دانشنامه مفاهیم ویژه قرآن کریم

76
شنامه دانم ویژه قرآن کریم مفاهی( از قرآن کریمقی حقایبازشناسی) سرآغازژه کاوی وا برایساسیی از نیازها ا فهم آیات قرآنب عظیم است.ین کتا و پژوهش در ا بارک و پربشبنامه کوچب دان هبدف از تبدوین این کریمرآن کی از قک حقکایق بازشناسکی بت کبه در پس اسی گاهژگان و عبارتهای وا ساده و گاه ویژه بهزینش و بیم در گب کبه خداونبد کبرز آنجبا به اسبت؛ و ا نهفتدن قرآن بهم خوان هنگا قرآن لزم است که بهنده برهر خوانیق عمل کرده ها بسیار دقری واژه کارگی خداوند از راه نظر منظور تدبرست یابد. آن د ها: نمونه چرا خداوند هویه ویژه واژ را در آیهالنجم اذا هوی و برده است؟ به کار چبرا خداونبدنعکامده اژه سکا وا بانی کبه مبا چهارپای بهه ربطی ب برده کبار ب به کبی ب در جبای را(چهارپبا) میکند؟سم پیدا ن میشنا در یک آیه با یکنه خداوند چگو مثال ساده دیگر با یکه ای و در آیه ویکژه واژ بهن را بل کیهبا شبکمایاند؟ ما مین به بابتلبف، و آیبه دوم آن خطبدیبان مخ به پبیروان ا بابت زیبر کبه آیبه اول آن خطب با آیباریم ب قبرآن کب میکند:ا معرفی، خود ر هستندیان جهانمها ه دیگر، مخاطب آنهار آیهان، و چهسلمان م بون یؤمن لقومً و رحمهً ء و هدي تفصیل كل شيیوسف:) 111 ( بلمسلمین و بشري لً و رحمهً ء و هديكل شي لً تبیانانحل:) 89 ( بً ن اكثر شيء جدللنسانااس من كل مثل و كالن في هذاالقرآن ل ولقد صرفناكهف:) 54 ( بً كفوراّ س ال اّ بي اكثرالن مثل فا من كلس في هذاالقرآنلنا ولقد صرفنا لاسراء:) 89 ( برونّ هم یتذكّ عل ل من كل مثلس في هذاالقرآنلنا ولقد ضربنا لزمر:) 27 ( ب و لئن... من كل مثلس في هذاالقرآنلنا ولقد ضربنا لروم:) 58 ( مه چیز قرآن کریمش از ه درد که خداوندنیفهمانین آیات به ما م امادین به گونه ای ند کرده اسبت. یاابیم و نمادهبا دسبت یب به حقیقت آنا ب تبرماسبت ب نمادهاابی و فهم آن دسکتی بکرایاب در این کتبایبد ب عظیم تدبر کنیم.اشبیمرآني داشتهبصبیرت قبم باید چشبرد، و ما بجود دا قرآن ومادین درز به گونه ای نمهچیبراین ه بناهد، آن اسبت به ما ميدت ران چشم بصیرزي كه ایبیم. اولین چی در آن بیان راد نظرما موارد مور تا قبرآن یبافت ميشبود،مه چیز در هشته باشیم کهور داشته و بان دایمال از به آیات با پیش از هرچی كهند.مایان به ما بنآن حقیقت خود راا آیات قر تپرنیک کپلر و ک هبزار زمینبهیم در این حبالی کبه قبرآن کبر در شبده انبد جدیبد شبناخته پیشگامان هیاتیت زمبان وب، نسبمون گسبترش کیهبانم پبیرام که قبرآن کبری میدانیونر است. اکنان پیشگامتل از آن سا باس تباریخ در مقباطع حس نتوانسبته انبد تفسبیرهاده ولی بو پیشگام بهم تاریخ علمز کشفهای مری ا بسیا. در نتیجبههنبدشبان د نداندیشمن را به ان قرآنایق کنند و حق(تفسیر) داری قرآن پرده برایق علم از حق شده انبدز آنهانی متوجه برخی ا و تنها زما غفلت واقع شدهواره موردکات علمی قرآن همنشها و ن دا هسبتند؟ آیبا جبزصبلی چبه کسبانین مقصبران ان میبا. در ایفتبه انبدایق دسبت یادان به آن حقشمن که دان

Transcript of دانشنامه مفاهیم ویژه قرآن کریم

مفاهیم ویژه قرآن کریمدانشنامه(بازشناسی حقایقی از قرآن کریم)

سرآغاز و پژوهش در این کتاب عظیم است. فهم آیات قرآن از نیازهای اساسی برای واژه کاوی

اسبت کبه در پس بازشناسکی حقکایقی از قکرآن ککریمهبدف از تبدوین این دانشبنامه کوچبک و پرببار نهفتبه اسبت؛ و از آنجبا کبه خداونبد کبریم در گبزینش و ببه ویژه و گاه ساده واژگان و عبارتهایی گاه

کارگیری واژه ها بسیار دقیق عمل کرده برهر خواننده قرآن لزم است که به هنگام خواندن قرآن بهنمونه ها: آن دست یابد. تدبرمنظور نظر خداوند از راه

به کار برده است؟والنجم اذا هوی را در آیه واژه ویژه هویچرا خداوند (چهارپبا) را در جبایی ببه کبار ببرده کبه ربطی ببه چهارپایبانی کبه مباواژه سکاده انعکامچبرا خداونبد

میشناسم پیدا نمیکند؟شبکل کیهبان را ببه واژه ویکژه و در آیه ای دیگر با یک مثال ساده چگونه خداوند در یک آیه با یک

ما مینمایاند؟قبرآن کبریم ببا آیبات زیبر کبه آیبه اول آن خطباب ببه پبیروان ادیبان مختلبف، و آیبه دوم آن خطباب ببه

مسلمانان، و چهار آیه دیگر، مخاطب آنها همه جهانیان هستند، خود را معرفی میکند:)111(یوسف: تفصیل كل شيء و هدي و رحمه لقوم یؤمنونب )89(نحل: تبیانا لكل شيء و هدي و رحمه و بشري للمسلمینب )54(كهف: ولقد صرفنا في هذاالقرآن للناس من كل مثل و كان النسان اكثر شيء جدلب ب )89(اسراء: ولقد صرفنا للناس في هذاالقرآن من كل مثل فابي اكثرالناس الكفورا)27(زمر: ولقد ضربنا للناس في هذاالقرآن من كل مثل لعلهم یتذكرونب )58(روم:ولقد ضربنا للناس في هذاالقرآن من كل مثل و لئن... ب

یاد کرده اسببت. به گونه ای نمادین این آیات به ما میفهمانند که خداوند در قرآن کریمش از همه چیز بایبد در این کتباب بکرای دسکتیابی و فهم آن نمادها برماسبت تبا ببه حقیقت آن نمادهبا دسبت یبابیم و

کنیم. تدبر عظیم بنابراین همه چیز به گونه ای نمادین در قرآن وجود دارد، و ما باید چشبم بصبیرت قبرآني داشته باشبیمتا موارد مورد نظرمان را در آن بیابیم. اولین چیزي كه این چشم بصیرت را به ما مي دهد، آن اسبتكه پیش از هرچیز به آیات بال ایمان داشته و باور داشته باشیم که همه چیز در قبرآن یبافت مي شبود،

تا آیات قرآن حقیقت خود را به ما بنمایانند. پیشگامان هیات جدیبد شبناخته شبده انبد در حبالی کبه قبرآن کبریم در این زمینبه هبزارکپلر و کپرنیک

سال از آنان پیشگامتر است. اکنون میدانیم که قبرآن کبریم پبیرامون گسبترش کیهبان، نسببیت زمبان وبسیاری از کشفهای مهم تاریخ علم پیشگام ببوده ولی تفسبیرها نتوانسبته انبد در مقباطع حسباس تباریخعلم از حقایق قرآن پرده برداری (تفسیر) کنند و حقایق قرآن را به اندیشمندان نشبان دهنبد. در نتیجبهدانشها و نکات علمی قرآن همواره مورد غفلت واقع شده و تنها زمانی متوجه برخی از آنها شده انببدکه دانشمندان به آن حقایق دسبت یافتبه انبد. در این میبان مقصبران اصبلی چبه کسبانی هسبتند؟ آیبا جبز

دانشمندان علوم قرآنی و مفسرینی که از سویی به دانشهای روز آگباهی نداشبته یبا ندارنبد و از سبویدیگر بدون تدبر هرگاه به فهم آیه ای دست نمییافته یا نمییابند چیزی به جای کلم خداوند میگذارند و

از موضوع درمیگذرند، قشر دیگری کوتاهی کرده است؟قرآن کریم دایرة المعارف کل هستی است و ترجمکه یکا تفسکیر ککل آن یعکنی از سکوره حمکد تکا سکورهناس غیرممکن، و تنها سرابی است که تشنگان حقایق و معارف قرآن را به خود میکشاند و تشنه

کدام دانشمندی وجبود داشبته یبا دارد کبه ببر تمبام دانشبها و آگاهیهبا احاطبه علمی داشبتهبازمیگرداند. بنبابراین تفسبیرها نمیتواننبد کبارا وباشد تا توانسته باشد یا بتوانبد کبل قبرآن را ترجمبه یبا تفسبیر کنبد؟

و طرحی نو دراندازیم. باید در شیوه های فهم قرآن تجدید نظر کنیمکارساز باشند و

بهترین طرحی که برای درک مفاهیم ویژه قرآن کریم به ذهن نگارنده رسیده همان شکیوه ای اسکتکه برای تدوین دایرة المعارفها در نظر میگیرند و هر کلیدواژه آن را به یک یا چند شخص خبره و

اهل فن میدهند تا یک یا چند مقاله برای آن بنویسند. با این دیدگاه، نگارنده بر آن شد تا نتیجبه سبالها تبدبر قبرآن و اندیشبه در آیبات آن را کبه ببا زحمتهبایفراوان از برخی واژگان و مفاهیم ویژه قرآن کریم فهمیده و درک کرده، در این دانشبنامه گبرداوریکند و به آگاهی دیگران برساند بلکه راهی باز شود تبا دیگبر حقبایق قبرآن کبه هنبوز ناشبناخته انبد ببهجهانیان شناسانده شوند و قرآن کبریم هبدایتگر دانشبمندان علبوم مختلبف قرارگبیرد و کبارایی خبود را

بیش از پیش به همگان نشان دهد. در محیط مجازی وبواژه ها و مفاهیمی که در پی میآیند گلچین شده آن واژه کاویهاست؛ که همگی

قکرآن بیشبتر ببا قبرآن و مفباهیم آن آشبنا شبوند و قکرآن دوسکتان در این راسبتا امیبد اسبت موجودنبد. را نیز در پژوهشهایشان یاری رساند.پژوهان

مفهکومدر این گبرداوری ببر مبنبای فهرسبتی کبه در پی خواهبد آمبد، تباکنون شبمار یکصدوسبی یکمبورد بررسبی قرارگرفتبه و همان گونبه کبه همبواره ببر غنبای آن افبزوده شبده، امیبد مبیرود اینویژه

روند ادامه داشته باشد. ببه نظبر میرسبد جبای این دانشبنامه تباکنون خبالی ببوده و امیبد اسبت ببرای همگبان دلپبذیر و اندیشبه

برانگیز باشد.احمد شماع زاده [email protected]

پیشنهاد:- در صورتی که شخصی به فهم واژه ویژه ای دست یافته میتوانبد مطلب را بفرسبتند تبا ببه نبام خبود

او در این دانشنامه قرارگیرد.- کسانی که مایلند آخرین ویرایش این دانشنامه را داشته باشند، ببا ایمیبل ببال تمباس بگیرنبد تبا ببرای

آنان ارسال شود.

فهرست مفاهیم ویژه قرآ ن کریم

آذان النعام (در آیه صدونوزدهم سوره نساء با موضوع ایجاد تغییرات در ژنها))1 در قرآن)آیهآیه ( معانی سگانه )2ابواب السماء (سیاهچالگان))3)یعقوب پیامبر به دوازده تیره از نوادگان دوازده فرزند بنی اسرائیلاثنتاعشرة عینا (تفکیک )4احزاب)5احضرت النفس الشح)6 برادری به نام هارون داشته است؟)حضرت مریماخت هارون (آیا )7 در قرآن)ارضارض (معانی سگانه )8ارضین السبع)9ازواجا ثلثة (در آیه هفت سوره واقعة))10اسباب السماء)11Fakeافک = )12اکل المال)13الرحمن )14الم تر (آیا هیچ گاه متوجه نشده ای؟!))15امانت و خیانت)16ام الکتاب)17امام مبین)18امر جامع (= کاری مهم))19)امن یجیب المضطر اذا دعاه و یکشف السوء؟ام من یجیب (در آیه )2021( امة وسطاانزل لكم من النعام ثمانیة ازواج)22)شوری و یازده سوره زمرانعام (در آیات شش سوره )23اوتاد )24اید)25بالنجم هم یهتدون)26بحرالمسجور)27برد(= برف))28بشر)29بعدا ل… (= مرگ بر...))30بلدة طیبة (= مدینه فاضله))31 از دوازده فرزندش) اسرائیل یا یعقوببنی اسرائیل (نوادگان )32تدبر(= پشت بینی))33تدلوا)34

تسبیح)35)طیف کامل نور در قرآنتسع آیات (موضوع )36تمورالسماء (موضوع پایان کار کیهان برای انسان))37؟)پیامبر بوده یا ابوبکرثانی أثنین ()38)الذین جاهدوا فینا لنهدینهم سبلناجاهدوا فینا (در )39جناح (بال) (فرشتگان کارگزاران خداوندند در امور کیهان))40)والسماء ذات الحبکحبک (در )41حکام (کسانی که کار مردم در دست آنان قرار دارد.))42حورالعین (آیا واقعا آن گونه اند که گفته شده؟))43خصیم (بسیار دشمنی کننده))44)کسانی که با یکدیگر برخورد منافع دارند.خلطاء ()45خنس الجوارالکنس (کوتوله های قهوه ای- کیهانشناسی))46 چیست؟)جنبده زمیندابة الرض (منظور از )47دحوالرض (آیا زمین مسطح است؟))48دین (شیوه و روش زندگی کردن))49 در قرآن)1147ذوالقرنین (معجزه رقم )50زوج و زوجین)51زوجین اثنین)52)لیسئم النسانسئم (در )53سبعا شدادا (لیه های کیهان))54)سبعا من المثانی و القرآن العظیمسبعا من المثانی (در )55سبع سموات)56سبع طرائق)57)مراحل ششگانه آفرینشخلق السموات و الرض في سته ایام- ستة ایام (در )58سدرة المنتهی (سوپ آپ اطمینان عظیم کیهان))59سلم یستمعون فیه (= سفینه فضائی برای شنود فضائی))60سماء (=کیهان))61سموات العلی (بخشها یا لیه های بالیی کیهان))62سموات و الرض (کیهان))63)لیحب ا الجهر بالسوء من القول ال من ظلمسوء من القول (در )64شری (خرید یا فروش؟))65 یا شباهنگ در قرآن، خود معجزه کیهانشناسی دیگری است.)ستاره شعریشعری (وجود )66) یحیی زکریای پیامبرصابئین (صابئون پیروان )67صدف )68صوراسرافیل (پایان کار کیهان برای انسان))69)ضیف ابراهیمضاق بهم ذرعا (پادماده کیهانی در قرآن، در ضمن داستان )70

ضربا فی الرض)71طائف)72طبقا عن طبق (موضوع کیهانشناسی))73عبادک المخلصین (شرح ویژگیهای آنان))74عدم (قرآن که منظومه هستی است، یک بار هم از نیستی سخن نگفته است!!))75 نفس انسان است.)دشمن پنهان که منظور شیطان است. دشمن آشکارعدو مبین ()76عرش (هسته حلزون کیهانی یا ثقل هستی))77علم الکتاب (آگاهی از رمزورازهای طبیعت یا سننن الهی نهادینه شده در طبیعت))78علی علم )79)عمل غیرصالحعمل (در عبارت )80)الذی اخرج المرعی فجعله غثاء احویغثاء احوی (در آیه )81فرعون (موضوع آزادی و دموکراسی در قرآن))82فزع الکبر(= بیگ کرانچ))83فعال لما یرید (مبحث فعل الهی))84فقر و فحشاء (دو عامل تباهی جوامع که دومی نتیجه اولی است.))85فی الکتاب (= درباره))86قرآن (= خواندنی- پدیده))87قرآن مبین)88قرن (نسل مردمانی که میآیند و میمیرند.))89قطعناهم)90کتاب)91کتاب حفیظ)92مبینکتاب )93کرسی)94کعبین)95لدلوک الشمس)96لیعلم ا (= تا خدا بداند))97لیفجر امامه (آینده نگری انسان))98مارج من نار (مایه ای که جن از آن آفریده شد.))99ما سکن فی الیل و النهار)100ما ملکت ایمانکم (ایمانهم))101متوسمین)102مزقتم کل ممزق)103مشارق)104مشرقین و مغربین (مسکونی بودن دیگر سیارگان))105معجزین و معاجزین )106

ملالعلی (یکی از بخشهای کیهان در قران))107من فی السموات (موضوع جهانهای متوازی و متوالی در قرآن))108مواقع النجوم (اهمیت جایگاه ستارگان برای خداوند))109موسعون (موضوع توسعه روز افزون کیهان))110موسی (موضوع آزادی و دموکراسی در قرآن))111نارالسموم (مایه ای که جن از آن آفریده شد.))112ناس (= مردم و مردمان))113نأتی الرض (موضوع کم شدن مواد و انرژیهای اطراف زمین))114نبات (موضوع رویش انسان از زمین))115نسخ (موضوع جایگزینی پدیده های طبیعی نو به جای پدیده های کهن))116نشوز (موضوع نافرمانی مرد از زن و زن از مرد))117)و طلع نضیدنضید ( در )118نطوی السماء (موضوع پایان کار کیهان برای انسان))119)و نخل طلعها هضیمهضیم (در )120 و پیدایش سیاهچالگان)والنجم اذا هویهوی (در )121 است.) ولی المؤمنینولی و ولیت (موضوع: تنها خداوند)122یحرفون الکلم عن مواضعه (تحریف آیات قرآن با تحریف واژگان آن))123یحیی (پیامبر صابئون یا صبیها و فرزند زکریا و پسرخاله عیسی مسیح))124)طیف کامل نور در قرآنید بیضاء (موضوع )125)فعل الهییفعل ما یشاء (موضوع )126یلج)127یوم (معانی سگانه یوم در قرآن))128یوم الخروج (آغاز رستاخیز برای انسان و جن) )129یوم القیامه (رستاخیز و رسیدگی به عمل کرد انسان ها و جنها))130یوم تبدل الرض (پایان کار کیهان برای انسان))131

آذان النعام (ژنها))116(و من یشرك بال فقد ضل ضکلل بعیکدا ان یکدعون من دونکه ال اناثکا و ان یکدعون ال شکیطانا

)117(مریدا ولضکلنهم ولمنینهم ولمکرنهم)118( لعنه ا و قال لتخذن من عبادك نصکیبا مفروظکا) - سورة نساء119 ولمرنهم فلیغیرن خلق ا…هلل(اذان النعامفلیبتكن

ترجمة: و آنكس كه به خداوند شرك بورزد، پس به درستي كبه در گمبراهي بسبیاردوري گم شده اسبت.() آنان نمي خوانند غیرخدا را مگر چیز هاي بي جاني را(نه مانند خداوند كه زنده و پایدار اسبت).116

) لعن كببرد خداونببد او(شببیطان) را؛ و او گفت حتمببا117و نمي خواننببد مگببر شببیطاني سببركش را. () و حتمبا آنبان را گمبراه مي كنم و حتمبا وعبده هاي118مي گبیرم از بنبدگانت بهبره بي كم وكاسبتي را. (

حتمبا به آنبان دسبتورمي دهم؛ پس بایبد گوش هباي چهارپایبان را ببرنبد؛ ودروغین ببه آنبان مي دهم؛ و )119 (حتما به آنان دستورمي دهم؛ پس باید تغییر دهند آفرینش خدا را…

ببه کبار ببرده و نبیز ژن نمبادی کبه خداونبد ببرای مفهبوم ببه عنبوان آذان النعکام نظبر ببه اینکبه اثببات بررسی نتایج دستکاری در دسبتگاه آفبرینش ببا ایجباد تغیبیرات ژنبتیکی بحبثی مفصبل اسبت، پیشبنهاد

https://www.academia.edu/7503159آذان النعام یا ژنها: : میشود مقاله زیر را مطالعه کنید

آیه)Verseیک: جمله های کتاب های مقدس (

میخبوانیم، کتباب تبورات نبیز چبنین اسبت و تنهباآیههمچنانکبه هبر بخش از یبک سبوره را در قبرآن گفته میشوند. سوره، سفرتفاوت این است که مجموعه ای از آبات در تورات به جای

)Miracleدو: معجزه (

و پسر مریم و مادرش را آیتى (معجزه ای) قراردادیم.﴾ ۵۰وجعلنا ابن مریم وأمه آیة ﴿مؤمنون: همانا به موسى نه معجزه روشن دادیم.) 101و لقد آتینا موسى تسع آیات بینات (اسراء:

معجزه دیگری. ﴾22 ﴿طه:آیة اخریواضمم یدک الی جناحک تخرج بیضاء من غیرسوء

)Phenomenonسه: نشانه، پدیده ()53 (فصلت: سنریهم آیاتنا في الفاق و في انفسهم حتي یتبین لهم انه الحق

تببرجمه : مببا به زودي بببه آنهببا مي نمایببانیم ‹نشببانه ها›ي خببود را در «طبببیعت»(آیببات افبباقي) و درخودشان(آیات انفسي)، تا اینكه براي آنها روشن شود كه همانا آن(قرآن) حق است.

نشانه هاي طبیعي در سوره روم)20(و من آیاته ان خلقكم من تراب ثم اذا انتم بشر تنتشرون

و من آیاتکه ان خلکق لكم من انفسکكم ازواجکا لتسکكنوا الیهکا و جعکل بینكم مکوده و رحمکه این في ذلکك) 21لیات لقوم یتفكرون(

)22(و من آیاته خلق السموات والرض و اختلف السنتكم و الوانكم ان في ذلك لیات للعالمینترجمه: از نشانه هاي او، آفرینش كیهان و اختلف زبان ها و رنگ هاي پوست شماست، همانا در این

است.دانشمندانتفاوت گذاري نشانه هایي براي )23(و من آیاته منامكم بالیل و النهار و ابتغاؤكم من فضله ان في ذلك لیات لقوم یسمعون

)14( ان في ذلك لیات لقوم یعقلون…هللو من آیاته یریكم البرق خوفا و طمعا )25(و من آیاته ان تقوم السماء و الرض بامره

)46(و من آیاته ان یرسل الریاح مبشرات و لیذیقكم من رحمته و لتجري الفلك بامره

: نشانه هاي طبیعي كنكاش در واژگاني چند پیرامون سفارش قرآن به اندیشیدن و پندگرفتن از آیه.17 لعلهم یتفكرون و لقوم یتفكرون با عبارتهایي همچون تفكر در نشانه هاي طبیعي:

آیه.24با عبارت هایي همچون ‹لعلكم تعقلون› و ‹افلتعقلون› تعقل: آیه.22 با عبارت هایي همچون ‹لیعقلون› تعقل:

جمله هاي این آیه ها شرطي و استفهامي است و جملة اثباتي كمتر دارند. آیه.16، خردمندان از نشانه هاي ما پندمي گیرند با این مفهوم كه اولواللباب(خردمندان):

ابواب السماء کبه همبان سبیاهچاله هادرهکاي آسکماندر حبالت طببیعی كبه بده بسبتان میبان آسبمان و زمین كم اسبت،

چنانكبه در آغباز دورههستند بسته اند و اگر روزي باز شبوند، همبه چبیز را ببه درون خبود مي كشبند، قیامت چنین خواهدشد:

(نببأ:یوم ینفخ في الصور فتکأتون افواجکا و فتحت السکماء فكکانت ابوابکا و سکیرت الجبال فكکانت سکرابا )20تا 18

ترجمبه: روزي كبه در صبور دمیده شبود، پس گبروه، گبروه مي آینبد. و آسبمان گشوده شبود، پس آن رادرهایي خواهد بود. و كوه ها سرنگون شوند پس سرابي خواهندبود.

و در مورد وقایع پیش از قیامت مي فرماید:ولککو فتحنککا علیهم بابککا من السککماء فظلککوا فیککه یعرجککون لقککالوا انمککا سککكرت ابصککارنا بککل نحن قککوم

)15و14(حجر: مسحورون ترجمببه: اگببر دري از آسببمان بببرروي آنببان مي گشببودیم، پس همببواره در آن بالمي رفتنببد. هراینببه

مي گفتند همانا كه دیدگان ما بسته و چشم بندشده ایم، بلكه ما قومي جادوشدگانیم.

«لببه افبق رویبداد جبایي اسبت را براي ما تداعي مي كنبد: افق رویداداین آیه نظر دانشمندان در مورد كببه فضببانورد شببجاعي كببه در آنجببا گرفتارشببده ، تببا ابببد بي حببركت بببه نظرمي رسببد. در واقببع رفتنفضانورد به سمت مركز داراي هیج حركتي نیست وماندن آرام و متعالي روي لببة افبق رویبداد، نبیزداراي هیچ سكوني نیست… و از عجایب دنیا اینكه تنها جایي كه نه در رفتن حركت هست؛ و نه در

) زیبرا ببه عبالم پنهبان1370( ماهنامة فضا ب دي و بهمن ماندن سكون، همان لبه افق رویداد است.» ابواب السماء یا سیاهچالگان در قرآن. برگرفته از دروازه عالم بالستيپیوسته است؛ و در اصل

را ببینید)بنی اسرائیل(اثنتاعشرة عینا

احزاب جبالب توجبهمعنای احزاب در کل قرآن و بویژه در سوره احزاب، گروههای خاصی از مکردم اسکت.

بار به کار برده؛ ولی هیچ گاه62اینجاست که خداوند در قرآن کریم، واژه «قوم» را که مفرد است، جمبع آن یعبنی واژه «اقبوام» را ببه کبار نببرده و ببه جبای آن واژه «احبزاب» را ببه کبار ببرده اسبت؛

مانند آیات پنج، سی، و سی و بک سوره غافر.

احضرت النفس الشحهمکه حکق را بکه است، پس معنای این عبارت قبرآنی، "زیاده خواهی شح،نظر به اینکه معنای واژه

است. همه چیز را برای خود خواستن» و «خود دادن"و ان امرأه خافت من بعلها نشوزا او اعراضا فلجناح علیهما ان یصلحا بینهمبا صبلحا و الصبلح خبیر

) 128و احضرت النفس الشح و ان تحسنوا و تتقوا فان ا کان بما تعملون خبیرا(نساء:و اگر زنی واهمه دارد که نکنبد شبوهرش سبرکش شبود و یبا از او دوری گزینبد پس ببر آنبان گنباهینیست که با یکدیگر سازش کنند و سازش بهتر است از اینکبه همبه حبق را ببه خودتبان بدهیبد و همبه

چیز را برای خود بخواهید. زیرا طبیعتا هبرکس مایبل اسبت همبه حبق را ببه خبود بدهبد (و احضبرتالنفس الشبح)، بلکبه بهبتر آن اسبت کبه حقی هم ببرای طبرف مقاببل بخواهیبد و مشبکلت او را نبیز

درنظر بگیرید. یعبنی نافرمبانی ونشکوزنکتبه جبالب توجبه در این آیبه این اسبت کبه معمبول همبه فکبر میکننبد کبه

سرپیچی تنها مربوط به زن است و مبرد در این زمینبه دارای حبق اسبت و حبال آنکبه خداونبد در این باشبند و از رعبایت حقبوق زنبان سبرپیچیناشزآیه به گونه ای سخن گفته که مردها نیز ممکن اسبت

شرایط بسیار سخت چند همسری در قرآن)برگرفته از (کنند.

سوره مریم)28(در آیه اخت هارون در زمبان حضبرتمخالفکان بکا جهکاد و دربباره رسولنی بسیارقرآن کریم این عبارت را در مورد

رسول اکرم، در همان راستایی به کار برده که برای حضرت مریم نیز به کار برده است و هیچکسهم ایرادی بر آنهمه آیات نگرفته؛ ولی چون در این آیه برای حضبرت مبریم کبه زن هسبت، ببه جبای

به کار رفته، موجب پرسش و تعبیرهای عجیب و غریب شده است.اخت، واژه اخا و اخوواژه سوره الشعراء، این جمله را ببه تبرتیب ببرای حضبرات161 و142 و 124 و106خداوند در آیات

به کار برده است: نوح، هود، صالح، و لوط

(آن هنگببام کببه برادرشبان … ببه آن هببا گفت: آیببا از خداونببد پبروااذ قککال لهم اخککوهم …هلل التتقککون.، ببرادر حقیقی آنهاسبت یبا اینکبه منظبور اینبرادرشکاننمیکنیبد؟) در همبه این آیبات، آیبا منظبور از

است که این رسولن همقوم، همطایفه، و همتبار آن مردمان بوده اند؟

مسلم است که همه رسولن از قوم خودشان و برای قوم خود برگزیده میشبدند و ببه همین دلیبل قبرآن را برگزیده است تا بگوید ببا اینکبه از خودشبان ببود، وهمتبار و همقوم به معنای برادرکریم عنوان

مانند برادر به خوبی او را میشناختند، به سخنش گوش فرانمیدادند، چه رسد به اینکه از قوم دیگبریبرای آنان رسولی میفرستادیم!!

همزمان، که متولیان و مبلغان دین یهود آمده، «یا اخت هارون» سوره مریم که در آن 28در آیه ای کقه از ققومبا حضرت مریم میزیسته اند، با دیدن نوزادی در آغوشنش، خطناب بنه وی میگوینند

میرسند! تنو چنراهقارون پقاک و معصقوم هنارون ننبی!) و اصنل و نسنبت بنه همققوم (ای هقارونی!چنین گناهی را مرتکب شده ای؟!!

حال ببینیم قرآن کریم، با به کارگیری این عبارت کوتاه، کندام حقیقت تناریخی را بینان داشنته کنه بناوجود اینکه همه ادیان در آن سهیم بوده اند، ولی هیچیک از پیروان این ادیان تناکنون از آن آگناهی

:نداشته اند، و تنها قرآن کریم بوده است که از این رمز پرده برداری کرده استحضقرت مقریم علیهقامتولیقان و مبلغقان دین یهقود در زمقان ولدت حضقرت مسقیح میدانسقتند کقه

سلم، اصل و نسبش به هارون میرسیده است!و این در حالی است که هم مسنیحیان و هم مسنلمانان تنا کننون از این موضنوع مهم غافنل بنوده انند!

ققرآن کقریم، بقا این عبقارت کوتقاه، حقیققتی از حققایق تقاریخ پیقامبران را آشقکار، و تصقوراتو نادرست پیروان ادیان ابراهیمی و پژوهشگران را اصلحا کرده است!

شرحی بر یا اخت هارونبرگرفته از:

ارض«ارض» در آیات قرآن داراي چهار معناست؛ که با فهمیدن آیه، میتوان به یکی از آنها پی برد:

یک: زمین (مانند شخم زدن زمین)

) ارض التی بارکنا فیهادو: سرزمین (مانند:

سه: كره زمین از منظومه شمسي

دارند.سموات والرضچهار: كل اجرام آسماني (جهان پیدا) در همه آیاتی که

بازگشت شود.)سبع سموات(به ارضین السبع

نمودار «ازواجا ثلثة»جفتهای سگانه در روز رستاخیز، بر مبنای تلفیق آیاتی از سوره های الرحمن و الواقعه

اسباب السماء) اسباب السکموات فکاطلع الي الکه موسکي36و قال فرعون یا هامان ابن لي صرحا لعلي ابلغ السباب(

)37(غافر: و اني لظنه كاذباترجمبه: و فرعبون گفت اي ‹هامبان› ببراي من بنباكن بنبایي بلنبد، بلكبه دسبت یابم ببه وسبیله. وسبیله

آسمان ها. پس آگاهي یابم به خداي موسي و همانا من گمان مي برم او دروغگوست. تصورنشببود كببه فرعببون میخواسببته موسببي را دسببت بیانببدازد و بببه سببخره بگببیرد بلكببه بببا دقت درواژه هباي قبرآن متوجبه مي شبویم كبه آن بنباي بلنبدي كبه در نظبر فرعبون ببوده، بنبایي مناسبب ببراي

، به دنبال بلندترین جبايساختن رصدخانه بوده؛ همان گونه که دانشمندان براي رصدخانهساخت یك داده ببوده تبا ببینبدسکاخت رصکدخانه زمین مي گردنبد. بنبابراین فرعبون ببرای حقیقتیبابی دسبتور ببه

آگاهی یابد یا نه. خدای موسی به کیهانشناسیمیتواند از راه اسباب السماء معنای تلسکوپ هم میدهد.البته چون بدون تلسکوپ رصدکردن سخت است

فاوقککد لی یککا هامککان علی الطین فاجعککل لی صککرحا لعلی اطلککع الی الککهاین آیببه یببک مشببابه هم دارد: ) ای هامبان ببرای من ببر گبل آتش بیفبروز. پس ببرایم38(قصبص: موسی و انی لظنه من الککاذبین

بنای بلندی قرارده. باشد که به خدای موسی آگاهی یابم و همانا که من گمان میبرم او از دروغگویان اگر نکته های علمی دیگری در بر نداشته باشبدگداختن بر گل(و نه گل را گداختن)است.(منظور از

برای ساخت رصدخانه بوده است. آجرپزیدستکم دمرنککا ماکککان یصککنع فرعککون و قومککه و ماکککانوابببه احتمببال زیبباد آنجببا کببه خداونببد میفرمایببد

) نیز اشاره به رصدخانه داشته باشد: فروانداختیم آنچه را کبه فرعبون و قبومش37(اعراف:یعرشونساخته بودند و بال نرفتند(به بال دست نیافتند).

)10(ص: ام لهم ملك السموات والرض و مابینهما فلیرتقوا في السباب )، منظور ‹سبفینة فضبائي› بال روند در اسباب ‹اسباب› در آیه بال(فلیرتقوا في السباب یعنی پس باید

نشببان از چببیزی دارد کببه در آن مینشببینند و بببال میرونببد. برگرفته فی یببا ‹فضبباپیما› اسببت. زیببرا )ایستگاههای فضائی و سفرهای کیهانی در قرآناز

fakeافک = آمبده باشبد، ببهاسکم و صکفت اسبت. اگبر در آیه ای ببه عنبوان انگلیسیfake معادل افک قرآنیواژه

آمده باشد، به معنایفعلمعنای دروغین، غیرحقیقی، و دروغ همراه با تهمت است؛ و اگر به عنوان غیرحقیقی بودن، دروغ پردازی همراه با افتراء، انکار کردن حق، و جلوه دادن ناحق به عنوان حق

) اشباره دارد و در آیبه بعبد، خداونبدافک (صبیغه مبالغبه افکاک ببه واژه سکوره جاثیهاسبت. آیبه هفتم کسکی ککه آیکات الهی را ککه بکر او خوانکده شکده میشکنود؛ ولی مسکتکبرانه از را تعریف میکند: افاک

(مبارزه منفی با قرآن)کنار آن رد می شود، گویی که هرگز نشنیده است!!

اکل المال بینکم بالباطلولتأکلوا اموالکم بینکم بالباطل و تدلوا بها الی الحکام لتکأکلوا فریقکا من امکوال النکاس بکالثم و انتم

)188تعلمون.(بقره: ترجمه: و مخورید داراییهایتان را میان خود به بیهودگی و مرسانید آن را به حکام تا بخوریبد بخشبی

از داراییهای مردم را به ناحق و(درحالی که) شما آگاهانه انجامش میدهید.شرح و تفسیر و تفصیل لزم نیست تنها بسنده است تا واژه های کلیبدی این آیبه را درسبت و شاسبیته

درک کنیم :بیهودگی

چه چیزی بیهوده و باطل است؟ اگر کسبی طببق شبرع و حبق داراییهبایی را ببه دسبت آورد و از آنهبابهره برداری کند، کار باطل و بیهوده ای نکبرده اسبت. پس هنگبامی این بیهبودگی نمایبان میشبود کبه

چرخه مال اندوزی نادرست و ناحق باشد.حکام

چه کسانی مصداق حکام هستند؟ حکام جمع حاکم است و حاکم کسی است که اهرمهایی را در دسبت

و یا بر اموالی تسلط دارد که مال خودش نیست، ولی بدون اجازه و مشورت و خواست او امکبان آننیست که از آنها بهره برداری شود.

مرسانیدنمیگوید ندهید میگوید مرسانید. خداوند روی نکتبه مهمی دسبت گذاشبته؛ یعبنی ممکن اسبت رشبوه را

مستقیما به کسی ندهید ولی بخواهید به طریقی به او برسانید. بخورید

میگوید شبما مرسبانید اموالتبان را ببه حاکمبان یعبنی رشبوه ندهیبد ببه کسبانی کبه آن اهرمهبای مبالی ویعنی هم حاکمان و هم شما با هم) بخشی از امببوالبخورید(اداری را در دست دارند؛ بعد میفرماید تا

مردم را. یعنی نمیگوید اموالتان را مرسانید به حاکمان تا از اموال شما بخورند؛ بلکه میگویبد رشبوهندهید تا با هم بخشی از اموال مردم را نخورید!! جل الخالق!!

به ناحقیعنی نه بر طبق موازین قانون و شرع، بلکبه همبراه ببا گنباه و دور زدن محملهبای قبانونی و شبرعی

)رانت خواری در قرآن(برگرفته از از آن یاد میشود. رانت و رانت خواریکه امروزه با عنوان

بازگشت شود.)قرآن(به واژه الرحمن

الم ترآیکا هیچگکاه ببه معنبای "الم تکر ان ا یعلم مکا فی السکموت و مکا فی الرضالم تر در آیباتی همچبون

است. متوجه نشده ای"

امانت و خیانتالف- مفهوم امانت و امانتداری در قرآن:

انجام دادن وظیفه و تکلیف به هر شکلی از سوی هر شخصی- گروهی یا حکومتی

دانستن ارزش نعمتها و هرآنچه خداوند به ما داده و به ما سپرده و بهره برداری درسکت ازآنچه نزد ماست.

شکناختن ارزش موقعیتهکا- مقامهکا- امکانکات و هرآنچکه ککه بکر آن حکاکمیت وسکلطه داریم واستفاده بهینه از آنها در جهت رشد و تعالی انسانیت.

ب- مفهوم خیانت در قرآن را نادیده انگاردمفهوم امانتداری در قرآنهرگاه شخصی یا حکومتی هرچند یکی از موارد سگانه امانت و خیانت در قرآن)برگرفته ازیا بدانها توجه بسنده ای نداشته باشد خیانت کرده است.(

را ببینید.)کتاب المبین (ام الکتاب را ببینید.)(کتاب المبینامام المبین

سوره نور)62کاری مهم یا فراگیر (آیه امر جامع =

امن یجیب سببوره نمببل اسببت؛ و62کببه بخش اول آیببه استامن یجیبموضببوع، آیه ای از قببرآن مشببهور بببه

بسیاری مردمان نمیدانند که معنای درست آن چیست.

ا یشکرکون؟ نهفتبه اسبت: 59ریشه فهم این عببارت، در بخش دوم آیبه آیبا خداونبد بهبتر «أا خکیر امک»؟است یا آنچه که به او شرک میآورند

(یا کسی که...- یا آنکه...) آغاز می شود؛ و با این پرسشأمن یعنی پنج آیه با عبارت 64 تا60آیات ؟…(آیا جز ا الهی وجود دارد؟) پایان مییابد، بدین ترتیب:أ اله غیراکه،

: یا کسی که آفرید…60آیه

: یا کسی که قرارداد...61آیه

أمن یا کسی کبه اجبابت میکنبد دعبای درمانبده را آنگباه کبه بخوانبدش و ببدی را برمیانبدازد. (62آیه )یجیب المضطر اذا دعاه و یکشف السوء

: یا کسی که هدایت میکند شما را…63آیه

: یا کسی که آفرینش را آغاز میکند و سپس برمیگرداندش...64آیه

ببا این مقدمبه و روشبن شبدن معنبای امن، حبال میخبواهیم ببدانیم چگونبه یبک جملبه پرسشبی میتوانبددعایی برای شفا تلقی شود؟ ما که چیزی را از خداوند درخواست نکرده ایم، چگونه میخواهیم نتیجه

بگیریم؟ تنها توجیه، میتواند این باشد که:

ما تبرکا چنین کاری را میکنیم و خدا خودش میداند که مراد و منظور ما شفای مریضمان است.

اگر هم چنین فرضی درست باشد، دستکم باید معنای آیه را بدانیم و پس از آن، آیکه را مصکادره بکهمطلوب کنیم!

امة وسطاامة وسطا (جامعه ای که طبقه بال و پایینش کم اند و مردم بیشتر در وسط قکرار دارنکد و میانکه رو

از نشبانه هبای مهم جوامبع الهی اسبت و نببود چبنینهسکتند زیکرا پکیرو رسکول میانکه روی هسکتند.)حالتی نشانه الهی نبودن آن جامعه است.

: سوره بقره که تنها آیه ای است در این زمینه 143 ترجمه آیه قبرار دادیم تبا باشبید گبواهی ببر مبردم (آینبدگان) و رسبول نبیزامکتی میانه"و ببدین تبرتیب شبما را

گواهی است بر شما (که ببا شبما زنبدگی میکنبد). و مبا قبرار نبدادیم قبلبه ای را کبه ببر آن ببودی مگبر.(پسبرفتکسبی کبه ببه پس مبیروداینکه بدانیم (مشخص سازیم) کسی که از رسبول پبیروی میکنبد از

دارد زیبرا راه رسبول را نرفتبه) هرچنبد پبیروی از راه رسبول زحمت بسبیاری دارد و سبنگین اسبتمگر برای آنانکه خداوند هدایتشان کرده است. و خداوند قصد ندارد که ایمانتبان را تبباه سبازد. همانبا

که خداوند نسبت به مردم بسیار رأفت دارد و بسیار مهربان است".

واقعی(وسط) روشنگری کرده و راه نشان داده و حتباامت اسلمی در این آیه خیلی روشن در مورد . و نیز یاداورمان شده اسبت کبه رفتن راه رسبول وچاه را هم نمایانده تا حجت را بر همگان تمام کند

رسیدن به جامعه الهی مورد نظر ما سخت است و هزینبه دارد ولی اگبر ایمبان واقعی داشبته باشبید وجامعه الهیبر اساس ایمانتان هدایت یافته باشید بر مشکلت نیز فائق خواهید آمد و موفق به ساخت

مورد نظر من خواهید شد.توسکعه فقکر و پسکرفت یکک جامعه اسبت. نشبانه پسکرفت را هم کبه خداونبد در این آیبه نمایانبده چاهی

سوره بقره یاداورمان شده است:268. چنانکه در آیه فحشاء استالشیطان یعدکم الفقر و یأمرکم بالفحشاء وا یعدکم المغفره منه و فضل وا واسع علیم.

فرمان میدهد. و خداوند نوید آمرزشی و فضبلی ببهفحشاء و شما را به انجام فقرشیطان به شما نوید شما میدهد و خداوند توسعه دهنده بسیار دانایی است.

نیز جامعه در بهترین حالت جامعبه ای اسبت کبه نمبودار جمعیبتی و رفباهیدیدگاه جامعه شناسیاز آن استوانه ای باشد. یعنی اگر یک نمودار رسم شود که محور عمودی آن نشانه رفاه مبردم و محبورافقی آن نشاندهنده جمعیت باشد هرچه این نمودار ببه صبورت مثلث در آیبد نشبان از ناعادلنبه (و ببه

) بودن آن است و هرچه به شکل استوانه نزدیک شبود یبا دسبتکم ببه شبکل خمبرهشیطانیتعبیر قرآن در آید و فبراونی جمعیت و بهبره ببرداران از منبابع و امکانبات در میانبه یبا وسبط قبرار گرفتبه باشبند

از سبویمنکابع طکبیعی و رفکاهی از یبک سبو و نکیروی انسکانی و اجتمکاعیمعنبای آن این اسبت کبه تحقبق یافتبه اسبت.امکه وسکطادیگبر ببه صبورت عادلنبه در جامعبه توزیبع شبده یبا ببه تعببیر قبرآن

معیار جامعه شیطانی در قرآنبرگرفته از

ازواجثمانیةانزل لکم من النعام خلقكم من نفس واحکده ثم جعکل منهکا زوجهکا و انکزل لكم من النعکام ثمانیکة ازواج یخلقكم في بطکون

)6(زمر:امهاتكم خلقا من بعدخلق في ظلمات ثلثا ذلكم ا ربكم له الملك لاله الهو فانی تصرفون

انکزل آمده است، پیرامون این نكتبه كبه چبرا خداونبد واژة انعام که زیر عنوان انعام با توجه به معنای را به كاربرده است، مي توان گفت مایه زنبدگاني، یعبنی کروموزومهبای جانبداران از جملبه انسبان، از

را ببه كباربرده اسبت. این دیبدگاه ببر پایبه فروفرسکتاد فضاي كیهاني وارد زمین شده كه خداونبد واژه دنباله دارهکا برخي نظریه هاي معتبر علمي كه مي گویند عناصر تشكیل دهنده حیات ممكن است توسط

به زمین آورده شده باشد، پذیرفتني است.پس از گذشت چندین سال، به تازگی دانشبمندان ببه شبواهد تبازه ای درسبت یافته انبد کبه این نظریبه را

تقویت می کند که "بذر"حیات را اجرام فضایی در کره زمین کاشته اند.

پی قرارگرفتببه۶۷) در مببدار دنببباله دار 2014(اوت ۱۳۹۳کاوشببگر روزتببا کببه از پببانزدهم مببرداد دراست، اسید آمینه گلیسین و نیز عنصر فسفر را در هاله غبار اطراف این دنبالبه دار یافتبه اسبت.

این تحقیق آمده که پیدا شدن گلیسین و فسفر، این نظبر را تقبویت می کنبد کبه این دنباله دارهبا بوده انبد را منتقل کرده اند.بویژه کره زمینکه مولکول های اصلی پیش نیاز حیات در منظومه شمسی و

اسککیدهای آمینککه مککواد سککازنده پروتئین هککا هسککتند و فسککفر در سککاختار دی ان ای، غشککاء سککلول، یا کروموزمهکای درشکت (درسبت ویبژگی عضلت، استخوان ها و اعصاب نقشی بسیار حیاتی دارد.

سرشبار از اسبیدهای آمینبه هسبتند کبه قبرآن کبریم این گونکه کروموزومها یعبنی جاینت کروموزومها ، از آنهبا ببرای بباروری زمین یبادکرده و یاداورمبان شبده کبه از فضبای هشت جفت انعام زیر عنوان

تأیید علمی منشأ حیات در قرآنبرگرفته از ) کیهانی وارد زمین شده اند.

انعام چهارپایان) را در چهار گروه به ما معبرفی میکنبد. ببا توجبهانعام(خداوند متعال در آغاز سورة نحل

) کامل نادرست است و بایبد تمبامCattle (دام به انعامبه این تقسیم بندی، متوجه می شویم که ترجمه ترجمه های قرآن به زبانهای فارسی و انگلیسی اصلح شوند:

چهارپایان به معناي دام؛

چهارپایان براي سواركاري و جابجایي اشخاص؛

چهارپایان باربر و باركش؛

چهارپایاني كه آنها را نمي شناسید.

و ننشئكم في مکا لتعلمکون. شکما را در آنچکه سورة واقعه نیز یاداورمان شده است: 61خداوند در آیه كه نمي شناسید نشوونمامي دهیم یا بارورمي سازیم.

با برابرگذاری دو آیه بال نتیجه میگیریم چهارپایانی را که نمیشناسیم مربوط به باروری ما میشوند.

بهتر از ما بشناسند. پس باید در فهم مورد چهارم کبه نبه تنهبا بچه های روستا سه مورد اول را شاید بلکه قرآن خوانان و قرآن پژوهان و مترجمین قرآن نمیشناسند بکوشیم. بزرگان شهرها

دو آیه بنیادین پیرامون مراحل جنینی انسان و جن در قرآن وجود دارد:خلقكم من نفس واحکده ثم جعکل منهکا زوجهکا و انکزل لكم من النعکام ثمانیکة ازواج یخلقكم في بطکون

)6(زمر:امهاتكم خلقا من بعدخلق في ظلمات ثلثا ذلكم ا ربكم له الملك لاله الهو فانی تصرفون

ترجمة: آفرید شما را از جاني یگانه، سبپس قبرارداد از خبود آن، جفتش را. و فروفرسبتاد ببراي شبمااز چهارپایبان، هشبت جفت. مي آفرینبد شبما را در شبكم هاي مادرانتبان آفرینشبي پس از آفرینشبي، درتاریكي هاي سه گانه. آن است خداوندي كه پرورنبدة شماسبت. از آن اوسبت هسبتي. نیسبت خبدایي جبز

او. پس به كجا مي روید؟(دست به دامان كه مي شوید؟) لیس كمثلکه من النعبام ازواجبا یبذرؤكم فیه من انفسکكم ازواجکا و جعبل لكم فاطرالسکموات والرض

)11(شوري: شيء و هوالسمیع البصیرترجمببه: شببكافنده كیهببان(كببه بببا شببكفتن، كیهببان را ایجببادكرده)، قببرارداد بببراي شببما از خودهاتببان،

جفت هایي؛ و از چهارپایان، جفت هایي؛ بارورمي سازد شبما را در آن (چهارپایبان). نیسبت هماننبد او چیزي؛ و او بسیارشنواي بسیاربیناست.

اگر در این دو آیه تدبر کنیم و پشت ظاهر آنها را بتوانیم ببینیم به نکتبه هبای بسبیارمهمی پی خبواهیمبببببرد. اولین نکتببببه این اسببببت کببببه این «انعببببام»، همببببان انعببببام سببببورة «انعببببام» بببببه معنبببباي‹شتروگاووگوسببفندوبز› نیسببت؛ بلكببه موجببودي اسببت كببه چهببار دسببت وپا دارد و خداونببد بببا این

نمادسازی و نامگذاري مي خواهد ذهن ما را متوجه و منعطف به موضوعي كند.

از آنجا که موضوع جنینی است و وابسته به رشد مراحل جنین است پس باید بیندیشیم که چبه چبیزیچهار دست و پا دارد و به جنین مربوط میشود. در نتیجه متوجه میشویم که تنها كروموزوم است که

Short) یبا پاهبا، و دو ببازوي كوتباه(Long armsتصویر تشریحی آن ببه صبورت دو ببازوي بلنبد(arms)یا دستها، و یك بخش مركزي (Centromer .است (

حقیقی كه چهار دست وپا دارند و این معني با دیگر واژه ها و معناي كلي این آیه ها انعام درست مانند نیز همخواني دارد و مانند ترجمه هاي قرآن نیست كه دامها یا هبر گونبه چهارپبایی، هیچ جباي منطقي

در این دو آیه و نیز در مراحل جنیني ما ندارند.

خداونببد میفرمایببد شببما را در انعببام (كرومببوزوم) كشببت مي دهیم و بارورمي سببازیم؛ همان گونببه كببهدانشبببمندان نطفبببه را از طریبببق تكثبببیر و تقسبببیم سبببلولي كروموزومهبببا در درون لولبببه آزمبببایشكشبت مي دهند و بارورمي سبازند؛ قبرآن كبریم چبه واژة نیكبو و مناسببي در این زمینبه برگزیده اسبت:

«ذرء» و چه جمله نیكوتري: «یذرؤكم فیه».

از سوي دیگر خداوند هیچ گاه ریشبة ‹ذرء› را كبه معبني ‹كشبت دادن› و تكثبیر سبلولي ببراي آفبرینشاولیه انس و جن و بازسازي بدن آنها در روز جزاست، براي افزایش جمعیت آنبان به كارنبرده اسبت.

بلكه براي این منظور ریشة ‹كثر› را به كار گرفته، چنانكه مي فرماید:

)128یا معشرالجن قداستكثرتم من النس(انعام:

)86و اذكروا اذا كنتم قلیل فكثركم(اعراف:

است به جاي ‹یذرؤكم فیه› مصداقيیكثركمبنابراین معني كردن ‹افزایش مي دهیم شما را› که ترجمه از منحرف كردن كلم خداوند از معناي اصلي آن(یحرفون الکلم عن مواضعه) است.

برای آگاهی از اثبات علمی این موضوع که ببا دسبتاوردهای دانش روز صبورت گرفتبه، لزم اسبت مطالعه شود.چهارپایان ویژه قرآنی یا کروموزومهامقاله

اوتاد یادشببده، كبه مببترجمین هریببك را بببه گببونه اي ترجمببه كبرده انبد: ‹میخ›،اوتککاددر قبرآن سبه بببار از

‹قدرت›، ‹قدرت و سپاه›، ‹عماد و نگهبان›

) 12(ص: و فرعون ذوالوتاد) 10(فجر: و فرعون ذي الوتاد

)7 و 6(نبأ: الم نجعل الرض مهادا و الجبال اوتادا

براي درك درست این واژة قرآني به المنجد بازمي گردیم: اي ثبتها وتد رجله في الرض فعل:

ترجمه: ثابت نگاه داشت پایش را در زمین یا ثابت قدم ماند.ما رز في الحائط او الرض اسم:

ترجمه: آنچه كه در دیوار یا زمین فرومي رود. اوتادالرض: جبالها. اوتاد الفم: اسنانها

ترجمه: اوتاد زمین كوهها هستند. اوتاد دهان دندان ها هستند. الهنیه الناشره في مقدم الذن كالثلول

ترجمه: بلندي برامده در جلو گوش، مانند زگیل

با بهره برداري از المنجد، ‹وتد› (‹اوتاد› جمع) به چیزي مي گویند كه داراي این سه ویژگي باشد: ب موجب استحكام و پیوند شود، همچون ‹بست› و ‹میخ›.1 ب نسبت به پیرامونش برامده، برجسته، و ریشه در چیزي داشته باشد.2 باشد. چنانكه زگیل و برجستگي جلو گوش نیز چنین اند.هرم یا كوهان شتر ب شكلش مانند 3

قرآن كریم هر سه ویژگي را در این آیه آورده: قرارداد.اوتاد و كوهها را والجبال اوتادا آیا كوه ها این سه ویژگي دارند؟ یقینا چنین است.سؤال:

مگر او كوه یا چیزي شبیه به كوه داشته كه قبرآن كبریمسؤال دوم: ‹فرعون داراي اوتاد› یعني چه؟ با این ویژگي منحصر به فرد از او یادكرده؟

آري او به عنوان مالک سازه هایی مانند كوه و با ویژگي هایي كه براي كوه آمبد شبناخته شبدهپاسخ: هرم های سگانه مصر. بود و قرآن کریم بر این مالکیت صحه گذاشته است:

)وتادفرعون ذی ال(برگرفته از: معنای عبارت اید

در قرآن کریم این واژه در برخی آیات آمده که متأسفانه مترجمین قرآن آن را با معنایی کبه در زببان انگلیسبی اسبت، ترجمبه کرده انبد؛ و این در حبالی اسبت کبهConfirmفارسی کاربرد دارد و معبادل

این معنبا در قبرآن بیمعناسبت و کباربردی نبدارد. در جسبت و جویی کبه در فرهنگهبای عبربی انجبام اسبت، در آیباتی همچبون بقبره: منزلت و برتری داددادم، متوجه شدم بهترین ترجمه برای این واژه،

110 و مائده: 253 و 87

بالنجم هم یهتدونیك عرب بیاببانگرد این آیبه را ببه گونبه ای میفهمبد کبه شایسبته درک و فهم اوسبت. ولي خداونبد تنهبابرای مسائل و موضوعهایی که مردم عادی میدانند آیه نازل نمیکند بلکه در پس آنهبا مبوارد دیگبری

را نیز در نظبر دارد. این موضبوع را از جبوانی در بباره این آیبه میدانسبتم ولی دلیلي عیبني و علمي) كبه از كانبال پنج تلویزیبون فیلمي مسبتند زیبر عنبوان1/8/83ببراي آن نداشبتم، تبا امبروز(جمعبه ب

‹مسببتند پنج› در مببورد سببیاهچالگان پخش مي شببد. در بخشببي از این فیلم آمببده بود: ‹از آنجببا كببهسیاهچاله ها از مرگ ستارگان به وجود مي آینبد، پس در طبول عمبر كیهبان بایسبتي میلیون هبا سبیاه چالهبه وجود آمده باشد؛ ولي ما جبز تعبداد انگشت شبماري از آنهبا را نمي یبابیم. زیبرا نبوري از خبود ببروز

نمي دهند تا دیده شوند… ›سپس یك كیهان شناس با چراغ قوه اي كه در دست داشت، نور آن را بر چیزهایي كه در تاریكي نسبيقرارداشتند افكند؛ در این حالت برخي چیزهایي كه نبور انبدكي داشبتند، و نبیز یبك حفبرة سبیاه نمایبانشدند. وي ادامه داد كه: ‹روش یافتن سبیاه چاله نبیز همین اسبت. اگبر سبتاره اي ماننبد این چراغ قبوه درحالتي قرارگیرد كه نور آن به سیاه چاله اي تابانده شود، آن سیاهچاله نمایان مي شبود. ببدین تبرتیب ببودكبه راه یبافتن سبیاهچاله را پیبداكردیم؛ و ببا تلسبكوپي قبوي پس از هشبت سبال توانسبتیم از این راه،

سیاهچاله اي را بیابیم. پس، ستاره است كه سیاهچاله را مي نمایاند.›. البته راه یابي یك كیهان شناس، تنها به یبافتن سبیاه چاله پایبان نمي یاببد؛ بلكبه او بایبد بیندیشبد كبه چگونبه

آیبات قبرآن كبریم كاربردهباي فبراوان دارنبد وستاره مي توانبد او را در مبوارد دیگبر رهنمبون شبود.هبركس بایبد بتوانبد ببر حسبب پیشبه، هبنر، ذوق، اندیشبه، و دانش خبود بیشبترین بهره هبا را از آیبات

)روش یافتن سیاهچالهقرآني ببرد. (برگرفته از

بحر المسجور این واژه مرکب كه مانند ‹كرسي› تنها یك بار در قرآن آمده و خداوند درقبالب یبك آیبة دو واژه اي ببهآن سبوگند یباد كبرده، ببه دلیبل برداشبت هاي مختلفي كبه مفسبرین از آن داشبته اند(ببرخي معنباي ‹پبر،مالمبال، متلطم› و ببرخي دیگبر معنباي ‹برافروختبه، شبعله ور، گداختبه›)، ببه نبتیجه اي پسبندیده و

پذیرفتني دربارة مفهوم ‹بحر المسجور› نرسیده اند. ‹كرسکي›،خداوند بکا واژة به نظر مي رسد بهترین درك از این واژة كیهان شناسانة قرآن، آن باشد كه

. زیبرا یکا كیفیت آن را‹چگکونگي› ‹بحکر المسکجور›، یا كمیت كیهان را بیان داشکته و بکا ‹گسترگي›اقیببانوسدر اینجببا نببیز واژه گزیببني قببرآن كببریم، بسببیار بجببا و پرمعناسببت و خداونببد بببا این واژه: ‹

مالمال، متلطم، برافروخته و گداختبه›، بهبترین معنبا را در زمینبة كیهان شناسبي به كارگرفته اسبت.سازمان کیهان در قرآناز

برد = برفل من السماء من جبال فیها من برد سوره نور)43(بخشی از آیه وینز

وفرومیفرستد (خداوند) از آسمان کوهها (فضای بالی کوه) که در آن چیزی از «برف» است.برخی «آسمان کوهها» را «آسمان از کوهها» ترجمه کرده ، و مفهوم آیه را منحرف کرده اند.

به معنای «تگبرگ» اسبت، در ترجمبهبردو برخی دیگر از مترجمین به دلیل تصور یک مفسر که میبارد. برف نمیبارد بلکه تگرگ را برگزیده اند که درست نیست؛ زیرا بر کوهها تگرگخود

، این اسبت کبه عربهبا ببا ببرف آشبنایی چنبدانیبکرد ببرای تگکرگدلیبل دیگبر اشبتباه آنبان در ترجمبه نداشته اند؛ بلکه تنها تگرگ را که بر دشتها میبارد میشناخته اند.

بشر ، و کوشش ببرای فهم معبانی مختلبف آن، نبه تنهبا پی ببردنواژه بشر در قرآن کریمهدف از بررسی

به معنای مشترک این واژه در آیات مختلف است، بلکبه ببه چبرایی و چگبونگی کاربردهبای متفباوتاین واژه در قرآن کریم نیز آگاه میشویم.

، هماننبد ببهبشکر در قکرآناز سبوی دیگبر، تصبور بیشبتر مردمبان آن اسبت کبه ببه کبارگیری واژه انسکان بمکا هکو انسکان، ببه معنبای حقکوق بشرکبارگیری آن در محباوره هبا و یبا عنوانهبایی همچبون

است؛ که این تصور، تصور نادرستی است.گونه های کاربرد واژه بشر در قرآن:

که بیشتر معنبای کالببد و جسبم را ببهانی خالق بشر من طین... در آیه هایی همچون ،از قول خداوندذهن آدمی متبادر میسازد.

و ماهیتشان مکورد نظکرکس یا کسانی مورد بحث و نظر است، تن و ظاهر آنگاه که ،از زبان قرآن) یببا درببباره20- روم: و من آیاتککه ان خلقکم من تککراب ثم اذا انتم بشککر تنتشککرون: (نیسککت، مانند

زمبانی کبه زنبان مصبر دربباره او ببه قضباوت نشسبتند: حضرت یوسف یبا)31(یوسبف: مکا هکذا بشکرا)18(مائده: بل انتم بشر ممن خلقپاسخ خداوند به برخی اهل کتاب که میگفتند ما فرزندان خداییم:

آنگاه که میخواهند به کافران بگویند ما از نظر جسمانی و خوروخواب ماننببد،از قول دیگر رسولنشماییم و بر شما برتری نداریم و مانند فرشبتگان نیسبتیم؛ میگوینبد: مبا نیسبتیم مگبر کسبی ماننبد شبما.

(ما انا ال بشر مثلکم) آنگاه که سخن از جسم و ظاهر او، و نه از انسانیت و رسالت اوست. (انببا،از قول رسول اکرم(ص)

بشر مثلکم) که تنها ظاهر رسول اکبرم را میبیننبد کبه ماننبد آنهاسبت و از بباطن و انسبانیت او بی، از قول کافران

اطلعند. (ما انت ال بشر مثلنا)یاتی که واژه بشر در آنها به کار رفته، شامل دو مورد اخیر است.آبیشتر گفتنی است:

قرآنی بشر معنای مشترکی برای

را دارا بودنبد، یبک واژه را در فارسبی یبافتم کبه کباملواژه بشربا مراجعه و بازبینی تمام آیاتی که . کسی نیست؛ که نکره آن میشود "کس" منطبق است؛ و آن چیزی جز واژه بشر قرآنیبر

اینالمکدثر، سبوره 36 و 25،31 ببه کبار رفتبه اسبت. در آیبات بشر ببار واژه 36در کل قرآن کریم، آیه دیگر، به صورت نکره(بشرا- بشر) به کار رفته است.33، و در البشرواژه به صورت معرفه

بعدا ل... سببورة هببود، و پس از آنكببه قببوم نببوح نببابود شببده اند، خداونببد مي فرمایببد ‹بعببدا44در پایببان آیببة

و پس از نابودی اقوام هود و ثمبود نبیز تكبرار68 و 60للقوم الظالمین› و این جمله را در پایان آیات مي كند.

. چه این معنا در میببانمرگ بر شماهمان گونه كه «اف لكم» یعني اف بر شما، «بعدا لكم» نیز یعني

نکابود بکاد(مکرگ بکر) قکوم…هللعبرب رایج ببوده باشبد و یبا مفهبومی قبرآني باشبد، از این آیبات معنبای برمي آید. همین سکوره یعکني پس از بکه هلكت رسکیدن ‹اصکحاب مکدین› خداونکد مي فرمایکد: بعکدا95در آیکة

شبدند. همین جملبه در سبورهنکابود چنانكبه قبوم ثمبود مکرگ بکر قکوم مکدیند: لمکدین كمکا بعکدت ثمونقکدی(برگرفتبه از قوم لیؤمنون و قوم الظالمین نیز تكرارمي شود، براي 44 و 41مؤمنون در آیات

)بر ترجمه الهی قمشه ای

بلدة طیبة)15(سبأ: بلدة طیبة و رب غفور

در زببانآرمکان شکهر افلطبون یبا مدینکه فاضکله قبرآن براببر باشبد ببا بلکدة طیبةببه نظبر میرسبد کبه فارسي.

بنی اسرائیل تن بودنبد کبه ببنی اسبرائیل نبام گرفتنبد. بهبتر آن اسبت کبه بگبوییم ببنیدوازده پیامبر یعقوبفرزندان

برادر بوده اند که دوازده قبیله را شکل میدادند ودوازده نوادگان این موسیاسرائیل یا قوم حضرت نام هر قبیله از نیای آن قبیله گرفته شده است. پس قبیله بنیامین نوادگبان بنیبامین ببرادر تبنی حضبرت

یوسف بوده اند و قبیله یهودا نوادگان یهودا. حضرت موسی هنگامی که برانگیخته میشود یکی از وظایفش گبرداوری این دوازده قبیلبه زیبر یبک

بوده است که قرآن کریم نیز از آنان(ببنی اسبرائیل)اسرائیلپرچم یگانه و هدایت آنان و تشکیل ملت بسیار زیاد یاد میکند و یک سوره به نام آنان نامیده شده که نام دیگرش "اسراء" است.

ازجملبه قضبایایی کبه قبران کبریم در مبورد حضبرت موسبی نقبل میکنبد و در دو آیبه ببه آن میبپردازدبه نظکر میرسکدمشعر بر این امر است که با عصای حضرت موسی دوازده چشمه به وجود می آید.

این دوازده چشکمه ای ککه قکرآن ککریم در دو آیکه از آنهکا یادمیکنکد بکرای دوازده قبیلکه بکنی اسکرائیلبوده باشد تا هر قبیله از یک چشمه آب بردارد و در نتیجکه میکان آنکان اختلفی ایجکاد نشکود ککه اینخود نعمتی الهی بر بنی اسرائیل است و نیز اینکه قکرآن ککریم حقیقکتی را بکرای تدبرکننکدگان در آن

و اما متن این دو آیه:افشاء کرده باشد. و اذاستسقی موسی لقومه فقلنا اضرب بعصاک الحجکر فانبجسکت منکه اثنتکا عشکره عینکا قکد علم ککل

)60(بقره: اناس مشربهم کلوا واشربوا من رزق ا و ل تعثوا فی الرض مفسدین ای را آورده که با فهم دقیق آن نظر نگارنبده تأییبد میشبود. مقدمه سوره اعراف خداوند160در آیه

"وقطعناهم اثنتی عشره اسباطا امما"زیرا پیش از اذاستسقی آمده است: در این مقدمببه خداونببد خببود گفتببه اسببت "تقسببیم کببردیم آنهببا را دوازده نوادگببان را امتهببایی" سببپس

واوحینا الی موسی اذاستسقیه قومه ان اضرب بعصاک الحجر فانبجست منه اثنتا عشره عینامیافزاید:

تدبرنظکر در عکواقب امکور و رمکوز چکیزي و حقیقت آن را یبافتن؛ یعبني پشکت چکیزي را دیکدنیعبني تدبر

و به كنه وجود آن پي بردن.داشتن

پشکتي(حدیث: آیه اي نازل نشد از قبرآن مگبر آنكبه ببراي آن ما نزل من القرآن آیه ال لها ظهر و بطن و تویي است).

به مصداق القرآن یفسر بعضه بعضا، تدبر قکرآن بایکد مبنکاي تفسکیر قکرآن قرارگکیرد. بکه همین دلیکل‹تکدبر نداریم؛ ولي چند آیة قاطعانه و آمرانکه در بکارة ‹تفسیر قرآن›است كه در قرآن آیه اي دربارة

داریم. تفسیر نباشد، كمبودي در قرآن ایجاد نمي شود؛ ولي اگر تدبر نباشد، فهم قکرآن شکدیداقرآن›)آفتهای کارامدی قرآن (برگرفته از دچار مشكل مي شود.

به گونه ای خلصه باید گفت: اصکول زبکان عکربی را بدانکد یکا، عکرب باشکد یکا غکیر عکرب،هکر آن کس ککه مسکلمان باشکد یکا نباشد

) باید قرآن را24- محمد:82 طبق دستور قرآن(افل یتدبرون القرآن؟- نساء:، برای فهم قرآن،نداند از قکرآن مجیکد بهکره ای برگکیرد و، و جهکان بیکنی خکویش، درک،تدبر کند تا بتواند به اندازه دانش

همواره این موضوع را نیز در نظر داشته باشد که تنها بهره گرفته و به کلیت آنچه که منظور نظر)فهم قرآن(برگرفته از مقاله خداوند بوده دست نیافته است.

تدلوا ) را ببینید.(اکل المال بینکم بالباطل است. برسانید به معنای تدلوا

تسبیحبع والرض و من فیهن و ان من شکککيءال یسکککبح بحمکککده ولكن لیفقهکککون تسکککبح له السموات السککک

)44تسبیحهم (اسراء: آسبمان هاي هفتگانبه و زمین و هركبه در آنهاسبت، تسببیح گوي اوینبد؛ و نیسبت چبیزي مگبرترجمکه:

تسبیح گو به سپاس اوست. لیكن درنمي یابند تسبیح آنها را. یعبني این كیهبان پهنباور، و جهان هباي پیبدا و ناپیبداي آن، و آنچبه در هفت آسبمان و در همبةشکرح:

سبتاره ها و سبیاره هاي آنهبا، در زیبر دریاهبا و اقیانوس هبا، در جبانوران و گیاهبان، در دل ذره هبا واتمها وجودداشته باشد، هرچیزي كه به چشم شما بیاید یبا نیایبد یبا در مغبز شبما بگنجبد یبا نگنجبد، وليوجودداشته باشد، همه و همبه ببه نبوعي تسببیح گوي خداوندنبد. یعبني ببه انبدازه اي كبه اهمیت وجبوديدارند به همان اندازه هم سپاس خداوند را نگاه مي دارند. ولي كسي از گویش آنان آگباه نیسبت و آن را

درك نمي كند. اما خداوند نگفته ‹لن یفقهون› فرموده ‹لیفقهون›. یعني ممكن است روزي فرارسد كه مردمان تسبیح

مي گوید:‹نظریة تار›همان گونه كه آنان را درك كنند؛ «این نظریه مي گوید درون یك الكترون، یك كوارك، یا هر ذره اي كه شما نام آن را شنیده اید، چبیزيوجوددارد؛ یك رشبته اي كوچبك، رشبتة كوچبك انبرژي درحبال ارتعباش؛ چبیزي كبه شببیه ببه یبك تباربسیاربسیار كوچك(صبدمیلیون میلیارد براببر كوچكبتر از ریزتبرین ذرات زیبراتمي) درحبال ارتعباش

به نظرمي رسد. الم تروا ان ا یسبح له من في السموات والرض والطیر صکافات كکل قکد علم صکلته و تسکبیحه وا

)41 (نور: علیم بما یفعلونب هركه در هر جاي آسمانها و زمین است، و پرنده كه در هوا پرگشاده است، تسبیح گوي اوست.

ب هر جنبنده اي كه خداوند آفریده ، در هرجا كه باشد، به درستي به نماز و تسبیح خود آگاه است. تسبیح گویان در هستی) برگرفته از ب خداوند به آنچه كه آفریدگانش انجام مي دهند، بسیار آگاه است. (

تسع آیات

و ادخل یدک فی جیبک تخرج بیضاء من غیرسوء فی تسع آیات

و دستت را در گریبانت ببر. بیرونش بیاوری نور سفیدی خواهد بود، بی آنکه زیبانی ببه تبوترجمه:رساند، در نه آیه(نشانه). (نمل: آیه دوازده)

(کبه مرببوط اسبت ببه نبور دسبتمن غیرسکوء و عببارت فی تسکع آیکات (در نکه آیکه)،میبان عببارت آمده. یعنی بهبتر آن اسبت کبه میبان این دو عببارت در خوانبدن و فهمصلیحضرت موسی)، علمت

طیکف نکور چنانککه مشکهور شکده اسکت، هفت اسبت. ولی نکورجدایی نیفتد. پس موضبوع هبر دو آیبه را ببه آنهبا بیفبزاییم میشبود نبهفکرا بنفش وفکرو سکرخ امبا اگبر دو سبر طیبف نبور یعبنی رنکگ دارد.

رنگ. خداوند با این آیه یاداواری کبرده کبه طیبف کامبل نبور نبه رنبگ دارد، هرچنبد دو رنبگ آن راطیف کامل نور در قرآننبینید. برگرفته از

تمورالسماء کیهان میخزد خزیدنی (تمورالسماء مبورا). آسبمان(حلبزون کیهبانی) ببه درون چبیزي مي خبزد سبؤال

این است: کیهان به كجا مي خزد؟ آسمان(حلزون کیهبانی) از راه درهباي خبودش(سبیاهچالگان) پسوفتحت السماء فكانت ابوابا.پاسخ:

از جمع وجورشبدن، همچبون یبك حلبزون طببیعي كبه ببه درون لك خبود مي خبزد، ببه درون خبودشمي خبزد و هرچبه را كبه ببا خوددارد ببه همبراه خبود ببه آنجبایي كبه نبور رب وجبود دارد مي ببرد.(و

اشرقت الرض بنور ربها) و در آنجا، زمین به نور ربش روشن و شكوفا مي شود. امروزه مشخص شده است كه در مركز كهكشبان راه شبیري یبك سبیاهچالة بسبیاربزرگ وجبوددارد. ازسوي دیگر، كهكشان راه شیري خود یك كهكشان حلبزوني اسبت. اگبر لبزومي نداشته باشبد كبه خداونبدتمام حلزون كیهاني را درنوردد، به نبورد یبك یبا چنبد كهكشبان بسبنده مي كند، و همبان روش كبه ببرايحلزون كیهبباني رخ میدهببد، درمببورد حلببزون راه شببیري و ماننببد آن، صببدق مي كنببد. بببدین گونببه كببهكهكشان راه شیري درخودفرومي نشیند و همة دارایي هاي خود را به درون خبود مي كشبد، و زمین ببه

و این گونه است چگونگي پایان كار این جهان در قرآن!نور پروردگارش روشن مي شود.

ثانی اثنین ال تنصروه فقد نصره ا اذ اخرجه الذین كفروا ثاني اثنین اذ هما في الغار اذ یقکول لصکاحبه لتحکزن

)40(توبه:ان ا معنا فانزل ا سكینته علیه و ایده بجنود لم تروهاموضببوع مهبباجرت رسببول گببرامي اسببلم(ص) از مكببه بببه مدینببه اسببت. ثبباني اثنین یعببني دومین ازدو(نفر) یا نفر دوم. بدین ترتیب خداوند مي خواهد بگوید یكي اصلي بوده و كس دیگري نیز ملزم وهمراه او بوده است. از آنجا كه تفسیرها به راحتي از كنار این موضوع گذشته اند و نسبت ببه شبناخت

دقیق آن بي توجهي كرده اند، به این موضوع مي پردازیم؛ و مي خبواهیم ببدانیم او كیسبت؟ تبا از سبویيبه منظور قرآن پي برده باشیم كه هرچه قرآن كریم گفته و هر چه را كبه دقیبق به كباربرده، حبق اسبتو ببراي ماسبت؛ و از سبویي دیگبر ببه درس هبایي كبه قبرآن ببا افبزودن همین یبك واژة مبركب ببه مبا

مي آموزد پي ببریم.

براي اینكه بدانیم او كیست، در آغاز باید بدانیم كه نفر اول كیست تا نفر دوم معلوم شود:- در این سفر رسول اكرم ابوبكر را یاري نكرده بلكه ابوبكر پیبامبر را یباري رسبانده؛ پس نفبر دوم،

ابوبكر است. - از نظر مقام، زمان حركت، واجب و مستحب، و اصبل و فبرع، همبه دللت ببر آن دارد كبه رسبولاكبرم داراي مقبام اول ببوده، زودتبراز اببوبكر حركت كبرده، حكم الهي را انجبام داده و اببوبكر عملي

مستحبي را، و اصل هجرت برعهدة رسول اكرم بوده و ابوبكر فرع هجرت است. - همان گونه كه در تمام سفارت خانه هاي جهان به سفیر نمي گویند نفر اول ولي به معاون او مي گویندنفر دوم؛ در اینجا نیز آن هنگام کبه سبفیر خداونبد عبزم مدینبه را كبرده، پس ببه خبودي خبود نفبر اول

است و نفر دوم ابوبكر است. ترجمه كرده انبد، تبا بتوانبد پس از آن،یكي از آن دو تناین واژه را بسیاري از مترجمین و مفسبرین،

كلم خود را بر كرسي بنشانند و بگویند آن كسي كه دلبداري داده، رسبول اكبرم بوده اسبت. چنانكبه درپی خواهیم دید، بسیاري از مفسرین ثاني اثنین را چیز دیگبري ترجمبه و تفسبیر كبرده و ببرخي آن را

نادیده گرفته و از آن گذركرده اند: ببه كوشبش مرحبوم علي اصبغر حكمت چباپ دانشبگاه136-ب 137 صبص 4 ج كشف السرار میبدي:

تهران. این تفسیر ثاني اثنین را نه تنها ترجمه نكرده، حتي به آن اشاره اي نكرده و از كنار آن گذشته است.

چاپ بیروت:39 ص 5-6 ج مجمع البیان طبرسي:ثباني اثنین یعبني انبه كبان هبو و اببوبكر. لیس معهمبا ثبالث اي و هبو احبد اثبنین … اذ یقبول الرسبول

لبي بكر(لتحزن) اي لتخف … ترجمه : ثاني اثنین یعني اینكه او(پیامبر اكرم) و ابوبكر بودند و شخص سومي با آنها نبود؛ یا اینكببه و

او یكي از دو نفر بود ... هنگامي كه رسول به ابوبكر مي گوید اندوهگین مباش یا نترس ... ثاني اثنین اي احدهما. ترجمه: یا یكي از آن دو.المیزان علمه طباطبائي متن عربي:

:864 ص 2 ب شركت انتشارات علمي، فرهنگي ج تاج التراجم محمد اسفرایني… و اندران حال كه دوم دو بود یعني یكي آن دو بود(همان است كه در المیزان آمده).

:251 ص 9 بنیاد پژوهشهاي اسلمي ج روض الجنان یا تفسیر شیخ ابوالفتوح رازي،دوم دو، و نصب او بر حال است. این هردوگونه گویند: اول بر تقدیر آنكه: او دوم است صاحبش را

چون به یك جاي باشند، وجه دوم آنكه: او دوم یكي باشد و این خود حقیقت است.:61 تصحیح دكتر آیت ا زاده شیرازي نشر قبله ص تفسیري كهن به پارسي از مؤلفي ناشناخته،

دوم دو تن آنكه كه هر دو در غار بودند...:523 ص 2 نشر احسان ج تفسیر كابلي مولنا محمود حسن دیوبندي،

درحالي كه دوم تن از دو بود ...

:206 ص 2، تنظیم احمدعلي بابایي دارالكتب السلمیه ج تفسیر نمونهاین درحالي بود كه او دومین نفر بود.

:398 خواجه عبد ا انصاري، حبیب ا آموزگار نشر اقبال صتفسیر ادبي و عرفانيدر ترجمه: «درحالي كه دومي دو تن بود». در تفسیر: اشاره اي ندارد.

در سه تفسیر اخیر، مفسرین با افزودن عبارت ‹ درحالي كه› پیش از ‹ثاني اثنین› و ‹بود› پس از آن،كلم خدا را به رأي خود تفسیركرده اند؛ زیرا خداوند پیش از آوردن ثاني اثنین در بارة اخراج رسول

اكرم از مدینه سخن مي گوید و بدین گونه ثاني اثنین را به رسول گرامي برمي گردانند. در هیچ یبك از این همبه تفسبیرها هیچ اشباره اي ببه اینكبه مبنباي برداشبت مفسبر از اینكبه ‹ثباني اثنین›رسول اكرم است، نشده و هیچ روایتي نیز براي اثببات آن آورده نشبده، و معلبوم نیسبت چبرا مفسبرین

؟) ثانی اثنین کیستبه این موضوع كم بها داده و از كنار آن گذشته اند. (برگرفته از مقاله

)الذین جاهدوا فینا لنهدینهم سبلنا( درجاهدوا فینا

همان گونه كه در جهان هستي چیزي به خودي خود هست نشده، به همان گونه هم چیزي ببه گبونه اي كشف نشده و اظهارنظرهایی که بر مبنای تصبادف باشبد، ببوي نباداني و ناسپاسبیتصادفي و اتفاقي

مي دهند. كار كیهان بر مبناي تصادف نیست. چیزي بي حساب رخ نمي دهد، جز آنكه خواسبت خداونبددر پس آن قرارگرفته باشد. حتا برگ درختي بر زمین نمي افتد جز آنكه خداوند به آن آگاه است.

اتفباق یعبني چبه؟ تصبادف چبه نقشبي در كبار كیهبان مي توانبد داشته باشبد؟ چبه سبودي از این گونبهناسپاسي ها بهره ما مي شود؟ چرا نقش خداوند را در رخدادهاي زمین و آسمان و زنبدگاني مان نادیبده

مي انگاریم؟

از آنهبا یادمیشبود، همگيكشکف هاي اتفکاقي و دسکتاوردهای تصکادفيهمبه آنچبه را كبه زیبر عنبوان اسبت كبه خداونبد در راه كسباني قرارمي دهبد كبه خبدمتي ببه پیشببرد دانش و رفبعهکدایت هاي الهي

مشكلي از مشكل هاي انساني كرده باشند. چرا این گونه كشف ها بهره نادانان و بي قیدوبندها نمي شود؟

جبز این اسبت كبه خداونبد حتبا كسباني را كبه بایبد اینگونبه پرده هبا از پیش چشمانشبان ببه كنباري زده در راه خود، برمي گزیند؟ كوشندگانشود، و این گونه مشكل ها به دستشان باز شود، از میان

كسباني كبه در راه مبا مي كوشبند مبا نبیزالکذین جاهکدوا فینکا لنهکدینهم سکبلنا،به همین دلیل گفته است راه هاي خود را به آنان مي نمایانیم. یعني كوشش از شما و راه نشان دادن از ما!

جناح)38ما من دابه فی الرض و ل طائر یطیر بجناحیه ال امم امثالکم(انعام:

نیست جنبنده ای در زمین و نه پرنده ای که با دو ببالش پبرواز میکنبد مگبر امتهبایی(انبواعی) هسبتندهمانندتان.

را یاداورمان میشود؟ و نمیگویبددو بالهمه میدانند که پرنده با دو بال پرواز میکند پس چرا خداوند

مگر امتهایی هستند مانندتان.نه پرنده ای در هوانیست جنبنده ای در زمین و خداوند بیجهت واژه ای را به کار نمیگیرد و هنگامی که بر چیزی تاکیبد میکنبد حکمبتی در آن اسبت

آن را دریابیم. خداوند در اینجا میخواهد بگویبد ببا یبک ببال و یبا سبه ببال و شبمار فبردتدبرکه باید با درسی از پرندگان برای رهبرانبالها نمیتوان پرواز کرد زیرا هماهنگی ایجاد نمیشود. برگرفته از

حبك ) 7(ذاریات: والسماء ذات الحبك

سوگند به كیهان داراي راهها(چه گونه راهي!؟).‹راه› در این آیکه، نکه بکه معنکايخداونبد ببا آوردن «حببك» مي خواهبد ببه مبا بگویبد كبه: روشنگري:

‹حبکك›؛ كکه من از آوردن این واژه نظکري دارمسبیل، طریکق، صکراط، نهج، و…هلل اسکت، بلكکه تنهکا تجربه هاي قرآن پژوهي مي گوید: «خداوند شاهكارهاي علمي خبود را در آیه هباي كوتباهبراي اهلش.

و با سوگندهایش براي ما بازگومي كند». دریغ است كه از این آیه های اعجازآمیز سرسری رد شبویمو با ندانم کاریهای خود آنها را ناكارا سازیم. پس به تدبر در این آیه میپردازیم:

كتاب:المنجد، است.‹حباك›‹حبك› جمع

الحظیره تكون بقصبات تعرض ثم تشد.حباك: جایي كه احاطه شده باشد، دهلیز، تنگنا، راه تنگ و دراز الحظیره:

هر استخوان لوله مانند، دراز و توخالي، هر استخوان مغزدار، مري و ناي و نایژه هاقصب: گشاد و گسترده و سپس سخت و محكم مي گردد.تعرض ثم تشد:

گشکاد(هرچبه در آن پیش مي رویم)راه تنگ و درازي كکه از تونل هکایي تشكیل شکده كهخلصة كلم: . آن سخت و محكم مي شوند(دیواره هاي)و گسترده ، سپس

اگر به تمام معناهایي كه براي ‹حبباك› و واژه هباي هم خبانوادة آن آمبده توجه كبنیم، درمي یبابیم كبه چبهنوع راهي منظور نظبر خداونبد بوده اسبت كبه واژة ‹حببك› را به كباربرده و از به كبارگیري واژه هباي

سادة بسیاري كه همه، معنا و مفهوم ‹راه› را مي رسانند خودداري كرده است.

همبه ویژگي هبایي را كبه لك یبك حلبزون داراسبت، ببه ذهن مبا آورد؟ آیباحبکآیبا ببه نظرنمي رسبد دیواره هبباي لك حلببزون، فضبباي بسببته اي را ایجبباد نمي كنببد؟ آیببا فضبباي تهي این لک بببا چیزهببایيپرنشد ه است؟ آیا شكل لوله اي و تونلي ندارد؟ آیا هرلیه اي كه درست مي شود، گسترده تر نمي شود؟ آیا

دیوارة این لك، سخت و محكم نیست؟ آیا این لك با پیچ وتاب خوردن شكل نگرفته است؟برخي ترجمه ها از قبرآن كبریم (ماننبد ترجمبه محمبدکاظم معبزی)، ‹حببك› را راه هباي ‹تبو در تبو› و

قرآني نیز وجوددارد كه به‹توبرتو› معناكرده اند كه یكي از ویژگي هاي مهم حلزون نیز همین است.ذات الحبكزبان عربي حاشیه نویسي شده (تهیه کننبده دمشبقی: عبدالسبلم احمبد راجح) و در پبیرامون

. در میببان معناهبباي نابجببایي كببه دیگببر ترجمه هببا و الطککرق الککتي تسککیر فیهککا الكککواكبآورده اسببت: چکون آورده انبد، این ترجمبه نبیز مبا را ببه واقعیت نزدیكبتر میکنبد ؛ زیبرا ذات الحبك توضبیح ها ببراي

، كهكشببانها نمي تواننببد از یكي از این لیه هببا بببه لیببة دیگببري دیککوارة حلککزون كیهککاني سککخت استگذركنند، مگر اینكه در مسیر خود تا آن اندازه حركت كنند تا ببه لیبة ببالتر برسبند؛ و اینجاسبت كبه

شكل كیهکان حلکزونيپس: مي یابد. ذات الحبك «الطرق التي تسیر فیها الكواكب» معنایي درست براي شکل کیهان در قرآن برگرفته از است.

) را ببینید.(اکل المال بینکم بالباطلحکام

حورالعین (مترجم مشهور قرآن به زبان انگلیسی) مثال روشنی از اسبتفاده قبرآن از ببرخیعبدا یوسف علی

الفباظ حسبی ببرای اشباره ببه امبور معنبوی آورده و میگویبد: "بهشبت جبایی ببرای اسبتفاده از مسبائلجنسبی و شبهوانی نبدارد. ببرخلف دنیبا کبه این امبور در آن دارای ارزش روانی و عقلی اسبت اببدا

نمیتوان تصور وجود امور جنسی جسمانی را در تحقق عشق حقیقی کامل در بهشت داشت. وی معتقد است که تفسبیر حبورالعین ببه همسبرانی کبه در بهشبت از آنبان کبام گرفتبه میشبود تفسبیری

همکراهی بکا حکور بکا حفکظ از نظبر لغبوی نبه مبذکر اسبت و نبه مبؤنث و حکور خطاست. چرا کبه واژهاز این هم ببرای مبردان و هم ببرای زنبان در بهشبت میسبر اسبت. صفات معنکوی و نکه جسکمانی آنها

Shall بککه )54(دخببانروی وی کلمککه زوجنککاهم را در آیککه کککذلک زوجنککاهم بحککورالعین Marrythem ترجمه نکرده بلکه آن را به صورت Shall join them ترجمه کرده است. یعنی آنان را با

ترجمبه همراهکانیعنی Companions را به الحور وی همچنین کلمه حورالعین همنشین میکنیم.کرده.

خوانبده میشبوند.حواریکون نبیز عیسکی مسکیح(چنانکبه همراهبان و همنشبینان یبا صبحابه حضبرت صبببفت الکککرحمن سبببت و ببببا توجبببه ببببه اینکبببه در سبببورهگفت و گو در عبببربی ببببه معنبببای حکککوار

آمببببده خمککککار چشککککمان بببببه معنببببای مقصککککوراتو قاصککککرات الطککککرف یببببانحور مشخصببببهچنانکبه در وصبف ککه بکا چشمانشکان سکخن میگویند همراهکان یکا همنشکینانی یعبنی حکورالعین پس

نگارنده)- مشاهدات پروفسور آمریکایی خواهد آمد.همگی وی ببر این کلمبه تعلیبق زده و متبذکر شبده اسبت کبه دوسبتان- منباظر زیببا- لباسبها و میبوه هبا

زیبایند اما باید این واژه ها را نمادین فهمید زیبرا کبه اساسبا در بهشبت خبوردن و آشبامیدن و لبباس وازدواج حقیقی و هیچ کار جسمانی وجود ندارد و حیات آنجا منزه از جسمانیت و غرائز دنیوی است

و هر نعمت رمزآمیزی که در قرآن یادشبده و مردان و زنان هر دو از نعمتهای بهشت بهره میگیرندواژه حکور دارای سکه معکنی اسکت: پکاکیزگی- سکیاهی یکا هم برای مردان و هم برای زنان اسبت. امبا

سکفیدی شکدید در چشکمان- حکق و اراده نیکک. وی بکر آن اسکت ککه این واژه هیچگونکه بکار جنسکیندارد و مراد از آن همراهی و همصحبت شدن پاکیزه است.

اسبت. نگارنبده بخشبهایی از آن را برجسبته90 ص:28نوشته بال برگرفته از ترجمبان وحی شبماره کرده تا در مقابله با مشاهدات پروفسور آمریکایی قرارگیرد:

.Dr پروفسکککور اسبببت کبببه نیوزویک عنبببوان مقالبببه ای دربهشکککت بکککرین واقعیت دارد EbenAlexander تجربه و دیدار یک هفتبه ای خبود از آخبرت و دگرگبون شبدن عمیبق عقایبد خبود را ببه

تفصیل بیان میکند. بخشی از مقاله او:انگار که نمی شد چیزی را ببینی یا ... در دنیایی که بودم، دیدن و شنیدن دو مقوله جدا از هم نبود.

هرچه که بود متفاوت بود و در عین حال بخشکی از چیزهکای بشنوی و به بخشی از آن بدل نشوی.، مثل طرحهای درهم تنیده فرش های ایرانی...یا نقبوش ببال یبک پروانبه. (پس حبواس پنجگانبهدیگر

در آن دنیبا متفاوتنبد. نتیجبه آنکبه تمبام گفت وگوهبای آمبده در قبرآن از سبوی جهنمیبان ببا بهشبتیان وجهنمیان با یکدیگر نیز آن گونه که تصورمیکردیم نیست. - نگارنده)

تنها همکراهی و نکه(بود که مرا همراهی میکرد؛ یک زن. فردی وجود اما از این همه شگفت آورتر،و جزئیات ظاهری او را به طور دقیق به یاد جوان بود همان گونه که یوسف علی گفت.)همبستری

(ویژگیهای حورالعین) و دو رشتهگونه هایی برجسته و چشمانی به رنگ آبی لجوردی داشت دارم. قهوه ایش در دو طرف صورت، چهره زیبایش را قاب گرفته بود... گیسوان طلیی-

زن به من نگاهی انداخت، جوری که تنهکا پنج ثانیکه از آن نگکاه ارزش تمکام زنکدگی تکا آن لحظکه رانگکککاهش عاشکککقانه دارد و هکککر چکککه پیش از آن بکککه سکککرتان آمکککده باشکککد، دیگکککر اهمیکککتی نکککدارد.

نگاهی بود که ورای تمامی اینهکا بکود و فکرای همکه مراحکل عشکقی ککه این دوستانه هم نبود. نبود;چیزی برتر بود که همکه انکواع دیگکر عشکق را درونش داشکت ولیکن از پایین در زمین شناخته ایم.

همه آنها بزرگتر بود.پیکامش مثکل نسکیمی بکه درونم نفکوذ ککرد و زن بدون اینکه واژه ای بکر زبکان آورد بکا من حکرف زد.

فهمیدم دنیای دوروبرمان نه رؤیا است و نه گذرا و بی اسککاس همانجا در دم فهمیدم که همان است.پیامی که از زن گرفتم سبه بخش داشبت، کبه اگبر بنبا باشبد ببه زببان زمیبنیاست، بلکه حقیقی است.

بسکیار معشکوقی و نکازنین، تکا همیشکه. هیچ ترسکیتبرجمه اش کنم، چبیزی شببیه ببه این خواهبد شبد: )بهشت! آنچنانی یا اینچنینی(برگرفته از مقاله نداری. هیچ اشتباهی مرتکب نخواهی شد.

خصیمآیات زیر مربوط است به رابطه پیامبر اکرم(ص) و مردم و قضاوت ایشان نسبت به مردم که سببوی

است: حاکمان و مردمدیگرش رابطه میانانا انزلنا الیک الکتاب بالحق لتحکم بین الناس بما اریک ا و ل تکن للخائنین خصیما واستغفراان ا کککان غفککورا رحیمککا ول تجککادل عن الککذین یختککانون انفسککهم ان ا لیحب من کککان خوانککا

)107 تا 105(نساء: اثیماترجمبه: مبا کتباب(قبرآن) را ببه راسبتی و درسبتی ببه سبوی تبو فروفرسبتادیم(قبرآن امبانت ببزرگ ومحکمی در دست توسبت) تبا حکم کبنی میبان مبردم ببه واسبطه بینشبی کبه خداونبد ببه تبو داده اسبت و

نسبت به خیانتکاران بیش از حد دشمنی مورز.چرا خداوند چنین دستور عجیبی را به پیامبر خود میدهد که همه گونبه امکانبات ببرای تنبیبه و تبوبیخ

و مجازات خائن دارد؟در این آیه نکته ظریفی نهفته است کبه ممکن اسبت حبتی پیبامبر عظیم الشبأنش هم ببه آن دسبت نیافتبهبوده که آیه نازل شده است. خداوند میداند اگر کسی خیانت کرد و خیانتش آشکار شد، (تبا زمبانی کبهخیانتی آشکار نشده کسی چه میداند که چه کسی خیانت کرده است.) خود ببدترین مجازاتهبا را تحمبلکرده و اگر با او بیش از اندازه دشمنی ورزند جریتر شده و ممکن است دسبت ببه کارهبای ناشایسبتهدیگری هم بزند. ولی اگر برعکس عمل شود و او را به حال خود واگذارند، ممکن اسبت متنببه شبود

نمونه اش هم همان كسي است كه خود را ببه سبتون ‹مسبجد النبي› بسبت تباو به دامان جامعه بازگردد.

رسول خدا(ص) براي او از خداوند آمرزش بخواهد. آن ستون، به ‹ستون توبه› شهره است.

خلطاء)24(ص: و ان کثیرا من الخلطاء لیبغی بعضهم علی بعض

برخی از آنها بر برخی دیگر جفا میکنند.کسانی که با یکدیگر برخورد منافع دارندو همانا اغلب

خنس الجوارالكنس فل اقسم بالخنس الجوارالكنس

خداوند بازهم براي بیان سه واژه سوگند یادكرده. پس موضوع این سه واژه، خیلي مهم است؛ ببویژههرگاه بدین صورت سوگندیادكند: ‹فلاقسم›

این دو آیه در سوره اي آمده كه ببا درهم ریختگي سبتارگان در آغباز رسبتاخیز آغاز مي شبود؛ و نبام آنببه همین دلیبل تكبویر اسبت. و بباز بخشبي از موضبوع معبراج پیبامبر اكبرم در این سبوره آمده اسبت.

معناي این سه واژه: كه جزء ترجمه هاي زیرنویس خوب قرآن است و اظهارنظرنكرده:ترجمه محمد كاظم معزی-

‹الخنس› را فروروندگان ، ‹جوار› را روندگان، و ‹كنس› را نهان شدگان ترجمه كرده است.یارات منهببا فقببط.(تمببامالمنجککد: خنس:- تببأخر و تنحي و تخلببف و انقبض ببب الكببواكب كلهببا. اوالسبب

تغیب و استتركنس: الماءالكثیرالقعیر جوار:ستارگان یا تنها سیاره هاي آنها) ستارگان بازگردنبده، كبه ببه گبردش دراینبد و در مكبان خبود رخ پنهان كننبد.- ترجمه الهي قمشه اي:

(ستارگان بازگردنده نادرست است؛ زیرا سیارگان بازمي گردند و نه ستارگان.) كواكب السبیاره(سبتارگان سبرگردان. ‹سبیاره› در- حاشکیة قکرآن چکاپ انتشکارات دارالدیب سکوریه:

اینجا به معناي سیاره اي كه به گرد ستاره اي مي گردد. نیست.) اختران بازگردنده، سیارگان پنهان رونده.(كبه تركیببي از ترجمه هباي معبزي- بهاءالدین خرمشاهي:

و الهي قمشه اي است و هر دو آیه را نادرست و تقریبا جابه جا ترجمه كرده است.) سبتارگان سبرگردان، سبیارات راجعبه(یعبني سبیاره هاي- مرحکوم محمکود رامیکار در كشکف المطالب:

بازگردنده كه برخي مترجمین آنها را ستارگان بازگردنده ترجمه كرده اند) براي دانستن حقیقت این دو آیه دو گزینه در پیش داریم:

گزینه اول: اشاره به تشكیل سیاهچالگان. ببراي ‹جبوار›،آبي كکه بسکیارزیاد و داراي گکودي بسکیار باشد ببراي ‹خنس›، فکرورفتن و انقبکاض

براي ‹كنس›، و نبیز نكته اي را كبه مرحبوم الهي قمشبه ايازدیدهاپنهان شدن و در پوشش قرارگرفتن«سککتارگاني كه بککه گککردش دراینککد و در مكککان خککود رخآورده(البتببه معلببوم نیسببت برچببه مبنببایي):

. ویژگي هایي است كه در شرح سیاهچالگان مورد بررسي قرارگرفت.؛ ببویژه آنكبه چبونپنهان كنند»آب كبه مظبروف اسبت نمي توانبد گبودي بسبیار داشته باشبد بلكبه ببه شبكل ظبرف درمي آیبد، پس مفهبوم

‹گردابي› كه داراي گودي بسیار است و هرچه را كه در دهانه آن قرارگیرد بکه كکامواژة ‹جوار› به نزدیكترمي شبود و دیبد مبا را ببه ویژگي هباي سبیاهچالگان ببویژه ‹افبق رویبداد› وخکود فرومي بکرد،

‹گشتاور چرخشي› بسیارزیاد آنها معطوف مي سازد. گزینه دوم: كوتوله هاي قهوه اي

معنا هایي كه از ترجمه هاي قبرآن آورده شبد و معمبول از تفسبیرها گرفته شبده اند، ببویژه تبرجمه اي كبهمرحوم رامیار آورده، (سبتارگان سبرگردان، سبیاره هاي بازگردنبده) و ببرخي به گبونه اي نباقص از آنبهره برداري كرده انبد، نزدیك تبرین معنبا و تقریببا همبان معنبایي را مي رسبانند كبه كیهان شناسبان ببرايكوتوله هاي قهوه اي آورده اند. توجه كنید: «كوتوله هاي قهوه اي از اجرام عجیب وغریب آسبماني اند. نبه

سیاره اند، و نه ستاره. با این حال خواص مشتركي با هردوي آنها دارند».‹كوتوله هاي قهوه اي اجرام فضائي سنگیني هستند كه نه آنقدر گرم و گداختبه هسبتند تبا بتبوان آنهبا رادر شبمار سبتارگان سبطح اول به شبمار آورد، و نبه آنقبدر سبرد و خباموش، كبه در ردیبف سبیاره ها

کوتوله های قهوه ای در قرآنقرارگیرند›. برگرفته از مقاله

دابةالرض)82(نمل:واذا وقع القول علیهم اخرجنا لهم دابه من الرض تكلمهم ان الناس بایاتنا لیوقنون

بنا بر آنچه كه آقای بهاءالدین خرمشاهي ببا نقبل حبدیث هایي آورده، ظهبور داببةالرض از نشبانه هایدهگانببه آغبباز رسببتاخیز اسببت. از سببوي دیگببر اشبباره بببه پژوهشببي شده اسببت كببه مشخص مي شببودمسیحیان نیز به دابةالرض معتقدند. پس بدین دلیل بوده که فیلم سازان مسیحي چند دهبه اسبت ببه اینموضوع پرداخته، و دابةالرضي را با همان ویژگي هایی كه در ‹مكاشبفة یوحنباي رسبول› و حبدیث

‹حذیفةبن الیمان› آمده، برای به تصویر كشیدن وقایع پایان جهان ساخته اند.گفتبنی اسبت، هنگبامي كبه حضبرت صباحب المبر ظهورمي كننبد، ببه زنبدگي انسبان ها و نبیز جن هباسروسامان مي دهند. قرآن مجید كه تا آن زمان مهجبور ببوده و حبق تلوتش را ادانكرده انبد، به تبدریجو بیش از پیش بهره هبا و فیضبان هاي خبود را همچبون پرتبویي ببه همگبان و ببه هرسبو مي پراكنبد.دانش و حكمت كه تا آن زمان، با همبه پیشبرفت هاي انسباني و جبني، تنهبا جبزء كبوچكي از آن ببرایانسان روشن شده، با شكوفایي حقایق قرآن، به تمامي ببه ظهبور و عمبل و شبكوفایي مي رسبد؛ كبه اگبرچببنین نباشببد، نببزول و رسببالت آن ابببتر خواهببد مانببد. و همببه اینهببا ممكن اسببت كببه چندصدسببال

حکتي تسکكنه ارضکك طوعکا و تمتعکه فیهکابه درازاكشبد، چنانكبه در دعباي صباحب المر مي خبوانیم:طویل

كه سرآغاز رستاخیز است، به هنگام ظهور حضرتش صادق نیست و دابةالرض نتیجه آنكه: ظهور خداونکد آیکه بکال را (ع) نبیز ببه ماننبد دیگبر انقلبهبا در نهبایت نهادینبه میشبود کبه انقلب مهدی اینکه

برای توصیف مردم آن زمان و یقین نداشتن آنان به نشانه های الهی و حضور حجتش به هنگامهدابة الرض، چیستی و چگاهی آنبرگرفته از . بستن طومار جهان فروفرستاده است

دحوالرض

) والجبال ارسکیها (31) اخرج منها ماءها و مرعیها (30 (والرض بعد ذلک دحیهاسوره ذاریات: )33) متعاعا لکم و لنعامکم (32

. ازگسکترانید)ب 29ترجمه: و (خداونبد) زمین را از آن پس(پس از ایجباد شبب و روز، موضبوع آیبه آن، آب و گیبباهش را بببیرون آورد و کوههببا را برپاداشببت. بهببره ای مببادی اسببت بببرای شببما و

چهارپایانتان.

سوره شکمس بکا بکه ککارگیری واژگکانی از ریشکه6در قرآن کریم در آیه سی ام سوره ذاریات و آیه «دحو» و «طحو»، به «گسترش دادن» و «فراخ گردانیدن» (مطابق آنچه که فرهنگهای عربی بکه

دلیلش هم روشبن اسبت کبه چبرافارسککی بککرای این واژگککان نوشککته انککد.) زمین اشککاره شککده اسککت. «دحو» و «طحو» معنای بازشدن و گسترده شدن را میدهند؛ زیبرا اگبر سبیارگان پس از آفبرینش، ودر سبیر تحولشبان ببه واسبطه چگبالی بسبیار ببالیی کبه داشبتند و درهم پیچیبده بودنبد، بباز نمیشبدند وگسترش نمیافتند، شرایط مناسب را برای زیست موجودات جاندار نداشتند و در نهایت آمباده پبذیرشانسان نمیشدند. در آیات بال، به این موضوع اشاره شده است که با گسترده شدن زمین، آب به وجودآمد و شرایط برای روییدن گیاه فراهم شد؛ کوهها ایجباد شبدند تبا ببا چشبمه سارهایشبان آبهبا را ببرایفصل تابستان ذخبیره کننبد، و ببدین تبرتیب انسبان بتوانبد ببا بهبره ببرداری از شبرایط فبراهم شبده، ببر

روی کره زمین زندگی کند. بکه همین دلیکل خداونکد بکه این گونکه بازشکدن سکوگند یکاد میکنکد و میفرمایکد: والرض و مکا طحیهکا

) زیرا موضوع گسترش کیهان و اجکزاء آن،6(سوگند به زمین و آنچه آن را گسترش داد! شمس: یعنی سردشدن و بازشدن و با بازشدن از شدت چگکالی سکتارگان و سکیارگان کاسکته شکدن، یکی ازمبکاحث مهم کیهانشناسکی اسکت؛ و خداونکد بکا این آیکه بسکیار کوتکاه، یکی از معجکزات خکود را بیکانداشته و کیهانشناسان را در پیمودن راهشان راهنمایی کرده است؛ که بروید و ککاوش کنیکد ککه چکهعاملی موجب بازشدن سیارگان از حکالتی ککه در آن قکرار داشکته اند شکده، ککه من بکه آن سکوگند یکاد

برگرفته از «دحوالرض و ایجاد شببه پیرامون آیات قرآن کریم».کرده ام!!

دین آن چیزی نیست که در میان مبردم رواج دارد و ببه آنچبه کبه یبک پیبامبر از جبانبدینمعنای اصلی

ای راراه و روش و شککیوهخداونبد آورده اطلق میشبود؛ بلکبه طببق آیباتی از قبرآن کبریم، معنبای میدهد که کسی برای زندگی خود برگزیده است؛ چنانکه خداوند در آیه آخر سوره کافرون به رسبول

اگبرشکما بکه دین خکود و من هم بکه دین خکود. (لکم دینکم ولی دین)اکرم میفرماید به مشرکان بگبو دین به معنبای اول آن باشبد، آیبه قبرآن ببه مشبرکین میگویبد شبما هم مبردمی دینبدار هسبتید؛ ولی اگبرمعنای دوم را در نظر بگیریم، آیه معنای خود را باز مییابد: شما به راه و روش خود زندگی کنید، و

من هم به راه و روش خود زندگی میکنم.

ذوالقرنین اسببت؛ کببه تبباکنون کسببی از این واژه رمزگشببایی نکببرده ورمزگشککایی از واژه ذوالقککرنینهببدف

پرداختن به شگفتیهایی است که به کارگیری این واژه در قبرآن آفریبده و نکتبه هبای کبور تباریخی راکبه در هالبه ای از ابهبام قرارداشبته انبد و تاریخبدانان در اعلم دقیبق آن تاریخهبا نباتوان و درمانبده

و این، تنهببا از قببرآن شببگفتی آفببرین و معجببزه گببر بببر میآیببد و خداونببد رابودنببد، روش کببرده؛سپاسگزارم که این رمزگشایی را بهره من کرده است.

ذوالقرنین رمزگشائی از واژه بکر مبنکای حکروف را به ما نمایانده که اگبر آن رمبز را رمزی خداوند کریم با به کارگیری این واژه،

؛ دستکم موفق به فهم بخشی از منظور خداوند میشویم. ابجد رمزگشایی کنیم

طبق حروف ابجد: ذوالقرنین، واژه

50 ن = 10 ی = 50 ن = 200 ر = 100 ق = 30 ل = 1 الف = 6 و = 700ذ =

1147پس: جمع حروف "ذوالقرنین" بر مبنای حروف ابجد، برابر است با:

د، متوجبه این حقیقت میشبویم کبه اینبا بازخوانی زندگانی دو بزرگمرد تکاریخ، یعکنی ککورش و محمکدو بزرگبوار در بسبیاری جهبات، ببویژه در دوران کبودکی کبه زیربنبای سباخت زنبدگی آینبده اسبت،

خواسبت مسبتقیم و بیواسبطه خداونبدی اسبت کبه این بزرگبواران ازهمسبان ببوده انبد؛ و این نشبانگر بچشند و در بوته آزمبایش زنبدگی گداختبه شبوند، را کودکی از پدرومادر جدا شوند، رنجهای زندگی

انسانیت را با تمام وجود لمس کنند و تباریخ زنبدگی انسبان ببر روی زمین تا بتوانند در آینده رنجهای را دگرگون سازند.

ای ککه در زنکدگانی آنکان رخ داده، بکاشکگفت انگکیز، مشکابه، و نقطکه بکه نقطهبنابراین، رخدادهای سال، بر مبنای اراده و مشیت الهی بوده است؛ چنانکه مول علی در مورد ذوالقرنین1147تفاوت

چکنین جملکه ای را دارد: یکا من نصکر ذاالقکرنین علی الملکوک الجبکابره یعکنی ای کسکی ککه پکیروزی(نقل از دعبای مشبلول منبدرج در مفباتیح الجنبان). نظبر ببهبخشید ذوالقرنین را بر شاهان دیکتاتور

کورش بزرگ و همکاوردی دیگکر از قکرآناینکه این مبحث طولنی است، علقمندان میتوانند مقاله «» را مطالعه کنند.سترگ

زوج و زوجین نقش "جفت" در تعادل آفریدگان

)49(ذاریات: و من كل شيء خلقنا الزوجین لعلكم تذكرون جمعازواجاست. دو جفت به معنای زوجین و یک جفت اگر نکره بیاید یعنی جفت. زوج یعنیزوج است به معنی جفتها که در ‹زیست شناسي› معنباي نرومباده مي دهبد؛ در ‹فیزیبك›، معنباي قطبزوج

مثبت و منفي(ماننبد آهن رببا)، در ‹فیزیبك ذرات›، ببار مثبت و منفي(ماننبد پروتبون و الكبترون)؛ درفیزیک کیهان مانند ماده و ضدماده، در ‹هواشناسي›، مانند اببر ببا ببار مثبت و منفي كبه از برخبورد

آنها رعدوبرق به وجودمي آید، و در دیگر دانش ها معناهای دیگری.بقکایخداونبد هم همه چبیز را جفت آفریبده و هم بیبان و تأكیبد مي كنبد كبه چبنین اسبت؛ زیبرا عوامبل

که این دو عامل بقاء نتیجه دوگانی اند. دیگری تعادل و هماهنگی است.وآفریدگان یکی کثرتگرایی تنها چیزي كه جفت و جزء نکدارد و نیکازی هم نیسکت ککه داشکته باشکد خکودبنابراین میخواهد بگوید

چنانكه این موضوع را در این آیه هامن هستم که هم آفریده نیستم و هم قائم به ذات و همیشگی ام.آورده است:

والکذي خلق الزواج كلهکا و جعکل لكم من الفلکك والنعکام مکاتركبون لتسکتووا علي ظهکوره ثم تکذكروا و انکا الي ربنکاو ماكنکا لکه مقکرنیننعمکه ربكم اذااسکتویتم علیکه و تقولکوا سکبحان الذي سکخرلنا هکذا

همککتراز)– همککاورد یعببنی ان النسککان لكفککور مککبین(مقککرنو جعلککوا لککه من عبککاده جککزالمنقلبککون )12ب 15زخرف: (

بببرخی مببترجمین بببدون هیچ توجیببه و توضببیحي؛ ‹فلببك› را ‹كشببتي› و ‹انعببام› را ‹چهارپایببان›

ترجمه كرده اند و بدین گونه معنای این واژگان را از ‹جامعیت› دراورده و محدود کرده اند. درسببتاست كه فلك یعني كشتي، ولي ما كشتي فضائي هم داریم؛ و درست است كه انعام یعني چهارپا، وليتمام اتومبیل ها نیز چهارپایند. حتا اگر دقت كرده باشید متوجه مي شوید كه چهارپایان دوبه دو پاهایشانرا حركت مي دهنبد(یعبني نقش جفت در تعبادل). پس خداونبد در اینجبا مسبائل مكانیبك را ببراي ایجبادتعادل (لتسبتووا علیبه) یاداورشبده و در شبأن او نیسبت كبه سبخن ناقصبي را بیبان دارد و اشباره اي ببهسفینه هاي فضائي و هواپیماها نكند؛ و نامگذاری و یاداوري او محدود ببه وسبایل آبي و خباكي شبود؛

در فرهنگ قرآن حتا قطار و تراموا نیز ‹فلك› تلقي مي شوند. نامیکده ؛ و هکر‹فلکك›پس خداونکد هکر وسکیله اي را كکه ایجکاد تعکادلش بکر مبنکاي جفت بکودن نیسکت،

عنوان داده است.‹انعام›وسیله اي را كه ایجاد تعادلش بر مبناي جفت بودن پایه هایش باشد، كشتي، چه آبي و چه فضائي، تعادل خود را با نیروی دیگری تأمین مي كنند، اما چهارپایان حیواني وصنعتي با جفت بودن ‹پا› یا پایه هایشان این تعادل را برقرارمي كنند. دو چرخه نبیز چبون چرخ هبایش

برگرفته از نظام هماهنگ آفرینش و آفریدگانجفت است متعادل است.

= دو جفت دوتایيزوجین اثنینمتاسفانه قریب به اتفاق مترجمین و مفسرین، این واژه مرکب قرآنی را نادرست و بدین گونه ترجمه

از هر نوع یک جفت. یا از هر جفتي دو فرد (نر و ماده) یا یک جفت دوتاییکرده اند: سورة انعام، از هشت جفت انعام یادمیکند ولی مبترجمین آنهبا را چهبار144 و 143خداوند در آیات

جفت ترجمه میکنند.معناي هشت جفت، از یك دیدگاه:

چهارپای حلل گوشتي را كه خداوند از آنها یادكرده، به گونه زیرند:هشت جفت، دوجفت؛ كه روي هم مي شود هشت جفت. گاو، دو جفت؛ شتر، دو جفت؛ بز، دو جفت؛ گوسفند

یادمي كند، درصبورتي كبهچهار نوع از این هشت جفتحال این سؤال پیش مي آید كه چرا خداوند از تنها چهار جفت از این چهارپایان را ما مي بینیم و بیش از آن را نه مي بینیم و نه از آنها آگاهیم.

در اینجا مي خواهیم به دیدگاهي از قرآن كبریم كبه معمبول دیگبران نمي بیننبد، بیشبتر توجه كبنیم، و آناین است كه قرآن براي هر دو نوع جن و انس به گونه اي برابر فروفرستاده شده؛ و از آنجا كه جن هببادر روي همین زمین ولي با یك فاصله زماني، در دنیایي دیگر زندگي میكنند، خداونبد ببرای آنبان ببه

گونه ای جداگانه مانند همین چهارپایان آفریده است. نیز خداوند ببه آن حضبرت دسبتورمي دهد از همبه جانبداران در كشبتي خبود نوح در داستان حضرت

‹زوجین اثکنین› (دوجفت دوتکایي)، دو جفت گبردآورد؛ نبه از هبر گونبه یبك جفت. و تأكیدمي كنبد كبه: یعککني اینكککه خداونککد بککه هنگککام تسککویه زمین و پککاك كردن ناپاكککان و مشککركین از روي زمین، آمککارحیوانات و بویژه چهارپایان مفید براي پایایي زندگي جن وانس هاي نیك بازمانکده را بکرهم نمي زنکد،بلكککه لککزوم تککوازن و همککاهنگي موجککود در طککبیعت، بککویژه در ارتبککاط بککا جن و انس را همککواره

درنظردارد: )40(هود: اذا جاء امرنا و فارالتنور قلنااحمل فیها من كل زوجین اثنین)27(مؤمنون: فاذا جاء امرنا و فارالتنور فاسلك فیها من كل زوجین اثنین

) کمفروشی در آیاتزیر عنواننقدی بر ترجمه الهی قمشه ای (برگرفته از

)لیسئم النسان(در سئم )49(فصلت: لیسئم النسان من دعاءالخیر و ان مسه الشر فیؤوس قنوط

اسبت کبه در دانش امبروزین براببر ببابه ستوه آمدن، دلگیرشکدن و بکیزار شکدن به معنای سئمواژه است. پس آیه را تا اندازه ای میتوان چنین ترجمه کرد: مرگ به معنای سأماست. واژه استرس

انسان از دعای خیر(چه خود آن روحیه ای را داشته باشبد کبه ببرای دیگبران دعاکنبد و چبه بدانبد کبهدیگران برای وی دعامیکنند) دلگیری اش رفع میشود و اسبترس نمیگبیرد و (این در حبالی اسبت کبه

چون انسان است،) هرگاه بدی و شر به او برسد پس بسیار ناامید و مأیوس میشود.

را ببینید)نطوی السماء (سبعا شدادا

سبعا من المثاني)87(حجر: ولقد آتیناك سبعا من المثاني و القرآن العظیمخداوند میفرماید:

- با توجه به این آیه خداوند خود سوره حمد را هم جبزء قبرآن قبرارداده و هم آن را تبافته اي جدابافتبهدانسته است.

یبا هفت آیبه دارد كبه هبر آیبهسبعا من المثکاني- قرآن شناسان با توجه به روایتها گفته اند: سوره حمد آن هماورد هرسوره قرآن است.

خوانده انبد. چنانكبه معمبول اسبت هبرفاتحه الكتکاب- این سوره چكیده قرآن است. به همین دلیل آن را جکزءنویسنده كتابی، هدف از نوشتن كتاب خبود و چکیبده مطبالب آن را در پیشبگفتارش مي آورد کبه

است.کتاب نیست ولی روشنگر کل کتاب/618 براببر بافی(یبا عبدد نسکبت الهی - قرآن كریم نمودار كل هستي است كبه خداونبد كبریم ) را1

نیز در آن منظور داشته است. اسبت ونسکبت الهي حكمت هبایي نهفتبه اسبت كبه یكي از آنهبا سکبعا من المثکاني والقکرآن العظیم- در

حكمت های دیگرش با پیشرفت دانش شكوفا مي شود. را در خبود نهفتبه دارنبد. در مبورد قبرآن كبریم ببا نسکبت الهي از عبدد في یاضکریبيهمه موجبودات است. بدین گونه:)10عدد ده (توجه به آیه بال

صدوسیزده سوره دارد.حمد- قرآن كریم جدای از سوره - سوره حمد هفت آیه بنیادین هماورد سوره هاي قرآن دارد.

.16/14 است: 7 بر عدد 113- نسبت الهي در مورد قرآن كریم خارج قسمت عدد )نسبت الهی(برگرفته از مقاله در عدد في. 10یعني با تفاوت بسیار ناچیزی ضریب

سبع سموات

ا الذي خلق سبع سموات و من الرض مثلهن یتنزل المر بینهن لتعلموا ان ا علي كل شيء قدیر و (طلق: آیه آخر)ان ا قد احاط بكل شيء علما

ترجمه : خداوند كسي است كه آفرید هفت آسمان را و از زمین نیز مانند آنها را. كبار را در میبان آنهبا

پایین مي آورد(مقررمي دارد) تا بدانید همانا كه خداوند بر هرچیزي توانا و همانا خداوند به درستي ببههرچیزي احاطة علمي دارد.

این آیه تنها آیه اي است كه ساختار کیهان را مشخص مي سازد.

از آنجا كه این آیه آخرین آیة سوره اي است كبه نبام و موضبوعش ببا موضبوع آیبه همخبواني نبدارد وآیه بي نظیري در زمینة كیهان است، و اینكه خداونبد در پایبان آیبه توانبایي و احاطبه علمي خبویش رابه رخ بندگانش مي كشد، به نظرمي رسد كه خداوند كریم مي خواسته به هبر صبورت این موضبوع از

قلم نیفتد، روشنگري كرده، حجت را در مورد كیهان تمام كند.

با این آیه دیدگاه مبا از سباختار كیهبان دگرگونه مي شبود؛ و متوجه مي شبویم كبه هفت آسبمان ببه همبراهخود هفت زمین(بخش هاي پیدا) دارند. و بخش هاي پیداي كیهان ویژة آسمان دنیا نیست.

هبای هفتگانبه ای وجبود دارنبد. از سبوی دیگبر اگبر بخبواهیم مفباهیم بخشبی ازآسکمان- زمینیعبنی دعببایی را کببه معمببول در قتببوت نمبباز خوانببده میشببود و از معصببوم روایت شببده، در این موضببوع

دخالت دهیم، این آیه مفهومتر میشود و تصور ما را از حلزون کیهانی کاملتر میکند:

رب السموات السبع و رب الرضین السبع و ما فیهن و ما بینهن و رب العرش العظیم

آنچکه میکانترجمه: پرودگار آسمانهای هفتگانه و پروردگار زمینهبای هفتگانبه و آنچبه در آنهاسبت و و پروردگار عرش با عظمت.آنهاست

ببه ذهن مبا متببادر میسبازند، بایبد گفتو مکا بینهندر تشریح تصوری که این عبارتها بویژه عبارت آسکمان- بخشهایی از کیهان کبه چیسبتی و چگبونگی آنهبا ببرای انسبان امبروزی هنبوز پوشبیده اسبت،

. ببه منظبور سبادگی فهم و نگبارش، هبر یبک های هفتگانه را کامل از یکدیگر مجزا میسبازند زمین) مینامیم. بنابراین، موضوع را به گونه زیر مببوردمینی یونیورس(کیهانک ها را آسمان- زمیناز

بررسي قرارمي دهیم:

لك یبك حلبزون طببیعي را درنظرآوریبد كبه داراي هفت لیبه اسبت. ولي این لك حلبزون سبه بعدي،مانند یك آب نما (اكواریوم)، باید به گونه اي شفاف باشبد تبا بتبوانیم هرچبه در درون آن اسبت، آشبكارا

ببینیم. در این صورت در هریك از لیه ها یا کیهانکهای آن، لكه هاي روشنی (كهكشان هایي) را مي بینیم كبهبخش بسببیاركوچكي از کیهانببک را تشببكیل مي دهند، (روي هم رفتببه، چهاردرصببد حلببزون كیهبباني) و

درصبد حلبزون96دیگربخش هبای هبر کیهانبک، كبه عمبده حجم آن را شبكل مي دهند،(روي هم رفتبه، جکرم درخشکنده اعضکاي این خوشکه های كهكشکانيكیهاني) سیاه و نادیدني هستند. به قول نویسنده ای

در اقیانوسی از ماده تاریك غوطه ورند.کیهانک هفتم كه معمول از همه کیهانکهبا گسبترده تر اسبت، ‹سبماءالدنیا› نبام دارد و كهكشبان هاي آنرا ‹دنیبا› مي نامنبد. هریبك از این کیهانکهبا از سبویي فعبال، و داراي كباركرد جداگانه اي اسبت؛ و ازسوي دیگر چون همگي لك یبک حلبزون را تشبكیل مي دهند، ببه یكبدیگر پیوسبته اند. هرچبه کیهبانکیپبایین تر قرارگرفته باشبد، داراي حجمي كمبتر، ولي نبیروي گرانشبي و چگبالي بیشبتري اسبت تبا ببه

مركز یا هسته برسد. ‹هستة حلزون› نسبت به ‹حلزون› مانند ‹هسته اتم› است نسبت به ‹اتم›.

پوسته این حلزون، حدفاصل هستي و نیستي است؛ و هراندازه كه این حلزون گسترش یابد، فضکا ک)کیهان، سیستمی نه بعدی(برگرفته از زمان نیز به وجودمي آید.

را ببینید)سبع طرائق (نطوی السماء

ستة ایام طبق آیات زیر کیهان از شش مرحله آفرینش گذرکرده است:

و52ان ربكم ا الککذي خلککق السککموات و الرض في سککته ایککام ثم اسککتوي علي العککرش(اعککراف: )4یونس:

)54ا الذي خلق السموات و الرض و ما بینهما في سته ایام ثم استوي علي العرش(سجده: )5هو الذي خلق السموات و الرض في سته ایام ثم استوي علي العرش(حدید:

گفتبنی اسبت دانش کیهانشناسبی نبیز این شبش مرحلبه را تأییبد کبرده و مبا اکنبون در مرحلبه ششبم و ومهبانگ یا آغاز کار کیهکان در قکرآنآخرین مرحله از آفرینش کیهان قرار داریم. در این زمینه به

نیز به این لینک بازگشت شود:https://www.academia.edu/43921451/We_Have_Already_Entered_The_Sixth_And_Final_Era_Of_Our_Universe)

خداوند کریم که هیچ چیز را در قرآنش فروگذار نکرده، مراحل ششکگانه آفکرینش را نکیز در سکورهاعلی یک به یک یاداورمان شده است:

اسککم ربك العلي الککذي خلق فسککوي و الذي قککدر فهککدي و الککذي اخرج المککرعي فجعلککه غثککاءسککبحاحوي(آیات آغازین سوره اعلی)

تشریح این مراحل ششگانه: حضرت علي علیه السلم دربارة این دو مرحله مي فرماید: طبق فرمانش تمام- خلق و تسویه:2 و1

پس كجي هاي اشیاء را راست گردانید و حدودشان را(اشاره به كن وجودي دارد)گشت خلقت او… واضح و روشن قرارداد.

مرحلة تسویه، مرحلة طراحي و سازماندهي است. مي دانیم كه هر پروژه اي با بررسي تمام جبوانب،ابتببدا طببراحي، و سببپس سببازمان دهي مي شببود، و پس از آن به اجرادرمي آیببد. خداونببد كببریم پببروژة

آفرینش را در مرحلة تسویه، طراحي كرده است. یعني تعیین اندازه هاي ویژه و حببدود معین در ذات و- تقدیر یا مرحله اندازه گذاري براي آفرینش: 3

صفات و افعال اشیاء، كه از آن حدود و اندازه ها خارج نشوند و تجهیز آنها به اندازه هایي كه مناسببآنهاست.

خداوند كریم در آیه زیر نیز اندازه گذاري در تمام آفریدگان را یاداورشده است: ) 3 (طلق: قد جعل ا لكل شيء قدرا

یعني اشیاء با هدایت رباني تكویني به سوي آنچه كه براي آنها تقدیرشده، و به نحبوي كبه- هدایت:4تقدیرشده، به سیروسلوك بپردازند.

الذي اخرج المرعي متأسفانه حتي تفاسیر معتبري چون « المیزان» و « مجمع البیان» در مورد آیات «

مسلم اسبت كبه » ساكتند و تنها همان معناي ظاهري را توضیح مختصري داده اند. فجعله غثاء احوياین دو آیه مانند دو آیبة پیش از خبود، ببه خلبق و ایجباد مرببوط و پیوسبته اند. بنبابراین ببا تبدبر در این

سبیر(كسبي كه گیباه را رویانیبد یبا الذي اخرج المرعيآیات، در پشت معناي ظاهري واژگاني همچون سبیر نبزولی(پس آن را خاك وخاشباك تبیره و سبیاه گردانیبد یبا فجعلکه غثکاءا احکوي) و صبعودی گیباه

)، مي توانیم معناهاي كلي تري را بیابیم: گیاه كلي پیرامون آفرینش آفریدگان اشاره مي شود: سه مورد در این زمینه به

، مطلق چیزي را از درون چیز دیگري بیرون كشیدن و موجبود تبازه اي ایجباد كبردن اسبت؛ كبهیكيجبز خداونبد متعبال كسبي قبادر ببه چبنین كباري نیسبت. و سبپس ایجباد تغیبیرات و حبالت مختلبف درموجود تازه، به نحوي كه آن را از صورت اولیه كامل خارج كرده و به صورتي دیگر درمي آورد.به عبارت دیگر، خداوند سبحان با ایجاد تغییر در اجزاء اشیاء، به تغیبیر در ماهیبات آنهبا مي پبردازدو از جماد، گیاه به وجود مي آورد. و سپس با ایجاد تغییري مجبدد در اجبزاي موجبود تبازه، ببه تغیبیردر اعراض مي پردازد و طراوت و رنگ علف تازه را از آن مي گیرد و به «خاشاك تیره» كبه جبزء

جمادات است مبدل مي سازد.خداوند سبحان مي خواهد با این كلمات بسیار سادة «اخبرج المبرعي فجعلبه غثباء احبوي» ببه مبادوم ،

بگوید در روند آفبرینش كلي كیهبان، در این مرحلبه شبرایط به وجودآمبدن حیبات آغبازین را كبه همانباوجود نبور، اكسبیژن، آب و دیگبر مبواد اسبت، فبراهم آورده و بباز ببا تغیبیر شبرایط محیبط از طریبقماده، در كار خشك وظلماني كردن پدیده هاست. پروردگار سبحان، بدین ترتیب مي خواهد تفهیم كند كههمبه چبیز در تغیبیر و تحبول اسبت جبز ذات او كبه ثبابت و لیتغبیر اسبت و همبه چبیز رو ببه تبیرگي

مي رود جز او كه نور آسمانها و زمین است.، خداونببد كببریم پس از خلببق كائنببات از خلببق و بببدع دست نكشببیده و دائمببا بببه ایجبباد و تغیببیرسککوم

و كیهبان و آنچبه در آن اسبت، چبه سبتارگان«كکل یکوم هکو في شکأن»مي پبردازد و ببه قبول خبودش عظیم، چبه گیاهبان، چبه جبانوران، چبه جنهبا، و چبه انسبانها را همبواره و هبر روزه زنبده مي كنبد و

)مراحل ششگانه آفرینشمي میراند و بدین گونه رو به تكامل و توسعه به پیش مي برد. (برگرفته از مراحکل ششکگانة آفکرینش را كکه خداونکد بکدین گونکه در سکورة اعلي بیکان داشکته، در مکورد كیهکان،سکتارگان، گیاهکان، جکانوران، جن هکا و انسکانها، صکادق اسکت؛ زیکرا همکه آفریکدة اوینکد و تنهکا یکك

روش را براي همة آفریدگانش به اجرادراورده ، و در آغاز «سوره اعلی» بیان داشته است.

است.)سوپ آپ اطمینان کیهان(به تعبیری سدرة المنتهی - در وصف کارکرد این درخت سمبلیک در قبرآن، روایتهبای بسبیاری نقبل شبده (دسبتکم ده روایت)

میشود اختلف دارند ولی وجه اشتراکشان این اسبتمنتهیکه همه آنها در اینکه چه چیزهایی به آن است: ابن مسعود میشود وبهترین این روایتها از منتهیکه همه چیز به آن

- و الیها ینتهی ما یعرج من الرض فیقبض منها و الیها ینتهی ما یهبط به من السماء

ینتهی الیها کل ما یهبط من فوقها و یصعد من تحتها (هرانچه از بکالیشدر نقلی دیگر از وی: و- بر آن فرود آید و هرانچه از پایینش به سوی آن صعود کند، به آن منتهی میشود.)

و از آنجا که این درخت ریشه اش در آسمان ششم بوده و نمودش در آسمان هفتم است، ببه این نتیجبهمیرسیم که آسبمان هفتم طبیعبتی همچبون دیگبر کیهانکهبا نبدارد؛ و این درخت سبمبلیک رابطی اسبتمیان آسمانهای پایینتر با آسمان هفتم. ولی رابطی ویژه و عظیم که همچون یببک درخت واقعی عظیم

. یعنی همان گونه کهسیرکولیشنی برای تبدیل و تبادل مواد و انرژیهاستعمل میکند؛ و کارکردش تمبام درختهبا اکسبید کبربن میگیرنبد و اکسبیژن پس میدهنبد و مبواد خبام را میگیرنبد و میبوه ببه ببارمیآورنبد، این درخت سبمبلیک نبیز واسبط میبان کیهانکهبای پبایینتر ببا کیهانبک هفتم اسبت؛ و رابطیاست برای بده بستان میان آنها؛ و از آنجا که با عرش الهی که منبع تغذیه کیهان است فاصله چنبدانی

یبادکرد؛ زیبرا کیهانکهبای پبایینتر نمیتواننبدسکوپاپ اطمینکان کیهکاننبدارد، میتبوان از آن ببه عنبوان مستقیما انرژی عرش را دریافت کنند(از شدت چگالی و سنگینی و...)، این درخت سمبلیک، پس از

تلطیف و تعدیل انرژیهای دریافتی، آنها را برای کاربری در کیهانکهای پایینتر آماده میسازد.)کیهان، سیستمی نه بعدی(برگرفته از

سلم یستمعون فیه)38(طور: ام لهم سلم یستمعون فیه فلیأت مستمعهم بسلطان مبین

ترجمه: یا اینكه وسیله اي دارند كه با آن بالمي رونبد و در آن به گوش مي نشبینند، پس بایبد كبه بیاورنبدشنوندگان شان را(دریافت كنندگان امواج صدا و تصویر) دلیلي روشن و متقن.

، اشاره به ‹ایستگاه فضائي گیرنبده امبواج رادیبویي یبا تلسبكوپ هاي فضبائی›سلم یستمعون فیهپس: است كه كاربران بتوانند با آن، امواج رادیویي و یا تصویرهایي را دریافت و ارسال كنند.

)ایستگاههای فضائی و سفرهای کیهانی در قرآن(برگرفته از سماء

به تنهایی (و نه همراه با ارض) در قرآن سه مصداق دارد. یکی به معنا و مفهبومسماءمهفوم واژه اسبت.سکموات والرض یعنی هرانچبه را کبه خداونبد آفریبده در برمیگبیرد و در اصبل مخفبف کیهان) 47(سوره ذاریات: والسماء بنیناها باید و انا لموسعون مانند:

ترجمه: ما آسمان(كیهبان) را ببا دسبت (توانبا و اراده مسبتقیم) خبویش بنیان گذاشبتیم و مبا مرتببا آن راگسترش مي دهیم. (لم بر سر«موسعون» علمت تاكید است.)

والسکماء ذات الکبروج ای اسبت کبه شببها ببه دیبد مبا میآیبد. ماننبد: آسکمان پرسکتارهمعنبای دوم آن، و زیناالسماأالدنیا بمصابیح) 1(بروج:

اسبت. ماننبد آیباتی کبه ببه ببارش بباران ازجکو بکالی زمینببالی سبر مبا یبا معنای سکوم آن، آسکمان و انزل من السماء ماءآسمان اشاره دارند:

سموات العلي

) له ما في السموات و ما5) الرحمن علي العرش استوی (4تنزیل ممن خلق الرض والسموات العلي ( ) سوره: طه6(في الرض و ما بینهما و ما تحت الثري

در اینجا نیز «ارض» به معناي آسمان پایین یا جهان پیدا، «سموات العلي» به معناي آسبمان هاي ببالیبا جهبان پنهبان اسبت. در این آیبه خداونبد کبریم از آنچبه پیش از اسبتوی ببر عبرش آفریبده ببا عنبوانسموات العلی یاد میکند. «سموات والرض» را برای آسمان های هفتگانبه، به كباربرده و ببراي اینكبهحجت را در این زمینببه تمام كنببد، تحت الثببري را آورده و از زمین كببره خبباكي بببا عنببوان «ثببری»

را نیز ببینید)ملالعلییادكرده تا با «ارض» به معناي خاص آن (جهان پیدا) اشتباه نشود. (

سموات و الرض را میدهد و بهتر اسبت از ترجمبهکیهان هرگاه بدین گونه بیاید، معنای کل سموات و الرضعبارت

خبود داری کبرد تبا ذهن انسبان متوجبه کبره زمین نشبود کبه منظبورآسکمانها و زمینآن ببه صبورت خداوند نیست.

سوء من القولسوء من القول = ناسزاگویی

)148 (نساء: لیحب ا الجهر بالسوء من القول ال من ظلمترجمه: دوست ندارد خداوند ناسبزا گبویی ببا صبدای بلنبد را مگبر ببرای کسبی کبه ببر او سبتمی رفتبه

است. را چبه نیكبو و تبا چبه انبدازه جامع ومبانع، در این آیبه كوتباه بیبانفرافكکنيخداونبد كبریم، موضبوع

داشته است:خداوند نمي خواهد هنگبامي كبه بنبدگانش مبورد سبتم قرارمي گیرنبد، از نظبر رواني نبیز دچبار مشبكلشوند، درنتیجه راه چاره را با نبزول این آیبه در دسبترس آنبان گذارده اسبت. ولي این آیبه نكبات دقیقي

را دربردارد: ب خداونبد ببه گبونه اي سبخن گفتبه كبه كسبي ببر ناسبزاگویي تشبویق نشبود و سبخن خبود را ببا «دوسبت

ندارد» آغازكرده است.ب تنها آشكاركردن ناسزاگویي را جلوگیرمشروط کرده، و نتیجه مي گیریم كه هركس مي توانبد درنهبان

خود و به منظور آرامش خود هرچه مي خواهد بگوید زیرا فساد اجتماعي را موجب نمي شود.ب مجوز ناسزاگویي به صورت آشكار را تنها براي كسي در نظر گرفته كه مبورد سبتم واقبع شبده، تبا

كند و دچار مشكل رواني نشود. فرافكني بتواند به آن وسیله خود را تخلیه و )فرافکنی و هدایت الهی(برگرفته از

شریخریدن در قرآن وجوددارد، بیست و یک واژه معناي شریاز میان بیست و پنج واژه اي كه با ریشة

. تنها چهار واژه ببهآنچه نفسهایشان به آن بها دادند سوره بقره: 102 مي دهند. مانند آیه بها دادنو مي دهند. فروختن است كه معناي شریشكل

ماننبد: ب... كم بهکا مي دهند آن اسبت كبه یشکترون ب... ثمنکا قلیل در فرهنگ قبرآن معبني نکته مهم: نانكه به پیمان خدا و سوگندهایشان كم بها مي دهند.) الذین یشترون بعهدا و ایمانهم ثمنا قلیل (آ

شباهنگ)یا شعری ستاره شعری (

عرى )49 ست. (النجم: شعری و همانا او ست که پرورنده وأنه هو رب الش

حرف است و ارزش ابجدی آن به صورت زیر است.۱۴این آیه مشتمل بر

6,1,50,5 ;5,6 ;200,2;1,30,300,70,200,10

است.۸۸۶پس ارزش ابجدی کل آیه برابر با عدد یبا۸.۶محاسبات نجومی، نشان داده است که فاصله دقیق ستاره شعری یا شباهنگ تا زمین برابر ببا

هشت ممیز شش دهم سال نوری است. سال نوری. امبا این عبدد۸.۸۶حال اگر ارزش عددی آیه را به صورت سال نوری بنویسیم، میشود

ببا فاصبله واقعی متفباوت اسبت. ولی انسبان اندیشبگر، ببه دنببال یبافتن حقیقت اسبت و ببرای یبافتن آنخسته نمیشود. در این حال و احوال ذهنم به حقیقتی جلب میشود: سال قمبری!! آری این دسبتاورد را

در چارچوب سال قمری قرار میدهم، و همچون اقلیدس فریاد میزم که: یافتم. آری. اگر رقم به دست آمده را تبدیل به سال قمری کبنیم اعجبازی از قبرآن ببه مبا روی نشبان میدهبد:

سال قمری است!!۸.۸۶ سال خورشیدی دقیقا برابر با ۸.۶ اسبت؛ یعبنی براببر ببا فاصبله دقیبق سکال نکوری قمکری ۸.۸۶ پس ارزش ابجبدی آیبه ببه سبال قمبری،

(این کشف توسبط آقبای جل الخالق!! ، طبق محاسبات دقیق کیهانشناسان است. زمین تا شعری ستاره صورت گرفته، برای نگارنده فرستاده شده، و در دانشنامه قرارگرفت.) احمدرضا بنی طبا

صابئین (صابئون) نام پیروان دینی در سه آیه با یکی از دو گونه بال آمده است. در فرهنگ واژگان آمدهقرآن کریمدر

میدانند و گفته میشود که ستاره پرست بوده اند (ببهنوح خود را پیرو دین صابئه یا صابئوناست که همین دلیل برخی ترجمه های قرآن آنان را ستاره پرست تلقی کرده اند که درست نیست) و نبیز آمبده

کسی را گویند که از دین خود خارج شده و به دین دیگری بگرود.صابئیاست که پس نتیجه میگیریم که پبیروان این دین ببدین دلیبل ببا این نبام مشبهور شبده انبد کبه پیش از دین کنبونی

(ببا ضبم صباد و تشبدید بباء)صکبیخبود دین دیگبری داشبته انبد و از آنجبا کبه در خرمشبهر آنبان را (ببا تشبدید بباء) یعبنی آب را ریخت یبا درصکب و صکبامیخوانند و در فرهنگ واژگبان آمبده اسبت کبه

ببا ضبم میم و تشبدیدمنکدی( نبیز میگوینبد و منکداوی یعنی عبرق تن و ببه آنبان صبیبرود فرود آمد و دال) یعنی جای آب دادن یا به عرق دراوردن اسبان. و به این دلیل که مقر و محله های آنان همبوارهدر کنار آب بوده است و در آب فرورفتن (غسل تعمید) شرط ایمان آنهاست به این نتیجه میرسبیم کبهآنان نه تنها دین خبود را تغیبیر داده انبد کبه نبام دین خبود را نبیز (کبه ببا آن خوانبده میشبدند) در طبول

ببهصکبأتاریخ تغییر داده اند زیرا که نام خوشایندی نبوده است. یعنی نام آنان که طبق قرآن از ریشه به معنای دوم تغییرشکل و محتوی داده است.صببمعنای اول بوده به ریشه

میزیسبته وحضکرت عیسکی مسکیح که همزمان با یحیی بن زکریاآنان طایفه ای هستند پیرو حضرت کمی پیشبتر از او ببه پیبامبری مبعبوث شبده و ببا وی نسببت خویشباوندی نبیز داشبته و در جبوانی ببه

را ببر عهبدهمکریم مقکدس همبان پیبامبری اسبت کبه سبرپر سبتی حضکرت زکریاشهادت رسبیده اسبت. داشته است و داستان فرزنددار شدن او (زاده شدن یحیی) در سالخوردگی زکریا و همسرش و اینکه

آمده است. قرآن کریمکسی پیش از او بدین نام خوانده نشده دردر دو آیه از سه آیه ای که اشاره شد، نام آنان پس از یهود و پیش از نصاری آمبده یعبنی قبرآن کبریمدین آنان را در ردیف ادیان بزرگ یهود و مسیحیت آورده است و چنین به نظر می رسد کبه پبیروان

این دین بسیار زیادتر از شمار کنونی بوده اند که با گذشت زمان جبذب دیگرادیبان شبده یبا ببه دلیلیتحلیل رفته اند.

اسبت. قبرآن مجیبد این موضبوع را نبیز تأییبدکتکاب خکدا یبا کتکاب بکزرگبه معنای کنرا نام کتاب آنان میکند که آنان کتباب داشبته و کتباب آنبان کتبابی ببزرگ و سبنگین هماننبد البواحی کبه خداونبد در کبوه

) و بباز12(مبریم:یا یحیی خذالکتاب بقوهطور به حضرت موسی داد بوده است آنجا که می فرماید: را در پنج آیبه ذکبر کبرده و آیبات بسبیاری را ببه او اختصباص دادهیحکییاز آنجا که قبرآن مجیبد نبام

میفرمایببد دربقککوهارزش وی در نببزد خداونببد بیشببتر مشببخص میشببود. ماننببد همین آیببه کببه پس از ) او را همچون عیسبی بن مبریم15 و 14-13کودکی به او حکمت عطاکردیم. و در آیات پس از آن(

وصف کرده و پیش از تولد یحیی خبر تولد او را برای پدرش چنین وصف میکند:) 39(آل عمران:ان ا یبشرک بیحیی مصدقا بکلمه من ا و سیدا و حصورا و نبیا من الصالحین

)صابئین یا صابئون(برگرفته از پژوهشی با عنوان: صدف = روی گردانیدن- دوری گزیدن

عن آیاتنا سوءالعذاب بما ککانوایصدفون عنها سیجزی الذین صدففمن اظلم ممن کذب بایات ا و )157(انعام: یصدفون

ترجمببه: پس چببه کسببی سببتمکارتر از کسببی اسببت کببه دروغ میپنببدارد آیببات الهی را و از آن رویمیگرداند؟ به زودی جزامیدهیم کسانی را که روی میگردانند از آیاتمان، عذاب بسیاربدی به آن دلیل

که دوری میگزیدند.صور اسرافیل

و ماقدروا حق قدره والرض جمیعا قبضته یوم القیامه والسموات مطویات بیمینه سبحانه و تعاليعمایشککركون و نفخ في الصککور فصککعق من في السککموات و من في الرض ال من شککاءا ثم نفخ فیککه

)69، و 68، 67(زمر: اخري فاذا هم قیام ینظرون و اشرقت الرض بنور ربها و وضع الكتاب…هلل تکرجمه : ارزیکابي نادرسکتي از خداونکد دارنکد. روز قیکامت تمکام كهكشکانها در مشکت(دسکت توانکاي)اوسکککت و آسکککمانها بکککا دسکککتش(ارادة ویکککژه و بي میکککانجي خداونکککدگاري) درهم پیچیده مي شکککوند.پاك ومنزه است خداوند، ازآنچه كه شرك مي ورزند. در صکور دمیده شکود پس بي هکوش مي شکود هركکهدر آسکمان ها و هركکه در زمین اسکت، مگکر كسکي را كکه خکدا بخواهکد؛ سکپس بکار دیگکر در صکوردمیده مي شود. در این هنگام آنان(همة آناني كه بیهوش افتاده بودند و همه مردگان) برپا ایسککتاده و

نظاره گرند. و زمین به نور پروردگارش روشن مي شود. و به حساب مردم رسیدگي مي شود…هلل

مراحل پایان كار كیهان در قرآناز آیات بال نتیجه مي گیریم كه پایان دنیا و آغاز جهاني دیگر سه مرحله دارد:

ک با دمیدن اول در صور تمامي موجودات جز آنكس را كه خدا بخواهد، مي میرند. 1 ککککک پس از آن، وعککککده الهي تحقق یافتککککه و طومککککار حیککککات جهان پیککککدا(عالم شککککهود) معكککککوس و2

بسته خواهدشد. کک بکا دمیکدن دوم در صکور، طومکار بسکته جهکان پیکدا در جهکان پنهکان بکاز و شکكوفا شکده، زنکدگي3

نویني را در آن آغازمي كند.

: چندین سال پیش نوعي اسبباب بازي و سبرگرمي ببراي بچه هبا وجودداشبتمثالي براي صور اسرافیلكه اكنون كمتر یافت مي شود. این وسیله، كاغذي دولیه بود ببا عبرض تقریببي سبه سبانتیمتر و طبولتقریببي بیسبت سبانتیمتر كبه به صبورت حلبزوني تباب خورده بود. یبك لولبه كوچبك هم ببراي دمیبدن درانتهاي حلزون كاغذي قرارداشت. هنگامي كه كودك توي لوله كوچبك مي دمیبد، و نبیروي حاصبل از دمیبدن، حلبزون را ببازمي كرد، كاغبذ تقریببا تخت مي شبد و هنگبامي كبه نبیروي دمیبدن تمام مي شبد،نببیروي گرانشببي موجببود كببه حاصببل تابببداركردن اولیببه كاغببذ بببود، كاغببذ را دوببباره بببه صببورت

حلزوني(تابدار) درمي آورد. ببه بچه هبا از مثبال ببوق و شباخ چهارپایبان، اسبتفاده مي كردند كبهصوراسکرافیلقبدیمي ها ببراي تفهیم

مي دانیم هبردو، شبكل حلبزوني دارنبد. در دنیباي امبروز نبیز انبواع گیرنبده ها و فرسبتنده هاي امبواجصوتي و حتي تصویري، بوقي شكل، یعني تاحدممكن حلزوني شكل اند.

منظور از آوردن این مثال، گذشته از معرفي سادة صور اسرافیل نشان دادن چگونگی پایان دادن بهجهبان مبا در آغباز رسبتاخیز اسبت كبه ببه فرمبان الهی در صبور كبه همبان حلبزون كیهباني اسبت،

ولی این دمیدن آنگونه نیسبت دمیده مي شود و خروش كركنندة آن، اركان كیهان را به لرزه در مي آورد.تکابش زمینکهکه ما تصور میکنیم بلکه فعال کبردن صبدایی اسبت کبه از مهبانبگ برجبای مانبده و ببه

شبهرت دارد. این باقیمانبده صبدای آغبازین کبه همبه کیهبان را فراگرفتبه هنبوز قاببلریزموج کیهکانیشنیدن است. اگرلیوانی را به گوش خود نزدیک کنید این صدا را که از پبانزده میلیبارد سبال پیش در

و نیز بدانید برفك هایي كه از یك كانال خالي بر صفحه تلویزیون دیده اید، کیهان وجود دارد میشنوید. یك درصدش همان تابش فراگیر كیهاني است.

)مهنورد یا پایان کار کیهان در قرآن و شکل کیهان در قرآن(برگرفته از ضاق بهم ذرعا

«اگبر یبك ذره مبادي ببا ذره ای از ضبدماده برخوردكنبد، هبردو ناپدیبد مي شبوند و در مقاببل یبك پرتبوپرانرژي گاما تولیدمي شود. به زبان تراژیك تر، اگر یك انسان و ضدانسان با هم دست بدهند، انرژيحاصل از انفجار و ناپدیدشدنشان چیزي معادل هزار انفجار هسته اي یك مگباتني خواهبدبود. هركبدام

از این بمب ها، براي نابودي كامل یك شهر كوچك كفایت مي كند».

این مطلب ما را به یاد داستان حضبور فرشبتگان در نبزد اببراهیم(ع) یبا ‹ضبیف اببراهیم› مي انبدازد.قرآن مي فرماید دست لوط به آنها نرسید. زیرا طبق این یافتة علمي، اگر دست انسباني ماننبد لبوط كبهاز ماده است ببه فرشبته كبه جنسبش از ضبدماده اسبت برسبد، انفجباري عظیم رخ خواهبدداد. پس قبرآن

مجید بي جهت این موضوع را بیان نكرده. هود آمده است.78 قمر، و 27 سورة ذاریات، 24در ‹المعجم المفهرس› در زیر واژه ‹ضیف› آیات

ولي در هبر سبه آیبه نشباني از ‹دسبت› نیسبت ولی در زیبر واژه ‹ضبیق› كبه درسبت زیبر ‹ضبیف› هستند. جملبهضیف ابراهیم عنكبوت را میبینیم که مربوط به داستان 33 هود، و 77قرارگرفته آیات

در هر دو آیه وجوددارد. و ضاق بهم ذرعا مي خبوانیم ‹و كلبهم باسبط ذراعیببه بالوصببید› یعبنيكهف‹ذرعبا› یعبني "دسبتي" چنانكبه در سبوره

سگشان دو دستش روي زمین گشاده بود. سببورة هببود بببر نظببر خببود تأكیببد مي ورزد تببا مببا از70 و 69از سببوي دیگببر، خداونببد در آیه هبباي

موضوع سرسري نگذریم: در این دو آیه مي فرماید هنگامي كه فرستادگانمان براي بشارت نبزد اببراهم رسبیدند، پس از سبلم وعلیك چیزي نگذشت كه یك گوسالة بریان براي آنان آورد. پس هنگامي كه دید دسبتان فرسبتادگان ببه

فلما رءا ایدیهم لیصل الیه›. گوساله نمي رسد، آنها را بیگانه(نامأنوس و عحیب وغریب) دانست. ‹مي بینیم كه خداوند این دو آیه را تنها براي همین موضوع آورده و این دو آیه ظاهرا چیز دیگببری به ما نمي دهند. بویژه كه در این آیه به موضوع از دیدگاه دیگري نگریسته شده است. به گبونه ای کبه در

دو آیه دار، دست لوط به فرستادگان نرسید ولي در اینجا دست فرستادگان به گوساله نمي رسد.ذرعا دار نوشبته اند‹ذرعبا›حتبا اگبر كسبي بخواهبد از ترجمه هبایي كبه مفسبران و مترجمبان ببراي دو آیبه

بگبذرد، دیگبر نمي توانبد از این آیبه نبیز بگبذرد. در اینجبا نبیز بسیارروشبن بیبان شبده كبه تمباس بینفرشتگان و چیزي مادی (مانند گوساله بریان شده) امكان پذیر نبوده است.

نتیجه ای که از این مبحث میگیریم آن است که دانشمندان اکنبون متوجبه میشبوند کبه چبرا پادمباده درکیهان کم به چشم میآید.

ببینید. پادماده کیهانی در قرآن را برای آگاهی بیشتر از این موضوع در دانش کیهانشناسی مقاله

)بررسی اختلفهای نماز شیعی و سنی(برگرفته از: ضربا فی الرض واذا ضکککربتم فی الرض فلیس علیکم جنکککاح ان تقصکککروا من الصکککلوه ان خفتم ان یفتنکم الکککذین

) 101(نساء: کفرواترجمبه: هنگبامی کبه مسبافر بودیبد پس نیسبت ببر شبما گنباهی کبه از نمباز خبود بکاهیبد اگبر از فتنبهکافران در امان نباشبید. یعبنی اگبر در امبان نبودیبد میتوانیبد(مختاریبد و مبباح اسبت) نمباز را شکسبتهبخوانید. سوی دیگرش این است که هنگامی که مشکلی ندارید لزومی ندارد شکسته بخوانیببد ولی درفقه شیعه واجب شمرده شده که مسافر نمازها را شکسته بخواند. دلیل اهبل تسبنن ببرای نمباز شکسبتهسنت رسول اکرم(ص) است که ایشان این کار را میکرده اند (شاید در زمان ایشان امنیت در راههبا

بسیار کم بوده). البته اهل تسنن بسته به فرق مختلف مختارند که به آیه قرآن عمل کنند یا به سنت. یبک تفباوت کلی و مهم دیگبری میبان شبیعه و تمبام فبرق سبنی مبذهب در این زمینبه نبیز هسبت و آنمسافت و حد ترخص سفر است که بسیار متفاوت است!! در میان علمای شیعه چهبار فرسبخ شبرعیو در میان علمای اهل تسنن طبق سنت رسول اکرم پانزده فرسخ(هشتاد وسه کیلومبتر) اسبت و ببدین

!! نبیز پیبدا میکنبد. غبرض از معبنی کبردن این آیباتتفککاوت کیفی میبان آن دو سککفرتبرتیب معنبای مخالفت با مسائل شرعی نیست؛ بلکه منظور آن است که آنچه خدا گفته به آگباهی مبردم برسبد. زیبرا

هدف این مجموعه روشن کردن مفاهیم قرآن است.

طائفه19معنایی را که نگارنده در عبارت فطاف علیها طائف (آیه سکوره قلم) در نظکر گرفتکه و در قصک

شکب واقعکه یکاران بکاغ بکه ککار بکرده، گردبکاد اسکت؛ ککه مکوجب شکده بکود تمکام درختکان از بیخ و بنبرکنده شوند؛ که از نظر علمی هم درست است و گردباد چنین بلیی را بر سر نکه تنهکا درختکان ککهبکر سکر خانه هکای سکبک و تیرهکای بکرق و اتومبیلهکا و…هلل میکآورد. پس معنکای آیکه فطکاف علیهکا

طائف، میشود: شرحی بر «فطاف علیها طائف»برگرفته از پس گردید بر آن (باغ) گردبادی.

طبقا عن طبق)19 تا 16(انشقاق:فل اقسم بالشفق والیل و ما وسق والقمر اذااتسق لتركبن طبقا عن طبق

هرگبباه خداونببد بببا «فل اقسببم … » سببوگندیادكند، موضببوع مهمی را مي خواهببد بببه مببا گوشببزدكند.بنابراین، بي شك، این آیه ها نیز مطالب مهمي را دربردارند. چبنین ببه نظرمي رسبد كبه موضبوع آنهبا

به دانش كیهان شناسي بازمي گردد؛ ولي هنوز یافته هاي انساني به این قله بلند نرسیده است.

عبادک المخلصین) ابلیس ببه40 و سبوره حجبر آیبه 83در گفت وگوي خدا با ابلیس در قرآن در دو جا ( سورة ص آیبه

اشاره مي كند؛ و آنها را از اغواي خبود مسبتثني مي دارد؛ و خداونبد هم در دو جبابندگان مخلص خدا من سبلطهبنکدگان) جواب مي دهد: درسبت اسبت و تبو ببر 25 و سوره اسراء آیه 42(سوره حجر آیه نخواهي داشت.

از سبوره صبافات مي فهمیم كبه پیبامبران و آنبان كبه از پیبامبران یعبني هبدایتهاي الهي پبیروي كننبد29مخلص هستند و خداوند نیز آنها را از عذاب خود مستثني مي كند و بالخره در سبوره فجبر آیبات

ملحق شو و به بهشت من درآی. بندگان من خداوند به نفس مطمئنه مي گوید كه به 30و پس خداوند فقط مخلصبین را بنبده خبود مي دانبد و دیگبر آفریبده ها را شایسبته بنبدگي خبود نمي شناسبد،زیرا مخلصین كسباني هسبتند كبه خبود را تنهبا ببراي خبدا خالص كرده انبد و كسبي كبه جسبم و روحشبراي خدا باشد، چبون از روح خبدا نبیز بهبره دارد، وجبود او ملبك خبدا مي شبود و خداونبد دربباره او

یعببني بنببده ای كببه از آن من اسببت. در این صببورت شببیطان نمي توانببد (نببه اینكببهبنککده منمي گویببد ) گامی در خودشناسینمي خواهد) بر آنها مسلط شود. (برگرفته از

عدم

هم وجبود دارد کبه بسبیاری از نویسبندگان ونبکود یبا عکدمروزی به ذهنم رسید کبه آیبا چبیزی ببه نبام بویژه فیلسوفان از آن یاد میکنند؟ مي دانستم كه خداوند همیشه بوده. خداوند همه هستي است. خداونببدمنشأ هستي است. همه هست ها از اوست. همه صفرها با او معني دار مي شوند. پس هیچگاه نیستي یباعدم معنایي نداشته است. پوچي و صبفر و هیچ و نیسبتي هیچگباه نبوده انبد كبه از آنهبا سبخني ببه میبانآید؛ و از خود پرسیدم پس چرا از نیستی هم سخن میگویند و آیا خداونبد هم از نیسبتی یبا عبدم سبخنیگفتبه اسبت؟ در نتیجبه پیش خبود گفتم این واژه را در قبرآن پیگیرشبوم. در آغباز از ذهن خبود یباريجستم. متوجه شبدم در این دوران بلنبد سروكارداشبتن ببا قبرآن، ببا چبنین واژه ای برخبوردی نداشبته ام.

‹عکدل› رسکیدم. گفتم اگکر باشکد پس از را ببازكردم. ببه واژة معجم المفهکرسسبپس ببراي یقین خبود، › را دیدم. ن بودند، واژة ‹عد‹عدل› است. به یكباره پس از پایان یافتن واژه هایي كه از ریشة عدل

خداوند كریم هیچ گونه واژه ای كه از ‹عدم› مشتق شده باشد و نکیز خکود ‹عکدم› را درمشخص شد كه دلیلش روشن است. قرآن منظومه هستي است؛ و نیستی در آن راه ندارد!!قرآنش به كارنبرده است.

عدو مبین)22(اعراف: ان الشیطان لکما عدو مبین

به دو صورت مي توان بهره برد: عدو مبیناز عبارت یكي اینكه شیطان دشمني است كه اعلن خطر و تهدیدكرده و بایستي به جنگ او رفت.

دوم اینكه شیطان دشمني آشكار است كه شما مي توانید حیله های او را تشخیص بدهید و ببه او همیشبهببدگمان باشبید ولي دشبمني پنهبان نبیز هسبت كبه این ویژگي هبا را نبدارد، بلكبه در درون شماسبت وحیله هایش قابل لمس نیست و چون خودی است تشخیص دشبمني هاي او نبیز مشبكل اسبت. این دشبمن

(دشبمن تریناعدي عکدوك نفسکك الکتي بین جنبیکك.طبق حدیث نبوي ‹نفس› است. آنجا كه مي فرماید: دشمنان تو اي انسان خودت هستي كه بین دو پهلویت قرارگرفته است).

بنابراین انسان سه دشمن دارد: اول نفس خبود. دوم شبیطان، و سبوم در بین همنوعبان خبود طببق آیبه برگرفته از گامی در خودشناسی)24(اعراف: بعضكم لبعض عدو

عرش سخن مي گوید: عرشخداوند در قرآن به سه منظور از

تکنزیل ممن خلکق الرض و السکموات العلي، - هنگامي كبه از آفبرینش كیهبان بحث مي كنبد. نمونبه: 1) 6 و5(طه الرحمن علي العرش استوی له ما في السموات و ما في الرض و ما تحت الثری

- هنگامي كه با مشركین به مجادله مي پردازد و از خلقت بي مانندش و صاحب عرش بودنش سخن2 آیبه17 (سبوره قکل لکو كکان معکه الکه كمکا یقولکون اذا لبتغکوا الي ذي العکرش سکبیل.مي گوید. نمونه:

42( الکذین یحملکون العکرش و من- هنگبامي كبه حباملن آن را در روز قیبامت وصبف مي كنبد. نمونبه: 3

) 7(مؤمن: حوله یسبحون بحمد ربهم و یؤمنون به و یستغفرون الذین آمنوا

كکریم، مجیکد، عظیمخداوند براي ‹عرش› ارج زیادي قائل است به گونه اي كه همواره ببه عنوانهباي كه همه از صفات خداوند است، آن را وصف مي كند و خود را به عنبوان ‹رب› و یبا ‹رحمن› ببراي

عرش متصف مي كند.(ببه عرش ا ةزنکدر دعاها نیز از آن به سنگین ترین جسم (جسبم كبل یبا ثقبل هسبتی) یباد شبده اسبت:

اندازه سنگیني عرش خدا ب زیارت صاحب المر). خداوند در مورد ‹سموات والرض› جدا از واژه خلق، کبه نشبان از آفبرینش کیهبان اسبت، واژه هبای‹رب›، ‹فطر›، و ‹بدع› را نیز به تناسب مفهوم آیبات، به كباربرده كبه نشبان از دگرگبونی کیهبان پس

را به كارگرفته اسبت؛ کبه‹رب›(پرورنکده)از آفرینش آن اسبت. ولي ببراي ‹عبرش› همه جبا تنهبا واژه البته، در نوع به كارگیري ها، رمزورازها و نكته هایي نهفته است:

یباسکموات والرضبب منظبور از آفبرینش من این نببوده كبه عبرش را بیبافرینم، بلكبه لزمبه آفبرینش است. عرشکهیان، آفرینش

بب ببراي آفبرینش، كمبترین ذره از نبور خبود را جلوه گرسباختم و چنبان عظمبتي به وجودآمبد كبه حتباهنگامي كه اینهمه نوآوري ها را ایجادكردم، همه آنها جزء نباچیزي از آن عظمت را به خودگرفتنبد و

وعلی(کببه حببدود پنج میلیببارد سببال بببه درازا کشببید: پرورانککدم باقي مانببده آن را جمع وجببوركردم و ) تا از سویي روند گسبترش كیهبان به درسبتي پیش رود و از سبوي دیگبر منبعي باشبدالعرش استوی

براي بسیاري كارهاي دیگر. مانند نیروي هسته اي در مورد انسان ها كه اگر آن را در قیدوبند بكشبندو بجبا و درسبت از آن بهره ببرداري كننبد، نیكبو و سبودمند اسبت؛ و اگبر رهاشبود، یبا بي رویبه آن را

به كارگیرند، ویرانگر است. خداوند كریم در شش آیه پس از بیان آفرینش كیهکان،(در پنج آیکه پس از «في سکته ایکام») عبکارت

سککورة طککه كککه در بککال آمککد):5«ثم اسککتوي علي العککرش» را بیککان داشته اسککت؛ و در یککك آیککه (آیککه «الرحمن علي العرش استوی» را.

بسبیاري از مترجمبان و شبارحانبا خواندن این آیات، به راحتي نمي توان پیام این آیات را درك كبرد. قبرآن كبریم چبون نمي تواننبد چبنین جمله اي را به درسبتي ترجمه وشبرح كنند، ببه نحبوی از كنبار آیبهمي گذرنبد؛ مثل مي نویسبند«سبپس ببه عبرش پبرداخت»، و ببرخي تفسبیرها همچبون تفسبیر المبیزانمفصل به آن مي پردازند ولي بیشبتر ببه حاشبیه مي رونبد و در ببرخي مبوارد ببه موضبوع نبیز نزدیبك

مي شوند، ولي بازهم نمي توانند از پس فهم آن برایند؛ واقعا هم كه سخت است.

خداوند در مورد ناپایداري هاي موجبود در كیهبان پس از مراحبل ششبگانة آفبرینش و پیش از اسبتوي)7(هود: هوالذي خلق السموات والرض في سته ایام و كان عرشه علي الماءبر عرش آورده است:

ترجمه: و او كسي است كه كیهان را در شش مرحله آفرید و عرشش بر آب بود.بنابراین خداوند نیز با جمله «و عرشش بر آب بود»، كه به مثبال بیشبتر شبباهت دارد تبا ببه واقعیت،ناپایدارترین و بي شكل ترین چیزها یعبنی آب را ببراي ناپایبدار نشبان دادن كیهبان در آن مقطبع زمبانينبام مي ببرد. همان گونبه كبه مبردم نبیز مي گوینبد زنبدگي فلني ببر آب اسبت. یعبني بسبیار ناپایبدار و

متزلزل است.

تصبور اینكبه عبرش ببا آن عظمت و سبنگیني و نبورعظیم ببودن، واقعبا ببر آب بوده باشبد، تبوهین ببهعرش الهي است زیرا كه ‹عرش› خداوند مصدر جهان پیدا بوده، و ‹آب›، كه یكي از اجبزاء زمین،و زمین كه خود یكي از اجزاء جهان پیدا، و جهان پیدا كبه خبود چهاردرصبد كیهبان اسبت، نمي توانبد

حامل و نگهدار عرش باشد.

خداونبد در هفت آیبه ببر مراحبل ششبگانه آفبرینش تأكیبد مي ورزد، و پنج آیبه از این هفت آیبهنكتکه: داراي ‹ثم استوي علي العرش› است؛ و تنها در آیه اي كه در بال آورده شد، ببه ‹ببر آب ببودن عبرش›در آن زمان اشاره دارد؛ كه نه مورد تأكید است و نه موضوعي پاینده، بلكبه خداونبد ببا مثبالي كبه در

‹كبان›، هم مي خواهبد بگویبد زمباني، عبرش ببرآب (مبتزلزل) ببوده و هماین آیبه آورده، و ببا واژه مي خواهد بگوید كه این تزلزل مرحله اصلي از آفرینش نببوده، و نبایسبتي ادامبه مي داشبته، و در پنجآیه دیگر گفتبه اسبت كبه این تزلبزل پس از گذشبت زمباني دراز، مهارشده اسبت. اگبر در کیهانشناسبیدیروز این داده های قرآنی جایی نداشت، اکنون به کمبک کیهانشناسبان آمبده و یقینبا نکته هبای ظبریفی

را قرآن کریم به آن ها میبخشاید، اگر به آن روی آورند.برای آگاهی بیشتر در مورد عرش، رابطه آن با دیگر بخشهای کیهان، و نقش آن در کیهبان ببه واژه

بازگشت شود. سازمان کیهان در قرآن و پژوهش ملالعلی

علم الکتاب

سنت، (کنه تخت بلقیس ملکنه سنبأ را درآصقف بن برخیاخداوند در آیه چهنل سنوره نمنل کنه دربناره ظرف یک چشم بر هم زدن از یمن به نزد سنلیمان حاضنر کنرد.) میفرمایند وی علمی ینا دانشنی ازکتاب داشته (که به چنین مهمی توانا شده اسنت). بنا تندبر در آینه و تفکنر و اندیشنه در شناهکار وی

دانش و آگقاهی از اصقول، ققوانین، رمزورازهقا و علم کتقاب،متوجنه میشنویم کنه منراد خداونند از .سنن حاکم بر طبیعت است

علی علم دخان)32 (ولقد اخترناهم علی علم علی العالمین

جاثیه)23 (افرأیت من اتخذ الهه هویه و اضله ا علی علم وجود دارد. این دو آیبه مرببوط ببه خداونبد می شبود؛ و دوعلی علمدر کل قرآن در چهار آیه عبارت

قصص78 زمر و 49آیه دیگر مربوط به انسانهاست: آیات بکر مبنکای دانش و آگکاهی ببه معنبای علی علمدر دو آیه ای کبه مرببوط ببه انسبان ها میشبود، عببارت

(ببرای ترجمبه آیبه اول)بر پایه ای علمیاست و در دو آیه بال که مربوط به خداوند می شود، معنای (برای ترجمه آیه دوم) شایسته تر است. عمدأ، بعمد و

همکه افعکال الهی درستتر است؛ ولی از آنجا که از روی دانش و آگاهیاز نظر معنای تحت اللفظی، ، ببه کباربردن این معنبا در این آیبات درسبت نیسبت؛ کبه البتبه بیشبتربکر مبنکای دانش و آگکاهی است

تفسیر و ترجمه هبا این گونبه ترجمبه کبرده انبد، و ببرخی دیگبر واژگبانی همچبون و یقینکا را ببرقطعکاترجمه خود افزوده اند که باز هم درست نیست.

در (عمل غیرصالح)عملشخصکی نادرسکتکار را بایبد عمکل غیرصکالح و عبارت ،(مصطلح در زبان فارسی)شخص را عمل

، میشود: قال یا نوح إنه لیس من أهلک إنه عمل غیر صالحپس ترجمه ترجمه کنیم. نادرستکار است.شخصیخداوند گفت ای نوح همانا که او از خانواده تو نیست. همانا که او

بازگشت شود.معنای عبارت عمل غیرصالحبرای توضیح بیشتر و مستدل شدن موضوع به مقاله

را ببینید.)ستة ایام(غثاء احوی

)آزادی و دموکراسی در قرآن (برگرفته از فرعون آزادی وقرآن سیستم برهم تنیده ای است که همه چیز را در خود جمع دارد حتا مقوله هایی همچبون

. یکی از داسببتانهای جببالب- مهم- پببرارزش و پرببباری کببه در قببرآن کببریم زیبباد بببه آندموکراسی

74 فرعکون و 136 موسی اسبت. واژگبان قصه موسی و فرعون و بنی اسکرائیلپرداخته و بها داده و ببرخی واژگبان مرببوط ببه آن بیشبترین فبراوانیابار در قرآن تکرار شبده کبه پس از نبام جللبه

را به خود اختصاص داده اند.نامهای علم در سبوره هبایموسکی و فرعکون را از طریبق داسبتان آزادی و دموکراسیخداونبد منبان موضبوع

(سی و پیج آیبه) یاداورمبان شبده ببویژهیونس(چهل و پنج آیه)- قصص(نود آیه)- طهمختلف از جمله آیاتی که مربوط به گفت وگوی موسی و فرعون میشود.

معصکیتکار و از و ببر زببان میبآورد کبه بکه خکدای یگانکه ایمکان آوردهفرعون ببه هنگبام غبرق شبدن میخوانبد ولی هیچگباهطاغی- خاطی- مسرف و مستکبر بوده و در آیات دیگر خداوند او را مفسدین

قکرآن ککریم نمیدهبد؛ زیبرا ظالم (ستمگر) عنوان به شخص او نیمخواند و حتا جبار(دیکتاتور)او را ببه فرعون از ریشه تفرعن واژه ساختگی . بنابراین او را شخصی آزاده و دموکرات میشناخته است

جایگاهی نداشته و مردود است. فرهنگ قرآن در دیکتاتور منشی معنای

فزع الکبر

ببه واسبطهدلهکره گکرفتن و دلهکره دادن؛ و ببه معنبای واژگکان متضکاد در زببان عبربی از فکزعواژه یکی از مفباهیم نبیز Big Crunch کبامل منطببق اسبت. بیکگ ککرانجرخبدادی عظیم اسبت، کبه ببا

مفصبل ببه آن، ببه طبورمهنکورد یکا پایکان ککار کیهکان در قکرآنکیهانشناسبی نبوین اسبت کبه در مقالبه ، که آغاز کار کیهان را مورد بررسبی قبرار میدهبد، پایبانبیگ بانگ همانند بیگ کرانچپرداخته ام.

؛ بکهستیا بکا صکدای بلنکد اخردشدن با سروصدا معنای آنکار کیهان را مورد بحث قرارمیدهد؛ و در قبرآن یادشبده،مهبانگ یبا بیکگ بنگ. همان گونبه کبه از گونه ای که لرزه بر اندام انسان میانکدازد

مؤمنان بکه هنگامکه فکزع نیز به روشنی در قرآن یادشده؛ آنجا که میفرماید مهنورد یا بیگ کرانچاز اندوهگین نمیشوند (و به تبع، خداناباوران اندوهگین میشوند.) و تنها ملئکه به آن ها میفهمانندالکبر

که روزی را که به شما وعده داده بودیم در حال به وقوع پیوستن است:)103 (انبیاء:فزع الکبر و تتلقیهم الملئکة هذا یومکم الذی کنتم توعدونلیحزنهم ال

قرآن است؛ و جالبتر آنکه این آیبه درسبت پیش از آیه ای قبرارفزع الکبر ترجمان مفهوم بیگ کرانچگرفته که آغاز و پایان کار کیهان را بازگو میکند:

)104 (انبیاء: یوم نطوی السماء کطی السجل للکتب کما بدأنا اول خلق نعیده

به نظر نگارنده، اشاره به «بیگ کرانچ» زیر عنکوان «فکزع الککبر»، معجکزه ای از قکرآن اسکت؛ وخداوند میخواهد بگوید هر چه را که دانشمندان شما بدانند، ما پیشتر در قرآن از آن یاد کرده ایم.

(مبحث فعل الهی)فعال لما یریدنقطببة عطفي در دگرگببونگي دانش انسببان بببود. تببا پیش از قببرن بیسببتم و پیببدایش قککرن بیسککتمآغبباز

فرمبان مي رانبد. در نیمبة دوم قبرن نبوزدهم، دو ابرمبردجهان دانش آینشتاین، نظام علمي نیوتني بر دانش پا ببر پهنبه گیبتی نهادنبد. آنبان در جبواني ببا اندیشبه هاي خبود، قبوانین نیوتبني را ببه زیبر سبؤالبردنببد و در نهببایت آن را از درجببة اعتبببار تببام علمی به زیركشببیدند. یكي از این دو ‹آینشببتاین› بببود

‹عککککدم اصککککل ببببود كبببه نتیجبببه كبببار او پلنك را پدیککککد آورد و دیگککککري ‹نسککککبیت› اصککککل كبببهاصککل عککدم همخببواني دارد، و عنککوان گرفت. اصککل نسککبیت بککا سککنن الهي و قککوانین طککبیعی قطعیت›

مناسبت دارد. فعال لما یرید و یفعل ما یشاء قطعیت با

همان گونه كه قرآن كریم هر دو را قبول دارد، دانشمندان امروزین نیز هبر دو را ببه عنبوان دو اصبلاساسببي در دانش امببروزین پذیرفته انببد؛ ولي تضبباد میانببه آن دو را هنببوز نتوانسببته اند كببه رفع كننببد؛

همان گونه كه متكلمان و فیلسوفان نیز تاكنون در این زمینه اختلف نظر دارند.

ل جبر و ل تفویض بکل همان است كه امام جعفر صادق فرموده اند: برای فهم موضوع گفتار بهترین(نه جبر است و نه اختیار، بلكه حالتی میانه آن دو است.) امر بین المرین

آن است که بگوییم: بهترین گفتار برای این بهترین مثالاما چگونه؟

ما در دایره ای بسته، آزادیم تا بکه هکر نقطکه از این دایکره بکرویم. یعکنی آزادی و اختیکار مکا مطلکق وفراگیر نیست؛ بلکه نسبی و محدود است.

آنجبا كبه خبود فكرمي كبنیم، كوشبش مي كبنیم (لیس محیکط آن دایکره مکرز میکان جکبر و اختیکار ماسکت.للنسان ال ما سعی)، و كاري را به انجام مي رسانیم، در دایره اختیار عمل كرده ایم؛ ولی آنجا كبه بباهمه كوشش خود موفق به انجام كاري نمي شویم، آن كار ببیرون از دایبره اختیبار مبا ببوده، كبه انجبام

نگرفته است.

فقر و فحشاء به ما شناسبانده اسبت. یعبنی ببا تعریبف و ببهبرهان خلف جامعه الهی را با جامعه شناسی قرآن کریم جامعه الهی را به ما شناسانده تا مدیرا ن و حکببومتگزارانجامعه شیطانیدست دادن معیار شناخت

مبدعی جامعبه الهی را ببه چبالش بکشباند و بگویبد اگبر این مبوارد در جامعبه تبان وجبود دارد شبمانتوانسته اید آن را الهی کنید بلکه هنوز شیطانی است.

سوره بقره را بررسی میکنیم:268آیه الشیطان یعدکم الفقر و یأمرکم بالفحشاء وا یعدکم المغفره منه و فضل وا واسع علیم.

شیطان به شما نوید فقر و شما را به انجام فحشاء فرمان میدهد. و خداوند نوید آمرزشبی و فضبلی ببهشما میدهد و خداوند توسعه دهنده بسیار دانایی است.

بیشتر ببرای رزق و روزی و مسبائل مبادی زنبدگی ببه کبارفضل و وسعتدر قرآن و ادعیه واژگان میرود. همان گونه که در سوره جمعه به کسانی که پیبامبر اکبرم(ص) را ببه هنگبام نمباز جمعبه رهبامیکنند و در پی کسب و کار میروند میگویبد پس از آنکبه نمباز را تمبام کردیبد در زمین خبدا پراکنبده

قرارداده و میگوید جامعببهفقر را در برابر فضل خدا بجویید. در این آیه نیز خداوند فضلشوید و از ای الهی آن است که به واسطه عملکبرد درسبت مبردم و اداره کننبدگان آن جامعبه خداونبد آنبان را از

فقر و تنگدستی رها میکند.

اسبت. هرگباهفقکر و فحشکاءپس ملک و معیار تشخیص و تمیز جامعه ها و مکانیزمهبای اداره آنهبا دیدیم در جامعه ای فقر و فحشاء بسیار است و یا رو به فزونی است باید بدانیم که آن جامعه شیطانی

است یا دستکم به سوی شیطانی شدن میرود.فقر و فحشاء همواره با هم میآید زیرا فحشباء نتیجبه فقبر اسبت. حبدیثی احتمبال از رسبول اکبرم(ص)اسلم نیز وجود دارد که فرمود اگر فقر از دری به درون آید ایمبان از در دیگبر خبارج میشبود(و ببه

)معیار جامعه شیطانی در قرآن(برگرفته از مقاله تبع آن فحشاء وارد میگردد).

(= درباره)فی الکتاب ﴾ ۱۶ مریم إذ انتبذت من أهلها مكانا شرقیا (مریم:في الكتابمانند: واذكر

مریم یادآر آنگاه كه از خانواده خود جدا شد و به جایی شرقی رفت.دربارهترجمه: و نیز آمده است. ادریس وابراهیم، موسی، اسماعیل برای حضرات فی الکتابدر این سوره عبارت

قرآن این آیه ها در آغاز سوره الرحمن آمبده انبد. دیگبرالرحمن، علم القرآن، خلق النسان، علمه البیان.

آیات این سوره نیز غالبا به بیان ‹پدیده ها› و نعمت هایي مي پردازند كه به جن و انس عطاشده است.روشنگري:

صبفت مخصبوص حبق اسبت كبه مي توانبد ببه جباي ‹ا› بنشبیند، به گبونه اي كبه معبني جملبهالکرحمنعوض نشود(قاموس قرآن واژه الرحمن). با در نظر گبرفتن این موضبوع، به كباررفتن پنجباه و هفتمورد كلمة ‹الرحمن› در قبرآن، هبریك ، منظبور خاصبي را مي رسبانند. در این آیبه ‹البرحمن› صبفت

‹ایجادكننده› را براي خداوند مي رساند. در این مورد ذكر نكاتي لزم است : ب ‹قرأ› هم معني ‹خواندن› را مي دهد و هم ‹پدید آوردن›.

ب ‹قرآن› كه از ریشة قرأ است، گاهي به عنوان اسم مصدر مي آیبد و معبني ‹پدیبدآوردن› را مي دهبد؛) 19و 17،18(قیامت ان علینا جمعه و قرآنه فاذا قرأناه فاتبع قرآنه ثم ان علینا بیانهمانند:

برماسکت پس)قکرآن ککریم(گرداوری و پدیکد آوردن آنخداوند به رسول گرامیش میفرماید): ترجمه(هنگامی که آن را پدید آوردیم(کامل و تمام تدوین کردیم) از پدید آمکده(تکدوین شکده) آن پکیروی کن.

سپس همانا بیان كردن آن بر ماست.ب اما اگر به عنوان اسم بیاید، یا ‹خاص› است به معني ‹قرآن كریم›، یا ‹عام› است به معبني ‹پدیبده›

یا ‹خواندني›. از این جهت خداونبد ‹قبرآن› را ‹قبرآن› نامیبده اسبت كبه ‹پدیبده› اي اسبت عظیم و ‹خوانبدني›. و نبیزپدیبده اي اسبت كبه آغبازش نبیز ببا خوانبدن بوده اسبت: ‹اقبرأ بسبم رببك البذي خلبق›. و بباز در آغبازخواندن، آغاز پدید آوردن هستي(آفرینش) را نیز یاداورشده است. اگر غیر از این بود عجیب مي نمود

زیرا كه ‹قرآن› كتاب ‹نظري› هستي و ‹آفرینش› كتاب ‹عملي› آن است. بنابراین هر‹پدیده› اي را كه خداوند آفریده باشد، وجوددارد. اگر كسي باشد كه این ‹پدیبدة› موجبود رادرك كند و بخواند، ‹خواندني› مي شبود؛ وگرنبه، تنهبا ببه عنبوان ‹پدیبده› بباقي مي مانبد. ببه همین دلیبل

الرحمن علم القرآن خلق النسان علمه البیان فرمود:

با این روشنگري معناي اسمي قرآن در برخي آیات(یازده آیه در هشت سوره) بدین قرار است: نوع اسم آیه سوره

خاص3و2(یوسف)12هردو: پدیده ای- قرآنی31(رعد)13هردو: پدیده ای- قرآنی106 (اسراء)17عام 78 (اسراء)17خاص113 (طه) 20خاص28 (زمر) 39خاص 44، 3(فصلت)41 عام2 (الرحمن)55هردو: پدیده عجیبي، قرآن عجیبي1 (جن) 72

اسبت؛ كبه یباداور آیهبرپاداشکت پدیکده(هسکتي) را، ببه معنبای «علم القکرآن»با توجبه ببه مبوارد ببال،بنابر آنچه كه آمد، ترجمة آیه چنین مي شود: است. السموات والرضقامت

رحمن(هستي بخش) پدیده(هستي) را برپاداشت و اسکتوارگردانید؛ انسکان را آفریکد؛ بیکان (آن پدیکده گامی در خودشناسی یا قصه هستی)برگرفته ازیا هستي) را به او آموخت. (

: بیشتر بدانیم قرآن پیرامون واژه (بببنیاقم الصککلوه لککدلوک الشککمس الی غسککق اللیککل و قککرآن الفجککر ان قککرآن الفجککر کککان مشککهودا

) 78اسرائیل: نماز را برپا دار به هنگام گرایش خورشید به مغرب تا تاریکی شب و پدیده فجکر همانکا ککهترجمه:

پدیده فجر دیدنی است. دانسبته انبد. ولی آیبه اشبارهنمکاز صکبح را قرآن الفجر برخی مفسرین قرآنپیرامون این آیه و معنای

ببدانیم درسبتتر اسبت.پدید آمکدن یا پدیده را قرآن دارد و اگر زمان نمازبه نماز ندارد بلکه اشاره به و اگر اسم مصدر باشد ببه معنبای خواندنی، پدیده و پدید آمده اگر اسم باشد به معنای قرآن پس واژه

نبیز پدیکد آوردن و پدیکد آمکدن معنبای خوانکدن، جبدا از "قکرأ" اسبت و فعل پدید آوردن و پدید آمکدن میدهد و این معناها را خود قرآن کریم ایجاد کرده و به چنین صورتی در فرهنگها نیست. این معناها

با تدبر و کنار گذاردن همین آیه و آیات دیگری که در بال آمد به دست میآیند.)های نماز شیعی و سنیاختلف(برگرفته از

قرآن المبینرا ببینید.کتاب المبین

قرن اسبت و در بیسبت آیبه آمبده اسبت. بیشبترینیکک نسکل از انسکان یکا جن در قرآن کریم ببه معنبای قرن

(چقدر از نسبلهای پیش از آنبانکم اهلکنا قبلهم من القرونکاربرد این واژه در چنین جمله ای است: را نابود کردیم!)

31- مؤمنبون: 36- ق: 3- ص: 98 و 74- مبریم: 6: انعبام: نشانی آیه ها برای دسترسی پژوهنبدگان- عنکببوت:45 و 43- قصبص: 128 و 51- طبه: 17- ببنی اسبرائیل: 116- هود: 13- یونس: 42و

.38- فرقان: 17- احقاف: 31- یس: 26- سجده: 78 و 43

قطعناهم تنها در سوره اعراف و البته همراه با واژه وقطعناهمعبارت آمده است:امما

) ۱۶۰وقطعناهم اثنتی عشرة اسباطا امما ()۱۶۸وقطعناهم فی الرض امما (

و آنکان را از یککدیگربا بررسی و تدبری که صورت گبرفت، مشبخص شبد کبه این عببارت معنبای «(کبه مترجمبان قبرآن ترجمبهوتقسکیم ککردیم آنکان را را میدهبد و نتیجبه میگبیریم کهتفکیکک ککردیم»

کرده انبد.) معنبایی رسبا ببرای این عببارت نیسبت. ببرای فهم بهبتر موضبوع ترجمبه این دو آیبه را ببامعنای مشهور و معنای اصلی در اینجا آورده میشود:

)۱۶۰و تقسیم کردیم آنان را، دوازده تیره (یهود) را، (به صورت) گروههایی (و دوازده تیره (یهود) را (به صورت) گروههایی، از یکدیگر تفکیک کردیم.

) ۱۶۸و تقسیم کردیم آنان را در زمین (به صورت) گروههایی (و از یکدیگر تفکیک کردیم آنان را در زمین (به صورت) گروههایی.

کتاب

را در آیات مختلف با معانی متفاوتی به کار گرفته است که در بخشنهای مختلنفکتابخداوند واژه به آن ها پرداخته شد. برخی موارد نیز وجود دارد که در زیر به آن ها میپردازیم:دانشنامه

: )26 و 25(حدید: است. شریعت گاهی به معنای کتاب-

لقد ارسلنا رسلنا بالبینقات و انزلنقا معهم الکتقاب و المقیزان لیققوم النقاس بالقسقط … ولققد ارسقلنا نوحا و ابراهیم و جعلنا فی ذریتهما النبوة و الکتاب فمنهم مهتد و کثیرا منهم فاسقون

است:تقدیر و سرنوشت گاهی به معنای کتاب-

)آیه چهار سوره حجرو ما اهلکنا من قریة ال ولها کتاب معلوم (

وجود دارد.مشخص شده تقدیر و سرنوشتییک آبادی را از میان برنمیداریم مگر برای آن آبادی

ما اصاب من مصیبة فی الرض ول فی انفسکم ال فی کتاب من قبل ان نبرأها ان ذلک علی ا

(آیه بیست و دو سوره حدید) یسیر.

را میدهند و آنجنا کنهکارنامقه اعمقال در آیاتی کنه مربنوط بنه روز رسنتاخیزند، معننای کتاب- واژه عمل کرد دنیایی ما در آخرت است.محاسبه منظور )49 (کهف: وضع الکتابمیفرماید

کتاب حفیظ4 و3ق: عندنا كتاب حفیظ قد علمنا ما تنقص الرض منهم و ذلك رجع بعیدأءذاكناترابا

در این دو آیه ابتدا پرسش انكارآمیز كافران پبیرامون بازسبازي ببدن انسبان در روز رسبتاخیز اسبت.. زیبرا زمین ببدنبه درستي كه ما دانسکتیم آنچکه را كکه زمین از آنکان میکاهدپس از آن پاسخ قرآن:

نکککککزد ماسکککککت كتکککککابي كکککککهانسبببببان را پس از مبببببرگ تجزیه مي كنبببببد. سبببببپس مي فرمایبببببد: ؛ ببا توجبه ببه اینكبه همه چبیز تجزیبه شبده و ظباهرا چبیزي ببرايبسککیارنگهدارنده(اطلعککات) است

زنده شدن دوباره وجودندارد.چه چیزي بسیارنگهدارندة اطلعات است؟ اگر از یك دانشمند زیست شناس بپرسبید، پاسبخ خواهبدداد

مي توانبددي. ان. آ.بسبیارنگهدارندة اطلعبات در زمینبة بازسبازي انسبان و دیگبر جانبداران، تنهبا باشد؛ كبه همگي ویژگي هباي وراثبتي و اكتسبابي انسبان مبرده اي را كبه چنبدین سبال زنبدگي كرده، درخببود حفببظ و نگهببداري كرده و به ماننببد جعبه سببیاه هواپیمببایي مي مانببد كببه سرگذشببت هواپیمببا رابازگومي كند، با این تفاوت كه جعبه سیاه هواپیما تنها مي توانبد تاانبدازه اي سرگذشبت زنبدگي و مبرگهواپیما را بازگو كند، ولي هرگز نمي توان به وسیلة آن هواپیمبا را بازسبازي كبرد ولی ببا دی. ان. آ.

می توان بدن انسان رابازسازی کرد.) تبا ببدن انسبان، جنوعندنا وسیله اي در دست خداوند است (دي. ان. آ. یا رایانه اي به نام كتابآري

و دیگر جانداران را براي روز رستاخیز بازسبازي كنبد؛ البتبه اكنبون دانش ببه جبایي رسیده اسبت كبهچبنین كباري را در همین جهبان انجبام دهنبد و دانشروش همانندسکازي دانشبمندان نبیز مي تواننبد ببا

) و چگببونگي خببروج42 ببب ق:ذلککك یککوم الخروجانسببان را بببراي شببناخت بهببتر روز رسببتاخیر() بالببرند و دیگبر انسبان امبروزي هماننبد انسبان دوران جباهلیت پرسبش هایي11 ب ق:كذلك الخروج(

حتمي و بببه رسببتاخیز بببه عنببوان واقعه اي را(كببه بسببیاري از آنهببا در قببرآن آمببده) مطببرح نكنببد، و ).بعید ذلك رجع كه از قول كافران در قرآن آمده ( بعید و دور از ذهن ایمان بیاورد؛ و نه فهمیدني

هبزار ژن ببدن انسبان اسبت، رسبما از۲۵ تا ۲۰پروژه ژنوم انسان که در واقع تعیین توالی بازهای میلدی و به مدیریت جیمز واتسون آغاز شد.۱۹۸۸سال

سبال تصبویب شبده ببود، ببا۱۵واتسون چهار سال بعد مجبور به استعفا شد و این پروژه که به مبدت ۲۰۰۳ میلدی ببه مرحلبه پیش نبویس رسبید و در سبال ۲۰۰۰توجبه ببه همکباری بین المللی در سبال

جلد منتشر شده کبه اکنبون در دانشبگاه لسبتر۱۳۰میلدی کامل شد. این پروژه به صورت کتابی در سال طول می کشد.۹۰به نمایش گذاشته شده است و یک دور روخوانی آن

کشف دی .ان .ا را بسیاری با قدم گذاشتن روی ماه مقایسه کرده اند. قدمی کوتاه برای انسبان و جهشبیبزرگ برای بشریت. تحولی که هنوز در مرحله نوزادی است و هنوز راه زیادی در پیش دارد.

كتاب مبین ما در کیهانی زندگی میکبنیم کبه همبه کارهبای مبا و دیگرجانبداران و حتبا حبرکت و شبمار گیاهبان وجسمهای بی جان (جمبادات) و ذرات بنیبادی و غیربنیبادی، انرژیهبا، پادمادگبان، پرتوهبا، و ببه طبورکلی هرآنچه که کیهان را شکل داده است، در هر لحظه در آن ثبت و ضبط شده و زیبر نظبر مسبتقیم

دیدگان تیزبین خداوند قرار دارند. یعنی کارکرد کیهان دقیقا همان کارکرد کامپیوتر اسبت، امبا کلنکامپیوتری که مادر کامپیوترهاست و مزایایی دارد که کامپوترهای دسبت سباز بشبر هرگبز نخواهنبد

شکبکه یا World Wide Web ببه وب یاPCداشت. از سوی دیگبر، همان گونبه کبه مبا ببه وسبیله CWW همواره و پیوسته بببه لحظه مهبانگ وصل می شویم، خداوند هستی بخش، از پهناور جهانی

) متصکل و آنلین بکوده وهسکت و خواهکدبود؛ وCosmic Wide Web (یکا شکبکه پهنکاور کیهکانی همه فعل و انفعالهای همه آفریدگان خود را زیر نظر داشته و دارد.

در اینجا تنها برخی از آیات را بررسی میکنیم:

یک- از آیات زیر چنین مستفاد میگردد که خداوند کیهکان را بکه عنکوان یکک ککامپیوتر، و زیکر نظکرمستقیم خود، اداره میکند:

وعنده مفاتح الغیب لیعلمها ال هو و یعلم مکا فی الکبر و البحکر و مکا تسکقط من ورقکه ال یعلمهکا و ل59- انعام: کتاب مبینحبه فی ظلمات الرض و لرطب و لیابس ال فی

ترجمبه: و نبزد اوسبت کلیبدهای عبالم غیب کبه کسبی جبز او ببر آن هبا (پنهانیهبا) آگباهی نبدارد (حتبافرشتگانش). و اوست که آگاه است به آنچه در خشکی و دریاست؛ و فرونمیافتد ببرگی مگبر آنکبه اوببه افتبادن آن ببرگ آگباه اسبت و نیسبت دانبه ای در تاریکیهبای زمین و نبه تروخشبکی، مگبر آنکبه

(ثبت و ضبط میشود). آشکارساز(بخوانید کامپیوتری)کتابی (همگی) در

75- نمل: کتاب مبینو ما من غائبه فی السماء و الرض ال فی

(ثبت) است.کتابی آشکار سازترجمه: و نیست هیچ چیز پنهانی در آسمان و زمین مگر در

خداوند کریم و علیم (بسیاردانا) در دو آیه زیر به دانشمندان اعصار و قرون پس از نزول قبرآندو-میفرماید کبه من ببه ذره هبای بنیبادی کبه خبود در آغباز آفبرینش آفریبده ام و از ذره هبای قاببل تصبورهمگبان بسبیار بسبیار کوچکترنبد و تنهبا دانشبمندان فیزیبک ببه آن هبا آگباهی خواهنبد یبافت، و نبیز ببهملکولها که از ذره ها تشکیل شده اند و شبیمیدانها ببه آن هبا آگباهی خواهنبد یبافت، آگباهم و آن هبا را از

کرده ام:ذخیره سازیقلم نینداخته ام و شمار آن ها را در کامپیوتر خود

و ما یعزب عن ربک من مثقال ذره فی الرض و ل فی السماء و ل اصغر من ذلک و ل اکککبر ال فی 61- یونس: کتاب مبین

ترجمببه: و پنهببان نمیمانببد از (نگبباه تببیزبین) پروردگببارت از ذره بسببیار نبباچیزی در زمین و نببه در (ثبت) است.کتابی آشکارساز مگر آنکه در و نه کوچکتر از آن و نه بزرگ تر از آن،آسمان

موات و ل فی الرض و ل اصککغر من ذلککک و ل اکککبر ال فی کتککابلیعککزب عنککه مثقککال ذره فی السکک

3- سبأ: مبین

ترجمه: پنهان نمیماند از (نگاه تیزبین) او (پروردگار) ذره بسیار ناچیزی در آسبمانها و نبه در زمین (ثبت) است.کتابی آشکارسازو نه کوچکتر از آن و نه بزرگ تر از آن مگر آنکه در

کیهان؛ کامپیوتری کلن و فراگیر)برگرفته از(

کرسیبا وجود آیات بسیاري كه در مورد عرش در قرآن آمده، پیرامون كرسبي تنهبا یبك آیبه وجبوددارد كبه

در این تفاوت شمار آیه ها نیز نكته اي نهفته است:)255وسع كرسیه السموات والرض ولیؤوده حفظهما و هوالعلي العظیم(بقره:

تنها چیزي را كه از قرآن دربارة كرسي مي توان كشف كرد و باید آن را به یادداشته باشیم، این اسببتكه اگر خداوند خود را نسبت به ‹عرش› ببا واژة ‹رب› توصبیف و عبرش را تبا انبدازه اي ببه عنبوانچبیزی مبادي کبه وجبود خبارجي دارد معبرفی کبرده، ببراي ‹كرسبي› از همبان نبیز دریغ كبرده و تنهباگستردگي را براي آن قائل شبده و مي تبوان گفت كرسبي تنهبا ‹عنبوان› اسبت و وجبود خبارجي نبدارد؛

همان گونه كه از برخي روایات به این حقیقت مي توان رسید. چگونگي كرسي در رابطه با عرش

از روایت هبباي معببدود ولي بسببیارمهمي كببه در این زمینببه وجببوددارد و در ‹قبباموس قببرآن› آمببده،بهره مندمي شویم:

از امام جعفر صادق: ب السموات والرض و جمیع ما خلق ا في الكرسي

الكرسي وسع السموات والرض، والعرش و كل شيء خلق ا في الكرسيک از رسول اكرم(ص): ماالسموات السبع والرضون السبع في الكرسي ال كحلقه ملقاه بارض بلقع و

ان فضله علي العرش كفضل الفلت علي الحلقهاز این سه روایت نكته هاي بدیعي در مورد شناخت و جایگاه ارزشبي و مبادي هبر یبك از ‹عبرش› و‹كرسببي› به دسببت مي آید، و مشكل گشبباي مسببائل كیهان شناسببي طبببیعي و قببرآني اسببت: و چه نیكببو،

چه زیبا، و بسیار خوب و بي بدیل ترسیم و به تصویركشیده شده اند. به تحلیل آنها مي پردازیم: همبة آنچبه را كبه خداونبد آفریبدهكرسيب از حدیث هاي نقل شده از امام صادق(ع) متوجه مي شبویم كبه

یعني كل كیهان را شامل مي شود. ب و از حدیث رسول اكبرم مشخص مي شبود كبه جایگباه مبادي و ارزشبي ‹عبرش› و ‹كرسبي› چگونبه

است: جایگاه آسمان ها و زمین هاي هفتگانه در كرسي، مانند یبك حلقبه آهبني (چبیزي كبه مباديک از سویي،

است، وزن دارد، و وزنش هم سنگین اسبت.) در یبك بیاببان بي آب و گیباه اسبت.(كبه هیچ چبیزي جبزهمان حلقه آهني در آن نمود واقعي ندارد.)

برتري كرسي بر عرش همانند برتري آن بیابان است كه اكنون آبادشده ولي عرشک از سوي دیگر،.سنگیني و هیمنهتنها همان ویژگي ها را كه براي حلقه آهني آمد، دارد: یعني

)سازمان کیهان در قرآن(برگرفته از:

کعبینلوه فاغسککلوا وجککوهکم و ایککدیکم الی المرافککق وامسککحوا برؤسکککم و ارجلکم الی اذا قمتم الی الصکک

). در طبول زنبدگی هرگباه ببه هنگبام خوانبدن قبرآن ببه این آیبه میرسبیدم پیش خبود6(مائبده:الکعکبین میگفتم آیبه خیلی روشبن اسبت چبرا سبنیها پاهبای خبود را میشبویند و ببر مبا کبه مسبح میکشبیم خبرده

آن راب مجبرور اسبت(دلیلش این اسبت کبه رؤسمیگیرنبد؟ ولی اگبر در آیبه دقت کنیبد میبینیبد کبه منصوب است. اگر آیه را ادامه دهیبد میبینیبد کبه در مبورد تیمم چبنین آمبدهارجلمجرور کرده) ولی

ببهارجل در اینجبا مجبرور اسبت. دانسبتم کبه اگبر ایکدی و فامسکحوا بوجکوهکم و ایکدیکم منهاسبت: مجرور بود میشد به مسح کردن ربطش داد ولی چون منصوب اسبت تنهبا ببه پیشبرؤوسکمواسطه

فاغسکلوا وجکوهکم و ایکدیکم الی المرافکق و ارجلکم الی برمیگردد. یعبنی خداونبد گفتبه وامسحوااز بشویید رویهایتان را و دستانتان را تا آرنج و پاهایتان را تا دو استخوان برجسته) ولی چونالکعبین(

خواسته است ترتیب وضو را نیز یاداور شود مسح سر را پیش از شستن پا آورده است. از سوی دیگر همان گونه که خداوند در مورد مسح سر در وضبو و مسبح صبورت و دسبتها در تیمم

واگذار کرده است اگر منظور نظبرش مسبح کشبیدن پباسنت و عقلحد مسح را مشخص نکرده و به )بررسی اختلف نماز شیعی و سنیبود هیچ لزومی نداشت تا حد آن را مشخص کند. (برگرفته از

لدلوک الشمسنمکاز را برپکا دار بکه)ب 78(ببنی اسبرائیل:اقم الصکلوه لکدلوک الشکمس الی غسکق اللیکل و قکرآن الفجر

که خداونبد در این آیبه زمبان نمازهبایهنگام گرایش خورشید به مغرب تا تاریکی شب و پدیده فجرمغرب و عشاء و صبح را به روشنی مشخص کرده است. یعنی نماز مغرب به هنگام غروب آفتاب.نمباز عشباء در تباریکی شبب و نمباز صببح در پدیبد آمبدن فجبر. غبرض از معبنی کبردن این آیباتمخالفت با مسائل شرعی نیسبت بلکبه نظبر آن اسبت کبه آنچبه خبدا گفتبه ببه آگباهی مبردم برسبد. زیبرا

هدف این مجموعه روشن کردن مفاهیم قرآن است. (نهار) است.روز متضاد با شب) یعنی زوره را تمام کنید تا شب و 187(بقره:اتمواالصیام الی اللیل

و نشانه روز آن است که خورشید وجود داشته باشد پس از نظر قرآن هنگامی که خورشید کبه نشبانروز است در آسمان نباشد میتوان روزه را به پایان برد.

به نظر میرسد اگر خداوند میخواست نماز مغرب و افطار در تاریکی شب صورت گبیرد میتوانسبت(تباریکی شبب) در حالیکبه خداونبد این عببارت را ببرای نمباز عشباء ببه کبارغسکق اللیلبگویبد الی

(گرایش خورشید به سوی مغرب) را. دلوک الشمسگرفته است و برای نماز مغرب) بررسی اختلفهای نماز شیعی و سنی(برگرفته از

لیعلم ااحكم لیعلم ا من یخافکه بکالغیب یا أیها الذین آمنکوا لیبلکونكم ا بشکيء من الصکید تنالکه أیکدیكم ورمکترجمه: ای ایمان آوردگان، خدا شما را به چیزی از صید می آزماید که در دسترس شبما و تیرهایتبان

که چه کسی از خدا در باطن می ترسد.تا بدانداست،

لیعلم ا،بیشتر مترجمین به تبعیت از برخی مفسرین، معتقدند درست اسبت کبه معنبای تحت اللفظی تکا و یبا تکا معلکوم کند اسبت؛ ولی این عببارت در مبورد خداونبد درسبت نیسبت؛ و بایبد تکا خکدا بداند

معنی کرد. بشناساند ثابت کرده است که معنبای آن در مبوردتقابل علم آفریدگار با اختیار آفریدگانولی نگارنده در مقاله

خداوند نیز همان معنای مفهبوم خباص و عبام اسبت و پیرایبه بسبتن ببر کلم خداونبد در این زمینبه ببهمعنای تهی کردن منظور خداوند از آفرینش جن و انس و دادن اختیار به آنهاست.

لیفجر امامه )5 (قیامة: بل یرید النسان لیفجر امامه

ینده نگری کند)آ(بلکه انسان میخواهد بازکند جلو خود را. ترجمه: :فجرمثالهایی برای معنای

یا صبح است.فجر. مانند وقت نماز روشنی از میان تاریکی است شکوفاشدن فجر، که آب را میشکافد و به جلو میرود(یفجر امامه). بازشدن راه یک قایق یا کشتی است فجر،(یفجر امامه). بازشدن و شکافته شدن آب برای پیشروی یک شناگر است فجر،

فجر، راه بازکردن ماده ای قوی از درون مخزنی است که آن را محدود کرده است: انفجار

آینکده نگکریقرآن کریم در این آیه کوتباه، ببر نکته مهمی در زنبدگی فبردی و اجتمباعی انسبان یعبنی تأکیبد کبرده اسبت؛ آینبده نگبری انسبان ببا اهبداف الهی از جملبه ارسبال رسبل مطبابقت کامبل دارد؛ و

)آینده نگری در قرآنموجب می شود تا جامعه رو به سوی کمال رود. (برگرفته از: مارج من نار

) 15-14(الرحمن: خلق النسان من صلصال كالفخار و خلق الجان من مارج من نار(حرارت) آفرید.شعله بی دود آتش ترجمه: خداوند انسان را از گل خشكیده شبه سفال، و جنها را از

را مشخص مي سبازد و درمایه های اولیة تشکكیل دهنده جسکم انس و جنخداوند كریم در این دو آیه آیه بعد بر هر دو منت مي گذارد كه این دو ویژگي نعمتهایي اسبت كبه ببه هبر یبك از شبما عطبا شبده و

اگر غیر از این مي بود، شایسته شما نبود. سورة حجر نیز در این زمینه است: 27 و 26آیات

ولقد خلقناالنسان من صلصال من حمأ مسنون والجان خلقنه من قبل من نارالسموم.حکرارت و جنهبا را پیش از آن از گکل خشکكیده از لجن مانده شکدهترجمبه: به درسبتي كبه انسبان را از

آفریدیم.بسیار سمیمثبالی وجبوددارد. حبرارت و دود بی رنگی کبه از سبوختن گازهباینارالسکموم برای دانسبتن مفهبوم

اسبت کبه همنارالسکمومخانگی به وجود میآید و در آبگرمکنهبای گبازی بیشبتر مصبداق پیبدا میکنبد، دو مثال براي فهم مایه های اولیه انس و جن: گرم، و هم سمی و کشنده است ولی دیده نمیشود.

اگر در فصل تابستان، به بیابانهاي خوزستان سفركنید، مي توانید مایة اولیةمثال اول در باره انسان:انسان را ببینید. همه جباي زمین ترك خورده اسبت و شبما نمي دانیبد زیبر این لیبة ترك خبورده چیسبت.ولي اگر زمین را كمي بكنید، گل تیرة سبزرنگ و چسبنده اي را مي بینید كبه در زمسبتان گذشبته لجن

بوده و با گذشت چندماه به این صورت درامبده اسبت. و ببه یباد آیه اي دیگبر از قبرآن در همین زمینبه 11مي افتید كه مي گوید«ما آنان را از گل چسبنده آفریدیم» صافات:

پس لیه زیرین كه گل است و شرح آن رفت، «حمأمسنون» بوده كه اكنون «طین لزب» شده است ولیه بالیي همان طین لزب است، كه پس از چندماه خشك شبده، تبرك خبورده و ببه ‹گبل خشبكیده› یبا

«صلصال» تبدیل شده است. باز در فصل تابسبتان ببه همبان بیاببان مي رویم. تفتیده شبدن زمین بیاببان، چنبانمثال دوم درباره جن:

حرارتي را دارد كه گاهي به شكل سراب درمي آید. همان سرابي كه از دور ببه آبي گبوارا مي مانبد وهاجر(ع) را هفت بار درپي خودكشاند. سراب چیزي نیست جز تجسم حرارت كه گهگاه به روشبهاي

همان چبیزي اسبت كبه خداونبد آن را مایبة‹حرارت›(مارج من نار)دیگري نیز مي توان آن را دید. و ) جن در قرآن یا جن، موجودی که از نو باید شناختآفرینش جن قرارداده است. (برگرفته از

ما سکن فی اللیل و النهار)13(انعام: و له ما سکن فی الیل و النهار و هو السمیع العلیم

ببا خوانبدن این آیبه این پرسبش پیش میآیبد کبه چبه چیزهبایی در این کیهبان وجبود دارد کبه در شبب و ممکن اسککت منظککور خداونککد تنهککا این نباشککد کککه در کیهککان چیزهککا و جاهککاییروز سبباکنند؟ ولی

وجوددارد که زمان بر آنها میگکذرد ولی سکاکنند بلککه ممکن اسکت بکدین دلیکل سکاکنند ککه زمکان بکر جاهایی دیگر و چیزهایی وجوددارد کبهعرش که زمان بر آن نمیگذرد یعنی جدا از آنها نمی گذرد.

بی زمان اند. پاسخ به این پرسش با پیشرفتهای کیهانشناسی در آینده ممکن خواهد شد.الم تر الي ربك كیف مدالظل ولو شاء لجعله ساكنا ثم جعلناالشمس علیه دلیل ثم قبضکناه الینکا قبضکا

)55 تا 45(فرقان: یسیراترجمه: آیا به سوي پروردگارت نمي نگري كه چگونه سایه را كشید؛ و اگر مي خواسبت همانبا آن راسبباكن قببرارمي داد. سببپس خورشببید را دلیلي بببر آن قببرارداد. سببپس آن را بببه سببوي خببود برگرفببتیم

برگفتني شدني.اینکه چگونه خداوند سایه را ساکن قرار میداد اندیشیدنی و تفکر برانگیز است!!

قرآن کریم با این آیه فیزیکدانان و نیز اخترفیزیکدانان را به چالش کشیده است!)اشاره های قرآنی و پرسشهای انسانی(برگرفته از

ما ملکت ایمانکم (ایمانهم) را به کار بببرده کنیز واژهما ملکت ایمانکم،مترجمین قرآن کریم در ترجمه های خود برای عبارت

آنچه که بلکه عبارتی عام است، به معنای معنای کنیز را نمیدهد؛اند؛ ولی این عبارت در همه آیات نیسبت، زیبراکنکیز این عبارت ببه معنبای آیه بیست و پنج سوره نساء. مثل در دستان شما مالک شد

که در این آیه اجازه والبدین را میخواهبد و حبال آنکبه کنبیز اصبول یبا خبانواده نبدارد یبا اختیبارش دراهل و عیال یککا سوره روم معنای 28 سوره نحل و 71دست خانواده اش نیست. این عبارت در آیات

ازدواج سفید در قرآن را میدهد. برگرفته از: کسانی که به هر دلیل نانخور شما هستند

(آیه هفتادوپنج سوره حجر)متوسمین را میدهبد. موضبوع سبنگباران شبدن قبوم لبوط کبه خداونبد میفرمایبدپژوهشککگراناین واژه معنبای

پژوهشگران میتوانند در این باره پژوهش کنند؛ که البته پژوهشهایی از سوی غربیها صورت گرفتهو چند فیلم سینمایی و مستند پیرامون آن ساخته شده است.

)19) و مزقناهم کل ممزق(سبأ: 7مزقتم کل ممزق(سبأ: نرجمه: «شما به اجزائی تجزیه شدید»، و «تجزیه کردیم آنان را به اجزائی» (که مرببوط میشبود ببه

تجزیه شدن جسم انسان پس از مرگ.)

را ببینید)ملالعلکي(مشارق

مشرقین و مغربین) معنی: پروردگار دو مشرق و پروردگار دو مغرب17(الرحمن: رب المشرقین و رب المغربین

پیش از پبرداختن ببه این دو دیبدگاهدر این زمینبه دسبتکم دو دیبدگاه میتوانبد وجبود داشبته باشبد، ولی از آنجا كه مشرق و مغرت بکه سکاكن (موجکود متفكکر) وابسکته اسکت و نکه مسکكونلزم است بدانیم

(سیاره)، پس اگر سیاره اي ساكني نداشته باشد، كاربرد واژه مشرق یا مغرب براي آن واهي است.

چون همه سیاره ها كروي هستند، پس باید در مورد كره زمین بگوییم یا داراي بي نهبایتدیدگاه اول: مغرب و مشرق است، و یا فقط یك مغرب و یك مشرق دارد. و چبون مخباطب این سبوره جن و انس

است، نتیجه مي گیریم كه یكي از سیارات دیگر در اختیار جنهاست.اشاره به دو جهان با مشرق ها و مغرب هاي جداگانه ببر روي كبرة زمین دارد كبه جهباندیدگاه دوم:

دیگري كه ما نمي شناسیم، جهان جنهاي روي زمین باشد. سوره رعد اسبتنادكرد كبه مي فرمایبد خداونبد از هبر میبوه اي دو3در تأیید این دیدگاه، مي توان به آیه

سبورة البرحمن: ‹فیهمبا من كبل50جفت آفریده است.(كه یك جفت آن براي جن هاست ب این را از آیبة فاكهبببه زوجبببان› نبببیز مي تبببوان دریبببافت) در آیبببه بعبببد گوشبببزدمي كند كبببه ببببرروي زمین «قطبببع

متجاورات»(پاره هایي دركنارهم) وجود دارد. از یببونس، «قطببع من اللیببل» آمببده كببه بببه27 از حجببر، و 15 از هببود، 11نظببر بببه اینكببه در آیببات

‹پاره اي از زمان› اطلق شده است، و از آنجا كه یك نظریة علمي مي گوید كه بر روي همین كرة مببادو و یا چند جهان در كنار یكدیگر ولي با یك فاصلة زمباني وجبود دارد كبه موجبودات سباكن در هبرجهبان، یكبدیگر را حس نمي كننبد؛ ببه نظرمي رسبد كبه منظبور قبرآن كبریم دراین آیبه اشباره ببه اینجهان ها و از جمله جهان جنهاي روي زمین باشد. زیبرا در غبیر این صبورت مسباله بسبیار سباده ببه

نظر مي رسد و نیازي به آن نبود كه خداوند در پایان آیه بفرماید «ان في ذلك لیات لقوم یعقلون».

ببه گونه اي اسبت كبه ببا هیچ یبك از دو دیبدگاه در تضباد نیسبت و رب المشرقین و رب المغربین البته آیه )جن موجودی که از نو باید شناخت(برگرفته از میتواند جمع آن دو نیز باشد.

معجزین و معاجزین برای معجزین و معاجزین سه معنا متصور است:

گو هل من مبارزیک: هماوردخواه و مبارزه طلب یا

دو: توانایی مبارزه با کسی و یا تقابل با چیزی را داشتن انگلیسیچالنجسه: توانایی به چالش کشیدن برابر با

ملالعلکيرب السموات والرض و مابینهما و رب المشارق انا زیناالسکماءالدنیا بکزینه الكکواكب و حفظکا من كکل

)8 تا 5(صافات: آیات شیطان مارد لیسمعون الي المل العلي و یقذفون من كل جانب

در فلسفة جهان شناسي پیشینیان آمده است كه عالم امكان سه بخش دارد: ‹عالم لهوت› كه جز خداوند، مخلوق بدان راه ندارد.

‹عالم ملكوت› كه جایگاه فرشتگان و ارواح است.

‹عالم ناسوت› كه همان عالم پیدا یا جهان ماده و آفریدگاني است كه با همة ببزرگي و عظمبتي كبهدارد، انسببان مي توانببد بخشببي از آن را بببا وسببایل لزم و بخشببي دیگببر را بببدون وسببیله ببینببد و

درك كند.

شناسنامة بخش هاي كیهان طبق آیه بال = عالم لهوت یا بالترین جهان كه حتي شنود از آن براي شیاطین ممنوع است.ملالعلکي

= عالم ملكوت یا جهان نورونیرو؛ كه تاریكي و شب، و نیز انس وجن به آن راه ندارند.مکشکارق = عبالم ناسبوت یبا آسبمان پبایین یبا جهبان پیبدا(ارض) كبه شبیطان هاي سبركش ببه آن راهسکماءالدنیا

ندارند. بخشهای کیهان را بهتر بشناسیم:

یا جهان پنهان = عالم لهوت + عالم ملكوت + عرشعالم غیب = آسمان های هفتگانه که عالم ملکوت را نیز شامل میشود. سموات والرض و مابینهما

آسمان هاي هفتگانه + عرش = كل كیهان(ما سوی ا)آسمان هاي هفتگانه، همة آفریده ها جز عرش را دربرمي گیرند. عرش منبع تغذیة آسبمان هاي هفتگانبه

)سازمان کیهان در قرآن (برگرفته از است.

(مسكوني بودن برخی سیاره ها) من فی السموات)29(الرحمن: آیه یسئله من فی السموات والرض کل یوم هو فی شأن

هركس كه در آسمانهاوزمین(كیهان) است از او درخواست دارد. او هر زمان در شأني است. آمد این آیبه نبیز تأییبدي اسبت ببر مسبكوني ببودنمشرقین و مغربینگذشته از مطالبی که زیر عنوان

برخی از سیاره ها.

آیات زیر نیز دلیلي است بر مسكوني بودن دیگر سیاره ها از دیدگاه قرآن:

،29، شبوری 41، نبور 19، انبیبا 26 و 18، روم 87 و65، نمبل 71، مومنون 55، اسرا 66یونس 15، رعد 38، فصلت 95 تا 93، مریم 68، زمر 18حج

مواقع النجوم

)76 و 75(واقعه: فل اقسم بمواقع النجوم و انه لقسم لو تعلمون عظیم این دو آیه، بسیار محكم و پرصلبتند؛ بویژه به گونه اي كه خداوند براي آنهبا سبوگندیادكرده(فلاقسبم)

و با پشت بندي كه در آیة بعد براي آنها آورده بسیار ارزشمند و كارساز و مهمند. بي شك، خداوند منبان، مطلب هباي مهمي را در ضبمن آنهبا ببه مبا یاداوري مي كنبد. هرچنبد به هیچ روينمي توان چنین آیه هایي را به خوبي ترجمه كرد و مفهوم آنها را به زباني دیگبر برگردانبد، ولي ببراي

آشنایی میتوان چنین ترجمه کرد:پس سوگند به جایگاه هاي ستارگان(و جایگیري آنها نسبت به یكدیگر)، و همانا كکه این سکوگند اگکر

بدانید(كه سخت است درك كنید) بسیار باشكوه وعظمت است.امبروزه جایگباه سبتارگان در دانش كیهان شناسبي و نجبوم ببر كسبي پوشبیده نیسبت و خداونبد خواسبته

)سازمان کیهان در قرآناست با این دو آیه، چنین امر مهمي را به ما گوشزدكند. (برگرفته از

موسعون )47(ذاریات: والسماء بنیناها بأید و انا لموسعون

ترجمه: مبا آسبمان(كیهبان) را ببا دسبت(توانبا و اراده مسبتقیم) خبویش بنیان گذاشبتیم و مبا مرتببا آن راگسترش مي دهیم. (لم بر سر«موسعون» علمت تاكید است.) موضوع این آیه گسترش کیهان است.

«از میان تمبام پیشبرفت هاي علمي سبدة اخبیر، هیچیبك هیبت انگبیزتر یبا مبهوت كننبده تر از كشبف اینمطلب نبود كه جهان ما با انفجار عظیمي آغاز شبد و از آن زمبان تبا كنبون همبواره درحبال گسبترش

اخترشناسبان براین باوربودنبد كبه عبالم، ایسبتا و بلتغیبیر اسبت؛ لیكن معبادلت1917است. در سبال ‹نسبیت عام› اشاره بدان داشتند كه عالم همه چیز ممكن است باشد مگر ایستا. طبق این معادلت عالم

كه از این نتیجه گیري به ظباهر مسبخره گیج شبده بود، واژه دیگبرياینشتینباید درحال گسترش باشد. خواند تبا بتوانبد ببهثابت جهان شناسيرا وارد معادلتش كرد. فاكتوري من دراوردي كه بعدها آن را

كمك نسبیت عام جهاني ایستا به وجودآورد». نشبان داد كبه ‹نسببیت عبام›، امكبانالكسکاندر فریکدمن یبك هواشبناس روس ببه نبام 1922«در سبال

وجببود مجموعببه كبباملي از جهان هببایي را فببراهم مي آورد كببه نببه ایسببتا و نببه بي تغییرنببد. اینشببتنانتظارداشت كه این صرفا یك اشتباه لپي باشد، ولي نتوانست مشكلي در محاسبه هاي فریبدمن بیاببد و

نهایتا پذیرفت كه نسبیت عام امكان وجود جهاني درحال گسترش را مي دهد». ببه همبان نتبایج نظبري فریبدمن رسبید وكشکیش بلکژیكي ژرژ لومکتر كیهان شبناس و 1927«در سبال

اشاره كرد كه شواهد محكمي وجوددارد حاكي از آنكه عالم واقعا درحال گسترش است». در كالیفرنیا نشان داد كه سحابي ها درواقعمونت ویلسون از رصدخانة ادوین هابل 1924«در سال

كهكشان هایي گسترده و بسیار دور از كهكشان ما هستند. پنج سبال بعبد هاببل اقبدام ببه انتشبار یكي ازمهم ترین نتایج دانش امروز كبرد: تصباویري كبه نشبان مي داد ‹جابجایي هباي قرمبز› این كهكشبان هايدوردست همراه با فاصلة آنها از ما، به طور ثابت در حال افزایش است. این فرمول كه امروز آن را

عککالم مي شناسببیم، دقیقببا بیببانگر همببان رفتبباري اسببت كببه نسبببیت عببام بببراي قککانون هابلبه عنببوان پیش بیني مي كند».درحال گسترش

«در این مباحثببه و اختلف نظببر علمي حببق بببا فریببدمن و لومببتر بببود و اینشببتین مي دانسببت كببه بببا

سازگاركردن زوركي معادلتش ببا باورهباي قبدیمي در واقبع توانبایي شبگفت انگیزترین پیش بیبني درتاریخ علم را از خبود سبلب مي كرد. این لومبتر ببود كبه ببه مفهبومي كبه كمبتر از این شبگفتي آور نببوداشاره كرد: اینكه عالم باید زماني ببا انفجباري بسبیارعظیم موجبودیت یافته باشبد. وي بعبدها ببه عنبوان

مورد تحسین قرارگرفت. در این میان، اینشبتین این ازدسبت دادنانفجار بزرگ(مهبانگ)پدر نظریة فرصبت را احمقبانه ترین اشبتباه زنبدگي خبویش خوانبد». ( بخشبهایي از مقباله اي از راببرت مباتیو،

)31/1/84 با ترجمة ع. فخر یاسري مندرج در روزنامة شرق Focus Dec. 2004مندرج در )گسترش کیهان در قرآن(برگرفته از

موسییکی از داستانهای جبالب، مهم، پبرارزش، و پربباری کبه قبرآن کبریم زیباد ببه آن پرداختبه و بهبا داده

بار در قرآن تکببرار74 فرعون و 136 موسی است. واژگان قصه موسی و فرعون و بنی اسرائیل را ببهنامهکای علم و برخی واژگان مربوط به خداوند بیشبترین فبراوانی اشده که پس از نام جلله

خود اختصاص داده اند. قرآن کریم چهره موسی را این گونه نشان میدهد: ببوده ولی پس از فبرارقلکدر چون قوی بنیه و در خانواده سلطنتی بزرگ شده بوده در جوانی موسی

گرفته است. کلیم او ازدواج تبدیل به شخص باوقاری شده و چون بسیار با خدا همکلم بوده لقب از اینکه فرعون و سپاهش غرق میشبوند و ببنی اسبرائیل نجبات مییابنبد و ببه زنبدگی خبود ادامبهپس

میدهند و انقلب آنان به مانند همه انقلبها نهادینه میشود خداوند از موسی میخواهبد کبه ببه میقبات یباملقات او به کوه برود.

برای متقین مایه هکدایت و را از خداوند دریافت میکند که در آنها لوحهایی با عجله میرود و موسی خداوند دوره میدیده است. معرفت شناسی حکمت و در کلس موسیبوده است. در اصل رحمت

سکامری خداوند به او میگوید در غیبت تو ما قوم تو را آزمبودیم و شخصبی ببا عنبوان در پایان دورهآنها را گمراه کرده است.

که موسی از میعادگاه برمیگردد میبیند عده ای از مردم گوسباله پرسبت شبده انبد...پس از چهل روز را میگبیرد و ببا خشبونتهکارون را ببه زمین مبیریزد و سبر و ریش ببرادرش لوحهاعصببی مشبود.

میکشبد و میپرسبد: "چبه چبیز مبوجب شبد تبا بگبذاری آنبان گمبراه شبوند؟ از من پبیروی نمیکبنی ونافرمانی میکنی؟" برادر میگوید: "این قوم مرا به ضعف کشیدند و نزدیبک ببود مبرا بکشبند ترسبیدماگر بیشتر مخالفت کنم به تفرقه افکنی میان بنی اسرائیل متهم شوم. اکنون مرا جلو دشمنان سببرزنش

قرار مده". قوم ستمگرمکن و مرا جزو این سپس رو به سامری کرده میپرسبد: حبرف تبو چیبه؟ و او پاسبخ میدهبد: من بصبیرتی یبافتم کبهموسی

دیگران توانبا ببر آن نیسبتند. مشبتی از اثبر پبای تبو را برگبرفتم و ببا آن چبیزی سباختم کبه نفسبم ببرایمآراسته بود. به او میگوید برو... از این پس نمیتوانی با کسبی تمباس ببدنی داشبته باشبی تبا عمبرت ببهسرآید. گوساله ای را هم کبه تبو و پبیروان تبو ببر آن سبجده میکردیبد میسبوزانیم و خاکسبتر آن را در

دریا به گونه ای خاص میپراکنیم.منظکور از نشکان دادن "چهکره موسکی در قکرآن" روشکن شکدن مکیزان و روش کیفکردادن در ادیکان

اسکت تکاشکرک و دین سکازیالهی در برخورد بکا مرتککبین بکالترین معاصکی و گناهکان کبکیره یعکنی بتوان آنها را با کیفرها و روشهایی که بر کسکانی جکاری میشکود ککه تنهکا جرمشکان گفتن و نوشکتن

است مقایسه کرد و پندگرفت:

- موسی آن مرد خشن که با برادرش آن گونه رفتار میکند مردمی را که فریب خبورده بودنبدو گمراه شده بودند و بر غیرخبدا سبجده کبرده بودنبد!! حبتی تبوبیخ نمیکنبد. کیفبر آنبان تنهبا آن

میشود که مورد خشم خداوند قرارگیرند و در دنیا خوار گردند.اعکدام کبه آنبان را گمبراه کبرده ببود و گنباه بسبیار ببزرگی را مبرتکب شبده ببوده - سکامری

خکورهچبون بلکه مانند گمراه شدگان- کیفرش به خداونبد واگبذارده میشبود تبا مرضینمیشود او را نابودوسیله گمراهیبگیرد و موسی هیچ کیفری برای او در نظر نمیگیرد. موسی تنها

میکنند تا هیچ اثری از آن باقی نماند و مایه عبرت دیگران تا ابدالدهر شود.)آزادی و دموکراسی در قرآن(برگرفته از

را ببینید)مارج من نار( نارالسموم

ناس هم تنهبامکردم اسبت؛ و منظبور از مردمکان یبا مکردم ببه معنبای نکاسدر همه آیبات قبرآن کبریم، واژه

مردمانی از انسانها نیستیند؛ بلکه مانند بسبیاری از واژگبان قبرآنی، شبامل جنهبا نبیز میشبود؛ ولی در، ببه منظبور همقافیبه شبدن ببرنکاس هم هسبت، واژه سکوره نکاسآخرین واژه قرآن، کبه آخبرین واژه

، میشبودمن الجنکة والنکاس نشسته است؛ و معنای اصلی خود را نمیدهبد. پش معنبای انسجای واژه از جن و انس.

نأتي الرض)41(رعد: اولم یروا انا نأتي الرض ننقصها من اطرافها

آیا هرگز ندیدند ما مي آییم زمین را كم مي كنیم از آن، از كرانه هاي آن؟ یعنی یكي از سنت هاي طبیعي ما این است كه كرانه ها و اطراف كرة زمین را همبواره كباهش دهیم و

شما درپي پژوهش این پدیدة علمي برایید و به دلیل و تأثیرهاي این كنش واكنش طبیعي پي ببرید.نكته هایي چند در این زمینه:

«گرداگرد سطح زمین را پوششي از هوا احاطه كرده اسبت.(جبو زمین) این پوشبش آدمي را از اشبعةفرابنفش خورشید محفوظ مي دارد و موجب اعتدال دماهاي بسیارمتفاوت سطح زمین مي شود.

) به دسبت آمده، به وضبوح تمبام1961) و ‹اكسپلورر›(1958اطلعاتي كه از ماهواره هاي ‹ونگارد›(از روزي ببه روز دیگبر، كبامل تغییرمي كنبد و علتنشبان مي دهد كبه چگبالي در هبر ارتفباع معین،

.عمدة این تغییر، تغییرات فعالیت خورشیدي است… جبذب اشبعة فبرابنفش خورشبید به وسبیلة ازن بسبیار مهم اسبت، زیبرا این اشبعه ببراي همبة انبواعحیبات ببرروي زمین فوق العباده زیبان آور اسبت.(ببر اثبر گازهباي گلخبانه اي، از ضبخامت جبو زمینكاسته مي شود و این كاهش ‹ننقصها من اطرافها› موجب نفوذ اشعة فبرابنفش ببه سبطح زمین شبده كبه

براي زندگاني جانداران بسیار زیانبار و تهدیدكننده است.)در ناحیببه ‹بببیرون كره›(یكي از لیه هبباي جببو)، فببرار ملكببولي و اتمي از جببو زمین قابل ملحظببهمي گبردد(ننقصبها من اطرافهبا). اتم هبا و ملكول هباي سببكتر حبتي اگبر در قاعبدة ‹ببیرون كره› باشبند،مي توانند بگریزند ولي ذرات سنگین تر تنها از ارتفاعات بالتر مي گریزند».(مبایر دگباني بب نجبوم ببه

)226 تا 223زبان ساده، ترجمة خواجه پور ب ص:

نیز توجه كنید: 11/12/75به این خبر از اطلعات ضمیمه ، به مبدت زمبانرعککد و بککرق در طبقککات بککالیي جو«نورهبا و پرتوهباي عجیببي كبه به دنببال وقبوع

بسیاركوتاهي پدیدار و سپس محومي شوند، از تبازه ترین پدیبده هایي هسبتند كبه توجبه گروه هباي علميبین المللي را به خودمعطوف داشته است».

به گکردش در«… براي اولین ببار یكي دو دانشبمند متخصبص در امبور جبو همبراه سبفینه هاي شباتل ، و به چشم خود ناظر وقوع این پدیده هاي شگفت انگیز شبدند… این پرتوهباياطراف زمین پرداختند

عجیب نام هاي عجیبي نیز دارند: ‹شبح قرمز›، ‹پري قرمز›، ‹فواره آبي›». (ننقصبها من تخلیکة بارهکاي الكترومغناطیسي به اعتقاد دانشمندان این پرتوهاي نبوري محصبول «…

هستند. … به نوشبتة دیلي تلگبراف، اهمیت صاعقه در لیه هاي مختلف جو اطرافها) ناشي از بروز این پرتوهببا از آن جهت اسببت كببه مببوجب تصببحیح دیببدگاه دانشببمندان درخصببوص پدیببده هاي جببو

شده است.»در اطکراف زمین چیزهکاي دیگکري ماننکد نکیروي الكترومنتیکك، پدیکدهافزون بر مواردي كه گفته شد،

كتباب خبوبي نبیز بباالنینو، كمربندهاي گوناگون، از جمله كمربند ذرات باردار پرانرژی وجکوددارد.عنوان ‹حقیقت زمین› نوشته آقاي ‹جمشید مبین› پیرامون نیروها و انرژي هاي مدارهاي كره زمین،

)کاهش جو زمین از دیدگاه قرآن و دانشنوشته شده است. (برگرفته از

نبات )17(نوح: وا انبتكم من الرض نباتا

ترجمة: و خداوند رویانید شما را از زمین رویانیبدني. زیبرا معنباي ‹نبت› رویش و رشبددادن اسبت؛) یعبني37 (آل عمبران: و انبتها نباتکا حسکنا و كفلهکا زكریاچنانكه دربارة حضرت مریم(ع) فرمود:

‹و (خداوند) حضرت مریم را رشد داد رشد نیكویي›.

نسخیکی از آیاتی که از دیرباز بد فهمیده شده و چون ببد فهمیبده شبده، بسبیاری از مفسبران قبرآن و قبرآن

پژوهان به وسیله آن به انحراف رفته اند، آیه صدوششم سوره بقره است: (آیبه ای را نسبخ نمیکبنیم و ببا ببه بایگبانی تباریخما ننسخ من آیة او ننسها نکأت بخکیر منهکا او مثلها

نمیسپاریم مگر بهتر از آن یا مانند آن را جایگزین کنیم.)واژه نگاریهای قرآن کریم بسیار دقیق است و اگر کسبی یبا کسبانی (تفباوتی نمیکنبد کبه یبک نوجبوانباشد، یا یک قرآن پژوه، و یا یک مفسر بزرگ قرآن) ببدون دقت لزم و کبافی در واژگبان، و ببویژهواژگبان ویبژه قبرآن، و نبیز ببدون تبدبر در آیبه ای و آیبات پیش و پس از آن، اسبتنباطی از آیبه داشبته

باشد و آن را به نگارش دراورد، یقینا هم خود به انحراف رفته، و هم دیگران را منحرف میکند. است که در آغاز، مفسران، و به تببع آنبان،آیه نسخیکی از مصادیق بارز این سخن، آیه مشهور به

قرآن پژوهان قدیم و جدید پیرامون وجود آیات ناسخ و منسوخ به آن استناد کبرده انبد. نمیتبوان منکبردگرگون کردن برخی آیه های قرآن توسبط فروفرسبتنده آن شبد؛ ولی این آیبه، ربطی ببه این موضبوعپیدا نمیکند؛ و اصول موضوع ناسخ و منسبوخ ببدان گونبه کبه شبهرت یافتبه، از سبوی خداونبد مبورد

و سوره نحبل اسبت: 101توجه قرار نگرفته است. تنها آیه ای که مربوط به این موضوع میشود، آیه

کبه در آن از واژهاذا بدلنا آیه مکان آیه وا اعلم بما ینزل قالوا انما انت مفتر بل اکثرهم لیعلمکون یاد نشده، و تنها به منظور رد سخنان معاندان قرآن و پیامبر، نازل شده است.نسخ

جملککه هککای متن آمببد. یکی از آن هببا بببه معنببای آیه در قببرآن بببه سببه معناسببت کببه در زیببر واژه آیهپدیککده ها یککا نشککانه های ولی در اینجبا خداونبد منظبور دیگبری دارد؛ یعبنی کتاب هککای مقککدس اسککت؛

در مد نظر اوست. دلیل:طبیعی و اجتماعی را آورده، تنهبا شبمار انبدکی معنبای آیبات متن آیه آیه ای که خداونبد در آن هبا عنبوان217- از میان

.پدیده های اجتماعی منطبق است و بعضا بر پدیده های طبیعیقرآن را میدهند؛ بلکه عمده آن ها بر در صبورتی کبه اگبرنکأت،- در صبورتی کبه در آیبه مبورد بحث دقت کبنیم، در مییبابیم کبه میفرمایبد

وا اعلم بما ینزل چنانکه در آیه صدویک سوره نحل آمد: ننزل،منظور آیات قرآن بود، میفرمود - اگر منظور آیه قرآن بود، تاریخ مفید بودنش تنها محدود به زمان نبزول قبرآن میشبد و یبادآوری آن

پدیده ها و نشکانه های طکبیعی و اجتمکاعیتأثیر چندانی بر ما و دانش ما نداشت؛ ولی چون مربوط به است، بر آگاهی انسانها نسبت به چگونگی آفرینش، از آغاز تا روز رستاخیر میافزاید.

، از خیبل عظیم این پدیبده های طببیعی کبه خداونبد ببرروی زمین ایجبادتنها دو نمونبه ببارز و مشبهورانسکانهای و دایناسکورها انقبراض برانداختکه و بکه بایگکانی تکاریخ سکپرده،کبرده و سبپس آن هبا را

است؛ که هبر دو، سبطح وسبیعی از کبره خباک را دربرگرفتبه بودنبد و ببه یکبباره از سبطحنئاندرتال شبده انبد. ببه همین دلیبل هنبوز دیرینبه شناسبان و انسانشناسبانمحکو(نسکخ)زمین و صبفحه روزگبار

نتوانسته اند دلیل از میان رفتن آن ها را بیابند؛ هرچند به یقین دلیل علمی آن هبا کبه منطببق ببر مشبیتو خواست الهی بوده، برخورد سنگهای آسمانی با زمین بوده است.

نشوزاحضکرتببه معنبای سبرپیچی و نافرمبانی مبرد از زن و زن از مبرد اسبت. ببرای آگباهی بیشبتر ببه

بازگشت شود.النفس الشح

نضید

)10(ق: و النخل باسفات لها طلع نضید

و نخلی برافراشکته ککه دارای. پس معنبای آیبه چبنین اسبت: مکتراکم بعضکها فکوق بعضمعنای نضید: است. کسانی که به پروردگبارمنیب که برای یاداوری نعمتهای الهی به بندگان خوشه پرباری است.خویش بازگشته اند.

نطوی السماءقرآن كریم درمورد پایان جهان و آغاز جهاني دیگر مي فرماید:

) 104یوم نطوي السماءكطي السجل للكتب كمابدأنااول خلق نعیده وعداعلیناانا كنا فاعلین(انبیاء:ترجمه : روزي(زماني) كه مي پیچانیم(درمي نوردیم) آسمان(كیهان) را چون پیچانبدن طومبار نامه هبا.همچنانكه شروع كردیم آفرینش اولیه را، برمي گردانیم آن را. وعده اي است كه اجراي آن بر ماست و

ما آن وعده را به انجام خواهیم رساند.

نكته هاي جالب توجه در این آیه: - ترسیم شكل آفرینش و گسترش كیهان. 1- پایان دادن به جهان پیدا، به شیوة عكس آفرینش آن. 2- تأكید بر اینكه گسترش كیهان ابدي نیست و یقینا خداوند آن را پایان خواهدداد.3

شكل گستردگي كیهان از نظر قرآن همة ما یك برگ كاغذ لوله شده را دیده ایم. اگر به داخل این لوله كاغذي كه تاحدممكن پیچانبده و سبپس

رهاشده باشد بنگریم، چه شكل وحالتي را مشاهده مي كنیم؟پاسخ: شكلي حلزوني

اگر بخواهیم این كاغذ را مجددا جمع كنیم، چه كاري را باید انجام دهیم؟ پاسخ : لیه هاي مركزي آن را منقبض و فشرده مي كنیم و مي پیچانیم. در نتیجه، لیه هباي فوقباني نبیز

از انقباض و فشردگي لیه هاي مركزي تبعیت كرده و روي یكدیگر جمع و هموار مي شوند. شبببكلي اسبببت كبببه قرآن كبببریم ببببا مثبببال «كطي السبببجل للكتب» یعبببني پیچانبببدنشکککكل حلکککزوني،

طومارها(نامه هاي قدیمي) شكل آفرینش كیهبان و نبیز روش برچیبدن جهبان پیبدا را ببراي همگبان ازیك كودك دبستاني تا یك دانشمند كیهان شناس مشخص كرده است.

ویژگي هاي لیه هاي حلزون كیهاني و شمار آنهاتعداد لیه هاي این حلزون نیز با توجه به آیه هاي زیر، هفت لیه است:

ک الم تر كیف خلق ا سبع سموات طباقا15نوح: ک الذي خلق سبع سموات طباقا ماتري في خلق الرحمن من تفاوت فارجع البصر هل تري من فطور3ملك:

ک ولقد خلقنا فوقكم سبع طرائق 17مؤمنون: ک و بنینا فوقكم سبعا شدادا12نبأ:

هببر یببك از این آیببات، یكي از ویژگي هبباي آسببمان هاي هفتگانببه یببا ل یه هبباي حلببزون كیهبباني رابازگومي كند:

خداوند بر چگونگي آفرینش كیهان در هفت لیه تأكید، و كیهان شناسان را بر آگاهي یافتنآیة اولدر از «سازمان كیهان» فراخوانده است.

بر همگني، یكپارچگي، پیوستگي و خلل ناپذیري هفت لیة كیهان تأكید دارد.آیه دوم ک افلم ینظروا الي السماء فوقهم كیف بنیناها و زیناها ومالها من فروج 6ق:

این آیه بدون ذكر هفت لیه بودن كیهان، پیام هاي دو آیة بال را یكجا دربردارد. نیز نشان مي دهد كه هریك از لیه هبا یبك ‹راه› ببه حسباب مي آینبد؛ و چبون مبا در لیبة آخبرآیة سوم

بسیار به جا و شایسته به كاررفته است. ‹فوقكم›حلزون كیهاني قرارگرفته ایم، واژة گویاي این واقعیت است كه این هفت لیه سخت هستند؛ و با اینكبه روي هم قرارگرفته انبد،آیة چهارم

با یكدیگر درنمي آمیزند.

ویژگیهای جسم داراي شكل حلزوني بنابرآنچه كه در بال اشاره شد، براي تجسم شبكل كیهبان در ذهن خبویش، لك یبك حلبزون طببیعي كبه

داراي هفت لیه باشد را درنظرآورید و ویژگیهاي«جسم داراي شكل حلزوني» را كبه از این پس ببهاختصار «حلزون» نامیده مي شود، به شرح زیر مورد مطالعه قراردهید:

. نیروي گرانش حلزون در هسته یا مركز آن نهفته است.1. هستة حلزون نمي تواند خودبه خود ایجادشده باشد، زیرا نیازمند نیروي محركه اولیه است.2. هرحلزوني از مركز رشدكرده و منبسط شده است. 3. هرچببه لیه هبباي حلببزون از مركببز دورترمي شببوند، قببدرت گریزازمركببز و انبسبباط بیشببتري4

پیدامي كنند. . انبساط حلزون تابع قانون خاصي است. درنتیجه روند گسترش كامل منظم است.5

) 14(الشعراء: و نخل طلعها هضیم در هضیم یبا خوشبه تبازه ببه ثمبر رسبیده و پرببار نخبل خرمبا؛ کبهرطب نضکیج او متکدل لکثرتهمعنای هضبیم:

انسان حتا از دیدن آن لذت میبرد که چقدر پربار و زیباست. خداوند این آیه را برای منت گذاردن برقوم ثمود همراه با دیگر آیاتی آورده است که همه نشانگر این نکته هستند کبه مبا همبه گونبه امکانبات

دنیوی به شما دادیم ولی شما ناسپاسی میکنید.

(نجم: یک)والنجم اذا هوي در هوی یكي از ویژگي هبباي قببرآن كببریم ایجبباز اسببت، گبباهي یببك دنیببا مطلب را درون ظببرفي كببه حببتيبه چشبم نمي آید، مي ریبزد؛ ماننبد همین موضبوع، كبه واقعبا دنیبایي در یبك پیالبه اسبت. ببویژه آنكبه نبامسوره را نیز ‹نجم›، یعني ‹ستاره› قرارداده و موضوع معبراج را در همین سبوره بیبان کبرده اسبت.

ببه آن اشباره شبد. ببرای دانسبتنابکواب السکماءزیرا معراج از راه درهای آن صورت گرفتبه کبه در چیست. سیاهچاله باید در آغاز بدانیم که هویمعنای

با قطري نکاچیز، و جکرمي كلن، و چگکالي ناشي مي شود؛ ستاره مرگسیاهچاله فرایندي است كه از نزدیك به بي نهایت؛ با بار الكترومنیتیك و گشتاور شدید چرخشي.

ستاره مرده اي کبه ببر اثبر مبرور زمبان بیش از پیش مبتراكم تر و كوچك شبده و درنتیجبه بیش از پیشجبرم و چگبالي آن افبزایش یافتبه اسبت. هرچبه چگبالي جسبمي بیشبتر شبود، سبرعت فبرار آن بیشبترمي شبود. یعبني فبرار از آن مشبكل تر مي شبود. هرگباه سبرعت فبرار از روي سبتاره از سبرعت نبور

بیشتر شود، حتي نور نمي تواند از آن بگریزد. ستارة پرنور و درخشان و ما كه از راه دور به ستاره نگاه مي كنیم، عظمت موضوع در همین است.

‹حفرة سیاه› بدین ترتیب فعالي را مي بینیم كه به یك باره خاموش و سپس كامل از دید محومي شود. اسکت كکه تمکام مکواد جهکان مکا را بکه‹سکوراخ فضکائي›یکا ‹سکیاهچاله› به وجودآمده اسکت. و این یکك

جهان دیگري تخلیه مي كند. ‹هوي› از المنجد (نرم افزار): معناهاي

(كبه بي نورشبدن و ازدیده پنهان شبدن سبتاره را مي رسبانند: سبتارة پرنبور وپنهان شکد. .غروب كکرد،1درخشان و فعالي را مي بینیم كه به یك باره خاموش و سپس كامل از دید محومي شود.)

(كه درهم فرونشیني ستاره از آن استنباط مي شود.).سرفرود آورد.2(كه از آنها خوار و كوچك شدن و سپس مرگ ستاره استنباط مي شود.).فرودآمد، هلك شد، مرد.3(كببه گویبباي تهي شببدن سببتاره از مببوادهرچککه توخککالي با شککد.ي(توخببالي) و هببواء: . مهککوي: فضا4

دروني است كه با انفجار به بیرون ریخته مي شود؛ و پس از آن است كه سیاهچاله شكل مي گیرد.)(كه فروریزي ستاره از درون و تبدیل شدنگودال عمیق. فضا و جو میان زمین و آسمان، . اهویه:5

به سیاهچاله را مي رساند.)(كه آغاز شكل گیري سیاهچاله است. زیرا ستاره ازافتادن از بلندي به پستي و درگذشتن . انهوي:6

اوج عزت به حضیض ذلت مي گراید)پس مي توان آیه را چنین معني كرد:

سوگند به ستاره؛ آنگاه كه از اوج عزت به پسکتي گرایکد، و درهم فکرورود، و مکرگ آن فرارسکد، واز دیککدگان بککرود و بککه گککودالي ژرف و تهي شککبیه شککود؛ کککه همککة اینهککا مفهککوم یککك سککیاهچاله را

)بواب السماء یا سیاهچالگان(برگرفته از مقاله امي رسانند.

ولي و ولیت

در قرآن كریم نزدیك به دویست آیة داراي واژه اي با ریشة ‹ولي› وجوددارد. معناي همه آنهبا ببر ایناصل استوار است كه خداوند ولي (سرپرسبت) مؤمبنین اسبت؛ و كس دیگبري نمي توانبد ولي مؤمبنین

باشد، زیرا او تنها كسي است كه عهده دار و توانا بر این مهم است.

رحمن،خداوند اسماء و صبفات بسبیاري دارد كبه فراگیرنبد و همبه آفریبدگان را دربرمي گبیرد؛ ماننبد . اما صفت ‹ولي› صفتي اختصاصي براي خداوند نسبت ببه مؤمبنین، و ویبژه آنبانخالق، رازق، رب

اسبت؛ یعبني نبه خداونبد ‹ولي› یبا سرپرسبت كس یبا چبیز دیگبري اسبت؛ و نبه مؤمبنین مي تواننبد جبزخداونبد ‹ولي› یبا سرپرسبت دیگبري داشته باشبند. این معنبا از همبه دویسبت آیبه بر مي آیبد؛ ماننبد توببه

ولبت ویکژه یبا ا ولی المؤمکنین(برگرفتبه از پبژوهش مکالكم من دون ا من ولي و لنصکیر :ب 116)خداوند است

یحرفون الکلم عن مواضعهخداونبد کبریم در آیبه هبای چهبل و شبش سبوره نسباء و سبیزده سبوره مائبده این اصبل و مفهبوم را ببه

یحرفکون الکلم من بعکدگونه ای که در بال آمده است، و در آیه چهبل و یبک سبوره مائبده ببه صبورت ، و در آیه هفتادوپنج سوره بقره بدین گونه آورده است: مواضعه

یسمعون کلم ا ثم یحرفونه من بعد ما عقلوه

پرسش: با توجه به اینکه قرآن ککریم تکاریخ مصکرف نکدارد و همکه مفکاهیم آن بکرای همکه زمانهکا ومکانها کاربرد دارد، در زمان ما چه کسانی و چگونه کلم خداوند را به انحراف میکشانند؟

آنانکه با قرآن کریم سروکار دارند، بویژه ببرای ترجمبه یبا تفسبیر آن ببه هنگبام رویبارویی بباپاسخ: بباپبرداختن ببه متن از راه تبدبرببرخی مفباهیم قبرآن کبه ظباهرا پیچیبده ببه نظبر میرسبند، ببه جبای

ببه حاشبیه رفتبه و از منظبور نظبر خداونبد دورشبده در آغباز خبود منحبرف شبده سبپسعاملهای زیر

کلم خداوند را به انحراف میکشانند: - بر دانشهای خویش تکیه میکنند.

- نادانسته های خود را در نظر نمیآورند.- به قرآن به گونه ای نگاه میکنند که گویی دگرگونی پذیر است.

- به برخی آیات قرآن به گونه مینگرند که گویی تاریخ مصرفشان گذشته است.و- ببه جایگباه و دانش خداونبد آنچنانکبه بایبد و شباید آگباه نیسبتند و یبا توجبه ندارنبد(

). در نتیجه دانش خداوند را در حد دانش خویش پایین میآورند. ماقدروا حق قدره

بکرای دانسکتن نمونه هکای دیگکر انحرافهکا از کلم خداونکد بکه مقکاله ای بکا همین عنکوان و بکه بازگشت شود.https://www.academia.edu/12682012نشانی

یحیی میزیسببته و کمی پیشببتر از او بببهحضککرت عیسککی مسککیح همزمببان بببا زکریافرزندیحککیی حضببرت

حضکرتپیامبری مبعوث شده و با وی نسبت خویشاوندی داشته و در جوانی به شهادت رسیده اسبت. را ببر عهبده داشبته و داسبتان فرزنبددار شبدنمکریم مقکدس همان پیامبری اسبت کبه سرپرسبتی زکریا

او(زاده شبدن یحبیی) در سبالخوردگی زکریبا و همسبرش و اینکبه کسبی پیش از او ببدین نبام خوانبده آمده است. قرآن کریمنشده در

) 12(مریم:یا یحیی خذالکتاب بقوه را در پنج آیه ذکر کرده و آیات بسیاری را ببه او اختصباص داده ارزش وی دریحییقرآن مجید نام

میفرمایبد در کبودکی ببه او حکمتبقوهنزد خداوند بیشتر مشخص میشود. مانند همین آیه که پس از ) او را همچون عیسی بن مریم وصبف کبرده اسبت. یبا15 و 14-13عطاکردیم. در آیات پس از آن(

آنجا که خداوند پیش از تولد یحیی خبر تولد او را برای پدرش چنین وصف میکند:) 39(آل عمران:ان ا یبشرک بیحیی مصدقا بکلمه من ا و سیدا و حصورا و نبیا من الصالحین

لقب مشهوری که ببرای یحبیی(ع) ذکبر شبده و ببه احتمبال زیباد در انجیبل آمبده "تعمیبد دهنبده" اسبت.همبان گونبه کبه عیسبی(ع) ملقب ببه "مسبیح" (بسبیار مسبح کننبده کبه ببا مسبح کبردن بیمباران را شبفامیبخشید) است. ظاهرا وی مبدع غسل تعمید ببوده و این واجب شبرعی کبه شبرط ایمبان ببوده از دین

او به دین مسیحیت رفته است. البته بعید نیست که غسل تعمید تاریخی دیرینه تر نیز داشته باشد.

همچنانکه حضرت یحیی در قرآن بسیار ارزشمند وصف شده در انجیل نیز چنین است کبه مسبیحیاننام او را بر فرزندان خبود میگذارنبد ببدین گونبه: یوحنبا(ببا تشبدید نبون کبه عببری اسبت و نبام اصبلیاوسببت)- جببوانی(بببا تشببدید نببون: ایتالیببایی) -خببوان(اسببپانیولی)-جببان(انگلیسببی)- یانببا(لهسببتانی)ژان(فرانسببوی)- ایببوان(روسببی)- یوهببانس(آلمببانی)- ژوهببانس- جوهببانش- یببان- یوهببان. متاسببفانه

نامگذاری یحیی در میان مسلمانان بسیار کم است.یحکیی (متضکاد شکب شکبهمچنین در دین مسیحیت شب اول تابستان که کوتاهترین شب اسبت ببه نبام

اسبت.یحکییرا جشن میگیرند و بویژه عید کسانی است که نام آنان نامگذاری شده و روز آناحیاء)(با تفاوت در مؤنث ببودن) اسبت نبیز جشبن میگیرنبد.یحیینام آنان شب دوم را به احترام بانوانی که

)صابئین یا صابئون(برگرفته از پژوهشی با عنوان:

در قرآن)طیف کامل نور(اشاره به ید بیضاءو ادخل یدک فی جیبک تخرج بیضاء من غیرسوء فی تسع آیات...

و دستت را در گریبانت ببر. بیرونش بیاوری نور سفیدی خواهد بود، بی آنکه زیبانی ببه تبوترجمه:رساند، در نه آیه(نشانه). (نمل: آیه دوازده)

من اسبت. ببویژه آنکبه، میبان عبارتهبای فی تسکع آیکات (در نکه آیکه)موضوع و نکته کلیدی، عببارت (کبه وصبف چگبونگی آنفی تسکع آیکات (که مربوط است به نور دست حضرت موسی) و غیرسوء

کبه نشبانه وصبل کبردن اسبت، آمبده. یعبنی بهبتر آن اسبت کبه میبان این دوصکلینور اسبت)، علمت عبارت در خواندن و فهم جدایی نیفتد.

طیف نور است؛ و اگر دقت شود به نتیجه جالبی منتهی مشود: به نورموضوع آیه ظاهرا

کرده است؟نه آیه (نشانه)ولی طیف نور هفت رنگ دارد؛ پس چرا خداوند اشاره به

باز اگر دقت شود متوجه میشویم که نور سفید که دیدنی است متشکل از هفت رنگ اسبت ولی طیبففکرو سکرخ و فکرانور کامل نه رنبگ دارد: پس اگبر دو سبر طیبف نبور را کبه نبامرئی هسبتند، یعبنی

ککه این یکی از اعجازهکای!!جکل الخکالق را به طیف نور مرئی بیافزاییم، میشود نه رنبگ. بنفش... طیف کامل نور در قرآن)برگرفته ازقرآن کریم است. (

را ببینید.)یفعل ما یشاء (فعال لما یرید

یلج)4، حدید: 2(سبأ: یعلم ما یلج في الرض و ما یخرج منها و ما ینزل من السماء و ما یعرج فیها

ترجمه: خداوند مي داند آنچبه را كبه در زمین فبرومي رود و آنچبه را كبه از آن ببیرون مي آیبد. و آنچبهكه از آسمان فرومي آید و آنچه كه در آن(نه به سوي آن ب دقت شود) بال مي رود.

پیشینیان مترجمین و مفسرین قرآن كریم، چون خود از درك مفاهیم قرآني در ارتبباط بباروشنگري:ومکا قدرواعلوم طبیعي ناتوان بوده اند، در بسیاري آیات عمل توانایي خداوند را نیز دستكم گبرفته (

وذلكم ظنكم الکذي ظننتم بکربكم اردیكم) و آن را در اندازة توانایي هباي انسبان پایین آورده انبد.(حق قدره) متأسفانه این اشكال به پسینیان نیز سبرایت كرده و امبروزه نبیز23 ب فصلت: فاصبحتم من الخاسرین

همان تفكرات قدیمي را تكراركرده و مي كننبد و نه تنهبا جبرأت خدشبه اندازي ببر این رویه هباي قبرونوسطایي را ندارند، بلكه حتا از خود نمي پرسند آیا درست است كه با این همبه یافته هباي علمي در اینعصر همان مثال هاي كهنه را تكراركنیم و با این كار ذهنها را از دگراندیشي و نواندیشي بازداریم؟مثل در تفسیر آیة بال كه در دو سوره به یك شكل آمبده، مي پندارنبد كبه منظبور خداونبد آن چیزهبایي

است كه انسان ها مي دانند؛ مانند باران كه فرومي آید و ارواح كه بال مي رونبد؛ و ببدین گونه اسبت كبهسطح دانش خداونبد را در حبد دانش خبویش پبایین مي آورنبد. حبال آنكبه منظبور خداونبد از این آیبات،جدا از چیزهایي كه ما مي دانیم، آن است كه به انس و جن بگوید چیزهاي دیگري هم هسبت كبه شبمانمي دانیبد و من مي دانم و من ببا این آیبات، شبما را راهنمبایي مي كنم كبه ببه دنببال دانسبتني هایی كبه

نمي دانید، بروید. اگر به مطلب زیر توجه کنیم، بهتر متوجه موضوع مي شویم:دانشمندان عقیده دارند كه ذرات سنگین گونباگوني ببه زمین مي رسبند و از میبان آن مي گذرنبد، ببدونآنكبه ببا مبواد سبازندة كبرة زمین ببرهمكنش داشته باشبند. این ذرات به نبدرت ببا مبواد معمبولي واكنشنشان مي دهند. بنابراین بدون آنكبه مشاهده شبوند از میبان اجبرام معمبولي از جملبه زمین مي گذرنبد…آزمبایش سبي. دي. ام. اس. آي. آي.(پبروژة جسبت وجو ببراي مبادة تاریبك در دمباي پبایین) به منظبورمشباهدة گونبة خاصبي از این نبوع ذرات طبراحي شده اسبت. اگبر این ذرات مشباهده شبوند، در واقبعاولین نوري خواهد بود كه به دنیاي پررمز وراز ماده تاریك خواهدتابیبد؛ و نبیز مبدرك خبوبي ببراياثبات صحت نظریة ابرتقارن به دست خواهدآمد. نظریة ابرتقارن نظریه اي مافوق نظریه هاي متداول

) 22/2/83فیزیك است.»(روزنامه شرق- از سببوي دیگببر خداونببد در این آیببه وضببعیت زمین را از آسببمان جببداكرده و بببراي هببر یببك حسببابجداگانه اي بازكرده است(نه آن گونه كه مفسرین همه را یكي مي بینند). در بخش اول، بده بستان بیشبتر

ولي در بخش دوم، بده بستان بین عالم پیدا و جهبان پنهبان اسبت، ازبین جو زمین و خود زمین است. راه درهاي آن؛ و به تعبیر كیهان شناسان: سیاهچاله ها.

البته این جداسازي مانع از آن نمي شود كه چیزهایي كه از عالم پنهان فرومي آیند، ببه زمین و جبو آن)سازمان کیهان در قرآننرسد. و یا چیزي از زمین به جهان ناپیدا نرود. (برگرفته از

یوم خداوند تنها در دو سه آیه كه خواسبته كوتباهي عمبر انسبان در زمین را در رسبتاخیز ببه او یباداوري

ساعت) کره زمین به كاربرده است: «یوما او بعض یوم». 24كند، این واژه را به معنای روز (

‹یوم› در فرهنگ قرآن ‹دوره و مرحله› معني مي دهد. برای مثال: مي فرمایبد: دوره (یبوم) قیبامت براببر اسبت ببا پنجباه هبزار سبال، آن گونبه كبه شبمادورهببه معنبای

سباعت) نبیز خبود یبک دوره اسبت. دوره ای کبه24مي شمارید (سال زمینی). البته روز کره زمین (کره زمین یک بار به دور خودش میچرخد.

میفرماید: خلقنا السموات والرض فی ستة ایام (آفریدیم کیهان را در شبش مرحلبه.)مرحلهبه معنای آغباز شبده، شبش مرحلبهمهبانگاکنون ببرای کیهانشناسبان نبیز ثبابت شبده کبه آفبرینش کیهبان کبه ببا

ومهبانکگ یکا آغکاز ککار کیهکان در قکرآنداشته و ما اکنون در مرحله ششم مهبانگ قبرار داریم. (ببه نیز به این لینک بازگشت شود:

https://www.academia.edu/43921451/We_Have_Already_Entered_The_Sixth_And_Final_Era_Of_Our_Universe)

یوم الخروج )42(ق: یوم یسمعون الصیحه بالحق ذلك یوم الخروج

)11(ق: رزقا للعباد و احیینا به بلده میتا كذلك الخروج

یعني همان گونه كه گیاهان را از زمین با آب و خاك زنده مي كنیم، ‹خروج› دوباره همه چیز از جمله انسان ها در آغاز رستاخیز چنین خواهدبود.

این آیه نیز همین مضمون را به گونه اي گسترده، بیان مي دارد:وهوالککذي یرسککل الریاح بشککرا بین یککدي رحمتککه حککتي اذا اقلت سککحابا ثقککال سککقنه لبلککد میت فانزلنککا

)57(اعراف: به الماء فاخرجنا به من كل الثمرات كذلك نخرج الموتي لعلكم تذكرون که آمد، نیز بیان شده: 42 سوره ق، و پس از آیه 44 و 43همین مضمون در دیگر آیات

عنهم سراعا ذلك حشر علینا یسیر انا نحن نحیي و نمیت و الیناالمصیر یوم تشقق الرضسخن از شكافته شدن زمین و حشر سریع و زودهنگام(سراعا) است؛ نه مانند بار اول كه به دنیا آمدند

سال طول كشید تا به رشد و بالندگي رسیدند، بلكه به سرعت و به مانند گیاهاني كه با17، 16و حدود دوربین هاي فیلمبرداري خودكار، رشدشان را تندشده به تصویرمي كشند، همان گونه كه در این دنیا ما

)، ببببار دیگبببر ببببه سبببرعت از زمین32 بببب نجم: اذ انشکککأكم من الرضرا از زمین ‹نشبببوونما› داد(‹مي رویاند›.( ) 17 ب نوح: وا انبتكم من الرض نباتا

آمد که: کتاب حفیظدر مفهوم ) تبا ببدن انسبان، جن ووعنکدنا وسبیله اي در دسبت خداونبد اسبت (دي. ان. آ. یا رایبانه اي ببه نبام كتاب

دیگبر جانبداران را ببراي روز رسبتاخیز بازسبازي كنبد؛ البتبه اكنبون دانش ببه جبایي رسیده اسبت كبهچبنین كباري را در همین جهبان انجبام دهنبد و دانشروش همانندسکازي دانشبمندان نبیز مي تواننبد ببا

) و چگببونگي خببروج42 ببب ق:ذلککك یککوم الخروجانسببان را بببراي شببناخت بهببتر روز رسببتاخیر() بالببرند و دیگبر انسبان امبروزي هماننبد انسبان دوران جباهلیت پرسبش هایي11 ب ق:كذلك الخروج(

حتمي و بببه رسببتاخیز بببه عنببوان واقعه اي را(كببه بسببیاري از آنهببا در قببرآن آمببده) مطببرح نكنببد، و ).بعید ذلك رجع كه از قول كافران در قرآن آمده ( بعید و دور از ذهن ایمان بیاورد؛ و نه فهمیدني

):7(قمر: خداوند به گونه اي دیگر نیز ‹خروج› را توصیف كرده است(از گورها بیرون مي آیند، گویي ملخ هایي پراكنده اند.)یخرجون من الجداثا كانهم جراد منتشر

چرا خداوند ملخ را مثال زده است؟ هر نكته قبرآني، حتبا كوچبك تبرینش، نكته هباي بسبیاري درببردارد؛ و به هیچ روي نبایبد ترجمبه آن راسبرهم بندي كرد. بنبابراین بایبد در همین مثبال هم اندیشبه و تبدبركنیم؛ تبا ببدانیم منظبور خداونبد از این

مثال چه بوده است؟ پس از تببدبر در این مثببال قببرآني، متوجه مي شببویم كببه آفببرینش ملخ دو ویببژگي مهم دارد. یكي اینكببه‹خلق السباعه› آفریده مي شبود، و دیگبر اینكبه مي بیبنیم هنگبامي كبه ملخ هبا ببه كشبتزارها حمله مي كننبد،‹انبوه›اند؛ و معلوم است كه با هم آفریده شده اند. پس خداوند با این مثال بسیار سباده، حشرونشبر انسو جن را در آغاز رستاخیز، ترسیم كرده است. یعني همة مردمان جن و انس، به یكبباره، و ببا سبرعت

تمام، برانگیخته مي شوند.

فیلم هاي مستند بسیار از زادوولد جانواران مختلف تولید شده و تا آنجا كه ممكن ببوده بسبیاري از آنهبارا دیده ام؛ ولي تاكنون تولید مثل ملخ را ظباهرا نتوانسبته اند فیلمبرداري كننبد. امبا تاانبدازه اي شببیه ببه

آن را دیده ام كه براي این مثال قرآني مناسب است: تلویزیبببون روزي از تولیبببد مثبببل لك پشبببت ها فیلمي پخش كبببرد كبببه بسبببیار عجیب ببببود.5مسبببتند

لك پشببت های بسببیاری را نشببان مي داد كببه مشببغول تخم ریببزی در سبباحل دریببا هسببتند و پس از تخمریبزی روي تخم هبا را مي پوشبانند.(ماننبد گورهباي انسبان ها) سبپس زمباني را نشبان مي داد كبه خیبل

عظیم جوجه ها را مي دیدي كه به یك باره از تخم سربراوردند و روانه دریا شدند. همین رهسببپاري گببروهي آنهببا بببه سببوي دریببا بببود كببه بسیارشببگفت انگیز مي نمببود. انسببان بببا خببودمي گفت، اینها چگونه همه بباهم از تخم سبر براوردند؟! چقبدر انببوه و بسبیارند!! ببه گبونه اي كبه تمبام

آري! لك پشت ها همساحل با آن بزرگي راپركرده بودند. و چرا همه باهم به سوي دریا رهسپارند؟! )نقدی بر ترجمه الهی قمشه ای(برگرفته از مي توانند رستاخیز را براي ما به تصویربكشند!

یوم القیامه:از جمله آیاتي كه بازگوكننده این روز مهم و واژه ویژه قرآن هستند

تا18یوم ینفخ في الصور فتأتون افواجا و فتحت السماء فكانت ابوابا و سیرت الجبال فكبانت سبرابا(نببأ: 20 (

)10یوم تأتي السماء بدخان مبین(دخان:)10و9یوم تمورالسماء مورا و تسیرالجبال سیرا(طور:

) 9و8یوم تكون السماء كالمهل و تكون الجبال كالعهن(معارج: یببوم تببرجف الرض والجبببال كثیبببا مهیل… یومببا یجعل الولببدان شببیبا السببماء منفطربببه كببان وعببده

)18و17و 14مفعول(مزمل:) 13و6،7یوم ترجف الراجفه تتبعها الرادفه… فانما هي زجره واحده(نازعات:

القارعببه ماالقارعببه… یببوم یكون النبباس كببالفراش المبثوث و تكون الجبببال كببالعهن المنفببوش(قارعببه:1،2،4،5 (

الحاقبه ماالحاقبه… فباذا نفخ في الصبور نفخه واحبده و حملت الرض والجببال فبدكتا دكبه واحبده فیومئبذوقعت الواقعببه وانشقت السببماء فهي یومئببذ واهیببه والملببك علي ارجائهببا و یحمببل عببرش ربببك یومئببذ

)17تا2،13و1ثمنیه(حاقه:)36 تا 33فاذاجاءت الصاخه یوم یفرالمرءمن اخیه وامه وابیه وصاحبته وبنیه(عبس:

)34فاذا جاءت الطامه الكبري(نازعات: )9و8فاذا نقر في الناقور فذلك یومئذ یوم عسیر(مدثر:

) 9و7،8فاذا برق البصر و خسف القمر و جمع الشمس والقمر(قیامه: ) 10و8،9فاذاالنجوم طمست واذاالسماء فرجت واذاالجبال نسفت(مرسلت:

)37فاذاانشقت السماء فكانت هي ورده كالدهان(الرحمن: )4و1،3اذاالسماءانشقت… واذاالرض مدت والقت ما فیها و تخلت(انشقاق:

)1،2،3اذاالسماءانفطرت واذاالكواكب انتثرت واذاالبحار فجرت(انفطار:)6و1،2،3اذاالشمس كورت واذاالنجوم انكدرت واذاالجبال سیرت… واذاالبحار سجرت(تكویر:

اذا وقعت الواقعه… خافضبه رافعه اذا رجت الرض رجبا و بسبت الجبال بسبا فكبانت هبباء منبثبا(واقعبه:)6تا1،3

) 2و1اذا زلزلت الرض زلزالها و اخرجت الرض اثقالها(زلزال: ان زلزله الساعه شيءعظیم یوم ترونها تذهل كل مرضعه عما ارضعت و تضبع كبل ذات حمبل حملهبا

)2و1و تري الناس سكاري و ماهم بسكاري و لكن عذاب ا شدید(حج:

ترجمة آیه ها را به منظور درک بهتر و تأثیر بیشتر، پي درپي مي آوریم: روزي كه در صور دمیده شود، پس همبه، گروه گبروه مي آینبد. و آسبمان گشبوده شبود درحالي كبه:نبأ

درهایي خواهدداشت. و كوهها سرنگون شوند، درحالي كه(به گونة ذرات درامده) سرابي خواهندبود. روزي كه آسمان دود روشن و آشكاري را مي آورد.دخان: روزي كه آسمان مي خزد، خزیدني (ویژه) و كوهها سرنگون مي شوند سرنگون شدني(ویژه) طور:

روزي كه آسمان مانند روغن گداخته، و كوهها مانند پشم مي شوند.معارج: روزي كبه زمین و كوههبا به لبرزه درامبده و به صبورت پشبته اي از شبن ازهم پاشبیده درایبد…مزمل:

روزي كه كودكان را پیرمي كند و آسمان را مي شكافد و وعدة الهي انجام مي پذیرد. روزي كه شیپور سروش خود را سردهد، سوت پایاني درپي آن دراید… پس همانا آن اسببتنازعات:

پرتاب كردني پرخروش و یگانه. آن درهم كوبنببده. آن درهم كوبنببده چیسببت؟ روزي اسببت كببه مردمببان(جن و انس) به ماننببدقارعککه:

ملخ هایي سرگشته و پراكنده، و كوهها به صورت توده اي از پشم زده شده و ازهم پاشیده درایند. آن فرود آینده. چیست آن فرودآینده؟ پس هنگامي كبه در صبور دمیده شبود، دمیبدني پرخبروش وحاقه:

یگانبه(كبه لبرزه ببر اركبان تمبام كائنبات انبدازد)، و زمین و كوههبا برداشته شبوند و ببا كوبشبي یگانبهكوبیده و خردشبوند، پس در آن روز فرودآینبده فرود آمده اسبت و آسبمان شكافته شبده، پس در این روزآسبمان سسبت و بي بنیبان شبود و فرشبتگان ببر كرانبة كیهبان دراینبد و عبرش پروردگبارت را در این

روز هشت فرشته نگاهدارند. پس هنگبامي كبه خروشبندة مدهوش كننبده فرارسبد، روزي اسبت كبه شبخص از (عزیزتبرینعبس:

كسان خود،) برادرش، مادروپدرش، و همسروفرزندش فرارمي كند. پس آنگاه كه بزرگ خردكنندة خروشان فرارسد، …نازعات:

پس آنگاه كه در شیپور(حلزون كیهاني) دمیده شود، پس آن روز، روز بسیار تنگي است. مدثر: پس هنگبامي كبه (از شبدت نبور انفجبار) دیبدگان را ببرق بگبیرد، و مباه نبوراني در براببر آنقیامت:

كدر جلوه كند، و خورشید و ماه با آن همه دوري از یكدیگر، درهم فرونشینند،… پس آن هنگام كه ستارگان كم نبور شبوند و آن هنگبام كبه آسبمان گشوده شبود و آن زمبان كبهمرسلت:

كوهها ازهم پاشیده و پراكنده شوند، … پس آنگاه كه آسمان شكافته شود، پس گل سرخي خواهدبود، همچون پوشش سرخ فام.الرحمن: هنگامي كه آسمان شكافته شود،… و آنگاه كه زمین كشیده وگسترده وپهن شبود، و هرانچبه راانشقاق:

كه درخوددارد بیرون ریخته و خالي شود، … آن هنگبام كبه آسبمان از درون شكافته شبود و آنگباه كبه سبتارگان پراكنده شبوند، و آنگباه كبهانفطکار:

دریاها منفجرشوند،…

وقببتي كببه خورشببید سرنگون شببود، و هنگببامي كببه سببتارگان تیره شببوند، و آنگبباه كببه كوههبباتكککویر:سرنگون شوند، … و آنگاه كه دریاها شعله ورشوند،…

آنگاه كه فرود آینده فرودآید… كه پایین آورنده و بالبرند ه نبیز هسبت؛ هنگامي كبه زمین سبختواقعه:به لرزه دراید، و كوهها متلشي شوند، پس به صورت گردوغباري پراكنده درخواهند آمد.

آنگاه كه زمین به لرزه دراید، لرزیدنش را و بیرون بریزد هرچه درخوددارد،… زلزال: همانا كه وقوع زلزله در اركان عالم در روز قیامت رخداد بزرگي است. روزي كه مي بیني كببهحج:

هر شیردهنده اي شیرخواره خود را رهامي كند، و هر بارداري بارش را بر زمین مي گذارد؛ و مبردمرا مي بیني كه تلوتلو مي خورند ولي مست نیستند، بلكه عذاب خداوند شدید است.

دستاورد آیه هاي یادشده، پیرامون آغاز دوره اي كه در آن كار دنیا پایان مي گیرد: . وضعیت عمومي كیهان1. وضعیت آسمان جهان پیدا2. وضعیت زمین(كهكشان ها)3. وضعیت مردمان(جن و انس)4

وضعیت عمومي كیهان:هنگامي كبه در صبور كبه همبان حلبزون كیهباني اسبت، دمیده مي شبود و خبروش كركننبدة آن، اركبانكیهان را به لبرزه در مي آورد؛ همبة جانبداران جبز آنكبه را كبه خداونبد بخواهبد، مي میرنبد. این خبروشكركننبده، همبان امبواج صبدایي اسبت كبه همبة كیهبان را هم اكنبون نبیز پركبرده و باقي مانبدة بانبگانفجاري است كه در آغاز آفرینش ایجادشده، و در سخن فیریكدانان ‹تبابش زمینبة ریزمبوج كیهباني›

نامیده شده است. كار اسرافیل فعال كردن این امواج صوتي به اذن الهي است. وضعیت آسمان

چون این روز، روز بسیار تنگي است، از شبدت فشبار، آسبمان دنیبا، ابتبدا سسبت و بي بنیبان و سبپسشكافته شبده و به گونبة روغبني كبه گداخته شبود، دود از آن بلندمي شبود. از شبدت انفجبار، گلگون شبده،

سپس جمع شده، در خود فرورفته و به درون چیزي مي خزد. وضعیت كهكشان ها

كهكشبانها كبه خورشبیدها و ماههبا و سبتارگان نشبانة آنهاسبت، درهم مي ریزنبد و درهم فرومي نشبینند.خورشیدها نور خود را ازدست مي دهند و ماهها كه نبور خبود را از خورشیدهایشبان مي گیرنبد، همبه

تیره وتار مي شوند. تنها نورهاي ناشي از انفجارهاست كه برخي بخش ها را روشن مي كند. كوبنده و فرود آینده و خروش كننده و خردكننده و… هیچیك چیزي نیست كه از جبایي بیایبد؛ بلكبه اینعسبرت (یبوم عسبیر= روز بسبیارتنگ)، فشبار و شبدت انفجارهاسبت كبه چبنین عبذابهایي را فبراهم مي آورد؛ چنانكبه آمبد، «ماالقارعبه، یبوم یكون النباس… » كوبنبده سبهمگین، روزي اسبت كبه مردمبانهستند… یعني شيء خاصي نیست. پس قارعه، حاقه و دیگر واژگان و برواژگان به كاررفته، همببانفروپاشببي، درهم ریختگي و برهمفرو نشببیني اجببزاء كهكشببانها در این دوره یعببني آغبباز روز قیببامت

است. پس در این روز زمین از شبدت فشبار، ببه لبرزه درامبده، ابتبدا منفجرشبده، هرچبه درخبوددارد، ببه

بببیرون مي ریببزد؛ همببة چیزهببا خرد شببده و هیچ چببیزي سببر جبباي خببود نیسببت؛ بلكببه بببه هرطببرفپرتاب مي شوند. كوهها كه نمادي از زمین و كیهشان هاست، ابتبدا سبرنگون و خردشبده و ببه صبورتپشببم حلجي شببده، ریببگ، شببن ریزه، و درنهببایت بببه شببكل ‹گردوغبببار پراكنببده›(هببباءمنثورا) و

‹سراب›(فكانت سرابا) درمي آیند. وضعیت مردمان

در این روز مردمبان نبیز از سبهمگیني عبذاب، ببه وحشبت وهراس افتباده، از شبدت نبور انفجارهبا،چشمانشان را برق مي گیرد. ابتدا تلوتلبو مي خورنبد و سبپس ببه هرسبو پراكنده مي شبوند. مصبیبت هاي

این روز تا آن اندازه زیاد است كه كودكان پیر مي شوند، تو گویي عمري از آنان گذشته است.)مهنورد در قرآن(برگرفته از

یوم تبدل الرضمنظور از عبارت بال، وضعیت عرش و دیگر بخشهای کیهان پس از آغاز رستاخیز است:

)48(ابراهیم:یوم تبدل الرض غیرالرض والسموات و برزوا ل الواحدالقهارترجمه: روزي كه زمین دیگر زمین و آسمانهایي كبه مي شناسبید نیسبت و ببراي خداونبد یگانبه قهبار،

بببه صببورت جمببع آمببده تببا نشببان دهببد كببه منظببور از ‹زمین› همببهبککرزواخببود را نشببان مي دهنببد.(كهكشان ها یعني جهان پیداست؛ چنانكه فرمود: ‹والرض جمیعا قبضته یوم القیامه›)

از این آیه برمي آید كه پس از آغاز رسبتاخیز، كهكشبان ها آن گونبه نیسبتند كبه اكنبون در كیهبان جبايدارند؛ بلكه فیزیك كیهان به هم خورده و در جهان پنهان خود را به خداونبد نشبان مي دهنبد؛ چنانكبه در

زمین بببه نببور پروردگببارش روشببن«و اشککرقت الرض بنککور ربهککا»: (مببورد چببنین روزي فرمببود مي گردد.)

نكتببة جببالب توجببه آن اسببت كببه خداونببد دگرگببوني را در ‹ارض› دانسببته و بببا دگرگببوني آن بببرخيدگرگوني ها نیز در دیگر بخشهاي كیهان رخ مي دهد. این نكته تأییدي است بر اینكه همبة دگرگوني هبادر جهان پیدا رخ مي دهد كه در جهان پنهبان فبرومي رود و مبوجب دگرگوني هبایي در دیگبر بخشبهايكیهبان مي شبود. اگبر غبیر از این ببود آیبه چبنین مي ببود: ‹یبوم تبدل السبموات والرض غیرالسبموات

والرض›. سورة هود نیز برمي آید كه در روز قیامت و پس از آن، دو بخش اصلي كیهان108 و 107از آیات

برقرار است. آیه هباي بسبیاري دللت ببر این داشبت كبه پس از آفبرینش كیهبان در شبش مرحلبه، خداونبد ببر عبرشمسببتولي گردید. از آیببه زیببر برمي آیببد كببه خداونببد پس از ایجبباد نببیروي گببرانش بببر عببرش مسببتولي

شده است:( آیه دوم سوره رعد)ا الذي رفع السموات بغیرعمد ترونها ثم استوي علي العرش

ترجمببه: خداونببد كسببي اسببت كببه آسببمان ها را بي سببتوني كببه ببینیببد، بلندگردانیببد، سببپس بببر عببرشچیره گشت.

و نتیجه مي گیریم كه كاركرد نیروي گرانش براي برپایي جهبان پیبدا ببوده ولي در روز رسبتاخیز كبه17 و16جهان پیدا و پنهان یكي شده، آیا باز هم این نیرو به قوت خودباقي است؟ قرآن کریم در آیات

وانشقت السماء فهي یومئذ واهیه والملك علي ارجائها و یحمکل عکرش ربکكسوره الحاقه مي فرماید: فوقهم یومئذ ثمانیه

ترجمه: و آسمان(كیهان) شكافته شود. پس آن است در چنین روزي (رستاخیز) بي بنیان (یعني بببدوننبیروي گبرانش) و فرشبتگان ببر كرانه هباي آننبد؛ و در چبنین روزي عبرش پروردگبارت را هشبت

(نیرو) برخود حمل میکنند. زمباني كبه سبورة غبافر(مبؤمن) مشبخص مي شبود،7 از این آیه و نیز از آیبة آخبر سبورة زمبر و آیبة

عمر جهان پیدا به سرآید، و در جهان پنهان فرورود، از سویي كیهبان بي بنیان شبده؛ و از سبوي دیگبر (جهان ملکوت) كه در این زمان حد واسط و نگاهبدار دو بخش پیبدا و پنهبان كیهبان نورونیرو جهان

است و در نبود جهان پیدا، كاركرد خود را تغیبیر داده، و نیروهبای موجبود کنبونی، از چهبارنیرو ببههشت نیرو افزایش یافته، و به چهارگونه زیر، به انجام وظایف خود مي پردازند:

- برخي به كارهاي مردم آن جهان مي پردازند، - برخي بر كرانه هاي كیهان درگردشند، - برخي در پیرامون عرش درگردشند،

- هشت نیرو نگاهدارنده عرش اند. الجکامع› نقل شکده كکه بکر‹جوامعدر قکاموس قکرآن پکیرامون واژه عکرش از كتکاب در همین زمینبه،

اساس روایتي حاملن عرش اكنون چهارند. روز قیکامت خداونکد چهکار تکای دیگکر را بکه كمکك آنکانمي فرستد.

اگر كسي مي خواست بر این نظر خرده بگیرد كه منظور از هشت، هشت فرشبته اسبت و فرشبته تنهبانیرو نیست، ولي این روایت كه همچبون قبرآن ببراي حباملن عبرش مصبداق تعبیین نكرده ، و تنهبا ازبباب تشببیه از ‹نفبر› یبادكرده، حجت را ببر آنهبا تمبام كرده و گفته اسبت كبه اكنبون چهارنبد و در روزقیبامت هشبت خواهندشبد و مي دانیم كبه تباكنون در دانش فیزیبك چهبار نبیرو بیشبتر شناخته نشبده ، پسمصداق هشت كه پیش از رستاخیز چهارند، تنها مي تواند همان چهبار نبیروي شبناخته شبده امبروزی

)مهنورد یا پایان کار کیهان در قرآن(برگرفته از باشد كه در دوره رستاخیز به هشت نیرو مي رسند.

الحمدل الذي هدانا لهذا وماكنا لنهتدي لول ان هداناا

مفهوم ویژه53نگارش و انتشار: پانزدهم فروردین نودودو، تنها با اولین ویرایش همراه با واژگانی نو: بهمن نودوچهاردومین ویرایش کامل، همراه با واژگانی نو: آبان نودوهفتسومین ویرایش کامل، همراه با واژگانی نو: تیرماه نودوهشتچهارمین ویرایش، افزودن واژگان و تنظیم فهرست: آذر نودونه

مفهوم ویژه): دی نودونه127پنجمین ویرایش و افزودن واژگان (با1400 مفهوم ویژه): فروردین 131ششمین ویرایش و افزودن واژگان (با

احمد شماع زاده