Mahmud Khan Beglar Begi of Sar-i-Pol محمود خان بیگلر بیگی

11
یر جمی عظی محمود خانگی بیگلربی سرپلکی ی ازره چه های بارز مقاومت در مقابل سلطهفغانها ا در نیمه اول سده نزده در تورکستان صغیر بود. او بار ها در مقابلفغانها ا شورید و با سایر رهبران تورکستان صغیر در مقابل آنها جنگید. پس از جنگ های متعدد و دن گذشتان حبسخره با در1851 دی می در اثر همکاری حکیم خان از شبرغان و غضنفر خان از اندخوی در جنگ آقچه در مقابل افضل خان، دستگیر و در بلخ اعدام گردید. شمالستانفغان ا از نظرخی تاری ویفیای جغرا در طول سده های متمادی بخشی از ای آسی مرکزی بوده است درزمانده او های چنگیز خان جز از اولوس چغتای بود و در دوره تیموریهاکی ی از ملحقات عمده امپراتوریموری تی بود. این منطقه بین سده های17 و18 جزء خاناترا بخا بود وکی ی از توابعهم م آن محسوب می گردید. در دوره شیبانیها وشترخانیها ا از جمله توابعی بوده که معمو به ولیعهد یا خان آینده داده می شد. این منطقه در آن دوره ها شامل مناطق بین ای دری آمو و کوه هندوکش بود و گاهی بدخشان نیز شامل آن بود. در سمت غرب تا مرزهای هرات و بعضا تا ای دری مرغاب را شامل می گردید. بعدها در زمانشترخانیها اکی ی از خانی نشینهای بود که امیر نشینها یاراتما ا فرعی را در بر می گرفت. پس ازشترخانیها ا و به ویژه در زمان گسترش نفوذ برتانیه در قسمتهای جنوبیستان،فغان ا مناطق شمال هندوکش و جنوب ای دری آمو به نام تورکستان صغیر و تورکستانفغانی ا یاد گردیده است. در این دوره ها مرکزیت تورکستان صغیر بلخ بود و چهاریت و بخشی از تورکستان صغیر بود که شامل شبرغان، اندخوی، سرپل و میمنه بود. زم به ادآوری ی است که میمنه قبل از آنکه ندر محمدخان آن را به صفت مرکززاده شهشین ن توابع فرعی بلخنتخاب ا نماید محلساسی ا تداوم غربی بلخ بود. تدابیر ندر محمد خان برایقسیمات ت بلخ به توابع فرعیشان ننده ده این است که چرا در دورهفغانها ا در سیاست خارجی حاکمان اندخوی، شبرغان و سرپل با دودمان مینگ میمنهفاوت ت نظر موجود بود، با وجود اینکهعضای ا چهاریت و شاید در مورد لی مسای چوننی، جانشی قلمرو، حق آبه وغیره باهم دیگرف اخت داشتند. تورکستان و چهاریت وت تحو چهاریت و به ویژه سرپلرتباط استقیم م بات تحو میمنه در سده های پس از دورهموری تی ها وبانی شی ها دارد. از اواخر سدهجده ه و اوایل سده نزده سرپل به منزله یک منطقه مستقل مانند سایر مناطق چهاریت و ظاهر می گردد و از اوایل سده نزده به ویژه از زمان دوست محمد خان به بعد در صحنه اسی سی تورکستان نقش آن برجسته می گردد. جای شک نیست که تورکستان بهشت مصون برای سران و سردارانیرکزای با و محمدی زای در سده نزده بود چنانکه دوست محمد خان،رعلی شی خان و عبدالرحمن خان در جریانمکش کش های قدرت در کابل نه تنها برای حفظ جان به تورکستان پناه آوردند بلکه برای به دست آوردن مجدد قدرت یا حفظ قدرت حمایت وسیعهالی ا این منطقه را با خود داشتند.

Transcript of Mahmud Khan Beglar Begi of Sar-i-Pol محمود خان بیگلر بیگی

عظیمی جالیر

در افغانها سلطه مقابل در مقاومت بارز های چهره از یکی سرپل بیگلربیگی خان محمود سایر با و شورید افغانها مقابل در ها بار او. بود صغیر تورکستان در نزده سده اول نیمه

حبس گذشتاندن و متعدد های جنگ از پس. جنگید آنها مقابل در صغیر تورکستان رهبران از خان غضنفر و شبرغان از خان حکیم همکاری اثر در میالدی 1851 در باألخره

.گردید اعدام بلخ در و دستگیر خان، افضل مقابل در آقچه جنگ در اندخوی

های اوالده درزمان است بوده مرکزی آسیای از بخشی متمادی های سده طول در جغرافیایی و تاریخی نظر از افغانستان شمال

های سده بین منطقه این. بود تیموری امپراتوری عمده ملحقات از یکی تیموریها دوره در و بود چغتای اولوس از جز خان چنگیز

بوده توابعی جمله از اشترخانیها و شیبانیها دوره در. گردید می محسوب آن مهم توابع از یکی و بود بخارا خانات جزء 18 و 17

گاهی و بود هندوکش کوه و آمو دریای بین مناطق شامل ها دوره آن در منطقه این. شد می داده آینده خان یا ولیعهد به معموال که

اشترخانیها زمان در بعدها. گردید می شامل را مرغاب دریای تا بعضا و هرات مرزهای تا غرب سمت در. بود آن شامل نیز بدخشان

.گرفت می بر در را فرعی امارات یا نشینها امیر که بود نشینهایی خان از یکی

دریای جنوب و هندوکش شمال مناطق افغانستان، جنوبی قسمتهای در برتانیه نفوذ گسترش زمان در ویژه به و اشترخانیها از پس

والیت چهار و بود بلخ صغیر تورکستان مرکزیت ها دوره این در.است گردیده یاد افغانی تورکستان و صغیر تورکستان نام به آمو

ندر آنکه از قبل میمنه که است یادآوری به الزم. بود میمنه و سرپل اندخوی، شبرغان، شامل که بود صغیر تورکستان از بخشی

خان محمد ندر تدابیر.بود بلخ غربی تداوم اساسی محل نماید انتخاب بلخ فرعی توابع نشین شهزاده مرکز صفت به را آن محمدخان

و شبرغان اندخوی، حاکمان خارجی سیاست در افغانها دوره در چرا که است این دهنده نشان فرعی توابع به بلخ تقسیمات برای

جانشینی، چون مسایلی مورد در شاید والیت چهار اعضای اینکه وجود با بود، موجود نظر تفاوت میمنه مینگ دودمان با سرپل

.داشتند اختالف دیگر باهم وغیره آبه حق قلمرو،

والیت چهار و تورکستان

اواخر از. دارد ها شیبانی و ها تیموری دوره از پس های سده در میمنه تحوالت با مستقیم ارتباط سرپل ویژه به والیت چهار تحوالت

نزده سده اوایل از و گردد می ظاهر والیت چهار مناطق سایر مانند مستقل منطقه یک منزله به سرپل نزده سده اوایل و هجده سده

تورکستان که نیست شک جای. گردد می برجسته آن نقش تورکستان سیاسی صحنه در بعد به خان محمد دوست زمان از ویژه به

و خان شیرعلی خان، محمد دوست چنانکه بود نزده سده در زایی محمد و بارکزایی سرداران و سران برای مصون بهشت

آوردن دست به برای بلکه آوردند پناه تورکستان به جان حفظ برای تنها نه کابل در قدرت های کشمکش جریان در خان عبدالرحمن

.داشتند خود با را منطقه این اهالی وسیع حمایت قدرت حفظ یا قدرت مجدد

دوره این در. داد دست از را بلخ درامد حق که( 1795-1772 از زمامداری) مینگ خان حاجی پسر خان جان 1775 سال در

1814 از پس زمانی. داشت وسعت شرق در سرپل تا غرب جنوب در مرغاب باال از و داشت زیادی وسعت بلخ نشین شهزاده

از پس. گردید مستقل میمنه از خان جان ساله ده نواسه( 1829-1814 ز) خان یار علی میمنه جدید زمامدار ضعف سبب از سرپل

1840 تا که خان شیر ذوالفقار دختر و خواهر. نمود حفظ1830 تا میمنه با را دوستانه روابط سرپل میمنه از استقالل ادعای

رقیب خانوادگی خط از خان مضراب که هنگامی دوستانه روابط این. شد داده یار علی خانوادگی خط ازدواج به بود، سرپل زمامدار

خان ذوالفقار خواهر جمله از تاج مدعی رقبای همه بردن بین از برای تالش در. آمد پایان به رسید قدرت به میمنه در خان حاجی

مکک( 1851 وفات) شبرغان زمامدار خان رستم را خان مضراب اختالف این در. زد دامن را سرپل با جنگ نتیجه در و کشت را

.بود خان محمود پسرش و شیر ذوالفقار قدم ثابت دشمن نمود،که می

از مقتول، والی تولد نو پسر خان یار علی اگرچه. رسید قتل به خان قلی احمد سوی از میمنه والی مینگ خان محمدرحیم1804 در

و تلخ میراث که بود، خان جان پسران بین خونین اختالفات جمله در حادثه آخرین خان رحیم سقوط ماند، زنده و یافت نجات عام قتل

به زمان در که داشت، سرپل والی خان شیر ذوالفقار با نزدیکی ارتباط خان قلی احمد. گذاشت جا به بازماندگانش برای را خونینی

در بود خان قلی احمد رسد می نظر به. بود نموده ازدواج ذوالفقار خواهر با او بود، میمنه فرعی منطقه یک قلی احمد رسیدن قدرت

نموده ازدواج ایرانی برده زن یک با میمنه نو زمامدار. باشد نموده تعیین سرپل حاکم حیث به را خان شیر ذوالفقار 1804 سال

زن یک با نیز خان شیر ذوالفقار خانواده. نمود می اداره آینده در را میمنه باید که بود کسی باألخره خان مضراب او پسر بود،

ازدواج کابل از زنی با نیز او و بود وان پارسی یک نیز شیر ذوالفقار مادر. بود نموده ازدواج نسل چند برای کابل از وان پارسی

.بود نموده

سرپل های بیکلربیگی

زمامداران اثر زیر ابتدا در. نمودند می اداره را آن مجاور نواحی و سرپل نزده سده اواخر تا هجده سده اول نیمه از ها بیگلربیگی

خان شیر ذوالفقار. نمودند حفظ میمنه با را خود روابط اما گردیدند مستقل نزده سده دوم دهه از پس تدریجی بودند میمنه مینگ

آغاز خان شیر ذوالفقار با سرپل های بیگلربیگی تاریخ. پرداخت زمامداری به مستقالنه که بود سرپل مستقل بیگلربیگی نخستین

این که گردد می استنباط چنین تاریخی منابع از اما نیست روشن خوبی به آن های مسئولیت و لقب این اعطای چگونگی. گردد می

داده نسبت ها بیگلربیگی به که وظایفی از یکی. است بوده معمول ها تورک بین در آن از قبل هم شاید و ها تورک گوک زمان از لقب

زمانی رسد می نظر به. است بوده اضطراری حاالت در گیری سرباز ضمنا است مربوط قلمرو یا توابع مرزهای پاسداری است شده

.داشتند عهده به را مرز این محافظت سرپل های بیگلربیگی و بوده شبرغان با میمنه مرزی منطقه بود میمنه جز سرپل که

کینه قبیله از ای شاخه یلی مه اچه. بود میمنه زمامدار تابع 1814 تا بود سرپل اوزبیکهای یلی مه اچه قبیله از خان شیر ذوالفقار

هم گاهی و میمنه اداره ها مدت که دانند می مینگ قبیله از شاخه را یلی مه اچه منابع بعضی که درحالی گردد می ذکر اوزبیکها گس

او و است نموده ذکر شیری ذوالفقار را سرپل زمامدار خود سفرنامه در برنس الکساندر. داشتند عهده به را خوقند همچنان و بلخ

وقت آن زمامدار قلی احمد احتماال . داشتند سکونت بیشتر میمنه و صیاد سرپل، در ها یلی مه اچه. داند می یلی مه اچه قبیله از را

محسوب میمنه فرعی منطقه یک وقت آن در سرپل زیرا نمود تعیین سرپل حاکم حیث به را خان شیر ذوالفقار 1804 سال در بلخ

با سرپل حاکم خان، شیر ذوالفقار رسید، قتل به میمنه در خانوادگی اختالفات طی خان قلی احمد1814 در که هنگامی. گردید می

سیاسی و تاریخی گزیته در آدمک که است یادآوری به الرم. نمود اعالن مستقل را خود میمنه مقامات ضعف از برداری بهره

تا شرق و شمال در او قلمرو ها جنگ بعضی از پس. نماید می ذکر 1810 سال در را میمنه از سرپل گردیدن مستقل افغانستان

به خان شیر ذوالفقار سوی از سرپل اداره دوره این در. رسید می شبرغان مرزهای تا ولنگ میرزا گذرگاه و قورچی از تگاب شیرین

فرسایشی جنگ میمنه، در 1829 سال در خان مضراب رسیدن قدرت به با. بود حسنه نیز میمنه با روابط و رفت می پیش خوبی

.یافت دوام 1840 در خان ذوالفقار وفات تا که جنگی گردید، آغاز سرپل و میمنه بین

به ملقب منابع بیشتر در که درحالی داند می اتالیق به ملقب را خان ذوالفقار هرات، در انگلیس سیاسی نماینده پاتینجر ایلدرد طبق

ضمن در. ندارد خوبی مناسبات اندخوی حاکم خان ولی شاه و شبرغان حاکم خان رستم با که داند می مسن شخص را او. است شیر

دار صالحیت خان محمود کالنش پسر که نمود تقسیم پسرانش بین را خود قلمرو حیات زمان در خان ذوالفقار که گردد می یادآور

های سال. بود رفته خلم به بیگ ولی میر خسرش به کمک برای خان محمود پاتینجر بازدید زمان در اما. بود شده شناخته حاکمیت

و تاج به ها انگلیس کمک با شجاع شاه و بود همراه بخارا به خان محمد دوست تبعید و سقوط با خان شیر ذوالفقار زمامداری آخر

و هرات در ویژه به او اداره زیر مناطق از خارج ها انگلیس اندازی دست و نفوذ شجاع شاه رسیدن قدرت به با. رسید ها درانی تخت

تالش در خلم گاهی و بامیان هرات، از ها انگلیس های نماینده. یافت افزایش داشتند دست در را مناطق آن محلی زمامداران که بلخ

تالش در بامیان در الرد و هرات در تاد که چنان. نمایند تشویق کابل از اطاعت به را ها آن نموده نفوذ صغیر تورکستان در بودند

.بسازند وادار شجاع شاه حاکمیت پذیرفتن برای هارا آن آورده فشار صغیر تورکستان زمامداران باالی بودند

صغیر تورکستان و بیکلربیگی خان محمود

از جلوگیری برای وفات از قبل او.گذشت در سرپل در1840 بهار در زمامداری سال پنج و سی حدود از پس خان شیر ذوالفقار

مرد صد دوازده با را سرپل. نمود تقسیم خان قلیچ و خان محمود پسرانش بین را خود قلمرو برادران بین احتمالی های کشمکش

نیرو صد هفت حدود که را تگاب شیرین دره علیای قسمت در قورچی ناحیه دادو ،[1851-1849] خان محمود بزرگش بهپسر

یادآور اما گردید معرفی معقول و باهوش شخص را خان محمود پاتینجر طبق. بخشید خان قلیچ دیگرش پسر به داشت جا دران

از را خان محمد و خان قلیچ یک هر خان محمود برادران قورچی در پاتینجر. نامند می غارتگر و ظالم را او رعایایش که گردد می

را ها آن رویه اما رسیدند، می نظر به تر ذکی خان قلیچ ویژه به هردو و داشتند اختیار در سوار صد هفت حدود که بود دیده نزدیک

نماید می بینی پیش و نویسد می برادرانش و خان محمود بین اختالفات باره در پاتینجر. داند می خان محمود از بدتر مردم مقابل در

.انجامید خواهد برداران بین خونین های جنگ به خان ذوالفقار وفات از پس که

جانشینی باالی برادر هردو بین آشکار جنگ به پدر وفات از پس داشت وجود پدر حیات زمان در حتی که برادر دو بین اختالفات

پدرش، سابقه دشمنان برادرش محمدخان حمایت بر افزون قورچی در را خان قلیچ جانشینی باالی مبارزه این در.گردید مبدل

گذرگاه در میمنه نظامی قطعه حمایت با خان قلیچ. نمودند می کمک خان محمود علیه شبرغان از خان رستم و میمنه از خان مضراب

جنوب سوی به خان محمود به مشترک حمله برای شبرغان از را خود سربازان خان رستم که درحالی نمود، پیشروی ولنگ میرزا

در اینکه وجود با خان محمود. شدند روبرو باهم سرپل غرب جنوب میلی شش حدود در" سغاره" قلعه در قوا هردو. فرستاد

خسرش از و نمود نشینی عقب سرپل ارگ به لذا. توانست نمی رویارویی دشمن با آماده نیروی وجود با داشت، نام جرئت و شجاعت

داماد نجات برای فرصت اغتنام با ولی میر. گردید کمک خواستار داشت کابل در شجاع شاه با خوبی مناسبات که خلم والی ولی میر

در را نقیب ایشان بزرگ پسر اوراق ایشان و راند بیرون نهر هجده منطقه از را بلخ والی بی عبدالجبار بلخ در ابتدا شد، روانه خود

محافظت را آمو دریای و بخارا به اصلی راه که آقچه در را صدور ایشان خود کوچک برادر نیز اوراق ایشان. نمود تعیین بلخ

دشمن نیروی که نمود کشف جا رسید،دران سرپل نزدیکی در بهسود به 1840 می اواسط در ولی میر. نمود مقرر نمود می

خان مضراب اردوگاه به را ای نماینده ولی میر مخمصه، این از رهایی برای تالش در. هست بود شده بینی پیش چه ازان تر بزرگ

کار از بامیان در را انگلیس نماینده الرد دیگر نامه در. شود داده خاتمه سرپل محاصره که نمود تقاضا شجاع شاه نام از و فرستاد

.نمود کمک تقاضای بودند خلم در هنوز که خان اکرم نواب و انگلیس مامور از و ساخت خودآگاه

مداخالت برای بیشتری توجیه خواست نمی خان مضراب زیرا ساخت، نگران را خان مضراب میمنه زمامدار به ولی میر نامه رسیدن

. بود فشار زیر شجاع شاه از اطاعت برای هرات در انگلیس مامور تاد، جگرن سوی از قبال میمنه دیگر سوی از. بدهد خود

پذیرفتن برای را منطقه زمامداران تا بودند تالش در ها خارجی که بود روشن و بودند فعال والیت چهار در قبال الرد ماموران

کابل در برتانیه الحمایه تحت امیر از نمایندگی به ولی میر اینکه گمان با خان رستم و خان مضراب. بسازند وادار شجاع شاه حاکمیت

مذاکره طریق از را اختالفات تا فرستادند ولی میر اردوگاه به را خود های نماینده و نمودند ترک را سرپل محاصره نماید، می عمل

خود نیروهای و نمودند اذعان را شجاع شاه از تبعیت شبرغان و میمنه توافقات، از بخشی منزله به مذاکرات نتیجه در نمایند، حل

از ولی میر اما. یافت نجات بزرگی جنجال از خسرش کمک با خان محمود ترتیب این به. کشیدند عقب خود مناطق به دوباره را

.گردید سرزنش انگلیس نماینده سوی از والیت چهار زمامداران منازعه در شجاع شاه نام به مداخله سبب

وضع ضمنا گردید، می تامین سرپل در هزاره رعایای عایدات از بیشتر سرپل درآمد هرات، در انگلیس سیاسی نماینده پاتینجر طبق

پیاده و سواره نیروی مجموع که داند می 3000 دودح در را موجود نظامی قوای. هست سرپل های راه در مرور و عبور از مالیات

از نیزه منزله به که بوده دراز چوبی میله دارای که داند می چخماقی های تفنگ بیشتر را استفاده مورد های سالح. گیرد می بر در را

.دارند مقاومت کوهستانی مناطق در که اند کوچکی های اسب دارای سواره نیروی. شود می گرفته کار آن

و ولی میر های نماینده منطقه، در کابل احتمالی تهاجم از جلوگیری برای تالش یک در والیت، چهار در سرپل حادثه از بعد ماه چند

محیالنه بود، بامیان در خود مامور اقدامات از خشمگین اگرچه ناتن مک. نمایند بیعت شجاع شاه به رسما تا رسیدند کابل به قندوز

مقامات سوی از الرد" جلو به رو سیاست" که داشت اظهار و نمود اختیار دوری پیشنهادی هر از عمدا و نمود بازی خلم ترس با

تشویق را قندوز نماینده نماید استفاده قندوز و خلم بین خصومت از نمود تالش ناتن مک این بر افزون. ندارد رسمی تأیید مافوق

که اینکه باور با ولی میر سفیر باألخره. نیامد دست به آن از چیزی اگرچه نماید، قبول را ولی میر ساختن برکنار بیگ مراد تا نمود

را خلم قلمرو در افغان پوسته یک اقامت و شجاع شاه به ساالنه باج پرداخت است، افغان قلمرو به الحاق به نزدیک جبرا او کشور

را خود مامورانش و ناتن مک مدتی برای اوزبیک مهم امیر دو اطاعت با موقتا حداقل زیرا شد، موفق نقشهالرد اگرچه. پذیرفت

در ها نماینده که زمانی حتی زیرا زیستند می خیالی بهشت در ها آن اما. آمد دست به تقریبا افغانستان ثبات تامین که ساختند متقاعد

تا بود سرپل و قندوز زمامداران و شریف مزار از الدین شجاع ایشان با دسیسه حال در مخفیانه خلم بودند، تبعیت شروط امضا حال

.نمایند اعالن را ها انگلیس علیه جهاد

در گردید استقبال گرمی به و رسید خلم به بخارا تبعید از برگشت از پس ،1840 آگست حوالی خان محمد دوست احوال همین در

و سرپل معضله از بهبودی حال در ولی میر جا دران.نمود حرکت ایبک سوی به شد، همراه او با منطقه از سوار هزار پنج حدود

شمول به داد، خواهد امتیاز اوزبیکها به خان محمد دوست اینکه شایعات میان در. برافراشت را جهاد بیرق شجاع، شاه با پیمان

اما. آمدند گرد او اطراف در اوزبیک جنگجوی صدها متجاوزان، دست از کابل گرفتن پس صورت در وزیر صفت به ولی میر تعیین

.بود شده نوشته آن باالی که نداشت را کاغذی ارزشی کابل و غن قته بین پیمان هفته، چند از پس

و نمود پیشروی جنوب سوی به خان محمد دوست تورکمنها، و ها تاجیک اوزبیکها، شامل عمدتا نیرو، نمودن هماهنگ از پس

بامیان به نشینی عقب به مجبور الرد داکتر انگلیس نماینده نتیجه در که نمود حمله باجگاه در ها انگلیس پوسته به تمام باقوت

هردو لذا. گردید مشکوک شدیدا بلخ، مورد در ویژه به محمد دوست نیات به ولی میر پیروزی، این از پس کمی این، وجود با. گردید

دوم پیمان سپتمبر 28 در. نمودند ترمیم شجاع شاه و انگلیس با را خود ارتباط و گرفتند پس را خود حمایت بیگ، مراد و ولی میر

را سیغان و کهمرد دادن واپس زیرا بود، ولی میر برای بهتری خیلی شرایط حاوی که شد امضا کابل حکومت و غن قته زمامدار بین

افغانستان" در ها انگلیس مقدم موضع کوهدامن، وادی در چاریکار و گردید تخلیه بامیان 1840 زمستان در. گرفت می بر در

توسط کابل و آباد جالل قندهار،. قرارداد بدی موقعیت در را خان محمد دوست غن، قته اوزبیک امرای حمایت گرفتن پس. بود" شمالی

اوزبیکهای این، عقب در. بود مانده دور خود، طبیعی حامیان افغان، قبایل از خان محمد دوست و بود گردیده اشغال انگلیس قشون

حکومت زیرا نمایند کسب دوباره قدرت تا و نمیاورند دست به چیزی امیر کمک با که نمودند درک صغیر تورکستان و غن قته

به را خود خان محمد دوست که گردید سبب کوهستان و کوهدامن در بعدی حوادث و ها این پیامد. بود ها آن نفع به ضعیف مرکزی

بیگ مراد و بیگ ولی میر ویژه به تورکستان زمامداران ترتیب این به. گردد تبعید هند به اش خانواده با و نماید تسلیم ناتن مک

در شدن گیر در از انگلیس و افغان اول جنگ طول در ضمنا نمودند حفظ را خود محلی نفوذ ضمن در و کابل با خود نسبی رابط

زمان در گونه همین به. نمودند می فرار ها انگلیس چنگ از که بود سردارانی برای امن محل تورکستان چند هر ماندند دور به جنگ

.بود جنگی نیروهای تدارکات ضمن در و بقا برای مصون محل تورکستان خان محمد دوست پسران بین قدرت اختالفات

ایران از که( 1886-1811 فریه فیلیپ جوزف مکمل نام) فریه فرانسوی مکتشف1845 سال در خان محمود زمامداری زمان در

های کوه دامنه طریق از و برساند هند قلمرو در پنجاب به را خود تورکستان بند تیر از عبور با گرفت تصمیم بود رسیده هرات به

دارای بیشتر و تنومند متوسط، قد با سال، چهل حدود در را خان محمود هایش یادداشت در او. رساند سرپل به را خود شمال

در باشد آالیش بی او با گرفت تصمیم داشت، آگاهی خان محمود عادات و خوی باره در که فریه.نماید می توصیف ایرانی های ویژگی

از سفر هنگام را او محافظت تا داد همکاری وعده فریه به خان محمود. نمود فاش بیگلربیگی به را خود اصلی هویت نتیجه

گرفت عهده به را راه مسیر قبایل رهبران به نامه سفارش دادن همچنان. بگیرد دوش به یار دولت و سرپل بین العبور صعب های کوه

تا نمود خواهش یک او از است انگلیس فریه کرد می فکر خان محمود حال، بهر. داد هدایت سفر برای نو های اسب تدارک برای و

کمک صورت در ضمنا . بیاورد وجود به فرنگی و او بین را اتحادی و نماید یاد خوبی به مقامات به او از هند به رسیدن از پس

تخمین هزار هفتاد حدود را سرپل وقت آن جمعیت فریه. بدارد نگاه خود برای پاداش قسم به را مالی کمک نصف تواند می فریه مالی

فراوان آب دارای و خیز حاصل را منطقه. داند می جنگل سر های هزاره را آن سوم یک و اوزبیکها را آن اکثریت که است نموده

آماده سرباز هزار چهار حدود خان محمود فریه گزارش قرار .نماید می سرپل دریای آب به وابسته نیز شبرغان آبیاری که داند می

هزار دوازده تا توانست می اضطراری شرایط در خان محمود. بود پیاده نیروی تن هزار دو و سوار 2000 جمله این از که داشت

.بسازد آماده را نیرو

های خصومت و گرفت صورت والیت چهار بین روابط مجدد سازماندهی شدن، مسموم سبب از 1845 در خان مضراب درگذشت با

میان به را جدیدی ائتالف سرپل با خان شیر و خان حکومت یک هر خان مضراب پسران. یافت کاهش سرپل و میمنه بین موجود

ائتالف گیری شکل در خان محمود تدابیر شک بدون. گرفتند خان رستم از نمود می مداخله اندخوی امور در که را شبرغان و آوردند

هر ها همسایه فزاینده مداخالت. گردد نمی مشخص سرپل با خصومت در تنها خان مضراب زمامداری. نمود بازی را مهم نقش جدید

وادار باهم همکاری برای را والیت چهار زمامداران منطقه در برتانیه های فعالیت و روسیه همچنان بخارا و ایران هرات، کابل، یک

مناطق با تجاری امور انکشاف در خان مضراب های قابلیت. نمودند می بازی دیگری علیه قدرت یک با قدرت حفظ برای که ساخت

امور رشد. گردید سرپل شمول به والیت چهار همه در بلکه میمنه در بازرگانی رونق سبب تنها نه بخارا و هرات نظیر مجاور

بین را تجارت و شهرنشینی برای تمایل ضمن در گردید، مالیاتی درآمد افزایش و زراعت رشد به منجر منطقه در بازرگانی

.داد افزایش والیت چهار و میمنه اوزبیکهای

به هرات والی محمدخان یار و ساخت ضعیف بیرونی مداخالت مقابل در را آن توانایی خان مضراب مرگ از پس میمنه مشکالت

تا گردید تشویق خان حکومت. فرستاد میانجی حیث به را نامی خان داد کریم و نمود استفاده برادران بین نزاع فرصت از زودی

تدابیر این. گردد دار عهده را منطقه در تجارت و زراعت امور نظارت خودش و گردد واگذار خوردش برادر به را اردو و ارگ اداره

.نمود می عمل بیگی دیوان صفت به خان حکومت و قرارداد میمنه موثر اداره در تقریبا را خان شیرمحمد

عزل موقتا شبرغان از خان رستم آن جریان در گشت، مبدل عیار تمام جنگ به والیت چهار زمامداران بین رقابت 1846 سال در

را یکجایی حمله گرفتند تصمیم شبرغان زمامدار و او میمنه، از خان مضراب نابهنگام مرگ از قبل کمی رسد می نظر به. گردید

و میمنه بین روابط. بود شده خان ولی شاه پدرش جانشین 1844 سال در که نمایند اجرا اندخوی نو زمامدار خان غضنفر باالی

کافی اندازه به که نمود احساس خان مضراب داماد و متحد خان رستم شک بدون و نبود خوب خان یار علی زمان از اندخوی

صوفی. گردید تاراج منطقه و خورد شکست زودی به غضنفر. نماید تعیین اندخوی در را خود نظر مورد شخص تا است نیرومند

آن در نمود، فرار بخارا به خان غضنفر. شد نشانده او جای به شبرغان حاکم سوی از شده، برکنار زمامدار کاکاهای از یکی خان

آوردن دست به برای را او هرگاه گردید خان نصرهللا حاکمیت شناسایی به حاضر و گردید ساالنه باج پرداخت برای آماده او جا

. بیاید بخارا محافظت زیر ولی میر که بود گردیده سبب کابل و خلم بین روابط خرابی که جایی ازان. نماید کمک اش زمامداری دوباره

خلم به خان غضنفر بود، گردیده شروع آن زمامدار بیگ شیرعلی قتل اثر از که بود درگیر خوقند در شورشی با قبال خان نصرهللا

.شد فرستاده

در خان مضراب و خان رستم مداخله سبب از زیرا بگیرد، را خود انتقام نموده مداخله والیت چهار امور در تا بود آماده ولی میر

اوراق ایشان با نیرو نمودن یکجا با لذا. داد دست از قبل سال چند را خود آبروی ناتن مک نزد قبل سال چند آن، پیامدهای و سرپل

پیشروی از سرپل از خان محمود که هنگامی. نمود حرکت والیت چهار سوی به شریف مزار از الدین شجاع کمک با صدور ایشان و

جبهه تا فرستاد شبرغان راه به را خود اردوی و داد تغییر بود شبرغان زراعت حیاتی شریان که را دریا مسیر گردید، آگاه خلم

حال در جمعیت و شدن خراب حال در مزارع حاصالت با و دشمنان، محاصره خاندر رستم. بازنماید خان رستم مقابل در را دومی

بخارا حمله از او وارثان اما بود درگذشته شبرغان وفادار متحد خان مضراب. خواست کمک میمنه از ناگزیر تشنگی، از شدن تلف

کامال خان رستم. بودند فرستاده ولی میر و اوراق ایشان نیروهای با شدن یکجا برای را سواره بزرگ نیروی و بودند نموده حمایت

به اسیر صفت به و گردید تسلیم شهر، های دروازه در خلم و بلخ اردوهای حضور با و شده تجرید والیت چار های حکومت سایر از

زیر نیروی ضمن در. گردید تعیین شبرغان حاکم خان محمود برادر خان حسین و گردید الحاق سرپل به شبرغان. شد فرستاده بخارا

خان صوفی گرفت، دست به را شهر اختیار دوباره داخلی وفاداران کمک به آنجا در رفت، اندخوی سوی به خان غضنفر فرمان

.شد فرستاده خان نصرهللا به و گردید دستگیر

در کاری تصفیه کابل به هند تبعید از ها انگلیس با قرارداد از پس خان محمد دوست برگشت و انگلیس-افغان اول جنگ از پس

خان محمد دوست. راند بیرون سیاست صحنه از را ها انگلیس علیه قیام رهبران ویژه به گرفت صورت او سوی از مختلف سطوح

از مناطق آوردن دست به برای ها انگلیس و ها سیک با مقابله ناتوانی و سو یک از بزرگ قلمرو داشتن آرزوی شدن برآورده برای

تشویق تنها نه ها انگلیس سوی از که گرفت را شمال به خود قلمرو گسترش به تصمیم دیگر، سوی از پشاور و خیبر رفته دست

. نمود بلخ ساختن مطیع متوجه را خود فکر دید، مرفوع را ها انگلیس مداخله خطر خان محمد دوست که هنگامی. گردید کمک بلکه

سبب کار این. فرستاد صغیر تورکستان فتح برای خاص هدایت با و بامیان به بزرگی اردوی با را خان اکرم سردار 1849 بهار در

و راند بیرون را افغانها تولی و قرارداد حمله مورد ایبک جنوب در را افغان پوسته یک که گردید، خلم والی ولی میر فوری واکنش

بیگ مراد بن بیگ مراد سلطان اتالیق میرزا شریف، مزار از الدین شجاع خواجه ضمن در. کشت جریان این در را تن پنجاه حدود

با کوچک تورکستان زمامداران سایر و سرپل از بیگلربیگی خان محمود بود، شده جانشین قندوز در پدرش وفات از پس که

اکرم محمد که داد اطالع فرستاد، نامه ولی میر برای خان محمد دوست آگست اواخر در. آمدند ولی میر به کمک برای خود نیروهای

بر نظارت برای وکیل یک و افغان کندک یک پذیرفتن برای حجت اتمام یک معادل واقع در نامه این. نمود خواهد بازدید خلم از خان

بار شتر پنج و پنجاه قطار و توپ شش مرد، هزار سه با خان اکرم محمد سردار تقاضا، این تقویت برای .بود ولی میر کارهای

سپتمبر اخیر در باألخره. بود قحطی چنگ در هنوز بلخ والیت زیرا بود ضروری تدارکات این نمود، حرکت خلم سوی به ذخایر

میر انکار اما ساخت، ناراحت را خان محمد دوست خلم پاسخ گرچه. نمود رد را خان محمد دوست درخواست رسما ولی میر ،1849

.بود امیر تهاجم برای ضروری توجیه ولی

داشت نظر در با خان اکرم محمد. گرفتند آمادگی مدافعه برای اوراق ایشان و ولی میر بامیان در خان اکرم محمد تهاجم آغاز با

محمد دوست اما. نمود مصالحه ولی میر با مذاکراتی طی و ندانست، مناسب زمستان در را جنگ کوهستانی مناطق و جوی شرایط

در یخبندان و برف وجود با. بدهد ادامه را خلم به تهاجم تا نمود امر خان اکرم محمد به جدا و گردید ناراحت خبر این شنیدن با خان

که بود خاطر این از احتماال پیروزی این. بگیرد را خلم توانست خان اکرم پیشروی، برای امیر امر گرفتن از پس هفته چند ظرف

اردوی حمله و بودند نموده منحل خان اکرم با صلح نامه موافقت تعقیب به زمستان سبب از را خود اردوی ولی میر و اوراق ایشان

نیروی به مشرف های تپه باالی ها توپ از شماری با را قشون نمود امر سردار التواریخ، سراج طبق. گردید همه تعجب باعث افغان

مرمی و توپخانه های شلیک نبودند قادر ها آن گردید عملی باألخره پرزحمت و سخت کار این که هنگامی. نماید جابجا تورکستان

جنوری اوایل در تهاجم ادامه در. نمودند فرار و باختند را جنگ نیت نمایند، تحمل بارید می ها آن باالی زیاد ارتفاع از که را هایی

پیش ها افغان خواست مطابق چیز همه اما. گردید جا به جا آن در را ها افغان نظامی قطعه و گرفت را بلخ خان اکرم سردار 1850

مسیر در و نمودند ترک را خود های خانه کتلوی صورت به نهر هجده و غن قته جمعیت بخارا از خان نصرهللا فرمان اثر به. نرفت

پایان آغاز نشانگر 1849/50 زمستان در خان اکرم فتح ترتیب این به. بردند خود با داشتند ذخیره هرچه نمودند، فرار آمو دریای

.بود آمو دریای جنوبی مناطق باالی ها اوزبیک و بخارا حاکمیت

از صدور ایشان نیملیک، و بلخ از اوراق ایشان جمله از محلی رهبران از شماری خان اکرم محمد توسط بلخ ساختن مطیع از پس

شاه و تاشقورغان، از ولی میر پسر بیگ علی گنج شبرغان، از خان حکیم اندخوی، از خان غضنفر ایبک، از بیگ میربابا آقچه،

این به و نمودند اعالن را خود اطاعت رسما سرپلی خان محمود بشمول غن قته از بیگ مراد پسر اتالیق میر به مشهور بیگ مراد

در صغیر تورکستان وقایع باره در تاریخ مسیر در افغانستان که است دلچسپ. شد داده برایشان خلعت خان اکرم سوی از مناسبت

طریق از تورکستان به خان اکرم محمد تهاجم از پس سرپلی خان محمود باره در. است خاموش تقریبا خان محمد دوست دوران

مرکزی دولت از اطاعت ابراز برای تورکستان امیران که هنگامی خان اکرم سوی از بلخ فتح از پس آن طبق. است شده ذکر بامیان

استقالل دعوی قندهار برخالف شمال والیات محلی روسای که گردد می متذکر ضمن در غبار. پذیرند می نیز را مالیات تادیه میایند

در محلی حکام صفت به و نمودند حفظ مرکزی دولت از طرفداری به را خود روابط و عالیق انگلیس استیالی طول در و نداشتند

.زیستند می خود مناطق

داشته تردیدی دهد فرمان را ها افغان تقویتی نیروهای کی اینکه باره در که نبود موقفی در خان اکرم سردار اما بهار رسیدن با

. داشت را آمو دریای از عبور آمادگی و بود آمده گرد کرکی در بخارا قشون تن هزار صد یک حدود در افواهات طبق زیرا باشد،

حاکم خان رستم 1850 مارچ در. بود برده پناه ساخت می را بخارا و افغانستان بین مرز حاال که آقچه در برادرش نزد اوراق ایشان

خان محمد دوست. نمایند تالفی را توهین این بود نخواهند قادر ها افغان اینکه فکر به نمود، پیچ زنجیر را افغان سفیر دو شبرغان

اکرم نگذارد و برود بلخ سوی به تقویتی نیروی با درنگ بی تا نمود امر را خان حیدر گردید، عصبانی و آزرده شبرغان عمل این از

شمال، سوی به حرکت برای افغان سربازان دودلی و خان محمد دوست پسران بین رقابت اما. بماند مصروف شورش تهدید با خان

را کار شود، داده او به بلخ در افغان اردوی قومانده اینکه شرط پیش با خان حیدر. انداخت تعویق به را آن هفته چندین برای

امیر محمد دیگرش پسر خان محمد دوست 1850 جوالی در باألخره. نمود نمی قبول خان محمد دوست که چیزی ساخت، تر خراب

امین شهزاده اداره زیر پیاده هزار دو و دیگر سوار هزار سه بعد هفته چند. برود خان اکرم محمد کمک برای نمود تشویق را خان

.نمود حرکت بلخ سوی به نیز خان

. بگیرد صورت امادگی حمله به تا گرفت وقت 1851 جنوری اواسط تا و نمود محاصره را آقچه افغان قوا 1850 نومبر در باألخره

افغانها. نمودند می حمایت خلم سابق والی ولی میر و شبرغان از خان رستم بیگلربیگی، خان محمود را اوراق ایشان جنگ این در

آماده تسلیم به عسکری قطعه. گردیدند موفق گردید، می دفاع شدیدا مدافعان سوی از که تن، صد پنج حدود دادن دست از وجود با

. گردد جبران ها آن محرومیت و جنگ های رنج تا گردید تاراج شهر روز سه برای و داد تاراج اجازه را خود قشون خان اکرم و نشد

. شد بخشیده شان زندگی العاده فوق طور اما گردیدند، دستگیر سرپلی بیگلربیگی خان محمود با همراه صدور ایشان و اوراق ایشان

بیشتری های سختی که عملی گردیدند، تبعید کابل به تورکستان معتبر خانواده چندین و ولی میر پسران از یکی و ها ایشان دوی هر

بحث از پس. بودند بخارایی بلکه نه افغانستان تبعه برادرش و اوراق ایشان زیرا نمود، خلق تورکستان در افغان حکومت برای را

مشاجره خان اکرم گردید، محبوس بلخ در بلکه نه تبعید سرپلی خان محمود خان، اکرم محمد و خان حیدر غالم بین موافقت عدم و

استفاده قابل والیت در نو حکومت برای او های توانایی بود، گناهکار خصومت و دشمنی سبب از بیگلربیگی اگرچه که نمود می

حکیم دامادش. باشد شده کشته جنگ این در شاید شد، داده خبر 1851 دوم نیمه در او درگذشت که شبرغان از خان رستم. هست

هردوی آقچه عام قتل تعقیب به. گرفت دست به را سرپل اداره خان محمود اندر برادر خان قلیچ که درحالی گردید، او جانشین خان

.نمایند اطاعت خان اکرم از گردیدند مجبور ها این

از پس. شکست را ها اوزبیک مقاومت کمر مدتی برای اقل حد بلخ، مهم امرای از شماری اعدام یا قتل ها، دستگیری و آقچه سقوط

امیران و گشتند بر کابل به بودند جنگ مشغول شمال در سال دو برای تقریبا که ها کندک از بعضی و خان حیدر غالم موفقیت این

و بلخ فتوحات انسانی تلفات. ماند باقی محبوس بلخ در خان محمود اما بردند کابل به خود با را محبوس های ایشان و خورده شکست

از زیادی شمار. رفتند بین از هوا سردی و مریضی سبب از یا شد کشته تن صد پنج حدود. بود بلند بسیار ها افغان برای آقچه

.نمودند فرار خدمت از نیز سربازان

. داشت قبال در را مهمی قربانی غن قته علیه زمستانی جنگ اما گرفت، را قندوز به حمله به تصمیم افغان قوای آقچه سقوط از پس

پوش التهاب به منجر مریضی این. گردید مصاب بغل سینه به جنگ جریان در برد می رنج سل مرض از قبال که خان اکرم محمد

بلخ موقت والی اش ساله دوازده پسر خان، اکرم محمد ناگهانی مرگ تعقیب به. نیافت بهبود دیگر که گردید( الجنب ذات) ها شش

والی خان اکرم جای به را خان عبدالرحمن پدر خان افضل محمد خود بزرگ پسر خان محمد دوست امیر که هنگامی تا گردید، تعیین

.نمود تعیین بلخ

سرپلی خان محمود و خان افضل

چالش نخستین. بود شایع تورکستان سراسر در افغانها از نارضایتی زیرا رخداد حساسی موقع در بلخ در خان افضل زمامداری

مزار در نظمی بی تعقیب به 1852 تابستان در. بود سرپل سابق بیگلربیگی سرپلی، خان محمود سوی از خان افضل اختیارات برای

پسران و نمود داخل مقدس شهر به را خود نیروی خان افضل داشتند، را عمده نقش مزاری الدین شجاع وارثان آن در که شریف

سربازان حضور. نمود جابجا شریف مزار رادر نظامی کندک یک ضمن در و بپذیرند را افغانها حاکمیت نمود وادار را متوفی شیخ

اهالی سوی از شریف مزار در مردان شاه زیارت زیرا بود، افغانها اشغال مقابل در اوزبیکها بیشتر خشم عامل مقدس محوطه در

.شد می پنداشته صغیر تورکستان کربالی شهر،

در خان افضل اقدامات شنیدن با بود، گردیده تعیین آقچه حاکم حبس، از رهایی از پس 1851 سال در که بیگلربیگی خان محمود

یک. نمود فوری اقدام شورش این سرکوب برای خان افضل. نمود شورش فورا افغانها سوی از مقدس شهر اشغال و شریف مزار

خصومت بیگلربیگی با که اندخوی از خان غضنفر و شبرغان از خان حکیم میر شد، فرستاده آقچه به سوار صد پنج و پیاده غند

و گرفت پس دوباره را آقچه ستراتیژیک مرزی شهر خان افضل رویارویی چندین از پس باألخره. پیوستند ها افغان به داشتند سابقه

.داد ادامه امیر علیه مخالفت به و گردید فرار به موفق خان محمود اما. گردید تاراج شهر و نمود اعدام را شورش رهبران

را آشتی راه نموده رفتار نرمی به شورشیان با تا داد هدایت خان افضل به خان محمد دوست ها، شورش ساختن آرام برای تالش در

از را صدور ایشان و اوراق ایشان شمال در ها شورش ساختن آرام برای امیر. گردد سرکوب کشور جنوب شورشهای تا نماید بحث

را صدور ایشان دوباره تقرر مقابل در و نمود تشویق سرپلی خان محمود دستگیری برای را ها آن مخصوصا و ساخت آزاد اسارت

سوی به خوردش برادر شد، داشته نگه غزنی در گروگان صفت به اوراق ایشان که درحالی. نمود وعده افغانها حمایت زیر آقچه در

سراج. زد حدس بلخ در او رسیدن از پس را جزییات است مشکل داشته دست ناچیز اطالعات با نمود، حرکت افغانی تورکستان

های جنگ از پس و داشت، دست در را آقچه مدتی برای خان محمود که است روشن. نماید نمی کمک رابطه این در نیز التواریخ

مدت از پس و گردید دستگیر خان محمود. گرفت دوباره را شهر گردید می کمک صدور ایشان توسط احتماال که خان افضل سخت،

:نویسد می خان محمود شورش باره در مختصرا ’تاریخ مسیر در افغانستان’ در غبار. شد رسانده قتل به شیرآباد در اسارت کوتاه

محلی های حکومت که بود این خان محمد دوست روش زیرا. گردید آغاز فیودالی های جنگ زودی به و نکشید طول امنیت اما...

سرحد بی تحمیالت از هم و دادند نمی تن چیزی چنین به فیودالها سایر که درحالی باشد منقسم خودش پسران بین همه افغانستان

روسای متحده شورش 1851 سال در که چنان. پرداختند متعددی های قیام به کرده استفاده مالدار و دهقان آزردگی و امیر فرزندان

.شد ساخته خاموش قوت به و آمد عمل به سرپلی خان محمود شورش متعاقبا و آقچه در محلی

آخر در و دهد می ارتباط قندوز شورش به را آن نویسد نمی چیزی واضحا خان محمود شورش علت باره در اگرچه التواریخ سراج

خان محمود قیام بر پیروزی خبر خان افضل. گردید خاموش نیز تورکستان قیام بیگلربیگی خان محمود شدن کشته با که نویسد می

. داد مژده خان محمد دوست به را اندخوی از خان غضنفر و شبرغان از خان حکیم حمایت باره در آن با همراه و فرستاد کابل به را

نیز را شبرغان حکومت منشور که نمود اعطا را" الملک نظام" لقب و خلعت خان حکیم به حمایت این قبال در نیز خان محمد دوست

خان غضنفر برای ضمنا . شد داده اندخوی حکومت فرمان و" الدوله امین" لقب و خلعت نیز خان غضنفر به و داشت همراه به

:بود شده حک آن در نوشته این که فرستاد مهری

غضنفر میر شد الدوله امین دادگستر امیر الطاف ز

خان افضل محمد 1852 اواسط در" شریف مزار:افغانستان سیاسی و تاریخی گزیته" کتاب چهارم جلد در آدمک لودویگ طبق

در بودند آفرین مشکل بیشتر شریف مزار زیارت مردم. گردید مواجه گسترده نارضایتی با اما رسید بلخ به نو موقف احراز برای

محمود. گردید اوزبیکها میان در زیاد های خصومت سبب زیارت اشغال رسد می نظر به. گرفت زیارت تصرف به تصمیم او نهایت

فرار توانست خان محمود اما گردید سرکوب زودی به شورش اگرچه زد، شورش به سر بود شده تعیین آقچه حاکم صفت به که خان

پسرانشان با همراه را ها آن و نمود دستگیر را بلخ والی و خان محمود باألخره خان افضل. گردید سبب را بیشتر نارضایتی و نماید

برای شد می نامیده خلیفه که دینی شخص پیروان از تن هزاران و گردید باعث را بیشتری شورش اقدام این خبر انتشار. نمود اعدام

به وادار و شد ساخته آرام خان افضل سوی از اما پیوست قیام به نیز قندوز والی اتالیق میر. نمودند قیام ها قتل این دادخواهی

قیام به اتالیق میر پیوستن. گردید ها آن شدن پراکنده به منجر و گردید خلیفه شاگردان دلسردی سبب کار این. نمود اطاعت

میر جویانه آشتی تالش اما بود آورده طغیان به را صغیر تورکستان سراسر شریف مزار اشغال و خان محمود اعدام دادخواهی

قیام خاموشی سبب و بازداشت آن محرک نیروی از را مقاومت جنبش خود موقف حفظ برای خان افضل محمد سردار با اتالیق

.نمودند خلع قندوز زمامداری از را او و آوردند هجوم اتالیق میر باالی 1850 دهه اواخر در باالخره افغانها ها این علیرغم. گردید

به گرفت تصمیم شخصا خان محمد دوست که دهد می نشان گردید، سبب را آن شریف مزار اشغال که خان محمود شورش بودن جدی

نمود موافقت خان افضل محمد درخواست با اما نکرد، ترک را کابل امیر اگرچه. نماید نظارت را شورشیان علیه عملیات و برود بلخ

مینگلیک و آقچه مسئول ترتیب به ها آن. بفرستد تورکستان به افغانها موضع تقویت برای را خان زمان محمد و خان محمد ولی تا

و گردید تعیین آقچه باالی تومن هزار پنج جریمه. گردید پیروی جویانه انتقام حمالت با خان محمود شورش سرکوب. گردیدند تعیین

به سرپل زمامدار و خان محمود اندر برادر خان قلیچ میر. گردید تخریب نیز آقچه استحکامات آینده شورش از جلوگیری برای

جابجایی قبول منزله به کابل حاکمیت پذیرفتن حاالت بیشتر در. بپذیرد را افغانها حاکمیت تا گردید وادار و شد دانسته دخیل شورش

از پس که صدور ایشان به خان محمد دوست امیر وعده که است این توجه قابل نکته. بود منطقه در افغانها نظامی گارنزیون یک

امیران که بود هایی روش جمله از سیاست گونه این. نپوشید عمل جامه نماید می مقرر آقچه حاکم را او خان محمود سرکوب

محمد. پوشید نمی عمل جامه ها وعده هدف شدن برآورده از پس اما شدند می استعمال دیگری علیه یکی عید و وعده با تورکستان

به مدتی از بعد و نیملیک حاکم ابتدا در را زمان محمد سردار و آقچه حاکم را محمد ولی سردار امیر، موافقت از پس خان افضل

در ها مدت بیگلربیگی هان محمد و یافت کاهش سرپل در ها بیگلربیگی نفوذ خان زمان محمد تعیین با. نمود تعیین سرپل حاکم صفت

.نماید اعاده سرپل در را ها بیگلربیگی قدرت نتوانست مکرر تالشهای وجود با میبردو بسر تبعید حال در میمنه و بهارا

بیگلربیگی به که سرپل در جامع مساجد اعمار جمله از گرفت صورت عمرانی کارهای سلسه یک بیگلربیگی خان محمود دوران در

اما. داند می سال 170 را آن قدامت و شود می داده نسبت خان ذوالفقار به که نماید می یاد ساختمانی از آدمک. شود می داده نسبت

و بود شده اعمار مرکزی تپه باالی که باشد بوده سرپل ارگ ساختمان این احتماال . باشد شده تخریب ساختمان این رسد می نظر به

شاید بوده سرپل ارگ همین هفتادساله و صد یک بنای احتماال . گردید تخریب دولت سوی از بیست سده اوایل در منابع بعضی قرار

سایر در و دریا به شرق در سرپل ارگ اند نموده بازدید سرپل از که مکتشفینی گزارش طبق.باشد شده اعمار خان ذوالفقار توسط

.شود می دیده میوه از غنی های باغ آن اطراف در و است نموده احاطه را آن ها خانه و بازار ها سمت

بیکلربیگی خان محمود قیام پیامد

سبب افغانها حاکمیت مقابل در را جدی چالش ننمودند همراهی را او تورکستان امیران سایر که انفرادی قیام وجود با خان محمود

مقاومت رهبران از یکی بیگلربیگی خان محمود ترتیب این به. خورد شکست باألخره او قیام اولیه های پیروزی وجود با. گردید

بین از خان رستم و خان غضنفر نظیر صغیر تورکستان رهبران دشمنی و حمایت عدم اثر بر کشور شمال در افغانها حاکمیت علیه

و درایت. بود صغیر تورکستان در افغانها سلطه مقابل در مقاومت کلیدی های چهره از یکی بیگلربیگی خان محمود شک بدون. رفت

فرستادن با خان اکرم محمد 1850 در آن رهبران دستگیری و آقچه عام قتل از پس رو همین از بود عام و خاص زبانزد او کاردانی

در خان اکرم محمد التواریخ سراج در کاتب محمد فیض طبق. داشت نگه محبوس صفت به بلخ در را او نمود مخالفت کابل به او

:گفت چنین خان محمود باره

تورکستان به بودنش کابل در بردنش از هم باز ساخت مضطرب و مضطر را ما پرداخته دشمنی و مخصمی خان محمود چند هر

است کار تجربه مرد اینکه دیگر گشت نخواهد مبایمت و مخالفت پیرامون دیگر است آمده پیش مسالمت در از که زیرا است اولی

.باشد دیار این در باید می

ضمن در و والیت چهار زمامداران بین هماهنگی و اتحاد نبود سبب از بیشتر صغیر تورکستان مردم های قیام شکست شک بدون

اگرچه. نمایند عمل پارچه یک توانستند نه که بود واحد رهبری فقدان ویژه به قندوز و خلم بلخ، زمامداران با ها آن های مخالفت

حال در مناسبات و مینگ دودمان مختلف افراد میان در البینی ذات اختالفات اما نمود می بازی را اساسی نقش راستا این در میمنه

فراموش ضمن در. گردید می متحدانه اقدام مانع که بود عواملی جمله از والیت چهار زمامداران با ضمنا بلخ و هرات با ها آن تغییر

با ناآشنایی ضمنا بزرگ بازی ادامه و انگلیس اجانب مداخله عصری، تسلیحات نبود روشن، استراتیژی فقدان که کرد نباید

.نمود بازی را مهمی نقش ها ناکامی این در دیگر عوامل پهلوی در معاصر جنگی های تکتیک

سیستم رفتن بین از بدتر همه از و بود ها آن دارایی وتاراج بیگناه مردم عام قتل ها قیام این عمده پیامدهای از یکی نیست شک جای

رکود به منطقه اقتصادی اینکه بر افزون زراعت افتادن رونق از و مهاجرتها این. بود اهالی کتلوی مهاجرتهای و آبیاری و زراعتی

هندوکش سوی آن ناقلین با ایجادشده خألی ها قیام آسانتر سرکوب برای تا گردید سبب خان عبدالرحمن زمان در بعدها ساخت مواجه

.نتوانست آورده دست به را گذشته رونق منطقه گاهی هیچ اما. گردد پر

خان محمود اعدام که است یادآوری به الزم. داد ادامه را افغانها سلطه مقابل در مقاومت خان محمد برادرش خان محمود از پس

افضل که بود قندوز از اتالیق میر حمایت ضمنا خلیفه پیروان و شاگردان قیام جمله از داشت پی در را وسیعی های قیام بیگلربیگی

کار این. گرفت پیش اتالیق میر با را مصالحه و مذاکره راه ها قیام ساختن آرام برای خان افضل. داد قرار خرابی موضع در را خان

و شبرغان والی خان رستم حمایت ترتیب این به. گردید قیام گردیدن خاموش سبب تدریجی و نمود تضعیف را کنندگان قیام روحیه

تحکیم به منجر مردم قیام از قندوز والی اتالیق میر حمایت عدم بعدا خان محمود مقابل در خان افضل از اندخوی والی خان غضنفر

مقاومت اساسی های مهره از یکی چند هر1851 سال در خان محمود شدن کشته. گردید صغیر تورکستان در افغانها حاکمیت بیشتر

1855 سال در که چنان نبود افغانها تسلط مقابل در تورکستان مردم قیام و مقاومت پایان خان محمود اعدام اما شکست درهم را

هماهنگی بدون و پراکنده شکل به که بود این های قیام این در اساسی نکته. زد شورش به سر شبرغان جدید والی خان حکیم

مناطق در نزده سده اواخر تا ها مقاومت و ها قیام این. نبود موجود ها قیام این سازماندهی برای واحد رهبری و گرفت می صورت

حاکمیت مقابل در میمنه والی خان شریف محمد سوی از 1892 سال در جدی شورش آخرین و یافت ادامه تورکستان مختلف

.بود خان عبدالرحمن

:مأخذها

1. The "Ancient Supremacy": Bukhara, Afghanistan and the Battle for Balkh, 1731-1901

Jonathan L. Lee :مولف

BRILL ،1996:ناشر

2. The History of Afghanistan (6 Vol. Set): Fayz Muhammad Katib Hazarah’s Siraj Al-tawarikh

Fayz Muhammad Kātib Hazārah :مولف

Robert McChesney، Mohammad Mehdi Khorrami :ویرایشگران

BRILL، 2012 :ناشر

3. State and Tribe in Nineteenth-Century Afghanistan: The Reign of Amir Dost Muhammad Khan

(1826-1863)

نویل کریستین :مولف

Routledge،2012:ناشر

4. A Contribution Towards the Better Knowledge of the Topography, Ethnology, Resources, &

History of Afghānistān

Part 2 of Central Asia

گریگر مک چارلز سر: گرداورنده

Office of the Superintendent of Government Print،1871 :ناشر

Historical and Political Who's who of Afghanistan, Volume 7

آدمک لودویک: مولف

Akademische Druck- u. Verlagsanstalt، 1975 :ناشر

التواریخ سراج .5

هزاره کاتب محمد فیض :مولف

ش ه 1336 کابل، دارالسلطنه حروفی مطبعه: ناشر

6. Caravan Journeys and Wanderings in Persia, Afghanistan, Turkistan and Beloochistan:

With Historical Notices of the Countries Lying Between Russia and India

جیسی ویلیام ترجمه فریه، جوزف: مولف

1856موری، جی: ناشر

7. Central Asia, Part II, A Contribution Towards The Better Knowledge of The Topography, Ethnology,

Resources & History of Aghanistan

Lieutenant-ColonelC. M. MacGregor :مولف

Office of The Superintendent of Government Printing, 1871 , Calcutta:ناشر

8. Historical and Political Gazetteer of Afghanistan:

Mazar-i-Sharif and North-Central Afganistan, Vol 4

Ludwig W. Adamec :مولف

Akademische Druck- u. Verlapansdt, Graz Austria 1979 :ناشر