City, Ceremony, Collective Memory: A Study on the Relation of Ceremonies and Urban Spaces in...

28
ﺧﺎﻃﺮه ﺟﺸﻦ، ﻬﺮ، ﻗﺎﺟﺎرﻳﺎن و ﺻﻔﻮﻳﺎن دوران در ﺷﻬﺮي ﻫﺎي ﺟﺸﻦ و ﻓﻀﺎﻫﺎ ﻧﺴﺒﺖ در ﺗﺄﻣﻠﻲ اﻫﺮي زﻫﺮا ﻣﺮﻣﺖ و ﻣﻌﻤﺎري ﺗﺎرﻳﺦ ﮔﺮوه اﺳﺘﺎدﻳﺎر ﺷﻬﺮﺳﺎزي و ﻣﻌﻤﺎري داﻧﺸﻜﺪه ﺑﻬﺸﺘﻲ ﺷﻬﻴﺪ داﻧﺸﮕﺎه ﭼﻜﻴﺪه ﻣﻨﺎﺳﺒﺘﻬﺎ در ي ﻋﻤﻮﻣ ﺷﻬﺮ ي ﺑﺨﺸ ﻫﺎ ﺧﺎﻃﺮه ﺗﺮﻳﻦ ﻋﻤﻴﻖ از ي ﺟﻤﻌ ﺷﻜﻞ ﺷﻬﺮ از ﻣﺮدﻣﺎن ﮔﻴﺮ. د در زﻣﺎن ﻫﺎ آﻳﻴﻦ ﺻﻔﻮﻳﻪ ي ﺳﻨﺘﻬﺎ ﺑﺰرﮔﺪاﺷﺖ ﻳﺎ ﻛﻪ وﻋﺰا ﺟﺸﻦ ي اﻳﺮاﻧ ﻛﻬﻦ ﻣﻨﺎﺳﺒﺘﻬﺎ داﺷﺖ ﭘﺎس ﻳﺎ و ﺑﻮدﻧﺪ ي ﺷﻴﻌ، ﻳﺎدﻣﺎﻧﺪﻧ ﻫﺎ ﻋﺮﺻﻪ ﺗﺮﻳﻦ ي ﺷﻬﺮ ﺣﻴﺎت ي ﭘﻴﺪا را ﺧﻮد ﻣﻨﺎﺳﺐ ﻛﺎﻟﺒﺪ ﻣﺮور ﺑﻪ ﻫﺎ ﻋﺮﺻﻪ اﻳﻦ. اﻧﺪ داده ﺷﻜﻞ را ﺻﻔﻮ ﭘﺎﻳﺘﺨﺖ، اﺻﻔﻬﺎن در اﮔﺮ و ﻛﺮدﻧﺪ ي ﻃﺮاﺣ ﺑﺎ ا، اﻧﺪﻳﺸﻴﺪه ﺗﻮاﻧﻤﻨﺪ و ﺣﺎﻛﻢ ﻗﺘﺪار ي ﻣﻨﺎﺳﺐ ﻋﺮﺻﺔ، دوﻟﺖ واﺣﺪ ي ﺑﺮا ي ﺑﺮﮔﺰار ي ﻫﺎ آﻳﻴﻦ ي ﻗﺎﺟﺎر،ﻃﺮاﺣ ﭘﺎﻳﺘﺨﺖ ﺗﻬﺮان، در ﮔﺮدﻳﺪ، ﻣﻬﻴﺎ ﻣﺨﺘﻠﻒ ﻏﻴﺒﺖ در اﻧﺪﻳﺸﻴﺪه ﺗﻮاﻧﻤﻨﺪ ي ﻓﻀﺎﻫﺎﻳ ﺗﻤﻬﻴﺪ ﺑﻪ ﻻزم، ﺧﻮاﺳﺖ و ﻣﺘﻔﺎوت ﻫﺎي وﻳﮋﮔﻲ ﺑﺎ ﺑﺮرﺳ ﺑﻪ ﻣﻘﺎﻟﻪ اﻳﻦ. اﻧﺠﺎﻣﻴﺪ ﻓﻀﺎﻫﺎي ﺑﺮﮔﺰار ﻣﺤﻞ ي ﻫﺎ آﻳﻴﻦ ي ﺷﺎ و ﺟﺸﻦ د ي در اﺻﻔﻬﺎن وﻳﮋﮔ و ﻫﺎ ي ﻛﺎﻟﺒﺪ ي ﻓﻀﺎﻳ ـ ﺑﺎ ﻣﻘﺎﻳﺴﻪ در آﻧﻬﺎ ﺗﻬﺮان ﻧﺸﺎن ﻣﻘﺎﻟﻪ اﻳﻦ. دارد ﺗﺄﻛﻴﺪ ﻧﻮروز ﻋﻴﺪ و ﻗﺮﺑﺎن ﻋﻴﺪ ﻣﺮاﺳﻢ ﺑﺮ وﻳﮋه ﺑﻪ و ﭘﺮدازد ﻛﻢ ﺑﺎ ﭼﮕﻮﻧﻪ ﻛﻪ دﻫﺪ ﺟﻤﻌ ﺣﻴﺎت در ﻫﺎ ﺟﺸﻦ ﻧﻘﺶ ﺷﺪن رﻧﮓ ﺷﻬﺮ ي ﺗﺪرﻳﺠ رﻓﺘﻦ دﺳﺖ از و ﻓﻀﺎ ي ﺷﺪه ﺗﻌﺮﻳﻒ و ﻣﻨﺎﺳﺐ ﺑﺮا ي ﻣﺸﺎرﻛ آﻧﻬﺎ در ﻣﺮدم ﻳﻜ، ﻫﺎ ﻣﺤﻤﻞ از ي اﺻﻠ ﺟﻤﻌ ﺧﺎﻃﺮه اﻳﺠﺎد ﺷﻬﺮ ﺣﻴﺎت از ي ﺣﺬف ﺷﻮد رﻧﮓ ﺳﺎﻛﻨﺎﻧﺶ ذﻫﻦ در ﺷﻬﺮ و. ﺑﺎزد ﺻﻔﻮﻳﺎن،ﻗﺎﺟﺎرﻳﺎن ﺗﻬﺮان، اﺻﻔﻬﺎن، ﺷﻬﺮي، ﻓﻀﺎﻫﺎي ﺟﻤﻌﻲ، ﺧﺎﻃﺮه: ﻛﻠﻴﺪي ﻫﺎي واژه ﻣﻘﺪﻣﻪ ﺻﻔﻮي دوﻟﺖ ﮔﺬاران ﺑﻨﻴﺎن ﺳﻴﺎﺳﺖ از ﺑﺨﺸﻲ در ﻣﺪاﺧﻠﻪ ﺷﻬﺮﻫﺎ ي ﻫﺎ ﻣﺠﻤﻮﻋﻪ اﻳﺠﺎد و ﻣﻮﺟﻮد ي ﺷﻬﺮ ي ﻧﻴﺰ و ﻛﺎﻣﻞ ﺑﻮد ﻧﻮﺷﻬﺮﻫﺎ ﺳﺎﺧﺘﻦ. ﺑﺮا ﻻزم ﺑﺴﺘﺮ آوردن ﻓﺮاﻫﻢ آن از ﻫﺪف ي ﺗﺼﻮر اﻳﺠﺎد ي ﺑﻴﻨ ﺟﻬﺎن ﺑﺎ ﻣﻨﻄﺒﻖ ﻛﻪ ﺑﻮد ﻣﺤﻴﻂ از ﻧﻘﺸ و ﺻﻔﻮﻳﺎن ﺑﺮا ﻛﻪ ﺑﺎﺷﺪ ي ﻣﻠ دوﻟﺖ ﻋﻨﻮان ﺑﻪ ﺧﻮد ﺷﻴﻌ. ﺑﻮدﻧﺪ ﻛﺮده ﺗﻌﺮﻳﻒ اﻳﺮان ﺳﺮزﻣﻴﻦ ﺑﻪ دﻫﻨﺪه وﺣﺪت و

Transcript of City, Ceremony, Collective Memory: A Study on the Relation of Ceremonies and Urban Spaces in...

هر، جشن، خاطرهش تأملي در نسبت فضاها و جشن هاي شهري در دوران صفويان و قاجاريان

زهرا اهري استاديار گروه تاريخ معماري و مرمت

دانشكده معماري و شهرسازي دانشگاه شهيد بهشتي

چكيدهزمان درد. گير يمردمان از شهر شكل م يجمع ياز عميق ترين خاطره ها يبخش يشهر يعموم يدر مناسبتها

، يشيع يبودند و يا پاس داشت مناسبتها يكهن ايران يجشن وعزا كه يا بزرگداشت سنتها يصفويه آيين هارا شكل داده اند. اين عرصه ها به مرور كالبد مناسب خود را پيدا يحيات شهر يترين عرصه ها ييادماندن

دولت ، عرصة مناسب يقتدار حاكم و توانمندانديشيده ، ا يبا طراح يكردند و اگر در اصفهان ، پايتخت صفوانديشيده در غيبت يمختلف مهيا گرديد، در تهران، پايتخت قاجار،طراح يآيين ها يبرگزار يبرا يواحد

فضاهاي يانجاميد. اين مقاله به بررس با ويژگي هاي متفاوت يو خواست الزم، به تمهيد فضاهاي يتوانمند تهرانآنها در مقايسه با يـ فضاي يكالبد يها يو ويژگ اصفهاندر يدجشن و شا يآيين ها يمحل برگزار

دهد كه چگونه با كم يپردازد و به ويژه بر مراسم عيد قربان و عيد نوروز تأكيد دارد. اين مقاله نشان م يممناسب و تعريف شده يفضا يو از دست رفتن تدريج يشهر يرنگ شدن نقش جشن ها در حيات جمع

شود يحذف م ياز حيات شهر يايجاد خاطره جمع ياصل ياز محمل ها ي، يكت مردم در آنهامشارك يبرا بازد. يو شهر در ذهن ساكنانش رنگ م

واژه هاي كليدي: خاطره جمعي، فضاهاي شهري، اصفهان، تهران، صفويان،قاجاريان

مقدمه كامل و نيز يشهر يموجود و ايجاد مجموعه ها يشهرها مداخله دربخشي از سياست بنيان گذاران دولت صفوي

ياز محيط بود كه منطبق با جهان بين يايجاد تصور يهدف از آن فراهم آوردن بستر الزم برا. ساختن نوشهرها بود

و وحدت دهنده به سرزمين ايران تعريف كرده بودند. يشيع– يخود به عنوان دولت مل يباشد كه برا يصفويان و نقش

د و با ساختن اين اد يرا شكل م يدر دولت صفو ياد خيابان و ميدان در شهرها، مهمترين بخش مداخله شهرايج

به همين يدولت صفو ي. هرچند شهرسازدانه يمموجود يمهر و نشان ويژه خود را بر شهرها يفضاها، دولت صفو

د. اد يآن را تشكيل م يهااز برنامه ينيز بخش يبافت موجود شهر يد و نوسازش ياقدامات محدود نم

قرار گرفته اند ، اما در مورد نقش يقبال مورد بررس يدولت صفو ينمادين شهرساز يو جنبه ها يخصوصيات شكل

يبر شكل گيربرگزاري مراسم و آيين هاي شهري در اين فضاها و تأثير يدر حيات شهر اين دوره يشهر يفضاها

هرچند گذار از دولت صفوي به دولت قاجار . در 1ت نگرفته است. صور يكاملاز شهر ، مطالعه يخاطره جمع

در چارچوب اصول شهرسازي -به ويژه در دوران اوليه قاجار تا ايجاد دارالخالفه ناصري–خصوصيات شكلي شهرها

زار مكتب اصفهان باقي مي ماند، اما كيفيت رويدادهاي شهري تغيير مي كند. مراسمي كه در فضاهاي عمومي شهري برگ

مي شود و نحوه حضور شاه و آحاد مختلف مردم در آنها ، با دوران صفويان متفاوت است. بروز اين تفاوت را در

مي توان يافت. تفاوت رويدادها در خاطراتي كه از شهر 2خصوصيات كالبدي ميدان هاي احداث شده در دوران قاجار

و 3؛ با اتكاء به نوشته هاي موجود از دوران صفوي و قاجار شكل گرفته و بازگو شده نمود يافته است. در اين مقاله

، تحول شكل و كاركردهاي فضاهاي شهري از - خيابانها و ميدانها–براساس اسناد تصويري موجود از فضاهاي شهري

ن و دوران صفويان به قاجار بررسي مي شود. با استناد به منابع نظري موجود رابطه ميان فضاي شهري و رويدادهاي آ

نقش فضاها و مراسم برگزارشده در آنها در ايجاد خاطره جمعي از شهر تحليل مي شود.

جايگاه خاطره در زندگي فردي و جمعيشهر مكان خاطره است. خاطره هايي كه از كودكي شكل مي گيرند و رابطة انسان را با محيط معنا مي بخشند. خاطره

دو گونه پديد مي آيند و به دو دسته تقسيم مي شوند: دسته اول خاطره هاي هاي مردم از شهر يا محيط زندگي شان به

فردي ما است از آشناييها، رويدادهاي شادي بخش و مصائبي كه با آن مواجه شده ايم، از بازيهاي كودكانه تا حوادث

ياد ماندني مي سازد. نوجواني و غيره كه گذر و كوچه محل سكونت و كوي مدرسه و محله پدري و غيره را برايمان به

گروه دوم خاطره هاي جمعي ما از شهر هستند. نگاه مدرنيستي مثل نگاه برگسون خاطره را امري فردي مي داند كه از

)،اما خاطره هاي جمعي ، امري مبتني بر تجربه Boyer, 1998,26طريق رشته اي از ادراكات نمايش داده مي شود (

ردم در رويدادهاي شهري. وقتي كه واقعه اي دراماتيك در شهر اتفاق مي افتدزيسته هستند؛ حاصل مشاركت فعال م

0

زمان را از حركت باز مي دارد و حيات واقعه اي را شكل مي دهد.به گفته حبيبي در حيات واقعه اي انسان درحال

در خاطرش جاودانه ). در اين حال، او هرلحظه را18، 1378زندگي مي كند، جزئيات را به ذهن مي سپارد ( حبيبي ،

مي سازد. اين جزئيات شامل همه اجزاء محيط پيرامون و از آن جمله جزئيات كالبدي و فضايي مي شوند. آلبواش

)در توضيح رابطه بين خاطره و فضا مي گويد:1968(

تصاوير ذهني فضايي نقشي مهم در خاطره جمعي دارند. مكاني كه توسط گروهي اشغال مي را به خود مي گيرد و بر آن تأثير مي گذارد. پس تمامي حركات گروه را مي توان به شود...اثر گروه

صورت واژگان فضايي ترجمه كرد و مكاني كه گروه اشغال مي كند چيزي نيست جز اجتماع همه واژگان.هر جنبه ، هرجزئيات مكان ، خود معنايي دارد كه جز براي افراد گروه قابل فهم نيست چون

فضايي كه اشغال كرده است به جنبه اي از جوانب مختلف ساختار و زندگي جامعه همه بخشهايقطعا رويدادهاي استثنايي نيز در اين چارچوب فضايي جاي مي گيرند. اما به ...اش مربوط است

مناسبت وقوع آنها گروه هشياري بسيار بيشتري نسبت به آنچه تا آن زمان بوده دارد ، و پيوندهايي ويدادها را به مكان مرتبط مي سازد با وضوح بيشتري در نظر گروه هويدا مي كه آن ر

)Halbwach, 1968,133د(شوبه نظر آلبواش اين خاطره جمعي، كه با چارچوب مشخص زماني و فضايي همراه است، ريشه خود را در تجربة

وجود دارد. اشخاص در دوره هاي مشخص اجتماعي مي يابد و به همين دليل نيز محركه كافي براي به يادآوردنش

زماني با يادآوري مكانهاي ديده شده و با قراردادن انگاره ها يا تصاوير در الگوهاي انديشه اي كه به گروه هاي خاص

) به عبارتي Boyer,1998,26به نقل از Halbwachs,167اجتماعي تعلق دارند، خاطره ها را به ياد مي آورند(

چيزي كه از گذشته گسترش يافته و فرد را به صورت آگاهي بالواسطه و خام "ه اي زيسته است خاطره مبتني بر تجرب

(همانجا). با هربار حضوردر فضا اين تجربه زيسته بازتوليد مي شود و خاطره جمعي را شكل مي "تسخير مي كند.

كرار اين قصه ها به خود هويتي دهد. ساكنان شهر با خاطره هاي جمعي شان قصه شهر را مي سازند و با قرائت و ت

جمعي مي بخشند.

1

در برگزاري آيين ها و مراسم ، بخش مهمي از اين خاطره هاي جمعي ساخته مي شوند . آيين هاي عزاداري وجشنها

مي توانند حيات واقعه اي را شكل بدهند. در اينجا فقط به جشنها پرداخته و چگونگي برگزاري آن در شهر بررسي مي

.4شود

شنهاي شهري و چگونگي ايجاد خاطره هاي جمعي در دوران صفويانج

روي كار آمدن دولت صفوي و تشكيل دولت مستقل ملي شيعي در آن كه با يكپارچه كردن قلمرو سرزمين ايران و ايجاد

گردد. وحدت در آن همراه است، آغاز دوراني از امنيت و آرامش است كه با تحكيم مباني فكري و فرهنگي همراه مي

در اين دوران و به ويژه در عصر شاه عباس صفوي به شيوه هاي مختلفي براي تحكيم وحدت ملي تالش مي شود.

جشنها و آيينهاي جمعي يكي از محملهاي مناسب براي يكپارچه كردن آحاد مردم و نزديك ساختن آنان به دولت

سب براي نمايش وحدت ملي است. گزارش هاي صفوي است. شهر به عنوان مكان استقرار حكومت صفوي ، محلي منا

زمان شاه عباس ، به ويژه نوشته هاي سياحان و مأموران خارجي مثل دن گارسيا دال فيگوئروا سفير اسپانيا يا پييترو

ر دالواله كه در زمان شاه عباس در ايران بوده اند، حاكي از تمهيد برنامه اي نظام يافته براي درگير شدن شهر و مردم د

آيين هاي مختلف جمعي اعم از جشنهاي ملي و مذهبي و مراسمي مانند استقبال از سفرا و برنامه هاي دربار بوده است

كه براي هريك از آنها مراسمي خاص با تشريفاتي مشخص و تمهيداتي تعريف شده وجود داشته است. به طوري كه

تخطي از آن عمالً ممكن نبود.

به مناسبت هاي مختلف برگزار مي شود ، در اصفهان پايتخت صفوي به اوج خود مي رسد و شكوه و ابعاد مراسمي كه

شهر با فضاهاي تازه طراحي شده اش صحنة باشكوهي براي مناسبت هاي مختلف جمعي مي شود. شايد يكي از اهداف

ولت صفوي و نهادينه كردن طراحي ميدان و خيابان جديد را بايد در همين تدارك فضاهاي مناسب براي نمايش اقتدار د

شهرها ملغمه اي از بناها و مردمند. آنها مجموعه هاي سكونتي اي ". كوستوف معتقد است كه 5همبستگي ملي ديد

اعتبارشان را از آنها مي گيرند. در مصنوع شهري و _دنيوي و غيرعادي، تصادفي و نمايشي _هستندكه آيين هاي روزانه

مكان انباشته شده است.شهر واپسين يادگار مبارزات و افتخارات ما است؛ جايي است كه تحوالت آن تداوم زمان و

). شهر اصفهان به خوبي نقشي چنين تعريف شده را بر Kostof,1991,16.( "غرور گذشته به نمايش گذاشته مي شود

2

برگزاري اين جشنها فراهم مي عهده مي گيرد. تركيبي از خيابان چهارباغ و ميدان نقش جهان بستر فضايي الزم را براي

آورد. مجموعه اي از جشنهاي مذهبي و ملي زنده مي شوند و يا شكل متفاوتي به خود مي گيرند و در اين مجموعه

و بي نظيري براي "يكه"فضايي به نمايش در مي آيند. خيابان چهارباغ، سي و سه پل و ميدان نقش جهان فضاي

برگزاري آن فراهم مي سازند.

ده شدن جشنهاي ملي در زمان شاه عباس را اسكندربيگ تركمان مورخ دربار صفوي چنين بيان مي كند:زن

است باتفاق » آب پاشان« در اول تحويل سلطان كه به عرف اهل عجم و شكون كسري و جم روز "

يق و وضيع درچهارباغ صفاهان تماشاي آب پاشان فرمودند و در آنروز زياده از صد هزار نفس از طبقات خال

و شريف در خيابان چهارباغ جمع آمده بيكديگر آب ميپاشيدند از كثرت خاليق و بسياري آب پاشي زاينده

).838، 1350( اسكندربيگ تركمان، "رودخشكي پذيرفت وفي الواقع تماشاي غريبي است

بزرگان تا طبقات مختلف، فقير با توجه به توصيف اسكندربيگ ، مراسم آب پاشان ، جشني است كه آحاد مردم از شاه و

و غني در آن شركت مي كنند و با پوشيدن لباسهاي غير معمول موقعيت اجتماعي خود را پوشيده مي دارند و در جشني

)، تفريح 346جمعي با آب پاشيدن به همديگر كه گاه حتي تا سر و دست شكستن پيش مي رود (دالفيگوئروا، همان،

ه اي براي تجديد وحدت ملي و همبستگي اجتماعي است.مي كنند. چنين مراسمي عرص

مراسم ديگري از اين دست كه به آن اشاره شده است جشن گل سرخ است كه در فصل بهار و زماني كه گل سرخ

است كه در آن "رقص هايي با نواي سازهاي مختلف و آوازهاي گوناگون "وجود دارد برگزار مي شود و شامل

ن ها و محالت اطراف ميدان به راه مي افتند و به همراه عده اي ديگر كه طبق هايي پر از چراغ حمل خيابا"نوجوانان در

). اين جشن نيز به گفته دالواله ريشه اي باستاني 521، 1380(دالواله، "مي كنند، به سر و روي عابران گل مي ريزند

ه برگزار مي شده و شاردن با تفصيل زياد از آن ياد از جمله مراسم مفرح ديگري كه در دوران صفوي). 522دارد(همان،

مي كند جشن شاطر است. اين جشن هم در دوره شاهان پيشين صفوي معمول بوده است و شاردن به زنده شدن آن در

زمان شاه سليمان اشاره دارد. او مي گويد كه براي معرفي شاطر كه مي بايست جزء خدمه شاه قرارگيرد، شاه سليمان

. "مغازه ها را با فرش و قالي آرايش دهند، دكاكين را آذين بندند، در طول راه كوچه ها را آبپاشي كنند"مي دهد دستور

3

ميدان شاه خلوت و تميز و "او در ادامه در توصيف ميدان نقش جهان به مثابه صحنه اصلي اين جشن شهري مي گويد:

راشته بودند كه بدرازاي هشتاد و بپهناي سي پا، و ببلندي متناسب با بمانند تاالر بال بود. درجلو عالي قاپو، چادري براف

). چنان كه شاردن مي گويد در درون ميدان فيل و حيوانات وحشي ديگر 196، 1336(شاردن، "اين عرض و طول بود

بيل گروهان ... قسمت شمالي نيز داراي دسته هاي تفريحي و نمايش بود: از ق"در قسمت جنوب آن جا داده مي شوند و

رقاصه ها، و گروهان شاطران، كه آماده رقص بودند؛ هيأتهاي معركه گير با صد گونه شعبده و شيادي؛ حقه بازان،

شمشيربازان، خيمه شب بازان، و فواصل تمام اين دسته ها با گروهان موسيقي آراسته بود. ...از هنديان كه تعدادشان دو

ميدان استقرار يافته بودند. طبقه ارامنه بهمين شماره در يك قسمت ديگر. آتش يا سه هزارنفر مي شد در يك قسمت از

). بنا به گفته شاردن بزرگان نيز همگي در مراسم مزبور 201- 196(همان، "پرستان در بخشي، يهوديان در بخش ديگر

نكته اي (تعريف شدهحاضرند. مالحظه مي شود كه نه تنها نحوه استقرار گروه هاي مختلف مردم در ميدان مشخص و

شده يين، بلكه جاي وسايل تفريح و سرگرمي نيز تع)كه سياحان ديگر نيز در توضيح مراسم مختلف بدان اشاره كرده اند

است. به عبارتي انجام مراسم جشن، با ترتيب و نظم و كيفيت خاص در فضاي ميدان، امري از پيش معين شده و داراي

رتيب ميدان خصوصيتي كامالً تعريف شده و صحنه اي از پيش آراسته براي اين منظور برنامه مشخص بوده است. بدين ت

مي يابد. نمايش جشن در اين صحنه شهري به ياد مي ماند و نقل مي شود. چنان كه شاردن به دقت آن را برداشت و

نقل مي كند. چون رويداد واقعه اي است و حياتي دراماتيك را پديد آورده است.

وروز، آيين باستاني ايراني نيز در دوران صفوي و تشكيل دولت ملي ايراني، از اهميت ويژه اي برخوردار شده مراسم ن

با شكوه و جالل برگزار مي شود. فضاهاي شهري نقش مهمي در نشان دادن اهميت اين مراسم و شركت دادن اقشار

كان هاي عمومي و از آن جمله ميدانها را ،در در چگونگي برگزاري نوروز كمپفر نقش ممختلف مردم در آن دارند.

برگزاري مراسم عيد، چنين نشان مي دهد:

در ميدان هاي عمومي با نقاره، شيپور و سنج از نيمه شب تا ظهر نوازندگي مي كنند. پس از آن بالفاصله "

اختمانهاي عمومي مردم محل كار خود را ترك مي گويند و همه با هياهو و خوشحالي به مساجد، ميدانها و س

روي مي آورند؛ همه به هم تبريك مي گويند، همه جا پر از شادي و سرزندگي است؛ بازي مي كنند،...، شعرا

4

و هنرپيشگان عرض هنر مي كنند؛ در جلسات و دستجات مذهبي شركت مي جويند تا اينكه روز به پايان مي

).184، 1360(كمپفر، "را مي گيرد رسدو آنگاه باز هركس درچهارديوار خود دنبال جشن و شادي

شاردن برگزاري مراسم نوروز را در شهر اصفهان چنين توضيح مي دهد:

با شليك توپ و تفنگ...در پايتخت و ديگر شهرهاي بزرگ ومهم، حلول سال نو براي مردم اعالم مي شود. "

تعيين تحويل آفتاب به برج حمل، منجمين لباس فاخر دربر كرده، يك يا دو ساعت پيش از اعتدال ربيعي براي

به كاخ سلطنتي و يا عمارت حكومت محل مي روند و در پشت بام و يا روي مهتابي، با اسطرالب خود

مشغول كار مي شوند و به محض اينكه عالمت دادند، براي اعالم حلول سال جديد شليك مي شود وصداي

انداز مي شود. بدين ترتيب ترانه و طرب، جشن و آالت موسيقي : طبل و شيپور، ناي و نقاره درهوا طنين

سرور تماشاچيان و بزرگان مملكت آغاز مي شود. در اصفهان در همه روزهاي عيد، در مقابل در كاخ

شاهنشاه، مراسم سرور با رقص و طرب، آتش بازي و صحنه هاي كمدي، بمانند هفته بازار برگزار مي گردد و

).364- 363، 1349(شاردن،"دي بي پايان بسر مي بردهر فردي هشت روز عيد را با شا

مراسم عيد نوروز چنان كه از توضيحات كمپفر و شاردن برمي آيد، به صورت جمعي و به خصوص در ميدان نقش

جهان برگزار مي شده است و با رقص و طرب و آتش بازي و تفريحات ديگر همراه بوده است. مراسم عيد نوروز

ت كه در صحنه شهري جريان مي يابد و بزرگ وكوچك و فقير و غني را با خود همراه مي كند. جشن واقعي ايراني اس

جشن هاي همگاني در فضاي شهري در مواقعي چنان دائمي مي شود كه چنان كه شاردن در مورد تبريز اشاره دارد به

اي ديگر براي تقويت هويت ملي ـ از اين مراسم و مراسم ه) 408، 1349امري روزمره و دائمي بدل مي گردد(شاردن،

). 62، 1387؛ عالمي، 1385،56ايراني استفاده مي شود( اهري،

تقويت هويت ملي با تجديد خاطره هاي جمعي ميسر مي گردد. خاطره هايي كه با آنها قصه شهر نوشته مي

-Buckشود. (شود.بنجامين معتقد است كه با روايت سنتها معاني جمعي نمادين آگاهانه منتقل مي

Morss,1989,278 زماني كه قصه گويي زنده بود، تجربه هنوز متكي به سنت بود و با خاطره "). به عقيده وي

در اين حالت قصه گويي همواره حاوي نوعي اندرز يا پند اخالقي از گذشته بود. قصه گويي .تاريخي ارتباط داشت

5

).در اين جهان مي شد از خاطره جمعي سخن Boyer,1998,23( "تجارب بامعنا براي شنوندگانش را انتقال مي داد

گفت. خاطره اي كه فرد را با جمع، گذشته و سنتهاي جمعي اش مرتبط مي ساخت. از همين منظر مي توان دريافت كه

وقتي شاه عباس جشن آب پاشان ، جشن گل سرخ و مراسم ديگر را مجدداً برقرار مي كند ؛ جنبه جمعي و عمومي

نوروز را تقويت مي كند و جشنهاي مذهبي شيعي را بر پا مي دارد، بازگويي قصه شهر را سبب مي شود. جشن هاي

اما جشن هاي مذهبي نيز در چارچوب ايران شيعي شكل متفاوتي به خودمي گيرند.مراسم عيد قربان چنان كه دالواله مي

) برگزار مي شود. مراسم 546، 1380( دالواله، " شهرهاي بزرگ و در برخي نقاط كه شاه در آن حضور دارد"گويد در

شامل قرباني كردن شتري با تشريفات بسيار است. اين مراسم كه به گفته دالواله نحوه برگزاري آن با برگزاري مراسم

عيد قربان در كشورهاي سني مذهب متفاوت است (همانجا)، در نوشته هاي سياحان مختلف مورد اشاره قرار گرفته و

صوير كشيده شده است.به ت

دالواله كه در زمان شاه عباس در اصفهان بوده است مي نويسد كه شتر قرباني را از سه روز قبل از عيد قربان با گل و

برگ و شاخه زينت داده و در شهر مي گردانند و براي او نقاره و شيپور و طبل مي زنند و هرجا كه شتر مي گذرد مردم

ه نشانه تبرك و تيمن مي كنند. اين جريان سه روز به طول مي انجامد و سپس در روز عيد قربان دسته اي از پشم او را ب

مردم از باالي درب خانه ها و دكانها و ديوار "و "طويل ترين خيابانهاي شهر گردانيده"، شتر را با تشريفات زياد در

اي خارج از شهر مي برند و در محل جمع شدن سران ، سپس او را به محوطه "باغها منظره گذشتن او را تماشا كرده اند

و بزرگان ( حتي خود شاه ) او را با نيزه اي كه در گلويش فرو مي كنند ، ابتدا كشته و سپس گوشتش را بين نمايندگان

مي "طبق آداب و رسوم به محله خود"اهالي محالت كه آنجا جمعند ، قسمت مي كنند و آنها قطعه گوشت خود را

).اين مراسم در دوره هاي بعد نيز برگزار مي شود.1). (ر.ك. به تصوير شماره 110- 108، 1348دالواله، برند(

6

1348: مراسم عيد قربان در دوران صفوي.مأخذ، پيترو دالواله، 1تصوير شماره

يي در نزديكي باغ هزار كمپفر كه در زمان شاه سليمان به ايران سفر كرده به مراسم مشابهي اشاره دارد و محل آن را جا

جريب ذكر مي كند. او مي نويسد كه شتر را از ده روز قبل از عيد قربان با قاليچة ارغواني پوشانده به بهترين نحو آرايش

كرده با صداي طبل و نقاره در تمام كوچه هاي شهر گردانده و در روز عيد به قربانگاه مي برند. در آنجا چند هزار تن از

مجاور يا نردة باغها را اشغال كرده اند تا مراسم عيد را از نزديك ببينند. بعد از انجام مراسم قرباني ، گوشت مردم، مقابر

مردم به دور بيرق هاي خود جمع شده و سهم قرباني خود را "بدن آن به دوازده قسمت برابر دوازده محلة شهر شد و

رف محلة خود بردند و با زدن بوق و طبل درست حكم قشون كه سواري آنرا جلوي خود بروي اسب گذارده بود به ط

ظفرنموني را پيدا كرده بودند...در طول چهارباغ تا ميدان بزرگ جمعيت چون سيلي بي وقفه و در عين حال در كمال

- 234، 1360(كمپفر، "نظم حركت كرد ... از ميدان شاه به بعد مردم دسته دسته به طرف محله هاي خود براه افتادند

هركس در خانه سور و سروري نداشته باشد به ميدانها "). او در چگونگي ادامه جشن در آن روز هم اشاره دارد كه 236

و قهوه خانه ها مي رود و هنگامي كه آخرين دينار خود را خرج كرد به تماشاي تردستان و شعبده بازان مي نشيند تا

). ). بنابراين در مراسم عيد قربان محوطه مجاور باغ 237همان، ( "الاقل در محيطي باشد كه جشن بر آن حاكم باشد

7

هزارجريب محل برگزاري آيين قرباني و چهارباغ مكاني براي عبور شركت كنندگان در مراسم و جشن و شادي آنان

است .

در زمان تاورنيه محل قرباني كردن تعين كالبدي يافته است. چنان كه تاورنيه اشاره مي كند:

اجراي تشريفات اين عيد [قربان] بهترين شتر...بانواع زرو وزيور زينت ميدهند و صبح زود داروغه كه براي "

مثل بيگلربيگي مي ماند با جمع كثيري از مردم واهالي شهر شتر را با تشريفات از شهر بيرون مي برند ، آن

شتر را در آن ميدان نگاه طرف رودخانه سمت جلفا مسجدي است كه درجلوي آن ميدان بزرگي واقع است،

ميدارند. سابق بر اين شاه خودش هم در آن تشريفات حاضر مي شد... شاه يك زوبين يا نيزه كوتاهي بطرف

شتر پرتاب مي كرد و در غياب شاه داروغه اين ضربت اول را ميزند...گوشت بدنش را يازده قسمت مي كنند

، 1369ه دستة اصفهان هريك سهمي ببرند(تاورنيه، كه با سرش دوازده سهم مي شود براي اينكه دوازد

416.(

با توجه به آنچه تاورنيه مي گويد در زمان وي مراسم در ميدان جلوي مسجدي در جلفا برگزار مي شود . در اين زمان

مي شد. ديگر شاه مثل زمان دالواله در مراسم حاضر نمي شود ولي بقيه قسمتهاي مراسم چنان برگزار مي شود كه قبالً

بنابراين خيابان چهارباغ همراه با ميدان نقش جهان نقشي ساختاري و اصلي در نمايش خصوصيت و ويژگي هاي دولت

صفوي به عنوان اولين دولت مستقل ملي و حكومت شيعي ـ ايراني بر عهده دارد . كاركردي نوين در فضاي شهري

).56، 1385ايراني.(اهري،

جشنهاي مذهبي، هربار رفتن شاه به شكار يا سفر و يا مراسم استقبال از سفراي خارجي به جز مراسم جشنهاي ملي و

روايتي كه در سفرنامه دن گارسيا دالفيگوئروا سفير نيز از جمله موقعيتهايي هستند كه رويدادي شهري شكل بگيرد.

قزوين، آمده است نشان از آن دارد كه اسپانيا در ايران در زمان صفويه، در شرح ورود وي به كاشان در مسير رسيدن به

مراسم استقبال از سفرا، قواعد و آيينهاي تعريف شدة خود را در اين زمان داشته وتوضيحاتي كه در مورد چگونگي

برگزاري مراسم استقبال از وي در كاشان داده مي شود و ترتيبات انجام بخشهاي مختلف آن، نشان دهنده انديشة از پيش

مراسم ديگري كه نشان از 6). 240-238، 1363(دالفيگوئروا، اي براي اجراي اين گونه مراسم است سازمان دهنده

8

قدرت و هيبت پادشاهي صفوي دارد رفتن شاه به سواري و شكار است. در هنگام رفتن شاه به سواري تفريحي بخش

( كمپفر، 7صدا و هيجانات همراه با آنمهمي ازمراسم در چهارباغ به نمايش در مي آيد؛ نمايشي تمام عيار از رنگ و

نمايشي كه در بستري مناسب تأثيري افزونتر مي ) كه مردمان شهر را به تماشاي خود جلب مي كند؛232، 1360

گذارد.

عالوه بر اينكه ميدان نقش جهان و خيابان چهارباغ محلي براي برگزاري مراسم ، جشن ها و نمايش هاي عمومي بوده

راي اين منظور طراحي شده اند. عمارت هاي باالي سر در ورودي در خيابان چهارباغ و ايوانهاي طبقه دوم اند، اصوالً ب

در اطراف ميدان نقش جهان براي اين پيش بيني شده اند كه بتوان در آنها نشست و مراسم و نمايش را در خيابان و

ن چهارباغ و ميدان نقش جهان با طراحي انديشيده و ). خيابا2) (ر.ك. به تصوير شماره 52، 1385ميدان ديد ( اهري،

كالبدي مناسب در به نمايش گذاشتن دستاوردهاي شهر و ايجاد زمينه اي براي آيين هاي عمومي؛ خصوصيتي كه به

گفته كوستوف از ويژگي هاي فضاي عمومي

1382ه. مأخذ:هولتسر،: سردر بنايي در خيابان چهارباغ صفوي2تصوير شماره

، كامالً موفق است. در واقع ميدان نقش جهان و خيابان چهارباغ با بدنة انديشيده و Kostof,1992,194(8است (

طراحي شده و مكانهاي پيش بيني شده براي استقرار در آنها كه هدف از آن امكان ديدن نمايش هاي شهري اجرا شده

" "ف از ايجادشان را تأمين كرده اند. آلدو روسي به نقل از آلبواش مي نويسد:در خيابان و ميدان است، به خوبي هد

9

وقتي گروهي در قسمتي از فضا قرار مي گيرد، آن را طبق تصور ذهني خود تغيير مي دهد، اما در عين حال خود را

با چارچوبي كه ساخته تسليم و منطبق با برخي چيزهاي مادي كه در برابرش مقاومت مي كنند، مي نمايد. او خود را

است ، محصور مي كند. تصوير جهان بيروني و روابط پايداري كه با آن دارد به قلمرو انگاره اي كه از خود دارد، وارد

). يعني در اين حالت بين رويداد و فضايي كه ظرف آن را فراهم مي سازد پيوندي Rossi,2000,172. ( "مي شود

ه رويدادهاي واقعه اي در مكاني با عالئم و مشخصه هاي بديع و به يادماندني، با طرحي پايدار برقرار مي شود. با تجرب

انديشيده و به دقت تعريف شده، روح شهر خود را با تمام ويژگي هايش در ذهن ساكن جايگير مي كند. به اعتقاد

( همانجا). "ر، خاطرة آنروح شهر تاريخ آن است، عالئم روي ديوارهاي آن، خصوصيت متمايز و مشخص شه "روسي

بدين ترتيب شهر مكاني به يادماندني مي شود كه مي تواند در طول دهه ها و سده ها حال و هواي خود را در ذهن

شهر خود خاطره جمعي مردمانش است و مانند خاطره با اشياء و "مردمان بازسازي كند. مي توان گفت كه در اين حال

ه اين ترتيب است كه خيابان چهارباغ و ميدان نقش جهان به خاطره اي به يادماندني و (همانجا). ب "مكانها مرتبط است

به الگويي براي فضاي جديد شهري بدل مي شود، فضايي نشان دهندة شخصيت ايراني و هويت مستقل آن و سعي مي

شده برجسته ترين بخش اين شود كه بارها و بارها در شهرهاي گوناگون بازآفريني شود. هرچند آنچه در اصفهان آفريده

خاطره را مي سازد .

در اين حالت حتي وقتي مراسمي به ظاهر تاريخي مثل آب پاشان از نو زنده مي شود تبديل به تجربه اي زيسته مي

گردد. تجربه اي زنده كه به قول آلبواش جريان ادراكات را به خود معطوف كرده ، شخص يادآورنده را آگاه از زمان

و چشم اندازي از گذشته ارائه مي كند كه عضويت در گروه فراهم آورده است. خاطره در فضاي جمعي شكل مي كرده

).Boyer, 1998,26گيرد و با هربار حضور در فضا و بازسازي فضايي به يادآورده مي شود (

جشن ها و فضاهاي شهري در تهران دوران قاجار

چنين نمايش فضايي عظيمي شبيه به آنچه در دوران صفوي وجود داشت، در تهران فراهم در دورة قاجار اما هرگز بستر

از مراسمي مانند آب پاشان يا جشن گل سرخ خبري اما ديگر .نمي گردد. اينجا جاي بحث در مورد علت آن نيست

فضاي خاص خود را در . آنچه اهميت مي يابد مراسم و اعياد مذهبي ( جز مراسم ايراني نوروز) است كه هريك9نيست

10

غيبت فضايي واحد مي يابند. به عبارتي هريك از مراسم در يكي از فضاهاي شهري برگزار مي شود و آن مفهومي كه

خيابان چهارباغ و ميدان نقش جهان به عنوان كانون و محور همبستگي مردم و پيوندشان با دولت صفوي داشت، در

ست كه حتي در دورة ناصرالدين شاه كه شهر تجديد ساختار شده و رشد و توسعه اينجا بازآفريني نمي شود. نكته اين ا

مي يابد و فضاهاي شهري جديدي در آن شكل مي گيرند هم بستر كالبدي ـ فضايي مشابه اصفهان ايجاد نمي شود.

ان فتحعليشاه ديد فقدان فضايي عمومي با كالبدي مناسب در اين دوره را مي توان در توصيف مراسم عيد نوروز در زم

كه اشخاص مختلفي، و از آن جمله، سياح انگليسي رابرت كرپورتر و هم روزنامه نگاري انگليسي به نام فردريك

كرپورتر در توصيف نوروز مي نويسد كه روز اول عيد وارد ميدان ارگ شد .مردم از هر گروه شوبرل به آن اشاره دارد.

ارگ شد كه شاه در آنجا رعاياي خود را به حضور مي درون ر ورودي وارد محوطه و طبقه اي در آنجا بودند. بعد از د

پذيرفت و در محوطه آن جاي گرفت. بعد از مدتي شاه در آنجا حاضر شد و بر تخت نشست و اعيان حاضر به وي

اره اي به در توصيف شوبرل نيز اش). ,327Kerporter, 1821-320 (.شدتهنيت گفته و عيدي گرفته و مراسم تمام

10برگزاري مراسم جمعي با حضور شاه و آحاد مردم( چنان كه در اصفهان ديديم) نمي شود

هميشه محل تجمع "در اين دوره ميدان شاه در درون ارگ قرار دارد و رفت و آمد به آن كنترل شده است . هرچند

در "موسيقي هزارساله "از ظهر در آن ) و هر روز بعد149، 1353(اورسل،"تعداد زيادي از بيكاره هاي تهران است

). گرچه اين موسيقي برخالف مورد مشابهش در اصفهان براي 123حضور جمعيت كثيري نواخته مي شود(همان،

آفرينش وجد و سرور نيست و هربار پايان غم انگيزي را همراه با نواي حزن انگيز در غروب خورشيد تداعي مي

كه در شهر و فضاهاي آن در زمان ناصرالدين شاه داده مي شود، ميدان ارگ هم نوسازي كند(همانجا). بعد از تغييراتي

شده و باغ گلشن و حوضي در ميانه آن احداث مي گردد. در اين دوران ، در روزهاي عيد و جشن هم آقا باال خان

). در روز سوم عيد 1364دسته موزيكي براي سرگرم سازي مردم در ميدان ارگ تدارك مي بيند( نجمي ، "سردار

نوروز هم مراسمي نيمه رسمي در برابر شاه در اين ميدان انجام مي شود. توصيف اين مراسم را عبداهللا مستوفي چنين

نقل مي كند:

11

هاي پير و گشت. پهلوان گيري و ورزش دائر مي [روز سوم عيد] در جلوي حوض ارگ نمايش كشتي

دادند. شاه هم به باالخانه سردر باغ نصفه اين مسابقه را تشكيل مياي ايستاده، هيئت م كسوت در گوشه پيش

داد. [...] در كردند، انعام مي نشست و به آنها كه هنرنمايي مي قاپو)] آمده، به تماشا مي مرمر [(سردر عالي تخت

). 364هاي ورزش شناگري بود (ص تمام مدت نمايش يك نفر در حوض بزرگ ارگ مشغول شنا و ساير بازي

ميدان ارگ با توجه به توصيفي كه شد محل حضور آزادانه همه طبقات همراه با شاه نيست و عالوه بر آن بدنه ميدان نيز

براي نشستن مردم طراحي نشده است. ميداني كه در جريان تبديل تهران به دارالخالفه ناصري ايجاد مي شود نيز چنين

خصوصيتي ندارد.

صرالدين شاه احداث مي شود و گاه آن را با ميدان نقش جهان مقايسه مي كنند و مشخصات ميدان توپخانه در زمان نا

كالبدي آن را در قياس با آن مي سنجند. گرچه اين ميدان آميزه اي از فرنگي مĤبي و معماري بومي را عرضه مي كند اما

ان و مهمترين ميدان عمومي شهر به شمار حال و هوا و فضاي ميدان نقش جهان را ندارد. اين ميدان محل بازار دستفروش

مي رود، اما از جشنها و مراسمي به سبك و سياق ميدان نقش جهان در آن اثري نيست. به جاي انجام مراسم استقبال

رسمي از شاه در هنگام رفتن به شكار يا مراسم استقبال از سفراء، كه در زمان صفويه جشني تمام عيار است، در نوشته

كه در زمان ناصرالدين شاه در تهران بوده مي خوانيم: هاي اورسل

گاهي دسته اي از فراشان ـ با چوب دستي هاي دراز و مخصوص ـ برق آسا به ميدان مي ريختند و در "

مدت كم آنجا را از جمعيت خلوت مي كردند.اين ضربه هاي پي درپي كه با چوب دستي ها بر سر مردم، بي

قطعي اين بود كه اعليحضرت از يكي از قصرهاي خارج شهر، به زودي به كاخ دريغ حواله مي شد، نشان

). 108، 1353(اورسل، "مسكوني مراجعت مي كنند

در اين جا نيز مي بينيم كه ورود شاه در بازگشت از احتماالً شكار به شهر نه تنها تبديل به جشني نشده كه با مراسم

كه با متفرق كردن مردم و پراكنده كردن آنها از مسير عبور شاه ، هرگونه جشن و سرور همراه گردد، بلكه سعي مي شود

شكل تجمع از بين برود. از مراسمي مانند مراسم استقبال از سفرا نيز مشابه دوران صفوي كه جشني تمام عيار بود و به

گش كه در زمان ناصرالدين شاه در نمونه آنها در استقبال از دن گارسيا دال فيگوئروا اشاره شده، اثري نيست. هرچند برو

12

روزهاي جشن در "ايران بوده است از برگزاري مراسم در روزهاي جشن در ميدان توپخانه ياد مي كند و مي نويسد:

ميدان وسيع توپخانه براي سرگرمي توده مردم نمايشاتي برگزار مي شود و مردم به خصوص از نمايش آتش بازي و

ان برپا مي شود بي نهايت لذت مي برند. اركستر نظامي پي درپي مارش هاي ايراني و بندبازي كه درچهارگوشه ميد

). از توصيفي كه بروگش از مراسم جشن مي كند، چنين برمي آيد كه مراسم 91، 1374اروپايي مي نوازد(بروگش،

برگزار مي شود. در "ردمتوده م"ديگر جالل و شكوه گذشته را ندارد و بيشتر چنان كه خود اشاره دارد براي سرگرمي

حالي كه آن گونه كه در قبل اشارت رفت، در دوره صفوي مراسم جشن نه تنها با حضور شاه و بزرگان بلكه سفرا و

نمايندگان طبقات و اقليت هاي مختلف برگزار مي شد و وسيله اي براي تقويت وحدت و هويت ملي بود. حتي نوع

بازي اشاره شده )، هم حكايت از كمرنگ شدن و از اهميت افتادن نقش جشنها نمايش ها (كه فقط به آتش بازي و بند

در زندگي شهري مي كند. تنها نكته متفاوت وجود اركستر با سازهاي فرنگي است كه محصول مدرنيته است و با

نمايشها و اتفاقاتي كه نواختن مارش ايراني و اروپايي قدم گذاشتن ايران در مسير مدرنيته را اعالم مي كند. عالوه بر نوع

در ميدان توپخانه مي افتد و به آنها اشاره شده است، نكته ديگري كه فضاي ميدان توپخانه را از ميدان نقش جهان متمايز

مي كند بدنه كالبدي آن و تمهيداتي است كه براي استفاده از آن انديشيده شده است.

دو طبقه ساخته شده است، برخالف ميدان نقش جهان كه واجد غرفه بدنه ميدان توپخانه كه مانند ميدان نقش جهان در

هايي براي نشستن افراد بود( كه چنان كه ديديم در مناسبتهاي جمعي از پيش نحوه نشستن در آنها مشخص مي شد)،

ديل بدنه ميدان داراي غرفه هايي براي قرار دادن توپها و استقرار توپچيان است. در نتيجه فضايي براي نشستن افراد و تب

به نشستنگاهي براي تماشاي مراسم درون ميدان وجود ندارد. چنين وضعيتي، خود نشان دهنده اين است كه قصدي

براي حضور جمعي مردم در ميدان و تبديل آن به عرصه نمايش همگاني كه متضمن حضور همه اقشار و آحاد مردم

در ميدان توپخانه ،برخالف ميدان نقش جهان و حتي ميدان ارگ، باشد وجود نداشته است. نكته مهم ديگر اين است كه

. 11فضايي مانند سردر عاليقاپو براي حضور شاه و اطرافيانش و تماشاي مراسم از جانب آنها نيز انديشيده نشده است

در آن جشن نتيجه چنين وضعيتي را مي توان در يكي از تصاوير به جا مانده از ميدان توپخانه دوران قاجار ديد كه

). از بدنه ميدان توپچيان به نظاره نشسته اند 3شربت خوران به مناسبت تولد شاه در جريان است(ر.ك. به تصوير شماره

13

و در ميانه ميدان جماعتي از نظاميان و افراد دولتي حاضرند. از حضور عامه مردم اثري نيست و كسي در ايوان هاي

جشن براي عامه مردم با ايجاد خاطره اي از ميدان همراه نيست. گرچه جشنهاي اطراف به نظاره مراسم ننشسته است.

ايراني مكان مناسبي براي خاطره انگيز شدن در صحنه شهر نمي يابند اما جشنهاي مذهبي هنوز برگزار مي شوند.

وپخانه : مراسم جشن شربت خوران به مناسبت تولد ناصرالدين شاه در ميدان ت3تصوير شماره

مأخذ: آلبوم خانه كاخ گلستان

از جشنهاي مذهبي كه هنوز ردپاي جشن دورة صفوي را مي توان در آن يافت، مراسم عيد قربان است. در دورة قاجار

به گفته مخبرالسلطنه هدايت از همان سالهاي آغازين سلطنت فتحعلي شاه كه باغ نگارستان در بيرون حصار شاه

حتي 12 .ود، جلوخان باغ كه ميدانگاهي پردرختي است محل برگزاري مراسم عيد قربان مي گرددطهماسبي ساخته مي ش

بعدها كه در زمان ناصر الدين شاه، شهر تهران به خصوص به سمت شمال توسعه مي يابد و اين ميدان داخل شهر و در

ضيح اين مراسم را به تفصيل در سفرنامه محله دولت قرار مي گيرد، هنوز هم مراسم عيد قربان در آن برگزار مي شود. تو

هاي سياحان فرنگي كه به ايران آمده اند و يا خارجيان مقيم ايران و به صورت مختصر در نوشته ها وخاطرات ايرانياني

اين مراسم را اورسل چنين نقل مي كند:) مي توان يافت. 62-61، 1362)و معيرالممالك( 1375مثل مخبرالسلطنه (

14

به يادبود از خودگذشتگي حضرت ابراهيم همه ساله با نحر شتري در ميدان نگارستان » قربان «د مراسم عي "

برگزار مي شود... صبح فرداي آنروز،.. لباس پوشيده و عازم نگارستان شديم. راه بازكردن از ميان جمعيت

نجكاوتر بودند تا روي رنگارنگي كه در ميدان جمع شده بودند كار بس دشواري بود. آنها كه چابك تر و ك

شاخه درختان باال رفته بودند... همه جا شعبده بازان به چشمه هايي از هنرنمائي خود تماشاگران را غرق در

نظام «كاخ » باال خانه« حيرت مي نمودند. پشت بام خانه هاي مجاور اين ميدان نيز پراز انبوه مردم بود. در

شده بود كه جاي سوزن انداختن نبود و جامه هاي ارغواني و زرد آنقدر زن جمع » الملك، ميرزا كاظم خان

رنگ زنهاي زنگي ـ كه بي حجاب بودندـ با چنين رنگهاي زنده و شاد در ميان انبوه چادرشبهاي سياه ،

االپلنگي ديده مي شد... موزيك نظامي در پيشاپيش حركت مي كرد و به محض رسيدن به ميدان آهنگ

ني را نواخت.پشت سر دسته موزيك ، عده اي سرباز ...با قدمهاي موزون راه مي رفتند. روسي» استابات ماتر«

شتري كه پارچه هاي گرانقيمتي بر سر و گردنش آويزان كرده بودند ، در ميان دو دسته سرباز با خونسردي و

سواره وارد كه جامه اي زرين پوشيده ...» شاهزاده اي«طمأنينه خاصي قدم بر مي داشت... پشت سر شتر

ميدان شد...شاهزاده نيزه تيز خود را در وريد زيرگلويي حيوان.. فرو برد. شاهزاده كه تو دلش از ديدن چنين

اورسل، ("ناراحت بود، براي حفظ ظاهر نگاهي به سمت جايگاه مخصوص نگارستان انداخت منظره اي حتماٌ

1353 ،193 -196.(

از هر طرف، مردم خود را به روي نعش "د از آن شاهزاده ميدان را ترك كرد و او در ادامه حكايت خود مي نويسد كه بع

شتر انداخته و براي يك تكه گوشت از سروكول هم باال مي رفتند. از ابتدا تا انتهاي ميدان ، مردم به همديگر فشار مي

مانجا). با توجه به آنچه اورسل ( ه "آوردند، داد و فرياد مي كردند ، باالخره فحش و كتك كاري و هنگامه عجيبي بود

نقل مي كند شاه همراه با درباريان ، سفرا و مدعوين ديگر از اين جايگاه انجام مراسم را در ميدان تماشا مي كردند و

نظام الملك ( عمارت باغ نظاميه) گرفته تا بدنة بناهاي شرق ميدان مردم از تمام بدنه هاي مجاور ميدان از بام خانة

ين نمايش مي شدند. توضيح اين مراسم را با تفصيلي كمي كمتر در خاطرات اوژن اوبن سفير وقت فرانسه در تماشاگر ا

.13)170- 169، 1362ايران هم مي توان يافت (اوبن،

15

در اين جا چنان كه حبيبي و اهري نشان مي دهند آئيني مذهبي شكلي نمايشي به خود گرفته است . موسيقي روسيني كه

م مقدس است و حركات تئاتري شاهزاده قاجار در متن اين نمايش شهري، فضاي شهري را به صحنه در رثاي مري

نمايشي زنده تبديل كرده است. حياتي واقعه اي جريان دارد در قالب نمايشي تمام عيار كه تماشاگران و بازيگران همه

در شهر اروپايي نيز شاهد آن هستيم. هرچند بخشي از اين نمايش هستند. خصوصيتي ويژه مدرنيته كه از باروك به بعد

). 28، 1385در اين جا محتواي نمايش نه محصول دوران مدرن بلكه برخاسته از مضموني آئيني است (حبيبي و اهري،

اين مراسم آييني اما ظرف مناسبي براي بروز و ظهور خود ندارد. جلوخان باغ نگارستان بدنة كالبدي كامالً تعريف شده

)؛ جايي كه اورسل 4خصي ندارد و تنها بدنة شاخص آن عمارت سردر باغ نگارستان است (ر.ك. به تصوير شماره و شا

. محل نشستن زنان و 14اشاره مي كند كه به همراه درباريان و شاه از آنجا مراسم شتر قرباني را در ميدان تماشا مي كرد

يوارهاي باغ سپهساالر و باغ نظاميه است؛ برخالف بدنة كودكان نيز (چنان كه در توصيف اورسل ديديم ) باالي د

چهارباغ و ميدان نقش جهان كه كامالً تعريف شده و آراسته و براي چنين مقاصدي مهيا گشته بود.

آلبوم خانه كاخ گلستان: جلو خان باغ نگارستان. مأخذ: 4تصوير شماره

16

شهر و جشن در دوران معاصر

ميدان بهارستان صبغه اي سياسي ـ اجتماعي به خود مي گيرد، مراسم عيد قربان و در سالهاي آخر دولت قاجار كه

شترقرباني آن در ميدان توپخانه برگزار مي شود. با به قدرت رسيدن رضاشاه و منع مراسم مذهبي، برگزاري مراسم عيد

گر و شايد آخرين آن براي قربان به اين شكل از صحنه شهري رخت برمي بندد و ديگر ذكري از آن نيست. محملي دي

ايجاد خاطرة جمعي از بين مي رود.

در اين مورد سيفي فمي تفرشي مي نويسد:

براي اغلب مردم تهران هم "شترقرباني"در گيرودار اينگونه گرسنگي هاي مزمن و دامنگير، اجراي مراسم "

انجام مي گرفت، به ترتيب زير خورشيدي در تهران 1311فال بود و هم تماشا.اين مراسم كه دقيقاً تاسال

بود:

ميدان "در روز عيد قربان شتري را با آئين تمام تزيين كرده ، آنرا با تشريفات ويژه و ساز و دهل و كرنا به

مي بردند و در جلو نظميه تهران...با طرزي زننده و چندش آور قرباني مي كردند.در اين روز سيل "توپخانه

لشوش و تماشاگران متفرقه در جلو ساختمان دو طبقه نظميه اجتماع مي كردند و گدايان، بيكاران، اوباش و

شخصي در انظار مردم تماشاگر، با قدرت و شدت هرچه تمامتر نيزه اي را در گلوي حيوان بينوا فرو مي برد و

رهگذر به ، قصابان بجان حيوان مي افتادند و عده اي از اين "نحر"مي كرد. پس از انجام عمل "نحر"آنرا

)171، 1369(سيفي فمي تفرشي، "قوت و غذا مي رسيدند

با توصيف فوق به نظر مي رسد كه مراسم عيد قربان خصوصياتي را كه داشته از دست داده است. يعني ديگر مراسمي

.15نيست كه شاه و اطرافيانش در آن شركت كنند و به اين ترتيب مراسمي براي همه مردم و جشن زندة شهري شود

بود، آرام آرام خصوصيت خود را از دست داده يو مل يتأكيد بر هويت مذهب يبرا يبنابراين مراسم عيد قربان كه جشن

شود. بدين ترتيب امكان تجربه زنده يخارج م يدر حيات شهر يتا اينكه باالخره در زمان رضاشاه از صورت جشن

شود. يمكمتر يشهر يوشاد مردم از فضاها

17

زندة مردم از فضاهاي شهري، با از ميان رفتن آيين هاي جمعي كه خاطره جمعي توليد مي كرد و آنان را با كاهش تجربة

با سنتها پيوند مي داد، با از دست رفتن فضاهاي آراسته و به ياد ماندني، كتاب قصه شهركم حجم تر و سطحي تر شده

انهايي براي تردد وسيله نقليه و از بين رفتن زندگي است. به نظر مي رسد اين امر ناشي از تبديل فضاهاي شهري به مك

جمعي شهري در آنها پس از ورود مدرنيسم است كه حضور سرزنده مردم را در اين فضاها كاهش داده و با استيالي

شيوه زندگي مدرن بر شئون حيات شهري، به طور كلي از بين برده است. با گسترش اين بررسي به دوران مدرن بايد

اد كه آيا چنان كه بنجامين مي گويد سلطه ماشين و زندگي ماشيني فضاهاي شهري را به محيط هاي پردود و نشان د

آلوده اي تقليل داده كه امكان حضور در آنها جز با فرو رفتن در اليه اي محافظ ممكن نيست؟ اليه اي كه به قول

) . آيا اليه محافظي كه در برابر اين جهان بيروني Boyer, 1998,23( "ما را از جهان بيرون محافظت مي كند"بنجامين

شكل مي گيرد است كه كمكمان مي كند تا از مكاني بسته در نقطه اي از شهر به مكان بستة ديگري پرتاب شويم و

تي سرعت پرتاب ما در بزرگراه ها جز ادراكاتي آني از شهر برايمان توليد نمي كند، ادراكاتي كه قصه شهر را به قطعا

زندگي مدرن تجربه جمعي را به يك رشته "آشفته و درهم تقليل مي دهد. در اين حالت آيا چنان كه بنجامين مي گويد

وقتي جهان هاي خاطره در توالي "مبدل ساخته است؟ و آيا اين درست است كه "رويدادهاي پراكنده و خصوصي

نين كردند، در اين حالت تداوم سنت به صورت برگشت سريعي جاي يكديگر را مي گيرند، چنان كه در قرن نوزدهم چ

شهر كه ،همان گونه كه بنجامين اشاره دارد ،(همانجا) ؟. در اين حالت بايد ديد كه آيا "گسسته مي شود "ناپذيري

زماني خيابانهاي مطبوع و مناظر خيالي و عجيب و غريب و مجلل را عرضه مي داشت، كه پرسه زن را به اكتشاف

مي داد، اينك و در كالن شهر مدرن با انحطاط الگوهاي آشنا در جريان مدرنيته، نگاه خيره تماشاگر را در اشارت

؟قرار مي دهد(همانجا) "تجارب تكان دهنده"معرض

موخره

يگرد هم آمدن مردم در فضاها يبرا يمناسب شرايط در اصفهان دوره صفوي يآور شهر يجشن ها و مراسم شاد

در محيطي به دقت در حال، يآورد و با تجربه حضور در جمع و زندگ يآنها فراهم م يح و نشاط جمعو تفري يشهر

18

يساكنان را از فضا يخاطره جمع ،ماند يكه به ياد م ساخت يدراماتيك را م يرويدادطراحي شده و آرايش يافته،

از اين جشنها يبه دوران قاجار بسيار ي. در گذر از دوران صفوداد يشكل مرا آنان يو هويت شهر ساخت يم يشهر

پيوند اقشار مختلف مردم بود، كمتر شد يبرا ياز ياد رفتند و تنها در اذهان و نوشته ها حفظ شدند. جشن ها كه محمل

فضاهاي شهري تهران در .كاهش يافتآور در شهر يشاد ياجتماع اقشار مختلف مردم در موقعيت ها يو مناسبت ها

بخش كالبد مناسب براي حضور همزمان آحاد مختلف مردم را در آيين هاي شادي آور فراهم نمي كرد. نيز دوره قاجار

كه در آن اقشار مختلف مردم از يبسته ا يبسته انتقال يافت. محيط ها يبه محيط ها ياز مراسم جشن و شاد يبزرگ

بر يو خصوص يبه دوران مدرن جنبه فرددر آن كمرنگ تر بود. با گذر يمل يهم جدا بودند و امكان تحكيم همبستگ

مثل جشن عيد قربان ازصحنه حيات يمذهب ي، جشنها هرچندهنوز برقرار بيشتر تسلط يافت. يِجشن ها و آيينها

ينيز كه ظرف اين رويدادها را م يشهر يفضاي– ي، صحنه كالبديشهر يدر تحول رويدادها حذف شدند. يشهر

ايط جديد هماهنگ شده است.ساخت دگرگون شده و طرح آن با شر

و با از دست رفتن يدر گذار به شهر مدرنيستتوان دريافت كه چگونه يدوران مدرن م يبه فضاها يبا بسط اين بررس

سلطه ماشين يبرا يآور مردم بودند، مكان ياجتماع شاد حلم يتهران كه زمان شهري يضاها، فيجمع يمناسبت ها

مردم از ي. امكان توليد خاطره جمعشان نيز با شرايط جديد هماهنگ شده است يبدو در اين گذار خصوصيات كاله شد

شهر هرچه بيشتر كم شده است.

باغهاي شاهي صفوي، "ا عنوان دو مقاله به جنبه هايي از فعاليت هاي روي داده در اين فضاها اشاره دارند. مقاله خانم مهوش عالمي ب - 1

در چارچوب مفهوم باغ عمومي به برخي از مراسم برگزار شده در خيابان چهارباغ و "صحنه اي براي نمايش مراسم سلطنتي و حقانيت سياسيت دي مك چسني نيز ). رابر1387ميدان نقش جهان اشاره مي كند و بر نقش اين فضاها در ايجاد يكپارچگي سياسي تأكيد مي نمايد. (عالمي،

هدف از ساخت ميدان نقش جهان را ايجاد فضايي براي بازي هاي "چهار منبع درباره ساخته هاي شاه عباس در اصفهان"در مقاله اي با عنوان )1385شاهانه مثل چوگان معرفي مي كند(مك چسني،

ميدان ارگ، ميدان توپخانه و ميدان بهارستان اشاره مي شود.در اين مقاله به طور خاص به ميدان هاي احداث شده در تهران ، به ويژه - 2 نوشته هاي مختلفي براي اين منظور بررسي شده اند اعم از تاريخ نامه هاي ايراني هر دو دوره، نوشته هاي سياحان فرنگي در هر دو دوره ، - 3

ته شده معاصر در مورد فضاهاي شهري اين دو دوره.مندرجات روزنامه هاي ايراني مثل وقايع اتفاقيه در دوران قاجار، منابع نوشدر فرهنگ ايراني ـ شيعي مهمترين آييني كه خاطره جمعي مردمان از شهر را، از دوره صفويه به بعد، شكل داده سوگواري محرم است.بحث - 4

م بررسي جداگانه اي است،چون مراسم راجع به نحوة برگزاري و تجلي اين مراسم درشهر و نقشي كه بر حيات شهري مي گذارد خود مستلز

19

عزاداري محرم با آيينهاي جمعي ديگر شهري تفاوت دارد. حركت خودجوش مردمي در برگزاري آن نقش تعيين كننده دارد و در سده هاي

عريف تازه اي مي گذشته گسترة برگزاري آن كل شهر و محالت آن را در بر مي گرفت و در واقع فضاهاي شهري و روابط آنها منطبق با آن ت، يافت. مراسم ماه محرم چنان در حيات شهر تأثيرگذار بود كه عالوه بر ايجاد مكانهاي خاصي به نام تكيه در سطح محالت شهر براي برگزاريش

گسترة آن تمامي فضاهاي عمومي شهري را نيز در بر مي گرفت.راهي براي توجيه قدرت خود، فراهم آوردن "ان توسط شاه عباس را عالمي در چارچوب مفهوم باغ سازي سياسي، ايجاد خيابان و ميد-5

)57، 1387مي داند( عالمي، "تسهيالت جديد براي اهالي شهر، و ايجاد صحنه هايي براي نمايش قدرتشستن ميدان و نمايش توصيفي از نمونه مراسم استقبال از سفرا را دالواله در ميدان بزرگ قزوين شرح مي دهد كه با چراغاني و تخته ب - 6

). 430-424، 1348هداياي سفراي هند و روسيه همراه است( دالواله ،

كمپفر از مراسم عبورشاه و درباريان از چهارباغ در سواري هاي تفريحي چنين ياد مي كند: دسته بزرگي از انواع سوارها ـ جزايري ها - 7ندهاي سيمين ، پرها وساير تزئينات ؛ علمدار به دنبال آن با علمي كه به شكل چتر و نشانة درجلو، باتفنگ و لباسهايي با الياف طال، و نيز كمرب

حضور شاه است، فرمانده قواي مسلح يا ايشيك آقاسي ، بيست صوفي قزلباش با عمامة سرخ دوازده ترك با پرهاي زيبابرروي عمامه به دنبال ه جواهر با رانهاي برهنه و شنلي سبك وي را احاطه كرده اند، پشت سر وي وزير اعظم و آنها، پشت سر آنها شاه كه دوازده شاطر سوار مزين ب

طبيب ، و بعد از آنها خواجه سرايان، پيشخدمت ها كه سالح و لوازم شاه حتي گاهي باز و از اين قبيل را حمل مي كنند. و در مرحلة بعد )232، 1360وار قليان به دست مي آيند( كمپفر، درباريان و سپس پسران بزرگان و اعيان ونهايتاّ غالمان س

كوستوف در بررسي نقش خيابان به عنوان فضاي عمومي ، به خيابان به عنوان مكاني براي ساختار دادن به جامعه اشاره مي كند. او خيابان - 8

آن مي داند. اين جنبه جمعي خيابان به گفته را جايي براي به نمايش گذاشتن طرز كار شهر و فراهم كننده صحنه اي براي آيين هاي جمعي كوستوف بعد از رنسانس به تدريج منع شده و به فضاهاي داخلي انتقال يافت. (كوستوف، همانجا)

اگرچه در اين دوره جشنهايي به مناسبت هاي مختلف مثل تولد شاه يا تولد وليعهد يا ازدواج و مانند آن برگزار مي شود و به خاطر آن شهر- 9چراغاني شده و آذين بسته مي شود اما از مراسم جمعي همراه با آيين هاي مشخص ـ چنان كه در دوره صفويه برگزار مي شد ـ در فضاهاي

شهري خبري نيست.از ايران بازديد كرده است در مورد نوروز مي نويسد: اين جشن مدني ، كه تنها جشني هست 1826فردريك شوبرل كه در - 10

ن دارند در بسياري از مراسمش شبيه به دوران كهن است. در روز آغاز جشن، منجمين كه لباسهاي با شكوهي بر تن دارد كه ايرانياتماشا كنند. به Ariesبه قصر شاه يا قصر حاكم واليت مي روند و بر ايواني مستقر مي شوند تا لحظه ورود خورشيد را به نشانه

ليك مي شود؛ شيپورها، طبل ها و نقاره ها نواخته مي شود؛ انواع ورزش و سرگرمي در محض اعالم آنها ، چندين گلوله توپ شسراسر شهر آغاز مي شود. در طي سه روزي كه مراسم نوروز طول مي كشد، جز جشن، اسب سواري، ورزش و نمايش هايي از

). Shoberl, 1828,154انواع و اقسام چيز ديگري نيست.(

ور شاه برگزار مي شد، شاه در ايوانخانه سردر خيابان الماسيه (يعني در فضايي خارج از محوطه ميدان) به تماشا مي اگر هم مراسمي با حض - 11 ). 60، 1362نشست. نمونه آن را مي توان در توصيف معيرالممالك از مراسم آتش بازي شب عيد ديد(معيرالممالك،

در شهرهاي بزرگ، حاكم شتري را قرباني مي كند و مراسم در خارج د: فردريك شوبرل در توضيح مراسم عيد قربان مي نويس - 12از شهر برگزار مي شود. در نقطه اي كه براي اين منظور مناسب باشد. حاكم اولين ضربه را مي زند. و سپس حضار بر شتر هجوم

قصر حاكم ، در ميادين عمومي و در آورده و آن را قطعه قطعه مي كنند. در بازگشت مردم از مراسم قرباني ، سكو هايي جلوي خيابانها درست شده و طناب بازها، كشتي گيرها، مطرب ها، خواننده ها و رقاصان مردمي را كه بقيه روز در آنجا هستند سرگرم مي

20

دارد . با توجه به توصيفات شوبرل و تصاوير به جا مانده، مثل تصويري كه كلمباري از اين مراسم )Shoberl,1828,91(كنند.

)، فضاي برگزاري مراسم شكل تعين يافته كالبدي ندارد .63، 1374(تورنتن،

تفاوت توضيحات اوبن و معيرالممالك با توصيف اورسل از اين مراسم در اين است كه در توضيحي كه آنها مي دهند، شاه در ميدان - 13 معيرالممالك، همانجا؛ اوبن، همانجا)نگارستان حضور ندارد و شتر قبل از مراسم به نزد وي برده مي شود (

هرچند با توجه به توضيحات معيرالممالك و اوبن و شوبرل و تصوير كلمباري به نظر مي رسد ميدان نگارستان هميشه محل جمع شدن - 14 همه طبقات براي انجام مراسم عيد قربان نبوده است؛ درست برخالف خصوصيتي كه در اصفهان مي شد ديد.

تا پايان دوره قاجار در روز عيد قربان در جاهاي ديگر ـ در كنار توپ مرواريد در ميدان ارگ و نزديك استخر باغ وحش در باغ هرچند - 15ي الله زار ـ افراد دسته موزيك فوج مخصوص نايب السلطنه كامران ميرزا براي سرگرمي مردم آهنگ مي زدند و اين دو نقطه به گفته سيفي تفرش

).151(همان، "ارباب هوا و هوس مشتاقان سير و تماشا بود مجمع اهل دل و"

25

فهرست منابع و مĤخذ:

تهران: ، ايران و بين النهرين، 1907- 1906ايران امروز. سفرنامه و بررسي هاي سفير فرانسه در ايران، ). 1362اوبن، اوژن(

زوار.

، ترجمه علي اصغر سعيدي. تهران: زوار.سفرنامه اورسل). 1353اورسل، ارنست(

.59- 48: 5شماره ، گلستان هنرفهومي نو در فضاي شهري، ). خيابان چهارباغ اصفهان ، م1385اهري، زهرا (

، ترجمه ) 19در سرزمين آفتاب( دومين سفرنامه هينريش بروگش )(تصويري از ايران سده ). 1374بروگش، هاينريش(

مجيد جليلوند،تهران: سعدي.

م.، تهران: بانك قلعكس هاي قديمي تهران). 1383پارسايي، محمد مهدي؛ تهامي، داريوش (

، ترجمه ابوتراب نوري،با تجديد نظر دكتر حميد شيراني.تهران: سنايي ـ تأييد..سفرنامه تاورنيه). 1369تاورنيه، ژان باتيست(

، تصحيح ايرج افشار. تهران: اميركبير.تاريخ عالم آراي عباسي). 1350تركمان، اسكندربيگ (

، ترجمه هجري قمري 1265تا 1249 -مباري به دربار شاه ايران)تصاويري از ايران( سفر كلنل ف. كل). 1374تورنتن، لين(

مينا نوائي. تهران: دفتر پژوهشهاي فرهنگي.

.21- 16: 28صفه، شماره ). فضاي شهري، حيات واقعه اي و خاطره هاي جمعي، 1378حبيبي، سيد محسن(

فضاي شهري، تهران: دانشگاه تهران، ). تجربه مدرنيته در خلق عرصه عمومي و1385حبيبي، سيد محسن ؛ اهري، زهرا(

دانشكده هنرهاي زيبا. گزارش طرح پژوهشي، منتشر نشده.

، ترجمه شجاع الدين شفا. تهران : بنگاه ترجمه و نشر كتاب دالواله، پيترو( سفرنامه پيترو دالواله). 1348دالواله، پيترو(

قطره. ، ترجمه محمود بهفروزي. تهران:سفرنامه پيترودالواله). 1380

، تهران: اقبال.تهران در آيينه زمان). 1369سيفي فمي تفرشي، مرتضي(

، ترجمه محمد عباسي. سياحتنامه شاردن، جلد چهارم، آداب و عادات، صنايع و تجارت و نقود ايرانيان). 1336شاردن، ژان (

تهران: اميركبير.

ران: اميركبير.، ترجمه محمد عباسي. تهسياحتنامه شاردن). 1349شاردن، ژان (

). باغهاي شاهي صفوي، صحنه اي براي نمايش مراسم سلطنتي و حقانيت سياسي، ترجمه مريم رضايي 1387عالمي، مهوش(

68- 47: 12گلستان هنر، شماره پور و حميدرضا جيحاني.

26

، ترجمه ر شاه عباس اولسفرنامه دن گارسيا دسيلوا فيگوئروا سفير اسپانيا در دربا .)1363فيگوئروا، دون گارسيا دسيلوا(

غالمرضا سميعي.تهران: نشرنو.

، ترجمه كيكاووس جهانداري. تهران: خوارزمي، چاپ دوم.سفرنامه كمپفر). 1360كمپفر، انگلبرت(

). خاطرات و خطرات، توشه اي از تاريخ شش پادشاه و گوشه اي از دورة زندگي 1375هدايت، مهدي قلي (مخبرالسلطنه) (

.، تهران: زوارمن

شرح زندگاني من يا تاريخ اجتماعي و اداري دوره قاجاريه، از آغا محمدخان تا آخر ناصرالدين شاه مستوفي، عبداهللا( بي تا).

تهران: زوار.. 1، ج

تهران: نشر تاريخ ايران.يادداشتهايي از زندگاني خصوصي ناصرالدين شاه،).1362معيرالممالك، دوستعلي خان(

. ). چهار منبع درباره ساخته هاي شاه عباس در اصفهان، ترجمه مهرداد قيومي بيدهندي1385مك چسني، رابرت دي(

.75-46: 6گلستان هنر، شماره

). تحليل و بازشناسي ميدان توپخانه تهران در دوره ناصري، رساله كارشناسي ارشد، تهران: دانشكده 1388نجفي، مهنام(

معماري دانشگاه شهيد بهشتي، منتشر نشده.

، تهران: عطار.طهران عهد ناصري). 1364نجمي، ناصر(

). هزار جلوه ي زندگي:تصويرهاي ارنست هولتسر از عهد ناصري، تهران:سازمان ميراث فرهنگي 1382هولتسر، ارنست(

كشور(پژوهشگاه) مركز اسناد و مدارك ميراث فرهنگي.

Boyer, Christian(1998). The City of Collective Memory, Its Historical Imagery and

Architectural Entertainments, Cambridge, Ma: MIT Press.

Buck-Morss, Susan (1989). The Dialectics of Seeing: Walter Benjamin and the Arcades

Project, Cambridge: MIT Press.

Halbwach, Maurice (1968). La Memoire Collective, Paris: Presses Universitaires de France.

Kheirabadi, Masoud (2000). Iranian Cities, Formation and Development, Syracuse: Syracuse

University Press.

Kostof, Spiro (1991). The City Shaped, London: Thames &Hudson.

Kostof, Spiro(1992).The City Assembled, The Elements of Urban Form Through History,

London: Thames & Hudson.

Porter, Robert Ker (1821).Travels in Georgia, Persia, Armenia, ancient Babylonia, during

the years 1817, 1818, 1819, and 1820, London: Longman,Husrt, Rees, Orme and Brown:

27

Internet Archive. http://www.archive.org/details/travelsingeorgia01port. Accessed at

15/11/2011.

Rossi, Aldo (2000). ‘Typological Questions’ and ‘The collective Memory’, From the

Architecture of the City (1982), in: Malcolm Miles et Al. (Ed.). The City Cultures Reader,

London: Routledge.

Shoberl, Frederic (1828). Persia: containing a description of the country, with an account of

its government, laws, and religion, and of the character, manners and customs, arts,

amusements, &c. of its inhabitants.Philadelphia: J. Grigg.

http://books.google.com/books?id=TRoPAAAAYAAJ. Accessed at 20/08/2011

City, Ceremony, Collective Memory A Study on the Relation of Ceremonies and Urban Spaces in

Safavid and Qajar Eras Zahra Ahari Assistant Professor, Faculty of Architecture and Urban Planning, Shahid Beheshti University Abstract In public ceremonies, some of the deepest collective memories of the city are being shaped. In Safavid era, feasts and funerals; which were either celebration of Iranian old traditions or Shiite rituals, provided some of the most memorable scenes in public life of the city. This has been mentioned frequently in itineraries and travelogues - both Iranians and foreigners. These ceremonies gradually found their proper physical arrangement. In Isfahan, capital of Safavid Empire, a thoughtful design under powerful ruling and prosperous state, resulted in unique places for different occasions. Chahar Bagh Street and Naghsh Jahan square were the urban spaces which were built to celebrate social events and strengthen the national identity of Iranians. In these spaces, places were embedded in surrounding buildings where people, according to their status and class, sat and watched the ceremonies. In Tehran, capital of Qajar Dynasty, spaces with different characters were created due to lack of proper design, will and power. In Fath Ali Shah era, Toopkhaneh(canon) square was built within citadel walls and then, in Naser al-Din Shah era, a new Toopkhaneh square was built in the Dowlat quarter(to the north of the citadel). These two squares were the main urban spaces of the city and ceremonies were held there. If in the first Toopkhaneh square a seat was anticipated for the king to sit and watch the ceremony (similar to the Alighapu Iwan in Isfahan), in the second Toopkhaneh square there was no place for the king in the surrounding buildings and he could watch occasional events from the entrance building of his palace in the adjacent street. In this period, Iranian old ceremonies- except Nowruz- were not celebrated anymore. The main religious feast which continued to be held from Safavid era into Qajar era was Eid Ghorban. In Safavid era, it was celebrated by sacrificing a camel in a square near Julfa and distributing its meat between people, who took

the meat and marched in the Chahar Bagh Street. In Qajar dynasty the ceremony was held in front of a royal garden outside the city and was accompanied by European music which was played by western instruments. When city grew, the garden was enclosed in Dowlat quarter. In modern era (Pahlavi period), public ceremonies were eliminated from public scenes and were celebrated in private realms. Thus, urban spaces became a place for passing traffic. In this paper, the spaces which were places of feasts and ceremonies and their physical-spatial characteristics will be compared in Isfahan and Tehran. In particular, the ceremonies of Eid Ghorban and Eid Nowruz, the places where they were celebrated and their transformations will be discussed. This paper shows that by gradual fading of the role of ceremonies in public life of the city and gradual loss of proper and defined space for ceremonies which could bring together different citizens of the city and provide for their participation, the main vehicle for developing collective memory in public life is eliminated and the city is faded from the memories of its residents. Key words: Collective Memory, Urban Spaces, Isfahan, Tehran, Safavid, Qajar