نقد و بررسی دائره المعارف قرآن

14
ﻧﺸﺴﺖ ﻧﻘﺪ ﻭ ﺑﺮﺭﺳﯽ ﺗﺮﺟﻤﻪ ﻓﺎﺭﺳﯽ ﺩﺍﯾﺮﺓ ﺍﻟﻤﻌﺎﺭﻑ ﻗﺮﺁﻥ ﻣﺼﺎﺣﺒﻪ ﺷﻮﻧﺪﮔﺎﻥ: ﻣﻌﺎﺭﻑ،ﻣﺠﯿﺪ؛ ﺷﺎﮐﺮ،ﻣﺤﻤﺪﮐﺎﻇﻢ؛ ﮐﺮﯾﻤﯽ ﻧﯿﺎ،ﻣﺮﺗﻀﯽ؛ ﻣﺎﺯﯾﺎﺭ،ﺍﻣﯿﺮ؛ ﺁﻗﺎﯾﯽ،ﺳﯿﺪ ﻋﻠﯽ192 ﺷﻤﺎﺭﻩ-، ﺳﺎﻝ ﺷﺎﻧﺰﺩﻫﻢ1392 ﺍﻃﻼﻉ ﺭﺳﺎﻧﯽ ﻭ ﮐﺘﺎﺑﺪﺍﺭﯼ :: ﮐﺘﺎﺏ ﻣﺎﻩ ﺩﯾﻦ :: ﻣﻬﺮ15 ﺗﺎ3 ﺍﺯhttp://www.noormags.ir/view/fa/articlepage/984635 ﺁﺩﺭﺱ ﺛﺎﺑﺖ : ﺩﺍﻧﻠﻮﺩ ﺷﺪﻩ ﺗﻮﺳﻂ : ﺍﻣﯿﺮ ﻣﺎﺯﯾﺎﺭ1393/07/21 01:02:40 : ﺗﺎﺭﯾﺦ ﺩﺍﻧﻠﻮﺩ ﺟﻬﺖ ﺍﺭﺍﺋﮥ ﻣﺠﻼﺕ ﻋﺮﺿﻪ ﺷﺪﻩ ﺩﺭ ﭘﺎﯾﮕﺎﻩ،ﻣﺠﻮﺯ ﻻﺯﻡ ﺭﺍ ﺍﺯ ﺻﺎﺣﺒﺎﻥ ﻣﺠﻼﺕ، ﺩﺭﯾﺎﻓﺖ ﻧﻤﻮﺩﻩ ﺍﺳﺖ، ﺑﺮ ﺍﯾﻦ ﺍﺳﺎﺱ(ﻧﻮﺭ) ﻣﺮﮐﺰ ﺗﺤﻘﯿﻘﺎﺕ ﮐﺎﻣﭙﯿﻮﺗﺮﯼ ﻋﻠﻮﻡ ﺍﺳﻼﻣﯽ ﻫﻤﻪ ﺣﻘﻮﻕ ﻣﺎﺩﯼ ﺑﺮﺁﻣﺪﻩ ﺍﺯ ﻭﺭﻭﺩ ﺍﻃﻼﻋﺎﺕ ﻣﻘﺎﻻﺕ، ﻣﺠﻼﺕ ﻭ ﺗﺄﻟﯿﻔﺎﺕ ﻣﻮﺟﻮﺩ ﺩﺭ ﭘﺎﯾﮕﺎﻩ، ﻣﺘﻌﻠﻖ ﺑﻪ "ﻣﺮﮐﺰ ﻧﻮﺭ" ﻣﯽ ﺑﺎﺷﺪ. ﺑﻨﺎﺑﺮ ﺍﯾﻦ، ﻫﺮﮔﻮﻧﻪ ﻧﺸﺮ ﻭ ﻋﺮﺿﻪ ﻣﻘﺎﻻﺕ ﺩﺭ ﻗﺎﻟﺐ ﻧﻮﺷﺘﺎﺭ ﻭ ﺗﺼﻮﯾﺮ ﺑﻪ ﺻﻮﺭﺕ ﮐﺎﻏﺬﯼ ﻭ ﻣﺎﻧﻨﺪ ﺁﻥ، ﯾﺎ ﺑﻪ ﺻﻮﺭﺕ ﺩﯾﺠﯿﺘﺎﻟﯽ ﮐﻪ ﺣﺎﺻﻞ ﻭ ﺑﺮ ﮔﺮﻓﺘﻪ ﺍﺯ ﺍﯾﻦ ﭘﺎﯾﮕﺎﻩ ﺑﺎﺷﺪ، ﻧﯿﺎﺯﻣﻨﺪ ﮐﺴﺐ ﻣﺠﻮﺯ ﻻﺯﻡ، ﺍﺯ ﺻﺎﺣﺒﺎﻥ ﻗﻮﺍﻧﯿﻦ ﻣﯽ ﺑﺎﺷﺪ ﻭ ﺗﺨﻠﻒ ﺍﺯ ﺁﻥ ﻣﻮﺟﺐ ﭘﯿﮕﺮﺩ ﻗﺎﻧﻮﻧﯽ ﺍﺳﺖ. ﺑﻪ ﻣﻨﻈﻮﺭ ﮐﺴﺐ ﺍﻃﻼﻋﺎﺕ ﺑﯿﺸﺘﺮ ﺑﻪ ﺻﻔﺤﻪ(ﻧﻮﺭ) ﻣﺠﻼﺕ ﻭ ﻣﺮﮐﺰ ﺗﺤﻘﯿﻘﺎﺕ ﮐﺎﻣﭙﯿﻮﺗﺮﯼ ﻋﻠﻮﻡ ﺍﺳﻼﻣﯽ ﺍﺳﺘﻔﺎﺩﻩ ﺍﺯ ﭘﺎﯾﮕﺎﻩ ﻣﺠﻼﺕ ﺗﺨﺼﺼﯽ ﻧﻮﺭ ﻣﺮﺍﺟﻌﻪ ﻓﺮﻣﺎﺋﯿﺪ. ﻭ ﻣﻘﺮﺭﺍﺕ ﭘﺎﯾﮕﺎﻩ ﻣﺠﻼﺕ ﺗﺨﺼﺼﯽ ﻧﻮﺭwww.noormags.ir

Transcript of نقد و بررسی دائره المعارف قرآن

نشست نقد و بررسی ترجمه فارسی دایرة المعارف قرآن

مصاحبه شوندگان: معارف،مجید؛ شاکر،محمدکاظم؛ کریمی نیا،مرتضی؛ مازیار،امیر؛ آقایی،سید علیاطالع رسانی و کتابداری :: کتاب ماه دین :: مهر 1392، سال شانزدهم- شماره 192

از 3 تا 15http://www.noormags.ir/view/fa/articlepage/984635 : آدرس ثابت

دانلود شده توسط : امیر مازیارتاریخ دانلود : 01:02:40 1393/07/21

مرکز تحقیقات کامپیوتری علوم اسالمی (نور) جهت ارائۀ مجالت عرضه شده در پایگاه،مجوز الزم را از صاحبان مجالت، دریافت نموده است، بر این اساسهمه حقوق مادی برآمده از ورود اطالعات مقاالت، مجالت و تألیفات موجود در پایگاه، متعلق به "مرکز نور" می باشد. بنابر این، هرگونه نشر و عرضه مقاالت

در قالب نوشتار و تصویر به صورت کاغذی و مانند آن، یا به صورت دیجیتالی که حاصل و بر گرفته از این پایگاه باشد، نیازمند کسب مجوز الزم، از صاحبانمجالت و مرکز تحقیقات کامپیوتری علوم اسالمی (نور) می باشد و تخلف از آن موجب پیگرد قانونی است. به منظور کسب اطالعات بیشتر به صفحه قوانین

و مقررات استفاده از پایگاه مجالت تخصصی نور مراجعه فرمائید.

پایگاه مجالت تخصصی نور

www.noormags.ir

3شماره 192 مهر 1392

نشست

www.noormags.ir

شماره 192 مهر 1392 4

اشارهبه‌منظور‌نقد‌و‌بررسی‌ترجمۀ‌دایرة المعارف قرآن ‌که‌جلد‌اول‌آن‌به‌همت‌انتشارات‌حکمت‌و‌زیر‌نظر‌جمعی‌از‌ویراستاران‌فاضل‌به‌تازگی‌منتشر‌شده،‌نشستی‌علمی‌در‌سرای‌اهل‌قلم‌برگزار‌شد‌و‌از‌دکتر‌مجید‌معارف،‌دکتر‌محمدکاظم‌شاکر‌و‌مرتضی‌کریمی‌نیا،‌که‌همگی‌از‌اساتید‌رشتۀ‌علوم‌قرآن‌و‌حدیث‌هستند،‌دعوت‌شد‌با‌بررسی‌اصل‌انگلیسی‌و‌ترجمۀ‌فارسی‌این‌کتاب،‌نکات‌و‌مالحظات‌انتقادی‌خود‌را‌عرضه‌کنند.‌همچنین‌از‌دکتر‌امیر‌مازیار‌به‌نمایندگی‌از‌ویراستاران‌ترجمۀ‌فارسی‌و‌انتشارات‌حکمت‌خواستیم‌در‌جلسه‌

حضور‌یابند‌و‌عالوه‌بر‌ارائۀ‌توضیحات‌کلی‌دربارۀ‌فرایند‌کار،‌به‌سؤاالت‌و‌اشکاالتی‌که‌اساتید‌طرح‌می‌کنند،‌پاسخ‌دهند.

آقایی: نخست از آقای دکتر مازیار خواهش می کنم توضیح دهند که چرا انتشارات حکمت و همکاران ویراستارشان دایرة المعارف قرآن را برای ترجمۀ انتخاب کردند؟ برای انجام این کار چه برنامه ریزی ها و تدارکاتی صورت دادند؟ و همچنین در فرایند ترجمه با چه مسائل و

دشواری هایی روبرو شدند؟

مازیار: من گزارشی مختصر و کلی از روند کار ارائه می کنم تا بتوانیم از نقد استادان محترم بیشتر استفاده کنیم. از چند سال پیش در انتشارات حکمت تصمیم گرفتیم حوزه ای به نام مطالعات اسالمی را فعال کنیم که به ترجمۀ متون یا مقاالت برگزیدۀ اسالم پژوهان غربی در زمینه های مختلف از جمله: فلسفه و کالم، تاریخ و تمدن، و قرآن و حدیث اختصاص داشته باشد. در این راستا کتاب های مرجع و ارزشمندی را که برای جامعۀ علمی ما مفید باشند، گزینش کردیم تا به فارسی ترجمه کنیم. در زمینۀ قرآن و حدیث، تصمیم گرفته شد که از جمله دایرة المعارف قرآن را که تازه چاپ شده بود ترجمه کنیم، چون اثری مرجع است که همانند آن وجود ندارد و از زمان انتشارش بحث های زیادی را در مجامع قرآن پژوهی و اسالم شناسی برانگیخته است. روشن است که ترجمۀ چنین کتابی به خاطر ویژگی های خاص

خود کتاب و نیز حساس بودن موضوع دقت بیشتری می طلبید. از این رو، انتشارات حکمت تصمیم گرفت یک گروه ویراستاری تشکیل دهد تا ترجمۀ کتاب به فارسی به صورت گروهی انجام شود و با کیفیت بهتر و مناسب تر به مخاطبانش عرضه شود. گروه چهار نفری ویراستاران از سال 1386 کار برنامه ریزی برای ترجمه، ویرایش و تولید کتاب را آغاز کردند که مراحل مختلفی داشت. ابتدا مدخل نامۀ فارسی تهیه

نشست‌‌نقد‌و‌بررسیترجمۀ‌فارسی‌دایرة‌المعارف‌قرآن‌با‌حضور‌دکتر‌مجید‌معارف،‌دکتر‌محمدکاظم‌شاکر‌و‌مرتضی‌کریمی‌نیا،‌دکتر‌امیر‌مازیار‌و‌دکتر‌سیدعلی‌آقایی

www.noormags.ir

5شماره 192 مهر 1392

شد، سپس شیوه نامۀ ترجمه و ویرایش را آماده کردیم. بعد گروهی را برای مراحل مختلف ترجمه، مقابله، نمونه خوانی، تطبیق با مراجع تعیین کردیم. بعد از این مقدمات که شاید قریب به یک سال طول کشید، کار را برای ترجمه به مترجمان سپردیم. ترجمه ها نیز در چند مرحله مقابله و ویرایش شدند. چون این کتاب دایرةالمعارفی قرآنی است که در آن به بسیاری از منابع قدیم و جدید قرآن پژوهی و علوم قرآنی استناد شده، برای دستیابی به ترجمه ای متقن الزم بود عالوه بر بررسی درستی ترجمه ها، آن ها را با منابع هم مقابله کنیم. از طرف دیگر باید اطمینان می یافتیم که در مقاالت نوشته شده، مسائلی نباشد که اعتقادات یا باورهای عمومی را مخدوش کند و این خود نظارت مضاعفی را می طلبید. بعد از طی همۀ این مراحل، جلد اول با قالبی که

برای این کار دایرةالمعارفی مناسب باشد، آمادۀ چاپ شد.

آقایی: از آنجا که آقای دکتر معارف مسئولیت نظارت محتوایی این دایرة المعارف را بر عهده داشتند، قاعدتا جلد اول کتاب را به طور کامل و موشکافانه مطالعه کردند و احتماال مالحظات و اصالحاتی داشتند و اآلن اشراف خوبی بر کار دارند. ضمن اینکه ایشان استاد رشتۀ علوم قرآن و حدیث هستند و موضوع کتاب را به طور دقیق می شناسند. بنابراین، بی تردید نکاتی که امروز دربارۀ این کتاب طرح

می کنند، برای خوانندگان بسیار ارزشمند خواهد بود.

معارف: شهریور سال 1391 از من دعوت شد نظارت محتوایی مرا نیز بگیرم. کنجکاوی شخصی بر عهده را قرآن دایرة المعارف ترغیب کرد که این کار را بپذیرم. وقتی کار را تحویل گرفتم، حقیقتا از باب »سل تفهما« مشتاق بودم شخصا در جریان محتوای این دایرة المعارف قرار بگیرم و نگاه خرده گیرانه نداشته باشم. خوشبختانه این نگاه خیلی کمک کرد که خودم را در نقطۀ بی طرفانه ای قرار بدهم، خاورشناسان و نویسندگان مدخل ها را خوب درک کنم و در

فضای ذهنی آن ها قرار بگیرم، نه در فضایی که یک مسلمان شیعی قرار دارد و با تعصبات و پیش فرض های خاصی به این مسائل نگاه می کند. بنابراین، دور اول را در مقام کسی مطالعه کردم که می خواهد درک کند چه کسانی چه چیزی نوشته اند. اما برای اینکه گزارشی از محتوای کتاب تهیه کنم، یک بار دیگر کتاب را مطالعه کردم. این بار با نگاه نکته گیرانه مطالعه کردم و اگر به مواردی بر می خوردم که با فرهنگ اسالمی و شیعی تعارض داشت، آن ها را استخراج کردم و در مجموع حدود چهل صفحه به عنوان نقد و نظر و نکتۀ علمی به انتشارات حکمت ارائه کردم. البته انتشارات حکمت صالح می داند که در چه فضایی از آن یادداشت ها استفاده کند، چون من از انتشارات تعهدی نگرفتم که حتما نکاتی که متذکر شدم، باید در کتاب بازتاب داشته باشد. اآلن که متن را بررسی می کنم و با نکاتی که ارائه کرده بودم، مقایسه می کنم، احساس می کنم جاهایی که خیلی حساس بوده به صورت بسیار کوتاه در پاورقی بعضی مدخل ها ظهور و بروز یافته است با تعابیری از این قبیل که در این مورد این دیدگاه اسالم نیست یا در این مسئله نظر خاص شیعه این نیست. دلیلی هم ذکر نشده که چرا این با دیدگاه اسالمی یا شیعی مخالف است؛ شاید خواستند فضای

علمی با یک موضع گیری تند خرد نشود و زیر سؤال نرود.فارغ از این کار، من قریب به ده سال هست که با اندیشه های خاورشناسان در حوزۀ مسائل قرآنی و حدیثی آشنایی دارم و دیدگاه های آن ها را می شناسم. همچنین انگیزه هایی که نوعا در کتاب ها ذکر

شده، می دانم؛ اینکه خاورشناسان یا به انگیزۀ دینی ـ تبشیری، یا به انگیزۀ سیاسی ـ استعماری، یا بعضا به انگیزۀ علمی و پژوهشی با میراث فکری مسلمانان مواجه شده اند. اگر بخواهم دسته بندی کنم بدون مبالغه و اغراق این دایرة المعارف را در درجۀ اول در شمار جزو آثاری که با نگاه علمی و تحقیقی و با دلسوزی از موضع غیرجانبدارانه علیه اسالم و مسلمانان و فرهنگ اسالمی تدوین شده، قرار می دهم. بنابراین، فتوای اولیۀ من این است که این کار از آثار بسیار قابل قبول

www.noormags.ir

شماره 192 مهر 1392 6

غربی است و با اینکه نویسندگان آن که بسیار متعددند با گرایش های گوناگون این مدخل ها را نوشته اند، ولی در مجموع همان طور که خود خانم مک اولیف اشاره کرده، نگاه علمی به قرآن و اسالم حفظ شده است. من در اینجا یاد سخنی از مرحوم دکتر محمود رامیار می افتم که در مقدمۀ کتاب در آستانۀ قرآن رژی بالشر نوشتند گذشت آن دورانی که غرب و نویسندگان غربی به اسالم و قرآن نگاه می کردند و اولین برخوردشان کوبیدن یا تحریف مفاهیم قرآنی و اسالمی بود. دایرة المعارف کامال این خوشبختانه رویکرد علمی و تحقیقاتی در

مشهود است.در عین حال، چند نکته در مدخل های این دایرة المعارف دیده اینکه این کتاب بدون نادیده گرفت. در را نباید آن ها می شود که فلسفۀ خاصی در مقدمه یا مدخل ها بیان شده باشد، رویکرد مطالعات تطبیقی بین قرآن و عهدین و به طور کلی اسناد قبل از اسالم که است. پررنگ بسیار می شود، باستان شناسانه کاوش های شامل رویکرد تطبیقی قاعدتا باید بر اساس یک فلسفه باشد که می تواند دو زاویه داشته باشد. یکی اینکه بگوییم قرآن و انجیل و تورات هر سه کتاب های آسمانی هستند و چون از مبدأ واحدی جاری و نازل شده اند، باید اشتراکات زیادی داشته باشند. این نگاه خوش بینانه به مطالعات تطبیقی است. بعد دوم، نگاه بدبینانه است؛ اینکه مطالبی از کتاب های از آن، متأثر یا بخشی که در قرآن کریم آمده، همه گذشته و اسناد و مدارک تاریخی قبل از اسالم بوده است. در اکثر

موارد، نویسندگان مدخل ها فقط به عنوان ناظر علمی سعی کرده اند این تطبیق را انجام دهند ولی قضاوت نکرده اند که هدفشان از این کار تطبیقی دقیقا با رویکرد مثبت است یا رویکرد منفی. مسئلۀ دیگری که در این دایرة المعارف به طور کلی مشاهده می شود، خلطی است که بین قرآن شناسی و اسالم شناسی در بسیاری از مدخل ها دیده می شود. این دایرة المعارف، دایرة المعارف قرآن است اما در بسیاری از مدخل ها ما به اسالم شناسی و بحث های مربوط به ویژگی های جوامع مسلمان برمی خوریم. مثال در مدخل »آموزش قرآن«؛ در این مدخل می توان نگاه قرآنی و تاریخی داشت، اینکه آموزش قرآن چیست، چه ضرورتی چنین گرفت، نظر در باید قرآن آموزش برای فرایندی چه دارد، آموزشی در سیرۀ پیامبر اسالم وجود داشته یا نه، و این می شود تحقیقی علمی و پژوهشی از نوع پژوهش های کتابخانه ای. اما در همین مدخل می بینیم نویسنده دست به کار میدانی بسیار وسیعی زده و به جوامع اسالمی پرداخته و فرایند آموزش قرآن را در ایران و مصر و عراق و هند و اروپا و آمریکا شناسایی می کند. در واقع، موضوع تبدیل به نمونه ای از مطالعات اجتماعی می شود؛ اینکه در جوامع اسالمی فرایند آموزش قرآن چیست؟ بنابراین، ذیل دایرة المعارف قرآن مجموعه ای از اطالعات جامعه شناختی، روان شناختی، تربیتی و تاریخی هم می یابیم.

درست است که نویسندگان مدخل ها کوشیده اند از منظری علمی و از نقطۀ صفر موضع گیری به نفع یا به ضرر اسالم و قرآن تحقیق کنند و بی طرفی شان را حفظ کنند، ولی به هر حال مسلمانی که این

دایرة المعارف را مطالعه می کند می تواند کامال حضور قوی تفکر و تربیت غربی و تأثیرگذاری مطالعات عهدینی بر فضای ذهنی آن ها را دریابد. به عبارت دیگر، باید بپذیریم غیرمسلمانان دربارۀ مفاهیم اسالمی ـ قرآنی بر پایۀ برداشت هایی از قرآن نظر می دهند، هرچند که خودشان را در نقطۀ صفر بی طرفی قرار دهند. اگر شما همین مدخل ها را به نویسندگانی مسلمان سفارش دهید که در همین تعداد کلمات مدخل ها را بنویسند، قطعا حاصل تحقیق متفاوت خواهد بود. این تفاوت چقدر است؟ جاهایی ممکن است تفاوت صددرصد باشد و جاهایی شصت درصد یا کمتر. این تفاوت را باید در درجۀ نخست به حساب تفاوت هر دو انسان گذاشت، چنان که اگر این مدخل ها را به مسلمانان هم بسپاریم، در دایرۀ مطالعات اسالمی هم حاصل یکسان نخواهد بود. ولی قاعدتا تفاوت های بین نگاشته های مسلمانان و غیرمسلمانان بیشتر است. بنابراین، باید در نظر داشته باشیم که نویسندگان این مدخل ها غیرمسلمانند و عقبۀ ذهنی شان را یا از علوم تجربی گرفته اند یا از آموزه های دینی خودشان، یا فلسفۀ مادی بر ذهن شان تأثیر گذاشته است و مطالب این دایرة المعارف خالی از آن

عقبۀ ذهنی نوشته نشده است.به جز این کلیات، مسائلی هم هست که به محورهایی جزئی تر برمی گردند. من تا حدود بیست محور را رصد کرده ام. در اینجا فقط به ذکر عناوین بسنده می کنم و جای دیگر به تفصیل شواهد هر یک را ذکر خواهم کرد: درک ناقص از فرهنگ اسالمی و شیعی، غلبۀ نگاه

مادی و تجربی به مضامین معنوی قرآن، نگاه تاریخ مندانه به قرآن و سیرۀ نبوی، سنی زدگی در ارائۀ برخی از تحلیل ها، کلی، مجمل و مبهم حرف زدن، اظهارات فاقد منبع و مأخذ روشن، تفسیر بر پایۀ ظاهرگرایی و لحاظ نکردن مجازها و متشابهات قرآنی، عدم احاطه به مجموعۀ قرائن، وابسته سازی قرآن و فرهنگ اسالمی به مصادر و فرهنگ های غیرعربی و معرب دانستن بعضی اصطالحات که دست کم در معرب بودن آن ها اختالف هست، تفسیرهای نادرست یا ناقص یا تک وجهی از آیات قرآن، ادبیات و تکیه کالم های مستحدث که از نظر خاورشناسان کاربردشان درست است ولی در بین مسلمانان معمول نیست، تهی بودن دایرة المعارف از روح قرآن و در مقابل تجلی یافتن علوم و اطالعات درون قرآنی، نگاه استقاللی به قرآن و آن را مستقل از روایات دانستن، ... . با اینکه من این کار را در کل مثبت و ارزنده می دانم و به تصمیم انتشارات حکمت برای ترجمۀ این دایرة المعارف احترام می گذارم، اما در عین حال نباید نسبت به بعضی از این مسائل بی تفاوت باشیم. بنابراین، باید در کنار ترجمۀ این دایرة المعارف، فضایی هم فراهم کنیم که خوانندگان بتوانند در جریان نقد منصفانه و علمی

بعضی از مدخل ها قرار بگیرند.

بر بودم که عالوه آقای دکتر شاکر خواهش کرده از آقایی: نکات کلی دربارۀ اصل انگلیسی دایرة المعارف قرآن و ترجمۀ فارسی آن، بعضی از مدخل های ترجمه شده را با اصل انگلیسی مقابله کنند

www.noormags.ir

7شماره 192 مهر 1392

و نظرشان را دربارۀ صحت و دقت ترجمه اعالم کنند و اینکه تا چه حد می توانیم این ترجمه را نمایندۀ شایسته ای برای دایرة المعارف قرآن

بدانیم.

ترجمۀ دست اندرکاران همۀ از باید چیز هر از قبل شاکر: دایرة المعارف تقدیر کنم که این زحمت طاقت فرسا را به جان خریدند. اشکال گرفتن از این ترجمه برای من کار بسیار سختی بود و این نشان از اتقان کار دارد. بسیاری از مدخل ها را که با متن انگلیسی تطبیق کردم مشکلی نداشت. برخی از موارد هم بود که به نظر من می شد با دقت بیشتر به برگردانی دقیق تر و صحیح تر رسید. پیش از آنکه نکات

مربوط به ترجمه را طرح کنم، به یک مقدمۀ کلی اشاره می کنم.که کارهایی همۀ از باید اسالم پژوه محقق یک به عنوان ما خاورشناسان، یهودیان، مسیحیان یا هر کس دیگری دربارۀ اسالم به کارها این دسته بندی بنابراین، کنیم. استقبال می دهند، انجام خوش بینانه، بدبینانه یا مغرضانه، یا انگیزه خوانی آن ها بی معناست. ما به عنوان یک محقق باید این کارها را بخوانیم و تمام این کارها از منظری می تواند مبارک باشد، حتی کاری که معاندترین یهودی که می خواهد با اسالم مقابله کند، انجام داده باشد؛ چون برای انجام همان کار خیلی وقت گذاشته و فکر کرده تا بتواند اشکالی بگیرد. ما که معتقدیم حرفمان درست است، باید پاسخگو باشیم و از اینکه کسانی چنین کمکی به ما می کنند، استقبال کنیم، مخصوصا در این زمان که

دیگر نمی شود کارها را دسته بندی کرد و بگوییم این کارها را ترجمه نمی کنیم؛ اگر شما ترجمه نکنید دیگران ترجمه می کنند و در اختیار همگان قرار می دهند و نهایتا شما از قافله عقب می مانید. به همین دلیل، من این تقسیم بندی ها را نمی پسندم. چند سال پیش، برای انجام فرصت مطالعاتی به انگلستان رفته بودم، از آنجا که موضوع پژوهشم »روش شناسی تفسیر قرآن و کتاب مقدس« بود تصمیم گرفتم برای شروع کار کتابی در زمینه کتاب مقدس و تفسیر آن ترجمه کنم. در »What’s the Bible« کتابخانه دانشگاه ولز به کتابی ساده با عنواننوشتۀ کارل لوفمارک، از استادان همان دانشگاه برخوردم. خواستم با نویسنده ارتباط برقرار کنم که شنیدم از دنیا رفته است. بعد از آن با همسر نویسنده که خود از استادان بازنشسته در رشتۀ زبان انگلیسی دانشگاه ولز بود، آشنا شدم و از طریق او با مؤلف و عقایدش آشنا شدم. هم مؤلف و هم همسرش افرادی بی دین بودند. اتفاقا خیلی خوشحال شدم که نویسنده بی دین بوده، نه مسیحی و یهودی؛ از این جهت که می توانستم از زاویۀ دید بی دینان به کتاب مقدس و نقد آنان آگاه شوم. خوب، خیلی خوب است که یک یهودی، مسیحی، یا مسلمان بدانند که یک بی دین چطور به کتابشان نگاه می کند، چراکه خیلی اوقات از زوایایی که آن ها به کتاب های مقدس اهل ادیان نگاه می کنند، ما نگاه نمی کنیم و از این رو، اشکاالتی را که مطرح می کنند، نمی بینیم. افراد در نگاه به اشیا و موضوعات زوایای دید مختلفی دارند و قطعا ما نمی توانیم از آن زوایایی به قرآن نگاه کنیم که دیگران قرآن را

می بینند. حال که خودمان نمی توانیم آن ها را ببینیم، عکس هایی که آن ها تهیه می کنند ببینیم تا با دیدن این عکس ها دید جامع تری نسبت

به کتاب مقدس یا قرآن یا هر متن مقدس دیگری پیدا کنیم.از این مقدمه که بگذریم، به جزئیاتی می پردازم که با نگاه اجمالی به جلد اول ترجمۀ دایرة المعارف قرآن و مطالعۀ چند مدخل از آن به

نظرم رسیده است.در می شود؛ دیده عجیبی بی نظمی مدخل ها به ارجاع در )1انگلیسی هست، در ترجمۀ ارجاعاتی که در اصل بعضی مدخل ها فارسی منعکس نشده اند. مثال در مدخل »اشعیا« یکی از ارجاعات مهم »انبیا و نبوت« است که در ترجمه منعکس نشده است. در بدو امر چنین به نظر می رسد که سیاستی بوده که ارجاعاتی که به مدخل های دیگر داده شده ذکر نشود، اما وقتی به مقاالت بلندتر مراجعه می کنیم می بینیم که چنین نیست. مثال در مدخل »بالغت و قرآن« ارجاع به مدخل های »اعجاز قرآن« یا »ادبیات و قرآن« آمده، اما به مدخل های ادامه، در یا است؛ نشده داده ارجاع و کفر« »ایمان یا »تحریک« ارجاعات به مدخل هایی چون »مخالفت با محمد )ص(«، »سیره و قرآن« و »انبیا و نبوت« منعکس شده، اما بعد از آن چندین ارجاع در ترجمه نیامده اند، از جمله: »جمع قرآن«، »مطالعات قرآنی پس از دورۀ روشنگری«، »شکل و ساختار قرآن«. بعضی از ارجاعات هم ناقص ترجمه شده اند؛ مثال گفته شده »نک. مجادله؛ جدل« در حالی که عنوان Polemic« و »Debate and Disputation« انگلیسی مدخل ها

and Polemical Language« است. مجادله و جدل ترجمۀ دقیقی برای هیچ یک از این دو عنوان نیست. در یک مورد هم ارجاع غلط Language and Style« ترجمه شده است: در متن انگلیسی آمده »Style« که ترجمه شده »زبان و ساختار قرآن«؛ »of the Qur’anبه معنای »سبک« به اشتباه »ساختار« ترجمه شده که ظاهرا با مدخل Form and Structure of( »دیگری با عنوان »شکل و ساختار قرآنthe Qur’an( خلط شده است. ارجاع دیگری که باز هم دقیق ترجمه نشده، »Soothsayers« است که با اینکه در انگلیسی به صورت جمع آمده ولی به صورت مفرد، »کاهن« ترجمه شده، که البته در اینجا کار مترجم درست بوده است؛ چراکه اصل مدخل هم مفرد است و نویسندۀ اصلی مقاله به اشتباه آن را به صورت جمع آورده است. در ارجاعات زیادی هست که هیچ کدام در ترجمه باز ادامۀ مقاله هم نیامده اند، از جمله: »شعر و شاعر«، »گاه شماری قرآن«، »یهودیان و یهودیت«، »مسیحیان و مسیحیت«، »اهل کتاب«، »بنی اسرائیل«، »متن مقدس و قرآن«. بنابراین، در اینجا تشویشی دیده می شود که

امیدوارم در چاپ های بعدی اصالح شود.2( مدخل های داخل متن در ترجمه با عالمت ستاره مشخص ذکر ارجاع به عنوان پرانتز داخل که مدخل هایی روی اما شده اند، شده اند، ستاره نخورده است؛ شاید این امر از این بابت بوده که در عناوین مذکور در پرانتزها غلبه با مدخل ها بوده است تا عناوین دیگر

مانند نام کتاب یا مقاله.

www.noormags.ir

شماره 192 مهر 1392 8

3( خوب بود در کنار ترجمۀ مدخل ها به فارسی، اصل عنوان انگلیسی هم ذکر می شد؛ این کار برای خوانندگان کنجکاوی که با زبان انگلیسی آشنا هستند و می خواهند به اصل دایرة المعارف مراجعه کنند مفید بود، به ویژه که برای بعضی از مدخل ها ترجمه ای گزیده شده که شاید اگر به مترجم دیگری می دادند، معادل دیگری برایشان »Inimitability« انتخاب می کرد. مثال »اعجاز قرآن« ترجمۀ مدخلیا »Miracle« به ذهنش کسی است ممکن درحالی که است، »Miraculous« معطوف شود؛ یا مدخلی داریم با عنوان »ادیان پیش از اسالم عربستان جنوبی« که یافتن اصل انگلیسی آن بسیار دشوار است؛ نه ذیل مدخل »Religion« یافت می شود و نه ذیل مدخل South« عنوان با و "S" ذیل حرف این مدخل بلکه ،»Arabia«

Arabia, Religions in Pre-Islamic« قرار دارد.4( چون در ترجمۀ دایرة المعارف ترتیب الفبایی مدخل ها تغییر کرده است، طبیعتا بعضی از مدخل ها که با هم ارتباط نزدیک تری دارند، از هم جدا افتاده اند؛ مثال مدخل »Religion« در ترجمه ذیل حرف دال )دین( قرار می گیرد، اما »Religious Pluralism« ذیل حرف تاء )تکثر دینی(، درحالی که در اصل انگلیسی این دو مدخل که با هم ارتباط تنگاتنگی هم دارند، کنار هم هستند. بهتر بود برای مدخل هایی که با هم پیوستگی کامل دارند، یک مدخل ارجاعی زیر

آن مدخل قرار داده می شد.5( در مواردی شیوۀ ارجاع به کتاب مقدس درست نیست. مثال

در مدخل »اشعیا« ارجاعاتی به کتاب مقدس هست )اشعیای نبی، 13: 21؛ 3: 40؛ 2: 26؛ 2: 41(. معموال »اشعیای نبی« یا »ارمیای نبی« را در گفتار به کار می برند ولی در ارجاع دهی »اشعیا« یا »ارمیا« می نویسند. همچنان که برای »سفر پیدایش« یا »سفر خروج« هنگام ارجاع دهی صرفا می نویسند: »پیدایش« یا »خروج«. به عالوه، استاندارد ارجاع دهی به کتاب مقدس چنین است: نام کتاب، فاصله نه ویرگول، شمارۀ باب و شمارۀ آیه. مانند این مثال: »اشعیا 13: 21«.صرف نظر از رعایت نشدن استاندارد ارجاع دهی، خود ارجاع هم نادرست است: 13: 21 قاعدتا باید به معنای باب 13 آیۀ 21 باشد، درحالی که در مقاله به معنای باب 21 آیۀ 13 در نظر گرفته شده است! من هر چهار ارجاع در این مدخل را بررسی کردم و همۀ این ها برعکس هستند. ممکن است چنین به نظر برسد که روش ارجاع دهی به کتاب مقدس در این ترجمه به این صورت خاص بوده است. اما وقتی به مدخل های دیگر مراجعه کردم دیدم این طور نیست. مثال در مدخل »آرارات« مطابق با استاندارد ارجاع داده شده است. به هر حال، فارغ از اینکه باید روش ارجاع دهی در کل ترجمه یکدست شود، این از مواردی است که باید در مقدمه توضیح داده شود که ارجاع به کتاب مقدس به این شیوه است؛ همان طور که غربیان هنگام استفاده از قرآن می گویند که روش ارجاع دهی ما چنین است و حتی می گویند از کدام چاپ استفاده

کردیم.6( تاریخ ها در اصل انگلیسی به صورت هجری/میالدی ذکر شده

است، اما در ترجمه به ذکر تاریخ هجری بسنده شده است. بهتر بود این اطالعات هم به خواننده منتقل می شد.

7( قلم شناسۀ مدخل ها با قلم متن مقاالت یکسان است و در اصل انگلیسی هم همین طور است. اما به نظر من خوب بود برای شناسۀ مدخل ها از قلم دیگری یا قلم پررنگ تری نسبت به قلم متن مقاله استفاده می شد. چراکه عبارات شناسه ها با جمالت متن متفاوت است و خواننده که توجه به این مسئله ندارد، ممکن است احساس کند

گسستگی در متن وجود دارد.من مقالۀ »اسماء و صفات خدا« را با متن اصلی مقابله کردم. در ترجمۀ این مدخل به اشکاالتی برخوردم که اهم آن ها به شرح

زیر است:1( نمی دانم آیا به مترجمان گفته شده که در ترجمۀ آیات یک ترجمۀ فارسی خاص را معیار قرار دهند یا اینکه قرار بوده همان طور که در متن ترجمه شده، ترجمه کنند. به نظر من، روش دوم درست است، چراکه گاهی اوقات نویسنده آیه را طوری ترجمه کرده که با دیدگاهش در متن سازگار باشد. در ص 283 و 285 ذیل مدخل »اسماء و صفات خدا« در ترجمۀ بخش پایانی آیۀ »قل ادعوا اهلل أو ادعوا الرحمن أیا ما تدعوا فله األسماء الحسنی« آمده است: »برای او نام های نیکوتر است«. این ترجمه درست نیست و معنا را هم عوض می کند؛ گویی گفته شده خدا را »اهلل« بخوانید یا »رحمن«، فرقی نمی کند زیرا خدا از »اهلل« و »رحمن« اسم های نیکوتری هم دارد! درحالی که »الحسنی«

را باید صفت عالی در نظر گرفت که ترجمۀ آن می شود: »برای او در است. نیکوترین نام های خدا یعنی همۀ نام هاست«؛ نیکوترین »the most beautiful names« مورد دو هر در هم انگلیسی ترجمه شده است. در ترجمه های فارسی هم تا جایی که من می دانم،

»نیکوترین نام ها« ترجمه کرده اند.2( در ص 286 همین مقاله، نویسندۀ مقاله آنجا که صفات خدا را فهرست کرده، برای دو صفت »القادر« و »القوی« به ترتیب معادل های انگلیسی »powerful« و »strong« قرار داده، اما مترجم فارسی هر دو را »قدرتمند« ترجمه کرده است، با اینکه یک سطر بیشتر با هم فاصله ندارند. در اینجا منظور شمارش اسماء و صفات خداست و

بنابراین، دست کم باید در ظاهرشان تفاوتی باشد.3( در ص 287، عبارت »the master of the kingdom« به

»فرمانروا« ترجمه شده که شاید خیلی دقیق نباشد.4( در ترجمۀ عبارت زیر:

Eventually, Muhammad’s vision of God was intertwined with the legends that developed around his nocturnal journey )isrā’(, vaguely intimated by Q and the story of his heavenly ascent )mi’rāj(, later ,17:1 developed jointly in hadīth literature into a major topic

.)of his prophetic mission )see ASCENSIONدر ص 290 ترجمه شده: »در نهایت، شهود خداوند توسط محمد )ص( با داستان هایی همراه شد که در پیرامون سفر روحانی او )اسراء(

www.noormags.ir

9شماره 192 مهر 1392

شکل گرفت، که به نحو مبهمی در آیۀ 1 اسراء به آن اشاره شده است و بعدها در متون حدیثی به موضوع مهمی در رسالت نبوی وی تبدیل

شد«.مترجم بخشی از عبارت انگلیسی را که مربوط به معراج است )که در متن انگلیسی زیرش خط کشیده شده(، از قلم انداخته و ترجمه متون در بعدها از »و قبل عبارت فارسی، ترجمۀ در است. نکرده حدیثی به موضوع مهمی در رسالت نبوی وی تبدیل شد« دربارۀ »اسراء« است نه »معراج«، و برای خواننده این تصور پیش می آید که »اسراء« در متون حدیثی به موضوع مهم رسالت نبوی تبدیل شده است، درحالی که نویسنده بعد از موضوع »اسراء« به مسئلۀ »معراج« اشاره کرده است. گفتنی است که »إسراء« به سفر شبانۀ پیامبر اکرم )ص( از مسجدالحرام به مسجداالقصی اطالق می شود و حال آن که »معراج« به سفر روحانی یا جسمانی پیامبر از مسجداالقصی به

آسمان ها گفته می شود.5( در ص 293، تعبیر »biblical story« به »روایت انجیل« ترجمه شده است. چون انجیل در فرهنگ مسیحیت معموال به اناجیل اربعه گفته می شود، این ترجمه درست نیست و باید به »داستان کتاب مقدس« ترجمه شود. »Bible« در سیاق متن هم به معنای کل عهد عتیق و عهد جدید به کار می رود، اما در این مدخل به اشتباه »انجیل«

ترجمه شده است.6( در ص 294 ترجمه کامال غلط است. اصل عبارت انگلیسی

چنین است: Following the angels as inhabitants of the earth, God created Adam, the first human being, as ;2:30 “successor” )khalīfatan( to the angels on earth ) Q the understanding of Adam as God’s viceroy or deputy and 11:57 ;7:69 is not borne out by the qur’ānic text, cf. Q

.)16 ,R. Paret, Der Koranمترجم چنین ترجمه کرده است: »خداوند به دنبال خلق فرشتگان برای خود »خلیفۀ« را بشر، نخستین آدم، زمین، ساکنان به منزلۀ حکمرانی بر فرشتگان در زمین آفرید )بقره: 30؛ متن قرآن مفهوم آدم را به منزلۀ نماینده یا خلیفه تأیید نمی کند، نک. اعراف: 69؛ هود: 57 و

.»)16 ,Paret, Der Koranاما مراد نویسنده آن بوده که خدا نخست فرشتگان را روی زمین successor””( آفرید، بعد آدم را آفرید به عنوان خلیفه و جانشین آنانto the angels(، نه اینکه خلیفۀ خدا بر فرشتگان حکمرانی کند! ادامۀ عبارت هم مؤید آن است: »اینکه آدم نماینده یا خلیفۀ خدا باشد، مأخوذ از متن قرآن نیست«؛ یعنی نویسنده تأکید کرده که قرآن صراحتی ندارد بر اینکه آدم خلیفۀ خداست )خلیفة اهلل(، و از نظر نویسنده آدم »جانشین فرشتگان روی زمین« بوده است. ترجمۀ عبارت اخیر هم چندان درست نیست. گفته شده: »متن قرآن مفهوم آدم را به منزلۀ نماینده یا خلیفه تأیید نمی کند«، اما منظور آن است که »این فهم که

آدم خلیفۀ خدا روی زمین است، از متن قرآن برنمی آید«.

7( در ص 294 آمده است: »و از او خواست که نام ها را بگوید، کاری که فرشتگان از انجام آن عاجز بودند«. این ترجمۀ عبارت زیر

است: and asked him to name the things, which the …

.angels were unable to doگفته شده »to name the things«، یعنی »اشیا را نام گذاری

کند« نه اینکه »نام ها را بگوید«.8( در ص 296 چنین آمده است: »این سورۀ کوتاه تأکید زیادی بر مفهوم زایش از خداوند دارد و اعتقادنامۀ نیقیه را مبنی بر اینکه »زاده اما زاییده نشده« در قالب یک عبارت اعتقادی مختصر ناظر به یگانگی خدا، رد می کند«. مترجم گمان کرده که »زاده اما زاییده نشده« وصف

خداست. اصل عبارت انگلیسی چنین است: This short sūra lays great stress on rejecting the idea of generation within the concept of God and denies the Nicean creed, “begotten, not made,” in the nutshell of a

.qur’ānic credal formula proclaiming God as oneتعبیر »begotten, not made« در اعتقادنامۀ نیقیه مربوط به عیسی )ع( است؛ در مسیحیت گفته نمی شود که عیسی »مخلوق« خداست »مولود« می گویند بلکه )created by God( خداست )begotten of God(، یعنی »زایش« را قبول دارند اما »آفرینش« را قبول ندارند. این تعبیر »begotten, not made« هم مربوط به عیسی است که معنا می شود: »مولود است و نه مخلوق«. مترجم این تعبیر را

در توصیف خدای خالق گرفته و چون در عبارت آمده که سورۀ توحید در رد اعتقادنامۀ نیقیه است، خواسته آن را با »لم یلد و لم یولد« تطبیق کند؛ چراکه در سورۀ توحید آمده است: »نه زاده و نه زاییده شده«. اما تعبیر مترجم، »زاده اما زاییده نشده« نه مراد مسیحیان را می رساند و نه ترجمۀ صحیحی است؛ چراکه مترجم واژۀ »begotten« را »زاده« ترجمه کرده است در حالی که به معنای »زاییده شده« است. همچنین کلمه »made« به معنای »مخلوق« )created( است که مترجم به

»زاییده شده« ترجمه کرده است.باال، موارد دیگری هم در ترجمۀ مقاالت به به جز اشکاالت چشم می خورد، از جمله اینکه در حروف نگاری یکسان عمل نشده است. مثال در ترجمۀ مقالۀ انجیل )ص 415(، آنجا که از اصل یونانی انجیل بحث می شود، عینا لفظ یونانی »evangelion« ذکر شده بدون حروف نگاری به فارسی، ولی وقتی به »wangēl« می رسد که کلمۀ حبشی است فقط به صورت حروف نگاری )ونجیل( ذکر شده است. اگر قرار بر حروف نگاری به فارسی است، باید همه جا یکدست

اعمال شود.در پایان، چند پیشنهاد هم دارم:

1( خوب است اگر در چاپ های بعدی از سرویراستار انگلیسی مقدمه ای برای خوانندگان ترجمۀ فارسی گرفته شود، که آنان هم از ترجمه شدن دایرة المعارف به فارسی مطلع شوند. حتی خوب بود اگر از ناشر برای ترجمۀ فارسی اجازه گرفته می شد؛ این بر اعتبار کار هم

www.noormags.ir

شماره 192 مهر 1392 10

می افزود. امیدوارم که در چاپ های بعد این نقیصه برطرف شود. 2( اولین گام پژوهش آن است که محقق به دایرةالمعارف های تخصصی مراجعه کند که هم با موضوع آشنا شود و هم منابع اصلی بحث را بشناسد. به همین دلیل می بینیم که گاهی اوقات خود مدخل یکی دو پاراگراف بیشتر نیست، اما بخش کتاب شناسی آن مدخل مفصل تر است. چون این دایرة المعارف برای فارسی زبان ها ترجمه شده و فرض بر این بوده که خوانندۀ این ترجمه نمی تواند از متن اصلی کتاب استفاده کند و به منابع التینی که در کتاب شناسی ها ذکر شده مراجعه کند، خوب بود منابع فارسی متقن در آن موضوع هم زیر بخش کتاب شناسی اضافه می شد و در مقدمه هم تذکر داده می شد که این بخش از منابع در اصل دایرة المعارف نیست. این برای عموم

مراجعه کنندگان به ترجمه مناسب تر بود.3( اسامی نویسندگان به شکل اصلی با حروف التین نیامده و نام ها به فارسی حروف نگاری شده اند. اگر کسی بخواهد تحقیق بیشتری بکند و اسم آن فرد را در منابع اینترنتی و جاهای دیگر جستجو کند،

ممکن است نداند صورت دقیق این نام ها به التین چه بوده است.4( شایسته بود اگر در مقدمه گفته می شد که در حال حاضر در ایران چند دایرة المعارف قرآنی تدوین شده یا در حال تدوین است؛ بهاءالدین خرمشاهی، آقای قرآن پژوهی و قرآن دانشنامۀ جمله از دایرة المعارف قرآن کریم مرکز فرهنگ و معارف قرآن، یا دانشنامۀ قرآن کریم ، که در پژوهشگاه فرهنگ و اندیشۀ اسالمی در دست

تدوین است، و ظاهرا ناظر به همین دایرة المعارف قرآن لیدن است. خوب بود توضیح داده می شد که ترجمۀ این دایرة المعارف در کنار آن کارها چه توجیهی دارد و وجوه امتیاز این کار بر کارهای مشابه بیان می شد. همین طور خوب بود اگر دایرة المعارف قرآن به زبان های دیگر مثل فرانسه، عربی، ... ترجمه شده یا در حال ترجمه است، ذکر

می شد.5( جا دارد در همین جلد یا پس از اتمام ترجمۀ همه مجلدات، تحلیلی آماری از نویسندگان، شامل: تعداد نویسندگان، دسته بندی آن ها

بر اساس ملیت، دین، زمینۀ علمی آن ها به طور اجمالی ذکر شود.6( در فهرست مدخل ها اگر شمارۀ صفحه هم ذکر می شد، بهتر

بود.

آقایی: انتشار دایرة المعارف قرآن به زبان انگلیسی در پژوهش های غربی اتفاقی بدیع و گامی متفاوت بود ، چنان که خانم مک اولیف هم در مقدمه ناگزیر شده به تفصیل توضیح دهد که چرا چنین کاری انجام داده اند. سؤالی که در اینجا به ذهن خوانندگان متبادر می شود این است که دایرة المعارف قرآن در جغرافیای پژوهش های علمی قرآنی در غرب چه جایگاهی دارد؟ برای اینکه سؤال روشن تر شود، شاید باید اجماال به نوع نگاه هایی که در ایران نسبت به این دایرة المعارف وجود دارد، اشاره کنم. اگر بخواهیم از دو سر طیف صحبت کنیم، دو نوع نگاه متفاوت در این باره دیده می شود. از یک سو، با انتشار

این دایرة المعارف در برخی این تلقی ایجاد شد که غرب می خواهد تمام همت و توان خود را یکجا جمع کند و داشته هایش را در یک کتاب عرضه کند. بنابراین، وقتی این کتاب به دست ما برسد، هر آنچه غرب می خواهد دربارۀ قرآن بگوید، یکجا در اختیار ماست و اگر می خواهیم دیدگاه غرب در باب قرآن را نقد کنیم، به چالش بکشیم، اشکاالتش را روشن کنیم و به شبهات پاسخ دهیم، همه اینجا هست. دایرة المعارف قرآن در این تلقی مساوی است با تحقیق آکادمیک غربی دربارۀ قرآن و در غرب کاری انجام نشده مگر آنکه بازتابش را در این دایرة المعارف می توان دید. در نقطۀ مقابل، تلقی دیگری هست که معموال از اساتید رشتۀ قرآن و حدیث که مطالعات قرآنی در غرب را می شناسند، می شنویم. در این نگاه، دایرة المعارف قرآن اثر ممتازی هم نیست، بلکه از حیث علمی در قیاس با پژوهش های رایج غربی کار متوسطی محسوب می شود؛ بسیاری از مطالعات غربی در این کتاب پوشش داده نشده و بسیاری از مدخل ها فاقد آن قوت علمی است که در تحقیقات امروز غرب می توان یافت. بنابراین، این دایرة المعارف اثری جدی نیست. هر دو نگاه با وجود تفاوت مبنا، ثمرۀ واحدی دارد و آن اینکه چنین دایرةالمعارفی را نباید ترجمه کرد. از منظر نخست، ترجمۀ این کار یعنی ترجمۀ انبوهی از شبهات و افترائات و ایرادهایی که غرب می خواهد بر قرآن وارد سازد. چنین کاری را چرا باید ترجمه کنیم درحالی که هنوز پاسخ قانع کننده ای برای این اشکاالت و شبهات آماده نکرده ایم؛ چنان که آقای دکتر شاکر فرمودند، ظاهرا گروهی

هم مشغول آماده کردن چنین مجموعه ای هستند. در نگاه دوم هم گفته می شود این کتاب اصال ارزش ترجمه کردن ندارد. با این تفصیل، جایگاه واقعی دایرة المعارف قرآن در مطالعات علمی غربی کجاست؟ و

آیا ترجمه شدن چنین دایرةالمعارفی را باید به فال نیک گرفت؟ بر فرض که پاسخ سؤال قبلی مثبت باشد، یعنی بپذیریم که ترجمۀ این دایرة المعارف به فارسی کار ارزنده ای است، سؤال دومی به ذهن متبادر می شود. با انتشار دایرة المعارف قرآن به زبان انگلیسی، جامعۀ علمی ما با فضای آکادمیک مطالعات قرآنی غربی آشناتر شد و با چاپ ترجمۀ این دایرة المعارف هم این زمینۀ آشنایی بیشتر فراهم می شود، به ویژه برای کسانی که به زبان انگلیسی تسلط ندارند. این ترجمه موجب می شود دانشجویان و محققان علوم قرآنی از نزدیک نمونه ای از مطالعات غربی را بشناسند. اما آیا انتشار ترجمۀ دایرة المعارف قرآن می تواند در فضای تحقیقات علمی داخلی دربارۀ قرآن اثربخش باشد؟ آیا می توان امید داشت که این کار تحولی در مطالعات قرآنی به زبان فارسی ایجاد کند؟ آیا می توان ثمرۀ این اثر را در میان دانشجویان این رشته در دانشگاه ها دید؟ آیا تحولی در پایان نامه ها و رساله های

دانشگاهی رشتۀ علوم قرآنی ایجاد خواهد کرد؟

کریمی‌نیا: نخست اینکه این دایرة المعارف پدیده ای نوظهور و جدید در دهۀ آخر قرن بیستم یا اوائل قرن بیست ویکم بوده است، اما هر محصولی یک زمانی دارد. »االمور مرهونة باوقاتها«. پیش از

www.noormags.ir

11شماره 192 مهر 1392

این، نیازی به تولید و انتشار چنین اثری حس نمی شد. اوائل قرن بیستم غربیان به این نتیجه رسیدند که اآلن وقت آن رسیده است که دایرة المعارف اسالم را منتشر کنیم. این امر تقریبا بعد از دویست سال تالش آکادمیک در دانشگاه ها و مجامع علمی غربی اتفاق می افتاد که راجع به اسالم، انبوهی از رساله های دانشگاهی و مقاالت علمی و بسیاری از تصحیحات آثار اسالمی، اعم از تفاسیر، متون تاریخی، سیره، حدیث و امثال آن، را منتشر کرده بودند. آن زمان، یعنی در آغاز قرن بیستم، می خواستند چیزی به نام دایرة المعارف تولید کنند که محصولی غربی بود، آن را خوب می شناختند و نمونه های مشابهی را از صد تا دویست سال قبل دیده بودند و تصمیم گرفتند همان کار را دربارۀ اسالم هم انجام دهند و باالخره نخستین جلد این دایرة المعارف را در سال 1913 منتشر کردند. یعنی بعد از دویست سال کار علمی به این نتیجه رسیدند که خوب است محصولی علمی تهیه کنیم که هر محققی که می خواهد در این زمینه اطالعاتی کسب کند با مراجعه به آن با مجموعه ای از آرا و پیشینۀ آن موضوع در حوزۀ اسالم، اعم از تاریخ، فرهنگ، شخصیت ها، معماری، ادبیات و امثال آن آشنا شود. در اول قرن بیستم، یعنی در سال 1900، این اتفاق در حوزۀ کلی مطالعات اسالمی افتاد اما در زمینۀ خاص مطالعات قرآنی در جامعۀ غربی چنین نیازی احساس نمی شد، به این دلیل که آن حجم عظیم تولیدات قرآنی و حجم فراوان آرا و نظریات رو در روی هم که در اواخر قرن بیستم شاهد بودیم، هنوز در غرب تولید نشده بود. در اواخر قرن بیستم و اوائل

قرن بیست ویکم با چنین وضعیتی مواجهیم: انبوهی از منابع قرآنی و تفسیری که پیشتر به صورت نسخه خطی بودند، تازه در نیمۀ دوم قرن بیستم به صورت تحقیقی تصحیح و منتشر شدند و در اختیار مسلمانان و غربیان قرار گرفتند. در این دوران، انبوهی کتاب جدید، مقاالت، پایان نامه ها و نظریه پردازی جدید تولید و کنفرانس های علمی متعدد برگزار شدند. در اواخر قرن بیستم، یعنی دهۀ 1990 محققان غربی

احساس کردند که اآلن به چنین پدیده ای حاجت هست.اما دربارۀ اینکه آیا این دایرة المعارف همۀ آنچه را در غرب تولید شده، به ما می نمایاند یا یک کار معمولی است، من بیشتر به دیدگاه دوم تمایل دارم. طبیعی است که این اولین گام در دایرةالمعارف نگاری قرآنی است و نسبت به سایر آثار خیرالموجودین است؛ یعنی در میان دایرةالمعارف های دیگر که در جهان انگلیسی زبان تولید شده )از جمله دو مجموعه در هند و یک دایرة المعارف عمومی توسط اولیور لیمن در آمریکا(، دایرةالمعارفی حرفه ای به حساب می آید. این دایرة المعارف به نیاز عده ای از پژوهشگران در غرب پاسخ می دهد. البته در ادامه خواهم گفت که این دایرة المعارف چه سودی برای ما دارد یا از ترجمۀ آن چه بهره ای می توانیم ببریم. اما باید یادمان باشد که این دایرة المعارف در قدم نخست برای ما مخاطبان شرقی نوشته نشده است. مخاطب اصلی این دایرة المعارف یک غربی است که لیسانس مطالعات اسالمی یا فوق لیسانس ادبیات عرب دارد و در یک زمینۀ قرآنی نیاز به کسب اطالعات بیشتری دارد. او به این دایرة المعارف مراجعه و اطالعات

جامعی دربارۀ منابع و پیشینۀ موضوع و دیدگاه های مختلف در آن باب دریافت می کند. طبیعی است که در درجۀ اول همین مخاطب غربی مورد نظر نویسندگان مقاالت این دایرة المعارف بوده است و تأکید ـ ـ و نه فضای عمومیـ می کنم که برای یک فضای آکادمیک غربیـ تدوین شده است. اآلن که نزدیک به پانزده سال از فکر اولیۀ تدوین این اثر گذشته، ناشر به فکر افتاده که ویرایش دوم آن را روانۀ بازار کند. این اتفاق برای دایرة المعارف اسالم هم افتاد. ویرایش نخست آن سال 1933 تمام شد، اما بعد از جنگ جهانی دوم، غربیان دیدند که منابع جدید و نظریه های جدید زیادی تولید شده است و از این رو، از 1955 شروع کردند به آماده سازی ویراست جدیدی که پس از پنجاه سال در سال 2003 ویرایش دوم به اتمام رسید. دوباره، از سال 2007 مشغول تدوین ویراست سوم دایرة المعارف اسالم شده اند. این دربارۀ دایرة المعارف قرآن هم اتفاق خواهد افتاد و همۀ نواقصی را که ما در جهان اسالم می بینیم و غربیان متوجه آن ها شده اند، به طور حرفه ای تر

رفع خواهد شد.باید نخست خودمان، با قرآن دایرة المعارف نسبت دربارۀ اما ایرانیان بلکه عرب ها، نه ــ ما اصوال کنم. عرض را مقدمه ای آشنا غیرحرفه ای خیلی غربی ها قرآنی مطالعات با ــ فارسی زبان شده ایم. منظورم، مخاطبان عمومی نیست، بلکه مخاطب تخصصی است که می خواست بداند در حوزۀ مطالعات قرآنی چه موضوعاتی در جریان است. این مخاطب تخصصی بدترین و پراشتباه ترین راه

را انتخاب کرد و ما هنوز از آفت های این انتخاب نادرست اولیه رنج می بریم. آن انتخاب این بود که نخستین کسانی که از مطالعات قرآنی و اسالمی در غرب مطلع شدند و خواستند آن ها را ذیل عنوان مطالعات »مستشرقان« یا »خاورشناسان« نقد و بررسی کنند و در صدد بازتاب و رفع و نقد شبهات آن ها بودند، عموما به مجموعۀ تولیدات غربیان هیچ دسترسی ای نداشتند مگر به واسطۀ منابع عربی، و این منابع عربی به دست اهل سنت نوشته شده بود. طبیعی بود که اهل سنت مدافع دین اسالم باشند و همۀ آنچه را که غربیان نوشته بودند، مغرضانه بدانند و در گزارش خودشان از اسالم شناسی غربیان نهایت تالششان را کردند که آرای غربیان را به بدترین شکل منعکس کنند، بدترین بخش ها را نشان دهند و به بدترین شکل آن ها را جواب دهند. این نیاز به اثبات ندارد. برای اینکه بفهمیم در این پنجاه سال اخیر چه بالیی بر سرمان آمده و از چه آفتی رنج می بریم، کافی است به این موضوع توجه کنیم که دقیقا همین نویسندگان اهل سنت که در حوزه های علمیۀ جهان عرب یا در دانشگاه هایی مثل دانشگاه قاهره، حلب، دمشق، ریاض و ... ادبیات قرآنی غربیان را به ما نشان دادند و آن ها را در کتاب های عربی نوشتند و منتشر کردند و ما عین آن ها را به فارسی ترجمه کرده ایم و به عنوان کتاب درسی به دانشجویانمان داده ایم، و از همان ها امتحان گرفته ایم یا مبنای پایان نامه های دانشگاهی قرار داده ایم، این ها همان اهل سنتی هستند که شدیدترین و مغرضانه ترین کتاب ها را علیه شیعه نوشته اند. جالب است که بعضی از نویسندگان این کارها مشترکند.

www.noormags.ir

شماره 192 مهر 1392 12

مطمئن می کنیم، مراجعه نویسندگانی چنین کارهای به ما وقتی هستیم و تردید نداریم که آنچه دربارۀ شیعه نوشته اند مغرضانه است و کتاب هایشان را به راحتی کنار می گذاریم. ولی وقتی سراغ کتاب های بر را دیگرشان که دربارۀ مستشرقان نوشته اند می رویم، چشممان کارهای قبلی شان می بندیم و می گوییم همۀ این ها دربارۀ مستشرقان واقع گرایانه است. متأسفانه این ورود اشتباه تا حد زیادی بر جامعۀ علمی و آکادمیک ما اثر گذاشته است و بر اساس آن، افراد زیادی در حوزه و دانشگاه »مستشرق پژوه« شده اند و از روی نوشتۀ عرب ها کتاب هایی به فارسی تولید کرده اند و اطالعاتی دربارۀ غربیان به ما داده اند. بدیهی است که در نوشته های غربیان غرض ورزی هم هست، مگر در نوشته های شرقیان غرض ورزی نیست؟ اما وقتی قرار است سراغ یک ادبیات علمی برویم، نباید از دروازه ای که خیلی دور از آبادی است، وارد شویم. ترجمۀ دایرة المعارف قرآن به فارسی و نمونه های شبیه به این در ده سال اخیر، گام هایی هستند که جامعۀ دانشگاهی و حوزوی را تا اندازه ای از آن قدم اشتباه اولیه دور کنند تا بتوانیم در حد امکان مستقیما به منابع، نظریات و روش های غربی دسترسی پیدا کنیم. همین جا، به انتشارات حکمت و مجموعۀ ویراستاران ترجمۀ فارسی تبریک می گویم و می دانم که زحمات بسیار طاقت فرسایی را به دوش کشیده اند تا چنین دایرةالمعارفی با استانداردهای کتاب مرجع منتشر شود. البته طبیعی است که در کار ترجمۀ دایرة المعارف هزاران

رهزن وجود دارد و قطعا البالی اولین کارها اشتباهاتی پدید می آید.

این بگویم باید شد، مطرح گفتگو آغاز در که نکاتی دربارۀ از نگاه یک مسلمان دلسوز مطالعات دغدغه ها دقیق و بجاست و اسالمی می تواند وجهی داشته باشد. اما ما باید به یاد داشته باشیم که در کدام جهان زندگی می کنیم. جهان امروز جهانی با ارزش ها و روابط جدید است و در این جهان جدید، علم و محصول علمی فقط در دانشگاه ها و حوزه های جهان اسالم تولید نمی شود. به عبارت دیگر، علم در جهان جدید جزیره ای و منطقه ای نیست؛ مثال نمی توان ادعا کرد که ما یک علم پزشکی تولید کرده ایم که فقط در ایران کاربرد دارد، فیزیک و شیمی و کشاورزی و امثال آن ها همین طور. در جهان جدید، مسئله های علمی هویت جمعی دارند. در حوزۀ مطالعات اسالمی هم تنها ما نیستیم که سؤال مطرح می کنیم، فرضیه می دهیم و نظریه تولید می کنیم، بلکه همۀ اهل فن و دانشمندان آکادمیک در حوزۀ مطالعات اسالمی و قرآنی در جهان این کار را بدون اینکه از ما اجازه بگیرند انجام می دهند. قطعا ما نمی توانیم چشممان را به سؤال ها، فرضیه ها، نظریه ها و دستاوردهایی که آن ها تولید می کنند، ببندیم؛ چراکه اگر ببندیم، علممان جزیره ای می شود، فارغ التحصیل ما در زمینۀ الهیات اسالمی پایش را از ایران بیرون بگذارد، نه کسی حرف او را می فهمد و نه او حرف کسی را می فهمد؛ یعنی درنمی یابد که در محافل دانشگاهی و علمی غربیان، محققان مسلمان و غیرمسلمان راجع به چه صحبت می کنند و چه مقوله هایی مسئلۀ آن هاست. مثال وقتی در یک کنفرانس قرآنی در اروپا یا حتی در ترکیه شرکت می کند،

می بیند آن ها به زبان دیگری صحبت می کنند و از نظریه هایی حرف می زنند که در دانشگاه های ایران از آن ها خبری نیست. پس طبیعی است که نیاز داریم از فضای مطالعات قرآنی در جهان باخبر باشیم. اما همیشه این نگرانی را هم داریم که آنچه آن ها تولید می کنند، غرض ورزانه است. برای همین اسم آن را گذاشته ایم: »مطالعات قرآنی مستشرقان«. من می خواهم در همین تعبیر تشکیک کنم و بگویم ما امر واحدی به نام »مطالعات قرآنی مستشرقان« و حتی »مطالعات و یک رنگ واحد چنین هویت یعنی نداریم؛ مستشرقان« اسالمی و همگنی وجود ندارد. هر کسی در فضایی قرار گرفته و متعلق به جرگه ای است که دیدگاهی خاص خود دارند. اگر ببینیم فردی در آلمان نظریه ای راجع به قرآن داده یا دربارۀ حدیث نبوی حرفی زده، نمی توانیم بگوییم مستشرقان چنین می گویند. مگر مسلمانان یا حتی شیعیان همه یک حرف می زنند؟ شیعیان قرن دوم و سوم حرف هایی زده اند که وقتی اآلن می خوانیم می گوییم این ها کفر محض است. مسلمانان هم همین طور؛ مگر ما فقط یک فرقۀ مسلمان داریم، فقط یک فقیه و عالم داریم، فقط یک مفسر داریم؟ انبوهی عالم و فقیه و مفسر و متکلم و عارف و صوفی و فیلسوف اسالمی در این چهارده قرن داریم. فقط پنجاه سال بین سال های 200 تا 250 هجری را در نظر بگیرید: کسانی که در این پنجاه سال سخنی گفته اند، کتابی حدیثی، قرآنی، تفسیری، فقهی نوشته اند، بسیاری افکار متناقض دارند، به طوری که صد سال بعد کسی حاضر نبوده آن حرف ها را تکرار کند.

آیا وقتی ما مراجعه می کنیم به نویسنده ای که در قرن سوم هجری در کوفه، دمشق یا نیشابور کتابی نوشته و حرفی راجع به پیامبر یا قرآن زده، می توانیم بگوییم مسلمانان چنین می گویند و بعد هم به عنوان شاهد حرفمان به آن نویسنده استناد کنیم؟ روشن است که نمی توان آن حرف را به همۀ مسلمانان یا عالمان اسالمی یا مفسران تعمیم داد. در حوزۀ مطالعات قرآنی غربیان نیز همین که دیدیم کسی در دانشگاهی یا کتابی قولی را طرح کرد، نمی توانیم بگوییم مستشرقان چنین می گویند. چنین هویت همگنی وجود ندارد. نسبت دادن خطای خطای دادن نسبت مثل دقیقا است؛ اشتباه هم کل به نفر یک کشف شدۀ یک شیعه در قرن سوم به کل شیعیان است. مگر برخی عالمان درجۀ اول شیعه در دوره ای قائل به تحریف قرآن نبودند؟ اگر روایتی در کافی کلینی دیدیم که می گفت امام صادق )ع( آیۀ رجم منقول از عمر را تأیید کرده است، می توانیم بگوییم شیعیان حرف عمر را می زده اند، چون در کافی آمده است و کافی هم از کتب اربعه است؟ نه، می گوییم احتماال کلینی این روایت را صحیح می دانسته و در کتابش نقل کرده است، اما این قول را به همۀ عالمان شیعه نسبت

نمی دهیم.بنابراین، می خواهم تأکید کنم که ما در غرب با انبوهی محقق روابط و فضا تغییر به خاطر جدید دوران در خوشبختانه مواجهیم. این محققان هم عوض شده اند و حتی می شود گفت سی تا چهل درصدشان مسلمانند. در فضای دانشگاهی غربی، در آمریکای شمالی،

www.noormags.ir

13شماره 192 مهر 1392

در انجام می دهند، اسالمی مطالعات کار ژاپن در و حتی اروپا در کنفرانس ها مقاله ارائه می کنند، در مجالت علمی مقاله می نویسند، کتاب منتشر می کنند، دانشجوی مطالعات اسالمی هستند و پایان نامه می نویسند. این ها یا متولد کشورهای اسالمی هستند که به غرب مهاجرت کرده اند یا در خانواده ای مسلمان ساکن غرب به دنیا آمده اند. پس در مطالعات قرآنی در غرب، با یک هویت واحد »غربی کافر یا مشرک« مواجه نیستیم، بلکه حضور مسلمانان در غرب و همچنین ورود غربیان به کشورهای اسالمی و دستیابی آن ها به منابع، کتاب ها و اسناد جدید فضایی کامال متفاوت با دو یا یک قرن پیش ایجاد کرده است. بنابراین برای اینکه ما هم از فضای علمی دنیا عقب نمانیم، الزم است از اتفاقات علمی آنجا مطلع شویم که یکی از راه هایش همین ترجمه هاست تا زمانی که محققان ما خودشان بتوانند دسترسی مستقیم به آن منابع داشته باشند. البته اولویت آن است که محققان ما آنقدر توانمند شوند که بتوانند مستقیما در آن فضا مشارکت کنند، آن مطالب

را به زبان های اروپایی بخوانند و در همان مجامع مقاله عرضه کنند.اما دایرة المعارف قرآن به طور خاص برای جامعۀ ما مشکلی هم ایجاد کرده است. به سبب همان دیدگاه ساده انگارانه ای که می پندارد هر آنچه در مطالعات قرآنی غربی طرح شده، در این دایرة المعارف می توان یافت، در میان متصدیان امور به ویژه در حوزه های علمیه این آگاهی کاذب یا »ایدئولوژی« ایجاد شده است که برای شبهه شناسی یک موضوعی هر به راجع و برویم دایرة المعارف این غرب سراغ

ترجمه اش که بسپاریم دانشجویی به و کنیم انتخاب را مقاله اش کند و بعد آن را نقد کنیم. بدین ترتیب، گمان برده ایم شبهه شناسی مطالعات قرآنی غربیان را انجام داده ایم. درحالی که این دایرة المعارف تنها می تواند اطالعات کلی در اختیار ما بگذارد. مثال مقالۀ »تفسیر« در این دایرة المعارف کلیاتی از مطالعات تفسیری از آغاز شکل گیری تا دورۀ معاصر به دست می دهد، اما اگر به ادبیات تفسیرپژوهی در غرب مراجعه کنیم، می توانیم دست کم ده ها جلد کتاب و صدها مقاله و پایان نامه در این باب پیدا کنیم که هر کدام مسئله ای نو را طرح و دغدغه های جدیدی ایجاد می کنند که در آن مقالۀ دایرةالمعارفی اصال بازتاب نیافته اند. آن مدخل صرفا یک نقشۀ راه و مسیر ورود است به آن حوزۀ گستردۀ مطالعاتی در غرب. یکی از معضالتی که اآلن دانشگاه ها و حوزه های علمیه گریبان گیر آن شده اند همین است که برای »استشراق پژوهی« خودشان، مدخل های این یا آن دایرة المعارف را در قالب مقاله یا رسالۀ دانشگاهی و حوزوی ترجمه و نقد کنند. مجالتی هم در قم و شهرهای دیگر برای انتشار همین مقاالت پدید آمده اند. گویی با این کار همۀ شبهات را شناخته و پاسخ داده اند و در عین حال مدعی هستند که با ترجمۀ این مدخل ها نقاط قوت مطالعات قرآنی غربی را هم اخذ می کنند. این تصور خیلی ابتدایی است که فکر کنیم صرفا با اتکا بر ترجمۀ یک مدخل از این دایرة المعارف می توانیم آن موضوع را کامال بشناسیم و خودمان را بی نیاز بدانیم از اینکه به ادبیات مطالعات غربی از سیصد سال پیش تا امروز مراجعه کنیم. مثال

مقالۀ »حور العین« که ماهر جرار در این دایرة المعارف نوشته، خیلی کوتاه است، اما از سال 2000 تا 2012 دست کم چهار پنج هزار صفحه مقاله، کتاب و پایان نامه در این باب تولید شده است، حاال اگر آن مقالۀ کوتاه را ترجمه کنیم و بگوییم غربیان در این باره چنین فکر می کنند، و نسبت به این حجم عظیم مطالعات بی توجه باشیم، واقعا چه چیزی

به دست آورده ایم؟موضوع مهم تر اینکه چنین رویکردی در »استشراق پژوهی« و توجه افراطی به آنچه غربیان دربارۀ قرآن و اسالم گفته اند، در جامعۀ دانشگاهی و حوزه های علمیۀ ما به کم رونقی و کم مایگی مطالعات قرآنی در کشور انجامیده است. همین دایرة المعارف قرآن تا زمانی که ترجمه نشده بود، ذهن بسیاری از استادان ما را چنان به خود مشغول اسالمی میراث دانشجویان شان به می رفت یادشان که بود کرده خودمان را آموزش دهند؛ در عوض، به دانشجویان توصیه می کردند ـ که بروند مقاالت این دایرة المعارف را ــ و هنوز هم توصیه می کنندـ ترجمه کنند و ببینند مثال در موضوع تفسیر علمی قرآن یا فقه و قرآن چه گفته است. من بسیاری از گروه های قرآن و حدیث در دانشگاه های کشور را می شناسم که دانشجویان مقطع کارشناسی ارشد و دکتری را که اندکی انگلیسی می دانند، سوق می دهند و موظف می کنند و حتی گریزی برایشان نمی گذارند جز اینکه از این دایرة المعارف یا فالن مجله یا کتاب، چیزی را ترجمه و نقد و بررسی کنند. تصورشان این است که اگر این کارها را انجام دهند، به روز می شوند. اصل حرف می تواند

درست باشد، اما دانشجویان و طالب ما که سطوح باالی علمی را می گذرانند، خیلی اوقات نیازهایی اولیه و ضروری تر دارند. مثال شناخت کافی از تاریخ قرآن و تفسیر آن در قرون نخست ندارند؛ یعنی بعد از فارغ التحصیلی اگر طبقات ابن سعد یا فضائل القرآن ابوعبید یا معانی القرآن فراء را جلویشان بگذاریم، نه می توانند بخوانند، نه می دانند چطور باید از آن ها استفاده کنند، یا برای یافتن فالن مطلب کهن اصال باید به کدام منبع مراجعه کنند. آن وقت دانشجو یا طلبۀ ما کارشناس ارشد یا دکتری استشراق پژوهی دارد، اما مهم ترین منابع تفسیری سه قرن نخست را نمی شناسد. این آفت بسیار بزرگی است. این در حالی است که همان کسی که در این دایرة المعارف مقاله نوشته، همۀ اعتبارش به خاطر این است که رفته و آن متون کهن را خوانده و زیرورو کرده و به نظریه ای رسیده است. اگر می خواهیم دانشجوی ما توان چنین کاری داشته باشد، باید اول او را به سرچشمه ببریم، منابع را به او بشناسانیم، روش استفاده از آن منابع را به او یاد بدهیم، بعد خودش می تواند نقد فالن محقق غربی را بنویسد. با روشی که اآلن در مجامع علمی ما پیش گرفته شده، فارغ التحصیالن ما هر روز کم عمق تر و کم بنیه تر

می شوند.

شاکر: دربارۀ سؤال دوم که دایرة المعارف قرآن چه تأثیری بر مجامع آکادمیک و دانشگاهی می تواند داشته باشد، یک نکته ای را عرض کنم. شخصا با اینکه دانشجویان مدخل های دایرة المعارف را

www.noormags.ir

شماره 192 مهر 1392 14

انتخاب کنند و بر مبنای آن پایان نامه بنویسند، مخالف بودم. شاید بودجه ای که صرف این پایان نامه ها شده، بیشتر از بودجه ای باشد که صرف تولید این دایرة المعارف شده است! دلیلم این بود که اساسا دایرة المعارف جایی نیست که در آن پژوهش جدیدی انجام شود، یعنی در آن مسئله ای طرح شود، فرضیه ای داده شود و دست آخر نظریه ای اثبات شود. دایرة المعارف قرار است صرفا اطالعاتی کلی در آن موضوع را عرضه کند. مثال جان برتن که مدخل »جمع قرآن« را بسیار مختصر و فشرده نوشته، خود کتابی 260 صفحه ای در این موضوع دارد با عنوان The Collection of the Qur’an، که نظریه اش را در آن طرح و اثبات کرده است. خوشحالم که با ترجمۀ این دایرة المعارف دیگر دانشجویان نمی توانند ترجمۀ یک مدخل را به عنوان پایان نامه انتخاب کنند! البته برخی از مدخل ها که شاید انگشت شمار باشند، از

این امر مستثنا هستند.آقای کریمی نیا گفتند که مخاطب این دایرة المعارف در درجۀ نخست غربیان هستند، نه ما. واقعیت امر این است که در ترجمۀ ما درد به که دایرة المعارف از بخش هایی آن معموال انجام شده و »اسطوره ها مثل مقاله هایی فهم نیست. مفید و گویا می خورد، قصه ها در قرآن« و »ادبیات و قرآن« که در آن ها بحث های اساسی مطرح می شوند، بسیار دشوار است. کسی که می خواهد این قبیل مدخل ها را که حاوی مطالبی فشرده اند، خوب درک کند، باید زمینۀ بحث را خوب بشناسد. بنابراین، به این قبیل مباحث باید در مقاالت

پژوهشی دیگری مفصل تر و مبسوط تر پرداخت، تا آنجا زمینه ها و ممکن مطلب فهم و شوند طرح به خوبی بحث پیش فرض های شود. برعکس، مقاالت کوتاهی که اطالعات مختصری دربارۀ یک شخص یا موضوع قرآنی طرح می کنند، مثال »بلقیس«، »احمدیه« و امثال آن ها، راحت تر فهمیده می شوند اما برای ما چندان فایدۀ علمی ندارند. این ها اطالعات مختصری هستند که معموال جاهای دیگر هم می توان یافت. در مجموع، این دایرة المعارف برای جامعۀ علمی ما مفید است، اما اینکه فکر کنیم در حوزۀ پژوهشی ما تحولی اساسی ایجاد

کند، چندان درست نیست.

از برخی بخواهند مازیار دکتر آقای می کنم گمان آقایی: نقدهایی را که در این جلسه به ترجمۀ دایرة المعارف قرآن وارد شد،

پاسخ دهند.

مازیار: من از استادان محترم تشکر می کنم که خیلی با دقت و ریزبینانه این اثر را بررسی کردند. دربارۀ نکاتی که آقای دکتر شاکر دربارۀ ترجمه ذکر کردند، توضیحاتی می دهم. البته بعضی از این نکات در مقدمۀ ویراستاران توضیح داده شده بود که مطالعۀ آن ها می توانست بعضی ابهامات را رفع کند و در اینجا به اجمال به آن ها اشاره می کنم.

نکتۀ اول دربارۀ ارجاعات درونی به مدخل های همین دایرة المعارف

است. آقای دکتر شاکر به درستی اشاره کردند که خیلی از این ارجاعات حذف شده است. توضیحش این است که دو نوع ارجاع در مقاالت این دایرة المعارف هست: یکی ارجاع به کتاب ها و مقاالت خارج از دایرة المعارف. همین مدخل های به ارجاع دیگری و دایرة المعارف ارجاعات نوع اول به طور کامل در ترجمه آمده است، اما ارجاعات دستۀ دوم خود به دو گونه هستند: بعضی ارجاعات صرفا نشان گر آن است که اسم یا اصطالحی که در مقاله آمده خود در همین دایرة المعارف مدخل است که در ترجمۀ فارسی با عالمت ستاره بر روی آن کلمه مشخص شده و دستۀ دیگر ارجاعاتی هستند که پس از ذکر مطلبی در مقاله، برای توضیح بیشتر در آن موضوع ذکر شده اند و داخل پرانتز آمده اند و گفته شده »نگاه کنید به«. اما در همان بررسی اول که کل مدخل های دایرة المعارف را مرور کردیم و شیوۀ کار ترجمه را مشخص نمودیم، متوجه شدیم که در این دایرة المعارف این نوع ارجاع به مدخل ها احتماال به شیوه ای مکانیکی صورت گرفته است؛ به طوری که خیلی از اوقات ارجاع اصال ربطی به موضوع آن مقاله ندارد یا ربط دور و کلی دارد. مثال هر جا بحثی دربارۀ نبوت مطرح شده یا حتی اسم یکی از انبیا آمده، به شیوه ای مکانیکی به مدخل »انبیا و نبوت« ارجاع داده شده است. این ارجاعات که در متن اصلی بسیار زیادند، اصال در روند خوانش مقاله اخالل ایجاد می کنند. بنابراین، تصمیم گرفتیم ارجاعات درونی به مدخل ها را حذف کنیم مگر آنکه واقعا در مقالۀ مورد

ارجاع نکته ای باشد و الزم باشد خواننده به مدخل دیگر مراجعه کند.

در اصل انگلیسی اشتباهاتی هم در ارجاعات به عناوین مداخل وجود دارد، مثل اینکه در مقاله به مدخل به صورت جمع ارجاع داده شده ولی مدخل مفرد بوده یا در مقاله ای به مدخلی ارجاع شده که چنان عنوان مدخلی با آن شکل وجود ندارد و از این قبیل؛ چنان که پیشتر گفتم نخستین کاری که ویراستاران انجام دادند این بود که مدخل نامۀ فارسی را تهیه کردند. در ترجمۀ عنوان مدخل ها هم با کار دشواری مواجه بودیم. چون در این دایرة المعارف اصطالحات عربی و قرآنی به التین حروف نگاری نشده، بلکه مفاهیم انگلیسی عنوان مدخل ها هستند و در شناسۀ مدخل توضیح داده شده که این مفهوم در قرآن یا فرهنگ اسالمی معادل چه واژه یا واژه هایی است. روشن است که وقتی یک مفهوم چند واژۀ قرآنی را پوشش دهد، ترجمۀ آن بسیار دشوار می شود، خصوصا وقتی قرار باشد عنوان مدخل قرار بگیرد. به دلیل این مشکل و برای اینکه شیوۀ کار یکدست باشد، شیوه نامه ای برای مدخل نامه تهیه کردیم و در آنجا قواعدی برای ترجمۀ عنوان مدخل مشخص کردیم، مانند اینکه کجا عنوان به صورت جمع بیاید یا

در چه مواردی چند کلمه به هم عطف شوند و غیر آن.ویراستاران در مورد اینکه معادل انگلیسی مدخل ها یا اصطالحات یا اسامی افراد در ترجمۀ فارسی بیاید، به این نتیجه رسیدند که این کار چندان در دایرة المعارف جالب نیست. البته قرار است که در جلد ششم که شامل نمایه هاست، مدخل نامۀ فارسی را با معادل های انگلیسی بیاوریم. در مورد اسامی هم به نظر رسید که غالب اسامی ذکر شده در

www.noormags.ir

15شماره 192 مهر 1392

هر مدخل یا نام نویسندۀ آن در قسمت منابع آمده اند و خوانندۀ محقق آن ها را خواهد یافت.

دربارۀ ارجاع به کتاب مقدس و اختصارات آن، مبنای کار ما کتاب اعالم کتاب مقدس آقای جالل الدین اعلم بوده است. شیوۀ ارجاع به شمارۀ باب و آیه و نیز سایر اعداد از جمله شمارۀ صفحات یا تاریخ، همه جا از راست به چپ است و اگر جایی خالف این باشد، اشتباه

موردی است و باید اصالح شود.تاریخ های میالدی را مگر در مورد تاریخ های معاصر در کشورهای اسالمی از مقاالت حذف کرده ایم، چون فرض ما بر این بوده که برای خوانندۀ فارسی زبان الزم نیست در کنار تاریخ های هجری، تاریخ های تاریخ های برای معادل های میالدی و ذکر میالدی هم ذکر شود هجری در کل این دایرة المعارف برای مخاطبان انگلیسی زبان بوده

است.در مورد شناسه ها، خیلی بحث کردیم چون در مواردی اصال شناسه ها زائد و گمراه کننده به نظر می رسید. چون در بسیاری موارد واژه ای انگلیسی مدخل شده و بعد توضیحی دربارۀ آن واژۀ انگلیسی به عنوان شناسه آمده، نه توضیح قرآنی آن واژه و این برای خوانندۀ فارسی زبان تقریبا بی فایده می نمود. ولی در نهایت، تصمیم گرفتیم همان شناسه را عینا ترجمه کنیم و جاهایی که می شد نشان دهیم اشاره لطایف الحیلی با انگلیسی است، این توضیح مربوط واژۀ که

کرده ایم.

دربارۀ اشکاالتی که جناب آقای شاکر به خود ترجمه وارد کردند، با احترام به نقد ایشان به چند مورد پاسخ می دهم. دربارۀ ترجمۀ آیات تصمیم بر آن شد که ترجمۀ آقای فوالدوند نقل شود و همۀ مترجمان موظف شدند که این کار را انجام دهند و ویراستاران نیز بر همین مبنا ترجمه ها را مقابله کنند، مگر در موردی که نویسنده ترجمۀ خاصی از آیه ارائه کرده که موضوع بحثش بوده و بر اساس آن ترجمه، توضیح و تفسیری ارائه داده باشد که در آن حال، ذکر ترجمۀ آقای فوالدوند فهم متن را دچار اشکال می کرده است. دلیل اتخاذ این شیوه هم یکدستی بود و هم حساسیتی که ترجمۀ آیات قرآن دارد. نویسندگان مدخل ها هم در بسیاری از مقاالت از ترجمه های انگلیسی قرآن استفاده کرده اند، نه اینکه خودشان آیه را ترجمه کرده باشند. بنابراین، گرچه نویسنده »أسماء الحسنی« را »زیباترین نام ها« ترجمه کرده، اما چون در ترجمۀ آقای فوالدوند »زیباتر« آمده، ما ترجمۀ اخیر را آوردیم و البته در مقدمه

این مسئله را توضیح داده ایم.اشکال ایشان به عبارتی که در مورد آدم )ع( آمده صحیح است و از چشم ویراستاران دور مانده است. اما درباره عبارت »زاده اما زائیده نشده« ترجمه صحیح است. این عبارت دقیقا همان محتوایی را دارد که ایشان فرمودند، یعنی: »مولود است اما مخلوق نیست«. ما به جای »مولود«، »زاده« آورده ایم و به جای »مخلوق نیست« »زائیده نشده است«. دلیل این امر هم این بوده که به نظر ما این ترجمه پارادوکس

موجود در آن عبارت را که برای فهم آن بسیار مهم است بهتر نشان می دهد و همچنین در مقایسه با عبارات سورۀ توحید روشن تر محتوا را منتقل می کند، چون در این سوره عبارت زاییده شدن آمده است. را نزاع اشاره می کند و موضوع نویسندۀ مقاله هم به همین نکته »generation« تشخیص داده که ما آن را در این سیاق به »زایش«

ترجمه کرده ایم که قطعا اشتباه نیست.دو نکته هم در پایان دربارۀ جایگاه این اثر در آثار قرآن پژوهی یک اینکه نخست نکتۀ کنم. ذکر آن ترجمۀ اهمیت و غربیان دائرةالمعارف صرفا یک دائرةالمعارف است و باید در همین چارچوب از آن انتظار داشت. فرض کنید اگر ما در دانشنامه ای مدخل »ابن سینا« داشته باشیم، آنچه این مدخل باید نشان دهد مختصات کلی زندگی، آثار، افکار و اهمیت این فرد در تاریخ تفکر است که راهنمای ما برای ورود به آثار این شخص یا مباحث معاصر در باب اوست. اما این مدخل ما را از خواندن آثار ابن سینا یا مقاالت و پژوهش های انجام گرفته دربارۀ او بی نیاز نمی کند و حتی نمایانندۀ همۀ آن منابع ثانویه نیز نیست. در مدخلی دائرةالمعارفی آنچه می توان یافت یک نقشۀ راهنما برای مطالعۀ جدی تر است. اگر با این نگاه به این دائرةالمعارف نگاه کنیم، نه تنها خیرالموجودین است بلکه با استانداردهای دائرةالمعارف نویسی اثری معتبر و ممتاز است. خصوصا برای ما که از کتابخانۀ بزرگ

قرآن پژوهی معاصر جز ورقی چند در دست نداریم.نکتۀ دوم اینکه ممکن بود برخی از مالحظات ما را از ترجمۀ این

اثر منصرف کنند؛ مالحظاتی مانند اینکه مخاطب اصلی این اثر غربیان هستند یا اشکاالتی که به واسطۀ نگاه غربی و غیراسالمی می تواند در این اثر راه پیدا کند یا حساسیت ها نسبت به آن. خوشبختانه ما از این وسوسه و وسواس خارج شدیم. نخست اینکه واقعا نمی توان گفت مخاطب این اثر غربیان هستند یا شرقیان، یا حتی ناآشنایان با قرآن. این اثر در چارچوب روندهای معمول در حوزۀ دانش امروز نگاشته شده است. یعنی دائرةالمعارف ها نوعی از آثارند با تعریف خاص خود که در هر حوزۀ پژوهشی زمانی که مواد الزم آن فراهم آمده باشد، تهیه می شوند. این اثر دایرةالمعارفی برای حوزۀ علمی قرآن پژوهی در معنای معاصر آن است و اوال برای قرآن پژوهان و اسالم شناسان و محققان نزدیک به این حوزه ها و ثانیا برای مخاطبان عامی که می خواهند با قرآن پژوهی آشنا شوند، نگاشته شده است. سخن آخر اینکه عدم ترجمۀ دائرةالمعارف اسالم به فارسی ضربه ای به اسالم شناسی در ایران وارد کرده که آشنایان و دست اندرکاران این حوزه و خصوصا نویسندگان دانشنامه های اسالم فارسی کامال آن را لمس کرده اند و می کنند. ما از این وسوسه خارج شدیم و ترجمۀ کامل دائرةالمعارف قرآن را در دست گرفتیم تا محققان بعدی با نگاه به این اثر، به امید

خدا، آثاری محققانه تر و کامل تر انتشار دهند.

www.noormags.ir