Reflection of the Baroque in the Structure of Sa'ib Tabrizi's Sonnets

195
ﺗﺒﺮﯾﺰي ﺻﺎﺋﺐ ﻏﺰﻟﯿﺎت ﺳﺎﺧﺘﺎر در ﺑﺎروك ﺑﺎزﺗﺎب................................ ................................ ............... اﻣﺠﺪ اﺳﺪي ﻓﺎﺿﻞ/ اﺳﻤﺎﻋﯿﻠﯽ ﭘﺮﯾﻮش5 ادﺑﯽ ﮔﻮﻧﮥ و اﻟﺴﻌﺪاوي ﻧﻮال» ﻧﻔﺖ رﻣﺎن« ................................ ............................. ﻣﺤﻤﺪي اﺑﺮاﻫﯿﻢ/ ﻓﺎرغ ﻋﻔﺖ/ ﺣﻘﺪادي ﻋﺒﺪاﻟﺮﺣﯿﻢ21 در رﻣﺎﻧﺘﯿﮏ ﻣﺸﺘﺮك ﻣﻀﺎﻣﯿﻦ ﺗﻄﺒﯿﻘﯽ ﺑﺮرﺳﯽ ﮐﺘﺎب ﻫﺸﺖ ﮔﺰﯾﺪ و ﺳﭙﻬﺮي ﺳﻬﺮاب ة اﺷﻌﺎر وردزورث وﯾﻠﯿﺎم................................ ................................ ...................... راﻣﯿﻦ زﻫﺮه/ ﺑﺨﺘﯿﺎري ﻣﺤﻤﺪﺟﻮاد37 ﺟﻨﺒﻪ ﺑﺮرﺳﯽ ﻧﻤﺎﯾﺸﻨﺎﻣﮥ ﭘﺴﺎاﺳﺘﻌﻤﺎري ﻫﺎي ﺟﺰﺋﯿﺎت ﮔﻼﺳﭙﻞ ﺳﻮزان اﺛﺮ...... ﻣﻬﺮوﻧﺪ اﺣﺪ55 ﺷﺨﺼﯿﺖ ﺗﻄﺒﯿﻘﯽ ﺑﺮرﺳﯽ ﻧﻤﺎﯾﺸﻨﺎﻣﮥ دو در ﭘﺮدازي ﺷﯿﺸﻪ وﺣﺶ ﺑﺎغ اي و اﯾﺮاﻧﯽ ارﺛﯿﮥ................................ ................................ ............................ ﺣﯿﺪري ﻣﺮﯾﻢ ﻓﺮد/ ﻋﺒﺎﺳﯽ ﭘﯿﺎم75 ﺷﮕﻔﺘﯽ رواﯾﺘﮕﺮان ﻧﻮﯾ زﻧﺎن ﺧﻼﻗﺎﻧﮥ ﺣﻀﻮر آﻓﺮﯾﻦ، آﻟﻤﺎن ﻣﻌﺎﺻﺮ ادﺑﯿﺎت در ﺴﻨﺪه................................ ................................ ................................ .................. ﺧﺪاﯾﯽ ﻧﺮﺟﺲ91 ﺟﻬﺎن ﺗﺤﻠﯿﻠﯽ ﻣﻘﺎﯾﺴﮥ آدوﯾﻒ زﻧﺪﮔﯽ و ﺑﯿﻨﯽ آﻧﮕﯿﻦ و آدم دﻧﯿﺎي در زﯾﺎدي ﻫﺎي................................ ................................ ........................... زﯾﻨﺎﻟﯽ ﺑﻬﺮام/ روح ﻗﻠﯿﺰاده اﻧﮕﯿﺰ109 ﻓﺎرﺳﯽ زﺑﺎن از اﺳﭙﺎﻧﯿﺎ ادﺑﯿﺎت ﺗﺄﺛﯿﺮﭘﺬﯾﺮي ادﺑﯽ ﻣﻘﺎﯾﺴﻪ........................... ﻓﯿﺾ ﻋﻠﯽ اﻟﻬﯽ123 ﭼﺎﻟﺶ داﺳﺘﺎن ﭼﻨﺪ در ﻣﺪرﻧﯿﺘﻪ و ﺳﻨﺖ ﻫﺎي اﯾﺮاﻧﯽ ﻣﻌﺎﺻﺮ ﮐﻮﺗﺎه................................ ................................ ................................ ...... ﺟﺎن زﻫﺮا ﻻداﻧﯽ ﻧﺜﺎري141 رﻣﺎن آﻏﺎز ﺳﺮ ﺑﺮ ﺟﺴﺘﺎري اردو ادﺑﯿﺎت در ﻧﻮﯾﺴﯽ................................ .... ﯾﺰدان وﻓﺎ ﻣﻨﺶ157 ﺑﯿﻦ اﺳﺘﺎﻧﺪارد ﺷﻤﺎره اﻟﻤﻠﻠﯽ: 0188 - 1026 دوره۱۷ ﻤﺎره، ۳ ز ﺘﺎن و ﭘﺎ ﺰ ۱۳۹۱

Transcript of Reflection of the Baroque in the Structure of Sa'ib Tabrizi's Sonnets

بازتاب باروك در ساختار غزلیات صائب تبریزي5 پریوش اسماعیلی/ فاضل اسدي امجد...............................................................................

»رمان نفت«نوال السعداوي و گونۀ ادبی 21 عبدالرحیم حقدادي/ عفت فارغ/ ابراهیم محمدي.............................................................

اشعار ةسهراب سپهري و گزید هشت کتاببررسی تطبیقی مضامین مشترك رمانتیک در ویلیام وردزورث

37 محمدجواد بختیاري/ زهره رامین......................................................................................55 احد مهروند...... اثر سوزان گالسپلجزئیاتهاي پسااستعماري نمایشنامۀ بررسی جنبه

ارثیۀ ایرانی و اي باغ وحش شیشهپردازي در دو نمایشنامۀ بررسی تطبیقی شخصیت75 پیام عباسی/ فرد مریم حیدري............................................................................................ سنده در ادبیات معاصر آلمانآفرین، حضور خالقانۀ زنان نوی روایتگران شگفتی

91 نرجس خدایی.................................................................................................................. هاي زیادي در دنیاي آدم و آنگین بینی و زندگی آدویف مقایسۀ تحلیلی جهان109 انگیز قلیزاده روح/ بهرام زینالی...........................................................................................

123 الهی علی فیض...........................مقایسه ادبی تأثیرپذیري ادبیات اسپانیا از زبان فارسی کوتاه معاصر ایرانیهاي سنت و مدرنیته در چند داستان چالش

141 نثاري الدانی زهرا جان......................................................................................................157 منش وفا یزدان....................................نویسی در ادبیات اردو جستاري بر سر آغاز رمان

:المللی شماره استاندارد بین0188-1026

ماره ۱۷دوره ، ۳ تان ز و ز ۱۳۹۱ پا

باسمه تعالی »ادبیات معاصر جهانپژوهش « هاي ارسالی براي درج در نشریۀ له مقاهاي ویژگینحوة تدوین مقاالت و

هیأت تحریریه، با هدف ارتقاء سطح علمی نشریه و تنوع بخشیدن به مطالب مندرج در آن، نیاز بـه همراهـی،

هـاي مـرتبط بـا تحقیـق و نگـارش، در زمینـه مساعدت و همکاري تمامی استادان، پژوهشگران و نوآوران عرصـۀ ـ ریئت تحری توسط ه،يت پس از داورمقاال. موضوع زبان و ادبیات خارجی دارد م، ک و در صـورت تـرا یه بررسـ ی

. رندیگ ی شده و در نوبت چاپ قرار ميت بندیاولو

:شود رعایت موارد ذیل، در آثار ارسالی، الزامی بوده و باعث سرعت بخشیدن به کار می .زبان و خط نوشتارها فارسی است §/ نـام و عنـوان پدیدآورنـده . شـود ، در صفحۀ عنوان، جداي از متن تحریـر مـی 15عناوین آثار، با قلم لوتوس §

نازك درج 13 و رتبۀ علمی با لوتوس 13پدیدآورندگانِ اثر، در همین صفحه و ذیل عنوان، با قلم لوتوس سیاه . گرددهـاي مجـزا، کلمه، به دو زبان فارسی و انگلیسی و به صورت مستقل و بـرگ 150جم چکیدة هر نوشتار، با ح §

. پیوست گردد . واژه7 تا 5واژه کوتاه، تعداد کلید § از طریـق پایگـاه نـشریات الکترونیکـی 12 و قلـم لوتـوس Wordافـزار ا نـرم ب متن نوشتار و مطالب الحاقی §

.دانشگاه تهران ارسال شود 20ها، بیشتر از ها و فهرست منابع و یادداشت نوشت ها، نمودارها، پی تساب تصاویر، جدول حجم نوشتار، با اح §

. خواهد بود صفحۀ نشریه نباشد که شامل مقدمه، بحث و بررسی و نتیجه نقل به مضمون و مطالب استنساخ شده از منابع و مآخذ، با حروف نازك و - مستقیم و غیرمستقیم -ها نقل قول §

هاي مرسوم، مشخص گردد و نام صاحبان آثار، تاریخ، و شمارة صفحات منابع و مآخـذ، گذاري شانهاستفاده از ن . فاصله در میان پرانتز نوشته شود بال . دهندة راهکارها باشد هاي تحقیق، روشنگر مباحث و ارائه نتیجۀ نوشتار، در برگیرندة یافته §عنـوانِ آثـار بـا قلـم . خانوادگی صاحبان آثـار، خواهـد بـود به ترتیب الفبایی نام تنظیم فهرست منابع و مآخذ، §

نـام مترجمـان، -... کتـاب، نـشریه، بانـک اطالعـاتی، سـخنرانی، -، نـوع آنهـا 11لوتوس سیاه ایتالیک فونت و با حروف نـازك تحریـر و در پایـان ارائـه ) ،(مصححان، ناشران، جاي انتشار و تاریخ، با فاصلۀ یک ویرگول

.گرددامـل فـصلی از که مقاله ارسالی نـسخه کدهند /اي جداگانه گواهی دهد ه یا نویسندگان مقاله باید در نامه نویسند §

. پایان نامه نیست، در جاي دیگري چاپ نشده و تا اعالم نظر این نشریه نیز در جاي دیگري چاپ نخواهد شد 021-88634500: شماره دورنگار. درج تاریخ و امضاء در پایان این نامه الزامی است

:شیوه ارزیابی مقاالت

.شوند نند براي داوران خبره در آن موضوع ارسال میکه شرایط پذیرش را احراز کمقاالت ارسالی • .نندک اي پیشنهاد می یفی مقاالت، راهبردهاي سازندهکداوران محترم، سواي ارزشیابی •. داور، بـراي نویـسنده مقالـه ارسـال خواهـد شـد امل، اما بدون نام و نـشان کپیشنهادات داوران محترم به طور §

هیریأت تحریه كوریوی نی دانشگاه دولتیقیات تطبی، استاد ادبویبرتون. توماس ف

(UCLA) لوس آنجلس دانشگاه کالیفرنیااستاد علی بهداد، وکمس ی خارجيها زبان دانشگاهیات فارسیزبان و ادباستاد ، يچ دریاله و بیر حبیجهانگ

)سوربن (3س ی دانشگاه پاریشناس استاد ترجمه، راگهنیستیرک )سوربن (3س ی دانشگاه پاریقیات تطبیاستاد ادب، ییستف باالیرک

استاد دانشگاه اسکس پیتر هیوم، تورینواستاد دانشگاه فرانکو پرلی،

، استاد زبان و ادبیات فرانسه دانشگاه شهید بهشتینسرین دخت خطاط و ادبیات فرانسه دانشگاه شهید چمران اهوازاستاد زبانحسن فروغی،

ات فرانسه دانشگاه تهرانی، استاد زبان و ادبپور ییهنموکژاله زبان و ادبیات فرانسه دانشگاه تهراناستاد شهناز شاهین،

دانشگاه تهرانیات روسی زبان و ادباستاد، پور ییحیه یمرض شهید باهنر کرماناستاد زبان و ادبیات فارسی دانشگاه ،محمود مدبري

دانشیار ادبیات فرانسه دانشگاه تبریزاهللا شکر اسداللهی تجرق،

روستامریم حق: دیر مسئولم ایلمیرا دادور :سردبیر

زهره رامین:مدیر داخلی زهره رامین :یسیانگلویراستار

غالمحسین مراقبی:ویراستار فارسی ززادهین عزیپرو :ییکارشناس اجرا تهراندانشگاه : ناشر

مؤسسه انتشارات دانشگاه تهران: لیتوگرافی، چاپ و صحافی

خارجی دانشگاه تهراناتی و ادبها ، دانشکده زبان16 و 15 بین خیابان -خیابان کارگر شمالی تهران، :آدرس 88634500:سک، فا 61119063: تلفن ، تهران14155 -6553: صندوق پستی

/http://jour.ut.ac.ir: مجلهاینترنتیانی نش [email protected]: پست الکترونیک :شود یه مینما ری زی اطالعات علمهايگاهیپا ه درین نشریا

)ISC(، مرکز استنادي پایگاه علوم جهان اسالم شیراز ينولوژک علوم و تيا تابخانه منطقهک -1 www.srlst.com :ینشان به

www.SID.ir: ی نشان)SID (یجهاد دانشگاه-2 http://www.info.sciverse.com/scopus/scopus-in-detail/facts: نشانی) Scopus (پایگاه-3

ریال12000: بها 310/2910/3جی طی شماره هاي خار پژوهش زبان، »پژوهش ادبیات معاصر جهان«درجۀ علمی پژوهشی مجلۀ

یرخانۀ کمیسیون بررسی نشریات علمی کشور، وزارت علوم، تحقیقات و فناوري ابالغ گردیده دب7/3/84مورخ .است

ماره ۱۷دوره تان ۳ ، ز و ز ۱۳۹۱ پا

نا ( ) ص دو

فهرست

5 پریوش اسماعیلی / فاضل اسدي امجد بازتاب باروك در ساختار غزلیات صائب تبریزي عفت فارغ/ ابراهیم محمدي »رمان نفت«نوال السعداوي و گونۀ ادبی

21 عبدالرحیم حقدادي سهراب سپهريشت کتابهبررسی تطبیقی مضامین مشترك رمانتیک در

37 محمدجواد بختیاري / زهره رامین اشعار ویلیام وردزورثةو گزید 55 احد مهروند اثر سوزان گالسپلجزئیاتهاي پسااستعماري نمایشنامۀ بررسی جنبه

ارثیۀ ایرانی و اي باغ وحش شیشهپردازي در دو نمایشنامۀ بررسی تطبیقی شخصیت 75 ی پیام عباس / فرد مریم حیدري

آفرین، حضور خالقانۀ زنان نویسنده در ادبیات معاصر آلمان روایتگران شگفتی 91 نرجس خدایی

هاي زیادي در دنیاي آدم و آنگین بینی و زندگی آدویف مقایسۀ تحلیلی جهان 109 انگیز قلیزاده روح/ بهرام زینالی

123 الهی فیضعلی مقایسه ادبی تأثیرپذیري ادبیات اسپانیا از زبان فارسی 141 نثاري الدانی زهرا جان هاي سنت و مدرنیته در چند داستان کوتاه معاصر ایرانی چالش

157 منش وفا یزدان نویسی در ادبیات اردو جستاري بر سر آغاز رمان Contents 2 Abstracts 5

19تا 5، از صفحه 1391پاییز و زمستان ،3شماره ، 17دوره ، ادبیات معاصر جهانپژوهش

بازتاب باروك در ساختار غزلیات صائب تبریزي

∗ فاضل اسدي امجدتهران، ، یخوارزمدانشگاه دانشکدة ادبیات و علوم انسانی، و ادبیات انگلیسی،دانشیار زبان

رانیا

∗∗پریوش اسماعیلی ، کیش، ایراندانشگاه تهرانالمللی کیش ، پردیس بیندانشجوي دکتراي زبان و ادبیات انگلیسی

)23/7/92 :، تاریخ تصویب6/8/91 :یخ دریافتتار(

دهیچکهـاي مختلـف قابـل مقایـسه و حتـی تاکنون منتقدان و صاحبنظران بسیاري سبک هندي را از جنبه

محـسوب ي هنـد ک معاصر سب باًیه تقر ک اند بسیار مشابه سبک باروك در اروپاي قرن هفدهم بر شمرده تطبیقی بین برخی شاعران ایرانی و مکتـب بـاروك ۀ مقایس ۀدر این راستا مطالعاتی نیز در حیط . شود یم

بـراي ي هنـد کار سـب یـ تمام عةندینمان پژوهش، صائب تبریزي به عنوان یدر ا . صورت پذیرفته است غزلیات صائب تبریزي را از دیدگاه باروك مورد بررسـی قـرار ، حاضر ۀمقال. مطالعه انتخاب شده است

انـد بـا ردهکـ نطبق شمردن شعر صائب با تمامیت مکتب باروك سـعی سندگان مقاله بدون م ینو. دهد می یعنی، ك بارو کباً منحصر به فرد سب ی تقر يها یژگی و ی، شباهت شعر صائب را با برخ ي ساختار یلیتحل . قرار داده و رویکرد باروکی شعر وي را تببین نمایندی مورد بررسیکی نور و تاريش و بازی نماۀصحن

ۀ بعیـد، صـحن ة، ادغـام نـور و تـاریکی، اسـتعار صائب تبریزي ، سبک هندي ،روكبا :يدیلک يها واژه .نمایش

E-mail: [email protected]، 021-8882816: ، دورنگار021-88304896: تلفن ∗ :[email protected] E-mail،021-8882816: ، دورنگار021-88304896: تلفن ∗∗

1391 ، پاییز و زمستان3 هشمار، 17 دوره ،ادبیات معاصر جهانپژوهش 6

مقدمه اواسـط قـرن رود، در یار مـ کـ به ي عدم توازن و نابهنجار ي القا يبرااروك که اصطالح ب

ك لغت بـارو ی پرتغالۀشیر Walter Moser والتر موزر ۀ به گفت.شدهجدهم وارد زبان انگلیسی )barroco ( یولیاسپان -ی، در زبان پرتغال است د ناهنجار ی مروار يابه معن) barrueco ( يبه معنـا

ۀبه گفتـ . )14موزر ( رباست يبه معنا) barocco (ییایتالیو در زبان ا نی زم ير عاد ی غ یبر آمدگ در Jacob Burckhardt برکهارتاکوب ی اواسط قرن نوزدهم، در John H. Mueller جان مولر Louisلوییس مناش ). 423مولر(رد ک استفاده میكاز عبارت بارو ه زوالرو بمعماري توصیف

Menashe راسـکین ری نظ ي نیز از افراد Ruskin کـروس و Croce بـرد کـه در اظهـار نـام مـی ).336-7ش امن(ردند ک ت مییهارت تبعک از برك باروة خود درباری منفينظرها

ن آرامـش یگزیه جـا کـ را ییهـا بحـران اس کـ تـوان انع ین دوره م ی ا ی و ادب يدر آثار هنر در پـی ان احـساسات پـر شـور، همـواره ی ب ي برا كشعر بارو . افتیارا کرنسانس شده بود، آش

ة در گـستر W. P. Friederichش ی فـردر ۀبه گفتـ . مبالغه بود و تضاد،استعاره ۀنی در زمينوآورهاي تند نگ از ر يریگ ا بهره تنها ب و معماران اشانقنه کنمود یز چنان م ی ن ك بارو يهنر و معمار ).139فردریش (ش بودند ی خويها ها و دغدغه ادر به بیان اندیشهه، قیچند الو تزیینات

، هـاینریش 1888 در سـال اشاره می کند کهNicholas David Naceنیکالس دیوید نیس این واژه Renaissance und Barock باروك رنسانس و تابک در Heinrich Wölfllin وولفلین

قـدر یامد ب ی از قالب پ كمدد وي بود که بارو ه در واقع ب و )2نیس (د ی دوباره بخش ياعتبـاررا مـولر ( منحصر به خود در آمـد یشناخت ییبای ز يارهای با مع يا أت دوره یو ارزش رنسانس، به ه

گونگـورا و Calderòn الـدرون کتـوان یا مـ ی در اسـپان کن سـب یـ نامـدار ا ياز چهره ها ).424Góngoraنو یا ماریتالی، در اMarinoراشاو کچارد یس ری، در انگلRichard Crashaw در فرانسه ،

يهـا ف فلـسفه یامروزه در توصـ . را نام بردGryphiusوس یفیو در آلمان گر Corneille یورنکموسیقی، و نیز در ) 337-8ناش م( ملل مختلف ي اقتصاد ي و نظام ها یاسی س يمختلف، نهادها

).2 نیس (شود استفاده می از باروكدیجیتال يفناورنقد فرهنگی، ادبیات، سینما و حتی م اف، یرکـ عثمـان . به تفحص پرداخته اندي هند ک سب ة دربار ياریشمندان بس ینون اند کتا

، ی نعمـان یا، شـبل نـ یگاریا پر یـ ا، ناتال کـ پیان ر یـ ، ینکدکـ یعیاهللا صفا، شف حی، ذب یپولیاردو ز یکرگـر ی د ياریون و بـس ینی ماس ییمل، لو ی ش يلبر الزار، آنه مار یا، ژ ک بچ يرژی، یوسفین یغالمحس

ر از مهـاجرت بـه ی از شـاعران نـاگز ياریدر عـصر صـفویه، بـس ). 173آرا رزم(اند از آن جمله ـ ن مهـاجرت ی در ا یه البته استقبال پادشاهان مغول از شعر فارس کهندوستان شدند ر یتـأث یهـا ب

7 یات صائب تبریزيبازتاب باروك در ساختار غزل

را اعران شاهان ایرانـی شـ هر چندStephen Frederic Dale استیفن فردریک دیلۀفتبه گ. نبود ۀ بـه گفتـ ).200(سـیدند ر مغول هندوسـتان نمـی پادشاهان اما به پاي ،دادند قرار می تفقد مورد

ن یـ استوار بوده و شـاعران ا » یابی ل و مضمون یتخ«محمد قهرمان، اساس شعر در این سبک بر ار یر بـس یـ النظ هام و مراعـات یص، جناس، ا یه، استعاره، تشخ ی، تشب يپرداز ل، معادله ی از تمث کسب

آغـاز گـرایش شـاعران ایرانـی را بـه Peter Jacksonپیتر جکـسون ). 4قهرمان (بردند یبهره مسنجی زیرکانه در اواسط قرن چهاردهم میالدي دانـسته و تأثیرگذاري بر مخاطب از طریق نکته

معطـوف بـه شتریـ شاعران ب توجه داشت که البته در طی قرن بعد نیز ادامه روند نیافزاید، ا می گـرایش » افکـار ةمعنایی و بیان پیچید هاي بازي« ت شاعران به یثرکشد و ا ر شع هاي فن مهارتکه به دست و پنجـه نـرم کـردن بـا اوزان شاعران این سبک بیش از آن ).982جکسون (یافتند

).239یارشـاطر ( بودنـد زیـ انگ رتیحند، سرگرم خلق و تلفیق عبارات و مضامین شعري بپرداز از جملـه شـاعران نامـدار سنایی، ظهوري، نظیري، صائب تبریزي، کلیم کاشانی و بیدل دهلوي

.روند ی به شمار مکن سبیاسه یـ مـورد مقا ياریشمندان بـس یـ ، توسـط اند ك با بارو یل تقارن زمان ی به دل ي هند کسب

، فاطمـه یپـول یتـوان بـه مطالعـات ز ینه م ین زم یدر ا . قرار گرفته است ك با مکتب بارو یقیتطبفر، عبدالرضـا ، محمد بهنام ي محمد یاالدزه، عل کنگا یا، ا کپیان ر ی، ی معدن ی و محمدعل یورونک

، نـوا کی، محمـد فـشار یی مالزاده، محمد غالمرضا ی، محمدهان یسیزاده، غالم عباس نف مدرس .ردک لر اشاره يسو و اشرف مویمالک

متر توجه شده ک به شعر صائب ي هند ک و سب ك بارو ک سب ۀسی مقا يه در راستا کاز آنجا کار سـب ی تمام عةندیشناسان به عنوان نما از ادبياریه صائب طبق آراء بس کز از آن جهت یو ن ه بـدون منطبـق دانـستن شـعر صـائب بـا کشود، پژوهش حاضر بر آن است ی شناخته م يهندـ ک را ییها مشابهت ی، برخ ك بارو کت سب یتمام کن سـب ی از مـضام يا ن شـعر وي بـا پـاره یه بر یـ ن بـاروك نظ ی از نقادان، مضام يالبته شمار . قرار دهد یخورد مورد بررس ی به چشم م كبارو، توجـه بـه مـرگ )53 ی، خطاط و شوهان 30 ینی، ام 44 ینیدحسیس (instabilityا ی دن يداریناپا

ـ يها هی، و آرا)51 یاسدالله (carpe diem ، اغتنام وقت )48-9 یلله، اسدا59حسن زاده ( ، ی ادبرا در ) 75 یهـ یفق (personification يو جاندار انگار ) 249واحد (paradoxر متناقض نما ینظ

. انـد ردهکاد نی ینین مضامی از چنك آنها با عنوان باروۀ هر چند هم- نموده اند یشعر وي بررس ز یـ نیر ادوار و آثار ادبی در ساك از مفاهیم بارو ياریه بس کن یر نظر گرفتن ا گر، با د ی د ياز سو

شتر بـر یـ ، بك بـارو کن صائب و سـب ی ب يها مشابهت ةمشهودند و برخورد غالب محققان دربار

1391 ، پاییز و زمستان3 هشمار، 17 دوره ،ادبیات معاصر جهانپژوهش 8

ـ یـ ه داشـته اسـت، نو کی در شعر صائب ت كن بارو یحضـور مضـام حاضـر سـعی ۀسندگان مقالباً منحصر به فرد ی تقر يها یژگی و یت شعر صائب را با برخ ، شباه ي ساختار یلیاند با تحل نموده . قرار دهندی مورد بررسیکی نور و تاريش و بازی نماۀ صحنیعنی ك باروکسب

یبحث و بررسالشعاع خود قـرار م را تحت یر مفاه یه سا ک كات بارو یاخص در ادب ش يها مضمون از یکی

F.J. Warnke وارنـک ۀالبته به گفتـ . ت اسيت بشری و موجوديویات دنی حيداریدهد، ناپا یمر آن در یرار چـشمگ کـ شـود و در واقـع ت ی محسوب نم ك خود، بارو ي به خود ین مضمون یچن

ـ ( شـناخته شـود ك بـارز بـارو ةه به عنوان انگار ک موجب شده است كشعر بارو ). 152 کوارنان یـ بكبـارو ف ادب و هنر ی از وظایکیه کده دارد یز عقی نRobert Clementsلمنتس کرابرت

دار یـ در واقـع، حـضور پا ). 188کلمنتس ( است يوی دنی و گذرا بودن زندگان ی، موقت يداریناپاه کـ همـان گونـه . م بر آن دوره بود ک حا ینیب ل جهان ی، به دل كات و هنر بارو ین نگرش در ادب یا

ر طـاعون، یـ نظینـد، تجـارب تلخـ ک ی اشاره مJose Antonio Maravallخوزه آنتونیو ماراوال بـر یأس و تنگـدل یـ ، pessimism ینی، بدبياه پنداریه سک، جنگ و تورم موجب آن شد یقحطنـده که اف ی و جهـان سـا ی زنـدگ یب بر تمام ی غر یه جنون ک ییمفرما شود، گو ک ح ك بارو ةدور در ی زنـدگ ير عـاد یان غ ی نسبت به جر ياعتماد ید و ب یب، جنون جهان و ترد ین ترت یبد. است

ات یـ ه جهـان در ادب کـ ییتـا جـا ) 151مـاراوال (افت ی بازنمود ك بارو ة دور ي و هنر یآثار ادب یضیـ ضـد و نق یژگـ ین ویـ ا). 153مـاراوال ( مجسم شـد labyrinthات هزار تو ی به هكباروف هنـر ی از وظا یکیلمنتس ک ۀه به گفت کشود، چرا یافت م ی ك از اشعار بارو ياری در بس یهست بـود و غالـب شـاعران يات بـشر یـ ح یضیو ضد و نق ی نامطمئن یژگیان و ی، ب كات بارو یو ادب لمنـتس ک(ردنـد ک یف مـ یر توصـ ی دلپـذ يا ن نگرش، درد و رنج را تجربـه یر ای تحت تأث كباروه یـ عناد ةن اسـتعار ینمـا و همچنـ از متنـاقض ك بـارو ۀان برجـست یسـرا شاعران و سـخن ). 188

oxymoron يهـا ز نمونـه یـ شعر صـائب ن در . ردندک ی استفاده م يدارین ناپا ی پرداختن به ا ي برا :به عنوان مثال. افتیتوان یه را می عنادة از استعاريادیز

يه غمخوار است پندار ک دارم یز عشق او غم ه از درمان بود خوشترک دارم یز دردش لذت)3074(

يهـا ه در مصراع اول، لذت درد و در مصراع دوم، غم غمخوار، نمونـه کشود یمالحظه م راشاو ک از A Song» نغمهیک«ن بند از شعر یدر سطر چهارم ا. ه هستندی عنادة از استعاريبارز

9 یات صائب تبریزيبازتاب باروك در ساختار غزل

:ردکتوان مشاهده یه را می عنادة از استعارییها ز نمونهینSo gainful is such loss of breath.

I die even in desire of death.

Still live in me this loving strife

Of living death and dying life.

. ست مراین نفس باختن چنان بردنیچن .رمیاق مرگ بمی در اشتیه حتکچنانم

رین نزاع دلپذیدر من هنوز زنده است ا . در حال مرگین مرگ زنده و زندگانیب

بـه خواننـده القـا ی مختلف يها وهی به ش كات بارو ی در ادب inconstancy يداریمضمون ناپا ). 192لمنـتس ک(ش اسـت ی نما ۀف جهان به عنوان صحن یها، توص وهین ش ی از ا یکیه کشود یم

نمایش است و زنـدگی چیـزي نیـست جـز یـک بـازي ۀ صحن ۀ جهان به منزل ،در شعر باروك وارنک نیز عقیده دارد کـه ). 55 خطاط و شوهانی (ه به دوام آن هیچ اطمینانی نیست تکراري ک

»دنیا نمایش اسـت « ویدگ یوض م ؛ در ع »دنیا مانند نمایش است «گوید هنرمند باروك به ما نمی ). 153 وارنک(شمرد خیال بر می و بدین گونه جهان پیرامون را تنها وهم و

بـودن یشیـ رد مـضمون نما کـ د تـصور یـ ه نباکـ د ینما ی م يته ضرور کن ن یر ا کنجا ذ یدر ا theatricality ل قابـل یـ ماراوال در تحل . ف جهان است ی، فقط منحصر به توص كات بارو ی در ادب

و ك بـارو ة دورینـ یب نه تنها در جهـان یژگین و یه ا کند ک ی اشاره م كات بارو ی خود از ادب توجهق مختلف نمـود یز به سه طر یات ن یه در خود ادب ک مشهود است، بل کیجه ادب و هنر بارو یدر نت

. ابـد ی ی مـ ی موقت یشود حالت ی محول م كه به هر شخص در شعر بارو ک ینخست، نقش : ابدی یم در ین اسـت حتـ کـ ه شخص مم ک ین معن یابند، بد ی ی م ی چرخش یها حالت قش دوم، ن هلۀدر و يشتریـ ت بیـ ت، پـرداختن بـه ظـواهر اهم یـ در نها. ن خود ظاهر شودیشیر با نقش پ ی مغا ینقش

، از اشـعار خـود ياریبـس صائب نیز در ). 154ماراوال (ابد ی یل ذات و جوهره م ینسبت به تحل . هوده استی بيارک آن، يشاه تماکشمارد ی میشی نماةجهان را پرد

)489(ها نه از آمد شد تمثالییفارغ است آ ستیکیرت یمحو و اثبات جهان در عالم حه بـه کـ ییهـا بودن نقـش ین مصراع بر چرخش ی دوم یعنی فوق ۀاسلوب معادل طرف دوم

رتیـ ه بـه عـالم ح ک است يا هاستعارنیز نه ییآ. شود داللت دارد ی محول میافراد در طول زندگ کنـد ولـی بـا در نظـر داللـت مـی جهان ظاهر به به اي است که استعاره ،ند و تمثال ک یداللت م

1391 ، پاییز و زمستان3 هشمار، 17 دوره ،ادبیات معاصر جهانپژوهش 10

ها دانـست کـه توان تمثال را استعاره از انسان یا می» ها آمد شد تمثال«گرفتن کل ترکیب اضافی . در بیت ذکر نشده است و یا اینکه کل ترکیب اضافی مزبور را استعاره از روال جهان شمرد

بـه . ، پرده اسـت ك در شعر و هنر بارو یشی نما یژگی و ةنندک القا يها هیما گر از بن ی د کییننـده را ی بياوکـ نجک، حـس ك باروی نقاشيها در صحنهdrapery ه وجود پردهک یهمان صورت

يرهایزد، در تـصو یانگ ید پنهان نگاه داشته شده است بر م ی پرده از د ينسبت به آن چه در ورا قت پنهـان در ی حق يه پرده، ذهن مخاطب شعر را به سمت و سو یحضور بن ما ز ی ن كشعر بارو

:میز شاهدیر نیت زیه در مفهوم بک دهد؛ همچنان یپس پرده سوق م )301(جا کند پرده حجاب کترا نهفته شود رسوا یش میهت گل بکاز برگ، نُ

ـ و در (ب مخاطب خـود ی ترغ يه صائب باز هم برا کشود یت فوق مشاهده م یدر ب آن ی پ یز به صـورت سـؤال یمصراع دوم ن . رده است کاز مهارت اسلوب معادله استفاده ) شعر ةخوانند. د گذاشته استیی مهر تأpersuasionب ین ترغیان شده و بر ای بrhetorical question یاستفهام

شده و نهاد جمله، ییلمات در مصراع اول دستخوش جابجا کب ی وزن، ترت يبه عالوه به اقتضا رد، بعـد از مـتمم یـ جملـه قـرار گ يه در ابتـدا ک آن ي، به جا »هت گل کنُ «یب اضاف کی تر یعنی جملــه يب و نظــم اجــزاکیــ ترییه جابجــاکــر اســت کــان ذیشــا. آورده شــده اســت) بــرگ(

hyperbaton ـ يها هیگر از آرا ی د یکیز ی ن يدر ابتـدا » تـرا «. اسـت كج در شـعر بـارو یـ را ی ادب معشوق داللت دارد و با توجه بـه مـصراع اول مـشخص ییبای به ز يمصراع دوم به طور مجاز

. حجاب استة معشوق و برگ، استعاره از پردییبایهت گل، استعاره از زکه نکشود یم، كم بر عصر بارو ک حا يدی از ناام کی حا ینیب ل جهان یتر گفته شد، به دل شیه پ کگونه همان

و ي مـردم جـار ۀشیـ و اند ی در زنـدگ ید نسبت به روال و روند هست ی و ترد ياعتماد ی ب ینوع بـر اغتنـام وقـت كات بارویه در ادب کد بود ی و ترد ک و ش ياعتماد ین ب ی هم یۀبر پا . بود يساراي همچون اغتنـام وقـت، اندیـشه و پر واضح است که پرداختن به مقوله . شد ی م يارید بس کیتأن روست که در یاز هم . دارد خود نهفته ۀاي چون مرگ را در پس زمین نگرانی در باب مسئله دل

ۀاي کـه بـه گفتـ م، بـه گونـه یباشـ یز م یادبیات باروك به کرات شاهد پرداخت به این مبحث ن هاي زنـدگی آمیختـه گ در ادبیات باروك حضوري پررنگ داشته و با تمام جلوه زاده، مر حسن

، بـا »همـه چیـز بیهـوده اسـت «گریفیوس در شعر معروف خود، ). 59حسن زاده (ده است ـش ،در دنیاسـت ه کـ را چـه گیري از تضادهاي مختلف بر ناپایداري و گذرایی و مرگ هر آن بهره

کند، فردا خاکستر و استخوانی بیش دهد و خودآرایی می چه امروز جوالن می آن«: کند کید می أت .)95هدرر (» نخواهد بود

11 یات صائب تبریزيبازتاب باروك در ساختار غزل

رگ را از بعـدي دیگـر مـ ۀشماري باروك با اندیشناکی از هیمن اگر بتوان تالقی دم غنیمت دیگري از ادب و هنـر ۀگر جنب مد نظر قرار داد، چنین درهم آمیختگی و درهم پیچیدگی تداعی

کلمنتس در هنـر بـاروك ۀخواهد بود که به گفتchiaroscuro باروك به نام ادغام نور و تاریکی ، كدر بـارو Gilles Deleuze دلـوز ل یـ ژبـه بیـان ). 189کلمنتس (شایان اهمیت بسیاري است

يهـا رنـگ کـه ب یـ ن ترتی بد،شود ی در آن ادغام م مدامر بوده و یناپذ یی جدا یکی از تار یروشن يهـا و پـرده یکی خود را بـه تـار ي تا جا ،نندک ی م یگون را ط گونه يها فیج ط یروشن به تدر

ي باز ،Descartesارت ک و د Leibnitzتز یبنی ال ۀسیدلوز با مقا ). 32دلوز (ه ببخشند یتر سا میضخر یتز مشهود اسـت، مغـا یبنیدگاه الیه در دکمداوم را metamorphosis ۀ و استحالیکینور و تار

كنا ملـشار یستیرک ۀبه گفت ). 41(شمرد یارت بر م کدگاه د ی و وضوح در د ییستای و ا يداریبا پا Krystyna Malcharek و ه اسـت ی و سایی، ارتباط روشناكان در هنر باروین ابزار بیتر شاخص

به بعد، 1600از سال . ندک یف م ی را تعر ییه روشنا ک است یکین شدت و حدت تار یدر واقع ا بـه یی نسبت بـه روشـنا يشتری ب ي فضا یکیج، تار ی آن به تدر یه ط ک در هنر متداول شد یروال

ر یـ نظیه در آثـار هنرمنـدان ژیـ بـه و pittura tenebrosa ین مهـارت یخـود اختـصاص داد و چنـ نـد ک ین اضـافه مـ ی همچنـ كملشار). 91ملشارك (خورد ی به چشم م Caravaggioاراوادجیو ک

پلـر کوهـان یه کـ یتـ یرد، بـا اهم کـ سب ک كه در هنر عصر بارو ی و سا یکیه تار ک یارزش مثبت Johennes Keplerیشناس ستارهۀطیه در حی و سایکی تاري برا astronomy قائـل بـود، تطـابق

).102ملشارك ( داشت یزمان نـشان ك بـارو اتیـ ادب تـر قیـ عمیبررسـ ده دارد یعق Helmut Hatzfeldفلد هاتز هلموت

ـ همخوانی بین ةدهند ن یدو اصـل وولفلـ و Aristotle's three unities رسـطو اۀ وحدت سه گانهاتزفلـد (است ات یت در ارائه جزئی وضوح و شفافيل و فقدان عمدکات از ی جزئيروی پ یعنی

یات، این درهم آمیختگی و ادغام جزئیات در یکدیگر یـک ادب ۀ هاتزفلد در حیط ۀبه گفت ). 123نـه ی و پس زماصلی يها تیشخصکند که در آن، را خلق میliterary symphonyسمفونی ادبی

شـوند و تصویر در بازي مبهم نور و تـاریکی غـرق مـی ياجزا، آیند هیأت یک گروه در می به اضافه يو. آیند بهم و دور دست در می موسیقایی و آوایی به صورت پژواك هاي م يها یژگیو، كات بـارو یـ شـود، در ادب یات رنسانس مشاهده مـ یه در ادب ک یاملکند، بر خالف وضوح ک یم

، شـاهد كات بـارو یـ جـه در ادب یآورنـد؛ در نت ید می پد ی نسب یخته و وضوح یات به هم آم ییجز در هـم ادغـام ينحـو رها بـه یتصو. میستیها، اشخاص و مناظر ن نـشکاء، یـق اشـ یف دق یتوصـ

محو و مبهم به دسـت يری آنها محو شده و تصاوةنندک جدا ی خطوط خارجییه گو کشوند یم

1391 ، پاییز و زمستان3 هشمار، 17 دوره ،ادبیات معاصر جهانپژوهش 12

اشـعار ثـر کاگر در یدیکـ در رهایتـصو ، ذوب شدن ک وارن ۀ به گفت ).124-5هاتزفلد (دهند یما رها ب ی تصو يتمام اجزا ) ا فقدان ارزش ی (يزان ارزشمند یه م کشود ی موجب آن م ك بارو ییغنا

اتحـاد ، Adelheid Beckmanمـن کد بیـ آدالو به اعتقاد ) 160وارنک (هم تناسب داشته باشد كنقل شده در هانـا (شود ی واالتر م ی انسجام يریگ لک، منجر به ش كعناصر متضاد در هنر بارو

، كات بـارو ی در ادبMiroslav John Hanak كهانا میروسالو جانۀ به گفت،بین ترتیبد). 317 و خواب، تولـد و مـرگ، نـور و يداریمانند ب (ر و متضاد یمغاعناصر ز یآم مسالمت یشاهد آشت

ات صـائب ی اب از ياریبس را در یکی از ادغام نور وتار ییها ونهنم). همان(م یگریدیکبا ) یکیتار :به عنوان مثال. درکتوان مشاهده یز مین

)474(ها لجامند گک را روشن یک تارۀخان من صائب از داغ جنونۀنیشد منور سشتر از ی ب ة به استفاد كات بارو یش ادب یابق با گرا ه صائب مط کشود یت مشاهده م ین ب یادر ۀنی سـ ي بـه بـرا را به عنوان مـشبه یک تار ۀخان، metonymyنسبت به مجاز metaphorاستعاره

ب فـوق را در قالـب اسـلوب کیـ ل تر کـ به داغ جنون در نظر گرفتـه و شاعر و گلجام را مشبه کیت فـوق، حاصـل از مـضمون بـارو ی ب ي ساختار ۀب هندس ین ترت ی بد . داده است يمعادله جا

ن، بـا آوردن یـ افـزون بـر ا . در قالب استعاره و اسلوب معادله اسـت یکی نور و تار يزیآم درهمش شـعر ی گـرا ي مضمون مصراع اول، صائب بـاز هـم در راسـتا ینی تجسم ع يمصراع دوم برا

.رده استکت کحرب خواننده ی به ترغكباروز وجـود دارد و آن یـ ن يگـر یر د ی تفـاوت چـشمگ ك بارو ة رنسانس و دور ةن شعر دور یب ی زمـان يهـا غهیا ص یم بر زمان افعال ک حا يها یها و دوگانگ یدگیچی از پ ك شعر بارو يریگ بهرهه کـ بـر خـالف شـعر رنـسانس Alex Preminger آلکس پرمینگـر ۀه به گفتکن معنا یبد. استشتر بـه یـ ، شـاعر ب كتب بارو کهاي زمانی دارد، در م استعمال ساده و هماهنگ صیغه ش به یگرادر مصراع اول بیت فـوق، ). 123نگر یپرم(پردازد ی می زمانيها غهیصmanipulation يارکدستار رفتـه اسـت، در کـ به ) شاعر به داغ جنون ۀنیمنور شدن س ( موقعیت خاص ي ساده برا یماض ۀغیصـ ) با گلجـام یک تارۀروشن شدن خان( عام يری آوردن تصويراه در مصراع دوم ب ک یحالهر چند در مثال فوق بـه . افته است یر ییتغ) ين مضارع اخبار یگزیجا (ی به مضارع التزام یزمان

بـوده اسـت، ی زمـان ۀغی در صيریین تغیر از چنی وزن، شاعر ناگزيه بنا بر اقتضا کرسد ینظر م ه کـ توان گفت یات صائب برخوردار است، می در اب ییسامد باال رد از ب یکن رو یه ا ک از آنجا یول

. داردی همپوشانكات بارویر شده ادبک ذیژگیبا و از کی حـا ییهـا یژگیتوان و ی م كتر اشاره شد، در ساختار اشعار بارو شیه پ کهمان گونه

13 یات صائب تبریزيبازتاب باروك در ساختار غزل

ت فـوق، یـ در مـصراع اول ب . او را شـاهد بـود ) یفرض( شعر و مخاطب ةندی گو یکنقش درامات و مخاطـب ) صـائب ( شـعر ةندین گویبdramatic monologue یک دراماتیی گوک تیکشاهد ن یرده، طـرف کـ ه شاعر خلق ک یکی درامات ۀگر، در صحن یبه عبارت د . میهست) خود صائب (شعر

ور بـا کت مذ یز در ب ین لحاظ ن یاز ا . اند ت واحد ظاهر شده ی شخص یکگفتگو در اصل در نقش یا چرخـش یـ ر ییـ ت تغ یـ قابل یعنـ ی بر شمرده است، ك شعر بارو يراه ماراوال ب ک ی دوم یژگیو

نـده و مخاطـب یه صائب، همزمـان در دو نقـش گو کشود یم؛ مشاهده م یا ها، مواجه بودن نقش را يا دهیـ چی پ یی معنا کۀت توانسته است شب ی ب یکب صائب تنها در ین ترت یبد. ظاهر شده است

ب نـور و کی از تر يه باز هم نمونه ا کر یت ز یدر ب . ندکن متعدد خلق یها و مضام هیب آرا کیبا تر است،یکیتار

)1863(بارد ی تار ميها در دل شبکه اشک ی شمع نورانيشه بود رویاز آن هم ی انـسان یژگـ ی شمع در هر دو مصراع بـا اختـصاص دو و ي را برا يصنعت جاندار انگار

ۀه بـه گفتـ کـ را ي جاندار انگار ازيگرید يها نمونه. استردهک استفاده »کاش« و »يرو« یعنیتـوان یرات مـ ک به ،)191کلمنتس (است ك مورد توجه شاعران بارو ی ادب يها هیلمنتس از آرا ک

.افتیدر شعر صائب باز ، هنر باروك اسـت ۀ که مشخصییستای و نااییایپو، Kathleen Raine کاتلین رینۀبه گفت

به عبارت دیگر، در نقاشی بـاروك، . کند هور می ظperspectiveژرفانمایی به ویژه در استفاده از تی پـر أ در هیاغلب که جسم انسان به طور استوار بر روي زمین استقرار نیافته و دینما ین م یچن

ریـن ( الیتنـاهی دیگـري برخاسـته اسـت ۀ رو به آسمان یا نقط ،شور و با حالتی در تب و تاب روك صنعتی متناظر با همین امر، که سعی بـر دهد اگر بخواهیم در ادبیات با وي ادامه می ). 372

بعیدة به استعارمیتوان می، امر نامحدود و محدود در کنار یکدیگر را دارد، مثال بیاوریماستقرار

conceitمینک اشاره است،نگلیس متداول که در شعر باروك اسپانیا و ا. و ي هندک شاعران سبهک یی از ابزارها یکی، يدری غالمرضا ح ۀگر نیز به نوشت ی د ياز سو

ير صورت و معنـا ییبردند، تغ یار مکن نو به یجاد مضامیع و ای بدیژه صائب در خلق معان یبه و ت یـ قـت و ماه ی حقیـک برداشـت متنـوع از «یا به عبـارت یر در ژرفانمایی و ییق تغ یشعر از طر

افـت یائب رات در شـعر صـ که به ک یو دور از ذهن هاي بعید استعاره). 46حیدري ( بود »ثابت یـۀ رات زاو ییـ را به مدد تغ ك و تحر ییاینند و پو ک یز القا م یر ژرفانمایی را ن یی تغ یشود، نوع یمله یـک ي تنهـا بـرا يبه عنـوان نمونـه، و .آورند ید به جلوه در م ید مژگـان معـشوق، مـستعار ،

یـات مانند لشکر برگشته، نیش زنبور عسل، تیـغ خـونریز و سـوزن را در اب ی متنوع يمستعارها

1391 ، پاییز و زمستان3 هشمار، 17 دوره ،ادبیات معاصر جهانپژوهش 14

ـ یـۀ ا چنـد عنـصر و آرا یب دو کیل موارد، صائب با تر ین قب یدر ا . برد مختلف به کار می و ی ادب .J.W كل خواننده را بـه قـول ون هـو ی، تخیی معنايده و تو در توی در هم تنيها هکجاد شبیا

van Hook ون هـوك (نـد ک درگیر می»آمیز یک نوع حالت شگفتی یا جذب خلسه« به صورت بـه ظـاهر یونـدها و معـان ین پیشف چنـ کـ ه خواننده در کوشش، از آنجا کم ی رح ۀبه گفت ). 35

ر کـ ان ذ یالبته شا ). 282کوشش (ند ک ی را تجربه م يشتریشود، لذت ب ینده همراه م یناگفته با گو ، نظـم بـر ) اسـت ي هنـد که خاسـتگاه سـب ک(ه ی در دوره صفو يری قهرمان ش ۀه به گفت کاست

ی و مـذهب ی، اجتمـاع یاسـ ی س يهـا انیـ ت و جر یمکمسو با حا ن دوران، ه ی ا یخالف نثر فارس يجانبـدار «، ی از قواعد پر طرفدار در شعر فارس یکین دوران ی در ا ين رو یرده، از ا کت ن کحر

در » گذشـته ير شـعر یم و تصاو ی مفاه ۀ در هم ینیب یک و دقت نظر و بار ی طرز و معان یاز تازگ يهـا یدگیـ چیز شعر صـائب بـا پ ین نظر ن یاز ا ). 33شیري (ع بود یات نو و بد کشف ن کجهت

یمانـد، همخـوان یها بـه هزارتـو مـ هی عناصر و آرا ییل تو در تو یه به دل ک كم بر شعر بارو کحا :ریت زیدر ب. دارد

)1592( زنبور ز مژگان تو شد ۀتا دلم خان جوي شهدي است ز هر نیش روان در رگ من ز به طـور ی نكات بارویدر ادبه ک hyperboleد از صنعت اغراق ی بعةنار استعارکدر صائب

قـرار مستعار در نقش » شهديجو« یب اضافکیتر. ، بهره برده استشود ی از آن استفاده م مداوم مجاز از نـوع ۀنجا عالق یه در ا ک نهفته است »رگ« ۀلمک در يبه صورت مجاز مستعار له و دارد

ن مـصراع بـا یدر ا : افته است ی لکیر تش یاز دو تصو ز یل مصراع دوم ن ک .ظرف و مظروف است زنبور، استعاره از دل عاشق اسـت و ۀالن: اند ده شده یه در هم تن کم یا مواجه يب استعار کیدو تر مژگـان . ز استعاره از مژگان معـشوق اسـت یش زنبور ن ی، ن يا به طور مجاز ین حال زنبور یدر ع

ـ یـ لکت و یـ زئ ج ۀه عالق ک به نگاه معشوق داللت دارد يز به طور مجاز یمعشوق ن هـا ن آن یت بخته شـده ید در هم آم ی بع يها ه با استعاره ک اغراق را صنعت از يادی ز يها نمونه. مفرماستکح

جـان دان يها از غزل یکی، در به عنوان مثال . توان مشاهده نمود یز م ی ن كدر اشعار بارو است، John Donne هیوداع با گر« به نام «A Valediction of Weepingمینخوا ی م:

Let me pour forth

My tears before thy face, whilst I stay here,

For thy face coins them, and thy stamp they bear,

And by this mintage they are something worth.

زمیبگذار فرو بر

15 یات صائب تبریزيبازتاب باروك در ساختار غزل

.نار توامکه هنوز کات، آن گاه م را در برابر چهرهیها کاش .شود ی مک حها آنزند، و مهر تو بر یه مکم نقش سکقطرات اشه رخ تو بر کزان رو .ابندیمت یم قدر و قیها ک اش،هکن ضرب سیو با ا

معـشوق در قطـرات ةاس چهـر که را هم استعاره از انع کتوان ضرب س ات فوق می یدر اب در هر دو صورت، وجود اغراق در . از نگاه معشوق يا شعر دانست و هم استعاره ةندی گو کاشنمـا در ه با متناقضکد را ی بعة از استعاريگری د ۀنمون. مزبور، محسوس است ة استعار ۀنیس زم پ

:افتیتوان یر میت زیهم ادغام شده است، در ب )294(ز پرگار بال و پر شود پروانه را کمر ه شمع ک باشد یعاشقان را وصل در سرگشتگ

ـ يهـا هیـ از آرایکـی ـر شـد، کـه ذکهمـان گـونه ، كتـب بـارو ک توجـه در م مـورد ی ادبه شـاعر کـ اسـت یجـ ینمـا صـنعت را د، متنـاقض یگو یه کلمنتس م ک همچنان. نماست متنافض

يهـا شد و قطـب کـ یرود، منطق را به چالش م ی محسوس فراتر م يای آن از دن کمک به كباروق ت فو ی در ب ).188-9کلمنتس (دهد یگر قرار م یدیکدر تضاد با ر را ی مغا يها انگارهمخالف و

ة اسـتعار یـک یۀ بر پا ی را با آوردن استدالل یه صائب، وصل و سرگشتگ کرد کتوان مشاهده یمن یـ ار رفته در ا ک به ی اصل ةه استعار کبرسد د به نظر یدر نگاه اول شا . سان دانسته است یکد یبعب را یـ غر يا ت استعاره ین ب یه صائب در ا ک ی در حال ، معروف شمع و پروانه است ةت استعار یب

رده کـ ه ی پرگـار تـشب يهـا هیـ پر پروانه را به پا بال و وز پرگار کشمع را به مر : ار برده است کبه بـه عاشـق و معـشوق Roland Barthes ز به قول روالن بـارت یور نک مذةاست و هر دو استعار

،ردهکـ شف آن را به خواننده واگـذار که صائب ک ین داللت ی اساس چن . دارند ی داللت ضمن يوچرخنـد، یز و پروانـه دور شـمع مـ کـ پرگار در اطـراف مر یۀه دو پا کهمان گونه به ؛ن است یا

عاقبـت بـه و هجران ین سرگشتگ یه ا ک چرا ،مند باشد ق گله ـ عاش يد از دور یاـز نب ـیمعشوق ن رسـند و یز بـه هـم مـ ک مر ۀ پرگار در نقط یۀه دو پا ک یانجامد، درست به همان صورت یوصل م ید معروف ی بع ةز استعار یدان ن . شود ی م یکی دور شمع، عاقبت با شعله ز بعد از پرواز به یپروانه ن

وداع، منـع «در شـعر . ت صـائب اسـت یـ ن بی همـ ةننـد ک ی تـداع تفـاوت، يبا مختصر ه کدارد :میخوان یمA Valediction, Forbidding Mourning » يسوگوار

If they be two, they are two so

As stiff twin compasses are two;

Thy soul, the fix'd foot, makes no show

To move, but doth, if the' other do.

1391 ، پاییز و زمستان3 هشمار، 17 دوره ،ادبیات معاصر جهانپژوهش 16

And though it in the centre sit,

Yet when the other far doth roam,

It leans, and hearkens after it,

And grows erect, as that comes home.

ها آنیند، دوگانگیدو تا] مايها روح[اگر ند؛یم پرگار دو تاک محيه هایه پاکهمان گونه است

يا نشانه ی استوار مانده، بيه بر جاک ست يا هیروح تو، پا . نمانديز بر جایگر، او نی دیۀت پاک، اما، با حریاز جنبش

رده باشد،کز جلوس کو هر چند در مر

ها شتابد، به دوردستيگریه دکن همه، آن گاه یبا ا او گوش فرا دهد،ی در پ، وز خم شودیاو ن

. به خانه باز گردديگریه دکند، آن گاه ی، راست نشيو بر جاتـوان تصویري را که دان در این بخش از شعر خود خلق کرده است، بـدین صـورت مـی

پرگار تصور کرده است که با دور شـدن ۀشاعر، خود و محبوبش را در حکم دو پای: ردکتفسیر بنـد دوم یتمـام . کنـد دیگر نیز از جاي خود حرکـت مـی ۀ، پای )home(ها از مرکز یکی از پایه

: دیگري را هم جاي داده است ة بند اول است و در این وجه شبه، دان استعار ةوجه شبه استعار . هاي پرگار را به چشم انتظاري کسی تشبیه کرده است که عزیزي سفر کـرده دارد جابجایی پایه

شود تـا مگـر صـداي شنیدن کوچکترین صدایی به جلو خم می به همان نحو که فرد منتظر، به خود را بشنود، و به همان نحوي که با برگشت مسافرش آرام و قرار ۀپاي مسافر از سفر برگشت

ییستایـ هاي پرگار نیز پس از دوران هجران، عاقبت در مرکز بـه قـرار و هـم ا گـیرد، پـایه مـی . رسند می

سـاختار شـعر صـائب در تجـسم ةالعاد نیز قابلیت خارق با در نظر گرفتن مباحث فوق و دسـتی رسـد و آن، چیـره پایانی ضروري به نظر مـی ۀبخشیدن به مضامین باروك، ذکر یک نکت

گوي در مقایسه با شاعران مکتـب بـاروك اسـت؛ بــراي مهـارت صائب به عنوان شاعر پارسی حاضـر بـه ۀ که آخرین مثال مقال در ایجاز سخن -گر شاعران ایرانی ی همچون بسیاري از د -وي

.توان سراغ گرفت عنوان شاهدي بر این مدعا آورده شد، در شاعران باروك کمتر نظیري می

17 یات صائب تبریزيبازتاب باروك در ساختار غزل

جه ینتتوان با کمک تحلیل ساختاري، بازنمود طبق پژوهش حاضر، نشان داده شد که چگونه می

نظریـات ۀن مجموعـ به عالوه، با در نظر گرفت . مضامین باروك را در شعر صائب جستجو نمود بینی حاکم بر ایـن بندي رسید که جهان به این جمع توان مکتب باروك می ۀصاحبنظران در حیط

هـاي ادبـی در کـاربرد آرایـه ةدوره، نه تنها در مضامین متعددي که بر شمرده شد، بلکه در نحو هـاي بر شـیوه شاید مطالعاتی از این دست و با تکیه . ساختارهاي شعري نیز بازتاب یافته است

هاي باروك در شعر صـائب و یـا تبیین ویژگی ۀنوین نقد، نظیر ساختارشکنی نیز بتواند در زمین نمو سبک هندي و مکتب بـاروك ةافزون بر این، از آنجا که دور . شاعران دیگر مفید واقع شود

هـا شناسانه شعر صائب بـر اسـاس ایـن مـشابهت هاي بسیـاري دارنـد، بررسی جامعه مشـابهت . این گونه مطالعات باشدۀتواند راهگشاي بسیاري از مسائل ناشناخته در زمین می

Bibliography

Amini, M. R. (1374/1996). "Sabke Baroque Dar Adabiyate Ghanaieye Oroupa" ("Baroque Style in European Lyrics"). Keyhane Farhangi. No. 122. pp. 28-31.

Asadullahi, K. (1388/2010). "Seyri Dar Mazamine Erfaniye Ash'are Sa'ib" ("A Survey of Mystic Themes in Sa'ib's Poetry"). Adabiyate Erfani va Ostoureh Shenasi. No. 16. pp. 25-57.

Clements, R J. (1961). "Michelangelo as a Baroque Poet". PMLA, Vol. 76, No. 3. pp. 182- 192.

Dale, S. F. (2003). "A Safavid Poet in the Heart of Darkness". Iranian Studies. Vol. 36, No. 2. pp. 197-212.

Deleuze, G. (2004). The Fold: Leibniz and the Baroque. Trans. Tom Konley. Minneapolis: U of Minnesota P.

Faghihi, H. & N. Nazari. (1387/2009). "Mazamine Erfani Dar Ghazaliate Sa'ib" ("Mystic Themes in Sa'ib's Sonnets"). Pazhouheshe Zaban va Adabiyate Farsi. No. 10. pp. 73-84.

Friederich, W. P. (1947). "Late Renaissance, Baroque or Counter-Reformation?" The Journal of English and Germanic Philology. Vol. 46, No. 2. pp. 132-143.

Ghahreman, M. (1376/1998). Bargozideye Ash'are Sa'ib (An Anthology of Sa'ib's Poetry). Tehran: Samt Publications.

Hanak, M. J. (1970). "The Emergence of Baroque Mentality and Its Cultural Impact on Western Europe after 1550". The Journal of Aesthetics and Art Criticism. Vol. 28, No. 3. pp. 315-326.

1391 ، پاییز و زمستان3 هشمار، 17 دوره ،ادبیات معاصر جهانپژوهش 18

Hassan Zadeh MirAli, A. & L. S. (1390/2011). "Barresiye Tatbighiye Maktabe Barok Ba Sabke Hendi: Motale'eye Moredi: Bidele Dehlavi" ("A Comparative Study of the Baroque School and the Indian Style: Bedel Dehlavi"). Faslnameye Pazhuhesh-haye Zaban Va Adabiate Tatbighi. Vol. 3, No. 1. pp. 51-66.

Hatzfeld, H. (1949). "A Clarification of the Baroque Problem in the Romance Literatures". Comparative Literature. Vol. 1, No. 2. pp. 113-139.

Hederer, E. (1967). Trans. Scott Horton. Deutsche Dichtung des Barock. Boston: Barns & Nobel.

Heidari, Gh. (1387/2009). "Hobabe Khaneh Be Doosh" ("Vagabond Bubble"). Zaban Va Adabiate Farsi. No. 11. pp. 37-74.

Jackson, P., ed. (2006). The Cambridge History of Iran: The Timurid and Safavid Periods. Vol. 6. Cambridge: Cambridge U P.

Khattat, N. & A. Shohani. (1385/2007). "Jelve-haie Az Maktabe Baroque Dar Robaeiyate Khayyam": ("Some Manifestations of the Baroque Style in Khayyam's Quatrains"). Pazhouheshe Zaban-haye Kareji. No. 33. pp. 49-64.

Kooshesh, R. (1387/2009). "Tasviri Az Zehn Va Zabane Sa'ib" ("A Picture of the Mind and the Language of Sa'ib"). Nashrieye Daneshkadeye Adabiat Va Oloume Ensani Daneshgahe Shahid Bahonar. No. 23. pp. 271-290.

Malcharek, K. & M. Rzepińska. (1986). "Tenebrism in Baroque Painting and Its Ideological Background". Artibus et Historiae. Vol. 7, No. 13. pp. 91-112.

Maravall, J. A. (1986). Culture of the Baroque. Minneapolis: U. of Minnesota P.

Menashe, L. (1965). "Historians Define the Baroque: Notes on a Problem of Art and Social History". Comparative Studies in Society and History. Vol. 7, No. 3. pp. 333-342.

Moser, W. (2008). "The Concept of the Baroque". Revista Canadiense de Estudios Hisp nicos. pp.11-37.

Mueller, J. H. (1954). "Baroque: Is It Datum, Hypothesis, or Tautology?" The Journal of Aesthetics and Art Criticism. Vol. 12, No. 4. pp. 421-437.

Nace, N. D. (2009). "The critical baroque in English literature, 1650-1750". Diss. California U.

Preminger, A. T.V.F. Brogan. (1993). The New Princeton Encyclopedia of Poetry and Poetics. Chichester: Princeton U. P.

Raine, K. (1945). "John Donne and the Baroque Doubt". in Horizon. Vol. 11, No. 66. pp. 371-95.

Razmara, M. (1384/2006). "Sabke Hendi Va Jaygahe An Dar Adabiate Farsi" ("The Indian Style and its Status in Persian Literature"). Nameye Parsi. No. 3. pp. 173-180.

19 یات صائب تبریزيبازتاب باروك در ساختار غزل

Seyed Hosseini, R. (1381/2003). Maktab-haye Adabi (Literary Schools). Vol. 1. 12th ed. Tehran: Agah Publications.

Shiri, G. (1389/2011). "Pichidegi-haye Sabke Esfahani Ya Hendi Va Zamine-haye Peydayeshe An" ("The Complexities of Isfahani or Indian Style and the Basis of Its Appearance"). Pazhuhesh-haye Zaban Va Adabiate Farsi Daneshgahe Esfahan. No 1. pp. 31-48.

Vahed, A. (1384/2006). "Tasavir Va Mafahime Mutanaghez-nama Dar She're Sa'ib Tabrizi" ("Paradoxical Images and Themes in Sa'ib Tabrizi's Poetry"). Pazhouhesh- Nameye Oloume Ensani. No. 45&46. pp. 247-260

van Hook, J. W. (1986). "‘Concupiscence of Witt’: The Metaphysical Conceit in Baroque Poetics". Modern Philology. Vol. 84, No. 1. pp. 24-38.

Warnke, F. J. (1970). "Baroque Once More: Notes on a Literary Period ". New Literary History. Vol. 1, No. 2. pp. 145-162.

Yar-Shater, E. (1974). "Safavid Literature: Progress or Decline ". Iranian Studies. Vol. 7, No. 1/2. pp. 217-270.

21 35 تا 21، از صفحه 1391 پاییز و زمستان ،3شماره ، 17دوره ، ادبیات معاصر جهانپژوهش

»رمان نفت« ادبی ۀنوال السعداوي و گون

∗ ابراهیم محمدي ، بیرجند، ایرانرجندی دانشگاه ب دانشکدة ادبیات و علوم انسانی،استادیار زبان و ادبیات فارسی

∗∗عفت فارغ بیرجند، ایران ،رجندی دانشگاه ب دانشکدة ادبیات و علوم انسانی،یقیات تطبی ارشد ادبارشناسک

∗∗∗يم حقدادیعبدالرح ، بیرجند، ایران دانشگاه بیرجند دانشکدة ادبیات و علوم انسانی،ادبیات عرب ار زبان ویاستاد

)3/9/92 :، تاریخ تصویب21/8/91 :تاریخ دریافت(

دهیچک چون محتوا، ساختار، زمان، ی متعدد و متنوعيها ها و مؤلفه مالك بندي انواع رمان با توجه به تقسیم

ن ی از همـ یکـی . شـود یانجام م ) ها از آن یکیافتن یت ی و محور یا برجستگ ی(ت و غیره، یمکان، شخص انـد، تـشخص ردهکـ نفت و مسائل پیرامون آن توجـه به يطور جد ه به کهایی رمان به) محتوا(ها مؤلفهطـور ها را بـه توان آن اند و نمی یتوان گفت داراي استقالل نسب یه مک يا گونه ده است؛ بهی بخش یخاص

. هـا برگزیـد ل انواع شناخته شدة رمان قرار داد و شاید بتوان عنوان جدیدي براي این نوع رمـان قطع ذی و قواعد تعریف انواع رمان، پس از تحلیل » نظریۀ رمان«کوشند، با تکیه بر نگارندگان، در این تحقیق می

عنوان از رمان، بهاي نوال السعداوي، گونه) الحب فی زمن النفط (عشق در روزگار نفت و بررسی رمان هاي رمـان، از آن تعریفـی ارائـه اساس نظریه نند و بر ک یاي مستقل، معرف عنوان گونه را به » رمان نفت «

يامـدها ینفـت و مـسائل و پ چـون ییها رندة مؤلفه یه آثار دربرگ کد یآ ین برم ین پژوهش چن یاز ا . دهند .درنیگقرار » رمان نفت«ل عنوان یتوانند ذ مربوط به آن، می

. عشق در روزگار نفتشناسی رمان، رمان نفت، نوال السعداوي، نوع ،ه رمانینظر : کلیدييها واژه

E-mail: [email protected]، 0561-2502048: ، دورنگار0561-2502048: تلفن ∗ :[email protected] E-mail،0562-5383500: ، دورنگار0562-5383444: تلفن ∗∗ :[email protected] E-mail،0561-2502048: ورنگار، د0561-2502048: تلفن∗∗∗

1391 ، پاییز و زمستان3 هشمار، 17 دوره ،ادبیات معاصر جهانپژوهش 22

مقدمه هاي اروپایی مـشترك اسـت، از رمـانس مـشتق شـده اسـت و واژة رمان که در اکثر زبان

، چنـد )هـا شخـصیت (هـاي تجربـی که در آن نویسنده، از خالل من ]است[شکل شگرف نثر « البته ، رمان را تـاریخ یبرخ). 254کوندرا (» کند قلمرو وجود را تا انتها بررسی می مضمون مهم

شدگان و افرادي کـه چنـدان بـزرگ و بختان و پایمال اند که تاریخ ندارند؛ تیره کسانـی دانسـته هـاي سـاختاري توجـه بندي رمان، گـاه بـه مؤلفـه محققان در تقسیم). 20 منیف(آور نیستند نام

هایی چـون زمـان، مکان، مخـاطب و در و گاه به مؤلفه » رمان جریان سیال ذهن «د، مثل ان داشتهنگارندگان . »رمان جنگ«و »شناسانه رمان روان«، »رمان اجتماعی«بسیاري موارد به محتوا؛ مانند

عـشق در روزگـار و همچنین بررسی و تحلیل رمـان ) محتوا(وشند، با توجه به مؤلفۀ دوم ک یم نوع نوینی از رمان که بـه ین و معرف یی، به تب ينوشتۀ نوال السعداو ) حب فی زمن النفط ال(نفت

.رسد دغدغۀ اصلی آن نفت و مسائل مربوط به آن است، بپردازند نظر می ی بزرگ نفتيها تکار نفت و شرکر قابل انید از نظر دور بماند، نقش غ یه نبا ک یتۀ مهم کنۀ راهبـردي نفـت ی ثروت و سـرما ي حال توسعه، اما دارا در يشورهاکن مقدرات مردم ییدر تع

ن یـ ا. زننـد ین مردم را رقم مـ یار سرنوشت اک به طور آشی، گاه حت ی بزرگ نفت يها است؛ غول ه در قالـب کـ را بـر آن داشـته اسـت يسندگان متعهد از جمله نوال الـسعـداو ی از نو یامر برخ

را ) ارکاستعمار پنهان و آش ( استعمارزده خیزِ نفت يشورهاکها و نیالت مردم سرزم کرمان، مش ژة نفـت و یـ رد و کارکـ ن یهم. سندی از نفت بنو يا و مضار برخوردار یشند و از مزا کر ب یبه تصو

انون کـ دادها و ین موضوع، محور رویه اک را ییها رش، استقالل رمان یدناپذیـر ترد یت و تأث یاهما با بررسی یه آ کن پرسش مقدر یخ به ا سته است، در پاس یشا. ندک ی م یرفتنیهاست پذ ت آن یروا

نوع نوینی از رمان سخن گفت؟ یتوان از معرف هاي آن، می و تحلیل یک رمان و توجه به مؤلفه با یه در پژوهش ک يهاي متعدد رمان يه نگارندگان با توجه به ساخت و محتوا ک شود يادآوری

ل ی اسـماع لیـ ن ها ی چنـ یگردابب ه بر کتا کی با ت ی و عرب یات فارس ی در ادب "رمان نفت "«عنوان و تحلیـل ی، بـه طـور مبـسوط بررسـ )1391(» ي نوال سعداو عشق در روزگار نفت ح و یفصـ، ازجملـه یرخـان یح، آثـار متـأخر رضـا ام یل فـص ی اسماعيها گر از رمانی دیز برخیاند و ن ردهک

رحمن از عبـدال ) الملـح مـدن (شـهرهاي نمـک همچـون یو البته آثار شاخص... و نفحات نفت .دانند یرا چندان نادرست نم» رمان نفت« استقالل این نوع رمان، یعنی يمنیف، ادعا

ه در ساخت و محتوا به ک را ي بلند ییتوان آثار روا یا م یآ: ن است ی مقاله ا يپرسش محور ن ین پاسخ اییش از تبید؟ پینام» رمان نفت«رامون آنند، یر نفت و مسائل پ یطور مستقیم تحت تأث

23 »رمان نفت«نوال السعداوي و گونۀ ادبی

.مینکوگو گفتپیوند ادبیات با سیاست، اقتصاد و نفت دربارة کیسته است اندیاپرسش، بهاي اجتماعی، ادبیات هر جامعه، روح آن جامعه است و ادبیات هر زمان، بازتاب واقعیت

گـاه زنـدگی ماسـت و از آنجا که ادبیـات جلـوه ). 33امین (اقتصادي و سیاسـی آن زمان است تواند با تمامی علوم که به نوعی ، می)122 اسعدي(ن ارتباط دارد ما تک عناصرش با زندگی تک

يهـا گـستره از یکـی عنـوان ات بـه یـ ادب. ها سر و کار داریم، پیوند داشته باشد در زندگی با آن است یس. ستیاست نبوده و ن یرات س ینار از تأث کگر بر ی د يها گسترهر ی همانند سا ، انسان یزندگات یادببه ویژه ان هنر و ین م ی در ا که جامعه را دربردارد ۀ عرص یتمامر ی فراگ يعنوان امر بهنیز

جامعـه و چند و از جمله لطافت و دقت و اهتمام هنرمند نـسبت بـه یلی دال ۀ به واسط یداستاننفت، از گذشته در ). 95 کیوشک(رفته است یاست پذی از سیرات قابل توجهیط اطراف، تأثیمح

هـاي مختلـف سیاسـی و ار بوده است، امروزه نیـز در گـستره پیشرفت و پیروزي آدمی تأثیرگذ بین نفت و سیاست نیز همانند نفت و اقتصاد . کند اي را ایفا می اقتصادي کشورها نقش برجسته

در هر کشوري که بخشی عمده از درآمـدهاي دولـت و «که رابطۀ تنگاتنگی برقرار است، چنان شـود، بـدون تردیـد ثـروت نفـت، متغیـري ن می تولید ناخالص داخلی از درآمدهاي نفتی تأمی

ه نفـت بـه کـ البته باید گفت ). 162 ترابی(» آید اساسی در تحلیل شرایط سیاست به حساب میخیز تأثیر دارد، سیاست دیگر کشورها را نیـز تحـت همان اندازه که در سیاست کشورهاي نفت

.دهد تأثیر قرار میمارگر و اسـتعمارزده را بـا نگـاهی انتقـادي، مطالعات پسااستعماري که روابط بـین اسـتع

یکـی از . اي به نام استعمار به وجـود آمـده اسـت ، به خاطر پدیده)247 برتنس(کند بررسی میشود، نفت است؛ بنابراین نفت به صورت غیر مستقیم باعـث مسائل مهمی که باعث استعمار می

شده اسـت، کـه ایـن خــود يعمارات پسااست یز ادب یبه وجود آمدن مطالعات پسااستعماري و ن ن ادبیـات و اقتـصاد یتواند بیانگر رابطۀ ادبیات و نفت باشد؛ رابطۀ ادبیات و سیاست، همچن می .تواند تأیید کنندة رابطۀ ادبیات و نفت نیز باشد می

قینۀ پژوهش و روش تحقیشیپـ یشناسـ ، در حوزة نوع ي نظر يردیکن پژوهش با رو یا ل یـ تحله بـر کیـ و بـا ت ی آثـار ادبنگارندگان مقالـه، . نگارش درآمده است ، بهيا شناخته شده ی اثر ادب ي ساختار و محتوا یفیتوص

رمان « ژه به یصورت و ه به ک يا پژوهش مستقل و برجسته معاصر، به ی و عرب یات فارس یدر ادب هـایی دربـارة نـوال افتند؛ اما مقاله ی شاخص پرداخته باشد، دست ن ي اثر يو مطالعۀ مورد » نفت

1391 ، پاییز و زمستان3 هشمار، 17 دوره ،ادبیات معاصر جهانپژوهش 24

نـوال هـایی بـا عنـوان مقالـه توان بـه ها می دند، که از جملۀ آن یالسعداوي و برخی از آثار او د نـوال (دعوة جریئۀ لتحریر جـسد المـرأة العربیـۀ مـن سـلطتی الرجـل و المجتمـع : السعداوي

از لیلی الحر )طرة مرد و جامعه ی وجود زن عرب از س ي آزاد ي جسورانه برا یفراخوان: يسعداو) زن در آثار نوال سـعداوي : خوانش انتقادي(المرأة فی کتابات نوال السعداوي : ت نقدیۀ قراءاو

.از رجاء طایع اشاره کرد

یبحث و بررس عشق در روزگار نفت و رمان يسعداوالنوال -1

دفاع از حقوق بـشر و نویس مصري است که به سعداوي، پزشک، منتقد، نویسنده و رمان از دانـشکدة 1954دنیـا آمـد و در سـال او در قاهره به. استخصوص حقوق زنان معروف به

دورة پزشـکی عمـومی را در جراحـی گذرانـد و . التحـصیل شـد پزشکی دانشگاه قـاهره فـارغ عنوان پزشک متخصص در قـصرالعینی به1954در سال . هاي قفسۀ سینه شد متخصص بیماري

در .اش از کار برکنار شد هاي جسورانه تهها و نوش خاطر دیدگاه کار شد، اما بعدها به مشغول به ه نوشـته کـ ییها تابکخاطر آراء و ن به یسادات به زندان افتاد، همچن ، در زمان انور 1981سال

منظور توجه به به 1982نوال سعداوي جمعیت همکاري زنان عربی را در سال . د شد یبود، تبع ).386 يالفوز(زن در دنیاي عرب تأسیس کرد

شتر یــب کــه در سان زن عــرب اسـت یــنو سندگان و داسـتان یــن نویمــشهورتراز سـعداوي ل که شـ یـ ن پا یـ ش بر ا یها پردازد و اغلب داستان یمسائل زنان در جهان عرب م به شیها نوشتهـ ، ک زن پزشـ یـک خـاطرات ، بیغارمان توان به ی م ياز جمله آثار و .اند گرفته ۀ در نقطـ یزنزنان و يها تابک ، عشق يوجو در جست یزن، نفت روزگارعشق در ، زن یکدو زن در ، صفر نـو در بـاب ینزاعـ و ن و اخـالق ی د ،زن ، زن یچالش روان ، ان زنان عرب ی عر ةچهر، تیجنس ).60ابراهیمی (اند زبان ترجمه شدهیش از سیب ها به از آنیه برخکشاره کرد ا زنۀلئمس

خالصۀ رمان -1-1روزي او . کند کار می » ادارة حفریات «که در شناس است این رمان، سرگذشت زنی باستان

گیرد و بـراي که ایزدان زن نیز وجود دارند، از کارش مرخصی می خاطر جستجو و اثبات این بهچون بیرون رفتن زن از خانـه، بـدون اطـالع همـسر، سـابقه . کند چند روز شهرش را ترك می

شـود، هـا منتـشر مـی ر روزنامهپردازد و خبر د جستجو می ندارد و خالف عرف است، پلیس به

25 »رمان نفت«نوال السعداوي و گونۀ ادبی

نمایندة پلیس، همسر و رئـیس آن زن را در . کند پادشاه نیز براي یافتن این زن پاداش تعیین می همـسر و رئـیس (کند، از نظر آن دو نفر ها بازجویی می اي محرمانه بازداشت کرده و از آن خانه

ت؟، او زنی مطیع و شرافتمند است، پس کجا و چرا رفته اس)آن زنهمـراه دارد، در محـل مـورد زن که کیفی حاوي وسیلۀ نوك تیزي براي حفـر زمـین بـه

هـاي روسـتایی کـه لولـه . شود که در کوهپایه واقع اسـت نظرش پیاده شده و وارد روستایی می بینـد کـه چادرهـاي سـیاه او زنانی را می. هاي آن سیاه است شود و تمام خانه نفت از آن رد می

ایـن . کننـد کودکان در اطراف برکه بازي مـی . کنند یی را روي سرشان حمل می ها دارند و بشکه براي جویا شدن نـام روسـتا، . خواهد ایزدان را آنجا جستجو کند همان روستایی است که او می

دهـد، در راه گروهـی از راهش ادامه مـی دهد، به او جواب نمی رود، اما هیچ کس به جلوتر می زننـد، ناگهـان هـوا خوانند و خانم پاك و طاهر را صـدا مـی هم سرود می بیند که با زنان را می

دنبـال او بـه . کنـد افتد و همه چیـز را پنهـان مـی راه می رنگ به شود و سیالبی سیاه وفانی می ـتبـرد کـه در تـه یـک اي می کلبه کند و به گردد، مردي او را راهنمایی می اي براي اجاره می خانهدام روزنامـه ـــ کنـد و م در آن مردي است که در شرکت نفت کار مـی راشیبی واقع است و ـسخصوص زنان، براي شـرکت نفـت کـار البته باید گفت که تمام مردم آن روستا و به . خواند میآن خانه، او را همچون خدمتکاري بـا کلمـات تحقیرآمیـز صـدا از ابتداي ورود زن به . کنند میغذا را آماده کن، چاي را بیـاور و : شود ها شروع می نهیاز همان ساعت ورودش امر و . زنند میهاي نفت را روي سرش تا شرکت حمل کند، سنگینی در آن خانه، زن مجبور است بشکه . غیرهشود، گاهی از شـدت گرمـا سـرش ها خم می حدي است که گاه گردنش زیر بار آن ها به بشکه

ر ـــ اش فک گذشـته وقعیت سخت، مدام بـه او براي تحمل این م . رود شود و از حال می داغ می چنان در رؤیـا سازد، گاهی آن کند، رؤیا او را براي مدتی از فضاي نابهنجار اطرافش دور می می

.رود که تشخیص مرز این دو برایش دشوار است فرو میب ـر، او را متعجـ ـریـزد و ایـن امـ اي که زن در آن اقامت دارد، نفت می انهـف خ ـاز سق

داند و معتقد است که هیچ چیز و هـیچ در این خانه، مرد نفت را برتر از همه چیز می . سازد میاو قصد دارد هرطور شـده از آن خانـه فـرار کنـد؛ امـا . تواند، در برابر آن قد علم کند کس نمی

شـوند، در جـستجوي راه فراریـست، توفان و سیلی که مدام در جریان است، مانع فرارش مـی او هـر وقـت . ادشاه نزدیک است و شاید بهترین موقعیت براي فـرار باشـد جشن بزرگ میالد پ

رزنش ـزنـان او را سـ . اي بیابـد پردازد تا شاید الهـه حفر زمین می د به ـبین یـان را مناسب م ـزمکند تا مزدشان ها را تشویق می وي آن . ها را نیز با خود همراه سازد کنند، اما او قصد دارد آن می

1391 ، پاییز و زمستان3 هشمار، 17 دوره ،ادبیات معاصر جهانپژوهش 26

اندیـشند، امـا هـیچ اقـدامی سخنانش می آنان به. ها نروند یگر زیر بار حمل بشکه را بگیرند و د .کنند نمی

شود و همچنان امیدوار اسـت تـا بتوانـد این زن باستانشناس هرگز از جستجو خسته نمی هاي مـرد، تـن پردازد و با وجود کتک هدایت زنان نیز می او هر روز به . ایزدان باستانی را بیابد

کم زنان دیگري، همچون او، بدون اجـازة همسرانـشان از خانـه کم. دهد هاي او نمی هخواست بهشـود، خصوص پلیس، امري طبیعی میه که دیگر این امر براي همه، ب طوري شوند، به خارج می

سـرانجام در . اند تا حقـشان را بگیرنـد گویی با بوجود آمدن این وضع، همۀ زنان تصمیم گرفته ن لبخنـد، یزنند، با ا هم لبخند می ستند و به یا یروي هم م نان، زن و مرد رو به گیر و دار فرار ز .شود شود و فکر فرار از ذهن زن دور می یزندگی آغاز م

هاي رمان مایه درون-1-2 یاز نفـت زنـدگ سرشـار ینیدر سـرزم است که یژه زنان یو ها و به انسان ةدربارن ن رما یا

رنـگ خـود ها را تحـت تـأثیر قـرار داده و بـه ت، زندگی آن نفت که نعمتی عظیم اس نند،ک یمهـایی مایـه گـردد و داراي درون زن مـی یـک در واقع این رمان، حول شخصیت . درآورده است

.چون نفت و عشق استه در سراسـر رمـان سـیلی از نفـت را ـان مدام جریان دارد، چنانک ـن رم ـنفت در ای : نفت

را دارد و بر همه چیز، حتی زندگی اهل روستا مسلط اسـت، بینیم که قصد نابودي همه چیز میکننـد، شـاید کنند، اما گاه حتی مزدي دریافت نمـی که همگان در شرکت نفت کار می طوريه ب

خاطر نفت باشد، نفتی که کنند، به هاي اهل روستا که براي شخص دیگري کار می تمام بدبختی زنـان روسـتا نیـز . همـراه داشـته اسـت را بـه ها بـدبختی جاي خوشبختی و ثروت براي آن به

گونـه هاي سنگین نفـت را روي سرشـان تـا شـرکت حمـل کننـد و حـق هـیچ مجبورند بشکه يدهد و با دشـوار ی انجام م یخوب ارش را به ک نفت، یت مل کن زن در شر یا«: اعتراضی ندارند

نفت بر همه يزوده ب«). 108 السعداوي(» ندک ی نفت را بر دوش خود جابجا ميها هکتمام، بشجریـان نفـت « ).101همـان (» جا باز خواهد کرد همه افت و مسیرش را به یطره خواهد یچیز س

).169همـان (» راند خواست، پیش می هرجا که می پیوسته در حال فزونی بود و آن را دوباره به

در هر حـال « ).103همان (» کند ه از آسمان نازل شده باشد، غلبه می ک اي این نفت بر هر وحی «دل، بهتر است و ممکن است اگر تـسلیم او شـویم بـا مـا رحم و سنگ نفت از دیگر کائنات بی

).120همان (» داري خوشرفتاري کند، اما تو از مقاومت دست برنمی

27 »رمان نفت«نوال السعداوي و گونۀ ادبی

اند که کـار در شـرکت نفـت را تـرجیح آنان چنان تسلیم نفت و عواقب ناشی از آن شده خواهند که کنند و از او می دهند و با او صحبت می ب قرار می دهند و یا گاهی نفت را مخاط می

انـد کـه این باور رسیده ها به آن. که جریانش را کم و زیاد کند ها خوشرفتاري کند و یا این با آن برابر آن مقاومت کنند؛ نیروي نفت را برترین شوند در ها مسلط است، اما حاضر نمی نفت بر آن اي نفت اگر او -«: خواهند خودشان را دلداري دهند ها می با این حرف دانند و گویی نیروها می

بـه . مانـد باقی نمـی يزیه بمیرد، دیگر در عالم، از جبروت مرد چ کطور کامل غرق نکنی را به جریـان افتـاد و زن رسد نفت خواست مرد را اجابت کرد و آبشار با نیروي بیـشتري بـه نظر می

از كن اعتراف دردنـا یو ا ).167همان (» ردک ی غرق شدن مقاومت مزد و در برابر دست و پا می ).93همان (» دهم من کارکردن در شرکت نفت را ترجیح می«: هکشان است ی ايرارکسخنان ت

اي منجـر شـده ساخت وسیله ها گرفته و به نفتی که عشق، محبت و حتی زندگی را از آن شـوید، تمیـز پزد، می می(دهد ایشان را انجام میکند و تمام کاره است که با نیروي نفت کار می

کـه زنـدگی در کند غافل از این نیاز می قول خودشان جامعه را از وجود زن بی و به ...) کند و میابزار جدید نوشتار با نیـروي «یط، حت ین فضا و شرا یدر ا . شود خوردن و خوابیدن خالصه نمی

این ابزار برخالف زنان، نه دهانی دارد «). 6همان (» نویسد ها می کند و به همۀ زبان نفت کار می کـه نویسد و زمانی براي خوردن و نه زبانی براي سخن گفتن، عالوه بر این، با خطی واضح می

مرور زمان فرسوده شد و یـا از بـین رفـت، ماند و اگر به یت مکحر یش بیند، سر جاک یار نم کن ی ماشی نوع–. از شدین یار زن ب کتوان از یرد آن م کارکرو و یتوان آن را تعویض کرد و با ن میاي دیگر بـراي پـاك اي براي خواندن و دکمه اي براي نوشتن دارد و دکمه ه دکمه کد است یجد

و هـر يفـشار ی دکمۀ سفیدي هـست کـه آن را مـ -پزد؟ و چه کسی برایت غذا می –...کردنرم همراه بـا سـاالد و ترشـیجات و کنی و یک وعده غذاي گ غذایی که بخواهی، درخواست می

).129-128همان (» دهد یتو م ز بهیچ همه

هـا همراه داشته است، بعدها با اختراعِ این ماشین براي زنان بدبختی به ینفت که از جهات ه بتواننـد آزاد کـ ها سود رساند و باعـث شـد آن ز بهی نینند، از جهاتک که با نیروي نفت کار می

چـشم تۀ شگفت دیگري که در ایـن رمـان بـه کن. اسارت مردان رها شوند نوعی از باشند و به - آیا آن آب است؟ –«: دن نفت و از آسمان فرود آمدن آن است یخورد، سخن گفتن از نوش می كا را پـا ـهـ نـد و روده ک ی را رفع م یه بهتر از آب تشنگ کده است ـر ش ـی نفت تقط یوعـه، ن ـن آیا نفـت –. نفت است–. نه-دانی این چیست؟ نمی-ت؟ این چیس -«). 33همان (» دینما یم

رو ـان فـ ـآیـد و یـا از آسمـ یـ، از دل زمین بر م ین نفت لعنت یالبته، ا -! کند؟ از سقف نشت می

1391 ، پاییز و زمستان3 هشمار، 17 دوره ،ادبیات معاصر جهانپژوهش 28

» بخـشد یکس که بخواهد م هر آسمان بدون حساب به -بارد؟ آیا از آسمان نیز می –. زدیر یم ).31همان (

انـد بـراي مثـال، حـساب آورده را جـزء داروهـا بـه هـن، نفـت کهاي پزشـکی در کتاب داروشناسی نام زیست در کتاب خود به دیسقوریدس پزشک یونانی که در قرن اول میالدي می

عنوان یک دارو یاد کرده است؛ پزشکان ایرانـی و از نفت به) De Materia Medica (هومیوپتی، ابوریحـان محمـدبن احمـد در يالحـاو غیر ایرانی چون ابـوبکر محمـدبن زکریـاي رازي در

نقل از او، یا بدون ذکر نام او، از این مـایع و غیره به دانشنامه، حکیم میسري در کتاب الصیدنهرا ها نفت، نفـت سـیاه و سـفید را دارو دانـسته و آن آن. اند هاي خود یاد کرده حیاتی در کتاب

در این رمان نیـز مـردم بـراي رفـع ).618زنجانی (اند براي معالجۀ بیماري جلدي مفید دانسته .کند ها را نیز تطهیر می قول خودشان روده کنند که به تشنگی از نوعی نفت مقطر استفاده می

شـود جا آمده، چیزي جز نفت یافت نمی آن در این روستا که زن براي یافتن ایزدبانوها به گویـد کـه اینجـا اب مـی پرسد که بقایاي ایزدان کجاسـت؟ مـرد در جـو و زمانی که از مرد می

نجـا جـز ی نه اي زن، ا -شود؟ آیا اینجا در زیر زمین حفریات یافت می –«: سرزمین نفت است روستایی که نفت مدام در آن جریان دارد و حتی ).105السعداوي (» شود نفت چیزي یافت نمی

همـه چیـز توانـد بـر رنگ خود درآورده است و داراي نیرویی است که مـی هاي آن را به خانه .مسلط باشد

توانـد ه زیردست مورد ظلم واقع شده است و نمیکقول اسپیواك، در تولید استعماري، بهحاشیه رانده شـده و بـسیار طور مضاعف به حرف بزند، زن اگر زیردست و مستعمره باشد، به

ري ، در این رمان نیز مردم روستا بـراي شـخص دیگـ )245برتنس (شود بیشتر نادیده گرفته می ن ـقول خودشان بـا زبـان بیگانـه سخـ کنند، آن شخص، رئیس شرکت نفت است که به کار می

مـضاعف يا گونـه اما زنان در این رمان، بـه این روستا آمده است، خاطر نفت به گوید و به میکلـی طور اند، که شوهرانشان و به تنها تحت سلطۀ رئیس شرکت ها نه اند؛ آن نادیده گرفته شده

خاطر ها همه از تأثیرات نفت و استعمارگرانی است که به کنند و این ها ظلم می آن نیز به مردان .اند جا آمده آن نفت به

کنـد، چنانکـه صـداي در این رمان، گاهی نویسنده براي بیان تشبیه نیز از نفت استفاده می سـوپ را ) مرد(«: مکند کند که نفت را می هایی تشبیه می لوله سرکشیدن سوپ توسط مرد را به

حتـی ). 68 الـسعداوي (» مکـد اي که نفت را می د، شبیه لولهیشکشد سر با صدایی که شنیده می که پر از لـک و یانگشتان بزرگ «: کند نویسنده گاه براي نشان دادن رنگ نیز از نفت استفاده می

29 »رمان نفت«نوال السعداوي و گونۀ ادبی

.)171همان (» .رنگ نفت بود هاي روي پوست آن به س بود و ورمیپحفـر عالقـۀ شـدید زن بـه : هاي عشق در این رمان عبارتنـد از نمونه: عشق با طعم نفت

پادشاه و عشق بسیار کمرنگ مرد نـسبت بـه زمین و جستجوي ایزدان، عالقۀ رئیس شرکت به پلیس اطالعات جدیدي از زنی که بـه « :اتمام است خاطر مسائل مختلفی رو به همسرش که به

هاست و این کـار تحقیق دربارة مومیایی مند به عالقهآورد؛ زن، بسیار دست می مرخصی رفته به ).87 همان(» .آید حساب می برایش نوعی سرگرمی به

این، اند، عالوه بر ها، با عنوان عشق یاد کرده ها از این عمل زن، جستجوي الهه در روزنامه غـذ هیچ وجه حاضر نیست این کا شدن کاغذِ حاوي نقشه توسط این شخصیت که به از بلعیده

زن «: شـود دست مرد بیفتد و یا حروف آن در شکمش از بین برود نیز با عنوان عشق یاد می بهخواهد حـروف را روي آورد، گویی می ش فشار می یها معده و روده يرا دید که با دست بر رو ) 123همان (» !عشق تا این حد؟. ها را از نابودي حفظ نماید برگه ثابت نگه دارد و آن

زنـد و او را معرفـی هاي رمان، زمانی که دربارة رئیس شرکت حرف می صیتیکی از شخ پادشـاه هـاي نفـت را بـه نشانۀ عشق و محبـت، بـشکه دارد که او به گونه اظهار می کند، این می

تواند در عالم سیاست نوعی عشق باشـد؛ عـشقی کـه بقایـاي آن کند که این خود می تقدیم می .شود وزگار نفت یافت نمیها دیگر در ر چون اجساد الهه

شدن صـداي و عوضی عامل دگرگونیوسته است، حتین رمان، نفت و آنچه بدان پ یدر ا که خود بعـد از کـشف نفـت هایی ش ماشینیدایروزگار عاشقی و قبل از پ همسر زن نسبت به

توانـست ه نمـی کـ بود یآن صداي همسرش در روزگار عاشق «: شود یاند، دانسته م اختراع شده که نفت از نیرویی یک شب از او دور بماند، این البته قبل از کشف ماشین بود و قبل از آن یتح

ه باعـث شـده کـ ن تنها نفت است یا ؛)130-129السعداوي (» .شبیه نیروي برق برخوردار شود هـا گـاه آن. عشقی مصنوعی تبدیل شود نوعی به ها عشق کمرنگ شود و به است در زندگی آن

نهند، براي مثال، مرد از کارهـایی کـه دهند و بر دیگر کارها عنوان عشق می یي م خود را دلدار کند، البته شاید در وجودش اندك احساس و در حق زن انجام داده است، با عنوان عشق یاد می

زن داشته باشد، اما آنقدر نیست که بتوان نام عشق بر آن نهاد و یا شاید روزگار لطفی نسبت به .یی را بر سر عشق و صاحبان آن آورده استنفت چنین بال

هاسـت، کـسی خـورد، در درون آدم چـشم مـی در این رمان همان اندك عشقی نیز که به انـد عشقـشان را بـروز قول خودشان برتر از زنـان جرأت ابراز آن را ندارد و حتی مردان که به

زنـان در ایـن . ماشـینی باشـد جانبۀ نفت و دنیاي طرة همهی از سیناش تواند یدهند و این م نمی

1391 ، پاییز و زمستان3 هشمار، 17 دوره ،ادبیات معاصر جهانپژوهش 30

عنـوان، حتـی هـیچ شود؛ بنابراین به ها گناه محسوب می اند و عشق براي آن جامعه تحقیر شده افسانه کرده است و اگـر ها تبدیل به نفت، عشق را نیز براي آن . آن را ندارند حق فکر کردن به

خواهد اثـري از هد و می د عشقی از زندگی گذشته در دل دارند، نفت، آن را نیز هدف قرار می .آن باقی نگذارد

»رمان نفت«هاي ساختاري و محتوایی مؤلفه-1-3 »رمان نفت«ساختار ) الف

ها تا حدودي مانند انواع دیگر رمان است، با این تفـاوت کـه در آن ساختار این نوع رمان ها یا در شرکت هاي این نوع رمان عنوان مثال، شخصیت نفت بر همه چیز سایه افکنده است؛ به

اي نزدیک دارنـد و یـا اند و رابطه کنند و یا اینکه با کارمندان شرکت نفت درارتباط نفت کار می ن نـوع یـ نویـسنده، در ا . کننـد شرکت نفت کار مـی ها، مدارس و اماکن مربوط به در بیمارستان

. کند ها را توصیف می ها، روابط، مشکالت، نوع زندگی و اخالق آن رمانصحنه ممکن است دربردارنـدة معنـایی عمیـق و گـسترده باشـد و ماننـد : یا صحنه مکان

حـساب آیـد و داراي مفهـوم خاصـی باشـد مایه، جزئـی از عناصـر حیـاتی داسـتان بـه درونتواند کل مفهوم داستان را ، صحنه میعشق در روزگار نفتکه در رمان ، چنان)296 میرصادقی(تـرین عناصـر داسـتان تـرین و اساسـی پردازي، یکی از مهم صحنهمکان یا طریقۀ . ما القا کند به

عبـارتی صـحنۀ خیز است و یا به هاي نفت طورقطع سرزمین ها نیز به صحنه در این رمان . استهایی باشد که براي کارمندان شرکت نفت سـاخته شـده تواند شرکت نفت و یا شهرك ها می آن

بـه . ه مدام جریان دارد ک یت انباشته از نفت، نفت ، صحنه سرزمینی اس »رمان نفت «است، گاه در جایی باشد که بـوي نفـت از آن بـه تواند هر ها می کلی باید گفت که صحنۀ این نوع رمان طور

.رسد مشام میشود، در زندگی و تحول فرهنگی خیز حاصل می هاي نفت مدي که از نفت در سرزمین آدر

هایی با فرهنگ و اقتصاد برتر، نمونـه و سرزمین به مردم بسیار مؤثر است و گاهی این مناطق را سـایر بنابراین ساکنان این مناطق از امکانات و رفاه بیـشتري نـسبت بـه . کند ثروتمند تبدیل می

که این مناطق، خیـر و درحالی. کلی متفاوت است ه ها نیز ب مناطق برخودارند و سطح زندگی آن هـا بـه آورند، گاه ممکن است بدبختی را براي آن می ارمغان برکت فراوانی را براي ساکنانش به

که کمترین نفعی نصیبشان شود، مجبور شوند براي رئـیس ها بدون این همراه داشته باشند و آن ها توسط زنان آن هم بدون هیچ مزدي در رمـان مانند حمل کردن بشکه . کنند شرکت نفت کار

31 »رمان نفت«نوال السعداوي و گونۀ ادبی

.عشق در روزگارنفتها و عـادات و راه جغرافیایی داستان، کار و پیشۀ شخصیتمحل: عناصر صحنه عبارتند از

هـا مثـل شان، زمان یا عصر و دورة وقوع حادثه و محیط کلی و عمومی شخصیت روش زندگی ). 453همـان (محیط مذهبی، اجتماعی و مقتضیات فکري، روحی، خلقی، عـاطفی و احـساسی

.است همخوانی داردها، اجزاي صحنه با محتواي آن که نفت در این نوع رمانهـیچ وجـه زمـان به عشق در روزگار نفت در رمان : زمان یا عصر و دورة وقوع حادثه -

نظـر شود کـه بـه هاي صبح و عصر مشخص می وقوع حوادث مشخص نیست، تنها گاه ساعت طرة آن یپردازي مهم باشد؛ اما زمان دقیق حوادث مشخص نیست؛ نفت و سـ رسد در صحنه می

. رده استکادها دور یه برده و از یحاش ر و احوال مردمان، زمان را بهاک و یبر زندگکنـد و پردازي کمک مـی شخصیت بهوگو یکی از عناصر مهم رمان است، گفت: وگو گفت

ها مطابق با روحیات، افکـار و وگوي شخصیت در پیشبرد حوادث داستان نیز دخیل است، گفت و نشان دادن درونیات و افکارشان نیز از طریـق ها هاست و معرفی شخصیت طبقۀ اجتماعی آن

هـاي مایـه درون تـوان بـه و از طریق آن می )102عطرفی و سپهوند ( پذیرد این عنصر انجام می وگـو نیـز ها نفت است، گفت مایۀ اصلی آن هایی که درون د، در رمان یبدون ترد . برد رمان نیز پی

هاي رمان وگوي بین شخصیت در گفت . شود ی م آن انجام شتر دربارة نفت و مسائل مربوط به یب ، چـه بـه »رمان نفـت «هاي شخصیت. خوبی نمایان است این موضوع به عشق در روزگار نفت

حتـی ایـن اشـخاص، . کنند وگو می صورت مستقیم و چه غیرمستقیم در مورد نفت با هم گفت ـ يهـا گویی اندیشند و در تک این مسائل می شان به گاه در تنهایی ی خـود دربـارة نفـت و درون

.زنند یآن حرف م مسائل مربوط به

»رمان نفت «يمحتوا) بنفت، شرکت نفـت، کارکنـان آن تواند داراي مشخصاتی چون پرداختن به می» رمان نفت «

، مضمون نفت و مـسائل مربـوط ها و همچنین اثرات آن بر زندگی مردم باشد، در این نوع رمان ها به از رمان یه در برخ ک افت شود؛ چنان ییم و یا غیرمستقیم در صورت مستق تواند به آن، می به

ه یما ن درون یگر، ا ی د یبرد و در برخ یۀ اصلی، که همان نفت است، پ یما درون توان به ی م یراحت . نهفته استی و اجتماعي، اقتصادیاسیدر مسائل س

خاطر اند و یا به صورت مستقیم و چه غیرمستقیم با نفت درارتباط تمام مسائلی که چه به هاي نفت باشند، گاه قصد نویسندگان ایـن مایۀ اصلی رمان توانند درون اند، می وجود آمده آن به

1391 ، پاییز و زمستان3 هشمار، 17 دوره ،ادبیات معاصر جهانپژوهش 32

ها این است که مردم را بیدار کنند تا در برابر پدیدة اسـتعمار بایـستند و نفـت را کـه نوع رمان .ندسرمایۀ کشورشان است با دست خود تقدیم استعمارگران و بیگانگان نکن

مملکتـی کـه نفـت «: قول هـانري بـواژه که نفت سرمایۀ ملی است و حتی به با وجود این امپراتـوري . امپراتوري دریاهـا بوسـیله مـواد سـنگین نفـت . دارد، امپراتوري را دارا خواهد بود

امپراتـوري -واسطۀ بنزین و نفت ه ها ب امپراتوري خشکی - مواد سبک نفتی ۀوسیله ها ب آسمانتـر و کننـده اطهـــ تـر و اح ماده حیـاتی دارد کـه قیمتـی ه وسیله قدرت مالی که بستگی ب ه دنیا ب که در کشورهاي این و با توجه به ) 1لسانی (» باشد تر از خود طال در روي زمین می کننده مسلطخصوص ایران و کشورهاي عربی آثار زیادي در زمینۀ نفـت نوشـته شـده و حتـی خیز به نفت

عبـدالرحمن منیـف، ) مدن الملـح (شهرهاي نمک ها چون برخی از رمان نفت موضوع محوري نادر وحیـد گل بی بی اسماعیل فصیح، گردابی چنین هایل ، ي نوال سعداو عشق در روزگار نفت

ایـن و یـا رمـانی کـه بـه » رمـان نفـت «شناسی رمان، نـامی از و غیره قرار گرفته است، در نوع بـه »نفـت رمـان « حتی در تقسیمات انواع رمان نیز . است موضوع اشاره داشته باشد، برده نشده

فرعـی از ینـوع عنوان تواند به محتوا می با توجه به »نفترمان «در حالی که . خورد نمی چشم . داشته باشداستقاللانواع رمان محسوب شود و

هاي عربی، از جمله در کتاب مجدي وهبـه، بـا انـواع بندي انواع رمان در کتاب در تقسیم شویم، در این کتاب، وهبه عالوه بر رمان پلیسی از رمانی با عنوان رمان مختلف رمان روبرو می

. توان هر دو را ذیل یـک عنـوان گنجانـد رسد، می نظر می کشف مجرم نیز یاد کرده است که به عبـارتی، بـراي دو موضـوع ها براي یک موضوع یا بـه بندي چگونه است که گاه در این تقسیم

تـري چـون نفـت گزینند، ولـی از موضـوعات مهـم هم، دو عنوان جدا برمی زدیک به ـ ن امالًـک خیزنـد و همـانطور کـه قـبالَ کنند، با اینکه کشورهاي عربی نیز چون ایران نفت پوشی می چشم

.اي در این زمینه دارند اشاره شد، آثار بسیار معروف و برجستهگیري یـک د و کمال که در آن رشد و شکل در بین انواع مختلف رمان، عالوه بر رمان رش

خـورد چـشم مـی شود، رمانی با عنوان رمان رشد هنرمند نیز به ینمایش گذاشته م شخصیت به تـوان، رمـان نـوع رسد که مـی نظر می به. دهد که مراحل زندگی و رشد یک هنرمند را نشان می

واع رمان، موارد دیگري نیز وجود بندي ان عالوه بر این، در تقسیم . دوم را ذیل رمان اول گنجاند گستردة نوع دیگر، ذیل آن گنجاند و گـاه ۀتوان یک نوع از رمان را با توجه به دامن دارند که می

هایی نیـز وجـود دارنـد آن نوع نیست و در همین راستا رمان رسد که هرگز نیازي به نظر می بهها را ذیل هیچ کدام از انـواع رمـان آنتوان طور قطع، نمی هاست و به گونه که شایستۀ آن که آن

33 »رمان نفت«نوال السعداوي و گونۀ ادبی

بنـدي آن شناخته شده قرار داد، در اینجاست که گاه جاي خالی بعضی از انواع رمان در تقـسیم .باشد» رمان نفت«تواند رسد که یکی از این انواع، می نظر می شود و به احساس می

موضـوع، : مـل اسـت یافتۀ سه عا موجودیت هر اثر مصنوع انسانی و از جمله رمان ترکیب شود و سوم صانع یـا پذیر می وري از آن خلق اثر امکان ماده و مصالح که با تغییر، تبدیل و بهره

پـذیر پدیدآورنده، و تا بین این سه عامل وحدت و ربط منطقی ایجـاد نـشود خلـق اثـر امکـان شـد و مـاده و تواند نفـت با نیز موضوع یا سوژه، می» رمان نفت «در ). 368کمري (نخواهد بود

وقـوع طورکلی وقایع بـه استعمارگران و به خیز، مردم آن مناطق، هاي نفت مصالح آن، سرزمین اي خالق با تیزهوشی بین ایـن دو عامـل بـه صـورتی کـامالً پیوسته در این مناطق که نویسنده

ن را تـوان آ آورد کـه مـی کند و رمانی برجسته در این زمینه پدید مـی منطقی وحدت برقرار می .نامید» رمان نفت«

جهینتانـد مان در ارتبـاط نوعی با زندگی ادبیات که بازتاب زندگی ماست با تمامی علومی که به

. شناسی، سیاست و اقتصاد بسیار تنگاتنـگ اسـت پیوند دارد، در این میان رابطۀ ادبیات با جامعه عنـوان عامـل نفت نیز بـه . جانبه است سویه نیست، بلکه دوسویه و همه این رابطه، پیوندي یک

نفت سرمایۀ ملی اسـت و در . مهمی در توسعۀ اقتصادي و سیاسی کشورها با ادبیات پیوند دارد کننـدة چه کشورهاي صادرکنندة نفت و چه کشورهاي وارد (اقتصاد و سیاست جوامع مختلف

ـ مؤثر است و همچون سایر عناصر فرهنگی، اجتماعی و سیاسی بـه ) نفت ویـژه هآثـار ادبـی، بهـا نفـت و اند که تنها دغدغـۀ آن هایی در این زمینه نوشته شده رمان راه یافته است و گاه رمان

ه مشخـصاً کـ بندي انواع رمان نوع خاصی ن حال در تقسیم یبا ا . آن بوده است مسائل مربوط به یعنیز رمان، اي ا تواند گونه رسد که می نظر می ها باشد، وجود ندارد و به رندة این رمان یدر برگ

.بندي انواع رمان قرار گیرد ، در دسته»رمان نفت«ف شـود، یـ تواند تعر می» رمان نفت«توان گفت نوع نوینی از رمان با عنوان در مجموع می

عـشق در هـاي زیـادي چـون تواند مستقل از دیگر انواع رمان باشـد و رمـان این نوع رمان، می ) مدن الملـح ( شهرهاي نمک اسماعیل فصیح، ن هایل گردابی چنی نوال السعداوي، روزگار نفت

توانـد زیرمجموعـۀ نادر وحید و غیره را در برگیرد و یا حتـی مـی گل بی بیعبدالرحمن منیف، عنوان گونۀ نوینی از رمان، اسـتقالل اگر به » رمان نفت «گونۀ ادبی . هاي سیاسی قرار گیرد رمان

رمـان «. ر و محتواي خاص خود را خواهـد داشـت داشته باشد، همانند دیگر انواع رمان، ساختا

1391 ، پاییز و زمستان3 هشمار، 17 دوره ،ادبیات معاصر جهانپژوهش 34

بنـدي انـواع رمـان از تواند ذیـل تقـسیم هاي مختلف رمان، می بندي گونه از حیث تقسیم » نفتتعـاریف ارائـه شـده، بیـشتر داللـت بـر حیث محتوا قرار گیرد، چرا که این عنوان، با توجه به

اسـت داراي مشخـصاتی چـون ینرمـا » رمان نفـت «طور کلی باید گفت؛ به. محتواي آن دارد ار و کم، آشـ یر مـستق یم و غ ینفت، شرکت نفت، کارکنان آن و همچنین اثرات مستق پرداختن به

.پنهان آن بر زندگی مردم

Bibliography

Amin, S. H, (2005), Adabiyat-e Moaser-e Iran (Contemporary Iranian Literature). Tehran: Dayrat-ol-maaref Iranshenasi Publications.

Asadi, M. (2008), "Peivand Adabiyat va Eghtesad,Goftarhayei Eghtesadi dar Qabboosnameh" ("The link between literature and economics; Economic Sayings Qabboosnameh"), Ettelaat-e Siyasi- Eghtesadi, no 257&258, pp 122-129.

Atrafi, Aliakbar & sepahvand, T. (2008), "Barresi-e anasor-e dastani dar roman-e salhay abri" ("Elements of fiction novels of salhaye abri"), Faslnameh-e Zaban va Adab, no 37, pp82-106.

Bertnes, H. (2008), Foundations of Literary Theory (Mabani Nazariye-e Adabi). translation of mohammadreza abolghasemi, Tehran: Ghatreh Publication.

Ebrahimi, S. (Translator), (2003), "Andaki Mehrbani" ("Little Kindness"), El Saadawi, Nawal, Farhang va Honar, Golestaneh, no 52, pp60-62

El Saadawi, N. (1993), Al-Hobbo fi Zamanen Naft, Cairo: Maktabat Madbouli.

Foozi, M. (2010), Kottab-ol-Moaserin. Beirut: Dar-ol-Kateb-ol-Arabi.

Kamari, A.R (1994), "Karkerd-e Khaterh dar Romanhaye Jang" ("Memories functionality in the novels War"), Proceedings of the seminar of the War novel in Iran and World. Tehran: The Ministry of Culture and Islamic Guidance Press, pp 361-370.

Kondra, M. (1998), Honar-e Roman (Art of Novel), Translation of Parviz Homayoonpoor, Fourth Edition. Tehran: Goftar Publication.

Koshki, M. S. (2002), "Daramadi bar Taamol-e Adabiyat Dastani va Siyasat" ("Introduction to Fiction and the Politics interact"), Journal of Islamic Revolution, no 3, pp 95-98.

Lesani, A. (No date), Tala-e Siyah ya Bala-e Iran (black gold or Bly Iran), Tehran: Mehr Publication.

Mirsadehi, J. (1988), Anasor-e Dastan (The Elements of Story) Tehran: Healing Publications.

35 »رمان نفت«نوال السعداوي و گونۀ ادبی

Mohammadi, J. (2004). "Siyasat va Adabiyat" ("Politics and Literature"), Ketab-e Mah-e Oloom-e ejtemaie, no 78, pp 76-77.

Monif, A. (2006). "Roman-e Arabi, Tarikh-e Kesani ke Tarikg Nadarand" ("Arabic novel, the history of those who have"), trans by Habibollah Abbasi, Art Journal, no 69, pp 16-27.

Qarayagh zandi, D. (2002), "Rabeteh-e Adabiyat va Siyasat" ("Relationship between politics and literature"), Soroush's thought, no 3&4, pp 444-459.

Torabi, S. (2009). "Barresi-e Moghayese-I Charchoobhay-e Tahlili va Ravanshenakhti-e Motaleat-e Naft va Siyasat" ("Comparison of the theoretical and methodological framework for oil and Policy Studies"). Research of policy Theoretical, no 6, pp161-186.

Zanjani, B. (1981). "Revayat-e Atash va Naft dar Adabiyat-e Iran" ("Fire narratives and literature of Iran's Petroleum"), Language and Literature, The future, no 8, pp 613-619.

37 54 تا 37، از صفحه 1391 پاییز و زمستان ،3شماره ، 17دوره ، ادبیات معاصر جهانپژوهش

ي سهراب سپهرتابکهشت در یک رمانتكن مشتری مضامیقی تطبیبررس ام وردزورثیلیاشعار وة دیو گز

∗ زهره رامین رانیاتهران، دانشگاه تهران، ،یات خارجیزبان و ادبة دک دانش،یسیات انگلیاستادیار زبان و ادب

∗∗ ياریمحمدجواد بخت رانیا تهران،جهان دانشگاه تهران، مطالعاتةدکدانش، ایتانیارشد مطالعات بر یارشناسک يدانشجو

)20/7/92 :، تاریخ تصویب12/12/91 :تاریخ دریافت(

دهیچک به نسبت يا توان گفت سابقه یه مک است ي امروزيایات در دنی مهم ادبيها از شاخهیقیات تطبیادبتواند ی مختلف م يها رشوکها و ان فرهنگ یسندگان و شاعران در م ی آثار نو یقیمطالعۀ تطب . دارد یطوالن

سـهراب . گر داشـته باشـد یدیک گوناگون بر يها ار فرهنگ کد و اف یر عقا ی تأث ی در بررس ییگشا نقش راه در یـک گـذاران شـعر رمانت هیه در زمره پا کام وردزورث یلیران و و ی از شاعران برجستۀ معاصر ا يسپهر

از یکـی رمانتیـسم اصـول از برخـی گیريکـار به. اند شده ياوک وا یقی تطب ین بررس یانگلستان بود، در ا بنیـادین فرضـیۀ چنـد پژوهش بـر نیا. ام وردزورث استیلی و و ي سهراب سپهر يمشترك شعر وجوه

مـبهم و ناشـناخته و ي توجه به فضاها -2 کیودکعت و ی طب ي نوستالژ -1: است استوار یکتب رمانت کم عالقـه بـه -4 شـاعر -امبری مفهوم پ يداری و پد ينگر شتنیت و خو ی، فرد ییگرا انسان -3حضور مرگ

تبکم یمبان رامونیپ شده ادی عوامل مجموعۀ که آنست نیا نشانگر پژوهش این علمی دستاورد. زادگاهز یـ را نيتوان اشعار سـپهر ین میاست، بنابر افتهی بازتاب شاعر دو نیا آثار در بارزیبه صورت ،یکرمانت . به هم به شمار آوردیکار نزدی بسیک رمانتيشان را شعرایف اشعار وردزورث، و ایدر رد

.ام وردزورثیلیسم، وی، رمانتيتاب، سهراب سپهرک، هشت یقیات تطبی ادب:يدیلک يها واژه

E-mail: [email protected]، 021-88634500: ، دورنگار021-61119065: تلفن ∗ :[email protected] E-mail،021-88634500: ، دورنگار021-61119065: تلفن ∗∗

1391 ، پاییز و زمستان3 هشمار، 17 دوره ،ادبیات معاصر جهانپژوهش 38

مقدمهابـراز يه بـرا ک يا عامهيها زبانیمعنهن به ک يه در فرانسوک لمه رمانک از یک رمانت واژة

بـه ) romaunt(ا رمانـت یـ ) romance(س رمان. رفت، آمده است یار م ک به یکاحساسات رمانت از یـ انگر ن یشد و ب یه در قالب نظم نوشته م ک بود ي و سلحشور ي در غالب دالور ی داستان یمعن

ن حس قرون یتوان به ا یان احساسات را م ی ب ي برا یکن استفاده از واژه رمانت یابنابر. 1و تمنا بود توان بـه ی قرون هجده و نوزده را م یکتب رمانت کم م ین منوال، مفاه یهمبه . نسبت داد ییوسطا

م مورد بحـث یه از مفاهکرد کقلمداد ) intellectual experience(» هوشمندانهيا تجربه«عنوان آغاز منظوم بودنـد، امـا بعـدها بـه در«ها اگرچه رمانس ). 3ث و بورهام یه (استن مقاله یدر ا

ي بـرا »ان مجـرد یـ جنگجو«نگر تـالش ای عاشقانه، نما ینیظاهر شده و با مضام » زیصورت نثر ن بودنـد » يعـشق دربـار «ي نمودهـا و دربردارنـدة يت ویان و جلب رضـا ش معشوقهدن به یرس

» رمـانس « اروپـا از قرون هجده و نـوزدة یک، رمانته گفته شدکهمانگونه ). 35ابرامز و هارفام ( بـه گفتـۀ . ردیگ ی برمز دری را نیک اشعار رمانت ضمونن اقتباس، م یا. ش گرفته شده است یقرون پ

ه قهرمـان کـ رمانس است یک شعر رمانتضمونن میتر ین و اساس یتر یلک« Frye ينورتروپ فرا اسـت عت ی با پروردگار و طب یگانگی كدن به در ی رس ،ن رمانس یموضوع ا . آن خود شاعر است

از يزیـ گر«عنـوان سم بـه یـ ن رمانت یـ گرچه ا ).11(» آن است ر قادر به تجربۀ ه بش ک يا به گونه ه کـ منـسجم یعنـوان جنبـش آن را به توان ی اما نم ،بود» ی فلسف يها ییگرا سم و منطق یالسکنئو

یـک ن منـوال رمانت یهمـ بـه ).202ان یابجد(شمار آورد هاست به ها و زمان انک م یخاص تمام رد کـ یسنده بررسیز خاص هر نو یا و ن یتانی جامعه بر یط خاص زمان ید در شرا یز با یس را ن یانگل ی متفـاوت يهـا خی در انگلـستان تـار یـک شروع رمانتدربارة. ستی نن نوشتاریطه ایبته در ح ه ال ک

ن یـ ، شـروع ا یـک تـب رمانت ک معتبر موجود در مـورد م يها باتک از یدر برخ . آورده شده است ه در کـ ) Lyrical Ballads(» یی غنـا يهـا امهکچ«تاب کتوان از انتشار یتب در انگلستان را مکم

گـر از ی دی برخـ چـاپ رسـاندند، دانـست بـه كج به طور مشتر یالرکرث و وردزو 1798سال انـد ردهکـ قلمـداد 1789 لخ وقوع انقالب فرانسه در سـا یرا، تار سم یخ شروع رمانت ی، تار مؤلفان

).183ابرامر و هارفام (ز بـر کـ ات و بـا تمر یـ ادب در گـسترة یقیرد مطالعات تطب یکس رو ه بر اسا کن مطالعه یدر ا

را غالب بـر » و عاشقانه و عشق و عالقه به زنان م سلحشورانۀ فر و افتخار، رفتار مؤدب یمفاه«ث و بورهام، یه -1 ).27(دانند یها م ن رمانسیا

39 اشعار ویلیام وردزورثة سهراب سپهري و گزیدهشت کتاببررسی تطبیقی مضامین مشترك رمانتیک در

رفتـه اسـت، ی انگلستان صورت پذ یک آن و با در نظر داشتن اشعار دوران رمانت ییایکتب آمر کم انگلـستان پرداختـه یـک ار رمانتــ با اشعي سهراب سپهر یی آشنا يها نهیزم به ي مختصر در آغاز

م موجـود ی او با مفاه تابکهشت از مجموعۀ يم موجود در اشعار سپهر یشود و سپس مفاه یم. شود یق داده م یس تطب ی در انگل یکتب رمانت کگذاران م هی از پا یکیان عنو، به در آثار وردزورث

ه کام وردزورث یلی ویراتک و تفیکی رمانتيم شعری با غالب مفاه يم در اشعار سپهر یتشابه مفاه بـر حـاکم کلـی مبـانی . اسـت یل و بررسـ یـ است، قابل تحلیک رمانتين شعرای نخست در زمرة

و کـشف و یـی گرا عـت ی فردیت، هیجـان و احـساسات، طب یعنی آزادي، ،مکتب این ایدئولوژي نحـوة بازیـابی در یوششک حاضر پژوهش .شود یده م ی در آثار این دو شاعر د یشهود به فراوان

ایـن دو شـاعر آثـار در آن تـشابه و تفـاوت و بیان وجـوه رمانتیسم مبانی اصول و کارگیري به .است

یبحث و بررس یکینتعت و بازتاب رمای طبياینوستالژ

عارش نـشان عـت در اشـ یطب را به يا قرن هجدهم نگاه تازه یانی پا يها وردزورث در سال آلمان داشت، تحـت ج به یالرکز ی و ن Dorothy یهمراه خواهرش دوروث ه به ک ياو در سفر . دادرد؛ ـک خود يحال شعر شرح يها نوشته ن دست ین اول یتدو، اقدام به آلمان یکتب رمانت کر م یثأتم تا با ینک ین قسمت تالش مـیدر ا ). 420 یکوسک کم( دی نام Prelude لودیپرا آن را دهـه بع ک یبررسـ بـه -باشـد ی مـ یکتب رمانت ک خاص م ینوعه به ک - یک رمانت يها یژگی از و یکیان یب

و ) individual (ي، تالش فرد یژگین و یا. می بپرداز ي آن در اشعار وردزورث و سپهر يها جلوهــه وردزورث ــراي و ســپهرخودآگاهان ــ تقلي ب ــیأث تــيد و بازســازی ــ یرات هنــر مردم ه زادةک

یکی رمـانت كه وجـه مـشتر کباشد یاند، م اما گمنام و محبوب بوده ، شده يآور جمع يا مجموعهلـر ی ساموئل ت یهمراهه آن را به کدزورث ن تالش در اثر مشهور ور یا. ان آن دو است ی م یمهمان ی بيبرا Lyrical Ballads یی غنايها امهک چنوان تحت عSamuel Taylor Coleridgeج یالرک

اسـت، ) زبـان عامـه ( مردم روزمرةزبان به هک، يا عادی و یی روستا يها ی ساده از زندگ یاتفاقات در یز در اشـعارش سـع یـ ن يد گفـت، سـپهر یـ ن راسـتا با یدر همـ . شود یده م یسروده شده، د

وردزورث . عـت داشـته اسـت یتا و طب ط روس ی و مح یی روستا يها ین گونه زندگ ی ا يپندار یکنهـا گر انـسان یعت و د یشتن، طب یگانه با خو ی، ب ی صنعت ي شهر یر زندگ یثأانسان مدرن را تحت ت

-55ث و بورهام یه(ند یب ی م یعیه آرامش را در مناظر طب کعت است ی در طب یشیشکاو . ندیب یم

1391 ، پاییز و زمستان3 هشمار، 17 دوره ،ادبیات معاصر جهانپژوهش 40

همـان (ب فرانـسه بـود ج انقـال یاز نتا زش یو گر ییجو پناه ی وردزورث نوع ییگرا عتیطب). 54 یی روسـتا يهـا ی وردزورث آرامـش را در زنـدگ ، اتفاقات بعد از انقالب فرانـسه یدر پ ). 105

اتلند اشـعار و نظـرات ک در اس یی روستا ی زندگ یر سادگ یثأن تحت ت یوردزورث همچن . دید یمـ عـث اتلند در اشـعار وردزورث با کوه اسـ کهـا و شـ ییبایان ز یب. ندک یان م ی را ب یفراوان یفزون ).49 - 66استافورد (1 شدیک رمانتاتلند در دورةکت اسیجذاب

ش ید و سـتا ی و تمج یی و روستا یعی ساده، طب يها طینگونه مح یا سهراب به كقۀ مشتر عال و مـردم یی روسـتا ی زنـدگ ی سادگبارة آب دري پاياو در صدا. ان استیها در اشعارش نما آن

:دیگو یاهل ده م /دانند که شقایق چه گلی اسـت مردمش می / ها کوتاه است چینه/ گمان در ده باالدست بی«

کوچـه / ! چه دهی باید باشـد / باخبرند هشکفد، اهل د اي می غنچه آبی است،گمان آنجا آبی بی ).347 يسپهر(» باغش پر موسیقی باد

عـت را در ی لـذت طب يسـپهر «توان گفت، اگرچـه یفر، م یخزائان و با استناد به ین م یدر ا زمـان حـال محـدود عـت را بـه یوردزورث لذت بردن از طب «ن حال ی، با ا »دیجو ی حال م زمان ییسـتا عتی از طب يزیظاهر چ به ي سپهر ییستا عتیطب«، يراعتقاد آشو البته به ).62(» سازد ینم

خـورد و آن یتـر آب مـ ژرف يا هیـ نماروش از د یهـا شهی در خود دارد، اما ر ییسم اروپا یرومانتار ی سـخن بـس ،ه گفته شـد کطور هماني سپهر ییگرا عتیطبدربارة ). 140(» ت اس یعرفان شرق

نـا بهنـام در ی و ميدین سـ یان حـس ی است، از آن مانجام گرفته ي متعدديگفته شده و جستارها : اند ردهکف ی توصیخوب را به يسپهر ییگرا عتینوشتار خود طب جانمـازش و سرخ گل اش قبله که است مسجدي یا معبد سان به يسپهر شعر در طبیعت

بـه شـعرش در علـف و گویـد مـی سـرو ۀباد بر سر گلدسـت اذانش را و نور او مهر و مهـچش آثـارش دیگر از بیش سبز حجم سهراب در . قدقامت پی در موج و است مشغول االحرام تکبیره

پلـک يرو از: پیداسـت خـوبی به نیز اشعارش هاي نام از مطلب این. است پرداخته طبیعت به شـب دریاهـا، پـشت هـا، ماهی پیغام آب، يپا يصدا گلستانه، در آب، گل، من، شب، روشنی،

.)5 بهنام و يدیس (...و صبح خیس نبض تا زمزمه، پرهاي تماشا،ة سور خوب، تنهایی سـپهري . دانـست یعی طب يها سهراب از نماد ة استفاد يها توان نمونه یها را م نین ا یهمچن

شـعر ابهـام و یدگیـ چیپ رازهـاي از یکـی امـر نیهم و است جسته سود نماد از خود شعر در

)50(ن اشعار، رجوع شود به استافورد ی اطالع از عنوان ايبرا -1

41 اشعار ویلیام وردزورثة سهراب سپهري و گزیدهشت کتاببررسی تطبیقی مضامین مشترك رمانتیک در

.اوست را ي وردزورث و سپهر ي، زبان شعر یعتی طب ين نمادها یشان، ا ي ظاهر یدگیچیرخالف پ ب چه از ،ی زبانی در سادگيارین بس منتقدا. نندک یمخاطب القا م تر به را ساده یرده و معان کرساتر

نه ین زم یدر ا . نظر دارند اتفاق ير اشعار وردزورث و سپهر د ،يجهت واژگان و چه از نظر نحو . ده اسـت یـ ار سـاده برگز ی خـود را بـس يتوان گفت، سهراب زبان شـعر یفر م ینظر خزائ بنا به باعـث ، اسـت ي بارز اشـعار سـپهر يها یژگیه از و ک در شعر را يگرری تصو فر ین خزائ یهمچن زبان در اشعار ین سادگ یا). 65(داند ی م شعر او » فرد منحصر به یژگیو و يقدرت شعر سپهر «

تـر یـک ار نزدی مردم بسۀزبان عامش از او به یسه با اشعار پیدر مقاان است و یز نما یوردزورث ن .است

ماننـد هـستی و طبیعت به سپهري«، يدیور و حدی خدۀگفت و به ینکدک یعیشفبه نقل از حـدود در اي کلمـه نـه شعرش راپايس در اما ،زند می حرف صمیمانه و نگرد می روستایی یک آوردن بـا بعـضی کـه حـالی در اسـت تظـاهري از چنین اي نشانه نه و برد می کار به مفاهیم این

).74(» بنمایانند چنین را خود خواهند می یا نجیب، روستایی صمیمی، چون کلماتیا در راه سـاخت شتر از نمادهـ یبز ید افزود، او نیز بای وردزورث نبارةن بحث در ی ا در ادامۀ

ن اقـدامات وردزورث در یتـر از برجـسته یکیان، ین م یدر ا . معنا در اشعارش سود جسته است او يبـرا . او در نقـش خـاطرات بـشر در سـاختن معناسـت وشـش ک، یک شعر رمانت يراه ارتقا

ان یـ ن حال، ب یبا ا . ل باشد یات اص یتر از تجرب تر و برجسته ي قو یتواند حت ی خاطرات م يادآوریهـا در يریـ گ نگونـه جهـت یا. اسـت یعی طب يز در اشعارش با استفاده از نمادها ین خاطرات ن یا

هـا در آسـمان بـه هـا و تپـه ه بر فراز دره ک يچونان ابر «د یگو یه م کجا اشعار او بارز است؛ آن یزبـان یم«ا ثبـت احـساساتش از ی). 180، 1384وردزورث، (» 1ردمک یر م یتنها س / دیگردش درآ

نظـره م یک یر واقع یثأن ت یکل. بر احساسات او دارند ی آن يریثأها ت گل. »ییرگس طال ن يها گل ).423 یکوسک کم( شود یسرعت در او ظاهر نمبه

و آنگـاه قلـبم / زننـد؛ یهاست برق مـ دهکبخش خلوت يه شاد ک/ باطن ةدیدر برابرآن د ... )182، 1384ث، وردزور. (2دیآ یرقص درمها به با آن نرگس/ سرشار از لذت گشته

اشـعار آورده یسی متن انگليبرا) 2و1ات یاب، 1987 وردزورث، ("I wandered Lonely as a Cloud"از شعر -1

تابک د بهینک رجوع ،شدهThe Norton Anthology of English literature (Vol. 2, Sixth Edition, 1367-1527)

)21-24، 1987وردزورث، ( "I wandered Lonely as a Cloud"از شعر -2

1391 ، پاییز و زمستان3 هشمار، 17 دوره ،ادبیات معاصر جهانپژوهش 42

اسـت ی واقعـ يهـا رگذارتر از نمونـه یثأش پرمعناتر و ت ی نرگس برا يها خاطرات او از گل در يسـپهر ابنـد، ی یم نمود يسپهر اشعار در گذشته حسرت ای و یدلتنگ). 424 یکوسک کم(

:خورد یم را خود دور يها گذشته حسرت نیچن نیا آب يپا يصدا شعر بر ۀنقط ما باغ/ اه،یگ و احساس خوردن گره جاي ما باغ./ ودب ییدانا ۀیسا طرف در ما باغ را خـدا الکـ ةویم./ بود سعادت سبز ةریدا از یقوس دیشا ما باغ /بود نهیآ و قفس و نگاه خوردـ تـوت . خوردم یم فلسفه یب آب./ خواب در دمیجو یم روز، آن يسـپهر (دم یـ چ یمـ دانـش یب

275(. :دیگو یو در ادامه م

از یصـف وقـت، آن در یزندگ./ سار پر چنار یک د،یع بارش یک مثل ود،ب زيیچ یزندگ ).276(بود یقیموس حوض وقت، آن در یزندگ./ بود آزادي بغل یک/ بود، کعروس و نور

یــیزدا تــوهمیکالســکه دارد حالــت کــ ي زبــانزدیشــعر وردزورث بــا بهــت و آشــفتگ)disillusionment(ی جــاودانگةدیقــص«در شــعر مــشهور .پرورانــد ی را مــ «)Intimations of

Immortality: Ode (ة دی برجسته قص يها از نمونه یکیه ک)Ode ( يباشد، و ی م یکدوران رمانت :دیسرا ینگونه میا

1نمیـ ب یگـر نمـ ی د کنـ یدم ا یـ د یه مـ ک را ییزهایچ /... -ستیگر همچو گذشته ن ینون د کا ).138، 1384وردزورث، (

ی است در بخش ییزدا و تداوم و توهم ی از ناگسستگ او يانگر آرزوها یاشعار وردزوزث ب خـود را، بـه يخواند و در ادامه آرزو ی را پدر انسان م كودکوردزورث »مانکن یرنگ«از شعر ). 351لتون یهم( ندک یان می ب)Pindaric(» 2یکنداریپ «يا گونه

هـم بـه يطر في با تقوایکایک/ ام عمرمیه اکن بوده یم ایو آرزو / است؛ ی پدر آدم كودک ). 134، 1384وردزورث، (3وندندیبپ

1798زمستان . دنابی ی نمود م ی متفاوت يها گونهرات وردزورث به کگذشته در تف يادآوری و دهـد یل مکرا ش) spots of time( یلود مفهوم نقاط زمانیه وردزورث در پرکست ین باریاول

وردزورث، ( "Ode: Intimations of Immortality from Recollection of Early Childhood"از شـعر -1

1987 ،6-9( شتر رجوع شود بـه ابرامـز ی مطالعۀ بي است، برایسی در زبان انگل یکنداری از شعر پ یمونۀ شاخص ده، ن ین قص یا -2

).351(لتون یز همیو ن) 206(و هارفام 3- My Heart Leaps Up" ) ،7-9، 1987وردزورث.(

43 اشعار ویلیام وردزورثة سهراب سپهري و گزیدهشت کتاببررسی تطبیقی مضامین مشترك رمانتیک در

ه وردزورث کـ یلی از دال یکی. ندک ی م خود مراجعه کیودکدوران ن مثال از آن به یبه عنوان اول ة برتـر ذهـن قـوه نظـر او قـو ه به کن است ی، ا قائل است کیودک و كودک ي برا يادیت ز یاهم کـی در را به ي فردكره دکل است ین تخی دارد و ايل بهتری تخة قوكودک. خردل است نه یتخ

).424 یکوسک کم(د نک یل میعام تبد دور معاصـر فارسی شعر تعابیر آشناي ةحوز از« زی ن توان گفت سهراب ین راستا م یدر هم

و کنـد مـی نگـاه خـارج عالم به که بار است اولین گویی که شود، کودکی می همچون. شود می نیـست، مـشخص مرزهایش که انتزاع، ةحوز در یعنی سو آن در. بیند می ها را آدم و چیزها ۀهم

خدیور و (ند یب ینانه مرگ را م یخوشب در اشعارش يسپهر. »اوست شاعرانه سلوك سیر و هدفنـد؛ در شـعر ک یاش ارائـه مـ کیودک از دوران ییبایفات ز ی توص ين، سپهر یهمچن). 54 يدیحدخوانـد، یم» از نور یصف«اش را کیودکگردد و دوران ی برم کیودکدوران به » آب ي پا يداص«

.گزارد یت سر ماش را پش کیودکند و خاطرات ک ی می خداحافظکیودکاما در ادامه از بار خود را بستم، رفـتم از / ها ک سنجاق ۀوچکم در کم کن دور شد ین پاورچ یطفل پاورچ

يسـپهر (ا رفـتم یـ دنیمهمـان مـن بـه / ها پر کرون دلم از غربت سنجاقی بکاالت سبیخۀ وچک276.(

اهـا و یؤ هـم همـان ر کاالت سبی سهراب است و شهر خکیودکها همان ک سنجاق ۀوچک ).69ان یفیشر( استکیودک دوران يبای زيپندارها

عـت ی بـا طب ي از نعمت همجوار کیودک هر دو در يفر، وردزورث و سپهر یگفته خزائ به . بر احساس بـوده اسـت یه مبتنک بل ،رک تف يعت نه بر مبنا یشان با طب اند اما رابطه برخوردار بوده

هر دو «: دسینو یداند و م یمهم به یکار نزد ی را بس يو سپهر وردزورث ییگرا عتیفر طب یخزائه به ک دارند یارات اش کیودکعت در دوران ی خام خود از طب یبخش ول ن تجارب لذت یاشاعر به ان یـ ارتبـاط م يوردزورث هماننـد سـپهر ). 63(» انـد یـک هم نزد ار به یفاوت، بس ر مت یرغم تعاب

انـد را ل گرفته ک ش یلارات دوران بزرگسا ک و ابت کیودک دوران يها يپرداز الیه از خ ک یاتیتجربم ث و بورهـا یـ هۀگفتـ بنا به .ده استیشکر یتصو در اشعارش به ی به خوب یدر قالب نقاط زمان

ن بـه یـ اسـت و ا ی و رشد ذهن انسان ی برجسته در زندگ يها وستن لحظه یهم پ ، به ینقاط زمان ).89( آن زمان استوار استيق فراسوینان از حقای بر اطمی زمانیوستگیهم پ

:ندک یف مینگونه توصین مفهوم را در شعر سهراب ایا) 50( فر یخزائ همـه بـین بلکـه ،نیـست یکـدیگر از جدا هاي پدیده از اي مجموعه عالم سپهري، نظر از« وحـدت این نیست انسان قادر اگر و است برقرار زنده اي رابطه انسان جمله از عالم هاي پدیده

1391 ، پاییز و زمستان3 هشمار، 17 دوره ،ادبیات معاصر جهانپژوهش 44

بین ها، پدیده عادت بین یا یا جامعه زبان که دلیل است ینا به ببیند را ها پدیده میان هارمونی یا .»است آورده پدید تمایز و زندگی مرگ بین خارج، جهان و خود

در يا مانـده از دوران گذشـته نقـش برجـسته يجـا ز خاطرات بـه یدر شعر وردزورث ن ل ک شـ کیودکـ ه در ذهـن وردزورث در ک يزیانگ مناظر خوف. او دارند ةندی آ يفات شعر یتوص

ن یـ ف ایتوصـ . زنـد ی او رقـم مـ ي شـعر ةنـد ی را در آی زندگي عاديها صحنه يرد، مبنا یگ یـم :گونه آمده است نیها در شعر او ا صحنه

/ دم،یـ هـا د ر تپـه یـ در ز يا یر خال یآبگ/ رفتم یدار برهنه باال م بین ش یه از آن زم کو آنگاه ه کـ نمود ین م ین چن یو ا / ر داشت بر س يا وزهکه ک کیتر دختر یک نزد یمکفانوس بر سر قله، و

دیوز یه مک يدر برابر باد/ مودیپ ی دشوار راهش را مییها با گام د،یگو ین مین سروده همچنیو در هم يبـرا / بشر ناشناخته است يه برا ک یلماتکها و رنگ/ بود، اما ي عاد يا منظره/ تیدر واقع

ر یـ آبگ/ ام بـودم، گمـشده يال راهنمـا دنبـ به یه وقت ک ./ الزم است یالیخ ن اندوه ی ا يزیآم رنگد در تالطـم و جنـبش یاز آن بـاد شـد / شیهـا امـه ج زن و / افتاده دور يفانوس آن بلندا / یخال

.1بودنددنبـال بـه نـد، در اشـعارش ک یها اشاره مـ ن صحنه ی بودن ا یمعموله خود او به ک یدر حال

. د جاندار ببخشيها رنگها ن صحنهی بتواند به ا است تایواژگانعـت یه در آن طبکـ اسـت یتیقطعدن به یرسدنبال شعر وردزورث به یکوسک ک م ۀبه گفت

طـور خـاص ه به ک است لودیپر ةام عمد ین پ یشود، ا ی م ي بشر يها یژگی و يریگ لکشبه منجر ه منجر به عـشق بـه بـشر کعت یعشق به طب : گذشته به ینگاه«؛ تاب است ک هشتم بخشعنوان

خـود در نگـاه يعت به خـود یست، طب ی ن ي ابزار ین مفهوم نگاه یه ا نگاه وردزورث ب . »شود یمد انسان را بـه توان ی مییعت و مناظر روستای در طبیوردزورث ارزشمند است و از نظر او زندگ

جمله مقصود سهراب در شـعر ). 425(ت سوق دهد ی انسان یفهوم واقع به م اوج برساند و او را : دیگو یه مکجا است، آنیزورث ورديانگار عتین طبیهم ، آبي پايصدا

./..شـنوم مـی من صداي نفس باغچه را ./کمیگمنامی نمناك علف نزد ه من در این خانه ب آشنا هستم با سرنوشت تر آب، عـادت سـبز / گیرم ها را می گل نبض/ آغاز زمین نزدیکم ه من ب

1- The Prelude, Book Twelfth, Imagination and Taste, Impaired and Restored" ) ،1987وردزورث ،

.ترجمۀ اشعار این قسمت از مؤلفان است ،)249 -261

45 اشعار ویلیام وردزورثة سهراب سپهري و گزیدهشت کتاببررسی تطبیقی مضامین مشترك رمانتیک در

.)287-286 يسپهر (درختـ ـۀگفتبـه در شـاعر، از اعتقـادات مهـم يت قـو احـساسا اعتقـاد بـه ارفام، ـرامز و هـ ـ اب

نه وردزورث بـر ین زمیدر ا . بند بوده است یآن پا و به رده که وردزورث مطرح کهاست یکرمانتن ی بودن ایوردزورث آن). 186(» استي احساسات قو یشعر خوب فوران آن «ه کن باور بود یا

در ذهـن يان شـعر یـ ر بـودن ج ین اصل آن یدهد و ا ید قرار م کیأاحساسات شاعرانه را مورد ت ابرامـز و (نـد ک یز مـ ی قبـل و بعـدش متمـا يها تبکر م ی را از سا یکه شاعر رمانت کشاعر است

ه کـ افـت، آنجـا یز در اشعار سهراب ی را ن ین اعتقاد وردزورث ی ا يتوان نمودها یم). 186هارفام :دیگو یم

دلـم کـه بمتا بی چنان و/ صبح دم خواب مثل نور، ۀبیش یک مثل است، چیزي من دل در يسـپهر (خوانـد مـی مـرا که است، آوایی دورها/ کوه سر تا بروم دشت، ته تا بدوم/ خواهد می

.)351 و 350 يه بـرا کـ یشد، احـساسات کـ یر مـ یتـصو شـاعرانه را در ذهـنش بـه او فوران احساسات

ار آزاد در انتظـ يا ها همچون پرنـده در قفس ذهن او واژه . نندک ی م یتاب یبازتابشان با قلم شعر ب ـ هـا بـه یکگر اعتقاد رمانت یتواند تداع ین خود م یو ا . شدنند ن بـردن مـشقت و نوشـتن و یاز ب . متعدد در راه نوشتن اشعار خوب باشدیبازخوان-373 (اي در قفس اسـت واژه/هنذپرواز کبوتر در و به/ آغاز کالم و به /تماشا سوگند به

374.( در راز و / شـود یان م یه با وزش بادها نما ک يصرقدرت ب «: دیگو یلود م یوردزورث در پر

:دیگو یه مک آنجا ،دی ديتوان در شعر سپهر ین را مینقطه مشابه ا .»1لمات نهفته استکرمز يسـپهر ( بهت پرپـر خواهـد شـد /، معنی را وزش دوست تکان خواهد داد ۀ ساق /امشب456-457(.

:نیو همچن ). 292(د خود باران باشد ید، واژه باد خود بایواژه با./ د شستیواژه ها را با

يتوانـد بـرا ی م ، باشد ی پوشش معن ي برا يتواند ابزار یه م کز زبان یاعتقاد وردزورث ن به ماسـون (ار رود کز به ی ن یم انتزاع یه مفاه ها ب ل آن ی و تبد ی ما در زندگ يها تجربه یابیفهم و باز

ه هم برخاسـته از کابد ی ین م یادی بن ییرویعت، ن یعت و از درون طب یق طب یوردزورث از طر ). 44

1- Prelude, Book Fifth, Books, The Boy of Winander") ،599-597، 1987وردزورث.(

1391 ، پاییز و زمستان3 هشمار، 17 دوره ،ادبیات معاصر جهانپژوهش 46

ن یـ تـوان ا ی مـ ین مدع ید ا ییأدر ت ) 154اترون کم( ندک یدار م ی است و هم آن را ب يذهن بشر :شود ی میز آدمیعت همه چیه در آن طبکرد کان ی وردزورث را بةسرود

شه را بـر یـ با هر نـوع اند یو هر مخلوق / شمندی موجودات اند یه تمام ک کیقوه و محر ... ).66، 1384وردزورث، (1مخلوقات در جوش و خروش است یو در وجود تمام/ زدیانگ یم

ناشناخته و حضور مرگ و مبهم فضاهاي به توجه آلود و وهم فضاهاي به توجه ۀپای بر و ناشناختگی و ابهام بر مبتنی صلادر رمانتیک تخیل

ياـن زمـره جـ یـ ف آن در ا یصـ مرگ و تو توجه به ).124دانشگر (گیرد می شکل راز و پررمز :ردکف ینگونه توصیتوان ا ی در شعر سهراب را میین فضاهایار چنک آشيها رد، نمونهیگ یم

ـ مرگ/ نیست کبوتر پایان مرگ/ مرگ از نترسیم و در مـرگ / نیـست زنجـره یـک ۀوارون شـب ذات در مـرگ / دارد نشیمن اندیشه خوش هواي و آب در مرگ/ است جاري اقاقی ذهن

).296... (گوید می سخن صبح از دهکده ی ناشـ يسپهر ۀاولی آثار» وتار تیره فضاي«: توان گفت ی مينقل از عابدبه ن رابطه یدر هم

بـا وي آشنایی« و از اوست »روحی وناامیدي زمانه، تسلیم اوضاع از ودلزدگی سهراب مالل« از ).151وبخت یکقاسم زاده و ن( »کند می حکایت رمانتیسم مکتب

طالیـی صـورت شـود پاك پاك که/ کرد، باید فوت و/ رفت باید راه تازه نفس با ههمیش ).314 يسپهر(مرگ

:دیگو یم» سبزبز به از س«ز در شعر یو ن ).389( کردم معنی را آب مرگ نورس ۀبت و براي.. .

گـر یهـا و د هیـ از مرثياری بـس ي فـضا ، مرگ ةدیتوان گفت ا ین منوال و در ادامه م یهمبه کیودکشه در یمرگ ر او به اذعان خودش توجه به . رده است کپر ز ی وردزورث را ن يها سروده .او داردز ی خود من ن يه برا ک یتیصورت وضع تر از قبول مرگ به من سخت کیودکز در یچ چ یه«

... اتفاق خواهد افتاد نبود سم یلآ دهیمفهوم ان یردم تا اک یه مکی تیا درختیوار ی، به د مدرسهبه دفعات در راه رفتن به

).55ماسون (» ابمیت دریعنوان واقعژرف را به

1- Lines Composed a Few Miles above Tintern Abbey…" ) ،103-100، 1987وردزورث.(

47 اشعار ویلیام وردزورثة سهراب سپهري و گزیدهشت کتاببررسی تطبیقی مضامین مشترك رمانتیک در

ات یـ آرد و اختـر ح یه بـا مـا سـر بـر مـ کـ یروح:/ ستی نی و خوابیوالدت ما جز فراموش ).142، 1384وردزورث، (1...رسد ینجا می دور بدیو از راه/ ردهکگر غروب ی ديدر جا/ ماست

ر قـرار گـرفتن از یثأه وردزورث با تحت تـ کزود ته را اف کن ن ید ا ین با ین مورد همچن یدر ا بـود، قـادر بـه Longinusنس ی النجايها او با ترجمه ییه حاصل آشنا ک) sublime(» واال«ر کتف

يه هـر فـرد کـ ده اسـت یـ ن عق یـ نس بر ا ی، النجا »ر واال کتف«در . احساسات خود شد ۀفهم بدن الت هوشـمندانه و احـساسات یمـا ق ت یـ را از طر ي بشر يها محدوده يفراسوع به ی ترف ییتوانا

یالیـ رات خ یثأر ت کن تف یه ا کنیل ا یدلها دارد و وردزورث به شف اسرار و ناشناخته ک يخود برا ).28ماسون ( ردکدا یل پیآن تماند، به ک یف میگزارد، توص یعت بر افراد میه طبک را یو حس

يوهمندک ابر ش ۀه رشت کم، بل ینه یا نم ین دن یا به يپا/ محض یو برهنگ / املک یبا فراموش ).144، 1384وردزورث، (2...م ییآ یه موطن ماست مکو از آغوش خداوند / میهست

و / میـ ا ن نقطـه آمـده یه از آنجا بد ک/ ده دارد ی را در مقابل د يرمدـ س ياـیا آن در ـروح م ).152، 1384وردزورث، (3دیدم بدانجا پرگشا یکتواند به یم

» زمیپـانتئ «رد اعتقـاد بـه یـ گ یقـرار مـ » واال«ل مفهـوم یـ ذه در کـ یراتـ کگر تف یاز جمله د )Pantheism( نات است یاک خداوند در تمام یا همان تجل ی) اعتقـاد بـاوره، به ).66-64ماسون

وحـدت واال بـه يا ه در مرتبه ک، آنچنان شد یخود م یب عت، از خود یر طب یثأوردزورث، تحت ت وه کوردزورث شـان و شـ . دیشیـ اند ی م ی هست ت عالم یشف وحدان ک يعت و انسان برا یان طب یم

اسـت یراتکز از جمله تف ی ن یکین اعتقاد رمانت یا). 73-72( خرد قائل بود ي برا يا ژهید و و یجد» آبي پـا يصـدا «ش یبـا یند در اثر مشهور و زک ی میی خودنماي اشعار سپهري جا يه در جا ک

:ندک یان مینگونه بی را ایسهراب حضور خداوند در تمام هست روي آگـاهی /پـاي آن کـاج بلنـد / بوها الي این شب / :و خدایی که در این نزدیکی است

.)272 (آب، روي قانون گیاه :ندیب یعت میا و عناصر طبی اشیگاه خود را در تمام ن قبلهیاو همچن

رود بـاغ، مـی رود باغ به می/ ام مثل نسیم کعبه /هاست ام زیر اقاقی کعبه/ ام بر لب آب کعبه ).273 (روشنی باغچه است، حجراالسود من/شهر هشهر ب

فرزندش پندارگونه به یدر حالت ه ک يز در اشعار یرات وردزورث ن کن راستا در تف یدر هم

1- Ode: Intimations of Immortality" ) 61-58وردزورث.( 2- Ode: Intimations of Immortality" ) 65-62وردزورث.( ).163 -165(همان -3

1391 ، پاییز و زمستان3 هشمار، 17 دوره ،ادبیات معاصر جهانپژوهش 48

.شود یده می خداوند و ارزشمند شمردن او دینگونه تجلی ا،دیگو یمشه یـ انداَ به اگر ظاهر/ ،يا گردش درآمدهنجا با من به یه در ا ک! مزیدختر عز ! فرزند دلبندم «سرتاسـر سـال در :/ ستیـ برخـوردار ن يمتـر ک سرشتت از تقـدس نیبنابرا/ ،يا فرونرفته يجد

و / یبه عبـادت مـشغول معبد قدس االقداس یح اندرون یر ضر و د / ،يا خفته) ع(م یآغوش ابراه ).176-174، 1384وردزورث، (1»میدان ی ما نمیخدا با توست ول

یکی رمانتیدلتنگز و یـ گر« شـاعر دارد اصـل یدلتنگـ رات کـ شه در تف یه ر ک یکتب رمانت کم از اصول یکی

گـر، ی ديهـا ا زمـان یـ فـضاها يسوجود و فرار به ط و زمان مو ی از مح یآزردگ. است» احتیسال از مشخـصات آثـار ی خيها باليا بر روی یا سفر واقعی ییایا جغرافی یخیسفر تاردعوت به

ز یـ لتـون ن ی جـان م ۀه به حماس ک -» فردوس گم شده «یدلتنگ). 92ینیدحسیس(هاست یکرمانت ا از دست رفتـه همـراه اسـت ی آنچه گم شده يوجو اغلب با جست یک شاعر رمانت -اشاره دارد

سـهراب در . شـود یافـت مـ ی و وردزورث ي به وفـور در اشـعار سـپهر یدلتنگ). 54ان یفیشر( .داند یه می شب»ک از نور و عروسیصف«به اش را کیودک خود دوران کیودک یدلتنگ

از نور ی در آن وقت صف یزندگ/ چنار پرسار یکد، ی بارش ع یکمثل / بود يزی چ یزندگ ).276 يسپهر( بود ي بغل آزادیک/ بودکو عروس

در اشعار شاعر کیودکت دوران ی اما اهم ، ارزشمند است ي هر هنرمند ي برا کیودکدوران و يعنوان زمان آزاد به ن دوران، یاز ا لود یرپ يوردزورث در ابتدا . ار است کان رقابلی غ یکرمانت :ندک یاد مینگونه ی، ايشاد

اطـراف را / اش، يده از آزاد یو نهراسـ / شـاد، یبـا قلبـ : ن در برابر مـن اسـت یسراسر زم «راهـم را گـم / سـرگردان نباشـد، ي جز ابريزیچ/ نمک یه انتخاب م ک ییستم، و اگر راهنما ینگر .2»نمک ینم

ه در فلسفه و شعر وردزورث ک كودکمفهوم «: توان افزود ین باره م ی ا در ،ینقل از همت به روسـو «: سدیـ نو یدر ادامه او م. » روسو و افالطون استۀفلسف«، برگرفته از » دارد یگاه مهم یجا

رسـد یجه مـ ین نت یامعتقد بود، و به » تی و ابد یجاودانگافالطون به «و » كودک یبه فطرت اله

1- It is a Beauteous Evening" ) 9 -14وردزورث.( 2- The Prelude, Book First, Introduction, Childhood and School-time ) ،18-14، 1987وردزورث( ،

ترجمۀ مؤلفان

49 اشعار ویلیام وردزورثة سهراب سپهري و گزیدهشت کتاببررسی تطبیقی مضامین مشترك رمانتیک در

یکی رمانت ين نوستالژ یا). 19، 1384(زد یآم یرا در اشعارش در هم م ن دو باور یه وردزورث ا ک خـود یگردد و وردزورث دلتنگـ یز برمینش بشر نیه به سرآغاز آفر ک بل کیودکدوران نه تنها به

» کیودک در خاطرات اوان ی جاودانگ يها نشانه «ةدیاش در قص ت از دست رفته ی معصوم يرا برا :ندک یان میگونه ب نیا

/ ابـد ی یه پـرورش مـ کـ را کیآنگـاه پـسر / !رده اسـت کمان ما را آسمان احاطه یزاددر نو « ).144، 1384وردزورث، ( 1»ردیگ یان میظلمات زندان در م

ـ ينگـر شتنیخو احـساس . خـورد ی بـا حـس او در اشـعارش درهـم گـره مـ ی وردزورث)sensation (د، یگـشا ی مـ شیـ ا به رو ی اش یزندگ به یو راه ر خالصانه است ک تف ی او نوع يبراعـت ی طبي وردزورث و سـپهر كر مـشتر کـ ن تف یـ در ا . » پنهان وجـود يایزوا به ی اشراف یراه«

ات کـ انگر حر یـ ه نما کـ شـود، چرا ی داشته مـ ی گرام ی روحان یقیطر به ن است و ی د ي برا یهدف، اساس سـعادت مـا و »میآنچه هست «ه کن باور است یوردزورث بر ا . ماست ی خودآگاه یدرون

رون در ذهن ما خالصه شـده ی بيایدن«عت است و ین ما طب یت، منزلگاه راست ماس ينجات اخرو شود و منجـر یافت م یز ی ن يت در اشعار سپهر ی و فرد ییگرا انسان). 78ث و بورهام یه(» .است

ترین اشعار سهراب را ترین و لطیف یکی از انسانی . گردد یم» 2امبری پ -شاعر« مفهوم يداریپدبه » پیـامی در راه «ی دارد و هم طبیعت در آن تبلور خاصی یافته است، شعر که هم خاستگاه انسان

او در این شعر در نقش یک مصلح اجتماعی، یک انسان برتر، یک نیروي ماورایی ظـاهر . است :کند هایی متعالی را بر زبان راوي جاري می شود و وعده می

و صدا خواهم در / یختها نور خواهم ر در رگ / روزي خواهم آمد و پیامی خواهم آورد «گـدا خواهم آمد گل یاسی به ./ خورشید سیب آوردم سیب سرخ !/ اي سبدهاتان پرخواب:/ داد

کور را خـواهم گفـت چـه تماشـا / زن زیباي جذامی را گوشواره خواهم بخشید./ خواهم داداي شـعري پـاي هـر پنجـره / میخکـی خـواهم کاشـت خواهم آمد سر هر دیواري ! .../ دارد باغ

).341-338 يسپهر(» ...واهم خواند خ :دهد یه بانگ بر مکا آنجا ی

1- Ode: Intimations of Immortality" ) ،66-69، 1987وردزورث( رفت کـه خـود پیامبر براي شعراي رمانتیکی همچون وردزورث، بلیک، کالریج و شلی به کار می -مفهوم شاعر -2

دهـد و در خـود دانستند و قادر به نگارش اشعاري بودنـد کـه خبـر از آینـده مـی پیامبر می -را داراي نداي شاعر بـراي مطالعـه بیـشتر ). 185ابرامـز و هارفـام (توانند بشر را از سرنوشت خود آگاه کنند دیدند که می استعدادي می

The Norton Anthology of English Literature (Vol. 2 p. 1299)رجوع کنید به

1391 ، پاییز و زمستان3 هشمار، 17 دوره ،ادبیات معاصر جهانپژوهش 50

).291 (ور دیگر باید دیدج/ ها را باید شست چشم :دیگو یدوستان خود ماش به ن رسالت شاعرانهیگاه ایز در جایوردزورث ن

يا! زیـ برخ/ و اال پـشتت دو تـا خواهـد شـد؛ / نکت را رها یها تابکق و ی رف يا! زیبرخ« یخوان تابک.../ ؟ ینک یزحمت بر خود هموار م مه رنج و هن یچرا ا / ؛يگاهت را بشو ق و ن یرفبـه ! / دارد ینی دلنش يه چه نوا ک/ را بشنو ی جنگل ة سهر ۀا و نغم یب/ است؛ یانیپا یآور ب ار مالل ک

چـه خـوش كباسـتر ! وش فـرا دار ـو گ ./ ستـ در آن ه يرـزونتـمت ف که ح کند ـم سوگ ـجانعـت یو بگـذار طب / ایـ ان نور مخلوقـات ب یمبه / دهد؛ یتاب اندرز نم کمتر از ک زیاو ن !/ خواند یم

).54-56، 1384وردزورث، (1»آموزگارت باشدـ ـرجـ، مت یـد همت ـاحم ـ ک ۀار وردزورث در مقدمـ ـم آث ف آرا وردزورث یش در توصـ ـتاب

ان راسـخ می اشعارش ا یر اخالق یثأ شعر معتقد بود و به ت یمیوردزورث به نقش تعل «: سدینو یمعـت و انـسان ی طب یلـ کدو مـضمون شتر بـه یـ اش را ب گرا، توجه اخالق يدر مقام شاعر . داشت

.)17 یهمت(» معطوف ساخته بودردن و چگونه کند چگونه حس ک ی می وردزورث سعEmma Mason اما ماسون يادعابه

ه بـه کـ داشـت بل حساس اعتماد به نفس ه خود ا کل ین دل یااموزد، نه به یردن را به مردم ب ک رکفواند شـعر را ه نتک یسک« وردزورث ةدیبه عق). ix( 2ه او خود اعتماد به نفس نداشت کل ین دل یا

جوناتان وردزورث، ۀگفتبه ). xهمان (» خداوند است ند، فاقد عشق به بشر و احترام به کحس افتـه اسـت، یرا » سینبـوغ، قـدرت، ابـداع و تقـد «نـدن بـه درون خـود کوردزورث با نظر اف

).179(ت خود، آگاه است ی از فردیخوببه وردزورث .3»خود وابسته استز به یهمه چه ک/ استیی ما جایدر وجود همگ«

دنیـ د دوبـاره بـه دعـوت و داند یهوده م یب یعوامل را ها تابک قیطر نیهم به زین سهراب :ندک یم خدادن به ی و احساس آن و رسعتیطب

را ابهـام / رد،کـ نگـاه را گـل / زد، قدم وقت امتداد در/ شد بلند دیبا/ .بست را تابک دیبا« /.دیرس خدا و درخت ملتقاي به دیبا/ .رفت فنا خاك بوي به دیبا./ بودن ته تا دیدو دیبا/ .دیشن ).428 يسپهر( » شفک و خوديیب انیم ییجا/ انبساط یکنزد/ نشست دیبا

1- The Tables Turned" ) ،1 -16، 1987وردزورث( در وردزورث رجـوع شـود بـه قـسمت مقدمـه عدم اعتماد به نفـس ي ادعا ة ماسون دربار ي اطالع از آرا يبرا -2

)ix-xi(ماسون 3- Prelude, Book Third, Residence at Cambridge" ) ،189و 188، 1987وردزورث(

51 اشعار ویلیام وردزورثة سهراب سپهري و گزیدهشت کتاببررسی تطبیقی مضامین مشترك رمانتیک در

بان از نظر او زبان احـساس ند، ز یب یعت م یت را در طب یترب م و یوردزورث همه اساس تعل :استل وجـود کـ و روح / و راهبـر و نگهبـان قلـبم / هیـ م و دا یهـا شهین اند یتر لنگرگاه ناب ... « .)66، 1384وردزورث، (1»نمیب یعت و زبان محسوسات میدر طب/ ام را یخالق

ثر خـود را در أت انـدوه و تـ یـ داند و نها یر م ـن بش یـم راست ـعت را معل یز طب ـیراب ن ـسه :ندک یان میعت بی به طبیتوجه یب

يپا/ هیدختر بالغ همسا / ي حور ،نمیب ی از پنجره م یوقت/ ردیگ ی ابر دلم م یک ةاندازمن به ).392 يسپهر(خواند یفقه م/ نی زمين نارون رویتر ابیمک

از یکـی ان او و یـ ه م کـ ییبا الهام از گفت وگـو » واژگون يزهایم«ز در شعر یوردزورث ن ـ ییدانـا «ر کـ تف، وابسته بـود یتاب و فلسفه روحانک به یرمنطقـیطور غ به هک 2دوستانش »ی آن

(Spontaneous wisdom) وردزورث سـخن يجـا ه به کال شعر ر نقیدر مثال ز. ندک یان میرا ب :ندک یان مین گونه بی را ایر وردزورثک تف،دیگو یم

ر و یـ و خ یدر بـاب آدمـ / ماک ح یتر از تمام فزون ییها تهکن/ ي جنبش درختان بهار یک« ).56، 1384وردزورث، (3»موزد آیتو مبه / یشر اخالقرا یو پـذ / نای بیا و با خود دل یب/ حاصل را بربند؛ یآن اوراق ب / هنر بس است؛ گر علم و ید«

).58-56، 1384وردزورث، ( 4»اوریب ة وعـد نیـ ردن ا کـ زنده ی در پ ،رپردازی و تصو یک رمانت اعرانگر ش یهمراه د وردزورث به

ن گـشته و در آن کع سـا ی بد ی نو در جهان يه بشر کنده بودند، ی در آ ی بر آمدن زمان یل مبن یانج ).1299، 1987ابرامـز، (دارند نشان را یت احساس حضور در منزلگه راست ی بشر ی نو تمام يایدن

:دهد ینگونه بشارت مین مفهوم را ایسهراب ا بـه /افزایش رنـگ نزدیکی روز و به و به / صداي قدم پیک بشارت دادم و من آنان را به«

). 375و374(» هاي درشت طنین گل سرخ پشت پرچین سخن و ي سـپهر يریـ گ در جهـت ریـ گ چـشم یان تفـاوت یـ ببخش الزم اسـت بـه ن یان ا یدر پا

1- Lines Composed a Few Miles Above Tintern Abbey" ) ،108 -111، 1987وردزورث( ر نظر داشته است رجوع شود به را د) William Hazlitt(ت یام هزلیلی ورزورث واحتماالً -2

http://allpoetry.com/poem/8452785-The_Tables_Turned-by-William_Wordsworth 3- The Tables Turned" ) ،21-1987،24وردزورث( )29-32همان -4

1391 ، پاییز و زمستان3 هشمار، 17 دوره ،ادبیات معاصر جهانپژوهش 52

يهـا نگرانـی و هـا دغدغـه ازرا انسانی اجتماعات وردزورث که برخالف. میبپردازوردزورث انـسانی وي دیـدگاه از. اسـت شخصی و فردي نگاهی ،انسان به ابسهر نگاه دانست، می خود

تصوف و عرفان هاي افق با و کند فارغ اجتماع از را خود ممکن طریق هر به که است ارزشمند .باشد آشنا

یه همواره حوادث پس از انقالب فرانسه را در نظر دارد و گاه کاما بر خالف وردزورث از دیـدگاه او . رمانتیسزم فردي است دارد، گرایش سپهري به ها آن به یچشم در اشعارش گوشه

:رود و مسافر و همراهی با خود ندارد قطار سیاست خالی می ).279(» رفت و چه خالی می/ برد که سیاست می/ من قطاري دیدم«

ه کـ اسـت يادآوریستۀ یبا. ندک یان می خود را در اشعارش ب ی جمع يها وردزورث دغدغه یـک ه.»ر شـاعر اسـت کـ رشد ذهـن وتف «ةه نشان دهندک بوده ی موفقۀ نمون،لود وردزورث یپر

وردزورث در : سدیـ نو ی مـ اروپـا سمی بر رمانتيدرآمدتاب ک در Heike Grundmannگروندمان September(عـام سـپتامبر بعـد از قتـل کی، انـد Macbeth بـث کم بـه ی با گوشه چشملودیپر

massacre ( سدیـ نو یند و مـ ک یس همراه مـیا با خاطراتش در پار ر ی انقالب يها فرانسه، قساوت ):31گروندمان (

/ گفـت، یتمام شهر مه به کدم ی را شنيادیه فرکتا آنجا / ن گونه از خود انتقام گرفتم،یو ا « .1» خفتیگر نخواهید

جه ینتص آن یان ملل مختلف، گـاه تـشخ ی و نفوذ آن در م یکتب رمانت ک م يها یژگی و یگستردگ

گـر هنرهـا از یسم در د یـ سیوع رمانت یان شـ ین م یدر ا . ندک ین ملل دشوار م ی شاعران ا انیرا در م یاصـول . تب اسـت کن م ی شده بر ا ی معرف يها یژگی و ی باعث گستردگ یقی و موس یجمله نقاش

ن مقالـه بـا ـیـ ا. ن منوال متفـاوت اسـت یهم مختلف آمده به يهاتب در نقد کن م ی ا يراـه ب ـکـ ي شده در نقدها ی معرف ییک از اصول رمانت يریگ بهره ۀهـا در آثـار برجـست آن ی و بررسـ ی ادب

ن یـ ن ا یاز جمله مهمتـر . پرداخت ي بودن اشعار سپهر یک رمانت یبررس به ،يوردزورث و سپهر ف شـده و در اشـعارش ی تعریی غنايها امهکچتوسط خود وردزورث در ها آن ةه عمد کاصول

از یکـی گرایی طبیعت کبدون ش . شود یهده م ز مشا یار گرفته شده بود، در اشعار سهراب ن کبه

1- Book Tenth, France Continued" ) 85-87(

53 اشعار ویلیام وردزورثة سهراب سپهري و گزیدهشت کتاببررسی تطبیقی مضامین مشترك رمانتیک در

از دلنـشین و هنرمندانـه صـورتی به ها آن يدو هر است و سپهري اشتراك وردزورث و وجوه ،ياند؛ اگرچه بـرخالف سـپهر ردهکتصویرپردازي استفاده براي مناسب ابزاري عنوان به طبیعت

و روزگار احوال نمادین بیان رايب بلکه ،يرپردازیمنظور تصو ن ابزار نه فقط به یوردزورث از ا گاه یت وردزورث ید گفت فرد ی با ،ن دو یآثار ا در فردیت بارةدر. بهره جسته است انسان نوع نیز

مـوارد بـسیاري در سـپهري شـعر در که آن حال گردد، می مردمی و اجتماعی ۀدغدغ به تبدیل از واقع وردزورث بیش رد. شود می پدیدار عرفانی شهود و کشف نوع از گرایی درون و فردیت

سـپهري اشـعار قهرمـان اما. است اجتماع و مردم ۀاندیش در بیاندیشد، خویش فردیت به که آن شـکل بـه اسـت یافتـه بازتـاب وي شعر در که شهودي و کشف و عالقه و عشق. اوست خود هـر ي وردزورث و سـپهر .مشهود اسـت وي اشعار در امر این و گشته مطرح شخصی و فردي از دسـت یتی را معـصوم کیودکـ وردزورث . انـد خود داشته کیودکدوران به یه خاص جدو تو را در ي شاد کیودک از دست رفته است و ين شاد یدنبال ا عت به یداند و همواره در طب یرفته م

را در کیودکـ ییرده و دانا کاد ی یکیناش به کیودک همواره از يند، سپهر ک یم م یاشعارش ترس اند وطن و زادگاهشان را در آثار خود آورده ها عشق به آن يهر دو . شدک یر م یتصواشعارش به

ف یـ تعریکی بارز رمـانت يها یژگیه از و ک ناشناخته يها انکز هر دو به مرگ و حضور در م یو ن ذهـن یده لکش و يسپهر سهراب راتکتف بر گذار ریثأت عوامل انیم در. اند شده است، پرداخته

ه گفته شـد، کگونه البته همان .شود یم مشاهده یخوب به یسیانگل یکترمان ارکاف نقش او يشعرها نه ن پژوهشیطلبد و ا ی را م يگری د ی آت يها ، پژوهش ي بر سپهر یک رمانت اعرانگر ش یر د یثأت

قـرار یتواننـد مـورد بررسـ ی از آثار او را م یبکیا تر ی او و يها یه نقاش ک بل ،يفقط اشعار سپهر يالگو توانسته ،سی انگل یکتب رمانت کم در اش یگام شیپ لیدل به زورثورد انیم نیا در .دهند .باشد جهان در خرشأمت شاعران يبرا یخوب یکیرمانت

Bibliography

Abjadian, A. (2006). A survey of English Literature (II). Tehran: SAMT.

Abrams, M.H. et others, (eds) (1987). The Norton Anthology of English Literature (Vol. 2). New York: Norton & Company.

Abrams, M. H., & G. G. Harpham. (2005). A Glossary of Literary Terms (8th ed.). Boston: Thomson Wadsworth.

Ashouri, D. (1377/1999). Sher Va Andishe (Poem and Thought). Tehran: Nashr-e Markaz.

1391 ، پاییز و زمستان3 هشمار، 17 دوره ،ادبیات معاصر جهانپژوهش 54

Frye, N. (1963). The Drunken Boat: The Revolutionary Element in Romantics. New York: Columbia University press.

Ghasemzadeh, S. A. & N. Nikoobakht. (1382/2004). Ravanshenasie Rang dar Ash'are Sohrab Sepehri (Psychology of Colors in Sohrab Sepehri's Poetry). Faslnameye Pajhohesh haye adabi (2), 145-156.

Grundmann, H. (2005). "Shakespeare and European Romanticism". In Michael Ferber (Ed.), A companion to European Romanticism (pp. 29-48). Oxford: Blackwell Publishing.

Hamilton, J. (2005). "The Revival of the Ode. In Michael Ferber (Ed.)", A companion to European Romanticism (pp. 345-359). Oxford: Blackwell Publishing.

Heath, D., & J. Boreham. (1999). Introducing Romanticism. Cambridge: Icon Books Ltd.

Hosseini, S. (1371/1993). Niloofare Khamoosh (Dormant Waterlily). Tehran: Niloopar Publication.

Ja'fari, M. (1382/2006). "Pishgamane She're Romantike Farsi" ( The Pioneesrs of Persian Romantic Poetry). Ketabe Mahe Adabiat va Falsafe, 81-90.

Maleki, N. & M. Navidi. (1386/2008). Ashnaee Zodaee dar Sher-e John Keats Va Sohrab Sepehri (Disillusionment in John Keats and Sohrab Sepehri Poems). Majaley-e Daneshkadey-e Oloome Ensani-e Daneshgah-e Semnan (Vol. 6, No. 20). 113-125.

Mason, E. (2010). The Cambridge Introduction to William Wordsworth. Cambridge: Cambridge University Press.

McEathron, S. (1998). Wordsworth and Coleridge, Lyrical Ballads. In Duncan Wu (Ed.), A Companion to Romanticism (pp. 144-156). Cornwall: Blackwell Publishing.

McKusick, J. C. (2005). Nature. In M. Ferber, A Companion to European Romanticism (pp. 413-432). Oxford: Blackwell publishing.

Sepehri, S. (1380/2002). Hasht Ketab (Eight Books). (Vol. 28). Tehran: Tahoori. Seyed Hosseini, R. (1366/1988). Maktabhaye Adabi (Literary Schools). Tehran: Nil.

Staford, F. (2012). Reading Romantic Poetry. London: Wiley-Blackwell

Sharifian, M. (1386/2008, Spring and Summer). Barresie Faraiande Nostalgy dar Ash'are Sohrab Sepehri ( Survey of Nostalgia in Sohrab Sepehri's Poetry). Majaleye Zaban va Adabiate Farsie Daneshgahe Sistan va Baloochestan (Spring and Summer), 51-72.

Wordsworth, J. (1998). "William Wordsworth, The Prelude". In Duncan Wu (Ed.), A Companion to Romanticism (pp. 179-190). Cornwall: Blackwell Publishing.

Wordsworth, W. (1384/2006). A Selection of William Wordsworth's Poems. (Gozideye Ash'are William Wordsworth). (F. Kolinia, Ed., & A. Hemmati, Trans.) Tehran: Adam.

55 73 تا 55، از صفحه 1391 پاییز و زمستان ،3شماره ، 17دوره ، ادبیات معاصر جهانپژوهش

اثر سوزان گالسپلاتیجزئشنامۀ ی نماي پسااستعماريها جنبهیبررس

∗ احد مهروند ید مدنیدانشگاه شهدانشکدة ادبیات و علوم انسانی، ،یسیات انگلیار زبان و ادبیاستاد

رانیز، ایجان، تبریآذربا )6/9/92 :، تاریخ تصویب27/12/91 :تاریخ دریافت(

دهیچکـ از نما یی و استعمارزدا ي پسااستعمار يها هی بر نظر ی مبتن ی خوانش ،پژوهش حاضر اتیـ جزئشنامۀ ی

. اسـت قـرار گرفتـه ی مورد بررس یستینی فم ی همواره با خوانش ،شنامهین نما یا. اثر سوزان گالسپل است ه نـه موضـوع کـ ز و مورد مناقشه اسـت؛ چـرا ی چالش برانگ،ن اثری در ا يار پسااستعم يها هیاربرد نظر ک

. رونـد ی به شـمار نمـ يات استعماری از ادبيدام مصداق بارزک چیها ه تیان و نه شخص ک نه م ،شنامهینماتـوان بـا ی، مي با پسااستعماریستینی مطالعات فميها رغم تفاوتیند، علکن مقاله، بر آن است اثبات یا

سـلب ،ی، مانند جمع ناشناس آلبر ممياستعمار پسايها هیها، از نظر ن آنی ب كگرفتن نقاط مشتر در نظر ـ نظر، بابایگر هوم لهیت حک نزاسزر،د یویفرنان دامه ت یانسان گـر مـون داللـت یۀ خـشونت فـانون و م یـ نما ینستی فم يها ه نه تنها با خوانش ک ي طور ،تـس بهـره برد یگ یه حتـ کـ ل در تعـارض نباشـد ب ،شنامهی

یخـ یوه کـ یـۀ نظـر ازن پـژوهش ی ا ،نیهمچن. ندکار ک پنهان اثر را به خواننده به وضوح آش يها جنبه .ندکاد شده اثبات یشنامه یات را در نمایت جزئی بهره برده است تا اهمينگویهم

ـ نظر ،گـر مون داللت یم ،گر لهیت ح ک نزا ،تی سلب انسان ،جمع ناشناس :يدیلک يها واژه ،یخـ یوه کـ ۀ ی .اتی جزئ،السپلگ

E-mail: [email protected]، 0412-4327500: ، دورنگار0412-4327500: تلفن ∗

1391 ، پاییز و زمستان3 هشمار، 17 دوره ،ادبیات معاصر جهانپژوهش 56

مقدمه اتیجزئشنامۀ ینما در ییزدا و استعمار ي پسااستعمار يها هی نظر ی به بررس ،پژوهش حاضر

)Trifles(، یستیـ نیهمواره بـا خـوانش فم ر یدر قرن اخ هکپردازد یمگالسپل نگ یتکی سوزاناثر ـ یب ،31، دونـووان 1، 2001 نتریارپکـ ، 2، 2008نتر یارپک، 41نور یگ (مطرح بوده است ، 25 یگزب

بـا ین خوانـش یه اگر چنـ کن جا مطرح است ی در ا ی پرسش ).22سر کی 1351،لبرت و گوبار یگ ۀی با نظر ي پسااستعمار ۀی نظر كنقاط مشتر ندارد،تعارض ،شنامهین نما ی ا یستینی فم يها خوانش

ها بـه ن مقاله از آنـیه در اکشود ی اشاره مير به مواردی زدر پاسخ، يبراجاست؟ کدر ینستیفمروابـط : خواهـد آمـد يۀ پـسااستعمار ی از نظر يا اجمال استفاده خواهد شد و بعد از آن، مقدمه

مرد استعمارگر (ي نوع رابطه دو عضو پسااستعمار ،يگری مفهوم د ،م تقابل دوگانه یقدرت، مفاه ي و برابـر یخـواه عـدالت ،)دید و زن سفیمرد سف (یستینیو فم) اهید و مرد استعمارشدة س یسف نگـرش ،یر وارونۀ عضو فرعـ ی از تصو یی رها ي تالش برا ،ضی و تبع سلطه ي برانداز ،و عضو د

، بـا ظلـم ظـالم ی و گروهـ ي مقابلۀ فرد ،)288 مون دوبووار یس(گر یدد عضو ی د ۀیاثر از زاو به عـضو پـست، ی نـسب یگاهآف و اثبات ی عضو ضع یگاهآ و نا ی چون نادان ییها شهیلک يبرانداز

رنگ و زبـان یله و ن یاربرد ح کو ،شتری ب پاسخ به خشونت ظالم با خشونت ،نسبت به عضو برتر .فی توسط عضو ضعيمورد دلخواه عضو قو

در طـول ه کـ دیـ آ ی جهان به شمار م ی مهم نقد ادب يها هی از نظر یکی يرۀ پسااستعما ینظر مقابلـه و مقاومـت : ن عبارتنـد از آ یموضـوعات اصـل . است افتهی بسط ،ریاخست و پنج سال یب

ر یرش تـصو ی مبـارزه بـا پـذ ،یی اسـتعمارگر اروپـا یاهپوست با سلطۀ فرهنگ یاستعمارشدگان س ها از استثمار با اسـتفاده از آن یی استقالل مجدد مردم مستعمره و رها ،وارونه از استعمارشدگان

و برخـورد بـا مفهـوم ،ت از دست رفته استعمارشدگان ی هو يریگ بازپس ي تالش برا ،خشونت .» (the Other)گريید« و یدوگانگ

در سـال . ردکـ اشـاره یلبر ممـ آتوان به فرانتز فانون و ی م ،هین نظر یشروان ا ین پ یاز نخست ن 1961 هـا تنشه ک درکرا منتشر ) The Wretched of the Earth (شدگان زمین نفرینتاب ک فانُ

خـوب در ،اهیل سد در مقابیسف: ردکر را مطرح و برجسته ی چون موارد ز يا دوگانه يها و تقابل ا و ی انـسان در برابـر اشـ ، اسـتعمارگر در برابـر استعمارشـده ،ریـ ثروتمند در مقابل فق ،مقابل بد

زرنگ در برابـر تنبـل ،ی متمدن در مقابل وحش، دانا در برابر نادان ،فیثکز در مقابل ی تم ،وانیحر یجه فانون بـه تـأث توان به تو ی م،تابکن یگر موضوعات مهم ایاز د. »يگرید«و خود در مقابل

ـ کـ نـد ک ی ثابت مـ ،فانون. ردک خشونت استعمار بر استعمارشده اشاره یروان یه خـشونت روان

57 اثر سوزان گالسپلجزئیاتهاي پسااستعماري نمایشنامۀ بررسی جنبه

را بــه یچ حقــیه هــکــ - اســتعمارگر یی و قــضای نظــاميرویــس و نیاسـتعمار بــا حــضور پلــ خـوب و بـد و ،»هـا نآ«و » مـا «ها را به دو دسـته همراه است و انسان -دهد یاستعمارشده نم

ی بـه دو دسـتۀ افقـ ،هـا ه خشونت در استعمارشده کاو معتقد است . ندک یم م یاه تقس ی و س دیسفدپوسـت یاهپوست به سف ی س يو عمود ) دهیده به ستمد ی ستمد یعنی(اهپوست یاهپوست به س یس .شود یم میتقس) ده به ستمگری ستمدیعنی(

اساس نهـاد؛ را يستعمار پساا ۀیها و نظر ۀ نوشته یپا با انتشار آثارش ،مانند فانون یآلبر مم The Colonizer (چهـره اسـتعمارزده و چهره اسـتعمارگر مثال در اثر مشهور خود به نام يبرا

and the Colonized ( ـ یبه تـأث اسـتعمار، هـم بـر استعمارشـده و هـم براسـتعمارگر یرات روانه کـ رد کـ ان یـ ار و بکشآ را يط استعماریق شرای حقا،ار ظالم و مظلوم کح اف یاو با تشر . پرداخت

ه از خودش متنفر ک ي طور ،ندک یجاد م ی از استعمارشده در ذهن او ا یر نادرست ی تصو ،استعمارگرامـه . ردیپـذ ی استعمارشـدگان را مـ ی منفـ يها یژگیند و و ک ید م یشود و استعمارگر را تمج یم

ـ يارکـ ای، انحطـاط، و ر اروپـا ي استعمار ی به نژادپرست ،ی مانند مم سزرد یویفرنان د هـا ییااروپ (Discourse on Colonialism) گفتمـان اسـتعمار ن اثـر خـود بـه نـام یرد و در مهمترکاشاره

ئ یت استعمارشده توسط استعمارگر و تنـزل استعمارشـده تـا حـد شـ یبه سلب انسان ،)1952( . ردکاشاره

،ياسـتعمار پـرداز گفتمـان هیـ ، نظر دیثـار ادوارد سـع آدر ياستعمارنقد پسا یاصل جوهرفرهنـگ و و ) 1978 ((Orientalism) یشناسـ شـرق ياهـ تابک در ژهیود به یسع. ود است مشه فرهنـگ ، قـرن نـوزدهم يه اروپاکنشان داد )Culture and Imperialism ()1993( سمیالیامپر .داد یش مینما» يگرید«صورت ه غرب را همواره بۀ تحت سلطيها نیسرزم

ان یـ بـا ب ،تبـار ییقـا یآفر يهـا ییایکـ آمرات یـ بادور آنـو پرداز هینظرتس، یس گ ی لوئ يهنر يهـا ییایکـ آمر يهـا تیـ مـون در روا یگرانـه م لـه یه به گفتار دوگانـه و ح کگر اصطالح داللت

االت یـ در داخـل ا يط پـسااستعمار ی شرا ي برا یانکامه کدهد ی نشان م اشاره دارد، تبار ییقایآفر . وجود داردایکمرآمتحده

Memmi's (یممـ ناشناس جمع مانند ياستعمار پسايها هیردن نظراربک مقاله با بهةنگارند

Anonymous Collectivity(سزرت ی، سلب انسان) Césaire'sThingification(، گـر لهیت حکنزاو ) Fanon's Theory on Violence (فـانون ۀ خـشونت یـ نظر،)Bhabha's Sly Civility(بابـا

ـ یعدسـ ،)Gates' Signifying Monkey (تسی گگر مون داللتیم دگان خواننـدگان یـ ش دی را پ .ندکار کشآصد سالۀ اثر گالسپل را به وضوح یک پنهان يها دهد تا جنبه یقرار م

1391 ، پاییز و زمستان3 هشمار، 17 دوره ،ادبیات معاصر جهانپژوهش 58

یبحث و بررس دربـارة یوتـاه ک، مقدمۀ یستینی اثر فمیک در ي پسااستعمار يها هیاربرد نظر ک نحوة یقبل از بررس

.شتر آشنا شودیشنامه بین نمایتا خواننده با موضوع اشود، ینقل مات یجزئشنامۀ یسوزان گالسپل و نما

اتی جزئمۀشنایو نما سوزان گالسپل ،ارگردانکـ ، شـاعر ،شهیـ هنرپ ،سینـو شنامهیـ نما) 1876-1948(نگ گالسپل یتکیوزان ـس ۀسـس ؤسـس م ؤتزر و م ی پـول ةزی جـا ةه برنـد کـ است ییایکس آمر ینو نامه ی و زندگ ،سینو رمان ۀهـا در توسـع سـسه ؤن م یتـر از مهـم یکـی -نس تـاون یسان پـراو یـ نو شنامهیـ ران و نما ـگیبازـ . اسـت -ا یکـ مدرن آمر يها شنامهینما و چهـارده ، نـه رمـان ،وتـاه کش از پنجـاه داسـتان یاو ب .اند رئالیسمک سبي دارایه همگکشنامه نوشته ینما

بنـا بـه یست و چهار سـالگ یه در سن ب کن اثر او بود یاول ،اتیجزئ يا پرده یک ۀشنامینماه کـ یسانس هنگام ی ل كافت مدر یپس از در . نگاشته شد ،كوکرام ک جورج ،شهمسرخواهش

شاورز کـ قتـل ۀمک گزارش محا ،ا بود یک آمر يووایالت آ ی ا نزیدس مو مۀروزناگالسپل گزارشگر اد یـ دو اثر مهم بـه را به 1900الت در سال ی واقع در همان ا كنام جان هاسا به يا شصت ساله

از يا منـصفه تأیـ ه«وتاه کداستان و )1916(ات یجزئ يا پرده یک ۀشنامی نما يها نام به ،یماندن

ن یبهتـر ۀمجموعـ داستان او در . ردکل یتبد) A Jury of Hers Peers«() 1917« (»خود همساالن .دیچاپ رس گر بهیبار د1917 سال يها داستان

، کشد، خانم مارگارت هاس افت ن ی دال بر سرقت کیچ مدر یدر حادثۀ قتل گزارش شده، ه رده بود همسرش را در خـواب بـا ضـربات ک یه سعک قتل شوهر خود شناخته شد یمظنون اصل

جه او بـه قتـل همـسر یدر نت؛ ار او به شوهرش باخبر بودند کهمه از نفرت آش . تبر به قتل برساند دا شـد، امـا یـ پ ي انبـار یک محل قتل در ين در پانزده متر یتبر خون . شد ی زندان یوم و مدت کمح

ده یوبک ي شب با صدا يها مهیه در ن کرد کاد یأت منصفه قسم ی در برابر ه كخانم مارگارت هاسا ي شد و و یکجا تار ن اتفاق دوباره همه یپس از ا . ده بود ی را د يده و نور یشدن در، از خواب پر

او .د بـو دن جواب از او با جسم غرق در خون او مواجه شده یردن شوهرش و نشن کپس از صدا حادثـه، ي صبح فردا 10شوهر او تا ساعت . ده بود ی ضربات تبر را نشن يه صدا کرده بود کاظهار

.ستیس مظنون نکچ یه به هک از چهار فرزندش گفت کی پیش از فوت به ییزنده ماند و حت كنشدن خانم هاسا داری ب ۀی رد شد و فرض يزود گزارش شده به ۀ سرقت در حادث ۀیفرض

يه آقـا کـ نیـ ا نظر بـه . افتی يشتری قوت ب ،جمجمه همسر در خواب تبر به ضربات ياز صدا

59 اثر سوزان گالسپلجزئیاتهاي پسااستعماري نمایشنامۀ بررسی جنبه

طبـق – بـا هـم نداشـتند ی روابط خوب ، خانواده ي نداشت و اعضا یچ دشمن خارج ی ه كهاسا -هـم داشـتند بـا ی سـخت يت پسر دوم خود دعـوا ی ترب ةها زن و شوهر دربار هیشهادت همسا

ل نبـود شـواهد یـ دل بعد بـه ي اما چند ،ه شد قتل همسرش شناخت وم به ک ابتدا مح كخانم هاسا ت مجـدد او یومک محي برایچ تالشی هیالتی تبرئه و دادگاه ا،قتلة زی و نامشخص بودن انگ یافکز خـود را بـه نـام ین حاصـلخ یتار زم کصد ه یه س ک بود يشاورز ثروتمند ک ،ك هاسا يآقا. ردکن

قتـل شـوهر داشـته ي بـرا یل ما ةزیچ انگ یتوانست ه یجه همسرش نم ی در نت ،رده بود کهمسرش ي درسـت سـه هفتـه بعـد از اجـرا 1916 در اوت سـال كباالخره خانم مارگارت هاسـا . باشد از يا نون در هالـه ک قتل شوهرش تاياش درگذشت و معما ی در منزل شخص اتیجزئ ۀشنامینما

).نزی دس موۀروزنام ،گالسپل(است ماندهیابهام باق ینی داستان م ،اتیجزئ ۀشنامی، گالسپل در نما كا هاس ة پروند یضمن حفظ چارچوب اصل

، جـان ش،قتل همسر متهم به ،ینیه م ک نوشت يا به گونه ،یر از حادثه اصل یی تغ یمکت را با یرادر . گنـاه اسـت یه بکرده کن حال وانمود ی در خواب خفه و در ع یه شوهرش را با طناب کباشد

. موضوع اختالف زن و شوهر استی میني قنار، بچهيجا ندارد و بهي فرزندینین اثر میا ةزیـ شف انگک يه در جستجوک سه مرد و دو زن -ت را ی اعمال پنج شخص ،شنامهین نما یا

-ش را ی نمـا ۀ خـارج از صـحن يها طورعمده محل ه ب ،مردان. شدک یر م یتصو به –قتل هستند زه و یـ افتن انگیـ ي برا-ه خارج از خانه است ک) لهیطو(اهدان که محل وقوع قتل و ک باال ۀطبق

ه کـ ننـد ک یشف م ک را یاتیمانند و جزئ ی آشپزخانه م ۀ زنان در صحن ،نندک یمحل قتل جستجو م ند ک یدا م ی و خودشان ارتباط پ ینی م یه با زندگ ک بل ،ندیآ یحساب م قتل به ةزینه تنها شواهد انگ

قاتـل و ،شین نمـا یـ ادر . دهـد یر مـ یی تغ،مظنون و قتل ها را به دگاه آنی د،املکطور بهیو حت ا را یکـ ستم آمریـ اول قـرن ب ۀمـ یبودن در ن زن يها مشقت ،شینما. وار دارند هیمقتول حضور سا

اسـت و ا ناشـناخته بـوده یکـ شوهرش و هم جامعه آمر ي هم برا ینیاحساسات م . دهد ینشان م سـاختار . ننـد ک يردنـد تـا بـا او همـدرد ک ن ی سـع ،النتر و خانم هـال کجز خانم به ،سک چیه زنـان و ي وجـود يهـا شـباهت كت و در یـ را ینـ ی م يهـا شنامه در جهت فاش شدن رنج ینما

.رود یش می زنان با قاتل پيهمدردعنـوان بـه « گالسـپل از آن ۀشنامیـ د از نمایضمن تمج ، تئاتر ۀمجلمنتقد ،آرتور هورن بلو

آن دو ۀلیوسـ ه بـه ک ندک یاد می ،یی و استقرایاسیل قی زنانه در تحلیی از توانايا انهکری ز یبررس منتقـد 1980در سـال ). 41نـور یگ (»شـوند ی قتل رهنمون مـ ةزیانگ به ،یق امور جزئ یزن از طر

وتاه سـوزان گالسـپل پرداخـت و آن را تجـسم کش از داستان یستا به یولودنکست آنت ینیفم

1391 ، پاییز و زمستان3 هشمار، 17 دوره ،ادبیات معاصر جهانپژوهش 60

یولـودن ک. دی نام -رشفاف است ی مردان غ يه برا ک -ن زنان ی از داللت ب ی نظام ، زن یشناس نشانهلـه و ی طو - و عمل زن و مرد ییدادن قلمرو معنا ت گالسپل ضمن در تقابل قرار یروا« :نوشت

قـت همـان یه در حق کـ بل ؛نـد ک ی دعوت مـ یشناس ل نشانه ی تحل یک نه تنها ما را به -آشپزخانه ضمن بحـث از داسـتان گالسـپل و اثـر یولودنک). 1ر یارپنتک (»دهد ی ما انجام م يل را برا یتحل

ن دو یـ از ا یـک چیه ه کدهد یح م یتوض) 1892(لمن ینز گ کی شارلوت پر زرد رنگ يواریاغذ د ک قـت هـر دو بـه یه در حق کـ بل. ستیـ عنـوان خواننـده ن نارگذاشتن مرد به ک صدد اثر ضرورتا در

ن حال هـر دو ی با ا -شوند ی معطوف م ، شود يه خواننده بهتر ک نیا م دادن مرد به یتعل به یقیطر و در امور ، است ی متفاوت ةه خوانند کن مرد است یا ير عمد یطور غ هر چند به ،هکاصراردارند ).43همان( است ی نامناسبة مرد اغلب خوانند،زنان مربوط به

د یـ جد يهـا يریگ جهت: سوزان گالسپل تابش تحت عنوان ک بر يا نتر، در مقدمه یارپک یمارتا س : سدیـ نو یاو م. ندک ی اذعان میستینیدر تئاتر فم ر شگرف گالسپل ی، با صراحت به تأث يدر جستار انتقاد

ن ی گالسـپل را در مهمتـر ي نقـش محـور یسان فرهنگـ یـ نو نامـه ی و مورخان و زنـدگ یستینیتئاتر فم « ).2(» ردندکاء ی اح1922 تا 1915 يها نستون در سالیگران پراویا با بازیک تئاتر آمريلحظات نوآور

ت یبـر و عـدم حـساس ک از ت ی خوب ۀمطالع«شنامه ین نما ی ا ،یگزبی ب يو ا ی دابل یطبق نظر س لبـرت و یاعتقـاد گ بـه ). 25 بیگزبـی (»قت استوار اسـت یتمان حق که بر ک یشی نما ،مردان است

ـ یـ و تعب ك در ةدیچیت در روند پ یر جنس یثأت به«شنامه ین نما ی ا ،گوبار ی و اجتمـاع یر متـون ادب زنان را ی زندگ يها یــدگیچیپ«ش ین نما یه ا کند ک یف م ی توص ،سرکیهلن ). 1351 (»پردازد یمشنامه ین نما یسر ا کی). 22 (»ندک ی زنان را وارونه م ی اجتماع يها یم ناتوان یند و مفاه ک یار م کآش بـه یت فرهنگـ ینـس ی فم یـک گالسپل را ،دونووان. آورد یحساب م به یستینیش فم ی نما یکرا

بـر ،شین نمـا یـ زنـان در ا دگاه مـردان و یـ د يها توجه به شباهت يجا ه به کآورد یحساب م

توانـد منبـع قـدرت و ی مـ ، زنـان يها یژگیه و کرد یپذ یت م یند و در نها ک ید م کیأاختالفات ت « ).31 (. باشدی عمومي و عامل بازسازيغرور فرد

ز یـ ن ی برخـ ،داننـد یه مـ ی اول يها ستینی گالسپل را از فم ، از منتقدان فوق ياریاگر چه بس سـوزان خـود تحـت عنـوان ۀا نـو در رسـال ی مارس ، مثال يبرا؛ دننک یست بودن او را رد م ینیفم

ه گالسـپل کن است ین بحث ا ین و مهمتر یه اول کند ک ی اشاره م ن دل ی از سرزم یی صدا ،گالسپل بـود جـز يزیـ هـر چ او . ردک یم مرد زمان خود م ی تسل امالًکشه خود را یاو هم «: ست نبود ینیفماستدالل ). 10(» شد ین میشدت اندوهگ شه بهیود هم او بهتر از پدرم ب ۀ و هرگاه نوشت ستینیفم

. استوار بود،كوکال ینام ن گالسپل بهیاتبات او با دختر ناتنک مۀیا نو بر پایمارس

61 اثر سوزان گالسپلجزئیاتهاي پسااستعماري نمایشنامۀ بررسی جنبه

از ،آن اشاره شد ه در باال به ک یتی جنس یش آگاه ی گالسپل عالوه بر افزا ه،شنامین نما یدر ا ارزش ی چگـونگ ك دريدر ادامـه بـرا . نـد نکدا یـ ت پ ی اهم ،یه امور جزئ کرد ک استفاده يا وهیش

ح داد تـا بـه ی را توض ينگوی هم یخیوه ک ۀید نظر ی با یارزش و جزئ یظاهر ب لمات به ک دادن به . بردین جزئیات این نمایشنامه پیش بار نمادیه در افزاین نظریت ایاهم

اتیجزئ و ينگویهم) Iceberg Theory( یخیوه ک ۀینظر خـود تحـت عنـوان یر داستانیتاب غکن ی در فصل آغازينگویارنست هم ،1932در سال

ور یـ نقـل از اول بـه (رد کـ سه ی مقا یخیوه ک نوشتن با ة خود را دربار ۀینظرمرگ در بعد از ظهر و ایـ مرد و درریپ و درخشد یچنان م د همیخورش يها ه را در رمان ین نظر یبعدها ا ). 322 ،1999محـل «و » ل سپید یهمچون ف يها تپه«، »قلب بزرگ با دو يا رودخانه« چون یوتاهک يها داستان

.ار بردک به»ی و نورانكپاشتر خواننـدگان چنـدان یـ ب يه بـرا یـ ن نظر ی ا ،ينگوی هم یخیوه ک ۀیت نظر یرغم اهم یعل

. شـود ی مـ ید تـداع یـ گمونـد فرو ی ز یخـ یوه کـ ل یشتر با تمث ی ب ،هین نظر یا. ستیشناخته شده ن ه قـسمت کـ يا گونه به ،ه در آب شناور است کدانست یم یخیوه که ی را شب ی روان آدم ،دیفروداسـت یر آب و ناپ یـ م آن ز یو بخـش عظـ ) شعور خودآگاه (رون ی از آن از سطح آب ب کیوچک يهـا آرزوها و خاطره ،الیز و امیز غرا ک مر ،د شعور ناخودآگاه ی فرو ةدیعق به). شعور ناخودآگاه (

).453ارلسون ک(خش روان هر فرد است ن بی و مهمتریثر در رفتار آدمؤزده شده و م واپسده و در یـ وتـاه و گز کد تا ی آفر يدی جد ک سب ،دی فرو یخیوه کل ی با الهام از تمث ينگویهم

از ينگـو یهم. د بـود یـ ر قابل تقل ی غ باًی تقر ينگوی هم کسب. سدی بنو یق و پر معن ی عم ،ن حال یعار و احـساسات کـ اف ،لمـات کرد تـا کـ اسـتفاده یسیـ نو و خالصه ییگرا تینیع ي نوشتار کسب

از متن حـذف -ابد یها دست آن به یراحت توانست به یه خواننده م ک - اثرش را يها تیشخص ؛ آثـارخود پرداخـت يرضـرور یود غ یها و ق شتر صفت یحذف ب نه تنها به ،ن منظور ی ا يبرا. ندکار کـ بـه ن یه به صورت نماد ک يرارکلمات ت کرد و با استفاده از که از جمالت ساده استفاده کبله بخـش کـ رد کـ تـالش ينگوی هم ،ن حال یدر ع . ل داد ک را ش یخیوه کن یری ز ی معان ،رفتند یم

ـ ،ه مـتن کبل. ابدیخواننده انتقال ن لمات بهکق ی آثار از طر ياعظم معنا خواننـده فقـط يش روی پ باشد و فهـم هفـت هـشتم كت و دریؤاش قابل ر هشتمیکه تنها ک باشد یخیوه ک كمانند نو

انجام ،ان و زمان داستان ک و م ،هی درون ما ،د مناسب ی د ۀیح نمادها، زاو یاربرد صح کق یآن از طر او معتقـد . ها رهنمون سـازد تیان نشده شخص یار ب ک احساسات و اف كدر رد تا خواننده را به یگ

1391 ، پاییز و زمستان3 هشمار، 17 دوره ،ادبیات معاصر جهانپژوهش 62

ه حـذف کـ ییها ند و بخش ک خواننده فاش ي نباید همه چیز را برا ، خوب ة نویسند که ی کبود نمادهـا ۀ واسط ق اثر هم به ین طر یا به. د از اثر حذف شوند ی با ،زند یاثر لطمه نم يمعنا ها به آن. خواهـد بـود ك بهتـر قابـل در ،ه بر قدرت دانش نهان شـعور ناخودآگـاه خواننـده کیز با ت یو ن ان یـ ب ) نـدارد یت زمان مشخصیحیه در مسک يدیع( رید متغی ع تحت عنوانیتابک در ينگویهم شتر از آن یـ ت شود و مـردم ب یداستان تقو «ند کار برد تا تالش ک ف را به حذ ۀیه او نظر کند ک یم

).75 ينگویهم( »نندک، احساس نندک ی مكه درکچه و گالسـپل ينگـو یهم. ردک استفاده یخیوه ک ۀیز از نظر یه گالسپل ن ک بل ،ينگوینه تنها هم

ردنـد تـا کسـتفاده گفـتن ا يجـا بـه ،س بودند و هر دو از مهارت نشان دادن ینو روزنامه هر دو ه کـ بل،تنها در داستان گالسپل نه. ندکشف ک پنهان اثر را ي و نمادها ،ارک اف ، احساسات ،خواننده .شود یآن اشاره م ه در ادامه بهکرد کن مهارت استفاده یز از ایشنامه نیدر نما

ه در کـ ت، اسـت یـ قتل شوهرش، جان را یت مظنون اصل ی را ینیمات، یجزئشنامۀ یدر نما اربرد کـ خـود را در یخـ یوه کـ ۀ یـ ن مقالـه، نظر یبه نظر نگارندة ا . ش حضور ندارد ینماصحنۀ ت تغییـر داد و یـ را بـه را ك هاسا یلیگالسپل، به عمد نام فام . دهد ین اسم مظنون نشان م ینماد

ي با همان تلفظ و با امالها ،توان ی م یسیت را در انگل یاسم را . بدین طریق آن را ارزشمند نمود ن نـوع جنـاس بـه حـساب یه از بهترکتوانند جناس تام باشند ی م یه همگ ک نـوشت یمتفـاوتـ

ــ ــدیآ یم ــام. ن ــام ف ــرا یلین ــدر انگل) Wright (تی ــنج واژه یسی ــا پ right،)درســت (right ب یهـدف اصـل . جنـاس تـام دارد ) ن و سنتییآ ( rite و، )حق ( right،)نوشتن ( write،)راست(

، )Wright(ت یـ بـه را (Hossack) كشاورز از هاسـا ک ی اصل تی شخص یلیر فام ییگالسپل در تغ هـدف از یعنـ ی. بـوده اسـت یخـ یوه کۀ ی جناس تام و ربط دادن آن به نظری ساختن معان یغن یراسـت ر ی در مـس ینـ یه نشان دهد خانم م کن بوده است ین خانم ا ی ا ي برا ،تی را یلیاربرد فام ک

درسـت ار او کـ مسلم و حقر زنان ی و سا تمان آن توسط خود او کقدم برداشته و قتل همسر و ه حقـوق کـ بـوده اسـت ي سنت مردساالر و نییآمقابله با نوشتن و ،هدف گالسپل . بوده است

وه کـ كن، نـو یزبی خوانندة تيپس برا. ده گرفته بودیا را نادیکر زنان آمری و ساتیرا ینیمسلم م راسـت، یعنـ ی یخـ یوه کـ ن یریـ ز يها هیق جناس تام به ال یه از طر کت است ی را یلی، فام یخی

ه ک یبه صورت ت یرا ینیبه م ها نییآن یز به ا یمآ نوشتۀ اعتراض و، ين مردساالر ییآدرست، حق، . ندک یدا میح داده شد، ارتباط پیتوض

د سـوم یـ ه د یـ زاو. دیـد مناسـب اسـت ۀ انتخاب زاوی ،یخیوه ک ۀ نظری يها از دیگر جنبه چـه مهـم آن. ستیـ نی مناسبۀنی گز،شنامهین نمای ايل محدود براک ي دانايا راویشخص مفرد

63 اثر سوزان گالسپلجزئیاتهاي پسااستعماري نمایشنامۀ بررسی جنبه

گذاشـتن نار هـم کار کد و یجو ی مکمکالمه که گالسپل از دو عنصر عمل و م کن است یاست ا ،یخـ یوه کـ ن یری زۀیصورت ال به،ماند یننده پنهان م یه از ب کها را تیار شخص کاحساسات و اف

د یـ با ، و احـساسات پنهـان مظنـون زن ارکـ قتـل و اف ةزی انگ ك در يبرا. گذارد یم خواننده وا به . بردین قتل پیاسرار ا نار هم گذاشت تا بهک آشپزخانه را ۀات صحنیجزئ

يدار خانـه بـه يا عالقه يه و ک از آن است کی حا ،ینی م ۀف و آشفت یثک آشپزخانه ةمشاهد مورد ،رم ج ۀ قتل را در صحن ةزیروند تا انگ ی باال م ۀاتاق خواب طبق ه مردان به ک یهنگام. ندارد را ي قنـار یکاش و بعد جسد سته شده ک قفس پرنده با در ش یک ابتدا ، زنان ، قرار دهند یبررس

،النترک خانم هال با خانم ۀالمکم. ابندی ی م ینی م یاطیل خ ین شده در داخل وسا یی تز ۀدرون جعب سا بـود و یـ لک خـوان ن آواز یباتری ز ،یه او در جوان کن یها و ا به پرنده ینید م ی شد ۀعالق ما را به

نـد و ک ی رهنمون م، و بشاش بودی اجتماع ، سرزنده یلی و خ ؛دیپوش ی م ییبای ز يها شه لباس یهم او ي برا،روح ی سرد و ب ۀک مترو ۀاحساس در خان ی ب ي با شوهر ی زندگ ،علت نداشتن بچه ز به ین نـصب خاطر مخالفـت شـوهرش بـا به ینیبرد و م ی رنج م ییز او از تنها ی و ن ؛ دشوار بود یلیخ

،يگردن قنار ند و در ضمن کرون قطع رابطه ی ب يای مجبور شده بود با تمام دن ،اش تلفن در خانه ي زده شده رو يها ل گره کن ش یچن سته شده بود و هم ک ش يا ختهیدار آو مانند گردن شخص به

ه کـ یدار از همان نـوع ل گره قالب طنابکش بهی نامرتب بوده و برخ،دار طرحۀلحاف و پارچ شد تـا کـ یها را مـ ع آن گرهی سر، وجود داشت در آمده بودند و خانم هال ینیگردن شوهر م در

.مرتب و باحوصله بدوزد طور ش از آمدن مردان بهیافته شده را پک قسمت شخود مجدداًـ ینیت شوهر م یتفاوت شخص به ، گذشته يزنان با بازساز . برنـد ی مـ ی در جامعه و خانه پ

خـورد و بـه یه مشروب نم کآمد یشمار م به یآله دیدر جامعه مرد ا ات یهنگام ح به ، جان يآقا موفـق ،زنـان . ردکـ یموقع پرداخت مـ ش را به یها رد و قرض ک یدقت عمل م قول و قرارش به

ه کـ ت او ی شخـص یخیوه ک یبخش پنهان به ،ت مقتول ی شخص ي بحث رو یمکشوند بعد از یمـ او بـه يهـا عمق ستم نند و بهکدا ی پی دسترس، او بود یخیوه ک ك مقابل نو ۀنقط یهمـسرش پر قابـل یـ شـان غ احـساس زنانـه ياو را از رو بـه ینـ ی شوهر م يها ستم ، زنان ،تیدر نها . برند

در . نـد که شـوهرش را مجـازات ک حق دارد ینیه م کنند ک ینان حاصل م یبخشش دانسته و اطم مرده را فوراً ي قنار ،با خانم هال یالنتر با توافق پنهان ک خانم ، مردان ي پا يدن صدا یجه با شن ینت

ال ـ خـانم هـ ،رنـد یگ یند و سراغ پرنده را مـ یآ یها م ه مردان نزد آن ک یهنگام. ندـک یـ م یـمخف .ه گربه آن را گرفته استکد یگو یدرنگ م یب

گـر مـون داللـت یم بابـا و یگر هوم لهیت حی فوق از مدن ۀرسد گالسپل در حادث ینظر م به

1391 ، پاییز و زمستان3 هشمار، 17 دوره ،ادبیات معاصر جهانپژوهش 64

زنان يارک ه چگونه پنهان کن است ید ا یآ یش م یه پ ک یپرسش. رده است که تس استفاد یس گ یلوئمـون یمگـر و لـه یت ح ی چون مـدن ي پسااستعمار يها هیتوان با نظر یمردان را م ها به و دروغ آن

رد؟ک هی توجگر داللت

گر مون داللتیم گر و لهیت حیاربرد مدنک راهبرد توسط افراد اسـتعمار شـده یذ نوع گر، اتخا لهیت ح ی بابا از اصطالح مدن یمنظور هوم

يردن تقاضـا ک از برآورده ،ار با استعمارگر ظالم کند تا بدون مقابله آش ک ی م کمکها ه به آن کاست ن متـون یتـر يدیـ لک از یکـی ه کـ ،گـاه فرهنـگ یجا تـاب کدر ). 99بابـا (ننـد کاستعمارگر امتنـاع

يهـا بـه روش يم هنـر یرمـستق ی غ يهـا وش بابا هنگام صحبت از ر ،دیآ یبه شمار م يپسااستعمار اشـاره ،رفتن سـخنان اسـتعمارگر ی زدن در نپـذ کد، و ماس یگر، تقل لهیت ح یاستعمار شده مانند مدن

مقاومـت و مخالفـت پنهـان بـا ي اسـتعمار شـده بـرا يم عمـد یگر بـه تـصم لهیت ح یمدن. ندک یمه استعمارگر از وجـود کرد ی پذ صورت يا د به گونه ین مخالفت با یاما ا . شود یاستعمارگر مربوط م

يه اسـتعمار شـده از لحـاظ رفتـار که استعمارگر انتظار دارد کبابا معتقد است . اطالع باشد ی ب ،آن ).همان(رد ین خواستۀ استعمارگر تحقق پذیگذارد ا یگر نم لهیت حیاما مدن. م محض او شودیتسل

ال ک از اشـ ی خال یستینینامۀ فم شی نما يگر برا لهیت ح ی مدن ياربرداصطالح استعمار کهر چند اربرد کـ توانـد ی مردان بر زنان مـ يشنامه و تصور برتر ین نما ین زن و مرد در ا ی اما روابط ب ،ستین

زنـان قـصد دارنـد ،اتیجزئدر . ندک هموار ، گالسپل یستینی را به اثر فم ياصطالحات پسااستعمار ـ ي برایم و پنهانیتقرمسیه عالوه بر مخالفت غکنند ک با نظر مردان مخالفت يطور یگنـاه ی اثبات ب

ه آواز کـ افتنـد ی در ،زنان. نندک ی اساس يارک ،يزه قتل مستتر در جسد قنار یتمان انگ کت و ی را ینیمن ینـد و چنـ کسه یـ خود را با پرنـده مقا ی سبب شده بود تا مین، پرندهی و سرزندگیخوش و زیبای

همـسر یو وقت . ر است ی در قفس اس - شده بود ین خانه زندان یه در ا ک - مانند او يه قنار کپندارد از ،رسـاند ی تمام بـه قتـل مـ یرحم یم فرزند او بود با ب کش در ح یه برا کبا را ی پرندة ز ،ستمگرش

ده امـا جامعـه یه فرزنـدش را بـه قتـل رسـان کـ شـود ی مـ یشتن ظـالم ک مجبور به ینی م ،د زنان یدامالً کـ شته شـدن پرنـده کـ ه بـه ک بل ،ردک ید نم ایرعمد یل غ ـردساالرانه از آن نه تنها به عنوان قت ـم بـه ظلـم شـوهر ی به جهت احساسيا ن جامعهیچن ؛ردک یشتر توجه میتفاوت بوده و به قتل او ب یب

ي جـسد قنـار ،نکق مم یه به هر طر کنند ک ی زنان تالش م ،نیبنابرا. تفاوت است یامالً ب کبه همسر .نندک خارج ، از صحنۀ جرمیل پنهانکبود به ش خواسته ینیه مک ،يل عادی و همراه وسایرا مخف

ه زنـان کـ خواهند مطمـئن شـوند یند و م یآ ین هنگام مردان به نزد زنان م یاما درست در هم

65 اثر سوزان گالسپلجزئیاتهاي پسااستعماري نمایشنامۀ بررسی جنبه

از یالنتـر بـا پرسـش ک ي آقـا ،نیبنابرا. نندک یت خارج نم ی را با خود از صحنه جنا یز مهم یچ چ یه همسر خود و خـانم هـال بـه قـانون يل بخش را از وفادار کیال خود و و یخواهد خ یهمسرش م

ل یه مـامور قـانون وسـا کـ ست یـ ن گونـه ن یـ ه مگر ا ک نی بر ا یبه پرسش همسرش مبن . ندکراحت ز ماننـد شـوهرش بـا یالنتر نکند و خانم ک یت خارج نمیاب جنا ک را با خود از صحنه ارت كخطرنا

الم بـه ک همسرش با ،د به نظارت ندار يازیو ن شود یرده و مأمور قانون محسوب م کقانون وصلت ه در کـ ورزد یار شوهر خـود مبـادرت مـ کدهد و به ان ی پاسخ م 1»لکن ش ینه به ا . نه«م یظاهر مال

قـت یش را بـه حق یاش را با همسر و وفـادار یم و پنهان یرمستقیق او مخالفت غ ین طر یقت به ا یحق ،گـر لـه یت حیمـدن شـده در م افراد استعمار یر مستق ی با برخورد غ ین برخورد پنهان یا. ندک یاعالم م

النتر قصد نداشته خواستۀ همـسر و ک خانم ،ن صحنه یرد در ا کتوان تصور ی م ، دارد يادیشباهت ز النتـر ک خانم ،ن عمل یق ا یند و از طر کش به مأموران قانون برآورد یل بخش را در وفادار کی و يآقا

یچی بمانـد و بـا سـرپ ی مخفـ از مـردان ینـ یزة قتـل م ین انگ یند تا مهمتر ک ی م کمک یبه طور پنهان .ابدی زنان دست ي و برتریت باطنیل بخش و همسرش به رضاکیم از ویرمستقی و غیحیتلو

.گر وجـود دارد مون داللت ی از م ییها گر نشانه لهیت ح یاربرد مدن ک عالوه بر ،در صحنۀ فوق ن اصطالح ی ا ،گر مون داللت یم اثر مشهورش در ،ییایکپوست آمر اهی منتقد س ،تسیس گ ی لوئ يهنر

بـرد یار مـ کـ به » اربابانشان«از زبان تبار ییقایآفر يها ییایکاربرد آمرک از ی اشاره به نوع يرا برا حـضور یی در جاهاگر مون داللتیم. دهد ی خود را ميا صدا یها اجازة حفظ استقالل و ه به آن ک

ب افراد ظـالم در مـسند یه فر ند و اقدام ب یجو ی، استفاده م یه افراد مظلوم از مخالفت پنهان کدارد . فــهمند یهـا را نمــ مظلـوم بـا آن ي بـاز ی واقعـ یا معن یز هستند یاطالع ن یه ب کنند ک یقدرت م

پوسـت در مـسند دیاستعاره از افراد سف (ر یب خوردن ش یقۀ فر یتابش طر کر از یتس در مثال ز یگـ :دهد یمن شرح یرا چن) فیپوست ضع اهیاستعاره از افراد س(مون یاز م) قدرت

ظـاهر ه ه ب ک را ییها نیر توه یدوست خود، ش گر همواره به مون داللت ی، م ییدر اشعار روا طـور مـون بـه یامـا م . نـد ک ی نثـار او مـ ،ر شده استیش ل نسبت بهیشان فکتوسط دوست مشتر

ه از آن کـ شود یل م ی ف ی، خواستار عذرخواه ین و عصبان یر خشمگ یش. ندک ی صحبت م یحیتلومـون یالم مکه کر متوجه اشتباه خود شده یحاال ش. ندک یه میر را تنبی ش یسخت و به ندک یامتناع م ).55تس یگ(ند کبه یمون را سخت تنیگردد تا م ین بر می بنابرا،رده استکر ی تعبیاللفظ را تحت

ـ ا ۀ ترجمـ ۀجهـت مطالعـ . گرفتـه شـده اسـت یاهللا دهقـان یاز ترجمه ول اتیجزئ ۀشنامیالمات نما کتمام م -1 ن ی-77 .تصشـ شـماره .نگ و هنـر فره. یاهللا دهقان یول. اتیجزئ). 1386( سوزان ،شنامه رجوع شود به گالسپل ینما http://www.noormags.com/view/fa/articlepage/229975 :ر رجوع شودیت زی دانلود آن به سايبرا. 72

1391 ، پاییز و زمستان3 هشمار، 17 دوره ،ادبیات معاصر جهانپژوهش 66

. ردـار نبـ کـ از آثار گالسـپل بـه یک چی ه يگر را برا مون داللت یرگز اصطالح م ـتس ه ـیگ از خدعـه را در يا گرانـه لهیل ح ک ش ، خانم هال ،شنامهیان نما یه در پا کدس زد ن ح یتوان چن یمگـر ا داللتیگر لهیمون حی او نقش م،ن مورد خاصیبرد و در ا یار مک ل بخش به کیالمش با و ک

. دیـ نما ی صـحبت مـ ،یحیطور تلـو ه و به یناکه در گفتارش با مردان با ک يند طور ک ی م يرا باز يدوز یـی ال ۀقـ ی چـون طر یامور جزئ ه به کر زنان یشخند و با قصد تحق یل بخش با ن کی و یوقتت قـصد یـ ه خـانم را کـ م یدیـ م ما فهمک دست ،يخب هنر(( :دیگو ی ميهنر اند به پرداخته ینیم یـش را چـ ـهـا؟ شـما اسمـ بود خانم یاسمش چ ... د داشته ـاو قص . دـنک يدوز ییداشته ال ـن ،يدوز قالب « :دیگو یبش گرفته است م یستش را مقابل ج ه د ک ی خانم هال در حال ،»د؟یگذار یمابنـد و ی یالم خـانم هـال را درمـ کـ ي فقط مفهوم ظاهر ، مردان ه،ن جمل ی در ا .» هندرسون يآقا

ل طناب دار در لحـاف اسـت ک ش ةدهند نشان ینیگونه م ه نوع دوخت قالب کشوند یمتوجه نم ها بـا طنـاب دور اد آن یا و شباهت ز ه ل آن کار شدن ش کدر صورت آش . شود ین بار م یه چند ک

نـار جـسد ک در يگری مهم د ك مدر ، قتل ۀ صحن یتوانست در بررس یها م این گره ،گردن مقتول لحاف يدار را رو ل قالب طناب کها ش مدت ،ینیم. محسوب شود ینی اثبات جرم م ي برا يقنارامـا در . فـشرد یش م الش آن را دور گردن همسر یه در خ ک یی گو ،ندک ی سفت م یطور نامرتب به

ه چـرا کـ یافـت تـوان در ی م یراحت ها به آن و توجه خاص به يدوز نوع قالب ةصورت مشاهد یزنان حت . برد یار م ک عدالت به ي اجرا ي طناب دار را برا ، موجود در خانه ۀ اسلح يجا به ینیم

نیـ ا ،ه مردان کنان دارند ینند و اطم ک ی اشاره م يدوز قالب ش از آمدن مردان به ی پ ،در آشپزخانه امـور از توجـه زنـان بـه يگریسخره خواهند گرفت و آن را مورد د را به ینی م يدوز بار قالب

توان یگر آشنا است م مون داللت یم ه با اصطالح ک يا د خواننده یاز د . ردک خواهند ی تلق ،یجزئ .دهند ی از دست ميدوز گرفتن قالب سخره را با بهی مهمكه مردان مدرکافت یدر

ه کـ دانـد ی مـ يا گرانـه لـه یگـر ح از عمل داللت یلکابـرامز دروغ گفتـن را ش . يراجـر د نـه ياربردکه از لحاظ کرسد یگر به نظر م داللت «:بردند یار م کبه تبار ییقایآفر يها ییایکآمر

ار کـ ن معنـا بـه یتوان در چند ین اصطالح را م یا. باشد یپوست اهی اصطالح س یکاز لحاظ منشأ ییبجـو ی ع ،ه بـزرگ یـ ناکبه صحبت با ) مونیم(اد ی ش یین اصطالح به طور قطع به توانا یا.. .بردات اشـاره کامل از اصطالحات و حر ک مجموعۀ یکو ... دروغ گفتن ،زدن شی ن ،زدن گول ،ردنک .)52-51ابرامز ( »ندک یم

مـون یم نقـش يفـا ی ا ییها توانا ه آن کدهد ی نشان م ،ترزین عمل خانم هال و خانم پ یآخرترنـد و سـنج تـه ک ن يرکشنامه از نظر ف ین نما یسه با مردان در ا یرا دارند و زنان در مقا گر داللت

67 اثر سوزان گالسپلجزئیاتهاي پسااستعماري نمایشنامۀ بررسی جنبه

ق امور ی قتل از طر ةزی درست انگ ك و در ییده را چون شناسا یچی پ يها برنامه ير رو ی تدب ییتوانا ه فقـط بـه کـ ننـد ک ی وانمود م ،مردان ها و دروغ گفتن به تمان آن ک با ی ول ، دارند یاهر جزئ ظ به

هـا اگر بعد. سرگرم هستند، قتل ةزی انگ ك در يجا به يدوز یی و ال ي چون قالب دوز یامور جزئ كریمون ز یه از م ک يریها مانند ش العمل آن سک ع احتماالً ،شدند یمردان از این موضوع باخبر م

یـک يرا ب یدام حت ک چی هال ه يترز و آقا ی پ يدر واقع آقا . داشت ی شباهت م ،ب خورده بود یفر ،لیـ تس بـا زدن ف یـ س گ یر در داستان لـوئ یداشتند و مانند ش ی را نم یستکن ش یلحظه تحمل چن

.دادند یت خود را نشان میعصبان

شنامهیت با نمایسلب انسان ارتباط یکـی ،یـک نی اهل مارت زبانيس فرانسوینو پوست و درام اهی شاعر س ،سزرد یویفرنان د امه

ةگـستر فرانـسه در ياسـتعمار ضد تۀران برجـس کسه و از روشـنف ات فران ی مهم ادب يها چهرهاز گفتمـان اسـتعمار خود تحت عنـوان يتاب ضداستعمار کدر . دیآ یشمار م به قایب و آفر یارائکلمـه ک یـک را بـه ي سـزر برخـورد اسـتعمار ،دیـ آ یحساب م جهان سوم به ۀیانیه ب ک ،)1952(

thingification رات یثأه از تـ کـ او معتقـد بـود ). 42سـزر ( معادل دانست ،تی سلب انسان یعنی استعمارگر ،ه در اثر آن کرد کت اشاره یسلب انسان موسوم به يروند توان به یمخرب استعمار م

ت نـسبت بـه یگونه مـسئول هر یطورعمله در تالش است ب یئیش شده به با تنزل دادن استعمار .ئ خالص شودیشر آن ش بتواند از یراحت به،ازیند و در صورت عدم نک یآنان را نف

ز یـ ن ،گالسـپل ات یـ جزئ ۀشنامیـ نما توان بـه یت سزر را م ی سلب انسان ياصطالح استعمار شد و بعـد یار برده مک ر زنان بهی تمسخر و تحقياصطالح ابتدا توسط مردان برا نی ا .م داد یتعم سـط زنـان بـه ب مـردان تو ی با استفاده از فر ینی قتل م ةزیردن انگ ک ی مخف ي برا يعنوان ابزار به

.شود ی ارجاع داده م،خودشانار کـ بـه یبار هنگـام یک را تنها ی جزئ يزهایا چ ی) Trifles (ة واژ ،شنامهی در نما ، هال يآقا

ـ بـه قتل صرفاً ةدن دربار یشی اند يجا ان به ـه زن ـکرد ـب یـم سته شـدن کـ چـون ش ی امـور جزئ :دیـ گو یتعجـب مـ او با . دننک ی زمستان توجه م ي از شدت سرما ینیالس م ی گ ي مربا هاي شیشهات یـ جزئ ي زنـان مـساو ،المکـ یک در یعنی. »اند ی جزئ يزهای دلواپس چ ها عادتاً خانم ،خوب«

،ن قـسمت یـ جز ا ن واژه به یا. شوند ی دور هم جمع م یمکدن آن شرمنده و یشن زنان با . هستنده کـ رسد یجه م ین نت یا شنامه به یان نما یخواننده در پا . است ار رفته ک شنامه به یفقط در عنوان نما

ـ -اء یها تا حد اش زنیعنیاند ل شدهیات تبدیجزئ ها به زن ن یـ ا. انـد افتـه یل یـ تقل- ی امور جزئ

1391 ، پاییز و زمستان3 هشمار، 17 دوره ،ادبیات معاصر جهانپژوهش 68

ة از نحـو یه مـردان بـا ناآگـاه کشود یات سبب م یلک ات و مردان به یجزئ ها به ل شدن زن یتبد از یند بخـش اعظمـ یآ یحساب م ات به ی صرفاً جزئ ،د مردان یه از د کلمات نمادین کاستفاده از

ل ی وسـا یه تمام کابند ی یج در م یتدر مثال زنان به يبرا. مفاهیم مرتبط با قتل را از دست بدهند یـک ،کوچـ ک ي روسـر یـک ،فـش ک جفـت یک ،ها لباس، دامن زنانه یک – ینی م یواستـدرخ

بـه ،دنی پوشـ ي برایخیوه ک پنهان ی با استفاده از معان- شده يدوز لحاف قالب یکبند و شیپتمـان ک یعنـ ی( از بـدن ی پوشاندن قسمت ي برا يا لهین وس ی از لحاظ نماد یه همگ کروند یار م ک

ن از زنـان یل نماد یقت با درخواست وسا ی در حق ،ینیم. ندیآ یحساب م به) ها ن آن یریقت ز یحقن زناۀ مانند همینیه مک ییجا از آن. دهندياریقت از مردان یه او را در پوشاندن حق کخواهد یمامـور توجه خود به رند و به یگ ی مدام خرده م ،یامور جزئ ه مردان از توجه زنان به کدانست یم زنـان و مـردان بـه ۀردن حـواس همـ کـ نند با منحرف ک ی همواره افتخار م يم و جد ـ مه یـلک

از پرونـده ی نگران يجا به یل شخص یالس و درخواست وسا ی گ يسته شده مربا ک ش هاي شیشهه هرگـز طـرح و کـ ند کب دهد و وانمود یالنتر را فر کل بخش و کیند تا و ک ی تالش م ،مهم قتل

.ردیل بگکتوانسته ش ی نمیی روستاةن زن سادیده قتل شوهر در ذهن ایچیر پکف

اصطالح جمع ناشناس ار ک داخل قفس را شي گربه، قنار یکه کد یگو یل بخش م کی و يآقا دروغ به خانم هال به

نـد ک ی و وانمـود مـ یل بخش مخفکی را از شوهرش و و يجسد قنار ،النترکاست و خانم ردهک .ندک ی را با خود از صحنه جرم خارج نمکیز خطرنایچ چیه هک

توان با ارجاع به اصطالح یگر، م مون داللت ین دو زن را عالوه بر م ی و دروغ ا يارکپنهان

جمـع ناشـناس مقالهةارندنگ ابتدا،ن موضوعیی تبيبرا. ردکه یبهتر توج، ی ناشناس آلبر مم جمعوضوح ه بهکند ک ی میبررسشب یکو هزارتاب ک از آن را در ي بارز ۀدهد و نمون یح م یرا توض

ار کچنـدان آشـ م و نـه یرمستقیاربرد غک شان به یسپس ا . دارند یمین اصطالح، ارتباط مستق یبا ا يصـطالح اسـتعمار زان ا یـ پردازد تا نشان دهد تا چه م ی م اتیجزئ ۀشنامی در نما یاصطالح مم

يهـا بـرا شده از آن در برخورد مردان با زنان و دروغ آن ت منتج یجمع ناشناس و زوال شخص .ندک یفا می ای نقش اساس، قتلةزیتمان انگک

اسـتعمارزده ة استعمارگر و چهرةچهردر ،يالدیستم میقرن ب س ینو سنده و مقاله ی نو ،یمم بعـد يسـاز برجـسته بـه ، اسـت 1950 ۀقـا در دهـ یر در شمال آف یی از استعمارزدا يا ه مطالعه ک

اسـتعمارگر ابتـدا بـا ،ي وةدیعق به. پردازد یشده م ن استعمارگر و استعمار ی روابط ب یروانشناس

69 اثر سوزان گالسپلجزئیاتهاي پسااستعماري نمایشنامۀ بررسی جنبه

ـ ییند و آن را تا جاک یها شروع م ی نف ي سر یکاده از ـاستف ی تمـام یه بـا نفـ کـ بـرد یش مـ ی پجمـع ن منظـور از ی ا ياستعمارگر برا . دز سلب شو یت او ن یشده، انسان مثبت استعمار يها صفت

یمم(» ها مثل هم هستند آن ۀ هم . هستند يطور نیها ا آنۀ هم« :دیند تا بگو ک یناشناس استفاده م فـرد اسـتعمار یکد یه بگوک نی ايا جن اصطالح، استعمارگر به یقت با استفاده از ا یدر حق ). 85

ت شـخص یـ ن اصطالح، نه تنهـا فرد یا. دها تنبل هستن آن ۀد هم یتواند بگو ی م ،شده تنبل است فـرد اسـتعمار یک جرم يه در موارد اعمال خشونت برا کند بل ک یشده را از او سلب م استعمار

ه خـشونت یـ توجي را بـرا ی خـوب ۀنـ یشـود و زم ی میرم تلقـها، مج شده مارـتع اس امـده تم ـش . ندک یها فراهم م ه آنی علیجمع دسته

اما نگارنده آن را در روابط زن و مـرد در . ار نبرد ک به یرمانچ ی جمع ناشناس را در ه یممار نقـش یزه توسـط شـهر یاعدام صدها دختر دوش ن اصطالح در یا. برد یار م ک بهشب یکو هزارانت ی و خ ییوفا ین مورد ب یار و برادرش، شاه زمان، چند یه شهر ک ییجا از آن . ندک یفا م ی ا یاساس

از زنـان ی پادشاه تـصور نادرسـت ،اند ردهکگر، مشاهده ی زن د مرد را در زنان خود و چند زن به ي بـرا یل زنان در مدت سه سال متوال ک انت زن به یدادن چند مورد خ میرده و در اثر تعم کدا یپ

آن شـب او را ي ازدواج و فـردا يژه دختران معصوم، هر شب با دختر یو انتقام از تمام زنان به شـب بـا گفـتن یـک ر، به مدت هـزار و ید، دختر باهوش وز ان، شهرزا ین م یدر ا . ندک یاعدام م و اربرد نادرست جمع ناشـناس بـردارد کند تا دست از ک یپادشاه، او را معالجه م به ییها داستان

تـصور غلـط ی و دختران معـصوم را قربـان ،م ندهد یل گروه زنان تعم ک جرم چند شخص را به .ندک زنان نۀ همییوفا ی بر بیخود مبن

حرمـت و اعـدام دختـران که خشونت هتـ ی، جمع ناشناس، نقش توج شبیکو هزار در هم مردان و هم زنـان از آن ،اتی جزئ مۀشنای در نما ،ندک یفا م یمعصوم توسط پادشاه ستمگر را ا

قتل پنهان بمانـد ةزیه انگ کبرند یار م ک به يا گونه ه زنان آن را به کن تفاوت ی با ا د،ننک یاستفاده م ـ هـا بـه ر زنان و توجـه آن یحق ت يو مردان برا ن یـ در ایعنـ ی. نـد یجو یارزش بهـره مـ یامـور ب

. ندیجو یا ناآگاهانه بهره میطورآگاهانه به ر از جمع ناشناسیشنامه، هر دو طرف درگینماالنتـر ک النتر به که خانم کند ک یدا م ی پ ی معن یجمع ناشناس هنگاه ،اتی جزئ مۀشنایدر نما

ي مربـا هاي شیشهسته شدن ک و ش ي نگران خاموش شدن بخار ینیه م کد یگو یل بخش م کیو و ها بر از پس زن ،ها خوبه، شما زن «: دیگو یشوهرش با تمسخر م . زمستان بود يالس از سرما یگ خطـاب ،ن قـسمت یـ در ا . »می خانم باشـ ير مرباها کف م و به ینکد قتل را فراموش ییایب! دییآ یمر و یـ ل زنـان، تحق کـ ه کـ بلینـ ین گفته، نه تنها می و با ال زنان استک ه بهک بلینیم النتر نه به ک

1391 ، پاییز و زمستان3 هشمار، 17 دوره ،ادبیات معاصر جهانپژوهش 70

ت یـ تـر خـانم را يل جدیمسا ر خود را به کل بخش، دوست دارد ف کی و يآقا. شوند یشرمسار م ـ يزهـا یه دلـواپس چ کـ ها عادت دارنـد ه زنکد یگو ی هال ميند و آقا کمشغول . باشـند ی جزئ

ف یـ تلط يل بخـش بـرا کیـ و ي آقـا .تر شـوند یکهم نزد شود زنان به ی هال باعث م يحرف آقا ا بـدون یآ ،ها خانميها ی دلواپسۀ با وجود هم ،ن حال یو در ع « :دیگو ی م ياستمداریاوضاع، با س

خواهـد ی مـ ید و وقتـ یشو یش را با آب سطل م یها او دست . » از ما ساخته است؟ يارـکها آن يهـا ظـرف د زدن بـه زنـد و بـا لگـ ی آن زل میفیثک ند بهک ک خشيدارکها را با حوله غلت آن ، هـم نبـوده يدار ن زن خانه ی همچ ،فیثک يها حوله« :دیگو یت م ی با عصبان ییر ظرفشو یف ز یثک

ند و بعد در دفـاع ک یت م یاک مزرعه ش يارهاک يادیابتدا خانم هال از ز » ها؟ ه خانم ینظر شما چ دسـتان آن را بـه ه کـ بل،ردیگ یل بخش خرده مکیف بودن دستان ویثک و زنان، نه تنها از ینیاز م شوند چون دستان مردان یف م یثکها در خانه زود ه حوله کد یگو یدهد و م یم م یل مردان تعم کشخند زنـان همـراه یـ شخند مردان با ر یظه ر ـن لح ـیدر ا . ستندیز ن ید تم یه با کطور وقت آن چیه .مانند یجنس خود وفادار م هم شود چون زنان به یم

طـرح ینـ یه خـانم م کـ خواستند بداننـد یه م کشخند مردان را یشنامه، زنان ر یان نما یدر پا یـــ ننـدگان پ ی بۀه همـ کـ دهند ی پاسخ م يا گونه به ،ردهک يا قالب دوز ی يدوز ییاف را ال ـلحه کـ ن تفـاوت یـ آورند با ا یات رو م یجزئ شنامه هم مردان و هم زنان، به ین نما یه در ا کبرند یم

ننـدگان بـا یدگاه ب یـ دهند تا از د ی را م ياب قالب دوز ر مردان، جو کردن ف ک منحرف يزنان برا ـ کز یآو حلق یمعن شنامه در یـ ن نمایـ در ایت اصـطالح ممـ یـ اهم. ارتبـاط نباشـد یردن شوهر ب

ونـد ی پ یشنامه، بـا اصـطالح ممـ ین نما ی ا يم ابتدا و انتها یه بدان کدهد ی خود را نشان م یصورتن یـ ا ةه خالصه شد ک ناشناس، مرتبط است ن جهت با جمع یشنامه از ا یعنوان نما . خورده است يو انتهـا . شوند یات می جزئي زنان مساو یعنی. »نندک ی توجه م یزنان به امور جزئ « :جمله است

ننـدگان در یه بکـ ه اسـت چـرا یـ نندگان قابل توجی گوناگون ب يها يریگ جهیسبب نت شنامه به ینما ةزیـ انگيله جـد أنند و از مسک ی مات توجهیجزئ ه مردان ضمن تمسخر زنان، خود به کابند ی یم

.مانند یست باز میارتباط ن ی بيدوز قالب ه بهکقتل

شنامهیبخش خشونت در نما یی رهاۀیاربرد نظرکـ ک روانپزشـ ،سینـو مقاله ،یکنی زبان اهل مارت يفرانسو ةسندینو ،فرانتس فانون ی و انقالب

ینـش کنقش خشونت وا ضوعات به از مو ياریان بس ی از م شدگان زمین نفرینتاب ک در ي و .بودهــا در خــشونتی تمـام أاعتقـاد او اســتعمارگران، منــش بــه. نــدک ی اشــاره مـ ییدر اسـتعمارزدا

71 اثر سوزان گالسپلجزئیاتهاي پسااستعماري نمایشنامۀ بررسی جنبه

شـده ان اسـتعمار یـ دپوست خشونت را وارد خانه و ذهن بومینان سفکه ساکاند چرا مستعمرات اسـتعمار مارگر بـه ه استعمار با خشونت و حمله استع ک ییجا ند از آن ک یفانون، اشاره م . نندک یم

. رسـد یان میپا م استعمار با همان سالح خشونت، بهییه بگو ک است یرد، منطق یگ یل م کشده ش دپوست بـا هـم در مـستعمرات جـز از راه ینان سف کان و سا یه ارتباط بوم کن باور است یاو بر ا

ه چـون کـ نـد ک یاو ادعـا مـ . ستیـ سر ن یـ زه، م ی تـوپ و سـرن يها گلوله يریارگک خشونت و به ه از ک مصمم است ی فرد بوم ،ش محروم ساخته است یاهایؤ را از تحقق ر یاستعمارگر، فرد بوم

تصور تمام طـرق یار فرد بومک« :ندکدپوست استفاده ینان سفک سا ي نابود ين برا ک مم ۀلیهر وس ه کـ ن امـر آن اسـت یـ علت ا ). 93فانون (»دپوست است ینان سف کامل سا ک ي نابود ين برا کمم

یکدر ). 85همان (. »هاست آن یات تهاجم ی آغاز عمل ةدهند ن خشونت نشان ی ا ی فرد بوم يبرا(( .دپوست استی ظالم سفي، در گرو نابودی فرد بوميالم آزادک

را یید اروپـا یـ ، بایین انقـالب اسـتعمارزدا یام آغـاز یدر ا« :سارتر مانند فانون معتقد است يشتن همزمـان ظـالم و مـرد ک یعنی ،است ری ت یکم زدن دو نشان با کشتن در ح کن یا. شتک ي سارتر بـرا ۀمقدم (»ماند ی م ی مرد آزاد باق یکشته و ک یکجه یدر نت . رده است کاو ظلم ه به ک

نـد و خـشونت ک ی مثبـت و نـه مخـرب خـشونت، اشـاره مـ یر انـسان یثأتـ فـانون بـه ). فانوند یـ مردان جد یقعخلق وا به ییاستعمارزدا« :سدینو یاو م . نامد یبخش م یی را رها ییاستعمارزدا

ء را یه باهمان روند، آن ش کشود یل م یه استعمار شده بود به انسان تبد ک يا ئیآن ش . انجامد یم ).37-36فانون (» ندک یاز خود دور و آزاد م

ه رابطـۀ کم است ی، قابل تعماتیجزئشنامۀ ی به نمای در صورتییۀ خشونت استعمارزدا ینظر ، مـرد یعنـ ی. مطـرح شـود یستیـ نی فم ي پـسااستعمار يها هیمرد ظالم با همسر خود در قالب نظر

ـ در نما. استعمارشده فـرض شـود یم بوم ک در ح ،مظلوم استعمارگر ظالم و زن ،اتیـ جزئشنامۀ یه آرامش همـسرش را سـلب و او را بـا خـشونت تمـام در کست سال است یت مدت ب یجان را ج پرده از ظلم و ستم یترز، به تدر یخانم هال و خانم پ . رده است کر ی و اس ی زندان ك مترو يا خانهـ يه فرد مقتول چندکنند ک یشف مکدارند و یت به همسرش بر م ی جان را يآقا ش از قتـل بـا ی پ

زنده نگاهداشتن خـاطرة گذشـتۀ يد او برای، تنها امینیبا و آواز خوان می زيردن قنار کز یآو حلق يشـود و بـه جـا یو گرفتـه مـ از ا-رد کـ ی مـ ی فرحبخش پرنده آن را تداعيه صداک -شاد او به جـز ی راهی میني برا ،در نتیجه . آورده بود يزیآم خشونت یش زندگ ی برا یی شاد زناشو یزندگت به همـسرش، ی رايشمار آقا ی بيها ان ستمیزنان با ب. نمانده بود یها باق ان دادن به خشونت یپاـ ه در اکتوان گفت یۀ فانون، م یبا توجه به نظر . ابندی یه م ی را قابل توج ین قتل یچن ـ ن نمای شنامه، ی

1391 ، پاییز و زمستان3 هشمار، 17 دوره ،ادبیات معاصر جهانپژوهش 72

.پردازد ی قدرت مییبرد و به جابجا یر سؤال میه قدرت مردانه را زک است ی شورشیک ینیم

جهینت اشـاره یستینی فم يها هیت نظر یاهم به ،اتیجزئ ۀشنامی از نما ی قبل يها گرچه تمام خوانش

يه خوانش پـسااستعمار کند یچ ینار هم م ک ي از اثر را طور ییها پژوهش حاضر قطعه ،اند ردهک بـه یواهانه و اعتراضـ ـخـ ات عدالت ی ادب ةرـن اثر را در زم یازد و ا ـن س ک از آن را مم يدیدـج یست سـال متـوال یـ ، ب ییایکـ شنامه، مقتـول آمر یـ در نما . قـرار دهـد ي مردساالر يها یعدالت یب

نگذاشـته یاض باق اعتر ي برا يگریر از خشونت، راه د یغ همسرش را مورد ستم قرار داده و به ز یـ ستن گـردن و حلـق آو کـ ، بـا ش يردن قنار ک تک همان روش سا کمک ت به ی را ینیم. است

از دسـت رفتـه را یوبنده داده اسـت تـا عـدالت اجتمـاع ک یخشونت ظالم پاسخ ردن آن، به ک خـود را در يرکـ ف يارآگاهـان، برتـر که ک یی جنا يها از داستان ياریبرخالف بس . برقرار سازد

وه کـ ن یریـ زيهـا هیـ ال به ییا خودنما یچ غرور ی بدون ه یینند، دو زن روستا ک یارائه م آخر اثر از يشتن ظالم و آزاد کت با ی را ینی م یی زن و شوهر و روش استعمارزدا ي روابط استعمار یخی -يدوز قـالب –ن گـره یزدن آخـر ن قتل را بای ايها نند و گرهک یدا می پید و بند او، دسترس یقرده و اثـر را کـ ز یـ آو همسرش را حلق ینیه م ک نی بر ا یبرد مبن یار م ک به یحیره تلو عنوان اشا به

.دهند یخاتمه م

Bibliography

Abrahams, R. D. (1970). Deep Down in the Jungle ...; Negro Narrative Folklore from the Streets of Philadelphia. Chicago: Aldine Pub. Co.

Beauvoir, S.D (1989). The Second Sex, transl. H. M. Parshley. New York: Vintage; Knopf, 1952.

Bhabha, H. K. (1994). The Location of Culture. London; Routledge.

Bigsby, C. W. E. A. (1982). A Critical Introduction to Twentieth-Century American Drama. Vol. I. New York: Cambridge University Press.

Carlson, N. R. (1999-2000). Personality. Psychology: the Science of Behaviour (Canadian ed.). Scarborough, Ont: Allyn and Bacon Canada.

Carpentier, M. C. (2001).The Major Novels of Susan Glaspell. Florida: University Press of Florida.

73 اثر سوزان گالسپلجزئیاتهاي پسااستعماري نمایشنامۀ بررسی جنبه

---. (2008). Susan Glaspell: New Directions in Critical Inquiry. New Castle: Cambridge Scholars Publishing.

Césaire, A. (2000). Discourse on Colonialism. New York: Monthly Review Press, 2000.Print.

Donovan, S. (1986). Feminist Theory: The Intellectual Traditions of American Feminism. New York: The Ungar Publishing Company.

Fanon, F. (1968). The Wretched of the Earth. New York: Grove Press.

Gainor, J. E. (2001). Susan Glaspell in Context: American Theater, Culture, and Politics 1915–48. Ann Arbor: University of Michigan Press.

Gates Jr., H. L. (1988). The Signifying Monkey: A Theory of Afro-American Literary Criticism. New York: Oxford University Press.

Gilbert, S. M. and S. G. eds. (1996).The Norton Anthology of Literature by Women: The Traditions in English. New York & London: W.W. Norton & Company.

Glaspell, S. (1386/2007). "Joziyyat". Valiollah Dehghani. Farhang va Honar. Nom. 60: 72-77.

---. (1920). "Trifles", in Plays .Boston: Small, Maynard, and Co.

---. Des Moines Daily News, December 3, 1900 – April 19, 1901.

Hemingway, E. (1964). A Moveable Feast. New York: Scribner.

Keysar, H. (1985). Feminist Theatre: An Introduction to plays of Contemporary British and American Women. New York: Grove Press.

Memmi, A. (1990). The Colonizer and the Colonized. London: Earthscan. Noe, M. (1983). Susan Glaspell: Voice from the Heartland. Western Illinois University:

Macomb.

75 89 تا 75، از صفحه 1391 پاییز و زمستان ،3شماره ، 17دوره ، ادبیات معاصر جهانپژوهش

و يا هشیباغ وحش ش شنامۀی در دو نمايپرداز تی شخصیقی تطبیبررس یرانی اۀیرثا

∗ فرد مریم حیدري دانشگاههاي خارجی، دانشکدة زبان ،یسیانگل اتیادبزبان و ارشد یارشناسک يدانشجو

رانیااصفهان، اصفهان،

∗∗پیام عباسی رانیااصفهان، اصفهان، دانشگاه، هاي خارجی دانشکدة زبان ،یسیانگل اتیادبزبان و اریاستاد

)26/8/92 :، تاریخ تصویب18/2/92 :تاریخ دریافت(

دهیچک امزیـ لی وی تنسۀ نوشتيا شیشهباغ وحش و يبر راد ک ا ۀ نوشت یرانی ا ۀیارثدو اثر سۀ یه مقا ک ي از عناصر یکی

ـ ن مقاله بـر ا یا. هاست آن يپرداز تی نوع شخص سازد، ین م ک، مم رنگی در پ یبا وجود تفاوت اساس را، ن بـاور یـ نما، درهـا ن جنبـه ی از ایکه هر ک دارد ی متفاوت یتی شخص يها جنبه يا هشیش باغ وحش ه تام در کاست ۀ شنامی

ـ ا. ان ساخته است یخود را نما مجزا یتیافته و در قالب شخص ی يشتری نمود ب یرانی ا ۀیارث بـر آن ین مقالـه سـع ی يهـا تیصـالب شخ ـوالت در ق ـن تح ینمود ا رده و به ک یش بررس یان نما ی تام را در جر یتیدارد تا ابعاد شخص

ـ نـد ا یا بر ی تـام بـه نـوع يپـرداز تیه شخـص کـ رد کان ین طور ب یتوان ا یواقع م در. بپردازد یرانیۀ ا یارث ن سـه یعصر مـدرن و گـذار آن از ساختار خانواده در در تحوالت ر رگذار ب یثأعوامل ت . است يرادۀ شنامیت نما یشخص یبررسـ ن مقاله تالش دارد تا با یا. ردک آثار مشاهده يپرداز تیدر شخص توان یرا م د ی جد یلکش به ینت س یقالبنش کـ مـدرن در وا از انـسان يتر قیر دقی، تصوییایکتب آمرکشنامه بر اساس م یدو نما يپرداز تی شخص یقیتطب . متفاوت ارائه دهدياه در دو اثر با فرهنگ رام بر عصر مدرنک حاي و اقتصادیط اجتماعی شرا به

ی، تنس يبر راد ک، ا یرانیاۀیثار، يا شهیحش ش و باغ ،یط اجتماع ی شرا ،يپرداز تیشخص: يدیلک يها واژه .ییاکیتب آمرکامز، میلیو

E-mail: [email protected]، 0311-7932985: ، دورنگار0311-7932985: تلفن ∗ :[email protected] E-mail ،0311-7932985: ، دورنگار0311-7932985: تلفن ∗∗

1391 ، پاییز و زمستان3 هشمار، 17 دوره ،ادبیات معاصر جهانپژوهش 76

مقدمه 1»...ه شد ک شروع نشود يبر رادک بدون ايد روزیبا«

یک توسط ییه گو ک اند هیهم شب چنان به ، متنافر جهان ۀگاه دو اثر نوشته شده در دو گوش سنده یـ ن دو نویـ انیقی بهه کدهند یخواننده انتقال م ت را به ین قطع یا ا یسنده نوشته شده و ینوه کـ افتد یو گاه اتفاق م .ثر شده است أمت يگری د از یکیه ک نیاا یاند و رفتهیر پذ یثأتگر یدیک از

ذهن خواننده منتقل را به یاتک اشترا ، جهان ۀ در دو گوش ییها سندهیدو اثر نوشته شده توسط نو ن ی ا ینیب ه تشابه جهان ک بل د، از هم نباش سندهی دو نو يریرپذیثأمد ت آبرن است که مم کد نساز یم

آثارشـان وادار ۀ سیمقا ما را به ،اند نوشتن زده ه در آن دست به ک ی اجتماع يسنده و فضا یدو نو ـ یاۀ یارثو امزیلی و ی تنس ۀنوشت) 1944 (يا هشیباغ وحش ش دو اثر .سازد یم ) 1968/1347( یران

،رنـگ متفاوتـشان ی با وجـود پ ،سندگان دو اثر ی مشابه نو ینیب جهان با توجه به ،يبر راد کاۀ نوشتۀ یـ بـر پا یقـ یات تطبیـ ادبيتـب فرانـسو کم. گذارنـد یش مینما را به ی مشابه يپرداز تیشخص

اسـاس مـستندات بـر ،ا دو اثـر یـ مختلف و يها تیسنده با مل ی دو نو يریرپذیثأ و ت يرگذاریثأت ین آثار ادبی بیخیتب، اثبات روابط تارکن م یدگاه ا یگر، از د یسخن د به «. استوار است یخیتارات ی ادبيها عرصۀ پژوهش ورود بهیاند شرط مسلم و قطع مختلف نگاشته شده يها زبان ه به ک

امز، یـ لی و ی از تنس يبر راد ک ا يریپذ ریثأن وجود، ارتباط ت یبا ا ). 61ت مقدم کشر (» است یقیتطب، مقـدمات يریرپـذ یثأ فراتر از ارتباط تيا ه گونهکست، بلین نوشتار نی مد نظر ا،چند محتمل هره کـ یثر منتقـدان که اکند ک یان مین رابطه بیسوزان بسنت در ا. ن جستار را فراهم ساخته است یا

ـ یقـ یات تطب یـ متفاوت پا در عرصۀ ادب ياز نقطه نظرها کی و اشـترا ید، بـه نقطـۀ تالقـ گذاردن گونـاگون يها از جنبهیقیات تطبیه ادبکن موضوع موجب آن شده است یدند و ایمشخص نرس

تـر را بـه جهـان ر گـسترده ین تصوی ایقیات تطبی ادب ییایکتب آمر کم). 10 یعنان(ابد یگسترش ی، الزامـ یاثر ادبق دو ی تطب يه برا کده دارد یتب فرانسه، عق کتب بر خالف م کن م یا. ردک یمعرفان یم م یرمستقیا غ یم و ی مستق يا ه ارتباط و مبادله کآن یست و ب یان آن دو ن ی م یخی تقارن تار يبرا

. پرداختیق دو اثر ادبیتوان به تطب یز میسنده برقرار شده باشد، نیدو نو در ی عمدة پژوهشيها نهی از زمیکی، یرات ادب یثأطۀ ارتباطات و ت ی، ح ییایکتب آمر کدر م

و یخی تـار كافتن مدر یه بر کسان نیتر، بد فراخ يشود، منتها از منظر ی دانسته م یقیات تطب یادب ی، ناشـ ین آثار ادبیها ب از شباهتیه برخکشود یشود و قبول م یانه اصرار نم یگرا شواهد اثبات

.20 ص ،1386 ي د6شنبه پنج،1576ش ، اعتمادمۀ روزنا،ییایمکی مسعود ،» استیروز دلتنگ -1

77 ایرانیرثیۀا و اي هباغ وحش شیش شنامۀپردازي در دو نمای قی شخصیتیبررسی تطب

ر ی و در ارتبـاط بـا سـا ی جهـان يا دهیـ عنوان پد ات به یه ادب کهاست همۀ انسان كاز روح مشتر .)63ت مقدم کشر(شود ی میبا معرفی زيها و هنري دانش بشريها شاخه

را مرتبط بـا ی، آثار ادبیقیات تطب ی ادب ییایکتب آمر کشگامان م ی از پ یکی 1هاچسون پسنت او . دانـد ی انسان مي و فردی اجتماعیط بر زندگیر محیثأ و تي، تحوالت فرد یتحوالت اجتماع

شـود و یده گرفته م ی ناد ی فرامل يریرپذیثأ و ت يرگذاریثأرابطۀ ت ت ین موقع یه در ا کمعتقد است ).40 یعنان(ابد ی یت میان اهمکنظر از زمان و م ، صرفك مشتری انسانيها تنها دستاورد

يپـرداز تی و شخـص یـی سـاختار روا ین مقاله تالش دارد تـا بـا بررسـ یدگاه، ا ین د یبا ا بـاغ وحـش سه بـا یـ در مقایشده با فرهنـگ شـرق است نوشته يه اثرک یرانیۀ ایارثشنامۀ ینما ك مشتر يها نشکدن وا یشکر یتصو سندگان آثار را در به ی، تالش نو ینۀ غرب ی با پس زم يا شهیش

.ش رو قرار دهدی عصر مدرن پي و اقتصادیتحوالت اجتماع بهیانسانبـر ک ا.سندگان اسـت یـ نو ي برا يپرداز تیت شخص یهم، ا رن دو اث ی ا ك از وجوه اشترا یکی

صـحنه خلـق يه رو ک ییها تر آدم کاراکت و ی شخص ،زیش از هر چ ی من ب يبرا«: دیگو ی م يراد ییزهـا یا موضـوع و چ ی تم ، طرح ، هم مانند فضا يگریخب البته عناصر د . مهم است ،شوند یم

»ت اسـت ین عنـصر همـان شخـص یتـر مهم، از نظر منیول. ل در صحنه وجود دارند ین قب یاز ا ).20 يمظفر(

یـی شـباهت در سـاختار روا ، سـازد ین مـ ک دو اثر را مم ۀسیه مقا ک ی از عوامل گری د ییکن نـوع یـ ا. ابنـد ی ی آغاز و انجام مـ ي راویکت یشنامه با روا یه هر دو نما ک يطور به، ستها آن

ل یتفـص ه به کند ک ی را در دو اثر پر رنگ م يپرداز تی شخص ياه از جنبه ی بخش ،ییساختار روا ط ی شـرا ، دو اثـر يپرداز تیرگذار بر شخص یثأگر عامل ت ید. رح داده خواهد شد در طول مقاله ش

م ک حـا ي و اقتـصاد یط اجتماع یشرا. هاست شنامهیم بر نما ک حا ی و خانوادگ ي اقتصاد ،یاجتماعن تحـوالت یـ ه اکد آورد یها پد را در ساختار خانوادهی تحوالت،يالدیستم م یبر جامعه در قرن ب ي است بـرا ین مقاله تالش یا. نندک یدا م یش نمود پ ی نما يها تین شخص ای م یدر روابط خانوادگ

ن یـ ه ا کـ ی و خـانوادگ ی اجتمـاع يها نهی در دو اثر و زم يپرداز تیات شخص کاشترا پرداختن به از يتـر قیـ دق كان در کـ ن آثار ام یها در ا تی شخص یقی تطب ۀمطالع. شوند یات را سبب م کاشترا .آورد یمرن فراهم در عصر مد راگاه انسان مدرنیجا

1. Hutcheson Macaulay Posnett

1391 ، پاییز و زمستان3 هشمار، 17 دوره ،ادبیات معاصر جهانپژوهش 78

ی بررسبحث ون آثــار بــا یـ ايهــر دو. ســت هـا آنیــی سـاختار روا ،ن دو اثــریــ از وجــوه تـشابه ا یکـی

ت یـ از روا يا گونـه 1»ش خـاطرات ینما« ا ی» ییخاطره نما «. شوند ی آغاز م ي راو يپرداز خاطره یهش است و گا ی نما یت اصل ی شخص یه گاه ک ،شی نما يها تی از شخص یکی ،ه در آن کاست ن یـ در ا . نـد ک ی آغاز م ی ذهن ییگو کت را با ت ی روا ، و ناظر داستان ی فرع يها تی از شخص یکی

خاطرات ییبازگو به يها رخ داده و راو ه تمام اتفاق کشود ی داستان از آنجا آغاز م ،تینوع روا ،شیان نمـا یـ در جر. پـردازد ی مـ ،ا خوانندهی تماشاگر ي برا،خود از اتفاقات رخ داده در گذشته

شبرد یـ در پيرگـذار یثأت رده و در قالب نقـش خـود بـه ک كت را تریگاه روایتواند جا ی م يراوگردد و سرانجام داسـتان یم ت بازیگاه روایجا داستان بهانیپا در يراو. حوادث داستان بپردازد

.دینما ی مخاطب بازگو ميرا از منظر خود برابـاغ وحـش ش یدر نمـا . انـد ت بهره برده یروان نوع یسندگان از ا ی نو ،ن آثار ی ا يدر هردو

ش ی نمـا ي محـور يهـا تی از شخـص یکـی ه خـود کاو . ندک یفا می را ا ي تام نقش راو ،يا شهیشبـا يا در مقاله ،یگزبیستوفر ب یرک. سازد ی خاطرات خود آماده م یی بازگو ي مخاطب را برا ،است

خاطرات خـود يرآو ادی تام با ،قتیه در حق ک سدینو یم ،»رگر خود یتصو: امزیلی و یتنس«عنوان زنـد و یشنامه را رقم مـ ی نمایلک ي فضا،ها آن ك قبل از تر ، بودن با خانواده ين روزها یدر آخر ین طور نانـس یهم). 267 یگزبیب(رد یگ ی قرار می داستانيرون از فضا ی ب ،تگریعنوان روا حال به

تـام اسـت و تـام ی ذهن ينا فضا شنامه هما ی نما يه فضا کسد ینو ین طور م یاش ا در مقاله كالکشـود و بـه زمـان حـال بـاز ی خـارج مـ یشنامه از قالب خاطرات ذهنیان نمایفقط در آغاز و پا

ل نه تنها یجل. شود یل آغاز م یت جل ی با روا یرانی ا ۀیارثش ی نما ،گر سو یاز د ). 3 كالک(گردد یمت و در اغلـب م رنـگ اسـ کـ ه حضور او درطول داستان ک بل ،ستی داستان ن يت محور یشخصان یـ ن طـور ب یز در ابتدا ایل نیجل. گر را بر عهده دارد شتر نقش نظارهیها حضور ندارد و ب صحنه

يراد (»[...]شه کـ ی ماه طول مـ یک حدود ،ی ما از لحاظ زمان داستان يماجرا[...] «: هکند ک یم ییبـازگو ل تنها به یز از قبل رخ داده و جل یش ن ین نما یه اتفاقات ا ک است ین بدان معن یا). 263

ت یـ آن را روا ،عی بـر وقـا يه بـه عنـوان نـاظر ک ،ری درگ يعنوان عضو به نه لزوماً ،ن اتفاقات یاعـالوه بـر نقـش . گردنـد ی خود باز ميتگریش به قالب روای نماي در انتهايهر دو راو . ندک یم

ـ ری ا ۀیـ ارثش ی در نمـا ،طلبـد یم تماشـاگر را مـ یه مخاطب ساختن مستق ک يتگریروا گـر ی د،یان

1- Memory Play

79 ایرانیرثیۀا و اي هباغ وحش شیش شنامۀپردازي در دو نمای قی شخصیتیبررسی تطب

هـا دهند و بـا آن ی تماشاگر را مورد خطاب قرار م ،شی نما ي جا ي در جا یز گاه یها ن تیشخصوگـو را ن گفـت یـ ا ، حاضـر در صـحنه يهـا تیگـر شخـص یه د کـ يا گونه به ،ندیگو یسخن م

بـاغ ش یه در نمـا کـ حال آن1.مانند ی میتفاوت باق یآن ب طور صامت نسبت به ا بهیشنوند و ینم نقـش ،ش با مخاطب سـاختن تماشـاگر یه در طول نما کن تام است ی همواره ا ،يا شهیوحش ش

.ندک یتگر خود را حفظ میروا :نندک ی اشاره می قالب وهمیک در ،ی زندگیکت یت واقعیروا در ابتدا به،يهر دو راو

ه کـ چـون ،دهیـ ش می نمـا كری سيه توک هستم يباز س شعبدهکمن درست برع [...] «: تامقتـو بـه صـورت ی من حق ی ول ،دهیش م یقت نما ی حق یکصورت نو براتون به یلب دروغ اون مطا ).8ان یسمندر ( »[...]رم ایال در میوهم و خ جیه نـه حـوادث مهـم و گـ کـ ،هی معمول ۀ واقع یک جهات یلیش ما از خ ینما[...] «: لیجل

يزیـ ه چ ی -هکنم کد اضافه ی با ،نیبا وجود ا . يآور ب و سرسام ی عج يها حرف نه ، داره يا نندهکپـا ه از کـ ه یـ قتی اونـم حق ؛ارزه یدنش مـ یـ د ه بـه کش هست ین نما ی رو مرمر تو ا يها مث رگه

). 463 يراد (»[...]ردن کزونش یآوه کـ اسـت ی داسـتان يهـا تیتمام واقع اشراف او به ،ي راو یک ی اصل يها یژگی و از یکی

و ی اصـل يها تی از شخص یکیعنوان به ،تام. ل بودن اوست ک ي دانا ینوع ند و به ک یف م یتعرآگـاه اسـت و از منظـر خـود زیها ن تیگر شخص ی از تمام اتفاقات گذشته بر د ،ر در داستان یدرگه کـ اسـت ين تام در نقش راو یه ا کرد کان ین طور ب یتوان ا یدر واقع م . ندک یت م یها را روا آن

انیـ پانـد و در ک ی م ییستان راهنما سازد و او را در طول دا یاز ابتدا مخاطب را با خود همراه م ـ یمخاطب ن . ندک ی م ك او را تر هم شینما دسـت هز اطالعات خود از داستان را از منظـر تـام بـ ی ا ۀیـ ارثش ی نما ي راو ،هکحال آن . آورد یم يل در نقـش راو یـ جل. ت را نـدارد یـ ن قابل یـ ا ،یران

ش بـه ی نمـا يهـا ال آدم از گذشـته و حـ یند و اطالعات ک یار خوب عمل م ی در ابتدا بس ،شینماـ . ستیـ هـا آگـاه ن ه مخاطـب از آن کـ دهد یمخاطب م ل از قالـب یـ جل،شی در طـول نمـا یول

،ث نفـس یوة حـد ی در شـ .اسـت ) Soliloquy(ث نفـس ی مرتبط با حـد يا وهیش) Aside( با مخاطب ییگو کت -1

ي بـر رو ییه بـه تنهـا کـ یت درحـال یوه شخصین شیدر ا. دیگو یش سخن می نما ۀ صحن يت با خود بر رو یشخص ،هـا تی از شخـص یکـی ، بـا مخاطـب ییگـو ک ت ةوی در ش یول. ندک یان م ی بلند ب يارش را با صدا ک اف ،صحنه است

ـ ند و فرض بـر ا ک یان م یان ب وتاه خطاب به تماشاگر ک یا قصد خود را در قالب سخن یشه یاند گـر یه دکـ ن اسـت یـ وه تنهـا تماشـاگران از اند ین ش یبا ا . شنوند ی او را نم يها حرف ، صحنه ي رو يها تیشخص ـ ا ی واقعـ يهـا شهی ن ی .شوند یت آگاه میشخص

1391 ، پاییز و زمستان3 هشمار، 17 دوره ،ادبیات معاصر جهانپژوهش 80

ش ی نمـا يها گر آدم یگر د رد و فقط نظاره یگ ی به عهده م یرنگ مک نقش ،دیآ یرون م ی ب يتگریروا ییخورد تا جـا یچشم نم رد او در طول داستان به ک از عمل يثرؤنش م کنش و وا کچ یاست و ه

بـا بـرادرش ییوگـو گفـت ش در ی در نمـا ییشبرد داسـتان را جـا یـ ر او در پ یثأن عـدم تـ یه ا ک : میخوان یم

.ی رو بدونین همه چک یتو فقط سع«: میعظ . خودم مربوطه گه بهین دیا: لیجل ).553 يراد (»! [...]ياری خودت بيرو نبادا بهیول! با خبر شو،اری سر درب،بدون: میعظ

ـ ،هاسـت تیگر شخص ی د ةعهد به یرانی ا ۀیارثش ی در نما ،رگذار تام یثأگرچه بعد ت در ی ولزدان او در طـول یل و همه چ ک يند و نقش دانا ک ی عمل نم یل به خوب ی جل ،زیتگر تام ن یبعد روا

.شود یرنگ م مکرفته ش رفتهینمااو . پرداختـه ت داسـتان یروا رده و به ک يل را باز ک ي پسر خانواده از ابتدا نقش دانا ،لیجلـ یگر و تماشاگر مـ ی ديها تیشنامه از آن چه شخص ی نما يدر انتها ن یـ ا. اطـالع اسـت یداننـد ب

).167 یسالمت[...] ( ندک ی را باطل ميل بودن راوک يم داناک حیاطالع یبن دو یـ را در ا يپـرداز تی از شخـص يگـر یه پررنگ شـدن بعـد د ک یگر از عوامل ی د یکی

ثر از أن خانواده مت یل نو ک ش .ن دو اثر است ین خانواده در ا یل نو ک ش ،شود یشنامه موجب م ینماوقـوع جامعـه بـه ي و اقتـصاد ی در سـاختار اجتمـاع يالدیستم مـ یه در قرن ب ک است یتحوالت

آور ننـده و نـان ک نیمأ تـ ،ریپـذ تی نقـش مـسئول ،ربـاز ی و از د یطور سنت به ،در خانواده . وستیپ ،هـا گـرا شـدن انـسان شدن جوامع و مصرف یبا صنعت . ست پدر خانواده بوده ا ة بر عهد یزندگ

تـابش کلد در یفیکو. شتر شد یشتر و ب ی پدر در خانواده ب يآور و نان ینندگک نیمأتوجه به نقش ت آور خانواده تـا آنجـا ها از نان ه خواستهکسد ینو ی م ،ایکستم آمر یخانواده در تئاتر قرن ب با عنوان

ینندگک نیمأند و در واقع نقش ت ک ی خود در خانواده دور م ي پدر ه او را از نقش کابد ی یادامه م لـد یفیکو(شود یسته م یاو نگر به ییاالکد ید رد و به یگ ی م یشی و پدر بودن پ یاو از نقش انسان

شـود و یشان وارد مـ یـ ها هن خواسـت یمأپدر در جهت ت خانواده به يه از سو ک ين فشار یا). 24رد یـ نـاره گ کانون خـانواده کـ رفته از شود تا او رفته یم موجب ، راهنی او در این طور ناتوان یهم

یی خـانواده در جـا يازهـا ین ن یمأ تـ يل تالش برا یدل ا به یتواند ی م يریگ نارهکن یا). 26همان ( ۀدر جامعـ « :دیـ افزا ین مـ یلـد همچنـ یفیکو. تین مسئول یر بار ا ی فرار از ز يا برا یگر باشد و ید

ـ ي ارزش نهادن بر بعد ماد ،ستمی قرن ب يگرا و مصرف يدار هیسرما ش از ی مرد و پدر خـانواده بردن نقـش کـ رهـا ). 43همـان (». اسـت ي پـدر ی او از نقش سنتي موجب دور ش،ا یبعد انسان

81 ایرانیرثیۀا و اي هباغ وحش شیش شنامۀپردازي در دو نمای قی شخصیتیبررسی تطب

گـر از ی دیکی ن نقش بهیشود تا ا یسبب م ، دار آن بود پدر عهده یطور سنت ه به ک ینندگک نیمأتر ییـ و تغ ی سنت يها نقش ییجا شاهد جا به ،شنامهین دو نما یما در ا . خانواده منتقل شود ياعضا

. میی هنجارهاـ کـ او خانواده را رها . پدر خانواده حضور ندارد ،لدینگفی و ةدر خانواد ال یـ ام یرده و در پ

ـ ، حـضور دارد ، ی موس یعنی، ه پدر خانواد ،یرانیاۀ یارثدر . ها رفته است دست دور خود به ی ول خود به یرده و حت کرش را رها یت پذ یاو نقش مسئول . است يماد اً حضور صرف یکحضور او

ز یـ او ن. دوش خـانواده اسـت بري بار،ن شودیمأگران تیش توسط دیازهاید نیه با ک یسکعنوان همـسر ،اش قـرار داده تـر از خـانواده خود را مهـم یق شخص ی عال ،لدینگفی و ةمانند پدر خانواد

جـه نقـش یدر نت. دهـد ی خانواده را در تنگنا قرار مـ ، او خارج م نیمأ ت يرده و برا کار ی اخت یدوم .شود یگرخانواده منتقل مید ي به اعضا، خانوادهینندگک نیمأت

در ، خـانواده ين اعـضا یمأ ت ياو برا . شود یتام منتقل م ن نقش به ی ا ،لدینگفی و ةدر خانواد - آمانـدا یئق اوست و حت ات و عال یه در تضاد با روح ک يارک. ندک یار م ک يساز فشک ۀارخانک

تـام - دختـر خـانواده -دن و ازدواج لورا یثمر رس ه تا زمان به ک از او انتظار دارد -مادر خانواده :ندک رها ن،او محول شده ه در نبود پدر بهکر را یپذ تینقش مسئول ي تـو يا گـه یس دکـ تو رو يه جاک نه قبل از اون یول. بروي بريخوایاگه م [...] «: آماندا

!رهیونه بگخ ه؟ین حرف چیمنظورت از ا: تام

تـو ،نهکن یمأ اونو تیه زندگکرده کدا نی رو پ ی لورا آدم مطمئن یه وقت کنه یمنظورم ا : آماندا اون ، خـودش داشـت ي مستقل بـرا ۀرد و خون ک اون شوهر یوقت! ين خونه بر ی از ا يحق ندار

)43ان یسمندر (» !ي بریتونی مي و هر جا بخوايوقت تو آزاد. ردیـ را برعهـده بگ یننـدگ ک نیمأ از نقـش تـ ید بخش یبا ی م ،ز در نبود پدر ی لورا ن یاز طرف

.ندکن یمأ خود را تینده بتواند زندگیفرستد تا در آ ی میسینو نیالس ماشک ز بهی او را ن،آماندار یپذ تیردن نقش مسئولک با رها یموس. ب است ین ترت یهم هم وضع به ی موس ةدر خانواد

يارکارگـاه تراشـ کم در یعظـ . ندکاف یگر عضو خانواده م ی د ،میدوش عظ فه را به ین وظ ی ا ،خود. ن راه از دست داده اسـت یز در ا ی چشمش را ن یکن خانواده یمأار و ت کخاطر به ند و ک یار م ک

-ن خانواده تا زمان ازدواج دختـر یمأ ت ۀفیز مانند آماندا وظ ی ن - مادر خانواده -سی ان ،انین م یدر ا .گذارد یم می را بر دوش عظ-وهکش

یه نگـاه ی. ینیک می با ما همچ،مون افتاده دس تو يه روزکحاال ): [...] میعظ رو به (س یان

1391 ، پاییز و زمستان3 هشمار، 17 دوره ،ادبیات معاصر جهانپژوهش 82

.نکخواهرت ب به من چه؟ مگه من اونو پس انداختم؟ به): نیخشمگ(م یعظ .)526 يراد( تا اون بختش پاشه ینکتو باس صبر : سیان

ن خانواده یمأ از بار ت یند تا با آن بخش ک یه م یوه ته کش ي برا يا یاطی چرخ خ یخانواده حت ر یپـذ تین بـا فـرد مـسئول ی خـوب والـد ۀننده شاهد رابط ی ب ،شیدر طول نما . شدکدوش ب را به

ه کـ ماند ی پابرجا م ی خوب تا زمان ۀن رابط یباشد و ا ی م ،رفتهیه نقش پدر را پذ ک ي فرد ،خانواده او يهـا ه تام به حرف ک یآماندا تا زمان . ندک یفا م یانواده ا خ ي را برا یاو نقش فرمانبردار و قربان

. خوانـد یمـ ) 38ان یسـمندر (»با استعداد«د و او را یگو ی با محبت با او سخن م ،دهد یگوش م از طرف آماندا متهم به،ندک ی میت خانواده شانه خالیر بار مسئول ی از ز يا ه تام ذره ک ی زمان یول

.شود ی میخودخواهر کـ ر از خـودت ف یـ گـه غ یز دیـ چ چیه تو به... تو ،ردارـ ب یواهـودخـدست از خ : داـآمان

)43 همان. (ینک ینمبـاغ وحـش يایـ ورود بـه دن «گر با عنـوان ی د يا در مقاله یگزبیه ب ک است ین در حال یو ا

ه از کـ شـود یخـانواده مـ به یتوجه ی و ب یخودخواه متهم به ی تام در حال ،دیگو یم» يا هشیش و ،دهـد یش مـ یه روح شاعرگون او را فرسـا کرده ک را انتخاب ی شغل ،م عالئق خود گذشته تما در مقابـل تمـام -نمایس شعر گفتن و رفتن به ،تاب خواندن ک -ردن او کرکخود ف به يا ذره یحت

ۀفی وظ یی گو ،)33 یگزبیب(شود ی با شماتت روبرو م ،ندک ین خانواده م یمأ ت يه برا ک ییها تالشلـد در یفیکو. اب پدریاو در غ محول شده بهيا فهین معاش خانواده بوده و نه وظ یمأتدا ت او از اب

آماندا در رابطه با تـام تنهـا نـشآت گرفتـه از يه محبت مادرکند ک یان مین طور ب یتاب خود ا کدر واقـع آمانـدا نگـران . فرزنـدش بهي مادرۀ عشق و عالق اوست و نه صرفاً ي اقتصاد يازهاین

ه تـام بـا از کـ ترسد ین میه از اک بل،ستیا پسرش نی از خانواده و يعنوان عضو تام به یسالمتنـار هـم مانـدن کدر ). 61لد یفیکو(اش بازماند ینندگک نیمأ ت ۀفی از وظ ،اش یدست دادن سالمت

. استي ماديها ازیخاطر ن ه بهک ،ی عاطفيوندهای بر اساس محبت و پ خانواده نه لزوماًياعضاـ یها با خودت حرف م وونهیمثل د . خونه يای لرزون م يها هر شب با قدم [...] «: آماندا ! یزن

ه کـ نم کـ تونم در نظرم مجسم یمن م . ارک سر ي و بر ید بلند ش ی و بعد با یخواب یسه ساعت م ن حال نزارت چـرت ی و مرتب هم با ا ، خسته ،خواب آلود . يدی انجام م یارتو با چه وضع کتو .یزنیم

. نزارهیلی من خبله حال: تام

83 ایرانیرثیۀا و اي هباغ وحش شیش شنامۀپردازي در دو نمای قی شخصیتیبررسی تطب

مـا ۀن معاش هم یمأفته؟ ت یخطر ب ه شغلت به ک ینک رفتار ي طور ي دار یتو چه حق : آماندا )29ان یسمندر .... ( ي ما چه طوری زندگي اگه شغلتو از دست بدینیکر مکفته؟ فیخطر ب به

ه مـواد کـ ی خـال ة قهـو ،يار برک سریم خالک با ش یتونیه نم کپسرم تو ) با محبت : ( آمانداشه سـرطان معـده کـ ع داغ سـر ب یآدم اگـه مـا . شکن طور با عجله هرت ن یا. [...] نداره ییغذا .ه قهوه ات سرد بشهکز یخامه بر. رهیگیم

.رمکنه متش: تام . ه سرد بشهکات قهوهيز تویخامه بر: آماندا . تلخ بخورمةشتر دوست دارم قهوی ب،نه. رمکنه مادر متش: تام

م بـدن تـو ینک یم سعیتونیه مک یید تا اون جای ما با،ستیرات خوب ن اما ب ،دونمیم: آمانداگـه رو ید هـم ي اگه هـوا ، وجود دارهی در زندگيادیالت زکن روزا مشیا. ادی و سالم بار ب يقو

)39ان یسمندر [...] (»م؟ینکار ک یگه چی پس د،مینک نکمکهم م و بهینداشته باشب ی او آسـ یسـالمت ه بـه کـ ناسـالم يارهاکدن او از ز دای تام و پرهیسالمت توجه آماندا به

از یختن بخـش ی دور ري برایه نگرانک ، تامی حفظ سالمتي برایخاطر نگران نه به ،ندک یوارد م خـود ماننـد ی در راه عالئـق شخـص -ن خانواده خرج شود یمأ ت يتوانست برا یه م ک -مدشادر

:گار استیتاب و سکد ی خر،نمایس رفتن به ؟يریجا مک...] [«: آماندا .شمکگار بیرون سیرم بیم: تام

پـونزده سـنت ینـ یکه تو در روز دود م ک يگاریهر بسته س ! یشکیگار م یاد س یتو ز : آمانداانـداز پـس یتونست ی ماه چه قدر میکه تو ک یشی اون وقت متوجه م،نکحسابشو ب . مت داره یق )48 همان (». [...]ینک

را - خـانواده يگر اعضا یسه با د ی در مقا -ر یت پذ یشخص مسئول توجه نشان دادن به ن یا در مقابـل ،میم با احترام پـدر و مـادر خـانواده بـا عظـ أرفتار تو . می ز شاهد ی ن یدر خانواده موس

و عالئـق یدنبـال زنـدگ رنـد و بـه یپذ یه نقش پدر را نمـ ک خانواده يگر اعضا یردن د کن ینفر :ن مدعا استی ايای گو،روند ی خود میشخص

ی هـست یسکـ حاالم تنها . ياوررده بودی نیحال رو حرف من حرف تو تا به ! میعظ«: یموس چقـد خـاطرتو یه بـدون کـ گم ینـو مـ یا. لمه باش حرف بـزنم کن خونه حاضرم چارتا یه تو ا ک ) 493 يراد. (خوام یم

ن؟یذاریم) لیجل( سر اون انقد سر بهیشما واسه چ: میعظ

1391 ، پاییز و زمستان3 هشمار، 17 دوره ،ادبیات معاصر جهانپژوهش 84

. نسل جنّونمیکنش میمن آخرش اونو نفر: سیان ؟ يرده بودکن یتو جوادم نفر: میعظ .درد آورده بود اون دل منو به: سیان رده بود؟کار ک یمگه چ: میعظشه؛ اما اون ما کدوش ب تونست به یشم جواد م ه گوشه ی ،میه ما بود ک یتو اون خنس : سیان )510 همان (». گذاشت و رفت و پاشم خوردی بدبختيرو تو

او بـه بـه . رش و احتـرام خـانواده اسـت یاش مورد پـذ ینندگکن یمأم فقط در نقش ت یعظ از يچ اثـر ی هـ ،عنوان فرزند خانواده در ارتباط بـا پـدر و مـادر به. شود یاال نگاه م ک یکعنوان

م یچه بـسا اگـر عظـ . خورد یچشم نم او به يها عالئق و خواسته و احترام به یمحبت خانوادگ ز یـ او ن . گرفـت ین آنان قرار م ی و نفر يمهر ی مورد ب ،بود یتوجه م ی ب خانواده يها خواسته ز به ین

يا خـانواده ، گذشـته ي پـدر ة خـانواد يازهـا ین نیمأ و سالمت خود در راه ت یمانند تام از زندگ ین راه از دست داده اسـت و در واقـع خـود را قربـان یاش را در ا یینایل نداده و ب کیمستقل تش

.دنک ی خانواده میگذران زندگ. شهیـ ر میـ ه هـو آدم پ یسر صب . نهکشی ميه آدمو بدجور که یه طور یار من ک[...] «: میعظ

).494 همان (»[...]ه؟ یچ آدم بهی دل خوشیه همچه وضعیخب؟ تو هاسـت و آن ياز مـاد یـ جهت ن به ز صرفاً ی ن یر در خانواده موس یپذ تیفرد مسئول توجه به

يدام از اعـضا کـ چ یه هـ کـ يطور به. خورد یچشم نم به ی از محبت در روابط خانوادگ ینشاندن یپرس نند و تنها به ک ی نم ی توجه ،دهیب د ین خانواده آس یمتأه در راه کم یچشم عظ خانواده به المـشان کم واقفنـد و تنهـا در ی شدن عظـ یقربان خانواده به يگر اعضا ید. نندک یتفا م کحال او ا

ق ین خانواده تـشو یمأشتر او را در راه تی بتوانند هر چه بار او دارند تا ک در ارزش نهادن بر یسع .نندک

.یمقدس... تو «: یموس ... من ،من: میعظ .يدی خودت خريا و آخرتو برایتو دن ... يردکد ی خاطر ما شهيتو خودتو برا: یموس ).495 همان (».دمی نفهميزیا چیه از دنکدونم؛ اما تا حاال یآخرتو نم: میعظ

ارد بـا یـ لیافـه و ب ک ،دهکدانـش ل بـه یـ ردن خانواده و رفـتن جل ک خانه و رها رفتن جواد از د در یـ تحمل نسل جد ۀن آمدن آستان ییپا ها منجر به نی ا ۀو هم . شود یشماتت خانواده روبرو م

يت اقتـصاد یوضـع . گـردد ی آنـان مـ ي از سو ی خانوادگ ی زندگ يستن هنجارها کخانواده و ش

85 ایرانیرثیۀا و اي هباغ وحش شیش شنامۀپردازي در دو نمای قی شخصیتیبررسی تطب

:ها دارد ر و تحوالت در خانوادهیین تغید ا در رونی اساسیها نقش خانواده فرزنـدان خـود را بـه ،ه پـدر و مادرهـا کـ شود یها باعث م م بر خانوادهک حا يفقر اقتصاد

قبـول هـا را مجبـور بـه زود آن یلـ یننـد و خ ی بب يد اقتصاد یار در جهت تول ک يروی ن یکچشم از فرزندان خـود ،سیمسرش ان و ه یه آقا موس ک یتوقع. نندک خانواده ۀ در عرص ییها تیمسئول

ه از کـ يارکـ تنهـا ،یآقا موس م بر خانواده ک حا يدنبال فقر اقتصاد به. ن راستا است یدارند در ا ـ ی آهنـ ي او سديجا یفرزندانش و توقعات ب ر نگرش اوست به یی تغ ،دیآ یدست او برم ن او ین ب

او . رده اسـت کجاد یها ا ن آ ی در روابط خانوادگ كق و هولنا ی عم یده و گسست یشکو فرزندانش یـک هر به ،اش است یت خانوادگ یر بار مسئول یردن شانه از ز ک یدنبال خال به يا ه با هر بهانه ک

شـود یها روبرو مـ ه با آن کند و هر بار ک ید نگاه م یار و تول ک يروی ن یکعنوان از فرزندانش به .)250ر یمالم(ند ک یر و مواخذه مین موضوع تحقیرش ایخاطر عدم پذ ها را به آن

ت موجـب یـ در نها ،ت زودهنگام ین مسئول یرفتن ا ی پذ ي فرزندان برا ين بر رو یفشار والد یه تبـاه کـ سـت ی تـام جـوان ،لدینگفیدر خانواده و . دشو ی م ی خانوادگ یها از زندگ گسستن آن

، اسـت انجـام آن ن خانواده مجبـور بـه یمأ ت يه برا ک يزیانگ ار مالل ک خود را در ةندیاها و آ یؤرن حـس یـ او ا . بـرد ینما پناه مـ ی فرار از آن به س يه برا کند یب ی م ياو خانواده را حصار . ندیب یم

:گذارد یش مینما خودش از بودن در خانواده را بارها در گفت و گو با مادرش بهیتینارضاه کـ ییاراکاز تموم . نمکه آرزوشونو دارم صرف نظر ک ییزاید از تموم اون چ یبا[...] «: تام

اون وقت تـو مرتـب . خوام به اون برسم یم م ی زندگ يه تو ک ییزاینم و از تموم چ کخواد ب یدلم م ر خـودم کـ ف ه اگه من بـه ک ی بفهم یتونیتو نم . ر خودمم کاش به ف من خودخواهم و همه یگیم

ن ه اوکـ بـودم ییها بود همون جا حاال مدت،ر خودم افتاده بودمکف ه بارم بهی اگه تا حاال ،بودم .)30ان یسمندر (». [...]ردمک ی من هم مثل اون فرار میعنی. هست

ن لـورا ین ب یدر ا . رود ی عالئق خود م یند و مانند پدر در پ ک ی مادر و خواهر را رها م ،تام از يه نمـاد کـ بـرد ی خـود پنـاه مـ يا شهیـ به باغ وحـش ش ،ن برزخ خانواده ی فرار از ا يز برا ین

ه بـه کـ اند گرفتار شده ی و پر از توهم يا شهی ش يایدرن در دن م يها انسان. اوست يریپذ بیآس جواد ،ی موسةدر خانواد. ستی در آن نید نجاتیرحم است و ام ی ب ،ننده است که ش کهمان اندازه ارد یـ لیافـه و ب ک خته بـه ی از هـم گـس ةن خانوادی فرار از ايل برای جل،ردهکشتر خانواده را رها یپـ یـ در ا . شـود یو مـشغول مـ یـ در راد یندگخوان ز به یوه ن کرود و ش یم شـخص ،می عظـ ،نین ب

ت در یـ ند و در نهاک یردن مکرها د به ی آنان را تهد ی حت ،زیخانواده ن ر و وفادار به یت پذ یمسئولز ماننـد تـام یاو ن. شود ی میز راضیها در مسجد ن آنیزندگ به،یلیت تحمین مسئولیر فشار ا یز

1391 ، پاییز و زمستان3 هشمار، 17 دوره ،ادبیات معاصر جهانپژوهش 86

رده نسبت بـه ک خود را وقف آنان یه زندگک را یگرانیست و د ش ا ی خو ینده و زندگ یر آ کف به .ندیب یفاوت مت ی خود بةندیآ

.نهیبر نده من دین جا موضوع آیا«: میعظ . خواهرته، مادرته، تو منمةندینده؟ آیدوم آک: یموس شه؟یدا نمیر از من آدم زنده پین خونه غیمگه تو ا: میعظ .منمر از تو آدم زنده یغ... چرا : یموس .ر خودم باشمکف م به زهیه ری ،ن روز افتادمیا ه بهکن حاال ی بذار،نیپس بذار: میعظ م؟ین روز انداختیا ما تو رو به: یموسمو گذاشتم رو چشمم و گـرفتم یمن زندگ . نین روز انداخت یا شما منو به ،آره...آره : میعظ

خودتـون يرو بـه ه اصـالً کـ نی ا ن؛ بـدون ینـد کجا هی منو با چشمم یو شما زندگ . شما يجلو .)493 يراد (».نیاریب

وم بـه فنـا در انتظـار کـ مح ی بـاز سرنوشـت ،یت خـانوادگ یر بار مسئول یبا وجود فرار از ز ننـد و ک فرار از آن تـالش يه هرچه براک است ی خانواده همچون مرداب یی گو ،هاست تیشخص

تام با وجود عالقه بـه ،لدینگفی و ةانواددر خ . روند ی در آن فرو م شتری ب باز هم ،دست و پا بزنند خانـه بـاز كاما بعد از تـر . ندک ی مك لورا و مادرش را تر ، با او یی آشنا يم برا یلورا و آوردن ج

ر کـ مبهم و فیتی خانواده در وضعك ترين عذاب وجدان برا یم و ا ییها آن ردن او به کر کشاهد ف نـامعلوم یتی خـانواده در وضـع كن تـر یـ واقع ا در . ندک ی او را رها نم ،ها سرنوشت آن ردن به ک

اش ی داسـتان زنـدگ ییه تنها بـا بـازگو کشود ی در تام م یوجود آمدن عذاب وجدان موجب به .ابدی یگران آرام می ديبرا

ه کـ ید آتـش ی شـا ،شمیـ نم مشغول صـحبت م ک یه برخورد م ک يا بهین غر یبا اول [...] «: تام .)105ان یمندرس (».سوزونه خاموش بشهیام رو م نهیس

جلـب توجـه او يوه دارد و بـرا کشـ ه بـه کـ يا م با وجود عالقه ی عظ ،ی موس ةدر خانواد خانواده را در مـسجد يگر اعضای او و دی زندگ،ط سخت ی باز در شرا ی ول ،خرد یش مبل م یبرا نـد و بـه ک یده را رهـا مـ ک دانـش سـرانجام ،لیـ رد و جل یم ی خانه م كجواد بعد از تر . ردیپذ یم . رود ی ميزسربا

رش یا عـدم پـذ یـ اب پدر و ی را در غ يریپذ تیه نقش مسئول ک از خانواده يفشار بر عضو ی و عـاطف یکـی زیانون خانواده و دور شـدن ف ک یفروپاش منجر به ،ردیپذ یت توسط او م یمسئول است و خانه يزیآو دنبال دست فرار از خانواده به يس برا کهر . شود ی خانواده از هم م ياعضا

87 ایرانیرثیۀا و اي هباغ وحش شیش شنامۀپردازي در دو نمای قی شخصیتیبررسی تطب

فـرار از آن يه اعضا بـرا کشود ی م یانکم ل به ی تبد کنی ا ، آن بود ي محل تجمع اعضا یه زمان کسم شـناور یـ از ناتورال یظـ ی غل ۀیـ در ما یرانی ا ۀیارث«: دیگو ین باره م ی در ا يراد. نندک یتالش م ـ ک ی خود تالش مـ یت فعلیر و فرار از موقعیی تغيها برا تیشخص). 158 يراد (»است یننـد ول. گـذارد ی م یجه باق ینت یر را ب یی تغ ي تمام تالششان برا ، آنان ۀختی از هم گس ی زندگ يروین ییگو

ل ک مدرن شـ يایت خانواده در دن یه با محور ک يه در آثار کده است ین عق یان بر ا یمحمد رحمان یطـالب (»ان اسـت یـ آدم ۀه جهنم خود ساخت ک ، پناه آوردن ي برا یزگاهیخانواده نه گر «اند تهفگر

ن یخانواده در ا. دهد ی رخ م یرانی ا ۀیارث در یت خانوادگ ین موقع یتر یکتراژ«د یافزا یو م ا). 104نار کاهل خانواده از . است ی جهنم واقع یک یرانی ا ۀیارث. [...] هاست انون تضادها و تناقض کاثر

تشان محب ،نندکگر فرو یدیک به یشیند تا ن یگو ی با هم سخن م ،هم تنه بزنند ه به کگذرند یهم م »ننـد کتوانند پنهـان یشان را نمیزاریزارند و بیب. ری تحقة است و عشقشان آلود يم با حسابگر ٲتو ).108همان (

هــا قهرمــان تیدام از شخــصکــچ یه هــکــن اســت یــن دو اثــر ایــ قابــل توجــه در اۀتــکن ،شـود یش گذاشـته مـ ینمـا شان بـه ی خانوادگ یه زندگ ک ییها تیشخص. ستندیشان ن یها داستان

ها پرداخته شده و تیدر هر دو اثر به تمام شخص . اند مدرن يای تنها و رها شده در دن ییها انانس از پرداخـت يا شهیباغ وحش شتام در . ندارندي برتريپرداز تی در شخص يگریدام بر د کچ یه

ز بر عهـده دارد و نقـش او ی را ن يرا نقش راو ی ز ، برخوردار است يپرداز تی در شخص یمضاعفش در برابـر یها یه ناتوان کست یاو در واقع ضدقهرمان . دیآ ینظر م تر به اطب پررنگ د مخ یدر د

ۀهمـ سنده بـه یـ نو ، اما یرانی ا ۀیارثش یدر نما . شود یش گذاشته م ینما مدرن به يای دن يفشارهان یـ در ا . شـود ید نمـ کیأز ت ی ن یت خاص ی شخص يرده است و رو کسان توجه ن یکطور ها به آدم .ش گذاشته شده استینما بهیط اجتماعیم شرای تسليها ر انسانی تصوز تنهایاثر ن

جهینتم بـر دو ک حـا ي و اقتصاد یط اجتماع ی برآن داشت تا با در نظر داشتن شرا ین مقاله سع یا یبررسـ بـه ،يبـر راد ک اۀ نوشتیرانی اۀیارثامز و یلی و ی تنس ۀ نوشت يا شهیباغ وحش ش ۀشنامینمابـاغ ت تـام در یبـا در نظـر داشـتن شخـص . ش بپردازد ین دو نما ی ا در يپرداز تی شخص یقیتطب

ر و تحـول ییـ او و تغیتی شخـص يها رنگ شدن جنبه بر آن بود تا علل پری سع ،يا شهیوحش ش ۀیـ ارثش ی مجزا در نمـا ییها تیها در شخص نمود آن جنبه شود و به یش بررس یآن در طول نما

م ی گاه در قالب عظ ،لی تام گاه در قالب جل يپرداز تیه شخص کن باور یبا ا . پرداخته شود یرانیا

1391 ، پاییز و زمستان3 هشمار، 17 دوره ،ادبیات معاصر جهانپژوهش 88

يها تیند شخص یاه بر کد اذعان داشت یت با ی در نها .ندک یدا م یت جواد بروز پ یو گاه در شخص ن سـه یان ا ی م يادی بن یشوند و در اصل تفاوت ینام تام ختم م ل به ک یک م و جواد به ی عظ ،لیجل

کـی مـن هـر «: نـد ک یان مـ ی با برادرش ب ییووگ گفتل در یه جل ک ي همانطور ،ستیت ن یشخص ، در دو اثـر یط خـانوادگ یشرا ن با پرداختن به یهمچن). 555 يراد (» هستم مث تو ی آدم ،هستمرد؛ یـ قـرار گ یهـا در سـاختار خـانواده مـورد بررسـ تی شخـص يریـ گ لک بر آن بود تا ش یسع

و منـسجم یل سنت کا از ش آن ر ،يالدیستم م ی قرن ب ي و اقتصاد یط اجتماع یه شرا ک يا خانوادهن نظـام از هـم یـ خـانواده را در ا يط اعـضا یشنامه شـرا یـ ن دو نما یرده است و ا کخود خارج

ـ یب. شندکـ یر مـ یتصو به یخته خانوادگ یگس : امزیـ لی و یتنـس «اش تحـت عنـوان در مقالـه یگزبهـا شی نمـا یعنوان موضوع اصل ه خانواده به ک یه از زمان کسد ینو ین طور م یا» رگر خود یتصو

سـاختار خـانواده بـوده اسـت ید و نشان دادن فروپاشـ کیأدنبال ت امز به یلی و ی تنس ،قرار گرفت رنـگ ی بـا وجـود پ ،شنامهیـ مـشابه در دو نما یط خانوادگ ی و شرا ییساختار روا ). 291 یگزبیب(

ن یها در ا تی شخص یقی تطب یبررس. سازد ین م کها را در آن دو مم تیسه شخص ی مقا ،متفاوتشانه نـوع کـ بل، شـود یم و جواد ختم نمیل و عظیت تام با جلی شخصۀسی تنها به مقا ،شنامهینمادو بحـث و ي جـا ، از جمله مادر و خواهر خـانواده ،گر اعضا یآور خانواده با د ت نان ی شخص ۀرابط آمانـدا بـا پـدر ۀرابط، لدینگفی وةدر خانواد، گریدیکن با ی والد ۀن نوع رابط یهمچن. دارد یبررسـ ۀز رابط یه با وجود عدم حضور او و ن انوادخ ـ ی ا ۀیـ ارث ۀشنامیـ در نما یس و موسـ ی ان قابـل یران

ه توسـط دو ک ي دو اثر يها دن مشابهت یشکر یتصو به ي بود برا ین مقاله تالش یا. است یبررس ،هـا تیشخـص ها بـه نوع نگاه مشابه آن یاند ول ده شده ی آفر ی متفاوت یسنده در بستر فرهنگ ینو .ن ساخته استکثر را مم دو اۀسیمقا

Bibliography

Bigsby, C.W.E. (2006). "Entering The Glass Menagerie". Cambridge Companion to Tennessee Williams. Cambridge: Cambridge University Press.

---. (2005). "Tennessee Williams: The Theatricalising Self ". Bloom's Period studies of American Drama. Yale: Yale University Press.

Cluck, N. A. (1957). "Showing or Telling: Narrators in the Drama of Tennessee Williams". American Literature. Texas: Duke University Press.

Enani, M. M. (2005). Theories of Comparative Literature. Retrieved from http:// www.svu.edu.eg/links/icpt/ theories of comparative literature.pdf

89 ایرانیرثیۀا و اي هباغ وحش شیش شنامۀپردازي در دو نمای قی شخصیتیبررسی تطب

Malmir, R. (1389/2010). "Barresi Zaminehaye Bohran Khanevadeh (Analysis of Family Crisis)". Compilation of Essays of First Radi Conference. Tehran: Ghatreh Publication.

Mozafari, M. (1387/2008). Poshte Sahneye Abi (Behind the Blue Scene, Interview with Radi). Tehran: Morvarid Publication.

Radi, A. (1386/2007). Ruye Sahneye Abi (On the blue scene).Vol. 1.Tehran: Ghatreh Publication.

---. (1352/1973). Dasti az Dur (Remote Hand, Essays). Teharn: Omid Publication. Salamati, S. (1389/2010). "Shegerdhaye Namayeshnamenevisi e Akbar Radi (Dramatic

Techniques of Akbar Radi)". Compilation of Essays of First Radi Conference. Tehran: Ghatreh Publication.

Samandarian, H. (1384/2005). Baghe Vahshe Shishei (The Glass Menagerie). Tehran: Ghatreh Publication.

Sherkat M. S. (1388/ 2009). "The Schools of Comparative Literature". Study of Comparative Literature.V. 12. University of Birjand.

Talebi, F. (1383/2004). Shenakhtname Akbar Radi (The Recognize of Akbar Radi). Tehran: Ghatreh Publication.

Wakefield, T. (2003). "The Family in The Twentieth Century American Drama". Modern American Literature: New Approaches; Vol. 39. No. 2, New York.

Williams, T. (1944). The Glass Menagerie. Retrieved from http://staff.bcc.edu/williams--The Glass Menageie.htm.

91 108 تا 91، از صفحه 1391 پاییز و زمستان ،3شماره ، 17دوره ، ادبیات معاصر جهانپژوهش

ات معاصر یسنده در ادبی زنان نوۀن، حضور خالقانیآفر یتگران شگفتیروا آلمان

∗ نرجس خداییتهران، دانشگاه شهید بهشتی، دانشکدة ادبیات و علوم انسانی، ،ت آلمانیاستادیار زبان و ادبیا

ایران )21/8/92 :، تاریخ تصویب25/2/92 :تاریخ دریافت(

دهیچکه ک نهادند یادبت ی فعالة پا به گستري توانمندةسندیم، زنان نویکت و سی قرن بۀدر آلمان و در آستان

یش موجب شگفتیات نسل خوی و روح ی اجتماع يها حران، ب ي معضالت فرد ییها در بازنما مهارت آن ه در آثـار خـود، وجـوه کپردازد ی م يا سندهی نو ي متون سه بانو ین جستار به معرف یا. شد یمنتقدان ادب ـ و بـا اسـتقبال بازتـاب داده يا رانـه ک مبت يهـا وهیرا به ش مدرن یندگمتفاوت ز و یفـراوان محافـل ادب

ـ يها منتخب در بافت گفتمان يها تیروا. ندا شده روبرو ی فرهنگ يها رسانه ، و ی و فلـسف ی مختلف ادبفزون بـر آن، ا. اند قرار گرفته یمورد نقد و بررس » مدرن پست«و » پاپ «يردهایکت به رو یژه با عنا یبه و ز بـا ی سـت دره کـ ستم یـ هفتـاد قـرن ب ۀ دهـ »یستیـ نیات فم یـ ادب« بامنتخب ات تفارق آثار کها و ن یژگیو

.بود، مورد توجه قرار گرفته است د آمدهی مردساالرانه پديلگوهاساختارها و ا

.یاالوارگک، ابتذال، یدار اجتماعیات پاپ، روابط ناپایپسامدرن، ادب، ات زنانیادب: يدیلک يها واژه

E-mail: [email protected]، 021-22431706: ، دورنگار021-29902472: تلفن ∗

1391 ، پاییز و زمستان3 هشمار، 17 دوره ،ادبیات معاصر جهانپژوهش 92

مقدمه شـدن يا و رسانه تابکر آمار انتشار یش چشمگ یافزام، پس از یکست و ی قرن ب ۀدر آستان

معتقد نظران صاحب از یبرخ. ات آلمان درگرفت ی ادب ةندی آ ة دربار یمتنوع يها ، بحث یمتون ادب بود، به ستم شدت گرفته ی قرن ب یانی پا ۀه در ده ک اتی شدن ادب يا و رسانه ییاالک د رون هکبودند

ات یـ ت بـه انحطـاط ادب یـ در غا ودست شدن متـون یک سنده،ینومرنگ شدن نقش الگووار ک ۀ جملـ با اشاره بـه ت،ایادبد بازار یتحوالت جد بر گزنده ينقدونگ در یورنر .دیخواهد انجام

مانـد، از قلـم یمـ چـه برجـا آن« نقش بر آب اسـت و یه زندگ کن یش هولدرل یدریمعروف فر ).10ونگ ی(» هاست تابکماند، آمار فروش یچه برجا م آن«: نوشته بود ،»تراود یشاعران مار عمـل و رقابـت در کـ د، ابتی تحوالت جدهکدوار بودند ی امنظران گر از صاحب ی د یبرخ

يهـا غـول انقـراض نگـارش، يها کتنوع سب ها، ثر فرم کها ت آن. ش دهد یات را افزا ی ادب ةگسترت یـ ه بـا تثب کـ ردنـد ک ی مـ ی تلق یرقابل اجتناب یند غ ی را فرا ی ادب يها شدن فراورده ییاالک و یادبد را یـ ط جدیگر شرایهلموت بت. افتی خواهد يتر ابعاد گسترده » مدرناپس« و »پاپ« يها انیجر

ـ یم«چند هر: رده و نوشته بودک ی تازه تلقيها ظهور نسلي برایفرصت مناسب یدان خـال یـ مۀان گـر یبت(» خـورد یچـشم مـ آلوده و نامنظم به جانیگوشانه، ه ی باز یاتک حر یدر حواش « اما »است

12.( ه مهارت آنـان در کلمان گذاشتند ات آ ی ادب ةگستر بهپا يا سندهیزنان نو ، یطین شرا یچندر

ـ یموجب شگفتات نسل جوان، یروح یی و بازنما يگر تیروا ه کـ ، تـا آنجـا شـد ی منتقـدان ادب. كر(دنـد ی نامFräuleinwunder »نیآفر یزگان شگفتیدوش« از آنان رای برخ ی فرهنگ يها رسانه، ردکـ ی مـ ـزیمتماان یآزما ق ذو و سانینو ی تفنن ةرد از ـن بانوان را یاار ـچه آث آن). 244-46 ههاگ

ةوی، اما به ش داشتند ن یهم تازگ ه چندان کبود ییها با سوژه شان یی زبان و ساختار روا یهمخوان . و بازپرداخت شده بودندمدآروز يا خالقانهن دوران، یـ موفـق ا ةسندیـ متون منتخـب سـه نو ین جستار، برآن است تا پس از بررس یا

بـه ، Sibylle Bergلـه بـرگ یبی و زJuli Zeh تـسه یولیـ ،Judith Hermannت هرمـان یـودیـ ـ يهـا ر فراوردهین بانوان را از سایاآثار ییها یژگیو چه: پاسخ دهد ری ز يها پرسش زمـان ی ادب

هـا، اند، سـوژه د آمده ی پد هه د یکمتر از که در طول ک یمنتخبمتون در ا یآند؟ ک یز م یخود متما زنان بـه ةـژیو دگاهید مطرح شده، يها ا مضمون یآشود؟ یافت م ی کی مشتر يها هیما ها و بن فرم

ۀدهـ »یستیـ نیفمات یادب« ن آثار را با ی ا کی وجوه مشتر چهدهند؟ و یرا بازتاب م رامون یجهان پ ؟زند یوند میهفتاد پ

93 آفرین، حضور خالقانۀ زنان نویسنده در ادبیات معاصر آلمان روایتگران شگفتی

ات معاصـر آلمـان یـ از ادبیزبان با بخـش ی خوانندگان فارس یی آشنا ،ن پژوهش یهدف از ا ی ناش يها يز ناهنجار ی، و ن ی نسل جوان غرب یتیالت هو ک و مش يدات فر یه در آن روح کاست

ه متـون کـ آن با توجـه بـه . اند شده یی بازنما يا رانهک مبت ةوی ش به ی و اجتماع يدیاز مناسبات تول رده اسـت در کـ ی، نگارنده سعدارند ی ناهمگوناریبس نگارش يها کها و سب هیما درون ،منتخب

.ردی وام بگي متعددی فلسفيها و گفتمانی ادبيها هیها از نظر ل آنیتحل

یبحث و بررس ت هرمانیودیدر متون ی و مناسبات اجتماعي روابط فرديداریناپا

ه در جهـان کـ اسـت وتـار یژان فرانـسوا ل ف معـرو ي بر ادعا يدییت هِرمان تأ یودـی آثـار طـرح يا هشناسـان یال هـست ؤانسان نه سـ . ده است یسر رس ها به تیروا النکمدرن دوران پست

ناشـناخته يهـا نیشف سـرزم کـ انه بهیپروراند، نه ماجراجو ی درسر م ی بزرگ يند، نه آرزو ک یم .ندک ینه حمل میرود و نه رنج جهان را چون مدال بر س یم

يتفاوت، خودسر، قـدر یگو، منفعل، ب مک است ییها آدم حضور ۀ هرمان صحن يها داستان یآدمـ ه کـ اسـت یهنگـام ت ی روایک آغاز ۀنقط. امکا بازنده و ن شتریب ابله، ي، تاحدود کمضح

ـ یروابـط س د و خـود را بـه یجو ی را م يگریند، تنش با د ک ی م كود را تر ـ خ یـیدار تنها ـم یـالـ یش را با زبان یها تی هرمان شخص . دارند یمبهم باز و يه مرزها کسپارد یم ه و یـ رایپ ی سخت ب

ه کدهد ی جلوه میهیها را چنان بد نشک و ن رفتارها یتر بی عج ی او حت .شدک یر م یتصو ساده به ن ینـو یـی گرافرد ییگو. زندکج منطق و اخالق مح ی را يها ها را با مقوله تواند آن یخواننده نم

و بد، یک ن يفراسو: چه بود ینش یدریفر يایرؤ رهنگامیاز د ه ک نهاده است يا پا به گستره یغربست یـ ز ةست نحـو یـ س ناچار ن ک چی ه یی روا ۀن منظوم یدر ا . ی اجتماع يهاادقراردبند از و رها

در اوج ی تـن دردهـد؛ انـسان حتـ یاجتمـاع يو هنجارها ها بست يپاا به یند که یخود را توج ه آزاد باشـد کـ آن است وم بهکمح«پل سارتر ا به قول ژانی عمل دارد و ي آزاد ،یضعف و زبون

).950سارتر ( »ندکن جهان را بر دوش خود حمل یو بار سنگنـد، ک یت هرمان را احاطه مـ یودی يها تیز شخصی سحرآميا چون هالهنگاه اول ه در چ آنان یـ انسان، چه در م . ندک ین م یفرد را تضم یگگانی و ییه تنها ک است يا لهیتر، پ قی دق یدر نگاه

ياش بـرا یجهـان ذهنـ ه ورود بـه کـ ماند ی م يا جمع و چه در اوج عشق، به موناد خودبسنده ار دارد ک سرو ییند، با رفتارها یب ی انسان را م یرونی ب يخواننده فقط نما . تن اس کرممیمخاطب غ

اند، با اتفاق ةه زاد ک ی را جست، با حوادث ی منطق ي هنجارها و الگوها ،ها آنس توان در پ یه نم ک

1391 ، پاییز و زمستان3 هشمار، 17 دوره ،ادبیات معاصر جهانپژوهش 94

ـ ییاروانـسرا ک یزندگ. ستیشتر ن یها ب شان از ناگفته یه محتوا ک ییها حرف . ریکـ در و پ ی اسـت بـ یجـاد مـ ی ا يا ن دو نفر جرقـه یگاه ب . روند یند و م یآ یـذران م ـرهگ یشـود، امـا آتـش فروزان .ردیگ ینمسر

نـام بـه ي در قطار با دختر ي، مرد )1998 (، بعداً یالقیی ۀخان ۀ از مجموع ایسوندر داستان دن ییـ رد، بـا پا یـ گ یل مـ ک دزدانـه شـ يهـا ردن نگاهکها با ردوبدل آن ۀرابط. شود یا آشنا م یسون

يهـا ردن لحظـه کن یسنگ ک سب با، گریدیکدن ی لباس پوش ةویردن حالت و ش کوراندازرفتارها، ا یسـون شوند، مرد به یاده م ی هر دو از قطار پ یوقت. ششک و دفع يها دلچسب و نامطبوع، لحظه

: پرسـد یستد و از او مـ یا ینارش م کا یسون. گار و روزنامه بخرد یس رود تا ی و م ندک ی نم یتوجهز یـ خ و فـت ا پر يا هـا رابطـه ن آن ید و ب یگو ی م يا ه بداند چرا، بله ک آن ی مرد، ب و »منتظر باشم؟ «

ـ یسراغ مرد م به یگاه از ا هر یسون. شود یآغاز م ی مـدت ،ی جنـس ۀرود و دور از هر نـوع تجربند و ک ی ازدواج ميستد و از مرد تقاضایا یل قطار می ر يا رو ی سون يروز. ندک ی م ینار او زندگ ک

يگـر یزن د اما بعدها مرد به . دهد ی قطار، جواب مثبت م يها ر چرخ ی ز يوشدن او از ترس له آمده اسـت، د یه در مرد پد ک یا و احساس فقدان یوچ سون ک با ،تیدهد و روا یشنهاد ازدواج م یپ .رسد یان میپا به

نهفته اسـت و نـه در یی روا يها نشک ة ساد يبند نه در جمع ، هرمان يها داستان یۀما درون یـی متناوب همگرايها ه در لحظهکشود، بل یبدل م و ها رد تین شخص یه ب ک ییگفتگوهامعدود ـ یـ انتظار و د يها ، در لحظه ی و ناهمزبان ی، تعارض و توازن، همدل ییو واگرا ش از هـر یدار و ب

:ها ز در ناگفتهیچ در مـورد یچـ یمـن تـا اآلن هـم ه . چ وقـت یبـاً هـ یزد، تقر یچ وقت حرف نمـ یا ه یسون«ش را یدانم خـرج زنـدگ یاصالً نم . دانم یهاش نم ش، محل تولدش و دوست کیودکاش، خانواده

عالقـه داشـت، ی خاص ۀا به حرف یداد، آ ی خرجش را م یسکا ی داشت يآورد، درآمد یجا م کاز ).40هرمان (» جا راکخواست و ی میدلش چـ ها یک رمانت یه زمان ک اند آرمان هرمان تجسم آن يها تیروا ر یتـصو بـه : نـد بود آن یدر پ

ـ ی مـ یحت. یالمکری غ ۀ رابط یدن نوع یشک ك را بـر تـار یـک رمانتة زنـان دور ی قدسـ ۀتـوان هال دور و ییژهـا دوت بـر لـب، بـه کهـر سـ مه کـ رد، چـرا کت ی هرمان رؤ هاي داستانی شخصیت

ینند و هـست ک ی نم ی مرد زندگ یۀر سا ی ز ،اما بر خالف زنان آن دوران . مانند یرقابل تصرف م یغ تـازه يهـا د تجربـه یص انات خود به ک ام ةه در محدود کزنند، بل یبا سرنوشت او گره نم خود را

فـرار از يا بـرا یـ نند ک ی پر م ات را با مصرف مخدر یبار زندگ سالتکها لحظات آن. پردازند یم

95 آفرین، حضور خالقانۀ زنان نویسنده در ادبیات معاصر آلمان روایتگران شگفتی

و یبـسندگ ، خود يخودمحـور . ستندیـ ا یگـر مـ ی د ین انـسان یمک شهر در يها خانهی در م ییتنهاستم را در ذهـن یـ هفتـاد قـرن ب ۀ ده »ۀات زنان یادب« از ییها ها، رگه آن یستیالیستانسی اگز ییتنهاا ورنـا یـ Anne Duden ن دسندگان آن دوران چـون آنـه دو یـ ه نوکـ ی اما در حال،ندک ی میتداع

ند دیاوک ی زنانه می خودآگاهي خود را در جستجوهر ناخوآگای ضمۀ پهنVerena Stefanفان تشا، خواندنـد یرا به چـالش فرامـ مردساالرانه يها و الگوها گفتمانخود، ی افراط يانگار یذهنو با

ود ـ روابـط موجـ »یقربـان «عنـوان بـه »زن«دن یشکر یتصو ا به ی ییگرا رگونه درون ـهرمان از ه »يگـر ید« با يز در مرزبند یش از هر چ یت خود را ب ی فرد ۀلی او پ يها تیشخص. ندک یاجتناب م

ـ نگـه یا ایـ Sylvia Plathا پـالت یلوی سـ يهـا مثـل زن هـا آن .تنند یم Ingeborgرگ بـاخمن ب

Bachmann ـ یگ یـ را قاب نمـ ییق و تنها ـ درد عش ش ی سـتا یستــ ی مازوخ ووار د و مجنـون ـرننند ک یگار دود م یسر س گار پشت یرند، س فش یهم م ها را به لب يگریه در فقدان د کنند، بل ک ینم

، و اسـت داریـ ناپاعـشق . ندیگـشا ی مي بعدۀابط گذشته، در را بر ر يها ن مرور خاطره یو در ح ین عـواطف یان چنـ یسنده در ب یپس نو . ری، زودگذر و متغ ی عاطف يها ی از وابستگ ی ناش يها رنج . معدهفیا سوزش خفیلرزش نامحسوس لب : آورد ی مياز روـجیا به

ا یـ شوند یا طرح نم ی ی و اجتماع یتی سلسله مراتب جنس ، هرمان يها تی از روا ياریدر بس نـدارد، یت چندانیز اهمی فرد نیگاه اجتماعیجا. دارنديزین رخدادها نقش ناچیوک تدنیدر فرآ

نـو یان تحقق دهد و طرح ک ام ی محدود هست يها فرصت ه انسان آماده باشد به کمهم آن است ن صـورت نـشانگر یـ در امانـد و ی مـ یش بـاق ی شهود و آزمـا ي بدو ۀ در مرحل هگاه ک دراندازد

. استستن یشمار ز یانات بکماـ »نیشـتا ا« به نام یدوش به خانه د مر ، بعداً یالقیی ۀخانتان ـدر داس وم ـه معلـ کـ یولـ، بـا پ

یخرد و با شور و شعف به دوسـت ی را م يا مخروبه ۀخاندست آورده است، جا به کشود از ینمش یا بـا رفقـا ند، تا بعـده کر ین قصد دارد خانه را تعمیشتاا. ماجرا استيه راو کدهد ینشان م

ند و یوان خانـه بنـش یـ در ا یـک نزد ةندیاو آرزو دارد در آ . ش و نوش بپردازد یع ان به کدر آن م ه کـ شود ی، در همان نگاه اول متوجه ميراو. ندکسا تماشا یلکد را در پشت برج یغروب خورش

آن د یـ ن نقش برآب، پس علت خر یشتاا کچوک يزش است و آرزوها ی در حال ر یالقیی ۀخان :شود یا میوبه را از او جومخرنجـا یا. ات بگم د به ی با یچ«: گفت. ردکمن نگاه ن برف، به يگارش را پراند تو ین س یاشتا«

یتـون یا م یـ ، ینـ ک ازش اسـتفاده یتونیم. ه هست ک یانکن و چند ام ی از چند یکیانه، که ام یهم م بـا هـم ازش یتـون یم. گـه ی دينم و بـرم جـا کـ ا ول ینم، کتونم ازش استفاده یمن م . ینکولش

1391 ، پاییز و زمستان3 هشمار، 17 دوره ،ادبیات معاصر جهانپژوهش 96

فقـط . نـه ک ی نمـ یفرقـ . میشناسیگه رو نم یه انگار اصالً همد کم ینک رفتار يا طور یم ینکاستفاده .)33همان (» نیهم. نجارو نشونت بدمیخواستم ایم

کب و مـضح یـ ن حـال غر یو در عـ اندوهبار ينش فضاها ی در آفر يا ژهیهرمان مهارت و بنـا یخـ ی ۀاچـ ی خود را از همان آغاز بر در ی هست ، او يها ها و بازنده از ضدقهرمان یبرخ. دارده از جهـات کـ شد کـ یر مـ ی را بـه تـصو ییها تیاو واقع «.ه در حال ذوب شدن است کنند ک یم

ناتمـام ییهـا پرتره به شتریز ب ین او يها تیشخص). 48ماگن (» هستند یمختلف در حال فروپاش ییایـ و پو ی محـسوب شـود، بالنـدگ ییروافن ه ضعف ک آن يجا ، به ها یژگین و یمانند، و ا یم

یز اتفاق ی نسبتاً جوان ن ةسندین نو یر ا ینظ ی و ب ی ناگهان تشهر. بخشد یش م یها داستان به یخاص ةوید، با شیآزما ی را می ناشفافیتی هو يها ه طرح کشد ک یر م یتصو را به یه او نسل کست، چرا ین

ةنـد یسم فزایونالیند و راسک یزل م سنت و فرهنگ را متزل ي الگوها ، خود ی زندگ ۀولنگار و آشفت بـه ییق، گـو ـی هرمان با انفعال و انتظار و تعليها تیشخص. انگارد یچ م یه را به يدیروابط تول س یری ا ی ادب دقول منتق نند و به ک یار م کزده را ان یکنک و ت ی پرشتاب جوامع صنعت تکعمد، حر

».اند هی سرماي تضاد با قانونمنديتجسم فرد«ش، یرادامـل کن و ت یوکـ ت ده رون کن نهفته است یز در ا یش از هر چ ی هرمان ب يها ت داستان یجذاب

ةا زادیـ ه رخـدادها کـ مانـد، چـرا ی مـ ینیب شیرقابل پ یان غ ی خواننده تا پا ي برا یی روا يها نشک يه بـرا کـ یتـ یمـده از ذهن اا بر ی ، و الیشدت س به یتی طرح هو یکا نشأت گرفته از ی ،اند اتفاق

فرد و روابـط گاه جوالن ،یثر متون ادب ک او مثل ا يها گرچه داستان . ماند ی م مبهم یلک خواننده به از چـارچوب ی عـشق و دوسـت :اند آلود و نامشخص مه ینسانا روابط يند، اما مرزها ا یخصوص

ل ی فـرد تبـد یی خودآزمـا ي فـراخ بـرا يا گستره جدا گشته و بهیعا اجتمةف شد یمناسبات تعر از »عـشق «. اند دهین رسکحداقل مم بهی خصوصۀ رابطیک متقابل ترا توقعات و انتظا ند؛ا شده خود را از دست داده، ی و آرمان يا ثابت، واال، اسطوره ي و تصاحب فاصله گرفته، معناها کتمله در کـ تفاهم شود و چه بـسا ن است موجب سوء ک مم زینن واژه یاربرد ا ک یه حت ک يا گونه به او در يهـا تیشخـص . تر باشد مناسب »تنش« ة او، واژ يها ن داستا ی برخ يها ل روابط زوج یتأو

رنـد، یگ ی با هم رابطـه مـ ییقصد خودآزما نند، انگار به ک ی احساس م ی تنش ،گریدیک با برخورد .شوند ی از هم دور متینهانند و در ک ی را تجربه میکی و نزدینینش هم

ییایـ تانیشـناس بر معـه ه جا ک است یشد همسان روابط ک یر م یتصو ه هرمان به ک یمناسباتزه یراتکدمـو «عنـوان هـا بـه از آن ، متـأخر ۀتی مدرن ی اجتماع يل ساختارها یدنز در تحل ی گ یآنتون

رنـگ مکعـشق و از ییه بـا هنجـارزدا کـ يداری ناپا روابط: ندک یاد م ی »ی خصوص یشدن زندگ

97 آفرین، حضور خالقانۀ زنان نویسنده در ادبیات معاصر آلمان روایتگران شگفتی

و شـوند، یستم شـروع مـ ی شصت و هفتاد قرن ب ۀدر ده د مثل یتول ازدواج و يها شدن شاخص در ید روابـط جنـس ی شـد يریپـذ انعطافبه و یم عشق و دوست یتحول مفاه چند دهه، به یط

نانـه یب پنـدارد و خـوش یت مـ یار پراهم یها را بس دنز آن یگ یآنتونه ک یتحوالت. انجامند یغرب م هـا را بگذارد و آنی مناسبات اجتماعیۀلک بر یر مثبت ی خود تأث ۀنوب ه به کند ک ی م يدواریاظهار ام ).199دنز یگ. كر (ندکمتحول

سهت یولی از ی در رمانقت و مجازی با حق»یستیهلینسل پسان« يبازها تیروا النکه دوران کست ا وتاری ل ينقض ادعا ، سهت یولیاثر ) 2004( يرانش باز رمان

در آغاز ی نسل جوان غرب یکیزی متاف ی نابسامان ،نیتحس قابل یمهارتتسه با . است دهیسر رس بهه در کـ انـد ینما ی را مـ یقـ ی عم يها ند، و مخاطرات و گرداب ک یح م یم را تشر یک و ستیب ةسد

ـ را بـه ی اجتمـاع يهـا و مـضمون ی فلـسف ت تعمقـا او. انـد ها دهان گـشوده فقدان آرمان ۀگون بـه ،ا و متحـول یـ پو یزد، در گفتمـان یآم یم ج درهم یرا و مه ی گ ی داستان يها نشک با ،يا نهراکمبت

بـا پـردازد و یها مـ در ارزشي بازنگرتاخالق و ضرور، جامعه،استی س ةبحث و جدل دربار ـ متــن ه کـ د ـدهـ ینشان م خود، ی روانشناخت يها لیها و تحل هیگو نیها، گز يپرداز هـتکن یـادب

. باشدي روشنگرۀعرصتواند یمچنان هم، ن شـده اسـت ی عجـ ی و اجتمـاع یاالت فلـسف ؤن رمان با س ی ا ییه طرح روا ک ییجا از آن

سه یـ اـل مقیـ روبـرت موز یشیـ اتر ةسندیسه را با متون نو ت نگارش ةوی ش ،دانـ از منتق يارـیبس یبعـض در شود و ی سنجشگر محسوب متایشتازان ادبی از پیکی خود ۀنوب ز به یه او ن کنند ک یم

ل را یـ ه موزکـ نـد ک یار نمـ کـ سه انت یولی .خته استیآم ت را درهم ی و روا یآثارش تعمق فلسف در یـاو حتـ . نـد ک همـسنگ آثـار او خلـق یتـ ی دارد روا یپندارد و سع ی خود م يرـکاد ف ـاست

امـا . دارد) 1930-43 (مـرد بـدون صـفات اثر معروف به زین ی، اشارات رمان خود از ییها بخش رلس جـوان تـ ياهـ یآشفتگل ین رمان موز ی با اول ي بارز ۀ گون به )2004 (يرانش باز یۀدرونما

هن را در تقاطع با بلـوغ ک جهان يها شالودهیمان، فروپاشره هر دو کقرابت دارد، چرا ) 1906( دچـار یابیـ و خود یر خودسـنج یه در مس کشند ک یر م یتصو به ییها تیشخص ی و ذهن یجسم

.شوند یلغزش و خطا م دو ةدیـ چی پ ۀ رابط ةه قرار است دربار کشود یت م ی روا ی دادگاه ی قاض نگاهاز يرانش باز

و یل حواشیح و تأو یتشر ل، به ک يند و در مقام دانا کها قضاوت لم آن و مع یرستانینوجوان دب ی اصـل تیشخـص . انـد شدهیبار منته خشونتیانیپا ه بهکپردازد ی م یی رخدادها يها نهیزم شیپ

1391 ، پاییز و زمستان3 هشمار، 17 دوره ،ادبیات معاصر جهانپژوهش 98

دارد امـل ک نسل خود تسلط ي رفتار يالگوهاه به ک، ي است باهوش و منزو ي، دختر »آدا«رمان ه در کـ او . خود ربوده است يها یالسکهم سبقت را از يو گ ی و حاضرجواب یفتگیو در خودش

،بیـ غريه ظـاهر کـ مدرسـه بهی نوجواندند، پس از وروک یسالت مکخانه و مدرسه احساس ي همتـا بـرد، یرد و گمـان مـ یـ گ یر دارد، بال و پر م یناپذ خدشه ینفس به و اعتماد گزنده یزبان »ي فرانـسو ك چـار یـک ، يمـصر مچهیقمر، ن لاف لآ«وارد، جوان تازه . افته است ی خود را یذهن

و يردـ سـ ب خود را پـشت نقـا يها ضعف و ها ترسست و پروا یو و ب ـگ زافهـگ) 122تـسه (ار و تفحـص در کـ ه تبـادل اف کـ شـوند ی مـ يا ر رابطـه ی درگ آداف و آل. ندک ی پنهان م یتفاوت یب

در ،لیـ بر خالف ترلس موز ها آن. ردیگ ی م یشی آن پ ۀ عاشقان یۀ بر سو ،رانهک روشنف يها گفتمان ی دوران یعنیانگارند، ی م »یستیهلینسل پسان «ه خود را ک بل ،ستندی ن يا تازه يها ارزش يجستجو

بـار سالتک و یهی بد یتیواقعت صور رده و به ک عبور ك دردنا ی آگاه یک ۀسم از مرحل یلیهیه ن ک :درآمده است

تـوان ی مـ یاضیه به زبان رکا آن یه بتوان به آن اعتقاد داشت، ک وجود ندارد يزیگر چ ید« ).492تسه (» ه استیالسو یز علی، همه چیبه عبارت. ز اعتقاد داشتیبه همه چـ اما اند، افتهیرا در یبودن هست تیاهم یـف و آدا ب لـآ را شیخـو یهـست بـودن تیـ اهم یب

و یکیزینند خـأل متـاف ک ی م ی روزمره هراس دارند و سع یزندگ ینواختیکها از آن. رندیپذ ینم :نامد ی م»يباز«ف آن را آله کنند ک پر يزی خود را با چیهدف یب

ی مـا بـاق يه بـرا کـ ستن یـ ل زک است و تنها شی زندگ ۀمآبان راتک دمو ةوی، تجسم ش يباز« قانون و جهان يها مهکاست و مح ین مذهب شده، بر بازار بورس و س ی جانش يرانش باز . مانده

همـان (» ات اسـت یـ ادامـه ح ي ما بـرا یخدا، تنها تسل غیبتِراند و پس از یم م کمطبوعات ح 260.(

یختگیگـس ف لجامی توصي است برايا استعارهنخست نامند، ی م»يباز«ن جوانان یچه ا آن يا بهانـه سـپس ، و ی مختلـف زنـدگ يهـا ت در گسترهیحضور عقالن و عدم یمناسبات اجتماع

شـده را دفـن و فنک یکزیمتافاست، قرار ه ک ياری اخت ي با قواعد ي مجاز ییاینش دن ی آفر يبراـ يها لحظهبخشد و ی م معنا لکش ی ب ی هست به »يباز«ه کند، چرا کقبر نبشدوباره هـدف را ی ب

.ندک یهدفمند م ی مختلفـ يهـا انات و گفتمانیه از جرک بل،ستندی جدابافته از جامعه ن ییها تافته ،آدا و آلف

بـه ی سـطح يا پافـراتر گذاشـته و بـه گونـه یکادمک است از محافل آ يریه د کنند ک یارتزاق م ه کـ پـسامدرن رات ک تف يها زمزمه یز برخ یش از هر چ ی ب .اند افتهیهم راه ینترنتی ا يها دهک چت

99 آفرین، حضور خالقانۀ زنان نویسنده در ادبیات معاصر آلمان روایتگران شگفتی

انـد و بـه را سـر داده ییبایقت و ز ی و حق ی و آگاه یکزیبژه و متاف و اُ با سوبژه »وداع« يها نغمهز را از دسـت یـ ه همـه چ کن توهم ین است و اها فقدا آنتاوردن دسیتر بزرگ«ل یزن یقول مارت

ییایـ ان در یـ پر ةبندیتجربه، چون آواز فر ین نوجوانان خام و ب ی، در گوش ا )890 لیز(» يا دادهها را شهین اند ی ا یطلب ثرتک و ییگرا یها نسب آن. رانگریباست و هم و ی، هم ز سهیاود ۀدر حماس

هـا آن. پندارنـد ی خود را مطلق م يها و انگاره ند نک یره جدا م یک را از پ ییها پس سازه نند، یب ینمه بـر اسـاس کـ نند، بل ک ی جا خوش نم »پسا«ند شوی فقط در پ »فقدان« مبلغ يها یادمکبرخالف آ

هوشـمندانه يهـا هیـ نظر ازه کنند ک ی م ی را طراح کی خطرنا ي باز ، خود ی سطح يها یباف فلسفهانبـوه، د یدر جهان تول «ه ک ییجا اما از آن . ندکه یرا توج ی اخالق يها مقوله فحذرد تا یگ یوام م

چـه از ذهـن آن)338مر یهاکهور/ آدورنو(، »شوند ی ميرکفت مقوالدرکن عمل یها جانش شهیلک .يا رسانهو ینترنتیا مبتذل يهاریو است از تصيا تراود، ملغمه یها م آن

نـد، بـا ک ی نبـوغ و جنـون نوسـان مـ يستووار دارد و در مرزهـا یـ ـ مف یـتیه شخص کف لآ يبـردار لمیشاند، از صحنه ف ک ی با آدا م ی جنس ۀ رابط ۀتل مدرسه را به ت ای معلم ادب ،ینیچ سهیدسـ یلم در ا ی ماجرا و پخش ف يافشا د به یند و سپس با تهد ک یم ینترنت، معلم را تحت فـشار روان

ن است یات دارد ی اهم چه آنزند، ید و ناچ خر دو نوجوان از معلم ي ماد يتقاضاها. دهد یقرار م لط تـس يگـر ی دتاند و بر نقش خود و سرنوش ردهکه خود آن را خلق ک اند يا گر صحنه یه باز ک نند، معلم را به ک یق م ی تحق یشگاهی آزما يها موش يه رو ک یآلف، چون دانشمندان . امل دارند ک

تـا ،نـد ک ین وادار میمقابل دوربات مستهجن در کدهد و به انجام حر یشدت تحت فشار قرار م ن ـیـ آدا در ا. دیـ ازمای اقتـدار خـود را ب ي و مرزهـا یاومت قربـان ـ و مقـ يرـیپذ دود انعطاف ـح

ه در آغـاز همدسـت و همـراه آلـف کـ او : ردیگ یعهده م را به ی متناقض يها نقش ،يریگ هکمعر یقربـان بـه یلحاظ عاطف ند، به ک یرفته راهش را از او جدا م رفته »يباز«ن یوکاست، در روند ت

.شدک ینار مکش را از ماجرا یشود و بعدها پا ی میکنزد يهـا آرمان،وشدک یمشوق با شور و ه کاست يتبار ی، معلم لهستان کتسموا ماجرا یقربانـ زدی را برانگآنان ياوکنجکو روح ند کم ی تقسشاگردانشبا خود را ۀروشنگران ه، امـا خـود را ب

ریاوـ و تـص يرـکـ متنـوع ف يهـا انیـ ر از ج یالبیه بـا سـ کـ ند یب ی م یـاگاه در چنگال جوانان ـن؛ در ذهـن خـود سـامان دهنـد را هـا ستند آن یـ شوند، اما قادر ن ی مواجه م يا ز رسانه یانگ وسوسهـ يادی ز ییه از هوش و دانا ک یجوانان درد و رنـج، خطـا و گنـاه، و ي مرزهـا ی برخوردارند، ول :ندک ی متأثرشان نمیرامونیع پیوقا و شناسند یقت و مجاز را نمیحق

. اهـشناسد، نه الگو، نه خدا، نـه اسـتاد، نـه پادشـ یه نه پدر م کند ک ی م ی زندگ ینجا ملت یا«

1391 ، پاییز و زمستان3 هشمار، 17 دوره ،ادبیات معاصر جهانپژوهش 100

.)168تسه (» ارزشمند از گذشتهيا ا خاطرهینده و ی آي برایی بدون اعتقاد، بدون آرزوییها آدمانـد، آلـود بازپرداخـت شـده مـه ییه در فـضاها کـ ت هرمـان یودی يها تیبرخالف شخص

ی و هـست يرکـ ف يها رساختیفراوان خواننده را با ز ت ایر جزئ کبا ذ يرانش باز رمان ةسندینوحـضور ده، عـدم یپاشـ هـم آشـفته و از يهـا یبا زنـدگ : ندک یش آشنا م یها تی شخص یاجتماع، ی زنـدگ يهـا نییـ ر و آ کـ تف يهـا وهی ش ی، ناهمزمان ینام پدر در مناسبات خانوادگ به یشاخص

.ي مناسب رفتاريلگوها و فقدان ایتیصال مراجع تربیاست، ینـامتن ی بت هم فراتر رفته و با اسـتفاده از ارجاعـا یسه از بازپرداخت مسائل اجتماع تاما

کـی ردک و سـوگم ی سرگـشتگ یخی تـار يهـا نـه یزنـد، تـا زم یشه مـ ی اند يایدن به زین ییها نقبن ، آن بخـش از متـو ینـامتن ی بتمحـور ارجاعـا . نـد ک خواننده ملموس يش را برا یها تیشخصن یزم تمدن مغرب ی رمان، فرسودگ ی با موضوع اصل یخوان ه در هم ک است یفلسف هشب و یفلسف

د یـ و البته با . اند را بشارت داده يتر تازه يها ده و ظهور بحران یشکنقد ها را به آرمانط و انحطا : ارندر دینظ ی بين دست تبحری از اییها شهی اندنشیآفرزبان در یران آلمانکه متفکاذعان داشت

ایـ شـپنگلر اسـوالد ا) 1918 (نیزمـ انحطاط تمـدن مغـرب ل گرفته تا ی موز مرد بدون صفات از .مریهاکآدورنو و هور) 1947 (ي روشنگریکتکالید

مـتن غنـا الجـرم بـه ه کـ است سخت و پرمخاطره یتک حر ،اتیان فلسفه و ادب ی م يبندبازجهـان ، نقـب زدن بـه ی اثر ادب یک ی منطق تساخ یه پ کماند یفرجام م ی ب ی و هنگام بخشد ینم .شـود یل مـ یرون بر متن تحم ی از ب ی تصنع يا گونه ر سنجشگرانه به کتابد و تف یشه را برنم یدـان

ـ هر. دیآ یرون مین آزمون در مجموع سرفراز بیاز ا يرانش باز اما رمان حـد ش از یچند تورم بت ی موارد از جـذاب ی در برخ ينظر يها تهیاتور واسطه به ی ب يل و استنادها یچه و موز ی ن يها نام

ـ یـ شـود بـا تلف یسنده موفـق مـ یـ نند، اما نو ک ی م ینی آن سنگ ۀاهند و بر بدن ک یرمان م ۀق خالقان از یکـی . نجـات دهـد یزدگـ هیـ نظر رمـان را از تیـ لک، یـی روا يهـا هی و ال ینامتنیبت ارجاعاـ کات و ـیـ ناکارات، ـاده از اشـ ـرد، استفـ یـ گ یـار م ک هـه ب ـنین زم ـیه او در ا ک یداتـیتمه د رـارب يدادهایـ ه محـل وقـوع رو ک يا مثال نام مدرسه يبرا. است ي نظر يها گفتمان ۀنانیگزیجا نیبه

ارنـست « ۀمدرسـ : انتخاب شـده اسـت رمان يها هامل با سوژ ک ییهمسو ناگوار رمان است، در دوران ۀانیاسـر وسـانه و سـوگ ی مأتراکـ ه در بـستر تف ک دارد یشانی را بر پ یلسوفی نام ف ،»بلوخ

يهـا فلـسفه و راه خـروج از بحـران ۀفـ یرا وظ ) 1949-59 (دیـ اصل ام خود، زنده نگاه داشتن ۀه سـابق کـ اسـت یستگاه نوجوانـان یـ ن ا ین حـال آخـر یبود، و در ع انگاشته ی و اجتماع يرکف

گـر ی رمـان، از مـدارس د یت اصـل یها، مثل شخـص از آن ی دارند و برخ ي رفتار يها يناهنجار

101 آفرین، حضور خالقانۀ زنان نویسنده در ادبیات معاصر آلمان روایتگران شگفتی

يساز ی غن هروگاین«تمسخر ف آن را به له آ ک »ارنست بلوخ « ۀمدرس). 78همان (اند اخراج شده ت فرزندانشان عـاجز یه از ترب ک است ینی والد یکیتار درسنگ ن ینامد، آخر یم» ارواح گمشده

.اند ماندهن، اشمیـ آيعـاد سـاده و يمای سـ ةپـس از مـشاهد Hannah Arendt هانـا آرنـت یزمان

و » شـر یگـ روزمـر «اما به يرانش بازرمان . بود خوانده»ابتذال شر « ۀا نمون ، او ر ينازار کتیجنات یچه دو شخص آن. ندک ی اشاره م يا انهیر را ی و تصاو ی جمع يها آن در رسانه ۀواسط یحضور ب

نندک یر م ی و بد تفس یک ن يها مقوله ي آشفته، ورا يها هیبه نظر دن به ش یازی با دست ، رمان یاصلسه بـا یـ در مقا»ي بـاز تتلفـا «ها و تعـداد بودن عمل آن یتر نسب قی دق یگاه، در ن )343همان (، از شـود یها اشـاره مـ به آن از رمان ییها ه در بخش ک است يبار و مستند ع خشونت یر وقا یسا

بـه يآمـوز دانـش ۀورش مسلحان ی ي گرفته تا ماجرا كوریوی ن ي دوقلو يها انفجار برج يماجرا .انرفورت آلما در شهر يا مدرسه دسـت يرانه برا ک روشنف يها هینظر، وام گرفتن از يرانش باز گر رمان یتوجه د قابل ۀتکننـد، ک یق م ی را چنان عم »يباز« یکن مسئله وجه تراژ یا. ه شقاوت است یشرارت و توج زدن به

زده برجـا رتیـ ات مـاجرا ح یـ دن جزئ ی پرونده و شن ان با مجرم یی پس از آشنا پرونده یقاضه ک یلـ ک بـه ست، پـس یـ نيم و اگـر بـاز یا ه ما باخته کست، يازـچه رخ داده، ب ر آن ـاگ«: ماند یـم

).10همان ( »میا باخته ةدیـ ات پد یـ است و ادب یخ و س یتار ةت در گستر یچند اتحاد دو عنصر شرارت و عقالن هر

آدورنـو و . ختـه اسـت یان را برانگی وحشت آدمی شگفتۀ گونشه بهیست، اما همی نيچندان نادر هـا و مـوارد نمونـه ،ي روشـنگر یـک تکالید خ دریجهان اسـطوره و تـار بهیمر با نگاه یاهکهوراند، تـا ت دست در دست هم نهادهیر و قدرت و عقالنکها، تف ه در آن کشمارند ی را برم یمختلف

ن تـصور یـ هـا بـا ا آن. ببخشند تیحقانها آن ا به ی را مستدل جلوه داده يآزار گریخشونت و د و ی اخالق ي واال يها آموزه ر به یر و تعقل ناگز که تف کنند ک یانگارانه مبارزه م سادهنانه و یب خوش

چـه و ی، ن »ياه بورژواز یسندگان س ینو« از یشوند و حت ی انسان منجر م يچرا و چون یسعادت ب »ر عقل و قساوتیناپذ اتحاد گسست«ردن ک، به خاطر نمودار Marquis de Sade 1 دوسادکیمار

يهـا ه سـال ک ي فرانسو يپروا ینگار گستاخ و ب سنده و مستهجن یپرداز، نو هینظر) 1740-1814( دوساد کیمار -1ـ ینکشـ ه مبلغ سـنت ک نوشته است ییها تابکسر برد، از عمر خود را در زندان به يادیز و ی جنـس يبنـدوبار ی، ب

كژان ژا »عـت یبازگـشت بـه طب «دوسـاد شـعار . م با خشونت بودندأ تو ییامجوک یعبارت ا به ی، یستیالت ساد یتما . به حوزة روابط جنسی تعمیم دادروسو را

1391 ، پاییز و زمستان3 هشمار، 17 دوره ،ادبیات معاصر جهانپژوهش 102

).205-208مر یهاکهور/آدورنو (نندک یر میددر آثارشان تق تش فرصیها تیشخص ه بهکند، بلک یعنصر شرارت را مطلق نم يرانش باز سه در ت یولی ی بلـوغ، نـوع ةدیـ چینـد پ یا فر تهـا را در بافـ آن يهـا يژروکـ دهـد و ی و تحـول مـ يبازنگر

يسله رخـدادها سلـ یـک آدا پس از وقـوع . بخشد یت م یها نسب آن رده و به ک ی تلق ییخودآزما اما درسـت .ابدی ی درم ي او را تا حدود و شود ی م یک نزد ی قربان ةدیپاش ازهم یزندگ مختلف به

ـ کـ ند، معلم مدرسه ک ی را اعالم م »يان باز یپا«ف له آ ک یزمان را متحمـل يادیـ زیه فـشار روانرار انه مورد ضرب و شـتم قـ یبرد و او را چنان وحش یاو هجوم م به ی عصب ۀ حمل یکشده، در

عنـوان هر سه نفـر بـه يه پا ک یزمان. ردیگ یم تحت معالجه قرار يدیمدت مد يوه کدهد، یم ی قاضـ یعبارت ا بهی داستان ي راو ی از زندگ یاتیشود، خواننده با جزئ یده م یشکدادگاه مجرم به

ـ یشـرا او .عـاجز اسـت پرونـده ن یـ ا يها تناقضز از حل یاو نه ک شود یمپرونده آشنا یط روانه در کـ را یاعمـال نوجوانـان و ردیگ یاب جرم را درنظر م ک ارت ی اجتماع يها نهی و زم يارکبزه رانـده ي مجـاز يتوهـا در و تـو يرکـ ف يخألها به یط خاص اجتماع یوغ و شرا ـچ بل یاپـچیپ

و بـد یـک و ندروغ، قـت و ی حقيه در آن مرزها کند، ک ی م یابی ارز یجهان با يتوازاند، در شدهن یـ ا ةبـار در ی قـانون ي هنجارهـا يمـد آارک و نا ياعتبـار یب به او. شوند یه م ختی درهم ر وستهیپ

یابیـ ه سالن دادگاه الجـرم محـل رد کرسد یبار م تک فال ۀجین نت یا ند و به ک یپرونده اعتراف م ه کـ ، بل»عادالنـه «ه آن را نـه کـ نـد ک يریـ گ می تصم يا وهیش ند به ک ی م یست، پس سع یقت ن یحق ).520همان (نامد ی م»انهیگرا مصلحت«

را بـا يرانـش بـاز مخاطبرده است، کل یات، حقوق هم تحص ینار ادب که در کسه ت یولینـد، امـا در ک یت و عدالت و قانون رودررو می چون واقعیمی بودن مفاهياریت و اخت یقطع عدم یتر از حضور نـسب بس بزرگ يها را خطر ردن آن کارزش یا ب یو ها ن مقوله یتمان ا کن حال یعه آدورنـو و کـ اسـت یالؤ همـان سـ ة دوبـار كپـژوا يرانش بـاز ت ی روا ).همان (داند ی م ها آنچـه سـمت و جهـان بـه : بودند ردهکطرح ي روشنگر یکتکالید در يگری د ةویش مر به یهاکهور تـصور یه زمـان کـ يفنـاور و ی علم يم و دستاوردها یها، مفاه شهی خواهد رفت، اگر اند ییسوار سـلطه و ابـزار کسـازو باشـند، خـود بـه يشهر روشـنگر نآرما ت به ی بشر يرفت رهگشا یم

بدل شوند؟يرانگریتوحش و و له برگیبی زيها تیروا در روابط روزمرهد و انجمایاالوارگک

آلمان به 1984ه از سال کمار ی اهل وا ةسندیله برگ، نو یبی خانم ز يها ها و رمان در داستان از تأمالت يا م و نه شمهینیب یت هرمان میودیز یم از زنان اسرارآ ينه اثر ، رده است کوچ ک یغرب

103 آفرین، حضور خالقانۀ زنان نویسنده در ادبیات معاصر آلمان روایتگران شگفتی

يعـد ب کتـ ةاریسـ . انسان مصرف ي ابتذال است و خدا يه جهان واد کسه، چرا ت یولی یفلسفبـه وار مورچـه ،ی مشخـص يهـا ه در سـاعت کـ ل شـده کی تش یلکفراد متحدالش از ا له برگ یبیزار و تالش ک به ی بتون يها ساختمانشوند، در یر م ی سراز یغاتی تبل يها ی مملو از آگه يها ابانیخشـوند تـا یابـان رهـا مـ ی در خینـ یشده دوباره در ساعت مع نییپردازند، سپس طبق قرار تع یم

.نندکرار کن منوال تیهم پند و روز بعد را دوباره بهکها ب ر سوراخ خانههنگام د شب، او. یسـت و ساختارشـناس روابـط سـطح ا یگ س حقارتِ روزمر ینو له برگ اسطوره یبیز

ۀه عرصـ کـ ند ک یم م ی را ترس ییفضاش یها تیدر روا ،ییگرا و آرمان يفارغ از هرگونه ژرفانگر یبرگ مهارت شـگرف . است ی انسان يها ارزش یجیسم و زوال تدر یونالیامان راس یوتاز ب تاخت. دارد انـسان کوچـ ک يهـا حماقـت یینما و درشت یط سترون اجتماع ـردن رواب ـکان یاـدر نم ماننـد، بـه ی مـ یشگاهیـ آزما يساز هی شب ة پروژ یکمحصوالت او به يها تی روا ی برخ يها آدم مـصرف يه بـرا کـ ییهـا حافظـه ، مجهـز بـه کیوک ییها کعروس ت، به ی فاقد شخص ییها هیسا

:اند شدهيزیر برنامه ییها ها در مغازه زن. نندک يز نهاده، زار یروند تا سر بر م ی م یکتار مهی ن يبارها مردها به «

ز عرضـه یـ در مغازه همـه چ . شندک یرون م یها ب ارتونک را از یسنک ف ياالهاکنده از نور نئون کآ. نیر، مارگـار ک شـ ي حـاو يهـا نسرو گوشت با دل و روده، نوشـابه ک، يا اره شود، نان چوب یم

د انباشته ی در سبدِ خر ياالها طور ک(...). د ی نان سف يها ونز، برش ید پر است از ما ی خر يسبدها خـود را ۀ روزان يارهاکزنقش ش یزنان ر . ردهک هم استفراغ يها را رو آن یسکه انگار کند ا شده

بلعنـد و یز را مـ یـ هـا همـه چ آن. داننـد یچرا؟ خودشان هم نمـ . شندک یخانه م مثل مورچه به ، 2004، برگ (»ندک یشان نم ی رها ینند و اگر نخورند، احساس گرسنگ ک ی بودن م یاحساس خال

47(. شـوخ و هجوگونـه یروشن را بـا لحنـ هیسا ینواخت و ب یکظاهر به ن جهان یبرگ ا خانم

یزنـد، امـا بـا نگـاه ی سـرباز مـ یالت اجتماعک مشیابی شهیره از کند و هر چند ک یف م یتوصـ ک ی م ین وارس یب ر ذره یانسان را ز ة روزمر ،بیگانه و غر یب و کگروتـس يری تـصاو ۀند و با ارائ

.شدک ینقد م بهیحی تلويا گونه را هم بهیع اجتمايز، ساختارهایآم مبالغهن یـ ا. نـد ک ی مـ یـک نزد »پـاپ «ات یـ ادب ها را به ه آن ک دارند ییها یژگی برگ و يها تیروا

نگـارش مختلـف اسـت و يها کها و سب شی از گرا يا ه خود شامل مجموعه ک یان فرهنگ یجر در دو یسـت افراطـ ایسر گذاشته، اعتراضـ را پشت يادی ز يها بین دهه فراز و نش ی چند یط روزانـه، ی زنـدگ يهـا یها و پوچ يردن ناهنجار کسو با برجسته یک، از »پاپ«. مختلفت جه

1391 ، پاییز و زمستان3 هشمار، 17 دوره ،ادبیات معاصر جهانپژوهش 104

واال در یتـ یحـضور عقالن گر با اصرار بـر عـدم ی د يدهد و از سو ی مقابل جامعه قرار م يا نهیآـ بـا و یانـسان ۀجامع و گـرا ات نخبـه یـ ، ادب و مبتـذل ی، سـطح پاافتـاده شیطـرح موضـوعات پ

.ندخوا یم آلمان را به چالش فراۀانیوشنگرار Rolf Dieter نمـا کنیتـر بر ی دلـف ر آلمـان »پـاپ «ات یـ ادبة پرآوازنسوتاک شی از پیکی

Brinkmann رده کـ یو سـع ستم گـره خـورده ی هفتاد قرن ب ۀ ده ده نام او با هنر آوانگار ک استـ كنزبـر یلن گ، آ»تیب« کشتازان سبی و پییایک آمر»پاپ«با الهام از هنر ، است اوهـارا، ک و فران

ی زنـدگ يزهایدهل را به ی متن ادب ۀچینموده و در ق یالم تلف ک را با يا رسانه يها نگارهعناصر و از سـفرنامه و يا تافتـه برهمه ک) 1972-73 (اندازها چشم. رمتاب معروف او ک. دیروزمره بگشا

بعـد از ه کـ دهد یارائه م یانکمزننده از ه و یرک يریواتصاست، ع متنور یتصاوو ينگار هخاطرهنرمنـدان ۀفاضل ۀنیمدار ی بسيها سال، 1786در سال ا یتالیا وهان ولفگانگ گوته به یربار پسفر ی و زبـان ییایـ خولی مال ي با شـور ،)1972 (ایتالیاقامت در ا سال یک ی ط ،نامکنیبر. بود ییاروپا

جهـنم و ةدرواز بخـش گوتـه را بـه الهـام رود و بهشت یار ابتذال و انحطاط م ـکش هـ ب هزندـگ ی زائران فرهنگ يها نیه دورب ک ندیب ی را م ییها تهکاو ن . دهد ی تنزل م گردشگران بزرگِ یدان زباله مجـالت ن بـه ی مـز يها کوسکی ،ییآزما ط بختی محقر بل يها هکد: نندک یار م ک ان یلک ها را به آن

ی حواشـ يها و خرابه منظر هیرک یتون ب يها ساختمان ،یغاتی مستهجن تبل يها ی، آگه یپورنوگراف ).13مان کنیبر. كر (شهرهاونـد ی پ یـی روامتن به را ی ناموزون عناصر رر،ک م يها يزیست توهم افزون بر ،»پاپ«ات یادب

آور هک شـو یا حتـ ی، نابجا و کند و گروتسیآ ی خوش نم فاخر اتیدباروان ی پ مذاق ه به کند ز یمهـاپ، پیـ رپ و ه يهـا یقیانه، موس ی مبتذل و عام يها انه، تر ی تجارت يها كمار: شوند ی م یتلق یهیبـد . روزانـه ی زنـدگ ةپاافتاد شیر موضوعات پ ی و سا یونیزی تلو ي، شوها یاتغی تبل يها یآگهـ ت و معرفت و معنـا بـه یعقالن يجستجو ي، تالش براين بستریه در چن کست ا يهـا راهـه یب .شود ی می منتهیهودگیب

له برگ یبیوتاه ز ک يها از داستان یکی ي راو ، خواننده تبا توهما ي باز گونه نیا يدر راستا ، بـه سـفر اسـت سنده ی روزگار نو يه از قضا ک، )2002(طال يها و رپرتاژها از مجموعه داستان

ی نهـان يد رازهـا یصـ ه بهکدهد یخواننده وعده م ز بهیآم هیناک ی و از همان آغاز با لحن ،رود یمه ک، بل استیی اروپايشهرها النک از یکیا و نه یتالی نه ا ي راو اما مقصد . زادگاهش خواهد رفت

نما و ی س یکه در آن ک ،Castrop-Rauxel» سِلکاستروپ رآ ک« نام ه دورافتاده ب و کوچک يشهر جـزو یستیـ توري بروشـورها يانـد و طبـق ادعـا چفت هـم قـرار گرفتـه در چفتیک بوت 85

105 آفرین، حضور خالقانۀ زنان نویسنده در ادبیات معاصر آلمان روایتگران شگفتی

نان ک سـا یبار زندگ سالتک ینواختیکر با در طول سف يراو. شوند ی شهر محسوب م يها یدنیدشان بـر اسـاس یه هستک يوار گلهيها با تودهو و سترون، سرد یشود، با روابط یشهر مواجه م

یه قانع و راضـ ک ییها با آدم است؛ ل گرفته ک ش یغاتی تبل يها یآگهها و رسانه ي رفتار يالگوهاشند، سپس اجناس ک ی قهوه را آرام سرم يها ستند، فنجان یا یمت م یق ارزان يها افهک يزهاینار م ک

.روند یخانه م ت بهی از رضاکی حايها زنند و با چهره یر بغل میز را شده یبنجل حراج يزهاینار م ک ی شهر همگ ی نفر اهال 79800. شوند یبو ختم م ی چ ۀافک شهر به يها راه ۀهم«

ز یـ ر باران رینون ز کاند و ا دهیخرودمو ک د ك با مار ییها کهمه بالشت . اند ستادهیها ا افهکزردرنگ ر ـهـا فخـ ن مغـازه یتـر یرفاه در و . دیز را خوب د یوان همه چ ـت یـا م ـنجیاز ا . نوشند یـوه م ـقه ).92 برگ (»فروشد یم

يه در جـستجو کـ نـد، بل ک یتفا نمـ کت است، ا یرؤ چه قابل آن ییبازنما فقط به سندهینواما ه طبـق کـ اران شـهر یک مثال ب ياند، برا ده نهان ی از د هکرود ی م ییها تیار واقع کش اسرار شهر به

هـا آنیراسـت . شود یده نمیها د ابانیها در خ از آني دارند، اما اثریتوجه تعداد قابلیآمار رسم -93همـان ( »دار نشود؟ شهر خدشه يبایر ز یاند تا تصو ردهک یها را زندان ا آن یآ«اند؟ جا مانده ک

ه کـ ابـد ی ی دست مـ يگریت د یواقع به ی محل ۀ روزنام یکر یمد با یی گفتگو یط او بعدها، )92متوسـط از حـد ان، کـ من یـ در ا یشکآمار خود ه که تکنن یا: شود ی شهر تلق یتواند راز نهان یم

.گر آلمان باالتر استی دي در شهرهایشکآمار خودن یدر عـ نـد و ک یان م یب لفکت ی شوخ و ب یا با لحن ها ر مضمونن یتر تلخ یگ حت برله یبیز او ).57بـل یهو دل. كر(نـد ک ینوسان م » و وحشت یکمک «ی ادب يها ان گونه یبا مهارت م حال

هـا، از ابعاد آن یعض ب یینما گر با درشت ی د ي و از سو ،ها و ساختارها دهیل پد یسو با تقل یکاز و یگـ زد مـصرف ه بـه کـ دهد ینشان م را یشدگان مسخ یزندگند و یآفر ی م کیر گروتس یتصاو

. شناسـند ی نمـ یشکـ ا خودیـ چـرا و چون یاد بی جز انقی و راه،اند خو گرفته انه المحوراکروابط ه نـشانه کشود ین اصل آغاز م ی از ییبازنما«ه کست، چرا ینت یواقع یی بازنما یمدع برگ لهیبیز

»ننـد ک یچ را پنهـان مـ یه«ه کبرد ی م ییها گستره ه خواننده را به ک، بل » با هم برابرند یو امر واقع هـا را آن Jean Baudrillard اریـ ژان بودره کند ک ی را برجسته مییها دهی و پد)91-92ار یربود( بـه »ازیـ ن«عنـوان ها را بـه غات آن یه بازار و رسانه و تبل ک ییجازهام یعنینامد، ی م »ها وانموده«

نـد و ا نندگان جهـان ک مصرف شهر آرمانه ک ییها سراب یعنیفروشند، ینند و م ک یم القا ها انسان .شوند ی میوود منته یوود و بالیهالبه ، خودیاملک تۀن مرحلیدر باالتر

ه کرد، بل یسخره بگ گران را به یستد و د یه خارج از گود با کتر از آن است باهوش ياما راو

1391 ، پاییز و زمستان3 هشمار، 17 دوره ،ادبیات معاصر جهانپژوهش 106

. مانـد ینممصون رنده یفراگن مناسبات یاز عوارض ا يموجودچ یه ه کته واقف است کن ن یبه ا در د و یـ آ یمبتذل گرفتار م يآرزوهاز، به دام یخود او نه کد یآ ی درم صدا به یزنگ خطر هنگام

يا خانـه شود و هر دو در یاستروپ مکه بعدها شهردار ک ندک یم ازدواج ي با مرد خود ياهایرؤ پس يراو. نندک ی را شروع م ی آرام و موفق یمو زندگ دوکد ك مار يها ک بالشت يال هز، الب یتروتم

او بـه یروس حماقـت جمعـ یه وکابد ی یزده درم وحشت،ینیچن نی اییاهایاز غرق شدن در رؤ هر،ندک ی قطار را مجبور مةه رانند ک گذارد و بعد از آن یفرار م رده است، پس پا به کت یز سرا ینـ يه در جـستجو ک یقتیحق به سرانجامند، ک كتر شهر را تر عیه سر ـچ دسـت اسـت، ودهـ آن ب :ابدی یم

بـا . ننـد کام شـان آلـوده روسیـ ه بـا و کـ بود نمانده يزیچ. ار است تنها راه نجات فر . فرار«نـد و ک یه شـعور را مختـل مـ کـ یروسـ یو. ابـان و روح ی خ یزگکیروس پـا یو. روس آرامش یو

حـساس را يهـا ه انـسان ک یروسیو. ز تازه، هراس داردیه از هر چ کند یآفر ی م ی راض يموجودراز . نندکودمو جان ب ک د يها ک بالشت يال البه خانه يواریا در چارد ینند ک یشکا خود یدارد یوام آسمان يه رو کجا کهر جا؟ به ک اما به . فرار: است کوچک ي شهرها ۀسل راز هم کاستروپ رآ ک

.)96برگ (»ن رنگ استیهمه حاصـل کـ ، »طـال « ۀمتون مجموع گر یدچون هم سلکاستروپ رآ کداستان طنزآلود زبان

تیتـسا يدا یـ اشـترن چـون ی مجالت مختلف ي برا دهسنینو یسینو ی پاورق ۀسال پنج ة دور یک نگـاه ، وتیـ لحن روا و زبانیاما سادگ آغشته است، یستیژورنالعناصر به يتا حدود اند، بودهه کنظر داشت د در یبا. دنشو یه م مشاهد زینله برگ یبی ز يها نوشته گریدها در دهیپد به یسطح

هر چند . شناسانه بیدارشناسانه است و نه آس ید نه پ یمعضالت اجتماع به »پاپ« اتیدگاه ادب ید بـا ابتـذال يزیآم یک تحر يها وهی را به ش ی ندارد، اما آدم يه قصد روشنگر کند ک یادعا م » پاپ«

.ندک یروزمره رودررو م ةه محـدود کـ است يسه، شناگر ت یولیانه ی ماجراجو يها یسه با غواص یخانم برگ در مقا

از ییهـا جنبـه يسـو شود نگاه خواننده را به ی اما موفق م زند، ی از سطح آب را دور م کیوچک .ها را ربوده است آنیکه غول عادت وجه تراژکشاند ک بیزندگ

نتیجه هـا بـه ننـد، امـا نگـاه آن ک ی می زندگيان واحدک در زمان و مسندهی نويسه بانو هر چند

ارجـاع ز یمتمـا یلـ کبه یی روا ۀسه منظوم ه خواننده را به کانسان و جامعه چنان متفاوت است

107 آفرین، حضور خالقانۀ زنان نویسنده در ادبیات معاصر آلمان روایتگران شگفتی

، در متـون هرمـان یانـسان روابـط يداریـ و ناپا یز هـست یانات ناچ ک با ام يشگریآزما: ندده یـم یاالوارگکـ سه، و تـ یولی در رمان ی مناسبات اجتماعیختگیگس لجام و نسل جوان یگردک گم ره . له برگیبی زيها تی روابط روزمره در رواابتذالو

»خـالء « احساس فقدان و ن متون، ی نگارش ا ک سب و ها هیما درون یرغم تفاوت اساس یعل یال متنـوع کاشـ انجامد و به ی می متفاوتيها نشک دارد، اما به يریحضور چشمگ ها آن ۀدر هم

دار و ی موقت و ناپا ی را با روابط ي فرد ی هرمان، خأل زندگ يها تی شخص .ابدی ی م یدر متن تجل يهـا ي بـاز ی تـسه، بـا طراحـ یولیـ یستیلیهی نسل پسان نند؛ک یتمام پر م مهی مبهم و ن ییها طرح يهـا تیـ روا ة مسخ شد يها پردازد و آدم ی م یهدف ی و ب یز با پوچ ی و اغواگرانه به ست كخطرنا

. نندک ی بنجل جبران مياالهاک خود را با مصرف ة روزمری زندگيمبودهاکخانم برگ ه در کـ اسـت »اتِ زنانـه یـ ادب« يها عبور از گفتمان ،متونن یا كگر از وجوه مشتر ی د یکی

در آن زمـان بـانوان . بـود سربرآوردهNeue Subjektivismus »ییگرا ینوذهن«از دل هفتادۀده و كت، ادرایـ بـر ذهن هکیـ تبـا و نگارانـه ی خودزندگيها با طرح مضمون دند یوشک یمسنده ینو

یز اجتمـاع یـ آم ضیتبعـ يبطلبند و با سـاختارها چالش بهرا مردساالرانه نگاه، »زنانه«احساس از ییها شمهت هرمان، یودیژه در متون یمنتخب، به و يها تیروا از یالبته در بعض . نندکمبارزه

ن یادیـ بن یتـوجه یب و یی روا ، زبان ها ش سوژه نیگز ةویش، اما شود یده م ی جهان د به »نگاه زنانه « دیشا .ندک یز م یمتماو هشتاد اد هفت يها ه ده »زنانهات یادب« را از ن آثار یا ،یتیاختالفات جنس به از یکـی افتـه، یش دست ی از مطالبات خویتوجه بخش قابل به امروزه یغربه زن کت ین واقع یا

.ردیگ یفاصله م یتی جنسة مبارزيد از ادعایه نسل جدک است ی مهملیدالـ یچه متون منتخب را از سا ب، آن ین ترت یبد نـد، نـه ک یز مـ ی دوران خـود متمـا یر آثار ادب

ند ی ناخوشـا يهـا هیسـو هـا، تنگناهـا و تعـارض یی او در بازنما ییه توانا کسنده، بل یت نو ینسج بـا یـی و سـاخت روا یزبـان بافـت یهمخـوان ز یـ و ن میکـ ست و ی مدرن در آغاز قرن ب یزندگ

ي دور یا بـه عبـارت یـ یموضوع يها گسترش افق ن یهم. است شده مطرح يها سوژه یدگیچیپ و وحـدت یر عواقب جنگ دوم جهـان ی نظ- ی بوميها ل و مضمون متداو يها هیما جستن از بن

ـ استقبال ي برا يگری د لیتواند دل یم -دو آلمان ۀن آثار و رونـق بـازار ترجمـ یاز ا یمحافل ادب .ها باشد آن

1391 ، پاییز و زمستان3 هشمار، 17 دوره ،ادبیات معاصر جهانپژوهش 108

Bibliography

Berg, S. (2002/1381). Castrop-Rauxel. Da darf ich noch mal hin. Aber wozu? (Castrop-Rauxel). Köln: Kiepenheuer und Witsch.

---. (2004/1383). Ende gut (Happy Ending). Köln: Kiepenheuer und Witsch.

Böttiger, H. (2004/1383). Nach den Utopien. Eine Geschichte der deutschsprachigen Gegenwartsliteratur (After the Utopias). Wien: Paul Zsolnay.

Baudrillard, J. (1374/1995). Vanemudeha (Simulations). Sargashtegiye Neshaneha. Tranl. by Mani Haghighi. Tehran: Markaz.

Brinkmann, R.D. (1997/1376). Rom. Blicke (Rom. Views). Hamburg: Rowohlt. Dollhäubl, C. (2005/1384). Sibylle Bergs apokalytischer Roman „Ende gut“ (Sibylle

Berg's Apocalyptic Novel "Happy Ending"). Bartel, Andrea (Hg.): Verbalträume. Augsburg: Wißner.

Giddens, A. (1993/1372). Wandel der Intimitaet. Sexualitaet, Liebe und Erotik in der modernen Gesellschaften (Transformation of Intimacy). Frankfurt am Main: Fischer.

Hage, V. (1999/1378). Ganz schön abgedreht (Pretty Twisted). Spiegel, Nr. 12, S. 244-246.

Horkheimer, M./ A., T. W. (1384/2005). Dialektike Roshangari (Dialectic of Enlightenment). Tranl. by Mehregan/Farhadpoor. Tehran: Game No.

Hermann, J. (1384/2005). Khaneye Jeylaghi baadan (Summerhouse, Later). Hosseini Zad, Mahmoud (Tranl.) Gozarane Rooz. Tehran: Mahi.

---. (1384/2005). Sonja (Sonja). Hosseini Zad, Mahmoud (Tranl.) Gozarane Rooz. Tehran: Mahi.

Jung, W. (2001/1380). Was war? Was bleibt? Was wird? Unfrisierte Thesen zur Gegenwartliteratur (What Was It? What Remains? What Is?). Lili, 31 .Jahrgang, Heft 124, Stuttgart: Metzler.

Magen, A. (2005/1384). Nichts als Gespenter (Nothing but Ghosts). Bartel, Andrea (Hg.): Verbalträume. Augsburg: Wißner.

Radisch, I. (2003/1382). Berliner Jugendstil (Berlin Art Nouveau). Die Zeit. 12.06.2003, Nr. 25.

Sartre, J.P. (2002/1381). Das Sein und das Nichts (Being and Nothingness). 8. Aufl., Reinbek bei Hamburg: Rowohlt.

Seel, M. (1998/1377). Philosophie nach der Postmoderne (Philosophy After Postmodernism). Merkur. Zeitschrift für europäisches Denken. Heft 9/10, 52. Jahrgang, Stuttgart: Klett.

Zeh, J. (2004/1383). Spieltrieb (Gaming Instinct). Frankfurt am Main: Schoeffling & Co.

109 121 تا 109، از صفحه 1391 پاییز و زمستان ،3شماره ، 17دوره ، ادبیات معاصر جهانپژوهش

يادی زيها آدميایدر دن نیو آنگ فیآدو ی و زندگینیب جهانیلی تحلۀسیمقا

∗ ینالیبهرام ز رانیاتهران، ها و ادبیات خارجی، دانشگاه تهران، زبان و ادبیات روسی، دانشکدة زباندانشیار

∗∗زاده یز قلیانگ روح ها و ادبیات خارجی، دانشگاه تهران، زبان و ادبیات روسی، دانشکدة زبان کارشناس ارشد

رانیا، تهران )7/8/92 :، تاریخ تصویب29/2/92 :تاریخ دریافت(

دهیچک طرز و ی زندگ.ت داشيا ژهیگاه ویجا ،سندگانینو بیشتر آثار در هیروس ن نوزدهمقر جوانان موضوع

مختلـف، علوم به شان تسلط. داشتند ی متفاوتيهاوهیش ها و دهیاآنان .بود متفاوت گرانید باها آن رکفت

از امـا .بود انینما یخوب به ها آن در یاشراف ی زندگکسب و يجنگاور ادب، و شعر ،يسخنور در ییتوانا تجمـالت، پـوچ، و روزمـره یزنـدگ . داشـتند یبزرگ و عمده تفاوت خود زمان اشراف گرید با، ییسو

،یگمدرسـر ،یپـوچ اسحسا آورد، میارمغان ه ب ها آني براهک یاسحسا تنها ،یاشراف محافل و مجالس راه امـا . بودنـد جامعه و خود درون در میعظ تحوالت و راتییتغ جادیا خواستار ها آن .بود اندوه و سای

كدر قابـل انیـ اطراف يبرا ها آن يها ناآرم ها و دهیا .بود ناآشنا و بیغر ها آن يبرا هدف، نیا هب دنیرس و توجـه مـورد ،هـا آن رکـ وة تفی شیبررس ،رو نیا از.شدند یزده م پس انیاطراف و جامعه توسط و نبودـ اصـطالح در .ها قـرار گرفـت آثار آنیواقع گشت و محور اصلنوزدهم قرن سندگانینو تیاهم یادبـ مقا با شد خواهد یسع مقاله نیا در .شد ی گفته م»يادیز آدم «اشراف نگونهیا ه ب هیروس ـ ا ۀسی گونـۀ نی

قهرمانان یزندگ .دشو واکاوي ها آن یزندگ کبس و ها دگاهید تفاوت گانچاروف، و نکیپوش آثار در یادب

خواهـد ین راستا، سـع یدر ا. باشد یسنده مینو دو هر ی ذهنيالگوها و ینیب جهان يایگو داستان، دو هر سنجش و شده فیتوص يفضا ۀسیمقا با خوانندهن، قهرما دو هر تیشخص و ظاهر ،یفیتوصشد با ارائۀ

.دببر یپ ها آن زاتیمات و ها فاوت ت هب ها آنیزندگ تیموقع

.يادیف، آدم زین، گانچاروف، آدوین، آنگکی پوش:هاي کلیدي واژه

E-mail: [email protected]، 021-88634500: ، دورنگار021-61119134: تلفن ∗ :[email protected] E-mail ،021-88634500: ، دورنگار021-61119134: تلفن ∗∗

1391 ، پاییز و زمستان3 هشمار، 17 دوره ،ادبیات معاصر جهانپژوهش 110

مقدمه نیـ ا .گرفت قرار ياریبس راتییتغ دستخوش ،مختلف یخی تاريهادوره در هیروس اتیادب مـردم را بـر ۀحقوق عام مدافع و یناج نقش هموارهه ک روسسندگانینو بیشترآثار در حوادث ،مک حـا ۀشـان بـا طبقـ و روابط مردمۀعام التکمش. دش ی مسکمنع یخوب بهتند،گرف یعهده مـ ات جامعـه ی ضروربر بنا سندگانینو .بود ها آن آثار یاصل موضوع دوران خـاص موضـوعات هب تالکمـش بـود، ومـت کح برابـر حی درسـال همانند هک خود قلم کمک به و پرداختند یخود م .کردند ی مانیب را جامعه

گـر ید از شتریـ ب دوره نیـ ا سندگانینو .گرفت نام ییطال قرن ه،یروس اتیادب دروزده ن قرن

،گرفت لکش راستا نیا دره ک یمختلف یخیتار يها نایجر. پرداختند ومتکح با مبارزه ه ب دوران .شد یادب هاي گونه و ها تیشخص از ياریبس شیدای پأسرمنش

هک بودند مردمی نوزدهم خلق شد، قرن ندگانسینو بیشترآثار در هک ی ادبهاي گونه از یکی ف،یـ تورگن »يادیـ ز آدم يها ادداشتی« اثر با یادبگونۀ نیاخلق .گفتند ی م»يادیز آدم« ها آن به

گسترة هاي زیادي را به آدمیوگنی آنگین، اما در واقع این پوشکین بود که با رمان گرفت لکش .ادبیات روسیه وارد کرد

و يدربـار یزنـدگ و بودنـد دربار و اشراف ۀ طبقاز ،هینوزدهم روس رنق سندگانینو بیشتر ینفرا یزندگ کسب نیا ها آن .بودو آشنا سولمم ها آن يبرا ی اجتماعۀطبق نیام بر کن حایقوان از وضع موجـود را در آثـار یتیبودند و نارضا زانیگر ، اشرافةروزمر و پوچ یزندگرده و از ک .ساختند یان می مشابه، نمايها تیها و موقع تی خود با خلق شخصیادب

دو اسـاس بـر »گانچاروف« و »نکیپوش« آثار در لهئمس نیا شد، خواهد یسع مقاله نیا در

.ردیگ قرار یبررس و بحث مورد یشگیداستان هم و نینگآ یوگنی رمان هکـ بـود ی مردمـ ياسندهیـ نو ،نـوزده قرن سندگانینو نیبزرگتر از یکی عنوان هب نکیپوش موضـوعات از يادیـ ز آدم موضوع .ندک سکمنع خود آثار در را جامعه التکمش بیشتر توانست

قـرن دوران اشـراف ی زنـدگ ياگونـه بـه يادیـ ز آدم ةنـد ینما ،نی آنگیوگنی .اوست راثآ یاصل

.ردک یس مکنوزدهم را منعـ گـر ید سندگانیـ نو خواننـدگان، بیـشتر يسـو از موضـوع نیا ازاستقبال دنبال ه ب نیـ ا هبـ را خود ، قهرماننوزده قرن سندگانینو از یک هر.پرداختند خود آثار در يساز گونه ياگونـه هب آثـار خـالق هکـ یسندگانیـ نو از گـر ید یکـی . ددهن یقرار م »يادیز آدم« یادب گـونۀف ـیدر رد

است گانچاروف رد،یگ شیپ در را نکیپوش راه توانست اش یزندگ دوران در است و يادهیبرگز

111 هاي زیادي در دنیاي آدم گینو آن آدویفبینی و زندگی مقایسۀ تحلیلی جهان

.است آبلوموف او آثار در یادب گونۀ نیا قهرمان نیبارزتر که انـد، شـده یمعرفـ مختلـف سندگانیـ نو توسـط هکـ قهرمانان نیا تمام:گفت توان ینم اما

خـود خـالق ایـ و اثـر ةسندینو نظر انگریب ،یاجتماع تیموقع بر عالوه ها آن از یک هر .ندانـسیک .باشند یم

اریبـس رغم شباهتیعل ،نی آنگیوگنیسه با یدر مقا ،فیآدو یشگیداستان همن رما قهرمان

تـشابه نقاط موضوع، نیا شتریب یبررس با .است متفاوت خود ، درنوعنوزده قرن دوران اشراف به .شود یار مکآش یخوب هب »نیآنگ« و »فیآدو«تفاوت و

ون یساریـ ، و هـا آنن یتـر ه شـاخص کت داشتند ین موضوع فعال ی ا ۀنی در زم يادیمحققان ز در 1846-1843 يهــا ســال جلــد و مربــوط بــه 11 مقــاالت او در مجموعــه. اســت کینــسیبلـ . چاپ رسیده است به هیروس سندگانیات و آثار نوی مختلف ادبيها نهیزم ن مقـاالت، یـ ن ایاز ب

گـر محققـان ید. استن یت آنگ ی و شخص نی آنگ یوگنی رمان یبررس مربوط به 9 و 8 يها مقاله نی آنگ یوگنی؛ پوسپلوف و مقاله »نکی پوش بارةته در کچند ن «ۀ گوگول و مقال يالیکن: طهین ح یا

؛ )1981(» نی آنگـ یوگنیـ ن کیرمـان پوشـ «ۀ و مقال ي؛ سولوو )1983(» یستی رمان رئال یکمثل ). 1986(» نی آنگیوگنین کیقهرمان رمان پوش «ۀشاتالوف و مقال

یبررس و بحث ،جامعـه یل اساسـ یسام از یکی عنوان به نانسا ي وجودتیفلسفه و ماه ،هیروس اتیادب در

ه یروسـ یکالسـ ک اتیـ ادب انگـذار یبن او .مورد توجه قرار گرفـت نکیپوش آثار در بار نیاول يبرا جامعـه، متقابـل روابـط بـه ل مربوطکمش حل و یبررس نیسنگ ۀفی، وظنوزدهم قرن در هک استانـسان، یک مستقل تیشخص يریگ لکش گر،یدعبارت به .ردیگ یعهده م بر را مردم و ومتکح

.ردکظهور ه یروس اتیادب در»يادیز آدم«ن عنوا تحت )1850 (يادیـ ز آدم يهـا ادداشـت ی فیتورگن اثر در بار نیاول يبرا »يادیز آدم« یادب گونۀ

يهـا آدم« ۀمجموع ،فبودوبرولو تیانه در و ندک یم دایپ توسعه یادب گونۀنی ا.شود یان مینماـ و شـود یشروع من یآنگ از هک ندک ی میمعرف خواننده به را هیروس اتیادب ،»يادیز آبلومـوف هب

).5 وستنوف پ،ویکبو (شود یختم م در نکیپوشـ توسـط ،نویـسد مـی خود ۀمقال در يبالگو هک همانطور »يادیز« اصطالح اما

).نکی پوشير هنری؛ مسيبالگو (دار برده شک به نی آنگیوگنی ۀیاول ۀنسخ شیدایـ پ .در ارتبـاط اسـت نـوزده قـرن اشراف با يزیچ هر از قبل »يادیز آدم«ح طالاص

1391 ، پاییز و زمستان3 هشمار، 17 دوره ،ادبیات معاصر جهانپژوهش 112

یزنـدگ طیشـرا و ییاروپا التیتحص از حاصل علم تقابل ۀجینت يزیچ هر از شیپ افراد نگونهیا ).517 کیالورتس (دهد یرخ م ها ستیابرکد امیست قکش از پس ،يالیکن فرمانرواییدر هیروس

؛نداشتند دادن انجام يبرا يارک او زمان اشراف هک نیا لیدل ه ب نه، است» يادیز آدم «نیآنگ هک داشت تعلق اشراف از یبخش به چون بود، »يادیز آدم« او. بود هم ياریبس ارک ،سکبرع هکبل ).520همان (باشند رایپذ را يبورژواز اوضاع و طیشرا توانستند ینم

نظـام بـا نگهداشـت شرفتیـ پ سـد ودارندگی و نیز بازحق ،يآزاد ،یرامت انسانک ریتحق هکـ آن بـدون آن،يهاشرفتیپ و ییاروپا فرهنگ از ياجبار يانزوا و مطلقه سلطنت و اژيوسر

ومـت کح و تی انـسان یـۀ نظر هکـ یسک . بودندها آنمورد توجه شوند، كدردنا ییزهایست دچار

گـر ید بـود، ردهکـ كدر و سلمـ را یمـدن يآزاد و يرکروشـنف مینس ،افتهیدر را قانون بر یمبتن

هک بودند آن يآرزو در روس رانکروشنف .ندک سعادت احساس تزارها ةمرد نظم در توانست ینم سانسور موانع و شد یوب مکسر قتیحق اما ند،یبگو را قتیحق و دسازن ارکآش را تیواقع بتوانند

نیـ ا خـود، وجـدان در روس رانکروشنف. زد دور شد، یها م راه ورهک از دنیخز قیطر از تنها را اعتراض اما. نندک اعتراض اراکآش فشار؛ و یامگکخود ر،یتحق هب هک ردندک یاحساس م را زهیانگ

محـسوب یشکـ خود مکـ ح در ،بود یشهرستان مکحا یک هاي یسهدس نسبت به اگر یحت ارکآش .شد یم

فرهنـگ ياارتقـ و مـردم رفـاه يبرا هک بودند آن يآرزو در روس، رانکروشنف از ياریبس

یانکـ ام گونه چیه آن، اختناق و میرژ نیآهن فشار تحت اما .شوند واقع ثرؤم و نندک تالش شورک و یاجتمـاع ،یاسـ یس يارهـا کابت دندا جلـوه يبـرا ییگونه فضا چیه و شهروندان تیفعال يبرا

.نداشت وجود گرید يهاییتوانا ينحـو بـه را خـود تیموجود نبودند؛ قادر اشخاص نیاستعدادتر با ه،ک بود بیترت نیبد زمـان در هک یانسان و »يادیز آدم« صورت به خود نظر به و نندک مطرح جامعه درون در معقول

يفـرد يتوانمنـد قیـ طر از هکـ امـد ین شیپ قیتوف نیا ها آن يبرا. آمدند یمتولد نشده م مناسب .ابندی دست خود یاجتماع ارزش از یآگاه هب بتوانند،

،هیات روسـ یـ گـاه آن در ادب یو جا »يادیـ ز آدم« خلق یچگونگ بارةدر یآگاه از پس حال یعنـ ی معـروف ةسندیـ از دو نومهـم اثـر دو قهرمانـان يرو بـر عموضـو نیـ ا تا شود یتالش م

. شودیبررس »گانچاروف« و »نکیپوش« یطـ ، اثـر نیا .است نی آنگیوگنی شود، ی میبررس آن در موضوع نیا هک نکیپوش از ياثر

.است نبوده ریثأت یب آن بر ها ستیابرکد امیق یخیتارۀ حادث و است شده نوشته یوالنط يها سال

113 هاي زیادي در دنیاي آدم گینو آن آدویفبینی و زندگی مقایسۀ تحلیلی جهان

نوشـتن ؛)بـرد یسر مـ ه ب یجنوب دیتبع در هک یزمان( نف،یشک در 1823 سال یم ماه در نیکپوشـ را نـوزدهم قـرن اشراف و هیروس ردم م توانست نکیپوشن اثر، ی ا در .ردک غاز آ را رمانن یا ا ب

دختـر عـشق ،رمـان یاصـل موضوع. ر درآوردیتصو به جامعه اقشار از ياریبس یزندگ فیتوص .است »نی آنگیوگنی «يشهرة زاد اشراف پسر و »انایتات «ییروستاة ادز ربابا

ـ هک يگریدة سندینو وانیـ ا اسـت، ردهکـ اشـاره خـود آثـار در »يادیـ ز آدم«ع موضـو ه ب بـه کرسـ یمبیس در ثروتمند و تاجرياهانواد خدر او .است) 1812-1891(ف ساندرگانچاروکال .تاس آمده ایند

ـ مـستبد ومـت کح مانز ر، د»گانچاروف «هیروس بزرگ و مشهور سینو نرما ، اول يالیکن داشـت هیروس یستیرئال تبک ميریگ لکش در ییسزاه ب ریثأت او آثار. شدیسندگینوۀ عرص وارد و نیتـر ارزنـده .اسـت بـوده رگذاریثأت ،يتولستو همچون یبزرگ سندگانینو بر يادیز حد تا و

مـردم یزنـدگ هکـ د انپرتگاه و آبلوموف، یشگیداستان هم ۀگان سه گانچاروف آثار نیماندگارترـ 40 يها سال هیروس ،هـا نارمـ نیـ ا در .اسـت شـده سک مـنع هـا آن درنـوزدهم قـرن 60 یال

ـ لحـاظ یتمـام از را هیروسـ مردم یزندگ تیواقع ند؛ک ی میسع گانچاروف .شدکـ ب ریتـصو ه ب یبررسـ یاجتمـاع و یاخالقـ ،يمعنـو ابعاد از را یزندگ جوانب یتمام ند،ک ی م یسع سندهینو .ندک

در ،»معاصـر «ۀ مجلـ ةن شـمار یچهارم در اول بار يبرا ،گانچاروف یشگیداستان هم رمان غیـ لتب نیبهتـر بود، شده چاپ زمان آن یانقالبۀ مجل در رمان نیا هک نیا. دش منتشر 1847 سال

در .بـود رمان نیا نوشتن مشغول سال، 3طول در گانچاروف .بود اثر آن يبرا یدب او یاجتماع لکشـ 1844 سال در رمانة دیا :سدینو یگانچاروف م، »)1878-1875 (يعادریغ داستان« ۀمقال

اضـافه آن به دیفصل با چند فقط ،1846 سال در و نوشتن آن آغاز شد 1845 سال در و گرفت داد قرار سمیرئال تبکم مطرح سندگانینوة رد در را گانچاروف ،یشگیداستان هم رمان .شد یم قـرار فیتوصـ مـورد منتقدانـه را جامعـه مختلفيهاجنبه داشتند یسع ،کینسیبلة دیعق به هک

).316-315 بلینسکی (دهند بعد گانسندینو بر يادیز راتیثأت و است هیروس اتیادب سمیرئال تبکم قهرمانان ازن یآنگ

وجـود بـا را نکیپوش ند،یب ی مییصدا چندۀ طیح در تنها را یسینو نرما هک نیباخت. دارد خود از

تیـ روا دل در چگونـه هک ندک یر مکذ را يادیز يها مثال و داند یس مینو رمان یک بودن، شاعر هعرصـ بـه پـا و یسیـ نو یروس آغازگر نیاول دیبا را نکیپوش. ردیگ یل مکش ،یهگل تز یآنت تزو

ـ چنـد هـر هکـ ییهـا تی شخـص ،دانـست اتیـ ادب در یروسـ يهـا تیشخـص گذاشتن قـول ه ب

1391 ، پاییز و زمستان3 هشمار، 17 دوره ،ادبیات معاصر جهانپژوهش 114

اسـت انیـ نماهـا آن در روس ملـت هـاي ویژگی اما ،دارند يمرز فرايالهئمس ،یسکوفسیداستا ). 2-1 یفاتح(

ـ هکـ است یتابخوانک و دار نیزم جوان ،نی آنگیوگنی گانشیهمـسا و داران نیزمـ گـر ید ه ب قرن مین هک نکیپوش خود دیعقا از (باشند نیزم صاحب دیبا اشراف است معتقد و ندارد یشباهت ).همان) (وستیپ وقوع به هیروس در بعد

او. گرفتند لکش 20يها درسال هک ،بودنوزدهم قرن اشراف جوانان ةندی نما،نی آنگیوگنی

تحت و خانه در او بود، رفع زمان آن در هک همانطور. شد بزرگ و ثروتمند متولدياخانواده در

یجوانـان ة نـد ینما داسـتان، قهرمان. بود شده تیترب يفرانسو معلمجمله از ،یخارج انیمرب نظر یاصل ۀمشخص اما ،بودند باهوش و توانمند اریبس ها آن. دندینام یم» ییطال نسل« را ها آن هک ،بود و رقـص مجالس در تکشر ،کیسفن بلوار در گردش. بود تیفعال از دور به و شاد یزندگ ها آن هـا سـنت و هـا عـادت نیـ ا یتمـام رغمیعل. بود زمان آن جوانان مختص هک بودند ییارهاک ،باله بـه نیهمچنـ و خـود يبـاال استعداد و هوش سبب ه ب دوره آن ییطال نسل نیب در نی آنگیوگنی .بود زیمتما اشراف، یزندگ به نسبت يانتقاد دگاهید داشتن لیدل

سرشت، و ذات لحاظ از یکرمانت. مدنا یگانه م سه یکرمانت را؛ فیآدو ،کینسیبل ونیساریو

ردنک فدا هدف و تین با»فیآدو« .یزندگ طیشرا اساس بر یکرمانت و تیترب لحاظ از یکرمانت

یعنـ ی یزنـدگ جانـات یه زکمر هب و كتر را 1یگراچ، خود يملت روستا يها ناآرم راه در خود .ندک یت ممیعز پترزبورگ سن

نـد، یفرار زده خفقـان يشـهرها از هـا آن .دارند نیا از ریغ به يرفتار ،یقیحق يها یکرمانت افـراد نیا برخالف »فیآدو ساندرکال«. سازند ی ميگرید يایدن خود ذهن در و شوند ی ميمنزو و يعـاد ریغ یخـصلت نیـ ا. دهد ارائه زین را یخدمت یحت و شود جامعه وارد خواهد یاو م. است جوانان در هک است ییها خصلت خالفرب و دارد قرار داستان قهرمان نهاد در هکاست یعیرطبیغ

). 75 نیکیلشب (خورد یچشم م به هیروس نوزدهم قرن 40 و 30 يها سال اشراف یزنـدگ بـه يشـهر یزندگ از نی آنگیوگنی نکیپوش قهرمان گانچاروف، قهرمان سکع بران، یآشـنا و دوسـتان از. شـود یاو مـ ریبـانگ یگر شـهر يدیـ ناام و اسیـ . بـرد یپنـاه مـ ییروستا از انـدکی بعـد و آورد ی ميرو یسندگینو به، شود یخسته م ،اشراف يایدن يظاهر يها تیجذاب

شکفـرو يزود بـه زیـ ن حـس نیا یول، ردک دایپ عالقه مطالعه بهبعدها . شدک یدست م ارک نیا

. آرلوفۀ در منطقییروستا -1

115 هاي زیادي در دنیاي آدم گینو آن آدویفبینی و زندگی مقایسۀ تحلیلی جهان

او يهاییدارا و اموال میتقس و پدرش دفن از پس اما،دنک ی مرا خارج به متیعز قصد او. ردک ).120 کیسفیبا (ندک یسفر م شیعمو يروستا به 1820 سال یماه م در

يهـا شـباهت خـاطر بـه هکـ نـد، ک یدا مـ یـ پ کیلنس نام ه ب يدیجدۀ یهمسادر روستا، او بـا همـراه کیلنـس نـامزد ،اولگـا هکـ رونـد ی مـ يا هناخ به و شوند ی م یمیصم هم با، شان هیاول

ج،یتـدر بـه اما. نندک ی میزندگ آنجا در -هیروس اتیادب در یروس اسم نیاول –ا انیتات خواهرش یوگنیـ مقابـل در دلداده و ی احساساتکیلنس و شود یدار میپد دو آن در یتیشخص يها تفاوت

).1 یفاتح (ردیگ یقرار م یمنطق ظاهر ه ب نیآنگ افـراد تیـ ترب کسـب ،ها ینیب جهانتفاوت با شهر و روستا تقابلیشگیداستان هم رمان در

محـل يروسـتا در »فیآدو« .شوند یده م ید يشهر یزندگ نی قوان اساس بر ییروستا طیمح در، متـشخص ي فرد تنها نه خود يظاهرهاي ۀ ویژگیواسطه ه بک است جوان یارباب خود،یزندگ

ءالقـا رکمتف و ردهکلیتحص با،یز جوان نیا به ،فضا نیا در یزندگ .بود آنجا افراد معدود جزء هکبل ). 9 گانچاروف (است همتا یب و تایک ایدن نیا در او هک ندک یم

و ندک یان مکم نقل شهر، ه ب روستا از و روستا ه ب شهر از بار نیچند فیآدو ،رمان طول در آن روستا، نیا در و ایاشرافۀ خان وی اربابیزندگ. دریگ ی مختلف قرار ميهاتیموقع در بار هر

اما ،است شده جدا یفئودال نظام از شهیهم يبرا باریک هکند ک یل میتبدال هدیا يروستا یک را به

بـه هیروسـ يبـورژواز جامعـه در فرد بهرمنحص مشخصات با ییاروپا يشهر همانند ،پترزبورگ ).352 یکنسیبل (است شده دهیشک ریتصو

یزنـدگ انکـ م. اسـت یهدف یب و سردرگم تیشخص يرادا رمان؛ يابتدا در نینگآ یوگنیو جـستجوگر روح يجوابگـو زیـ ن ییروسـتا یزندگ اما ،دهد یر مییتغ روستا ه ب شهر از را خود

يجستجو در او. ندک آرام را او تواند ینم زین جوان، کیلنس با یدوست یحت. شود نمی او سرگردان نی آنگـ یوگنی. شود ینم دگرگون او وجود در يزیچ اما زند یچنگ م یسمانیر هر به خود هدف نیا یاصل موضوعات از یکی انا،یتات به عشق. ردیگ یقرار م یمختلف يها تیموقع رد ،یزندگ در قـرن اشـراف جوانان ةندینما عنوان به نی آنگیوگنی. شود یف میتوص مرحله دو در هک استاثر

رد را انـا یتات عـشق ،اول بـار او. اوسـت ةدداـدل هک شودیزن عاشق تواند ینم ،هیروسم ـوزدهـن .ندک یم

اسـت یانـسان مانندن ی آنگیوگنیه ک نی بر ای مبنکینسیبل نظر با زمینه نیا در کیفسیداستا و خودخـواه يفـرد بـه لیـ دل نیهم به و ندک رفتار چگونه جامعه متناقض طیشرا در داند ینم هک رنـج نیـ ا از نی آنگـ یوگنیـ :دیـ گو یاو م . است، موافقشود یل میتبد کیتراژ یـادب ونۀـگ یک

1391 ، پاییز و زمستان3 هشمار، 17 دوره ،ادبیات معاصر جهانپژوهش 116

یخـوب بـه چنـد هـر . بگذارد احترام يزیچ چه به داند ینم یحت ند،ک ارکچ داند ینم هک برد یـم در. بـود هـا آن عاشـق گذاشـت و احترام ها آن به دیبا هک دارند وجود ییزهایچ ایدن در هک داند یم

نظـر . اسـت خودخـواه و رنجـور او دهـد، یائه مـ ار نی آنگیوگنی مورد در کینسیبل هک یفرمول یخودخواه انسان به نیآنگ است، معتقد کیفسیداستا. رود ی مزی نفراتر باره نیا در کیوفسیداستا او اگـر . باشـد ز یـ ن خودخـواه توانـد ینمـ یحت هک چرا. خندد یم خود حال ه ب هک شود یل میتبد

).102-101 کیسوفیداستا(د یرس یآرامش م به ،بود می خودخواهر ـخبـ نی آنگـ یوگنیـ بـه انایتات عشق از هک انهعاشق و قـی رقيهاصحنه ودـوج با انـداست

را انایتات و نیآنگ یوگنی و شود یخارج م یکرمانت احساسات و ها تیشخص آرام از آرام دهد، یم بـا یدوئلـ در ،نـد ک یرد مـ را انـا یتات عـشق هک نینگآ یوگنی. شاندک ی میتلخ سمی رئالۀعرص بهآخـر در نی آنگـ یوگنیـ . رود یشـهر مـ آن از و آورد یدر مـ پا از را کیاولگا، لنس سر بر کیلنس یزنـدگ شیآسـا در نشیمـستخدم بـا و ردهک ازدواج یپرنس با هک ندیب یرا م انایتات یـوقت ،انـرمظهور بهيدیفرو -یالنک -يبودلر يگرید من تا ندک یعشق م طلب و افتد یاو م يپا به .ندک یم

ان یـ پا انـا بـه یو رد شدن عشقش توسـط تات نی آنگ یوگنی افتادن كخا به ۀ لحظ رمان در . برسد ).1 یفاتح (رسد یم

جامعـه بـر مکحـا طیشـرا ۀجینت ،کینسیبل دگاهید از نی آنگیوگنی یمنف و مثبتيهاجنبه بـه او. دهـد یآزار م را وا جامعه خفقان و تیفعال عدم: سدینو ینگونه میا ها آن مورد در او. است خودخـواه لقـب کینـس یبل .اسـت زاریب يزیچ چه از و خواهد ی ميزیچ چه هک داند ینم یدرست

بطور مـستقیم هکبل ،ندک ینم خذهؤام را قهرمان ،منتقد. دهد ینسبت م نی آنگیوگنی بهرا رنجور، نـد ک یاعتراف م کینسیبل هک شود یده مید وضوح ه ب. دارد یمن میا گرانید نظرات برابر در را اوانـا یتات بـه نی آنگـ یوگنی ۀنام ،او منظور. شود یدگرگون م انایتات به عشق ۀجینت درن ی آنگیوگنی

از ياثر او يها صحبت در اوست و عاشق خالصانه ،ندک یاعتراف م نی آنگیوگنین آ در هک است

).423 الخیم (خورد ینم چشم به یاشراف یزندگ دو قشر ةندی را نما ها آن و داشت اي ویژه انا و اولگا توجه ی تات يها تیصشخ گانچاروف به

ماننـد مـوم هکـ اسـت یپـ ی مثبت جامعـه و ت ۀ، جنبکش یب ها آن از یکی. دید یه م یاز زنان روس يای و هضم دنك درهاي ویژگی با یتی شخص گونۀ نیدوم. ردیگ یخود م جامعه را به يها یژگیو

گـر افـراد یشتر از د یـ انا و اولگا ب ین، تات کیقهرمانان پوش . مختار است اطراف آزاد، مستقل و خود ).78-77 ،1955، گانچاروف ( جامعه بودنديها یژگیط و ویمطابق شرا

رد، عاشـق کـ ی مـ یسـتا زنـدگ ف در رو یـ ه آدو ک یزمان، یشگیداستان هم رمان يدر ابتدا

117 هاي زیادي در دنیاي آدم گینو آن آدویفبینی و زندگی مقایسۀ تحلیلی جهان

عـشق پترزبورگ، مت بهی عزي برام گرفتنی و با تصممرور زمان ا بود اما به ینام سوف به يدختر .سپارد ی میفراموش ده و بهیر دیاو را حق ياکستـ یا لوب دنـادژ عاشـق ،قهرمان داسـتان . ردیگ ی م يگریتان روال د ـه، داس ـا در ادام ـام

ا د نـادژ انـت ی امـا خ ؛ندکخواهد با او ازدواج یرده و م کت خود را فراموش یار و فعال ک. دشو یم يشرفت درشغل و حرفه برایس شده است و پأیاو دچار . ندک یوس میأا مر فیا، آدویاکستیلوبست کـ و شسـردرگم فیـ آدو .مـی یابـد ان رمان ادامـه ین روال تا پایا. نداردیگر مفهومیاو د

).342 کینسیبل (ردیگ یش می را در پيعاد یگردد و در آنجا زندگ یروستا برم خورده به از ياریبساما . است یکرمانت شخصیتی یاجتماع یزندگ اساس بر و جامعه نظر از فیآدو

یتیهر چنـد او در ظـاهر شخـص هکبودند باور نیا بر گانچاروف، زمان سمیرمانت تبکم منتقدانن مـا (اسـت ه یـ ق و چند ال ی عم یتی شخص ي دارا ها آن اما بر خالف دارد یک رمانت يها یژگیبا و 248.(

از را خـود یزنـدگ ابتـدا، در چنـد هر ؛ندک دایپ را خود یزندگ ریمس توانست ینم فیآدو در خـصوص به و انیفااطر هب يوفادار. کردآغاز بهتر يا ندهیآ و شرفتیپ يسو به بزرگ یجهش تیـ فعال و ارک به مشغول ،شخصیتی به او رمان، انیپا در اما .بود او يها خصلت از یعاشق و عشق ).77ن یکیلشب (بود او یزندگ در راتییتغ و یدگرگون اوج نیا و شده لیتبد

در یی شـخص روسـتا یفـ یلکتبـا بال یشگیـ داسـتان هم ه رمـان کـ ند ک یخواننده تصور م و ولنگـاري شد و بـه کـ ی دسـت مـ ی زندگ ي برا اپوکتالش و ت از او. رسد یان م یپا تخت به یپار نیرویـی شـگرف در او بیـدا . ابدی ی م يگری ناگهان داستان روال د ی ول ،شود ی دچار م یهودگیب

ۀیـ روح. دگـرد یبه پترزبورگ بر م گر ی بار د پس از آن شود و یار م ک در روستا مشغول به شده، یکنـس یبل ( اوسـت یجه دگرگـون ید و ازدواج بر اساس منطق نت یار جد کشرفت در ی، پ گر مبارزه342.(

از هـا آن. انـد هـم هیشـب ارـیبـس وارد،ـم از يارـیبس در نینگآ و فـیآدو راـک ياـنجیا اـتـ نـسبت یاحـساس گونه چیه هک بندند یدل م يافراد به و زانندیگر و يفرار ،یقی حقيهاعشق هب عـشق . باشـد مسئله نیهم ،برند یسر م ه ب ییتنها در همواره ها آن هک نیا علت دیشا. ندندار ها آن .است مبهم و یافتنین دستيادهیپد ها آن تصور و نظر در

ه درکـ اسـت نیـ ا ،کینـس یبل نظر از یشگیداستان همن مار مبودک نیارترکآش و نیبزرگترـ از جـوان فیآدو تیشخص یاصل تیماه رمان؛ انیپا اظهـار طبـق رمـان قهرمـان . رود ین مـ یب یتصنع او تیشخص و چهره .است متفاوت ،شدهف یتوص رمان يابتدا در هک يزیچ با کینسیبل

1391 ، پاییز و زمستان3 هشمار، 17 دوره ،ادبیات معاصر جهانپژوهش 118

ی مثبتـ تیشخص ه ب چگاهیه افراد نگونهیا. بود او سرشت و ذات در یکرمانت آدم خصلت. است تـا ، بـرد مـی نیب از روستا درهدفی به خاطر تنبلی و بی را او بود بهتر سندهینو. یابند دست نمی

يثروتمنـد دختـر بـا وه دشـ خـوب شـغل صـاحب و رفته ترزبورگ پ به ندکش مجبور هک نیاـ ، نـد ک یمعرفـ گـرا یـا فرقـه 1ستیـ تارکس یانـسان را اوه کـ بودآن تر یعیطب. ندک ازدواج یول قهرمـان بـود کـه زمـان آن در .نـد ک لیتبد 2لینوفایالوـاسه ب را او هک بود آن همه از تر بمطلو

يافـراد نیچنـ هکـ ردک ینم کش یسک وقت چیه و شد ی م یکرمانتی تیخصش ه ب لیتبدداستان ).321 بلینسکی (ندارند وجود

انیپا ه بگرا عواقة سندینو یک مانند را آن و دهد ینم رییتغ یلیخ را داستان انیپا، سندهینو خـود به را او ذهن رسد؛ یان میپا به نگونهیا هیروس مردم یزندگ چرا هک نیا رکف اما، .درسان یم

، پرداخـت موضوع نیا به گانچاروفگونه که آن ،فآبلومو شدیجد رمان در. داشت یمشغول م ).78 نیکیلبش (شود متوقف یقبل رکتف وهیش يرو بر ،شد مجبور سندهینو زین بار نیا

خـصوص بـه و شهرسـتان بـا -تخـت یعنـوان پا بـه - پترزبورگ هک دریافت گانچاروف دو، آن بـا همزمـان و متفـاوت يایدن دو، استمتفاوت امالًک یاجتماع فرهنگ دو ي داراروستا، تیـ موقع یک از ند،ک یان مکم نقل شهر ه ب روستا از »فیآدو «هک یزمان. مجزا یخیتار تیموقع

طـور کلـی به د،یجد نظام نیا در او ارکاف و تیشخص ورسد می يگرید تیموقع ه ب یاجتماع ).9 گانچاروف ( استدیجد و رمنتظرهیغ

در ،نی آنگـ یوگنی و یشگیداستان هم آثار در شده فیتوص يها تیموقع شباهت نیمهمترـ ا پختـه و هباتجرب ییها تیشخص قهرمانان؛، اثر دو هر در هکاست ن یا تـب ک ميهـا دهیـ اه کـ دن

ایـن در. بـود افتـه یدر را کیو لنس فیآدو شباهت کینسیبل. استمفهوم یب ها آن يبرا سمیرمانت شده منسوخ ینیب جهانعنوان به ،سمیرمانت تبکم يها آل دهیا رفتن نیب از، فیآدو تیشخصجا .ندک یدور م یزندگ يها تیواقع از را جوان نسل هک دید یرا م

در هکـ بـود یمردمـ و یمل يقدر به نی آنگ یوگنی تیشخص :سدینو یم 3)هرتسن( گرسنـ نـه .خـورد یچشم مـ به ،شدند یمشهور م هیروس اتیادب در هک ییها ناداست و ها نارم یتمام هب نـزد در جـا، همـه در را او هکـ آن لیدل به هکبل؛ نندک دیتقل او از داشتند قصد ها آن هک نیا لیدل

. مذهب جدا شده استسا ویلکه از ک یتبکرو میپ -1 و بـر نـوزدهم شـکل گرفتـه اسـت قـرن 40 يها ه در سال که، ی روس مذهبی در جامعۀ -ریان ادبی و فلسفی ج -2

.ش با غرب استوار استیها ه و تفاوتیاستقالل روس .همین شکل است و هرتسن تلفظ انگلیسی این نام است تلفظ فارسی نام گرسن، به -3

119 هاي زیادي در دنیاي آدم گینو آن آدویفبینی و زندگی مقایسۀ تحلیلی جهان

).204 گرسن (افتندی یخود م درون در و خود قهرمـان ،بـود ردهکـ كدر را نی آنگ یوگنی رمانة سندینو روح ،هک نیا رغمیعل گانچاروف

توجه جامعه در موجود استثنائات ه ب سمیرمانتة سندینو .است پروارنده شیخو کسب به را خود امـا . ردکـ توجه ند،ا هآورد دیپد را آبلوموف مثل يافراد هک یمسائلۀ شیر و اصل ه ب هکبل؛ ردکن

هـر هکـ چـرا . اسـت یناگسستن »يادیز ریغ يها آدم «و »يادیز آدم« برتر قهرمان دو نیا ارتباط ).همان (ندا هنشست بار ه ب سرنوشت درخت یک يرو برها آن يدو

:چه در متفاوت شدن این قهرمانان نقش داشت آن تین و تربمعلما - پدران و مادرانراث یم - ن احساسیا بهییگو پاسخیعشق و چگونگ - ی اشرافيها مجالس و بزم زان عالقه به یم - . متفاوتیسرانجام و ان داستانی در پایتحوالت درون؛ که منجر به یط محل زندگیشراو

جهینت هـر . دارنـد شورکـ آن اتیـ ادب در ياژهیو گاهیجا ،هیروس اتیادبنوزدهم قرن سندگانینو

ها آن آثار در یخوب به جامعه معضالت و التکمش. ندا هپرداخت یخاص موضوع هب ها آن ازم داک هکـ اند آورده دیپد را »يادیز يها آدم« مجموعه ،سندگانینو نیا آثار و هنر. است هشد سکمنع

و »وفیکولنکراسـ « ،»فیـ آدو«، »آبلومـوف « ،»نیرود« ،»نیچوریپ« ،»نینگآ« همچون یقهرمانان منحصر خورد، یچشم م به قهرمانان نیا درمه ه از شتریه ب ک آنچه اما .فرادندا نیاة زمر در رهیغة نـد ی نما ياگونه به ها آن یحال تمام نیع در .است ها آناز یک هر بودن متفاوت و بودن فرد به

هکـ بودنـد يافراد پرداختند، »يادیز آدم« موضوع به هک یسندگانینو. بودند نوزدهم قرن جوانان و ظلـم محافـل، نگونـه یا بـر مکحا نیقوان ،یاشراف ی زندگ .بودند دربار رـقش هـب لقـمتع ودـخ

و هـا ضـعف دادن نـشان نیاربنـاب . بـود و ملمـوس آشـنا هـا آن يبـرا ا،یرعا بر مک حايهاستم رفع در ییسزا ه بسهم سندگان،ینو نیا از دامک هر و بود آسانها آن يبرا جوامع نیا التکمش توانـست ییبایز ه ب نی آنگیوگنی خود قهرمانۀواسط ه ب نکیپوش. داشتند عهده بر التکمش نیا

آدم عنـوان تحـت جامعه در هک يافراد. دهد را نشان هیروسه نوزد قرن نیشهرنش اشرافة چهر فقـط هـا آن يبرا يشهر یزندگ هک يافراد .نداشت را ها آن كدر ییتوانا جامعه و بودند يادیز

1391 ، پاییز و زمستان3 هشمار، 17 دوره ،ادبیات معاصر جهانپژوهش 120

از ناچـار بـه ؛ نندک دایپ را خود یاجتماع گاهیجا توانستند ینم ها آن. آورد ارب به يدیناام و سأی آرامـش و وتکسـ تـا بردنـد یپناه مـ ت کسا آرام و يجاها به اغلب و شدند یدور م طیمح آن روح توانـست ینمـ زیـ ن عـت یطب یحتـ امـا .باشد ها آن پرتالطم و آشفته دل بر یمرهم عتیطب يها ناآرم افتنی یپ در و شدند یدور م مردم از ها آن. بخشد امیالت را ها آن جستجوگر و شکسر و جـستجو هـا سـال از بعـد ن،کیپوشـ قهرمـان . شدند یدچار م مختلف يها سرنوشت به خود و شـود ینائـل مـ خـود هدف به ها ستیابرکد گروه به وستنیپ با و رسد یآرامش م به، اضتیرداسـتان رمـان قهرمان تیشخص نیا مقابل در. دهد ین م کیتس را خود گر مبارزه روح گونه نیبد ییروسـتا در هک است سرزنده و شاد یانسان ابتدا در او. ددارقرار فیآدو گانچاروف، یشگیهم او نشیآفـر از هـدف هک برد یفرو م رکتف به را او روستا وتکس و آرامش. ندک ی م یزندگ دور تیـ فعال و تـالش دیبا انسان هک است نیا ند،ک یدا میپ خود ذهن در او هک یجواب تنها ست؟یچـ را هر ش ياهویپره یزندگ او. ستین ونکسۀ نقط در ستادنیا و توقف یزندگ و ندک آرامـش ه ب

يشـهر ینیماشـ یزنـدگ در هکـ نیـ ا كدر بـا امـا . رود یپترزبـورگ مـ به و داده حیترج روستادچـار ،یـست ن يگـر ید زیـ چ یلتوخا يها حرف و خنده جز نیشهرنش افراد يبرا او يها ناآرم بـا تمـام یزنـدگ .ددهـ یدسـت مـ از را خـود ینیب جهان و ها ناآرمشود و میيدیامان و سأی

، بـرد یاد مـ ی از را یعاشق و عشق او. سدر ینظر م ه ب نندهک خسته ن ویاو اندوهگ يها برا ییبایز بـه گـر ید بـار اوب یـ تتر نیبـد . گذاشت يجا او بر بر يندیناخوشا اثر تلخ يهاتجربه هک چرا

یزندگ ةویش رد،یگ یم میتصم پس. سازد آرام را خود تواند، ینم هم باز یول گردد ی مازب روستا اسـت کـه ... و يمـاد عـشق ،ایر ،يظاهرسازدر نهایت این .دـده ریـیتغ را خود رکتف ة نحوو .رندیگ یرا م او روشن راتکتف ها ودهیا يجا

Bibliography

Bayevski, V. S. (1983). "Vremya v "Yevgeni Onegine" ". (Time in Eugene Onegin). Leningrad publication. Leningrad.

Belinski, V. Gh. (1956). "Sbornik sochineniy, 10 tom". (Set of Literal Works, vol.10). Moscow.

Blagoi, D. D. (1967). "Tvorcheskiy poot Pushkina (1826-1830)." (Pushkin’s Artistic Path (1826-1830).). Moscow: "Sovetskiy pisatel" publication

121 هاي زیادي در دنیاي آدم گینو آن آدویفبینی و زندگی مقایسۀ تحلیلی جهان

Boyko,V.A. Postenov,O.G. (2007). "Lichnost I traditsiya: opit preodolevaniya problemi "lishnego cheloveka" v russkoy literature 19 veka". (Character and Tradition, Removing the Superfluous man in 19th literature of Russia). Criticism and Semiotics publication, Novosibirsk-Moscow.

Dostoyevsky, F. M. (1930). "Sbornik sochineniy, 13 tom". (Set of Literal Works, vol.13). Moscow.

Fatehi, Mehdi. (2010). "Honare adabiyat va sinema, "Pooshkin aghazgare revayate roosi". (Literature and Cinema History, "Pushkin The Pioneer of Russian Narration"). Gertsen, A. I., vol.7.

Goncharov, I. A. (1952). "Sbornik sochineniy v 8-mi tomakh, tom 1". (Set of Works in 8 volumes, vol. 1). Moscow.

---. (1952). "Sbornik sochineniy v 8-mi tomakh, tom 8". (Set of Works in 8 volumes, vol. 8). Moscow.

Lavreskiy. A. (1989). "Stat’ya Lishniye ludi". Iz sayta feb-web.ru. (Essay "Superfluous man").

Mann,U. V. (1969). "Filosofiya I poyetika "Naturalnoy shkoli" ". (Philosophy and Poem, Naturalism School). Moscow.

Milakh, B. S. (1966). "Evgeniy Onegin". (Eugene Onegin). Moscow: Nauka publication Primchanie, 315-136

Sheblikin, A. P. (1998). "Neobiknovennoye v romane I.A.Goncharova "Obiknovennaya istoriya" ". (Unusual in a novel by Ivan Goncharov "Ordinary Story). Ulyanovsk: "Pechatniy dvor" publications.

123 139 تا 123، از صفحه 1391 زمستانپاییز و ،3شماره ، 17دوره ، ادبیات معاصر جهانپژوهش

یا از زبان فارسیات اسپانی ادبيریرپذیثأت یسه ادبیمقا

∗ الهی علی فیض، ها و ادبیات خارجی دانشگاه تهران، تهران کدة زبان دانشسپانیایی،ات ایار زبان و ادبیاستاد

رانیا )20/9/92 :، تاریخ تصویب6/3/92 :تاریخ دریافت(

دهیچکـ ه هدف آن مقا کود ر ی به شمار م ی از مطالعات ادب يا به عنوان شاخه یقیات تطب یادب یـک آثـار ۀسی

قطب یعنیرده کدا ی پین شاخه ادبیراً ایه اخک ییها شیبا توجه به گرا . باشد ی م یگر آثار ادب یات با د یادبشتر احـساس یـ گر روز بـه روز ب ی ديها نهید در زمیاز به مطالعات جدین نی، بنابراي و قطب نظر یخیتار یز بررسـ یـ اسـت و ن یدهـ و واميریگ واميها نهیرجمه و زمها مطالعات ت نهین زمی از ایکیه کشود یم ی مـیالدي و یـا حتـ 11 قدمت ادبیات تطبیقی در اسپانیا به قرن .باشد یگر م یدیکات از ی ادب يریرپذیتأثـ . گـردد ی اعراب به اسپانیا در قرن هفتم باز م ۀ به زمان حمل یتر از آن یعن شیپ قـرن یـازدهم از آن یول

دیگر اولـین آثـار ي اسپانیا بوجود آمد و از سوي سو ادبیات نوشتارکه از یکت جهت حائز اهمیت اس ـ به رشتۀ تحر 1 گونزالو د برسئو ی یعن یتوسط اولین شاعر اسپانیای ) اسپانیا یزبان فعل (استیالکبه زبان ر ی

ات یـ دببـا ا ) یو فارسـ (خته شدن ادبیات عـرب یا با آم ی در اسپان یقیات تطب ین مطالعات ادب یدرآمد و اول ه تحـت کـ ییای متون مختلف در زبان اسـپان يگردآور این مقاله سعی شده ضمن در. ا بوجود آمد یاسپان برخـی از ییبـار معنـا و اسـتفاده از روش تجزیـه و تحلیـل انـد بـا بوجـود آمـده یات فارسـ یر ادب یتأث

از ییایات اسـپان یـ ب اد يگیـر ی، به اثبات نظریۀ تأثیر و وام یواژي در فارسی و اسپانیا هاي ساخت صورتز یـ ز به عنوان زبان عامل و واسـطه ن ی ن یه از زبان عرب کن ی، ضمن ا پرداخت ن زبان ی در ا یات فارس یادب

. از بوده استفاده شده استیه نکهرجا

.یات فارسی، ادبی اسالميایاندلس، اسپان، یقیات تطبی، ادبینیگزیجا: هاي کلیدي واژه

E-mail: [email protected]، 021-88634500: رنگار، دو021-61119113: تلفن ∗

1- Gonzalo de Berceo

1391 ، پاییز و زمستان3 هشمار، 17 دوره ،ادبیات معاصر جهانپژوهش 124

مقدمه یخ ادب یه بعدها به نام تار ک بود ی از مطالعات ادب يا شاخه و رشد ییوفاک شاهد ش 19قرن

ات ی ادب یخیر تار ی س ۀ به مطالع یلکه داشت، به طور ک یتین شاخه با توجه به ماه یا. شناخته شد ۀز بـه مطالعـ یـ ن ینار آن گاه که در کپردازد ی م یخ فرهنگ ادب ی تار ۀو به طور مختص به مطالع

.دی گردک در سبيا سهید مقای روش جدجادیه منجر به اکپردازد ی مکسب بـه یتبـ کا م یـ پـرداز و هیـ وجـود دارد و هـر نظر ياریف بس ی تعار ،یقیات تطب ی ادب ةدربارولـی . ه اسـت دادن مسئله ارائه ی از ا يریا تعب یف و ی تعر ،د و نگرش خود به موضوع یفراخور د

هـاي هیـ نقد ادبـی، نظر اصلی مطالعات ادبی یعنی ۀاي از ادبیات است که پس از سه شاخ شاخهتوان گفت کـه نتیجـه سـه شـاخه قبلـی علـم آید به عبارتی می و تاریخ ادبیات بوجود می ادبی

:ف نمودیطور تعر نی را ایقیات تطبی ادب1به عنوان مثال بسنت. ادبیات استه کـ يا ن رشته ی ب يا ه مطالع [...] ین فرهنگ ی متون ب ۀ عبارت است از مطالع یقیات تطب یادب«

...پـردازد ی در واحد زمـان و فـضا مـ ی ارتباط يات دو طرف با استفاده از الگوها ی ادب ۀسیقابه م ).45بسنت (

80 ۀل دهی تا اوایقیات تطبیا ادبیدر اسپانکه دارد یاذعان م Pulido Tirado رادو یدو تییپوـ ینه انجـام پذ ین زم ی در ا یارها و مطالعات کچندان مطرح نبوده، گرچه ل یـ تما یرفتـه اسـت، ول

ن پژوهـشگر یـ از نظـر ا . بـوده یخ ادبی و تارک سبۀشتر به سمت مطالع یا ب ی اسپان یقیات تطب یادب شـروع و سـپس بـه ي نظـر يهـا یژگـ یمند و نظام ۀار خود را با مطالع کا ی، اسپان یقیات تطب یادب

حلقـه ةل دهندکی تشي اعضایت، به خط مشی متن پرداخت و در نها ی فرامل يها یژگی و ۀمطالعان و یر سـاختارگرا یه تحـت تـأث کـ ی فرهنگـ یشناسـ نـشانه (و ک مـس Tartuتبکم پراگ،یزبانـ ی انتزاعـ يهـا هی، نظری ادبی، منظورشناس ) قرار دارد ی روس يها ستیفرمال ه چنـد یـ و نظری ادب . ملحق شد(polisistema) یسامان

ن یـ ، اقـی ادبیـات تطبی پـردازان هیـ از نظریکی، Cludio Guillen نییو گیلودکاز نقطه نظر ادبیات در سطح و مفهـوم فراملـی آن و نـه در سـطح ۀمطالعارت است از ـات عب یته از ادب ـرشـ کـ يا است و نـه رابطـه یات مل ی نه ادب یقیات تطب یه خاستگاه ادب ک چرا ،یالملل نیب هـا ن آن یه بختلـف ر ادبیات ملـل م یثأ ما به بررسی روابط و ت یقیات تطب یدر ادب . تواند وجود داشته باشد یم

.)34ن ییگ(م یپرداز یها م آنيها ها و نگرش گر با توجه به ترجمهیدیکبر

1- Bassnett

125 ثیرپذیري ادبیات اسپانیا از زبان فارسیأتمقایسه ادبی

ن یـ ه در اکـ چرا ، گردد یباز م میالدي 11 قرن ا به ی اسپان یقیات تطب ی مطالعات ادب ۀخچیتارهـا را آنةندیاه سـر کـ ، البته به نظم ، بوجود آمد يگریات د ی، ادب ییسایلکات یبه موازات ادب قرن

ن بـا اشـعار یالتـ و عاشـقانه -یق اشعار حماسـ یها در تلف تبحر خارچاس .دندیمنا یخارچاس م هـا موشـحات ه بـه آن کساختند ی ميا عاشقانهيها فیب تصنین ترتی بود و بد يا عبر ی و یعرب

هـا بـه عنـوان اولـین بنـابراین خارچـاس . خواندنـد یوچه و برزن م کشد و در سر هر یگفته م ۀبنـا بـه گفتـ . بـه زبـان رومـانس در اسـپانیا بودنـد یقـ یات تطب یـ آثار مکتـوب ادب ةدآورندیپدو ا محمد ابن محمـود یژه مقدم بن مؤفا یبه و (ی اندلس شاعراننگاران عرب قرون وسطا، خیتار

ینقـش ) ردندک ی م یل قرن دهم زندگ یه در اواخر قرن نهم و اوا کابرا، ک اهل ییوردوباکشاعران از وزن و آهنگ رومانس را بـه یها نوع ردند، آن کفا یا شحات مو ک در بوجود آمدن سب یاساس

ه در کـ شـد، یت مـ یـ ا شش ب یه شامل چند مصرع با پنج کردند ک وضع یت از اشعار فارس یبعته یـ هـم قاف يت آخر با مصراع اول شـعر بعـد ی دو ب یه بودند، ول یت اول، هم قاف یا پنج ب یچهار

ـ گانـه وزن دو یکب ین ترت یشدند و بد یم اشـعار در. ردنـد ک یجـاد مـ ی شـعر ا يهـا تیـ ن ب ی ب وزن شـد ی مـ ی سـع ی ضمن حفظ ارتباط موضوع ،شد یه توسط خارچاها سروده م کموشحات ـ ی از صـنا ،یژگین و یاه کن باشد یها آهنگ تی ب یآخر تمام ـ یع ادب .رود یشـمار مـ ه خارچاهـا ب

اواخـر بـه ن یچ گـاه تـا همـ ی هـ یقـ یات تطبیشور، ادبکن یات ای موجود در ادب یرغم آثار غن یعلچرا که در اسپانیا آمـوزش ادبیـات، فقـط بـه . مطرح نشدهيا ان رشته یا م یصورت یک رشته و

تـوان گفـت کـه همیـشه یـک نارسیـسم بـه عبـارتی مـی . هـاي ملـی محـدود شـده بـود نازببـه همـین دلیـل مطالعـات . هـا وجـود داشـته اسـت فرهنگی در میان اسپانیایی ) خودشیفتگی(

یا خـود محـوري اسـپانیایی يه نظر پژوهشگر آلمانی اسپیتزر، اسپانیایی محور ها، بنا ب اسپانیاییشور آنقدر بـارز بـود کـه کن یسندگان ا یاین خود محوري اسپانیایی در آثار نو . شود خوانده می

هـاي داد، البته این مهم طـی سـال ی ادبیات مدرن را نم ۀ تطبیقی بدون مطالع ۀامکان انجام مطالع ادبیـات انگلیـسی، ۀاند که بایستی به مطالعـ ها متوجه شده ست و اسپانیایی کمی صورت گرفته ا

.نندک ادبیات تطبیقی اقدام ۀفرانسوي، ایتالیایی و غیره نیز جهت انجام مطالعات در زمین

یبحث و بررس شعر

شـعر ،ان قرن نهـم ین از پا یکل. برتر داشت یی مسلمان جا يایات اسپان یشه در ادب یشعر هم بازتاب ی سنت ةدی قص -یکالسک در قالب یکی: م شدند ی مجزا تقس ۀبه دو شاخ »یس اندل -عرب«

1391 ، پاییز و زمستان3 هشمار، 17 دوره ،ادبیات معاصر جهانپژوهش 126

شـتر سـوار يها ه عرب ک« بود يا هی قاف ک ت يبا ساختار کوتاه و خش کح، ی فص یبکیتره کافت ی. »گفتنـد یبـاز مـ شان را در آن یـ ها رنـج و، عـشق ینینش هی بادیش از اسالم، زندگ یابانگرد پ یو ب

)89آلوارو (ان و یـ اما بـا ب ،در زبان عرب هک muajaja – zéjel مسلمان يای اسپانییشعر غنا يگریو د

و یقیه بـا موسـ کـ انـد انـه ی شـعر عام یک و موشحات دو صورت از 1لجز. اند ر عرب یل غ کش اندلس بر اساس los mozárabesهک دارند ییها شه در ترانهیاد ریرقص همراهند و به احتمال ز

ه با ک است ی آواز مردم یزجل نوع . ران خالفت اندلس ساخته بودند آواز و رقص دو يها سنت از یبـ کیشد و تر یبازار خوانده م وچه و ک در یبانگ بلند و همراه با ساز به صورت دسته جمع

مـصرع یک هماهنگ و يا هی سه مصرع آن قاف یعنی ، دارد یل رباع که ش ک و شعر است یقیموس يشتری ب یع ادب یه از صنا کن تفاوت یبمانند زجل است با ا ز ین 2موشحات. جداگانه دارد يا هیقاف

استاد بـزرگ هنـر يشود و منوچهر یبند گفته م عی ترج ین نوع شعر در فارس یا. برخوردار است ه کـ ییایات دارد و طبق مستندات موجود، شاعران اسـپان ین نوع از ادب ی در ا يادیر ز یثأت ،عیترج

مـت ک اشراق و ح ين شرق به جستجو یا در سرزم یان دهم پادشاه وقت اسپ يبه دستور آلفونسو او را بـه يهـا از نوشـته يا نسخهي با آثار و ییخورند و پس از آشنا ین شاعر برم یاند، به ا بوده

شـوند و دسـت بـه یال ترجمـه مـ یاستکبرند و آنجا توسط مترجمان به زبان ی م یاندلس اسالم گارولو(سته است یز ی م ي هجر 5در قرن رن شاع یا. گردد ین شاعران آن دوره اندلس م یدست ب 1998(.

ـ یب ایاد) 1008 -969 (یالزمان همدان عی بد »مقامات«گر، ی بارز د ۀنمون در ه کـ اسـت یران ک سـب یـک ،یسم سـنت یسیالسکرا در برابر ی زرود، یشمار مه ب عطف ۀ نقطیکخ نثر عرب یتارارد زبـان و رسـد و می بعدها به اندلس ن نثریه اکند ک ی می را وارد نثر عربیسینو مقاله از ینینو

ییر بـسزا یثأ تـ (Picaresca) یات پهلوانیژه ادبیوه ا بیات اسپانیمقامات بر ادب. شود ی مییایاسپان 16 يها قرنیات پهلوانیا قهرمانان ادبی picaro رایداشته است و در آن قهرمانان مقامات اندلس

به دفعات با مقامات El Lazarillo de Tormes تورمسو دیالزار. اند ا داشتهی اسپانيالدی م17و .سه شده استی مقا picaro ییایت رمان اسپانیو شخصید ولگرد با الزاری، و ابوزيریحر

1- Zejel ه کـ ، اسـت هخت چهارپاریشتر به ریشود، ب یانه سروده می عاميها ه با واژهک شعرنو يا ، بانگ، آواز، گونه

.شود یرار مک تي رویکها همصراع در چهارم، چهارپار2- Movasah ـ و یها نام مصرعۀانیا میه از حرف نخست و ک در شعـر یصنعـت. آراسته شـده بـه دسـت یا مثلـ ی .دیآ یم

127 ثیرپذیري ادبیات اسپانیا از زبان فارسیأتمقایسه ادبی

: دیگو ین باره می در ا Luce López Baraltلوسه لوپز بارالت يبـا ی ز يها ه غزل کدان آمدند یا به م ی در اسپان يا ان تازه یب گروه سخن سرا ین ترت یبد... «

ا قرار گرفت و اشـعار یا شاعر معروف اسپانکا لور یو گارس یکستم الهام بخش فدر یها در قرن ب آن و یالزمـان همـدان عی بـد »مقامات« و حافظ و يران چون مولو ی ا ی سخنواران عرفان يبایار ز یبس

ه کـ آوردند دی پد Picaresca اکارسیک پ به نامینی نوی ادبکختند و سبیشاگردان او را در هم آمتوان ی را در آن نم یا دارد، نقش خاص ادب پارس یات اسپان یخ ادب یه در تار ک یضمن مقام خاص

) 74 ایات اسپانیر اسالم در ادبیثأت (»ده گرفتینادهـا را فیه تـصن ک یقی موستادانق اسی از طر15ل قرن ی در اوا ی سنت ین اشعار حماس یگلچ

هـا در شـبه ج آنینند و باعث گسترش و تـرو ک یه م در آثار خود استفاد ییبه صورت چند صدا ن دسـته یـ ه از اکده است ینگو حفظ شده و تا به امروز رس ی فالم یقیز موس یگردند و ن یره م یجزرنانـدو ا« يهـا فیه در مجموعه تـصن ک) 15اواخر قرن (»ن قصر ی آهنگ يها فیتصن«توان به یم

هـا در ه با استفاده از آن کرد کفاده شده اشاره رات است کها به از آن ) 1511ا یوالنس (»لویاستکدل در ی و حتـ یقی، موسيها در آثار تئاتر ن ترانه ی باعث جاودانه شدن حضور ا یرخوانک يها گروه

.ات با مردم را بدعت گذاشتین نوع از ادبیها شده و ارتباط ا المثل ضربۀمجموعره ی شبه جز ی ادب ییوفاک ش ۀع به توس يهودیسندگان مسلمان و ی از نو ین اثناء برخ یدر هم

ات یـ ر ادبیثأه به شدت تحت تک نام برد 1توان از ابن بسام ین مسلمانان م یه در ب کدادند یادامه م ۀ مؤلـف اثـر برجـست 2وزمـان کا ابـن یـ رد و ک ي را گردآور یات اندلس ی ادب ةدی بود و گز یپارس

خـالق یبـه بـاور برخـ لـسوف و ی شـاعر و ف 3ییا ابن باجه ساراگوسایون اشعار زجل و یسکلکه اثـرات و کـ برجـسته ي اثر فلسفه خودآموزتاب کل مؤلف یا ابن طف ی و ی زجل يصورت شعر

شـاعر عـارف و مؤلـف یا ابن عربیامالً مشهود است؛ و کروزوئه کنسون یتاب رابکر آن در یتأثن یـ ز در ا یـ ان ن یـ هودی. مترجم و مفسر آثار ارسطو ) 1126-1198(ا ابن رشد یاشعار مؤخخه و

از یکـی ه ک ییشاعر گرانادا ) 1055-1135(موشه ابن عزرا : چون يا سندگان برجسته یدوران نو ـ رود، یشمار مـ ه ب ییای اسپان -یات عرب ی ادب یین شاعران عصر طال یتر برجسته در مجمـوع یول

1- Ibn Bassam:بزرگان بود، ۀ همةشدار او در باریوتاه و نک يهجوها. ستیز ی سوم مةسنده، در سدی شاعر و نو

گـران منتـسب یرا بـه د ش یها ز هجو سروده ی ن یاو گاه . تاخت یش به پدر و مادر خود م یها یی درهجوسرا یاو حت .ردک یم

2 - Ibn Kuzmán

3- Ibn Badjet Zaragoza

1391 ، پاییز و زمستان3 هشمار، 17 دوره ،ادبیات معاصر جهانپژوهش 128

) یحی و مـس يهـود یعـرب، (ره ین سه فرهنگ موجود شبه جزی ب یقی عم ی و ادب یارتباط فرهنگ در .سان نبـود یکـ ز یـ گر ن یدیکرات متقابل و الهامات از ی محققان تأث ۀبنا به گفت وجود نداشته و

ين خلق نشده بـود، اگرچـه هـر روز شـواهد و آثـار ی به زبان الت یال و لئون هنوز اثر ادب یاستک .شد یافت می ی و احتماالً حماسیی غناینه خلق آثار ادبینه به سی سنت سیک بر وجود یمبن

ی سنتییناخارچاها و اشعار غت یـ هـا ترب سا و صومعهیلکه در بطن ک بود یه مختص مؤلفانک coltaولتاکات ینار ادبکدر

ه نسل به نسل منتقل شده بود کز وجود داشته است ی ن يگریات د یشده و بزرگ شده بودند، ادب نیـ افتن سرآغاز و خاستگاه ا ی يتالش محققان برا . اند یکلورک فل يها فین آثار آن تصن یه اول ک

ن نـوع یـ ا ردنـد و ک یر لب زمزمه مـ یها را ز فین تصنی مردم اۀهم: نبرده ییها ره به جا فیتصندر . یشود مگر در مـوارد خاصـ ی ثبت نم ییرسد و در جا ینه از پدر به پسر م ینه به س یان، س یب

ه اشـعار کـ تـوان گفـت یگر مرتبط بودند مـ یدیک با یانی م يها ه؛ غرب در سده کرابطه با آنچه يگـر ین زبان با زبـان د یه اکا به وجود آمدند ی اسپان يالیاستک در یزمان) لورکفل(انه ی عام ییغنا از اشـعار ییر بـسزا یثأه تـ کـ د یـ آ ین بر مـ یها چن فیه تصن یها و وزن و قاف تمیق شد و از ر یتلف

بود ي در حد يریر پذ یثأن ت یا. منتقل شده است ییای و سپس به زبان اسپان ی به زبان عرب یفارس »یطانیشـ «هـا را فین اشعار و تصن یا) 542مرگ در سال ( در قرن ششم سزار اسقف آرس هک

شـالون یرده بـود، قـرن بعـد انجمـن مـذهب کـ ن مردم ممنوع اعالم یها را ب خواند وخواندن آن واضح اسـت یول. ها زد ن اشعار را مبتذل و زننده خواند و دست به سانسور آن یا) 654-639(انـه ی عام يهـا ز نبوده و حماسـه یآم تیانه موفق ی عام يها فیردن تصن کممنوع سا در یلکه اصرار ک

منتـشر 1789 در سـال يا مـان نامـه یارلومگنو پکـ شخص . گرفتند ی ميشتریروز به روز قوت ب چ یهـ «: هکرد و در آن اعالم داشته بود ک ی را محدود م ی مادران روحان ي آن آزاد یه ط کساخت

یطیچ شرایق خروج از صومعه بدون مجوز را ندارد، و تحت ه ردستان آن ح ی و ز یمادر روحان .»رون از صومعه را ندارندیها به ب عاشقانه و فرستادن آنيها فیحق نوشتن تصن

هـا توسـط زنـان خوانـده انکـ ها و در تمـام م ناانه در تمام دوری عام ی حماس يها فیتصنن دهم به بعد شـروع بـه گـسترش در ه از قر کاند تهکن ن یشد و شواهد برجا مانده، دال بر ا یم

.اند ردهکغرب

129 ثیرپذیري ادبیات اسپانیا از زبان فارسیأتمقایسه ادبی

ها موشحات، زجل،خارچاها یمـ یه نکـ باشـند ی مـ یحماس ن اشعار یتر یمیقد ن و یخارچاها بر طبق شواهد موجود اول

هـا وجـود واژگـان ه در آن کشدند ی سروده م ی فارس -یتم عرب ین و با وزن و ر ی الت یمی ن یعربـ یتم و وزن تابع اشعار شـاعران ا یه از نظر ر ک نین ا خورد، ضم ی به چشم م ياری بس یفارس یران

شـود یرار مـ که ت یها قاف از آن یه در آخر برخ کاند یوتاهکخارچاها در واقع اشعار . آن دورانند در - يشـمار جـز تعـداد انگـشت -هـا ندگان آن یاند و سـرا ه به اسم موشحات شناخته شده ک

.ن بودندیو معاصر شاعران التستند یز ی م12 و اواخر قرن 11اواسط قرن ¡Ven, ya sahhara!

Alba k´est con bel vigore

Kando vene pidi amore.

Si queres como bono mib,

Béyame ida l_nazma duk;

Bokella de habb al_muluk

¡Mamma, ayy habibi!

So l_yummella Saqrella

El collo albo

E bokella hamrella. (Angel del Rio:5, 1954)

نگـاران عـرب قـرون وسـطا، شـاعران خین نوع اشعار است بنا به گفتـه تـار ی از ا يا نمونهه در اواخـر کابرا، ک اهل ییوردوباکا محمد ابن محمود، شاعران یژه مقدم بن مؤفا ی به و یاندلس

ـ ی به ا ییردند و سفرها ک ی م ی زندگ 10ل قرن یقرن نهم و اوا ا شـاعران ران و بغـداد داشـتند و بفـا ی موشـحات ا ک در بوجود آمدن سـب ی داشتند و نقش اساس یی آن دوران آشنا ی و عرب یرانیا پـنج يه شامل چند مصرع دارا کردند ک را وضع يا از وزن و آهنگ عاشقانه یها نوع ردند، آن کت یـ ا دو بیـ ت و یـ ه بودند، و بیت اول ، هم قافیا پنج ب یت، چهار یشد، در هر ب یت م یا شش ب ی يهـا تین ب ی وزن دوگانه ب یکب ین ترت یشدند و بد یه م ی هم قاف يخر با مصراع اول شعر بعد آ

ن یم هه به کها بود منحصر به فرد موشحات يها یژگین از و ی ا کردند، بدون ش ک یجاد م یشعر ا .»مربند دو روک ین شده با نوعییتز« یعنیشدند، ینام هم خوانده م کوه است و سـب کانگر عظمت و ش ین ب یه چن ک ییها واژه از ي استعار ة و استفاد ينامگذار

1391 ، پاییز و زمستان3 هشمار، 17 دوره ،ادبیات معاصر جهانپژوهش 130

) ن شـده اسـت ییت تـز ی گران يها د و سنگ یه با دو رشته مروار ک ( مربندکه نمودن یشعر به تشب ان یـ موشـحات را ب ي نـوع شـعر یژگیها و آن ۀه به واسط ک است یفین اشارات و ظرا یخود هم

ـ »روش« بـه یـک نزدار ی ست با ظرافت طبع و بس يا جۀ جامعه ینند و نت ک یم در آن ي جـار ی ادب-ی و روش معمول اشـعار پارسـ ک از سب یرات و انحرافات یی از تغ ی برخ ۀجیموشحات نت . زمانوتاه بـودن کا ی و بلند یی هجا ک بلند ت يها دهیه بر اساس قص ک آن دوران است، یکالسک یعربه کـ نـد ک یور مـ موشحات ظه ک، سب یج و مردم ی را کن سب یدر برابر ا . شدند یم م یالب تقس یس

بـا ( sustratoیـک ان وجـود که امک ییرات آواییوتاه و تغکات یشد با اب یم می تقسییها هیبه قافـ کر و اصـالح سـب ییه منجر به تغکسازد یرا محرز م) و منشأ نامشخص یژگیو -ی اشـعار عرب

.دی گردیپارسبـه وزن آخـر يهـا تی ب یوزن آخر تمام : شد یاشعار موشحات توسط خارچاها سروده م

ـ یع ادبیه از صناکشد ی ختم م ینیآهنگ ه ارتبـاط کـ نیـ رفـت، ضـمن ا یشـمار مـ ه خارچاهـا ب بـه چـشم »صـرف شـده « فعـل یـک هـا حـضور ات نداشـت و در آن یگر اب یز با د ی ن یموضوع

.خورد یمم یشیـ ندیاگـر ب . ردندکه و اساس اشعار خود را بر موشحات بنا یب، پا ین ترت یخارچاها بد

از نـو ی سـنت ی حماسـ يهـا برابـر نمونـه در یستیـ با یند، مـ بودل از موشحات ه خارچاها قب کنگونه اسـتدالل یم و ا یریه را در نظر بگ ین قض یس ا کم؛ و چنانچه ع ین آثار باش ی در ا يگر پهلوان

موشـحات که بـه سـب کـ اند بوده يا عبر ی و یار شاعران عرب، پارس ک ۀجیه خارچاها نت کم ینکـ یه برخـ کـ نمـود د اذعان یسرودند با یشعر م کطـور مـستقل و فـارغ از سـب ه از خارچاهـا ب

رو ، دنبالـه کگر، بدون شـ ی د یه برخ کن یپرداختند، ضمن ا یموشحات به سرودن اشعار خود م .اند د از آن ها و متون قبل از خود پرداختهی موشحات بودند و به تقلکسب

ه بـه کانه بوجود آمد ی عامیژگیگر شعر با وی دکهمزمان با ظهور موشحات در اندلس سب ـ ی از واژگان پارسـ یبکی با تر ی زجل به زبان عرب یلک شد، به طور ينام زجل نامگذار و ی، عرب

ـ یه اشـعار شـاعران ا یـ ها نظـم و قاف ه خواندن آنکانه نگارش شده ین به زبان عام یالت را در یراناسـت و از نظـر زتر ی تر و هجوآم یتی روا ک سب يند و به نسبت موشحات دارا ک ی م یذهن تداع در ابتـدا یعنی است، ی زبانيها شیگر گوی دیب اشعار نوع سنتکیه به تریار شبی بس یتیساختار ب ٰیبند و ال عی ترج یکو دوباره، (یت برگشت ی ب یکت هم وزن، یع بند دارد، سپس سه ب ی ترج یک . خارچا استکزجل فاقد سب. آخر

ییوردوبـا کواره نـام شـاعران و مستندات هم ك در مدار یست، ول یمنشأ زجل مشخص ن

131 ثیرپذیري ادبیات اسپانیا از زبان فارسیأتمقایسه ادبی

بـه عنـوان دو شـاعر ) ازدهمیل قرن یاواخر قرن دهم و اوا (مقدم ابن مؤفا و محمد بن محمود از ی زجـل در برخـ کات سـب یـ اگرچـه اب . اند ل و موشحات نام برده شده ـ زج کگذار سب انیبن

زجـل از کتن سـب ت گرفین مسئله به عاریتواند ا یه مکشود یده م ی د 12 قرن ین پروونزال نقاالز یـ را ن ینـ ی و زبان غالب تارتـا الت ک سب یکه وجود یه البته، فرض ک مسلمانان بوده باشد، يایدن . ات افزودین فرضی اید به تمامیبا

ژة اشـعار یـ ن و ی التـ ي خارچاهـا يهـا فیاسـاس شـواهد و مـستندات مـضمون تـصن برش یت به پ یاکبت معشوق خود ش یغشوند و از یان م ی ب دهیرنج د زن یکه از زبان کاند عاشقانه. دیـ گو یشد، سخن مک یخاطر عشق و عاشق بودن مه ه بک ی از رنج و عذابيبرد و با و یمادر م

ـ ی دوستانه خارچاها و اشعار ا يها فین تصن ی ب یار موضوع کشباهت آش ـ یران طـور ه آن زمـان به کـ ت اسـت، چرا متفاو یلکه زبان گفتار به کد خاطرنشان ساخت یامل محرز است، اگرچه با ک

ب، یـ ن ترتید و بـد یـ آ یان مـ ی صحبت بنیعشق در برابر احساسات غمگ « خارچاها از کدر سب از منتقدان را بـه خـود يارین گونه از اشعار نظر بس ید زن در ا ی و عواطف شد یجانیرد ه کعمل

الیاسـت ک ی سنت ی حماس يها داستان: ری شعر اروپا نظ يها کگر سب ی آن د ۀسیرده و به مقا کجلب ـ یه اختالفـات فاحـش کدند یجه رسین نتی موارد، به ایدر تمام. اند ره پرداخته یو غ و کن سـب ی ب

ـ ين در اروپا ی الت ی حماس يها کگر سب یمضمون خارچاها و د ه نـه فقـط کـ وجـود دارد ی غربز یـ ه واژگان مـورد اسـتفاده ن ک آن دوره بوده بليای غالب در اسپانک زبان و سب یک وجود ۀجینتـ یتمـان کر قابل ی غۀ مانده مبرز وجود رابط يز متون بر جا ا یه از برخ ک و ین پروونـزال سـنت ی ب

. عرب است- یرانی اي با دنبایاندلسن یـ به دوران قبل از تسلط دراز مسلمانان بر ا يبری ا ةریران در شبه جز یات ا ی نفوذ ادب یوله کند ک ی اعالم م رانیا و ا یاسپانتاب کن در یالک کل م یکه ما ک ي به طور ،گردد یره برم یشبه جز

ياری بـس ،دیـ آ یان مـ یـ ا سخن بـه م یران در اسپان یا از نفوذ ا یران و یان ا ی از مناسبات م یوقت... « يبـر یره ا یـ ه در دوران دراز تسلط مسلمانان وارد شـبه جز کشند یاند ی م ي به عناصر سان فوراً ک

ـ این نفـوذ بـس یـ ن روابط و هم ایه هم ا کن است یت ا ین واقع یکل. شده است ش از تـصرف یر پمـک کالیـن . (»افتـه اسـت یز دوام ین تصرف نیان ا یا وجود داشته و بعد از پا ی در اسپان ها عرب

92(

یاشعار حماسـ ک منحصر به فرد سب يها یژگی از و یکی ک بدون ش یاشعار حماس ه شعر قرون وسـطا ب

1391 ، پاییز و زمستان3 هشمار، 17 دوره ،ادبیات معاصر جهانپژوهش 132

ز حفـظ شـده از یامالً متمـا ک یژگین نوع شعر، و ی ظهور ا يه از همان ابتدا کروند، چرا یشمار م شـود، یده مـ یـ دوم قرون وسطا متحمل شـده د ةه در دور ک یرات و اصالحات یین دوران تا تغ یا

ل یـ ن مـردم بـوده، و بارهـا بـه دل ی در ب ی و جارزن یرسان ن گونه از اشعار، اطالع ی ا ی اصل ةزیانگشـده ل یون تبـد یاسـ ی سیغاتی تبليها د قدرت دستگاهی در ي بودنش، به ابزار قو ی عموم یژگیو

هـا و فئـودال يایـ دن: ردکـ م یتوان تقـس ی م یلکن نوع از اشعار را به سه بخش یاست، مباحث ا .دار هی اشراف و سرماۀنان و طبقینش ها و صومعه صومعهيایسربازان، دن

ی متفـاوت يها ه به روشکانه است یگرا و واقعینی عيها یژگی و ي دارا یمنشأ اشعار حماس یاشـعار حماسـ . دهند یالشعاع قرار م ز تحتیگر را نی د يها ناء جنبه ن اث یشوند و در هم یان م یب

ش و نقل ینما«، یتیه از اهداف آن، بمانند متون روا ک به شمار آورد چرا یتیتوان اشعار روا یرا م یـک توان آن را به مانند ینه م ین زم یه در ا ک است؛ »ا در حال وقوع یوسته و یوقوع پ ه ب يارهاک

ه کـ گردد یته باعث مکن نیشمار آورد، ا ه از آن ب یا حداقل بخش یات و یواقع ةمنبع انتقال دهند یکـی . شوند یز میگر اشعار متمای از دةن باریه در اک داشته باشند ینی عیژگین نوع از اشعار و یا

بـه « ی بـودن آن اسـت بـه عبـارت یحی تـصر ۀ جنبیننده در اشعار حماسکز ی متما يها یژگیاز و ، »پـردازد یشود، نم ید م ی جد يها سب ارزش که منجر به ک نامشخص ند و ک روند یکف یتوص بـه دسـت آمـده و یطور جمعـ ه ه بک است ییها ارزشيروزیف دفاع و پیه هدف آن توص کبلن یـ ا. باشـد یمـ ) ید منفـ یـ بـا د (هـا و دشمنان آن ) د مثبت یبا د ( مبارزات قهرمانان جنگ ۀجینتـ کـ شـود ی م ییاه حماسه » بودن ینیع« منجر به یحی تصر یژگیو شـمار ه ه در واقـع منـشأ آن ب یخیت تـار یـ واقع یـک ه آحاد مـردم آن را بـه عنـوان ک دارد یخ سنت یشه در تار یه ر کروند یم .اند رفتهیپذ

ز ی نی فردوسۀه در شاهنام کا افسانه همانطور یخ و ی و تار یان اشعار حماس یه م ک ییوندهایپ ی همگون یکن نوع از اشعار، یدر ا : شوند یس م ک منع يا انهیگرا خورد، به طور واقع یبه چشم م

ـ کـ شود یده م یها د تی شخص ین عناصر مرتبط با زندگ ی ب یفیار ظر یبس ۀه الهـام گرفتـه از نمونه کـ د اذعـان داشـت ین وجود بایبا ا. داشتندیه به هنگام خلق شعر وجود خارج ک است یواقعه یکطوره آن است ب یر از نوع اصل م ت یار حج ی به دست آمده بس ۀت نمون ی واقع یین جابجا یدر ا

س کش داده شـده و بـالع ی نمـا يها و صداقت قهرمانان همواره به صـورت مـافوق بـشر ارزشوم بـه کـ ه سرانجام محکباشند یانتها م یز بیاند ن وستهیروار به هم پ یه زنج ک دشمنان يها شرارت

رند و قادر بـه انجـام اعمـال برخوردا یاملک یها از قدرت بدن مقابل آن ۀقهرمانان و نقط . ندیفنا .ها دارد ز آنیآم مبالغهيرویشه در نیه رک هستند يا العاده خارق

133 ثیرپذیري ادبیات اسپانیا از زبان فارسیأتمقایسه ادبی

داسـتان يها تین شخص ی ب يوگوها ل حضور مداوم گفت ی به دل یحماس ت، اشعار یدر نها ن یبنـابرا . انـد یک و درامات ی شخص یژگی و ينند، دارا ک یز به اول شخص صحبت م یه همواره ن ک

. ننـد ک یف مـ یـ خود را، خـود تعر یه شرح حال زندگ کاند یم با قهرمانان یستقمردم در تماس م ه در کـ یفین هر عنصر توصـ ی محرز است؛ بنابرا یت حماسه در اشعار حماس یب اهم ین ترت یبد

و مطالعات احـساسات یق روانی دق یۀجه در تجز یرابطه با جبهه و نبرد نباشد زائده بوده و در نت .ع داستان باشندیم با وقایدر رابطه مستقه کن ی ندارند، مگر اییجا

چنـگ، سـه تـار، (ی سـاز زهـ یـک ی و همراه یخوان ک به صورت ت یشتر اشعار حماس یب وجـود ی خوانندگان اشعار حماس ة دربار کیاطالعات اند . شد یخوانده م ...) تار،یسنتور، عود، س

یونـه از اشـعار نقلـ نگیه هنـوز بـه خوانـدن ا کـ ي افراد ۀواسطه دارد و تنها اطالعات موجود ب سـرا، شـاعر چامـه (بـر طبـق شـواهد موجـود نقـاالن . ده اسـت یاشتغال دارند به دست ما رس

ـ ک ی آن حفظ م ی را با ساختار نقل ی از موضوعات حماس ینیگلچ...) ،یحماس ن یرد و سپس در بده و حفظ شيها تی با تعداد روایم و تنگاتنگی مستق ۀ، رابط یت نقل یفکیه با کخواندند یمردم م

.ار محدود بودیه حفظ بودند بسک ییها ناتعداد نقاالن و داست. ان داشتیتبحر نقال در ب ۀش از حمل یران پ یا ی حماس اتی بارز حضور ادب يها از نمونه یکیل یاستک مشهور ۀحماس

:يرلنـد یمند ا ـن دانـش یـ ال کل م یک ما ۀرود و به گفت یه شمار م ـره ب یزـج هـن شب ـیراب به ا ـاعه از ک آن را دارد یستگی شا ،گانه است یا یات اسپان یه در ادب ک یلیاستک یار مشهور حماس اشع. ..«

سـنت ل مطمئنـاً یاستکن خاستگاه حماسه یتر یکنزد. ردی قرار گ ۀ متفاوت مورد مطالع يها هیزاوـ ن خود سـهم رون سنت در د ین ا یک ل ، است یک گوت یحماس ـ ی از عنـصر ا ياریسب »... دارد یران

).23آلوارو (هـا ست و عـرب ی برخوردار نیچگونه سنت حماسیه زبان عرب از هکشود یادآور م ی يو

م یهـن و قـد کران و سـنت یـ ایان سـنت حماسـ یـ ميا واسطهۀتوانند به منزل ی نمیو زبان عرب رون از سـنت عـرب، یـ د در ب یـ ارزشـمند را با ين همه عنصرها یبنابرا. سته شوند ی نگر یلیاستک . ردک جست و جو یگ و پرووانسی، گوتیسلت، یرانی ايها در الهامیعنی

اشـعار يمردم اندلس بـرا «: نوشتییای محقق اسپانElias Terésاس ترز یش الی قرن پیکنـگ ا ج یـ وان شـعر و یگاه د چیل، ه ین دل ی قائل نبودند و به هم يادی خود احترام ز يها و نوشته متعلـق بـه ابـن فـرج ،ود دارد ه وج ک ينگ اشعار تنها ج .امدین بوجود ن ین سرزم ی در ا ياشعار

1391 ، پاییز و زمستان3 هشمار، 17 دوره ،ادبیات معاصر جهانپژوهش 134

سـخنور ی اثـر ابـن داود اصـفهان 1هـا گلتاب که بر اساس کشاعر اهل خائن است بنام الحدائق نه در اندلس ین زم یه در ا ک است یوششکن ین مجموعه اشعار نخست یا. ن شده است ی تدو یرانیا

ن در ی مـسلم ومـت کخ ح یتـار (» شرق انجام گرفته اسـت ی در برابر رونق ادب ینشکبه عنوان وا .)91 اروپا

ل ی اصـ یلـ ی خ یشاعران اندلس «ه کند ک ید م کیأ ت ي پرز اسالم شناس معاصر فرانسو يهانرسـه (یلمـ یار دیـ و مهيف رازی، شـ ينبودند و غالبا رو به شرق و شاعران آن ها چون صـنوبر

د کیـ أهـوده اسـت ت یداشتند و ب ) ینده اشعار به زبان عرب ی و سرا ي قرن چهارم هجر یرانیشاعر ا ).همانجا. (»ران الهام گرفته استیم ازایرمستقی غيا ها به گونه ه شعر آنکم ینک

م و گـاه بـه صـورت ی در شعر اندلس به صورت مستق یرانی ا امالًکلمات و اصطالحات کشـود و محـور یده مـ یـ نام Yamدن شـراب ی نوشـ ين برا یالس بلور یگ: حضور دارند یانحرافاند ت گرفته شدهی به عاریرانی از اشعار ایقی موسی همراهيا بر neyام است، فلوتیات خیرباع

ه در کـ يا از پروانـه ) بوترکبند گردن (طوق الحمامهتاب ک در Ibn Hazimمیف ابن حزیو توص . استی شعر پارسین موضوع سنتیهمه از ا. سوزاند یشعله شمع محبوب خود بال م

نـرگس يها ه گلک يا ان با داس نقره از هالل ماه در آسم Ibn Motazisۀ ابن متزسسیمقار داس هـالل یه با تصو کادآور غزل مشهور حافظ است ی ،ندک ی دشت پرگل خرمن م یکرا در

شـاعر Ibn Amir ابـن امیـر ی و عاطفیا قطعه عشقی. شود یشتزار گندم آغاز مکدن یماه و درو Juan el rey آن از زبانه درک Cancionero de Abenamar در اثر خود به نام16 قرن ییگرانادا

ال را بـه یوردوبـا و سـو ک يل به وصلت با مـن شـو یرانادا اگر تو ما گ«: دیگو ی م خوان ال ري اگـر آن : ادآور غـزل مـشهور حـافظ یه ک .)308خوان ورنت ( ».ردکه خواهم یه به تو هد یزیجه ش بخشم سمرقند و بخارا رایدست آرد دل ما را به خال هندو ه بيرازی شكتر

ام یـ ات خیـ ق رباعیـ ه غـرب آن را از طر کـ يورغـ یگسارانه اندلس و شعر اب ان شعر باده یم یه موضـوعات کـ تـوان گفـت یدر اغلب مـوارد مـ . وجود دارد يآور رتید، شباهت ح سشنا یمتـا شـاعر قـرن یپرسته د ه یآرس اشعار .اند ان شده ی مشابه در دو زبان متفاوت ب يا سان به گونه یک :ن تشابه استی بارز ايها ونها از نمیزدهم اسپانیس

Virgen, del cielo Reina,

به صورت شعر که در اروپا بـه تروبـارکلوس » عشق پاك «هایی است دربارة کتاب الزَهره برگزیده : ها گلکتاب -1

Trobarclus معروف است .

135 ثیرپذیري ادبیات اسپانیا از زبان فارسیأتمقایسه ادبی

E del mundo melecina,

Quisiéramos oír muy dina,

Que de tus gozos aína

(Angel del Rio:5, 1954) از یکـی شعر المطرف عبدالرحمن االوسط : نندک یوار با هم رقابت م امی خ یگاه در گستاخ

نوشـان بـزرگ بـا و بـاده ی ز يهـا ان صـورت یـ م را م ین زندگ م«: دیگو یان اندلس م ین امو یآخرم را، یهـا شـب . جام باده به دست گذرانده ام ی را ب یده دم یچ سپ ی و نه ه یچ شب ینه ه . ام فرسوده

ه بانـگ کـ موذن يدن صدایه مرا در وقت صبح از شن کگذرانم ی م يداری به ب یدر سرور و هست .)308خوان ورنت (دارد یدهد معاف م ی سر م» الفالحی علیح«

ف (وردوبا موسوم به عباس ابن ناصـع ک عالمه اهل یک توسط Abu novas ابونواسشعر به شرق مـسلمان يرده بود و و کتاب به اندلس کمور آوردن أه عبدالرحمن دوم او را م ک) 884 او انـس گرفـت يتب شعرک با ابونواس در بغداد آشنا شد و با ميو. رد وارد اندلس شد کسفر

ب یـ ن ترت یـ بـه ا . شاعر بزرگ شرق را به اندلس شناساند »نو شعر«ا یعد از بازگشت به اسپان و ب ه شعر ابونواس هـم در کران گشوده شد ی فرهنگ اي اندلس به رويها ن دروازه ی از بزرگتر یکی

بـا هـم ی و عرب یلمات فارس کخته با آن بود و در آن تعداد یل، سخت آم کمضمون و هم در ش کمـ ک بـه مـا 14ران تا قرن یات ای در ادبینوش عنصر باده«الدین شفا ه گفتۀ شجاع ب. برابر بودند

. »میابیـ ق او در سراسر شـعر عـرب در ی را در آثار ابونواس از طر یرانیگاه تمدن ا یند تا جا ک یم)34.(

ییای اسپان-ی فارسینقش گسترة ترجمه در تبادالت ادب. ترجمـه اسـت گـستره یقی اسپانیا ارتباط آن با ادبیات تطب ۀیکی از ابعاد پیچیده در مطالع

چرا که از همان ابتداي امر ادبیات تطبیقی و ترجمه به عنوان دو عنـصر الزم و ملـزوم در کنـار معرفی و شـناخت ۀناپذیر در حیط هم قرار داشتند از یک سو ترجمه به عنوان یک ابزار اجتناب

ـ شمار می ه و نیز ایجاد ارتباط بین دو دنیاي منفک از هم ب ۀرفت و ادبیات تطبیقـی نیـز بـه نوبگـسترة اگر چه ادبیات جهانی به . رفت مشکالت بر سر راه ترجمه به کار می ۀخود براي مطالع

ولی ادبیات تطبیقی باعـث ایجـاد ،کردند ترجمه به عنوان ابزاري در جهت معرفی خود نگاه می بیـان و ،کرد شد در این میان بازي میهاي مختلف و نقشی که ترجمه ارتباط یا برخورد فرهنگ

:دشو می

1391 ، پاییز و زمستان3 هشمار، 17 دوره ،ادبیات معاصر جهانپژوهش 136

گر ادبیـات ارتباط نزدیک و تنگاتنگ ترجمه و ادبیات تطبیقی هیچگاه از دید یک مقایسه « )65لوفور ( ».به دورنمانده

ـ کـ چـرا ،ت است یار حائز اهم یا بس ی در اسپان یقیات تطب یجاد ادب ینقش ترجمه در ا ن یه اولتوسـط آلفونـسوي ) دی مادريلومترکی 30(زدهم در شهر تولدو ترجمه در قرن دوا یمدرسه عال

از زبـان ( آثـار شـرقی ۀن مدرسـه ترجمـ یس ا یسأس شد و هدف از ت یسأدهم، پادشاه اسپانیا ت ج یه تـرو کن یاین امر ضمن ا . هاي مختلف به زبان التین بود در زمینه ...) ،ی، فارس ي، عبر یعرب

آثـار را یقی مطالعات تطب ۀنی زم ،در اسپانیا و اروپا شد آثار کشورهاي اسالمی و همینطور ایرانی هـا دیگـر اسـپانیایی ) 14قـرن ( البته بعد از خروج اعراب از ایـن سـرزمین، . ز فراهم ساخت ین

اي به شنیدن نام عرب نداشتند و اگرچه فرهنـگ عربـی اسـالمی در تـاروپود کـشورشان عالقه بـود ي به حـد ين پافشار یکردند و ا فشاري می شان بسیار پا گرایی رخنه کرده بود، بر حس ملی

ات خـود یـ در ادب یـی جـه خال یات خـود نمودنـد و در نت یـ از ادب ی در زدودن آثار عرب یه سع کن امـر باعـث شـد تـا یها بـود و همـ نا بر سر زب دانته یه ال يمدکن دوره یا ردند در کاحساس

ل یـ به آن سمت متما ، داشت ییایتالی با زبان ا ی تشبهات ی و فرهنگ یه از نظر زبان کا یات اسپان یادب متوجه شد که بایستی به ادبیات مدرن دیگر کشورها نیز توجه ،اي اما بعد از گذشت دوره ،شود . ودش

ثیرپـذیري نویـسندگان أتـوان شـاهد ت مـی ،اي پیرامـون ادبیـات اسـپانیا هبنابراین با مطالعـ سیاري کـه ابتـدا در مدرسـه ترجمـه هاي ب از طریق ترجمه . اسپانیایی از آثار شرقی و غربی بود

ثیر ادبیـات عـرب و أتـوان تـ تولدو انجام شد و سپس با توجه به نگاهشان به ادبیات اروپا، می ـ ،افـت یهاي آغازین پیدایش ادبیـات اسـپانیا را ایرانی را در سال ه کـ داشـت د اذعـان یـ با ی ول

یتب علم کۀ شتر به ترجم ی ب دادند و ی رغبت نشان م يا هنر ی یتر به ترجمه آثار ادب مکمترجمان ترجمـه آثـار ي برا یه حت کران بود یونان و ا یها ار آن ک یدو منبع اصل . ش داشتند ی گرا یو فلسف

ها ترجمه شده بود، آن یونانی شاپور موجود بود و بر اساس اصل يده در جن ک ي از آثار یونانیـ یلفان ا ؤ از م ين راستا آثار یردند و در هم ک یاستفاده م نا، ی، ابـن سـ ي، راز ی خـوارزم ریـ نظ یران

. تولدو ترجمه شدندۀن زبان توسط مترجمان مدرسی به ای و فارابی، غزالیفرغانهـاي موجـود ها و تفاوت با گذشت زمان، بسیاري از پژوهشگران سعی در کشف شباهت

انجام میان آثار اسپانیایی با آثار عربی و ایرانی و همینطور اروپایی داشتند که همین امر منجر به این پژوهشگران سعی در پیدا کردن روابـط میـان . مطالعاتی تطبیقی شد که هنوز هم ادامه دارد

ادبیات اسپانیا با ادبیات شرقی و غربی داشتند که مطالعات بسیاري نیـز در ایـن زمینـه صـورت

137 ثیرپذیري ادبیات اسپانیا از زبان فارسیأتمقایسه ادبی

در بـارز نمـودن ی آن سع یه ط کن نوع مطالعات است یقات خوان برنت از ا یتحق. گرفته است . آن دوره نموده استيایات و زبان اسپانی در ادبیرانی و اشعار ایات عربیر ادبیثأش و تنق

ن همـه ی بود و با ای غرب يت اروپا کن ممل یتر ن و متمدن یتر شرفتهی جهات پ ۀاندلس از هم اي تمدن ویـژه ه هرگز خود ک را به حساب اعراب گذاشت ی فرهنگ ییوفاکن ش ید به خطا ا ینبا

، هنـر باشند یکا و خاور نزد یان اسپان یه عامل ارتباط م ک را داشتند یستگین شا یاها نداشتند، آن ییهـا تمـدن ةنـد یه هر دو نما کزانس است یران و ب ی الهام گرفته از ا ی عرب -ییایموسوم به اسپان

Cultura Hispánica en oriente y occidente) شاستوئه كژا . ل بودندی اصواقعاًی کـ ی کشور، بدون ش کن یا پس از خروج مسلمانان از ا یات اسپان ی ادب ة شدن دوبار یالتین

ولـی . رود ی از زبان عربی و فارسی به شمار مـی ی زبان اسپانیا ي جداساز يها زهیاز مهمترین انگ ه در مبحث ادبیات، به دلیـل پیـشینۀ ادبـی کشود، چرا زبان مشاهده می ۀاین مورد فقط در مقول

خـود يها ی همچنان برگرفته ی شعر و وزن و قافیه، زبان اسپانیا ۀ فارسی به ویژه در مقول -عربی. تأثیرگذار بوده استیروند التینی شدن فقط در بخش زبان . رده است کرا از این دو زبان حفظ

ش از اعراب مطرح شده اسـت یالتینی شدن ادبیات به صورت بازسازي و ترمیم ادبیات التین پ .)2002راینر (

از داشـته ی روز به ما ن یکه ک آن یردند، ب که هزار سال سلطنت کرتم یدر ح ان یرانین ا یاز ا «م یـ ا نـسته ا روز نتویک یگذرد حت یومتمان مکه از حک یه ما در طول صد سالک یباشند، در حال

).715 کمان بن عبدالملی سليفه امویخل(» میاز شوین یها ب از آن

جهینت بـا ایـ هنوز به درستی و صورت گرفته، یقیبات تط ینۀ ادب یه در زم کی یها پیشرفت رغمیعل

ـ کی خاص در یـ یه چرا الگو کتوان توضیح داد صراحت نمی وجـود ه مقطـع زمـانی خاصـی به کـ به ویـژه زمـانی . رود افتد و از بین می س، از اهمیت می کیابد و یا برع آید و گسترش می می

ه کـ انه دورانـی اسـت ه متأسف کشود می ی قرون وسط کی خاص در دورة تاری یصحبت از الگو يهـا یشور اسپانیا، آنچنان دستخوش دگرگون کی ی جغرافیا يها ی به دلیل ویژگی یات اسپانیا یادب

از موارد باید به شواهد موجود بـسنده ياریه در بس ک شد يا سیاسی، اجتماعی و زبانی، گسترده .ه گاهی اوقات حتی این شواهد نیز در دسترس نیستندک يادآورین یرد، با اک

ها نقش داشـتند، نا پیدایش زب ۀه در تاریخچ کی یتورهاکتوان گفت همان فا در مجموع می برهه از زمان متـداول بودنـد، نـسبت بـه که در ی کی یالگوها. در این مورد خاص نیز صادقند

1391 ، پاییز و زمستان3 هشمار، 17 دوره ،ادبیات معاصر جهانپژوهش 138

نیـاز جانـشینی و یـا کها برگرفتـه از یـ این متداول بودن آن . دارند ییها مزیت الگوهاي دیگر .دیه باید نام خاصی نیز براي آن گزکن یه، ضمن انشینی بود هم

هـا بـر گر زبان یات د ی چگونگی تأثیر ادب ۀنیبا توجه به نبود اطالعات الزم و جامعی در زم ـ ن ز یـ ا ۀشیـ ه ر کـ ن یجز الت ه ب ییایات زبان اسپان یادب از یکـی شـود، شـامل یان محـسوب مـ ب خـالء ، آن زبان با این زبـان چگونـه بـوده اتیه ارتباط ادبکن یاند و ا تأثیرگذار بوده يتورهاکفا

شور مـانع از کـ ات دو یـ ادبۀسیا مقا یق و ی به هنگام تطب هه در این زمین کاطالعاتی موجود است ۀ ه انجـام شـده، پایـ کـ یوجـه بـه مطالعـات ت با یول. شود یهاي تأثیرگذار م تحلیل درست عامل

ـ یات فارسـ یـ ا از ادب یات اسـپان یـ ادب يریرپذیتأث ـ ینـه شـعر و صـنا یژه در زمیـ وه زبـان ب یع ادبـ کن یی، تعییایتالیا ای و یات عربیر ادبی نظيریر پذیثأن ت ی اگر چه ا تراست قوي یننـده نبـوده، ول

زبان آن زمـان ییای باال نشان داده شد اشعار اسپان يه در سطرها ک از موارد همانطور ياریدر بس یکی در مدح ساراگوسا یه شاعر اندلسک یاتیر ابینظ اند داشته یات فارس یر را از ادب یثأن ت یشتریب

ی بخارا را در ذهن خواننده تداع ة دربار کیه ناخودآگاه شعر رود ک سروده ییای اسپان ياز شهرها و بـر ایـن اسـاس . شود یده م یرات د کا به یات نظم اسپان یل در ادب ین قب ی از ا يه موارد کند ک یم

گـر ی نـسبت بـه د يشتریـ ب يیر تأثیرپـذ یات فارس ین مورد خاص از ادب یه در ا کتوان گفت می . استات داشتهیادب

Bibliography

Alvar, C. (2004). Breve historia de la literature española. Alianza Editorial Madrid.

Bassnett; S. (1993). Comparative Literature. A Critical Introduction. Oxford-Cambridge (Estados Unidos): Blackwell.

Del Rio, A. (1954). Antropología general de la literatura española. Dryden press: Nueva York.

Fletcher, J. (1974). "La crítica comparada. El acceso a través de la literatura comparada y de la historia intelectual", en Bradbury y Palmer, Crítica contemporánea. Madrid: Cátedra.

Garulo, T. (1998). La literatura Árabe de Al-Andalus. Hiperión.

Guillén, C. (1985). Entre lo uno y lo diverso. Introducción a la literatura comparada. Barcelona: Crítica.

Lefevere, A. (ed.). (1990). Translation, History and Culture. Londres-Nueva Cork: Cassell, p. 1-13.

139 ثیرپذیري ادبیات اسپانیا از زبان فارسیأتمقایسه ادبی

Lefevere, A. "La literatura comparada y la traducción". En: VEGA, M. J. y CARBONELL, N. (ed.): La literatura comparada: principios y métodos. Madrid: Gredos, [1995]1998, p. 206-214.

Mclain. J. (2001). Espoña e Ira'n, Marciol pons, Barcelona.

Meregalli, F. (1989). La literatura desde el punto de vista del receptor. Ámsterdam-Atlanta: Rodopi.

Pegenaute, L. (ed.). (2001). La traducción en la Edad de Plata. Barcelona: PPU.

Pulidi, T. G. (2001)."Introducción: la literatura comparada en España". En: Pulidi Tirado, G. (ed.): La literatura comparada: fundamentación teórica y aplicaciones. Jaén: Universidad de Jaén, p. 11-29.

Remak, H. H. H. "La literatura comparada: definición y función”. En: VEGA, M. J. y CARBONELL, N. (ed.): La literatura comparada: principios y métodos. Madrid: Gredos, [1961]1998, p. 89-99.

Shafa. S. (2005). Los musulmanes andaluces, publicación cientifica y Culturval.

Steiner, G. "Qué es literatura comparada?" En: Pasión intacta. Ensayos 1978-1995 (trad. GUTIÉRREZ, M. y CASTEJÓN, E.). Madrid: Siruela, [1994]20013, p. 121-145. Villanueva, D. "Literatura comparada y teoría de la literatura". En: Villanueva, D. (coord.): Curso de teoría de la literatura. Madrid: Taurus, 1994, p. 99-127.

Villanueva, D. (2003). "Traducción, teoría y literatura comparada", Conferencia inaugural II Simposio Internacional Traducción, Texto e Interferencias (22-24 de octubre). Málaga: Universidad de Málaga.

141 156 تا 141، از صفحه 1391 پاییز و زمستان ،3شماره ، 17دوره ، ادبیات معاصر جهانپژوهش

یرانیوتاه معاصر اکستان در چند داته یمدرن سنت و يها چالش

∗ نثاري الدانی نزهرا جا رانی، اان، اصفهاناصفه دانشگاه ی خارجيها زبانةدک دانش،یسیانگلزبان وادبیات ار یاستاد

)2/9/92 :، تاریخ تصویب2/5/92 :تاریخ دریافت(

دهیچکهـا در آنیختگـ یآم هـم ا بهیته، تقابل و تضاد، و ی سنت و مدرن ۀطگاه و راب ی جا ة حاضر دربار ۀمطالع

چـون يبـشنو از و ۀوتـاه از مجموعـ کن منظور شـش داسـتان ی ا يبرا. است یرانیتاه ا وک داستان ۀگون، » سـنگی مـادربزرگ ۀآیینـ «، »لقاباغ فرخ «: ها عبارتند از این داستان . انتخاب شده است ،ندک یت م یاکح ترتیـب به که »شازده کوچولو «، و »در پشت آن مه «، »اسرار مرگ میرزا ابوالحسن خان حکیم «، »کنیزو«

پور، امیرحسن چهلتن، اصغر عبداللهی، و جعفر پور، منصور کوشان، منیرو روانی توسط شهرنوش پارسیـ ی اۀته در جامعـ ینش سنت و مدرنک ها، برهم ن داستان یدر ا . اند مدرس صادقی به نگارش درآمده در یران

زنان مدرن و زنـان نسل ي، تضادهای سنتۀگاه زن مدرن در جامعیجا: شود یر نمودار مین ز یقالب مضام ـ ک مردساالر در حر ۀ در جامع ی، انحراف اخالق یسنت وت و جنـون زنـان، و کتـه، سـ یسـمت مدرن ه ت ب

گزینش . تهی متأثر از مدرنیشده در زندگ ت مسخ ی با هو يعنوان موجود ه زن ب ی و خمودگ یفتگیخودش در نگارنـده . رفته اسـت با رویکردهاي ذیل انجام گ ناش ها بر اساس جدید بودن و همخوانی این داستان

کاربرد ةها را بررسی و به ارزیابی نحو داستانن یا ،ینظر دارد تا با رویکردهاي فمینیستی و ساختارشکن برهمکنش میان سـنت اثبات وجود کنش و،ن مطالعهیاهدف از انجام . ها بپردازد سنت و مدرنیته در آن

در صدد اثبـات ایـن حقیقـت نگارنده بیان دیگر، به. استهاي کوتاه انتخاب شده و مدرنیته در داستان هاي کوتاه ایرانی معاصر قادر به نمایاندن مدرنیته صرف و نادیده گرفتن سنت است که برخی از داستان

.طور کامل نیستند هب

.یرانی، فرهنگ اینک، ساختارشتیسینیفمنقد وتاه، کته، داستان ی سنت، مدرن:يدیلک يها واژه

E-mail: [email protected]، 0311-7932391: ، دورنگار0311-7932391: تلفن ∗

1391 ، پاییز و زمستان3 هشمار، 17 دوره ،ادبیات معاصر جهانپژوهش 142

مقدمه موجـود يهـا شکشمکه کد است ی جد ی ادب يها از گونه یکی یرانیاه معاصر ا وتکداستان

تـه در بافـت و سـاختار ی بوجـود آمـده توسـط مدرن یم، تحوالت فرهنگ ید و قد ین نسل جد یب افـراد ةنـد یه نماکـ ،هـا تی شخـص یها را در زنـدگ ین دگرگون ی حاصل از ا يجامعه، و تضادها

ـ یلـ یته در اروپا خ یمدرن. دشک یر م ی به تصو ییبای به ز ،ندا اجتماع ران یـ تـه در ا یتـر از مدرن شی پته در اواخر قرن نـوزده یتر مدرن از قرن هفدهم به بعد، اما موج دوم و گسترده یعنیاتفاق افتاد،

ینـ ی ع يهـا تیـ واقع ۀد در همـ یبروز ترد باعث ،وانتومک یکزیت و ف یاصل عدم قطع . واقع شد ، اعمـال و رفتـار انـسان ارائـه ين از اصـل وجـود ید و دارو یه فرو ک يدی جد هاي خوانش. شد

،ك هولنـا یبـا درگـرفتن دو جنـگ جهـان همچنین، .، جایگاه واالي بشر را زیر سؤال برد دادند حیات او در جامعه در اذهان عمـومی شـکل ۀتصویري ناامیدکننده و سرد از هستی بشر و ادام

ن، نظـام یـ افزون بر ا . دشم کحا مردم بر زندگی ییگرا و پوچ ی انزواطلب به این ترتیب، گرفت و م و یر مفـاه ـگـ یهـا د ه در آنکـ شـد ی از آن باعث تولـد جـوامع ی و مفاسد ناش يدار هـیرماـس

ی و علم ي اقتصاد يها نهیر در زم ی چشمگ يها شرفتیغم پ بر نداشت؛ و یی معنا سنتی يها ارزش حاصـل از ی و فـساد اخالقـ یرانیساخت، و یر میپذ انک افراد را امیشتر زندگیه رفاه هر چه ب ک نمونـه يبرا. ي و بشر ین اجتماع ی نو يها انی سست بن يها شهی بود بر ر يا شهی ت ،ن دستاوردها یاه کـ رد ک دوم اشاره ی در جنگ جهان يا مخرب هسته يها سالح يریارگکتوان به ساخت و ب یم ي معنويها ارزشمرنگ شدن کب، با ین ترتیبد. ون انسان بودیلیش از چهل م یشتار ب کامد آن یپ

هـا ن آن یگزین جـا ی نو ی ارزش يارهای سپرده و مع ی گذشته بدست فراموش يها ، سنت یو اخالق امـور ۀه همـ کد ی جد يرک ف يها وهیها و ش ن ارزش ی ا ینیگزیان داستان نبود؛ جا ین پا یاما ا . دش

ی فروپاشـ و منجر به ، داشت یان فراوان ی قربان ،دیشک یشده بر انسان را به چالش م مطلق و نازل از جمله خانواده، فرهنگ مردساالرانه، سـنت ،شده و مراجع قدرت نهی نهاد يادهای از بن ياریبس

ش یدایـ موجـب پ ین فروپاشـ یـ ا. ره شد ی و غ ی، اقتدار شخص یی روستا یازدواج، مذهب، زندگ ، مهـاجرت بـه شـهرها و ی و فساد عمومینید ی، حقوق زنان، بیی از جمله فردگرا ینیم نو یمفاهـ ی روحـ يها یننده، ناراحت ک و ش پذیر آسیب يها تی، شخص نشینی حومه از ياری و بـس ی و روانچ گـاه باعـث یسم ه یل به مدرن ی ن امان بود، یده و سهمگ یچیار پ یند بس ین فرا یا. دشگر یل د یمسا

ـ ،ار و اعمال انسان نشدکافصفحه امل سنت از ک شدن زدوده تـوان یه همـواره مـ کـ يونحـ ه ب پـسامدرن جـستجو و ی بشر مدرن و حتـ یزرگ را در سرتاسر زندگ و ب کوچک يها شکشمک

.ردکمشاهده

143 ستان کوتاه معاصر ایرانیدر چند دامدرنیته سنت وهاي چالش

متفاوت تجربه یاسیته را در مق ی از آثار مدرن یز همگام با اروپا تجارب تلخ ناش یران ن یاما ا ـ یـ ران اند یدر ا . ردک یم ج در عـصر قاجـار و بـا مطـرح شـدن خواسـت یتـدر ه شه تجـددگرا ب

انـه، یگرا یالت ملـ یب، بـا برآمـدن تمـا ین ترت یبه ا . تل گرف ک ش یومت قانون کت و ح یمشروط تـازه يهـا خـود را بـه ارزش يباخت و جا ی رنگ میز به آرام ین ن یشیشده پ تی تثب يها ارزش

یه فتحعل ک ينحوه م، ب یدی جد ی ادب يها ن تحوالت، شاهد بوجود آمدن گونه یهمراه با ا . داد یمـ یا و ا یس آس ینو شنامهین نما یعنوان نخست ه آخوندزاده ب یرفـ معـ يا عنـوان گونـه ه ران درام را ب

معاصـر ۀ جامعـ يازهای ن يند تا پاسخگو ی بنش المجالس نتیز و گلستان يجاه د ب یه با کند ک یمبرخورد تجـدد . ردکدا یش پی مردم گرایات واقعی قاجار به این سو، نثر به ح ةرا از دور یباشد، ز

ـ » اجارران عصر ق ی ا ی و اجتماع یان فرهنگ کار« با یغرب د یـ هـن و پد ک یباعث تزلـزل نظـام ادبـ ن گونـه یـ ، اگرچه ا )9-10 ینیرعابدیم(وتاه شد کآمدن رمان و داستان ار ی بـس یهـا از نظـر ادب

. از داشتندین نیوک تي براياریف بودند و به زمان بسیضع» ر اسـت ک شیفارس« پس از انتشار ي و جد یصورت فن ه ران ب یوتاه در ا کش داستان یدایپ

متمـدن و نـوین يشورکران را به یه رضاخان قصد داشت ا ک يا دوره یعنی شروع شد، )1300(ـ ی تازه توسط جمالزاده معرف ی ادب ۀن گون یا. ندکل یتبد ش از جمـالزاده ی و پرورده شد، اگرچه پانـه، یات ماجراجو یـ اک همچون سفرنامه، خوابنامـه، ح یت منثور در متون ی از روا یال متفاوت کاش

ـ . خـورد یچشم م ه ب) دهخدا چرند و پرند و لیر اسراف صو یۀژه نشر یوه ب(ها روزنامه عنـوان ه ب. پرورانیـد عنوان مضمونه زبان را بیاتی حۀمسال» ر استک ش یفارس«مثال، جمالزاده در داستان

دانـد، ی م یافتادگ عقب ي برا یند، آن را عامل ک یدر این داستان، جمالزاده از زبان مطنطن انتقاد م ان طبقات مختلف اجتمـاعی ی ارتباط ميت در برقرار ی را عامل موفق يبازار وچهکن و و زبان روا

.داند یم در يریشرفت چـشمگ ی پس از جمالزاده در مراحل رشد خود شاهد پ یرانیوتاه ا کداستان

تـوان بـه ی مـ يان آثـار علـو یاز م . بود ين ساعد یت، و غالمحس ی، صادق هدا يآثار بزرگ علو ها با قراردادهـا قهرمانان داستان ۀدانیچند نوم ار هر کت آش یضد«ه کرد کاشاره ) 1311 (چمدان

ان آثـار یتوان از م ین م یهمچن). 326 ینیرعابدیم(اند ینما یرا باز م » شده رفتهیهنه و پذ کو رسوم ) 1312 (روشـن هیسـا ، و )1311 (سه قطره خون ، )1309 (زنده به گور يها ت از مجموعه یهدا

ر ـیـ ست مـشروطه و تأث کـ از ش ی ناشـ ی و روحـ ی اجتمـاع ياست بر فـضا يه انتقاد کنام برد از ییهـا ز بـا خلـق داسـتان ی ن ين ساعد ین، غالمحس ین ب یدر ا . یرانیسنده ا یآور آن بر نو خفقان .است روزگار خود پرداختیبه نقد جامعه و س» هیزاو«و » دعوت«جمله

1391 ، پاییز و زمستان3 هشمار، 17 دوره ،ادبیات معاصر جهانپژوهش 144

ه کـ ن دانشور بـود یمیتان س وتاه در دس کشتر داستان ی شاهد رشد ب 1350 و 1340 يها دهه ةگرفت، و عالوه بـر اسـتفاد یار م که استادانه و پخته ب یلکقالب و زبان مناسب داستان را به ش

يران پهلـو یـ ا ی و اجتمـاع ی، فرهنگ یاسی، س يت، به انتقاد از اوضاع اقتصاد یدرست از فن روا ط تلـخ و ی شـرا يایـ گو) 1359 (نم؟کـ سـالم کـی بـه ۀعنوان مثال، مجموع ه ب. پرداخت یز م ین

ن مجموعـه، دانـشور بـه یـ در ا . است یرانی مردساالرانه ا ةانون خانواد ک در یرانی زنان ا كدردناز زنان متجدد ید و ن یهن به فرهنگ جد ک در حال گذار از فرهنگ ۀ در جامع یت زنان سنت یوضع

.پردازد یاند م یش با فرهنگ سنتکشمکر و دار یه در گکتـه در ی مدرنةدیـ پديریـ گ لک وابسته به شـ ش آن اصوالً یدایه پ ک یرانیوتاه ا ک داستان ۀگون

ر شـد، بـه کده ذ کیه در چ ک یسندگانی است، در دست نو يل دوران پهلو ک قاجار و ةاواخر دور ـ ی ا یط زنـدگ ی شرا ينما تمام ۀنیب، آ ین ترت یرسد، و به ا یمال خود م ک و ییوفاکاوج ش در یران حاصـل از يها و تضادها يریها، درگ ته با تمام تناقض ی در حال گذار از سنت به مدرن يا جامعه

.شود ی مییاروین رویاه در کـ قرار گرفـت یسندگانیم بودنش مورد توجه نویل موجز و مستق یدله وتاه ب کداستان ـ یوتـاه ا کداستان . از آن بهره بردند انم مورد نظرش ی انتقال مفاه ي برا ،عصر سرعت معاصـر یران

يهـا ي از خـود توانمنـد ،ایـ دن يهـا ها و زبان گر فرهنگ یابه خود در د مش يها ز همانند گونه ینن ی در بافت ا ی غن یا بوم ی و یرانی ا ین گذشته، بار فرهنگ یاز ا . است ش گذاشته ی به نما یشگرفل یشـده تبـد رک ذ يها شکشمکها و طرح چالش ي برا ی مناسب يها ها را به گفتمان ها آن داستان

تـه در شـش نمونـه از یان سـنت و مدرن یـ نش م کـ بـرهم ید بررسـ یآ یآنچه در ادامه م . دـنک یم . است معاصریرانیوتاه اک يها داستان

ی بررسبحث وپور سه تیـپ شخـصیتی متفـاوت را در شهرنوش پارسی، )1380( »لقا باغ فرخ« در داستان

تـضاد شـدید بـین سـنت و ةدهند نشان اراکآشان ش ه بررسی کنار هم به نمایش گذاشته است کـ کـ تیپ اول نشانگر زن مـدرنی اسـت . ستوتاه ایرانی ا کدرنیته در داستان م انجـام قـصد ه ه ب

ـ فعالیت فرهنـگ زن در يبـرا شـده وظـایف سـنتی و از پـیش تعیـین ۀهـاي اجتمـاعی، مقول ة زن سنتی، گردانند کین شخصیت بر خالف ی ا. دست فراموشی سپرده است ه مردساالرانه را ب

. اي حـضور دارنـد از هر دسـته و رسـته آور نام در آن اغلب افراد هکهاي هفتگی است میهمانی اوقات خود را وقف سرودن شـعر و ،اي نار چنین روابط اجتماعی گسترده کلقا در همچنین فرخ

145 ستان کوتاه معاصر ایرانیدر چند دامدرنیته سنت وهاي چالش

زنـان نویسندگی و نقاشی مانند ییها فعالیت. رده است ک مدل براي نقاش کیا تبدیل شدن به ی ـ . اخذه بوده و هست ؤمورد م عقاید فرهنگ مردساالرانه ةدر حوز صـورت ه آنچه این فرهنگ به زنان باید وقت خود را صـرف انجـام وظـایف کفرض در مورد زنان باور دارد این است پیشر شـد کـ آنچـه ذ مانندنند و اگر فعالیتی کداري، تربیت فرزندان، و رسیدگی به شوهرانشان خانه

یـن فرهنـگ زنـان ا امـا . ردکـ ها را محدود در وظایف زنانگی شود، باید آن هباعث ایجاد خدش وضـعیت وي ، مرفه ۀلقا به طبق تعلق فرخ . مجرد و بدون شوهر و فرزند را از قلم انداخته است

بدنبال مفهومی گمگشته و معنایی غایب در زندگی خـویش اسـت اوند، زیرا ک تر می كرا دردنا ۀ بـه شـاخ يا همواره از شاخه ،لیلبه همین د . توان آن را بدست آورد نیز نمی ثروته حتی با ک

خالصـه اش یـري و شخـصیت کـ ل واقعی او در عدم ثبات ف که مش ک غافل از این ،ردپ دیگر می ه براي رسیدن کرسد نظر نمی ه و ب ،شناسد ش را نمی ا و ارزش وجودي تلالقا اص فرخ. شود می

رن ولـی نـاموفق ایـن همـان زن مـد . ار بندد کش را ب ا به هدف خود حاضر باشد نیروي درونی پوچی و ۀمعنایش به ورط ثیرات دنیاي نوین پیرامونش زندگی او را همچون شعر بی أه ت کاست

زیـرا او ، جایی نـدارد »درخت آدم «نار کلقا در باغ و در فرخ. شاندک دست و پا زدن نافرجام می اسـتفاده ابـزار کیـ عنوان ه ب و از آن تنها ست،ین ارزش وجودي این درخت كحتی قادر به در

ه ب. رسیده باشد ،گرایی یعنی نیست ، مدرنیسم جینتای از کلقا به ی ه فرخ کرسد ظر می ه ن ب. ندک یمرده کـ به سر جست و جـو ه معنایی در حادثات سر کنخست هنگامی « )Nietzsche (قول نیچه

اضـطراب و .... ه جوینده سرانجام جـسارت را از دسـت بدهـد کچنان، : ه در آن نیست کباشیم ه کـ چیـزي ۀیشانی از بیهودگی و عدم اطمینان و فقد فرصت در ترمیم وضع خویش به وسیل پر

ه گویی آدمی خویش را بیش از کبدان بتوان آرامش خاطر یافت و شرم از خود و در برابر خود ). 65 (»...اندازه فریب داده است

آن در ایـن هاي ه نمونهک است مردم مربوط ةش و تودک زحمتۀتیپ شخصیتی دوم به طبق ارهایی همچون بنایی، کلقا اشتغال و در اري فرخ کاین دو زن به خدمت . ندا داستان فائزه و مونس

هـاي رایـج بند به سنت یمونس و فائزه همچنین پا . ت دارند کآشپزي، و رسیدگی به مهمانان شر حتـی وسـت، معنا ند و وجودشان بدون وابستگی به عوامل خارجی بـی ا در فرهنگ مردساالرانه

ـ . بخـشد ان معنایی نمـی ش متعصب مذهب نیز به زندگی يها آنان به سنت و گونه يبندیپا ياربد، فـائزه نـ ک یار مـ کاله را آشـ کـ ه باغبان قصد خود براي ازدواج بـا زریـن ک ، پس از این نمونه

قبـول «ان را شـ و ازدواج غیررسـمی ا .»ننـد کآخوند بیاورند و عقد رسـمی ب «ند تا ک پیشنهاد می اخـالق «اله کـ از دیدگاه فائزه، زرین ). 14پور پارسی (»آمد ار حرامی می کبه نظرش « و »تنداش

1391 ، پاییز و زمستان3 هشمار، 17 دوره ،ادبیات معاصر جهانپژوهش 146

او ».زد تا معلـوم بـشود زنـده اسـت جلف بود و سر به هوا و باید دائم قهقهه می . پستی داشت ون ـ همچـ شهـاي اطـراف فـائزه انـسان ). 15همان (»ندکها را تحمل توانست این طور آدم نمی«

ار بـود، کـ شوق او بـه ایـن مه کشعر، و مونس را سرودن براي شکضحوشش مک، با لقا را فرخمونس هم در دلش . و نسبت به همه چیز بدبین است ) 17همان (ندک یمساده و احمق ارزیابی

همـان (ه وي بسیار آسان برده بود و نـور شـده بـود کخورد چرا اله فاحشه غبطه می ک به زرین اله کـ لقا و باغبان و زرین و دمساز فرخ ،رسد نظر می ه تر ب اجتماعی ،ئزهو نسبت به فا االبته ). 26رده و که عشق را هرگز تجربه ن ک چرا ،تر است مرده تر و دل اما حتی از فائزه نیز افسرده ،شود می

هـا را ه این دانـسته کتر از آن بود ساده«خواند، بسیار راحتی می ه ر خیلی از افراد را ب کاگر چه ف و همیشه به زنـدگی بـدبین اسـت و ا). 27همان (»داد فقط خودش را زجر می « و » گیرد ارکبه

و ). 26همـان (»دانـست یدانست، همیشه رذالت را در مردم م زبري درخت را می «همیشه فقط ه کـ تعلـق دارنـد »)»اجتمـاع « و »تـوده « و »گلـه «(نوع پست « این افراد به ،قول نیچه ه باز هم ب

هاي جهان بـزرگ و مابعدالطبیعـه هاي خود را به جاي ارزش نیازمندي« و »شفروتنی را فرامو « ).73(نند ک می»پر باد و بزرگ

ةه دربرگیرنـد کـ دو تیپ شخصیتی، تیپ سومی هم در داسـتان وجـود دارد ن یادر مقابل و همـواره بـا ،ننـد ک صورت غیررسمی بـا هـم ازدواج مـی ه این دو ب . اله است ک باغبان و زرین

افی کـ . دستش طال بود«باغبان . اند دهر و مفاهیمی چون آب، نور، درخت، و گل گره خو طبیعتی بـه کـ او فـردي مت ). 13پـور پارسی (» بعد صد شاخه گل بروید ۀند تا هفت کبود گلی را لمس

»اري، آشپزي و گلدوزي کاري، گل کبنایی، درخت «ارهاي زیادي از جمله ک خویش است، و ةاراده خـود کـ اي وهـباغبان درخت را بـه شیـ «:است باغبان از اسرار طبیعت آگاه ظاهره ب. داند یـم

،اله بـا ایـن مـرد کـ ازدواج زریـن ). 16همـان (»ردک دانست و جزو اسرارش بود آبیاري می میاو تبدیل به بلور و صاحب فرزندي از جنس گـل نیلـوفر . ندک لی دگرگون می که را ب شوضعیتآیـد، حتـی ه از داسـتان برمـی کـ چنـان . گیرد اسرار طبیعت خو می خواند و با شود، آواز می می

یایـن پدیـده مفهـوم . نیـست ،شـود ه شامل حال زنان مـی ک پدیده سنتی کاله ی ک زایمان زرین ایـن دو تـن در . اسـت العاده این زایش هم خارق ة و حتی ثمر ،ن دارد کش متفاوت و چارچوب هـا آن. نیـست كه براي اطرافیانشان قابـل در ک زنند هاي ماورایی دست می اتحادشان به آفرینش

امل بر نیـروي کاي که با توجه به اصل عدم قطعیت و گریز از ات ک ندا نیچه »ابرمرد« ۀهمان نمون ري ـی پـس از دیگـ کـ نیروي اراده و شور غریـزي را ی ةنندک دودـاي مح ـه رهـ زنجی ،النیتـعقننـد ک ، زایش و آفرینش را پیشه می )30 ،1384 ،نیا اولیایی (»الساعه بودن شور خلق «گسلند و می

147 ستان کوتاه معاصر ایرانیدر چند دامدرنیته سنت وهاي چالش

ار سـاخته اسـت ـلقا، مونس و فائزه را سـخت دچـ ه فرخ کرومیتی ـدگی و مح ـش رونـاز ست و .گریزند می

معنـاداري بـراي ةدام شـیو که در این داستان نه سنت و نه مدرنیسم، هیچ کآید نظر می ه با بـه نیـروي کـ ه انسان بـا ات کشود ار میکه ژرفا و عمق زندگی در جایی آش ک بل ،زندگی نیستند

ه در کـ ن تعریـف را یـ ، ان حـال یدر عـ خویش تعریـف جدیـدي از بـودن ارائـه دهـد و ةاراد .ار بنددک در زندگی ب،گنجد چارچوب سنت و مدرنیته نمی

ۀ نوشـت ،)1380(» آینه سـنگی مـادربزرگ «انگیز ته در داستان غم یان سنت و مدرن یجنگ م ـ فرهنـگ کنجـا شـاهد یـ یدر ا . ت شـده اسـت یـ روا ییبای به ز ،وشانکمنصور یلـ کطـور ه ب

قـرار ه در آن عروس تحت آزار و اذیت مرسوم از طـرف مادرشـوهر کم یا مردساالرانه و سنتی عروس نه تنها . دشو ین سلطه باعث محروم شدن عروس از چتر حمایتی شوهر می ا و ،دریگ می

هـاي توجه و حساسیت فراوان شوهر به خـال دلیله ه ب ک بل ،از حمایت شوهر برخوردار نیست هـاي متعـدد اقدام شوهر به خریـدن آینـه . ودر ام مرگ می کصورت و مجعد بودن موهایش به

ه کـ اي اسـت زورمدارانه براي بهبودي ظـاهر همـسر بـه آن شـیوه ، اما نوعی تالش درمانگرانه زنـان و « ناونـ ع بـا يا قالـه در م Felmanه فلمن ک طوراما همان . پسندد فرهنگ مردساالرانه می

بدین ترتیـب، تنهـا راه ). 18(شود ، این درمان تحمیلی منجر به مرگ همسر می دیگو یم »جنون بـر ظـاهر اون شـت مرد و صـحه گذا ۀزنده ماندن در چارچوب مردساالري، تصدیق پدرساالران

:همسرش استرش را کـ رگ و عمه ف ه مادربز ک دوستش داشت، بیش از آن . ردکپدر هرگز مادر را اذیت ن

ـ . گذاشتپدر را دوست داشت و به او احترام می . مادر هم همین طور . دـننکب در ـهـر وقـت پام ـشـد، بـه حمـ داد، صبح فردا، مادر زودتر از هر روز از خواب بیدار می ادر می ـه م ـاي ب هـآینـ رد، خـال ک با دقت موها را صاف می ،نشستان آینه می ـو هم ـرفت، جل می رخاب ـا سـ هـا را بآمیـز بارها صـداي تحـسین . گشت پوشید و به اتاق برمی ترین پیراهنش را می پوشاند، پرچین می

.)48-49وشان ک(ام پدر را شنیدهنـد ک از دیدگاه نقد فمینیستی، تصدیق و تحسین مرد نوعی از حیات را بر زن تحمیل مـی

شـاید بـراي وي تولـدي ،استانشی مادر در دک و به همین دلیل خود ، برابر است زن ه با مرگ ک. وم بوده اسـت ک روحی محۀنجکها در آن به حبس و ش ه سال ک باشددوباره و آزادي از زندانی

ـ »دیدن« عمل ،نقل از روث رابینز، در فرهنگ مردساالرانهه ب هـاي بینـایی از توانمنـدي ۀ و مقولز بـر قـدرت کـ طریـق تمر بازنمایی و بازسـازي اشـیاء از ،ین فرهنگادر . شود برتر شناخته می

1391 ، پاییز و زمستان3 هشمار، 17 دوره ،ادبیات معاصر جهانپژوهش 148

د شـو ستایشگر مرد تبـدیل مـی ة زن به موضوع نگاه خیر ،در این اثنا و ،پذیرد بینایی صورت می در كودکانی که، از نظر لوس ایریگري، تصویر ال کد یگو بحث می ۀرابینز در ادام ). 152رابینز (

ۀفرضـی . نـد ک ه شناختی نادرسـت را بـر وي تحمیـل مـی ک بل،آینه باعث شناخت حقیقی نیست و نیازي ضروري به بـازبینی ،شود انی هم به همان فرهنگ مردساالرانه مرتبط می کاوانه ال کروان نشانگر صرف و بنابراین بخشی از نظام ک ی ،اي ه تصویر آینه ک استر اوبن یبر ا ایریگري . دارد

ان بـر پس پافشاري شوهر در ایـن داسـت . ه با حقیقت بالواسطه در تضاد است کبازنمایی است هـاي صـورتش غافـل گـاه از خـال ه همسرش تصویر واقعی خود را در آینه ببیند و هـیچ ک این

در این جا شوهر تصویر غیرواقعـی نخست،. غیرواقعی است ينماند، طبق دیدگاه ایریگري امر ـ ه،ک دوم آن و ،ندک تحمیل می اوو نه واقعی همسرش را از طریق آینه بر عنـوان ه آنچه از وي ب

.دور استه از واقعیت بباز هم ،ها انتظار دارد دن خالپوشاناحـساس زده و بـی یـخ ۀ نوعی آین، تختۀ، آینLuce Irigaray ایریگري لوس بنا به اعتقاد

ه پویـایی و کـ اي نـد، آینـه ک ه تصاویر را در قالبی واحد تثبیت و فاصـله را تحمیـل مـی کاست محـدب اسـت ۀ آین ،ندک جایگزین پیشنهاد می عنوان ه آنچه وي ب . زند صمیمیت نگاه را پس می

شـاید مـادر بـه همـین دلیـل ). 154همان (است و داراي معانی چندگانه کواسطه، نزدی یه ب کند تا در واقع ک شی انتخاب می ک و آن را براي خود ،اي دارد رهک صدفی نیم ۀ به آین یفراوان ۀعالق

بـرخالف مادرشـوهر، زنـی ،ان، یعنـی مـادر اما قهرمان داست. ندکار خود را از نو متولد کبا این و بـا ، قـدیمی ایرانـی طغیـان ةشی نسبت به سنت متداول در خانواد کرا با خود یزسنتی نیست،

مرسـوم آن . نـد ک برداشتن خود از صحنه از ادامه یافتن وضعیت دردآور موجود جلـوگیري مـی مـادر ، اما در این داسـتان .ه زنان با حساسیت فراوان به تصویر خود در آینه خیره شوند کاست

ه همچون زنان کبرخالف وي، این شوهر اوست . ندک براي همیشه خود را از این سنت رها می ه کـ طبق نظر رابینـز، نارسـیس زمـانی . دهد از خود نشان میهعالقه فراوانی نسبت به خرید آین

سـان و بدین،شدشیفته به خود مند شد، ه آب عالق ۀ زن به دیدن تصویر خویش در آین کمثل ی ه در اثـر کدر این داستان، این زن نیست ). 226همان (رد کبا درآغوش گرفتن آن خود را نابود

خاطر خودشـیفتگی، و ه ه ب که شوهر اوست کشود، بل شیفته و نابود می ه،بسیار نگریستن در آین زنش ،فتگیخرد و در نهایت با این خودشی ورزي به همسرش، آن همه آینه می دلیل عشق ه نه ب

. دهد را براي همیشه از دست میاو شاند و ک یمرا به نابودي ـ . خوبی قابل مشاهده است ه داستان ب نی ا میان سنت و مدرنیته در نزاع رسـد نظـر مـی ه ب

ه کـ زنـی . موقعیت زن امروزي را به نمـایش بگـذارد ردن داستان قصد دا یانویسنده با نگارش

149 ستان کوتاه معاصر ایرانیدر چند دامدرنیته سنت وهاي چالش

وت در برابـر رفتارهـاي غیرمنـصفانه و کم قـادر بـه سـ دیگر مانند سایر عروسـان سـنتی قـدی زندگی آمیخته با فرهنگ زورگویانه ۀاي براي ادام تحقیرآمیز شوهر و مادرشوهر نیست و انگیزه

و بـدین ،گزیند نفی وجود خود را برمی ه،ه براي رهایی از این سلط کزنی . و مردساالرانه ندارد ذهـن ۀ دادخواهی خود را براي همیشه در صفح كاوت ابدي، پژو کسان با فرو بردن خود به س

ش ناچار پس از مـرگ ه اي نداشت، ب گاه در زمان حیاتش شنونده ه هیچ کصدایی . گذارد باقی می .شنیده خواهد شد

پور بـه نگـارش یرو روان یه توسط من ک است )1380(» زوینک«ن پژوهش یداستان سوم در ا مـدرن ةدیـ پدیـک ه کـ به شـهر اسـت ي از آباد تکن داستان حر ی مهم در ا ۀتکن. درآمده است

قـرن ییایلسوف بزرگ اسپانی، فJose Ortega Y Gusset گاستییخوزه ارتگا. شود یشمرده مها و ازدحام آنـان ه ظهور توده کد یگو ی م »ها ازدحام توده ةدیپد« از آثارش به نام یکیستم در یب

). 221 (»ها شده است ها و فرهنگ ، ملت ر مردمان یه دامنگ ک است ین بحران یتر قیعم«در شهرها ـ ، هـم حـضور داشـتند نیش از ا یپها ه توده کاو معتقد است هـا شـناخته تـوده «عنـوان ه امـا ب

بـه یا حتـ یـ نـده بودنـد و ک در سراسر جهـان پرا کوچک يها قالب گروه «ه در ک بل ،»شدند ینم ».خته و جدا بودنـد یگر گس یدیکردند و از ک ی م ی گوناگون زندگ يها وهی و در انزوا به ش ییتنها

ش را در مزارع، روستاها، شهرها ی از آن خو یی به اصطالح فضا یعنی جداگانه ییفضا«هر دسته . ستیـ ار نک در ینجا بحرانیتا ا). 223همان ( »ردک ی بزرگ اشغال مي در محالت شهرها یو حت

ان کـ چون شهرها نقل م هم ینک به اما انش یها از محل اصل ه توده کشود ی آغاز م یفاجعه از زمان . انـد فرهنـگ مـدرن ةدیـ چی پ نسبتاً ۀقی دارند و محصول ذوق و سل ياریخواهان بس «ه کنند ک یم ،نیبنـابرا . »افتی ی ممتاز اختصاص م يها تیا اقل ی کوچک يها در گذشته به گروه ینکن اما یچن

آنـان ). همـان (د شون ی م » ممتاز جامعه مستقر يها گاهیمناصب و جا «ار و در کها ناگهان آش تودهـ کـ ییایخود را از لذت و مزا« و ،دننک را اشغال »ف اولی رديها گاهیجا«ند تا ا مصمم تـر شیه پ

ه در کـ ییهـا یاستکغم رها ب در گذشته توده ). 226همان (»مند سازند ها بود بهره تیمختص اقل امـا امـروزه ،گذاشتند یرفتند و به آنان احترام م یپذ یها را م آن ،مند وجود داشت بهره يها تیاقل

برخاسـته از تـصورات مبتـذل خودشـان را يهـا شهیـ حق دارنـد اند «ه کنند ک یها تصور م توده كقت تلـخ و هولنـا ین حق ی عصر ما ا ی اصل یژگیو«قول گاست ه ب ».ش ببرند ینند و پ کل یتحم

ت جـرأ ارد خود وقوف دیگیما انیه نسبت به مک يا پاافتاده شیه و ذهن پ یما انیه انسان م کاست همـان (»نـد که بتواند مطرح ک را ابراز دارد و آن را در هر جا یگیما انیه حق خود به مکند ک یم

بـه امـل و حـق کش با جسارت ک ن داستان مردان مست و عربده یه در ا ک ستی ن شگفت). 227

1391 ، پاییز و زمستان3 هشمار، 17 دوره ،ادبیات معاصر جهانپژوهش 150

ا یـ انـد و ردهک یم) 82پور یروان (»موس موس«زو ینکدنبال ه بیه همگکنند ک یجانب اعتراف م ین داستان به پـست ی فاسد در ا يها توده). 76همان (»میردکه خرابش کم یمن و تو بود «ه ک نیا

یه تمـام کد یآ ی بدشان نم ی اما از طرف ،نندک ی زندگ طورن یخواهند ا یو فساد خود آگاهند و م يا بـر ي راه فـرار یشناختاندازند تا از نظر روان یزو ب ینک یعنی خود یرات را به گردن قربان یتقص

اسـتفاده و لـذت ي بـرا يزکـ ه مفهوم شهر بعنوان مر کنجاست یا. ابندی ب شان دردمند يها وجدانشـهر دور بـود و «: رود یال مؤر سیم زی مر ۀن جمل ی با ا ،شتریانات ب ک همراه با ام یبردن از زندگ

ه کـ مـادربزرگ ة شـرو ي بزها نبود و صـدا يصدا. ردک یدار م ا آدم را غصهی دريها موج يصدا هکـ اسـت يزیادآور تمـا یـ ي راو ۀن جملـ یا). 72همان (»ردک ی شهر دق م يآدم تو . اندخو یمل یـ عنوان انسان افسرده و نابودشـده قا ه ن ب یل و شهرنش یعنوان انسان اص ه ن دهقان ب یدگر ب یها يو. ق اسـت یـ نجا قابل تطبیدر ا A. E. Gearر یگ. ينظر آرن ا). 43 ،1384 ،این ییایاول(شود یمن جامعه وجود نداشته ی سلطه بر ا ي هم برا یدار باشد و جوامع شهی ر یلیاگر فساد خ «: دیگو یم

نـه ی از فرتـوت ی ناشـ يگریشـود، وحـش یه مـ ی ثانو يرگی وحش یباشند، آن گاه ملت دچار نوع و یط عوامـل انـضبا ،ي فاسـد ی مدن ۀن جامع یدر چن ). 75 (»مل نه احساسات أ از ت ی، ناش یجوان

.دنشبخ یشدت مبه آن ه ک بل،ندوش یمنت موجود یوضع ي بهبودهمنجر ببازدارنده نه تنها بـه ی همچون مجرم ،وچه و برزن کاد برآوردن در یامل و فر کشف حجاب کزو پس از ینک مـادربزرگ را آن قـدر يانگار آهـو «ه ک است يا گونه به شدن پس از آزاد او افتد، اما یزندان م ـ (»ده باشد مش درآ یها دندهه ک ی زده باش کتک و آن قدر ی داده باش یگشنگ بـر ). 90پـور یروان

زوسـت ینک یجـسم افتد حبس ین داستان اتفاق م یه آنچه در ا کتوان گفت یو م کاساس نظر فو د و بنـد یـ و بـه ق یل جنسکن مشیردن ا کوب کاما سر . شود ی محسوب م یل جنس ک مش یکه ک

ـ يدر و پـرده ی جنـس يها ج گفتمانیدرآوردن آن خود باعث ترو ـ ی ب ـ یش از پ ن مـردان یش در ب: دیـ گو ی مـ ،ننـده ک نتـرل ک عامل بازدارنده و ، قدرت ةدربار Foucaultو کشود؛ فو یمست شهر م

قدرت اسـت، يد و بندها یجاد ق یول ا ئد شده و آن را شناخته، مس یدان د ی م یکه منقاد ک یسک« را بـه یرت قـد ۀ رابطـ يرنـد، و ی بگ يه خود بخود او را به بـاز کدارد ید و بندها را وام ین ق یو ا

ن خـودش یند، بنابرا ک ی م يطور همزمان هر دو نقش را باز ه ه در آن ب کدهد یخودش نسبت م به چالش، را به شدت تهیمدرن /تی مدن »زوینک «).202-203و کفو (»شود یاد خودش م یسبب انق

ی نظام نظـارت يه ترفندها کدهد یشد و نشان م ک ی را به رخ م یسنت /یی روستا یو اصالت زندگ و جـان مکـ از آن تا چه اندازه يرینترل فساد و جلوگ ک در ي شهر یط زندگ یبازدارنده در مح و . استثمر یب

151 ستان کوتاه معاصر ایرانیدر چند دامدرنیته سنت وهاي چالش

نگاشـته شـده توسـط ) 1380( »مکـی خـان ح رزا ابوالحـسن یاسرار مرگ م«داستان چهارم، مـردان اتفـاق يراـآنچه ب«نقل از فلمن ه ه بک ی سنتۀن مقولی است بر ا يرحسن چهلتن، نقد یامن داسـتان یـ در ا).13(» افتـد ی زنان اتفـاق مـ يه برا ک است يزیتر از آن چ شه مهم ی هم ،دافت یم

چ یشته شـد، امـا هـ ک و چرا یسکرزا توسط چه یه مکشود ین صرف م ی افراد در ا يروی ن یتمامرزا، ـیـ ا سـقم جنـون مرصـع، همـسر م یل و صحت ی و دال ی چگونگ ك در ي برا یـس تالش ـک بـه )همـان (» اتیـ ده گـرفتن آنـان در ادب یـ سبت به وضع زنان و ناد ن يورک«نجا یدر ا . ندک ینم

مـضمون جنـون و ،ردکـ ن داسـتان جلـب یـ آنچه توجه پژوهنده را در ا . شود یده م یشکچالش یوانگیـ د. براه انداخته است ياری بس ياهوی ه یستینیات و نقد فم یه در ادب ک زنان است یوانگید

يعت زنان قلمداد شده و به خودی همگون با طب يزی فرهنگ مردساالرانه همواره چ یکزنان در ـ . زدیـ انگ ی آن برنمـ ۀ و مطالع ی بررس ي مردان برا ي را از سو یچ تالش یخود ه نقـل از ه فلمـن ب اصل مردانه است و فقـط بـه یک در فرهنگ ما ی روان یاصل سالمت «د یگو یم Chesslerچسلر

ی جنون همـسرش را در اذهـان عمـوم ۀعیرزا شا یم، ن اصل یابر بنا). 7همان (»آنان تعلق دارد پـرس جرأتگر افراد ی د،وانه استید مرصع دیم بگوکی حيرزای میه وقت کند؛ چرا ک یت م یتقو

قت مرتبط بـا زنـان خواهنـد ی حق یکعنوان ه ن باره را ندارند و آن را ب ی در ا ییجو یپو جو و ي عـاد ی زندگ یک بردن از مرصع را تا آخر عمر از لذت ،یعه توافق ین شا ی اگر ا یرفت، حت یپذ

را از یوانگیـ رزا خواسـت نقـاب د یـ م یوقتـ «م یخوان یه در داستان م کهمان طور . ندکمحروم گفـت، یغنچـه مـ . رده بـود کـ به خل بودن خو كمرصع پا . برد ی زن بردارد به خبطش پ ةچهر

). 179چهلتن (»ه بودک نشد یگر آن زنیالم مرصع دک ۀخالصت یه وضـع کـ رد کـ ی تلقـ يعنوان نماد ه توان ب ی مرصع را م یوانگی، د یستینیدگاه فم یاز د

ه مرد ک ی فرهنگ :اندینما یم یخوبه وغ فرهنگ مردساالرانه ب یر یده را در ز یشک زنان ستم یقیحق. دهد یوت را به زنان نسبت م ک و س یوانگیداند و از آن سو د یالم برابر م کرا با قدرت تعقل و

د یـ گو یاز آنچه فلمـن مـ . میابی ی خاموش م یصع را همواره زن ه مر کل است ین دل ید به هم یشاه کـ فرهنگ مردسـاالرانه بـاور دارد .)8(ان در تضاد است ی با طغیوانگیه د کد یآ ین گونه برم یا

ن یـ امـا ا . آنان سـخن گفـت ي آنان و برا يجاه د ب ی و با ستندین یالم منطق ک قدرت يزنان دارا یل را تـداع یـ تحمیـ و نوعـ اسـت مردان از زنان ییمارا بازنیز ست،یقت منطبق نیسخن با حق

او همـواره . داردین نگـرش همخـوان ین داستان با ا یز در ا یت مرصع ن یوضع). 9همان (ند ک یم یانیـ پا يهـا ن رو، تـا بخـش یـ از ا . ه اسـت تشدااه فرصت سخن گفتن ن گچی شده و ه ییبازنما در ،لیـ ن دل یبه همـ . دارد ی آگاه ،ندیوگ ی مرصع م ةگران دربار ی خواننده فقط به آنچه د ،داستان

1391 ، پاییز و زمستان3 هشمار، 17 دوره ،ادبیات معاصر جهانپژوهش 152

ـ ک یش را فاش م ا ید و عواطف درون یآ یم ه مرصع به سخن در ک داستان انیپا ش یند، خواننده ب تمـام از بـر هـم خـوردن کی داسـتان حـا یانی پا یۀناک. شود ی م زده شگفت يگریاز هر بخش د

زنان است، یمنطق -یالمک ی و ناتوان یوانگی د ة فرهنگ مردساالرانه دربار ةشد رفتهیمعادالت پذ سو قادر به سخن گفتن و ابراز وجود است و یکه مرصع از کابد ی یم را در انتها خواننده در یز

داند چه بـر سـرش رفتـه، چـه ی م ی چون بخوب ،ستیوانه ن ی د هـچ وج ـیه ه ـبر، ـگی د يوـاز س خـان ابوالحـسن رزایـ اسـرار مـرگ م «. نـد کان یاش را ب یات درونی چگونه تمنیخواهد و حت یمن فرهنگ ی ا ی سنت ي بر باورها ی خط بطالن ییبای مردساالرانه به ز ی پوشش يریارگکه با ب »مکیح

از یکـی از يا عنوان نمونه ه و مرصع را ب ،شدک ی بودن زن نسبت به مرد م يثانو /»گرید« ةدربار در ییباکی شـ ه بر خالف زن مدرن قادر بـه ک ید؛ زننک یر مین فرهنگ تصوی ایهزاران زن قربان

ه کـ ید، سـخن یگـشا ی زبان به سـخن مـ ،ر شدهی د یلیگر خ یه د ک ین سنت است و زمان یبرابر ا یبـاق رونـ ستـ ۀشیـ اند یکد و همچنان در حد هد یمر نیی تغ اش ی را در زندگ يزی چ رانجامـس .ماند یم

یش چگـونگ ی بـه نمـا ی، جعفر مدرس صـادق )1380(» وچولوکشازده «در داستان پنجم، ستوفر لـش یرک بقول ،ه در آنک ییایدن. پردازد ی مدرن ميایت خانواده در دنی اهمیجیدرزوال ت

C. Lash،ن موضـوع یـ ه اکـ رنـد، بل یگ یم میان تصمکودکت ی تربةویش ةباره درکستند ین نی والدن یا. شود یته م یکها به خانواده د ه و رسان ی معاصر، نظام آموزش ۀ همچون جامع ییتوسط نهادها

بـه يدیچ ام یه ه کش رود ی به پ ین در حال ی نو يایه دن کشود ی باعث م ،ی همگان یگبحران فرهن ان ی نمایخوبه بیفتگی مضمون خودش،طین شرایادر ). 268نده یپانقل از ه ب(نده وجود ندارد یآ

. دیـ گو ی مـ د بـاز یـ را از نظـر فرو یفتگی دو نـوع خودشـ گفتمـان نقـد تـاب کنـده در یپا. استه کـ است یشود و آن زمان ی حادث م ي شهو يروی از رشد ن يا ر مرحله د«ه که ی اول یفتگیخودش

ـ يزگـذار یاز تما«را در بدو تولد ی ز ،»دهد یشتن را مصداق محبوب خود قرار م ی خو كودک ن ی باگـر ). 271نده یپا(» الش، نفس خودش استی مصداق املذارامون عاجز است و ی پيایخود و دن

ـ يروگـذار ین« شـود يسپرصورت هنجارمند ه ب کیودکدوران رشد و او در نفـسش بـه ی روان اسـت ین زمان ی، و ا )همان (»دهد یال م ی در مصداق ام ی روان يروگذاری خود را به ن ي جا یآرامـ يمـار ی ب یتواند عاشق شود به نوع یه نم ک یسکپس . شود یه فرد عاشق م ک سـت، مبتال ی رواند عـشق ی فرو ۀگفته پس ب . ودش ی معطوف نم شر از خود ی غ یسکاش به ی روان يروگذاری ن رایز

يروگـذار یان ن یوس شدن جر کمع«سبب ه ب ي ثانو یفتگیو اما خودش . سالمت روان است ۀنشان خـود را از ي شـهو يرویـ ن« ين فـرد ی چنـ یعنی ،شود یجاد می ا»ال به خود ی از مصداق ام یروان

153 ستان کوتاه معاصر ایرانیدر چند دامدرنیته سنت وهاي چالش

كرنـا خطیفتگین خودشیا). 272همان (»ندک یش معطوف میخو) نفس(رون به درون ی ب يایدنز خـود یـ از غرا یز جنس یانه و استقالل غرا یجو گاه هکیوجود آمدن عشق ت ه را مانع از ب ی ز ت،ساه در خـود ک بل،دابی ی انتقال نميگری به فرد د، فرد به مادر یۀ اول یگر، وابستگ ی د ۀگفته ب. شود یم

نیـ در ا. شـود ین مـ کگـران نـامم ی بـه د يورز عـشق ،بین ترتی و به ا،شود یز م کشخص متمر ـ ی زندگ یک ة قادر به ادار یشدت به مادر وابسته است و حت ه فرشته ب ،داستان دور ه مستقل و ب

ز یـ از رفتن به ماه عسل ن یزند و حت ی از رفتن به خارج سر باز م ،لین دل یبه هم . ستیناز مادر بـه يورز عـشق او از بـه درون فرشـته منتقـل و ین وابستگ ی ا ،پس از مرگ مادرش . راه دارد کا ةتـه و نحـو ی بـا مدرن یکی ارتباط نزد يمارین ب ی ا يها شهی لش، ر ۀگفته ب. دشو یران ناتوان م گید

ـ ن داستان ی در ا فرشته : مدرن دارد ۀار در جامع ک و یزندگ ـ يهـا ن وامپـرداخت خـاطر ه ب ۀ ماهاننـد و بـا اربـاب ک یمـ یدگی رسـ ي و دفتر ي ادار يارهاک از صبح تا عصر به ریناگزآپارتمانشان

انجـام ۀه حوصـل کـ گردد آنقدر خسته است یم ه به خانه باز ک یزند و زمان یمله کو رجوع سر لـش يها با استناد به گفته. را نداردیمی مبل قدي جز نشستن و چرت زدن رو يگریار د کچ یهسل، دلمـرده کـ است ،ي مدرن فردةفتگان دوریر خودشیز همچون سایه فرشته نکتوان گفت یم

یق عاطفی روابط عمي از برقرار او. ندیب یارزش م ی ب یهدف و حت یرا ب ش ا یه زندگ کو افسرده . ستیـ ام ن ک اسـت و شـاد بهره یب ی از لذت زندگ ،ناتوان) جز مردگان در قبرستان ه ب(گران یبا د

مصون ، متوجه او شود ین است از روابط انسان که مم ک یا خود را از هر محنت وشد ت ک یمفرشته ،تین مـصون یـ اير بـرا ین تـدب یتر ید، عمل یگو ید م یه فرو ک طورن ب، هما ین ترت ینگه دارد؛ بد

رون، فقـط بـا یـ آور ب دلهـره يایدر برابر دن «ند و یگز یه فرشته آن را برم ک است ياری اخت يانزوا ).277نده ینقل از پاه ب (»ندکش دفاع یتواند از خو یا می گرداندن از آن دنيرو

خـت یاز ر. نداشـت یس رفـت و آمـد و دوسـت کچ یبا ه«ه فرشته کم یخوان یدر داستان م ن یـ ا). 358 یصـادق ( »زار بـود یـ ش ب یک دور و نـزد ي آشـناها ۀد و همـ یـ اش و خواهر حم عمه

یه حتـ کـ یید تـا جـا یـ نظر آ ه ب یتر از هر مردگ فرشته مرده یات باعث شده تا زندگ یخصوص یر زنـدگ یثأن تـ یـ ا. دآور یمـ ن باتـ را یجیت رو به زوال و مرگ تدر ی شخص نیاز یخواننده ن

چ ی و هـ ،اند ردهک را حفظ ن ی سنت يها دام از ارزش کچ یه ه ک است ییها تی شخص يمدرن بر رو بـا سـنت قـرار ییاروی در رو یروشنه ته ب ی مدرن ،ن داستان یدر ا . ستن ندارند ی ز ي برا یگاه هکیت ي زودگذر ياهایؤ پدرش، بنظرش ر يها خاطره ۀهم«ند ک یفرشته گمان م نمونه، يبرا. ردیگ یم

ه داشـت کـ مطلق بـود یی تنها يها ن سال یت داشت هم یآن چه واقع . ت نداشتند یه واقع کبودند ه بـا نگـاه در کس مدرن است ی نارس یکفرشته ). همان (»د بود یت جد ین وضع یگذراند، هم یم

1391 ، پاییز و زمستان3 هشمار، 17 دوره ،ادبیات معاصر جهانپژوهش 154

ـ ،دی حمۀ به عواطف عاشقان ییاعتنا ی و با ب ،شود ی عاشق خود م ،آب زالل چشمه ه رفتـه رفتـه ب .شود ی و نابود مودر یمآلود فرو ش در قعر آب گلیو خییبای زيسو

ـ ی اصغر عبـدالله ۀ نوشت ،)1380(» در پشت آن مه «داستان از یکـی ن و یعنـوان آخـر ه ، ب سـنت ، بـر اسـاس ن داستان ی ا در. گیرد قرار می ی بررس مورده ک است ییها ن داستان یتر شگرف

سـعداوي . دونش می ازدواج آماده يابرختنه و بلوغ هنگامه دختران ب ،شورک یسواحل جنوب در ـ يندی ناخوشـا ی و روان ی جسم يها بیآسبا توجه به این که چنین عملی -27 (همـراه دارد ه ب

را یـ ز، دارد خـانواده اقتـصاد درشهی راین عمله کد یگو یده م ین پد ی علل ا یابی شهی در ر ،)126 پـدر خـانواده اطمینـان خانواده، و بـه ایـن ترتیـب، ةندیتضمینی است براي حفظ عفت مادر آ

با ). 129همان (ند ینده، محصول خود او ی وارثان اموال او در آ یعنیه فرزندانش، کافت یخواهد خواهد ماند، از آن خارج نخواهد شد، و یره خانواده باقین ضمانت، اموال پدر در دا یتوجه به ا یـک پـدران و مـردان در نی زبان و قوان يده از سو ین پد ین، ا یبنابرا. دیر نخواهد رس یبدست غ

ن یـ ه در ا کـ ي افراد ي برا يشود و، افزون بر آن، از جهت اقتصاد یته م یکفرهنگ مردساالرانه د .استز سودمند ی ن،ت دارندکسنت مشار

ه کـ ل کـ دختـران، مباشـر و مو ةه خانواد کن است یدر داستان ا ار ک آش ۀتکنب، ین ترت یبه ا يهـا خـانواده یحتـ .برند یسود م يز نظر اقتصاد ا ،ت دارند کمشار ن امر ی در ا يحونه ب یهمگ

ـ کا هتیشته شدن و ک از ترس ،ه تا روز قبلکدختران شـدت نگـران و ه حرمت فرزندانـشان ب در ،ننـد ک ی را از خود جدا مـ شان کوچکامل دختران ک ي با خرسند ی همگ کنیشان بودند، ا یپرآواز ران بـا او هـم ـگـ یزد و د یگشت و ضجه مـ یها بر م از تازه عروس یکی یگاه«ه ک یالـحـ نان را ینـش رهی جز ،ارکن ی ا يسود اقتصاد ). 251-52 یـعبدالله (»شدند یـم وسوسـه يقـدر ه بشنهاد خـانم یپ. شود ی فراموش مین و فرزندان به آسانین والدی مهر و عطوفت بیه حت کد نک یم

ه نمـاد کـ د، چـرا یـ نما ین مـ کار نـامم ی بس ين جو یها در چن آموزش خانواده يز برا ی ن يسعداو ضـرب و ی و حتـ يمهر ی دختران مورد ب يها خانواده ي از سو ،رهی خانم معلم جز یعنیآموزش

ل یـ ره تعط یزـ درس جـ يهـا السکـ د و یگو ی م كشه آنجا را تر ی هم يو برا ا د؛ریگ یمشتم قرار ه بـا وجـود کـ قـت اسـت ین حقیـ ن داستان نشانگر ا یته در ا ینش سنت و مدرن ک برهم. شوند یمه از جهـت کـ ماننـد ی از سنت پابرجا مـ ی هنوز عوامل ،تهیسمت مدرن ه جوامع ب یرفت برخ شیپ

ل یـ عفت زنان بـر آنـان تحم ها به بهانه ن سنت یا. نندک ین م یمأ را ت ياری منافع افراد بس ياقتصاد .اندازند یشه به مخاطره می همي آنان را برای و جسمیه سالمت روانک ی در حال،دنشو یم

155 ستان کوتاه معاصر ایرانیدر چند دامدرنیته سنت وهاي چالش

جه ینتـ یوتـاه ا ک يها ته در داستانی سنت و مدرن یدگیتن نش و درهم ک برهم يا معاصـر مقولـه یران

ـ يقـدر ه ب تهیسنت و مدرن . ها قرار داد ان آن ی م يتوان مرز یه نم ک يحو بن ،ده است یچیبس پ ه ب نـه بـر ورک مـذ يهـا داستان. است يگریمعنا شدن د ی باعث ب یکی فقدانه کاند گر وابسته یدیک

.نـد ک ی مـ ی بشر معرف یالت زندگ کعنوان راه حل مش ه ته را ب ی و نه مدرن درنگذا یمسنت صحه ت مـدرنِ یه شخـص ک بل است، یتنرفیپذنا ی فرهنگ يها در بند چارچوب یت سنت ینه تنها شخص

ـ تـه یمدرنا ی و مطلق سنت. شود یست م کها هم دچار ش يبندین پا ی ا ه از هم زانیگر چـون و ی ب . ندا نندهکو ش هودهی اندازه بیکنجا به ی در اچرا

ر قـرار ـگـ یدـیکبـا تقابـل ن دومقوله در یته، ا یان سنت و مدرن ی م یی معنا یرغم وابستگ هبه ک است ین در حال یا. دانجام یها م تیان شخص ی سرد م ی جنگ به آغاز ییاروین رو یا. رندیگ یمـ و درهـم يریـ همراه دارد، درگه را ب یی، اگر چه مفهوم مرگ و جدا ین جنگ یچن ز یـ چش را نیپ

ش ی موفق به نما ،ی سنت يها بدون بهره بردن از مقوله ها ن داستان یاگر، یزبان د ه ب. ندک ی م یتداع یدهـد و گـاه یمـ ست کـ تـه را ش ی مدرن،سنت یگاه ل،ا جدنیدر ا. ندشد یظهور زن مدرن نم

تـه یه مدرن ـکـ ست یـ ن بدان معنـا ن ی اما ا ،شدک ی چالش م دار را به شهیرسنت یک مدرن، يفضان یـ ا يهـا تیشخـص هکـ د یـ آ یمـ نظر ه بن نسبت،یبه هم. ندکشه برین سنت را از ر یاند توا یم

ان ـنش را از خـود نـش کـ از وایدرجات متفـاوت ته یو مدرن تنـق سیمصاد رـرابـ در ب ها انـداست .شوند ی مینند، و گاه قربانک ی مرگ مبارزه مي تا پایشوند، گاه یم می تسلی، گاهدهند یم

شش ةا و جوشند ی پو ۀچشم) تهیا مدرن ی/ سنت و (ته یان سنت و مدرن یش م کشمک پر ۀرابطگیـري را بـه دیگـر نتیجه نیاهیچ وجه قصد تعمیم ه ب ن مقاله یاگرچه ا . است مقالهن یداستان ا از مـرز تـه، ی رابطه متقابـل سـنت و مدرن ۀیما بن، باید اذعان داشت که هاي معاصر ندارد داستانهـا ز شاهد چـالش ی نیرداستانی غیه در زندگکدهد ی و نشان م ود،ر یمور فراتر ک مذ يها داستان

ا یـ سـنت ی واقعـ یتوان در زنـدگ یه نم ک طور پس همان . می هست ی مشابه يها یدگیهم تن و در .استن ک ناممين امریز چنید، در داستان نی برگزییته را به تنهایمدرن

Bibliography

Abdullahi, A. (1380/2002). "Dar Posht-e An Meh." Beshno az Vey Chon Hekayat Mikonad. Ed. H. Ouliaeinia. Tehran: Nimnegah. 237-252.

1391 ، پاییز و زمستان3 هشمار، 17 دوره ،ادبیات معاصر جهانپژوهش 156

Cheheltan, A. H. (1380/2002). "Asrar-e Marg-e Mirza Abul-Hassan Khan Hakim." Beshno az Vey Chon Hekayat Mikonad. Ed. H. Ouliaeinia. Tehran: Nimnegah. 177-189.

Felman, S. (1995). "Women and Madness: The Critical Phallacy." (1975). A Cambridge Companion to Edith Wharton. Ed. Millicent Bell. Cambridge: Cambridge University Press. 7-20.

Foucault, M. (1979). Discipline and Punishment. Trans. A. Sheridan. Hammondsworth: Penguin.

Gear, A. E. (1380/2002). Postmodernism va Bohran-e Zist-Mohit-i. Trans. E. Sabet-i. Tehran: Cheshmeh.

Gusset, J. O. Y. (1381/2003). "Padideh-ye Ezdeham Jam’iat." Trans. H. Boshrouyeh. Matn-ha-yi Bargozideh az Modernism ta Postmodernism. Ed. L. E. Cohen. Persian Ed. A. Rashidian. Tehran: Ney. 221-227.

Koushan, M. (1380/2002). "Ayneh-ye Sangi-e Madarbozorg." Beshno az Vey Chon Hekayat Mikonad. Ed. H. Ouliaeinia. Tehran: Nimnegah. 43-56.

Mirabedini, H. (1387/2009). Seir-e Tahavol-e Adabiat-e Dastan-I va Nemayesh-i. Tehran: Farhangestan-e Zaban va Adab-e Farsi.

Nietzsche, F. W. (1382/2004). Will to Power. Trans. M. B. Houshyar. Tehran: Farzan.

Ouliaeinia, M. (1384/2006). Negareshi Tahlil-i bar Adabiat-e Amrica (Az Zaman-e Jang-e Dakhel-i ta be Emrooz). Vol. 2. Tehran: Mirsaeidi Farahani.

Ouliaeinia, H. (Ed.). (1380/2002). Beshno az Vey Chon Hekayat Mikonad. Tehran: Nimnegah.

Parsipour, S. (1380/2002). "Bagh-e Farrokhleqa." Beshno az Vey Chon Hekayat Mikonad. Ed. H. Ouliaeinia. Tehran: Nimnegah. 13-27.

Payandeh, H. (1382/2004). Gofteman-e Naghd: Maghalat-i dar Naghd-e Adabi. Tehran: Rouznegar.

Ravanipour, M. (1380/2002). “Kanizoo.” Beshno az Vey Chon Hekayat Mikonad. Ed. H. Ouliaeinia. Tehran: Nimnegah. 69-92.

Robbins, R. (2000). Literary Feminisms. London: Macmillan.

Sadeghi, J. M. (1380/2002). "Shazdeh Kouchulou." Beshno az Vey Chon Hekayat Mikonad. Ed. H. Ouliaeinia. Tehran: Nimnegah. 345-264.

Sa’dawi, N. (1995). "Circumcision of Girls." One World, Many Cultures. Ed. S. Hirschberg. New York: Macmillan. 120-133.

157 176 تا 157، از صفحه 1391 پاییز و زمستان ،3شماره ، 17دوره ، ادبیات معاصر جهانپژوهش

ات اردوی در ادبیسینو بر سر آغاز رمانيجستار

∗ منش وفا یزدان رانیاتهران، دانشگاه تهران، ،یات خارجیها و ادب زبانةدکار زبان و ادبیات اردو، دانشیاستاد

)20/9/92 :، تاریخ تصویب21/5/92 :تاریخ دریافت(

دهیچک. ات اردو شـد یـ در ادب یلـ ی تخ يهـا داستان نیگزی جا ییگرا واقع ،يالدیمۀ دوم سدة نوزدهم م یدر ن راحمـد و ینذ. شدیات داستانی اصالح، منجر به تحول ادبيش برایگر و هدفمند ی نهضت عل ییخردگرا. رونــد یپـرداز اردو بـه شـمار مـ ن نهـضت، از پـشگامان رمـان یشتاز ا یسندة پ یم شرر، دو نو یعبدالحلن بار بـه نقـش ی نخست يها برا آن. ان است یشان نما یها آن در رمان يپندار اربستک و ینیی آ يها پنداشت

دهـد؛ ی را هـشدار مـ یراحمد، دلزده از غرب، عواقب غربزدگـ ینذ. پردازند یزن در خانواده و جامعه م ی اسـالم يها ، اسطورهیخی تاريها شرر با رمان. ندک ی می را نفینی غلط دي خرافات و باورها يارکبیفر

ي فـرد ،رتـن نـات سرشـار . دیگو ی م ی ساختگ يها فرقه يارکبیند و از فر ک ی م یرا به عنوان الگو معرف رمان یقیها را در قالب تلف آن ي و باورها یها آشناست و زندگ با آداب و رسوم مسلمان یهندو، به خوب

تأثرات برگرفته از فرهنگ در این مقاله سعی بر آن است تا به . ندک ی وصف مينگار اتیو داستان با جزی رمـان ي شدن خشت بنا یها منجر به غن تنوع در آثار آن پرداخته شود؛ زیرا نویس ر آثار سه رمان اروپا د . شده استات اردو یدر ادب

.ت، فنیراحمد، شرر، سرشار، شخصیرمان، نذ :يدیلک يها واژه

E-mail: [email protected]، 021-61119151: ، دورنگار021-61119151: تلفن ∗

1391 ، پاییز و زمستان3 هشمار، 17 دوره ،ادبیات معاصر جهانپژوهش 158

مقدمه يالدیجدهم مـ یش از قرن ه ی پ یلی تمث يها تیاکح اردو، صرف نظر از یات داستان یدر ادب

و يا افـسانه يهـا ل قـصه در قالـب داسـتان ک شنینخست ، داشتی و مذهب ی اخالق یۀنماه درو ک شهرة يها تیاکحا برگرفته از یترجمه ن، ی آغاز يها ن قصه ی از ا ياریبس. شوند یافت م ی یلیتخ

ن یمحمدحـس ) 1789( نـوطرز مرصـع ا یـ و یمالوجه) م1635( سب رس ؛ مانند بود یم یفارسـ یـ لیالج فورت و ک، يالدی نوزدهم م ةاز سد همان آغ از. نیعطاخان تحس آمـوزش زبـان يراام ب

و ی فارسـ يهـا داسـتان آزاد ۀترجمـ به را يسندگان هند ی از نو یبرخ، یسیافسران انگل ه ب اردوـ يریگ لک باعث ش ،ناخواسته روند نیا. واداشتاردو به يهند یگاه منـسجم اردو و ی نثـر ادب . اردو شدیسینو داستانيگذار هیپا

، يرکـ ر بافـت ف ییـ هنـد، تغ ة شبه قـار ی و اجتماع یاسی س يفضا گذشت زمان، با توجه به با زبـان يش توانمند یز افزا ینات اروپا و ی اهل قلم با متون و ادب یی آشنا و ی عموم يازهایها و ن آرمان

ن یـ ا یات داسـتان یـ رونـد ادب یجی، شاهد تحول تـدر ی متفاوت ادب يها گونه يریارگک به ياردو برا هر ه کاست گ سرور یب یعل از رجب ) 1824 (»بی عجا ۀفسان« مشهور ۀ قص ار آن کۀ آش نمون. میزبانر از ـراتـ را ف ي اثر و ان،هاست؛ اما منتقد قهرمان یمعرف و مبالغه در ینیفرازم عناصر ة دربردارند چند

ياهـ هیـ ما درون بـا نـو يهـا قالـب ش به ی گرا هکست جا نیـهم از. دـان دانسته یلـی تخ ياـه داستان يداری درازمدت، به پد يدر روند ، بعدها هک خورد ی به چشم م ییگرا ل به واقع یژه م ی و به ،متفاوت

هـم بـا امـل کبـه طور و رمـان یلـ ی تخ يهـا داسـتان ي فضا ات اردو ی در ادب اگرچه. رمان ختم شد ياارهـ ی معنداشـتن علت داستان و رمان نوشته شدند؛ بهیه در مرز زمان ک ییها قصه ی ول ،متفاوتنده کـ سـت ییها داستان آن نمونه .نگرفتند اردو قرار يها رمان ة اطالق عنوان رمان، در زمر يالزم برا

تحت نظـارت ه ک هند ة شبه قار ی استان غرب یی مناطق روستا در ي با نام نظام گروه بند ی مدارس درآگـرا، (»قصه درم سـینگ «ا قصهکدهرم سنگهـ جمله از س شده بود، نوشته شدند ی تأس ها یسیانگل

يهـا و نمونـه ) 52تـا یا تاب یـ پر(). 1852آگرا، (»داستان سورج پور « یهانک کیسورج پور ؛ )1851 ریخط تقد ن؛ یزالدیاز عز ) 1856 آباد اله(جواهر االصل : عبارتند از رمان اردو ق داستان و یگر تلف ید .يهپورکورک یر علیاز وز) 1863 ( النساءةمران؛ یم الدیرک ياز مولو) 1862الهور (

ز بـه ی رمان نةه واژکست ین درحال ی ا ،رود یار م ک به »ناول« رمان، ة واژ يدر زبان اردو برا عـشق اطـالق تنـوع حـسن و رمان در اردو به ةواژ « :اربرد دارد کن زبان یدر ا يگری د ياـمعنسته پرتکلف آرایانیبشود که به حسن و هایی اطالق می ؛ در ادب داستانی رمان بر قصه شود می

زندگی را اعـم ةهاي روزمر که ناول اتفاق در صورتی . باشدیواقعهاي آن غیر شده باشد و اتفاق

159 دونویسی در ادبیات ار جستاري بر سر آغاز رمان

یالبتـه گـاه ).81، 75، 74 صـدیقی (»ل نثر ساده استکش بهيا از سرور و غم دربردارد و قصه اردو يهـا ناول شتریبرا یز . دانست امل جدا کطور ه ب توان یناول نم ات اردو رمان را از یدر ادب «

).64 -60،63 ینیحس (»1 رماننديها یژگی ويداراهـا از داسـتان . افـت ی يشتریـ شـتاب ب یات داستان یر نثر و ادب یی تغ ، دوم قرن نوزدهم ۀــمیدر ن

شگامان یـ سرشار پ نات م شرر و رتن یعبدالحل ؛يدهلو احمد ری نذ گرفتند، يشتری ب ۀ فاصل ییگو قصهـ ا در .ندیاردو در یسینو رمان آن ، اردو در »نـاول « و »رمـان « يهـا واژه يبـدون مرزبنـد ن جـستار ی

.خواهند شد یس و برریعنوان رمان معرفه اند ب اردو قرارگرفته»ناول« ۀطیه در حک رایینوشتارها

یبحث و بررس هـا، یسیـ ر انگلیم بـا تـداب 1857هنـد درسـال ةقـار شـبه يهـا مـسلمان يام سراسر ی از ق پس ی نژادپرسـت ۀهنـدوها، مـسئل ت مـسلمانان و فـا ار، اختالکـ ل بـه هـا از اشـتغا مانـت مـسل ـیمحروم يداریب ها به یسی انگل ۀ وتوطئ کیریز. در شبه قاره متداول شد ي نژاد يازهایها، عواقب امت یسیانگل

، یاسـ یبـر انقـالب س ان افـزون یـ ن جر یرو ا نیا از. رها ختم شد کمردم شبه قاره بخصوص روشنف هـا آنیت و سعیحین مسییج آیر ترویثأتحت ت. ردکز دگرگون ی را ن یاجتماع و ی اخالق يها ارزش

دارالترجمـه یاز طرف . شتر شد یها ب یسیها و انگل ن مسلمان ی ب ۀن اسالم فاصل یدادن د جلوه بد يبراصـورت نیـ در ا . ج شـد ـیـ الج و مدارس را ک در یسیالج منحل شد و زبان انگل ـکام یلـیورت و ـفان ـ وارد هندوستـ یسیـ ات انگل یـ رمان و قالب آن توسـط ادب ةاژاگرچه و «هکتوان اذعان داشت یم جلب یسینو طرف رمان آن پهنه را به سندگانینو هند ة شبه قار ةژیط و یقت شرا ی در حق یـد ول ـش ).26سرمست (» استی تحوالت مهم اجتماعۀ نشانیسینو شروع ناول،ات اردویدر ادب. ردک

منظـور اصـالح بـود، بـه ) 1898 یمتـوف ( د احمـدخان ی آن سرسـ یه بان ک گر ینهضت عل اد یـ را بن یـی گرا واقـع رده و کف خود انتخاب اهدا ل به ی ن يات را برا ی شبه قاره، ادب يها مسلمان

ه کـ ن نهضت بودنـد ی ا يم شرر از اعضا یراحمد وعبدالحل ی نذ يمولو. ر و قلم خود قرار داد کتف .دندیعنوان ابزار اصالح برگز را بهیسینو رمان

ه ازهمه مهمتـر ک چند است ییها ان نوول و رمان تفاوتیه م ک يادآورین ی نوول است، با ا يناول خوانش اردو -1

گر تفاوت زمان اسـت ید. وجود دارد گره یکن گره وجود دارد؛ اما در نوول، یه در رمان چند ک است یگره داستان هـا و زمـان بـر ه شـمار آن کهاست تیگر شخص یسه د ! وتاه است، اما در رمان نه که در نوول مدت زمان رخداد ک

.....و داردینوول فزون

1391 ، پاییز و زمستان3 هشمار، 17 دوره ،ادبیات معاصر جهانپژوهش 160

احمدری نذيمولو یالج دهل ک در را هیالت عال یتحص. ا آمد یدن م به 1831/ ق1252ر احمد، در سال ی نذ يمولوافـت یالعلمـا را در شمس عنوان. م1897سال در. را فراگرفت یسی و انگل ی، فارس یعرب. گذراند

در سـال . ردکـ افـت ی را در حقـوق يتـرا کد ي افتخـار ك مدر Edinbroودنبریاز دانشگاه ا. ردکگره یالج و نهضت عل ک یراحمد در دل ی نذ یت علم یر و شخص کتف. درگذشت یدهل در .م1912

ات یـ بـر خلـق ادب و اصـالح ملـت یعنی ،يرک محور ف یک د در ی با سرس يو. ل گرفته بود کشـ یتال یبرخ .ستا ت جامعه هماهنگ بوده یفکیبود به و یسازنده، انقالب فرهنگ یفات اعم از ادب

:ن شرح استی بدي ویر ادبیو غرات هنـد، یـ تعز. ، اجتهاد، موعظه حـسنه 1ۀ القرآن، امهات االمه ی قرآن، ادع ۀترجم: ن و اخالق ید ی حقوق اسالم ۀنیزم ر احمد در ی نذ يها هترجم. الصرف ی ف یکغنیر، ما یرسم الخط، صرف صغ : دستور و ینـ یت د یترب بر توجه به ياد و ید ز کیأت. است یسینو سبب رمان به ي و ةآواز. دارند ییت بسزا یاهم . مدارس حذف شده بودندیالسک ۀ از برنامینیه دروس دک بود یام آن درحالک احياجرا

راحمدی نذيها رمانیمعرفـ يو. اند ات اردو شناخته یخ ادب یس در تار ینو ن رمان یراحمد را اول ی نذ ان منتقد شتریب ن ی اول

دان یـ ن م یگام خود را در ا ن یرد و اول ک استوار ییگرا واقعه داستان را براساس ک بود يا سندهینو ة اول مـرا ۀهمـان چنـد صـفح «: برداشت) 1869 ( روس العةمراف یلأبا هدف آموزش زنان با ت

).1144 ،4، جیجالب(» رده استک يگذار هی در اردو را پایسینو العروس رمان بـه ي و اصـغر يبـر ک ا يهـا نـام دو خواهر به یاس زندگ یبا ق العروس ةمرار احمد در ینذـ ي دختريبرکا. دهد یآموزش م را يدار انهخ دختران يس وکقه و نـادان اسـت و بـرع یسـل ی ب يهـا نـام ها با دو برادر بـه آن. ندک یاش را اداره م ر خود خانواده یقه است و با تداب ی باسل ياصغر

بـا بوداخالقی فسادگرفتار اصغري همسر خود محمدکامل را که . نندک یامل ازدواج م کعاقل و راحمـد خـود را در قالـب پـدر یرسـد نذ ینظر م به. گرداند زندگی سالم باز می بهریعقل و تدب

ن یـ راحمـد ا یه نذ کـ اسـت مشهور .ردیگ یش م ی قرار داده و روش موعظه را پ ي و اصغر يبرکا .ردک ها آنیۀزیجهرا آندخترانش نوشت و بهيدار آموزش امورخانهيرمان را برا

ـ ش دیشکـ ن احمد شاه، مبلـغ و یراحمد آن را در جواب امهات المومن ی نذ 1908درسال -1 .ت نوشـت یحین مـس ی

.است ناروا زدهییها امبراسالم حرفیان تعدد ازدواج پیب خود در بتاکاحمد شاه در

161 دونویسی در ادبیات ار جستاري بر سر آغاز رمان

منظور اصـالح به ياصغر. است نوشته شده العروس ةمرآ ۀدنبال قص به )1872( بنات النعش مختلـف يهـا هنـ ی زم در را یسنده اطالعـات ی نو بنات النعش در . اندازد ی راه م یتبکو آموزش زنان، م

.دهد یار خواننده قرار میروان در اخت بهداشت جسم و وی، نجوم، مرتاضیخ، جغرافیمانند تارن اسالم یام د کاح ه بدون توجه به کنام نصوح است به يداستان مرد )1877(النصوحتوبۀ

پس از شود و ی خوابزده م ،يماری نقاهت ب ة دور ی در ط ی ول ؛رده است کت یفرزندان خود را ترب ،ن داسـتان ی ایمحور اصل. ت فرزندانش داردیت در قبال تربی بر جبران گذشته و مسئول یآن سع

.ن استی توسط والدی اخالق وینیح دی فرزندان و آموزش صحيرکد بر رشد فکیأتان، ـقهرمان رم . پردازد یالت آن م ک تعدد ازدواج مردها و مش ۀمقول به )1885( مبتال ۀفسان در

دهـد ی پدرش را از دست مکیودک در يو. است ی مرفه در دهل يا پسرخانواده کـال ت ـ مبت یــعنیازدواج و با شدهاش یور و ع مغر ي فرد ،ت نادرست یعلت ترب به. ابدی یط زنانه پرورش م ی در مح و

يات اردو، داسـتان مـرد یـ رمان ماندگار در ادب ) 1888( ابن الوقت . شود ی م یدومش دچار معضالت . الج دلی درس خوانده است کوي در . دربار پادشاهی است خاندان متمول و وابسته به ه از کست ا

. شـود هاي دولتی می بنام نوبل، صاحب زمین و منص بهیسی انگلیک تحت نفوذ 1857در آشوب .ردیگ ی فاصله م ی اسالم ةدیج از فرهنگ و عق یتدر غرب قرار گرفته و به يها وهیر ش یأث تحت ت يوـ یسی دستگاه انگلي ابن الوقت را رانده شده از سو سندهیان، نو ی پا در احتـرام نـزد ی وسرخورده و ب

ياریبـس . شود ست هدایت می راه را االسالم دوباره به تابن الوقت توسط حج . دهد مردم نشان می د احمـدخان یالوقت را سرسـ ابن شخصیت اول رمان، رک و طرز ف یعلت تشابه زندگ به از منتقدان

رمـان يد احمدخان است و محتو یالوقت همان سرس ت ابن یم شخص یرید بپذ یناچار با ه ب«: اند گفته و ی، اجتمـاع یاسـ ی س ياه هیراحمد در نظر ید و نذ ین سرس ی از اتفاق نظر و اختالف نظر ب يریتصو

درد احمـد خـان ید محمـد پـسر سـ یراحمد در پاسخ اعتراض س ینذ). 69، 67يبخار( است ینیدس کـ حاال هـر . ام ردهکوم کس را مح ی فرهنگ انگل انمن فقط مقلد : دیگو یت م ین شخص یانتخاب ا

). 328، 2، جییحیمحمد(تواند مخاطب را خود بداند یمـ ک است 1857ر مسلمان بعد از کف روشن ۀردن طبق که آگا ،ابن الوقت هدف در واقع سه پ

نهـضت یدنبـال هـدف اصـل به. ابدی ی تولد م ییعلوم و فرهنگ اروپا با ییاـوزش و آشن ـاز آم و یر با منافع ملـ یند و تجمالت را مغا ک ی م ینیآفر راحمد نقش ی اصالح مردم، نذ یعنی ،گر یعل

دراثـر نفـوذ را قـاره شـبه یاسـ ی و س یل فرهنگـ مقارن با افو يراحمد فضا ینذ. داند ی م یمذهب .ندک یـم میها ترس یسیانگل

ـ کـ ر احمد است یگر نذ یعنوان رمان د ) 1891 (یامیا ـ نیه درآن اول تـصویري ۀبـار ضـمن ارائ

1391 ، پاییز و زمستان3 هشمار، 17 دوره ،ادبیات معاصر جهانپژوهش 162

ن رمـان احـساس و یـ ا راحمـد در ینذ. اسـت کید شـده أها ت ازدواج آن به ،اسفناك از زندگی زنان بیوه در شـبه «.اند گفته یشناخت روان ی را گاه يرد و یک رو یانچه بسا منتقد . ندک یان م یوه را ب ی ب ی زن ۀیروح، یامیـ در ا . بـوده اسـت وه ناپـسند ین مسلمانان ازدواج زنان ب یر فرهنگ هندوها، ب یثأ هند، تحت ت ةقار ).1157، 4 ج،یجالب (»ن فرهنگ غلط داردی بر اصالح اید، سعیقرآن مج راحمد با استناد بهینذ

صادقه . شود ی گوشزد م ،یق غرب یطر به ، عواقب آموزش جدید ،)1892( صادقهیاي ؤردر نظـر بـه . نـد ک ی مـ را ردی خرافيل و باورهایه و تحلیتدالل اسالم مسائل را تجز ـا اس ـر ب ـدخت .ندک ی را بازگو مگر یالج علکت در ی آموزش وتربيامبودهکن رمان یر احمد در ایرسد نذ یم

راحمدی نذيها ن رما دري محوريهاموضوع ۀیـ ان و تجز یـ بـا ب هکـ قرن نوزدهم است ۀع مختلف جامع ی وقا ر احمد ینذ يها رمان ۀنیشـیپ

در ي و . خـود دارد ی اسـالم ۀامعـ جـ ياـ فـض يمبودهـا ک و يرکـ ف وتهک بر اصالح ــیـها سع آن و منطق خـود پنـد یر اسالم کپردازد و طبق تف ی م یذهبـ و م یآموزش مسائل اخالق ش به یها رمان

ـ سـت گرا گـر عقـل یر نهـضت علـ یثأراحمد تحت تـ ینذ «.ردیگ یش م یحت را پ ینص و روش ی ولـ (»دهـد یرد خود قـرار مـ ک عمل ی خود را محور اصل يمان و تقو یز دارد و ا یعارفانه ن یس نـاگ یان

110.( ي بـرا العـروس ةآمـر رد. نـد ک یر مـ یـ خ ختم به را يویش سفر دن یها ، در رمان راحمدی نذ

ت از یـ ترب بـر اودکیأت النصوحتوبۀ درو دارد زنانینید بر آموزش د کیأاده ت ت خانو یاساس ترب تعـدد ۀد بـر فلـسف کیـ أ ت فسانه مبـتال ؛ در استالناس جا آوردن حق به و کیودکهمان سرآغاز

ابـن ، در است وهی و حقوق زنان ب ی مذهب ةردکل یاصالح طبقه تحص یامیا در اسالم؛ در زوجات .ندک یا مطرح م ریزدگ عواقب غربالوقت افـق یختگـ یآمه کـ يا گونـه به ،آراست ی مر عصر خود یش را با تصاو یها قصه ،راحمدینذ

در تمـام يه و کـ ن بـود یراحمد درا یتبحر نذ «. ها بارز است درآن ی و مسائل زندگ ید اسالم ید كر را تیعیرطبیاو عناصر غ. دهد ی هند را ارائه م ة شبه قار ۀ از جامع ی واقع يریش تصو یها قصه

در لکـ در ). 204 ینیحـس (»نـد ک یان م یها را ب ت آن یرامون خود و وضع ی افراد پ یزندگ رده و ک، آداب يدار با امور خانـه یی، آموزش دختران، آشنا ی دهل ۀ مانند جامع ی موضوعات ي و يها رمان

ر و عواقـب یثأ، تـ ی عـروس و مادرشـوهر، آداب زنـدگ ۀو رسوم ازدواج، ارتباط با اقوام، رابطـ د بـر اجتمـاع بـه ی علوم جدیابیر دستی و تاث ی اجتماع یاسیاوضاع س علم، يها تکل، بر سوءجه

را یـ ز،اسـت ات نو غرب نبودهیر از ادبیثأت یبچندان ز ی او نيها از قصه یبرخ. ندا شده دهیشکقلم

163 دونویسی در ادبیات ار جستاري بر سر آغاز رمان

History of Sandford and Mertonخ سندفورد و مارتنیگرفته از تار ریثأ را تي وبنات النعش The Family Intructor را برگرفتـه از رمــان توبــۀ النــصوح و Thomas Day يمـاس د از تو

).1151، ، همانی؛ جالب415 صادق( گفته اند Daniel Defoeال دفویاز دان) خانواده ساختار( ی مسائل عـاطف رامونی پ انی ب و هرگونه جنس مخالف از عشق به يرراحمد ب ی نذ يها رمان

روهکم عشق رايو «رایند زک یمف یگونه مسائل را توص نیه اکت اسیاتی مخالف ادبيو. است تنهـا ي نـزد و یسیـ نو رمان ؛داند معلم اخالق می ویس،ن از رمان فراتررا خودن یهمچن؛ داند یم

ژه در یـ و ش بـه یهـا رمان ازیدر برخ). 19-18عبدالسالم (» اصالح جامعه است ي برا يا لهیوس شـعر و نثـر ۀمطالعـ کلیم بهۀشود؛ عالق یخود دچار افراط م هدف دن به یرس در النصوح توب ة

شد کـ یآتـش مـ را به ي وۀتابخانک و ندک ی قلمداد م یسیک را ضعف بزرگ فارسی و اردوي کال نی ا ی از مسائل عاطف شزیل گر ید دل یشا. پندارد ی م ین اسالم یرا خالف مواز آن يها تابک رایز

فرهنـگ مغـول و يه باعـث نـابود کدانستند ی م يشرد و همراهانش عشق را ی سرس «ه ک باشد ). 1172، همان، یجالب (» هند شده بودندةات در شبه قاریادب

ـ ؛داننـد ی رمـان مـ يها یژگیوراحمد را فاقد ی نذيها قصه انقدت من یرخـب یـک چ ی هـ ی ولراحمـد عناصـر رمـان ی نذ يهـا اگرچه قـصه «. اند ردهکب ن یذک را ت ي و یسینو رمان يگذار انیبن

و هنر ی، هماهنگ یان منطق یلحاظ توازن در موضوع، آغاز جذاب، ارتقا، پا را ندارند و از دیجد يرون دارا یـ ط ب ی متناسـب احـساس مـصنف و محـ یختگیان و موضوع، آم ی ب یدست یکمقصد،

م یوقـار عظـ (»ردکـ يگذار هیدر اردو پا را یسینو راحمد رمانی نذکدون ش ـ ب یضعف است ول بعـدها . هند ترجمه شدندة شبه قاريها گر زبانی و دیسیزبان انگل به شیها از رمان یبرخ). 62 المقال وئۀیه ، الیصورت الخ يم آبادی، شادعظمجالس النساء یراحمد، موالناحالید از نذ یتقل به

.ند را نوشتدی خورشۀفسانن احمد یالد و نواب افضلمالکۀ الیحل

يپرداز تیشخصت زن ی شخـص ،ياصـغر .ستندیـ ا و جـامع ن یـ مـد پو راحی نذ يهـا رمـان يها تیشخص رشتیب

یرفـ خـود معـ ۀو بـه زنـان جامعـ ـ الگـ یکعنوان را به ير احمد و ینذ. است راحمدیذـمطلوب ن موضـوع رمـان ه کـ اوسـت ت ی نداشته و تحول شخـص يا شهیلکت یـوقت شخص ـال نــاب. ندک یـمت ی بـا نوبـل شخـص ینینـش احت؛ هـم یخ است و اهل مطالعه و سـ ی تار ۀفتیابتدا ش از ي و شود؛ یم

ق یـ دق امـل و کف یالبتـه توصـ . نـد ک ی ميروی پی غرب ةویه از ش کند ک ی را دچار تزلزل م ي و یمذهب يهـا زن برجـسته رمـان يهـا تیشخـص . ن اسـت یراحمـد قابـل تحـس ی نذ يها از سـو تیشخص

1391 ، پاییز و زمستان3 هشمار، 17 دوره ،ادبیات معاصر جهانپژوهش 164

ـ يو «. اسـت یبررسـ ز قابـل نقـد و یـ هـا ن آن ان رخدادها و امور مربـوط بـه یراحمد و ب ینذ نی اولف یت و وظـا ی مـسئول ي و يد و بـرا یشکـ ر یتـصو زن را بـه یه بعد اجتمـاع ک است ییسرا داستانـ (»ش قـرار داد یهـا موضـوع رمـان ی را از بعد اجتمـاع مقام زن يو. ندک یمن یی تع یاجتماع س یان

). 87 -86 یناگ در مثـال يبـرا . اوست دیه مؤ کلف است ؤ م یی روشنگر خردگرا ها قهرمان بودن نام یبامسم د بـه یـ مق: هاست، حجـت االسـالم س و فرصت طلب ی انگل ی از غالم یالوقت سمبل ابن: ابن الوقت

يشه بـرا یـ ه هم کـ مستخدم نوبل : ، جان نثار ی و فارس ی عرب يها به زبان ام اسالم، مبلغ و عالم کاحفـسانه در یرتقـ ی، م النصوح توبۀ، نصوح در مرآة العروس ش در ی آماده است؛ دوراند ي و ينثار جانـ یگـاه .گرندی د يها نمونه از صادقه يایؤر و صادقه در یامیاگم در ی ب ي، آزاد تالمب مد ـر احـ یذـ ن و الوقت ابنالم در ـ االست چون حجییها تی خود در قالب شخص ی اسالم اتیح نظر ی توض يراـبـ ی نذینجـا هـدف اصـالح یا در .شود ی ظاهر م فسانه مبتال در مبتال ي عمو یرمتقیم ش از یراحمـد ب :الوقت االسالم به ابن نمونه خطاب حجتيبرا. شود ینه میمادش نیپ

ت یحاضر انسان صـالح عصر ه درکن درست است یا. راه یم و تو فرض یگو یقت را م یمن حق « بـازهم ؛نـد کتمام عمر خود را هـم صـرف دانـش اگر . شرفت استیدرحال پو خود را توسعه داده

).234راحمد ینذ (»ست ايادیاختراع و خلق فرق زدر ه ک خاطر بسپار به. استی نسبيمعلومات و

ی فنيها یژگیو ژهیـ و ، زبان زنانه بـه ی دهل ة زبان روزمره و محاور ،راحمدی نذ يها در رمان یشاخص زبان

از « . زبـان اسـت ةننـد کن یـی ت تع یزان سـواد شخـص یـ نوع و م يدر نظر و . سواد است یزنان ب غ یـ تبل يسنده بـرا یاضطراب نو توان به یراحمد، م ی نذ يها ها در رمان بلند قهرمان يها یسخنران

ی و خداپرسـت يدار نیـ خـود و د ۀ اصالح جامع يه از نگارش رمان برا ک يو. برد ی پ يد و یعقاراحمـد ینذ). 161،160 د عبداهللایس (»شود یان میگو، واعظ نما شتر از قصه ی ب ؛رده است که داستفا

، ی فارسـ يهـا هـا، عبـارات و مثـل واژه او.انندد ی اردو م یداستان نثر در یسینو المهکرا موجد م هـا، جا از محاوره ی استفاده بیگاه البته ؛رده استکرت استفاده ـثک را به یسی انگل یگاه و یعرب

يهـا وب رمانی را از ع کیک ر يها واژه يریارگک به و یسی انگل يها ش از اندازه از واژه ی ب ةاستفاد )377ن یاعجاز حس(راحمد برشمرده است ینذ

بـه يادیـ زۀراحمد عالقینذ«. اوست يها یژگیو گریبه از د ی و مطا ی شوخ ه،یاستعاره، تشب ). 413 صـادق (» احاطـه دارد ي و يهـا بلندش، طنز بـر داسـتان يها باوجود خطبه . به دارد یمطا

165 دونویسی در ادبیات ار جستاري بر سر آغاز رمان

راحمد بـر ی زبان نذیلکطور به؛ندک ی بودن متن را برطرف مک و خشینواختیک، یژگیون یهم »و طنـز بـه ی، مطا یحی، توضـ ی، زبان اسـتدالل يا زبان ساده محاوره «:شود یم پنج صفت خالصه

).1177، همان، یجالب(

م شرریعبدالحل به با نفوذ در دربار اود يا و در خانواده نک ل م در 1860/ ق .ه1276م شرر در سال یعبدالحل

را فراگرفـت و در ث و منطق یات، حدیآن زمان مانند ادب لو و علوم متدای، عربیفارس. ا آمدیدناودهــ «رد و با بخـش خبـر کدا یخ پ ی و تار یسینثرنو ش به ی گرا یاوان جوان از. شد ها متبحر آن

در .نوشـت یمقاله م »ب االخالقیتهذ« مثل ییها هی نشريبرا پس از آن . ردک ی م يارک هم »اخبارشرر . فراگرفت و فرانسه را یسی ، زبان انگل )م1895سال ( خود در اروپا ساله یکمدت اقامت

را راه انـداخت »اتحاد « و »مهذب«، »دلگداز«، »محشر«ه از جمله یش هشت نشر یطول زندگ درهـا و مـسلمان وهااتحاد هنـد برشرفت هندوستان ی پ ي برا شرر«. تاب نوشت کست یو حدود دو

در بعـد بـه 1904شه از سال ین اندیا. اوستۀشین اندیانگر هم ی ب » اتحاد«ه ینشر. ردک ید م کیأت در سـال . شـرر بـود تخلصش در شـعر ). 596-2،595 ، ج ییحی(» شود یده م یز د یش ن یها رمان

راحمـد جهـت یرفت و همراه نذ یشمار م به گر ی نهضت عل ي از اعضا يو .درگذشتم 1926 ۀنوشـت 1یش نندج یدرگ رمان .م1886در سال شرر. ردکسب مهارت ک یسینو اصالح در رمان

محمـد .ردکـ زبان اردو ترجمـه به ی از زبان بنگال داشت یخی تار يه محتو ک را یم چندرج کبنرده اسـت و تحـت ک را هم مطالعه یم چترج کگر بن ی د يها ناول يه و کن باور است یا ر بر کشا را Scott 2ات کوالتـر اسـ سـر يهـا رمـان او ).23(است ز قرار گرفتهی آنها نیکنکو ت رکر ف یثأت

زه ین انگ یا خت و با ی شرر را برانگ ی مذهب عرق اتک اس Talisman 3طلسم رمان و ردکمطالعه ن یـ ا ان منتقد شتریب . اردوست را نوشت یخین رمان تار یه اول ک) 1888 (ز ورجنا ی العز کملرمان

خ ی رمان را در دوموضوع تار 30ش از یبعد ازآن شرر ب . اند ات گفته کرمان را در جواب رمان اس . نوشتیو اجتماع

یات بنگـال یـ ادب در باشدی م راجپوت و پتان دو قوم تصادم برشاه است؛ که مرتبط به زمان ا ک رمان نیموضوع ا -1

افتی ییشهرت بسزا استردهکم یخ انگلستان ترسی را درتاری خود ابعاد مختلف زندگيها ات در رومان کاس -2 و مسلمان هـا اهانـت بهاتفاقات آن ، پرداختن به ن یه درح ک است یبین جنگ صل ی سوم موضوعات در کرمان اس -3 ت پرداخته استیحین مسییج آیترو به

1391 ، پاییز و زمستان3 هشمار، 17 دوره ،ادبیات معاصر جهانپژوهش 166

شرريها رمانیمعرفارتـش ن، رهبر یالد سلطان صالح ،م شام کن، پسرحا یرنورالدی العز کمل: ز ورجنا یالعز کلم شاه ة مبارزاتش با ورجنا خواهرزاد یدر ط . ندک یها مبارزه م یسیه با ارتش انگل کهاست مسلمان

هم شود و با ی قرار گرفته مسلمان م ي و يها ير دالور یثأشود و ورجنا تحت ت یچارد آشنا م یرـ یـ ا«. ز است ی عز يها يور داستان دال یــمحور اصل . نندک ی م ازدواج ظـاهر داسـتان هن رمـان ب

ين اسـالم و سـورماها ی مجاهـد يهـا هکـ قت داسـتان معر یاما درحق ؛ ز و ورجنا است یالعز کملرجنـا شـرر را بـرآن و زیـ العز کشهرت مل ).22 ي، مقدمه منگلور 1964 شرر، (» است یحیمس

ـ ی ديهـا ه رمانکداشت hasan and Anjeleena انجلینـا و حـسن : سدیـ خ بنویوع تـار گـر از نجنـگ حـسن نیـ ان ایـ در جر. اسـت .م1472ه در سـال یها با روسـ كان جنگ تر یجر)1889(

گر یدیکـ بـه ،سـت ا یه پدرش مسلمان و مادرش روس ک ی روس ةنا شهزاد ینجلا و کیقهرمان تر .نندک ی نقش ميفاین داستان ای هم در ایرانی ايها عهیش. شوند یعالقمند م

داسـتان از . الت سـند اسـت ی در ا يت اوضاع خاندان انصار یاکح ؛)1890ا( منصور موهنا يهـا آن جنـگ یمحور اصل . شود یهندوستان شروع م به ي محمود غزنو ۀ با حمل .ق 395سال

دادن محمـود داسـتان را جهـت مثبـت جلـوه نیـ شرر ا . است يری با راجا اجم يمحمود غزنو تنهـا منـصور موهنـا . آن اسـت ی چاشـن یمـسائل عـاطف . ر درآورده است یحر ت ۀرشت به يغزنو

.است خ شبه قاره شرری تاربرگرفته ازداستان هـا ومت مـسلمان کا، زمان حیدر شهر تولدو اسپان )Flora Florinda)1896 ندایفلورا فلور

ه کـ است مشهور ي دربارة خانوادیک داستان مربوط به. ان داردی جر ي قمر يدر قرن سوم هجر فلورا با . دارند )فلورا( اد و زهره ی ز يها نام فرزند به ها دو آن. است یحیپدر مسلمان و مادر مس

. شـود یـاد مـ ی ز یدگین باعث رنج یاه ک درآمده یحین مس یر د یثأسا تحت ت یلک مادرش و یسع و بـه شـوند یعشق هـم گرفتـار مـ س بهیوالجی و يردن فلورا، و ک یحی تالش بر مس یــدر ط ـ یـ بـا د برد و ی م یس پ یوالجی كت ناپا ین فلورا به سرانجام. نندک یانسه فرار م فر یحرمتـ یدن ب

و نبـرد بـا زد یـ خ ی برم خواهرش يجو و جست بهاد یز .شود ی م گردانیرو یحین مس ی از د ،زنانن یتـوه اتهـام فلورا به ،خیدر اصل تار «. شود یفلورا دوباره مسلمان م . ندک یرا آغاز م س یوالجی .)51رکمحمد شا(» شود یمرگ م وم بهک مح،قدسات اسالمم به

و ی طـرز زنـدگ ةبخـش اول در بردارنـد . دو بخش مرتبط استي دارا )1898 (ام عرب یا . آن زمان است ی و اجتماع یاسیف اوضاع س یت و توص یدر دوران جاهل ی و رزم ی فرهنگ آداب

در. پـردازد یت اعـراب مـ ی وضع يامبر جهت بهبود ی پ ۀوقف ی ب يها تالش در بخش دوم شرر به

167 دونویسی در ادبیات ار جستاري بر سر آغاز رمان

.پردازد یز میران نی اوتاه دربارةک ی شرحبه ن بخش شرریافرقـه داسـتان مربـوط بـه . از آثار ماندگار در رمان اردوسـت یکی )1899( نیفردوس بر

،نیفـردوس بـر ةسندیـ بـاور نو بههک قمري است پنجم وششميها سده در یا اسماعیلیه هیباطن را ینـ یت بزرگـان د یردن شخصکب دادن نوجوانان و خدشه دار یفرن فرقه قصد ی ا يها ردهکسر

قهرمانان داستان . ن است یان، از شهر آمل تا شهر قزو ریا رمان در نی ا ییای جغراف راهبرد. داشتندم دارند بعد یرده و تصم ک خود فرار ۀه از خان ک ندو زمرد ) اهل آمل (ن ی حس يها نام دو دلداده به

دنبـال قبـر که زمرد بـه در دشت طالقان درحالی . نندکهم ازدواج باآوردن اعمال حج اـج از به هـوش ن بـه یحـس . شـوند هردو بیهوش می ییایرو ییفضا ةا مشاهد ـی است، ب ــبرادرش موس

یخ علـ یدار شـ یـ د کتبی از زمـرد، بـه یغامی پ یپ ، در نیحس! د شده است ی اما زمرد ناپد ،آید می يد و ی مر و قرارگرفته ير وجود یثأ تحت ت ي و .رود می ،ه است ی مهم باطن يه از اعضا ک يوجود

عموي خود موالنـا نجـم يدستور وجود دار با زمرد؛ به ی د ةوعد ن شدن به یب با خوش . شود یم از يا افـت نامـه یبـا در . رساند یقتل م وقت نصربن احمد را بهيشوای وسپس پيشاپورین ن یالد

حملـه المـوت عۀقل به، وي هالکوخان بلغان خاتون و برادریهمدست با يسفارش و به و زمرده زمرد کبوده هی باطن یبهشت ساختگ ، نیبر فردوس واقع در. ندک یه را نابود م ی باطن ۀکرده و فرق

ردن هرگونـه سـوء کـ برطـرف : ن ناول وجـود دارد یسه هدف در ا . بوده است یآنجا زندان درع یقـت وقـا ی؛ نـشان دادن حق انـد متعـدد بـوده يهـا ه مسبب آن فرقه کن اسالم ی د ةدربارتفاهم

ةه تـراوش قـو کـ یات عشق یاک ح یده بودند و افزودن چاشن یه مردم خالف آن را شن ک یخیتار قالـب رمـان را بـه ين الگـو ی، شـرر بهتـر نیردوس بر ـفن ـوشتـبا ن «.بوده است ل شرر ــیتخ

).120 وسف سرمستی (»رائه داداستم ی قرن بيها سینو رمان يس و هانریگننیر. ان داردیت در اروپا جر یحین مس ی د ير فضا ، د )ء1900( نیمقدس نازن

يش فرانـسو یشکـ لزازس پدر. گر را در خفا دوست دارندیه همدک اند سرشتك پا یحیدو مس ت همراه خود به یم و ترب یت تعل ین را به او يب خانواده و یبندد و پس از فر یس دل م ینگنیر به

س ینگنـ یدن ر یشکـ دام بـه ي لزازس را برا يها و نقشه ند ک یب م ی آنها را تعق ينراه. برد یسفرم ی، در داستان تنـوع ینام عل با به ی ز و شجاع یت مسلمان یبا آمدن شخص . ندـک یــآب م برنقش رسـد ینظـر مـ بـه . ندک ی ازدواج م يبندد و سرانجام با و ی دل م یعل س به ینگنیر. زند یموج م

بر خوب و مثبت جلـوه ی؛ سع یحیمسو مسلمان يها تیاس بر شخص یشرر در طول رمان با ق س تا فرانسه هرشهر را همـراه یان سفر قافله از انگل یشرر در جر . دارد ی چون عل ی مسلمان نداد

.اند اردو گفتهییها مقدس نازنین را اولین رمان جنا یبرخ .ندک یف می توصیخیاطالعات تار

1391 ، پاییز و زمستان3 هشمار، 17 دوره ،ادبیات معاصر جهانپژوهش 168

را یبی صـل يها جنگ رانارزاک، ان دارد یه در شهرموصل بغداد جر ک )1904( هکن مل یشوق در. داردانیحی مـس يهـا ردن ضـعف کـ بر خاطرنشان یسع زین داستان ن یا شرر در . ندک یان م یب

س و یقـ . نـد ک یا را در قالب رمان بازگو م ی فتوحات مسلمانان دراسپان روند )1906 (فتح اندلس ت یشخص ۀ شرر در ارائ .ح است یس بن صر ی ق ،س عرب ی مشهور ق یداستان عشق ) ء1908( یلنبر یتصو بهیخوب ل عرب را به ی قبا ی زندگ ۀقیس تبحر خود را نشان داده و آداب و رسوم، طر یقن یالـد اثیـ وه و فتوحـات غ کـ روزی فۀخ منطقـ ی تار ةنندکبازگو) 1908( کمل ماه و . ده است یشک یختگـ یه بـا آم کـ هنـد اسـت ةدر شـبه قـار ) 602 یمتوف (ين غور یالد و شهاب )589 یمتوف(

و یاسـ یاوضـاع س ) 1913( زوال بغـداد .پـردازد ی مـ یمسائل عاطف خ به یر از تار شتی ب یاحساسان یـ را بی سـن يهـا ن فرقـه ی بيها و اختالفیعه و سن ی ش يها يریژه درگ یوه بغداد، ب یاجتماع

اسـت يرأ سـست يه مـرد کـ بغـداد را ۀفیخل، ه شررکن است ین رمان ا ی مهم درا ۀتکن .ندک یمزمـان ه در کـ ن رمان، آن بـود ی نوشتن ا یهدف اصل « .دیگو یعه م ی را ش يمدبر و ری و وز ،یسن

ن قـدم را یـ اصـالح آن ا ياوج خود بود و شـرر بـرا نو در ک در ل یعه و سن یاختالفات ش ، شرر .)346یفاطم(» ناربگذارندک را یها تعصبات مذهب برداشت تا مسلمان

نگاشـته يالدی مـ اساس افول فرهنگ و تمـدن روم در قـرن پـنجم بر) 1913 (يبرک ال رومةقلـم ات بـه ییـ با جز را ی و فرهنگ ی، مذهب ی و اجتماع یاسی از اوضاع س يریشرر تصو . است شده

.ن رمـان مـورد اسـتقبال مـردم قرارگرفـت ـی ا،یــخی تار يسبب پردازش خوب فضا به .شدک یم ي قمـر يفرانـسه در قـرن دوم هجـر رب بـه ــ ع يها رفات مسلمان ــتص ؛ به )1915 (مفتوح فاتح

در حـق يایجو. ان دارد یها جر ومت مغول ک هند درعصر ح يدر فضا ) 1925( نا بازار یم. پردازد یمرم تـا فـتح شـام کامبر ا ی از زمان مبعوث شدن پ یخی؛ داستان تار )1921، 1919، 1917(ت مسه قس

ـ ؛ م1910 فلپانا؛ م1896د و حالوه یز .ر است کدست ابوب به نیلعبـت چـ ؛ 18-1917 ی خرمـ کباب يهـا گـر رمـان ید م از 1924 )یکـی وه ن یـ م (پهل اک یکین؛ 1923 طاهرهم؛ 1920 مصر زهیعز؛ 1919 .ندشرر

) 1886 -1884 ( دلچـسپ جمله؛ از: نوشته است یشرر ده رمان با موضوع مسائل اجتماع بـر یبعـد سـع دهنـد و ی را برباد مـ يه ارث پدر کنوست ک خانواده معزز در ل یکاوج و افول

الج کـ اصـغر، عبـاس و صـفدر در يها سه پسر به نام ) 1886 -1884( شکدل. جبران آن دارند . شوند ی با محبوب خود می عاطفروابط ریدرگ و هرسه اند لی گر مشغول تحصیعل

ازدواج ( ي شـاد کـی صـادق و آغـا ) 1901 ()بت بدرالنـساء یمـص (بتی مص کیبدر النساء . آن زمان استيها مخالفت با حجاب مرسوم مسلمان ؛)1908) (آغاصادق

169 دونویسی در ادبیات ار جستاري بر سر آغاز رمان

نوشته شده ی و اوضاع نواب رام پور، حامد عل ی بر زندگ یمبتن) 1914( اسرار دربار حرام ) 1915 ( محبـت كخوفنـا . اوسـت مـرتبط بـا يهـا ناگفته ينجا در صدد افشا یا شرر در .است ب دان دلهـن یـ غ: )1905 (وسـف و نجمـه ی، شـود یمـ انیـ ع شوهرش ب ی مط امالًک ی زن یزندگ

رند، شـر ی بـا مـضمون اجتمـاع يهـا رمانگر ید از):1923 (اهرهط؛ )1911(): گو بیعروس غ (بـه دور از هـا هـاي آن موفق نبودنـد و جریـان یخی تار يها شرر مانند رمان ی اجتماع يها رمان .اند تیقت و واقعیحق

شرريها در رماني محوريها موضوع هـدف ياسـتا ن نگـاه را در ر یـ ا ی ول ،خ دارد یتار به ی خود نگاه يها رمان شتریبشرر در

خـود تغییـر ۀ سلیق بنابر تاریخی را يرخدادها ي و ی گاه ين رو ی از ا .پردازد ی خود م یاصالحه کـ نـد ک ی اشاره م یمسائل ت به یحین مس یه د یمغرضانه عل متعدد يدر جاها و همچنین دهد می

: نمونـه يبرا .است شده ان منتقد ي از سو ییها يریگ سبب خرده یاستکن ی ا .سقم آن بارز است ز یـ العزک ملـ يه پـسر بـزرگ و کـ ین گفتـه؛ درحـال یالد ز را پسر بزرگ صالح ی العز ک مل يو«

ه کـ آمـده اسـت کماه ملـ در ). 51 -49، يمنگلور، مقدمه 1964شرر، (»ثمان بود ـح ع ــابوالفتشته ــ کم بلـخ کن قمـاچ حـا یالد ء و عال يدست عامالن محمد غور م هرات، به ک حا ،نیالد تاج، ینیحـس (» ات بـوده اسـت ید حی در قيلدز بعد از محمد غورین یالد تاج «هک یشود؛ در حال یم بـه ه کـ شدید مخـالف اسـالم اسـت فلورا در تاریخ واقعی مسیحی تندگرا و ). 314، 1 نویسپا

شود مسلمان می که فلوراي داستان شرر درحالی ،رسد قتل می پیامبر به ش به یسبب سخن ناروا ) 60 ،61.(

. دهـد یر قـرار مـ یثأخواننده را تحت تـ هکاست شرر يها رمان یعام همگ یژگیجان و یهان ی با ب و ندک یها استفاده م مسلمان يداری و ب ،جاد جوش و خروش ی ا يبراجان ی از عنصر ه يون در اردو ینـو خ یپدر تار شرر به . خواند یفرا م نده یساختن آ خواننده را به ، گذشته يدادهایرو

). 361 صادق(ملقب شده است زنـان ی زندگژهیو به،نوکنگ و تمدن ل از فرهيا دهر زنیتصو ،ی اجتماع يها ر رمان شرر د

ۀفتـ یمعموال مرد مسلمان فر .ند شرر يها مهم رمان يها یژگی از و ی عشق روابط .دهد ارائه می را . گروند یاسالم م ها به انتها محبوب شود و در یهندو م ای یحیزن مس

1391 ، پاییز و زمستان3 هشمار، 17 دوره ،ادبیات معاصر جهانپژوهش 170

يپرداز تیشخص يهـا تیشخص . دارند یطبع هندوستان است و ی شرر اسالم يها انرم ها در تینام شخص هـا در مقاومت و مبارزه آن ،يورالمان، د ی، ا یگشیپ ، عاشق ییبای سمبل ز ي و يها مثبت در رمان

ی منفـ يهـا تیرر از شخـص ـه شـ کـ آنجـا . مسلمانش يها وطن هم ي برا یید و الگو ان راه اسالم ـ ند؛ تبحر و نقش ک یجهت اصالح استفاده م ن یبهتـر . شـود ی، مـسلم مـ ي و ۀ اصالحگر مدبران

در اصل شرر با ایـن . است نیفردوس بر پررنگ شیخ علی وجودي شخصیت منفی و آن ۀنمونن ی و مانـدگارتر نیتر از مشهور يخ وجود یش. دهد هاي فرقه باطنیه را نشان می شخصیت پلیدي

وهش قابل توجه ک و ش ، عالم بودن يدار نید به ي و يظاهرساز. اردوست ی رمان يها تیشخصتوانند افـراد ی خود م ين و با ظاهرساز ینام د ن اشخاص به یه ا کند ک ی شرر خاطرنشان م .است

ولـی حقیـر اسـت و ،حسین شخـصیت منفـی نیـست . نندکرا اغفال وح ـل ان ساده ــمیاسست ي شـجاعت را در و ،د وصال زمـرد یام عشق به . است ی افراط یقدرت تفکر ندارد و درهر عمل

در يپـرداز تی شرر با نوع شخصع در مجموی ول،ن قهرمان رمان است ی به ظاهر حس .اندیرو یم .دهد یاراده نشان م ی او را ب،يو

ه نقـش کـ دهد یر م کها تذ آن ند و به ک ی زنان را مطرح م ،نیشی پ يها ز خالف قصه یشرر ن شـرر يهـا مـان ت ر ین شخـص یتر يه قو کقهرمان زن داستان زمرد ،نیفردوس بر در . اند نیآفر

ت بلغـان خـاتون یشخص. ق است یسمبل استقالل و مدبر ال ،نیس حس کعبرشود؛ یمحسوب م ۀه قتل عـام فرقـ ک یزمان. بت و شجاعت مردانه دارد ی ه هکاست ی زن يو .هم قابل توجه است

ن یـ تـضاد هـم در ا یگـاه .شـود ی نمـ یونه احـساس ـگـ چیر هـ ی اسـ ،ندک یه را مشاهده م یباطن مثـل انـد هاي شرر جایی که داراي بعـد مـاورائی هاي رمان قهرمان « .شود یمده یها د تیشخص

تنهـا رمـان . رسند کنند و جایی که بعد دلداده را دارند انسان معمولی به نظر می فرشته ظهور می ونتـضاد در ). 8 مقدمـه وقـار عظـیم، ،1995 شـرر، (»سـت مبراایـن ضـعف از برین فردوسزنی مقدس نازنین در ، نمونه يرد؛ برا یگ ی شرر پ يها وان در رمان ت یگر م ینوع د را از یتیشخص

حتـی .ها گفتگـو دارد راحتی در بین مردها رفت و آمد و با آن کند و به مرد می خود را مبدل به ن مـسائل یا. شود ی نم یحاملگاست تا وقت زایمانش کسی متوجه این که این زن باردار زمانی

ه سلطنت خود ک احمد بن طولون است ،م مصر کن حا یهمچن. ندک یم دور ییگرا واقعرمان را از ت ی شخـص یک را مانند ي شرر وی ول،ن گسترانده بودی، عراق و فلسط )یفعل هیسور( را تا شام

ران، عربستان، یه از ا ک یخی تار يها تیشناخت شرر ازشخص «.ندک ی در داستان مطرح م یمعمول ).138 رمستس (» بوده استكر اندایرده است؛ بسکره انتخاب یا و غیاسپان

171 دونویسی در ادبیات ار جستاري بر سر آغاز رمان

ی فنيها یژگیودان یـ عت، م یف طب یتوص در. خاص دارد یها وحوادث توجه وصف صحنه ییبایز شرر به

ان یـ ب .نـد ک یات داسـتان را دنبـال مـ یـ بـا جزئ ،ها يورالها و د تینات شخص کجنگ، رفتار و س :»ز ورجنای العزکمل«دان جنگ در یعت می از طبيا صحنهم ینـس . دیدرخـش یهـا مـ یحی مس ی جنگ يها الهکها و مسلمان يها عمامه يونورآفتاب ر «

ي بلنـد و دامـن عباهـا يهـا شیـ داد؛ و ر یآن درخشش مـ به ی موج ،م خود یز با وزش مال ییپاد داشـت ره برخو کج ع ین وزش با آب خل ی دورتر هم یمک .برد یطرف غرب م ها را به مسلمان

طـرف بـراق بـه يها رـی براق و شمش يها زهین. ..شد یآن باعث تالطم م خود در يها انکو با ت ).172 ،1964شرر، (»ندک ی ميدان جنگ را مرزبندی مبشمال و جنو

ي و يهـا ثر رمان کا. جاهل صدر اسالم تبحر دارد يها عرب يها یژگیوف یشرر در توص يهـا نینش مهی خ یگستان و طرز زندگ یف ر ین رو، توص یهم از .ان دارد ی جر ی عرب يز در فضا ینهایش با واقعیـت تطـابق رمانيها صحنهیاگرچه گاه. شود یده می د وفور ها به گستان در آن یر

خ ی آداب و رسـوم و تـار نـه یزم در يق و یـ ق دق یـ علت آن هـم عـدم مطالعـه و تحق ه ک ندارنددهـد و از اطراف قلعه موصل را ارائه می ةمنظر» شوقین ملکه «در . است بوده گری د يها نیسرزم

شـرر «. که در اکتبر درآنجا سرما وجود نـدارد درحالی ،گوید ها می زمستان وخنکی شب سرماي ـ را با فنه هدف و ک را داشت یین توانا یا دن افـول ملـت مـسلمان یـ د بـا يو. ش بـرد یهـم پ

رار کـ گذشـته، ت ها به ها را با رجوع آن داشت مسلمان ی خود سع يها عصرخود، با نوشتن رمان اصـالح گذشـته و يها را بـرا و آن د آورد یپدها جوش وخروش آنم گذشته، در یخاطرات عظ ).342، 227 یفاطم (»شرفت سوق دهدیپ حال خود به

ت، هـر یزبان هر قشر، هرنـوع شخـص . است ي شرر قو يها در رمان ينگار المهکزبان و م ـ ها و محل اسـتفاده از آن واژه و ی مذهب ي علما يتگوـرز گف ـطـشه و ینـوع پ ـ ه هـا را ب یـخوب

یـک رمانت ییهـا با بار ترس و در صحنه ییها واژه کمک هوحشت ب پر يها در صحنه . شناسد یم ات نثـر یـ ز ادب یـ شـرر ن «.دهد یر قرار م یثأف خواننده را تحت ت ی نرم و لط يها با استفاده از واژه

. »م اسـت کات نثـر اردو حـا یـ ادب هنـوز هـم بـر يزبـان و . ردکـ د آشـنا یـ جد یاردو را با زبان ين فـرد ی اول وي .اند نوشته شده نوکح ل ی شرر با زبان فص یجتماع ا يها انــرم). 340ه،نیسکس(

يهـا رمـان يد از و یـ تقل بـه و) 75م یوقار عظـ (رد کاردو اجرا ر را د یسینو رمان فنه ک استب، یـ طب خان یم محمدعل کی از ح و عباسه جعفر: اند مانند ار در زبان اردو نوشته شده ی بس یخیتار . از موهن الل فهمخانه يپر؛ يویول دی، از خضرخان د)لیمارن( پا سانکل ین

1391 ، پاییز و زمستان3 هشمار، 17 دوره ،ادبیات معاصر جهانپژوهش 172

رتن نات سرشار 1847ا یـ 1846 در سال يریشمکسرشار در خاندان متشخص پندت رتن نات متخلص به

س یتـدر را فراگرفـت و بعـدها بـه یسی و انگل ی، فارس ی اردو عرب يها سرشار زبان .ا آمد ین د بهدر سـال . دیرسـ یچـاپ مـ بـه »اودهـ پنج « و »يریشمکسله مرا« در ي و يها مقاله. مشغول شد

بـه ،ها بود یسیفات انگلیلأ از تيریگ ه بهرهک یشناس نی درموضوع زمي و یشمس الضح . م1879ن ی در همـ ي و فـسانه آزاد . شـد »اودهــ اخبـار «ر یسـردب . م1887در سال . زبان اردو چاپ شد

جلـد از 4ربعـدها د . دیرسـ یچاپ مـ به 1879 -1878دار از سال ل داستان دنباله کش ه به ینشردر .م1903در سـال . شد یآن استقبال خوب د و از یچاپ رس به1886 -1885 تا 1880 يها سال ه و ن ترجمـ یچنـد از او ). 381 -378 نیاعجازحـس ؛ 61-54 ينقـو (ا رفـت یـ دن از در آبـاد یحترجمه ؛)نوکل/ 1888( سرو اعمال نامه :جمله از؛ مانده است اردو به یسیفات مهم از انگل یلأت

Resia >ــ ــل>هی روس ــس از دون ــ؛زنیکم وال ــهۀمـترج ــا نام ــرنيه Letter from الرد دف

Highlatitude )1888 /ــوکل ــین يو .)ن ــانهمچن ــا از رم ــ انگليپردازه ــارلز ،یسی ــد چ مانن ).288، 66-61ينقو(. است ر گرفتهیثأ تAndre Thikre رهیکت آندره و Charles Dickenseنزیکد

سرشاريها رمانیعرفم، )شورکنول / 1890( هسارکریس؛ )1886) (دی جد ۀفسان( جام سرشار فسانه آزاد، افزون بر

دلهـن يبچھ ڑ ، ) رم دم کـ ( رم دهـم ک مشهور سرشار و يها رمانگر یداز ) نوکل/ 1893 (یامنکو ) هپرنـد نـوع یکآواز (هان ک یپ، )مالحظه یبطوفان ( يزی تمبے طوفان، ) شده نابودعروس (

. اند ي ويها گر رمانی از دهشونـو توسـط کتمـدن ل وول جامعـه ـــ و اف ییگـو ادف بـا اوج داسـتان ـان سرشار مـص ـزم

را در نـو ک ل یزنـدگ امعه و ـ ج ، اردو است یسینو انـروان رم ـشیه از پ کسرشار . هاست یسیانگلن گـواه تبحـر ی بهتـر د آزا ۀفـسان رمان . رده است کم یترس عوام تا دربار و از بازار ،ابعاد مختلف

، ثروتمنـد ی نظامۀ جوان آراستيو. قصه استیت اصلیآزاد شخص . استییگو سرشار در قصه ط حـسن یجاآوردن شـرا به يآزاد برا . باگراستیزرده، مسلط بر چند زبان و شاعر کل یو تحص ي و ،شـود یروز مـ یـ آخـر پ جنگد و در یها م ه با روس کی تر یر اسالم ک ازدواج در لش يآرا برا گـر بازتـاب ، متفـاوت يها تی شخص ووسته یهم پ به يها ه داستان کشود ی م ییدادهای رو ریدرگ

Cervantes اثـر سـروانتس Don Quixoteشوتکیـ ن د سـاختار آن را برگفتـه از صـادق . آننـد ).419(گفته است ) 1605(

173 دونویسی در ادبیات ار جستاري بر سر آغاز رمان

را سـ ها محدود به حـرم آنیه زندگک است یاش و الابال یم ع کت سه حا یاک ح جام سرشار ن در یسرشـار همچنـ . گـاه جامعه خود ناآ روز يازهای است و نسبت به دغدغه و ن رخم و شرب

.ندک یم میرا ترس1857نو بعد از سال ک ليها ي از ناهنجاريری رمان تصونیا »اودهــ اخبـار « در »فی لط ۀفسان«نام ش ازآن به یپ. دیچاپ رس جلد به در دو :هسارکریسـ ۀفتی شـ ی مجلس در يرکواب عس ـن. شد یــچاپ م ـ ی زن شـود و بعـد از یـرن مـ ـ قمـ امـ بـه نانگر یـ بهـسار کر یسـ .گـردد یمـ ازـــ اش ب رده و نزد خانوادهک توبه ، دارديه با و ک ییها معاشقه .نو استک ليفرجام در فضا یآلود و ب هوسيها عشق

سرشـار از عـشق را یر زنـدگ یـ ه بـا ازدواج بـا زنب کن نام یم ه ست به یت زن یاکح یامنک خـود ی زندگ یامنک، يدن خبر فوت و ی دنبال شن به. رود یدان جنگ م یم ر به یزنب. ندک ی م يسپر

.گردد یر بازمی زنب بعدیند ولک ی ميرامونش سپریط پی و محییالت تنهاکرا با مش

سرشاريها در رماني محوريها موضوعه کـ اسـت یسکـ ن یاول« او . واقف است یخوبه نو ب کبر فرهنگ وآداب و رسوم ل سرشار

بـاوجود هنـدو .اسـت ات رقـم زده ینو آن زمان را با جزئ ک ل ۀزنده از جامع ح و ی صح يریتصوو زنـان مـسلمان ي گفتگـو شان و مـسلمان و آداب ورسومـ يهـا انواده خـ ی اوضاع داخل بودن ).417 نهیسکس (»دهد ی را واضح شرح مسراها ت حرمیوضع

يجا اصالح به يداند؛ برا ی روز م يضابا ف ری را مغا يا ا صحنه ی ه رسوم و ک ییسرشار جا اق خواننـده یل اشت ین دل یهم به. ندک یز و از طنز استفاده م یآم مسالمت ییجو زهیا ست یحت و ینص يهدفمنـد ، اش ی مضمون اصالح در .تان در طول خواندن متن وجوددارد ردن داس ک دنبال يبرا

ارش بـه ک شـاه ،اب را دارد دن شـر ی مردم از نوشـ یه قصد نه ک ییجا. شود ی م ك در يا دهیسنج ی ول ،دیگو یها و زنان رقاصه سخن م مک حا یاشین رمان از ع یاگرچه سرشار درا «: رسد یاوج م

شـراب يهـا بی از آسـ یه سـخن ک نیحت داشته باشد و بدون ا یاش رنگ نص ه لهجه ک نیبدون ا »نـد ک ی مـ ی معرفـ »ام الخبائـث «عنـوان شـراب را بـه کـی ریمهارت و ز ان آورد؛ با یم به ینوش

).41 وسف سرمستی(

يپرداز تیشخصـ منحـصر يها یژگی و ، از ها از سطوح مختلف جامعه ت و انتخاب آن یتنوع شخص فـرد ه ب

هـا الت آنی فرهنگ و تحـص ي رمان خود را بر مبنا يها تیزبان شخص سرشار . است آزاد ۀفسان

1391 ، پاییز و زمستان3 هشمار، 17 دوره ،ادبیات معاصر جهانپژوهش 174

لزمـان معـروف بـه ا عیت خواجه بـد یشخص. شود ی م اثر تر شدن ین باعث غن یه ا کدهد یم قرار کـی لخ تيو. اردوسـت یات داسـتان یـ ادب مانـدگار در يها تی از شخص یا خوج ی عاًیخواجه بد

ند و ینـش یدل خواننـده مـ بـه يو. آزاد وفـادار بـه ضمن ، در زن است الف ادان و ــاش، ن ــیع .شود یزد مردم م المثل زبان صورت ضرب ش بهیها حرف

هـا یژگیو به یکباً نزد یشان، تقر تیق در شخص علت اغرا سرشار به ی ساختگ يها قهرمان، ي ظاهریژگیان و یبر ب ه سرشار افزون کن تفاوت یبا ا . هستند يا افسانه يها داستان يها قهرمان سرشار يها زن در رمان يها تیشخص. ندک ی م ينگار هی تجز یخوب ها را به و روان آن يتوانمند

.ن جامعه هستندییپا ه قشرها متعلق ب ثرآنکاد برخوردارند و ایاز حسن ز

ی فنيها یژگیو. انـد داده مـورد انتقـاد قـرار شده و آن را يادآوری آن را یفن يها یاستک انثر منتقد کالبته ا

يهـا ر آن از قالب داستان را، از ضـعف یثأت ان و ی آغاز و پا ۀها بلند بودن قصه و عدم نقط یبرخ یمحـور اصـل . است یعیطبفرا فاقد عنصر آزاد ۀفسانآنچه مسلم است .برشمرده اند آزاد ۀفسان

قصه و ة گستردیژگیسبب دو و و به عطف داستان و رمان است ۀرو نقط نی است ازا یآن زندگ هـا یبرخ). 1338 ،همان، یجالب(ند یگو یم) یرمان داستان ( ناول ی رمان آن را داستان ییگرا واقع

ه کـ سـت ن ای ا آزادۀفسانن ضعف یبزرگتر «:دان آن عنوان رمان داده ناچار به م بهیمانند وقار عظ ست؛ در یـ شـفاف ن ی وخـوب یکـی از ن ي، احساس و موضـع و یدگاه واضح مصنف از زندگ ید يهـا یاسـت کعلـت به. دیآ یوجود نم ه ب ی و احساس یسنده تطابق ذهن ین خواننده و نو یجه ب ینت

بـه نیبا وجود ا. رسد ی منظر به دشوار ،عنوان رمان هـردن آن ب ـکول ـ، قب آزاد ۀفسانموجود در ).68 (»را دارد گاه خاص خودی داستان جاءخ رمان و در ارتقایتار شود و در یآن رمان گفته م

ی فارس و گاهاً ی و اشعار عرب ها ها، ضرب المثل ه از واژ هنثر مسجع و استفاد صرف نظر از کیـک ر يها حرف ةاستفاد از سرشار . است بهی مطا ي و دارا یدگیچیدور از پ به ،آزاد ۀفسانزبان

هـر يد بـرا یوشـ ک يو. دانـد یمنو ک زبان آن زمان ل ي اقتضا را ل آن یدل ندارد و ییاروا ابا ــو ن ثـر کسرشـار در ا . بـرد ارک ها را به رمانش لهجه و اصطالحات خاص آن يها تیدسته از شخص

.تاس ردهک استفاده يا منظره از عناصر شعریف صحنه یژه در توصیو ش بهیها رمان

جه ینت اروپا با قالـب و اسـلوب روز ی آثار ادبۀ با ترجمبانی، اد يالدی دوم قرن نوزدهم م ۀمیدر ن

175 دونویسی در ادبیات ار جستاري بر سر آغاز رمان

در یسینو رمان ، هند ة شبه قار يها ژه مسلمان یو به ، اصالح مردم ةزیانگ شوند و با یرمان آشنا م هـا از داسـتان يا محتو ،ی غرب يها از رمان يوجود الگوبردار با. نندک ی م يگذار هیزبان اردو را پا

ینـ یب فرهنگ و جهان. ت دارند یاکحن ی مردم سرزم ی و اجتماع يرک ف يها بطن جامعه و دغدغه اگرچـه بـا . از اهمیت خاصی برخوردار اسـت شان یها موازات قصه بهطرق مختلف به یاسالم و شـرر و ي و يهـا رمان ی ول ،شروستیطه پ ین ح یراحمد در ا ی نذ ي مولو ،ی تفاوت زمان کیاند

شـرر، يهـا ، رمـان یلـ ینـوع تمث راحمد ازی نذيها رمان. نندک یامل مک را ین قالب ادب یار ا سرشـ ی نذ يمولـو . اسـت ی و داسـتان ی سرشار از نوع اجتماع يها و رمان یخیتار ن بـار یراحمـد اول

ن و اخالق آن قدر سخن گفته اسـت ی در آموزش د ي و ،ردکات اردو اجرا ی را در ادب يهدفمند بـه ها اقـدام آموزش زنين بار برای اولين وی همچناند، یمیات تعلیز نوع ادب ا ي و يها ه رمان ک. افـت ی توسط شرر تبلـور یخی در قالب رمان تار ی ادب يها تی خالق ةبخش عمد . ندک یف م یلأتشف کـ یاجتماع ةزیرا با انگ ی ز ،خ اسالم نوشته شد ی برگرفته از تار ییها موضوع با ي و يها مانر

م یترسـ اش به انهیگرا نی د ي باورها . داشت ی جامعه همخوان ي بازساز يرا ب ،خ گذشته یمجدد تار ر در کـ تف هـا را بـه آن ها، درخشان مسلمان ۀارنامک يادآورـی با يه و ک پرداخته است یقهرمانان

هـا آن يو . دارنـد ییسزاه زنان نقش ب ، شرر ی اجتماع يها در رمان .داد یل افولشان سوق م یدال رمـان را در يهـا یژگـ ی سرشـار و یاز طرف . شدک یقلم م و فرهنگشان به ام آداب ــرا همراه تم

ي راه را بـرا زپردازيیفن و بیان قوي در ر يریارگک پروارند و با به ی خود م ۀونـگ انــقصه داست بـر یت خود را مبنین سان زبان اردو از قبل هویسازد و بد ی بعداز خود هموار م يپردازها رمانه یـ اول يهـا د مننتقـدان رمـان یـ اگرچـه از د .رساند یاثبات م به یگر ادب ید نوع یی بازگو ییتوانا بـسته يها در فـضا تیخورد و شخص یچشم م به یاخالق اتکل و ن یها تمث اند و در آن فیضعهـا تـاب کط یه از محـ کاند ردهک را خلق ییها تیراحمد و سرشار شخص یاما نذ «ند، نک ینفس م ت

عـصرخود یق آنهـا از زنـدگ یـ عم ۀل آن هـم مطالعـ یدل. اند تهفراتر رفته و در ذهن ما نقش بس ).234 سیقمر رئ.(»است

Bibibliography

Abdolsalam. (1973). Urdu novel bisveen sadi (Urdu novel in 20th centure) .Kirachi: Urdu academy.

Anis Nagi. (1988). Dipti Nazir Ahmad ki navolnigari (The novels of dipti Nazir ahmad). Lahore:Firooz sanz.

Bukhari, S. (1925), Urdu main novelnigari (The novel in Urdu).

1391 ، پاییز و زمستان3 هشمار، 17 دوره ،ادبیات معاصر جهانپژوهش 176

Fatmi, A. A. (2007). Abdol halim sharer be haisiat novelnigar (Abdol halim sharer as novelist). New Delhi: Qomi council barae forugh Urdu zaban.

Hosaini, A. A. (1964). Novel ki tarikh o tanqid (History and review of novel). Lahore: Lahore academy.

Ijaz Hosain. (1965). Mokhtasar tarikhe adabe Urdu (summary from history of Urdu literatue). Lukhnow: Idare forugh Urdu.

Jalbi, J. (2012). Tarikhe adabe Urdu (History and literature of Urdu). Lahore: Majlise taraqi adab.

Muhammad Shakir. (2003). Urdu main tarikhi novelnigari, Aazadi se qabl our azadi ke baad (Urdu in historical novel,before and after freedom). Bihar: kitabistan.

Muhammad Tanha Yahya. (1928). Seyrol mosanefin (Garlic of writters). Delhi: Maktabeye jame miliyeh islamiyeh.

Naqvi, I. (2006). Pandit rattan nath sarshar be haisiyat novolnigar (Pandit Ratan Nath Sarshar as novelist). Lahore: Maqrbi Pakistan Urdu academy.

Nazir Ahmad. (1972). Ibnol vaqt. Lahore: technical Publi shars.

Priya Tabita. (2006). Urdu novel manfi kirdar aghaz ta qiyam paksitan (Nagative characters in Urdu novel, from begining till uprising of Pakistan), Lahore: Khoram box.

Qamar rais. (2004). Urdu main bisvin sadi ka afsanvi adab (Fiction of 20th century in Urdu). Delhi: kitabi dunya

Sadiqi, A. (2003). "Novel fani noqte nazar se" (Technical point about novel). in Urdu adab ki fani tarikh (Technical date of Urdu literature). edit by Farman Fatahpuri. Lahore: Alvaqar pobli kishanz.

Sadiq Muhammad. (1984). A history of Urdu Literature۔ Delhi: Oxford University.

Saksena, R. (1990). A history of Urdu literature. New Delhi: Asian educational services.

Sayed Abdollah. (1998). Sir sayed Ahmad khan our us ke namvar rofgha (Sir sayed and his famous comrades). Lahore: Sang mil pabli kishenz.

Sharar luchnowi, A. H. (1995). Firdose barin (Sublime paradise). Edit by Sayed Waqa Azim,Lahore: Majlis taraqi adab.

---.(1964). Malikol azizo varjeena . Lahore: Majlis taraqi adab.

Waqar Azim. (2007). Dastan se afane tak (From legend till short story). Lahore: Aleaqar pobli kishanz.

Yosuf Sarmast. (2000). Biswin sadi main Urdu novel (Urdu novel in 20century). New Delhi: Taraqi Urdu bevro.

14 Research in Contemporary World Literature, Vol. 17, No. 3

The Exploration of the Origin of the Novel in Urdu Literature

Vafa Yazdan Manesh ∗

Assistant Professor of Urdu Language and Literature, Faculty of Foreign Languages and Literatures, University of Tehran, Tehran, I.R. Iran

(Received: 12 August. 2013, Accepted: 11 Dec. 2013)

In the second half of the nineteenth century realistic stories were replaced by fictive ones in Urdu Literature. Wisdom and the important purposes of the Aligarh movement made very big changes in the fiction and novel. Nazir Ahmad and Abul-Halim Sharar were the first authors who created the novel. Their traditional beliefs could be felt in their novels. In their books and stories, first they were pointing to the role of women in the society and the family. Nazir Ahmad who did not like the European culture, started warning about westernization and the effects and problems which would come as a result.. He negated all the superstitious and religious misconceptions. Sharar started to write historical novels to create samples from Islamic Myths and in his novels cleared many things about the parties and groups which were not true. Ratan nath Sarshar, who was a Hindu, was well aware of Muslims and their beliefs, and started to describe muslim ‘s life and beliefs in the form of consolation. The varieties offered in the novels of these two writers has enriched Urdu literature.

Keywords: Novel, Nazir Ahmsd, Sharar, Sarshar, Character, Technique.

__________________________________________________________________ ∗ Tel: 021-61119151, Fax: 021-61119151, E-mail: [email protected]

Abstracts 13

Tradition and/or Modernity in Contemporary Iranian Short Fiction

Zahra Jannessari Ladani ∗

Assistant Professor of English Language and Literature, Faculty of Foregin Languages, University of Isfahan, Isfahan, I.R. Iran

(Received: 24 July. 2013, Accepted: 23 Nov. 2013)

This Study focuses on the relationship between tradition and modernity and their reciprocity and/or opposition in Iranian short fiction. For this purpose, six short stories have been selected from Beshno Az Vey Chon Hekayat Mikonad, a collection of short stories written by the most recent Iranian short fiction writers. These stories are as follows: Shahrnoush Parsipour's "Bagh-e Farrokhleqa," Mansour Koushan's "Ayne-ye Sangi-e Madarbozorg," Monirou Ravanipour's "Kanizoo," Amir Hassan Cheheltan's "Asrar-e Marg-e Mirza Abul-Hassan Khan Hakim," Asghar Abdollahi's "Dar Posht-e An Meh," and Jafar Modarresi Sadeghi's "Shazdeh kouchulou." Besides being recent, the mentioned stories best suit the approaches adopted for the analytical purposes of this study. The researcher seeks to examine the notions of tradition and modernity in these stories through feministic and deconstructionist criteria and prove that there is a negotiation between the two discourses in the selected material. In other words, the researcher is going to propose that some modern Iranian fiction is capable of representing both modernity and tradition rather than depreciating tradition in favor of modernity. It should be stressed that the researcher is not going to extend her conclusions to all contemporary Iranian short fiction.

Keywords: Tradition, Modernity, Short Fiction, Feminism, Deconstruction, Iranian Culture.

__________________________________________________________________ ∗ Tel: 0311-7932391, Fax: 0311-7932391, E-mail: [email protected]

12 Research in Contemporary World Literature, Vol. 17, No. 3

Comparative Study of the Influence of Persian Literature on Spanish Literature

Ali Feizollahi ∗

Assistant Professor of Spanish Language and Literature, Faculty of Foreign languages and literatures, University of Tehran, Tehran, I.R. Iran

(Received: 27 May. 2013, Accepted: 11 Dec. 2013)

Comparative literature is defined as an empiric discipline within literary studies that focuses on the comparison between a literature and other literature(s) or other forms of human expression. Nowadays, due to the clash between the two trends existing in the discipline -the historical and the theoretical, comparative literature is immersed in a process of theoretical and practical renewal that focuses on the search for a new field of study.. Translation studies is one such field. The review of the influence of Spanish literature on Persian literature is important in three aspects: 1. the process of sampling 2. The category 3. Recreation of new style. In this article, different literary texts in Spanish that have arisen under the influence of Persian literature have been analyzed. I intended to demonstrate the effect of Persian literature on Spanish literature through loaning, while the function of Arabic language and literature as an intermediary language has also beenacknowleged whereever it was necessary.

Keywords: Substitution, Comparative Literature, Substrates, Adestratos, Andalusia, Islamic Spain.

__________________________________________________________________ ∗ Tel: 021-61119113, Fax: 021-88634500, E-mail: [email protected]

Abstracts 11

Analytical Comparison Between the Ideology of Adoive and Onegin in the World of Superflouous Men World

Bahram Zeynali ∗

Associate Professor of Russian Language and Literature, Faculty of Foreign Languages and Literatures, University of Tehran, Tehran, I.R. Iran

Roohangiz Gholizadeh ∗∗

MA Student of Russian Language and Literature, Faculty of Foreign Languages and Literatures, University of Tehran, Tehran, I.R. Iran

(Received: 19 May. 2013, Accepted: 29 Oct. 2013)

Youth play a pivotal role in nineteenth-century Russian literature. Their life and thoughts were different from others. They developed different ideas and methods. The grasp of different sciences, eloquence, poet and literature, fighting skills, and aristocratic way of life were common characteristics of superfluous man. However, they were different from usual aristocrats. They did not find anything but emptiness, mere entertainment, hopelessness, and sadness in the routine, luxurious life of usual aristocrats. They were proponents of change and reformation both in society and personal life, though the path to this end was not paved well. Their ideas and ideals were not tangible for others and rejected by the mainstream. This intrigued many authors of the nineteenth-century and a great deal of literary work was created. In Russian literature, this group of aristocrats are known as “superfluous man.” This article tries to compare sportsman in Pushkin and Goncharove’s works and survey the differences in attitudes and ways of life of these characters. The life of these heroes in both works represents the ideology and mental frame of the mind of the authors. To this end, we help the reader to learn about the difference of these characters by offering description of characters and their appearance and the settings.

Keywords: Pushkin, Eugene Onegin, Goncharov, Adoive, Superfluous Man. __________________________________________________________________

∗ Tel: 021-61119134, Fax: 021-88634500, E-mail: [email protected] ∗∗ Tel: 021-61119134, Fax: 021-88634500, E-mail: [email protected]

10 Research in Contemporary World Literature, Vol. 17, No. 3

Marvelous Narrators; The Creative Presence of Women Writers in Contemporary German Literature

Narjes Khodaee ∗

Assistant Professor of German Language and Literature, Faculty of Literature and Humanities, Shahid Beheshti University, Tehran, I.R. Iran

(Received: 15 May. 2013, Accepted: 12 Nov. 2013)

On the threshold of the twenty first century certain women writers appeared on the literary scene, whose ability to represent individual and social conditions was admired by critics. This essay looks at the writings of three women who have attempted in an original way to depict the different facets of modern life in their works and have been received relatively well by cultural media and literary circles. The selected works will be analysed from the perspectives of various relevant literary and philosophic discourses, with a special emphasis on “pop” and “postmodern” approaches. Moreover, particular attention has been paid to these works’ distinguishing characteristics and the way they differ from “feminist literature”, which actually came into being with the basic intention of calling in question and challenging patriarchal structures and models in the seventies.

Keywords: Women's Literature. Postmodernism, Pop Literature, Unstable Social Relationships, Kitsch, Commodification.

__________________________________________________________________ ∗ Tel: 021-29902472, Fax: 021-22431706, E-mail: [email protected]

Abstracts 9

A Comparative Study of Characterization in The Glass Menagerie and The Persian Heritage

Maryam Heydari Fard ∗

MA Student of English Language and Literature, Faculty of Foregin Languages, University of Isfahan, Isfahan, I.R. Iran

Pyeaam Abbasi ∗∗

Assistant Professor of English Literature, Faculty of Foregin Languages , University of Isfahan, Isfahan, I.R. Iran

(Received: 8 May. 2013, Accepted: 17 Nov. 2013)

Characterization is a significant element which makes the comparative study of Akbar Radi’s The Persian Heritage and Tennessee Williams’ The Glass Menagerie, possible. The authors of this paper believe that Tom in The Glass Menagerie has different aspects of characterization which can be found in the form of different characters in Radi’s The Persian Heritage. This study is an attempt to analyze Tom’s character and his roles in the play, and trace his changing roles in the form of Jalil, Azim and Javad in The Persian Heritage. It is arguable that Tom’s characterization can be taken as a resultant of the three mentioned characters of Radi’s play. What affects such characterization and developments can best be studied in the drastic change that the structure of family has experienced in the modern era. This signifies that change in the traditional structure of family can be detected in characterization. This essay attempts to reveal the status of modern man in the modern world by analyzing the characterization of the plays and reaction of man to the dominance of certain social conditions based on the American school of comparative Literature.

Keywords: Characterization, Social Conditions, The Glass Menagerie, The Persian Heritage, Akbar Radi, Tennessee Williams, American School. __________________________________________________________________

∗ Tel: 0311-7932985, Fax: 0311-7932985, E-mail: [email protected] ∗∗ Tel: 0311-7932985, Fax: 0311-7932985, E-mail: [email protected]

8 Research in Contemporary World Literature, Vol. 17, No. 3

Postcolonial Aspects of Susan Glaspell’s Trifles

Ahad Mehrvand∗

Assistant Professor of English Language and Literature, Faculty of Literature and Humanities, Azarbaijan Shahid Madani University, Tabriz, I.R. Iran

(Received: 18 March. 2013, Accepted: 27 Nov. 2013)

The current research examines the role of Postcolonial and Decolonization Theories in the study of Susan Glaspell’s Trifles, which has always been interpreted through feminism. Application of Postcolonial theories to this work is controversial; since neither the subject of the play, nor the setting, nor the characters can be regarded as an instance of postcolonial literature. This paper proves that despite the differences between Postcolonial and Feminist theories, it is possible to use those postcolonial theories that raise similar issues with those of the feminist theories, namely Memmi’s anonymous collectivity, Césaire’s thingification, Bhabha’s sly civility, Fanon’s Postcolonial Theory of Violence, and Gates on signifying monkey, in such a sense that it not only consistent with the feminist readings, but also reveals to the reader the hidden aspects of the play. In order to remark the significant role trifles play in the play, Ernest Hemingway’s Iceberg Theory will be employed.

Keywords: Anonymous Collectivity, Thingification, Sly Civility, Signifying Monkey, Iceberg Theory, Glaspell, Trifles.

__________________________________________________________________ ∗ Tel: 0421-4327500, Fax: 0412-4327500, E-mail: [email protected]

Abstracts 7

A Comparative Study of Common Romantic Concepts in “Hasht Ketab” by Sohrab Sepehri and Selected Poems by William

Wordsworth

Zohreh Ramin ∗

Assistant Professor of English Language and Literature, Faculty of Foreign Languages and Literatures, University of Tehran, Tehan, I. R. Iran

Mohammad Javad Bakhtiari ∗∗

M.A. Student of British Studies, Faculty of World Studies, University of Tehran, Tehran, I.R. Iran

(Received: 3 March. 2013, Accepted: 12 Oct. 2013)

Comparative literature is an important area of literary studies with a long history. The comparative study of writers and poets can shed light on the impact of various thoughts among different cultures. Sohrab Sepehri, as one of the eminent contemporary poets of Iran, and William Wordsworth, one of the founders of Romantic poetry in England are chosen for this research. The employment of some Romantic concepts are among the common poetical aspects of Sepehri and Wordsworth. This research is based on the following basic principles of Romanticism: Nature and childhood nostalgia, ambiguous locations and, death wish, , individualism and self image and the notion of poet- prophet, and the love of birthplace and country. The current research demonstrates that all of the above mentioned Romantic elements, central to Wordsworth, are also observable in Sepehri’s work. thus bringign the two poets extremely close in terms of the employment of Romantic concepts.

Keywords: Comparative Literature, Hasht Ketab, Soharb Sepehri, Romanticism, William Wordsworth. __________________________________________________________________

∗ Tel: 021-61119065, Fax: 021-88634500, E-mail:[email protected] ∗∗ Tel: 021-61119065, Fax: 021-88634500, E-mail:[email protected]

6 Research in Contemporary World Literature, Vol. 17, No. 3

Nawal El Saadawi & Genre of "Petroleum Novel"

Ebrahim Mohammadi ∗

Assistant Professor of Persian Language and Literature, Faculty of Literature and Humanities, University of Birjand, Birjand, I.R. Iran

Effat Fareq ∗∗

M.A Student of Comparative Literature, Faculty of Literature and Humanities, University of Birjand, Birjand, I.R. Iran

Abdolrahim haghdadi ٭٭٭

Assistant Professor of Arabic Language and Literature, Faculty of Literature and Humanities , University of Birjand, I.R. Iran

(Received: 12 Nov. 2012, Accepted: 24 Nov. 2013)

Scholars have divided novels into various types based on different criteria including content, structure, place, etc. Some novels have been written with the key topic of oil and its relevant issues, thus having a special autonomy which bans them to be placed under the novel category. Therefore, a new name should be chosen for these novels, something which seems forgotten in novel categorization. Using the theroy of the novel and its defining principles, this research tries to introduce a novel type called “Petroleum Novel” to the readers after conducting an analysis of the novel Alhobo fi Zaman-e Naft by Nawal El Saadawi in Arabic. . The results suggest that the novels covering such elements as oil and its relevant outcomes should be placed under the title “Petroleum Novel”.

Keywords: Novel Theory, Typology of Novel, Petroleum Novel, Nawal El Saadawi, Alhobo fi Zaman-e Naft. __________________________________________________________________

∗ Tel: 0561-2502048, Fax: 0561-2502048, E-mail: [email protected] ∗∗ Tel: 0562-5383444, Fax: 0562-5383500, E-mail:[email protected] ∗∗∗ Tel: 0561-2502048, Fax: 0561-2502048, E-mail: [email protected]

Research in Contemporary World Literature, Vol. 17, No. 3, 2013. pp. 5-14 5

Abstracts

Reflection of Baroque in the Structure of Sa'ib Tabrizi's Sonnets

Fazel Asadi Amjad ∗

Associate Professor of English Language and Literature, Faculty of Humanities, University of Kharazmi, Tehran, I.R. Iran

Parivash Esmaeili ∗∗

PhD Student of English Language and Literature, University of Tehran, Kish International Campus, Tehran, I.R. Iran

(Received: 28 Oct. 2012, Accepted: 15 Oct. 2013)

To date, the Indian style of poetry has been known by many scholars and literary critics as comparable to the European baroque in the seventeenth century, to which it is almost contemporaneous. Consequently, many comparative studies can be found which have focused on the affinities between Persian poetry and the baroque school. In the present research, Sa'ib Tabrizi, who is acclaimed as the sole representative of the Indian style, has been selected for investigating his verses from a baroque perspective. Far from presenting Sa'ib as completely identifiable with the baroque in its entirety, by utilizing a structural analysis, the authors have tried to investigate some of the unique properties of the baroque, theatricality and chiaroscuro, in Sa'ib's sonnets.

Keywords: Baroque, Indian Style, Sa'ib Tabrizi, Chiaroscuro, Theatricality.

__________________________________________________________________ ∗ Tel: 021-88304896, Fax: 021-8828160, E-mail: [email protected]

∗∗ Tel: 88304896, Fax: 021-8828160, E-mail:[email protected]

برگ درخواست اشتراك

ریال 48000 )با احتساب هزینه ارسال( حق اشتراك ساالنه چهار شماره - ریال24000 )با ارسال کپی کارت( استادان، دانشجویان -

اختـصاصی غیـر قابـل برداشـت لطفا وجه مورد نظر را بـه حـساب تهــران بــه شــمارة هــا و ادبیــات خــارجی دانــشگاه کده زبــاندانــش

قابـل پرداخـت در کلیـه (اردیبهشت شعبه تجارت بانک 18711869 واریز و اصـل فـیش بـانکی را بـه همـراه فـرم )شعب بانک تجارت

دفتـر 14155-6553 صندوق پستی شـمارة -تهران: اشتراك به نشانی .ارسال فرمایید» ادبیات معاصر جهانپژوهش «مجله

61119063: تلفن

[email protected] :پست الکترونیک

-- - ---- --- --- ---- --- ----- - ---- --- --- ---- --- --- "

برگ درخواست اشتراك .....................................................:مؤسسه/ نام و نام خانوادگی

.....................:تحصیالت میزان.....................:نوع فعالیت/ شغل ......................................................................................:نشانی

...............................................................................................

..................................تلفن..................................................... ..............................:صندوق پستی.............................:کدپستی یتدرخواس تعداد ....... شماره تا ....... هاي درخواستی از شماره

...................................:تاریخ.............................: از هر شماره

ضاءام

CONTENTS

Reflection of Baroque in the Structure of Sa'ib Tabrizi's Sonnets Fazel Asadi Amjad / Parivash Esmaeili 5

Nawal El Saadawi & Genre of "Petroleum Novel" Ebrahim Mohammadi / Effat Fareq / Abdolrahim haghdadi 6

A Comparative Study of Common Romantic Concepts in “Hasht Ketab” by

Sohrab Sepehri and Selected Poems by William Wordsworth Zohreh Ramin / Mohammad Javad Bakhtiari 7

Postcolonial Aspects of Susan Glaspell’s Trifles Ahad Mehrvand 8

A Comparative Study of Characterization in The Glass Menagerie and The Persian Heritage Maryam Heydari Fard / Pyeaam Abbasi 9

Marvelous Narrators; The Creative Presence of Women Writers in Contemporary German Literature Narjes Khodaee 10

Analytical Comparison Between the Ideology of Adoive and Onegin in the World of Superflouous Men World Bahram Zeynali / Roohangiz Gholizadeh 11

Comparative Study of the Influence of Persian Literature on Spanish Literature Ali Feizollahi 12

Tradition and/or Modernity in Contemporary Iranian Short Fiction Zahra Jannessari Ladani 13

The Exploration of the Origin of the Novel in Urdu Literature Vafa Yazdan Manesh 14

Abstracts 5

Research in Contemporary World Literature Pazhuhesh-e Zabanha-ye Khareji

Scientific Publication of the Faculty of Foreign Languages and Literatures, University of Tehran

Vol. 17, No. 3, Autumn&Winter 2013

Managing Director: Maryam Haghroosta

Editorial Board: Thomas F. Bertonneau, Professor, State University of New York Ali Behdad, Professor, University of California- Los Angeles Jahangir Habibollah Vich Dorri, Professor, Language and Literature University of Foreign languages, Moscow Christine Raguet, Professor, Translation Studies, University of Paris 3 (Sorbonne) Christoph Ballai, Professor, Comparative Literature, University of Paris 3 (Sorbonne) Peter Hulme, Professor, University of Essex Franco Perrelli, Professor, University of Torino Nasrindokht Khatat, Professor, University of Shahid Beheshty Hasan Foroughi Professor, Shahid Chamran University Jaleh Kahnamouipour, Professor, University of Tehran Shahnaz Shahin, Professor, University of Tehran Marzieh Yahyapour, Professor, University of Tehran Mahmoud Modabberi, Professor, University of Kerman Allah Shokr Asadollahi, Associate Professor, University of Tabriz

Editor- in-chief: Elmira Dadvar

Executive Director: Zohreh Ramin English Editor: Zohreh Ramin Persian Editor: Gholam Hosein Moraghebi Executive Secretary: Parvin Azizzadeh Publisher: University of Tehran Faculty of Foreign Languages and Literatures, University of Tehran Karegar-e Shomali, Between Street s No. 15 and 16, Tehran, Iran. P.O. Box: 14155-6553 Phone: (+98) 21 61119063 Fax: (+98 21) 88634500 E-mail: [email protected] Foreign Subscription: Middle East and neighboring countries: $ 40.00 per year Europe and Asia: $ 60.00 per year Africa, North America, and the Far East: $70.00 per year Indexed at: www.srlst.com & www.SID.ir Indexed at: http://www.info.sciverse.com/scopus/scopus-in-detail/facts

Printed in the Islamic Republic of Iran

In the Name of God

Submission Requirements The following will facilitate processing articles:

• While the language of Pazhuhesh in the routine, quarterly issues is Persian, in special issues it is in the language of the special issue, that is, English, French, German, Russian.

• Essay Title must appear on a separate title page in Micorsoft Word, font size 15, Times New Roman).

• Author(s)'s name(s) must appear under the title (font size 13 Bold, Times New Roman).

• Author(s)'s academic position(s) must appear under author(s) name(s) (font size 13, Times New Roman).

• An abstract of not more than 150 words typed on a separate paper together with five to seven keywords should accompany the article.

• The article, notes and bibliography included, should be typed on A4 in Microsoft Word and Time New Roman (font size 12).

• Articles must be submitted on disk (CD or floppy) in Microsoft Word, along with three single-sided hard copies. Please use standard margins and number the pages.

• Preferred length of essays is 7,000 words, to a maximum of 7,500 words (including Works Cited and notes). Endnotes (maximum 500 words) should be used only to clarify problematic documentation procedures.

• Provide a list of Works Cited (within the text, use parentheses to identify page numbers for quotes and references.)

• Parenthetical citations and works cited must follow the conventions of the MLA Style Manual and Guide to Scholarly Publishing, 2nd edition.

Enclose a separate letter stating that the essay is not a verbatim part of a thesis or dissertation, has not been published previously, and is not being considered for publication in another journal or medium. Manuscripts will not be returned. Fax: +98 21 88634500

EVALUATION PROCEDURES • Submitted articles that meet our requirements are sent to specialists in the

specific and general area that an essay addresses. • Reviewers are used not merely to assess the quality of the submission but

also to provide constructive feedback. • Anonymous but complete transcripts of the readers’ reports are sent to the

author.

Research in Contemporary World Literature Pazhuhesh-e Zabanha-ye Khareji

Vol. 17, No.3, Autumn & Winter 2013 Published by University of Tehran

ISSN 1026-0188

Scientific Publication of the Faculty of Foreign Languages and Literatures, University of Tehran

Reflection of Baroque in the Structure of Sa'ib Tabrizi's Sonnets .......................................... Fazel Asadi Amjad / Parivash Esmaeili 5 Nawal El Saadawi & Genre of "Petroleum Novel" ..........Ebrahim Mohammadi / Effat Fareq / Abdolrahim haghdadi 6 A Comparative Study of Common Romantic Concepts in “Hasht Ketab” by Sohrab Sepehri and Selected Poems by William Wordsworth ........... Zohreh Ramin / Mohammad Javad Bakhtiari 7 Postcolonial Aspects of Susan Glaspell’s Trifles ...............................................................................Ahad Mehrvand 8 A Comparative Study of Characterization in The Glass Menagerie and The Persian Heritage ........................................ Maryam Heydari Fard / Pyeaam Abbasi 9 Marvelous Narrators; The Creative Presence of Women Writers in Contemporary German Literature .............. Narjes Khodaee 10 Analytical Comparison Between the Ideology of Adoive and Onegin in the World of Superflouous Men World ...................................... Bahram Zeynali / Roohangiz Gholizadeh 11 Comparative Study of the Influence of Persian Literature on Spanish Literature .................................................Ali Feizollahi 12 Tradition and/or Modernity in Contemporary Iranian Short Fiction...................................................... Zahra Jannessari Ladani 13 The Exploration of the Origin of the Novel in Urdu Literature ..................................................................... Vafa Yazdan Manesh 14

دوره ۱۷

، ماره ۳ پاز و زتان

۱۳۹۱