جامعه. و نیزگ مدنی از یک فرهند و از یک فرهنگ بربر صحبت می کردن. گاهی از فرهنگ قبایلین پای فرهنگ هایوانی به عن آفریقای ترنداد می کرد یه بودیه افکند فرهنگ سا بر تعریفپامحوری اندیشه ارو نوعی و. از بعدها این بحث عدول شدعی تلقی شد وه جوامع یک اصل موضوگ بودن هم و با فرهن تعریف مند به سمت رفتمه چیز در ه عروفی که فرهنگی بود واقع پدیده. این تعریف، درست ازهنگ عبارت فررزش ها،جموعه ا مداتعتقا ابط و نظامم، روا رسو ، آداب وشاوندی، خوی ها و نمادها و آئین. ... پشت سر همیجموعه یک مژگی ها از وی برای فرهنگ معنا به این ذکر ظهور شد و زمینه می فراگیر ت تعریف، شامل می شدگیر هستیمه روز با آن در که در شبانه امور را همم آورد کها برای فرهنگ فراهی ر ر.

Transcript of ميزگرد: درباره "فرهنگ

1

میزگرد فرهنگ

:عاملی

هر حوزه .می کنیم و مقداری به مباحث مفهومی در حوزه فرهنگ می پردازیم از بحث چالش ها و تهدیدات عبور در مقدمه

بعد این بحث فرهنگ تبادل نظر کنیم ای یک مقدار روی بحث های پایه بهتر استبه نظرم . اقتضائات مفهومی خودش را هم دارد

. طرح مسائل دیگر در حوزه فرهنگ بشودها می تواند مقدمه

ویم ه ااصل موضوعی گرفتوقت ها مفهوم فرهنگ را خیلی می رسدبه نظر . مفهوم فرهنگ است ،هست هممحوری کهسوال اول

شده تعاریف متعددیاز فرهنگ . م مفهوم روشنی است، ولی مفهوم فرهنگ دستخوش تغییرات جدی شده استفکر می کنی

یک دوره بحث از فرهنگ بیشتر به عنوان یک مفهوم در .ه استادوار مختلفی داشت نیز مفهوم فرهنگظ تاریخی است و به لحا

از یک جامعه با فرهنگ صحبت گاه لذا ،فرهنگ بیشتر یک صفت ارزشی بودنوزدهم در قرن هجدهم و. شده است مطرحارزشی

قبایل از فرهنگ گاهی .صحبت می کردند و از یک فرهنگ بربراز یک فرهنگ مدنی و نیز . جامعه بی فرهنگیا می کردند و

بعدها از . و نوعی اندیشه اروپامحوری بر تعریف فرهنگ سایه افکنده بود یاد می کردند تر آفریقایی به عنوان فرهنگ های پایین

عروفی که همه چیز در رفتند به سمت تعریف مو با فرهنگ بودن همه جوامع یک اصل موضوعی تلقی شد و شداین بحث عدول

، آداب و رسوم، روابط و نظام اعتقادات مجموعه ارزش ها، فرهنگ عبارتست از در این تعریف، . واقع پدیده فرهنگی بود

می شد و زمینه ظهور ذکر به این معنا برای فرهنگ از ویژگی ها یک مجموعه پشت سر همی ... .آئین ها و نمادها و خویشاوندی،

. ری را برای فرهنگ فراهم آورد که همه امور را که در شبانه روز با آن درگیر هستیم، شامل می شدتعریف فراگیر ت

2

مز که پایه گذار حوزه فرهنگ شناسی بیرمنگام محسوب می شود، بحث فرهنگ به عنوان روش زندگی مطرح ااز دوره ویلیدر اروپا

حفظ شد و توسط سایر فرهنگ شناسان از ویلیامز هم این تعریف گرفتند که بعد The Way Of Lifeفرهنگ را به معنای . شد

حلقه آنتونی گیدنز، رولند رابرستون و مایک فیدرستون بر دردر فرهنگ شناسی غرب االن هم نگاه کنید . مورد تاکید قرار گرفت

و فرهنگ را باید مورد توجه همین جا باید حوزه اشتراک و افتراق دین. همین پیوند بین روش زندگی و فرهنگ تاکید شده است

دین خصوصا ادیان جامع الهی بایسته های گسترده ای را درمسیر زندگی تعریف می کنند و در واقع یک برنامه گسترده . قرار داد

فکر، باطنی، ظاهری و عملی هستند که بر عقاید، آداب و رسوم، نمادها، روابط خویشاوندی، خوردنی و پوشیدنی ها، روابط دوستی،

اما . دین ارزش ها مشخص با مرزبندی حقیقی مشخصی برای روش زندگی دارد. ترجیحات و مرجوحات زندگی تاثیر می گذارد

لزوما آنچه که در فرهنگ و روش عملی زندگی مردم قرار دارد، منطبق بر حقایق دینی نیست ولی از دین بعنوان مهمترین مرجع

آغاز آن . جامعه دارد، در جوامع سکوالر به مرور دین از همه مسیر زندگی دور می شود لذا بستگی به نوع. فرهنگ تاثیر می گیرند

با جدا شدن دین از سیاست است ولی به مرور زمان، از علم و دانش، روابط خویشاندنی و دوستی، خوردنی ها و پوشیدنها، نظام

و فرهنگ، دین و سیاست و دین و نظام اقتصادی و حتی در چنین جوامع بین دین . مالی و تجاری، نوع حکمرانی نیز جدا می شود

بر عکس در جوامعی که از یک حمرانی دینی برخوردار هستند، تالش گسترده برای . نظام قضائی فاصله جدی ایجاد می شود

گ آشتی دین و نهادهای سیاسی و اجتماعی و فرهنگی صورت می گیرد، لزوما محصول این تالش نفوذ فراگیر دین در فرهن

علت این امر به این واقعیت بر می گردد که عمل دین پیوند عمیق با استوار و پایداری باورها، تعلیم و تربیت، . عمومی مردم نیست

در واقع اختیار انسان او را در مسیر دوراهی هایی قرار می دهد که گاه مسیر سعادت دینی . صیانت نفس و رهیدن از شیطان است

در غرب لذاست که . این صورت به تقویت فرهنگ دینی منجر می شود و گاه مسیر دیگر را می رودرا بر می گیزند که در

وجود دارد ولی لزوما تساوی بین دین و فرهنگ را به معنای مجموعه ای تصور می کنند که در آن دین و باورهای دینی نیز

3

متن دینی، کتاب خداست که نازل شده . طلق استدین یک مفهوم م ولی فرهنگ یک مفهوم نسبی است .فرهنگ وجود ندارد

اما فرهنگ یک مفهوم نسبی . ولی این متن یک متن مطلقی هست. البته درک ها هم راجع به همان بحث متفاوت است. است

. ادوار مختلف عوض بشود آن در است که ممکن است در تعریف

که متمایز کننده هست یبه هرحال در فرهنگ عناصر. نیمفرهنگ فقط آن چیزی نیست که ما با آن زندگی می ک نبه نظر م

. "فرهنگ ایرانی"می گوییم . وقتی فرهنگ تبدیل به یک مفهوم مضاف می شود، آن بعد تمایز کننده در آن مطرح می شود

، "فرهنگ اسالمی"یا مثالً وقتی می گوییم . جدا می شود... آفریقایی و بنابراین فرهنگ ایرانی از فرهنگ بریتانیایی یا فرهنگ

و لزوما همه مسیر زندگی لذا در فرهنگ عنصر متمایز کننده وجود دارد. را از فرهنگ مسیحی جدا می کنیمفرهنگ طبیعتاً این

حاال اگر فرهنگ را با عنصر متمایز کننده اش توضیح دهیم، دیگر اگر ما کت و شلوار . مقوم فرهنگ و متمایز کننده فرهنگ نیست

بعنوان یک پوشش بدن استفادهکت و شلوار از این جزو فرهنگ محسوب نمی شود، برای اینکه همه مردم دنیا تنمان می کنیم

یا مثالً غذا یک وجه مشترک مفصلی در دنیا پیدا کرده . یا مثالً همه افرادی که چشمشان ضعیف است عینک می زنند. می کنند

آن عناصری در فرهنگ، فرهنگ را . را لزوما نمی توان یک امر فرهنگی دانسولی اینها است که تقریباً همه یک غذا را می خورند

. وقتی به این امر متمایز کننده می رسیم، خیلی ها آمدند و گفتند دیگر فرهنگ وجود ندارد. می سازد که متمایز کننده هستند

برای اینکه چه چیزی یک بریتانیایی را از یک . که پارخ مطرح کرد ناشی از همین نگاه بودمثالً بحث پایان بریتانیایی بودن را

و مهمترین عنصر متمایز کننده که کانادایی و از یک امریکایی و از یک استرالیایی جدا می کند؟ همه شان انگلیسی زبان هستند

. ل می دهد زبان استیکی از امور متمایز کننده ای که بنیان فرهنگ را تشکیحتما . نظام زبانی باشد هم در بین آنها وجود ندارد

کردن فرهنگ با ینظام رمز گذاری و رمز گشایی و کد)مثالً زبان فارسی یک بنیان خیلی جدی است برای اینکه نظام کدینگ

در آن صورت بگیرد و ما را از طریق ادبیات دینی فارسی، شعر فاخر فارسی، گفتمان های ارزش و اجتماعی، ( ک عالئم خاصی

4

بنابراین اگر زبان را حذف بکنیم یعنی اشتراک زبانی به وجود بیاید که االن یک بحثی روی . یگران جدا کندنمادهای معنایی از د

Translatorصد و سی و سه زبان را ویرایش اطالعات می کند، بعد Google. مطرح است Googleهمین سیستم ترجمه

این موضوع باعث . خیلی راحت با یک انگلیسی زبان تعامل بکنیدیعنی شما اگر آلمانی زبان باشید می توانید . هم گذاشته است

. و حتی با زبان از همدیگر متمایز نمی شوند قرار بگیرندیعنی همه در یک فضای زندگی . مانع ارتباطی برداشته شود کهمی شود

. این امر می تواند ترکیبی های فرهنگی جدیدی را بوجود آورد

ز جع به فرهنگ ایرانی صحبت کنیم، باید ببینیم که این فرهنگ ایرانی، چه امور متمایز کننده ای ابه نظر من اگر ما بخواهیم را

بحث های . فرهنگ غیر ایرانی پیدا می کند تا بعد روی امور متمایز کننده هم به عنوان ظرفیت و هم به عنوان چالش بحث کنیم

منابع اصلی فرهنگ چیست؟ دین به عنوان یکی از منابع فرهنگ کهمطرح می شود این سوال زیادی اینجا مطرح می شود مثالً

زبان را . از منابع فرهنگ ذکر می کننددیگر قومیت و نژاد را به عنوان یکی ملیت،. خصوصا در فرهنگ ایرانی جایگاه محوری دارد

. بع فرهنگ ذکر می کنندرا به عنوان یکی از منا و حوزه علم دانش. منابع فرهنگ ذکر می کنندبه عنوان یکی از نیز

:زورق

یکی از تعریفها هم این است که فرهنگ تصویر تمدن در آئینه رفتار فردی و . است که فرهنگ را چگونه تعریف می کنیماین مهم

، روابط را ، علومشان را معنوییعنی وقتی می گوییم فرهنگ فالن کشور، مجموعه دستاوردهای مادی و .اجتماعی است

آنها بررسی می کنیم و بدین ترتیب فرهنگ آنان را رفتار فردی و اجتماعی آئینه دررا هنرشان را و ، فنونشانرا اجتماعیشان

به معنی فرهنگ را یک تعریف سنتی هم وجود دارد که. بنابراین رابطه نزدیکی بین فرهنگ و تمدن وجود دارد .بررسی می کنیم

لزومی ندارد که ما فکر کنیم الزاماً فرهنگ باید یک وجه متمایز کننده ای داشته . می داندمجموعه آداب، رسوم، سنن، هنجارها

وقتی شما می فرمایید که االن همه کت و شلوار می پوشند، یعنی کت و شلوار االن در فرهنگ . داریم ما فرهنگ جهانی. باشد

5

ن است که االن دیگر پیتزا مخصوص ایتالیا نیست، یک یا اگر تمام دنیا دارند پیتزا می خورند، معنایش ای. جهانی قرار گرفته است

اگر . در آئینه رفتار فردی و اجتماعی در سطح جهانی بروز پیدا می کندجزئی از فرهنگ جهانی است که غذای جهانی شده است

ل کره زمین منتهی از یک خانواده شروع می شود تا به کاین مفهوم . دنیک مفهوم متداخل دارها از این منظر نگاه کنیم فرهنگ

می خواهم بگویم. ما فرهنگ جهانی داریم، فرهنگ منطقه ای داریم، فرهنگ ملی داریم، حتی فرهنگ طبقاتی داریم. می شود

همه اینها مانند دوایری هستند که در داخل یکدیگر قرار . که الزاماً هم متمایز کننده نیست، متداخل کننده است مفهوم فرهنگ

ظرف جغرافیایی تمدن اسالمی به نام ظرف جغرافیایی داریم، کما اینکه یک. به نام فرهنگ اسالمی داریم نگیفرهما . می گیرند

اسالمی ندارد ولی امروز هویتشبه جزیره ایبری . می شودکه شامل آسیای غربی و آفریقای شمالی و حتی شبه جزیره ایبری

. ظرف جغرافیایی تمدن اسالمی است و از نظر تاریخی بخشی ازسابقه تمدن اسالمی را دارد

:عاملی

بعد ترکیبی که رابرتسون مطرح می کند دقیقاً همین (Glocalized Culture) جهانی – محلیلذا فرهنگ . درست است. بله

باشد و بخشی و محلی بومی داخلی،یعنی یک فرهنگی که ممکن است بخشی از آن از منابع . فرهنگ را مورد توجه قرار می دهد

اگر به . آن هم فرهنگ است اما بستگی دارد که شما فرهنگ را به چه چیزی اضافه می کنید. باشد و فراملی از آن از منابع فرابومی

فرهنگ ایرانی . اگر فرهنگ ایرانی بگویید طبیعتاً دارید آن را جدا می کنید. جهانی جهان اضافه بکنید می شود فرهنگ متداخل

. اهدعناصر متمایز کننده می خو

:زورق

6

و نقطه کانونی در این مباحث .است قدرت سخت و را مسئله مهمی کرده است، بحث قدرت نرمفرهنگ مسئله امروز نکته ای که

این که مقام معظم رهبری بحث تهاجم فرهنگی را مطرح کردند یا بحث شبیخون فرهنگی را مطرح . نظام ارزشهای اجتماعی است

قدرت ملی .ملی پایه های فرهنگی قدرت مسئله سی فرهنگی را مطرح کردند مربوط می شود بهکردند یا متقابالً بحث مهند

این بخش . فرهنگ باالخرهخط و و زبان است و دین است و سپس (سرزمین مشترک)ست ا جغرافیا ین رکن آنارکانی دارد که اول

. دنشاکله اصلی قدرت ملی را تشکیل می ده ها

.بستر همگرائی آحاد حقیقی و حقوقی جوامع بشری هستند و خط و فرهنگ و جغرافیا و دین و زبان

:بشیر

قوی یکی قدرت حل مشکالت، ملتی که می تواند مشکالتش را حل کند دارای فرهنگ . دو تعریف جدید در بحث فرهنگ هست

فرهنگ . یرومند نبودندفرهنگ ن دارایحیات خودشان ادامه بدهند به ملتهایی که نتوانستند ،بنابراین در تحوالت تاریخی. استتر

تا بحث گادیکانست که بحث جهان . فرهنگ، توانمندی برای حل مشکالت در شرایط مختلف است. عادات و رسوم نیست فقط

: گفته اند که [ قبالً]آقای دکتر سبحانی جمله ای را . نوعی از جهان بینی است هر فرهنگ. بینی است، فرهنگ جهان بینی است

این وضعیت ما باید فتیله در. بسیاری از آنچه که اسالم اراده کرده است همگرا می شوند اسوسیالیسم در عمل ب ی وه داراسرمای

گسترش پیدا می کندو حتی جهان بینی داردبه این معنا که . سوسیالیسم و سرمایه داری را هم پایین بکشیم یندعوا ب

فرهنگ را بنابر این به نظر من تعریف عملیاتی و مفهومی . ه حقایق اسالم پی می برندسوسیالیستها و کاپیتالیستها هم به تدریج ب

. ما با چه مفهومی داریم بحث می کنیم. مشخص کنیم باید

7

بدین معنی که حوزه های هم پوشانی ما به عنوان مسلمان، نخست. بحث بعدی سه حوزه ای است که باید مورد توجه قرار بگیرد

این . استخراج کنیمیعنی ما بیاییم این همپوشانی ها را تقویت کنیم و معیارهایی از آن سلمانان جهان چیست؟نقاط مشترک ما م

حوزه این یعنی . در کجا ها هست... مشخص سازی اینکه حوزه تهدید، حوزه تخریب، حوزه تردید و. در حقیقت بحث تبیین است

ما برای چه اهدافی می خواهیم چه فرهنگی را تقویت کنیم؟ واقعیت . استمسئله بعد، مسئله تبیین اهداف . ها را مشخص کنیم

این است که ما دنبال چه نوع فرهنگی هستیم؟ درست است که بحث اسالمی است اما در شرایط جهانی که تداخل فرهنگی وجود

د بحث اقامه نماز را انجام می یعنی حوزی کاری مهم ما کجاست؟ یکی می آی پیدا می کننددارد، این تداخل ها در کجا تمایز

و بحث های مختلف دیگری . یکی می آید فیلترینگ را مطرح می کند که به عنوان بازدارنده است. دهد که البته خیلی خوب است

مخصوصاً با جمالتی که . وحدت اسالمی هم نوعی از فرهنگ سازی است. مثالً وحدت اسالمی مطرح می شود. که مطرح می شود

و یا به آنها به عنوان سرچشمه های هویت . اینکه ما حوادث تاریخی را به عنوان تاریخ نگاه کنیم. رد مطرح می شوداخیراً دا

کدامیک؟. فرهنگی نگاه می کنیم

:مصطفی اشعری

در دنیا که Wordingکه ما به چه چیز فرهنگ می گوییم؟ اگر همین این است. سوالی به ذهن من آمد به عنوان یک پرسشگر

من شخصاً فکر می کنم که ما جلوه های رفتاری . ایج هست، مالک قرار بدهیم خیلی جلوه های مختلف و متنوعی پیدا می کندر

موارد این فرهنگ مصرفی یک رفتاری است که . یعنی می گوییم فرهنگ مصرفی. که گسترش پیدا می کند را فرهنگ می نامیم

. یک محصول ساخته شده، عرضه شده و پذیرفته شده است به عنوانست که ا آن چیزی فرهنگ .بروزش تکثر پیدا کرده است

مان، آدم های مختلفی تاریخ معاصردر کشور خودمان و در . واقعاً هم نمی شود گفت چه کسی در چه زمانی این کار را کرده است

جوع کردند ولی محصوالت متفاوتی ه به یک منشاء رهمجامعه عرضه کرده اند را بهبه پیشینه اسالمی رجوع کردند و محصولی

8

آیا واقعاً چنین . روزگار منتهی به انقالب را نگاه کنید و بعد از آن را ویعنی روشنفکران مسلمان دهه چهل . عرضه کرده اند

روشهای آنانتصویری از فرهنگ درست است؟ یعنی ما یک آدم هایی داریم که موفق می شوند روشهایی را به مردم عرضه کنند و

گاهی یک نهاد صنعتی . همیشه هم لزوماً این طور نیست که یک دولت یا یک نهاد اجتماعی این کار را بکند. پذیرفته می شود

کما اینکه شما می بینید برندی در صنعت آی تی بر روش زندگی گروهی از مردم تاثیر می . موفق به فرهنگ سازی می شود

نین تصویری از فرهنگ درست است یا نه؟ یعنی ما آدم هایی را داریم که سوغات هایی را یعنی می خواهم ببینم آیا واقعاً چ. گذارد

یعنی فرهنگ یا . یک وقت با رجوع به گذشته و یک وقت بدون رجوع به گذشته. برای ما می آورند، معلوم هم نیست از کجا

یعنی همین چیزی است که . وعی به گذشته هم ندارندتاثیراتی که مبتنی بر آی تی هست عمدتاً رج که برآمده از ابزارها ورفتاری

. االن به عنوان یک ابزار خلق شده است

سوال دومی که دارم این است که این چیزی که ما به آن می گوییم فرهنگ ملی، آیا این یک محصولی نیست که فقط به درد

اربرد دیگری دارد؟ برای یک دولت مشخص است که دولت ها و حکومت ها می خورد؟ یعنی می خواهم بدانم که این دقیقاً چه ک

دولت مشروعیت خودش و وجود خودش را متکی می داند به اینکه آن مردمی که ذیل حکومتش هستند چه قدر احساس یک

ولی آیا برای تک تک آدم هایی که . پارچگی و احساس به هم پیوستگی دارند و به کمک فرهنگ ملی، هویت ملی را تعریف کند

امعه زندگی می کنند فرهنگ ملی معنایی پیدا می کند؟ ما در ایران خودمان، در تاریخ معاصر که نگاه کنیم، روزهایی بیشتر در ج

بوده است که احساس کردیم یک کسی دارد می آید که به ما حمله برافروختهآتشمان برای صحبت کردن در مورد این موضوع

بهترین شعرهای ملی و میهنی مان را وقتی گفتیم که یک نفر آمده و یک . هم می پاشدکند یا شیرازه نظم اجتماعیمان دارد از

یک وقتهایی خیلی . یعنی فکر نمی کنم که یک دغدغه مستمری بوده باشد. بخشی از ایران را یا گرفته یا نزدیک بوده که بگیرد

9

ا هستند که مشتری یک مفهوم به اسم فرهنگ ولی احساس می کنم که در نهایت فقط دولت ه. داغ می شود و یک وقتهایی نه

. ملی هستند

:عاملی

. یمه اا از یک جامعه ی ساده به یک جامعه پیچیده منتقل شدو آن اینکه مبه نظر من در بحث اول شما باید مالحظه ای را داشت

سوی دیگر تکثر و تنوع عقاید و ، ازیمه اکم به یک جامعه ای با محصوالت بسیار متنوع تبدیل شداز یک جامعه با محصوالت و

موسیقی این . مثالً شما به موسیقی نگاه کنید. ظهور کالت های اجتماعی پیچیدگی بیشتری در حوزه فرهنگ بوجود آورده است

در . یا مثالً مد و لباس. این مقدار موسیقی غیر ایرانی و غیر بومی وارد جامعه ما نشده بود. در گذشته نداشترا همه تنوع و تکثر

. لباسهای محلی داشتند و با آن زندگی می کردند مردم. قدیم یک لباسی می پوشیدند و محلیت را هم با همان منعکس می کردند

جامعه ،جامعه در نتیجه. انواع و اقسامش وارد میدان شدقرار گرفت و ولی لباس موضوعی شد که تحت تاثیر همین فرامحلی شدن

ما مواجه شدیم با شرایطی که . پیدا کردن خود فردی و خود جمعی مستلزم تأکید است ،تکثردر جامعه م. متکثری شده است

و با یک دو رگه ای شدن ها، گم گم شده است فرد و گاه کلیت جامعه به صورت بنیادینخیلی از فرهنگ شناسان می گویند

به لحاظ اجتماعی . را نمی تواند پیدا کند انالً خودشاصبسیار از افراد .گشتگی ها و ازخود بیگانگی های فرهنگی مواجه شده ایم

ما بالنده می « من»این . می شودش را در ادوار مختلف زندگیش تکرار بکند دچار خود فراموشی «من»می گویند اگر فرد نتواند

شود، دین پررنگ تر یا ن آن تقویت می دانش به آن اضافه می شود، تجربه به آن اضافه می شود، ایماو در نظام یادگیری و شود

. ی اجتماعی ما به هرحال یک خصوصیاتی دارد«ما». ی ما هم همین است«ما». هست« من»پیدا می کند ولی یک کم رنگ تری

ولی امروز به . البته بازهم می گویم که ما از گذشته بحث فرهنگ اسالمی را داشتیم. این خصوصیات باید استمرار داشته باشد

و آن مفهوم بزرگ فرهنگ اسالمی جای خود را به فرهنگ اضافه شده به ملیت و اسالم ملت ها شکل گرفته اند-دلیل اینکه دولت

10

البته به نظر من ما همچنان می توانیم از فرهنگ اسالمی بعنوان یک بعد عام گرایانه صحبت کنیم و در بعد خاص گرایانه آن . داد

نگ اسالمی ایرانی، به نوعی به جغرافیا، زبان، تجربه های محلی و میراث تمدنی فره. از فرهنگ مثال اسالمی ایرانی سخن بگوییم

. احترام می کند و در آن معنا پیدا می کند

فرهنگ را با این معنا متمایز کردند که تمدن آن امری است که و آن نکته ای را که آقای دکتر زورق گفتند که درواقع تمدن

بنابراین اسم آن جنبه فرهیخته زندگی ما . ن امر تمدنی است که امروز با آن زندگی می کنیممربوط به گذشته است، فرهنگ هما

آن چیزی که از یک ظرفیت های هنری و ارزشی و اعتقادی خیلی عمیق و . آن چیزی که ما به آن می بالیم. را فرهنگ گذاشتند

نخستلذا .بر می گردد اسالمبه ما ز عناصر فرهنگ هستیم خیلی ا اسالمیقوی برخوردار است که به خصوص ما که یک جامعه

فرهنگ یک امری است که سینه . جدا می شود گوییم، فرهنگ استمرار دارد لذا از فرقه های فکری اجتماعیمی در مورد فرهنگ

ساکن . به سینه منتقل می شود لذا فرهنگ شناسان می گویند فرهنگ یک امری است که هم ساکن است و هم تغییر می کند

تغییر فرهنگ . است به این دلیل که اینقدر این فرهنگ ادامه دارد که شما فکر می کنید هیچ تغییری در آن به وجود نیامده است

. را نمی شود حس کرد

:مصطفی اشعری

ویژگی مستمر بودن چیست؟

:عاملی

ممکن . ملیت جریان داردمالً قطع می شود؟ شما می توانید بگویید که یک جایی ریشه این درخت کا. به هرحال قانون علیت است

بصورت توامان ناخودآگاه خودآگاه و است شما تغییر کنید و اراده کنید که خودآگاهانه یک مسیر دیگری را بروید ولی یک مسیر

11

ر به این استمرا. معنای استمرار تکرار نیست. من و ما محمل فرهنگ هستند. که با یک نوسانی من و ما را ادامه می دهد هست

. است که یک پیوستگی ایجاد می کند بین امروز و دیروز و دیروزهای خیلی دوری که وجود داشته استمعن

به . فرهنگ یک ابعاد خاص دارد که مورد تاکید قرار می گیرد. عنصر دوم تمایز است و عنصر سوم خاص گرایی در فرهنگ است

روشن نیست که حرف های اصلی ولی یم این بوده که ما حرف، زیاد زدیم، نکرد خودنظر من یکی از کارهایی که ما در فرهنگ

باید یک عنصر بنیادین است که الً توحید مث. باالخره در فرهنگ اجتماعی باید روی بعضی چیزها تاکید داشته باشید. مان چیست

د در تمام جنبه های زندگی نمود پیدا یعنی به عنوان یک عنصر متمایز کننده می آم. کامالً در فرهنگ اسالمی برجسته می شد

زدیم، این همه مجسمه نمی اگر توحید در نظام شهرسازی ما تجلی پیدا می کرد ما این همه عکس داخل شهر نمی . می کرد

این که یک کسی برتری بر یک شخص دیگر پیدا کند، . استیال ضد توحید است. ساختیم، استیالی بر انسان به وجود نمی آوردیم

و نادیده شده شود، با فرهنگ اسالمی و توحیدی سازگاری خیمه یک نفر قرار بگیرد به گونه ای که دچار الل بودن بشودزیر

خدا آمریکا ) God Bless Americaمفهوم مفاهیم دینی را ذیلامریکا یی ها . در فرهنگ باید به برخی عناصر تاکید کرد. ندارد

ی که یک فرهنگی ئامریکا فرهنگبعد این . ن آمریکایی بودن با حفاظت الهی معنا پیدا کندآ با شکل دادند که بشود (را حفظ کند

یعنی یک . است که هرکسی از هر ملیتی یک نخودی در آن انداخته است یک ترکیبی را ایجاد بکند که آن ترکیب یک غذا بشود

یک نوع (meting pat) دیگ ذوب شده سیاستو با غذایی بشود که فرهنگ امریکایی باشد و همه با آن معنا پیدا کنند

مثالً االن . به نظرمن بعضی از عناصر را باید مورد تاکید قرار داد. یکپارچگی فرهنگی در عین تکثر فرهنگی و ملیتی به وجود آورند

به این امر وجود نسبت شده ای تاکیدکه نماد فرهنگی شهر تهران چیست؟ اصالً ذهنیت کنیمسوال اگر ما راجع به شهر تهران

ولی شما اگر از ... . یکی می گوید میدان آزادی است، یکی می گوید برج میالد است، یکی می گوید میدان انقالب است و . ندارد

12

برای اینکه روی آن کار شده و فضا به وجود . مردم پاریس بپرسید که نماد فرهنگی پاریس چیست همه می گویند برج ایفل است

. آورده است

یا یک ضرورت زندگی نیاز داریم؟ آیا این موضوع فقط مصرف ملی دارد که دولت ها از آن استفاده کنندتأکید ینکه چرا ما به این ا

و پیوندهای خود را با ما یک کنج زندگی نیاز داریم که با آن زندگی. به نظر من این یک امر ضروری است؟ فردی و اجتماعی است

فضای اجتماعی . کنجی دارد که می خواهد با آن کنجش زندگی کند، خانه اش باشد، پناهگاهش باشدبشر یک . آن معنا ببخشیم

البته در اسالم آغاز، پایان، محور و بنیان همه تلقات پیوند با . هم نیاز به یک چتر فرهنگی دارد که خودش را ذیل آن تعریف کند

-یونس )ند واهلل یدعوا الی دارالسالم و یهدی من یشاء الی صراط مستقیم و خداوند انسان را به خانه سالم و آرام می خوا. خداست

52.)

:کوثری

یکی تعریف تحلیل فرهنگ است . در مورد تعریف فرهنگ به نظر من می شود دو نگاه به فرهنگ را برای تعریف فرهنگ اتخاذ کرد

عنصر بیشتر ندارد که 4ر اساس این تعریف فرهنگ ب. تقلیل می دهد به لحاظ تحلیلی که فرهنگ را به اجزای تشکیل دهنده اش

بنابراین همه فرهنگ ها قابل تقلیل به چهار عنصر . این تعریف تحلیلی فرهنگ است. عبارتند از باورها، ارزشها، هنجارها و نمادها

بنابراین نمادها تجلی . استنظام باورهاست، آخرین الیه بیرونی، الیه نماده ،یعنی محور فرهنگ. هستند و یک رابطه متداخل دارند

... یک نگاه هم تعریف توصیفی فرهنگ است که ما بگوییم فرهنگ مجموعه ادبیات و دین و. این یک نگاه هست. باورها هستند

یف رایج هست و می شود از هر دو تعریف استفاده طهر دو نوع . تعریف بکنیمآن اساس مصادیق بر است یعنی فرهنگ را بیشتر

نکته دوم این است که اگر ما بخواهیم ببینیم در .این یک نکته است. ق مصادیق یا از طریق عناصر تحلیلی فرهنگاز طری. کرد

ما سه باید بگوییم ، یعنی چه چیز در تماس با ما و یا ما در تماس با آن هستیم، جامعه ای که ما زندگی می کنیم فرهنگ چیست

13

یا popularی الیه فرهنگ فولکلور است و یکی الیه فرهنگ و سومتمدنی است، ی الیه فرهنگدیگر. الیه فرهنگ جامعه داریم

این سه الیه متداخل یعنی . شده است و اهمیت پیدا کرده است مطرحاین الیه سوم اتفاقاً یکی دو قرن است که . مردم پسند است

انه ها و نظام اقتصادی جدید تولیدش می کند الیه فرهنگ تمدنی، الیه فرهنگ فوکلور و الیه فرهنگ مردم پسند که در واقع رس

یکی از لحاظ این . مسئله در کشورها از دو ناحیه پیدا شده است. الیه الیه هایی هستند که فرهنگ را تشکیل می دهند این سه

یعنی . استبه وجود آمده ... الیه سوم یعنی فرهنگ مردم پسند است که با فیلم و اوقات فراغت و پارک دیزنی لند و پیتزا و

یک الیه هم آن الیه . این یک بخش از مشکالت کشورهاست که ما هم با آن مواجه هستیم. محصول نظام صنعت فرهنگی است

یعنی . اول یعنی الیه فرهنگ تمدنی است که اتفاقاً در گذشته آن الیه، الیه معناساز برای کشورها یا حوزه های تمدنی بوده است

دو شکل این الیه اولیه یعنی الیه تمدنی، .ا تقویت می کرده و نظام معناسازیش حاصل از آن استالیه ای بوده که کشورها ر

یعنی عناصری که تبدیل به متن . یکی این الیه فرهنگ به منزله متن است. داشته است که این دو شکل مشکل ساز شده است

متن مرده متنی است که به جریان . خانه ای یعنی متن مردهوقتی می گویم کتاب. شدند و این متن ها عموماً کتابخانه ای هستند

هم در کشور ما و هم در کشورهای دیگر بخشی از فرهنگ به صورت متن هایی . کنش روزمره مردم کشیده نمی شود ولی هست

را به نظام جاری در آمده است که کتابخانه ها میراث دار آنها هستند و هراز چندگاهی با استفاده از آنها می شود بخش هایی

به عرصه جاری زندگی بنابراین یک بخش مشکل در کشورها ناشی از آن است که آن فرهنگ متن شده همه اش . فرهنگی کشاند

بنابراین درست است که یک منبع معنایی هستند اما معناساز . ما نیامده است یعنی به فعالیت های روزمره ما کشانده نمی شود

مثالً حافظ یک . فرض کنید که ممکن است من با بعضی از این متن ها رابطه تنگاتنگ داشته باشم. دزندگی روزمره من نیستن

مثالً اگر من امروز یک مشکلی در خانواده دارم یا دلم گرفته . متن قرن هفتم هشتمی است که تا االن هم تداوم پیدا کرده است

یعنی متنی . الن نویسنده االن برای من حکم متن مرده داشته باشدولی ممکن است نفحات االنس فالن شاعر یا ف. ل می زنمأتف

14

یکی اینکه چه کار کنیم که . مشکالت فرهنگی جامعه از این دو الیه برخاسته است. که ممکن است به زندگی من راه پیدا نکند

لو کوئیلو یکی از همان آدم هاست که پائ. این متون از متن مرده و کتابخانه ای تبدیل بشوند به متن حی و حاضر در زندگی روزمره

. خانه هم می شود خواند ریک چیزی که در اتوبوس هم می شود خواند و د. متن مولوی را خوانده است و چیز دیگری نوشته است

ما یعنی متونی که . بنابراین یکی از کارهایی که در جوامع معاصر دارد اتفاق می افتد مسئله بسته بندی مجدد متون مرده است

اینجاست که دستگاههای فرهنگی . آن را بکشانیم به زندگی روزمره ،بتوانیم با بسته بندی مجدد آن و یک مقدار تغییر فرم بندی

نه اینکه . یعنی راههایی اتخاذ کنند که این خزانه به گردش دربیاید. مهم کشور وظیفه دارند که تکلیف این بخش را روشن کنند

. باید بیاید و به نظام معناساز تبدیل بشود بخش بنابراین این. را نگه داری کنیمبه عنوان یک میراث آنها

بخش دوم مسئله کشورها به فرهنگ مردم پسند مربوط می شود که یک صنعت فرهنگی عریض و طویل در دنیا راجع به ان راه

مشکل این است که نظام معناسازی با مشکل کجاست؟ . افتاده است و دارد یک نظام معناسازی خاص خودش را ترویج می دهد

یعنی نه کامالً با مسیحیت جور در می آید نه کامالً با یهودیت جور در می آید . جور در نمی آید ی قدیمنظام های معناسازی تمدن

ین یک چالش بنابرا. یعنی نظام های معناسازی که قرن ها عامل معناساز در حوزه های تمدنی بودند. نه با اسالم جور در می آید

الله وسط که الیه فرهنگ . جدیدی بین معنای حاصل از صنعت فرهنگ و معنای حاصل از نظام فرهنگی به وجود آمده است

فولکلور هست دارد سائیده می شود به این معنا که دارد به مرور زمان فراموش می شود و نکته دوم این که دارد بوسیله فرهنگ

است که آهنگ لری قدیمی را با یک بسته بندی جدید و در قالب صنعت هنریگروه یک نه اش نمو. عامه پسند تسخیر می شود

پس این الیه خیلی دارد نازک می شود و یک چالشی هم بین این دو . این را تسخیر می کندفرهنگ تولید می کند، بنابراین عمالً

حاال اگر . ت ما هم در این دوره ناشی از این چالش استبنابراین مشکال. نظام تمدنی و فرهنگ عامه پسند به وجود آمده است

بگوییم فرهنگ ایرانی چیست؟ اگر فرهنگ ایرانی را به معنای الیه اول بگیریم یعنی آن متن های مرده و متن های زنده ای که

15

اما اگر فرهنگ را به. دند، عالوه بر متون دینی ما چه نظام معنایی را تعریف می کر...تداوم داشتند مثل حافظ، سعدی، مولوی و

مثالً اینکه ما چقدر نظم داریم، . تعریفش بکنیم فرهنگ تبدیل به نظام اخالقیات می شود ،معنی آنچه که در روزمره جاری است

یعنی در واقع تبدیل به مسئله فرهنگ روزمره ما می شود که نظام . چه قدر دروغ می گوییم، چقدر صادقیم و مسائلی از این دست

یعنی بگوییم به فرهنگ به معنی تمدنی . ما باید سطح بحث مان را مشخص کنیم ،به نظر من. ش های ما را سازمان می دهدکن

یک نکته . خودش توجه داریم، اگر توجه داریم باید اشکاالتش را که به نظام معنایی روزمره ما راه پیدا نمی کند مشخص کنیم

یعنی دروقاع خودشان را . خودشان را به منزله فرهنگ جا می زنند و ها هم امروز دارند ایدئولوژی. دیگر مسئله ایدئولوژی هاست

.در صورتیکه اینگونه نیستند. به عنوان محتوای اصلی فرهنگی معنی می کنند

ر اتفاق دو کا بایداین سیاست فرهنگی از منظر من با این الیه بندی با . به نظرم می رسد ما نیاز به یک سیاست فرهنگی داریم

حاال من اسمش را یک اسم جعلی –یکی این که ما بدون رودربایستی، در فرهنگ مردم پسند باید بتوانیم آن فرآیند . بیفتد

مثالً شما یک آهنگ . کردن transچون در موسیقی ما چیزی داریم که به آن می گوییم . گذاشتم که نمی دانم درست است یانه

. خیلی هم رایج است. کردن transبه این می گویند . ت خیلی شاد و سبکی پیدا می کنیدمی کنید حال transقدیمی را که

در . هم نواخته شده است transبه صورت کالسیک نواخته شده است، به صورت مثالً فرض کنید موسیقی چهارفصل ویوالدی

trans بتهون را 2یا مثالً سمفونی . این موسیقی گیتار هم هست، درام هم هستtrans می کنند که برای جوان ها قابل پسندتر

ابد در یک بگذاشتم به این دلیل ما trans cultureمن اسمش را . داشته باشیم trans cultureما باید یک فرآیند -.هست

کاری که مثالً. بکنیم به محصوالت قابل هضم جدید transکار بتوانیم آن محتوای غنی فرهنگی یعنی محتوای تمدنی مان را

یک آدمی است که یک محتوای بسیار مهم و غنی را ساندویچ کرده لوبه نظر من پائولو کوئ. در داستانهایش انجام داد لوپائولو کوئ

16

البته این داستانها . که شما شب که می خواهید بخوابید دوتا قصه هم از پائولو کوئلو بخوانیدیعنی به صورت مصرف روزمره . است

. به زندگی روزمره پیوند داده استرا محتواهای هندی و ایرانی اوکردن مهم است transولی این فرایند عمق قدیم را ندارد

مایه بگذارد، سردوم یک الیه مهتر هست که نهادهای ملی فرهنگ مسئول آن هستند، چون بخش خصوصی نمی آید روی آن

در این ... مثالً در خطاطی، در حیطه نگارگری و. آثار فرهنگ نخبهیعنی تولید اثار خوب یعنی . تولید آثار مبتنی بر آن الیه است

بنابراین دو کار مهم . نمی تواند در این الیه میانی خیلی محصول تولید کند. حیطه ها داریم ولی ضعیف است و دارد خفه می شود

نگی کشور باید مداخله و یک بخشش را بخش های فرهانجام دهد هست که یک بخشش را بخش خصوصی بیشتر تمایل دارد

. کنند تا بشود آن فرهنگ را به جریان انداخت

:عاملی

.رهنگ فولکلور بگذاریدجنبه های شعائری و آئینی که در حوزه فرهنگ هست را قاعدتاً باید در ف

:کوثری

است که ناشی از آن آئینی ها در الیه فولکلور است و یک بخش هم اسمش فرهنگ فخیم یعنی فرهنگ نخبهیک بخشی از . بله

یعنی به عبارت دیگر ما نباید فولکلور را آنقدر بزرگ بکنیم . غواصی در آن الیه تمدنی هست، آن هم یک چیزی است که الزم است

. که فرهنگ نخبه مان از بین برود

:عاملی

ی کند به نام فضای به هرحال یک ترکیبی از فرهنگ تمدنی و فرهنگ فولکلور و فرهنگ مردم پسند یک برآیندی ایجاد م

. فضای فرهنگی هوای فرهنگ است، اکسیژن فرهنگ است که ما با آن تنفس می کنیم و فرهنگ رنگ می گیرد .فرهنگی

17

:کوثری

.اگر نخواهیم خیلی درگیر تعاریف و دیدگاهها بشویم من عمالً اینگونه فکر می کنم. به صورت ملموس فضای فرهنگی را می سازد

:چینی فروشان

چون می خواهد خیلی . تبدیل می شود به چنین فضاهایی trans cultureوقتها اینها باعث اغتشاش فرهنگی نمی شود؟ بعضی

popular سبک پاپ اخیراً بعضی از موسیقی هایی که حتی تلویزیون هم پخش می کند موسیقی های مذهبی است اما با . بشود

آیا این یک جور گم . در مداحی ها می بینیمرا یک مقدار سنگین ترش . دستتا مسائلی از این ... وحتی نوع شعرها . است... و

گشتگی فرهنگی است؟

:کوثری

بدون transیعنی درواقع به صورت خیلی ساده و پیش پا افتاده این . خبری از الیه دیگر نیستاین موضوع به این دلیل است که

دارد روی شکسپیر هم اتفاق می transاین . هتری هم امکان پذیر استهای ب transدرواقع . یک نوع نگاه دارد اتفاق می افتد

. االن تعداد آدم هایی که متن اصلی شکسپیر را در غرب می خوانند خیلی کمتر از آنهایی است که در ایران دارند می خوانند. افتد

قابل هضم برای الی های جوانتر و اجازه می کنند به بسته بندی های جدید و transولی آدم هایی هستند که دارند آن متن را

مثالً بنجوی که کنسرت می گذارد یک استادیوم پر می شود یعنی بیش از صدهزار نفرا برای . نمی دهند که انقطاع اتفاق بیفتد

رد ولی غرب دا. نفر جمع می شوند 011برای یک کنسرت بتهون مثالً درحالیکه . بنجوی جمع می شوند که موسیقیش را بشنوند

سرمایه گذاری می کند و اجازه نمی دهد این قطع بشود چون می داند اگر این قطع بشود یک گسست بین سنت های کالسیک و

االن تئاتر . بنابراین دائماً هزینه می کند و این را به عنوان یک پشتوانه نگه می دارد. به وجود می آید رمانتیک و دوران جدید

18

مشکل . این تئاتر مصرف بیشتری دارد transولی شکل های . بیننده ممکن است با پنجاه یا صد نفرشکسپیر بازهم اجرا می شود،

یعنی اول سر میز نمی نشینیم که بگوییم واقعیت چیست و بعد برای آن تصمیم . ما این است که در ایران موضع ما نفی است

به نظر من داستان از اینجا شروع می شود که . ا قبول نداریممی گوییم ما اصالض صنعت فرهنگ ر. ما ابتدا نفی می کنیم. بگیریم

ما این بخش سوم را که در جوامع بزرگ شده است، یعنی آنقدر بزرگ شده است که ممکن است دو بخش دیگر را هم خفه کند،

. ما از اساس آنرا نمی پذیریم

:عاملی

و فضای تحت تاثیرتغییرات بیشتر . تغییرات شناختی نیست ،فرهنگی االن بحثی که وجود دارد این است که اساساً تغییرات

مبنای معرفت و این فضایی که ما بر. لذا افراد به صورت ناخودآگاه تغییر می کنند. فرهنگ است که افراد را می برد صنعت

ت می کردند تبدیل به کتاب و آن متون دسته اول افراد فرهنگ را ایجاد می کردند و باور را در خودشان تقویشناخت و خواندن

مارکس اساساً آمد و تکنولوژی را آنقدر بزرگ کرد که . البته این یک گفتمان مارکسیستی هم هست. صنعت فرهنگ شده است

طرح کردند حرفشان افرادی که این موضوع رام صنعت فرهنگی همدر . کرد تفسیر تمام تغییرات اجتماعی را مبتنی بر تکنولوژی

همانطور که ماشین . عتی پیدا کرده است به نام رسانه و کاال که آنرا به مولفه و ارزش های خود می سازداین بود فرهنگ، صن

ولی واقعیت این است . فرهنگ تولید می کنندای به صورت کلیشهسینما و رادیو و تلویزیون هم ،سندگی پارچه تولید می کندیر

ه های سنی شان در رداختشان در همه ننسانها هم به لحاظ نگاهشان و شنسل ا. نمی ماند و ظرفیت ثابت که جامعه در یک وزن

ی می شوند، نسل جوانمان جور دیگر و دوران گروه میانساالن ما یک جور فرهنگ. افراد تغییر می کنند. یک سطح نمی ماند

. بزرگسای اقتضائات فرهنگی شدن متفاوتی را دارد

:بشیر

19

اما به زبان دیگر متن . یلی مهمی هست که می شود روی این موضوع بحث جدی کردبحث خ trans cultureبه نظر من بحث

ما باید متن . تبدیل آن یا ایجاد یک فضای جدید برای آن متن ها مد نظر است. خاص تاریخی تولید شدند زمینه هایهای ما در

بحث . بحث مفاهمه خیلی مهم است. مهم استجا خیلی نبحث فهم در ای. های جدید وارد کنیم زمینه دینی و متن تمدنی را در

این . جدید چگونه می تواند پیوند بخورد زمینهو مهم ترین بخش این است که رابطه این متن با . زبان، در فرهنگ خیلی مهم است

فیت به بحث مهمی است که ما صنعت فرهنگ را رد کنیم مثل بحث فیلترینگ و بحثهای مختلف دیگر یا اینکه بیاییم از این ظر

اگر به این شکل گفتمانی و trans cultureبحث . استفاده می کنیم جدید با پیوند دادن این متون زمینه شکل مناسب با

می تواند شکل عمومیت خودش را پیدا کند اگر این . هم بشود popularجدید ایجاد بشود می تواند زمینه همسانی بین متن و

االن چه . ما هر روز داریم عقب نشینی می کنیم. جدید زمینهو متن ریم فاصله می اندازیم بین حرکت ایجاد نشود که ما دائماً دا

، را یعنی ما با شعار و ایجاد بحران، ایجاد ترس، بحث اضطراب و عدم قطعیت. چیزی جایگزین می شود؟ شعارها جایگزین می شود

. در جامعه افزایش می دهیم

:عاملی

را در دوره معاصر دو هویت فرهنگیکه جهانی شدن و تند شدن روندهای فرامحلی شدن و فراملی شدن باید توجه داشته باشیم

است که در نسل جوانمان (Hybrid Identity) یکی هویت های دورگه. برجسته کرده است که جزء چالش های فرهنگی است

تفاوتی که بین هویت های نامعین . است (undetermined Identity) یکی هم هویت های نامعین. دارد خیلی شایع می شود

بومی موسیقیگاهی به . این است که می گویند در هویت های دورگه دو میل وجود دارد قائل می شوندو هویت های دورگه

های دورگه هویت لذا هویت. عالقه دارند، گاهی میروند و موسیقی غربی گوش می دهند، سرگرمی های غربی را مصرف می کنند

یعنی نه میل . درمقابل این هویت، هویت های نامعین هستند که هویت های سرد هستند یعنی بی میل هستند. های گرم هستند

20

خیلی از پرسشنامه هایی که االن پر می کنیم در . گیج است و سردرگم. به منزل و تعلقگاه خودش دارد نه میل به سایر نقاط

یعنی . وجود دارد، جمعیت قابل توجهی این گزینه را انتخاب می کنند "نظری ندارم"الی که گزینه ارزشهای فرهنگی، در سو

علت این دورگه شدن یا نامعین شدن . نده اند، یک جهت گیری مشخصی پیدا نکرده اپیدا نکردتعین و تشخص تمایالت آنها

یعنی تلویزیون، فضای مجازی، ماهواره، . آمده استهم این تداخل عظیمی است که امروز در حوزه فرهنگ به وجود یفرهنگ

، شبکه های اجتماعی، بسیاری از منابع به وجود آمده که این ها در حوزه بومی ما که استفاده می کنیم هایی یو تکنولوژ کاالها

ار بزرگی است که می این دورگه شدن معضل بسی. نیستند ولی میل ایجاد می کنند، رفتار ایجاد می کنند، مسیر ایجاد می کنند

. می تواند منتهی به یک سردرگمی نهادینه در فرد بشود که یک بیماری روانی است. تواند منتهی به یک شک نهادینه بشود

اینکه فرد به چه چیز قطعیت دارد یک بحث دیگر است ولی همین که . برای زندگی کردن، یک عنصر مهمی استقطعیت خودش

دچار چالش این واقعیت امروز. نکته بسیار مهمی استارد که به سمت آن مسیر حرکت می کند، فرد تعینی در فکرش وجود د

. شده است

***

ما وقتی روی منابع فرهنگ . است راجع به موضوع رابطه دین با فرهنگو این سؤال من می خواهم یک سوال دیگر را مطرح کنم

پیوسته ترین و آن این است کههم دغدغه ماست هم تجربه ماست طعاًقکه مثل جامعه ایران بحث می کنیم برای یک جامعه ای

اگر بخواهیم یک چیزی را پیدا کنیم و بگوییم که این . بوده است اسالمو ماندگارترین منبع فرهنگ در قرون مختلف تاریخ ایران

و عامل فرهنگ ساز در مسیر تاریخ ایران باید از اسالم بعنوان برجسته ترین منبعباالخره سینه به سینه گشته و جلو آمده است،

روی روش زندگی کردن ما اثر می گذارد، . یک فرا متغیر و یک باوری است که روی همه چیز اثر می گذارد اسالم . صحبت کنیم

ی گذارد، روی ارتباطات اجتماعی اثر می گذارد روی نظام خویشاوندی اثر می گذارد، روی غذا تاثیر می گذارد، روی لباس تاثیر م

21

این که چه نسبتی بین . تجلیات فرهنگی گسترده هست و در همه منابع اسالم دامنه تأثیر دین. روی موسیقی تأثیر می گذارد

بیایید جامعه را الیه بندی بکنید یعنی ناگزیر هستید که . و فرهنگ امروز وجود دارد، قطعاً نمی شود یک جواب یکدست داد اسالم

ارتباط برقرار می کند، گروه دیگر به اسالمعی انجام بدهید و بگویید این تیپ به این صورت با دین یک تیپ شناسی اجتما و

در فرهنگ داشته اسالمبه هرحال ما نیاز داریم که یک تیپ شناسی از جامعه مان و از نقش . صورت دیگری تعامل با دین را دارد

یعنی یک امری که از بایدها . ند دین را با فرهنگ مساوی می گیرندباشیم و به نظر می رسد که بعضی ها خیلی وقتها می آی

می تواند یک جامعه ای که دین در . است را با هم مساوی تلقی می کنند« هست ها»یک امری که از جنس صحبت می کند با

ق می گذاریم بین اسالم و لذا فر. ولی لزوماً این نیست. ش داشته باشد«باید»ش هم انطباق با آن «هست»آن خیلی پررنگ باشد

است که ما داریم در روزمره عملولی مسلمانی یک . اسالم یک دین است، به تعبیر آقای دکتر کوثری یک متن است. مسلمانی

مسلمان راستگو هم . مسلمان صالح هم وجود داردزندگیمان با آن زندگی می کنیم که در آن مسلمان فاسد هم وجود دارد،

مسلمانی که به امر دینی عمل می کند وجود دارد، کسی هم که به امر دینی عمل نمی کند . گو هم هستهست، مسلمان دروغ

. وجود دارد

:چینی فروشان

به اندازه ای که به آن دین باور . اما دین یک قطعیتی دارد. من می خواستم این را بگویم که فرهنگ چیزی به جز باورها نیست

. گسترده بود آنمثالً اول انقالب فرهنگ ایثار خیلی برجسته بود چون باور به . می شود فرهنگ داشته باشیم تجلی آن به نوعی

در حقیقت همان باورها و اعتقاداتی . این ربطی به اصل دین ندارد. این فرهنگ به مرور زمان کمرنگ شد، پس این باور کمرنگ شد

اورها و تجلی باورها در صحنه رفتار اجتماعی نیست؟ آیا می شود گفت فرهنگ چیزی به جز ب. است که آدم ها دارند

:کوثری

22

راجع به تمدن تعبیری می کنند که به نظر من یک . اما مسئله این است که ما یک نظام واحد در هیچ تمدنی نداریم. درست است

معنی مثبتش هم درست این را به معنی منفیش می گویند ولی به . می گویند تمدن حاصل غفلت از خداست. مقدار درست است

وقتی ما به خودمان و نیازهایمان توجه می . چون باید بسازی و ساختن فقط کار خداست. چون دقیقاً حاصل غفلت است. است

می . این یک استعاره است. کنیم که مثالً سایه بانی بسازی و نماز بخوانی، ساختن سایه بان و تزئینش همان لحظه غفلت است

ادیانی مثل اسالم و پیش از آن یهودیت و مسیحیت . که فرهنگ هم همینگونه استو بگویم استفاده کنم اره استعخواهم از این

به عنوان یعنی . این نظام باورها آمدند و روی باورهای پیشین خودشان نشسته اند. یک نظام باورها داشتند هرکدام آورده بودند،

اگر ان استعاره این است که تفاقی که اینجا افتاده استا .نشست پیشیناورهای روی نظام سنتی بی آمد اسالمباورهای نظام مثال

. را بپذیریم که تمدن ناشی از غفلت است، فرهنگ هم به یک معنا ناشی از دور شدن یا بر اساس آن باورها چیزی را ساختن است

است که بگوییم سخنان یک عارف عین سخنان مشکل کدام یک از عرفای ما را بر اساس مرّ قرآن تأیید می کنید؟ سخنان االن

بین باورهایی که از اسالم گرفته اند و بوجود آورده اندسنتزی عرفایعنی به هرحال .آن کالم خداست و این کالم بشر. قرآن است

... . حالج، جهان را یک جور می بیند، مولوی یک جور می بیند و. است وجود داشتهباورهایی

قداری در مورد این مسئله در دوران اخیر بالتکلیف هستیم که ما صرفاً آن چیزی که اسالم به معنی متن خود بنابراین ما یک م

قرآن و احدایث می گویند را فرهنگ اسالمی تلقی کنیم یا آن چیزی که بر اساس اسالم هم به وجود آمده است را فرهنگ اسالمی

، در جاهایی یک داشته باشد تفاوتهاییحال ممکن است در جاهایی چون این بخشش یک بخشی است که به هر. تلقی بکنیم

به نظر من، ما باید بازهم به یک نگاه مثبتی برسیم که مجموع این دو را به عنوان فرهنگ . تفسیر متفاوتی از زندگی داشته باشد

.اسالمی بشناسیم

:عاملی

23

بدیهی است امیرالمومنین هم می سازد و ذره ذره . طاین تعبیر که تمدن محصول غفلت از خداست، هم درست است و هم غل

، در زمزمه های که منشاء ساختنش عقالنیت الهی است که در آن هم شکوه تمدنی اسالمی خلق می شود و هم ذکر اهلل است

ذهن و ساختن تصویر زیبای پیوند با خداست و تجلی این معناست که من ذالذی ذاق حالوت محبتک و رام منک بدال، او همه

موالنا جالالدین رومی هم می سراید و ذاکرانه می سراید و منشاء حضور در محضر خدا و پیوند با خدا می . وجودش حضور است

بنا بر این تمدن هم تمدن ذاکرانه است و . شود و دیگرانی هم مغنی خوانی می کنند و خود و دیگران را به سفره غفلت می کشانند

. هم تمدن غافالنه است

:نوربخش

به همین دلیل مثالً آقای وبر وقتی قرون وسطی را . فرهنگ کامالً پویا و سیال است. امروز ارتباطات بخش اصلی فرهنگ شده است

یعنی . از دنیای مدرن جدا می کند، می گوید آن دوران، دوران همسانی فرهنگی بوده است و این دوران دوران تکثر فرهنگی است

بنابراین امروزه حتی بحث . اما امروز برعکس است. شهری، کسی عقاید مختلف داشته باشد امر بعیدی بوددر گذشته اینکه در

. یعنی تکثرگرایی است که این تقسیم بندی را ایجاد کرده است. تقسیم فرهنگ رسمی و فرهنگ غیر رسمی به وجود آمده است

این ویژگی در دنیای جدید . رد و دهها فرهنگ غیر رسمییک فرهنگ رسمی وجود دا ولی امروزدر گذشته یک فرهنگی بود،

. در حوزه دین هم همین طور است. مسئله را یک مقدار سخت کرده است

به نظر من این موضوع . این تفکیکی که دوستان کردند که بین اسالم و مسلمین فرق بگذاریم، فکر می کنم اینجا محل بحث است

بحث ما این است که االن مدرنیته است، سنت ها و میراث اسالمی هم دست به . کل استاین فرار از مش. حل مشکل نیستراه

24

و سنت بخش زیادی از ان موضوع هم رفتارها و هنجارها . این میراث اسالمی که همه اش متن نیست. دست به ما رسیده است

ونه بازخوانی کنیم؟ چگونه به دنیای روزمان ما چگونه از این میراث استفاده کنیم؟ چگ. های تاریخی است که به ما رسیده است

در خوانش یا بازخوانی میراث که ... بیاوریم؟ آیا این موضوع ممکن هست؟ در اینجا آقای ابوزید، حسن حنفی، طارق رمضان و

یه آقای ولی به نظر من شاید نظر. همان فرهنگ اسالمی ماست و کشیدن آن به دنیای روز، نگاههای مختلفی را ارائه کرده اند

یعنی شخص می تواند بگوید که من مسلمان . ایشان قائل هست به اینکه ما مسلمانهای مختلف داریم. طارق رمضان جالب باشد

اصالً می تواند این . چگونه یک نفر می تواند این حرف را بزند. آلمانی هستم، مسلمان آمریکایی هستم یا مسلمان ایرانی هستم

اگر اسالم . رمضان می گوید که می شود این حرف را زد ولی باید ببینیم تفسیر این حرف چگونه استحرف را بزند یا نه؟ طارق

مطرح می کند و می گوید که "ارزشهای جهان شمول"یکی است، این حرفها برای چیست؟ ایشان می آید بحثی تحت عنوان

جهان شمولی در می آید که ه از آن ارزشهای کالن و و اسالم را طوری بازخوانی کنیم ک استاسالم در یک سطح باالتری مطرح

این رنگها هم اسالم . ما تحت لوای ارزشهای جهان شمول، منطقه الفراقی هست که ما می توانیم به آن رنگهای مختلفی ببخشیم

این موضوع را علما . یعنی اسالم تأیید می کند ولی لزوماً به معنی اینکه تنها این درست است، نمی باشد. هست هم اسالم نیست

همین چیزی که علمای ما در . در اصول فقه بحث کرده اند که بعضی از احکام تأسیسی هستند و بعضی از احکام تأییدی هستند

اسالمی نه . مورد عید نوروز می گویند که عید نوروز در اسالم نبوده است ولی همینکه تأییدش بوده است یعنی اینکه اسالمی است

لذا می آید با یک بازخوانی . که از متون دینی ما بوده، یعنی مورد تأیید بوده است و تعارضی با فرهنگ اسالمی نداردبه این معنا

بقیه . در ارزشهای کالن که آنها همه جا جهان شمول و ثابت و پایدار هستند و همه ما را به عنوان مسلمان به هم وصل می کند

الم زنجیره ایست که همه مسلمانان جهان را باهم متحد می کند و انسان وقتی رنگ اسالم زیرا اس]. اش را می گوید مشکل ندارد

سعی می . ایشان نه مثل ابوزید خیلی سکوالر است و نه مثل حسن حنفی چپ می زند [.گرفت از همه رنگهای دیگر رها می شود

25

ران مسلمان هم امروز بحث کردند که ما چگونه متفک. بنابراین بحث میراث اسالمی بحث بسیار جدی است. کند وسط حرکت کند

در هر صورت من فکر می کنم بحث مهمی است چون . آن میراث را بازخوانی کنیم و آنرا در دنیای امروز مورد استفاده قرار دهیم

یا مستقیماً حاال. یک بخش مهمی از پیامهایی است که در ارتباط میان فرهنگی و درون فرهنگی رد و بدل می شودپیامهای دینی

. ارتباط دین و فرهنگ امروزه جدی است .این است یا ریشه های دینی دارند

:رویوران

ولی باشندمی تواند متعارض باشد؟ یعنی دو فرهنگ دینی، فرهنگ مقاومتی و فرهنگی سلفی تکفیری هر دو از یک سرچشمه

.ه یکی است ولی در بازتولید کامالً در مقابل هم قرار دارندادعا این است که سرچشم. نداالن در یک تقابل کامل قرار گرفته ا

:نوربخش

اگر در آن پایه تضاد شد معلوم می شود .مشترک داریمای پایه آقای طارق رمضان در تئوریش می گوید ما ارزشهای جهان شمول

ترین اصل است و ای الً عدالت که پایهمث. ایشان می گوید ما یکسری ارزشهای پایه ای جهان شمول داریم. که یک جا ایراد دارد

ایشان مثال جالبی می زند و گوید حدیث داریم که اگر دیدید برادر مومنتان . عدالت باید در همه رفتارهای ما تجلی داشته باشد

د بر اساس می گوید آیا این را باید همه جا عمل کنیم؟ می گوید نه، بای. دارد با کسی دعوا می کند، شما بروید و کمکش کنید

عدالت عمل کنیم و اگر با عدالت تناقضی نداشت ما باید کمک کنیم وگرنه اگر طرف مقابل کافر بود ما باید به آن شخص کافر

. مبتنی بر آن ارزش این میراث و سنت را که به ما گفته که کمک کنید، برگردانیم و معنی کنیم. کمک کنیم

:عاملی

26

مشترک همه ادیان از پدیده ها و ارزش های ف می کند به نظر من به جایی می رسد کهبا این سطحی که طارق رمضان تعری

نفس برخورداری از وجود مشترک امر مشکلی . سخن می گوید و خطر تمایز اسالم بعنوان دین کامل دچار مخاطره می شود

ه خاص اسالم بعنوان دین آخر و دین کامل نیست، بلکه با روح وحدت گرای همه ادیان الهی سازگار است ولی غافل ماندن از وج

. با مشکل مواجه می شود

:نوربخش

مثالً در بحث توحید . ولی در عبادات هم این مثال را می زند. من نمی خواهم از کسی طرفداری کنم. البته این نقد درست است

اری زندگی ما در قالب توحید معنی پیدا کند می گوید ما می توانیم یک فهمی از توحید داشته باشیم که بسیاری از رفتارهای ج

. و این اختالفات همه در مفهوم جهان شمول توحید مشخص می شود و همه مسلمانها در آنجا قرار می گیرند

:بهشتی پور

. من فکر می کنم که اگر ما می خواهیم رابطه دین و فرهنگ را بحث کنیم باید اول دین را مثل فرهنگ تعریف کنیم

:عاملی

.می خواهیم رابطه اسالم با فرهنگ را بررسی کنیم. شما دین را به معنای اسالم ببینید

:بهشتی پور

یعنی اوالً نظام . اینکه ما در چهارچوب فکری خودمان دین را باورهای نظام مند می شناسیم که منشاء الهی دارد نه منشاء بشری

در حالیکه در فرهنگ، باورها، باورهای انسانی است که می تواند خرافات . هست مند است و ثانیاً غیر انسانی به مفهوم الهی بودنش

27

در یک فرهنگ چند الیه، باورهای مختلف در جوامع مختلف کامالً قابل مطالعه و . می تواند نظام مند هم نباشد. هم جزو آن باشد

ت کنیم و ببینیم که در باره چه مسائلی جهان من در مورد جهان شمول بودن بحثی دارم و معتقدم که باید صحب. پیگیری هست

ولی در مورد بحث حقوق بشر برخی . شمول است؟ وقتی که بحث عدالت است، بله عدالت یقنیاً یک بحث جهان شمول است

. معتقدند که حقوق بشر یکسری قوانین جهان شمول دارد که مسلمانان هم باید خودشان را با آن منطبق کنند

:نوربخش

. مسلمانان استضان بحثش بین آقای رم

:بهشتی پور

( در غربی ترین نقطه جهان اسالم به عنوان یک هویت)مثالً آنچه که در مراکش هست .بحثی نیستاسالم بودن در جهان شمول

اشتراک دارند؟چقدر به عنوان منطقه اسالمی ( به عنوان شرقی ترین کشور مسلمان)و آن چیزی که در اندونزی هست

ی قاهمانطور که آ. اگرچه نمی توانیم منکر افتراقات باشیم. دعی هستم که اشتراکات اینها خیلی بیشتر از افتراقات اینهاستمن م

اما آن چیزی که من به صورت . دکتر نوربخش گفتند این افتراقات تحت تأثیر فرهنگشان بوده است یعنی فرهنگ بومی که داشتند

. زیادی دارند و در رفتارهای اجتماعیشان هم این موضوع را نشان می دهندبسیار اشتراکات اینهااین است که اجمالی می دانم

یا مثالً در نمازها چه جماعت و چه فرادی هم . مثالً شما در ماه رمضان اشتراکات رفتاری زیادی را در جامعه مسلمانان می بینید

تفاوت دیدگاههایی که وجود دارد را به راحتی آنیاز است که ما من می خواهم بگویم که واقعاً ن. اشتراکات زیادی وجود دارد

ما می توانیم اسالم را به طور کلی در یک شاخصه هایی ببینیم، بعد آن . برجسته نکنیم که بگوییم اسالم های متعدد وجود دارد

. وجود دارد تا حدیبه عنوان یک واقعیت . افتراقات را هم ببینیم و منکر آن هم نشویم

28

:وهقز

روزگار چون بحث دین و فرهنگ پیش آمد یاد یک بیت موالنا افتادم که خیلی بیت کلیدی است و بیشتر هم به روزگار موالنا که

نزدیک است از جهت اینکه آن نظامیه بغداد را تصور کنید و آن جنگ هفتاد و دو هستند موالنا با روزگار سلفی هایی که امروز

:وید، آن بیت این استملت که حافظ هم از آن می گ

زین همراهان سست عناصر دلم گرفت شیرخدا و رستم دستانم آرزوست

یکی شیر خداست که نماد دین داری و اسالم است و یکی رستم دستان است که می تواند . اینجا از دو نماد استفاده می کند

. نمادی از فرهنگ هم باشد

یک جایی نوشته بودکه لشکریان امیر . ان در عصر سامانیان که نوشته آقای جواد هروی بودد به اسم ایردر تاجیکستان کتابی بو

اتفاقاً زمانی که من آنجا بودم اینها مجسمه فردوسی را از میدان اصلی شهر جمع کرده بودند و . سامانی نماز شب می خواندند

در . ست که تازه برای ما آمده است و نمی شناسیمشمی گفتند این یک کسی ا. مجسمه اسماعیل سامانی را علم کرده بودند

یک مقدار قبل تر در افغانستان، طالبان، ملیت را . چون به این نیاز داشتند. کتابهای درسی شان نبود ولی نماد ملیت آنها شده بود

ند و می توانند دو بال یک ملیت و فرهنگ می توانند همدیگر را تلطیف کن. درنفقط با دین سروکار داادعا می کردند می زدند و

یعنی اگر دین بیاید با فرهنگ یکی بشود و دو بال یک . تلفیق این دو موضوع استو دقیقاً این بیت کلیدی موالنا . پرنده باشند

البته کارکرد دین خیلی بیشتر از. دل گرفتگی موالنا در همان دوره های نظامی گری است. پرنده باشد، می شود روزگار سامانیان

. همه کارکرد دین بود ،االن شما حساب کنید در لشکرهای ما و در جنگ های ما و مخصوصاً در دفاع مقدس ما. این حرفهاست

29

همین سلفی ها و طالبان من فکر نمی کنم اینها وقتی به مجسمه بودا رحم نمی کنند به عید نوروز رحم ولی شما نگاه کنید به

. ن مورد توجه نیستاحتماالً این موضوعات برایشا. کنند

:زورق

حیوانات یک سلسله نیازهای زیستی دارند که انسان هم . انسان موجود زنده ای است از میان موجودات زنده، از میان حیوانات

ز ما ا. از این جهت بین انسان و بقیه حیوانات فرقی نیست... . مثل نیاز به اکسیژن، آب، غذا، استراحت، امنیت، تولید مثل و. دارد

یعنی بین انسان و حیوان . یکی اینکه عمومی است. نیازهای زیستی دو ویژگی دارد. جهت نیازهای زیستی کامالً یک حیوانیم

یعنی ما . مین ویژگی این است که سیری پذیر استدو. نیستنیازهای زیستی بین انسان و حیوان فرقی از لحاظ . مشترک است

چطور . م، بی نهایت غذا بخوریم، بی نهایت بخوابیم، بی نهایت قفل به در خانه مان بزنیمدلمان نمی خواهد که بی نهایت آب بخوری

شد که انسان از حیوانات جدا شد؟ دلیل اینکه می گوییم انسان از حیوانات جدا شده است این است که می بینیم انسان تمدن

حیوانات از قدرت برای . مثل میل به قدرت. وانات نیستدر انسان یک سلسله نیازها و تمایالت دیگر هست که در حی. آفرین است

رفع نیازهای زیستی شان استفاده می کنند همانطور که انسان هم استفاده می کند ولی برای انسانها خود قدرت هدف قرار می

یازهای زیستیش انسان از علم برای رفع ن. یا میل به علم هم همین گونه است. گیرد و حاضر می شوند در راه قدرت بمیرند

یا میل به زیبایی؛ برای انسان زیبایی . استفاده می کند ولی صرف نظر از نیازهای زیستی، انسان به خود علم عالقمند است

51. البته جنبه های زنده ترش هم هست... حتی بعضی وقتها در راه زیبایی جان می دهد مثل شیرین و فرهاد و. یت داردموضوع

خودش را او ، آن دختر را به او ندادند و جویان سال دوم مهندسی دانشگاه صنعتی شریف عاشق دختری شدسال پیش یکی از دانش

یعنی اینکه عدالت را صرفاً برای این نمی خواهند که آب بخورند و غذا . یا عدالت؛ خیلی ها برای عدالت جان می دهند. کشت

تمایالت سرشتی دو . این تمایالت را می گذاریم تمایالت سرشتی اسم. خالقیت هم از این دست هستندو لطف؛ محبت. بخورند

30

دومین ویژگی این است که سیری . ما در بقیه حیوانات این تجلیات را نمی بینیم. یکی اینکه خاص انسان هستند. ویژگی دارند

یل به لطف، به سمت بی نهایت یعنی انسانها در میل به علم، میل به قدرت، میل به خالقیت، میل به زیبایی، م. ناپذیر هستند

یعنی انسانها قدرت بی نهایت را می خواهند، علم مطلق را می خواهند، زیبایی مطلق را می خواهند، عدالت . حرکت می کنند

به صورت . این یک تمایل است. یعنی انسانها ناخودآگاه خدا را می خواهند. خالقیت مطلق را می خواهند ،مطلق را می خواهند

طفل . بچه وقتی به دنیا می آید میل به غذا دارد، اما به غذا آگاهی ندارد. خدا جویی غیر از خداآگاهی است. داد بالقوهیک استع

ولی همان ملحد هم قدرت مطلق را ... ملحد شده است و ،ماتریالیست شده است. بشریت در گهواره تاریخ بسیار خاک خورده است

انسان از لحظه ای که علم حضوری پیدا کرد . پایه بشریت انسان اینجاست. ق را می خواهدمی خواهد، علم و خالقیت و عدالت مطل

. علم حضوری داریم نه علم حصولی صفات خداما نسبت به سرنوشتش از سرنوشت بقیه حیوانات جدا شد نسبت به صفات ربوبی

نه او نسبت به حقیقت علم، رد و بعد او سوال کندما بگوییم یک چیزی به نام علم وجود دا تابچه منتظر نمی ماند همانطور که

دانشکده حقوق نرفته است ولی وقتی که سیر هم کودک به . همین طور عدالت است. همین طور قدرت است .علم حضوری دارد

از وقتی انسان . احساس می کند که عدالت از بین رفته است. گریه می کند و برای او نخرید خریدببرای خواهرش پفک اگر هست،

علم حضوری نسبت به صفات ربوبی پیدا کرد و از آن باالتر، تمایل ذاتی نسبت به صفات ربوبی پیدا کرد سرنوشتش از بقیه

دارد این است که ناخودآگاه مشکل بزرگی که انسان . سرچشمه خیر و شر در زندگی انسان استتمایل حیوانات جدا شد و این

یعنی وقتی یک شیر می خواهد یک گوزن را بخورد فقط می . در حیوانات جواب می دهد هغریزمکانیزم . حیوان باشد تواندنمی

اما انسان وقتی . جایی برای استراحت و امنیت داشته باشدمی خواهد یا یک کبوتر وقتی النه می سازد فقط . خواهد غذا بخورد

جور غذا پخت، چرا من دو نوع غذا نپزم؟ این تمایل، تمایل دو که مثالً فالنی می خواهد غذا بخورد میل به قدرت دخالت می کند

میل به خالقیت . تاثیر می گذارد طرز چینش سفره غذاو در . میل به زیبایی دخالت می کند. به غذا نیست، تمایل به قدرت است

31

اما انسانها . تراحت و امنیتکالغ ها فقط النه می خواهند برای اس .و در غذا و آداب غذا خوردن تاثیر می گذارددخالت می کند

وقتی می خواهند النه بسازند، میل به قدرت دخالت می کند، میل به زیبایی دخالت می کند، میل به خالقیت دخالت می کند و

این تمایالت پایه ارزشهای مطلق . یعنی مشکل انسانها این است. وقتی قرار است یک کاخ ساخته شود صدها خانه باید خراب شود

یعنی در تمام جوامع بشری انسانها، میل به قدرت دارند، میل به زیبایی دارند، میل به علم دارند، میل . ام جوامع بشری استدر تم

ارزشهای نسبی ارزشهایی هستند که در زمان خاص و در مکان خاص . اینها ارزش های مطلقند. به عدالت و لطف و خالقیت دارند

یا مدارک تحصیلی . مثال ساده اش درجات نظامی است که قدرت را نمایندگی می کنند. دیک ارزش مطلق را نمایندگی می کنن

مثالً یک هنرپیشه . بی اعتبار می شوند ارزش های اعتباریارتباط قطع شود بین آنها هروقت هم . که علم را نمایندگی می کند

تأثیر می نظام ارزشهای اجتماعی فطرت انسان درابراین بن. وقتی ستاره روی شانه اش بزند ارزش ندارد چون رابطه با قدرت ندارد

نیازهای زیستی و نیازها و تمایالت سرشتی هر دو بر فرهنگ تأثیر می . گذارد و نظام ارزشهای اجتماعی بر فرهنگ اثر می گذارد

حتی بشوند که نهادینهعه آن نگرانی و دغدغه ای که وجود دارد این است که ارزشهای اعتباری به تدریج چنان در جام. گذارند

وحتی بعضی وقتها سوار بر ارزشهای مطلق بشوند و . می دهند بازهم باقی بمانندفلسفه وجودی خودشان را از دست هنگمیکه

. ارزشهای مطلق را کنار بزنند

خالقیت هم به علم و زیبایی و لطف و. داشته باشد یعنی قدرت باید وجود. است مطلق این صفاتی که عرض کردم صفات وجود

ولی می خواهم مفهوم را منتقل . می دانم عدم صفت ندارد چون وجود ندارد. عکس این قضیه صفات عدم است. همین صورت

یعنی . به جهل می گوییم نادانی. یعنی جایی که توانایی وجود نداشته باشد ضعف وجود دارد. ما به ضعف می گوییم ناتوانی. کنم

به رکود می . به کین می گوییم بی مهری. به ظلم می گوییم بی عدالتی. شته باشد جهل وجود داردجایی که دانایی وجود ندا

بحث اساسی در مسئله فرهنگ این است که آیا فرهنگی که به وجود آمده است، جامعه را به سمت وجود . گوییم عدم خالقیت

32

خالق را را ایجاد می کند یا جامعه را به سمت نابودی می داشتن می برد؟ یعنی جامعه قدرتمند، دانشمند، زیبا، قادر، لطیف و

یعنی جامعه می شود . برد؟ وجود فیزیکی ما از نظر زیستی حفظ می شود ولی از نظر خالقیت و تمدن رو به نابودی می رویم

نظام ارزشهای نقطه کانونی بحث اینجاست که ما چگونه می توانیم در فرهنگ. ضعیف، جاهل، زشت، ظالم، کینه ورز و راکد

جامعه قدرتمند و زیبا و عادل و لطیف و خالق ودر نتیجه بتوانیم فرهنگی داشته باشیم که انسان . اجتماعی را مدیریت کنیم

علتش هم همان ناخودآگاهی و . ان صفتی از صفات خدا که معموالً در جامعه انسانی قربانی می شود صفت عدالت است. ایجاد کند

عالم و در همانطور که گفتم انسان می خواهد قدرت مطلق را به دست بیاورد در نتیجه تعدی می کند . است ناخداآگاهی انسان

در فرهنگ باید . در فرهنگ، کوچکترین جزء فرهنگ را عنصر فرهنگی می نامیم. ماده به حقوق دیگران تعدی می کندمحدود

به عنوان مثال در .شاخص ارزشهای سرشتی آنها را ارزیابی کرد و سپس با سایر وجوه با شاخص عدالت سنجیدرا عناصر فرهنگی

ساله و از آن حرف هایی که جنس 01استگاری یک دختر خانم وساله می رود خ 55مسئله حجاب؛ ما می گوییم که یک آقا پسر

نه خانه پسر . ر می کندتصوآن پسر در زندگی با آرزوهایش را رویایی مذکر بلد است به آن دختر می زند و آن دختر هم خانه

چشم روی هم می گذارند خداوند دو بچه به اینها می دهد و با هر زایمانی زن . دارد نه ماشین دارد، نه شغل دارد، هیچ چیز ندارد

خوش تیپ تر می شود و صاحب خانه و ماشین و زندگی پسر چاق تر ودر این فاصله آن . مقداری از زیباییش را از دست می دهد

ما می گوییم این عادالنه نیست که یک زن جوان دیگر این مرد را وارد میدان جاذبه جنسی خودش بکند و آن خانه . ی شودهم م

بنابراین در جامعه عدالت حکم می کند که زنان حجاب داشته باشند و مردان غریبه را .را بر سر آن، زن وبچه هایش خراب کند

می توانیم دو پوشش داشته باشیم که هردوی آنها . یه صفات خدا می شود شاخص رجحانبق .وارد میدان جاذبه جنسی خود نکنند

زن با آن پوشش دارد و پوششی کهیک پوشش رجحان . جاذبه جنسی زن را محدود کند و موجب حفظ عفاف در جامعه بشود

باید ساسی که ما در فرهنگ داریم این است یعنی در حقیقت نقطه ا. .یا حتی گاه زیباتر باشد بتواند رانندگی کند، سرکار برود و

33

پنج سال به پنج سال نظام ارزشهای هردر ژاپن . این کار مهندسی فرهنگ االن در دنیا رواج دارد .در فرهنگ مهندسی انجام دهیم

را توسعه و ارزشهای مخالف ندارزشهای موافق توسعه را تقویت می کن و اجتماعی در ژاپن استان به استان ارزیابی می شود

که تمام برنامه ها را در انجا . وجود دارد در بی بی سی هم یک اداره کل به نام اداره کل سیاست های اجتماعی. ندتضعیف می کن

؛ در است نکته بعدی هم که آقای دکتر کوثری فرمودند فرهنگ تمدنی و فرهنگ فولکلور و فرهنگ عامیانه. غربال می کنند

وجود دارد در مورد این بخش است که آیا ما داریم فرهنگی می سازیم که ما را میمراند یا فرهنگ حقیقت اصل نگرانی هایی که

ما در ابتدای صفویه شیخ بهایی را داریم به . با هم مقایسه کنیمرا در عصر صفویه هم یفرهنگدوره دو . که دارد ما را زنده می کند

در ما او را .م هست، خالق هم هست، ابداعاتش هم هنوز بر قرار استریاضی دان ه ،عنوان یک عام دینی که مهندس هم هست

که یک اسقفی از پرتغال به ایران می آید و مسلمان می شود و و در انتهای دوره صفوی می بینیم ابتدای دوره صفویه می بینیم

گوید این علوم دنیوی را دور شیعه می شود و روحانی می شود و خطیب می شود، بعد می آید و ما را موعظه می کند و می

او می داند که ما به . آشنا کند( ع)او منظورش این است که ما را با احادیث اهل بیتآیا . بروید احادیث اهل بیت را بخوانید. بریزید

منظور او این است که علومی که باعث می شوند ما یک جامعه قدرتمند داشته باشیم را کنار. عشق می ورزیم( ع)اهل بیت

.بسازید بفکر آخرت باشید[ توپ]بگذاریم و به همین دلیل می گوید چرا دور انداز

:فهیمی فر

محدودتر می شد با یکسری مسئله هایی که بحث اگر یک مقدار . بحث پیرامون فرصت ها و تهدیدات فرهنگی خیلی گسترده است

.وف به بحث های جاری باشد بهتر بوداز یک طرف بار تئوریک داشته باشد و از یک طرف معطوف به عمل و معط

:عاملی

34

ما بحث مفهوم فرهنگ را و احیاناً عناصری که به فرهنگ مرتبط می شود مثل دین را . وارد بحث فرصت ها و تهدیدات نشدیم ما

.ستیم برویم روی فضای قدرت فرهنگ که در فرصت دیگری به آن خواهیم پرداختبعد هم می خوا. بحث کردیم

:فهیمی فر

به بحث های اجتماعی، مسائل روز و یک یممشرب در بحث های قبلی این بود که یک جور این بحث ها را معطوف می کن

مخصوصاً بحث ارتباط بین دین و فرهنگ بحثی است که . خیلی کلی بودامروز بحث . راهکارهایی را تالش می کند که ارائه بدهد

. انتها ندارد

یک نسبت تاریخی برقرار بوده . ن بعد اسالمی بودن ما و بعد ملیت ما چه نسبتی برقرار استاین است که بیموضوعات یکی از

اینقدر این بحث حساس است که یک جریانی تحت عنوان . این بحث بازکردیمروی اما در دوره فعلی ما چه منظری را به . است

تفاوت به مشرق ما تا قبل از ورود اروپایی ها. شوک کردجریانات ایرانی گری در دولت قبل مطرح شد و دیدیم که چه قدر ایجاد

به کلیساییاین بحث ها زمانی شد که در اروپا امت فروریخت و کشورهای مستقل از تفکر . چندانی بین ملیت و اسالمیت نداشتیم

یک خوانشی از ایران باشد ران باعث شد که ما یک جریانی به نام ملی گرایی داشته باشیم کهای تاثیر این موج در. وجود آمدند

همچنان ادامه دارد و روند این . در دوره مشروطه دیدیم که چه ضرباتی به فرهنگ اجتماعی وارد شد. از این طریقمنهای اسالم

و چه قدر خطرناک است اگر ما نتوانیم بین این دو موضوع یک نسبت معقولی که ما در تاریخ دیده ایم را . در دوره ما هم هست

جالب است نیز، در جریان عرفانی ما در ادبیات عرفانی ما. در حوزه فرهنگ هنری ما، فردوسی در اوج خودش هست. رار کنیمبرق

یکی از .ها داریم، خاوران نامه ها داریم ما علی نامه. که ادبیاتی که از دوره صفویه به این طرف داریم، این دو خیلی نزدیک شدند

بعد فلسفی هم به . گردد به اندرزنامه های پیش از اسالما، ادبیات تعلیمی است که ریشه هایش برمی بزرگترین ژانرهای ادبیات م

نوراساساً ما از منظر فلسفی هم نگاه کنیم سهروردی است که می آید در بطن تفکرات فلسفی اسالمی، فلسفه . همین صورت است

35

یعنی دوره انقالب به نظر من به گونه ای معضل . الن این معضل ماستولی ا. یعنی این دو خیلی به هم نزدیک هستند. را می آورد

به نظر . نتدبادی که می آید در یک تنش تبلیغاتی، حتی ما می بینیم که دچار وحشت می شویمبه صورت هست که یک جریان

ن برخورد بشود تبدیل به من این موضوع یک تهدید است که اگر به این موضوع بی اعتنایی بشود تهدید است و اگر درست با آ

. فرصت می شود

:قزوه

من فکر می کنم در روزگار ما بیش از اینکه دین و ملیت تقابل داشته باشد یا رابطه اش را بخواهیم کشف کنیم و به رخ بکشیم،

کنیم، این هرم هرمی را تصور اگر ما در روابط خودمان، با ملت های دیگر و با خودمان. تقابل سیاست و فرهنگ ضربه زده است

در حالیکه . قاعده این هرم باید فرهنگ باشد اما سیاست قاعده این هرم شده است. می خواهد روی قاعده اش بایستد و تکیه کند

یعنی هرمی را تصور کنید که قرار است از راسش تعادل . این هرم متاسفانه برعکس ایستاده است. باید سیاست راس هرم باشد

می خواهم بگویم بحث سیاست را در . دولتمردان ما فقط سیاسی هستند. جای فرهنگ ما را گرفته است سیاست. داشته باشد

. می خواهم بگویم که اهل سیاست ما حکمت نمی دانند. تقابل با فرهنگ جدی بگیریم، چون سیاست سهم فرهنگ را گرفته است

د و آن را ناز فرهنگ دار گسترده ایظم انقالب که درک به جز رهبر مع. اهل سیاست ما فرهنگ را به صورت عمیق نمی دانند

عبور ما . فرهنگ همه زندگی ماست. ند، متاسفانه بعضی ها اهل سیاست هستند و فرهنگ را خیلی سطحی می گیرندنریشه می دا

. فرهنگ استمربوط به همه اینها ... گذشت ما و ،از چراغ قرمز فرهنگ است، زندگی ما، بایدها و نبایدهای ما

:فهیمی فر

. فرهنگ مجموع ارزشهای معطوف به عمل است

36

:قزوه

. سیاست، فرهنگ را خیلی نادیده گرفته است

:فهیمی فر

ملیت صاحب یک پتانسیل بسیار قوی هست و ما یک قرائتی از دین اسالم داریم که لطیف ترین قرائت از اسالم را ایرانی ها داده

چرا پیش از اسالم . در هیچ کشور اینقدر ادیب بزرگ ردیف نشده است. افظ و عطار هستندما، موالنا و ح فرهنگپشت . اند

زبان فارسی چرا قوی شد؟ چون با زبان عربی پیوند خورد . نداشتیم، به خاطر اینکه زبان فارسی پیش از اسالم اینقدر قوی نبود

قرار اسالم زبان باشد، کامالً در خدمت دینکه همان Nationalityیعنی یک شاخص . ولی ملیت خودش را هم حفظ کرد

یعنی اشتراکات ما بر تمام . بیاییم به جای اینکه این را تبدیل به تهدید کنیم، تبدیل به فرصت کنیم. ما از این یاد بگیریم. گرفت

.یادی داردریخ ما مصادیق بسیار زبه نظر من اگر این موضوع مبنای یک بحث بشود در تا. ابعاد کشور گسترده می شود

:بشیر

.باشد "گفتگویی در حوزه فرهنگ اسالمی" باید به نظر من عنوان این بحث

کتاب در رابطه با اسالم، نه فقط اسالم 01شریفی . ما تعدد اسالم نداشتیم. ما در همه مسائل اسالمی فرق و ملل و نحل داشتیم

در ادبیات هزار و چند صد سال حتی . کتاب نوشته است 01... ان وسنی شیعی، بلکه اسالم فقها، اسالم فالسفه، اسالم حقوق دان

. بله. اشتراکات اسالمی مهم است. هیچ قرائت اسالم را به این معنا نمی گفتهیچ امامی حتی امام صادق وقتی صحبت می کرد

وت است، با دیگران هم متفاوت قطعاً آن چیزی که در ذهن شماست از نظر تصور خدا با من یک مقدار متفا. شما توحید را دارید

37

به نظر من روی بحث مشترکات دو موضوع . روی بحث مشترکات خیلی مهم است دکیأیعنی ت. اما مشترکاتش مهم است. است

.یکی بحث ایجاد وحدت بین فرهنگ است. مهم وجود دارد

:عاملی

به این معنا فرمودند که این الگوی اسالمی پیشرفت [ایرانی پیشرفت-در اصطالح الگوی اسالمی]قید ایرانی را مقام معظم رهبری

شود لذا اندیشمندان ایرانی، کارگزاران ایرانی، جغرافیا و محیط ایرانی در پیاده سازی این الگو است که می خواهد در ایران اجرا ب

. نقش آفرینی می کنند

:ریبش

حب الوطن )ودن نه احساس ناسیونالیستی، احساس وطن می خواهم بگویم که زبان در آنجا، احساس وطن ب. کامالً درست است

دنبال . در حوزه کالن اسالمی هم همینگونه است. پس دنبال اشتراک باشیم. این احساسات هیچ کجا حذف نمی شود( من االیمان

کرده اند، نه ائمه شما چگونه است؟ نه علما این کار را جغرافیایدنبال این نیستیم که این توحید در . اشتراکات اسالمی هستیم

نگاه به اسالم از نظر شیوه منبع گذاری، شیوه استنباط . این کار را کرده اند نه اینکه ما در کل تاریخ تعدد اسالم نداشتیم (ع)اطهار

. و این خیلی خطرناک است. فهم و قرائت می رود داخلاالن دارد . حکم بود

یعنی هم با اصولی که اصول . الم یک فرهنگ مشترک داشته باشیم و داریمما باید با جهان اس. بحث وحدت االن بحث جدی است

مسئله . که اینها وجود دارد. یک سری تعاریف و معانی خاص دینی روی آن سوار شده است. ی می باشدضورانسانی ذاتی است و ح

ین متن ها چگونه به فرهنگ یکی از بحث های هدف سازی همین بحث است که ا. بعدی این است که ما باید هدف سازی کنیم

های جدید همخوانی پیدا کند که آن معنای به شکل روزمره دربیاید؟ contextیعنی متن قبلی چگونه با . روزمره تبدیل بشود

38

اینها را می شود به شکل نظری بحث کرد بعد در مورد مصادیق و نحوه اجرای مصادیق صحبت . یک جوان احساس تضاد نکند

در رسانه مطرح بشود؟ آیا در کتاب ها مطرح بشود؟ آیا به شکل ادبیات مطرح بشود؟ شعر و ادبیات این متون استآیا بهتر . کنیم

. قبالً شعر مثالهای زندگی اجتماعی ما بود و بر مبنای آنها ما شکل فرهنگی پیدا می کردیم. کامالً دارد از فرهنگ حذف می شود

. نه داخل ادبیات رسانه ای خوب جا افتاده است و نه در کالسها و نه در فرهنگ روزمرهعلت این است که شعر . االن اینگونه نیست

به نظر من یک مقدار باید در حوزه اجرا . ضرب المثل ها پتانسیل خیلی مهمی است. درحالیکه شعر یک پتانسیل خیلی مهم است

. بحث کنیم خیلی مفید خواهد بود

:اشعری

ما . ن را یک موجود اجتماعی بشناسیم، عاملی که انسانها را به هم وصل می کند، فرهنگ استتصورم این است که اگر ما انسا

به نظر من یکی از . خرده فرهنگ داریم که قطعات کوچک تر را به هم وصل می کند و فرهنگ های گسترده تر هم داریم

ما اگر اصول را در جای خودش قرار بدهیم و .مشکالتی که ما داریم این است که جای اصول و فروع را با هم جابجا می کنیم

مرتکب تکثر در روش می شویم ولی مرتکب تکثر . اهمیت بیشتری برای اصول قائل باشیم، تکثیر اسالمیت پیش نمی آید

. اشتباه ما این است که فروع را آورده ایم به جای اصول. اسالمیت نمی شویم

:عاملی

. هستیم و تنوع ها در فروع استهمه قائل به توحید و نبوت و معاد .یعنی برمبانی اصول ما تکثری نداریم

:اشعری

39

برچیدن ظلم یک اصل انسانی . ما وقتی به قیام حضرت اباعبداهلل نگاه می کنیم، ایشان می گوید که من آمده ام که ظلم را برچینم

. است

40

:شیخ االسالم

. ام می فرمایند این می خواهد به کمل برسد ولی خودش نمی فهمدام. فرمایشات آقای زورق را حضرت امام در جایی دارند

هرچه این وجود پیچیده تر بشود . ارتباط بین دو وجود. من فکر می کنم که اگر ما وجود را بگیریم، جنس فرهنگ می شود ارتباط

کنیم باید بفهمیم که جنس اگر می خواهیم با فرهنگ کار. موجودات پیچیده تر می شوند و این ارتباط پیچیده تر می شود

. فرهنگ، جنس ارتباط است نه جنس وجود

:عاملی

یعنی فرد هم اگر . اصالً جامعه برآیند ارتباطات است و وجود خود فرد یک امر ارتباطی است. برآیند ارتباطات استقطعاً فرهنگ

ظرفیت های آن دامنه گسترده ای دارد که بحث از فرهنگ و چالش ها و . در تعامل قرار نگیرد، فردیتش معنا پیدا نمی کند

. مسلتزم بحث های ریشه ای تری است که اگر اجازه دهید در فرصت دیگری ادامه دهیم