نمونه هایی از شعر فارسی میانه

14
نمونهی های میانه فارسی از شعر شائول شاکدس آذرانداز ترجمه عبا میانهرانی نظم ایرسی الف. برین مطالعات روش نخست دربار مند ۀر سه اثرونیست دره را بن میانرانینظوم ای ساختار آثار مم داد.نجاهم خود ا م1 میانرسری سارعر شرکیرش ترود در شناختی موجری وزنما کشف مبان ا ه را ابتدا سکر میستیم. او که در وامدار هنینگ ه بیرتر هرا درنری هجراد معیر از تعدشعا کرد این اکیل شده، تش2 عر شراختاره سراربرگ دریست. هنینرطبق ن واقعیت منمر باست که این ا دریاً بعدایانه با چشمرانی م ای مطرح ساخت:دی رایدگاه جدیت، دشکا پوشی از برخی ا« عرراس شر اسم به ه انداز ۀره نظرم شرکلیرق اسرت کرن رد، از ایر بستگی دارد هجاهام به تعدا هجاها و ه می گیرد» 3 ن داد که بره جرد، و نشاار داسی قررد بری مور بیشترها با دقتده را او بعدین قاع ا میانرانی ای زبانهای ه معادلگر نی دی، در زبانهای غربین می چنیی هاین یاسرت. تروا4 وه پرو دربار ۀ اصلشرکاللی از اد، خرانگ تشریح کر هنییه، کهریق تک از ربیات شعر بودن اگین آهننه اسرت میارانی آهنگ در ایی با ساختار چگونگیم آشنایکه این امر مستل نیست، از جمله آن که ما ساقد آن هستیم است روند شکل . بهترد هنینرگور مره درا آنگونره کر رورورری مو گیر مروختصار گرسته، به ا صورتق بتوانیم پرسریید از این ر ر کنیم، تا شارینای مربوط به چن ه کنیم. درکا بهتروهشی ر پو نمونه اولینی هایار داد، ازرسری قررد برور تکیه، مردن وزن برتنی بوز لحاظ مب هنینگ ا کهه بود.نوی اخذ شدون پارتی ما مت5 وشته بنظر می ن در آنان کراملید او ارمینخی موار بر در آید از ت کیهژگران یراید به وام که آیا باشکال مهل این اه است؛ به دلی نداشت هجاها بهه شدهی داد هاواسنکه برای حروف ا ایشتر؟، و یاا بیه داد ی تکی یکنیکیبات رو تر ه کوتاه مین قائل بره توا* ات عالی هنر.نشجوی دکتری مطالع دا

Transcript of نمونه هایی از شعر فارسی میانه

از شعر فارسی میانههایی نمونه

شائول شاکد ترجمه عباس آذرانداز

الف. بررسی نظم ایرانی میانهساختار آثار منظوم ایرانی میانه را بنونیست در سه اثرر ۀمند دربارنخستین مطالعات روش

ه را اما کشف مبانی وزن شناختی موجرود در ترکیرش شرعر سارسری میانر 1مهم خود انجام داد.کرد این اشعار از تعداد معینری هجرا در هرر بیرت وامدار هنینگ هستیم. او که در ابتدا سکر می

بعدا دریاست که این امر با واقعیت منطبق نیست. هنینرگ دربراره سراختار شرعر 2تشکیل شده،اسراس شرعر »پوشی از برخی اشکاالت، دیدگاه جدیدی را مطرح ساخت: ایرانی میانه با چشم

هجاها و هم به تعداد هجاها بستگی دارد، از ایرن رریرق اسرت کره نظرم شرکل ۀانداز هم بهاین قاعده را او بعدها با دقت بیشتری مورد بررسی قرار داد، و نشان داد که بره جر 3«گیردمی

پرووه 4تروان یاسرت. هایی چنین میغربی، در زبانهای دیگر نی معادل هزبانهای ایرانی میانآهنگین بودن ابیات شعر از رریق تکیه، که هنینگ تشریح کرد، خرالی از اشرکال اصل ۀدربار

نیست، از جمله آنکه این امر مستل م آشنایی با ساختار چگونگی آهنگ در ایرانی میانه اسرت گیرری موورور را آنگونره کره در مرورد هنینرگ . بهتر است روند شکلهستیمکه ما ساقد آن

های مربوط به چنرین ر کنیم، تا شاید از این رریق بتوانیم پرس صورت گرسته، به اختصار مرو پووهشی را بهتر درک کنیم.

که هنینگ از لحاظ مبتنی بودن وزن بر تکیه، مرورد بررسری قررار داد، از هایی اولین نمونهآید در برخی موارد او ارمینان کراملی در آن نوشته بنظر می 5متون پارتی مانوی اخذ شده بود.

های داده شده به هجاها نداشته است؛ به دلیل این اشکال مهم که آیا باید به واژگران یرا کیهاز تتوان قائل بره کوتاه می هترکیبات روالنی یک تکیه داد یا بیشتر؟، و یا اینکه برای حروف اواس

دانشجوی دکتری مطالعات عالی هنر. *

864 (5)نامه مزدک

ع های همانند نوعی عدم هماهنگی از لحاظ توزیوجود تکیه بود یا نه. به همین دلیل در عبارت بینیم:میها تکیه

…./ aZ a NdarvA Z 6

…/ a Z zamiQro CN 7

هایی این یک جا تکیه دار و جای دیگر بدون تکیه قلمداد شده است. نمونه aZ هحرف اواس بینیم:هم می o هچنین را در مورد حرف اواس

o To vIspU hr /… 8

…/ o pIDar ro CN 9

ت این انتخاب اجتناب از توالی دو تکیه در هجاهای پش رسد که در مثال دوم، دلیلبنظر میدار که هجای آخر واژه حتما باید تکیره ۀسرهم بوده است. این وسواس به خروج از این قاعد

باشد، انجامیده است:NamA ZUT bU rd/…10

fryA NaQ ro CN/…11

یکردیگر دار را در مجراورت بعدی خود احتمال وجرود دو هجرای تکیره ۀهنینگ در مقال 12تلویحا پذیرست.

شرعری بره زبران »و « سروپاشری مطالعرات اوسرتایی »دیگر به عناوین ۀهنینگ با دو مقالاخیرر را کره در بررسری ۀمقالر 13گام بعدی را در بررسی شعر ایرانی میانره برداشرت. « پهلوی

معرسری آن جدیدی که او به ۀآغاز قلمداد کرد. قاعد ۀنقط ۀبود، باید به من ل درخت آسوریکجالش دست یاست کره هها از رریق هجاهای آن بود. او به این نتیجپرداخت، مقایسه رول بیت

گرچه تعداد هجاها در هر سطر دقیقا ثابت نیست اما تعداد هجاهای یک سطر در هر شعر برین حداقل و حداکثر یک نوسان ثابت دارد. نوسان حداقل و حداکثر در رول ابیات در مقایسره برا میانگین، تقریبا یکسان است. با این رویکرد، تحلیل آماری شمار هجاها به عنوان اب اری مفیرد

ای کره مرری برویر در در کشف اصول شعر ایرانی میانه مورد پذیرش قرار گرسرت، بره گونره کاسی و واسی بررد. ۀاز آن بهر 14ای از سرودهای مانوی پارتیمجموعه پووه خود با عنوان

این روش شعری با آن روبررو ۀهایی است که پووه دربارن اثر بیانگر محدودیتنام کلی ایاست. ما الگوی ثابتی برای توزیع تکیه در بیت آنگونه که در هر کدام از اشعار به کار رستره، در اختیار نداریم، اما آنها قاعدتا از نوعی کیفیت وزنی برخوردار بوده اند که در نوشتار نمود پیردا

توانستند تفاوت این اشعار را تشخیص دهند. بدین لحاظ بره آن می ۀه، ولی مردم به واسطنکردآماری تعداد نسبتا زیادی همورد بررسی مری بویر، تنها با مقایس ۀتفاوت هرکدام از دو منظوم

دو ۀاز ابیات آنها می توان پی برد، چون که آنها از نظر میانگین رول سرطرها و میرانگین رابطر شرعر جردا هکنند، اگرنه وقتی که یک مصرر یا بیرت از بقیر مصرر است که با یکدیگر سرق می

864 هایی از شعر فارسی میانهنمونه

گان این اشعار ظاهرا برای هر شرعری سرایندآن سخن گفت. ۀتوان دربارشود، به دشواری میهرا و سراختار آید بر رول مصررار اند، که این نی بنظر میکردهاز نظام شعری معینی استفاده می

گذاشته است. این نظام شعری تاکنون تن به بررسی و تحلیل نرداده اسرت، ی آنها تأثیر میداخلشاید دلیل آن نامشهود بودن ساختار زبانی این اشعار است. ممکن است هر شعری با سراز یرا

شده که الگوی وزن را بدون قرار گرستن در یرک رررح ثابرت و معرین لحن ویوه ای همراه می 15داده است.یتحت تأثیر قرار م

ب. متن اشعار پهلویاما -دیگر را نی باید اواسه کرد. یکی از این اشعار قبال ۀپهلوی، سه نمون ۀبه اشعار مکشوس منتشر شده است. -نه به شکلی بایسته

16یک شعر تحذیری. 1خود را منتشر کرده، انتخاب شرده اسرت. « شعر پهلوی»این متن از همان کتابی که هنینگ

ن متن در آن کتاب درست پی از متن هنینگ قرار دارد. شعر بودن ایرن قطعره در خروان ایشود. در واقع اگر آن را دارای باستی شاعرانه بدانیم، که من معتقدم از چنرین نخست آشکار نمی

پهلروی دارد. در ۀباستی برخوردار است، ساختاری کامال متفاوت برا دیگرر اشرعار منتشرشرد ایم. دو عبارت کوتراه کره بره له اشکاالت ساختاری آن را مورد بحث قرار دادهبخ بعدی مقا

داخل قالب آمده است. -هم از لحاظ ساختار و هم از لحاظ معنا -نظر من الحاقی است[1] wUzUrg UmmEd kIrbag rAy wINAh ma kUNEd

Pad JUwANih wIsTAxw ma bawEd (oComaNdAN mardOmAN)

[2] c? was kasAN pad abUrNayih az gETig b? wIdard

waN? Ud apaydAg bud hENd

[3] bud I dEr zamAN paTTayIsT b? pas-?z frazAm wIdaCT

waN? Ud apaydAg budaN abAyIsT

[4] bE NuN EN kUNEm cIC I fraCk?rdig abAyEd

dEr zamAN paTTAyEd Ud N? wICobEd

[5] TaN haNgar kU-m wIdirEd kAr i gETig

hAN I grAmig NAzog kAlbUd barENd

[6] pad gyAg frAmoCEN aNoh aNayAd b? NIhENd

Roz pad roz frAmoCEN-Tar Ud aNayAd-Tar bawEd

(bud I abar paykArENd Ud droN N? yazENd)

874 (5)نامه مزدک

[7] Ud maN k? rUwAN hEM sTAyICNomaNd az To TaN

mUsTomaNd Ud garzICNig bawEm

میرا(! مردمان )ای مباشید گستاخ جوانی به مکنید! گناه کرسه، ب رگ امید به .1

شدند. ناپیدا و نابود بگذشتند، گیتی از نابرنایی به که کسان بسیار چه .2

شدند. ناپیدا و نابود درگذشتند، عاقبت نی آنها پر اما ماندند، دیرزمانی که بودند .3

نشود. تباه و بپاید زمان دیر که کرد باید سرشگردی کار کنیم: این اکنون اما .4

ببرند. را گرامی و نازک کالبد آن بگذرد؛ من از گیتی این کار گوید[ می ]که 17بنگر را تن .5

برود. ترر ازیادرستره و ترر سراموش روز به روز نهند. رسته یاد از آنجا، -سراموشان جای به .6

نیاورند( بجای را درون آیین ]برای [ و ندکن پیکار برآن که )باشد

ناالنم. و مندگله ، تن تو، از هستم، ستای ۀشایست روان که من و .7

18در وصف خرد .2های پهلوی به چاپ رسیده به دالیل متعدد برای ما غیرر متن همتن این سرود که در مجموع

وجره الزم برود از نسرخه قابل پذیرش بود، به همین سبش آنچه را که بررای یرک بازسرازی م های آن اخذ کردیم. تنها اصالحی که صورت گرستره، یرک مرورد در سرطر هشرتم اسرت. بدلهرای مختلرف چاپی ارائه نشده است. نقرل صرورت ههای این متن مطابق نسخبندی پارهتقسیم

یشتر به در آوانویسی زیر میسر نبوده، از این رو خواننده می تواند برای ارالعات بها نسخه بدل چاپ جاماسپ آسانا مراجعه کند.

[1] c?-m Uzmud harw wad az dAm

hamAg frAxwih Ud frIyAdHCN az xrad

[2] c? mard o wUzUrg afrAz xrad NayEd

Ud az CkIfT-Tom orEb19 xrad bozENd

[3] xrad dACTAr pANAg I jAN

xrad bUxTAr Ud frIyAdAg i TaN

[4] aNdar TawANAgih xrad w?h

Ud pad-?z kam-xirih xrad pANag-Tar

[5] Edar pad hayyArih xrad w?h

aNoh pad pUCT-paNAhih xrad pANag-Tar

[6] abzAr pad xrad pAdyAwaNd-Tar

Nam pErAyag az xrad

874 هایی از شعر فارسی میانهنمونه

[7] rAdih pad xrad frIyAdICNig-Tar (xrad)

Dudag-abrozICNih abzAr pad xrad wIsEd

[8] dEN-Ewarih *TACTig* xrad20 rAy

dANICN xrad rAy sTAyidag-Tar

[9] paymAN paydAg-Tar xrad rAy

dANICN xrad rAy kARig-Tar

[10] c? harw k?-C xrad asT hUNar-?z asT

c? harw k?-C xrad asT xwAsTag-?z asT

c? harw kAr I NEwag bUN pad xrad wIsEd.

خرد. از را یاری و سراخی ههم و آسریدگان از را بدی هر ام آزموده من چه .1

از را او کره اسرت خررد و کنرد می هدایت ب رگ )بلندی( سراز به را مرد که است خرد چه .2

رهاند.می بدبختی ترین شگفت

است. سریادرس و رهاننده خرد است، جان نگهبان و محاسظ خرد .3

است. نگهبان بهترین خرد نی سقر در است، بهترین توانگری در خرد .4

تر. پناه خرد )پشتیبانی(، پناهی پشت برای 21آنجا بهتر؛ خرد یاری، برای اینجا .5

است. خرد از نام ۀپیرای شود، نیرومندتر خرد با نیرومندتر .6

دارد. پای به خرد کمک به را 22اش خانواده اسروزش نیرومند شود، مفیدتر خرد با رادی .7

شود. بهتر خرد با دان شود، پابرجا خرد با باوری دین .8

شود. تر کاری خرد با دان شود، پیداتر خرد با )اعتدال( پیمان .9

هست. نی خواسته است، خرد را که هر چه هست. نی هنر است، خرد را که هر چه .11

نهد. می خرد با را نیک کار هر بن ]مرد[ چه

23ش خردشعری در ستای .3 24تاوادیا با انتشار این متن به صورت شعر، به منظوم بودن آن پی از این پی بررده اسرت.

ابیات شعر الگوی هشت هجرایی خرود را هاشکال کار او در این بود، که سعی کرده است به همتحمیل کند. هر چند اغلش سطور آن با این تعداد هجا ن دیک است، اما به هیچ وجه اصالح یرا

کند. توجیه نمیها یر متن را برای دستیابی به تساوی رولی مصررتغی[1] c? was rafT hEm aNdar AwAm

was-am wazid25 kUsTag kUsTag

]2[ was-am *wIzUsT26 az dEN mAN{r

was-am az NIbig Ud NAmag grIfT

874 (5)نامه مزدک

[3] maN dasTwar wIzArdAr kard

MaN ham-pUrsagih sTAyidag did

[4] [N?] dANAg xrad AzAd

N?-z wIzidAr did a-cArag

[5] N? hUsraw aNdar orEb

Ud N? pad NIyAz mard i pad xrad

[6] U-m aNjamaN did wUzUrgAN

Pad gUfT UskAr Ud wir xrad

[7] U-m dEN dasTwarAN pUrsid

kU xwAsTag w?h ayAb xEm xrad

[8] U-CAN pad hamAg cACTag gUfT

kU NAM dArICNih *zor i xrad

[9] c? xwAsTag Ud gaNz a-mar

xEm pahrEzEd Ud xrad dArEd

[11] pad mard aNgadih I xrad w?h

haNdoxT I pECag arzomaNd-Tar

c? xwAsTag [i] xEm *Ud ham-UskAr [i] xrad pahlOm-Tar

ام.نوردیده در را بسیار نواحی زمانه، در امرسته بسیار چه .1

نامه. و کتاب از گرستم سرا بسیار دین؛ کالم از آموختم بسیار .2

ام.دیده ستوده را همپرسی ام؛کرده )مفسر( گ یدار را دستور .3

ام.دیده بیچاره را 27گ یدار نه و را خردمند دانای ۀآزاد نه .4

ام.دیده نیاز به را بخرد ردم نه و رنج، در را خوشنام نه .5

خرد. ویرشان در و بود تفکر شان گفت در که دیدم را ب رگان انجمن .6

خرد. یا خیم یا بهتر خواسته که پرسیدم و دیدم را دین دستوران .7

«.است خرد نیروی داری، نام» گفتند: خود )آموزه( چاشته ههم با آنان .8 دارد. نگه د،خر و بپرهی د خیم را شمار بی گنج و خواسته چه .9

ارزشمندترین. پیشه اندوختن و است، بهترین خرد ثروت مرد، برای .11

اند.برترین خرد همپرسی و خیم هخواست چه

874 هایی از شعر فارسی میانهنمونه

. تحلیل ساختاری اشعارجدر زیر سعی گردیده که اشعار در الگوهای نمادین ارائه شود تا شاید از این رریق بتوان برا

برد. ها و شمار هجاها به ساختار آنها پیها، مکثهاستفاده از تعداد و جایگاه تکی شعر نخست:

[1] xxxx xxxx(8) / xx xxx(5) // xxxx xx xxx (9) = 22

[2] xxxx xxxxxx (10) / xxx xxx (6) // xx xxxx xx (8) = 24

[3] xxxxx xxx (8) / xxxxx xx (7) // xx xxxx xxxxx (11) = 26

[4] xx xxx (5) / xxxxx xxx (8) // xxx xxx xxxxx (11) = 24

[5] xxx xxxx (7) / x xxx (4) // xxxx xxxx xx (10) = 21

[6] xx xxxxx (7) / xxx xxx (6) // xxx xxxx xxxxxxx (14) = 27

[7] xx xxxx (6) xxxx xxx (7) // xxx xxxx xx (9) = 22

تکیه در کل بیرت اسرت. میرانگین هجاهرای ابیرات 7با 2+2+3ی تکیه در این شعر الگواست. نوسان اختالف تعداد هجاها بین حرداقل و حرداکثر بررای هرر 3/11+1/6+3/7=7/23

. 21-27و نوسان اختالف برای کرل ابیرات شرعر: 5-4/11-8//8-14بخ شعر چنین است: هجا در کل ابیات 3و 5/2میانگین در هر بخ تقریبا کمترین اختالف حداقل یا حداکثر آن باهای پارتی به دست هنینگ و نتایجی که بویر از منظومه ۀاست. اینها همه با اصول مطرح شد

شرعر ۀتوان برر عقیرد آورده، کمابی هماهنگ است. بدین ترتیش از رریق بررسی آماری میدرنگ در ایرن شرعر بره تووریحات بخر جایگاه ۀبودن این قطعه مهر تأیید گذاشت. دربار

پایانی مقاله بنگرید. شعر دوم:

[1] xxx xx xx (7) / xxxx xxxx xx (10) = 17

[2] xx xxxxx xxx (10) / xxxxxx x xxx (10) = 20

[3] x xx xxxx (7) / x xx xxxxxx (9) = 16

[4] xxxxxx x x (8) / xxxxxx x xxx (10) = 18

[5] xxxxxx x x (8) / xxxxxxx x xxx (11) = 19

[6] xx xx xxxx (8) / x xxx xx (6) = 14

[7] xx xx xxxxx (9) / xxxxxx xx xxxx (12) = 21

[8] xxxx xx xx (8) / xx xx xxxx (8) = 16

[9] xx xxx xx (7) / xx xx xxx (7) = 14

[10] xx xxx xxxx (9) / xx xxx xxxx (9) = 18

878 (5)نامه مزدک

هر مصرار این شعر دارای سه تکیه است. میانگین تعداد هجاهای ابیرات عبرارت اسرت از: رود. اختصاص تکیه بره برخری هجا سراتر نمی 4که اختالف آن با میانگین از 2/9+1/8=3/17

هرا تنهرا یرک تکیره از هجاهای این شعر مشکل بوده است. مواردی چون ترکیبرات زیرر ظرا pANAg i TaN ،frIyAdag i TaN(؛ 7)بیرت pad xrad wIsEd(؛ 2)بیرت xrad NayEdپرذیرد: مری (.7)بیت dudag abrozICNih(؛ 3)بیت

شعر سوم:[1] xx xx xxxx (8) / xx xx xxxx (8) = 16

[2] xx xx xxx (7) / xx xxxxxx x (9) = 16

[3] x xx xxxx (7) / x xxxx xxxx (9) = 16

[4] [x]xx xx xx (7) / x xxxx xxx (8) = 15

[5] x xx xxxx (7) / xxxxx x xxx (9) = 16

[6] xxxx x xxx (8) / xx xx xxx (7) = 15

[7] xx xxx xx (7) / xxxx xxx x (8) = 15

[8] xxxxx xx x (8) / xx xxx xxx (8) = 16

[9] xxx xx xx (7) / x xxx xxxx (8) = 15

[10] xx xxxxx x (8) / xx xxx xxxx (9) = 17

4/7+ 3/8= 7/15این شعر دارای سه تکیه در هر مصرار و میانگین تعداد هجاهای ابیات لحراظ تر از حد معمول است و ازاست. حدودی که برای این شعر در نظر گرسته شده، مستحکم

تعداد هجاها حداکثر اختالف با میانگین کمی بی از یک هجا است. این شعر و شعر پیشین برا یابند که مفهوم اصلی شعر را بره صرورت خالصره بیران الحاقی منثور نی خاتمه می هیک جملگونره های نوعی شعر در سارسی میانه چنین بوده که آن را به ایجاز، مثلکند. شاید از ویوگیمی

کرده است.آن را به شکل نثر تمام می هو خالص

د. مالحظاتی در باب مشکالت ساختار نظمیکی از مشکالت بررسی وزن شعر در ایرانی میانه چگونگی توزیع تکیه در ابیات است. در

کلری را ۀتر از این است. این قائرد هایی از این مشکل اشاره شد، اما مسئله پیچیدهباالبه نمونهپذیرنرد. امرا حتری ها تکیه نمیچسشید در نظر داشت که حروف اواسه و ادات، همچنین پیبا

زمانی که این اج ا به حساب نیایند، باز هم ممکن است کلمرات دیگرری در بیرت باشرند کره های موجود داشته باشند. به رور مثرال اگرر مرا بحرث قابلیت حمل تکیه را در مقایسه با تکیه

درخت آسوریک که مبتنی بر دو تکیه در هر مصرار است، در نظرر بگیرریم، ۀهنینگ را دربار اند:دار شوند، اما نشدهتوانستند تکیهرا که میهایی بینیم واژهمی

875 هایی از شعر فارسی میانهنمونه

abEZag dE N mazdEsNAN28 cE cACT xwAbar ohrmazd

maCk-Um karENd AbdAN pad daCT Ud wIyAbAN

pad garm roZ Ud rabi h sard Ab aZ maN ?sT29

kE NAN Ud pUCT Ud paNir harwiN roQN-xwardi g

kApur Ud mUCk syA(w) Ud xaz TUxArig31

تروان هرای بیشرماری را مری ازاشعار پهلوی، سارسی میانه مرانوی و پرارتی مرانوی نمونره ثابتی که با آن بتوان گروهی از کلمات را استثنا کررد کره تکیره ۀورد، اما پیدا کردن قاعدگردآهرایی کره بره توان ذکر کرد این است: صفتپذیرند، دشوار است. بااین حال مواردی که مینمی

هرای مرکرش و اسعرالی )ماننرد آینرد غالبرا دارای تکیره نیسرتند؛ اسرم چسبند بنظر میاسم میسعلی( اغلش، اما نه همیشه تنها یک تکیه دارند؛ ترکیبات همراه با یک حرف اواسه هایعبارت

ههای کمکی و ربطی در بسیاری موارد نیازی به تکیره ندارنرد؛ بقیر پذیرند؛ سعلگاهی تکیه نمیمورد نظر هکلم ۀشوند. ظاهرا این امر بیشتر به اندازدار میاسعال معموال، هرچند نه همیشه تکیه

پذیرند. حتی های کوتاه تکیه میتر احتماال بی از واژههای روالنیبستگی دارد. اسعال و صفت 31تکیه تلقی شوند.توانند بیشوند، گاهی میهای کوتاهی که به هم معطوف میاسم

ای بررای تعریرف دهد که غیر ممکن است بتوان هیچ قاعرده باال نشان می همباحث مطروحتر این واقعیرت اسرت کره بسریاری از نی میانه ووع کرد. اشکال مأیوس کنندهبیت در شعر ایرا

ای است که برای اشعار در ایرانی میانه ابیاتی دارند که تعداد واژگان آنها کمتر از حد تعداد تکیهشعر مورد نیاز است. باید اذعان کرد که چنین مواردی زیاد نیست اما صرف وجرود آنهرا، کرل

ه را در ساختار شعر، حداقل به عنوان تنها مالک زیر سوال می برد. خوشبختانه نظام تکی هنظریهای کاسی از این ابیات بسیار کوتاه در نسخ مانوی موجود است، وگرنه در پهلوی هرگونه نمونهبرداران و گردآورندگان انداخت. ظاهرا وجود این پدیده بایست به گردن نسخهقاعدگی را میبی

هواژه ای حامرل تکیره را در منظومر های ترک ثبات رسیده است. مری بویر مصرارکامال به امورد بررسی هنینگ نی 763های مشابهی را از متن ام.آوری کرده، و نمونهجمع 32انگدروشنان

توان نقل کرد:می Pad esTAwíCN Ud aNjamaN RAMIíCN33

Ud NoxzAdgAN cE roZ espUrríg34 Ud aNdECEd pad Zafr ZirifT35

ههای بیت در واقع زیر سوال بردن اصول تکیره بره من لر قاعدگی در تعداد تکیهپذیرستن بیبری از یرک Ud esTuNANبیتی مثرل اساس الگوی وزن است. به عبارت دیگر گفتن اینکه نیم

رسد.تکیه می گیرد، چندان منطقی بنظر نمی

876 (5)نامه مزدک

هرا را در توان چنین نتیجه گرست که شاعران عصر ایرانی میانه شمار تکیره ت باال میاز نکاشرمار -داشتند، هرچند هر دو عامل گرستند، همانگونه که تعداد هجاها رامحسوب نمینظر نمی

به رور جدی در پر زمینه حضور داشرته اسرت. جردای از -ها و میانگین هجاهامعمول تکیهگیرری یرک شرعر کننده ای در شکلعتقاد من عامل تأثیرگذار مهم و تعیینعنصر آهنگ که به ا

دهد، عامل بسیار مهم دیگری که از این لحاظ به بوده، که متأسفانه خود را در نوشتار نشان نمیهرای یرک بیرت باعرث است. جایگاه و تعداد مکرث مکثعنوان یک شگرد ادبی نق داشته، شده است. نوعی شعر ربعا وجود داشته با یک مکرث )نرک. تمای یک شعر از اشعار دیگر می

تر از بخر دیگرر سوق(، که بخ قبل از مکث یا وقفه به رور متوسط روالنی 3و 2شعرهای بوده است و یا بر عکر. نور رایج دیگر، شعری بروده دارای سره مکرث کره از چنردین بیرت

تر که هر بخر را بره روالنی هو وقفروالنی تقریبا در وسط و د هتشکیل می شده، با یک وقفاین شعر نی این بوده که مصررار اول یرا هکرده و مشخصدو مصرار معموال نامساوی تقسیم می

آن بره صرورت شرعر، شرعر هتر از آن یکی بوده است. نور سوم شعر که تنها عرودوم روالنیهرا را بره دو ر اسرت و بیرت تر دوم سنگین ههر بیت دو وقفه دارد، وقف 36در باالست 1 ۀشمار

هکند. بخ اول به نوبقسمت مساوی که بخ اول بسیار ب رگتر از بخ دوم است، تقسیم میترر شود، که در اینجا نی بخ نخست تقریبا رروالنی خود از رریق مکث ثانوی دو قسمت میتروان بره دیگر میهای کمرنگ ادبی وقفه، همراه با روش هاز بخ دوم است. بنابراین به واسط

هرا های متعدد دست یاست. قطعا شگردهایی چون رول بیت، که به تعداد هجاها یا تکیره قالشکرده است، اما دشوار است باور کردن اینکه اینهرا دهی شعر نق ایفا میارتباط داشت در شکل

سا به شرکل آمراری دقت و صراند، چرا که اگر چنین بود اینقدر بیهنر شاعر بوده هاب ار آگاهان شدند.به کار برده نمی

پیوستاصفهانی در اثر خود به زبان عربی )قرن چهارم هجری/ قرن دهم مریالدی( روایرت ۀحم

شعر سارسی میانه نقل کرده است. ایرن قطعره کره آگراهی مرن از آن بره لطرف ۀزیر را دربار ثال الصادره عن بیروت الشرعر االم ۀپروسسور ام. جی. کیستر بوده است، در کتاب منتشر نشد

آمده است: ۀشران دربرار هرای متفررق ایرانیان و داسرتان ۀهای پراکنداخبار ]تاریخی[ و روایت

هرای عشاق برای شاهان به نظم درآمده و در کتش ثبت شده بود و در خ ائن که کتابخانره آنقدر زیاد برود های گردآورده، شد. تعداد این کتابالحکمه( آنان بود، نگهداری می )بیوت

شان از میان رست، اما بقایرای که تعیین آن دشوار است. اکثر آنها پر از انقراض پادشاهی

877 هایی از شعر فارسی میانهنمونه

آنها بالغ بر ده ه ار برگ که به خط سارسی نوشته شده بود، بر جای مانرد. اینهرا اشرعاری هستند که همه در یک بحر )تجی علی بحر واحد( که بحری است شبیه بحر رج ، سرروده

اند، اما با نظم اند. آنها از این لحاظ که در اوزان منظمی سروده شده، به نظم عربی شبیهشده نند از این نظر که قاسیه ندارند.کعربی سرق می

توان تصوری از وزن در ایرانی میانه بدسرت آورد. قیراس بدیهی است که با این توصیف میتررین وزن از اوزان بحر آزادترین و تکرراری با رج احتماال بدین سبش صورت گرسته، که این

توانسته الگروی کرم عربی است، و شاید این تنها راهی بوده است که نویسنده در زبان عربی می ای سارسی میانه را برای خوانندگان خود ترسیم کند.قید و بند وزن تکیه

:هانوشتپی

1 E. Benveniste, "Le texte du draxT Asurik et la versification pehelevie" , JA CCXVII, 1930,

193-225; idem, "le mémorial de Zarēr, poème pehlevie mazdéen, JA CCXX, 1932, 245-93; idem,

"Une apocalypse pehlevie: le Žāmāsp-Nāmak" , RHRCVI, 1923, 337-80.

2 NGGW, phil-hist. klasse, 1932, 226 ff.

3 NGGW, 1933, 317.

4 CF. TPS 1942 (pub. 1944), 52f , با اشاراتی به وزن در زبان ختنی 5 W. Henning, "Geburt und Entsendung des manichäischen Urmenschen", NGGW, phil.-

hist. Klasse, 1932, 305-18.

6 Ibid., p.318, line 11 (a).

7 Ibid., line 11 (b).

8 Ibid., line 10 (b).

9 Ibid., line 12 (a).

11 Ibid., line 15 (a)

11 Ibid., line 17 (a)

جرایی کره )ب( 6 بیرت در نی را frIyANaQدار کردن مثال آخر احتماال سبش شده که هنینگ تکیهتکیه در هجای آخر نیست، به همین صورت بیاورد. هنینگ در پانوشت حقا ۀنیازی به خروج از قاعد

توویح داد که در مورد این تکیه تردید دارد. 12. Hening, "disintegration of the Avestic studies", TPS, 1942 (pub. 1944), 40-56; cf., e.g.:

Ud Izd?h bud hEm aZ hawiN, ibid., p.55.

13. BSOAS, XIII, 1950, 641-8, وبسنجید با یادداشت قبل 14. London (Oxford University Press), 1954.

874 (5)نامه مزدک

اوستایی و ودایری کوششری اسرت کره توسرط ال. والترر های ارزش موسیقایی دادن به وزن .15ال. یرونکر .H. Walter, "Beiträge zur Metrik des Veda", ZII,I, 1922, 115-84صورت گرسته اسرت،

رسد در را مورد بحث قرار داده و به آن ویوگی شعری نسبت داده که بنظر نمی Dk.M. 593.16-18 ۀقطعکارش توسیقی حاصل کرده باشد، چرا که این قطعه برای درآمدن به ابیات منظوم به اصالحات زیرادی

آید. قر.نی سقط با محکم خواندن بدست میها نیازمند است و ترتیش سروی هجاها و تکیه H. Junker, "Ein mittelpersischer", in: XXV. Internationaler Orientalistenkongress, Moskau

1960- Deligation der Deutschen Demokratischen Republik, Kongressmaterialien: Kurzfassungen

der Referate Sektion IX: Iranischephilologie (mimeographed collection of papers). 16. Jamaspji Dastur M. Jamasp-Asana, Pahlavi Texts [phlT], Bombay, 1897, 53f.

17. - TaN است.«تن» همان منظور اینجا در که دهدمی نشان قراین اما کرد، معنی «خود» توانمی را 18. PhlT, 74 f.

rEbagih ،«گناه تقصیر،» rIfTagih با که است، شده آوانویسی چنین لیلد این به orEbواژه .19 نو و میانه سارسی frEfTaN و «سریفتن» rIp هندواروپایی ۀریش از ،«ریوه» نو سارسی ،«سریش ریش،» ,P. Horn, Grunder. d. neup. Et., 184; GIP I, 2, p. 137; Hübschmann) است. شده دانسته ریشه هم

Pers. Studien, 85; C. Salemann, GIP, I, p. 301). ۀمعنی واژ orEb بدبختی» چون است چی ی». قر.

Dk. VI, C. 9(=DkM, p. 556), C. 20 (=DkM, p. 557), C 46 (=DkM, p.561); phlT, 74, §7(TD,s

reading).

را برگ یده است. twxšyt`lدر حاشیه آمده است. مصحح متن ŠPYLبا t`št`lاین واژه TDدر .21 .DkM, 127.9; Dd. XXXVIII. 10 قر. کند. می تأیید بهتر را TaCTigشواهد موجود

اصطالحات اینجا و آنجا البته به مفاهیم مربوط به این جهان و جهان بعد اشاره دارد. .21

تقویت بر داللت که دارد سابقه خانواده برای پهلوی در «اسروزش» abrozICNبه کار بردن واژه .22 . phT, 86 Ayādgār i Wuzurgmihr, § 2 قر. کند.می خانواده استمرار و

23 phT, 165 f.

24 J. C. Tavadia, "A didactic in Pahlavi", M.P.Khareghat Memorial Volume, I, Bombay,

1953, 271-5;

. Santiniketan, 1950. 86-95همین نویسنده، مطالعات هند وایرانینی در GBd. , 97.7بسنجید به رور مثال با «حرکت کردن، وزیدن» -wazبرای واژه .25 ,Henning, GGA، قر. «پووهیدن، بررسی کردن» wizustan ۀآمده است. دربار cwstدر متن .26

1935, 19 . 27. wIzidAr متضاد wad-xrad .2 قر. است hENd az xwad kUNICN AsAN Ewag hAN i wIzidAr Ud

874 هایی از شعر فارسی میانهنمونه

Ewag HAN i wad-xrad hAN i wIzidAr az xrad i-C asT hAN i wad-xrad az hUC i-C pad TaN NEsT

(phlT,73):

دو نور مردم هستند که آنان را از کن خوی آسانی است؛ یکی آن که گ یردار و یکری آن کره »هوشی که بدخرد است. گ یدار )زندگی آسانی دارد( بدلیل خردی که دارد، و آن که بد خرد است بدلیل

«در تن او نیست.28 BSOAS, XIII, 1950, 643 (l. 30).

29 Ibid. p. 644 (v. 36).

31 Ibid., v.42.

مرورد تکیه دو سقط اما است اسم سه دارای که kE NAN Ud pUsT Ud paNirسوق: ۀ مثال در جمل .31 است. نیاز

32 MHC, 54.

33 BSOAS, XIII, 1950, 646 (v. 4)

34 Ibid., v. 6.

35 Ibid., v. 12.

36 J. C. Tavadia, "A rhymed ballad in pahlavi". JRAS, 1955, 29-36

به بعرد آمرده اسرت تاوادیرا آن را بره ررور نامرترش در 161پهلوی ص.های این متن که در متنسطوری با یک یا دو مکث درآورده است. ترتیش او به رور کلی قانع کننده نیست و ربیعی تر این بود

گذاری تاوادیرا، یرک واژه سراختگی ، ربق شماره11که برای هر سطر یک مکث قائل می شد. در بند گرران براج دلی بی با آنان« abAz a-dIlag xwAsT (hENd) sAg i garANعربی می توانست حذف شود؛

مرن بره را دیرا تاوا همقال که بویر پروسسور ]از .دلی بی سارسی ۀواژ با را dilag-a بسنجید ».خواستند سپاسگ ارم.[ کرد یادآوری

844 (5)نامه مزدک

م دک جانبرای

ترسترری دریررغ، خرراک غمررت بررر سرررم نشسرر گررورم نشررانده اسررت هخرراکی کرره سررخت گوشرر

درد و دریرررغ، کررره رستررری بناگهررران و سرررخت ام زنررده مانررده اسررت یررادت برره ذهررن غمرر ده

کررنم برره درد رسترری، ولیررک کرره برراور نمرری ایررن دوری و غمرری کرره مرررا واتکانررده اسررت برررار غرررم ترررو چررره سرررنگین و سرررنگوار بررار غررم تررو ایررن کمرررم را شررکانده اسررت

امتم، چرره چررارهمررن در غمررت برره سرروک نشسرر رستررری و رستنرررت بررره غرررم درتپانرررده اسرررت ای نررررازنین، گنرررره دوسررررتان چرررره بررررود؟ واهنگ هجر را چه کر این گونه خوانرده اسرت؟ رسترری دریررغ، خررواهر نررازت چرره کرررده بررود

انردوه رانرده اسرت هکاین سران غمرت بره گوشر

ر. روحبخشان