Two Kinds of Dependent Noun in Persian Ezafe Constructions: Nominal and Adjectival Dependent Nouns/...

17
1 ز شمارهکی این مقاله در ی ا مجلۀ آیندۀ های ادب پژوهی؛ فصلات فارسین و ادبی نامۀ تخصصی زبار خواهد شد، منتش)ناه گیدانشگ( ع وابستۀ نو دو ا ضافه در زبان فارسی ای: مضافی و مضاف الیه اسم الیه وصف ییب امید طبگروه زبان( زاده) سینانشگاه بوعلیسی دا شنا نویدادران بری دکتری گروه زباندانشجو( همتی) سینانشگاه بوعلیسی دا شنا چکیدهین مقاله، مضاف در ا الیه ها را بسته بهندفاوتی مانارهای مت معی اینکه آیا محل شان گروه اسمی دربستۀ صفتی قابل وا باست یا نهی هابجای ج، نوع مضاف به دو الیه وصفیکه( شکالی هیچ ا بی همیش از صفت می پی آی نی د از آن و هیم پیا: بالش پر زیبا/ بالشبای زی پر) و مضافه اسمی الیکه( توریردسیا غیرمعنا ی جز با تغیی شیدنمی گیروه اسی، یش از پی صفت واقع نمی شو ن د: * بالش من زیبا/ بالشبای زی من) تقسیم کردهیم ای. با روی ازیه پییسا بی س(یایبی 2931 ) ، ساختضافهی ا ها را دو گروه کلی ساخت به هایفۀ گزارهضا ا ای( اسمی گزارهستۀ آنها هی که ساختهای ای مشتق از یا فعل است: ِ سفر علی) ، و ساختضافۀی ا ها غیر گزاره ایساخت( ی های گزاره غیر اسمیستۀ آنها ه که ای است: ا کتاِ علی تقسیم کرده) ایم ، و از آن پا توضیح داده ایم کهِ آهنگِرچه الگوی گ« مضاف+ سته هه وصفی الی» تاحدی شبیه آهنگی اسم الگویین مضاف امای مرکب است، ا هاکی از وابستهه درواقع ی الی در نقیشً که عمدتاین اسم است های پسسم در ساختص افزودۀ خا اگزارهضافۀ غیری ا ها ظاهر می ای شود.ژها کلیدوا: ضافه اِسمی، ساخت گروه ا، مضاف الیه ، مضافی، مضاف الیه اسمه وصفی الی مقدمهضافهرۀ انواع اون بحث دربا تا کن ها فارسی در دستورهایود ، محد بوده استِوندهای نوع پیرسی به برِی معنای میان هر مضافلیه با ا مض افش گروه درِ اسمی هایز یک مضاف و یک مضاف مرکب ایه الی . درین دستورها افاوتر به ت کمت انواع مضاف الیهع و ترتیباس توزی براس ها2 آنهیا در گی روهِمی اسیای هیز یک مضافف و بیش از یک مضا مرکب ا الیه شده است. توجهشیتر ما بی دستورهایت دیگره عبار بسی گروهر به بر اسمی هایند مان« در باغ علی» پرداخته آن هر مضاف که در اندفاصیله الیه به اسم بز خودش باز می پیش ا گردد:2 [[ در] [[ باغ] [ علی]]] در گروه اسمی فوق،« ب اغ علی» مضاف هستۀی است که به الیه« در» برمی گردد( درِ ی بیاغ علی) 1 ، و« علی» نیز مضاف هستۀی است که به الیه« باغ» برمی گردد( باغِ علی) . ما اار بیهییتورها بسی این دس ندرت به گروه اسمی های مند ان« رضا بالش پر» پرداخته اند که در آنها هر دو مضاف الیه) و رضیاپیر( به یک هس تۀ واحد)بالش( باز می گرد د:1 [[ بالش] [ پر] [ رضا]] ثال فوق هم در م« پر» و هم« رضا» مضاف الیهستند کهی ه های هر دو مضاف یا هستۀ به گروه اسمی( بالش) برمیند گرد: ( بالش پر رضا) . ( ف جملۀن گروه اسمی، برخ در ایعنی ی2 میک گروه اسی، ی) 1 order 2 ین مثال در ا با حروف سیاه، و مضافوه اسمی را ها هستۀ گر زیر آن مشخص کردهوف نازک و خطی در با حر الیه آن را ایم.

Transcript of Two Kinds of Dependent Noun in Persian Ezafe Constructions: Nominal and Adjectival Dependent Nouns/...

1

)دانشگاه گیالن(، منتشر خواهد شد نامۀ تخصصی زبان و ادبیات فارسی پژوهی؛ فصل ادبهای آیندۀ مجلۀ این مقاله در یکی از شماره

:ای در زبان فارسی ضافهادو نوع وابستۀ

یوصفالیه الیه اسمی و مضاف مضاف

شناسی دانشگاه بوعلی سینا( زاده )گروه زبان امید طبیب

شناسی دانشگاه بوعلی سینا( همتی )دانشجوی دکتری گروه زبانبرادران نوید

چکیده

با وابستۀ صفتی قابل در گروه اسمی شانمحل آیا اینکه معیارهای متفاوتی مانند را بسته به ها الیه در این مقاله، مضاف

: و هیم پیا از آن دنی آی پیش از صفت میی هم بی هیچ اشکالی )که وصفیالیه به دو نوع مضاف ،جابجایی هست یا نه

پییش از ،گیروه اسیمی شیدن جز با تغییرمعنا یا غیردسیتوری )که الیه اسمی و مضاف (پرزیبای بالشزیبا/ پر بالش

،(2931 بیایی) سیسا بیه پییروی از با . اییم تقسیم کرده (منزیبای بالشزیبا/ من بالشد: *نشو صفت واقع نمی

یا مشتق از ای ساختهایی که هستۀ آنها اسمی گزاره)ای اضافۀ گزارههای به دو گروه کلی ساخت را های اضافه ساخت

کتاا : ای است که هستۀ آنها اسمی غیر گزاره هایی )ساخت ای گزارهغیرهای اضافۀ ساخت و ،(علی سفر: است فعل

شبیه تاحدی «الیه وصفی هسته + مضاف»گرچه الگوی آهنگ ایم که توضیح داده پا از آن ، وایم ( تقسیم کردهعلی

های پسین اسم است که عمدتا در نقیش الیه درواقع یکی از وابسته های مرکب است، اما این مضاف الگوی آهنگی اسم

شود. ای ظاهر می های اضافۀ غیرگزاره افزودۀ خاص اسم در ساخت

الیه وصفی الیه اسمی، مضاف ، مضافالیه مضاف، گروه اسمی، ساخت اضافه: کلیدواژها

مقدمه

به بررسی نوع پیوندهای بوده است ، محدوددر دستورهای فارسی ها تا کنون بحث دربارۀ انواع اضافه

. در الییه مرکب از یک مضاف و یک مضاف های اسمی در گروه افشمض الیه با میان هر مضاف معنایی

هیای اسیمی روهآنهیا در گی 2ها براساس توزیع و ترتیب الیه مضافانواع کمتر به تفاوت این دستورها

به عبارت دیگر دستورهای ما بیشیتر توجه شده است. الیه مرکب از یک مضاف و بیش از یک مضاف

الیه به اسم بالفاصیله اند که در آن هر مضاف پرداخته «در باغ علی»مانند های اسمی به بررسی گروه

گردد: پیش از خودش باز می

[[[علی] [باغ]] [در]] 2

، و 1(بیاغ علیی در) گردد برمی« در»الیهی است که به هستۀ مضاف« اغ علیب»فوق، گروه اسمیدر

این دسیتورها بسییار بیه اما. (علی باغ) گردد برمی« باغ»الیهی است که به هستۀ نیز مضاف« علی»

)پیر و رضیا( الیه هر دو مضاف در آنها اند که پرداخته «بالش پر رضا»انند م های اسمی گروهبه ندرت

د:گرد باز می )بالش( واحد تۀهسبه یک

[[رضا] [پر] [بالش]] 1

گروه اسمی به مضاف یا هستۀهر دو هایی هستند که الیه مضاف« رضا»و هم « پر»در مثال فوق هم

(، یک گروه اسیمی 2یعنی در این گروه اسمی، برخالف جملۀ ). (رضا پر بالش) :گردند برمی (بالش)

1 order

2 ایم. الیه آن را با حروف نازک و خطی در زیر آن مشخص کرده ها هستۀ گروه اسمی را با حروف سیاه، و مضاف در این مثال

2

میا را بیا گروه اسمی دو این ها در الیه به محل یا ترتیب مضافتوجه تر )پر رضا( وجود ندارد. کوچک

.مقاله استسازد که بحث دربارۀ آنها موضوع این الیه متفاوت مواجه می دو نوع مضاف

ای در پا از بررسی مختصر آراء زبانشناسان و دستورنویسان دربارۀ سیاخت اضیافه ما در این مقاله

؛ 2913شیناس و دیگیران ؛ حیق 2933زاده ؛ غالمعلی2933ژنگ ؛ صادقی و ار2931با نی فارسی )

دهییم ابتدا نشان میی ،(نغزگوی کهن؛ زیر چاپ ؛1122)هیگ، ؛2931؛ با بایی 2932زاده بیب

، اما ندستهاسم از حیث جزء کالم هر دو های اسمی وجود دارد که در گروه دو نوع وابستۀ پسینکه

ا معنیای محل وابستۀ صفت بیانی جابجا کرد، بدون آنکیه سیاخت یی توان با را می هاآن یکی از محل

، درحالیکیه محیل آن (پیرس بیزر/ ماشاین بیزر// پیرس ماشین) ای ببیند گروه اسمی خدشه

/ باغ بزر/ درتغییر معنا ) ، زیرا این عمل باعثالیه دیگر، مطلقا قابل جابجایی با صفت نیست مضاف

(برقیی شیرکت ماشاین ؟؟/ شیرکت برقیی ماشینگروه اسیمی ) ( یا بد ساخت شدنباغبزر/ در

و، وصیفی الییه مضیاف بیا صیفت دارد، به علیت رفتارهیای مشیابهی کیه ،را اول الیه مضاف .شود می

هیای براسیاس نررییۀ گیروه مقالیه در بخیش بعیدی اییم. اسمی نامیده الیه دوم را مضاف الیه مضاف

اسیمی الییه بیا مضیاف وصیفی الییه مضافهای تفاوتبه بحث دربارۀ (2932زاده خودگردان ) بیب

کنیم.یین بت را هاآن و تفاوت ایم ماهیت کوشیده و ایم پرداخته

ساخت اضافه در تحقیقات پیشین .2

هیای یکی از وابسیته و تعدادی وابستۀ پسین وجود دارد؛ در هر گروه اسمی، تعدادی وابستۀ پیشین

الیه است. در این قسمت از مقاله به معرفی و ا همان مضافهای اسمی، وابستۀ اضافه ی پسین در گروه

.پردازیم که درمورد وابستۀ اضافه در فارسی صورت گرفته می تحقیقات مهمی بررسی برخی

(2931با نی ) 1.1، ییا بیه روپیی هیای هشیوند وابسیت ه پا از هسته ظاهر میهای اسم کبا نی به آن دسته از وابسته

را تحیت روپیی گویید و پینو وابسیتۀ می ،(پیشرو های وابسته به معنای« ش»در برابر )« ر»اختصار

های زیر را با استفاده از مثال ها . این وابستهکندبندی میدر این دسته بقه ،«3ر»تا «2ر»عناوین

:دهیم نمایش می

(312: 2931)با نی مرد (1)ر سیاه )هسته( پیراهن 9

(231همانجا: دیدم ) (9)ر او راکوچک )هسته( برادر 3

(233... )همانجا: (3)ر با قاچاقچیان سیگار خارجیدائم دولت )هسته( مبارزۀ 3

(233بسیار جالب است )همانجا: (3)ر که به آن اشاره گردیدای تازه )هسته( نکتۀ 6

ها پیش سروده و شعر زیبای تف آه نیز جزو آنها استکه سالنو او را )هسته( اشعار 3

(233اند )همانجا: منتشر کرده مجموعه در این (3)ر

نییز های اسمی شامل ضمایر را شود، گروهعالوه بر نشانۀ نکره، که به بحث ما مربوط نمی 9رابستۀ و

گیرد:در بر می

(233: 2931)با نی (9)ر منفلزی )هسته(میز 1

(236)همانجا: (9)ر شهالسبز )هسته( هایگوشواره 3

3

بیه دانید کیه میی یرا اسیم دهد و آن قرار مییگاه پا از هسته اولین جا در را «2ر»ۀ با نی وابست

با هسته به حدی عنصر د. پیوستگی آننتر به هسته واقع شونزدیکتا دهد صر دیگری اجازه نمیاعن

کسرۀ اضافۀ بین آن دو حذف و تکییه در و دهدمعموال با آن یک واحد معنایی تشکیل می که است

شود. اما از آنجا که فرایند اخیر عمومیت نیدارد، منتقل می 2ربستۀ تک واژۀ حاصل به هجای آخر وا

هیای گیروه درهیای ککیر شیده با نی کلیۀ نمونه مثالبا نی آن را جزء هسته قلمداد نکرده است.

رئیا جمهور، بوف کور، هیأت مدیره، خیر مقدم، »: دانسته استشامل این نوع وابسته زیر را اسمی

«میز تحرییر »(، 232 ص) «جلد کتاب»(، 236 ، ص)همان «بر/، مرد رند تاریخ مشرو یت، کباب

(.261 ص) « رز فکر» و (،236 ص) «شرح حال، هنر سرای عالی»(، 233 ص)

(2933صادقی و ارژنگ ) 1.1 یالیه، های جمع، صفت بیانی، مضافصادقی و ارژنگ به هفت وابستۀ پسین برای اسم قائلند: نشانه

هیا آنها هرچند تأکیدی بر لزوم رعایت ترتیب وابسته و جملۀ ربطی توضیحی. نکره، بدل، متمم اسم

داننید. آنیان در الییه میی ( وابستۀ صفت بیانی را مقدم بر وابستۀ مضیاف 2931ندارند مشابه با نی )

الیه به جای موصیوف و صیفت کارگیری صورت مضاف و مضافالیه به امکان بهتشریح وابستۀ مضاف

( و در ادامۀ همان بحث، ی معرفیی انیواع 11: 2933انگشتر نقره )صادقی و ارژنگ کنند:اشاره می

الیه جنا مضیاف را بییان اضافه با مالحرات معنایی، مواردی مانند مثال فوق را، که در آنها مضاف

کنند: انگشتر ال، تیا زر، کاسیۀ میا، لبیاس ابریشیم هایی از اضافۀ بیانی تلقی میکند، نمونهمی

(. برخی دیگر از انواع اضافه که در آن بخش تشریح شده به قرار زیر است:19نجا: )هما

خوردن، سفرۀ نیان، الیه اختصاص دارد: زنگ اخبار، آباضافۀ تخصیصی، که در آن مضاف به مضاف

(؛19نالۀ سحر )همانجا:

ام و میوردی دهد، شیامل اسیمی عی الیه توضیحی دربارۀ مضاف میاضافۀ توضیحی، که در آن مضاف

(؛19خاص از آن: خیابان حافظ، درخت بید؛ یا دو اسم عام: پزشک زن، معلم مرد )همانجا:

(.13و 19الیه شبیه است: قد سرو، روی ماه )همانجا: اضافۀ تشبیهی، که در آن مضاف به مضاف

خت گیروه شیود( از حییث سیا های صادقی و ارژنگ را شامل نمیهای باال )که البته همۀ مثالنمونه

الیه قابل گسترش است: انگشتر اسمی یک وجه مشترک دارند: هستۀ گروه اسمی همچنان با مضاف

الی او، تا زر پادشاه، کاسۀ ما مادربزر/، لباس ابریشم تو، زنیگ اخبیار مدرسیه، آب خیوردن

رمانگاه، شهر، سفرۀ نان خانواده، نالۀ سحر خروس، خیابان حافظ تهران، درخت بید باغ، پزشک زن د

معلم مرد مدرسه، قد سرو یار، روی ماه فرزندان.

(2933زاده ) غالمعلی 1.1: گیروه کیه عبارتنید از کنید اسمی اشاره می های وابستۀ پسین برای اسم در گروه 3زاده به غالمعلی

وارۀ دار، بدل، قید زمان یا مکیان، جملیه اسمی، گروه صفتی، حرف تعریف نامعین، گروه حرف اضافه

( تأکیدی بر ضیرورت 2933وی نه تنها مانند صادقی و ارژنگ ) لی، اعداد ترتیبی و قید مقدار.موصو

رعایت ترتیب در چینش عناصر پسین تشکیل دهندۀ گروه اسمی ندارد، بلکیه حتیی بیرخالف آنهیا

ندارد و به این ترتیب، پییش از ککیر نیز ظاهرا اصراری هم به فهرست کردن اقالم به ترتیب معمول

4

گیروه اسیمی پردازد. او بیا اشیاره بیه وه صفتی، به توصیف گروه اسمی شامل اسامی و ضمایر میگر

کند که اگر چند اسم در ساخت گروه اسمی به ور متوالی تصریح می شناسیدانشجویان رشتۀ زبان

اول اسیم همواره الیه داشته باشند،و با کسرۀ اضافه به هم اضافه شوند و با هم رابطۀ مضاف و مضاف

هسته و اسم یا گروه اسمی پا از آن وابستۀ پسین اسم اول خواهد بود:

شناسی[[]]دانشجویان[ ]رشتۀ زبانالف. 21

(66: 2933زاده شناسی[[ )غالمعلی]]رشتۀ[ ]زبانب.

شود که اسمی که به اسمی دیگر وابسته شود الیه در گزارۀ فوق استنباط میاز رابطۀ مضاف و مضاف

زاده دربیارۀ ماهییت آن الیه در قبال آن داشته باشد. با این حال، غالمعلیی قشی جز مضافتواند نمی

دهد.الیه نیز( توضیح یا ارجاعی نمینقش دیگر )و البته خود مضاف

(2913)و دیگران شناس حق 1.1ای و جملیۀ الیه، بدل، گروه حرف اضیافه شناس و دیگران پنو وابستۀ پسین صفت بیانی، مضافحق

( و 2933صیادقی و ارژنیگ ) موردهمان گونه که در شمارند.را برای هستۀ گروه اسمی برمی ربطی

هیای پسیین شناس و دیگران نیز تأکیدی بر اهمیت ترتیب وابسته( گفتیم، حق2933زاده )غالمعلی

ند کنالیه را بالفاصله پا از صفت بیانی ککر میدر فهرست خود مضاف با این حال، آنها .اسم ندارند

گسیترش الیه کیل عنوان دانند. آنان در توصیف وابستۀ مضافو آن را شامل اسم و جانشینان آن می، و الییه قابیل گسترشیند هیای اسیم از جملیه مضیاف شوند که هریک از وابسیته متذکر می هاوابسته

هیای توانید بیه نوبیۀ خیود وابسیته الیه هستۀ گروه اسمی نیز میکنند که مضافتأکید می همچنین

امیا (.211)همانجیا: «رئیا دانشکدۀ ادبییات دانشیگاه شییراز » مثال پیشین و پسینی اختیار کند،

تقطیع مراتب توان این ور برداشت کرد که میکه اند، بطوری مورد ندادهتوضیحات بیشتری در این

عبارت فوق از دیدگاه آنان به صورت زیر خواهد بود:

ت دانشگاه شیراز[[]]رئیا[ ]دانشکدۀ ادبیاالف. 22

]]دانشکدۀ[ ]ادبیات دانشگاه شیراز[[ب.

محیرز اسیت، دانشیکدۀ ادبییات دانشیگاه شییراز قدر که موجودیتی با عنیوان همانبدیهی است که

ای که از یک سو بیه . اما تصور دانشکدهاستدور از کهن ،ادبیات دانشگاه شیرازموجودیتی با عنوان

، پیا از سوی دیگر زیرمجموعۀ دانشگاه شیراز است کامال مقیدور اسیت پردازد و موضوع ادبیات می

:گروه اسمی فوق باید به شکل زیر تقطیع شود

]]دانشکدۀ[ ]ادبیات[ ]دانشگاه شیراز[[پ.

در ترکیب ادبیاتبه عنصر ، و نیز بق تعاریف جز صفت، الیهای را جز مضافباید جایگاه ویژه یعنی

-ه موارد مشابه اختصاص داد، که چنین چیزی در دستور مورد اشاره پییش گروه اسمی فوق و نیز ب

بینی نشده است.

(2932) زاده بیب 1.1

های اسمی فارسی، در اکثر قریب بیه های پسین اسم در گروه که وابسته استزاده بحث کرده بیب

رتییب ایین تیرین تغیییری در ت کوچیک غالبیا اتفاق موارد دارای محل ثابتی هستند، به حیدی کیه

5

کنید. شود، یا معنای آن را دگرگون می ها، یا باعث غیردستوری شدن ساخت گروه اسمی می وابسته

میتمم ) وابسیته چهیار ییک هسیته و های نحوی را در حالت کلیی متشیکل از همۀ گروه زاده بیب

ین بیرای پس وابستۀشش اززاده بیب .داندمی (فزودۀ عاماجباری، متمم اختیاری، افزودۀ خاص و ا

-اسیم ترتییب عبارتنید از ها به یا متمم. این وابستهند هست افزودۀ خاص یاکه همه برد نام میاسم

وابستۀ کند که سهای و بند. وی ادعا میای، بدل، گروه حرف اضافه، صفت بیانی، وابستۀ اضافهصفت

یعنی، مثال ؛متممو گاه ، بسته به مورد گاه افزودۀ خاص هستندای و بندای، گروه حرف اضافهاضافه

ای پر شیود. افزودۀ اضافه با ای یاتواند با متمم اضافهمیبسته به نوع اسم، جایگاه سوم پا از هسته

را صیفت -اسیم کند، اما جایگیاه ای تلقی میزاده صفت بیانی را مقدم بر افزوده یا متمم اضافه بیب

ی های اسیم ویژگیهم کند که می معرفی میرا اس صفت-اسمکند. وی پیش از صفت بیانی ککر می

پردازد. او ابتدا با ارائۀ های آن با وابستۀ اضافی از حیث رفتار نحوی میو به تفاوت ی،هم صفت دارد و

کند:اشاره می متفاوت مثال زیر به تقابل این دو نوع وابسته

]]دانشجوی[ ]فیزیک[ ]زیبای[ ]ما[[الف. 21

(191: 2932زاده ما[[ ) بیب]]دانشجوی[ ]شهر زیبای ب.

هیای دیگیری نمونه .شهربه ب(21)گردد و در جملۀ برمی دانشجوبه لف(ا21)در جملۀ زیباصفت

شیمارد هیای اسیمی برمیی در گروه الیه وصفی( )یا همان مضاف صفت-اسمکه وی از کاربرد وابستۀ

عبارتند از:

بزر/ ما (صفت-اسم)وابستۀ ادبیات )هسته( دانشکدۀ 29

قطور علی (صفت-اسم)وابستۀ ریاضی )هسته( تابک 23

(192لبریز آنها )همانجا: (صفت-اسم)وابستۀ شیر )هسته( لیوان 23

(2931عالءالدین با بایی ) 1.1هیای سیاخت اسیت کیه در آن با بیایی گمان مقالیۀ کوتیاه ق در این میان، بیترین تحقی اما مهم

:کرده استسیم به دو گروه زیر تق بر حسب نوع هسته، ی راا هاضاف

+ نشانۀ اضافه + اسم 9ای اسم گزاره

+ نشانۀ اضافه + اسم ای اسم غیرگزاره

هیای اگر، در اضافۀ اسمی، هسته یکیی از انیواع اسیم »دهد: زیر را به دست می قاعدۀ عاموی سسا

قاعیده اینکند که ، اما تصریح می«ای باشد، وابسته مفعول یا نهاد فعل زیرساختی خواهد بود گزاره

نیه نهیاد «بقیا »ای است، اسم گزاره «تنازع»، به رغم آنکه «تنازع بقا»در مثالدارد. نیز استثناهایی

های دیگیر وی در ایین زمینیه به مثالست. ا« تنازع برای بقا»است نه مفعول آن. در اینجا، مقصود

توجه شود:

حی زیبایی = جراحی برای زیباییجرا 26

پرش برای ولپرش ول = پرش از ول / 23

3

های مشتق از فعل )مصدرها و اسم مصدرها( گیرند. اسم ک یا چند متمم میای دارای ساخت ظرفیتی هستند و ی های گزاره اسم

اشان است. های فعل زیرساختی ها یا موضوع های آنها بدل از متمم شوند که متمم ای محسوب می های گزاره معموال از زمرۀ اسم

6

شنای قورباغه = شنا به روش قورباغه 21

آید شنای پروانه = شنایی که در آن بدن به شکل پروانه درمی 23

سفر چین = سفر به چین 11

شود و وابسته نهیاد ییا ها، روابطی مانند هدف و مقصد، و همانندی بیان می در این اضافه به باور وی

های دیگر آن )مثال قید( است. دهزومفعول فعل زیرساختی نیست بلکه یکی از اف

ای است، مانند دستگاه که هستۀ آنها نوعی اسم غیرگزاره ردازدپ هایی می به بررسی اضافهوی سسا

د.نک میتقسیم زیربه سه گروه نیز را ها این نوع اضافه او ، کوه الوند.تنفا، فرش اتاق

دارد:ۀ تعلق وجود در آن، میان هسته و وابسته رابط که اضافۀ تعلقیاول،

فرش اتاق: اتاق فرش دارد 12

باغچۀ دانشگاه: دانشگاه باغچه دارد 11

اثر انگشت: انگشت اثر دارد 19

آفتاب کویر، فضایل انسان، آخر شب، کتاب مین، کنیار های او از اضافۀ تعلقی عبارتند از: دیگر مثال

دریا، موی سر، خدای جهان

وابسیتۀ آن توان وابسته مصداقی از هستۀ آن است و میدر آن، که یا توضیحی اضافۀ توصیفیدوم،

ای ربطی به کار برد: را در مقام نهاد و هستۀ آن را در مقام مسند جمله

کشور ایران: ایران کشور است 13

کوه الوند: الوند کوه است 13

استگل الله: الله گل 16

، علیم شییمی، رشیتۀ شیهر تهیران، قیارۀ اروپیا هیای او از اضیافۀ توصییفی عبارتنید از: دیگر مثیال

، نرریۀ نسبیت. نامه سیاستشناسی، کتاب جامعه

دهد: کاسۀ ما، انگشتر ال، جام بلور، در آن، وابسته جنا هسته را نشان میکه اضافۀ بیانیسوم

.سماور نقره

نغزگوی کهن )زیر چاپ( 1.1ساختی )غالبا از نوع های ایرانی، ناظر بر در تعدادی از زبانکه اضافه شده استنغزگوی کهن متذکر

وی همچنیین توضییح شیوند. گروه اسمی( است که اجزاء آن با کسرۀ اضافه به یکدیگر متصیل میی

بر است که تنها تکیه بستی غیر در فارسی امروز، کسرۀ اضافه به لحاظ رفتار دستوری، پیدهد که می

هسیتند، اضیافه نشیانۀ اضیافه ای که دارهای ایرانی نیز در بعضی دیگر از زبان، اما نقش اتصالی دارد

: 1122، 3با فارسی نو دارد. در فارسی نو این جزء تنها نقش اتصالی را دارد )هیگمتفاوت هایی نقش

تر فارسی، مثیل فارسیی های متقدم در حالی که در دوره (، 29: 1113، 3، دیکن و سینگاپریچا969

های دیگیر ری بوده است که هنوز در گویشت های متنوع میانه و فارسی باستان، این جزء دارای نقش

ایین دهید کیه نغزگو نشان میی (. 969: 1122ایرانی، مثل کردی شمالی قابل مشاهده است )هیگ،

4 Haig

5 Dikken and Singhapreecha

7

بیه بیاور وی دارد. 3سیاز واره و نییز اسیم 6سیاز های اشاری / موصیولی جزء در گونۀ اخیر کردی نقش

اند و از این یۀ این جزء را بیشتر حفظ کردهاول یها دیگر ایرانی، چون کردی شمالی نقش یها گویش

کارترند لحاظ محافره

وصفی الیه مضافو اسمی الیه مضاف .1

دیدیم که در هر گروه اسمی، تعدادی وابستۀ پیشین و تعدادی وابستۀ پسین وجود دارد. همچنیین

گیروه باعیث غیردسیتوری شیدن غالبیا ها این وابستهغالب ترین تغییری در محل دیدیم که کوچک

هیای صیفت بیا بررسیی تفیاوت بیه ابتیدا شود. حال با تمرکز بیشتری اسمی، یا تغییر معنای آن می

یم.کن بیان می وصفی الیه با مضاف الیه اسمی را مضاف های تفاوت پردازیم، سسا میاسمی الیه مضاف

:استۀ پسین اسم ن وابستدومی اسمی الیه و مضاف اولین وابستۀ پسین صفت

خانهی زیبا ا اق 13

خانۀ بزر/ علی 11

آنهافرش ابریشمی 13

گردند: ، هر دو به هسته برمیاسمی الیه هم مضافها، هم صفت و در این گروه

[ ]زیبای[ ]خانه[[اطاق]] 91

[ ]بزر/[ ]علی[[خانۀ]] 92

[ ]ابریشمی[ ]آنها[[فرش]] 91

، شود بدساخت می یا گروه اسمی کند تغییر می گروه اسمیمعنای به هم بخورد، آنها هرگاه ترتیب و

های اسمی فارسی، ترتیبی ثابیت و در گروه «اسمی الیه + صفت + مضاف هسته(اسم )»ترتیب یعنی

:استغیرقابل تغییر

ا اق زیباست الف. ا اق زیبای خانه 99

خانه زیباست زیبا ا اق خانۀب.

خانه بزر/ است خانۀ بزر/ علیالف. 93

علی بزر/ است ؟خانۀ علی بزر/ب.

الف. فرش ابریشمی آنها 93

ابریشمی*فرش آنهای ب.

اضیافه کنییم، آن اسیم بیه ها الیه دوم به این گروه در مقام مضاف را که اگر هر اسم دیگریاین دیگر

و نیه « علی»الیه است برای مضاف« ما» ،گردد و نه به هسته؛ مثال در مثال زیر الیه اول باز می مضاف

«:خانه»برای

علی ماخانۀ بزر/ 96

«:فرش»و نه برای « خانه»الیه است برای مضاف« ما»یا در مثال زیر

فرش ابریشمی خانۀ ما 93

6 relativizer

7 nominalizer

8

پا تقطیع ساختی دو مثال فوق به شکل زیر خواهد بود:

[[[ما] [علی]] ]بزر/[ [خانۀ]] 91

[[[ما] [خانۀ]] ]ابریشمی[ [فرش]] 93

از حیث جزء کیالم که استهای اسمی روهگوابستۀ پسینی در وصفی، چنانکه گفتیم، الیه مضاف اما

دارد اسیمی الییه مضاف های بسیاری با تفاوتهایی با صفت، و از حیث توزیعی شباهتاسم است، اما

اسمی زیر توجه شود: های گروه در وصفی ایه هالی مضافبه مثال .(191-191: 2932زاده ) بیب

پربالش 31

فیزیکدانشجوی 32

پرسماشین 31

خونسر ان 39

: کنیم اشاره می اسمی الیه با مضاف وصفی الیه مضاف یها تفاوت در اینجا به برخی از

هیای رک. مثیال هم پا از آن ) آوردهم پیش از صفت توان میغالبا را وصفی الیه مضاف اول اینکه

:1، بی آنکه معنای گروه اسمی تغییر کند، یا ساخت آن غیردستوری شود(در زیر الف و ب

بالش پر 33

زیباست« بالش پر» الف. بالش پر زیبا

زیباست« بالش پر»باز ب. بالش زیبای پر

دانشجوی فیزیک 33

درسخوان است« دانشجوی فیزیک» الف. دانشجوی فیزیک درسخوان

درسخوان است« دانشجوی فیزیک»باز ب. دانشجوی درسخوان فیزیک

ماشین پرس 36

برقی است« رسماشین پ» الف. ماشین پرس برقی

برقی است« ماشین پرس»باز ب. ماشین برقی پرس

و آوردن آن در پییش از گییرد فقط پا از صفت قیرار میی اسمی الیه اما همانطور که دیدیم، مضاف

.(93تا 99های )رک. مثال شود صفت باعث بدساخت شدن جمله یا تغییر معنای آن می

، اسم دیگیری را در مقیام «وصفی الیه مضاف هسته +»از های اسمی متشکل در گروه اینکه اگر دوم

گردد: ، بلکه به هسته بازمیالیه وصفی مضافاضافه کنیم، آن اسم نه به به گروه دوم الیه مضاف

بالش پرالف. 33

«پر»شود، نه به مربوط می« بالش»به « ما» بالش پر ماب.

دانشجوی فیزیکالف. 31

«فیزیک»شود، نه به مربوط می« دانشجو»به « ما» دانشجوی فیزیک ماب.

ماشین پرسالف. 33

8

توان بدون عوض شدن معنا یا های اسمی می وصفی از این حیث مانند صفات است، زیرا جای صفات را نیز در گروه الیه مضاف

، و غیره.«سیب سرخ سفید»در مقابل « سیب سفید سرخ»بدساخت شدن، جابحا کرد؛ مثال

9

«پرس»شود، نه به مربوط می« ماشین»به « ما» ماشین پرس ماب.

را در مقام اسم دیگری ،«اسمی الیه هسته + مضاف»اسمی متشکل از های هدر گرواگر دیدیم که اما

اسیم ، بلکه بهاسم اولنه به های فوق، برخالف مثال ،ها اضافه کنیم، آن اسم گروه الیه دوم به مضاف

.(93و 96های )رک. مثال گردد بازمی بالفاصله پیش از خودش

«اسمی الیه + مضاف وصفی الیه مضاف هسته +»از متشکل گروه اسمی مورد در پا تقطیع ساختی

به شکل زیر خواهد بود: («بالش پر ما»)مثال

[[ ]پر[ ]ما[بالش]]الف. 31

« 1اسیمی الییه + مضیاف 2الیه اسمی هسته + مضاف» متشکل از ما تقطیع ساختی در گروه اسمیا

به شکل زیر: («در باغ آنها»)مثال

[[ ]]باغ[ ]آنها[[در]]ب.

هیم معمیوال ، عالمت جمع را «وصفی الیه مضاف هسته +» گروه اسمی سوم اینکه برای جمع بستن

های ب(، )مثال الیه وصفی مضافبه گاهی های الف(، و هم )مثالتوان به هستۀ گروه متصل کرد می

کند، یا گروه اسمی بد ساخت بشود )بدیهی است کیه الگیوی آهنیگ در آنکه معنای گروه تغییر بی

های )الف( مانند همۀ الگوی آهنگ در مثال توضیح آنکه های )الف( و )ب( متفاوت خواهد بود؛ گروه

های مرکب است(: های )ب( مانند اسم ر مثالهای اسمی است، اما د گروه

بالش پر 32

های پر الف. بالش

پرها ب. بالش

ماشین پرس 31

های پرس الف. ماشین

ها پرس ب. ماشین

، عالمت جمع را باید لزومیا بیه هسیتۀ «اسمی الیههسته + مضاف» برای جمع بستن گروه اسمی اما

متصل کنیم ییا معنیای اسمی الیه (، زیرا اگر آن را به مضافیردر ز ای الفه گروه متصل کرد )مثال

:های ب( )مثال شود کند، یا کال گروه اسمی بدساخت می گروه تغییر می

ا اق خانه 39

های خانه الف. ا اق

ها ب. ؟ا اق خانه

خانۀ علی 33

های علی الف. خانه

ها ب. *خانۀ علی

بسط نیستند: توصیف یا قابل با هیچ وابستۀ پیشینی قابل معموال وصفیهای الیه مضاف چهارم اینکه

الف. بالش پر 33

*بالش این پرب.

11

الف. ماشین پرس 36

*ماشین آن پرسب.

الف. سر ان خون 33

*سر ان هر خونب.

های پیشین توصیف کرد: توان با انواع وابسته را می اسمی الیه اما مضاف

الف. ا اق خانه 31

ب. ا اق این خانه

الف. خانۀ ما 33

ب. خانۀ همۀ ما

الف. فرش مسجد 61

ب. فرش آن مسجد

قلوبم ،فک اضافه توان ی فرایند نمیمعموال را « وصفیالیه مضافاسم + »پنجم اینکه گروه اسمی

کرد:

الف. بالش پر اینجاست 62

ب. *پر بالشش اینجاست

الف. ماشین پرس اینجاست 61

ب. * پرس ماشینش اینجاست

ر ان خون درمان شدالف. س 69

3خون سر انش درمان شد ؟ب.

کرد: مقلوب و فک اضافه توان ی میرا به راحت« اسم + مضاف الیه»اما گروه اسمی

قشنگ است هالف. ا اق خان 63

ا اقش قشنگ است هب. خان

الف. خانۀ ما قشنگ است 63

مان قشنگ است ب. ما خانه

الف. فرش مسجد بزر/ است 66

زر/ استب. مسجد فرشش ب

استفاده کرد:« چی»توان از ضمیر پرسشی فقط میمعموال ، وصفی الیه مضاف بجایششم اینکه

الف. بالش پر 63

ب. بالش چی؟

الف. ماشین پرس 61

9

هایی رحال باید توجه داشت که معیارها یا آزمونرسد. درهاز نظر برخی از اهل زبان، چندان غیردستوری به نظر ناین جمله شاید

کنیم، بیشتر ناظر بر نوعی گرایش هستند تا قطعیت. به عبارت الیه اسمی پیشنهاد می الیه وصفی از مضاف که برای تشخیص مضاف

داند که اینجا الزم می نگارنده در الیه باید به جمیع معیارها توجه داشت و نه فقط به یکی از آنها. دیگر در تشخیص این دو مضاف

مراتب قدردانی خود را از داور ناشناس و دانشمندی که مقالۀ حاضر را ارزیابی و نکتۀ اخیر را به وی متذکر شدند سپاسگزاری

کند.

11

ب. ماشین چی؟

الف. سر ان خون 63

ب. سر ان چی؟

الف. دانشجوی فیزیک 31

دانشجوی چی؟ب.

کی )چیه »از ضمایر پرسشی گوناگون دیگری نیز چون ، «چی»، عالوه بر اسمیالیه مضاف بجایاما

توان استفاده کرد: می «کسی(، کی، کجا

الف. در باغ 32

ب. در کجا؟

الف. خانۀ علی 31

ب. خانۀ کی؟

الف. قرار صبح؟ 39

ی؟ب. قرار ک

الیه یک از معیارهای فوق برای تمیز مضاف هیچ توجه داشت که گاه، و مخصوصا در متون ادبی،باید

شیویم های اسمی مبهمی مواجه می کند؛ در این موارد با گروه الیه اسمی کفایت نمی وصفی از مضاف

اسیتفاده ا العات مربیوط بیه بافیت الیه آنها، باید از تشخیص وصفی یا اسمی بودن مضاف برای که

ردد، امیا گ بازمی« وزیر»به « عقل ناقص»، صفت «عقل پسران وزیر ناقص»کنیم. مثال در گروه اسمی

( آورده اسیت، 1)باب هفتم، حکایت شیمارۀ گلستاندر بافت خاصی که سعدی در حکایت خود در

21شود. مربوط می« پسران»این صفت به

هیا در الییه وصیفی مضیاف این بحث بهتر اسیت بیه چنید نمونیۀ دیگیر از ادامۀ پیش از پرداختن به

معاونیت ؛ شیورای نگهبیان ؛ مسیائل روز ؛وزارت ا العیات ؛ دماغ کشیتی توجه شود:های اسمی گروه

نمایشیگاه ؛ دانشیجوی فیزییک ؛ تییم فوتسیال ؛ عید نوروز؛ روزنامۀ ا العات ؛مراسم عاشورا؛ بهداشت

...بازار بورس؛ مصرف بنزین؛ روز چهارشنبه؛ سر ان خون؛ کتاب

دن بیه شاید بهترین راه برای رسیی ؟چیست دقیقا وصفیالیه آید که مضاف حال این سؤال پیش می

الییه مضیاف مثال وصفی چه چیز نیست!الیه مضافمشخص کنیم ابتدا پاسخ این سؤال این باشد که

ست متفاوت با اجیزاء کیالم اسیم و یا جزء کالم جدیدی نی ؛ستبخشی از یک اسم مرکب نی وصفی

ت؛ و بیاالخره ست که مضاف آن به هر علیت محیذوف شیده اسی اسمی نی الیه یا همان مضاف ؛صفت

الیه اسمی نیست که صرفا با اندکی تغیییر در الگیوی آهنیگ و الیه وصفی همان مضاف اینکه مضاف

کنیم. را بررسی می ها ین احتمالدر زیر تمام اتکیه، شکلی دیگر یافته است.

بخشی از یک اسم مرکب .9

11

گزاری استاد ابوالحسن نجفی که مقالۀ حاضر را به دقت مطالعه و نکتۀ اخیر را به وی یادآور شدند سپاس نگارنده در اینجا از

کند. می

12

اسیت؟ در گروه اسمی، بلکه بخشی از یک اسم مرکیب وصفی نه وابستۀ هستۀ اسمیالیه آیا مضاف

نیست، بلکه خیود « گل»وابستۀ نحوی « خانه»، «گلخانه»دانیم در اسم مرکب مثال همانطور که می

وابسیتۀ نحیوی « پر»توان گفت نیز می« بالش پر»است، حال آیا در « گلخانه»بخشی از اسم مرکب

این نرر وجود است؟ دالیل بسیاری در رد « پر بالش»ست، بلکه بخشی از اسم مرکب نی« بالش»اسم

کنیم: دارد که در زیر به برخی از آنها اشاره می

چسیبد، و های مرکب، به انتهای ترکییب میی اول اینکه وندهای تصریفی مانند عالمت جمع در اسم

گیرد: هرگز در میان دو اسم قرار نمی

ها خانه ها / *گل گلخانه 33

، عالمت جمیع معمیوال الیه وصفی مضافیک های اسمی متشکل از یک اسم بعالوۀ اما درمورد گروه

های پر/ بالش پرها بالشگیرد: نیز در پایان گروه قرار میپا از هسته و گاهی

شود، به حیدی دوم اینکه اگر جزء دوم یک اسم مرکب را حذف کنیم، معنای آن بسیار دگرگون می

که ممکن است باعث بدساخت شدن جمله بشود:

الف. رفتیم به گلخانه 33

ب. *رفتیم به گل

، الییه وصیفی مضیاف های اسمی متشکل از یک اسم بعیالوۀ ییک از گروه وصفیالیه اما حذف مضاف

آورد: چنین تغییری در معنای گروه پدید نمی

الف. یک بالش پر خریدم 36

ب. یک بالش خریدم

الف. او سر ان خون دارد 33

ب. او سر ان دارد

الف. یک دستگاه پرس ساختم 31

دستگاه ساختم ب. یک

سوم اینکه برای افزودن صفت به اسم مرکب، آن صفت باید در پایان اسم مرکب قرار بگیرد و نیه در

میان آن:

الف. گلخانۀ فرانسوی 33

ب. *گل فرانسوی خانه

، صفت معموال در هر دو وصفیالیه های اسمی متشکل از یک اسم بعالوۀ یک مضاف اما درمورد گروه

شود: ر میموقعیت ظاه

الف. بالش پر گرانقیمت 11

ب. بالش گرانقیمت پر

الییه بیه کیل اسیم مرکیب کنیم، آن مضیاف الیهی به اسم مرکب اضافه می چهارم اینکه وقتی مضاف

گردد: برمی

شود به کل گلخانه مربوط می« ما» الف. گلخانۀ ما 12

13

اضیافه وصیفی الییه بعالوۀ یک مضیاف های اسمی متشکل از یک اسم الیهی به گروه اما وقتی مضاف

گردد: الیه فقط به هستۀ گروه بر می کنیم، آن مضاف می

بالش مال من است، پر مال من نیست ب. بالش پر من

دهد که گذریم، به خوبی نشان می های بسیار دیگر که از ککرشان در اینجا می ها و تفاوت این تفاوت

ان آن را تیو های اسمی است، و مطلقا نمیی نحوی اسم در گروههای یکی از وابسته وصفیالیه مضاف

از هیای اسیمی متشیکل باید توجه داشت که گیروه در پایان همچنین بخشی از اسم مرکب دانست.

های اسمی متشکل بیشتر از گروهبه علت الگوی آهنگ خاصی که دارند، ، «وصفیالیه مضاف +اسم »

هر های مرکب شبیه هستند، اما این مطلقا بدان معنا نیست که م، به اس«سمیالیه ا مضاف + اسم»از

الیهی وصفی مبدل کرد. توان به مضاف الیه اسمی را با تغییر الگوی آهنگ می مضاف

جزء کالم جدید .3

، جزء کالم جدیدی است متفاوت با اجزاء کالم اسم و صفت؟ گرچه رفتار نحوی وصفیالیه آیا مضاف

توان رفتار متفیاوت الیه اسمی است، اما نمی ر گروه اسمی، متفاوت با رفتار مضافد وصفیالیه مضاف

آنها را ناشی از تعلق آنها به دو جزء کالم متفاوت دانست، زیرا در بیرون از آن بافیت خیاص نحیوی،

بیالش پیر »در گروه اسیمی « پر»این هردو، اسم هستند و رفتاری کامال مشابه هم دارند. مثال کلمۀ

دارد )چنانکه گفتییم در اولیی « بالش خانۀ ما»در گروه اسمی « خانه»، رفتاری متفاوت با کلمۀ «ما

به اسم بالفاصله پیش از « ما»گردد، اما در دومی برمی« بالش»به هستۀ گروه اسمی، یعنی به « ما»

هیردو اسیم « هخان»و « پر»گردد(، اما بیرون از این بافت خاص، دو واژۀ برمی« خانه»خودش، یعنی

کنیم: ها اشاره می هستند و رفتارهای کامال مشابهی دارند. در زیر به تعدادی از این مشابهت

شوند: اول اینکه هر دو هستۀ گروه اسمی واقع می

الف. پر سفید / خانۀ سفید 11

ب. پر عقاب / خانۀ عقاب

شوند: دوم اینکه هر دو در همان بافت نحوی به یکسان جمع بسته می

های سفید الف. پرهای سفید / خانه 19

های عقاب ب. پرهای عقاب / خانه

شوند: الیه واقع می سوم اینکه هر دو در گروه اسمی، مضاف

نوک پر / نوک عقاب 13

چهارم اینکه اگر در همان بافت باال، قرار باشد هستۀ گروه با صفتی توصییف شیود، آن صیفت بایید

الییه های الف در زیر(، و اگیر آن صیفت، پیا از مضیاف اید )مثالحتما پا از هستۀ گروه اسمی بی

گردد که بالفاصله پا از آن آمده گردد، بلکه به اسمی برمی بیاید، دیگر به هستۀ گروه اسمی برنمی

است:

نوک پر 13

«(پر»سفید است، نه « نوک)» الف. نوک سفید پر

«(نوک»سفید است نه « پر)» ب. نوک پر سفید

14

عقاب نوک 16

«(عقاب»سفید است، نه « نوک)» الف. نوک سفید عقاب

«(نوک»سفید است نه « عقاب)» ب. نوک عقاب سفید

گذریم، به روشنی پیداسیت کیه تفیاوت رفتیار از این موارد و موارد بسیار دیگری که از ککر آنها می

ندارد، زیرا از این حیث هیر دو و مضاف الیه اسمی، ربطی به جزء کالم آنها وصفیالیه نحوی مضاف

الییه اسیمی را از مضیاف وصیفی الییه های مشترکی دارند. در واقع آنچه مضاف اسم هستند و ویژگی

کند نقش نحوی آنها درون گروه است، و نه جزء کالمشان. متمایز می

الیه با مضاف محذوف مضاف .3

الیه اسمی ء کالم هیچ تفاوتی با مضافدرواقع اسم است و از حیث جز وصفیالیه دانستیم که مضاف

کند، نه به ماهیت واژگانی، یا به الیه اسمی را از هم متمایز می و مضاف وصفیالیه ندارد. آنچه مضاف

شیوند. شود که در آن ظیاهر میی جزء کالم آنها، بلکه به نقش نحوی آنها در بافت خاصی مربوط می

الیهی اسمی است که مضیاف آن بیه هیر درواقع مضاف یوصفالیه پا حال شاید بتوان گفت مضاف

دانشجوی »در اصل « دانشجوی فیزیک»علتی، مثال به علت کثرت استعمال، حذف شده است. مثال

در « ماشین پرس»بوده است، یا « بالش جنا پر»در واقع « بالش پر»بوده است، یا « رشتۀ فیزیک

آید، اما با آن. این راه حل در ابتدا صحیح به نرر میبوده است و مانند « ماشین دستگاه پرس»اصل

توان به هیچ مضاف نمی وصفیهای الیه شویم که اوال در مورد بسیاری از مضاف کمی دقت متوجه می

روزنامیۀ »ییا « دمیاغ کشیتی »یا « سر ان خون»محذوفی اشاره کرد، مثال مضاف محذوف در مورد

ثانیا حتی اگر مضاف محذوف را هم به گروه اسمی اضافه کنیم کدامست؟ « ادارۀ آمار»یا « ا العات

ماند، و مشکل اصلی الیه اسمی سرجای خودش می و مضاف وصفیالیه باز تفاوت رفتار نحوی مضاف

الییه اسیمی، و مضیاف وصیفی الییه که عبارت است از توصیف و تبیین تفاوت رفتیار نحیوی مضیاف

خت دو گروه اسمی زیر ظاهرا مانند هم است:همچنان وجود خواهد داشت. مثال سا

[[[9[ ]فیزیک1[ ]]رشتۀ2]]دانشجوی الف. دانشجوی رشتۀ فیزیک: 13

[[[9[ ]علی1[ ]]باغ2]]در ب. در باغ علی:

نییز وابسیتۀ 9است، و اسم 2وابستۀ اسم 1هسته است، و اسم 2یعنی در هر دو گروه اسمی، اسم

بخواهیم صفتی به پایان این دو گروه اسمی اضافه کنیم، در اولی آن صفت است. اما حال اگر 1اسم

گردد: برمی«( دانشجو»به هستۀ گروه اسمی )یعنی

خوان است دانشجو درس خوان الف. دانشجوی رشتۀ فیزیک درس 11

، بلکه به اسمی که بالفاصله پیش از آن «(در»اما در دومی آن صفت نه به هستۀ گروه اسمی )یعنی

گردد: باز می«( علی»ار دارد )یعنی به قر

خوان است علی درس خوان ب. در باغ علی درس

به عبارت دیگر، دو گروه اسمی فوق، از حیث اینکیه صفتشیان وابسیتۀ کیدام اسیم اسیت، دارای دو

تقطیع ساختی متفاوت هستند:

15

]]دانشییییییییییجوی[ ]رشییییییییییتۀ خوان: الف. دانشجوی رشتۀ فیزیک درس 13

ن[[خوا فیزیک[]درس

خوان[[ ]]در[ ]باغ[ ]علی درس خوان: ب. در باغ علی درس

تیوان صیفت دیگر اینکه به علت همیین تفیاوت در سیاخت نحیوی، در گیروه اسیمی نخسیت، میی

آورد:« دانشجو»را بالفاصله پا از « خوان درس»

خوان رشتۀ فیزیک الف. دانشجوی درس 31

اما در دومی چنین امری میسر نیست:

خوان باغ علی درسب. *در

هسته در گروه اسمی وابستۀ نحوی .6

اسم مرکب است، نه جزء کالمی متفاوت با یک نه بخشی از وصفیالیه تا اینجا روشن شد که مضاف

. دیگر اینکه دانستیم استاست که مضاف آن حذف شده الیهی است، و نه لزوما مضافاسم

الیه اسمی وی خاصی، متمایز از نقش نحوی مضاف، اسمی است که دارای نقش نحوصفیالیه مضاف

وصفی، الیه مضاف ماند این است که بگوییم در گروه اسمی است. حال تنها احتمالی که باقی می

هر گروه اسمی کروگر اما کدام وابسته؟ ؛های نحوی پسین هسته در گروه اسمی است یکی از وابسته

ها خود به داند، که این وابسته ( میdependentsسته )را مرکب از یک هستۀ اسمی، و تعدادی واب

ها (، و افزودهcomplementsها ) (، متممdeterminersسه دستۀ ادات )

(adjuncts/modifiersتقسیم می ) (. در زبان فارسی ادات 31-63: 1113کروگر )رک. شوند

مه پا از هستۀ گروه ه ی خاصها ها و افزوده گیرند و متمم پیش از هستۀ گروه اسمی قرار می

یا متمم اسم است یا وصفیالیه مضاف در این معنا. 22(161-233: 2932زاده اسمی )رک. بیب

را در زبان انگلیسی، متمم هسته در گروه اسمی قلمداد وصفی های الیه ضافمافزودۀ آن. کروگر

ه از حیث واژگانی هایی هستند ک وابسته ها ؛ توضیح اینکه متمم(31-63: 1113کروگر کند ) می

در گروه اسمی ای ی گزارهها (، یعنی فقط با برخی از اسمlexically specifiedاند ) مشخص شده

های اضافۀ اسمی به دو گروه کلی تقسیم ساختدانیم که می ها. با تمام اسمشوند و نه ظاهر می

و ای(، ۀ گزارههای اضاف )یا ساخت ای است د: ساختهایی که هستۀ آنها اسمی گزارهنشو می

) با بایی ای( های اضافۀ غیرگزاره )یا ساخت ای است گزارههایی که هستۀ آنها اسمی غیر ساخت

ی در فارسی لزوما متمم اسم نیست، زیرا این وصفالیه در این معنا باید گفت مضاف .(2931

های م با اسم، و ه«(مصرف بنزین»رود )مثال ای به کار می های گزاره الیه هم با اسم مضاف

در زبان الیه وصفی درمورد مضاف از این حیث تنها چیزی که بنابراین«(. بالش پر»ای )مثال غیرگزاره

های نحوی اسم است که غالبا الیه یکی از وابسته توان گفت این است که این مضاف میفارسی

های در ساخت متمم در نقش گاهی نیزو ای، های اضافۀ غیرگزاره ساخت دردرنقش افزودۀ خاص

الیه اسمی بکار رفته یا اسمی در نقش مضاف آیا تعیین اینکه درهرحال شود. ظاهر می ای اضافۀ گزاره

الیه متمم است یا افزوده، همواره منوط به گروه اسمی ، و تعیین اینکه آیا آن مضافالیه وصفی مضاف

11

های خاص ترجمه شده است. به افزوده adjuncts/modifiersهای عام، و به افزوده determinersدر این کتاب

16

غ از بافت نحوی و گاه حتی فارغ از الیه در آن ظاهر شده است؛ یعنی فار خاصی است که آن مضاف

تعیین کرد. الیه آن را توان نوع مضاف بافت کالمی آن گروه اسمی، نمی

بندی جمع .3

توان بیه دو نیوع می ،ها را بسته به معیارهای توزیعی متفاوت الیه مضافدر این مقاله نشان دادیم که

دادیم کیه گرچیه الگیوی آهنیگ همچنین توضیحالیه اسمی تقسیم کرد. و مضاف وصفیالیه مضاف

الییه درواقیع این مضیاف های مرکب است، اما شبیه الگوی آهنگی اسم« الیه وصفی مضافهسته + »

در اسیم و گاه در نقیش میتمم عمدتا در نقش افزودۀ خاص های پسین اسم است که از وابسته یکی

شود. ظاهر می های اضافی ساخت

فهرست مآخذ

امیرکبیر. :تهران .توصیف ساختمان دستوری زبان فارسی (.2931) .با نی، محمدرضا

.الدین با بایی، عالء (و)سمایی، سیدمهدی (و)سامعی، حسین (و)محمد شناس، علیحق

های درسی ایران.شرکت چاپ و نشر کتاب :تهران .دستور زبان فارسی (.2913)

ران: انجمن آثار و مفاخر ملی. . تهدستور زبان فارسی میانه(. 2933راستارگویوا، و. س. )

:تهران .دستور سال سوم آموزش متوسطۀ عمومی (.2933) .ارژنگ، غالمرضا (و)اشرف صادقی، علی

وزارت آموزش و پرورش.

برزوییه. بیه -، جلید اولل آب دانشینامۀ زبیان و ادب فارسیی «. اضیافه (. »2913صادقی، علی اشرف. )

.131-131ستان زبان وادب فارسی . ص سرپرستی اسماعیل سعادت. تهران: فرهنگ

233، 1، ش 29، د نامۀ فرهنگستان .«اضافۀ اسمی و اضافۀ وصفی» (.2931) .الدین با بایی، عالء

-261.

های خودگردان در دستور دستور زبان فارسی: بر اساس نرریۀ گروه (.2932) .زاده، امید بیب نشر مرکز. :تهران .وابستگی

احیاء کتاب. :تهران .ساخت زبان فارسی (.2933) .زاده، خسروغالمعلی

. ترجمۀ مهستی بحرینی. توضیحات و حواشی: هرمز دستور زبان فارسی معاصر(. 2913الزار، ژیلبر. )

میالنیان. تهران: انتشارات هرما

. تهران.3-9. . اضافه رح دستور زبان فارسی:(. 2932معین، محمد )

«.ساخت اضافه»پ(، نغزگوی کهن، مهرداد، )زیر چاDikken, M. d. and Singhapreecha, P. (2004)."Complex Noun Phrases and

Linkers". Syntax 7,1: 1-54.

Haider, H., and Zwanziger, R. (1984). "Relatively Attributive:

The 'ezafe'-construction from Old Iranian to Modern Persian". Historical

Syntax, 23,137-172.

Haig, G. (2011). "Linker, Relativizer, Nominalizer, Tense-particle. In:

Foong Ha Yap, Karen Grunow-Harsta, and Janick Wrona (eds.).

17

Nominalization in Asian Languages: Diachronic and Typological

Perspectives. 96. Amsterdam/Philadelphia: John Benjamins Publishing

Company. 363-390.

Kent, R. (1953). Old Persian. Grammar, Texts, Lexicon. Second Edition.

New Haven, Connecticut: American Oriental Society.

Kent, R. (1944(. "The Old Persian Relative and Article". Language 20: 1-

10.

Kroeger, Paul R. )2005 .( Analyzing grammar: An introduction.

Cambridge: Cambridge University Press.