منشور تربیتی از منظر امام علی (ع) با استفاده از نرم...

35
ﺑﻪ ﻧﺎﻡ ﺧﺪﺍﻭﻧﺪ ﺟﺎﻥ ﻭ ﺧﺮﺩ ﺩﺍﻧﺸﻜﺪﻩ ﻋﻠﻮﻡ ﺍﺟﺘﻤﺎﻋﻲ ﮔﺮﻭﻩ ﺗﻮﺳﻌﻪ ﺭﻭﺳﺘﺎﻳﻲ ﺩﺭﺱ: ﺭﻭﺵ ﻫﺎﻱ ﺗﺤﻘﻴﻖ ﭘﻴﺸﺮﻓﺘﻪ ﻛﻤ ﺍﺳﺘﺎﺩ: ﺩﻛﺘﺮ ﻳﺤﻴﻲ ﻋﻠﻲ ﺑﺎﺑﺎﻳﻲ ﻋﻨﻮﺍﻥ ﺗﺤﻘﻴﻖ: ﻣﻨﺸﻮﺭ ﺗﺮﺑﻴﺘﻲ ﺍﺯ ﻣﻨﻈﺮ ﺍﻣﺎﻡ ﻋﻠﻲ) ( ) ﻋﻨﻮﺍﻥ ﺑﻨﺪﻱ ﻧﺎﻣﻪ31 ﺍﻣﺎﻡ ﻋﻠﻲ ﺩﺭ ﻧﻬﺞ ﺍﻟﺒﻼﻏﻪ ﻣﺸﻬﻮﺭ ﺑﻪ ﻣﻨﺸﻮﺭ ﺗﺮﺑﻴﺘﻲ( ﺑﺎ ﺍﺳﺘﻔﺎﺩﻩ ﺍﺯ ﻧﺮﻡ ﺍﻓﺰﺍﺭ ﻣﻜﺲ ﻛﻴﻮﺩﺍ10 ﺗﻬ ﻴﻪ ﻛﻨﻨﺪﻩ: ﺳﻤﻴﻪ ﺣﻘﻲ0 F 1 ) ﺩﺍﻧﺸﺠﻮﻱ ﺩﻭﺭﻩ ﺩﻛﺘﺮﻱ( ﺑﺎ ﺍﺻﻼﺣﺎﺕ: ﺩﻛﺘﺮ ﻳﺤﻴﻲ ﻋﻠﻲ ﺑﺎﺑﺎﻳﻲ ﺍﺭﺩ ﻳﺒﻬﺸﺖ ﻣﺎﻩ1394 1- [email protected]

Transcript of منشور تربیتی از منظر امام علی (ع) با استفاده از نرم...

به نام خداوند جان و خرد

دانشكده علوم اجتماعي

گروه توسعه روستايي

كميپيشرفته هاي تحقيق روش: درس

دكتر يحيي علي بابايي: استاد

:عنوان تحقيق

)ع(منشور تربيتي از منظر امام علي

)البالغه مشهور به منشور تربيتي امام علي در نهج 31نامه بندي عنوان(

10كيودا مكس افزار نرمبا استفاده از

0Fسميه حقي: كننده يهته

1

)دانشجوي دوره دكتري(

دكتر يحيي علي بابايي : با اصالحات

1394 ماه يبهشتارد

1- [email protected]

) البالغه مشهور به منشور تربيتي امام علي در نهج 31بندي نامه عنوان) (ع(منشور تربيتي از منظر امام علي

سميه حقي: توسعه دكتري جامعه شناسي دكتر يحيي علي بابايي دانشجوي: استاد

1

)ع( علي امام منظر از منشور تربيتي

البالغه مشهور به منشور تربيتي نهجدر امام علي 31نامه بندي عنوان

مقدمه

شمرد، يرا بر درمان مقدم م يريشگيش پيت است و در تمام راهكارهايو هدا بخش آگاهين ياسالم، د ازآنجاكه

بر و ار مهم دانستهيدر اجتماع و خانواده بس ياز دوران كودك را يتيدر بعد ترب ويژه به يريشگيروش كنترل و پ

ند كه ينش يبه بار م آنگاهت يترب. دارد يا ژهيت وياز منظر اسالم اهم يتيترب يها وهيش يبررس. ورزد يد ميآن تأك

ياز فطريبرحسب ن يها، الگوبردار از آن روش يكي. درآيدبه اجرا يدرست يها وهيآن در قالب ش يتياصول ترب

تر تر و كامل الگو هر چه مناسبن يهرم ا ياست، ول ياز همان زمان كودك يريو الگوپذ همانندسازيانسان و

كار عمده بيان نمود كه توان ميبنابراين . رساند يم ياريشتر يدن به كمال مطلوب بيرا در راه رس يباشد، آدم

عقل و بر تكيهسازد تا با آگاه خودخلقت هدفو ت وجوديرا به ماه ين است كه آدميا يت اسالميترب

.ن شده استيياو تب يحركت كند كه برا يفطرتش بر اساس راه و روش يمقتضا

.موال و مقتداي شيعيان، از تربيت پيروان خود غافل نبوده است عنوان بهنيز ) ع(حضرت اميرالمؤمنين علي

پس از بازگشت از جنگ ) ع(بوده است كه علي ) ع(خطاب به امام حسن مجتبي البالغه نهج 31نامه اگرچه

.از عمق و غناي آن كاسته نشده است اي ذرهجاودانه مانده و ها قرننشور تربيتي م منزله بهاما ،اند نوشتهصفين

كه همواره به ياد خدا و آخرت باشد و به اموري كه خواهد مي فرزند خوداز ) ع(در منشور تربيتي امام علي

نوشتار در اين . به دنيا و غفلت از خداوند پرهيز نمايد بستگي دلبپردازد و از نمايد ميايشان را به خدا نزديك

) البالغه مشهور به منشور تربيتي امام علي در نهج 31بندي نامه عنوان) (ع(منشور تربيتي از منظر امام علي

سميه حقي: توسعه دكتري جامعه شناسي دكتر يحيي علي بابايي دانشجوي: استاد

2

مكس كيودا در قالب كدهاي افزار نرمرا از طريق ) ع(اميرالمؤمنين قدر گرانبر آن شديم تا نكات اصلي نامه

.نموده باشيم) ع( علياصلي و فرعي بيان نماييم تا شايد تأملي اندك در عمق سخنان گهربار

:از اند عبارتنموديم كه بندي تقسيمابتدا نامه را در هشت كد اصلي منظور بدين

.در دست خداست چيز همهملكوت -1

گذرا بودن دنيا و جاودانگي آخرت -2

ياد آخرت داشتن نگهزنده -3

شواهد متقن پذيرش آخرت -4

.دنكن مياموري كه ياد خدا را براي انسان تداعي -5

.دنكن مياموري كه انسان را از ياد خدا غافل -6

.شوند نمي بسته دلافرادي كه به دنيا هاي ويژگي -7

دنياپرستان -8

:اند شده دادهنيز نمايش ييها شكلدر كدها زيرو كدهاي اصلي

) البالغه مشهور به منشور تربيتي امام علي در نهج 31بندي نامه عنوان) (ع(منشور تربيتي از منظر امام علي

سميه حقي: توسعه دكتري جامعه شناسي دكتر يحيي علي بابايي دانشجوي: استاد

3

ش كدهاي اصلياينم: شكل شماره يك

»دست خداست ملكوت همه چيز به«كدهاي نمايش زير :شكل شماره دو

.به دست خداست چيز همهملكوت كدهاي زيرنمايش : شكل شماره دو

) البالغه مشهور به منشور تربيتي امام علي در نهج 31بندي نامه عنوان) (ع(منشور تربيتي از منظر امام علي

سميه حقي: توسعه دكتري جامعه شناسي دكتر يحيي علي بابايي دانشجوي: استاد

4

»ذرا بودن دنيا و جاودانگي آخرتگ«زيركدهاي نمايش : شكل شماره سه

گذرا بودن دنيا و جاودانگي آخرت كدهاي زيرنمايش : شكل شماره سه

»ياد آخرت داشتن نگهزنده « كدهاي زيرنمايش : شكل شماره چهار

) البالغه مشهور به منشور تربيتي امام علي در نهج 31بندي نامه عنوان) (ع(منشور تربيتي از منظر امام علي

سميه حقي: توسعه دكتري جامعه شناسي دكتر يحيي علي بابايي دانشجوي: استاد

5

»شواهد متقن پذيرش آخرت«نمايش زيركدهاي : شكل شماره پنج

».كند مياموري كه ياد خدا را براي انسان تداعي «نمايش زيركدهاي : شكل شماره شش

) البالغه مشهور به منشور تربيتي امام علي در نهج 31بندي نامه عنوان) (ع(منشور تربيتي از منظر امام علي

سميه حقي: توسعه دكتري جامعه شناسي دكتر يحيي علي بابايي دانشجوي: استاد

6

».كند اموري كه انسان را از ياد خدا غافل مي«نمايش زيركدهاي : شكل شماره هفت

».شوند نمي بسته دلهاي افرادي كه به دنيا ويژگي«نمايش زيركدهاي : شكل شماره هشت

».شوند هاي افرادي كه به دنيا دلبسته نمي ويژگي«نمايش زيركدهاي : شكل شماره هشت

) البالغه مشهور به منشور تربيتي امام علي در نهج 31بندي نامه عنوان) (ع(منشور تربيتي از منظر امام علي

سميه حقي: توسعه دكتري جامعه شناسي دكتر يحيي علي بابايي دانشجوي: استاد

7

نمايش زيركد دنياپرستان: شكل شماره نه

:است شده دادهآن نشان اصلي و زيركدهاي مشتق شده از كدهاي ،در جدول زير

»منشور تربيتي« 31كدهاي اصلي و زيركدهاي انتخاب شده براي نامه: 1جدول شماره

كد اصلي كدها زير رديف ستسرآغاز سخن به نام خدا .1 .خداوند در اداره امور همتايي ندارد .2

.خداست دست در چيز همه ملكوت .همه امور در يد قدرت اوست .3اي كه به صالح انسان خواستهخداوند هر .4

.نمايد است به او اعطا ميرا ها آناموري كه تنها خداوند قادر است .5

.به انسان اعطا نمايد فناپذيري دنيا و جاودانگي آخرت .6

) البالغه مشهور به منشور تربيتي امام علي در نهج 31بندي نامه عنوان) (ع(منشور تربيتي از منظر امام علي

سميه حقي: توسعه دكتري جامعه شناسي دكتر يحيي علي بابايي دانشجوي: استاد

8

.آخرت است گذرگاه دنيا .7

دنياي گذرا و آخرت جاودانه .8 آخرت گذرا بودن دنيا و جاودانگي دنياييگذرا بودن زندگي .9

به دنياي فاني بستگي دلنتايج .10 حتمي بودن مرگ .11

كننده توجه به امور خويشتن زيرا كه تداعي .12 ياد آخرت داشتن نگهزنده

.آخرت استهمواره به ياد شوند مياموري كه موجب .13

خرت باشيمآمرگ و وجود پيامبر .14

شواهد متقن پذيرش آخرت قرآن، اسالم و احكام آن .15اموري كه ياد خدا را براي انسان تداعي عبرت گرفتن از سرنوشت ديگران .16

دنكن مي انتقال تجربيات .17 همواره به ياد خدا بودن .18

توكل به خدا .19 انخويشاوند داشتن گرامي .20 جلوگيري از ياوه سخن گفتن .21 ديگران حق بهدوري از تجاوز .22 نيك نشين همانتخاب يار و .23 امورصبر در .24 از ديگران گرفتن پند .25تالش دبراي رسيدن به آنچه اليقش هستي .26

) البالغه مشهور به منشور تربيتي امام علي در نهج 31بندي نامه عنوان) (ع(منشور تربيتي از منظر امام علي

سميه حقي: توسعه دكتري جامعه شناسي دكتر يحيي علي بابايي دانشجوي: استاد

9

كردن خوبي را با بدي جواب ندادن .27 كاران دادن ستمنبزرگ جلوه .28 فروخوردن خشم .29 داشتن حرص و آزن .30 حفظ پيوند با خويشان و دوستان .31 بخشش .32 رسد قانع بودن به هر آنچه به تو مي .33 شايستهانتخاب شغل .34 امور را فقط به خدا سپردن و نه به ديگري .35 خويي نرم .36 حفظ زبان .37 حفظ اسرار .38 عقل كارگيري به .39 پذيرفتن اندرز دوستان واقعي .40 خدا غيردرخواست نكردن از .41 اغتنام فرصت .42 اعتقاد به فرجام داشتن همه امور .43 داشتن غيرت بيجا .44

اموري كه انسان را از ياد خدا غافل

كند يم

اتكا به نااهالن .45 نابودي توشه آخرت .46 آرزوها بر هيتك .47 ستم به ناتوان .48 لقمه حرامخوردن .49

) البالغه مشهور به منشور تربيتي امام علي در نهج 31بندي نامه عنوان) (ع(منشور تربيتي از منظر امام علي

سميه حقي: توسعه دكتري جامعه شناسي دكتر يحيي علي بابايي دانشجوي: استاد

10

بد نينش همداشتن .50 نسنجيده سخن گفتن .51 پرنفس كنترل داشتن .52

بسته دلويژگي افرادي كه به دنيا

شوند ينم

آخرت بودندر فكر توشه .53 اقرار به گناه و اعتقاد به بخشش خداوند .54 اعتقاد به بخشنده بودن خداوند .55 كبر و خودپسندي نداشتن .56 خدا درراهانفاق .57 به ياد مرگ بودن .58 ها يبدپرهيز از و نيكي در جهان .59 صالح زيستن .60

آگاهي و تدبر در امور .61 آخرته دنيا ب عدم مبادله .62 آگاهانه راه حق را برگزيدن .63

به دنيا يبستگ دلعدم .64 اپرستانيدن اپرستانيدنخصلت .65

) البالغه مشهور به منشور تربيتي امام علي در نهج 31بندي نامه عنوان) (ع(منشور تربيتي از منظر امام علي

سميه حقي: توسعه دكتري جامعه شناسي دكتر يحيي علي بابايي دانشجوي: استاد

11

كدهاي اصلي و زيركدهاي مشتق شده از منشور تربيتي به همراه عبارتي كه كدها از آن ،در جدول زيرهمچنين

:است شده دادهنشان اند اخذشده

مشهور به منشور تربيتي )السالم عليه(امام علي البالغه نهج 31نامه بندي عنوان: 2جدول شماره

كد اصلي زيركدها عبارات رديفسرآغاز سخن به به نام خداوند بخشنده مهربان :اهللا الرحمن الرحيم بسم )1

ستنام خدا

2( لرأيتو ،لهسر ألتتك شريك كربكان ل لو ني، أنهيا ب لماعو آثار احدو إله نهلكو ،هفاتوص الهأفع رفتلعو ،هلطانسو هلكم

لمدا وال يزول أبو ،دأح هلكي مف هال يضاد ،هنفس فصا وكمبال ن الأشياء دعر بآخية، ولبال أو ل الأشياءل قبايةيزل، أوه . ظمع

.عن أن تثبت ربوبيته بإحاطة قلب أو بصر تو سوي به نيز او پيامبران داشت، شريكي خدا اگر! پسرم

را صفاتش و كردار و ديدي، مي را قدرتش آثار و آمدند، مي خود كه گونه همان يگانه، است خدايي خدا، اما شناختي، مي

ندارد، نزاعي او داري مملكت در كس هيچ كرد، توصيف است چيزي هر اول است، بوده همواره و نيست، نابودشدني

برتر داشت، نخواهد پايان كه چيزي هر آخر و ندارد آغاز كه درك انديشه و فكر را او پروردگاري قدرت كه است آن از

.كند

خداوند در اداره

امور همتايي

.ندارد

ملكوت

در چيز همه

.خداست دست

فتفهم يا بني وصيتي، واعلم أن مالك الموت هو مالك الحياة، )3 وي هتلبأن المو ،يدعالم وي هفنأن المو ،يتمالم وق هأن الخالو

ها اهللا عليه إال علي ما جعلالمعافي، وأن الدنيا لم تكن لتستقر ،لما ال تعمم اشاءم أو ،ادعي المف زاءالجو ،الءتبالاو ،اءمن النعم

اختيار در كه بدان بيانديش، درست من وصيت در! پسرم

همه امور در يد

.قدرت اوست

) البالغه مشهور به منشور تربيتي امام علي در نهج 31بندي نامه عنوان) (ع(منشور تربيتي از منظر امام علي

سميه حقي: توسعه دكتري جامعه شناسي دكتر يحيي علي بابايي دانشجوي: استاد

12

پديدآورنده و او، دست در زندگي كه است همان مرگ دارنده كه است همان نابودكننده و ميراند، مي همو است، موجودات

بدان دهد، مي نيز شفا كند مي بيمار آنكه و كند، مي زنده دوباره برقرار است خواسته خدا كه گونه آن و نيست، جاودانه دنيا كه

دادن پاداش و ها، آزمايش انواع و ها، نعمت كردن عطا از است، .داني نمي تو و است خواسته او كه را آنچه يا و معاد، در

فال يقنطنك إبطاء إجابته، فإن العطية علي قدر النية، وربما )4أخرت عنك الإجابة، ليكون ذلك أعظم لأجر السائل، وأجزل

سألت الشيء فال تؤتاه، وأوتيت خيرا منه وربما . لعطاء الآمل ر قدأم فلرب ،خير لك وا همل نكع رفص آجال، أو اجال أوع قي لكيما يبف ألتكسفلتكن م ،يتهأوت لو كيند الكه يهف تهطلب

.عنك وباله، فالمال ال يبقي لك وال تبقي له جماله، وينفي الهي بخشش زيرا مباش، نااميد دعا اجابت تأخير از هرگز

پاداش تا شود مي تأخير دعا اجابت در گاه، است، نيت اندازه به گاهي شود، تر كامل آرزومند جزاي و بيشتر كننده درخواست ازآنچه بهتر زيرا شود، نمي داده پاسخ اما كني مي درخواست

يا بخشيد، خواهد تو به مشخص، وقت در يا زودي به خواستي رسد، نمي اجابت به دعا خواستي، ازآنچه بهتر اعطاء جهت به

هالكت مايه شود داده اگر كه داري هايي خواسته بسا چه زيرا كه باشد اي گونه به تو هاي خواسته پس بود، خواهد تو دين

كند، دور تو از را سختي و رنج و تأمين، را تو زيبايي و جمال باقي دنيا مال براي تو نه و پايدار، تو براي دنيا مال نه پس

.ماند خواهي

خداوند هر

اي كه به خواسته

صالح انسان است

به او اعطا

.نمايد مي

وسألته من خزائن رحمته ما ال يقدر علي إعطائه غيره، من )5ثم جعل في يديك . زيادة الأعمار، وصحة الأبدان، وسعة الأرزاق

اموري كه تنها

خداوند قادر است

) البالغه مشهور به منشور تربيتي امام علي در نهج 31بندي نامه عنوان) (ع(منشور تربيتي از منظر امام علي

سميه حقي: توسعه دكتري جامعه شناسي دكتر يحيي علي بابايي دانشجوي: استاد

13

ت مفاتيح خزائنه بما أذن لك فيه من مسألته، فمتي شئ،هتمحر شآبيب طرتتماسو ،همعن ابوأب اءعبالد تتفتحاس

جز كه كن درخواست را چيزهايي او رحمت هاي گنجينه از و و بدن، تندرستي بيشتر، عمر مانند كند، عطا تواند نمي كسي او

را خود هاي گنجينه كليدهاي خداوند سپس روزي، در گشايش پس فرمود، كردن دعا اجازه تو به كه داده قرار تو دست در

را خدا نعمت درهاي دعا، با تواني مي كردي اراده هرگاه .ببارد تو بر الهي رحمت باران تا بگشايي،

را به انسان ها آن

.اعطا نمايد

وانتقالها، وزوالها وحالها، الدنيا عن أنبأتك قد إني بني، يا )6أتكأنبن ورة عا الآخمو دا اعهلأهها، في ل تضربو ا لكيهمف عليها وتحذو بها، لتعتبر الأمثال،

و نابودي و گوناگونش، تحوالت و دنيا از را تو من! پسرم اي براي آنچه و آخرت از و كردم، آگاه گرديدنش دست به دست ها مثال دو هر براي و دادم، اطالع است فراهم آنجا در ها انسان بياموزي، زندگي رسم و راه و پندپذيري، تا زدم،

فناپذيري دنيا و

جاودانگي آخرت

گذرا بودن

دنيا و

جاودانگي

آخرت

مثواك، به أصلحت ما دنياك، من لك إنما )7 سراي آن با كه بود خواهد اندازه آن دنيا از تو سهم همانا

كني، اصالح را آخرت

آخرت گذرگاه دنيا

.است8( لماعني يا وب ا أنكإنم قترة خلآخنيا، ال للدل لفناءلال و ،قاءلبل

إلي وطريق بلغة، ودار في منزل قلعة، وأنك للحياة، ال وللموت يفوتة وال هاربه، منه ينجو ال الذي، الموت طريد وأنك الآخرة،،هبال طالو دب أنه ،ركهدفكن م نهلي مذر عأن ح رككيد أنتو فيحول بالتوبة، منها نفسك تحدث كنت قد سيئة، حال عليينكين ببو ،كفإذا ذل أنت قد لكتأه كنفس.

از رفتن براي دنيا، نه شدي آفريده آخرت براي تو بدان پسرم،

دنياي گذرا و

آخرت جاودانه

) البالغه مشهور به منشور تربيتي امام علي در نهج 31بندي نامه عنوان) (ع(منشور تربيتي از منظر امام علي

سميه حقي: توسعه دكتري جامعه شناسي دكتر يحيي علي بابايي دانشجوي: استاد

14

در جاودانه زندگي نه مرگ، براي آن، در ماندن پايدار نه دنيا، آخرت به و كني، كوچ دنيا از است ممكن هرلحظه كه دنيا،

ندارد، نجاتي آن كننده فرار كه هستي مرگي شكار تو و. درآيي گيرد، مي را او سرانجام و رسد، مي آن به بجويد را كه هر و

حال در كه گيرد را تو سراغ زماني نكند بترس، مرگ از پس تو بين و ندهد مهلت مرگ باشي، كردن توبه انتظار در يا گناه

.كردي تباه را خود آنگاه پس اندازد، فاصله توبه و

للدنيا، المستسلم العمر، المدبر للزمان، المقر الفان، الوالد من )9 غدا، عنها الظاعن الموتي، مساكن الساكن

پشت را زندگي زمان، گذشت به دارنده اعتراف فاني، پدري از گزيده مسكن. ندارد اي چاره دنيا شدن سپري در كه سرنهاده،

فردا، كننده كوچ و گذشتگان، جايگاه در

گذرا بودن زندگي

دنيايي

هلك، قد من سبيل السالك يدرك، ال ما المؤمل المولود إلي )10 الدنيا، وعبد المصائب، ورمية الأيام، رهينة الأسقام، غرض الهموم، وحليف الموت، وأسير المنايا، وغريم, الغرور وتاجر ةوخليف الشهوات، وصريع الآفات، ونصب الأحزان، قرين

اتوالأم. كه راهي رونده آيد، نمي دست به كه چيزي آزمند فرزندي به درگرو ها، بيماري هدف دنيا در شود، مي ختم نيستي به

دنياي كننده سودا دنيا، گرفتار مصائب، تيررس در و روزگار، ها، رنج سوگند هم مرگ، اسير ها، نابودي دار وام فريبكار،

و ها خواهش درافتاده خاك به بالها، آماج ها، اندوه نشين هم .است گذشتگان جانشين

به بستگي دلنتايج

دنياي فاني

11( لماعني يا ون أن بم كانت يتهطالليل م ،اروالنه فإنه اريس إن بهو يقينا، واعلم. وادعا مقيما كان وإن المسافة ويقطع واقفا، كان

) البالغه مشهور به منشور تربيتي امام علي در نهج 31بندي نامه عنوان) (ع(منشور تربيتي از منظر امام علي

سميه حقي: توسعه دكتري جامعه شناسي دكتر يحيي علي بابايي دانشجوي: استاد

15

لغ لن أنكتب ،لكلن أمو ودتع ،لكأج أنكي وبيل فن سكان م ،لكقب ي فخفضل الطلب، فمأجي وب، فكتسالم فإنه بر حرب، إلي جر قد طلب همواره است آماده روز و شب مركبش كه كس آن. بدان! پسرم

همواره و پندارد، ساكن را خود هرچند بود، خواهد درحركت. باشد راحت و ايستاده خود جاي در هرچند پيمايد مي راه تا و رسيد، نخواهي خود آرزوهاي همه به تو كه بدان يقين به

روي مي كسي راه بر و كرد، نخواهي زندگي بيشتر مرگ زمان باش، آرام دنيا آوردن دست به در پس رفت، مي تو از پيش كه بسا چه زيرا كن، عمل نيكو آوردي دست به آنچه مصرف در و

.شد كشانده اموال رفتن تاراج به كه دنيا براي اندازه بي تالش

حتمي بودن مرگ

داشتن نگهزنده

ياد آخرت

الدهر وجموح عني، الدنيا إدبار من تبينت فيما فإن بعد، أما )12 سواي، من ذكر عن يزعني ما إلي، الآخرة وإقبال علي،

الناس هموم دون بي تفرد حيث أني غير ورائي، بما والإهتماممي، هي نفسفندأيي، فصي ررفنصن واي، عوه رحصي ول

ضحري، مإلي بي فأفضي أم يكون ال جد يهف ،بق لعدصال و هيشوب بكذ.

چيرگي و عمر، گذشت همانا پروردگار، ستايش از پس و بازداشته خودم غير ياد از مرا آخرت، آوردن روي و روزگار،

فكر خويشتن به كه است، كشانده آخرت به مرا توجه تمام ديگران از را نظرم كه شدم، گردان روي خودم غير از و كنم مي

مرا كار حقيقت و بازگرداند، ها خواهش پيروي از و گرفت، به و نيست، بردار شوخي كه كشاند راهي به مرا و نماياند، .ندارد راه آن در دروغي كه رساند حقيقتي

توجه به امور

خويشتن زيرا كه

كننده تداعي

.آخرت است

13( هرنوين، وباليق هقوة، وادبالزه تهأمظة، وعوبالم كي قلبأح

) البالغه مشهور به منشور تربيتي امام علي در نهج 31بندي نامه عنوان) (ع(منشور تربيتي از منظر امام علي

سميه حقي: توسعه دكتري جامعه شناسي دكتر يحيي علي بابايي دانشجوي: استاد

16

بالحكمة، وذلله بذكر الموت، وقرره بالفناء، وبصره فجائع الدنيا، وفحش تقلب الليالي والأيام، واعرض عليه وحذره صولة الدهر

أخبار الماضين، وذكره بما أصاب من كان قبلك من الأولين، وسر في ديارهم وآثارهم، فانظرفيما فعلواعما انتقلوا، وأين حلوا

فإنك تجدهم قد انتقلوا عن الأحبة، وحلوا ديار الغربة، ! ونزلوامهدكأح رتص يل قدن قلع كأنكو.

به اعتنايي بي با را نفس هواي كن، زنده نيكو اندرز با را دلت حكمت نور با و كن، نيرومند يقين با را جان بميران، حرام

اعتراف او از نابودي به كن، آرام مرگ ياد با و بخش، روشنايي از و بخش، آگاهي او به دنيا ناگوار تحوالت بررسي با و گير،

را او روز و شب گردش هاي زشتي و روزگار، دگرگوني پيشينيان سر بر آنچه و بنما، او بر را گذشتگان تاريخ بترسان،

گردش رفتگان ويران آثار و ديار در آور، يادش به است آمده در و كرده، كوچ كجا از اند؟ كرده چه ها آن كه بيانديش و كن، غربت ديار به و جداشده دوستان جمع آمدند؟ از فرود كجا !آناني از يكي هم تو كه گذرد نمي زماني گويا كردند، سفر

اموري كه موجب

همواره به شوند مي

خرت آياد مرگ و

باشيم

14( لماعو نهأ عا أنبكم انهحبن اهللا سع ينبيء دا لمني أن أحيا بفارض به رائدا، وإلي النجاة قائدا، -صلي اهللا عليه وآله-الرسول

وإن وإنك لن تبلغ في النظر لنفسك ـ. فإني لم آلك نصيحةلغ نظري لكبـ م تدتهاج.

آگاهي خدا از) ص( خدا رسول چون كس هيچ! پسرم بدان رستگاري، براي و باش، پذيرا را او رهبري است، نداده

تو براي اندرزي هيچ از من همانا بپذير، را او راهنمايي خويش اصالح به و كني، كوشش هرقدر تو و نكردم، كوتاهي

.باشي تواني نمي پدرت همانند بيانديشي،

شواهد متقن وجود پيامبر

پذيرش آخرت

) البالغه مشهور به منشور تربيتي امام علي در نهج 31بندي نامه عنوان) (ع(منشور تربيتي از منظر امام علي

سميه حقي: توسعه دكتري جامعه شناسي دكتر يحيي علي بابايي دانشجوي: استاد

17

وأن أبتدئك بتعليم كتاب اهللا عز وجل وتأويله، وشرائع الإسالم )15إلي غيره كب كاوز ذلال أج ،هرامحو هاللحو ،هكامأحو . ثم

همائون أهم يهف الناس ا اختلفم ليكع أن يلتبس أشفقتوآرائهم مثل الذي التبس عليهم، فكان إحكام ذلك علي ما كرهت من تنبيهك له أحب إلي من إسالمك إلي أمر ال آمن

ليكأن عو ،كرشدل يهاهللا ف فقكأن يو توجرلكة، واله بههي هذيتصو إليك تهدفع ،كدقصل يكديه.

و توانا خداي كتاب تا گرفتم تصميم تربيت، آغاز در پس اسالم شريعت و بياموزم، تو به آيات، تفسير با همراه را بزرگ

چيز به و دهم تعليم تو به حرام، و حالل از آن احكام و كه هوايي و رأي مبادا كه ترسيدم آن از اما نپردازم، ديگري

ساخت، ناك شبهه آنان بر را كار و كرد، اختالف دچار را مردم اين به نسبت را تو كردن آگاه گرچه آورد، هجوم نيز تو به

ترجيح را ماندنت استوار و شدن آگاه اما نداشتم، خوش امور اميدوارم و نگردي، اجتماعي هاي هالكت تسليم تا دادم،

راست راه به و گرداند، پيروز رستگاري در را تو خداوند كردم، تنظيم گونه اين را خود وصيت فرمايد، بنابراين هدايت

قرآن، اسالم و

احكام آن

فقد قبلي، كان من عمر عمرت أكن لم و إن إني بني، أي )16ي نظرتف ،همالمأع فكرتي وف ،مارهأخب رتسي وف ،مآثاره قد أمورهم من إلي انتهي بما كأني بل كأحدهم، عدت حتي

رتمع عم هملإلي أو ،مرهآخ اما ام، نكرده عمر پيشينيان اندازه به من كه است درست! پسرم

در و انديشيدم، اخبارشان در و افكندم، نظر ها آن كردار در بلكه ام، شده آنان از يكي گويا كه آنجا تا كردم سير آثارشان آنان با عمرشان پايان تا اول از گويا آنان، تاريخ بامطالعه

عبرت گرفتن از

سرنوشت ديگران

كه ياد اموري

خدا را براي

انسان تداعي

دنكن مي

) البالغه مشهور به منشور تربيتي امام علي در نهج 31بندي نامه عنوان) (ع(منشور تربيتي از منظر امام علي

سميه حقي: توسعه دكتري جامعه شناسي دكتر يحيي علي بابايي دانشجوي: استاد

18

.ام بوده

رفتفع فوص كن ذلم ،رهكد هنفعن وم ،ضرره تتخلصفاس لك مجهوله، عنك وصرفت جميله، لك توخيت نخيلته، أمر كل من دوران از را آنان زندگي شيرين و روشن هاي قسمت پس

بارش زيان دوران با را آنان سودمند زندگاني و شناختم، تيرگي از و را، آن ارزشمند و مهم چيزي هر از پس كردم، شناسايي

و برگزيدم تو براي را آن شيرين و زيبا اي، حادثه هر كردم، دور را آنان هاي ناشناخته

17( تكرادب فبل بالأدو أن قبيقس ،كل قلبيشتغو ،كتقبل لبتسل بجد أيكن رر ما الأمم قد ل كفاكارب أهالتج غيتهب ،تهربتجو

التجربة، عالج من وعوفيت الطلب، مؤونة كفيت قد فتكونن فأتاكم كا ذلم اكن قد ،يهان نأتتباسو ا لكا ممبر لينا أظلمع

نهم. سخت تو دل آنكه از پيش كردم، شتاب تو تربيت در پس

استقبال به تا گردد، مشغول ديگري چيز به تو عقل و شود، را آن آزمون زحمت تجربه، صاحبان كه بروي كارهايي

از آنچه و اند، ساخته نياز بي يافتن و تالش از را تو و اند، كشيده از برخي و رسيده، هم تو به شد، ما نصيب ها آن تجربيات .گردد روشن شما براي بود مانده پنهان ما بر كه تجربياتي

انتقال تجربيات

قلبك وعمارة أمره، ولزوم ـ بني أي ـ اهللا بتقوي أوصيك فإني )18،كرهام بذصتالإعو ،هلبأي بحب وبثق سن أوب مبس ينكين ببو

!به أخذت أنت إن عزوجل اهللا پيوسته كه كنم مي سفارش خدا از ترس به را تو همانا! پسرم

به و كني، زنده خدا ياد با را دلت و باشي، او فرمان در با تو رابطه از تر مطمئن اي وسيله چه زني، چنگ او ريسمان

همواره به ياد خدا

بودن

) البالغه مشهور به منشور تربيتي امام علي در نهج 31بندي نامه عنوان) (ع(منشور تربيتي از منظر امام علي

سميه حقي: توسعه دكتري جامعه شناسي دكتر يحيي علي بابايي دانشجوي: استاد

19

گيري دست در را آن سررشته اگر خداست19( تفقهي وين، فالد دوعو كر نفسبلي التصع ،كروهالم معنو

إلي كلها أمورك في نفسك وألجيء! الحق التصبرفي الخلق،إلهك ا فإنكإلي تلجئه فريز، كهع حانمزيز، وع صأخلي وف

الاستخارة، وأكثر والحرمان، العطاء بيده فإن لربك، المسألةمتفهي، ويتصال ون وبتذه نكفحا، عل خير فإن صا القوم نفع.

استقامت براي را خود رسان، كمال به دين در را خود شناخت عادتي حق راه در شكيبايي كه ده، عادت مشكالت برابر

به كه واگذار، خدا به را خود كارها تمام در است، پسنديده اخالص با دعا در اي، رسيده نيرومندي و مطمئن پناهگاه

دست به كردن محروم و بخشش كه بخوان، را پروردگارت. باش داشته نيكي و خير درخواست خدا از فراوان و اوست، زيرا نگذر، آن از سادگي به و درياب، درستي به مرا وصيت باشد، سودمند كه است آن سخن بهترين

توكل به خدا

20( ي بهالذ كناحج مفإنه ،يرتكشع أكرمي والذ لكأصير، وتط إليه تصير، ويدك التي بها تصول

كه باشند، مي تو پروبال ها آن زيرا دار، گرامي را خويشاوندانت و گردي، بازمي ها آن به كه تواند ريشه و كني، مي پرواز آن با

.كني حمله مي آن با كه تواند نيرومند دست

داشتن گرامي

انخويشاوند

21( كذل كيتإن حكا، وضحا يكون من الكالم مأن تذكر م إياكن غيركع.

ديگري از را آن گرچه بپرهيز، آور خنده و ارزش بي سخنان از .باشي كرده نقل

جلوگيري از ياوه

سخن گفتن

تجاوز كند، من تعدي الحق ضاق مذهبه، كسي كه از حق )22 گردد، زندگي بر او تنگ مي

دوري از تجاوز به

حق ديگران

) البالغه مشهور به منشور تربيتي امام علي در نهج 31بندي نامه عنوان) (ع(منشور تربيتي از منظر امام علي

سميه حقي: توسعه دكتري جامعه شناسي دكتر يحيي علي بابايي دانشجوي: استاد

20

انتخاب يار و والصاحب مناسب، يار و همنشين، چونان خويشاوندانند، )23

همنشين نيكاطرح عنك واردات الهموم بعزائم الصبر وحسن اليقين، غم و )24

و نيكويي يقين از خود دور ساز اندوه را با نيروي صبر صبر در امور

وال تكونن ممن ال تنفعه العظة إال إذا بالغت في إيالمه، فإن )25 .العاقل يتعظ بالآدب، والبهائم ال تتعظ إال بالضرب

فراوان، آزردن با مگر ندهد، سودشان اندرز كه مباش كساني از جز نگيرند پند حيوانات و گيرد، پند آداب و اندرز با عاقل زيرا

.زدن با

از گرفتن پند

ديگران

وإن كنت جازعا علي ما تفلت من يديك، فاجزع علي كل ما )26ل إليكيص لم.

براي پس شوي، مي ناراحت دادي دست از كه چيزي براي اگر .باش نگران نيز نرسيده تو دست به كه چيزي هر

براي رسيدن به

دآنچه اليقش هستي

تالش كردن،اهأشب وركان، فإن الأم ا قديكن بم ا لملي مل عتداس

نيامده، هنوز آنچه براي اي، شنيده يا ديده گذشته در آنچه با يكديگرند، همانند زندگي امور و تحوالت زيرا كن، استدالل

27( هوءأن تس ركن سم زاءج ليسكس كه تو را شاد و سزاي آن. و .كند بدي كردن نيست مي

خوبي را با بدي

جواب ندادن28( هضرتي مي فعيس فإنه ،كن ظلمم ظلم ليكرن عال يكبو

ونفعك ، جلوه بزرگ ات ديده در كند مي ستم تو بر كه كسي ستمكاري

دارد، كوشش تو سود و خود، زيان به او چه نكند،

دادن نبزرگ جلوه

كاران ستم

وتجرع الغيظ، فإني لم أر جرعة أحلي منها عاقبة، وال ألذ مغبة، )29 و ننوشيدم، آن از تر شيرين اي جرعه من كه فروخور را خشم و

.نديدم آن از گواراتر پاياني

فروخوردن خشم

) البالغه مشهور به منشور تربيتي امام علي در نهج 31بندي نامه عنوان) (ع(منشور تربيتي از منظر امام علي

سميه حقي: توسعه دكتري جامعه شناسي دكتر يحيي علي بابايي دانشجوي: استاد

21

30( ،نهأكثر م اءجر ر بشيءال تخاطدست به بيشتر آنكه براي و و نكن، خطر آوري

داشتن حرص و آزن

الصلة، وعند صدوده احمل نفسك من أخيك عند صرمه علي )31 هداعتب ندعذل، ولي البع هودمج ندعة، وبقارالمو لي اللطفععلي الدنو، وعند شدته علي اللين، وعند جرمه علي العذر، حتي

ذون كأنهو ،دبع له كأنكليكة عمع. كن، برقرار را دوستي پيوند تو گردد، جدا تو از برادرت چون تو ورزد بخل چون و كن، مهرباني تو برگرداند روي اگر

و شو، نزديك تو گزيند مي دوري كه هنگامي باش، بخشنده او عذر گناهش هنگام به و گير، آسان تو گيرد مي سخت چون

تو نعمت صاحب او و هستي، او بنده گويا چنانكه بپذير، .هست

حفظ پيوند با

خويشان و دوستان

خود دشمن با وخذ علي عدوك بالفضل فإنه أحلي الظفرين، )32 است پيروزي دو شيرين سرانجام زيرا كن، رفتار بخشش با )بخشيدن يا گرفتن انتقام(

بخشش

وأكرم . بمرزوق، وال كل مجمل بمحرومفليس كل طالب )33 تاضلن تع ب، فإنكإلي الرغائ اقتكإن سية ونن كل دع كنفس

.بما تبذل من نفسك عوضامدارا هر و رسيد، نخواهد دلخواه روزي به تالشگري هر پس

پستي هرگونه از را خود نفس شد، نخواهد محروم اي كننده اندازه به تواني نمي زيرا رساند، اهدافت به را تو هرچند بازدار، آوري، دست به بهايي دهي مي دست از كه آبرويي

قانع بودن به هر

رسد آنچه به تو مي

والحرفة مع العفة خير من الغني مع الفجور، )34 با كه است فراواني ثروت از بهتر دامني، پاك با همراه شغل

آيد، دست به گناهان

انتخاب شغل

شايسته

) البالغه مشهور به منشور تربيتي امام علي در نهج 31بندي نامه عنوان) (ع(منشور تربيتي از منظر امام علي

سميه حقي: توسعه دكتري جامعه شناسي دكتر يحيي علي بابايي دانشجوي: استاد

22

وما خير خير ال ينال . وال تكن عبد غيرك وقد جعلك اهللا حرا )35مطايا وإياك أن توجف بك !إال بشر، ويسر ال ينال إال بعسر

و ينكأال يكون ب تتطعإن اسلكة، ول الهناهم كع، فتوردالطم ،كمهذ سآخو ،كمسق ركدم ل، فإنكة فافعمعين اهللا ذونب

من خلقه وإن اليسير من اهللا سبحانه أعظم و أكرم من الكثيرنهإن كان كل مو.

با جز كه نيك آن آفريد، آزاد را تو خدا كه مباش، ديگري برده هاي سختي با كه راحتي آن و نيست، نيكي نيايد دست به شر

مركب آنكه از بپرهيز. بود نخواهد آسايش آيد، دست به فراوان توانستي اگر و راند، پيش به هالكت سوي به را تو ورزي طمع

زيرا باش، چنين نگيرد، قرار نعمتي صاحب خدا و تو بين كه و داري، برمي خود سهم و كني، مي دريافت را خود روزي تو،

آوري، مي به دست سبحان خداي طرف از كه اندكي مقدار دريافت بندگان دست از كه است فراواني از تر گرامي و بزرگ

.خداست طرف از همه گرچه داري، مي

امور را فقط به خدا

سپردن و نه به

ديگري

36( ،ين لكأن يل كيوش فإنه ،ن غالظكمن للو زودي به است اميد كه باش نرم. كرد درشتي تو با كه كس آن با

شود، نرم تو برابر در

خويي نرم

37( كاكرن إدر مأيس كتمن صا فرط مم يكتالفن وم ا فاتم،الوكاء بشد اءي الوعا ففظ محو ،كقنطم

با كه است آن از تر آسان دهي مي دست از سكوت با آنچه با است مشك در آنچه نگهداري چراكه برود، دست از سخن است، پذير امكان آن دهانه بستن محكم

حفظ زبان

38( ،رهسفظ لأح رءالمخويش اسرار داشتن نگاه پنهان براي مرد و است، سزاوارتر

حفظ اسرار

) البالغه مشهور به منشور تربيتي امام علي در نهج 31بندي نامه عنوان) (ع(منشور تربيتي از منظر امام علي

سميه حقي: توسعه دكتري جامعه شناسي دكتر يحيي علي بابايي دانشجوي: استاد

23

39( ظكعا وم تربا جخير مارب، وفظ التجقل حالعحفظ و .و را تو آنكه تجربه بهترين و هاست، تجربه از گرفتن پند عقل،

آموزد، پند

به كارگيري عقل

حسنة كانت أم قبيحة، در پند دادن وامحض أخاك النصيحة، )40 دوست بكوش، خوب باشد يا بد،

پذيرفتن اندرز

دوستان واقعي41( ي غيركي يدا فن طلب مإلي م بأح يكي يدا ففظ محو .

ومرارة اليأس خير من الطلب إلي الناس، آنكه از است بهتر من پيش داري، دست در آنچه نگهداري و

درخواست از بهتر نااميدي تلخي و بخواهي ديگري از چيزي است، مردم از كردن

درخواست نكردن

خدا غيراز

دست از فرصت آنكه از پيش بادر الفرصة قبل أن تكون غصة، )42 كن، استفاده ها فرصت از آورد، ببار اندوه و برود،

فرصت اغتنام

اعتقاد به فرجام دارد، پاياني كاري هر ولكل أمر عاقبة، )43

داشتن همه امور

لك را قدم يأتيك فومقدر تو براي آنچه زودي به و .س رسيد، خواهد گرديده

44( كع غيرة، فإن ذلضوي غير مالتغاير فو إياكة ويححوالصعيد دادن نشان غيرت از بپرهيز .إلي السقم، والبريئة إلي الريب

بدگماني به را دامن پاك و بيماردلي، به را درستكار كه بيجا رساند،

اموري كه داشتن غيرت بيجا

انسان را از ياد

خدا غافل

كند يم موضعه، أو أن تفعله بغير أهله،وإياك أن تضع ذلك في غير )45

با يا دهي، انجام دوستانت غير با را يادشده دستورات بادام آوري بجا نيستند آن سزاوار كه هايي انسان

اتكا به نااهالن

هاي تباهي، ومن الفساد إضاعة الزاد، ومفسدة المعاد، از نمونه )46 كردن زاد و توشه آخرت است،نابود

نابودي توشه

آخرت

) البالغه مشهور به منشور تربيتي امام علي در نهج 31بندي نامه عنوان) (ع(منشور تربيتي از منظر امام علي

سميه حقي: توسعه دكتري جامعه شناسي دكتر يحيي علي بابايي دانشجوي: استاد

24

بر هرگز وإياك والاتكال علي المني، فإنها بضائع النوكي، )47 است، احمقان سرمايه كه نكن تكيه آرزوها

تكيه بر آرزوها

به ستمكاري ها، ستم بدترين و وظلم الضعيف أفحش الظلم، )48 است ناتوان

ستم به ناتوان

49( رامالح امالطع لقمه حرامخوردن حرام، لقمه غذاها، بدترين !بئس 50( ،منهل الشر تبن عاين أهبو ،منهل الخير تكن منيكان با قارن أه

آنان از و شو دور بدان از و باش، آنان از و شو نزديك كن دوري

بد نينش همداشتن

ياوه كند پرحرفي كس هر من أكثر أهجر، ومن تفكر أبصر، )51 يابد، آگاهي بيانديشد كه كس آن و گويد، مي

نسنجيده سخن

گفتن

فأحبب غيرك، وبين بينك فيما ميزانا نفسك اجعل بني يا )52غيركا لم بتح ،كنفسل اكرهو ا لهم ا، تكرهال لها تظلم وال كم بت أن تح،ن ظلمسأحا وكم بن أن تحسيح ،إليك و تقبحاس

ترضاه بما الناس من وارض غيرك، من تستقبحه ما نفسك منمن لهم ،كال نفسا تقل وال م لمإن تعا قل وم ،لمال تعا تقل وم

.لك يقال أن تحب ال آنچه پس ده، قرار ديگران و خود ميزان را خود نفس! پسرم اي و بدار، دوست نيز ديگران براي داري دوست خود براي كه را

ستم مپسند، ديگران براي پسندي، نمي خود براي كه را آنچه نيكوكار شود، ستم تو به نداري دوست كه گونه آن مدار، روا

كه را آنچه و كنند، نيكي تو به داري دوست كه گونه آن باش، و بشمار، زشت نيز خود براي داري مي زشت ديگران براي

پسندي، مي خود براي كه بده رضايت مردم براي را چيزي را آنچه است، اندك داني مي را آنچه گرچه نگو، داني نمي آنچه

مگو، ديگران درباره دهند، نسبت تو به نداري دوست

كنترل داشتن

پرنفس

ويژگي افرادي

كه به دنيا

بسته دل

شوند ينم

) البالغه مشهور به منشور تربيتي امام علي در نهج 31بندي نامه عنوان) (ع(منشور تربيتي از منظر امام علي

سميه حقي: توسعه دكتري جامعه شناسي دكتر يحيي علي بابايي دانشجوي: استاد

25

53( ماغتنن وم تقرضكال في اسح ،ناكل غعيجل هقضاء في لك ها في المخف كؤودا، عقبة أمامك أن واعلم،. عسرتك يوم

المسرع، من حاال أقبح عليها والمبطيء المثقل، من حاال أحسن لنفسك فارتد نار، علي أو جنة علي إما المحالة بها مهبطك وأن الموت بعد فليس حلولك، قبل المنزل ووطيء زولك،ن قبل

،تبتعسال منيا إلي والد رفنصم. بشمار، غنيمت خواهد، وام تو از كسي اگر نيازي، بي هنگام به پيش در كه بدان بازگرداند، تو به تنگدستي و سختي روز در تا

حال كه دارد، وجود العبوري صعب هاي گردنه تو، روي رود كند آنكه و است، باران سنگين از بهتر مراتب به باران سبك

حركت، سرانجام و باشد، مي گيرنده شتاب از بدتر حالش رسيدن از قبل خويش براي پس بود، خواهد دوزخ يا و بهشت

آمدنت از پيش را خود جايگاه و مهياساز، وسايلي آخرت به راه و شود، نمي پذيرفته عذري مرگ، از پس زيرا كن، آماده

.ندارد وجود بازگشتي

در فكر توشه

آخرت بودن

54( ،لماعي أن والذ هن بيدخزائ اتموض السالأرو ن قدأذ ي لكف ،اءعتكفل الدو ة، لكاببالإج ركأن أم ألهتس ،يكطيعل

همترحتسو ،كميرحل لمل وعيج ينكب ينهبن وم كبجيح ،نهع لمو ن إلي يلجئكم يشفع لك ،إليه لمو كنعإن يم أتن أسم

يفضحك ولم بة،بالإنا يعيرك ولم يعاجلك بالنقمة، ولم التوبة، ولم الإنابة، قبول في عليك يشدد ولم أولي، بك الفضيحة حيث

شكة، يناقريمبالج لمو كن يؤيسة، ممل الرحل بعج كنزوع حسنة، الذنب عن

به اوست، دست در زمين و آسمان هاي گنج كه خدايي بدان، است، گرفته عهده به را آن اجابت و داده، درخواست اجازه تو

اقرار به گناه و

اعتقاد به بخشش

خداوند

) البالغه مشهور به منشور تربيتي امام علي در نهج 31بندي نامه عنوان) (ع(منشور تربيتي از منظر امام علي

سميه حقي: توسعه دكتري جامعه شناسي دكتر يحيي علي بابايي دانشجوي: استاد

26

درخواست كند، عطا تا بخواهي او از كه داده فرمان را تو را كسي خودش و تو بين خداوند و ببخشايد، تا كني رحمت

مجبور را تو و كند، ايجاد فاصله و حجاب تا نداده قرار صورت در و ببري، پناه اي واسطه و شفيع به كه نساخته شتاب تو كيفر در است، نكرده مسدود را توبه در گناه ارتكاب در است، نگرفته عيب تو بر بازگشت، و توبه در و نداشته،

براي و نساخته، رسوا توست، سزاوار رسوايي كه آنجا در است، نفرموده مطرح سنگيني شرايط بخويش بازگشت

نااميدت خويش رحمت از و نكشيده، محاكمه به را تو گناهان است شمرده نيكي گناهان از را تو بازگشت بلكه نكرده،

55( بسحو يئتكة، سداحو بسحو نتكسشرا، حع فتحو لك ابب علم ناجيته وإذا نداك، سمع ناديته فإذا الاستعتاب؛ باب المتاب،،اكونج فأفضيت إليه ،كتاجبح ثثتهأبو ذات ،كنفس تشكوو

ك، إليهوممه تكشفتهاسو ،ككروب نتهتعاسلي وع ،وركأم راه و آورده، حساب به ده را تو نيكي هر و يكي، را تو گناه هر

را او هرگاه است، گشوده تو روي به را توبه و بازگشت تو راز گويي دل راز او با چون و شنود، مي را ندايت بخواني،

داري دل در آنچه و بگو او با را خود حاجت پس داند، مي را تا كن، مطرح او پيشگاه در را خود اندوه و غم گوي، باز او نزد .رساند ياري را تو مشكالت در و برطرف، را تو هاي غم

اعتقاد به بخشنده

بودن خداوند

56( ،لماعأن و ابجالإع داب، ضوآفة الص اب والألب .عي فاسف ،كحال كدخازنا تكن و ،غيركإذا لو أنت يتده كدقصفكن ل

ا أخشعتكون م كربل. عقل آفت و راستي، مخالف غرور، و بيني خودبزرگ كه بدان

فكر در و باش، داشته زندگي در را كوشش نهايت است،

كبر و نداشتن

خودپسندي

) البالغه مشهور به منشور تربيتي امام علي در نهج 31بندي نامه عنوان) (ع(منشور تربيتي از منظر امام علي

سميه حقي: توسعه دكتري جامعه شناسي دكتر يحيي علي بابايي دانشجوي: استاد

27

هدايت راست راه به كه آنگاه مباش، ديگران براي سازي ذخيره .باش تر خاضع فروتني هر از پروردگارت برابر در شدي،

57( ،لماعأن و كامافة ذا طريقا أمسة، ميدعشقة بمة، ويدشد أنهال و خفة مع الزاد، من بالغك وقدر الإرتياد، حسن عن فيه بك غني

ذلك ثقل فيكون طاقتك، فوق ظهرك علي تحملن فال الظهر، زادك لك يحمل من الفاقة أهل من وجدت وإذا عليك، وباال فاغتنمه إليه، تحتاج حيث غدا به فيوافيك القيامة، يوم إلي

لهمحو ،ر إياهأكثن وم هتزويد أنتو رقاد ،ليهع لكفلع هتطلب تجده، فال

در و داري، روي پيش در طوالني بس و پرمشقت راهي بدان گيري اندازه و فراوان، تالش و بايسته، كوشش بدون راه اين از بيش بود، نخواهي موفق گناه، بار كردن سبك و توشه، و زاد

براي آن سنگيني كه منه، دوش بر ها مسئوليت بار خود تحمل تا را ات توشه كه ديدي را مستمندي اگر است، آور عذاب تو

گرداند، بازمي تو به داري نياز آن به كه فردا و برد، مي قيامت بگذار، او دوش بر را توشه و زاد و بشمار، غنيمت را او كمك

بفرست، او همراه و كن، انفاق بيشتر داري مالي قدرت اگر و فردي چنين جستجوي در رستاخيز در روزي است ممكن زيرا

.نيابي را او و باشي

انفاق در راه خدا

بعد وتفضي عليه، تهجم ما وذكر الموت، ذكر من أكثر بني، يا )58توالم ،تي إليهح يكيأت قدو أخذت نهم ،كذرح تدشدو له ،كرال أزو يكغتة يأتب ركهفيب .إياكا تغتر أن ون تري بمم ل إخالدنيا أها، الدإليه تكالبهما، وليهع فقد أكا، اهللا نبنهع تنعو ها، نفس لك تكشفتو ن لكها، مساوي ع آن سوي به آنچه ياد به و باش، مرگ ياد به فراوان! پسرم

به ياد مرگ بودن

) البالغه مشهور به منشور تربيتي امام علي در نهج 31بندي نامه عنوان) (ع(منشور تربيتي از منظر امام علي

سميه حقي: توسعه دكتري جامعه شناسي دكتر يحيي علي بابايي دانشجوي: استاد

28

مالقات هنگام تا گيري، مي قرار آن در مرگ از پس و روي، مي كمر و افزون، را خود نيروي باش، آماده نظر هر از مرگ با

سازد، مغلوب را تو و نيايد ناگهان كه نگهدار بسته را همت به آنان حريصانه تهاجم و دنياپرستان، فراوان بستگي دل مبادا آگاه دنيا حاالت از را تو خداوند چراكه كند، مغرور را تو دنيا،

هاي زشتي از و داده خبر را خودتو وضع از نيز دنيا و كرده، .است برداشته پرده روزگار

صغر في يفعله أن لمثلك ينبغي كما فافعل ذلك عرفت فإذا )59،لة خطرهقو ،هترقدكثرة مو ،زهجيم عظع هتاجإلي ح ،هبي رف لم فإنه سخطه، من والشفقة عقوبته، من والخشية طاعته، طلب

ركن، إال يأمسبح لمو كن إال ينهقبيح ع. چنانكه آن بكوش عمل در دريافتي، را حقيقت اين كه حال

و اندك، آن منزلت كه بكوشند، است سزاوار تو همانند را خدا اطاعت و بسيار، اش ناتواني و ضعيف، اش توانايي زيرا است، گريزان او خشم از و ترسان، عذابش از و مشتاق،

نهي ها زشتي از جز و نداده، فرمان نيكوكاري به جز را تو خدا .است نفرموده

نيكي در جهان

و

ها يبدپرهيز از

60( أيتريث وي حنانن عم ركا أمي منيع داليق، الوالشف تعمأجو ليهن عم بكيكون أن أد كذل أنتقبل ور ممل العقتبر، مهالد

صافية، ونفس سليمة، ذونية فرزندش براي را ها نيكي مهربان پدري كه گونه آن پس زيرا كنم، تربيت ها خوبي با را تو شدم آن بر نيز من پسندد، مي نيتي آوردي، روي روزگار به تازه داري، قرار زندگي آغاز در

.داري باصفا روحي و سالم

صالح زيستن

لماعني، يا وأن ب با أحم ذ أنتآخ ن إلي بهي ميتصي وتقو

) البالغه مشهور به منشور تربيتي امام علي در نهج 31بندي نامه عنوان) (ع(منشور تربيتي از منظر امام علي

سميه حقي: توسعه دكتري جامعه شناسي دكتر يحيي علي بابايي دانشجوي: استاد

29

عليه مضي بما والأخذ عليك، اهللا فرضه ما علي والإقتصار اهللا، يدعوا لم فإنهم بيتك، أهل من والصالحون آبائك، من الأولون

ثم مفكر، أنت كما وفكروا ر،ناظ أنت كما لأنفسهم نظروا أنمهدر رآخ كإلي ذل ا الأخذرفوا، بماك عسا والإممع يكلفوا، لم كارگيري، به من وصيت از دارم دوست بيشتر آنچه بدان! پسرم و پدرانت كه راهي پيمودن و واجبات، انجام و خدا، از ترس

تو كه گونه آن آنان زيرا. باشد مي اند، پيموده خاندانت صالحان و داشتند نظر خويش امور در كني مي نظر خويشتن امور در

به نسبت انديشي، مي خويشتن درباره تو كه گونه همان را آنچه كه بود اين در آنان تالش و انديشيدند، مي خودشان گردانند، روي ندارند تكليف آنچه بر و كنند، انتخاب شناختند،

فإنك جهالتك، علي فاحمله ذلك من شيء عليك أشكل فإن )61 الأمر، من تجهل ما أكثر وما علمت، ثم جاهال خلقت ما أول

! ذلك بعد تبصره ثم بصرك فيه ويضل رأيك، فيه ويتحيرمتصي فاعبالذ خلقك قكزرو ،اكوسليكن وو له ،كدبتع إليهو ،تكغبر نهمو شفقتك.

آمد پديد تو براي مشكلي روزگار تحوالت و جهان، درباره اگر متولد ناآگاهي با ابتدا تو زيرا ده، ارتباط آگاهي عدم به را آن

كه را آنچه است بسيار چه و فراگرفتي، را علوم سپس و شدي در تو بينش و سرگردان، ات انديشه كه داند، مي خدا و داني نمي بر پناه قدرتي به پس. شناسي مي را ها آن سپس ندارد، راه آن است، آورده تو اندام در اعتدال و داده، روزي آفريده، را تو كه

و باش، داشته را او اشتياق تنها و باشد، او براي فقط تو بندگي .بترس او از تنها

آگاهي و تدبر در

امور

62( حلفأص ،اكثوال مو تبع رتكآخ ،نياكع بددل ويما القوال ف

) البالغه مشهور به منشور تربيتي امام علي در نهج 31بندي نامه عنوان) (ع(منشور تربيتي از منظر امام علي

سميه حقي: توسعه دكتري جامعه شناسي دكتر يحيي علي بابايي دانشجوي: استاد

30

،رفتع طابالخيما وف لم ،تكلف كسأمن وإذا طريق ع فتخ ،فإن ضاللته الكف نديرة عن خير الضالل حكوب مال، روالأه

ولسانك، بيدك المنكر وأنكر أهله، من تكن بالمعروف وأمر تأخذك وال جهاده، حق اهللا في وجاهد بجهدك، فعله من وباين

كان، حيث للحق الغمرات وخض الئم، لومة اهللا في آنچه و مفروش، دنيا به را آخرت كن، آباد را آينده جايگاه پس در و نياور، زبان بر نيست الزم تو بر آنچه و مگو، داني نمي خودداري زيرا. مگذار قدم ترسي مي آن گمراهي از كه اي جاده

.هاست تباهي در سقوط از بهتر گمراهي، و سرگرداني هنگام به زبان و دست با و باش، نيكوكار خود و كن امر ها نيكي به

درراه و دورباشي، بدكاران از تا بكوش و كن، انكار را ها بدي سرزنش هرگز و كن، تالش است شايسته كه گونه آن خدا

در حق براي بازندارد، خدا راه در تالش از را تو مالمتگران كن، شنا ها سختي و مشكالت

عدم مبادله

آخرته دنيا ب

فليكن علموا كما تعلم أن دون ذلك تقبل أن نفسك أبت فإن )63كطلب كم ذلتفهلم، بتعو طرالبتو ،اتهالشب اتوملو الخصع و . في إليه والرغبة بإلهك، بالإستعانة ذلك في نظرك قبل وابدأ

،كيقفتو تركة كل وبشائ تكلجي أوة، فهشب أو تكلمإلي أس .ضاللة

آنان چنانكه خواهد و زند سرباز پذيرفتن از تو نفس اگر و روي از تو هاي درخواست تا كن تالش پس بداند، دانستند

از و آوري روي شبهات به آنكه نه باشد، آگاهي و درك خداوند از پاكان، راه پيمودن از قبل و. گيري كمك ها دشمني

و. شوي پيروز تا كن عمل اشتياق با او راه در و بجوي، ياري گمراهي تسليم يا اندازد، ترديد و شك به را تو كه كاري هر از

آگاهانه

راه حق را

برگزيدن

) البالغه مشهور به منشور تربيتي امام علي در نهج 31بندي نامه عنوان) (ع(منشور تربيتي از منظر امام علي

سميه حقي: توسعه دكتري جامعه شناسي دكتر يحيي علي بابايي دانشجوي: استاد

31

.بپرهيز كند

وكان واجتمع، رأيك وتم فخشع، قلبك صفا قد أن أيقنت فإنكمي هف كا ذلمدا، هاحيما فانظر وف رتفس ،إن لكو لم عتميج ا لكم بن تحم ،كفراغ نفسو نظرك ،كركفو لمفاع

ا أنكتخبط إنم اءشوط ،] العرتتوو ،اءالظلم ليسو بين طالالد .أمثل ذلك عن والإمساك خلط، أو خبط من ات انديشه و شد، فروتن و روشن دلت كردي يقين چون و

پس شد، متمركز چيز يك به ات اراده و شد، كامل و آمد گرد آنچه راه اين در اگر كنم، مي تفسير تو براي آنچه در كن انديشه

انديشه و فكر آسودگي و نشد، فراهم داري مي دوست را در و پيمايي، مي نيستي ايمن كه را راهي كه بدان نداري، در نه و كند، مي اشتباه نه دين طالب زيرا سپاري، مي ره تاريكي بهتر خودداري حالتي چنين در كه است، سرگرداني و ترديد .است

جديب، منزل بهم نبأ سفر، قوم كمثل الدنيا خبر من مثل إنما )64 وفراق الطريق، وعثاء فاحتملوا مريعا، وجنابا خصيبا منزال فأموا

دارهم، سعة ليأتوا المطعم، وجشوبة السفر، وخشونة الصديق، يرون وال ألما، ذلك من لشيء يجدون فليس قرارهم، ومنزل

منزلهم، من قربهم مما إليهم أحب شيء وال مغرما، نفقةمناهأدن وم لهمحم.

است مسافراني چونان آزمود، را دنيا كه كس آن داستان همانا قصد و .دارند اقامت دشوار و وعلف آب بي سرمنزلي در كه

رفاه و آسايش آنجا در كه دارند را سرزميني به كردن كوچ جدايي و كنند، مي تحمل را راه مشكالت پس است فراهم

و باجان را غذا ناگواري و سفر، سختي و پذيرند، مي را دوستان

به يبستگ دلعدم

دنيا

) البالغه مشهور به منشور تربيتي امام علي در نهج 31بندي نامه عنوان) (ع(منشور تربيتي از منظر امام علي

سميه حقي: توسعه دكتري جامعه شناسي دكتر يحيي علي بابايي دانشجوي: استاد

32

آرامش با امن، منزلگاه و وسيع، جايگاه به تا كنند، مي قبول دل ناراحتي احساس سفر طول هاي سختي تمام از و بگذارند، قدم

و شمارند، نمي غرامت را شده مصرف هاي هزينه و ندارند، امن، منزل به آنكه جز نيست داشتني دوست آنان براي چيز هيچ

.برسند آرامش محل وها بعضا، فإنما أهلها كالب عاوية، وسباع ضارية، يهر بعض )65

ها، ويقهر كبيرها صغيرها، نعم معقلة، وأخري يأكل عزيزها ذليلها، سروح عاهة بواد ها، ركبت مجهول قد أضلت عقولمهملة،

وعث، ليس لها راع يقيمها، وال مسيم يسيمها، سلكت بهم الدنيا طريق العمي، وأخذت بأبصارهم عن منار الهدي، فتاهوا في

ها، واتخذواها ربا، فلعبت بهم نعمت ها، وغرقوا في حيرت .ولعبوا بها، ونسوا ما وراءها

رعن أسم كان، يوشالأظع تدرو كأن قد ،ر الظالمفيدا يسور !أن يلحق

براي عوعوكنان، درنده، هاي سگ چونان! دنياپرستان همانا و آورند هجوم ديگر برخي به برخي شتابند، در صيد دريدن

يا و. را ترها كوچك ترها بزرگ خورد، مي را ناتوان نيرومندشان، برخي و بسته، پاي ها آن از برخي كه هستند شتراني چونان نامعلومي هاي جاده در و كرده گم راه كه رهاشده، بيابان در ديگر

حركت كه شنزاري در و ها، آفت از پر وادي در اند، درحركت به كه دارند چوپاني نه گرفتارند، گيرد مي صورت كندي با

دنيا ببرد، چراگاهشان به كه اي چراننده نه و برسد، كارشان هدايت چراغ از را ديدگانشان و كشاند، كوري به را ها آن

كه اند، شده غرق ها نعمت در و سرگردان، بيراهه در بپوشاند، بازي به را ها آن دنيا هم برگزيدند، خود پروردگار را ها نعمت

دنيا پرستانخصلت

پرستاندنيا

) البالغه مشهور به منشور تربيتي امام علي در نهج 31بندي نامه عنوان) (ع(منشور تربيتي از منظر امام علي

سميه حقي: توسعه دكتري جامعه شناسي دكتر يحيي علي بابايي دانشجوي: استاد

33

را آخرت و اند، پرداخته بازي به دنيا با ها آن هم و گرفته، برطرف تاريكي زودي به ده، مهلت اندكي اند، كرده فراموش

شتاب كه كس آن و اند، رسيده منزل به مسافران گويا شود، مي .رسيد خواهد كاروان به كند

ومثل من اغتر بها كمثل قوم كانوا بمنزل خصيب، فنبا بهم إلي منزل جديب، فليس شيء أكره إليهم وال أفظع عندهم من

.إليهمفارقة ما كانوا فيه، إلي ما يهجمون عليه، ويصيرون پر جايگاهي از كه است گروهي همانند دنياپرستان داستان اما كوچ وعلف آب بي و خشك سرزمين به خواهند مي ها نعمت از

نيست اين از تر كننده ناراحت چيزي آنان نظر در پس نمايند، تحمل بايد را ها ناراحتي و شوند، مي جدا خود جايگاه از كه

.كنند

: در نمودار صفحه بعد تمام عناوين با هم مشاهده مي شوند

»پايان«

) البالغه مشهور به منشور تربيتي امام علي در نهج 31بندي نامه عنوان) (ع(منشور تربيتي از منظر امام علي

سميه حقي: توسعه دكتري جامعه شناسي دكتر يحيي علي بابايي دانشجوي: استاد

34

KL