The Blockade of Access to the Holy Mosque: A Re-examination of the references in the Quran

45
1 اﺳﻼم ﺻﺪر ﺗﺎرﯾﺦ و ﻗﺮآن در ﺟﻬﺎد و ﺣﺞ: ﻧﮕﺎﻫﯽ ﺗﺎزهِ آﯾﺎت ﺑﻪ» ﺻﺪ« ﻗﺮاﺋﯽ ﻗﻠﯽ ﻋﻠﯽ ﺳﯿﺪ۱ . ﻣﻘﺪﻣﻪ: ﺗﺎرﳜﯽ، ﻣﺴﺘﻨﺪات ﻃﺒﻖ ﺑﺮ اﮐﺮم ﭘﯿﺎﻣﱪ ﻫﺠﺮت از ﺑﻌﺪ) ص( ﺑﻪ ﯾﺜﺮب در ﻣﺎه رﺑﯿﻊ ﺳﺎل اﻻول و ﻫﺠﺮی ﳔﺴﺖ ﺗﺄﺳﯿﺲ دوﻟﺖ در اﺳﻼﻣﯽ ﻣﺪﯾﻨﻪ و از ﻗﺒﻞ ﻏﺰو ۀ ﺑﺪر، ﺳﻠﺴﻠﻪ از ای ﻋﻤﻠﯿﺎت ﻧﻈﺎﻣ ﻋﻠﯿﻪ ﻣﮑ ﻣﺸﺮﮐﲔ در ﺎﻟﺐ ﻏﺰواﺗ و ﺳﺮاﯾﺎ ﳏﺪود ﭘﯿﻮﺳﺖ وﻗﻮع ﺑﻪ. ۱ ﻫﺮﭼﻨﺪ ﮐﻪ در ﻣﻮاﺟﻬﺎت اﯾﻦ ﻃﯽ، ﯾﮏ ﺑﺎﺳﺘﺜﻨﺎی ﻣﺸﺮﮐﺎن از ﻓﺮدی آن در ﮐﻪ ﻣﻮرد ﺑﻮﺳﯿﻠﻪ از ﯾﮑﯽ ﻣﺴﻠﻤﺎ ﺎن ﮐﺸﺘﻪ ﺷﺪ ﻧﻔﺮ دو و درآﻣﺪﻧﺪ اﺳﺎرت ﺑﻪ، درﮔﲑی ﻣﻬﻤﯽ ﺑﺎ ﻧﻔﺮات ﻗﺮﯾﺶ ﻧﮕﺮﻓﺖ ﺻﻮرت، وﱃ وﺿﻌﯿﺖ ﺑﺘﺪرﯾﺞ وﺧﺎﻣﺖ ﺑﻪ رو ﻧﻬﺎد ﺗﺎً ﻧﻬﺎﯾﺘﺎ ﺑﺪر ﺟﻨﮓ ﺑﻪ ﻫﺠﺮت دوم ﺳﺎل رﻣﻀﺎن در، و ﺳﺎﳍﺎی در ﺧﻨﺪق و اﺣﺪ ﺟﻨﮕﻬﺎی ﺳﻮ ﭘﻨﺠﻢ و م اﳒﺎﻣﯿﺪ. ﺑﺪ از و ﻣﻮ ﺳﲑ، و ﻣﻐﺎزی ﻧﮕﺎرش ﻣﺴ اﺳﻼﻣﯽ رﺧﲔ ﺌﻮ ﻟﯿﺖ اﳚﺎد و ﺗﻨﺶ ﺟﻨﮕﯽ وﺿﻊ راً ﺻﺮاﺣﺘﺎ ﺑﻠﮑﻪً ﺗﻠﻮﳛﺎ ﻧﻪ ﭘﯿﺎﻣﱪ دوش ﺑﻪ) ص( ﮔﺬاﺷﺘﻪ ﻣﺴﻠﻤﺎﻧﺎن و اﻧﺪ و و ﺗﻔﺴﲑ درِ ﺗﺒﯿﲔ ﺣﻮادث، ﮔﻮﯾﺎ ﮐﻪ اﺳﺖ ﺷﺪه واﳕﻮد ﻃﻮری اﻗﺪاﻣﺎتِ ﻧﻈﺎﻣﯽ و اﺣﺪ ﺑﺪر، ﺟﻨﮕﻬﺎی در ﻗﺮﯾﺶ ﺧﻨﺪق ﭘﯿﺂ، ﻣﺪِ ﻃﺒﯿﻌﯽ ﺳﻠﺴﻠﻪ ﺣﻮادﺛﯽ ﮐﻪ ﺑﻮده ﺧﻮد ﺑﻮده آن ﮐﻨﻨﺪه ﺷﺮوع ﻣﺴﻠﻤﺎﻧﺎن اﻧﺪ. در ﭼﻨﺎﻧﮑﻪ وﱃ ﲞﺸﻬﺎی ﺑﻌﺪی ﺷﺪ ﺧﻮاﻫﺪ اﺷﺎره ﺑﺪان ﺗﺼﻮﯾﺮ اﯾﻦ، وﻗﺎﯾﻊ از ﺳﺎﳍﺎی ﺣﺪﯾﺒﯿﻪ ﺻﻠﺢ ﺗﺎ ﻫﺠﺮت ﳔﺴﺖ ﻓﻘﻂ ﻧﻪ از ﺑﻌﻀﯽ و ﮐﺮﱘ ﻗﺮآن از ﮐﻪ ﺗﺼﻮﯾﺮی ﺑﺎ ﻣﯽ اﺳﺘﻨﺒﺎط ﺗﺎرﳜﯽ ﺷﻮاﻫﺪ ﺷﻮد ﻧﺪارد، ﻣﻄﺎﺑﻘﺖ ﺳﲑ و روش ﺑﺎ ﺑﻠﮑﻪ ۀ ﭘﯿﺎﻣﱪ) ص( در ﮐﻪ روﯾﺪاد ﻫﺎی ﺻﻠﺢ و ﺣﺪﯾﺒﯿﻪ ﻣﮑﻪ ﻓﺘﺢ ﺷﺪ آﺷﮑﺎر وﺿﻮع ﺑﻪ ﻧﯿﺰ ﻧﺪارد ﻫﻤﺨﻮاﻧﯽ. ﭘﯿﺎﻣﱪ ﻋﻠﯿﻪ ﻗﺮﯾﺶ ﺧﺼﻤﺎﻧﻪ اﻗﺪاﻣﺎت ﺳﻠﺴﻠﻪ اﻟﺒﺘﻪ) ص( ﭘﲑواﻧﺶ و در ﻣﮑﻪ ﺷﻬﺮ در ﻃﻮ ل ﻫﺠﺮت از ﻗﺒﻞ ﺳﺎل ده ﺣﺪاﻗﻞ ﻧﯿﺴﺖ ﭘﻮﺷﯿﺪه ﺗﺎرﯾﺦ ﻧﻈﺮ از) ﭼﻨﺎ ﯾﻌﻨﯽ ﺳﺎل ﺳﻪ ﺑﻌﺜﺖ ﳔﺴﺘﲔ را ﮐﻪ رواﯾ ﺑﺮﻃﺒﻖ ﻏﺎﻟﺐ ت ﺑﻮده ﻏﲑﻋﻠﻨﯽ ﺑﺼﻮرت ﭘﯿﺎﻣﱪ دﻋﻮت ﮐﻤﱰ ﻟﺬا و ﺑﺮاﻧﮕ ﺑﺎﻋﺚ ﯿ ﺨﺘﻪ ﺷﺪن ﻏﻀﺐ واﮐﻨﺸﻬﺎی آﻟﻮد ﻋﻠﯿﻪ ﻣﺸﺮﮐﲔ ﺳﺮان ﻣﻮﻣﻨﺎن ﻣﯽ ﺷﺪ اﺳﺘﺜﻨﺎء را، 1 ﺑﺪر از ﻗﺒﻞ ﻏﺰوات و ﺳﺮاﯾﺎ واﻗﺪی، ﮔﺰارش ﺑﻪ ﺑﻨﺎ) ﻫﺠﺮی دوم ﺳﺎل رﻣﻀﺎن( ﻋﺒﺎرت از اﻧﺪ: ﻗﺼﺪ ﺑﻪ ﲪﺰه ﺳﺮﯾﻪ ﯿﺺ) رﻣﻀﺎن در( راﺑﻎ ﺑﻪ ﺣﺎرث ﺑﻦ ﻋﺒﯿﺪه ﺳﺮﯾﻪ، ) ﺷﻮال در( ار ﺧﺮ ﺑﻪ وﻗﺎص اﺑﯽ ﺑﻦ ﺳﻌﺪ ﺳﺮﯾﻪ، ) در ذﯾﻘﻌﺪه( ﻫﺠﺮت؛ ﺳﺎل ﳔﺴﺘﲔ در اﺑﻮاء ﻏﺰوه و) ﺻﻔﺮ( ﺑﻮاط ﻏﺰوه، ) اﻻول رﺑﯿﻊ( ﺸﲑهُ ﻏﺰوه، ) ﲨﺎدی اﻻول( اوﱃ ﺑﺪر ﯾﺎ ﺳﻔﻮان ﻏﺰوه، ) اﻟﺜﺎﻧﯽ ﲨﺎدی( ﺳﺮﯾﻪ و، ﳔﻠﻪ ﺑﻪ ﺟﺤﺶ ﺑﻦ ﻋﺒﺪاﷲ) اﻟﺜﺎﻧﯽ ﲨﺎدی- رﺟﺐ( ﻫﺠﺮت ﺳﺎل دوﻣﲔ در) . ص واﻗﺪى، ﻣﻐﺎزى ﺗﺮﲨﻪ۱ (

Transcript of The Blockade of Access to the Holy Mosque: A Re-examination of the references in the Quran

1

»صد« به آیاتتازهنگاهی : حج و جهاد در قرآن و تاریخ صدر اسالم

سید علی قلی قرائی

:مقدمه. ۱االول سال ربیعماه در یثرببه) ص( بعد از هجرت پیامرب اکرم بر طبق مستندات تارخيی،

عملیات ای از سلسلهبدر، ۀغزوا قبل از و ت مدینه اسالمی دردولت تأسیس خنست هجری ودر که هرچند ۱. به وقوع پیوست حمدودیسرایا و غزوات البقدر ه مشرکني مک علیهینظام

اننمسلمایکی از بوسیله مورد که در آن فردی از مشرکان باستثنای یک ،طی این مواجهاتوىل ،صورت نگرفت قریش نفراتبا مهمی درگريی ،به اسارت درآمدند و دو نفر شدکشته

و ،در رمضان سال دوم هجرتبه جنگ بدر نهایتاتا نهاد رو به وخامت بتدریجوضعیت .اجنامید م و پنجمسوجنگهای احد و خندق در ساهلای

وضع جنگی تنش و اجيادلیت ئورخني اسالمی مس نگارش مغازی و سري، موواز بد تبیني در تفسري وواند و مسلمانان گذاشته) ص(به دوش پیامرب نه تلوحيا بلکه صراحتا را

قریش در جنگهای بدر، احد و نظامیاقدامات طوری وامنود شده است که گویا ،حوادث .اند مسلمانان شروع کننده آن بودهخود بوده که حوادثی سلسله طبیعیمد، پیآخندق

از وقایع ، این تصویربدان اشاره خواهد شد بعدی خبشهایوىل چنانکه در با تصویری که از قرآن کرمي و بعضی از نه فقطخنست هجرت تا صلح حدیبیه ساهلای

که در ) ص( پیامرب ۀ بلکه با روش و سريمطابقت ندارد،شود شواهد تارخيی استنباط می .همخوانی ندارد نیز به وضوع آشکار شد فتح مکهحدیبیه و صلح هایرویداد

در شهر مکه در و پريوانش ) ص(البته سلسله اقدامات خصمانه قریش علیه پیامرب سه سال یعنی چناچنه(از نظر تاریخ پوشیده نیست حداقل ده سال قبل از هجرت لطو

و لذا کمرت دعوت پیامرب بصورت غريعلنی بودهت غالبابرطبق روای که راخنستني بعثت، را استثناء شد میمومنان سران مشرکني علیه آلود واکنشهای غضبشدن ختهیباعث برانگ

:اند از عبارت) رمضان سال دوم هجری( بنا به گزارش واقدی، سرایا و غزوات قبل از بدر 1

در (، سریه سعد بن ابی وقاص به خرار )در شوال(، سریه عبیده بن حارث به رابغ )در رمضان(یص سریه محزه به قصد ع در خنستني سال هجرت؛) ذیقعده

، و سریه )مجادی الثانی(، غزوه سفوان یا بدر اوىل )االول مجادی(، غزوه عشريه )ربیع االول(، غزوه بواط )صفر(و غزوه ابواء )۱ترمجه مغازى واقدى، ص. (در دومني سال هجرت) رجب-مجادی الثانی(عبداهللا بن جحش به خنله

2

ود من به حبشه و یثرب مسلمانان را جمبور به مهاجرت که بودرفتارهای خشنهمني . )بدانیم .داند میشان از خانه و کاشانه آنان عمال مساوی با اخراجآنرا قرآن کرمي که

حترمي اقتصادی و اجتماعی بنی . بودند) ص(قریش از ساهلا قبل در پی قتل پیامرب بعلت امتناع آنها در برابر هاشم و حمصور شدن آنها در شعب ابوطالب برای چندین سال

۲.خواسته سران قریش از ابوطالب بود که پیامرب را حتویل آنها بدهد تا وی را بقتل برسانند شبی نبود که تهدید قتل ، نیز سه یا چهار سال حماصره در شعب ابی طالبۀدورهمني در

ستور ابوطالب در به دهاشم بنیهر شب یکی از مردان لذا ،برای پیامرب وجود نداشته باشدجای ) ص( بعد از وفات ابوطالب نیز مکه برای پیامرب ۳.یدخواب میبسرت پیامرب جبای وی

جهت و شدهخواست وارد مکه نبوده و ایشان در موقع برگشت از سفر طائف وقتی میامنی و ندگی منایدپناه تقاضای عدیاز مطعم بن جمبور شد داخل شود،مسجد احلرام بهعمرهدر شب ) ص(قریش برای قتل پیامرب مجعی هدست ئه توط٤.حتت محایت وی قرار گريد مدتی

نقشهبعد از شکست . باشد نیازی به تفصیل بیشرت داشته تر از آن است کهشهور م نیزهجرت، قریش تعقیب و نافرجام ماندن عملیات و مهاجرت آن حضرت به یثرب،) ص(قتل پیامرب

٥.ريی پیامرب مقرر کرده بودندبرای دستگ) صد شرت(ای جایزه علیه مسلمانان، اقدامات خصمانۀ قریشضمن اشاره بهما برآنیم تا در این مقال

برعلیه موضعگريی نظامی اختاذ در که از منظر نگارنده زميرپدابامری تفصیل و بررسی به ر ن سريه و گزارشگران حوادث صدای روااما ،مکه مهمرتین نقش را داشته استمشرکان

موضوع بررسی . اند تهش داه تاریخ پوشیده نگاچشماز گذاشته به حنوی مسکوت اسالم آنرا عبارت بود که کند اشاره می» صد عن املسجد احلرام «به آن با که قرآن استضعیتیما، و

خوف و وحشت اجياد جو اعم از مهاجرین و انصار، بسنت راه عمره و حج بر مسلماناناز

؛ البداية والنهاية، ۳۱۵-۳۱۱، ص۲ النبوة، ج ؛ دالئل ۲۳۶-۲۲۹،ص۱ األشراف،ج ؛ أنساب۱۶۳،ص۱ الکربى،ج الطبقات 2 ).۴۵- ۴۳، ص۱ األمساع، ج ؛ إمتاع ۲۲۴-۲۲۱،ص۱ اإلسالم،ج ؛ تاريخ۸۴،ص۳ ج

فاضطجع على فراشه حتى يرى ذلك من أراد مکرا به و ) ص( الناس مضاجعهم أمر رسول اهللا و کان ابو طالب إذا أخذ« 3أن يأتى ) ص(و أمر رسول اهللا ) ص(اغتياله، فاذا نوم الناس أمر أحد بنيه أو أخوته أو بني عمه فاضطجع على فراش رسول اهللا

؛ ۱۴۸،ص ۱ األثر،ج ؛ عيون۵۷اختصار املغازي و السري ،ص ؛ الدرر يف ۳۱۲،ص۲ النبوة،ج دالئل: نک. »بعض فرشهم فينام عليه .۶۴،ص ) الرحيق اخملتوم(؛ السرية النبوية۳۷۸،ص ۲ اهلدى،ج ؛ سبل۸۴، ص ۳ ؛ البداية والنهاية، ج۲۲۱،ص ۱ اإلسالم،ج تاريخ

، ۲سري القمي، ج ؛ تف۲۳۷، ص ۱ األشراف، ج ؛ أنساب۱۱؛ احملرب،ص ۱۶۵،ص ۱ الکربى،ج الطبقات؛ ۱۱۰،ص ۱ املغازى،ج4، ص ۴ األمساع، ج ؛إمتاع ۳۹۳،ص ۲ خلدون، ج ابن ؛ تاريخ ۱۳، ص ۳ املنتظم، ج) ۳۶۲، ص۳؛ الروض األنف، ج ۴۳۱ص

.۱۸۱، ص ۹ ؛ ج۳۵۳ النبوة ، ؛ دالئل ۳۷۹، ص ۲ ج ؛ تاريخ طربي،۲٦۳و ۲٦۱ص ،۱ ج األشراف، ؛ أنساب٤۸۹ و ٤۸٦ص ،۱ جسرية ابن هشام، 5

ص ،۱ اإلسالم، ج ؛ تاريخ ۱۸۰ص ،۲ ج ؛ أسد الغابة،۱۰٤ص ،۲ ج الکامل،؛۳۳۵، ص۴تاريخ مدينة دمشق، ج ؛٤۸۷، ص ۲ ج .۱۹۸، ص ۹ األمساع، ج ؛ إمتاع ۱۸۸، ص ۳ ؛ البداية والنهاية، ج۳۲۸

3

بر خود تسلط ازقریش تفاده اس سوءنیز و ،حتی در ماههای حرام مدینه اهل رانئابرای ز . اهلیمسجد احلرام و ادعای والیت بر بیت

مورخان اسالمی درباره خنستني به دیدگاه در ابتدابرای بررسی این موضوع ما جنگ، ضمن بنیادین آنگاه برای بیان علل . علل جنگ با مشرکني مکه خواهیم پرداخت

و جتاوزکانونریش بعنوان بزرگرتین ق، توضیح خواهیم داد که قرآنیو تارخيیشواهد ارائهسدی بزرگ در راه احیای مسجد احلرام نه فقط و مسلمني، )ص (اسالم پیامربعلیهتعدی

حج ابراهیمی احیایمانعی در راه و پريوان توحید حمل عبادت و زیارت گاه وبعنوان قبله ،قریشاعراب و خود مسبوق عمال و بر خالف سنتهای ،مکهشهر ره بر بودند، بلکه با سیط

تی حق سنحتی از آنها را ترتیب و به این راه حج و عمره را بر مهاجران و انصار بسته بودند . برای دسرتس به مسجد احلرام و شرکت در مراسم عمره و حج حمروم ساخته بودندیشخو

حق این احقاق هجهاد علیه مشرکني مکروع برای ش مهمرتین عامل ،بر این اساسوادار به را) ص( پیامرب ،این قریش بودند که با بسنت راه مکه بر مسلمانان. د بومسلمانان

جهت این دوره در غزوات)ص( و شرکت پیامرب سرایا اعزامشکلکه بالعمل منودند عکس مسجد احلرام یارت راه ز ازعانورفع م هدف آن.به ظهور رسید ،وارد کردن فشار بر مکیان

.حج و عمره ابراهیمی از نظر روح و پیکراحیای احیای آن و نیزو ،بود

بدرجنگع قبل از یقاری ونگا تاریخ. ۲ عبارت است از اولني جنگ در بدر،بروز رابطه با علل اسالمی دررخان مأخذ موهعمد

های بعدی بازگو و برای نسلیمتنظ) هـ۱۳۲-۳۵( اموی یی که در دورهاه روایات و گزارش های اسالمی بر سرزمنيای که مصادف است با حاکمیت همان حزبی شده است، یعنی دوره

را تشکیل )ص(یامرب پ مرکز اصلی پیکار علیه اسالم و ،یعنی قریش ،که سردمداران آنجویانه های ستیزه انگیزهشود که می مشهود از یک سو سعی بطوردر این روایات .دادند می

، و از کندترین وجه جلوه و مسلمانان به کمرنگ) ص ( سران قریش و مشرکني نسبت به پیامرب مسلمانان و در درجه متوجهدر درجه اولرا افروزی جنگ و ییجو سوی دیگر تهمت ستیزه

.شود منحصر بعضی از عناصر قریش مثل ابوجهل بهدوم

4

روایت عروة بن زبري.۱.۲ و دیگران در خنستني منابع تارخيی، از مجله ابن) هـ۹۴م ( عروة بن زبري روایاتی که از

کم و بیش مذکوراز حیث پريوی از دیدگاه آمده ٦ و طربی،سعد ، ابناسحاق، واقدی و ،تر است همه صریح از این جهت درواقعه بدر از عروةگزارش اگرچه که ،دنی داریسوهم

آینده ی بعدی و ساخنت ذهنیت مؤرخان گزارشها به دادن و شکلرسد در جهت به نظر می .ه است داشتیمؤثر نقش در این باره

سبب جنگ بدر و ديگر «: گوید میطربی قبل از نقل روایات مربوط به واقعه بدر چنانکه عروة بن زبري گويد، قتل عمرو ،مرب خدا و مشرکان قريش رخ دادغجنگها که ميان پي

آنگاه روایت معروف ۷».قد بن عبداهللا متيمى اجنام گرفته بودبن حضرمى بود که به دست وا :کند عروه را در این زمینه نقل می

از کار ابوسفيان و رفتنش «: پدرم به عبد امللك بن مروان نوشت: هشام بن عروه گويدپرسيده بودى که چگونه بود، ابوسفيان بن حرب با يك کاروان هفتاد نفرى از همه قبايل

.گشتند مى به جتارت شام رفته بودند و با مال و کاال بازدر حالیکهآمد م مىقريش از شاپيش از آن در ميانه جنگ رفته بود و خون رخيته بود و که قضيه را به پيمرب خرب دادند

حضرمى و کسان ديگر در خنله کشته شده بودند و دو تن از قرشيان، يکى از بنى نبا .آنها، اسري شده بودندمغريه با ابن کيسان وابسته

وی قبل . عباساز حوادث بدر تلفیقی است از روایت عروه بن زبري، و روایات دیگر از ابن ) هـ۱٥۱م ( گزارش ابن اسحاق 6

فحدثني حممد بن مسلم الزهرى، و عاصم بن عمر بن قتادة، و عبد اهللا بن أبى بکر و يزيد بن رومان «: از بیان وقائع بدر میگویدعن عروة بن الزبري و غريهم من علمائنا عن ابن عباس، کل قد حدثنى بعض هذا احلديث فاجتمع حديثهم فيما سقت من حديث

)٦۰٦، ص۱نبوية، جالسريةال. (»بدربرد وىل منبع میاند نام راوی که برای وی روایت کرده۲٥در گزارش خویش از سرایا و مغازی تا بدر از ) ۲۰۷م (واقدی

.کند یاصلی هر خبشی از گزارش را معرفی من معشر و موسی بن تلفیقی است از گزارشهای ابن اسحاق، ابو) ص(از سرایا و غزوات پیامرب ) هـ۲۳۰م (روایت ابن سعد

آمده » و سراياه و أمسائها و توارخيها و مجل ما کان يف کل غزاة و سرية منها) ص(ذکر عدد مغازي رسول اهللا «در ذیل . عقبهو أخربني . أخربنا هارون بن أبي عيسى عن حممد بن إسحاق: و أخربني رؤمي بن يزيد املقرئ قال:قال حممد بن سعد«: است

و أخربنا إمساعيل بن عبد اهللا بن أبي أويس املدني عن إمساعيل بن إبراهيم بن عقبة عن عمه . بي معشرحسني بن حممد عن أ ).۳، ص۲الکربى، ج الطبقات.(»دخل حديث بعضهم يف حديث بعض. موسى بن عقبة

)٤۲۱ ص،۲الطربي، ج تاريخ. (بعد از روایت عروه از بدر، گزارش ابن اسحاق را نیز آورده است) هـ۳۱۰م (طربی ، ص ۹جامع البيان يف تفسري القرآن، ج : نک. جویند مفسران نیز برای تفاصیل بدر به همني روایات متسک می

؛ روض اجلنان و روح ۸۰۲، ص ٤؛ جممع البيان، ج ۲۷۰، ص ۲؛ معامل التنزيل، ج ۳۳۰، ص ٤؛ الکشف و البيان ، ج ۱۲٤؛ ۲۹٤، ص ۲؛ لباب التأويل يف معاني التنزيل، ج ٥۰، ص ۳ التنزيل، ج ؛ أنوار۱۹۰، ص ۲؛ زاد املسري، ج ٦۷، ص ۹اجلنان ، ج

؛ ۳۱٥، ص ۳؛ تفسري روح البيان، ج ۱٦٤، ص ۳؛ الدر املنثور، ج ۱۲، ص ٤؛ تفسريابن کثري، ج ۲۷۷، ص ٥البحر احمليط، ج .، سوره انفال۷؛ زیر آیه ۳۰٦، ص ۲؛ البحر املديد ، ج ۱٥۹، ص ٥روح املعاني، ج

.۹۴۴، ص۳اريخ طربى، ج ترمجه ت 7

5

اين کارها به دست عبداهللا بن جحش و واقد هم پيمان بنى عدى و گروهى از ياران و پيمرب اجنام گرفته بود، و همني ماجرا که خنستني برخورد ميان پيمرب و قرشيان بود

. جنگ را در ميان دو طرف برانگيخت، به شام رخ داده بودابوسفيانپيش از رفنت چون ابوسفيان با کاروان قريش از شام بيامد و عبورشان از ساحل دريا بود و پس از آن

پيمرب اين بشنيد با ياران خود از مال کاروان و تعداد کم مردان آن سخن گفت و برون دانستند و گمان و کاروان وى بودند و آنرا غنيمت خويش مىابوسفيانشدند و به طلب

: ، و خداى در همني باب فرمودجنگى سخت رخ دهدرسد بردند وقتى به آنها مى منى .تر از آن مشا باشد و دوست داشتيد که گروه ضعيف

ند کس سوى قرشيان فرستاد ا هو چون ابوسفيان شنيد که ياران پيمرب خداى راه بر او گرفت ».اند جتارت خويش را حفظ کنيد که حممد و ياران وى راه مشا را گرفته

هاى بنى لوى در ند، مکيان به جنبش آمدند از آن رو که همه تريهو چون قرشيان خرب يافتکاروان ابوسفيان شرکت داشتند، و اين جنبش از بنى کعب بن لوى بود و از بنى عامر به جز از تريه بنى مالك بن حنبل کس نبود و پيمرب و ياران وى از حرکت قرشيان خرب

رفت اى قريش که از ساحل دريا به شام مىنداشتند تا به حمل بدر رسيدند که راه کاروانه از بدر بگشت که بيم داشت در بدر متعرض او شوند و پيمرب خدا ابوسفياناز آجنا بود و

برفت تا نزديك بدر فرود آيد و زبري بن عوام را با مجعى از ياران خويش بر سر چاه بدر ۸.اند دهفرستاد و گمان نداشتند که قرشيان به مقابله بريون ش

؛ با توجه به اهمیت این روایت و عباراتی که در آن بکار رفته است منت عربی خبش نقل ۹٤٥، ص۳ ترمجه تاريخ طربى، ج 8

:شود میشده آن نیز نقل حدثنا عبد الصمد بن عبد : قال على-حدثنا على بن نصر بن على، و عبد الوارث بن عبد الصمد بن عبد الوارث«

حدثنا هشام بن عروه، عن عروه، انه کتب اىل عبد : حدثنا ابان العطار، قال: قال-حدثنى ابى: رث، و قال عبد الوارثالوااما بعد، فإنك کتبت اىل يف ابى سفيان و خمرجه، تسألني کيف کان شانه؟ کان من شانه ان أبا سفيان بن : امللك بن مروان

ا من قبائل قريش کلها، کانوا جتارا بالشام، فاقبلوا مجيعا معهم أمواهلم و حرب اقبل من الشام يف قريب من سبعني راکبجتارتهم، فذکروا لرسول اهللا ص و اصحابه، و قد کانت احلرب بينهم قبل ذلك، فقتلت قتلى، و قتل ابن احلضرمى يف ناس

ابهم عبد اهللا بن جحش و واقد بنخله، و اسرت أسارى من قريش، فيهم بعض بنى املغريه، و فيهم ابن کيسان موالهم، أصحليف بنى عدى بن کعب، يف ناس من اصحاب رسول اهللا ص بعثهم مع عبد اهللا بن جحش، و کانت تلك الوقعه هاجت احلرب بني رسول اهللا ص و بني قريش، و أول ما أصاب به بعضهم بعضا من احلرب، و ذلك قبل خمرج ابى سفيان و اصحابه

.اىل الشامان اقبل بعد ذلك و من معه من رکبان قريش مقبلني من الشام، فسلکوا طريق الساحل، فلما مسع بهم رسول مث ان أبا سفي

فخرجوا ال يريدون اال أبا سفيان و الرکب معه، ال يرونها اهللا ص ندب اصحابه و حدثهم مبا معهم من األموال، و بقله عددهم،کة «: ، و هي التي انزل اهللا عز و جل فيهاقوهماال غنيمه هلم، ال يظنون ان يکون کبري قتال إذا ل ن غير ذات الشو و تودون أ

.»تکون لکم

6

: استتأمل قابل و و روایت اه عرودربارهچند نکته اودر واقع . گردیدوابستگان رژمي اموی شکست عبداهللا ابن زبري از بدو از هعرو. ۱ تابرای عبدامللک بن مروان آورد کسی بود که خرب کشته شدن عبداهللا بن زبري راخنستني

و در ساهلای بعدی حتت ا .دایجلب من خود بهبدین وسیله خوشنودی عبدامللک را نسبت مناید که چنني می . مصون مانداج از دست درازیهای حج ومحایت عبدامللک قرار گرفت

آنانوی در روایات خود به حساسیت های امویان و قریش کامال توجه دارد و رعایت حال .کند را خبوبی می

که از وی ۹ در جواب پرسش عبدامللک نوشته شده استةروایت مکتوب عرو. ۲ سوال منوده بود، و این نشان دهنده) ص( پیامرب ه ابوسفیان، و نه غزو۱۰»خمرج« هدربار

آل ۀسريتاریخ و ، به )ص( اسالم رسولجهاد تارخچۀ است که بیش از امویان روحیات .ندا مند بوده عالقهخویش نیاکان اموی ابوسفیان و

ل گردید، سعی شده است تا سران در سرتاسر روایت، که فقط صدر آن در باال نق. ۳ های از انگیزهمربااگر نه کامال ابوسفیان را وقریش، مثل صفوان بن امیه، ربیعه بن عتبه

نشان دهد و بار جنگخونریزی و گریزان از ، آنها را پیامرب و پريوانشنسبت به انهجوی ستیزهو ر گردن ابوجهل ب که به شکست فضیحت بار قریش اجنامید، راجنگ مسؤلیت ۀعمد

.اردذبگ ابن احلضرمی عمرواولیای دم ودش دستگري میروایات مشابه و ةروایت عروبرداشتی که از ، اینکهتر از همه مهم. ۴

عبداهللا بن ۀ که در جریان سری،رمیضگویا قبل از حادثه کشته شدن ابن احلاین است که و پیامرب و یارانش از سو از یک بني قریش» وضعیت جنگی«جحش و یارانش اتفاق افتاد،

صرف نظر ،امه این مقاله توضیح خواهیم داددچناچنه در ا. استوجود نداشته دیگر سویاین برداشت خالف از چندین سرایا و غزواتی که قبل از سریه ابن جحش صورت گرفته بود،

.آید تارخيی و قرآنی بدست می دیگرتصویری است که از شواهد

ان حممدا و اصحابه معرتضون لکم، : فلما مسع ابو سفيان ان اصحاب رسول اهللا ص معرتضون له، بعث اىل قريش

نفر هلا اهل مکة، و هي نفره بنى - من بطون کعب ابن لؤي کلها و يف عري ابى سفيان،-فاجريوا جتارتکم فلما اتى قريشا اخلربکعب بن لؤي، ليس فيها من بنى عامر احد اال من کان من بنى مالك بن حسل، و مل يسمع بنفره قريش رسول اهللا ص و ال

ابو سفيان عن فخفض- و کان طريق رکبان قريش، من أخذ منهم طريق الساحل اىل الشام-اصحابه، حتى قدم النبي ص بدرابدر، و لزم طريق الساحل، و خاف الرصد على بدر، و سار النبي ص، حتى عرس قريبا من بدر، و بعث النبي ص الزبري بن

)۴۲۲-۴۲۱، ص۲تاريخ األمم و امللوك، ج(» ، و ليسوا حيسبون ان قريشا خرجت هلمالعوام يف عصابه من اصحابه اىل ماء بدر،. ین قبیل در منابع آمده که آنرا عروه در جواب پرسش عبدامللک یا وابستگان امویان نوشته استچندین روایت تارخيی از ا 9

). ۳۲٦، ص۲السريةالنبوية، ج( سوره ممتحنه ۱۰مثل جواب وی به پرسش ابن ابی هنیده، صاحب ولید بن عبد املک درباره آیه .و اصحاب او بوده است) ص( تعارض پیامرب در روایت جنات قافله جتاری قریش از» خمرج«شاید منظور از 10

7

احتمال درگريی با سپاه و روایات مشابه آمده،ةچنه که در روایت عرو بر خالف آ.۵، ۱۱ سوره انفال۶-۵ جدی بوده است و این موضوع از آیات مکیان از ابتدای امر بسیار

که جنگ و و وضعیت رزمندگان مسلمان را بدر نازل شدواقعه که فورا بعد از ای سورهاگر نريوی .، کامال پیدا استکند میبیان ند، منود میخطرات آن را با ترس و اکراه تلقی

در مقابل سپاه مکیان بسیار ضعیف بوده است، و نفراتمسلمانان از نظر اسلحه و جتهیزات ۱۲ند که جنگی با سپاه مکی پیش خنواهد آمد،کرد میاین نه به این خاطر بوده که آنها خیال

بیش از آچنه که آورده بودند از و کاریساصال مرحلهدر این آنانبلکه به این علت بود که از آن رو ،جدی بودن احتمال جنگ است تعداد نفرات آنان نیز نشانگر .نددر اختیار نداشت

به ، حمافظ و همراه داشت۷۰مسلمانان برای غارت قافله جتاری ابوسفیان، که حد اکثر کهقبل از کفار قریش و ابوجهل،بنابر برخی روایات ۱٤.نیاز نداشتند ۱۳ نفر۳۰۰ بیش از یینريو

و برخی از سران انصار ارسال ۱٥)ص ( پیامربشخصی تهدید آمیز خطاب به یها بدر نامه

خرجك ربك من بيتك بالحق و إن فريقا من المؤمنني لکارهون 11 يجادلونك في الحق بعد ما تبين کأنما يساقون إلى )٥( کما أ

)۶/انفال(الموت و هم ينظرون :در این مورد عبارات مؤرخان چنني است 12

ندب اصحابه و حدثهم مبا معهم من األموال، و بقلة عددهم، فخرجوا ال ) ص(فلما مسع بهم رسول اهللا «: عروه بن زبريهللا عز و يريدون اال أبا سفيان و الرکب معه، ال يرونها اال غنيمه هلم، ال يظنون ان يکون کبري قتال إذا لقوهم، و هي التي انزل ا

)۴۲۱، ص۲طربي، ج تاريخ(» . و تودون ان غري ذات الشوکه تکون لکم:جل فيهافانتدب . ندب املسلمني إليهم و قال هذه عري قريش فيها أمواهلم فاخرجوا إليها لعل اهللا ينفلکموها« : ابن اسحاق

، ۱السريةالنبوية، ج(» عليه و سلم يلقى حرباالناس فخف بعضهم و ثقل بعضهم، و ذلك أنهم مل يظنوا أن رسول اهللا صلى اهللا )۶۰۷ص

و أبطأ عن رسول اهللا صلى اهللا عليه و سلم قوم من «، »و مل يظن رسول اهللا صلى اهللا عليه و سلم أنه حيارب «: بالذری )۳۴۴، ص۱،چاپ زکار، ج۲۸۸، ص۱األشراف، ج أنساب (» .أصحابه إذ مل حيسبوا أنهم حياربون

کان مجيع من شهد بدرا من :و روى إبراهيم بن سعد، عن الزهري، عن سعيد بن املسيب أنه قال«: گوید یممثال بالذری 13املسلمني ثالث مائة و أربعة عشر رجال، منهم من املهاجرين ثالثة و مثانون رجال، و من األوس أحد و ستون، و من اخلزرج مائة

الث مائة و أربعة عشر، منهم من املهاجرين أربعة و سبعون، و سائرهم من و الثبت أنهم کانوا ث: قال الواقدى. و سبعون رجالأنساب (» .األنصار، و أنه مل يشهد بدر إال قرشي أو حليف لقرشي أو موىل له، و األنصارى أو حليف لألنصارى أو موىل هلم

)۳۴۶، ص۱،چاپ زکار، ج۲۹۰، ص۱األشراف، ج ل اهللا صلى اهللا عليه و سلم مسع بأبي سفيان بن حرب مقبال من الشأم يف عري لقريش مث إن رسو«: گوید می مثال ابن إسحاق 14

) ٦۰٦، ص۱السرية النبوية، ج. (»،فيها ثالثون رجال من قريش أو أربعونعظيمة، فيها أموال لقريش و جتارة من جتاراتهم و قريب من سبعني راکبا من ل من الشام يفکان من شانه ان أبا سفيان بن حرب اقب« : گوید وىل عروه در این باره می

)٤۲۱، ص۲تاريخ طربي، ج (» . کانوا جتارا بالشام، فاقبلوا مجيعا معهم أمواهلم و جتارتهمقبائل قريش کلها،؛ الربهان يف تفسري القرآن، ۳۸، ص ۱، از تفسري منسوب به امام عسکری و احتجاج طربسى، ج ۲۶۵،ص ۱۹حبار األنوار، ج 15

، و تفسري قمی، چاپ ۶۲، ص ۱، از مناقب ابن شهرآشوب چاپ جنف، ج ۱۰ ، ص ۲؛ مکاتيب الرسول، ج ۲۵۳، ص ۱ج .۱۳۶، ص ۱۲ الفرقان يف تفسري القرآن، ج . سنگی

8

خرب روانگی سپاه قریش از بعالوه بعضی از روایات حاکی از آن است که ۱٦.ندداشته بود ۱۷.مکه، در مدینه به پیامرب رسیده بود

شاهدی بر استنباط در مقام را ۱۸فال سوره ان۷ آیه درصدد آن است کهروایت . ۶ خداوند به جماهدان مفاد آیه وعدهدر حالیکه، از حوادث بدر تلقني منایدخویش درستنا

پريوز خواهند ] سپاه دمشن يا کاروان جتارتى قريش[دو گروه که بر يکى از استمسلمان از این که آن د، صرف نظربو بر دمشن ن پريوزی مسلمانان بود قطعیمعنی این وعده .شد

با داشنت اطمینان بر پريوزی مسلمانانا طبع.حاصل آید از دو گروه یککدامنيپريوزی بر این . علت آن هم روشن است. که کاروان جتاری قریش را بدست آرندبودند، آرزومند خود

آندرپی با قریش بريون آمده بودند، و پیکاربار بود که آنها با چنني مجعیتی برای خنستني دیگر سوی از .به اجنام رسددرگريی جنگ و خونریزی و با خمتصر بودند که قضیه بدون

در دیار هجرت دسامانی خووآورند، به بی سر میخواستند با اموال ذیقیمتی که بدست می گرفنت فدیه رای از پريوزی در جنگ بدر واداشت تا بپس آنها را همني انگیزه. دهندپایان

نیزو (در این مرحله آنان شعور سیاسی ، عالوه بر این.نگ خودداری کنند جیاز کشنت اسرازش پريوزی در حدی نبود که ار)آشکار گشت حدیبیهکه درگونه همان ،در مراحل بعدی

. کامال درک منایند) در حدیبیهیا ارزش صلح با آنان را(نظامی بر سپاه قریش را

:شواهد تارخيی. ۳خبشی که اسالم درنگاری تاریخ سدۀ اول که بود اگر بگوییمخارج از احتیاط خنواهد

بسیاری از مظامل پوشاندن سعی در یان استاموسلطنت ساله ۹۰ ۀ دورمصادف بااز آن بعید نیست کهافزوان بر آن، . استرا داشته او و پريوان) ص(قریش علیه پیامرب سران

و ۲۰،از فتح مکه مسلمان شدند رعایت حال کسانی که بعد و۱۹ اغماض و گذشتفرهنگ

؛ ۹، ص۵، ج )چاپ قدمي(؛ الصحيح من سرية النبي األعظم ۳۱۷،ص۴؛ سبل اهلدى و الرشاد، ج ۱۷۸،ص۳دالئل النبوة، ج 16

.۶۶اسية، صجمموعة الوثائق السيملا قدمنا املدينة أصبنا من مثارها، فاجتويناها، و أصابنا بها : عن حارثة، عن على ع، قال... «: روایت طربی چنني است17

فسبقنا - و بدر بئر-وعك، و کان رسول اهللا ص يتخرب عن بدر، فلما بلغنا ان املشرکني قد أقبلوا سار رسول اهللا ص اىل بدر )٤۲٥، ص۲تاريخ طربي، ج(» ...دنا فيها رجلني،املشرکني إليها، فوج

ن يحق الحق بکلماته و 18 کة تکون لکم و يريد اهللا أ ن غير ذات الشو نها لکم و تودون أ کم اهللا إحدى الطائفتين أ و إذ يعد )۷/انفال(يقطع دابر الکافرين

گزارشهای وقایع فتح مکه حاکی از همني سیاست اغماض و گذشت نسبت به . بانی این فرهنگ بوده است) ص(خود پیامرب 19ابن عم کرمي فإن تعف : ما ظنکم بي؟ قالوا: و قال هلم حني ظفر بهم عام الفتح و قد اجتمعوا إليه«: سوابق سوی قریش است

رحم ال تثريب عليکم اليوم: بل أقول کما قال يوسف ألخوته: نا، فقالفذاك الظن بك و إن تنتقم فقد أسأ يغفر اهللا لکم و هو أ )۲۲۲أعالم النبوة للماوردي،ص . (»اللهم قد أذقت أول قريش نکاال فأذق آخرهم نواال: قال صلى اهللا عليه و سلم. الراحمني

9

گزارشها از رفتار های شرم از بسیاری باعث گردید ان آنها در نسلهای بعد، دفرزنهمچنني ی ازکاف اطالعاتشاید به همني علت ما . اندمب مسکوت )ص(آور قریش نسبت به پیامرب

از بعثتدر مکه بعد ) ص(پیامرب ه سال۱۳ی که در طول اقامت جریاناتجزئیات حوادث ومعروف بوده است آشکار و تاریخ گزارش کرده آنقدر آچنه که میدانیم و. ندارمياتفاق افتاد

در گوشه روایاتبرخی با اینحال جسته و گرخيته . دبون مقدوراز روی زبانها حذف آن که . باقی ماندتاریخ اتصفح های از

گشته بود، هجرت آغاز پیش از کهن و آزار قریش نسبت به حجاج مسلماسیاست تهدید حج و عمرهمسلمانان یثربی و مهاجر که قصدبرای امنیت جانی آن به جایی رسید که از پس

حج برای مسلمانان قبل نا عدم امکهمرتضی عاملی دربارسید آقای . وجود نداشتاشتهدة يف إذ مل يکن ميکن للمسلمني احلج إىل مکة إال بعد فتح مک...«: سندینو ه میاز فتح مک ۲۱».فإن قريشا مل تکن تسمح ألحد من املسلمني باحلج يف تلك الظروف الصعبة.. .سنة مثان

مولود در ابن حجر عسقالنی در رد روایت بغوی مبنی بر اینکه عبد اهللا بن زبري اولني اسالم بوده و اینکه ابو بکر با وی در حاىل که در خرقه ای پیچیده شده بود طواف منوده،

هذا غلط بين، فال اختالف بني املسلمني أنه «: مناید که گفته است ی را نقل میسخن واقد

؛ ۱۰۷،ص ۲ ؛ الطبقات الکربى ،ج۸۳۵،ص ۲ منابع دیگر نیز آمده است، از مجله املغازي ،جقریب به همني مضمون در

؛ اخلرائج و ۲۲۶،ص ۱ ؛ إعالم الورى،ج۸۵، ۵۸،ص ۵ ؛ دالئل النبوة،ج۳،ص ۵ ؛ البدءوالتاريخ،ج۶۰،ص ۲ تاريخ اليعقوبى ،ج؛ حدائق األنوار،ص ۵۴۶،ص ۲ خ اإلسالم،ج؛ تاري۲۴۳؛ الکامل،ص ۳۸۴،ص ۳ ؛ تاريخ مدينة دمشق ،ج۸۸۵،ص ۲ اجلرائح ،ج

؛ السرية ۲۵۳،ص ۱ ؛شرح الشفا ،ج۱۷۷،ص ۳ ؛ اإلصابة،ج۳۹۲، ۳۹۱، ص ۱ ؛ إمتاع األمساع،ج۲۴۲،ص ۵ سبل اهلدى،ج۳۵۲ )۱۴۱،ص ۳ احللبية،ج

لا لبئس جريا«: البته بنا بر گزارش منابع شیعی از این رویداد، پیامرب در خطاب به قریش افزود ن النبي کنتم لقد کذبتم أخرجتم و فللتم ثم ما رضيتم حتى جئتموني في بلادي تقاتلوني فاذهبوا فأنتم الطلقاء ،ص ۱ إعالم الورى ،ج(» و طردتم و أ

)۳۸۰ ، ص۱۰ ؛ تفسري منهج الصادقني، ج۱۰۶،ص ۲۱ ؛ حبار األنوار ،ج۸۴۸ ، ص۱۰ ؛جممع البيان ، ج۲۲۶تا «: ارائه شده مؤید همني اغماض است» ليغفر لك اهللا ما تقدم من ذنبك و ما تأخر«نیز یکی از تفسري های که از آیه

ترمجه جممع البيان يف تفسري القرآن، (» خشدخداوند براى تو گناهان گذشته امتت و گناهان آينده آنان را به وسيله شفاعتت ببومعنى املغفرة على هذا التأويل هي «: افزاید میسید مرتضی در این باره ). ۳۸۴ ، ص۱۸ ؛ ترمجه امليزان، ج۱۰۷ ، ص۲۳ ج

اإلزالة والفسخ والنسخ الحکام أعدائه من املشرکني عليه، وذنوبهم إليه يف منعهم إياه عن مکة وصدهم له عن املسجد ) ۱۶۴ - ۱۶۳تنزيه األنبياء، ص . (»احلرام

آمد، ایشان اصحاب ) ص(مثال وقتی عکرمه پسر ابو جهل پیش پیامرب . در این زمینه نیز تأثري داشت) ص(روش و سريۀ پیامرب 20وا أباه، فإن سب يأتيکم عکرمة بن أبى جهل مؤمنا مهاجرا، فال تسب «: را از بدگوئی درباره ابو جهل منع منوده به آنها فرمود

،ص ۴ ؛ شرف املصطفى ،ج۵۰۱،ص ۱۱ ؛ تاريخ األمم و امللوك ،ج۸۵۱،ص ۲ املغازي ،ج(» امليت يؤذى احلي و ال يبلغ امليت؛ ۳۹۸، ص ۱ ؛ إمتاع األمساع، ج۲۰۸؛ ختريج الدالالت السمعية ،ص ۱۵۵،ص ۴ ؛ املنتظم يف تاريخ األمم و امللوك ،ج۵۲۴

؛ ۱۴۴،ص ۲۱ ؛ حبار األنوار ،ج۱۳۳،ص ۳ ؛ السرية احللبية،ج۹۲،ص ۲ ؛ تاريخ اخلميس،ج۲۵۳،ص ۵ سبل اهلدى و الرشاد ،ج )۳۲۵،ص ۵ ،ج)قدمي- ط(الصحيح من سرية النبي األعظم

.۲۲۲، ص۱۱، ج )چاپ قدمي( الصحيح من سرية النبي 21

10

أول مولود ولد بعد اهلجرة، و مکة يومئذ حرب مل يدخلها النبي صلى اهللا عليه و سلم حينئذ ۲۲».و ال أحد من املسلمني

حج و ه اقامیا عدم امکان وآید که گ می آقای سید مرتضی و ابن حجر چنني برهاز گفتجنگ از پستواند برای دوران می سخناین. با مسلمانان بوده استبعلت جنگ ،عمره و حتی برای ماههای بعد از هجرت و قبل از ارسال سرایاه ن فهم باشد،بلموجه و قابدر

عملیات این است که سد راه مکه از علل آنیم اثبات خواهانآچنه که ما . زمان قبل از بدر :اقدی در شرح آیه يسئلونك عن الشهر الحرام مینویسدو . معلول آن بود نهجنگنظامی و

فحدثهم اهللا فى کتابه أن القتال فى الشهر احلرام کما کان، و أن الذي يستحلون من ... کثر من ذلك، من صدهم عن سبيل اهللا حتى يعذبوهم و حيبسوهم أن املؤمنني هو أ

رسول اهللا صلى اهللا عليه و سلم، و کفرهم باهللا و صدهم املسلمني عن يهاجروا إىل شد من : املسجد احلرام فى احلج و العمرة، و فتنتهم إياهم عن الدين، و يقول و الفتنة أ

۲۳القتل

:شاهد خنستني. ۱.۳. امنی نبوده استه برای حجاج مسلمان جای مکنیزقبل از هجرت بنا بر شواهد تارخيی،

در مکه، ساىل که در آن دومني بیعت عقبه واقع اقامت پیامربحج آخرین سالجریان در به سعد بن کنندگان پرداختند و وقتی خرب این بیعت به قریش رسید آنها به تعقیب بیعت۲٤شد،

ر کند فرا،دهیمنذر توانست خود را از دست قریش رهان. و منذر بن عمرو دست یافتند عبادة

، و إال فالذي قاله الواقدي متجه، و مل طاف به من مکان إىل مکان: حيتمل أن يکون املراد بقوله«: گوید میآنگاه ابن حجر 22

اإلصابة يف (» .يدخل أبو بکر مکة من حني هاجر إال مع النبي صلى اهللا عليه و سلم يف عمرة القضية، و مل يکن ابن الزبري معه )۸۰، ص٤متييز الصحابة، ج

.۱۸، ص۱ املغازي، ج 23مالقات کردند و قرار شد شب سيزدهم ذى حجه در دل شب در ) ص( در جریان دومني بیعت عقبه، مسلمانان یثرب با پيامرب 24

چون از اعمال حج فراغت يافتند و شبى که با رسول خدا وعده گذاشته بودند فرا رسيد، در حاىل . پايني عقبه منى گفتگو کنندبه روایت امحد بن حنبل، . فتندکه مشرکان قريش در خواب بودند، هفتاد و اندی نفر از مسلمانان خمفيانه به ميعادگاه خود ر

بر اطاعت از او در حال نشاط و سستى، بر تامني خمارج ) ص(با رسول خدا «: عبادة بن صامت درباره مفاد این بیعت میگویداو در تنگدستى و توانگرى، بر امر به معروف و نهى از منکر، بر اين که در راه خدا سخن حق را اظهار دارمي و از سرزنش هيچ

به يثرب آيد او را يارى دهيم و در مقابل هر آچنه ) ص(متگرى بيم به خود راه ندهيم و باالخره بر اين که چون رسول خدا مالچون بيعت اين هفتاد و پنج نفر به . »بهشت از آن ما باشد بيعت کردمي] در مقابل[کنيم از او نيز دفاع کنيم و از خود دفاع مى

انصار دوازده نفر نقيب از ميان خود برگزيدند تا مسئول و مراقب آن چه در ميان قومشان مى اجنام رسيد، بدستور رسول خدا .سعد بن عبادة و منذر بن عمرو نیز بني نقیبان بودند. گذرد باشند

11

مطعم بن عدى و حارث بن اميه او با وساطت تا شکنجه دادند سعد را گرفتند و آنانوىل ۲٥.یافتجنات

:دومني شاهد. ۲.۳غري از یک در منابع تارخيی، حدیثی، و تفسريی ما اما وضعیت بعد از هجرت چطور بود؟

در مراسم حج مدینه از مسلمانی از حجاج ی مبنی بر حضور افراد یا گروههامورد، گزارشیمتعلق است به سعد بن نیز این مورد .آورمي یهجرت و قبل از بدر بدست منبعد از یا عمره

بني منابع قدمي تنها . جهت عمره به مکه رفته بود) واحتماال در رجب(معاذ که قبل از بدر را آنراقسمتهاییواقدی آنرا خالصه و بلکه، واند واقدی و خباری این روایت را آورده

آورد یو اگر خباری آنرا در صحیح خویش من ( منوده استشاید هم به مالحظاتی حذف : چنني است که مفصل تر و کامل تر استروایت خباری. )رفت میتفاصیل آن از بني

حمد بن عثمان حدثنا شريح بن مسلمة حدثنا إبراهيم بن بيه عن حدثنى أ يوسف عن أنه سمع عبد اهللا بن مسعود بى إسحاق قال حدثنى عمرو بن ميمون أ - رضى اهللا عنه -أ

مية إذا م کان أ مية بن خلف ، و نه قال کان صديقا أل ر حدث عن سعد بن معاذ أمية ، فلما قدم رسول اهللا کان سعد إذا مر بمکة نزل على أ -بالمدينة نزل على سعد ، و

مي- صلى اهللا عليه وسلم مية بمکة ، فقال أل ة المدينة انطلق سعد معتمرا ، فنزل على أطوف بالبيت ن أ فخرج به قريبا من نصف النهار فلقيهما . انظر لى ساعة خلوة لعلى أ

با صفوان ، من هذا معك فقال هذا سعد بو جهل فقال يا أ . أ ال بو جهل أ فقال له أ

اى که فردا صبح بزرگان قريش و اشراف ايشان به سراغ انصار آمدند و در دره«: روایت ابن سعد از این حادثه چنني است 25ايد و با او پيمان اى گروه خزرج به ما خرب رسيده است که مشا ديشب با اين مرد مالقات کرده: ايشان بودند، رفتند و گفتند

دارمي که ميان ما و مشا جنگ در بگريد و ايد که در مورد جنگ با ما، از او پريوى کنيد و به خدا قسم هيچ دوست منى بستهدر اين هنگام مشرکان خزرج بپا خاستند و سوگند خوردند که . عرب حساسيت بيشرتى دارمينسبت به مشا از همه قبايل ديگر

اين ادعاى باطلى است قوم من هرگز : گفت اند، ابن ابى مى اصال اطالعى از اين موضوع ندارند و آنان چنان کارى نکردهگر در مدينه مى بدون اطالع من چنني کارى منى گرفت و مشورت و اجازه من چنني کارى صورت منىبودم بدون اطالع کنند، ا

و چون قريش رفتند، براء بن معرور حرکت کرد و خود را به منطقه يأجج رساند و آن جا با ياران خود . تا چه رسد به اين جا و سعد بن مالقات کرد و حرکت کردند و قريش از هر طرف به جستجوى ايشان بر آمدند و دسته دسته به تعقيب آنها پرداختند

. عباده را گرفتند دستهايش را با طناب بر گردنش بستند و شروع به زدن و کشيدن موهايش کردند و او موهاى بلندى داشتچون سعد بن عباده را به مکه آوردند، مطعم بن عدى و حارث بن اميه بن عبد مشس او را جنات دادند، انصار چون متوجه

. ».براى رهاندن او محله کنند که ناگاه سعد را ديدند که برگشت و همگى به مدينه برگشتندگرفتارى سعد شدند تصميم گرفتند ).۲۰۹، ص۱ترمجه طبقات کربى، ج (

؛ تاريخ األمم و ۲۹٤، ص۱ج ) ترمجه السرية النبوية) (ص(؛ زندگانى حممد٤٤۹-٤٥۱، ص۱سرية ابن هشام، ج : نیز بنگرید ؛ ۱٤۱، ص۲؛ ترمجه دالئل النبوة، ج ٤٥٥، ص۲دالئل النبوة، ج ؛ ۹۰۶، ص۳ى، ج ترمجه تاريخ طرب؛ ۳٦۷، ص۲امللوك، ج

؛ سبل اهلدى و ۱٦٤، ص۳البداية و النهاية، ج ؛۱۹۳، ص۱؛ عيون األثر، ج ٤۲، ص۳؛ املنتظم، ج ۹۰، ص٤الروض األنف، ج .۲٦، ص۲؛ السرية احللبية، ج ۲۰۷، ص۳الرشاد، ج

12

راك تط ما أ نکم تنصرونهم وتعينونهم ، أ ويتم الصباة ، وزعمتم أ وف بمکة آمنا ، وقد أهلك سالما بى صفوان ما رجعت إلى أ نك مع أ فقال له سعد ورفع صوته . واهللا لوال أ

ما شد عليك منه طريقك على المدينة عليه أ منعنك ما هو أ . واهللا لئن منعتنى هذا ألهل الوادى بى الحکم سيد أ ترفع صوتك يا سعد على أ مية ال فقال سعد . فقال له أ

يقول إنهم - صلى اهللا عليه وسلم -مية ، فواهللا لقد سمعت رسول اهللا دعنا عنك يا أدرى ۲٦.قاتلوك أ مية فزعا شديدا. قال بمکة قال ال ۲۷...ففزع لذلك أ

، بلکه از مناید ف می ابوجهل را حذآمیزکلمات تهدید تنها هنواقدی در روایت همني واقعه :دهد نسبت می) ص( وی اعالم جنگ علیه قریش را به پیامرب زبان

ة بن خلف، فأتاه أبو جهل قبل بدر فنزل على أميو خرج سعد بن معاذ معتمرا: قالواقل ما شئت، : و قد آوى حممدا و آذنا باحلرب؟ فقال سعد بن معاذ۲۸تنزل هذا،أ: فقال

مه، ال تقل هذا ألبى احلکم، فإنه سيد أهل : قال أمية بن خلف .ناأما إن طريق عريکم عليو أنت تقول ذلك يا أمية، أما و اهللا لسمعت حممدا يقول : قال سعد بن معاذ! الوادي

.۲۹نعم: أنت مسعته؟ قال، قلت: قال أمية. »ألقتلن أمية بن خلف«

وقتی قریش . انصار طائفهرشناس افراد س نقیبان وموارد فوق الذکر متعلق است بهی دوهر حداقل مورد ( در حرم مکه و در ماه حرام افراد سرشناس انصار را در قبال ییچنني رفتارهاروشن یاناز یثربداشتند، تکلیف مهاجران و افراد عادی روا می) چنني استسعد بن عباده

.بود

مؤرخان، این مجله را که موجب دهشت امیه گردید به صورت های خمتلف . گفته استروشن نیست معاذ به امیه دقیقا چه 26مبکة؟ : دعنا منك يا أمية فو اهللا لقد مسعت رسول اهللا صلى اهللا عليه و سلم يقول إنه قاتلك ، قال«: اند دهفهمیده و نقل منو

أقضية رسول اهللا، (» هللا عليه و سلم يقول إنه قاتلك مبکةمسعت رسول اهللا صلى ا«؛ )۲۷،ص ۳ دالئل النبوة ،ج(» ال أدري: قالو فى رواية کان أمية قد مسع من سعد بن معاذ أن النبى صلى اهللا عليه و سلم قال سأقتله فقال أمية و اهللا ان حممد «؛ )۳۳ص

لقد : ألمية بن خلف-کة و هو مب-قال سعد بن معاذ«؛ )۳۷۰،ص ۱ تاريخ اخلميس،ج ( »اال يکذب و مل يزل خياف من ذلك؛ )۱۰۷الرحيق اخملتوم، ص (» قاتلوك، ففزع فزعا شديدا - أي املسلمني-إنهم: مسعت رسول اهللا صلى اهللا عليه و سلم يقول

: قال. إنهم قاتلوك: ؛ و يف لفظ»إنه قاتلك«: فو اهللا لقد مسعت رسول اهللا صلى اهللا عليه و سلم يقول: دعنا عنك يا أمية«: فقال سعد ألمية«؛ )۴۶،ص ۴ سبل اهلدى،ج(» ال أدري، ففزع لذلك أمية فزعا شديدا: مبکة؟ قال: قال. نعم: قال! اي؟إي

و : ال أدري، قال: مبکة؟ قال: إياي؟ قال نعم، قال: إليك عني، فإني مسعت حممدا صلى اهللا عليه و سلم يزعم أنه قاتلك، قال )۲۰۰،ص ۲ السرية احللبية ،ج(» ل يف ثيابه فزعااهللا ما کذب حممد، فکاد حيدث أي يبو

از خباری و از طریق (۲۷-۲٥، ص۳النبوة، ج ؛ دالئل۳٥، ص۱ املغازي، ج ؛۳۹۵۰، ح ۳۰۰، ص ۱۳صحيح البخارى، ج 27 ص ،۳؛ البداية والنهاية، ج ۲۰۹-۲۰٥، ص ۲٤؛ عمدة القاري، ج ۲۸٦، ص ۱۱فتح الباري، ج : ؛ نیز بنگرید)دیگر از ابو اسحاق

، ۲، ج )ص(؛ مشائل الرسول ۱۲٦، ص۲؛ السرية النبوية على ضوء القرآن و السنة، ج ٤٦، ص٤؛ سبل اهلدى و الرشاد ، ج ۲٥۸ .۹۸؛ نور اليقني يف سرية سيد املرسلني، ص۲٦۰ص

.)۱۷، ص ۲٥٥، ج شرح نهج البالغة. (آمده که البته تهدیدآمیز است» أترتك هذا«در شرح نهج این عبارت بصورت 28 .۳٥،ص ۱ املغازي ،ج29

13

:سومني شاهد. ۳.۳ که ی رامواضعاحساسات و توان می،از بدر قبلدر از رفتارهای قریش با زائران مسلمان

های برخورد از منونهما بیش از یک مورد . زدحدس بدر داشتندواقعه بعد از نانآنسبت به پريمردبه نقلاین . یمنیافتدر منابع حدیبیه را ۀبعد از بدر و قبل از عمربا زائران یثربی

قیع، ن که در پردازد میعمان بن اکال سعد بن النبنام اوسقبیله از ای ساله۷۰ مسلمان عمره داخل مکه جهتکه وی .داشتاشتغال شرت و گوسفندبه پرورش ،هک قریب موضعیم

در از اسرای بدر و که، را با پسر خود عمرواواسري گردید تا بوسیله ابوسفیان، ه بودشد ۳۰. جمبور به دادن فدیه نشودو مبادله مناید، مسلمانان بوددست

وابستگیهای و ، اغماضها که اوضاع سیاسی زمان، مصلحت اندیشیاتی راأثريی اگر تحت روشن با این وجود، است به حساب نیاورميع نگاران داشتهیای بر دیدگاه وقا سیاسی و قبیله

—به پیشآمدهای جزئیصرفا توجه خویش با معطوف ساخنت راویان حوادث بدر است کهسیاق متایلی به توجه به —رخ دادن سریه عبداهللا بن جحش مانند برخوردی که در جریا

تصویر درستی آنانبه همني جهت روایات . دهند از خود نشان منیوسیعرت سیاسی آن دوره .دهد از وقائع ارائه منی

: مسدود بودن راه مکهدرباره شواهد قرآنی. ۴ تاریخ درکمنبع برای ترین مطمئنخود، گر قرآن جمید عالوه بر نقش هدایتشکی نیست

ما ،غري واقعی نزول اسبابکه تفاسري نادرست و ، بشرطیشود میحمسوب نیز)ص (پیامرب

أسريا يف يدي رسول اهللا - و کان البنه عقبه بن ابى معيط-کان عمرو بن ابى سفيان بن حرب«: روایت طربی چنني است 30دعوه يف ايديهم ! قتلوا حنظله و افدى عمرا! ا جيمع على دمى و مايل: افد عمرا، قال:من أسارى بدر، فقيل ألبي سفيان) ص(

، خرج سعد بن النعمان بن اکال، أخو بنى عمرو بن عوف، )ص(فبينا هو کذلك حمبوس عند رسول اهللا : هلم قالميسکوه ما بدامث احد بنى معاويه معتمرا، و معه مريه له، و کان شيخا کبريا مسلما يف غنم له بالنقيع، فخرج من هنالك معتمرا، و ال خيشى

معتمرا،و قد عهد قريشا ال تعرتض ألحد حاجا او معتمرا اال خبري، فعدا عليه الذى صنع به، مل يظن انه حيبس مبکة، امنا جاء :ابو سفيان بن حرب، فحبسه مبکة بابنه عمرو بن ابى سفيان، مث قال ابو سفيان

تعاقدمت ال تسلموا السيد الکهال ارهط ابن اکال أجيبوا دعاءه هم الکباللئن مل يفکوا عن اسري فان بنى عمرو لئام اذله

فاخربوه خربه، و سألوه ان يعطيهم عمرو بن ابى سفيان فيفکوا شيخهم، ) ص(فمشى بنو عمرو بن عوف اىل رسول اهللا : قال )۴۶۷، ص۲ طربي، ج تاريخ(» .فبعثوا به اىل ابى سفيان، فخلى سبيل سعد) ص(ففعل رسول اهللا

، ۲؛ االستيعاب، ج ٦٥۰، ص۱؛ السريةالنبوية، ج )۳٦۰، ص۱چاپ زکار، ج (۳۰۱، ص ۱األشراف، ج أنساب.: نک ؛ ۱۱٤، ص۱األمساع، ج ؛ إمتاع۳۱۱، ص۳؛ البدايةوالنهاية، ج ۲۲٦، ص۲؛ أسدالغابة، ج ۱۳۳، ص۲؛ الکامل، ج ٦۰٦ص

.۷۳، ص۳اإلصابة، ج کال«بگفتۀ هشام کلبی، حادثه مربوط به پدرش ؛ ٥٥٦، ص٤، ج ۲۲٦، ص۲أسدالغابة،، ج . (بود» نعمان بن زيد بن أ

)۷٤، ص۳اإلصابة، ج

14

سوره، یعنی چهار مطرح شده درمطالببرخی از رسد به نظر می.دباز ندار قیحقا ازرا . در این جهت باشدتواند روشنگر قضایا می ،و فتح انفال حج، بقره،

ها سوره کیفیت نزول مونپريا اتینک. ۱.۴قبل از اینکه شواهدی از قرآن در این رابطه ارائه گردد، الزم است به بعضی از مسائل کلی

های قرآن یکی سوره، حمققانرخیباعتقاد به . اشاره شودها سورهدر زمینه کیفیت نزول ه نوبت سور از امتام نزول یک پس کهعنیبه این م ۳۱،شد نازل می، به تواىلپس از دیگری

نزول برای مسلمانان تالوت به حمضرا ها نیز سوره) ص(پیامرب . رسید بعدی میۀبه سورکثرا راآنان نیز مطالبکرد و می آنگاه آنرا در مناز و خارج ،اند تهنوش میهم حفظ و برخی ا

د در ابعااین روال در مکه و . منودند می تالوت ، از حفظ و یا از روی مصحف، یااز آن .ر مدینه ادامه داشتبسیار گسرتده تر د

است آن آیات در منابع آمده، مستلزم اسباب نزول باب که دری از روایاتمفاد برخی آیات مدنی را در مواردی نیز ود، وی مدنی جا داده شها سوره مکی در که بعضی از آیات

که این نیز اجياب میکند ی مدنیها سورهوجود آیات مکی در . قرار دادی مکی ها سورهدر و یا آیاتی که در مدینه نازل ،بال تکلیف مبانندگاهی ساهلا مربوطه آیات تا نزول سوره مدنی

.شوند جاسازی بود،نزول یافتهدر مکه ساهلا پیش ی کهها سورهشد در میممکن و متصور است که وقتی صرفا یمتن عبارات و مطالبدر ی یجاجبا چننياعمال

و قبل از او شخصا هر گونه تغیري را خود و باشد هفقط در اختیار نگارندترتیب آن و منت به ی آنها سوره آیات و که متنی مثل قرآناعمال چنني روشی در وىل .انتشار اعمال مناید

مطالب هرج و مرج در ترتیبمنجر بهگرفت میدر اختیار عموم قرار شفاها حمض نزول بسیار بعید به ی قرآنها سورهلذا اعمال چنني روشی در ترتیب .گردید میدم نزد مر ها سوره

چنني ) ص(معدود پیامرب بسیار در مواردی و ی یاالبته ممکن است بطور استثن. رسد نظر می

هو أن معظم القرآن قد نزل سورة سورة، حتی بعض السور : ان الذی نراه«: اند حمقق فرزانه جناب سید مرتضی عاملی نوشته 31ا، نعم سورة البفرة، و رمبا غريها من السور الطوال، قد نزلت تدرجي. الطوال ایضا، کسورة األنعام، و املائدة، و التوبة، مثال

مبعنی أنه ابتدأ نزوهلا، فنزل منها فی یوم ، مث حلقه قسم آخر فی یوم آخر، و هکذا إىل أن نزلت بسم اهللا الرمحن الرحیم، فعلم انتهاء السورة السابقة، و ابتداء سورة جدیدة، حسبما صرحت به بعض الروایات الواردة عن عثمان، و عن ابن عباس، و سعید

...بن جريأن يبداء نزول سورة، فتنزل منها آيات، مث يتوقف عنه، فتنزل عشرات السور غريها، مث يعود بعد سنوات : قلإننا النتع«

على حدة، اىل أن متضي ) ص (أن تنزل آية، أو آيات اليوم، فيرتکها رسول اهللا : اىل السورة االوىل، فيکملها کما أننا ال نتعقل نعم ميکن أن تنزل عليه آية أو آيات فعال، فيأمر بوضعها ضمن سورة .رأنزلت حديثاسنوات، وتنزل سور کثرية، مث جيعلها يف سو

مجع : الدليل عليه اال بعض ماورد يف مورد أو موردين من هذا القبيل، تقدمت االشارة اليها يف فصل...سبق نزوله، لکن هذاحقائق هامة حول القرآن الکرمي، ص (» .واردأيضاوالبد من اثبات صحة الرواية، حتى يف هذه امل) ص(القرآن يف عهد الرسول

۱۴۲-۱۴۴(

15

نزد ها سوره باعث آشفتگی متونی چنني مواردفراوانی چون ،عملی را اجنام داده باشد را آشفتگینوعاین گزارش وىل ما هیچ موردی از . شد گان میم و موجب زمحت هعموم

موارد چنني امریرسد که در صورت وقوع ظر می و بعید به نبینیم منیتارخيی در منابع .در منابع گزارش نشده باشد متعدد آن

خود پیامرب حاکی از آن است کهعالوه بر استدالل فوق روایاتی وجود دارد کهثانیا، بسم اهللا الرمحن « سوره بعدی را از نزول ی امتام سوره پیشني و ابتداعموم مردمو ) ص(

بوسیله صفوان ۳۳ و بدون آن۳۲ در منابع شیعی این روایت با سند.اند فهمیده می» الرحیم و۳٤ در منابع اهل سنت از ابن عباسشبیه آن . روایت شده است)ع( از امام صادق مجال

عن حممد بن خلف، «: حاجی نوری آنرا از کتاب التنزيل و التحريف أمحد بن حممد أبو عبد اهللا السياري نقل کرده است 32

با، اال و فاحتته بسم اهللا ما أنزل اهللا عز و جل کتا): عليه السالم(قال أبو عبد اهللا :عن علي بن احلکم، عن صفوان اجلمال، قال ، ۴مستدرك الوسائل، ج (» .الرمحن الرحيم، و إمنا کان يعرف انقضاء السورة، بنزول بسم اهللا الرمحن الرحيم، و ابتداء اخرى

)۳۹۳۴/۹، ح ۱۲۰ص هللا من السماء کتابا ما أنزل ا: قال أبوعبداهللا عليه السالم : عن صفوان اجلمال قال «: آن را عیاشی در تفسري نقل منوده است 33

تفسري (» .اال وفاحتته بسم اهللا الرمحن الرحيم، وامنا کان يعرف انقضاء السورة بنزول بسم اهللا الرمحن الرحيم ابتداء لالخرى، ۱؛ تفسري نور الثقلني، ج ۱۱۹، ص ۴؛ مستدرك الوسائل، ج ۲۳۶، ص ۸۹؛ و از آجنا در حبار األنوار، ج ۱۹، ص ۱العياشى، ج

؛ منهاج الرباعة يف شرح نهج البالغة ۱، ص ۸؛ بهج الصباغة يف شرح نهج البالغة، ج ۳۰، ص ۱سري کنز الدقائق، ج ؛ تف۶ص ؛ موسوعة ۴۰۸، ص ۱؛ جامع املدارك، ج ۱۱۰، ص ۱۱؛ احلدائق الناضرة، ج ٤۱۸، ص۶، ج )ع(؛ فقه الصادق ۷، ص )خوئي(

؛ مصباح ۵۶؛ حبوث يف تاريخ القرآن وعلومه ص ۲۱۲ ص ۱ن ج ؛ التمهيد يف علوم القرآ۶، ص ۴۴التاريخ االسالمي، ج ).۱۷، ص ۲۶؛ تفسري تسنيم، ج ۲۰۲، ص ۷الصحيح من السرية، ج ؛۲۷۶الفقيه، کتاب الصالة، ص

مصنف ابن أبي شيبة : اند عبارت از منابعی که یکی یا بیشرت از روایات منقوله از ابن عباس را با سند یا بدون آن نقل منوده34 ص ۱؛ سنن أبي داود ج ۱۰۹ ص ۲ وج ۳۱۰ ص ۶ ؛ جممع الزوائد ج ۹۲ ص ۲مصنف عبد الرزاق ج ؛ ۲٦۱۷، ح ۹۲، ص ۲ج السنن ؛۱۰، ص ۱؛ أسباب النزول، ج ۱۲٥٤٥، ح ۸۲، ص ۱۲؛ طرباني در معجم الکبري ج ۱٤۹، ص ۱ صحيح أبي داود، ج ؛۲۰۹

اإلنتصار، ج ؛۴۳۳ ص ۴ ج ۲ حماضرات االدباء اجمللد ؛٦۲-٦۳ص ، ۱ اإلنصاف البن عبد الرب، ج ؛۴۳ و ۴۲ ص ۲الکربى ج ؛ اجلامع الحکام القرآن ج ۲۲۸ ص ۲؛ نيل االوطار ج ۱۶ ص ۱ تفسري القرآن العظيم ج ؛۷۳، ص ۱؛ معامل التنزيل، ج ۷، ص ٤۲تارة للضياء األحاديث اخمل ؛ ۱۰۳ ص ۱ ؛ املستصفى ج ۳۲۷ ص ۱؛ نصب الراية ج ۲۹۲ ص ۵؛ عمدة القاري ج ۹۵ ص ۱

؛ غرائب القرآن بهامش الطربي ۲۰۸ ص ۱؛ والتفسري الکبري ج ۱۴ ص ۲ فواحت الرمحوت بهامشه ج ؛۱۹۸، ص ٤املقدسي، ج ؛ کشف االستار ج ۱۱۳ ص ۱؛ تبيني احلقائق ج ۳۸۰ ص ۱املنتقى ج ؛ ۲۸۹، ص ۷ج ، ۳۶۸ ص ۲، وکنز العمال ج ۷۷، ص ۱ج ؛ اإلتقان يف علوم ۱۲۱، ص ۱؛ الروايات التفسريية يف فتح الباري، ج ۲۰٥، ص ۱٤ج (۳۹ ص ۹ ؛ فتح الباري ج ۴۰ ص ۳

از أبي داود، البزار، و دارقطني در االفراد، و طرباني، حاکم، (۲۰۸ ص ۳ و ج ۷ ص ۱الدر املنثور ج ؛ ۹۲، ص ۱القرآن، ج ؛ حتفة األشراف، ج ٥٦۰، ص ۳لبدر املنري، ج ا؛ )وبيهقي در املعرفة، شعب االميان، و السنن الکربى، و از أبو عبيد و واحدي

؛ روضة ۲۸٤، ص ۱؛ خمتصر تاريخ الدبيثي، ج ۲۱۰-۲۱۱، ص ۲۰؛ التمهيد ملا يف املوطأ من املعاني واألسانيد، ج ۲٤٦، ص ٦؛ ۹۸، ص ۳۰؛ مسند الصحابة يف الکتب التسعة، ج ۲٤۳، ص ۲۱، ج ۱٤۹، ص ۹؛ املسند اجلامع، ج ٤۲۷، ص ٤احملدثني، ج

؛ موسوعة أطراف احلديث، ٤۰۸۲، ۲۳٦٥، ص ۱؛ موسوعة التخريج، ج ۱٦۱٦۳-۱٦۱٦٤، ص ۱تبويب املوضوعي لألحاديث، ج ال؛ عون املعبود، ۱۳۲، ص ۱؛ الدراية يف ختريج أحاديث اهلداية، ج ۲۰۱٤۳۹، ص ۱، ج ۱۹٦۸۳۲، ص ۱، ج ۱۹٥۸۷۲، ص ۱ج ؛ ۱٦، ص ۳؛ مسائل فقهية، ج ٥، ص ۳۰احلديث النبوي، ج ؛ ۱۹٤، ص ٥؛ جمموع فتاوى ابن تيمية، ج ۲۹۲، ۲۸٥، ص ۲ج

مدخل التفسري، ؛۲۱۲ ص ۱التمهيد يف علوم القرآن ج ؛ ٦٤، ص ۱۲؛ تفسري امليزان، ج ۱۸، ص ۳۰نصوص يف علوم القرآن، ج ص ، ۷ الصحيح من السرية، ج ؛ و۵۵-۵۷؛ حبوث يف تاريخ القرآن وعلومه ص ۳۹۳ ص ۳ مشکل االثار ج ؛۲٥٦، ص ۱ج . آمده۱٤۳-۱٤۲بنگرید بسیاری از منابعی که آجنا و در پاورقیهای کتاب حقائق هامة، ص-- ۲۰۰

16

گان و د نویسن. شده استنقل ۳٦،اند ته که صحیح دانس با اسنادی بعضا۳٥عبد اهللا بن مسعود، .اند قبول تلقی منودهقابلبطور بسیار گسرتده آنرا در کتابهای خود نقل و مسلمان حمققان

یکباره روایاتی است که حاکی از نزول آیات ود این امر برخی ازؤیثالثا م ۳۷.ستها سورهاین است که هر گاه بتوانیم از روی شواهد آنیم اخذ ای که ما از حبث فوق در صدد نتیجه

ۀ سورآیه از چندزمان نزول یک یا ) مثل روایتی موثق در باب سبب نزول(داخلی و خارجی تعیني کنیم، احتمال قوی وجود دارد که متام آن سوره حول و حوش خاصی از قرآن کرمي را

.باشد نازل شده یزمانبازه همان موید ما در که شومي سوره مذکور میچهارآیاتی از دربارهبا این مقدمه ما وارد حبثی

.اخذ نتیجه نهایی خواهد بود

إنه کان يعرف :... عن ابن عباس أنه قال«: یعقوبی روایت مشابهی را با اسناد از ابو صاحل از ابن عباس نقل میکند

» .ن أن األوىل قد انقضت و ابتدئ بسورة أخرىفصل ما بني السورة و السورة إذا نزل بسم اهللا الرمحن الرحيم، فيعلمو )٦، ص ٤٤؛ موسوعة التاريخ االسالمي، ج ۳٤، ص۲اليعقوبى، ج تاريخ(

ما کنا نعلم انقضاء السورة إال بنزول بسم اهللا الرمحن الرحيم يف «: ابن عبد الرب متنی دیگر از ابن عباس نقل منوده است )۳۰۰، ص ۱؛ البيان يف تفسري القرآن، ج ۳، ص ۱اإلنصاف البن عبد الرب، ج (» أول غريها

أخربنا إبراهيم بن علي : أخربنا حممد بن جعفر بن مطر قال: أخربنا عبد القادر بن طاهر البغدادي قال«: واحدی میگوید 35هللا بن مسعود أخربنا عمرو بن احلجاج العبدي عن عبد اهللا بن أبي حسني ذکر عن عبد ا: حدثنا حييى بن حييى قال: الرملي قال

؛ تفسري النيسابوري، ج ۱۰، ص ۱أسباب النزول، ج (» )بسم اهللا الرمحن الرحيم(کنا ال نعلم فصل ما بني السورتني حتى نزل : قال )۲۸، ص ۱

مون کان املسلمون ال يعل) ۱: (حاکم سه گونه منت از این روایت را از سعید بن جبري از ابن عباس نقل میکند که چنني است 36کان ) ۲(انقضاء السورة حتى تنزل بسم اهللا الرمحن الرحيم، فإذا نزلت بسم اهللا الرمحن الرحيم علموا أن السورة قد انقضت؛

أن النبي صلى اهللا عليه وسلم کان إذا ) ۳(النبي صلى اهللا عليه وسلم ال يعلم ختم السورة حتى تنزل بسم اهللا الرمحن الرحيم؛ هذا حديث «: آنگاه وی هر کدام از این سه روایت را تصحیح میکند. هللا الرمحن الرحيم علم أنها سورةجاءه جربيل فقرأ بسم ا

ذهبی نیز آنرا تصحیح ). ۳٦٤-۳٦۲، ص ۲املستدرك على الصحيحني للحاکم، ج (» صحيح على شرط الشيخني ومل خيرجاهأخرجه أبو داود «یز درباره روایت دوم نوشته است ، و ابن حجر ن)۳٥٥-۳٥٦، ص ۱املستدرك بتعليق الذهبي، ج (منوده است

).٤۲، ص ۹ ابن حجر، ج -فتح الباري (» وصححه بن حبان واحلاکمفقد ورد أن سورة «: نویسد می)۳۸، ص ٤ج ( أسئلة وأجوبة يف الدين والعقيدة: خمتصر مفيدآقای سید مرتضی عاملی در 37

کثر سور .. ضع ومثانون آية من أول سورة آل عمران، ومجيع سور املفصلاملائدة، واألنعام، ويونس، والتوبة، والکهف، وب بل أوقد قال تعاىل يف أول سورة . .. إن مجيع ذلك قد نزل سورة سورة—کالبقرة وآل عمران—القرآن، رمبا باستثناء سورتني أو ثالثة

نزلناها وفرضناها: (النور وإذا ما : ( وقال تعاىل أيضا..سببا لنزول آياتها خمتلفة ومتفرقةمع أن األحداث التي ذکرت ).. سورة أيکم زادته هذه إميانا ، من تالوة ]صلى اهللا عليه وآله[فإنهم کانوا يقولون ذلك مبجرد فراغه )... أنزلت سورة فمنهم من يقول أ

بل إنه حتى حني تنزل .ظرون األيام والليايل حتى إذا اکتمل نزول السورة قالوا ذلكالقرآن عليهم، ومل يکن هؤالء القائلون ينت ..مث تبدأ سورة أخرى بالنزول.. آيات السورتني أو الثالث تدرجيا، فإمنا هو تدريج مبعنى أن تنزل بتمامها ضمن مدة شهر مثال

فإن هذا مما دلت .. نزل ما يکمل السورة األوىل مثالمث ي.. وليس املقصود أن ينزل بعض السورة، مث ينزل بعض من غريهابسم اهللا (إنهم کانوا يعرفون انتهاء السورة وابتداء غريها بنزول : النصوص على خالفه، خصوصا تلك النصوص التي تقول

»).الرحمن الرحيم

17

مبارکه بقره عبارت است از دوران بعد از هجرت پیامرب به مدینه تا ۀزمان نزول سوربرخی از آیات این سوره که برای ). ای به بدر نشده است در آن اشاره(قبل از جنگ بدر

آیه (سوابق شهر مقدس مکه : از مجله دنپرداز به موضوعاتی می اند ه قابل توجحاضر بررسیري قبله از بیت ی؛ تغ)۱۳۲-۱۲۵آیات (، بنای کعبه توسط ابراهیم و امساعیل علیهما السالم )۳۵

، ۱۸۹، ۱۵۸(؛ مراسم حج )۱۵۷- ۱۵۴(شهادت شهید و ؛ )۱۵۰-۱۴۲(املقدس به مسجد احلرام ی از تاریخ بنی اسرائیل در مورد یها ، قصه)۲۱۷-۲۱۶ ؛۱۹۵-۱۹۰(؛ جهاد و قتال )۲۰۳- ۱۹۶

).۲۵۲-۲۴۳(جنگ و قتال است که راه مکه برای مسلمانان باید توجه داشت که این آیات در زمانی نازل شده

امکان حج و عمره برای آنان، اعم از مهاجرین و مانند گذشتهبطور کلی بسته شده بود ورخ بدر بني آنان و مشرکني مکه مانند نظامی ییرویاروهنوز گرچه .انصار، وجود نداشت

آمادگی به حلاظهای الزم را قرآن با تشویق مسلمانان به قتال و شهادت زمینهنداده بود، است دیگر که در سوره بقره و سوره حج قابل توجهای نکته. کرد میروحی به تدریج فراهم

.م بودن آنهاستدرههی و گایکدیگر نزدیک بهچینش آیات حج و جهاد اوضاع به، و ناظر تعلق داردسوره انفال به روزهای بعد از پريوزی قوای اسالم در بدر

اند از این سوره از نظر ارتباط با موضوع حبث عبارتمهمرتآیات . استخاص آن زمان ید تهد،)۳۰) (ص(صمانه قریش علیه پیامرب اقدامات خ: پردازند ی که به امور ذیل میآیات

در . برای تصدی حرمآنان عدم لیاقت و بسنت راه مسجد احلرام،به خاطربه عذاب قریش با یمستقیم ارتباط هرچند، قابل مالحظه است نیز اشاره شده کهیاین سوره به امور دیگر

،)۳۸-۳۴(کنند برای سد راه خدا میمشرکان ی که یها هزینه:دارد، مانندنحاظر حبث لزوم غنامي، ضرورت پاميردی در جنگ، تقسیم ،)۴۰-۳۹(ر قتال و جهاد حتریض مسلمانان ب

شرائط صلح، امور اسريان، و والیت مسلمني نسبت به ،)۶۰-۴۱(وحدت و آمادگی نظامی ).۷۵-۶۱( یک دیگر

، الزم است به سوره های بقره و انفال سورهدر مربوطه آیات به پرداخنتوىل قبل از مانند (ن صریح داخلی و خارجی ی قرابراساس این دو سورهن نزول زماچرا که . حج برپدازمي

زمان نزول دربارهاما . باشد بطور قطعی مشخص می) روایاتی که در کتب تفسري و تاریخ آمده ۳۸ .سوره حج اختالف نظر وجود دارد

از هذان خصمان إىل و ذوقوا عذاب ( آيت ۳ی بنا بر نقلی از ابن عباس و جماهد و عطاء این سوره مکی است به استثنا 38

باز از ابن عباس، ضحاك، قتادة و حسن منقول است . آيه آن مدنی است۱۰؛ و بقول ابن عطية از نقاش )۲۲ - ۱۹: الحريق ؛ حجرسلنا من قبلك من رسول و ال نبيء« آيه ۴که سوره حج مدنی است به استثنای و يأتيهم عذاب يوم عقيم«إىل » و ما أ / حج(» أ

از انس بن مالک منقول است که این سوره در سفر نازل شد و این ). ۱۳۱، ص ۱۷التحرير و التنوير، ج. (اند که مکی) ۵۵ -۵۲ )همان. (باشد امر نیز حاکی از مدنی بودن آن می

18

شواهدی از سوره حج.۲.۴به همني نام ) ص(مرب ندارد و از زمان پیا»حج« غري از امسیبه گفته مفسران این سوره

از آیات آن از نظر دیگر برخیو ) ۱۶-۱(هر چند که آیات صدر سوره . معروف بوده است از یهود، صابئني، سخن، اما از آجنا که در این سوره دن مکی داری رنگسبک و حمتوا

اذن قتال برای مهاجران ،)۲۵( مسلمانان برراه مسجد احلرام بسنت، )۱۷(جموس و نصاری به میان ) ۷۸(، و جهاد )۶۰(مقابله به مثل جواز ، )۵۹-۵۸(، هجرت در راه خدا )۴۰- ۳۹(

۳۹.است، مدنی بودن آن مسلم استرفتهن داخلی و خارجی وجود دارد، که مهم ترین آن آیه یبرای تعین زمان نزول آن نیز قرا

. است۳۹

ذن للذين يقاتلون ) ۳۸( ال يحب کل خوان کفور إن اهللا يدافع عن الذين آمنوا إن اهللا أ ) ۳۹(بأنهم ظلموا و إن اهللا على نصرهم لقدير خرجوا من ديارهم بغير حق إال الذين أ

ن يقولوا ربنا اهللا و لو ال دفع اهللا الن اس بعضهم ببعض لهدمت صوامع و بيع و صلوات و أکر فيها اسم اهللا کثريا و لينصرن اهللا من ينصره إن اهللا لقوي عزيز )۴۰(مساجد يذ

هيچ خيانت پيشه کند، که خدا دفاع مىاند دههمانا خداوند از کسانى که اميان آور، از آن رو که ستم اند دهبه کسانى که با آنان کارزار کر )۳۸. (ناسپاس را دوست ندارد

آنان ) ۳۹( رخصت کارزار داده شد و هر آينه خداوند بر يارى ايشان تواناست، اند دهديپروردگار ما خداى : که به ناروا از ديار خويش رانده شدند تنها بدين سبب که گفتند

ى [داشت هر آينه ديرها و اگر خداوند برخى از مردم را به برخى باز منى. تيکتاسکه در ] ى مسلمانان[و مسجدها ] ى جهودان[و کنشتها ] ى ترسايان[و کليساها ] راهبان

او را يارى ] دين[آنها نام خدا بسيار ياد مى شود ويران مى گرديد و البته خدا کسى را که ترمجه ) (۴۰(همتاست، خدا هر آينه نريومند و تواناى بىکند يارى خواهد کرد، که

)جمتبوى

اين سوره سياقى دارد که از آن بر مى آيد مشرکني هنوز « : دانند ی میمرحوم عالمه طباطبائی مدنی بودن سوره حج را قطع 39

و نيز مؤمنني را به امثال مناز، حج، عمل خري، اذن در قتال و جهاد خماطب قرار داده، و آيات آن .اند شوکت و نريويى داشتهشده، و روى پاى خود ايستاده، و که اجتماعشان تازه تشکيل اند دهداراى سياقى است که مى فهماند مؤمنني مجعيتى بو

با اين بيان به طور قطع بايد گفت که اين سوره در مدينه نازل شده، چيزى که .اند دهخمتصرى عده و عده و شوکت به دست آور )۴۷۷، ص ۱۴ترمجه امليزان، ج (» .هست نزول آن در اوايل هجرت و قبل از جنگ بدر بوده است

19

جهاد نازل شده درباره است که ای رخان و مفسران اتفاق نظر دارند که این اولني آیهمو ٤۱.نقل شده که مؤید همني معنی است) ع( در جممع البیان حدیثی از امام باقر ٤۰.است

ني نظر را به ابن عباس، جماهد، ضحاک، عروه طربی، ابن ابی حامت، ابن کثري و سیوطی همگوید برخی از می ريث کابن. اند کرده منسوب اسلم، قتاده، مقاتل و دیگرانبن زبري، زید ابن

٤۲.اند آنان بر همني اساس سوره حج را مدنی دانسته به احتمال زیاد زمان نزول سوره حج مصادف است با، اوالتوان گفت بنابراین می

سرایا خنستني قبل از اعزامیعنی با روزهای ،ور اذن قتال به مسلمانان مهاجرصدزمان در آن ، مذکورۀ طبق آی چون.اند جران شرکت داشتهاتنها مهدر آن که )ص(توسط پیامرب

. بودمهاجران به دود قتال حمۀ اجاز،حلهمر

، ۱۳؛ روض اجلنان و روح اجلنان يف تفسريالقرآن، ج ۳۲۱، ص ۷التبيان يف تفسري القرآن، ج ؛۳۴۳، ص ۳معامل التنزيل، ج 40

، ص ٤؛ أنوار التنزيل، ج ۲۲۹، ص ۲۳؛ مفاتيح الغيب، ج ۱٦۰، ص ۳؛ الکشاف، ج ۱۳۸، ص ۷؛ جممع البيان، ج ۳۳٥ص ، ص ۳؛ البحر املديد، ج ۳۸۰، ص ۳ج ؛ تفسري الصايف، ٥۱٥، ص ۷؛ البحر احمليط ، ج ۲٥، ص ۷؛ الکشف و البيان، ج ۷۳

، ٦؛ تفسري منهج الصادقني، ج ۷٤، ص ۲؛ مراح لبيد، ج ٥٤۰، ص ۳؛ فتح القدير، ج ۳۳۳؛ تأويل اآليات الظاهرة، ص ٥۳۷؛ روح املعاني، ج ۳۲۷، ص ٦؛ التفسري املظهري، ج ۲٥۸، ص ۳؛ لباب التأويل، ج ٥٥٥، ص ۱؛ الفواحت اإلهلية، ج ۱٥۸ص

؛ تفسري منونه، ج ۱۰۱، ص ۹؛ تفسري کنز الدقائق، ج ۳۸، ص ٦؛ تفسري روح البيان، ج ۲٤۰، ص ۳اد املسري، ج ؛ ز۱٥٤، ص ۹؛ ۱۹۸، ص ۱۷؛ التحرير و التنوير، ج ۳۳۷؛ البالغ يف تفسري القرآن بالقرآن، ص ۳۳۳، ص ٥؛ تفسري الکاشف، ج ۱۱۳، ص ۱٤

.۱۲٥، ص ۲۰الفرقان يف تفسري القرآن بالقرآن، ج و هى أول آية نزلت فى اجلهاد، بعد ما نهى عنه فى نيف و «: آید سیاری از این منابع این مطلب باچنني عبارت میدر ب

».سبعني آيةو کان رسول اهللا صلى اهللا عليه و سلم قبل بيعة «: گوید ابن اسحاق در توصیف شرائط مسلمانان قبل از نزول آیۀ اذن می

حتلل له الدماء، إمنا يؤمر بالدعاء إىل اهللا و الصرب على األذى، و الصفح عن اجلاهل و کانت العقبة مل يؤذن له يف احلرب و مل قريش قد اضطهدت من اتبعه من املهاجرين حتى فتنوهم عن دينهم و نفوهم من بالدهم، فهم من بني مفتون يف دينه، و من بني

بأرض احلبشة، و منهم من باملدينة، و يف کل وجه، فلما عتت معذب يف أيديهم، و بني هارب يف البالد فرارا منهم، منهم من قريش على اهللا عز و جل، و ردوا عليه ما أرادهم به من الکرامة، و کذبوا نبيه صلى اهللا عليه و سلم، و عذبوا و نفوا من عبده و

سلم يف القتال و االنتصار ممن ظلمهم و بغى وحده و صدق نبيه، و اعتصم بدينه، أذن اهللا عز و جل لرسوله صلى اهللا عليه و عليهم، فکانت أول آية أنزلت يف إذنه له يف احلرب، و إحالله له الدماء و القتال، ملن بغى عليهم، فيما بلغني عن عروة بن

ذن للذين يقاتلون بأنهم ظلموا: الزبري و غريه من العلماء، قول اهللا تبارك و تعاىل )۴۶۷، ص۱السريةالنبوية، ج (» ... أبقتال و ال أذن له فيه ) ص(أنه قال مل يؤمر رسول اهللا ) ع(روي عن الباقر «: بقره آورده است۱۰۹طربسی آنرا در تفسري آیۀ 41

ذن للذين يقاتلون بأنهم ظلموا و قلده سيفا) ع(حتى نزل جربائيل ؛ مفاتيح الغيب، ۳۵۴، ص ۱، ج جممع البيان(» بهذه اآلية أ؛ تفسري کنز ۵۵۹، ص ۱؛ البحر احمليط، ج ۵۰۱، ص ۳؛ تفسري نور الثقلني، ج ۳۸۰، ص ۳؛ تفسري الصايف، ج ۶۵۲، ص ۳ج

)۱۲۵، ص ۲۰؛ تفسري الفرقان، ج ۳۹۵، ص ۱۴؛ تفسري امليزان، ج ۳۶۶، ص ۱؛ تفسري غرائب القرآن، ج ۱۱۸، ص ۲الدقائق، ج و «: گوید میابن کثري . ۳۶۴، ص ۴؛ الدر املنثور، ج ۲۴۹۶، ص ۸؛ تفسري ابن أبي حامت، ج ۱۲۳، ص ۱۷ ج جامع البيان، 42

قال جماهد و الضحاك، و غري واحد من السلف کابن عباس و جماهد و عروة بن الزبري و زيد بن أسلم و مقاتل بن حيان و قتادة ، ص ۵تفسري القرآن العظيم، ج (» . اآلية بعضهم على أن السورة مدنيةهذه أول آية نزلت يف اجلهاد، و استدل بهذه: و غريهم

۳۸۰.(

20

ند ا عبارتدر خنستني سال هجرت سه سریه فرستاد که) ص( پیامرب نا بر قول مشهور،ب :از

سیف البحر به تن از مهاجران۳۰ همراه بن عبداملطلبسریه به فرماندهی محزه) ۱( ٤۳، ناحیه عیص در اوایل ماه رمضاندر

٤٤در شوال، تن از مهاجران ۸۰ یا ۶۰همراه به بطن رابغسریه عبیده بن حارث) ۲( خرار در ماه ذی بهاز مهاجران تن ۲۱ یا ۲۰ همراه سریه سعد بن ابی وقاص) ۳( ٤٥.قعده

حاکی ٤٦بقره ۱۹۱-۱۹۰ بقره بوده باشد، چون آیات هثانیا زمان نزول آن باید قبل از نزول سور سوره حج که مفاد آن ۳۹بر خالف آیه ٤۷آن، ۲۱۶ ه جهاد است و آیاز عمومی بودن وظیفه

صر به و منح است، حاکی از وجوب جهاد و عمومیت آن است برای مهاجرانجواز قتال ٤۸.یستمهاجران ن

واقدی هر سه از این سرایا را . موسی بن عقبه، زهری، و واقدی سریۀ محزه را خنستني سریه و در رمضان سال اول میدانند 43

؛ تاريخ ۳، ص۲ الکربى، ج ؛ الطبقات۵۹۵، ص۱؛ سريۀ ابن هشام، ج ۹، ص۱املغازي، ج . (کند در سال اول ذکر می؛ سبل ۳۵۶، ص۱ ؛ تاريخ اخلميس، ج ۷۱، ص۱؛ إمتاع األمساع، ج ۲۴۴، ص۳؛ البداية و النهاية، ج ۶۹، ص۲اليعقوبى، ج

).؛۲، ص۱۷؛ نهاية األرب، ج ۲۱۴، ص۳؛ السرية احللبية، ج ۱۱، ص۶اهلدى، ج سبل اهلدى، ؛۱۰۵رر يف اختصار املغازي و السري، صالد. (کند مدائنی سریۀ محزه را در ربیع االول سال دوم ذکر می

) ۱۱، ص۶ج داند، و سریۀ محزه را ابن اسحاق سریۀ عبیده را خنستني سریه و در ربیع االول سال دوم بعد از غزوه ابواء یا ودان می

؛ الدرر، ۱۰، ص۳لنبوة، ج ؛ دالئل ا۴۰۴، ص۲، تاريخ طربی، ج ۵۹۵، ص۱سريۀ ابن هشام، ج (کند بعد از سریۀ عبیده ذکر می ).۲۵۹، ص۱؛ عيون األثر، ج ۴۶۸، ص۷؛ الروض األنف، ج ۲۳؛ تاريخ خليفة بن خياط، ص۱۰۴ص

، ۳؛البداية و النهاية، ج ۲، ص۱۷؛ نهاية األرب، ج ۱۰۴ الدرر، ص؛٤، ص۲ الطبقات الکربى، ج ؛۱۰، ص۱املغازي، ج 44 ، ۳؛ السرية احللبية، ج ۳۵۷، ص۱؛ تاريخ اخلميس، ج ۱۳ ص،۶؛ سبل اهلدى، ج ۷۲، ص۱؛ إمتاع األمساع، ج ۲۴۵ص .۲۱۵ص

؛ تاريخ ۴۰۳، ص۲؛ تاريخ طربی، ج ۲۳؛ تاريخ خليفة بن خياط، ص۴، ص۲الطبقات الکربى، ج ؛۱۱، ص ۱املغازي، ج 45 .۳، ص۱۷؛ نهاية األرب، ج ۲۱۶، ص۳؛ السرية احللبية، ج ۱۵، ص۶؛ سبل اهلدى، ج ۳۵۹، ص۱اخلميس، ج

)۱۰۵الدرر، ص. ( تن بود و سعد در تعقیب کرز بن جابر فهری اعزام شده بود۸فته ابن عبد الرب تعداد افراد وىل بگخرجوهم من و اقتلوهم حيث ثقفتموهم) ۱۹۰(و قاتلوا يف سبيل اهللا الذين يقاتلونکم و ال تعتدوا إن اهللا ال يحب المعتدين 46 و أ

شد من القتل و ال تقاتلوهم عند المسجد الحرام حتى يقاتلوکم فيه فإن قاتلوکم فاقتلوهم کذلك جزاء خرجوکم و الفتنة أ حيث أ )۱۹۱(الکافرين

ن تحبوا شيئا و هو شر لکم و اهللا يعلم و کتب عليکم القتال و47 ن تکرهوا شيئا و هو خير لکم و عسى أ هو کره لکم و عسى أنتم ال تعلمون )۲۱٦(أ

یداند، طبق آن همه مسلمانان اعم از آن قتال را وظیفه عموم مسلمانان م۲۱۶سوره بقره قبل از بدر نازل شد و چون آیه 48) ص(اند که پیامرب بر این اساس آچنه که مؤرخان درباره انصار گفته. مهاجران و انصار موظف به شرکت در جنگ بدر بودند

ر داده که آنها طبق پیمان بیعت عقبه تنها متعهد به دفاع از وی د قبل از جنگ بدر انصار را در غزوات به این علت شرکت منیقبل از شروع درگريی در بدر جویای نظر انصار درباره شرکت ) ص(اند و نیز اینکه بر همني اساس پیامرب داخل شهر مدینه بوده . تواند صحت داشته باشد یآنان در جنگ شد، من

21

:ني شاهدچهارم. ۱.۲.۴علیه مشرکني مکه جهت باز ) ص(که جهاد پیامرب از قرآن جمید خنستني شاهد بر مدعای ما

و ،ذکر شدباال در کردن راه مسجد احلرام و احیای حج بوده است همني آیاتی است که :بویژه خبش آخر آن که چنني است

کر و لو ال دفع اهللا الناس بعضهم ببعض لهدمت صوامع و بيع و صلوات و مساجد يذ )۴۰(فيها اسم اهللا کثريا و لينصرن اهللا من ينصره إن اهللا لقوي عزيز

نی بعنوان یکی از از ختریب و ویرا و معابدجنات مساجد موضوع هر چند در این آیهجهان مشول مطرح انسانی و یک اصل کلیدر قالب وترین اهداف جهاد و دفاع اساسی

جنات ،ن گفت که منظور اصلی آیهاتو ط حاکم در آن زمان مییمالحظه شراا گردیده است، ب تسلط آیني شرک و بت پرستی بوده از طریق آن معنوی ختریب و از ویرانیمسجد احلرام

آیه ای دیگر از همني دربارهی در حبثطلب این م. و کلیساها بطور عموم مساجداست، نه .سوره روشن تر خواهد شد

:مني شاهدپنج. ۲.۲.۴ مبحث حج آن است که آغازگر۲۵آیه ، در سوره حج از نظر موضوع حبث مهم دیگرشاهد

:باشد میو جهاد در آن سوره

عن سبيل اهللا و المسجد الحرام الذي جعلناه للناس سواء إن الذين کفروا و يصدون ليم )۲۵(العاکف فيه و الباد و من يرد فيه بإلحاد بظلم نذقه من عذاب أ

م که آن را براى مرد__از راه خدا و مسجد احلرام] مردم را[کسانى که کفر ورزيدند و دارند، و نيز هر که در آجنا کجروى و باز مى__قرار دادمي و مقيم و مسافر در آن يکسانند

)۲۵. ( خواهد او را از عذابى دردناك چبشانيم__ آزار مردم__ستمکارى

مسجد احلرام که در این آیه به آن اشاره رفته است، همان عدم امکان جبا هراکردن دساز سوی قریش متوجه ی که ی تهدیدهابه جهت نان است کهردن حج و عمره برای مسلماآو

) ص(و مل يبعث رسول اهللا «: عبارت ابن سعد و واقدی در مورد عدم شرکت انصار در غزوات قبل از بدر چنني است

، ۱املغازي، ج (» .و هذا الثبت عندنا. و ذلك أنهم شرطوا له أنهم مينعونه يف دارهم. أحدا من األنصار مبعثا حتى غزا بهم بدرا؛ ليس من سرية الرسول الکرمي، ۲۰۰، ص۱؛ املواهب اللدنية، ج ۲۶۰، ص۱؛ عيون األثر، ج ۴، ص۲؛ الطبقات الکربى، ج ۱۰ص )۲۸۵ص

أشريوا على : مث قال رسول اهللا صلى اهللا عليه و سلم«: اره مشورت با انصار هنگام بدر چنني استنیز عبارت واقدی درب و إمنا يريد رسول اهللا صلى اهللا عليه و سلم األنصار، و کان يظن أن األنصار ال تنصره إلا فى الدار، و ذلك أنهم ! أيها للناس

، ج ۹۴، ص۱إمتاع األمساع، ج : نیز بنگرید). ۴۸، ص۱املغازي، ج (» نفسهم و أوالدهمشرطوا له أن مينعوه مما مينعون منه أ .۲۹۳، ص۵؛ تفسري کنز الدقائق، ج ۲۴۲، ص۹

22

ی در ماههای به مسجد احلرام حتی امکان دسرتسآنانرای بو مسلمانان بود ) ص(پیامرب .حرام نیز وجو نداشت

آبادانی به اشاراتیکه در آیات بعدی (خداوند مسجد احلرام را . مفاد آیه روشن است در مراسم حج مردمو دعوت جهانی او برای شرکت) ع(اهللا توسط حضرت ابراهیم بیت خارج و دیگران که از اقامت داشتندمکه عم از آنان که در حرم برای همه مردم ا) آمده

عمل قریش در بازداشنت مسلمانان از مسجد احلرام .ند، قرار داده استدش راهی مکه می در این باره در .بودواهد و موجب عذابی دردناک برای آنان خاستمساوی با احلاد و ظلم :تفسري قمی آمده است

و قوله إن الذين کفروا و يصدون عن سبيل اهللا و المسجد الحرام الذي جعلناه للناس کف فيه و الباد قال نزلت يف قريش حني صدوا رسول اهللا عن مکة و )ص(سواء العا

قال أهل مکة و من جاء إليهم من البلدان فهم سواء ال » سواء العاکف فيه و الباد« قوله ٤۹.مينع النزول و دخول احلرم

متوجه بسته بودن راه حج و عمره برای مسلمانان بعد از دیگر نیزبرخی از مفسرانتصریح باره در این و بني آنها ابن کثري و ابن عطیه اندلسی اند دهبو) ص(هجرت پیامرب

:نویسد می این آیه دربارهابن کثري . اند منوده

يقول تعاىل منکرا على الکفار يف صدهم املؤمنني عن إتيان املسجد احلرام و قضاء ولياؤه إلا المتقون ولياءه إن أ : األنفال[مناسکهم فيه و دعواهم أنهم أولياؤه و ما کانوا أ

يسئلونك عن : هذه اآلية دليل على أنها مدنية، کما قال يف سورة البقرةاآلية، و يف] ۳۴الشهر الحرام قتال فيه قل قتال فيه کبري و صد عن سبيل اهللا و کفر به و المسجد الحرام و

کبر عند اهللا هله منه أ إن الذين کفروا و يصدون عن : و قال هاهنا] ۲۱۷: البقرة[إخراج أسبيل اهللا و المسجد الحرام أي و من صفتهم أنهم مع کفرهم يصدون عن سبيل اهللا و املسجد احلرام، أي و يصدون عن املسجد احلرام من أراده من املؤمنني الذين هم أحق

...ألمر،الناس به يف نفس ا :گوید نیز میو

الذي جعلناه للناس سواء العاکف فيه و الباد أي مينعون الناس عن الوصول إىل املسجد احلرام، و قد جعله اهللا شرعا سواء ال فرق فيه بني املقيم فيه و النائي عنه البعيد الدار منه

٥۰ استواء الناس يف رباع مکة و سکناها،سواء العاکف فيه و الباد و من ذلك

.۸۳: ص ۲: تفسريالقمي ج 49 .۳٥۹-۳٦۰، ص ٥، ج )ابن کثري( تفسري القرآن العظيم 50

23

: استانهتر و روشنگر بسیار روشنلسی در این باره د بیان ابن عطیه انىل بني مفسرانو

ولعله صدهم املسلمني . واملراد بصدهم عن املسجد احلرام صد عرفه املسلمون يومئذ نعوا املسلمني واملعروف من ذلك أنهم م. عن دخول املسجد احلرام والطواف بالبيت

بعد اهلجرة من زيارة البيت فقد قال أبو جهل لسعد بن معاذ ملا جاء إىل مکة معتمرا انتظر يل ساعة من النهار لعلي أطوف بالبيت ، فبينما سعد : وقال لصاحبه أمية بن خلف

وتيتم أتطوف بالکعبة آمنا وقد أ: فقال له أبو جهل . يطوف إذ أتاه أبو جهل وعرفه ٥۱).يعني املسلمني ( الصباة؟

را » صدهآی«متاسفانه برخی از مفسران ٥۲ .دارند» صد«برخی دیگر اشاراتی جممل به این ای که چندین سال یا حادثهو ل بعثت ائدر پرتوی وقایع اوخود جدا کرده آنرا از سیاق واقعی

بیه و سد راه شدن قریش ششم هجری در جریان سفر عمره پیامرب در سال حدیسالبعد در گویا بعد از هجرت و قبل از حدیبیه راه حج و عمره برای ٥۳،اند تفسري منوده ،اتفاق افتاد

که غري از حدیبیه و مواردی در ابتدای دارند اظهار میحتی بعضی . لمانان باز بوده استسم ٥٤. استهپیش نیامد» صدی«بعثت چنني

جامه حقیقت بزودی ، شدهزارابه سران قریش بهرحال تهدیدی که در این آیه نسبت ب . رسیدندهالکت در بدر به آناناکثر ید که ی دیری نپا وپوشیدشروع ) ع( ابراهیم از جانب حج نو اعال» آیه صد« حج که با هاین خبش از سور

با ذکر جهاد و پريوی از جمددا بعد از اذن قتال برای جنات و احیای مساجد،شود، می :یابد خامته می، پدر موحدان،)ع(م ملت ابراهی

کم و ما جعل عليکم في الدين من حرج ملة و جاهدوا في اهللا حق جهاده هو اجتبابيکم إبراهيم هو سماکم المسلمني من قبل و يف هذا ليکون الرسول شهيدا عليک م و أ

کاة و اعتصموا باهللا هو موالکم فنعم تکونوا شهداء على الناس فأقيموا الصالة و آتوا الز )۷۸(الموىل و نعم النصري

.۲۵۸، ص ۹التحرير والتنوير، ج 51تفسري ؛۱۲۸، ص ۷جممع البيان، ج ؛ ۲۹۸، ص ۷ج (التبيان يف تفسري القرآن، ؛ ۸۳، ص ۲تفسري القمي، ج : بنگرید 52

. ۳٥، ص ٦التفسري احلديث، ج ؛ )) ۱۹۴، ص ۱۴تفسري امليزان، ج ؛ ۳۲۱، ص ٥الکاشف، ج ، ص ۲مسالك األفهام، ج ؛ ٤۹۹، ص ۷؛ البحر احمليط، ج ۱۳۲، ص ۹؛ روح املعاني ، ج ۲۱٦، ص ۲۳ مفاتيح الغيب، ج 53

، ص ٤؛ احملرر الوجيز، ج ۷٥، ص ٥؛ تفسري غرائب القرآن و رغائب الفرقان، ج ۱۳۹، ص ٦تفسري منهج الصادقني، ج ؛ ۲۸۷ ؛ ۲٤۱۷، ص ٤؛ يف ظالل القرآن، ج ۱۱٥

.٤۹۹، ص ۷ البحر احمليط يف التفسري، ج 54

24

برگزيده ] بر همه امتها[در راه خدا جهاد کنيد چنانکه سزاوار جهاد اوست، او مشا را ا در کار دين هيچ تنگى و دشوارى ننهاده است اين همان آيني پدرتان است، و بر مش در -پيش از اين) خداى( او - يا آيني پدرتان ابراهيم را پريوى کنيد- ابراهيم است بر -)ص( حممد -مشا را مسلمان ناميد، تا اين پيامرب] قرآن[ و در اين -کتابهاى پيشني

پس مناز را برپا داريد و زکات بدهيد و به . دمشا گواه باشد و مشا بر مردم گواه باشياوست خداوند و سرپرست مشا، پس نيکو خداوند و سرپرست و . خدا چنگ زنيد] دين[

)۷۸. (ياورى است نيکو

بقرهسوره شواهدی از .۳.۴نقدر روشن آدر این باره قرائن. وره حج و قبل از بدر نازل شدگفتیم که سوره بقره بعد از س

. ای به بدر نشده است ه اوال در این سوره اشار.د نیاز به بیان و توضیح ندارداست که شای که نشان دهنده زمان تقریبی نزول موجود است داخلی و خارجیشواهد برخیدر آن ثانیا هقبل) ص( که پیامرب باشدهمان روزیباید )۱۵۰-۱۴۲آیات (ري قبله ی آیات تغزمان نزول :استخنستني یا آخرین در که نازل شدابن حضرمی قتل حادثهدرباره ۲۱۷ آیه٥٥.را تغیري دادمناز توان میبر این اساس . اتفاق افتاد عبداهللا بن جحشتوسط یکی از یاران رجبماه روز

ماه قبل یک بازه تقریبیبه احتمال زیاد در ) پایان آنتا ۱۴۲از آیه ( دوم سوره بقره هنیمگفت .نازل شده است) ال دوم رمضان س۱۷(از روز بدر

:مني شاهدشش .۱.۳.۴ :فرماید است که می از سوره بقره۱۱۴شاهدی دیگر در این زمینه آیه

ولئك ما کان کر فيها اسمه و سعى يف خرابها أ ن يذ ظلم ممن منع مساجد اهللا أ و من أ خائفني ن يدخلوها إال )۱۱۴( لهم في الدنيا خزي و لهم في اآلخرة عذاب عظيم لهم أ

در مسجدهاى خدا نام او را ياد کنند و در ويرانى آنها ردکيست ستمکارتر از آن که نگذا آنان را در اين .کوشد؟ اينان را نرسد که در آنها در آيند مگر بيمناك و هراسان می

. در آن جهان عذابى بزرگ استجهان، خوارى و رسوايى و

: آن قابل ذکر استو مصداق معنی و تفسري این آیه و حمل دربارهچند نکته

شعبان سال دوم ۱۵ت که روز سه شنبه توان گف میبر اساس جمموع روایاتی که در این باره در منابع شیعی و سنی آمده، 55

.باشد میهجری حمتمل ترین تاریخ برای تغیري قبله از بیت املقدس به مسجد احلرام

25

)۱۲۳-۱۱۶ و ۱۱۳-۱۰۹آیات (ارتباطی با آیات ماقبل و بعدچندان ۱۱۵ و ۱۱۴ اتآی. ۱ .است و اهل کتاب مربوط به بنی اسرائیلعمدتا اند که د و درمیان آیاتی واقع شدهنندار

ومصداق آن دچار اختالف مفسران در بیان دیدگاههایشاید به همني علت . ۲ اند آنگاه که برخی از مفسران آیه را مربوط به اقدامات قریش در مکه دانسته . استآشفتگی

٥٦.شدند مانع مناز خواندن مسلمانان در مسجد احلرام می جماهد مردم را ۀگفته که ببودندنصاری گروه آنان که ندکمی از ابن عباس نقل طربی

خبت النصر و جنودش را در قتاده ۀگفته و ب منودند می املقدس منع ت و از مناز در بیتاذی سد وی نظر. ندکرد یاریختربیب بیت املقدس مصداق آیه بر طبق آن کند که را نقل میی

سیله ها بدینو املقدس را ختریب کرد و رومی مک روم بیتر است که با کخبت النصطربی نظر ابن زید را نیز نقل میکند . میخواستند از بنی اسرائیل انتقام خون حيیی را بگريند

را در حدیبیه از رسیدن به ) ص(دانست آنگاه که پیامرب میکه مصداق آیه را مشرکني قریش ٥۷.ام باز داشتندرمسجد احل

و در رد نظر ابن زید دهد میعباس را بر دیگر نظرات ترجیح خود طربی همان نظر ابن )مانند ساهلای قبل از هجرت در مکه (گوید که مشرکني قریش اگرچه در بعضی اوقات می

ند و اعماىل بر خالف رضای کرد میمسلمانان را از مناز خواندن در مسجد احلرام منع در ایام جاهلیدادند وىل آنها هیچ گاه کوششی در ختریب آن نداشتند بلکه اهلی اجنام می

٥۸.ندکرد میاین امر افتخار ه از سازندگان مسجد احلرام بودند و ب به یهود است که با ناظر وی آیه ۀبگفت. در این باره دارد خمصوصفخر رازی نیز نظری

٥۹. مسلمانان میخواهند باعث ختریب آن شوندۀرد مسجد احلرام بعنوان قبل ٦۰،اند اشاره کردهن نیز ااز مفسر برخی همچنانکه، در رد تفاسريی که طربی ارائه داده و شهر هیکل سلیمان و بعد از وی رومیان.) م. ق۶۳۰-۵۶۲(خبت النصر هر چند :گفتباید

توانستند در این امر به خبت النصر مساعدت مسیحیان منی ختریب کردند، رابیت املقدس .زیست یح می قرن قبل از میالد مسشش قریب به وی به همني دلیل ساده کهصرفا ،منایند

میالدی نیز مسیحیان ۷۰در ختریب هیکل و شهر بیت املقدس توسط رومیان در سال

رأيت الذي ينهى: مانند مردی که در سوره علق به آن اشاره شد56 اند تفسريابن أبي از این دسته). ۱۰(عبدا إذا صلى ) ۹ ( أ

.۱۳، ص ۱؛ أحکام القرآن کيا هراسي، ج ۲۱۰، ص ۱حامت، ج ؛ ۵۷، ص )شرب(تفسري القرآن الکرمي : بنگرید. گویند برخی از مفسران دیگر نیز همني را می 57؛ ۱۹۹؛ بدائع الکالم يف تفسري آيات األحکام، ص ۲۱۰، ص ۱؛تفسريابن أبي حامت، ج ۳۹۸-۳۹۷، ص ۱ جامع البيان، ج 58

؛ ۲٥۳، ص ۱التفسري الوسيط، ج .۱۱، ص ۴مفاتيح الغيب، ج 59 .۱۹۹ بدائع الکالم يف تفسري آيات األحکام، ص 60

26

مالحظه چیزی قابل آنانستند نقشی داشته باشند چون در این زمان تعداد و قدرت نتوا یمنمشرکني مکه و (مصداق کلی هرچند که نظر ابن زید از نظر شناخت . استنبوده

حدیبیه ۀ مربوط به عمرتوانسته منی مورد نظراست، وىل منعمطابق ظر ما با ن) مسجداحلرام . بقره واقع گردیدۀ سال بعد از نزول سورپنجباشد که قریب به

و ناظر بر مسجد یا مساجد ٦۱گفت اگرچه مفاد آیه عمومیت داردناچار باید پس به ۀتا زمان عمر دارد کهبه قریش اشاره آیه آن زمانحاکمط یبا توجه به شرااما خاصی نیست،

.داشتند می عمره و حج باز ازقریب به هفت سال مسلمانان راقضا در سال هفتم هجری و نقل همني مطلب از طربسی ضمن٦۲.اند ید کردهیبرخی از مفسران نیز همني نظر را امجاال تا

گوید می کند و می را رد قریشدرباره توجیهات طربی تفسري،ید همني ی تاو) ع(امام صادق آنها برخی از مساجد را که اصحاب پیامرب در مکه عالوه بر ختریب معنوی مسجد احلرامکه

٦۳.ساخته بودند بطور فیزیکی منهدم منوده بودند خائفني نیز میبه نظر ن يدخلوها إال ولئك ما کان لهم أ یدی بر همني یتارسد عبارت أ

دارد که برای مسلمانان دخول در مکه و مساجد آناین حقیقت به اشاره ، چونتفسري استخواهد بگوید که آن مشرکان ظامل هستند و آیه میبدون خوف و ترس جان امکان نداشت

، برای تاکید ضمري آمده اولئک(کنند و آنهایند که مردم را از ذکر خدا در مساجد منع می برائت ۀسور چناچنه بعد از نزول شوندنباید بدون خوف و لرز وارد مساجد اهللاکه ) است

٦٤.ع شدندها پیش آمد و از دخول در حرم منهمني وضعیت برای آن

مني شاهد هفت .۲.۳.۴ : بقره است۲۱۷ ه آیاین مقاله مدعای اثبات در جهتل یاز دالدیگر یکی

صد عن سبيل اهللا و کفر به و سئلونك عن الشهر الحرام قتال فيه قل قتال فيه کبري ویکبر من القتل و ال يزالون کبر عند اهللا و الفتنة أ هله منه أ المسجد الحرام و إخراج أ

شامل همه مساجد تا روز قیامت اند تهاند و گف به همني جهت برخی از مفسران همان معنی عام را مورد تاکید قرار داده 61اند منظور از مساجد معنی اصطالحی آن هبرخی نیز پا را فراتر گذاشته گفت). ۷۷، ص ۲اجلامع ألحکام القرآن، ج . (شود می )۱۹۹بدائع الکالم يف تفسري آيات األحکام، ص . (کنند باشد بلکه مراد همه معابد است که در آن موحدان خدا را یاد می منی

؛ آيات األحکام ۳۱۲، ص ۱ الربهان يف تفسري القرآن، ج ؛۳۶۱، ص ۱جممع البيان، ج ؛ ٥۸، ص ۱ تفسري القمي، ج 62 . ۱۷۷، ص ۱؛ فقه القرآن، ج ۱۷۳، ص ۱بادي، ج اسرتآ

.۱۸۳، ص ۲؛ تفسري من وحي القرآن، ج ۱٤۲، ص ۱التفسري لکتاب اهللا املنري، ج ؛ ۳۶۱، ص ۱جممع البيان، ج 63أن هذا بشارة من اهللا للمسلمني بأنه سيظهرهم على املسجد احلرام و على سائر «: نویسد میفخر رازی ضمن نقل این تفسري 64ملساجد، و أنه يذل املشرکني هلم حتى ال يدخل املسجد احلرام واحد منهم إال خائفا خياف أن يؤخذ فيعاقب، أو يقتل أن مل ا

، ۱؛تفسري ابن کثري، ج ۱۲، ص ۴مفاتيح الغيب، ج (» يسلم، و قد أجنز اهللا صدق هذا الوعد فمنعهم من دخول املسجد احلرام )۲۵۴، ص ۱؛ التفسري الوسيط، ج ۳۷۱ ص ،۱؛ تفسري غرائب القرآن، ج ۲۷۰ص

27

د منکم عن دينه فيمت و هو يقاتلونکم حتى يردوکم عن دينکم إن استطاعوا و من يرتدصحاب النار هم فيها ولئك أ عمالهم في الدنيا و اآلخرة و أ کافر فأولئك حبطت أ

بقره)۲۱۷(خالدون چون (پرسند مى) رجب، شوال، ذى قعده و ذى حجه(از تو درباره جنگ در ماه حرام

هر نوع جنگى در آن : ، بگو)اهيان اسالم اشتباها در آن ماه جنگيده بودندى از سپا هعد، و کافر )از اسالم آوردن مردم(بزرگ است، وىل هر نوع جلوگريى از راه خدا ) گناهى(

گناه اين امورى (مسجد احلرام، و بريون کردن اهلش از آن، ) منع مردم از(شدن به او و است، و فتنه ) از جنگ در ماه حرام(خداوند بزرگرت در نزد ) دهند یکه کفار اجنام م

با مشا خواهند جنگيد ) مشرکان(و همواره ! از کشتار بزرگرت است) شرك و آزار مسلمني(تا اگر بتوانند مشا را از دينتان بازگردانند، و هر که از مشا از دينش برگردد و در حال کفر

در دنيا نيز ذکر خري (شود آخرت تباه مىهاى نيکشان در دنيا و مبريد، چنني کسانى عملاند و آنها اهل آتش) شود و دعا و ترحم مردم به واسطه آثار نيکشان تبديل به عکس مى

)ترمجه آیت اهللا مشکینی. (و در آجنا جاودانند

مرتکب قریش ه فرماید ک در این آیه خداوند ضمن ناروا دانسنت قتال در ماههای حرام میآن . بدتر است نیز حرام در ماه بلکه بطور عموم وجنگ و خونریزیاند که از ی شدهیجنایتها

:جنایتها عبارت است از جلوگريی از راه خدا. ۱ کفر ورزیدن نسبت به خداوند. ۲ باز داشنت مردم از مسجد احلرام . ۳ ی امن قرار داده یمردم جا ههمبريون کردن اهل مکه از شهری که خداوند برای . ۴ .است

راه مسجد احلرام را باز منودنتلوحيا و نامد می» فتنه«مال را قرآن کرمي جمموعه این اع .یکی از اهداف مهم جهاد علیه مشرکان مکه قرار داده است

کشته شدن عمرو دربارهدر آیه مطرح است نیز اشاره شد، سواىل که همانطوریکه قبالبني مکه و ( خنله عبداهللا بن جحش بهۀر حني سریابن احلضرمی بوسیله یکی از مسلمانان د

که در ،سفوان یا بدر اوىل» غزوه«از ) ص(همني که پیامرب به روایت عروه ٦٥. است)طائف ،برگشت) که مضافات مدینه را مورد غارت قرار داده بود(اصل تعقیب کرز بن جابر فهری

و ال خالف بني أهل التأويل مجيعا أن هذه اآلية نزلت على رسول اهللا صلى اهللا عليه و سلم يف سبب قتل «: گوید طربی می 65

)۲۰۲، ص ۲جامع البيان، ج (» .ابن احلضرمي و قاتله

28

روزی که این برخورد صورت ٦٦.به خنله اعزام منوداز مهاجران نفر ۸با ابن جحش را بود که آیا آن برای آنها معلوم نمشتبه گردید و شروع ماه گرفت برای همراهان ابن جحش

تفاصیل این واقعه در کتب . ماه رجبشب از مجادی الثانی است یا اولني شبآخرین .سريه، مغازی و تفسري آمده است

؟اند دهر آیه آمده چطور معنی کر درا که» صد عن املسجد احلرام « عبارتمفسراناما معطوف عبداهللا بن جحش ۀ سریرویدادمسئله جواز قتال در ماه حرام و را بهتوجهآنان اکثر

منسوخ مسئله، ویا به مربوط به عبارات آیهذوقیحنوی مسائل برخی از نیز به و اند منوده عن صد«عبارت رعی که واقعیت مهم سیاسی و شبه یچندان توجه ىل و؛بودن یا نبودن آن

مطلبی افزون بیان این عبارت مثال طربی در ٦۷. ندارندکند از آن حکایت می»مسجد احلرامو «: از قبیلاند دهات خمتصر بسنده منو توضیحبه دیگران ٦۸. ندارد،بر آچنه که در آیه آمدهبيل اهللا و عن و صد عن س: أي «٦۹،»و صد عن املسجد احلرام: المسجد الحرام، أي

صد أي و صد املسجد احلرام عن الطائفني و العاکفني و الرکع « ۷۰،» املسجد احلرامو صد ايضا عن طواف المسجد الحرام الذي قد حرم اهللا الصد و االعراض «و ۷۱،»السجود

۷۲.»عنهن دخول اى منع املسلمني ع«: اند تهعده ای دیگر مطلب را روشن تر منوده بامجال گف

املسجد احلرام و منعهم املسلمني عن« ۷٤،»منع الناس عن مکة« ۷۳،»مکة و زيارة بيت اهللاو صدهم للمسلمني عن املسجد احلرام يف احلج و العمرة و الصالة «۷٥،»يف احلج و العمرة

ول و صد أيضا عن دخ« ۷۷،» عنه، ألن املشرکني صدوا املسلمنيو المسجد الحرام« ۷٦،»فيه

۲۱۶، ۱۹۳-۱۹۰ست که تا ماه مجادی الثانی سال دوم آیات اعزام این گروه که منحصرا متشکل از مهاجران بود نشانگر آن ا 66 . از سوره بقره که حاکی از عمومیت فریضه قتال است نازل نشده بود۲۴۴و دانسته است، چون در آن صورت مفاد آیه این » کبري«را معطوف به » صد«کمرت مفسری مانند صاحب من وحی القرآن 67

)۱۸۸، ص ٤تفسري من وحي القرآن، ج . (باشد می» کفر باهللا«ام از آن بزرگرت از شود که گناه اخراج اهل مسجد احلر می .۲۰۶-۲۰۱، ص ۲جامع البيان يف تفسري القرآن، ج 68 ..۳۲۰، ص ۲ تفسري کنز الدقائق و حبر الغرائب، ج 69 .۱۰۴، ص ۲حماسن التأويل، ج 70 .٥۰٤، ص ۱ روح املعاني يف تفسري القرآن العظيم، ج 71 .۷۵، ص ۱حت اإلهلية و املفاحت الغيبية، ج الفوا 72

.۳۳۴، ص ۱تفسري روح البيان، ج 73 .۷۳، ص ۱مراح لبيد لکشف معنى القرآن اجمليد، ج 74 .۱۳۵، ص ۲؛ تفسري املراغي، ج ۱۸، ص۱املغازي، ج 75 .۲٥۱، ص ۱الدر املنثور، ج ؛٤۳، ص ۳؛ اجلامع ألحکام القرآن، ج ۱۸، ص۳ دالئل النبوة، ج 76: گوید ابن جوزی می. اند استنباط کرده» صد عن سبیل اهللا«؛ برخی همني معنی را از ۲۰۶، ص ۲التبيان يف تفسري القرآن، ج 77قاله ابن . أنه احلج، ألنهم صدوا رسول اهللا صلى اهللا عليه و سلم، عن مکة: أحدهما: هاهنا قوالن» سبيل اهللا«و يف املراد ب «

)۱۸۳، ص ۱زاد املسري يف علم التفسري، ج (» .ياخهعباس و السدي عن أش

29

و الصد عن املسجد احلرام هو مثل عمل قريش و « ۷۸،»و زيارة بيت اهللا] المسجد الحرام[و املؤمنني معه عن زيارة بيت اهللا احلرام و عن دخول ) ص(املشرکني حني منعوا النبي

۸۰،» و منعهم من الطواف بهو صد املؤمنني عن دخول المسجد الحرام« ۷۹»مکةاند، گویا قبل از آن حدیبیه دانستهسال به مربوطرا» صد عن املسجد احلرام «برخی

مسلمانان از مسجد » صد «مناید که هم چنني می مقاتل ۸۱. استوجود نداشته» صدی«را » مسجد احلرام« برخی نیز، مانند ابن عربی، ۸۲. میداند مهاجراناحلرام را همان اخراج

۸۳.ندا هنگذاشت» صد عن املسجد احلرام«دن ای مطرح شی بری جا،دانسته» کفر«معطوف به میداند و» قتال«را معطوف به » مسجد احلرام«فراء در قوىل که کمرت کسی آنرا قبول داشته

۸٤.میکندخارج را از حبث آیه » صد« موضوع باین صورت عمره و حج در ساهلای قبل ه به موضوع بسته بودن را کافی عدم توجهدرس به نظر می

اسالمی باعث این شده است که ما درک مورخانمفسران و اکثر از سوی ز حدیبیها در نتیجه علل ، وو اهداف جنگ با قریش نداشته باشیم) ص(صحیحی از سیاست پیامرب تصویر روشنی از سیاست جنگی پیامرب در قبال نتوانیم و جبوییمجنگ را در حوادث جزئی

.قریش داشته باشیم

ره انفالشواهد سو. ۴.۴سوره انفال بعد از جنگ بدر نازل گردید، جنگی که در آن بسیاری از سران قریش مثل

وىل این شکست . امیه بن خلف، عتبه بن ربیعه و نزدیکان آنها به هالکت رسیدندابوجهل، یهود مدینه و نسبت به اسالم و پیامرب گردید قریش شدن آتش کینه مشرکانتر برافروختهباعث

.۵۵، ص ۲مقتنيات الدرر و ملتقطات الثمر، ج 78 .۲۵۷، ص ۱اجلديد يف تفسري القرآن اجمليد، ج 79 .۱۷۲، ص ۵بيان املعاني، ج 80 که آیه مورد نظر در جواب اشکاىل. ۲۷۰، ص ۱؛ جالء األذهان، ج ۳٥٤، ص ۱کنز العرفان، ج ؛۲٤٤، ص ۱ البحر املديد، ج 81

و ميکن أن «: گذارد یای برای اینگونه اشکاهلا باقی من چندین سال قبل از حدیبیه نازل شده، فخر رازی پاسخی دارد که زمینه )۳۹۰، ص ٦مفاتيح الغيب، ج (» جياب عنه بأن ما کان يف معلوم اهللا تعاىل کان کالواقع

هله منه من عند املسجد احلرام فذلك صدهم، و ذلك أنهم أخرجوا و صد عن المسجد الحرام«: وی میگوید 82 و إخراج أ )۱۸٦، ص ۱تفسري مقاتل بن سليمان، ج (» و أصحابه من مکة - صلى اهللا عليه و سلم-النبي

نني و لعبادتهم إياه فيه فجعلوه فأعلمهم اهللا أن الکفر باهللا و باملسجد احلرام و هو أن اهللا جعل املسجد للمؤم«: گوید میوی 83 )۱٤۷، ص ۱أحکام القرآن، ج (» ألوثانهم و منعوا املسلمني منه فکان ذلك کفرا باملسجد احلرام

)۱۴۱، ص ۱معاني القرآن، ج (» يسألونك عن القتال و عن املسجد: و المسجد الحرام خمفوض بقوله«: گوید میوی 84

30

راه ،بعد از آن همه جنایتها و خیانتها ، درحالیکه قرآن۸٥،زدند می این آتش دامن نیز به :درگذا میشت را برای مکیان باز ذو گصلح آشتی،

قل للذين کفروا إن ينتهوا يغفر لهم ما قد سلف و إن يعودوا فقد مضت سنت األولني )۳۸/انفال(

اگر باز ايستند، آنان را آچنه گذشته خبشوده و آمرزيده : به کسانى که کافر شدند بگوبازگردند پس همان روش و نهاد ] نگيزىه ابه روش خود و جنگ و فتن[شود و اگر مى

.است که بر پيشينيان گذشت

کل على اهللا إنه )۶۱/انفال( هو السميع العليم و إن جنحوا للسلم فاجنح لها و تو

گر به صلح و آشتى گراييدند تو نيز به آن بگراى و بر خدا توکل - متايل نشان دادند-و ا .کن، که اوست شنوا و دانا

را آشتیه را و سادگیبه این زودیکه داد وىل روحیه استکباری قریش به آنها اجازه منیهزار، سه یک گهای بدر، احد و خندق برتتیب حدود نفرات سپاه مکیان در جن.یرندذبپ

برای نابودی اسالم ه و اعراب خندق آخرین کوشش مک. بوده استنفر ۸٦هزار و ده هزارصلح نافرجام ماندن این عملیات بزرگ کمر همت آنان را شکست و راه را برای .بود

. حدیبیه آماده ساخت

:مني شاهدهشت .۱.۴.۴ ال ولياؤه و ما لهم أ ولياءه إن أ يعذبهم اهللا و هم يصدون عن المسجد الحرام و ما کانوا أ

کثرهم ال يعلمون المتقون و لکن أ مکاء و ) ۳۴(إال و ما کان صالتهم عند البيت إال )۳۵(عذاب بما کنتم تکفرون تصدية فذوقوا ال

چون بنى نضري به خيرب رسيدند، حيى بن «: کند میبدر که واقدی بیان کرده این کینه را توصیف ای از روزهای بعد از صحنه 85

اخطب، و کنانة بن ابى احلقيق، و هوذة بن حقيق، و هوذة بن قيس وائلى که از خاندان بنى خطمه و از قبيله اوس بود، و ابو آنها به . حتريض و ترغيب کنند) ص(وان آنها را به جنگ پيامرب عامر همراه ده دوازده نفر ديگر به مکه رفتند تا قريش و پري

آيا فقط انگيزه مشا همني است، و به اين منظور : ابو سفيان گفت.ما با مشا خواهيم بود تا حممد را از پا درآورمي: قريش گفتندو همپيمان شومي و بر اين کار سوگند امي تا با مشا درباره دمشنى با حممد و جنگ با ا آرى، آمده:ايد؟ گفتند به مکه آمده

حمبوب ترين مردم در نظر ما کسى است که ما را در ستيزه با حممد يارى ! درود بر مشا، خوش آمديد: ابوسفيان گفت. خبورمي )۳۳۰ترمجه مغازى واقدى، ص(» .کند

. ست و چهار هزار بوده استبقول ابن شهر آشوب تعداد سپاه مشرکان در جنگ احزاب هیجده هزار و بگفتۀ مسعودی بی 86 )۲۱۶؛ التنبيه و االشراف، ص ۱۹۷، ص ۱مناقب، ج (

31

مسجد احلرام ) عبادت موحدان در کنار(چرا خدا آنها را جمازات نکند، با اينکه از سرپرست آن، فقط پرهيزگارانند ! کنند در حاىل که سرپرست آن نيستند؟ جلوگريى مى

منازشان نزد ) رمي،آنها که مدعى هستند ما هم مناز دا) (۳۴. (دانند وىل بيشرت آنها منىرا ) اهلى(نبود پس چبشيد عذاب » کف زدن» «سوت کشيدن«، چيزى جز )خدا(خانه

)ترمجه آیت اهللا مکارم شريازی) (۳۵! (خباطر کفرتان

دچار اختالف نیز ،که در آن آمده» صد«مصداق در و خبصوص ، ۳۴مفسران در تفسري آیه آنان است وهمنود مضاعف آنها را مشکلنیز ۸۷شنيی پات کنار آی آیهقرار گرفنت آن .یندآرا

ۀ متعلق به دور۳۳گویند آیه برخی می۸۸. منوده استآن دومجع بني سعی برای را وادار به باز عده ای آنرا ۸۹. مربوط است و یا مشرکنيمدینه ۀبا دور ۳۴ آیه و،مکی یا به مؤمنني

برخی با توجه ۹۰.دانند روز حدیبیه می درکهاز ورود به م) ص( پیامرب بازداشته شدناشاره به را قتل سران مشرکني در روز بدر میداند ذکربه این که آیه بعد از بدر نازل شد، عذاب مورد

۹۱.)فعذبهم اهللا بالسيف يوم بدر فقتلوا( سیاست قریش در بسنت راه مکه بر مسلمانان، معنی دربارهبا توجه به توضیحات باال

همچنانکه آنها را در (چرا خداوند مشرکني قریش را عذاب نکند : است کامال روشن۳۴آیه در مراسم حج و عمره و عبادت در شرکتبااینکه مسلمانان را از ) عذاب منودنیز بدر

چرا که حق . در حاىل که آنها سرپرست و متوىل آن نیستد،کنند مسجد احلرام منع می و آنانند که چنني حق را دارند(باشد متقني میسرپرستی و والیت بر مسجد احلرام منحصر به

). مشرکني را از ورود به مسجد احلرام بازدارندتوانند میو

ليم 87 و ائتنا بعذاب أ )۳۲(و إذ قالوا اللهم إن کان هذا هو الحق من عندك فأمطر علينا حجارة من السماء أ

نت فيهم و ما کان اهللا معذبهم و هم يستغفرون و ما کان اهللا ليعذبهم و )۳۳( أ، ۹امليزان يف تفسري القرآن، ج . (باشد با آیات ماقبل آن مرتبط منی۳۴ما با نظر مرحوم عالمه طباطبائی اتفاق دارمي که آیه 88

صاحب تفسري من وحی القرآن هرچند که . اند ت افتادهدانند در تفسري آیات به زمح کسانیکه آنها را مرتبط می). ۷۲-۷۳ص لا يعذبهم اهللا و هم «: نوانسته است به نتیجه روشن و صریح برسد در این آیه را بدرستی معنی کرده منی» صد«وی و ما لهم أ

کيد على عذاب اهللا. يصدون عن المسجد الحرام هلم ناشئا من استحقاقهم للعذاب، لوال وجود رسول اهللا رمبا کان هذا التأو لکن اهللا يؤخر عذابهم إىل يوم القيامة، فقد صدوا عن املسجد احلرام کل املؤمنني، فهم کانوا يضطهدونهم يف مکة، و . بينهم

لقتل الذي نزل بهم يف معرکة بدر و و قد فسر البعض العذاب هنا با. ء إليها للحج و العمرة مينعون من کانوا خارجها من اجملي، و لکن هذا غري ]۱۴: التوبة[قاتلوهم يعذبهم اهللا بأيديکم : غريها، و يؤيد ذلك أن اهللا عبر عن القتل بالعذاب يف قوله تعاىل

تفسري ؛ ۸۲۹، ص ٤جممع البيان، ج .: نیز نک). ۳۷۷، ص ۱۰تفسري من وحي القرآن، ج (» .واضح من سياق اآلية و اهللا العامل . ۳٦٤، ص ٤کوثر، ج

جامع البيان، . (مانند همیشه، تفصیلی ترین و مرتب ترین گزارش آرا در تفسري آیه از طربی است. ۱٥٦، ص ۷ تفسري منونه، ج 89 ).۱۵۷-۱۵۴، ص ۹ج . ۳۳٥، ص ٥تفسري کنز الدقائق، ج ؛ ۲۹۸، ص ۲تفسري الصايف، ج 90 .۶۸۳، ص ۲الربهان يف تفسري القرآن، ج ؛ ۲۷۷، ص ۱ج تفسري القمي، 91

32

که جنگ بر سر حق والیت کند میاین آیه به صراحت علت درگريی با قریش را روشن کند مینفی را والیت قریش بر مسجد احلرام نه تنها آیه بصراحت . بر مسجد احلرام است

و مناید میو پرهیزکاران اثبات ) ص(رب را برای پیامی حق چنني والیتکه با همان صراحتبل اعالنیتوانستند در برابر چنني معلوم است که قریش منی. مشارد ادعای قریش را مردود می

.را ادامه ندهند مسلمانان پیکار باموضعگريی نکنند و برای اثبات ادعای خویش

سوره فتح. ۵.۴ و مفسرانمورخان غالبفتح نیز سوره زمان نزول ۀدرباری بقره و انفال، ها سورهمانند

سال ششم هجری در به مدینه از حدیبیه برگشتند و آنکه این سوره در راهاتفاق نظر دارماه ذی خنستني روز در۹۳ پانصد نفر سیصد اىلهمراه حدود هزار و )ص( پیامرب۹۲.نازل شد

سالح همراه نداشنتدر ماه حرام، روانه شدن.ند راه افتاده برای عمر از مدینه۹٤قعدههمراه بردن هفتاد شرت ، ودن و تلبیه گویان حرکت منذو احللیفهجنگی، بسنت احرام از

اینها گردن آنها افکنده بودند، همه بر هایی اری شده بودند و قالدهذقربانی که عالمت گ یاند و قصد ی تنها برای عمره به مکه آمدههمراهان وو ) ص(حاکی از آن بود که پیامرب

از ، مسجد احلرام ممانعت مسلمانان از خویش بردر ادامه سیاست وىل قریش .دیگر ندارند ۹٥.و بعد از تهدیدها و مذاکرات حاضر به صلح شدند ،ورود پیامرب به مکه جلوگريی کردند

باب نزول سورة الفتح مرجعهم من احلديبية و ما ظهر يف وعد اهللا جل ثناؤه «: است بیهقی بابی مفصل به این عنوان باز کرده 92

، ۴دالئل النبوة، ج (» .اخل..يف تلك السورة من الفتح و املغامن، و دخول املسجد احلرام، و دعاء احمللقني من األعراب ).۱۵۴-۱۶۹ص

؛ أسباب النزول، ۳۱۴، ص۲؛تفسري القمي، ج ۳۵۰، ص۱؛ أنساب األشراف، ج ۸۰، ص۲الطبقات الکربى، ج : نک، ۱؛ إمتاع األمساع، ج ۱۶۴، ص۴؛ البداية و النهاية، ج ۲۷۰، ص۳؛ املنتظم، ج ۱۶۶، ص۹؛جممع البيان، ج ۳۹۸-۳۹۷ص؛ شرح الشفا، ۱۸۵، ص ۱ النص و االجتهاد، ج ۲۴، ص۲؛ تاريخ اخلميس، ج ۹، ص۴ج ؛ سبل اهلدى و الرشاد، ۳۰۰-۲۹۹ص ؛۳۰۶، ص ۸، ج ۱۲۵، ص۷، ج )قدمي-ط(؛ الصحيح من سرية النبي ۹۷، ص۳، ج )ص(؛ مکاتيب الرسول۱۲۹، ص۱ج . ۱۶۴؛ جوامع السرية النبوية، ص۲۷۶، ص۱؛ إمتاع األمساع، ج ۶۲۱، ص۲تاريخ األمم و امللوك، ج 93

خرج من «: مقریزی میگوید (۲۷٥، ص۱؛ إمتاع األمساع، ج ۱٦، ص۲؛ تاريخ اخلميس، ج ۳٤۹، ص۱أنساب األشراف، ج 94هذا هو الصحيح، و إليه ذهب الزهري، و قتادة، و موسى بن عقبة، و حممد بن إسحاق، و . املدينة يوم االثنني هلالل ذي القعدة

خرج رسول اهللا صلى اهللا عليه و سلم إىل احلديبية يف رمضان، و کانت : فعنهو اختلف فيه على عروة بن الزبري، الواقدي، ).». احلديبية يف شوال، و عنه أنها کانت يف ذي القعدة من سنة ست

بامسك اللهم، اين پيمان صلحى است که حممد بن عبد اهللا و سهيل بن عمرو «: منت صلحنامه بروایت واقدی چنني است95و صلح کردند که جنگ تا ده سال متوقف باشد، و در آن مدت مردم در امان باشند و مزاحم يك ديگر نباشند، و ، اند تهبس

نسبت به يك ديگر خيانت نکنند و سرقت و غارتى اجنام ندهند، و کارى به يك ديگر نداشته باشند، هر کس دوست داشته باشد مايل باشد به آيني و پيمان قريش در آيد آزاد باشد، هر کس از قريش که که به آيني و پيمان حممد درآيد آزاد باشد، و هر کس

بدون اجازه وىل خود پيش حممد بيايد او را برگرداند، و اگر کسى از اصحاب حممد به قريش پناهنده شود، او را برنگردانند،

33

همیت صلح درک اآنهابرای وىل .و بدین طریق راه ورود به مکه برای مسلمانان باز شد) ص(پیامرب به دستور وىل باآلخره . از مفاد آن بشدت ناراحت بودندحدیبیه مشکل بود، و

روز بود ۱۹در حدیبیه ) ص( توقف پیامرب .ها را کشتند گردن نهاده سرها را تراشیدند و قربانی . و در ذی حجه به مدینه مراجعت منود

: نهمني شاهد.۱.۵.۴خان آنرا ورآمده غالب مفسران و م» صد عن املسجد احلرام« قرآن ذکری از هر جا در اشاره در مکهو قبل از هجرت به ساهلای بعد از بعثت نیزدانند و گاهی حدیبیه میاشاره به

ادامه جریان شش ساله بعد از ،وىل حقیقت این است که آچنه در حدیبیه پیش آمد. دارندصلح حدیبیه باعث شد . نوعیت و سد شش ساله شکسته شدهجرت بود و در حدیبیه آن مم

ای برای فتح مکه در سال هشتم راه مکه برای مسلمانان باز شود و همني صلح مقدمه برایای ، فتحی که مقدمهنامید» صد«درمقابل » فتح« همني جهت قرآن کرمي آنرا به. گردید

:گردید برقراری والیت مسلمني بر حرم خدا

)۱/فتح(تحنا لك فتحا مبينا إنا ف )مجه پایندهرت( ميه احقا که ما فتحى منايان براى تو پيش آورد

شود، چون به نتیجه ای منجر شد میحمسوب ) ص(صلح حدیبیه بزرگرتین فتح پیامرب اسالم با . تأمني منودبدون درگريی و خونریزی علیه مکیان را ) ص(جهاد پیامرب که هدف اصلی

نامناسب بسیار صلح، که در دیدگاه اصحاب مزبور شرایط پذیرفنت ای، چنني نتیجهوجه بهتخود و جاهلی تنها در پی حفظ غرور بعضی از بندهای آنبا طرح قریش و کرد میجلوه

. کامال سازگار بود) ص(با سیاست پیامرب ، ظواهر کار بودند

:دهمني شاهد. ۲.۵.۴ آنانمکه برگرداند، امنیتی که از بدو هجرت برای مسلمانئرانزاامنیت را به صلح حدیبیه

فتح به امنیت و عدم خوف تاکید ۀسوراز هبدین جهت است که در این آی. وجود نداشت :شده است

اى جز همان امت کند، و هيچ گونه اسلحهو حممد امسال را برگردد و سال آينده همراه ياران خود باز گردد، و فقط سه روز اق .۴۶۲ترمجه مغازى واقدى،منت، ص.»مقدار که براى مسافر ضرورى است همراه نياورد، و بايد که مششريها در غالف باشد

: ؛ نیز نک۸۰-۷۷، ص۳، ج )ص(مکاتيب الرسول: برای روایات خمتلف از منت این صلحنامه و مصادر آن نک؛ ۳۰، ص۳؛ السرية احللبية، ج ۲۹۵، ص۱؛ إمتاع األمساع، ج ۶۳۴، ص۲؛ تاريخ طربی، ج ۷۷، ص۲الطبقات الکربى، ج

. ۱۶۵جوامع السرية النبوية، ص

34

محلقين رؤسكم و لقد صدق الله رسوله الرؤيا بالحق لتدخلن المسجد الحرام إن شاء الله آمنين ) 27/فتح(مقصرين ال تخافون فعلم ما لم تعلموا فجعل من دون ذلك فتحا قريبا

خداوند آنچه را به پيامبرش در عالم خواب نشان داد راست گفت بطور قطع همه شما بخواست ت و در حالى كه سرهاى خود را تراشيده يا كوتاه جد الحرام مى شويد در نهايت امنيخدا وارد مس

دانست كه شما نمى ايد و از هيچ كس ترس و وحشتى نداريد ولى خداوند چيزهايى را مى كرده) 27. (قرار داده است) براى شما(و قبل از آن، فتح نزديكى ) و در اين تأخير حكمتى بود(دانستيد

)ترجمه آيت اهللا مكارم شيرازي(

:دهمني شاهدزیا. ۳.۵.۴ موجب جمازات و عذاب که بزرگ میداندجرمی کردن راه مسجد احلرام را قرآن کرمي سد

، اگر نبود خباطر اختالط مؤمنان و کافران در مجیعت مکهمیفرماید و، اهلی استسختشده ها به جایگاه قربانی ران را سد کرده و باعث نرسیدن قربانیئکه راه زارا کفار آن شهر

.داد ب قرار میذابدست مسلمانان مورد عند بود

ن يبلغ محله و لو ال هم الذين کفروا و صدوکم عن المسجد الحرام و الهدي معکوفا أن تطؤهم فتصيبکم منهم ر علم معرة بغيرجال مؤمنون و نساء مؤمنات لم تعلموهم أ

ليما ليدخل اهللا يف )۲۵/فتح( رحمته من يشاء لو تزيلوا لعذبنا الذين کفروا منهم عذابا أمسجد احلرام بازداشتند و نيز ) زيارت(آنها هستند کسانى که کفر ورزيدند و مشا را از

و اگر نه اين بود که . برسد) مکه يا منى(دند از اينکه به حمل خود را منع کر) مشا(قربانى زير پاى گذاريد و ) و خملوط با کفار مکه بودند(شناختيد زنان مؤمنى را که منى مردان و

مشا را از جنگ با (به مشا برسد ) هايى و ديه(از اين راه، ناآگاهانه گزند و ناخوشايندى مشا و مسلمني خملوط با (خواهد تا کسانى را که مى) کردداشت، و چنني آنها بازمنى

ترديد جدا بودند بى) ها از مسلمان(و اگر آنها . در رمحت خود داخل کند) کفار راترمجه آیت اهللا ( .کردمي کسانى از آنان را که کفر ورزيدند به عذاب دردناکى عذاب مى

)مشکینیی اعلت موجهائران بیت اهللا در عمره حدیبیه از مفاد آیه روشن است که اگر بسنت راه ز

که ساهلا پیش آغاز نیزاصل آن سیاست باشد، سخت اهلیعذاب برای قتال با مشرکان و علیه مشرکان مکه بوده باشد، هر چند که در جهاد موجه ای برایتوانست علت می ه بودشد

یش گرفتند و رسول خدا پازمینه نظامی نیز این قریش بودند که سیاست تهاجم و جتاوز ر .را در قبال آنها اختاذ منودندای ویانه جو آشتی دفاعی موضع) ص(

35

:دوازدهمني شاهد. ۶.۴ آخرین طبق روایات فریقنيآخرین شاهد قرآنی ما متعلق است به سورۀ مائده، سوره ای که

لق بدانیم، سوره متع سال دهم هجرتاواخر چناچنه نزول آن را در ۹٦. استۀ قرآنسورآثار ومظاهر روی آورده و اسالم به و قبائل عرب اکثر مناطق عربستان است به زمانی که

از تبوک در ) ص( از زمان برگشت پیامرب .رو به استیصال بود و بت پرستی علنی شرک، مسلمانان شاهد ورود پی در پی وفود سران قبائل عرب در مدینه بودند رمضان سال نهم

وقتی رسول در چنني شرایط . کرد یمن را از داخل شیه جزیره تهدیدودیگر هیچ نريوی آنهاقصد خویش را برای حج اعالم منودند و اهاىل مدینه و اطراف و بادیه نشینان ) ص(خدا شدند، سورۀ مائده آنها را از آداب و میآماده ) ص( حج در کنار پیامرب یضۀاجنام فربرای

گاه منوده، آنها را از احکامی که باید در طول سفر رعایت کن بقصدحرکاتی اقدامات و ند آ :دارد میبر حذر و خاىل کردن کینه های پیشني تصفیه حسابهای گذشته

در آن سوره و شواهد تارخيی که حاکی از نزول این آیات در روز غدیر ) ۶۷مائده (و تبلیغ ) ۳مائده ( وجود آیات اکمال دین 96، دلیل حمکمی است بر این که سورۀ مائده بعد از )ص(ه ماه قبل از رحلت پیامرب ، یعنی قریب به س) ذی حجۀ سال دهم۱۸(

و بعد از برگشت ) اند دهیعنی در ساىل که آن را عام الوفود نامی(چون نزول سورۀ توبه در شوال سال نهم . سورۀ توبه نازل گردید .از مسلمات تاریخ اسالم است) ع(ب امري از تبوک بوده، و قرائت آن در مراسم حج آن سال بوسیله جنا) ص(پیامرب

کند که حاکی از آن است می چندین منابع برای روایات عایشه و دیگران را ذکر ۲۵۲ ، ص۲ نیز سیوطی در در املنثور، جکه سوره مائده آخرین سوره قرآن است، و در حجة الوداع بني مکه و مدینه نازل گردید و اینکه چیزی از آن منسوخ نشده

آمده مبنی بر اینکه مائده آخرین ) ع(و امام باقر ) ع( ار امري املؤمنني ۲۱۴ ، ص۲ روایات مشابهی در تفسري برهان، ج. است .نازل شده است و اینکه نسخی در آن صورت نه گرفته) ص(سوره و دو سه ماه قبل از وفات پیامرب

: فرمایند می نصر آخرین سوره است که بر پیامرب نازل شد مرحوم عالمه طباطبائی بعد از نقل روایاتی مبنی بر اینکه سورۀ )۲۱۶، ص ۲۰تفسري امليزان، ج .(لعل املراد به أنها آخر سورة نزلت تامة کما قيل: أقول

، ۴ ج(، و مصنف سنی تفسري حبر احمليط )۱۵۷، ص ۵ج(و املیزان ) ۱۴۴ ، ص۲ ج(مصنفان شیعی تفاسري آالء الرمحن از تفاسري و منابع قدمي و جدید که آخرین سوره بودن . ق علیه است که مائده آخرین سورۀ قرآن استمتف: گویند می) ۳۹۳ ص

التبيان يف ؛۱۸۵ ، ص۴ ، ج)اجلصاص(أحکام القرآن ؛۲۲۱ تأويل مشکل القرآن، ص: کند عبارت اند از میمائده را تایید ؛ ۲۲۹ ، ص۲ متشابه القرآن و خمتلفه، ج۶۹ ، ص۲ لتنزيل، ج؛ معامل ا۹۳ ، ص۴ کشف و البيان، ج ۴۱۳ ، ص۳ تفسري القرآن، جنهج البيان، ؛۳۰ ، ص٦ ، ج٦۸ ، ص۳ اجلامع ألحکام القرآن، ج؛ ۴۵۲ ، ص۱۲ مفاتيح الغيب، ج ؛۲۳۱، ص ۳ جممع البيان، ج

؛ تفسري املعني، ۱۲۲ ، ص۳ ؛ مسالك األفهام، ج۱۰۴ ، ص۲ ؛ تفسري الصايف، ج۲۰۷ ، ص۲ ؛ زبدة التفاسري، ج۲۵۳، ۱۹۰ ، ص۲ ج؛ تفسري کنز الدقائق، ۳۶۰ ، ص۱ ، ج)عاملی(؛ الوجيز يف تفسري القرآن العزيز ۵۸۲ ، ص۱ ؛ تفسري نور الثقلني، ج۳۲۴ ، ص۱ ج؛ اجلديد يف تفسري القرآن ۲۷۷،ص ۸ ؛ الغدير،ج۱۲۰ ، ص۲ ؛ تفسري بيان السعادة، ج۲۵۳ ، ص۳ ؛ روح املعاني، ج۲۱ ، ص۴ ج

؛ من ۸۴۱ ، ص۲ ، ج ۸۳۲ ، ص۲ ؛ يف ظالل القرآن، ج۸ ، ص۸ ؛ الفرقان، ج۷۲ ، ص۲۰ ؛ امليزان، ج۴۲۵ ، ص۲ اجمليد، ج؛ التحرير و ۳۳ ، ص۲ ؛ املوسوعة القرآنية، ج۲۰۹ ، ص۲ ؛ املوسوعة القرآنية، خصائص السور، ج۲۷۷ ، ص۲ هدى القرآن، ج

؛ ۱۰۸ ، ص۴ ؛ مقتنيات الدرر، ج۱۳۴ ، ص۳ تأويل، ج؛ حماسن ال۳۴۱؛ البیان فی تفسري القرآن، ص ۲۷۶ ، ص۵ التنوير، ج؛ مواهب ۱ ، ص۳ ؛التفسري لکتاب اهللا املنري، ج۶۰ ، ص۱۶ ؛ تفسري من وحي القرآن، ج۱۰ ، ص۴ ، ج)طنطاوی(التفسري الوسيط

.۴۷۳ ، ص۱ التفسري الواضح، ج ؛۲۴۹ ، ص۱۰ الرمحان ، ج

36

القالئد و ال الهدي و ال الشهر الحرام و ال يها الذين آمنوا ال تحلوا شعائر اهللا و ال يا أت الحرام يبتغون فضال من ربهم و رضوانا و إذا حللتم فاصطادوا و ال يجرمنکم آمني البي

ن تعتدوا و تعاونوا على البر و التقوى ن صدوکم عن المسجد الحرام أ و ال شنآن قوم أ )۲/مائده(ثم و العدوان و اتقوا اهللا إن اهللا شديد العقاب تعاونوا على اإل

مانند اعمال (خدا ) توحيد و پرستش(هاى يد، حرمت نشانهه ااى کسانى که اميان آوردکه رجب و ذى قعده و (هاى حرام و حرمت ماه) هاى آن عبادات حج و عمره و مکان

نشان و قربانى قالده در گردن و حرمت مت قربانى بىو حر) ذى حجه و حمرم استو . طلبند نشکنيد قاصدان بيت احلرام را که فضل و خشنوديى از پروردگارشان را مى

توانيد شکار کنيد، و عداوت گروهى بدين جهت که مشا را چون از احرام درآمديد مىو در هر . جتاوز کنيد) ابر حقوق آنه(از مسجد احلرام بازداشتند مشا را وادار نکند که

کار خري و تقوا يکديگر را يارى دهيد و بر گناه و جتاوز همکارى نکنيد، و از خدا پروا )ترمجه آیت اهللا مشکينى. (کيفر است مناييد، که همانا خداوند سخت

مسلمانان امری بسیار ناراحت کننده بود، و حتی ای سال بر۷سد راه حج و عمره برای هایی که از مشرکني مکه به آنها رسیده بود در اذیت، اهانت ها وها، جتاوزهابیش از تهامج

نسبت به احتماىل لذا قرآن کرمي در منع مسلمانان از جتاوز . دهلا باعث خشم و کینه شده بود .اشاره منوده است» صد عن املسجد احلرام«اهل مکه تنها به همني موضوع یعنی

حج در اسالم. ۵و به ۹۸ و جای امن۹۷های مکی به شهر مکه بعنوان شهری مقدس سورهی برخهر چند در

اشاراتی ۱۰۱ای آباد و خانه ۱۰۰ خانۀ خداوند،۹۹به عنوان مکانی مقدسد احلرام جو مسکعبه ،هنوز قبلۀ مسلمني قرار نگرفته بود که کعبهاز تاریخ اسالم در این مرحله شده است، وىل

اشارات همنيرسد وىل به نظر می. ن نیامده استبه میا آن مراسم حج و عمره و سخنی ازهر مکه و شه درباراسالمخمتصر نیز باعث برانگیخته شدن حساسیت قریش نسبت به عزائم

عبد رب هذه ال 97 ن أ مرت أ کون من المسلمني بلدة الذي حرمها و له کل شيإنما أ ن أ مرت أ )۹۱/ منل(ء و أ و لم نمکن لهم حرما آمنا يج و قالوا إن نتبع الهدى ؛)۳/ تني(و هذا البلد األمني 98 رضنا أ إليه ثمرات بى معك نتخطف من أ

کثرهم ال يعلمون کل شي )۵۷/قصص(ء رزقا من لدنا و لکن أ نا جعلنا حرما آمنا و يتخطف الناس من حولهم أ و لم يروا أ ؛ أ ). ۶۷/ سوره عنکبوت(ن فبالباطل يؤمنون و بنعمة اهللا يکفرو

سکنت من ذريتي 99 فئدة من الناس تهوي إليهم و ربنا إني أ بواد غير ذي زرع عند بيتك المحرم ربنا ليقيموا الصالة فاجعل أسرى)۳۷/ابراهیم(ن ارزقهم من الثمرات لعلهم يشکرو بعبده ليال من المسجد الحرام إلى المسجد األقصى ؛ سبحان الذي أ

کنا حوله لنريه من آياتنا إنه هو السميع البصري )۱/اسراء(الذي بار )۳/قریش(ت فليعبدوا رب هذا البي: آیۀ پیشني و 100 .، در صورتی که مقصود را کعبه بدانیم)۴/طور(و البيت المعمور 101

37

از این حلاظ . شده باشد، مبلغ آن بود)ص(پیامرب که نقش مسجد احلرام در دین یکتاپرستی :تاسقابل توجه ،که سورۀ مکی است جن ۀ سورای از یهآ پیام

حدا ن المساجد هللا فال تدعوا مع اهللا أ )۱۸/جن(و أدر آن مسجد احلرامو ۱۰۲کند منع می»جدامس«حيا مشرکان را از عبادت بتان در صرآیه

،قریشسران صرف نظر از اینکه . در شبه جزیره عرب بود» مسجد«زمان تنها مصداق ی یدعااهرگونه تقدیس و دند، رآو پرستی خود حبساب می اسالم را تهدیدی برای دین بت

به عنوان دخطری برای موقعیت خورا ) ص(کعبه و مسجد احلرام از سوی پیامرب به نسبت شد می باعث حساس خطرشاید همني ا. منودند تلقی میران اعراب وسرو متولیان بیت اهللا

.در آن به شدت جلوگريی کننداز حضور مسلمانان در آن مسجد و خواندن مناز ن آناکههای قریش نسبت به این امر بود که برای پرهیز از تشدید همني حسساسیتممکن است

از سخن راندن نیزتشریع گردید واملقدس جبای کعبه بعنوان قبلۀ مسلمانان بیتدر ابتدا . است پرهیز شدههای مکی در سوره مشروعیت حج و عمره در اسالم دربارهفشار و و مسلمانان از گشتبه مدینه اوضاع دگرگون ) ص (اا هجرت رسول خداما ب آشنای مضامني و حمتوای در واقع سورۀ حج که با آیاتی با .شدندقریش امين روزانه مظامل ،گريد میبه خود مدنی یگريی جدید رنگ با جهتهیکبارو به ،شود دنبال می و آغازمکی

منعکس کننده همان دگرگونی و از این حیث منایاند، میشرائط و احوال حمیط جدید را .پیش آمد) ص(پیامرب اوضاع است که با هجرت

بنای آن ، مقام کعبه در اسالم درباره بیاناتیو نیز ( موضوع حج در اسالم پرداخنت به ، حق والیت بر مسجد احلرامطرح و تغیري قبله از بیت املقدس به کعبه، ، )ع(بوسیله ابراهیم

شود و با با سورۀ حج آغاز می )اند بط با این موضوعمرتنوعی به که اند ضوعاتیوماز مجله های مربوط مدنی برای سورهه در این مقالبر اساس ترتیبی که. یابد سورۀ مائده خامته می

:باشد آیات حج از این قرار می، ترتیب زمانی امي شدهقائل

يعذبهم اهللا و هم : این پیام موضوع با مالزمات آن بعدا به صراحت در سوره های انفال و توبه بیان گردید 102 ال و ما لهم أ

کثرهم ال يعلمونيصدون عن المسجد الحرام و المتقون و لکن أ ولياؤه إال ولياءه إن أ و ما کان صالتهم عند البيت . ما کانوا أ مکاء و تصدية فذوقوا العذاب بما کنتم تکفرون ن). ۳٥-۳٤انفال (إال يعمروا مساجد اهللا شاهدين علىما کان للمشرکني أ

عمالهم و في النار هم خالدون ولئك حبطت أ نفسهم بالکفر أ قام . أ إنما يعمر مساجد اهللا من آمن باهللا و اليوم اآلخر و أکاة و لم اهللا فعسىالصالة و آتى الز ن يکونوا من المهتدين يخش إال ولئك أ )۱۸-۱۷/توبه( أ

38

بسنت راه به جهتدر ضمن تهدید کفار قریش یات این آ: ۱۰۳ از سوره حج۳۷- ۲۵آیات . ۱شعائر اساسی آن، مانند هدی، برخی از به وپردازد می به سوابق تشریع حج،مسجد احلرام

آیاتی است که در آن همچنني خنستني. کند میحنر، طواف، احالل، احرام و ذکر خدا اشاره نزول آن . آمده استدر اسالم آن امضایتی به اشارضمناو رفته سخناز حج ابراهیمی

و قبل از اوائل رمضان سال خنست هجری یعنی ،همزمان با اذن جهاد و،بعد از هجرت .باشد می از نزول سورۀ بقرهپیش

باز ۱۰٥،»مثابة للناس«ضمن اشاره به کعبه بعنوان آن در :۱۰٤ از سوره بقره۱۲۸- ۱۲۵آیات . ۲

. آمده است)علیهما السالم(یل بنای کعبه بدست ابراهیم و امساع ازهم سخنتغیري قبله در نیمه شعبان سال دوم دربارهآیات مذکور : ۱۰٦ از سورۀ بقره۱۵۰- ۱۴۲آیات . ۳

شعبان سال دوم هجری و ۱۵ آیات بعدی سوره متعلق است به بازۀ زمانی . استهجری .رمضان ۱۷جنگ بدر در

مراسم حج جزئی از بعنوان و مروهسعی بني صفا جواز دربارهآیه : ۱۰۷ سوره بقره۱۵۸آیه . ۴ . استو عمره

تقومي طبیعی و نقش آن تعیني در ضمن بیان اهمیت ماه نو برای آیه : ۱۰۸ سوره بقره۱۸۹آیه . ۵ .سازد میای به حج دارد که اهمیت آن را منایان اشارهدر نظام زندگی،

ۀدربار ، عمرهدر آن ضمن اعالم وجوب حج و :۱۰۹ از سورۀ بقره۲۰۳، ۲۰۰-۱۹۶یات آ. ۶ .سخن به میان آمده استبه تفصیل احکام و آداب حج

ذن في الناس...اىل و إذ بوأنا لإبراهيم مکان البيت ... إن الذين کفروا و يصدون عن سبيل اهللا و المسجد الحرام 103 اىل و أ

....لن ينال اهللا لحومها و ال دماؤها و لکن يناله التقوى منکم اىل... بالحج يأتوك رجاالمنا 104 م... و إذ جعلنا البيت مثابة للناس و أ رنا مناسکنااىل ربنا و اجعلنا مسلمين لك و من ذريتنا أ ....ة مسلمة لك و أحمل رجوع و «، »مرجع«، »حمل توجه«، »ییحمل گردهما«، »حمل اجتماع«، »جایگاه اجتماع«مرتمجان این عبارت را به 105

جایگاه «، »حمل بازگشت و عبادتگاه«، »جای بازگشت«، »حمل بازگشت« ،»حمل برگشت«، »مرجع و بازگشتگاه«، »اجتماع» پناهگاه«، »ثوابگاه«، »جایگاه رسیدن به ثواب و پاداش«، »حمل ثواب« ،»حمل رفت و آمد« ،»مرجع و زیاتگاه«، »تعباد

.اند دهترمجه منو» مرجع دین خلق«و » مرجع امر دین خلق«مردم و .... المسجد الحرامو من حيث خرجت فول وجهك شطر اىل ... سيقول السفهاء من الناس 106و اعتمر 107 ....إن الصفا و المروة من شعائر اهللا فمن حج البيت أ ....يسئلونك عن األهلة قل هي مواقيت للناس و الحج 108تموا الحج و العمرة هللا فإن 109 حصرتم فما استيسر من الهديو أ يام معدودات... أ کروا اهللا يف أ .... اىل و اذ

، و بقول نیشابوری، آنان در این )۲۹۷ ، ص۵ مفاتيح الغيب، ج(دانند فخر رازی مفسران آنرا اولني آیه در باب حج میهبگفتوىل در عني حال رازی نزول آنرا در سال هفتم ). ۵۳۶ ، ص۱ غائب الفرقان، جتفسري غرائب القرآن و ر(باره امجاع دارند

). ۵۳۸ ، ص۱ غرائب القرآن، ج(و نیشابوری نیز معتقد است که در عمرة القضا نازل شد )۲۹۸ ، ص۵ مفاتيح الغيب، ج(میداند فرض عام ست من اهلجرة ، وال خالف إن احلج« : نویسد میمفسر دیگری در ذکر ادله کسانی که معتقد به تراخی در حج اند

اآلية نزلت عام ست من اهلجرة يف شأن ما وقع يف احلديبية من إحصار ] ۱۹۶: البقرة [ } وأتموا احلج والعمرة هللا { أن آية

39

سزاواردر آن ضمن اشاره به سد راه مکه بوسیله قریش، و : ۱۱۰ سورۀ انفال۳۵- ۳۴آیات . ۷

از نفی حق حاکمیت آنها بر مسجد احلرام و اثبات والیت مسلمني سخن ، آنان بودن عذابدر رمضان سال بدر ۀغزو متعلق به زمان بعد از نزول این آیات. بر آن به میان آمده است

.استدوم سخن از ، و با تاکید بیشرتدیگر بار ،در این آیات: ۱۱۱ سوره آل عمرانز ا۹۷- ۹۶آیات . ۸

آل عمران ۀسور دوم هنیمنزول . به میان آمده است— استطاعتشرطذکر با —وجوب حج . بوده استمسوسال شوال احد در جنگ بعد از

راه زائران خانۀ ود منودنسدمفرازی از داستان حدیبیه، : ۱۱۲ از سورۀ فتح۲۷-۲۵ آیات. ۹

بعد از حدیبیه در نزول سوره . کند بیان می را )ص(خدا از سوی قریش، و رویای پیامرب . بود سال ششمهذیقعد

و اعالم جهاد علیه آنها با ذکر مهلت در اعالم برائت از مشرکني: ۱۱۳ سورۀ توبه۳آیه . ۱۰

. سال نهمذحيجه زمانی شوال و ۀآیه و آیات بعدی متعلق است به باز زمان نزول.چهار ماهارزش بودن بیدر نفی نقش مشرکان در اعمار مساجد و : ۱۱٤ از سوره توبه۱۹- ۱۸آیات . ۱۱

.سقایت حجاج در برابر اميان به توحید و معادخدمات آنها در نگهداشت حرم و .مسجد احلرام بعد از حج سال نهمورود به ر منع مشرکان از د: ۱۱٥ توبهۀ سور۲۸آیه . ۱۲

» خالف املشرکني رسول اهللا صلى اهللا عليه وسلم وأصحابه ، وهم حمرمون بعمرة ، وذلك يف ذي القعدة من عام ست بال

)۳۶۵ ، ص۲ حماسن التأويل، ج: ؛ نیز نک۲۷/ در ذیل آیۀ حج۳۸۹، ص ۴أضواء البيان، ج (ولياءه 110 يعذبهم اهللا و هم يصدون عن المسجد الحرام و ما کانوا أ ال .اىل فذوقوا العذاب بما کنتم تکفرون... و ما لهم أکا 111 ول بيت وضع للناس للذي ببکة مبار فيه آيات بينات مقام إبراهيم و من دخله کان آمنا و هللا على الناس حج اىل... إن أ

.عن العالمنيالبيت من استطاع إليه سبيال و من کفر فإن اهللا غني ن يبلغ محله 112 اىل لقد صدق اهللا رسوله الرؤيا بالحق ... هم الذين کفروا و صدوکم عن المسجد الحرام و الهدي معکوفا أ

....لتدخلن المسجد الحرام إن شاء اهللا آمننين اهللا بري 113 کبر أ ذان من اهللا و رسوله إلى الناس يوم الحج األ ....ء من المشرکني و أن يعمروا مساجد اهللا 114 جعلتم سقاية الحاج و عمارة المسجد الحرا اىل... ما کان للمشرکني أ م کمن آمن باهللا و اليوم أ

....اآلخريها الذين آمنوا إنما المشرکون نجس فال يقربوا المسجد الحرام بعد عامهم هذا 115 ....يا أ

40

حرمت تقدس شعائر حج،، به پیشني هاین آیه، با خبشی از آی: ۱۱٦ از سورۀ مائده۲آیه . ۱۳نزول سوره به اواخر .پردازد می صید در حالت احرامحرمت ، و خداۀ خانتعرض به زائران .گردد بازمیسال دهم هجری

.محرمت صید برای حمرتاکید بر در :۱۱۷ از سورۀ مائده۹۷-۹۵آیات . ۱۴

توان مینکات زیر را گردیدارائه که قبال ىلبا توجه به توضیحات باال و نیز استدال :برمشرد

تنها چون. مورد تردید نبودنياصل مشروعیت حج و عمره هیچ گاه بني مسلم. ۱ بقره به آن ۱۵۸آیه که۱۱۸بود مروه سعی بني صفا وداشتند مربوط به انصاراشکاىل که

. استپرداختهمکه طی مطرح گردید که راه ی حج در شرافریضه ،بعد از هجرتاز نظر تارخيی، . ۲

. عمال وجود نداشتنيبرای مسلمانان مسدود بود و امکان عمره یا حج برای کافۀ مسلم مدت طوالنی بهتوانست یموضوع حج با اهمیتی که به عنوان رکنی از ارکان اسالم دارد من

و مشروعیت ،عدم امکان اجنام اعمال حج و عمرهبا وجود لذا .مسکوت مبانددر قرآن بیان و بلکه در کنار امضای این سنت دیرینه؛گرفتقرار و تاکید آن مورد امضاء وجوب ان حج، بقره و آل عمرهای در چندین مرحله در سورهنیز مناسک و احکام آن ، تشریعسوابق

.بیان گردیدرا مربوط به های حج و بقره در سوره نزول خبشی از آیات حج ،اینکه مفسران. ۴

از باب ظهور مصداق بعد از نزول آنرابایدظاهرا ۱۱۹اند، بعد دانستهساهلای جریان حدیبیه یا .از موارد اسباب نزولنه بدانیم، آیه

الشهر ال 116 يها الذين آمنوا ال تحلوا شعائر اهللا و ال القالئد و ال آمني البيت الحراميا أ ....حرام و ال الهدي و النتم حرم 117 يها الذين آمنوا ال تقتلوا الصيد و أ لهدي و اىل جعل اهللا الکعبة البيت الحرام قياما للناس و الشهر الحرام و ا... يا أ

....القالئدکردند که سعى ميان مسلمني در آغاز تصور مى«: فرمود) ع(امام صادق «): ۹۳ص (بگفتۀ آقای حجتی در اسباب النزول 118

صفا و مروه، ساخته و پرداخته افکار جاهلى و از مجله مناسکى است که مردمان جاهلى آنرا وضع کردند، لذا براى دفع اين گردد که بايد حاج و معتمر آنرا ور نازل گرديد مبنى بر اينکه اين کار بالمانع بوده و از شعائر اهلى حمسوب مىتوهم آيه مذکاى از صحابه از سعى ميان صفا و مروه احساس دشوارى و از آن خوددارى علت اينکه مسلمني و يا پاره: گويند. »اجنام دهند

نام داشت، و بر روى کوه مروه بتى ديگر نهاده بودند » اساف« نصب کرده بودند که کردند آن بود که بر روى کوه صفا بتى را مى. کشيدند کرده و بر آنها دست مى موسوم بود و هنگام طواف و سعى ميان اين دو کوه اين دو بت را مسح مى» نائله«که به

تفسري .: نیز نک. ».منودند ساس گناه مىمسلمني به خاطر وجود اين دو بت بر روى کوه صفا و مروه از سعى ميان آن دو اح؛ ۴۴۰، ص ۱؛ جمممع البیان، ج ۲۶، ص ۲؛ الکشف والبیان، ج ۵۰- ۴۸ ؛ أسباب نزول واحدي، ص۹۳، ص ۲۹طربی، ج

. ۱۶۰، ص ۱؛ در املنثور، ج۳۴۱ ، ص۱ ابن کثري، ج تفسري

41

نوعی نشان دهندۀ بقره وی حجها سورهدرهم بودن آیات حج و جهاد در تواىل و . ۵ از نظر قریش نیز موضوع حج مسلمني. آن زمان استشرائط دو موضوع در قرابت بني آن

به حساب جدیتهدید، سیادت بود الزمۀ آن سلطه بر مسجد احلرام، کهسیادت آنها و برایود که آنها بدر، احد و احزاب بجنگهای شان در میتنها بعد از شکست عملیات نظا. آمد می

.هنددن ت به آن شناختهجمبور شدند در حدیبیه حق مسلمانان را به رمسیت

باشند و می۱۲۰ به وجوب حج به عنوان یکی از ارکان اسالممعتقدهمه مذاهب اسالمی درباره اما . و اهل تسنن آمده است۱۲۱اهمیت آن در منابع حدیث شیعه دربارهروایات زیادی

ب گردید و آیا فریضۀ آن بالفور است یا بالرتاخی، اختالف بني اینکه حج چه زمانی واج .فقهاء وجود دارد

معتقد و برخی از شافعیه یحنفو مالکیفقهایو اکثر و حنبلی۱۲۲،هامامی علمایمجیعآن از خنستني جواز تأخري ل به ئ قا و گروهی۱۲۳شافعی ىل و،اند حجوجوببالفور بودن به

حصرتم فما ... امتوا احلج«اند آیه به عنوان مثال گفته 119 حماسن (در سال ششم در حدیبیه نازل شد » استيسر من الهديفإن أ

ذى من رأسه«، و نیز )۱۹۳ ، ص۱ ، يف ظالل القرآن، ج۳۶۵ ، ص۲ التأويل، ج و به أ کعب بن در بارۀ» فمن کان منکم مريضا أ؛ ۱۳۹-۱۳۴: ، ص۲ جامع البيان يف تفسري القرآن، ج؛ ۱۷۲: ، ص۱ فسري مقاتل بن سليمان، جت. (عجره در حدیبیه نازل شده است

: ، ص۱ ابن أبي حامت، ج تفسري؛ ۱۰۱: ، ص۲ الکشف و البيان عن تفسري القرآن، ج؛ ۶۲: ، ص)الواحدي(أسباب نزول القرآن احمليط يف البحر؛۳۹۷: ، ص۱ ابن کثري، ج تفسري؛ ۳۸۲: ، ص۲ اجلامع ألحکام القرآن، ج؛ ۲۴۱: ، ص۱ الکشاف، ج؛ ۳۳۸

لباب ؛ ۲۴۸: ، ص۱ معامل التنزيل يف تفسري القرآن، ج؛۲۱۳: ، ص۱ الدر املنثور يف تفسري املأثور، ج؛ ۲۷۲: ، ص۲ التفسري، جفتح ؛ ۱۸۷: ، ص۱ تفسري نور الثقلني، ج؛ ۲۸۹: ، ص۱ کنز العرفان يف فقه القرآن، ج؛ ۱۲۶: ، ص۱ التأويل يف معاني التنزيل، ج

)۲۲۵: ، ص۱ القدير، ج، ۶۲، ص ۴؛ ج ۴، ح ۲۴، ص ۱۴، ۱۱، ۸، ۷، ۵، ۳، ۲، ۱، ح ۲۳ -۱۸، ص ۲کافی، ج: برای روایات شیعه در این باره نک 120، ۴، تهذیب، ج۱۷۷۰ ، ح۷۴، ص ۲، فقیه، ج ۴۷، ح ۴۴۷، ص ۲۱، ح ۲۷۸؛ خصال، ۴۰۴/۱۴، ح ۳۴۹، اماىل صدوق ص ۱ح

.۱۵-۱، ح ۷۴-۶۹ ، ص۱ مستدرک، ج ؛۳۹-۸، ۶-۱، ح ۲۹-۱۴، ص ۱؛ وسائل، ج ۴۱۸ ، ح۱۵۱ص ، ص ۱، صحیح خباری، ج ۳۶۴، ۳۶۳، ص ۴، ج ۱۲۰، ۹۳، ۲۶، ص ۲مسند امحد، ج : برای روایات اهل تسنن نک

، سنن الکربی بیهقی، ۱۰۹، ص ۱، سنن نسائی ، ج ۱۱۹، ص ۴، سنن ترمذی، ج ۳۴، ص ۱، صحیح مسلم ج ۱۵۷، ص ۵، ج ۸ .۱۹۹، ۸۱، ص ۴، چ ۳۵۸، ص ۱ج .۷-۱، ابواب ۳۲-۷، ص ۱۱سائل الشیعة، ج و 121، ص ۲۱ جواهر الکالم، ج» والناقد بيننا أن حجة االسالم على الفور دون الرتاخي ، وهذه حجة «:گوید میصاحب جواهر 122

، ۲۴۰، ص ۳اخلالف، ج ؛۳، ص ۵۶، و النهاية، ج ۲۷۶، ص ۱مسائل الناصريات از شريف املرتضى، ج : نیز نک). ۳۸۸ ،)۲۷، ص ۸ ، ج)ج.ط(، تذکرة الفقهاء ۱، ص ۶۹ رسائل العشر الطوسى، ج ،۳۴۵، ص ۱ الشيخ الطوسي، ج-بسوط؛ امل۳۵۰

. روایت شده است) ع(روایات صرحيی در بارۀ بالفور بودن فریضۀ حج از ائمه ،۳۱۰، ص ۱۱ مسالك األفهام الشهيد الثاني، ج؛ عون ۱، ص ۷ ج-يض القدير ؛ ف۱۹۱ ، ص۱ لى املذاهب اخلمسة، ج؛ الفقه ع۲٤، ص ۱۷املوسوعة الفقهية الکويتية، ج 123

، ۲۱۲، ص ٤ ؛ شرح النووي على مسلم، ج۱۸۷، ص ۱٤ ؛ عمدة القاري شرح صحيح البخاري، ج۱۳٥، ص ٤ج (-املعبود ، ۳۱٥، ص ۲ ، تفسري النيسابوري، ج۱۳٦، ص ٤ ؛ تفسري القرطبي، ج٦۱۸، ص ۸ مشکاة املصابيح مع شرحه مرعاة املفاتيح، ج

)۱۸۲، ص ۱٥ ، جامع لطائف التفسري، ج۳۳۱، ص ۳ تفسري البحر احمليط، ج

42

ۀمکی بودن سور از مجله ۱۲٤دالئلی به دها در استدالل خو عی شاف.باشند میسال استطاعت وفد ضمام بن ثعلبه که به روایتی در رجب سال پنجم به حضور پیامرب دربارهحدیثی حج،

شریع فریضۀ حج در سال، و تمنودمجله حج از ،ارکان اسالم درباره سواالتیو رسید )ص( به تأخري انداخنت، و به خصوص )ص(یامرب ، و تأخري آن تا سال دهم از سوی پپنجم یا ششم

از برگشت از تبوک پسسال هشتم و نیز بعد از فتح مکه در ) ص(حج از جانب آن حضرت . کنند میاد ناست ،رمضان سال نهمدر

آیه با نزول ، معتقداند فریضۀ حج در سال نهم هجری طرفداران بالفور بودن فریضۀ حجتشریع گردید و رسول )۹۷:آل عمران(» ج البيت من استطاع إليه سبيال و هللا على الناس ح«

را که » ...وامتوا احلج و العمرة«آنها آیۀ . نیز آن را بدون تأخري اجنام داده است) ص(خدا کسانی میدانند که خطاب به مربوط به حدیبیه و ،حج است دربارهشود اولني آیه گفته می

ابتداء و یه بر وجوب آ ایشانبه نظر . اند دهره را شروع منوده وىل به امتام نرساناعمال عممتعلق به سال نیز را سعدی وفد ضمام بن ثعلبه ۱۲٥.ندک منی اللت دحج یا عمره مبادرت به

) ص(در جواب اشکاىل که پس چرا پیامرب . دانند میشهرت یافته، » عام الوفود«که به نهم م اجنام نداد، میگویند در آن سال مشرکان در مراسم حج با نهحج را در همان سال

) ص(منودند و پیامرب به حالت عریان طواف می نمسلمانان آمیخته بودند و عده ای از آنا به مسجد آنها بعد از ممانعت ورود.به همني علت از شرکت در حج آن سال کراهت داشت

زنان اصحاب و در معیت در سال دهم)ص(، و لذا پیامرب برطرف گردید این مانعاحلرامدر ) ص( پیامرب عدم شرکتای از مفسران دلیل دیگری برای عده. الوداع گردیدةعازم حج

و اخالل در اثر اعمال نسیء میگویند . ءبه رسم نسیاست اند که متعلق سال نهم آوردهحج وىل ۱۲٦ داشتمطابقت ذیقعدهدهم نهم با سال در روز حج ،سنت جاهلی بر اساسدر تقومي

و روز حج در تقومي حبالت صحیح خود برگشتی در سال بعد این اشکالبا برطرف شدن ۱۲۷.تاریخ واقعی خود مطابق با دهم ذحيجه قرار گرفت

از مجله دالئل آنهای که معتقد به بالفور بودن . باشد یشافعی اساسا معتقد است صرف اوامر بدون قرائن دال بر فوریت من 124

.شود میممدوح و تأخري مذموم حمسوب کند و مبادرت در طاعت میوضیفۀ حج اند این است که اوامر داللت بر فوریت .گريد میت أاختالف در بارۀ وجوب عمره نیز از همني جا نش 125، ص ۲ الکشاف، ج ؛۳۴۶، ص ۲ ؛ معامل التنزيل، ج۴۶، ص ۵ ؛ جممع البيان، ج۹۴۲ ، ص۲ أحکام القرآن ابن عربی، ج 126

، ۵ حماسن التأويل، ج ؛۳۸۳، ص ۳ روح البيان، ج؛۴۶۶، ص ۳ ؛ تفسري غرائب القرآن، ج۱۳۳، ص ۴ ؛ تفسريابن کثري، ج۲۶۹ . ۲۵۲بدائع الکالم يف تفسري آيات األحکام، ص ؛۳۵۳ص

لذا روایت شده . ۴۹۳؛ تفسري آيات األحکام، ص ۱۹۸، ص ۱۷ ؛ التفسري املنري ، ج۶۴، ص ۵ أحکام القرآن جصاص، ج 127 .»ار کهيئته يوم خلق اهللا السماوات و األرضإن الزمان قد استد« در حجة الوداع فرمود) ص(است که پیامرب

43

لزوم فور یا جواز تأخري در اجنام فریضۀ حج و ۀدرباربا صرف نظر از حبث فقهی مبتنی بر درک صحیحی از ،اند ائه منودهلی که هر دو طرف قضیه اریعمره، باید گفت دال

. باشد منی) ص(شرائط آن زمان و سیاست و اهداف رسول خدا رسد به نظر می. اوال اصل حج و عمره در بني اصحاب هیچ گاه مورد تردید نبود

ر اعراب حج و عمره را اجنام داده یبسیاری از انصار و مهاجران پیش از هجرت با ساشاید بر . به این موضوع پی بردتوان های عقبه می چناچنه از حضور انصار در بیعت،بودند

قبل از هجرت حج را دو بار ) ص(همني اساس در منابع اهل سنت آمده است که پیامرب ده یا بیست بار در ) ص(حاکی از آن است که حضرت اگرچه روایات شیعه ۱۲۸اجنام داد،

و بسیار طبیعی است که در دورۀ پنجاه و سه ۱۲۹.اند همراسم حج قبل از هجرت شرکت منود ۱۳۰.ها بار در مراسم حج شرکت منوده باشد دهکرارا و ایشان ،سالۀ اقامت در مکه

و تا هفت سال هیچ گونه امکان اجنام حج یا عمره شد از هجرت راه مکه مسدود پسز شرع ابراهیمی باقی مراسم عمره و حج تنها سنتی بود که ا. برای مسلمانان وجود نداشت

مانده بود و مشرکان نیز به آن و حرمي مکه و ماههای حرام، که برای امنیت زائران تشریع قریش در برخورد با اسالم آن سنت دیرینۀ عرب را نقض . گذاشتند شده بود، احرتام می

. به مسجد احلرام بازداشتندیساهلا از دسرتس مسلمني را ودنمنود به این که آیات مربوط به وجوب حج و اعتقادبا این واقعیت تارخيی و با نادیده گرفنت و جایگاه مفاد به درستی توانیم یمن ما ، ششم یا نهم هجرت استایعمره متعلق به ساهل

توانیم به تصویر درستی از ترتیب نزول بعضی نه می وکنیم،درک را » صد«آیات تارخيی قادر خنواهیم همچنني. ۱۳۱ دست یابیمها سوره رخیر بآیات دنزول ترتیب از و حتی ها سوره

)۶۴، ص ۵ أحکام القرآن جصاص، ج 128 .۴۵۸، ۴۴۳: ص ۵: األحکام ج ؛ تهذيب۲۳۸، ۲۳۷: ص ۲: الفقيه ج الحيضره ؛ من۲۵۱، ۲۴۵: ص ۴: الکايف ج 129حج النبي صلى اهللا : جاراهللاقال املغرور موسى «: می گویدمرحوم سید شرف الدین در جواب یکی از سوال های معرتض 130

عليه وآله وسلم بعد اهلجرة حجة واحدة، ويقول اإلمام الباقر واإلمام الصادق قد حج النبي مبکة مع قومه حجات عشرين من أنت يا هذا لتنکر على سادة آل حممد أقواهلم، وتنتقد أفعاهلم، : حجة، فهل کان حيضر يف موسم احلج مع الناس؟ فأقول

ى ضلعك، وتتأخر حيث أخرك القدر، إن الباقر والصادق اعرف الناس بهدي جدهما، وأعلم الناس بسنته، والقول أال تربع علقوهلم على رغم کل خارج عليهم، أو ناصب هلم کائنا من کان، سلمنا انه صلى اهللا عليه وآله وسلم ما حج بعد اهلجرة إال حجة

بانه مل حيج قبلها مع قومه، وهو يف مکة لتنکر على االمامني قوهلما بذلك، واحدة ـ هي حجة الوداع ـ فمن اخربك يا مسکني وما يدريك لعله حج وهو مبکة عشرين حجة أو اکثر، وقد کانت مدة إقامته فيها ثالثا ومخسني سنة، وما امحق هذا الرجل إذ

معهم؟ وما املانع من حضوره؟ نعوذ وهل کان حيضر يف مواسم احلج مع الناس؟ وکيف حيج مع قومه وال يکون حاضرا: يقول )۱۰، ص ۷ أجوبة مسائل جار اهللا، ج(» باهللا من اخلرف

سورۀ انفال از مواردی است که باعث ۳۴به عنوان مثال نادرست بودن برخی روایات و تفاسري درباره شأن نزول آیۀ 131) ع(ر شرح یکی از حکم امرب املؤمنني ابن ابی احلدید د. شبهاتی در بارۀ ترتیب آیات در سوره های قرآن شده است

لا يعذبهم اهللا أي و ألي سبب ال يعذبهم اهللا مع وجود ما يقتضي العذاب و هو صدهم املسلمني و «: نویسد می و ما لهم أ

44

نسبت به ) ص(اسالم و نقش آن در سیاست رسول خدا تاریخ اهمیت حج در بود که به آنانتهدیدهای که مسلمني و و اسالمسیاست تهامجی قریش نسبت به ارتباط آن با قریش و

.منودند، پی بربمي میاحساس برای سیادت خویش از این ناحیه یت در و خنستني اولبه عنوان حرم امن اهلی دارای حرمت کعبه و حرم مکه اصل حفظ

جنگ و خونریزی در مکهاز ایشان نسبت به قریش بوده است، و) ص(رسول خدا سیاست قریش علیه مکرر های با وجود جنگ افروزی. کرد میشدیدا احرتاز طی ی شراردر ه

، و اولني باری که دده صورت ه تهامجی علیه مکاتیعملحاضر نشد مسلمانان وی هیچ گاه سالح ه گویان و عاری ازیتلب ،بود در لباس احرام ی زائرزیدر به سراغ مکیان رفت

.جنگیرفت حضور حاجیان می برای عمره بود، چون اگر برای حج به مکهاولني سفر وی

موجب ب به یقنيقری به احتمال ،ط خطريی که در سال ششم وجود داشتیمسلمان در شرا شدن مراسم ناآرامدرگريی در حرم و اجياد که از ، ویلذا. شد میاوضاع ر شدنت هآشفت

این. حج بشدت پرهیز داشت زمان عمره را برای گشودن راه مسجد احلرام انتخاب منود مقصود اصلی منودن حتصیل و ،از یک طرف در حرم خشونتسیاست پرهیز از برخورد و

ط قریش را برای صلح ی وی را وادار منود شرا، مکه بود از طرف دیگرکه گشودن راه .یردذبپ

بدون نیز آن مرحلۀ خطري تا به کار بردسعی خود را متام در حني فتح مکه نیز وی ی یها صحنهاز دمشنان دیرین گذشت عفو و و با ، خشونت به پایان برسدحداقلبا جنگ و

فتح در ایام عمره را وی دو بار .ندارد به یادظري آنرا فظۀ تاریخ ثبت منود که جهان ندر حاوىل در آن . از جعرانهبازگشتاجنام داد، یک بار به حمض ورود به مکه و بار دیگر هنگام

پیکار و بريون نیامده بودندو سقوط شهرشکست » شوک«اهاىل مکه از هنگام که هنوز وی حضور ، اطن مردم هنوز جاری بود در باسالممتایل به ، تعصب جاهلی وشرک و توحید

نش جو پر تناسازگار و ط ی شرا مناسب ندید و این به حلاظدر مراسم حج آن سالرا خود .داشت مطلوبفضایبا این وضع کهای فاصلهبه جهت و بودحاکم

از که را بیافریند زیبا ای صحنه آداب و احکام حج،عملی با تعلیم خواست میوی و ،عاری بوده ، کدورتهای بني فاحت و مفتوح و دنیاپرستیمراسم جاهلیو لوث مظاهر شرک

ن سورة األنفال الرسول عن البيت يف عام احلديبية و هذا يدل على أن ترتيب القرآن ليس على ترتيب الوقائع و احلوادث أل

نزلت عقيب وقعة بدر يف السنة الثانية من اهلجرة و صد الرسول ص عن البيت کان يف السنة السادسة فکيف جيعل آية نزلت » و يف القرآن کثري من ذلك و إمنا رتبه قوم من الصحابة يف أيام عثمان. يف السنة السادسة يف سورة نزلت يف السنة الثانية

)۲۴۱، ص ۱۸، ج البالغة نهج شرح(

45

برادری، همراه با ذکر خدا،ی و یخداجو، یکتا پرستیاميان به از گريا ملموس و منوداری دوربه معرض منایش بگذارد که همگانی و آرامشامنیت نیکی، ، آشتی، همدىلبرابری،

شونت از هر نوع خمربای و یشنام، جدال و ستیزه جو، دییگورانی، دروغ شهوتاز هر گونه . باشدحشرات حرمگیاهان و و تعدی حتی نسبت به جانوران و

باسال نهم که ر تنش پ جو نه در وی نه چند هفته بعد از فتح مکه میسر بودیچنني فضاضمن اعالم ممنوعیت و قرائت شدآنانبرای سورۀ برائت ، در حجحضور مشرکان عرب

ای عدهباستثنای ( علیه کافۀ مشرکان نیز جهادناعالزنگ ، سال آیندهاز به حرم آنهاود ور از بازگشتچنان که در سفر به عالوه، . نواخته شد) که هنوز پیمانی معترب با مسلمني داشتند

نیز برای جان خود » اصحاب «ای از عدهحتی از ناحیه) ص(، پیامرب ه بود شدآشکارتبوک حضور ناشی از خطراتافزودن با ، در مراسم حج سال نهمحضرت شرکت.امين نبود

) ص( که با دیدگاه و هدف پیامرب دآور میدر »امنیتی« حبالترا فضای حج ،مشرکان . نبودسازگار

سال نهم و دهم باعث عیوقادیگر تسلیم شدن طائف و ،نينحدر فتح مکه، پريوزی ) ص(تبوک آخرین غزوۀ پیامرب . پدید آیدعربجزیره در شبه به سرعتفضای جدیدی شد برائت ۀسور ابالغ و سواز یک ۱۳۲ اسالم در تبوکلشکرعقب نشینی رومیان در برابر . بود

، و راهی مدینه شدهدسته دسته را وادار ساخت لیسران قبا ، دیگرسویاز ان عرببه مشرکآموزش مناسک حج در ی ی مناسب و آرام برایبا فراهم شدن فضا .ندوشداخل اسالم به

،ل عرب برای شرکت در حجیضمن دعوت عموم قبا) ص(اواخر سال دهم، رسول خدا . صلی اهللا علیه و آله.خود نیز همراه اصحاب و زنان عازم مکه گردید

لقد ترك هذا «: نشینی رومیان بر اذهان اعراب دکرت حممد حسني هیکل نوشته است تأثري غزوۀ تبوک و عقبهباردر 132

االنسحاب يف نفوس قبائل العرب احملتفظة بکيانها و بدينها أثرا عمقا، و ترك يف نفوس قبائل اجلنوب باليمن و حضرموت روم هؤالء هم الذين غلبوا الفرس و اسرتدوا منهم الصليب و جاؤا به إىل بيت املقدس يف حفل أ ليس ال. عمان أثرا أشد عمقا

فإذا کان املسلمون على مقربة من ! عظيم، و فارس کانت صاحبة السلطان على اليمن و على البالد اجملاورة هلا أزمانا طويلةبالد بأن تتضام کلها يف تلك الوحدة التي تستظل بعلم حممد، علم اليمن و من غريها من البالد العربية مجعاء، فما أجدر هذه ال

و ماذا يضر أمراء القبائل و البالد أن يفعلوا و هم يرون حممدا يثبت ! اإلسالم، لتکون مبنجاة من حتکم الروم و الفرس مجيعاللهجرة إذا سنة الوفود، و ليدخل الناس يف دين فلتکن السنة العاشرة ! من جاءه معلنا اإلسالم و الطاعة يف إمارته و على قبيلته؟

کثر مما کان لفتح مکة و االنتصار يف حنني و حصار اهللا أفواجا، و ليکن لغزوة تبوك و النسحاب الروم أمام املسلمني من األثر أ )۲۹۲حياة حممد صلى اهللا عليه و آله و سلم ،ص(» .الطائف